Learn 25 Idioms in the Clouds | Havisha Rathore

I'm excited, it's really going to take off but my  excitement won't last long when I return. Why? let  

من هیجان زده هستم، واقعاً قرار است بلند شود، اما وقتی برگردم هیجان من زیاد دوام نخواهد آورد. چرا؟ اجازه

me tell you, I told my sister to hold the fort  in my absence to take care of my toys.  

دهید به شما بگویم، به خواهرم گفتم در غیاب من قلعه را نگه دارد تا از اسباب بازی های من مراقبت کند.

But she had ants in her pants to do that. 

اما او مورچه ها را در شلوار خود داشت تا این کار را انجام دهد.

She wanted to vent her spleen on me and I noticed  that and what did I do I discharged the duty of  

او می خواست طحالش را روی من خالی کند و من متوجه شدم که و چه کار کردم، این وظیفه را انجام دادم

that I gave it to my brother who knows what  will he be doing that's why I don't think  

که آن را به برادرم دادم که می داند چه خواهد کرد، به همین دلیل فکر نمی کنم

my excitement will last long. Vent your spleen? Ants in someone's pants? or hold the fort? What are these?

هیجان من طولانی شود. طحال خود را تخلیه کنید؟ مورچه در شلوار کسی؟ یا قلعه را نگه دارید؟ این ها چه هستند؟

First, hold the fort, it means when you give your responsibility to your junior when you go somewhere. Hold the fort.

اول، قلعه را نگه دارید، یعنی زمانی که به جایی می روید مسئولیت خود را به جوان خود می دهید. قلعه را نگه دارید

On Teachers' Day, teachers give the responsibility  of teaching their sixth standard or small children  

در روز معلم، معلمان مسئولیت آموزش استاندارد ششم یا فرزندان کوچک خود را

to other people so we can say, teachers tell elder children to hold the fort of teaching  

به افراد دیگر می‌دهند، بنابراین می‌توانیم بگوییم، معلمان به بچه‌های بزرگتر می‌گویند که قلعه آموزش

younger children. Did you ever observe that?

کودکان کوچک‌تر را نگه دارند. آیا تا به حال آن را مشاهده کردید؟

Air Vent, and this air vent reminded me an idiom  

دریچه هوا، و این دریچه هوا به من یک اصطلاح را یادآوری کرد

and what is that idiom? The  idiom is vent your spleen, 

و آن اصطلاح چیست؟ این اصطلاح عبارت است از vent your spleen،

vent your spleen and it  means to show your anger. 

vent your spleen و به معنای نشان دادن خشم است.

My sister often vents her spleen on me and the  next ants in someone's pants and ants in someone's  

خواهرم اغلب طحالش را روی من و مورچه‌های بعدی در شلوار کسی خالی می‌کند و مورچه‌ها در

pants means when you're very excited and a bit tensed  

شلوار کسی هستند، یعنی وقتی خیلی هیجان‌زده و کمی تنش هستی،

you have a little bit tension and  I would say a little bit problem in doing  

کمی تنش داری و می‌توانم بگویم کمی مشکل در انجام

something and you'll be excited and a  little bit tension, also a little bit anger  

کاری و تو هیجان زده خواهم شد و کمی تنش، همچنین کمی عصبانیت

also, so we'll say ants in my pants.  I think I have ants in my pants.

، بنابراین می گوییم مورچه در شلوارم. فکر می کنم در شلوارم مورچه دارم.

my plane is going to take off. I have ants in my pants. Now we are going to have our breakfast.

هواپیمای من قرار است بلند شود من در شلوارم مورچه دارم. حالا قرار است صبحانه بخوریم. بیسکویت های

My own homemade

خانگی خودم

biscuits

and I also have some candies in my pocket. 

و چند تا آب نبات هم در جیبم دارم.

Two candies, which I'll eat as a  dessert and what is the dessert?

دو تا آب نبات که به عنوان دسر می خورم و دسر چیه؟

Your main meal is done but still you  have some sweet things you have  

وعده غذایی اصلی شما تمام شده است، اما هنوز هم چیزهای شیرینی دارید که

for the finishing of the meal.

برای پایان غذا دارید.

taking a candy from a baby

گرفتن یک آب نبات از یک نوزاد

for example learning English is as  easy as taking a candy from a baby  

برای مثال یادگیری زبان انگلیسی به آسانی گرفتن یک آب نبات از یک نوزاد است.

friends you know taking this candy from my brother  is also as easy as taking a candy from a baby

دوستانی که می دانید گرفتن این آب نبات از برادرم نیز به آسانی گرفتن یک آب نبات از نوزاد است.

Taking a candy from a baby I took this candy  from my brother. He is like a baby.

گرفتن یک آب نبات از یک نوزاد من این آب نبات را گرفتم. از برادرم او مثل یک نوزاد است.

Let me give another example, eating a candy is as easy as taking a candy from a baby. Let me start my meal.

بگذارید مثال دیگری بزنم، خوردن آب نبات به آسانی گرفتن یک آب نبات از نوزاد است. بذار غذامو شروع کنم

Oh this will be my dessert. So I'll have it later.

اوه این دسر من خواهد بود. پس بعدا آن را خواهم داشت.

I've finished my breakfast. Now, I'm going to rinse my  mouth, and what is rinse? We have made a wonderful  

من صبحانه ام را تمام کردم حالا، من می‌خواهم دهانم را بشورم ، و شستشو چیست؟ ما یک

short on our Channel. You can check the description  box for the link. Now I'm gonna rinse with this  

کوتاه کوتاه فوق العاده در کانال خود ساخته ایم. می‌توانید کادر توضیحات پیوند را علامت بزنید . حالا می‌خواهم با این

water. Now maybe you've understood what is it. I'm gonna rinse with this water. Oh hey look, 

آب بشورم. حالا شاید فهمیده باشید چیه من با این آب می شوم اوه هی نگاه کن،

this bottles tap is sealed and that reminds me of  an idiom and what is the idiom. It is 

این شیر بطری مهر و موم شده است و من را به یاد یک اصطلاح و اصطلاح می اندازد. این است که

someone's lips are sealed. Lips are sealed which  means you're unable to tell something  

لب های کسی مهر و موم شده است. لب‌ها مهر و موم می‌شوند، به این معنی که نمی‌توانید چیزی را بگویید،

for example, you can't tell a secret from if  someone told you a secret and you told that you  

مثلاً نمی‌توانید رازی را تشخیص دهید اگر کسی رازی را به شما گفته باشد و شما گفته باشید که

should not tell it to anybody your lips will be  sealed that you can't tell it to anybody

نباید آن را به کسی بگویید، لب‌های شما مهر می‌شوند که نمی‌توانید به هر کس بگو

My lips are sealed. For example, my sister, Harika's lips are never sealed. She will always, by open heart, show all the secrets.

لبهای من مهر و موم شده است. مثلا خواهر من، لب های هاریکا هیچ وقت مهر و موم نمی شود. او همیشه، با قلب باز، همه رازها را نشان خواهد داد.

That's what, pretty hard to believe her.

این همان چیزی است که باورش خیلی سخت است.

After seeing me rinse, you will understand what is rinse

بعد از اینکه آبکشی من را دیدید متوجه خواهید شد که آبکشی چیست

Oh too tight, perhaps I'm  gonna use the other bottle

اوه خیلی سفت، شاید من بخواهم از بطری دیگر استفاده کنم

now my teeth have taken a bath by rinsing water

حالا دندان هایم با آب شویی حمام کرده اند،

so my father's very nice habit  that he rinses after every food  

بنابراین عادت بسیار خوب پدرم این است که بعد از هر غذا آبکشی می کند.

and you know my father's teeth are very  very clean better than my mother's and  mine.

دندان های پدر خیلی خیلی تمیز است بهتر از دندان های مادرم و من.

One of the best things about the  flight is looking out of the window  

یکی از بهترین چیزها در مورد پرواز این است که

looking out of the window, we see many beautiful clouds, very beautiful clouds. Ah clouds? by reminding

از پنجره به بیرون نگاه کنید، ما ابرهای بسیار زیبا، ابرهای بسیار زیبا را می بینیم. آه ابرها؟ با یادآوری

Cloud clouds let's learn some idioms related  to clouds. Let's start. Clouds are too high, right?  

ابرها، بیایید برخی اصطلاحات مربوط به ابرها را بیاموزیم. بیا شروع کنیم. ابرها خیلی بلند هستند، درست است؟

Clouds are too high and I can say on cloud nine on  cloud nine which means very very happy. Friends, I'm  

ابرها خیلی زیاد هستند و می توانم بگویم در ابر نه در ابر نه که به معنای بسیار بسیار خوشحال است. دوستان، من

on cloud nine as I've reached the clouds by airplane.  The second one is a cloud of Suspicion which means

روی ابر نهم هستم که با هواپیما به ابرها رسیدم. دومی ابر ظن است که به

means, to have a doubt on somebody or something.  a cloud of Suspicion for example I have  

معنای شک در فلان یا چیزی است. یک ابر سوء ظن برای مثال من

a cloud of Suspicion on I have a cloud of  Suspicion about the seat. Why?because

ابری از سوء ظن دارم. چرا؟ زیرا

anytime it may go down. See I'll just  push a little bit and it will go down. ah see  

هر زمان ممکن است پایین بیاید. ببینید فقط کمی فشار می‌آورم و پایین می‌آید. آه ببین

it's going, it's going but I don't want to go down  I have a cloud of suspicion on this seat. okay and  

داره میره، داره میره ولی نمیخوام پایین بیام ابری از سوء ظن روی این صندلی دارم. باشه و

the second one and the third one, right? The third  one, I would say, to have one's head in the clouds.

دومی و سومی، درسته؟ سومی، می‌توانم بگویم، سر در ابرها باشد. آیا

Have you observed when we talk  about some comic strips comic strips we draw  

مشاهده کرده‌اید که وقتی درباره برخی از کمیک استریپ‌ها صحبت می‌کنیم،

some clouds to locate what the person is saying  we don't read a story clouds happens now you may  

چند ابر ترسیم می‌کنیم تا بفهمیم آن شخص چه می‌گوید، داستانی را نمی‌خوانیم، اکنون ابرها اتفاق می‌افتند، ممکن است

guess what is the meaning of having head in the  clouds or I would say castles in the air

حدس بزنید معنای سر در ابرها چیست یا من می‌توانم بگویم قلعه‌ها در هوا

It means when you imagine something which  is not to be true for example,

یعنی وقتی چیزی را تصور می‌کنید که درست نیست، مثلاً،

uh to be honest I have I always  have my head in the clouds  

راستش را بخواهید من همیشه سرم در ابرهاست

right now I have my head in the clouds  you know how right now I am thinking  

همین الان سرم را در ابرها دارم، می‌دانید که الان چگونه فکر می‌کنم.

This phone. Inside of this phone you don't have to touch  this phone, it will become a butterfly, it'll become  

این گوشی در داخل این تلفن لازم نیست این تلفن را لمس کنید، پروانه می شود،

a butterfly and butterfly butterfly reminded me  of an idiom butterfly butterfly in one's stomach  

پروانه می شود و پروانه پروانه مرا یاد یک اصطلاح پروانه پروانه ای در شکم آدم

feel nervous right now I had my food so  I don't think there will be a butterfly  

انداخت. فکر نکن

in my stomach because when I have my  food I want a butterflies in my stomach but it  

در معده‌ام پروانه‌ای وجود داشته باشد، زیرا وقتی غذای خود را می‌خورم، می‌خواهم یک پروانه در معده‌ام داشته باشم، اما به این

doesn't mean hungry it means to be nervous I have  butterflies in my stomach but by plane turbulences.

معنی نیست که گرسنه باشم، به این معنی است که عصبی باشم، در معده‌ام پروانه‌ها وجود دارد، اما در اثر تلاطم‌های هوایی.

butterflies in my stomach means

پروانه در شکم من یعنی

talking about the clouds these clouds are pretty  beautiful and in the rainy season did You observe  

صحبت کردن در مورد ابرها این ابرها بسیار زیبا هستند

Did You observe the clouds are dark now  you may have so you may have guessed that now I'm  

going to tell you an idiom about the dark clouds  which is every dark cloud has a silver lining  

ابرهای تیره که هر ابر تیره‌ای است یک پوشش نقره‌ای دارد

every dark cloud has a silver lining what does  it mean it means if something bad has happened  

هر ابر تاریک یک پوشش نقره‌ای دارد چه معنایی دارد اگر اتفاق بدی رخ داده باشد   یک چیز

something good something good something  very good must also be mixed in it

خوب چیزی خوب چیزی خیلی خوب نیز باید در آن مخلوط شود

for example  

مثلاً

now this idiom gave me hope it gave me hope. for  what let me tell you for example now, you will understand,

حالا این اصطلاح به من داده است امیدوارم به من امید داده باشد برای چیزی که اجازه دهید به شما بگویم مثلاً، می‌فهمید،

my sister took my sis my brother don't know how  will he keep my toys but yes every dark cloud  

خواهرم خواهرم را گرفت برادرم نمی‌دانم چگونه اسباب‌بازی‌های من را نگه می‌دارد، اما بله، هر ابر تاریکی

has a silver lining means I don't know my brother  will be taking my toys my toys it's dark to have  

پوشش نقره‌ای دارد یعنی نمی‌دانم برادرم خواهد بود. اسباب‌بازی‌هایم را با اسباب‌بازی‌هایم می‌برم تاریک است تا

them to see them broken I'll be I'll vent my  spleen on my brother if it is broken but yes  

آنها را ببینم که شکسته‌اند، من طحالم را روی برادرم خالی می‌کنم اگر شکسته شود، اما بله،

every dark cloud has a silver lining perhaps it  may be something good and I'll be waiting for that  

هر ابر تاریکی پوششی نقره‌ای دارد، شاید چیز خوبی باشد و من این کار را انجام دهم. منتظر آن باشید

now next one let me see uh oh I forgot to tell you  the meaning of turbulence on a plane turbulence  

اکنون بعدی بگذارید ببینم آه اوه فراموش کردم به شما بگویم معنی آشفتگی در هواپیما تلاطم

on a plane let me let me know right now before  proceeding to the towards the next idiom and it  

در هواپیما به من اجازه دهید قبل از رفتن به سمت اصطلاح بعدی همین الان به من اطلاع بدهم و این  به

means when you have a turbulance on a plane means  that turbulence basically means it's a problem  

معنای زمانی است که شما آشفتگی در هواپیما به این معنی است که تلاطم اساساً به این معنی است که یک مشکل است

or something like that

یا چیزی شبیه به آن

Turbulence on plane means when plane shakes or suddenly moves, sudden moves it takes.

آشفتگی در هواپیما به این معنی است که وقتی هواپیما تکان می‌خورد یا ناگهان حرکت می‌کند، حرکت‌های ناگهانی انجام می‌شود.

When it takes sudden moves that's called turbulence. Did you ever experience any turbulence on a plane

وقتی حرکت های ناگهانی انجام می شود به آن آشفتگی می گویند. آیا تا به حال در هواپیما تلاطمی را تجربه کردید، اوه

now oh yes I was talking about clouds  

بله، من در مورد ابرها صحبت می‌کردم.

To cloud the issue to Cloud the issue and what  does it mean it means means something is some  

a discussion so suppose a discussion is happening  something something bad is going to something a  

چیزی یک

bad discussion or something a discussion is  happening like did he do or did he not do

بحث بد یا چیزی که یک بحث در حال رخ دادن است مثل اینکه او این کار را انجام داده یا نکرده است، اما اگر اما اگر اما

like that but if but if but if you  or someone comes in in between uh the Chimes  

اگر شما یا کسی در بین صدای زنگ‌ها وارد شود،

in I mean so people are talking the third person  comes up it's called chime in chimes in if a third  

منظورم این است که مردم دارند صحبت می‌کنند، سوم شخص مطرح می‌شود. به نام chime in chimes in اگر

person chimes in in the discussion until something  lie and by which the situation gets worse. We say to it

شخص سومی در بحث زنگ بزند تا زمانی که چیزی دروغ بگوید و وضعیت بدتر شود. ما به آن می گوییم

Cloud the issue there's an issue and again we make  we make it worser so it is called Cloud the issue

Cloud the problem یک مشکل وجود دارد و دوباره آن را بدتر می کنیم، بنابراین به آن می گویند Cloud the issue

Cloud the issue, to cloud the issue. Harika always clouds the issue. Now the next, the cloud on the horizon the  

Cloud the problem، برای ابری کردن مشکل. هاریکا همیشه این موضوع را پنهان می کند. حالا ابر در افق

next one is a cloud on the horizon and what does it mean it means something bad is going to happen  

بعدی ابری در افق است و معنی آن چیست که اتفاق بدی قرار است

in the near future, ahh I think  the plane is going to land  

در آینده نزدیک بیفتد، آه من فکر می‌کنم هواپیما قرار است فرود بیاید.

Something that is going to happen  in the near future. So friends

در آینده نزدیک اتفاق بیفتد. پس دوستان

Cloud on the horizon so friends I think a cloud on the horizon is going to appear when I go home  

ابر در افق پس دوستان من فکر می کنم وقتی به خانه می روم ابری در افق ظاهر می شود

my brother will break the  toys. Okay and now

برادرم اسباب بازی ها را می شکند. باشه و حالا

oh it's painting, my dogs are barking and  you know the meaning of dogs are barking,  

اوه داره نقاشی می کنه، سگ های من پارس می کنن و می دونی معنی سگ ها پارس می کنن،

right? Before I fasten my seatbelt,  I would like to take that mask off

درسته؟ قبل از اینکه کمربندم را ببندم، می‌خواهم نقاب را از

the leg room is so less

اتاق پا برداریم

These hair reminds of an idiom. What is the idiom? Get in someone's hair. And it means annoy someone very very much.

. اصطلاح چیست؟ وارد موهای کسی شو و این بدان معنی است که کسی را بسیار آزار می دهد.

Harika always gets in my hair.

هاریکا همیشه توی موهام فرو میره.

to be honest

صادقانه بگویم

This is the time when landing is going and what is with me these are the things I have to pack up what will I do how will  

این زمانی است که فرود می آید و آنچه با من است اینها چیزهایی هستند که باید وسایل را جمع و جور کنم چه کار کنم چطوری

I do all this I have an idea I will I will  pass the buck to my father let me do that

همه این کارها را انجام دهم. من این کار را انجام می دهم که

I feel out of the water doing this

احساس می کنم از آب در آمده ام با انجام این کار

We have to roll up our sleeves.

باید آستین ها را بالا بزنیم.

Roll up your sleeves? What is this?

آستین هایت را بالا بزنی؟ این چیه؟

I think we have to roll up our sleeves together

فکر کنم باید آستین‌ها را با هم بالا بزنیم، کاری از دستم بر

I can't do anything, my ears are popping

نمی‌آید، گوش‌هایم می‌چرخد

Papa, did you roll up your sleeves?

بابا، آستین‌ها را بالا زدی؟

I have to let my hair down.

باید موهایم را رها کنم.