Learn Idioms related to colours on the occasion of Holi | Havisha Rathore

is a different ball game. But at least  I wrote something in the answer sheet.  

یک بازی توپ متفاوت است اما حداقل در پاسخنامه چیزی نوشتم.

Hey, Cheeku! Hey, Meeku! Wow! I didn’t expect you here. You just came out of the blue. Out of the blue? I came  

هی، چیکو! هی، میکو! وای! توقع نداشتم اینجا شما به تازگی از آب در آمدید. غیرمنتظره؟ من

out of my house, not out of the blue. Oh, dear,  out of the blue is an idiom. Idiom? What does  

از خانه‌ام بیرون آمدم، نه از روی ناآرامی. اوه، عزیزم، یک اصطلاح است. اصطلاح؟ چه

it mean? Out of the blue. Out of the blue means  suddenly or unexpectedly. If something happens  

مفهومی داره؟ غیرمنتظره. خارج از رنگ به معنای ناگهانی یا غیرمنتظره است. اگر چیزی

out of the blue, it is entirely unexpected. Oh, I  see. Thank you, Cheeku. If you understood it, why  

غیرمنتظره اتفاق بیفتد، کاملاً غیرمنتظره است. اوه می فهمم. ممنون چیکو اگر آن را فهمیده اید، چرا از

don’t you use it in a sentence? Frame a sentence  using this idiom, dear. I am sure you will never  

آن در یک جمله استفاده نمی کنید؟ یک جمله را با استفاده از این اصطلاح قاب کنید، عزیز. من مطمئن هستم که شما هرگز

forget it. Ok, fine then. Recently, there was  an earthquake in a country called Turkey. Yes,  

آن را فراموش نخواهید کرد. باشه پس خوبه اخیراً یک زلزله در کشوری به نام ترکیه رخ داده است. آره

it was. The earthquake hit Turkey out of the  blue, which caused many deaths. Wow, very nice,  

اینجوری بود. این زمین لرزه ترکیه را به طور ناگهانی لرزاند که باعث کشته شدن بسیاری شد. وای، خیلی خوب،

Meeku. You are a smart girl and a quick learner.  Thank you, Cheeku. But tell me one thing. When I  

میکو. شما یک دختر باهوش و سریع یاد می گیرید. ممنون چیکو اما یک چیز را بگو وقتی من به

came here, you looked gloomy. What was the reason?  Yeah, I felt dejected and downhearted. I know,  

اینجا آمدم، تو غمگین به نظر می رسید. علتش چه بود؟ آره، احساس ناراحتی و ناراحتی کردم. می دانم،

but I wonder what could be the reason. Recently,  Harika got a new barbie doll, and I didn’t.  

اما نمی دانم دلیل آن چه می تواند باشد. اخیراً، هاریکا یک عروسک باربی جدید گرفت، اما من نشد.

I am green with envy over her new barbie doll.  I liked that. Green with envy? What do you mean  

من از حسادت نسبت به عروسک باربی جدیدش سبز شده ام. من آن را دوست داشتم. سبز از حسادت؟ منظورتان

by green with envy? You don’t look green. Offo  Meeku, Green with envy is an idiom, and it means  

از سبز با حسادت چیست؟ سبز به نظر نمیرسی Offo Meeku، سبز با حسادت یک اصطلاح است، و به این معنی است که

being very unhappy because someone has something  you want. Oh, wow, very interesting idiom. So,  

بسیار ناراضی هستید زیرا کسی چیزی دارد که شما می خواهید. اوه، عجب اصطلاح بسیار جالبی است. بنابراین،

that’s the reason I was green with envy. That’s  ok, dear. Ask her to share the doll with you.  

این دلیلی است که من از حسادت سبز شدم. اشکالی ندارد عزیز. از او بخواهید که عروسک را با شما به اشتراک بگذارد.

After all, she is your younger sister. Thanks for  the advice, Meeku. But do you think I didn’t ask  

بالاخره او خواهر کوچکتر شماست. از توصیه شما متشکریم، میکو. اما به نظر شما من از

her? I did. She bluntly denied sharing the doll  with me. I can’t forget the expression on her  

او نپرسیدم؟ من کردم. او به صراحت اشتراک عروسک را با من رد کرد. نمی توانم حالت صورتش را فراموش کنم

face. She was teasing me. It’s ok, dear. Let her enjoy. It's not ok, Meeku. I feel a pang in my heart 

. داشت منو اذیت میکرد عیبی ندارد عزیزم. بذار لذت ببره خوب نیست میکو با

thinking about the barbie doll. Cheeku, after a couple of days,

فکر کردن به عروسک باربی در قلبم احساس درد می کنم. چیکو، بعد از چند روز،

she will get bored with the doll and throw it  away. Forget it. Let’s enjoy ourselves. Today  

از عروسک خسته می‌شود و آن را دور می‌اندازد. فراموشش کن. از خودمون لذت ببریم امروز

is Holi. I thought of having some fun with you.  Let me apply this pink colour to your face. No,  

هولی است. فکر کردم با تو خوش بگذرونم بگذار این رنگ صورتی را به صورتت بزنم. نه،

Meeku. Don’t that. I don’t like it. It’s  ok, Cheeku. Today is Holi. Have some fun.  

میکو. این کار را نکن من آن را دوست ندارم. اشکالی ندارد، چیکو. امروز هولی است. یه کمی سرگرمی داشتن.

Let me apply this pink colour to your face. No,  Meeku. If you do, I’ll beat you black and blue. 

بگذار این رنگ صورتی را به صورتت بزنم. نه، میکو. اگر این کار را بکنی، من تو را سیاه و آبی شکست خواهم داد.

Hey, black and blue? Do you want to beat  me black and blue? What do you mean by black and  

هی، مشکی و آبی؟ آیا می‌خواهی من را سیاه و آبی شکست بدهی؟ منظور شما از مشکی و

blue? I was trying to apply pink colour to your  face, not black and blue. Arrey baba, black and  

آبی چیست؟ من سعی می کردم رنگ صورتی را روی صورت شما اعمال کنم ، نه سیاه و آبی. Arrey baba، مشکی و

blue is an idiom, which means having dark marks  on your skin because of injury. In Hindi, it  

آبی یک اصطلاح است، به این معنی که به دلیل آسیب، علائم تیره روی پوست شما وجود دارد. در هندی،

would be “chot ya maar key karan neela pad jana.”  Oh, in that case, please don’t beat me black and  

«chot ya maar key karan neela pad jana» خواهد بود. اوه، در این صورت، لطفاً مرا سیاه و

blue. I am not strong, and I cannot sustain the  injury. Probably, I may soon get blacked out.  

آبی نزنید. من قوی نیستم و نمی توانم آسیب را تحمل کنم. به احتمال زیاد، ممکن است به زودی سیاه نمایی کنم.

Blacked out? What do you mean by black out? I have  never heard of it—black out. Arrey baba, black  

سیاه شده؟ منظورتون از سیاه شدن چیه؟ من هرگز در مورد آن نشنیده ام - سیاه و سفید. Arrey Baba, black

out is a phrasal verb, and it means to faint  or to lose consciousness. Behos ho jana. Oh,  

out یک فعل عبارتی است و به معنای غش کردن یا از دست دادن هوشیاری است. بیهوش هو جانا. اوه،

that’s nice. Thanks for adding a new phrasal verb  to my vocabulary. Do you know that this time,  

این خوب است. از افزودن یک فعل عبارتی جدید به دایره لغات من سپاسگزارم. آیا می دانید که این بار،

the math paper was very tough? When I read it,  I was about to black out. Then I realized my  

مقاله ریاضی بسیار سخت بود؟ وقتی آن را خواندم، نزدیک بود سیاه شم. سپس متوجه شدم که

mother would beat me black and blue if  I didn’t get good marks. I got scared,  

اگر نمرات خوب نگیرم، مادرم مرا سیاه و آبی می‌زند . ترسیدم،

and an idea popped up in my mind out of the blue.  I solved all the questions. Whether the answers  

و یک ایده در ذهنم ظاهر شد. همه سوالات رو حل کردم اینکه آیا پاسخ‌ها

are correct or not is a different ball game. But  at least I wrote something in the answer sheet.  

درست هستند یا نه، یک بازی توپ متفاوت است. اما حداقل در پاسخنامه چیزی نوشتم.

You know, yesterday, when I came to your  home to play. I saw Harika sitting in a  

می دانی، دیروز، وقتی برای بازی به خانه ات آمدم. هاریکا را دیدم که در

corner and eating sweets. I caught her red-handed.  Red-handed? What does it mean? Her hands are not  

گوشه ای نشسته و مشغول خوردن شیرینی است. من او را با دستان قرمز گرفتم. دست قرمز؟ چه مفهومی داره؟ دستانش

red. Arrey, Cheeku, red-handed is an idiom, and it  means to find someone doing something wrong. Oh,  

قرمز نیست. Arrey، Cheeku، red-handed یک اصطلاح است و به معنای پیدا کردن کسی است که کار اشتباهی انجام می دهد. اوه،

thank you, Meeku. I got it. I think you are also  learning English fast. Thanks, dear. It’s all  

متشکرم، میکو. دریافت کردم. فکر می‌کنم شما هم به سرعت انگلیسی را یاد می‌گیرید. تشکر عزیز. همه اینها

because of you. I am learning from your videos.  The credit goes to you. I am humbled by your kind  

به خاطر شماست. من از ویدیوهای شما یاد میگیرم اعتبار به شما تعلق می گیرد. من از سخنان مهربان شما متواضع هستم

words. So nice of you, dear. Thank you so much  for watching this video. If you liked this video

. خیلی خوبه عزیزم از شما برای تماشای این ویدیو بسیار سپاسگزاریم. اگر این ویدیو را دوست داشتید،

then don’t forget to like, share, and subscribe to this channel.

لایک، اشتراک گذاری و مشترک شدن در این کانال را فراموش نکنید.

Bye-bye! See you in the next video!

خداحافظ! شما را در ویدیوی بعدی می بینیم!