How to tell a story like a native English speaker

442,515 views ・ 2015-12-07

English Jade


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hi, everyone. I'm Jade. What I'm telling you today is how to make your storytelling in
0
500
5190
سلام به همه. من جید هستم. چیزی که من امروز به شما می گویم این است که چگونه داستان سرایی خود را به
00:05
English a little bit more like a native speaker, more colloquial, more relaxed in your storytelling,
1
5690
6133
زبان انگلیسی کمی شبیه به یک زبان مادری، محاوره ای تر، و در داستان سرایی راحت تر کنید،
00:11
because storytelling is a conversation skill that you really need to learn if you're speaking
2
11849
4671
زیرا داستان سرایی یک مهارت مکالمه است که اگر صحبت می کنید واقعاً باید آن را یاد بگیرید.
00:16
English, because when we tell stories, we share part of our character and our personality
3
16520
5839
انگلیسی، زیرا وقتی داستان می‌گوییم، بخشی از شخصیت و شخصیت خود را
00:22
with other people, so it's just something we do in conversation.
4
22385
3286
با افراد دیگر به اشتراک می‌گذاریم، بنابراین این فقط کاری است که ما در گفتگو انجام می‌دهیم.
00:25
So, I broke it down into the different kinds of stories people tell, and some of the phrases
5
25697
7103
بنابراین، من آن را به انواع مختلف داستان‌هایی که مردم تعریف می‌کنند، و برخی از عباراتی
00:32
you can use for storytelling in English, stories about your life, so you can get to know people
6
32800
5770
که می‌توانید برای داستان سرایی به زبان انگلیسی استفاده کنید، داستان‌هایی درباره زندگی‌تان تقسیم کردم، بنابراین می‌توانید
00:38
a bit better, basically. So, what I want to start with is: When you learn in your books,
7
38570
7073
اساساً با مردم کمی بهتر بشناسید. بنابراین، چیزی که می خواهم با آن شروع کنم این است: وقتی در کتاب های خود یاد می گیرید
00:45
it says something like... Or to say what somebody says, you use the verb "said": "he said",
8
45669
5863
، چیزی شبیه به ... یا برای گفتن آنچه که کسی می گوید، از فعل "گفت" استفاده می کنید: "او گفت"،
00:51
"she said", "they said", blah, blah. Well, actually, in colloquial storytelling in England,
9
51558
7506
"او گفت"، "او گفت" گفتند: «بله، بلا. خب، در واقع، در داستان سرایی محاوره ای در انگلستان،
00:59
we use different verbs. We don't really use "said", necessarily. We can say: "I was like:
10
59158
8382
از افعال مختلفی استفاده می کنیم. ما واقعاً از "گفت" استفاده نمی کنیم، لزوما. می‌توانیم بگوییم: "من اینطور بودم:
01:07
'Blah, blah, blah.'" So you're telling your story, and you want to say somebody said something,
11
67540
4560
"بله، بلا، بلا." پس شما دارید داستان خود را می‌گویید، و می‌خواهید بگویید کسی چیزی گفته است،
01:12
it's: "I was like", saying something now. Not saying "said".
12
72100
5449
این است: "من مثل این بودم"، حالا چیزی می‌گوید. نگفتن "گفت".
01:17
We've got this one:
13
77803
1878
ما این یکی را داریم:
01:20
"I turned to him and said: 'What are you talking about? I'm not having
14
80041
3999
"به سمت او برگشتم و گفتم: " در مورد چی صحبت می کنی؟ من
01:24
it. Get away.'
15
84040
1484
آن را ندارم. دور شو."
01:25
So he turned to me, and he was like: 'No. Shut up. Go away.'"
16
85550
4280
پس رو به من کرد و گفت: "نه. خفه شو. برو
01:29
We use "turned to", even if someone's not turning, we use "turned to". It's just what we use
17
89856
7493
." این همان چیزی است که
01:37
in our storytelling.
18
97349
1474
ما در داستان سرایی خود استفاده می کنیم.
01:38
It means then one person said, then another... And then another person said.
19
98849
8213
یعنی بعد یک نفر گفت، بعد دیگری... و بعد یک نفر دیگر گفت.
01:47
We also use the verb "go" to mean speak. "He goes to me". I don't know why all the people
20
107281
7149
همچنین از فعل «رفتن» به معنای صحبت کردن استفاده می کنیم. " او به سمت من می رود". نمی‌دانم چرا همه
01:54
in my stories have got a problem, but anyway.
21
114430
2724
آدم‌های داستان من مشکل دارند، اما به هر حال.
01:57
"He goes to me: 'You're an idiot. Get away.'"
22
117180
3228
"او به من می رود: "تو یک احمق هستی . دور شو"
02:00
That means he said to me I'm an idiot. So you could bring in these different verbs to
23
120434
5505
یعنی به من گفت من یک احمق هستم. بنابراین می توانید این افعال مختلف
02:05
make your storytelling more colloquial.
24
125939
3210
را وارد کنید تا داستان سرایی خود را محاوره ای تر کنید.
02:09
But let's have a look at some different kinds of story...
25
129251
3570
اما بیایید نگاهی به انواع مختلف داستان بیندازیم...
02:12
People often try to tell funny stories, and if you're consciously trying to tell a funny
26
132847
4413
مردم اغلب سعی می‌کنند داستان‌های خنده‌دار تعریف کنند، و اگر شما آگاهانه سعی می‌کنید داستانی خنده‌دار بگویید
02:17
story, like I'm going to do now, it might not work. But I'll tell you a little... Little
27
137260
5146
، مانند آنچه که اکنون می‌خواهم انجام دهم، ممکن است کارساز نباشد. اما من کمی به شما می گویم ...
02:22
something about when I was at... When I was at school. I'll tell you about my poor physics
28
142432
5311
چیز کوچکی در مورد زمانی که من در ... زمانی که در مدرسه بودم. از
02:27
teacher, Mr. Cat. And if I ever met Mr. Cat again, I would apologize deeply for the torment
29
147769
8421
معلم فیزیک بدبختم آقای گربه می گویم. و اگر دوباره آقای گربه را ملاقات کردم، عمیقاً بابت عذابی
02:36
that we gave this poor physics teacher. His... His name was Mr. Cat, so that didn't really
30
156190
5260
که به این معلم فیزیک بیچاره کردیم عذرخواهی می کنم. او... اسمش آقای گربه بود، به طوری که واقعاً
02:41
help him that whenever he came into the room in my girls' school, there were lots of girls,
31
161450
6104
به او کمک نمی کرد که هر وقت وارد اتاق مدرسه دخترانه من می شد، دختران زیادی بودند، یکی
02:47
someone would go: "Meow." And quite quietly at first, but then somebody else would be
32
167580
7458
می رفت: "میو". و در ابتدا کاملا بی سر و صدا ، اما بعد یکی دیگر می
02:55
like: "Meow!" and it would get a little bit out of hand. And before we knew it, someone...
33
175064
6065
گوید: "میو!" و کمی از کنترل خارج می شد . و قبل از اینکه بفهمیم، یک نفر...
03:01
Someone was cracking up, couldn't start laugh... Couldn't stop laughing. Someone would burst
34
181129
5061
یکی داشت بلند می شد، نمی توانست شروع به خندیدن کند... نمی توانست جلوی خنده را بگیرد. یک نفر از خنده منفجر می
03:06
out laughing, and poor Mr. Cat, he didn't know what to do.
35
186190
4384
شد و آقای گربه بیچاره نمی دانست باید چه کار کند.
03:10
And then the other thing we used to do with him, because it was a science lab, we had...
36
190600
5087
و بعد کار دیگری که با او انجام می‌دادیم ، چون یک آزمایشگاه علمی بود، داشتیم...
03:15
We had sinks on the tables with these taps, and somebody discovered that you can turn
37
195713
6136
روی میزها سینک‌هایی با این شیرها داشتیم، و یکی متوجه شد که می‌توانید
03:21
the taps around, so we all decided that when he was... We had this experiment, and we all
38
201849
6901
شیرها را بچرخانید، بنابراین همه تصمیم گرفتیم که وقتی او بود... ما این آزمایش را داشتیم و همه
03:28
decided that when... For this experiment, we'd all turn the taps around at the same
39
208750
5390
تصمیم گرفتیم که وقتی... برای این آزمایش، همه شیرها را همزمان می
03:34
time, but he didn't know about it.
40
214114
2021
چرخانیم، اما او از آن خبر نداشت.
03:36
So when he was like: "And now I want you to start with your experiment",
41
216161
4189
بنابراین وقتی او می‌گفت: «و حالا می‌خواهم با آزمایشت شروع کنی»
03:40
we all turned the taps on at the same time and water was going all
42
220376
3113
، همه شیرها را همزمان باز می‌کردیم و آب در
03:43
over the... All over the classroom. So, of course, by then, we're crying with laughter,
43
223489
6761
سراسر کلاس می‌چرخید. بنابراین، البته، تا آن زمان، ما از خنده گریه می کنیم،
03:50
and poor Mr. Cat's probably crying real tears.
44
230414
3272
و آقای گربه بیچاره احتمالاً اشک واقعی می ریزد.
03:53
So if you're watching this, Mr. Cat, I am really sorry.
45
233712
3221
بنابراین اگر شما این را تماشا می کنید، آقای گربه، من واقعا متاسفم.
03:56
But teenagers are cruel, what can I say?
46
236959
2991
اما نوجوانان ظالم هستند، چه بگویم؟
03:59
So in my funny story, I used this kind of vocabulary to say something was funny. Because
47
239950
8660
بنابراین در داستان خنده‌دارم، از این نوع واژگان استفاده کردم تا بگویم چیزی خنده‌دار است. چون
04:08
when you tell a story, you need to tell that person what to think: "Oh, it's funny. I was
48
248610
6519
وقتی داستانی را تعریف می کنید، باید به آن شخص بگویید که چه فکری کند: "اوه، خنده دار است. داشتم می
04:15
laughing... I was laughing, yeah? It was funny, so you should be laughing." And these are
49
255129
4882
خندیدم... داشتم می خندیدم، آره؟ خنده دار بود، پس باید بخندی." و اینها
04:20
colloquial ways to say I was laughing: "I was cracking up", phrasal verb "to crack up".
50
260037
6713
روشهای محاوره ای برای گفتن من می خندیدم: "I was cracking up"، فعل عبارتی "to crack up".
04:26
It's kind of that... That kind of laugh. "Crying with laughter", again, it's quite visual,
51
266750
6236
یه جورایی... همچین خنده ای. "گریه از خنده"، باز هم کاملا بصری است،
04:33
you're laughing so much you're crying. "Rolling up", it's that kind of laugh, you know? When
52
273012
6548
آنقدر می خندی که داری گریه می کنی. "غلت کردن"، این یک نوع خنده است، می دانید؟ وقتی
04:39
you're... You're... You're doubled over because something is funny.
53
279560
4469
هستی... تو هستی... دو برابر شده ای چون چیزی خنده دار است.
04:44
And when you "burst out laughing",
54
284055
2697
و هنگامی که " از خنده منفجر می شوید"،
04:46
you can't control it. You probably shouldn't be laughing at that time.
55
286778
4383
نمی توانید آن را کنترل کنید. احتمالاً در آن زمان نباید بخندید.
04:51
Oh, there's a mistake, here. That's not how you spell "accident". So, an accident story,
56
291187
7709
اوه، اینجا یک اشتباهی وجود دارد. اینطوری "تصادف" را نمی نویسید. بنابراین، یک داستان تصادف،
04:58
then. Sometimes people tell an accident story for, like, it can be a dramatic story. Sometimes
57
298922
7518
پس. گاهی اوقات مردم یک داستان تصادف را تعریف می کنند ، مثلاً می تواند یک داستان دراماتیک باشد. گاهی اوقات
05:06
people tell it because they want pity, so it's in between. My accident story that I'll
58
306440
6140
مردم آن را به این دلیل می گویند که دلشان می خواهد، پس در این بین است. داستان تصادف من که برایت تعریف
05:12
tell you features my Grandma. It wasn't me. I remember when I was a kid, I went ice skating.
59
312580
6860
می کنم ویژگی های مادربزرگم است. من نبودم یادم می آید وقتی بچه بودم، اسکیت روی یخ می رفتم.
05:19
I do... I do still like ice skating, but I had a long break in between, and you'll probably
60
319674
4036
دوست دارم... من هنوز اسکیت روی یخ را دوست دارم، اما در این بین وقفه ای طولانی داشتم، و احتمالاً با
05:23
know why when you hear this story. And my Grandma was quite young at the time. So I
61
323710
5660
شنیدن این داستان دلیل آن را خواهید فهمید. و مادربزرگ من در آن زمان بسیار جوان بود. پس
05:29
remember I was skating around in the ice rink, I'm loving it. And I see this big collection
62
329370
6310
یادم می‌آید که در پیست یخ اسکیت می‌کردم، من عاشق آن هستم. و من این مجموعه بزرگ
05:35
of people, like all huddled around. So I skate up to the huddle and I look in, and there's
63
335680
6900
از مردم را می بینم، مثل همه دور هم جمع شده اند. بنابراین من اسکیت سواری به بالا می روم و به داخل نگاه می کنم، و
05:42
my Grandma lying on the floor. She was in agony.
64
342554
6222
مادربزرگم روی زمین دراز کشیده است. او در عذاب بود.
05:48
I felt so sorry for her. My poor Grandma on the floor.
65
348802
3410
خیلی براش متاسف شدم مادربزرگ بیچاره من روی زمین.
05:52
And then these kids next to me are, like... Just like:
66
352238
2711
و بعد این بچه های کنار من هستند، مثل... درست مثل:
05:54
"Haha, look at her on the floor. Stupid old woman."
67
354975
4562
"هاها، او را روی زمین نگاه کن. پیرزن احمق."
05:59
So I felt even worse because my Grandma was being
68
359563
3517
بنابراین من حتی بدتر شدم زیرا
06:03
teased by these people, plus she was on the... On the floor. And after she told me she couldn't
69
363080
6183
مادربزرگم توسط این افراد مسخره می شد، به علاوه او روی زمین بود. و بعد از اینکه به من گفت
06:09
believe she was such an idiot, because she wasn't that good at skating, and she tried
70
369289
6311
باورش نمی‌شود که او چنین احمقی است، زیرا در اسکیت مهارت چندانی نداشت، و سعی
06:15
to go really fast even though she wasn't very good.
71
375600
3629
می‌کرد خیلی سریع برود هرچند که خیلی خوب نبود.
06:19
So, again, when you're telling your accident story, try to make it more dramatic. You know,
72
379396
7884
بنابراین، دوباره، زمانی که داستان تصادف خود را تعریف می کنید ، سعی کنید آن را دراماتیک تر کنید. می دانی
06:27
to say you were in agony... "Agony" is an intense pain. If you say: "I was in pain",
73
387280
7250
، گفتن در عذاب بود... «عذاب» درد شدیدی است. اگر بگویید: «درد داشتم»،
06:34
it's not so... It's not so dramatic. Sometimes if there's an accident, it's your fault, you
74
394530
6350
اینطور نیست... آنقدرها هم نمایشی نیست. گاهی اوقات اگر تصادفی رخ دهد، تقصیر شماست،
06:40
do something stupid, therefore,
75
400880
2887
کار احمقانه ای انجام می دهید، بنابراین،
06:43
you show what you've learnt through your story. "I can't believe I was so stupid."
76
403793
4479
آنچه را که از طریق داستان خود یاد گرفته اید نشان می دهید . "باورم نمیشه که اینقدر احمق بودم."
06:49
Here's another colloquial thing we say, if you're in a lot of pain, something is "killing you".
77
409462
4964
این هم یک چیز محاوره ای دیگر است که می گوییم، اگر درد زیادی دارید، چیزی شما را می کشد.
06:54
"Ah, my arm is killing me. It really hurts." So you could use any of those phrases
78
414452
4958
"آه، بازوی من دارد مرا می کشد. واقعاً درد دارد." بنابراین می توانید از هر یک از آن عبارات
06:59
in your accident story. I hope you don't have any accidents, but if you ever need to tell
79
419410
3689
در داستان تصادف خود استفاده کنید. امیدوارم هیچ حادثه ای برای شما پیش نیاید ، اما اگر لازم شد
07:03
one, there are some phrases for you.
80
423099
2981
یکی را بگویید، عباراتی برای شما وجود دارد.
07:06
Looking at the sad story next. I would say this word "devastated" is really overused
81
426719
6661
نگاهی به داستان غم انگیز بعدی. من می گویم که این کلمه "ویران شده" واقعاً در اینجا در بریتانیا بیش از حد استفاده می
07:13
here in the U.K. Everything is devastating. When actually, to be devastated is a very,
82
433380
6360
شود. همه چیز ویرانگر است. در واقع، ویران شدن یک
07:19
very extreme word in its original meaning. It means like everything destroyed, ruined.
83
439740
7690
کلمه بسیار بسیار افراطی در معنای اصلی آن است. یعنی مثل همه چیز ویران شده، ویران شده.
07:27
But through overuse, you can now be devastated when your pet hamster dies, so it's kind of
84
447456
8363
اما از طریق استفاده بیش از حد، اکنون می توانید با مرگ همستر حیوان خانگی خود ویران شوید، بنابراین به نوعی
07:35
lost its original meaning. And the same thing, really, when you're telling a story that was
85
455819
5261
معنای اصلی خود را از دست داده است. و همین، واقعاً، وقتی دارید داستانی
07:41
sad, you just need to say: "Oh, it was really sad. We felt so awful. Yeah, it was really hard."
86
461106
5619
غم انگیز را تعریف می کنید، فقط باید بگویید: "اوه، واقعاً غم انگیز بود. ما خیلی احساس بدی داشتیم. آره، واقعاً سخت بود."
07:46
You need to make your story more colourful by using these adjectives.
87
466804
5936
شما باید با استفاده از این صفت ها داستان خود را پر رنگ تر کنید .
07:54
And that brings us to this. When you're telling a story, help your listener understand what
88
474077
5062
و این ما را به این می رساند. وقتی در حال تعریف داستان هستید، با توصیف احساساتی که در آن زمان برای شنونده داشتید، به شنونده خود کمک کنید تا بفهمد
07:59
you want them to think and feel about your story by describing to them the emotions that
89
479139
7661
می‌خواهید درباره داستان شما چه فکر و
08:06
you felt at the time. So, were you pissed off? Were you angry? I was pissed off at those
90
486800
7329
احساسی داشته باشد. پس عصبانی شدی؟ عصبانی بودی؟ از دست
08:14
kids who were laughing at my Grandma. Were you baffled? This means really confused. If
91
494129
7350
بچه هایی که به مادربزرگم می خندیدند عصبانی بودم. گیج شدی؟ این یعنی واقعا گیج شده.
08:21
you're in a situation where you're thinking: "Why did that happen? What was that about?
92
501479
4784
اگر در موقعیتی هستید که فکر می کنید: "چرا این اتفاق افتاد؟ این برای چه بود؟
08:26
I really don't understand." That means that you're baffled.
93
506289
3791
من واقعاً نمی فهمم." یعنی شما گیج شده اید.
08:30
And another... Well, we'll just look finally now at the kind of story some people tell
94
510771
6589
و دیگری... خوب، ما در نهایت به نوع داستانی که برخی افراد
08:37
when something happens, it really surprises you. You don't know why that happened. How
95
517360
5340
هنگام وقوع اتفاقی می گویند، نگاه می کنیم، واقعاً شما را شگفت زده می کند. نمیدونی چرا اینطوری شد چگونه
08:42
did that come about? So, anyway, a surprise and shock story. What can you say?
96
522700
5993
این اتفاق افتاد؟ بنابراین، به هر حال، یک داستان غافلگیرکننده و تکان دهنده. چی میتونی بگی؟
08:48
"I couldn't believe it.",
97
528734
2722
"باورم نمی شد"،
08:51
"I was like, what the fuck?",
98
531542
2918
"من اینطوری بودم، چه لعنتی؟"،
08:55
"I was in complete and utter shock.",
99
535157
5048
"در شوک کامل و مطلق بودم"،
09:00
"We were speechless."
100
540231
2443
"لال بودیم."
09:02
Didn't know what to say.
101
542700
2117
نمی دانست چه بگوید.
09:05
"I couldn't believe what was right before my eyes."
102
545215
4461
نمی توانستم چیزی را که جلوی چشمانم بود باور کنم.
09:09
So shocking.
103
549702
1880
خیلی تکان دهنده
09:11
So, yeah, the main kind of stories people tell: ones that make you laugh, ones that
104
551980
6150
بنابراین، آره، نوع اصلی داستان‌هایی که مردم تعریف می‌کنند: داستان‌هایی که تو را می‌خنداند، داستان‌هایی که
09:18
make you go: "Oh my god, that's awful", ones that make you sad, ones that are like:
105
558130
6783
باعث می‌شود بروی: «وای خدای من، این افتضاح است» ، داستان‌هایی که تو را غمگین می‌کنند، داستان‌هایی مانند:
09:24
"Yeah, what was that about? What happened there?"
106
564939
2370
«آره، این چه بود؟» آنجا چه اتفاقی افتاد؟
09:27
So what I'd like you to do now is go to the engVid website
107
567335
3985
بنابراین کاری که من می خواهم اکنون انجام دهید این است که به وب سایت engVid بروید
09:31
and do the quiz, do the quiz on the website.
108
571346
3031
و مسابقه را انجام دهید، مسابقه را در وب سایت انجام دهید.
09:34
And before you go there, please subscribe here to my engVid channel,
109
574403
4013
و قبل از رفتن به آنجا، لطفاً در اینجا در کانال engVid من،
09:38
plus my personal channel because I've got two YouTube channels.
110
578442
3147
به علاوه کانال شخصی من مشترک شوید زیرا من دو کانال YouTube دارم.
09:41
And if you haven't already done it, it's now time to go and subscribe to that second one.
111
581615
4500
و اگر قبلاً آن را انجام نداده‌اید، اکنون وقت آن است که بروید و در دومین مورد مشترک شوید.
09:46
So, yeah, good luck with your English storytelling, and please come and
112
586141
6388
بنابراین، بله، در داستان سرایی انگلیسی خود موفق باشید ، و لطفاً به
09:52
watch me again soon.
113
592529
1382
زودی دوباره به تماشای من بیایید.
09:53
And see you later.
114
593937
2058
و بعدا میبینمت
09:56
Big bye this time.
115
596021
1463
این بار خداحافظ
09:57
Bye-bye,
116
597510
1083
خداحافظ،
09:58
bye-bye.
117
598619
915
خداحافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7