English Speaking Practice STORY Repeat-After-Me SHADOWING

5,027 views ・ 2025-05-22

English Coach Chad


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
here we go with the fluency story keep your  chin up now we are going to say each slide  
0
360
8280
خب، داستان تسلط رو شروع می‌کنیم، چانه‌ات رو بالا بگیر، حالا می‌خوایم هر اسلاید رو
00:08
three times just pure English speaking  practice try to follow along and match  
1
8640
7680
سه بار بگیم، فقط تمرین مکالمه انگلیسی خالص، سعی کن باهام همراه بشی و هماهنگ باشی، سرعت من،
00:16
my Pace my rhythm my pronunciation here  we go Emily had always enjoyed running  
2
16320
7880
ریتم من، تلفظ من، خب، شروع می‌کنیم، امیلی همیشه از دویدن لذت می‌برد،
00:24
but she had never taken on anything  as ambitious as a marathon again  
3
24200
5760
اما هرگز دوباره در چیزی به جاه‌طلبی ماراتن شرکت نکرده بود.
00:30
Emily had always enjoyed running but she had never  taken on anything as ambitious as a marathon one  
4
30880
7960
00:38
more time Emily had always enjoyed running but  she had never taken on anything as ambitious as a
5
38840
8000
امیلی همیشه از دویدن لذت می‌برد، اما هرگز دوباره در چیزی به جاه‌طلبی ماراتن شرکت نکرده بود.
00:46
marathon when she signed up for her first race  she was determined to train hard and finish strong  
6
46840
12480
وقتی برای اولین مسابقه‌اش ثبت‌نام کرد، مصمم بود که سخت تمرین کند و با قدرت به پایان برساند. وقتی دید که برای اولین مسابقه‌اش ثبت‌نام کرده‌اند، مصمم بود که سخت تمرین کند و با
00:59
when she saw signed up for her first race she  was determined to train hard and finish strong  
7
59320
8920
قدرت به پایان برساند. یک بار دیگر، وقتی برای اولین مسابقه‌اش ثبت‌نام کرد، مصمم بود که سخت تمرین کند و با
01:08
one more time when she signed up for her first  race she was determined to train hard and finish
8
68240
8400
01:16
strong every day she would wake up early lace up  her running shoes and hit the pavement every day  
9
76640
13040
قدرت به پایان برساند. هر روز صبح زود از خواب بیدار می‌شد، بند کفش‌های دویدنش را می‌بست و هر روز به پیاده‌رو می‌رفت.
01:29
she she would wake up early lace up her running  shoes and hit the pavement every day she would  
10
89680
9440
او صبح زود از خواب بیدار می‌شد، بند کفش‌های دویدنش را می‌بست و هر روز به پیاده‌رو می‌رفت. او صبح
01:39
wake up early lace up her running shoes and  hit the pavement hit the pavement I you know  
11
99120
9320
زود از خواب بیدار می‌شد، بند کفش‌های دویدنش را می‌بست و به پیاده‌رو می‌رفت. من تو می‌دونی دارم به
01:48
what I'm thinking to myself I should have uh  explained what that means hit the pavement  
12
108440
7000
چی فکر می‌کنم؟ باید اه توضیح می‌دادم که یعنی بزن به پیاده‌رو.
01:55
that just means um go on to the street go on to  the road a paved road is the pavement so just go  
13
115440
11360
یعنی فقط برو به خیابون، برو به جاده، یه جاده آسفالت شده، پیاده‌روه، پس فقط برو
02:06
out and get on the street and start running  right okay she followed her training plan  
14
126800
9720
بیرون و برو تو خیابون و شروع کن به دویدن. باشه. او با دقت برنامه تمرینی‌اش را دنبال کرد. به
02:16
carefully gradually increasing her distance and  improving her stamina she followed her training  
15
136520
11120
تدریج مسافتش را افزایش داد و استقامتش را بهبود بخشید. او با
02:27
plan carefully Gra gradually increasing  her distance and improving her stamina she  
16
147640
9200
دقت برنامه تمرینی‌اش را دنبال کرد. گرا با دقت برنامه تمرینی‌اش را دنبال کرد. به تدریج مسافتش را افزایش داد و استقامتش را بهبود بخشید. او با
02:36
followed her training plan carefully gradually  increasing her distance and improving her
17
156840
7560
دقت برنامه تمرینی‌اش را دنبال کرد. به تدریج مسافتش را افزایش داد و استقامتش را بهبود بخشید. با این حال،
02:44
stamina however about a month before the  marathon Emily started feeling pain in her  
18
164400
9520
حدود یک ماه قبل از ماراتن، امیلی در زانویش احساس درد کرد. با این حال، حدود
02:53
knee however about a month before the  marathon Emily started feeling pain in  
19
173920
7960
یک ماه قبل از ماراتن، امیلی در زانویش احساس درد کرد. با
03:01
her knee however about a month before the  marathon Emily started feeling pain in her  
20
181880
8440
این حال، حدود یک ماه قبل از ماراتن، امیلی در زانویش احساس درد کرد.
03:10
knee At first she tried to ignore it thinking  it was just a minor ache from all the running  
21
190320
11480
اول سعی کرد نادیده‌اش بگیرد، فکر می‌کرد فقط یک درد جزئی از تمام دویدن‌هاست.
03:21
at first she tried to ignore it thinking it  was just a minor ache from all the running  
22
201800
8280
در ابتدا سعی کرد نادیده‌اش بگیرد، فکر می‌کرد فقط یک درد جزئی از تمام دویدن‌هاست. در ابتدا سعی کرد نادیده‌اش بگیرد، فکر می‌کرد فقط یک درد جزئی از تمام دویدن‌هاست.
03:30
At first she tried to ignore it thinking  it was just a minor ache from all the
23
210080
6240
در ابتدا سعی کرد نادیده‌اش بگیرد، فکر می‌کرد فقط یک درد جزئی از تمام
03:36
running but as the days went by the pain got  worse she visited a doctor who advised her to  
24
216320
12400
دویدن‌هاست. اما با گذشت روزها، با بدتر شدن درد، به پزشکی مراجعه کرد که به او توصیه کرد
03:48
rest and avoid running for a couple of weeks but  as the days went by the pain got worse she visited  
25
228720
11320
چند هفته استراحت کند و از دویدن خودداری کند، اما با گذشت روزها، درد بدتر شد. به
04:00
a doctor who advised her to rest and avoid running  for a couple of weeks all right last one but as  
26
240040
11680
پزشکی مراجعه کرد که به او توصیه کرد چند هفته استراحت کند و از دویدن خودداری کند. درست آخرش، اما با
04:11
the days went by the pain got worse she visited a  doctor who advised her to rest and avoid running  
27
251720
9400
گذشت روزها، درد بدتر شد. به پزشکی مراجعه کرد که به او توصیه کرد چند هفته استراحت کند و از دویدن خودداری کند.
04:21
for a couple of weeks Emily was crushed she had  put so much effort into her TR training and now we  
28
261120
12920
امیلی خرد شده بود. او تلاش زیادی برای تمرینات TR خود کرده بود و حالا
04:34
will continue the sentence on the next slide but  for now let's say this again Emily was crushed she  
29
274040
8480
جمله را در اسلاید بعدی ادامه می‌دهیم. اما فعلاً بیایید دوباره این را بگوییم. امیلی خرد شده بود.
04:42
had put so much effort into her training and now  Emily was crushed she had put so much effort into  
30
282520
9760
او تلاش زیادی برای
04:52
her training and now just when she was getting  close to her goal she had to stop just when she  
31
292280
10200
تمرینات خود کرده بود و حالا امیلی خرد شده بود. او تلاش زیادی برای تمرینات خود کرده بود و حالا درست زمانی که
05:02
was getting close to her goal she had to stop just  when she was getting close to her goal she had to
32
302480
9480
به هدفش نزدیک می‌شد، مجبور شد متوقف شود، درست زمانی که به هدفش نزدیک می‌شد، مجبور شد متوقف شود.
05:11
stop she worried that all her hard work would  go to waste and that she wouldn't be able to  
33
311960
10200
نگران بود که تمام زحماتش به هدر برود و دیگر نتواند
05:22
compete in the marathon at all she worried that  all her hard work would go to waste and that she  
34
322160
9840
در ماراتن شرکت کند. نگران بود که تمام زحماتش به هدر برود و او...
05:32
wouldn't be able to compete in the marathon at  all she worried that all her hard work would go  
35
332000
8640
اصلاً نمی‌توانست در ماراتن شرکت کند. نگران بود که تمام زحماتش به
05:40
to waste and that she wouldn't be able to compete  in the marathon at all but then she remembered  
36
340640
9080
هدر برود و اصلاً نتواند در ماراتن رقابت کند، اما بعد چیزی را به یاد آورد که
05:49
something her coach had once told her no matter  what happens keep your chin up but then she  
37
349720
10800
مربی‌اش زمانی به او گفته بود، مهم نیست چه اتفاقی می‌افتد، چانه‌ات را بالا نگه دار. اما بعد
06:00
remembered something her coach had once told her  no matter what happens keep your chin up but then  
38
360520
10240
چیزی را به یاد آورد که مربی‌اش زمانی به او گفته بود، مهم نیست چه اتفاقی می‌افتد، چانه‌ات را بالا نگه دار.
06:10
she remembered something her coach had once told  her no matter what happens keep your chin up there  
39
370760
9640
06:20
will always be setbacks but it's how you handle  them that counts there will always be setbacks but  
40
380400
10000
همیشه موانعی وجود خواهد داشت، اما نحوه برخورد شما با آنها مهم است. همیشه موانعی وجود خواهد داشت، اما
06:30
it's how you handle them that counts there will  always be setbacks but it's how you handle them  
41
390400
9320
نحوه برخورد شما با آنها مهم است. با الهام از سخنان مربی‌اش،
06:39
that counts inspired by her coach's words Emily  decided to stay positive inspired by her coach's  
42
399720
11360
امیلی تصمیم گرفت مثبت بماند. با الهام از
06:51
words Emily decided to stay positive inspired by  her coach's words Emily decided to stay positive  
43
411080
11760
سخنان مربی‌اش، امیلی تصمیم گرفت مثبت بماند. با الهام از سخنان مربی‌اش، امیلی تصمیم گرفت مثبت بماند.
07:02
she followed the doctor's advice and focused  on other aspects of her health like stretching  
44
422840
8480
او توصیه پزشک را دنبال کرد و روی جنبه‌های دیگر سلامتی‌اش مانند حرکات کششی،
07:11
strength training and eating well she followed  the doctor's advice and focused on other aspects  
45
431320
10000
تمرینات قدرتی و تغذیه خوب تمرکز کرد. او توصیه پزشک را دنبال کرد و او بر جنبه‌های دیگر
07:21
of her health like stretching strength training  and eating well she followed the doctor's advice  
46
441320
11120
سلامتی‌اش مانند تمرینات قدرتی کششی و تغذیه خوب تمرکز کرد. او توصیه پزشک را دنبال کرد
07:32
and focused on other aspects of her health like  stretching strength training and eating well she  
47
452440
11320
و بر جنبه‌های دیگر سلامتی‌اش مانند تمرینات قدرتی کششی و تغذیه خوب تمرکز کرد. او
07:43
also visualized herself crossing the Finish Line  reminding herself of why she started this journey  
48
463760
9120
همچنین خودش را در حال عبور از خط پایان تجسم کرد و به خودش یادآوری کرد که چرا این سفر را
07:52
in the first place she also visualized herself  crossing the Finish Line reminding herself of why  
49
472880
11120
از ابتدا شروع کرده است. او همچنین خودش را در حال عبور از خط پایان تجسم کرد و به خودش یادآوری کرد که چرا این سفر را از ابتدا شروع کرده است.
08:04
she started this journey in the first place she  also visualized herself crossing the Finish Line  
50
484000
11000
او همچنین خودش را در حال عبور از خط پایان تجسم کرد و به
08:15
reminding herself of why she started this journey  in the first place when the day of the marathon  
51
495000
9880
خودش یادآوری کرد که چرا این سفر را از ابتدا شروع کرده است. وقتی روز ماراتن فرا
08:24
arrived Emily was nervous but determined when the  day of the marathon arrived Emily was nervous but  
52
504880
10480
رسید، امیلی عصبی بود اما
08:35
determined when the day of the marathon arrived  Emily was nervous but determined although she  
53
515360
11000
مصمم بود. وقتی روز ماراتن فرا رسید، امیلی عصبی بود اما مصمم بود. اگرچه در هفته‌های منتهی به مسابقه
08:46
hadn't been able to run as much as she wanted  in the weeks leading up to the race she was  
54
526360
8560
نتوانسته بود به اندازه دلخواه بدود، اما مصمم بود که تمام تلاشش را بکند، اگرچه در هفته‌های منتهی به مسابقه نتوانسته بود به اندازه دلخواه بدود، او مصمم بود که تمام تلاشش را بکند،
08:54
determined to do her best although she hadn't been  able to run as much as she wanted in the weeks  
55
534920
9680
اگرچه در هفته‌های
09:04
leading up to the race she was determined to do  her best although she hadn't been able to run as  
56
544600
9760
منتهی به مسابقه نتوانسته بود به اندازه دلخواه بدود. او مصمم بود که تمام تلاشش را بکند، اگرچه در هفته‌های منتهی به مسابقه نتوانسته بود به اندازه دلخواه بدود.
09:14
much as she wanted in the weeks leading up to the  race she was determined to do her best the race  
57
554360
10000
هفته‌های منتهی به مسابقه، او مصمم بود که تمام تلاشش را بکند. مسابقه
09:24
was tough and there were moments when she doubted  she could make it it the race was tough and there  
58
564360
8720
سخت بود و لحظاتی بود که شک داشت بتواند از پسش بربیاید. مسابقه سخت بود و
09:33
were moments when she doubted she could make it  the race was tough and there were moments when  
59
573080
8760
لحظاتی بود که شک داشت بتواند از پسش بربیاید. مسابقه سخت بود و لحظاتی بود که
09:41
she doubted she could make it but every time she  felt like giving up she reminded herself to keep  
60
581840
9840
شک داشت بتواند از پسش بربیاید. اما هر بار که احساس تسلیم شدن می‌کرد، به خودش یادآوری می‌کرد که چانه‌اش را بالا نگه دارد. اما هر
09:51
her chin up but every time she felt like giving  up she reminded herself to keep her chin up but  
61
591680
11200
بار که احساس تسلیم شدن می‌کرد، به خودش یادآوری می‌کرد که چانه‌اش را بالا نگه دارد. اما
10:02
every time she felt like giving up she reminded  herself to keep her chin up in the end Emily cross  
62
602880
11680
هر بار که احساس تسلیم شدن می‌کرد، به خودش یادآوری می‌کرد که چانه‌اش را بالا نگه دارد. در نهایت، امیلی از
10:14
crossed the Finish Line not in record time but  with a sense of accomplishment and pride in the  
63
614560
10600
خط پایان عبور کرد،
10:25
end Emily crossed the Finish Line not in record  time but with a sense of accomplishment and pride  
64
625160
9880
نه در زمان رکورد، بلکه با حس موفقیت و غرور. در
10:35
in the end Emily crossed the Finish Line not in  record time but with a sense of accomplishment and
65
635040
8240
نهایت، امیلی از خط پایان عبور کرد، نه در زمان رکورد، بلکه با حس موفقیت و
10:43
pride she realized that the race wasn't just about  speed it was about perseverance resilience and  
66
643280
13240
غرور. او متوجه شد که مسابقه فقط سرعت نیست، بلکه پشتکار، انعطاف‌پذیری و
10:56
staying positive even when things things didn't  go as planned she realized that the race wasn't  
67
656520
10400
مثبت ماندن است، حتی زمانی که همه چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود. او متوجه شد که مسابقه
11:06
just about speed it was about perseverance  resilience and staying positive even when  
68
666920
9880
فقط سرعت نیست، بلکه پشتکار، انعطاف‌پذیری و... مثبت ماندن حتی وقتی
11:16
things didn't go as planned one last time she  realized that the race wasn't just about speed  
69
676800
10760
همه چیز طبق برنامه پیش نرفت. آخرین باری که او متوجه شد مسابقه فقط سرعت نبود،
11:27
it was about persever erance resilience and  staying positive even when things didn't go  
70
687560
8480
پشتکار، انعطاف‌پذیری و مثبت ماندن حتی وقتی همه چیز
11:36
as planned by keeping her chin up Emily  had achieved something she could be proud  
71
696040
8000
طبق برنامه پیش نرفت، با بالا نگه داشتن چانه‌اش. امیلی با بالا نگه داشتن چانه‌اش به چیزی دست یافته بود که می‌توانست به آن افتخار کند. امیلی با
11:44
of by keeping her chin up Emily had achieved  something she could be proud of by keeping  
72
704040
9080
بالا نگه داشتن چانه‌اش به چیزی دست یافته بود که می‌توانست به آن افتخار کند. امیلی با بالا نگه داشتن
11:53
her chin up Emily had achieved something  she could be proud of boom good workout  
73
713120
9520
چانه‌اش به چیزی دست یافته بود که می‌توانست به آن افتخار کند. بوم. تمرین خوبی بود. من
12:02
I'm exhausted keep moving forward one step  at a time and I'll see you in the next step
74
722640
7880
خسته‌ام. به حرکت رو به جلو، قدم به قدم ادامه بده و در قدم بعدی تو را خواهم دید.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7