English Conversation between Bubbly and Dubbly | Part-3 | Havisha Rathore | Ranjan Shekhawat

They just buried their head in the sand. Bury their head in the sand.

فقط سرشان را در شن فرو کردند. سرشان را در شن فرو کن.

These fair-weather friends. I burnt my fingers because of them. Burn my fingers. It means to have

این دوستان خوش آب و هوا به خاطر آنها انگشتانم سوخت. انگشتانم را بسوزان یعنی داشتن

Hello, my brothers and sisters. Today we will  learn English through an English conversation  

سلام برادران و خواهرانم. امروز ما انگلیسی را از طریق مکالمه انگلیسی

between Bubbly and Dubbly. First, we will listen  to the conversation, and then we will learn  

بین Bubbly و Dubbly یاد خواهیم گرفت. ابتدا به مکالمه گوش می دهیم و سپس

English from it. I am sure you will love it. So, let’s start listening to the Bubbly and Dubbly conversation 

انگلیسی را از آن یاد می گیریم. مطمئنم از آن خوشت خواهد آمد. بنابراین، بیایید گوش دادن به مکالمه Bubbly and Dubbly را

without a glitch. You look so pensive—a penny for  your thoughts. Yaar, the atmosphere at work is  

بدون مشکل شروع کنیم. شما خیلی متفکر به نظر می رسید - یک پنی برای افکارتان. یار، جو کار

not good. My boss keeps breathing down our necks.  That’s really not good, and I have been observing  

خوب نیست. رئیس من مدام از گردن ما نفس می کشد. این واقعاً خوب نیست، و من مدتی است که شما را زیر نظر داشتم

you for a while. You have been burning the candle  at both ends lately. Yes, you are right. I get  

. اخیراً در هر دو طرف شمع می سوزانید. بله حق با شماست. من

exhausted at the end of the day. Why don’t you do  the way your colleagues do? What I want to say  

در پایان روز خسته می شوم. چرا مانند همکارانتان رفتار نمی‌کنید؟ چیزی که می‌خواهم بگویم

is you spend your time buttering up your boss.  Tell him that he is a good leader. I am sure he  

این است که وقت خود را صرف تقویت رئیس خود می‌کنید. به او بگویید که او رهبر خوبی است. من مطمئن هستم که او

will be happy with you and won’t trouble you.  No way. That’s not possible. That’s not in me.  

با شما خوشحال خواهد شد و شما را اذیت نخواهد کرد. به هیچ وجه. امکان نداره. این در من نیست.

I can’t do that. I always call a spade a spade. I  can’t butter him up. In that case, you won’t get  

من نمی توانم این کار را انجام دهم. من همیشه به بیل می گویم بیل. من نمی توانم به او کمک کنم. در این صورت،

peace in your life. And if you change your job,  you will get the same kind of boss everywhere,  

در زندگی خود به آرامش نخواهید رسید. و اگر شغل خود را تغییر دهید، در همه جا، هر جا که بروید، همان رئیسی خواهید داشت

wherever you go. All the bosses are the same. And  you know the boss is always right. Yes, you are  

. همه رئیس ها مثل هم هستند. و می‌دانید که رئیس همیشه درست می‌گوید. بله

right. All the bosses are the same. But what to  do? Do you remember that you got in trouble with  

حق با شماست. همه رئیس ها مثل هم هستند. اما چه باید کرد؟ آیا به خاطر دارید که

Mohan because of this kind of your nature called  Call a spade a spade? You were ready to burn your  

به خاطر این نوع طبیعت خود به نام بیل را بیل صدا بزنید با موهان به مشکل خوردید؟ شما آماده بودید که

bridges. I requested you to bury the hatchet. I  was the only one who acted as a mediator and tried  

پل های خود را بسوزانید. من از شما درخواست کردم که هچ را دفن کنید. من تنها کسی بودم که به عنوان یک میانجی عمل کردم و سعی کردم

to build bridges between both of you. Yes, you are  right. Thank you so much. I am grateful to you for  

بین هر دوی شما پل ایجاد کنم. بله حق با شماست. خیلی ممنونم. من از شما سپاسگزارم که

playing that part for me. Others, I remember, in  my friend circle, they just bury their head in the  

این نقش را برای من بازی کردید. یادم می‌آید، دیگران در حلقه دوستانم سرشان را در

sand. Yes, they did. And you know those types  of friends are called fair-weather friends. I  

شن فرو می‌کنند. بله، آنها انجام دادند. و می‌دانید که به آن دسته از دوستان، دوستان خوش آب و هوا می‌گویند. من

also faced these fair-weather friends. I burnt my  fingers because of them. No, I didn’t know about  

همچنین با این دوستان خوش آب و هوا روبرو شدم. به خاطر آنها انگشتانم را سوزاندم. نه، من از

this. Please share your experience. No, yaar,  leave it. Forget it. I don’t want to remember  

این خبر نداشتم. لطفا تجربه خود را به اشتراک بگذارید. نه، یار، آن را رها کن. فراموشش کن. نمی‌خواهم آن روزها را به یاد بیاورم

those days. Hey, come on, it will help me to  learn a lesson from your experience. I will be  

. هی، بیا، این به من کمک می کند تا از تجربه شما درس بگیرم. من

more careful with these kinds of weather friends.  Okay, in that case, let me share it with you. I  

با این نوع هوا دوستان بیشتر مراقب خواهم بود. خوب، در این صورت، اجازه دهید آن را با شما به اشتراک بگذارم. از

request you to seal your lips. Don’t disclose  it to anybody. They will all make fun of me. I don’t  

شما درخواست می‌کنم که لب‌هایتان را ببندید. آن را برای کسی فاش نکنید. همه آنها مرا مسخره خواهند کرد. من نمی‌خواهم

want to make an ass of myself. Don’t worry. I  promise. I will keep it under my hat. I never  

از خودم چیزی بسازم. نگران نباش قول میدهم. زیر کلاهم نگهش دارم من هرگز

spill the beans. It’s not in me. Your secret  is my secret. Trust me. Mum's the word. Oh,  

لوبیاها را نمی‌ریزم. در من نیست راز تو راز من است. به من اعتماد کن. حرف مامان است آه، از

thank you so much. Actually, one year back, one  of my friends encouraged me to break every rule in  

شما بسیار متشکرم. در واقع، یک سال پیش، یکی از دوستانم مرا تشویق کرد که تمام قوانین

the book. And you know, I did. I did what he asked  me to do. I cooked the books. But unfortunately,  

کتاب را زیر پا بگذارم. و می دانید، من انجام دادم. من کاری را که او از من خواست انجام دادم. من کتابها را پختم. اما متأسفانه،

the authorities came to know about it. I was  caught. And you know he didn’t support me. Because  

مسئولان از آن مطلع شدند. گرفتار شدم. و می دانید که او از من حمایت نکرد. به خاطر

of him, I blot my copybook. I helped him to get  a job, and in return, what did he do? He just bit  

او، کتاب کپی خود را پاک کردم. من به او کمک کردم تا شغلی پیدا کند، و در مقابل، او چه کرد؟ او فقط

the hand that fed him. I can never forget that  incident. Yes, you are right. We should always  

دستی را که به او غذا می داد گاز گرفت. من هرگز نمی توانم آن حادثه را فراموش کنم . بله حق با شماست. ما همیشه باید

do as per the book. Yes, correct, and you know,  for one month, I was on the bottle. I could not  

طبق کتاب عمل کنیم. بله، درست است، و می دانید، یک ماه، من در بطری بودم. نمی‌توانستم

forget that incident. I was heartbroken. I hope  you liked this conversation. If yes then don’t  

آن حادثه را فراموش کنم. دلم شکست. امیدوارم این گفتگو را دوست داشته باشید. اگر بله،

forget to like, share, and subscribe to this  channel. Bye-bye! See you in the next video!  

لایک کردن، اشتراک گذاری و مشترک شدن در این کانال را فراموش نکنید. خداحافظ! شما را در ویدیوی بعدی می بینیم!

Now, you have listened to the conversation  between Bubbly and Dubbly. Now it’s time to  

اکنون، به مکالمه بین Bubbly و Dubbly گوش داده‌اید. اکنون وقت آن است که

learn English from this conversation.  We will play this conversation again,  

از این مکالمه انگلیسی یاد بگیرید. ما این مکالمه را دوباره پخش می‌کنیم

and I will pause the conversation after the  words which are required to be explained. I  

و بعد از کلماتی که باید توضیح داده شوند، مکالمه را متوقف می‌کنم.

will resume it after explaining the meaning. So,  Let’s start without a hiccup. You look so pensive  

بعد از توضیح معنی آن را از سر می‌گیرم. بنابراین، بیایید بدون مشکل شروع کنیم. شما خیلی متفکر به نظر می‌رسید

Pensive. Pensive means quiet and thinking  seriously. Chup chap gambir roop se sochana.  

. متفکر یعنی ساکت باشید و به طور جدی فکر کنید. چوپ چپ گامبیر روپ سه سوچانا.

—a penny for your thoughts. A penny for your  thoughts. It means to ask someone what they  

-یک قرون برای تفکراتت. یک قرون برای تفکراتت. به این معنی است که از کسی بپرسید که

are thinking about. In Hindi, I would say Tum  kya soch rahe ho. Yaar, the atmosphere at work  

درباره چه فکر می کند. در هندی، من می گویم Tum kya soch rahe ho. یار، جو کار

is not good. My boss keeps breathing down  our necks. Breathe down someone’s neck. It  

خوب نیست. رئیس من به گردن ما نفس می کشد. از گردن کسی نفس بکش این

means staying close to someone and watching  everything that they do. In Hindi I would  

به معنای نزدیک ماندن به کسی و تماشای هر کاری است که او انجام می دهد. به هندی می‌گویم

say Kisi ko lagatar notice karte rahana ki  vo kya kar raha hain. That’s really not good,  

Kisi ko lagatar note karte rahana ki vo kya kar raha hain. این واقعاً خوب نیست،

and I have been observing you for a while. You  have been burning the candle at both ends lately.  

و من مدتی است که شما را زیر نظر داشتم. اخیراً در دو طرف شمع می سوزانید.

Burn the candle at both ends. It means you get  exhausted by doing too much, by leading a hectic  

شمع را در دو انتها بسوزانید. این بدان معناست که با انجام کارهای زیاد، با داشتن یک زندگی پرهیجان، خسته می شوید

life. To work from early morning to late night  and you get very little rest. In Hindi it means  

. از صبح زود تا پاسی از شب کار کنید و استراحت بسیار کمی دارید. در هندی به معنای

bina health ki parava kiye lagatar kaam karte  rahna. Ya phir ye kahu ki din raat kaam karna.  

بینا سلامتی کی پاراوا کیه لاگاتار کام کارته راهنا است. یا فیر یه کاهو کی دین راات کم کرنا.

Yes, you are right. I get exhausted at the  end of the day. Why don’t you do the way  

بله حق با شماست. من در پایان روز خسته می شوم . چرا به روش

your colleagues do? What I want to say is  you spend your time buttering up your boss.  

همکارانتان عمل نمی کنید؟ چیزی که می‌خواهم بگویم این است که وقت خود را صرف تقویت رئیس خود می‌کنید.

Butter up. If you butter someone up, you are very  nice to them if you want to obtain something from  

کره بزنید. اگر به کسی لعنت می‌دهید، اگر می‌خواهید چیزی از او به دست آورید

them or I would say you flatter them. In  Hindi, it means makhan lagana. चापलूसी करना  

یا می‌توانم از او چاپلوسی کنید، با او بسیار مهربان هستید. در هندی به معنای ماخان لاگانا است. चापलूसी करना   به

Tell him that he is a good leader. I am sure  he will be happy with you and won’t trouble  

او بگویید که او رهبر خوبی است. من مطمئن هستم که او از شما خوشحال خواهد شد و شما را اذیت نمی کند

you. No way. That’s not possible. That’s not  in me. That’s not in me. It means it is not  

. به هیچ وجه. امکان نداره. این در من نیست. این در من نیست. این بدان معناست که این

in your nature or behaviour. In Hindi,  it means ye mere swabhav mein nahi hain.  

در طبیعت یا رفتار شما نیست. در هندی، به معنای شما فقط سوابهاو من ناهی هاین است.

I can’t do that. I always call a spade a spade.  Call a spade a spade. If someone calls a spade  

من نمی توانم این کار را انجام دهم. من همیشه به بیل می گویم بیل. بیل را بیل صدا کن. اگر کسی بیل را

a spade, it means he or she speaks truthfully  and openly about something difficult matters.  

بیل نامید، به این معنی است که او صادقانه و آشکارا در مورد مسائل دشوار صحبت می کند.

Or I would say to say the truth about something,  even if it is not polite or pleasant. In Hindi,  

یا می‌گویم در مورد چیزی حقیقت را بگویم، حتی اگر مؤدبانه یا خوشایند نباشد. در هندی،   به

it means jaisa hain vaisa hi bolna. बिना लाग  लपेट के कहना YA BINA MIRCHI MASALA LAGAYE KAHNA I  

معنای jaisa hain vaisa hi bolna است. बिना लाग लपेट के कहना YA BINA MIRCHI MASALA LAGAYE KAHNA من

can’t butter him up. In that case, you won’t get  peace in your life. And if you change your job,  

نمی توانم او را کره کنم. در این صورت، در زندگی خود به آرامش نخواهید رسید. و اگر شغل خود را تغییر دهید، در

you will get the same kind of boss everywhere,  wherever you go. All the bosses are the same. And  

همه جا، هر جا که بروید، همان رئیس را خواهید داشت . همه رئیس ها مثل هم هستند. و   می

you know the boss is always right. Yes, you are  right. All the bosses are the same. But what to  

دانید که رئیس همیشه حق دارد. بله حق با شماست. همه رئیس ها مثل هم هستند. اما چه باید

do? Do you remember that you got in trouble with  Mohan because of this kind of your nature called  

کرد؟ آیا به خاطر دارید که به خاطر این نوع طبیعت خود به نام بیل را

Call a spade a spade? You were ready to burn your  bridges. Burn your bridges or burn your boats. It  

بیل صدا بزنید با موهان به مشکل خوردید؟ شما آماده بودید که پل های خود را بسوزانید. پل های خود را بسوزانید یا قایق های خود را بسوزانید. به این

means you destroy all possible ways of returning  to the earlier situation. It will be impossible to  

معنی است که همه راه‌های ممکن برای بازگشت به وضعیت قبلی را از بین می‌برید.

correct something in the future. In Hindi it  means “पीछे लौटने के सभी रास्ते बंद कर देना”  

تصحیح چیزی در آینده غیرممکن خواهد بود. در هندی به معنی "पीछे लौटने के सभी रास्ते बंद कर

I requested you to bury the hatchet. Bury  the hatchet. It means to forget your quarrel  

दॾन از شما درخواست کردم". دریچه را دفن کنید . یعنی دعوای خود را فراموش کنید

and become friends again. In Hindi it  means sab bhul kar vapas dost ban jana.  

و دوباره دوست شوید. در هندی به معنای ساب بهول کار واپاس دوست بن جانا است.

I was the only one who acted as a mediator and  tried to build bridges between both of you. Build  

من تنها کسی بودم که به عنوان یک میانجی عمل کردم و سعی کردم بین هر دوی شما پل ایجاد کنم.

bridges. It means to improve relationships between  people who do not like each other. In Hindi,  

پل ها را بسازید. این به معنای بهبود روابط بین افرادی است که یکدیگر را دوست ندارند. در هندی،   به

it means sandhi karaana Yes, you are right. Thank  you so much. I am grateful to you for playing that  

معنای sandhi karaana است بله، درست می‌گویید. خیلی ممنونم. من از شما سپاسگزارم که آن

part for me. Others, I remember, in my friend  circle, they just buried their head in the sand.  

نقش را برای من بازی کردید. به یاد دارم، دیگران در حلقه دوستم، سرشان را در شن فرو کردند.

Bury their head in the sand. It means  to refuse to face the unpleasant reality  

سرشان را در شن فرو کن. این به معنای امتناع از رویارویی با واقعیت ناخوشایند

by pretending that the situation doesn’t  exist. Or I would say to refuse to think  

با تظاهر به عدم وجود موقعیت است. یا می‌توانم بگویم از فکر کردن

about unpleasant facts. In Hindi,  it means मुसीबतों से आँख मूंद लेना  

درباره حقایق ناخوشایند خودداری کنید. در هندی،  به معنای मुसीबतों से आँख मूंद लेना

Yes, they did. And you know those types of  friends are called fair-weather friends.  

بله، این کار را کردند. و می‌دانید که به آن دسته از دوستان، دوستان خوش آب و هوا می‌گویند.

Fair-weather friends. A fair-weather friend  is someone whose friendship cannot be relied  

دوستان هوای مطبوع دوست خوش آب و هوا کسی است که

on in times of difficulty. In Hindi, it means  swarthi mitra. I also faced these fair-weather  

در مواقع سختی نمی توان به دوستی او اعتماد کرد. در هندی به معنای swarthi mitra است. من هم با این دوستان خوش آب و هوا روبرو شدم

friends. I burnt my fingers because of them. Burn  my fingers. It means to have a bad experience when  

. به خاطر آنها انگشتانم سوخت. انگشتانم را بسوزان. به این معنی است که وقتی مشکلی پیش می‌آید، تجربه بدی داشته باشید

something goes wrong. In Hindi it means jaan bhuj  ker musibat mol Layna, ya fir khud ko kisi musibat  

. در هندی به معنای jaan bhuj ker musibat mol Layna، ya fir khud ko kisi musibat

mein dalana ya aap kah saktey ho ki parinam  bhugtana means suffer consequences of one’s  

mein dalana ya aap kah saktey ho ki parinam bhugtana به معنای رنج بردن از عواقب

actions. No, I didn’t know about this. Please  share your experience. No, yaar, leave it. Forget  

اعمال خود است. نه، من در این مورد نمی دانستم. لطفاً تجربه خود را به اشتراک بگذارید. نه یار ولش کن فراموشش کن

it. I don’t want to remember those days. Hey, come  on, it will help me to learn a lesson from your  

. نمی خواهم آن روزها را به یاد بیاورم. هی، بیا، این به من کمک می کند تا از تجربه شما درسی بیاموزم

experience. I will be more careful with these  kinds of weather friends. Okay, in that case,  

. من با این نوع هوا دوستان بیشتر مراقب خواهم بود . خوب، در این صورت،

let me share it with you. I request you to seal  your lips. Seal your lips. It means you promise  

اجازه دهید آن را با شما به اشتراک بگذارم. از شما می خواهم که لب هایتان را ببندید. لب های خود را ببندید. یعنی قول می‌دهی

not to reveal a secret. Promise to keep a secret.  In Hindi it means, apni zubaan band rakhna.  

رازی را فاش نکنی. قول بده رازی را حفظ کنی در هندی به معنی apni zubaan band rakhna است.

Don’t disclose it to anybody. They will all make fun of  me. I don’t want to make an ass of myself. Make an  

آن را برای کسی فاش نکن همه آنها مرا مسخره خواهند کرد . من نمیخواهم از خودم دل بسازم.

ass of yourself. It means to behave in a way that  makes one look foolish, stupid, or silly. In Hindi  

از خودتان حسابی بسازید. این به معنای رفتار کردن به گونه‌ای است که فرد را احمق، احمق یا احمق نشان دهد. در هندی   به

it means khud ka majak udwana. Don’t worry. I  promise. I will keep it under my hat. Under my  

معنای خُد کا ماجاک اودوانا است. نگران نباش قول میدهم. زیر کلاهم نگهش دارم زیر

hat: It means to keep a secret. I Hindi, it means  kisi cheej ya baat ko gupt rakhna, secret rakhna.  

کلاه من: یعنی راز نگه داشتن. من هندی به معنای کیسی چی یا باات کو گوپت رخنا، راخنا مخفی است.

I never spill the beans. Spill the beans. If  you spill the beans, it means you reveal the  

من هرگز لوبیاها را نمی ریزم. لوبیاها را بریزید. اگر لوبیاها را بریزید، به این معنی است که

truth about something secret, or I would say  you talk about something private. In Hindi,  

حقیقت را در مورد چیزی مخفی فاش می‌کنید، یا می‌توانم بگویم درباره چیزی خصوصی صحبت می‌کنید. در هندی

it means bhaid kholna. It’s not in me. Your secret  is my secret. Trust me. Mum’s the word. Mum’s the  

به معنای بهید خولنا است. در من نیست راز تو راز من است. به من اعتماد کن. کلمه مامان است کلمه مامان است

word. It means to keep silent or quiet. In  Hindi it means chup rahna. Oh, thank you so  

. به معنای سکوت یا ساکت ماندن است. در هندی به معنای چوپ رهنا است. آه، از شما بسیار متشکرم

much. Actually, one year back, one of my friends  encouraged me to break every rule in the book.  

. در واقع، یک سال پیش، یکی از دوستانم مرا تشویق کرد که تمام قوانین کتاب را زیر پا بگذارم.

Break every rule in the book. It means to behave  in a completely unacceptable way. In Hindi,  

تمام قوانین کتاب را بشکنید. این به معنای رفتار کاملاً غیرقابل قبول است. در هندی،   به

it means galat vyavhaar karna  jo ki acceptable nahi hota.  

معنای galat vyavhaar karna jo ki قابل قبول ناهی هوتا است.

And you know, I did. I did what he asked me to  do. I cooked the books. Cook the books. It means  

و می دانید، من انجام دادم. من کاری را که او از من خواست انجام دادم. من کتابها را پختم. کتاب ها را بپزید. این به معنای

to change the facts or figures in the financial  accounts, generally to steal money. In Hindi,  

تغییر حقایق یا ارقام در حساب‌های مالی است، به طور کلی برای سرقت پول. در هندی

it means bahi khato mein gadbadi ker dayna.  Galat hisab kitab karna. But unfortunately,  

به معنای باهی خاتو من گادبادی کر دنای است. گالات هیسب کتاب کرنا. اما متأسفانه،

the authorities came to know about it. I was  caught. And you know he didn’t support me.  

مسئولان از آن مطلع شدند. گرفتار شدم. و می دانید که او از من حمایت نکرد.

Because of him, I blot my copybook. Blot my  copybook. Or blot one’s copybook. It means to  

به خاطر او، کتاب کپی هایم را پاک کردم. کتاب کپی من را پاک کنید . یا کتاب کپی یکی را پاک کنید. این به معنای

spoil one’s own reputation. In Hindi it  means Apni Pratishtha kharaab kar lena.  

خراب کردن آبروی خود است. در هندی به معنی آپنی پراتشتها خارااب کار لنا است.

I helped him to get a job, and in return, what  did he do? He just bit the hand that fed him.  

من به او کمک کردم تا شغلی پیدا کند، و در مقابل، او چه کرد؟ او فقط دستی را که به او غذا می داد گاز گرفت.

Bite the hand that feeds you. It means to act  badly towards the person who helps you. Or I would  

دستی را که به شما غذا می دهد گاز بگیرید. این بدان معناست که نسبت به شخصی که به شما کمک می‌کند بد رفتار کنید. یا می‌گویم به

say harm someone who is kind to you. In Hindi, it  means jis thaali mein khaya usi mein chhed karna.  

کسی که با شما مهربان است آسیب برسانم. در هندی، به معنای جیس تاالی من خیا یوسی من چهد کارنا است.

I can never forget that incident. Yes, you are  right. We should always do as per the book.  

من هرگز نمی توانم آن حادثه را فراموش کنم. بله حق با شماست. ما همیشه باید طبق کتاب عمل کنیم.

As per the book or by the book. It means  according to rules or the law. In Hindi,  

طبق کتاب یا کتاب. به این معناست که طبق قوانین یا قانون. در هندی،   به

it means niyam kanoon ke anusaar. Yes, correct,  and you know, for one month, I was on the bottle.  

معنای niyam kanoon ke anusaar است. بله، درست است، و می‌دانید، برای یک ماه، من روی بطری بودم.

On the bottle. It means drinking a lot of  alcohol regularly. In Hindi, it means jyada  

روی بطری این به معنای نوشیدن الکل زیاد به طور منظم است. در هندی به معنای جیادا

sharaab pina. I could not forget that incident. I  was heartbroken. Heartbroken. It means extremely  

شراب پینا است. نمی توانستم آن حادثه را فراموش کنم. دلم شکست. دل شکسته. این به معنای بسیار

sad or disappointed. In Hindi it means bahut dukhi  hona. I hope you liked this conversation. If yes  

غمگین یا ناامید است. در هندی به معنای باهوت دوخی هونا است. امیدوارم از این گفتگو خوشتان آمده باشد. اگر بله

then don’t forget to like, share, and subscribe to  this channel. Bye-bye! See you in the next video!

پس لایک کردن، اشتراک گذاری و مشترک شدن در این کانال را فراموش نکنید. خداحافظ! شما را در ویدیوی بعدی می بینیم!