Business English: Mixing Business with Pleasure!

Hi, everyone. I'm Jade. What we're talking about today is mixing business with pleasure.

سلام به همه. من جید هستم. آنچه امروز در مورد آن صحبت می کنیم، آمیختن کسب و کار با لذت است.

So what does this mean? This can mean when you go for a business trip, you also have

خوب این به چه معنا است؟ این می تواند به این معنی باشد که وقتی برای یک سفر کاری می روید،

a little bit of fun while you're there. But it can also mean that when you go out with

در حالی که آنجا هستید کمی هم سرگرم می شوید. اما این می تواند به این معنی نیز باشد که وقتی با مشتریان خود بیرون می روید

your clients, it's not all talk about work, work, work, business, business, business.

، همه چیز درباره کار، کار، کار، تجارت، تجارت، تجارت نیست.

You also get to know each other a bit, maybe have a few glasses of wine or something like

کمی همدیگر را می شناسید، شاید چند لیوان شراب یا چیزی شبیه به

that. I don't know what you do on your business trips. But it's not just about work. So I'm

آن بخورید. من نمی دانم در سفرهای کاری خود چه می کنید . اما این فقط در مورد کار نیست. بنابراین من

going to give you some conversational tips for your next business trip where you may

قصد دارم نکات مکالمه ای را برای سفر کاری بعدی خود به شما ارائه کنم، جایی که ممکن است

decide to mix business with pleasure.

تصمیم بگیرید تجارت را با لذت ترکیب کنید.

So I've broken it down into different conversation topics. So we'll just go through those, and

بنابراین من آن را به موضوعات مختلف گفتگو تقسیم کردم . بنابراین، ما فقط به بررسی آنها می پردازیم، و

you will get some questions that you can ask to make yourself a dazzling conversationalist

شما سؤالاتی دریافت خواهید کرد که می توانید از آنها بپرسید تا در

when you're next with your clients.

زمان بعدی که با مشتریان خود هستید، از خود یک گفتگوگر خیره کننده شوید.

So I was thinking: When do these kinds of business meetings happen? Often, they are

بنابراین داشتم فکر می کردم: چه زمانی این نوع جلسات کاری اتفاق می افتد؟ اغلب، آنها

in restaurants. So it could be the evening. It could be a lunch meeting. So anyway, you're

در رستوران هستند. بنابراین ممکن است عصر باشد. این می تواند یک جلسه ناهار باشد. بنابراین به هر حال، شما

in a dining situation. You get in the restaurant. What do you say? You can say, "Have you been

در یک وضعیت ناهار خوری هستید. وارد رستوران می شوید. چه می گویید؟ می توانید بگویید: "قبلاً

here before?" Or you might say, "What an impressive/charming/fascinating place!" This one's an exclamation. You're

اینجا بوده ای؟" یا ممکن است بگویید: "چه مکان تاثیرگذار/جذاب/جذاب کننده ای!" این یک تعجب است شما در

making an observation about the place. If it's impressive, I would imagine that it's

مورد مکان مشاهده می کنید. اگر تاثیرگذار باشد، تصور می‌کنم

quite a fine dining, expensive kind of place. If it's charming, it's original, and you've

که یک غذاخوری خوب و مکانی گران است. اگر جذاب است، اصل است، و شما

not really been somewhere like that before. If it's fascinating, what could that mean?

واقعاً قبلاً چنین جایی نبوده اید. اگر جذاب است، چه معنایی می تواند داشته باشد؟

Just maybe something unusual for you that you haven't experienced before.

فقط شاید چیزی غیرعادی برای شما که قبلا تجربه نکرده اید.

If you're the host, and you are taking your client to that place, maybe you want to say

اگر شما میزبان هستید و مشتری خود را به آن مکان می برید، شاید بخواهید

something about the place, and the reason why you decided to have your meeting there.

چیزی در مورد آن مکان و دلیل تصمیم به برگزاری جلسه در آنجا بگویید.

You could say, "This is the best seafood restaurant in town." So you're trying to impress your

می توانید بگویید: "این بهترین رستوران غذاهای دریایی شهر است." بنابراین شما سعی می کنید مشتری خود را تحت تاثیر قرار دهید

client and show them that you're taking them to all the best places. So you could change

و به آنها نشان دهید که آنها را به بهترین مکان ها می برید. بنابراین می توانید

seafood. It could be a Chinese restaurant --you know, whatever, wherever you're going.

غذاهای دریایی را تغییر دهید. این می تواند یک رستوران چینی باشد -- می دانید، هر کجا که می روید.

So imagine you are in the restaurant situation. A really common conversation for you to have

پس تصور کنید در موقعیت رستوران هستید. یک مکالمه واقعاً رایج برای

is talking about food in general, your likes and dislikes, and also making comparisons

شما صحبت کردن در مورد غذا به طور کلی، علاقه و ناپسندی شما و همچنین مقایسه

between countries and cuisine styles from different countries. So here are some questions

بین کشورها و سبک های غذاهای کشورهای مختلف است. بنابراین در اینجا چند سوال وجود دارد

you might ask. You can say, "Do you like English food?" Well, the joke there is that people

که ممکن است بپرسید. می توانید بگویید: "آیا غذاهای انگلیسی دوست داری ؟" خب، شوخی در آنجا این است که مردم

around the world say that they don't like English food and it's really bad. So I wouldn't

در سراسر جهان می گویند که آنها غذاهای انگلیسی را دوست ندارند و واقعاً بد است. بنابراین اگر این سوال را بپرسید،

be that hopeful for a very positive answer if you ask that question.

چندان امیدوار به پاسخ مثبت نخواهم بود .

When you're looking at the menu, especially if the menu is in a language that you don't

هنگامی که به منو نگاه می کنید، به خصوص اگر منو به زبانی است که متوجه آن نمی

understand, you could say, "Could you recommend something?" Often it's quite polite -- at

شوید، می توانید بگویید: "آیا می توانید چیزی را توصیه کنید؟" اغلب مودبانه است -

least in British culture -- to let the host decide what you're eating. So you might want

حداقل در فرهنگ بریتانیا - اجازه دهید میزبان تصمیم بگیرد که چه می خورید. بنابراین ممکن

to make that offer and say, "Can you recommend something?" You can also ask this to the waiter

است بخواهید آن پیشنهاد را ارائه دهید و بگویید: "می توانید چیزی را توصیه کنید؟"

in the restaurant, as well, if you really don't know what to choose.

اگر واقعاً نمی دانید چه چیزی را انتخاب کنید، می توانید این را از گارسون در رستوران نیز بپرسید.

And here's another general question you could ask about food. So let's imagine your client

و در اینجا یک سوال کلی دیگر وجود دارد که می توانید در مورد غذا بپرسید. بنابراین بیایید تصور کنیم مشتری شما

is from a different country and you don't know much about the food culture of that country,

اهل کشور دیگری است و شما اطلاعات زیادی در مورد فرهنگ غذایی آن کشور

you could say, "What do Italian people like to eat for breakfast?" You know, you might

ندارید، می توانید بگویید: "مردم ایتالیا دوست دارند برای صبحانه چه بخورند؟"

not know. This could start a conversation about food. Or, you know, it doesn't need

میدونی شاید ندونی این می تواند یک گفتگو در مورد غذا شروع کند. یا می دانید، نیازی

to be a specific meal. It could be a particular celebration that you could talk about. Perhaps

نیست که یک وعده غذایی خاص باشد. این می تواند جشن خاصی باشد که می توانید در مورد آن صحبت کنید.

it's near Christmas -- it's in the run-up to Christmas. You could say, "What do Italian

شاید نزدیک کریسمس باشد -- در آستانه کریسمس است. می توانید بگویید، "مردم ایتالیا

people eat for Christmas dinner? In Britain, we like to eat something called a 'roast dinner',

برای شام کریسمس چه می خورند؟ در بریتانیا، ما دوست داریم چیزی به نام "شام برشته" بخوریم،

but what do you eat?" So that could get your conversation flowing a bit.

اما شما چه می خورید؟ بنابراین می تواند مکالمه شما را کمی جریان دهد.

I must say that in my life, I've never had that many conversations about sports. It's

باید بگویم که در عمرم هرگز به این اندازه درباره ورزش صحبت نکرده بودم.

not in my world, talking about sports. But I know two general questions you could ask.

صحبت از ورزش در دنیای من نیست. اما من دو سوال کلی می دانم که می توانید بپرسید.

"Do you follow any sports?" This means, "Do you watch them on television?" Or you could

آیا ورزش را دنبال می کنید؟ این به این معنی است که "آیا آنها را از تلویزیون تماشا می کنید؟" یا می توانید

say, "Do you play any sports yourself?"

بگویید: "آیا خودت ورزش می کنی؟"

So now, you've been talking about sports. Perhaps you've discovered that you share a

بنابراین اکنون، شما در مورد ورزش صحبت می کنید. شاید متوجه شده باشید که

common interest. That means that you're both interested in the same thing. So you could

علایق مشترکی دارید. یعنی هر دوی شما به یک چیز علاقه مند هستید. بنابراین

both be interested in football, for example. Here's a question for you. "What did you think

، برای مثال، هر دوی شما می توانید به فوتبال علاقه مند باشید. در اینجا یک سوال برای شما وجود دارد. "

about the latest signing at Manchester United?" I know this about football and sport, when

در مورد آخرین خرید در منچستریونایتد چه فکری کردی؟" من این را در مورد فوتبال و ورزش می‌دانم،

they get a new player, it's called a "signing". So you could bring that into your conversation.

وقتی بازیکن جدیدی می‌گیرند، به آن می‌گویند امضا کردن. بنابراین می توانید آن را وارد مکالمه خود کنید.

"What did you think of the latest signing?" Talking about football.

"نظرت در مورد آخرین قرارداد چی بود؟" صحبت از فوتبال

But perhaps you're a music fan. What would you say in that case? You've discovered that

اما شاید شما از طرفداران موسیقی باشید. در آن صورت چه می گویید؟ شما متوجه شده اید که

you both really like a particular music artist. You could say, "What did you think about the

هر دو واقعاً یک هنرمند موسیقی خاص را دوست دارید. می توانید بگویید: "نظرت در مورد

new album?" I found a mistake.

آلبوم جدید چیست؟" اشتباهی پیدا کردم

And you could -- what if you're a fashion lover? A fashion lover, Darling! You could

و شما می توانید -- اگر عاشق مد باشید چه؟ یک عاشق مد، عزیزم! می توانید

say, "Did you like the new collection?" "Collection" is the word we use to talk about a designer's

بگویید: "آیا مجموعه جدید را دوست داشتید؟" "مجموعه " کلمه ای است که برای صحبت در مورد

designs for that year. So you could say, "Did you like the new collection?"

طرح های یک طراح برای آن سال استفاده می کنیم. بنابراین می توانید بگویید: "آیا مجموعه جدید را دوست داشتید؟"

What other topics do we have now? We've got travel. This one is especially relevant if

الان چه موضوعات دیگری داریم؟ ما سفر داریم این یکی مخصوصاً زمانی مرتبط است که

you've traveled to meet your client in a new place. Here are some general questions you

برای ملاقات مشتری خود در مکانی جدید سفر کرده باشید . در اینجا چند سوال کلی وجود دارد که

could ask. "Have you visited the U.K.?" You know, just replace that for your own country,

می توانید بپرسید. "آیا شما از بریتانیا بازدید کرده اید؟" می دانید، فقط آن را برای کشور خود جایگزین کنید،

and that will get you talking. Or you could say, "Do you travel much?" And then, start

و این باعث می شود صحبت کنید. یا می توانید بگویید: "آیا زیاد سفر می کنی؟" و سپس،

talking generally about travel.

به طور کلی در مورد سفر صحبت کنید.

What about family? Perhaps you'd like to know a little bit more about the personal life

خانواده چطور؟ شاید بخواهید کمی بیشتر در مورد زندگی

of your client. You could say, "Are you married?" You could say, "Do you have kids?" This one

شخصی مشتری خود بدانید. می توانید بگویید "آیا متاهل هستید؟" می توانید بگویید: "بچه داری؟" این موضوع

feels a little bit more personal than the other topics, so you'd have to be the judge

کمی شخصی تر از موضوعات دیگر به نظر می رسد، بنابراین

if you wanted to talk about that.

اگر می خواهید در مورد آن صحبت کنید، باید قاضی باشید.

You may also wish to talk about news and politics. In dinner party situations in Britain, it's

همچنین ممکن است بخواهید در مورد اخبار و سیاست صحبت کنید. در موقعیت های مهمانی شام در بریتانیا،

said that it's impolite to -- no, not impolite. That it may not be a good idea to talk about

گفته می شود که بی ادبی است - نه، بی ادبانه نیست. که ممکن است ایده خوبی نباشد که در مورد

politics or religion because people disagree, and it can get people arguing. So sometimes,

سیاست یا مذهب صحبت کنیم زیرا مردم مخالف هستند و می تواند باعث مشاجره مردم شود. بنابراین گاهی اوقات،

politics may be a risky subject for you. But use your discretion here.

سیاست ممکن است یک موضوع خطرناک برای شما باشد. اما در اینجا از اختیار خود استفاده کنید.

Let's look at this. "Are you feeling the pinch?" A "pinch" is when you do this to your skin.

بیایید به این نگاه کنیم. "آیا سوزش را احساس می کنی؟" "نیشگون گرفتن" زمانی است که این کار را با پوست خود انجام می دهید.

But that's a phrase economically for, "Are you feeling the difficult times financially?"

اما از نظر اقتصادی این عبارتی است که «آیا از نظر مالی شرایط سختی را احساس می‌کنید؟»

Or you might say, "What do you think the outcome of the election will be?" Perhaps you've got

یا ممکن است بگویید: "به نظر شما نتیجه انتخابات چه خواهد شد؟" شاید شما

a political event coming up in your country or in the other person's country or more generally,

یک رویداد سیاسی در کشور خود یا کشور طرف مقابل یا به طور کلی تر،

like in the U.S. and you could just maybe start talking about that.

مانند ایالات متحده داشته باشید و شاید بتوانید در مورد آن صحبت کنید.

And moving on. Once you've had a delightful discussion about all different things -- travel,

و در حال حرکت است. هنگامی که یک بحث لذت بخش در مورد همه چیزهای مختلف داشتید - مسافرت،

family, your likes and dislikes -- now, it's time to get down to business. What does it

خانواده، چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید - حالا وقت آن است که به تجارت بپردازید.

mean to "get down to business"? I don't think you should shout it, actually. "Let's get

«دست به کار شدن» یعنی چه؟ من فکر نمی کنم شما باید آن را فریاد بزنید، در واقع. "

down to business!" I don't think you should shout it. But you know, at some point during

بریم به کسب و کار برسیم!" من فکر نمی کنم شما باید آن را فریاد بزنید. اما می‌دانید، در یک نقطه از

your business meeting, discussion, maybe you do need to talk about the details or your

جلسه کاری، بحث، شاید لازم باشد در مورد جزئیات یا

proposal or the offer. So that's a good way to transition it to finally talking about

پیشنهاد یا پیشنهاد خود صحبت کنید. بنابراین این یک راه خوب برای انتقال آن به صحبت در

the whole reason that you came there for. Maybe you say this at the end of the meal,

مورد کل دلیلی است که به خاطر آن به آنجا آمده اید. شاید این را در آخر غذا

for dessert. Another transition you can use is "on that note". Perhaps you were talking

برای دسر بگویید. انتقال دیگری که می توانید استفاده کنید "روی آن یادداشت" است. شاید شما در مورد این صحبت می

about this. Maybe you're talking about the economy, and then you could say, "On that

کردید. شاید شما در مورد اقتصاد صحبت می کنید ، و سپس می توانید بگویید: "با این

note, have you considered our offer?" That means, "Let's talk now and discuss the details

توجه، آیا به پیشنهاد ما توجه کرده اید؟" این بدان معناست که "بیایید اکنون صحبت کنیم و در مورد

of my proposal."

جزئیات پیشنهاد من صحبت کنیم."

Here's one -- these ones are a little bit more fun. I've heard them said in movies.

در اینجا یکی وجود دارد -- اینها کمی سرگرم کننده تر هستند. شنیده ام که در فیلم ها گفته اند.

I don't know if people actually use them. But you could say this. "Look. Let's not beat

من نمی دانم که آیا مردم واقعاً از آنها استفاده می کنند یا خیر. اما شما می توانید این را بگویید. "ببینید. بیایید

around the bush. It's time to sign the contract now." This means, "I'm just going to be very

دور بوته نزنیم. اکنون زمان امضای قرارداد است." این به این معنی است که "من فقط

direct with you. I'm going to be very straight. I'm going to cut all that small talk. I don't

با شما خیلی مستقیم صحبت خواهم کرد. من خیلی روراست خواهم بود. تمام این صحبت های کوچک را قطع می کنم. من

care about your wife and kids. It's time to do business."

به همسر و بچه های شما اهمیتی نمی دهم. وقت آن است که انجام کسب و کار."

If you want to get to that part where you finally strike a deal, you can say this, "So

اگر می‌خواهید به آن قسمتی برسید که در نهایت معامله را انجام می‌دهید، می‌توانید این را بگویید: "پس

do we have a deal?" You can shake their hand? And you can say -- when they're happy, you

آیا ما معامله ای داریم؟" می توانی با آنها دست بدهی؟ و می توانید بگویید -- وقتی آنها خوشحال هستند، می

can say, "Let's shake on it."

توانید بگویید: "بیایید روی آن تکان بخوریم."

So this can prepare you for that client meeting, that social client meeting, mixing business

بنابراین این می تواند شما را برای آن ملاقات مشتری، آن جلسه مشتری اجتماعی، مخلوط کردن تجارت

with pleasure. It could be in a restaurant. It could be playing golf. It could be something

با لذت آماده کند. ممکن است در یک رستوران باشد. میتونه گلف بازی باشه میتونه یه همچین چیزی باشه

like that. It could be in a karaoke bar. I don't know.

ممکن است در یک بار کارائوکه باشد. من نمی دانم.

Well, what I'd like you to do now is go to www.engvid.com so you can do a quiz on this

خوب، کاری که می‌خواهم انجام دهید این است که به www.engvid.com بروید تا بتوانید یک مسابقه در مورد این

lesson. Plus, I'd like you to subscribe to my channel here. And also, I'd also like you

درس انجام دهید. بعلاوه، مایلم در کانال من در اینجا مشترک شوید. و همچنین، من از شما می خواهم که

to subscribe to my personal channel because I've got two channels. So you need to subscribe

در کانال شخصی من عضو شوید زیرا من دو کانال دارم. بنابراین

in both places, really. Yeah. That would be great for me. And I hope you come back and

، واقعاً باید در هر دو مکان مشترک شوید. آره این برای من عالی خواهد بود. و امیدوارم به زودی برگردید و

watch me again soon here, on my EngVid channel. So I'll see you later. And now, I'm going

دوباره من را اینجا، در کانال EngVid من تماشا کنید. پس بعدا میبینمت و در حال حاضر، من قصد دارم

to catch up with my clients. See you.

با مشتریانم برسم. به امید دیدار.