Phrasal Verbs with Fall - Visual Guide to Phrasal Verbs from EnglishAnyone.com

let's begin with fall when

بیایید باسقوط

let's begin with fall when something falls it goes down

شروع کنیم وقتی با سقوط شروع کنیم وقتی چیزی می افتد پایین می رود

something falls it goes down

something falls it goes down usually quickly and in an

چیزی می افتدپایین

می افتد چیزی می افتد معمولاً به سرعت پایین می رود و معمولاً به سرعت و به طور

usually quickly and in an

usually quickly and in an uncontrolled way

معمولبه سرعت وبه روشی

معمولاً سریع و به

uncontrolled way

uncontrolled way the most basic usage of fall is

روشی غیرقابل کنترل کنترل نشده

راه کنترل نشده ابتدایی ترین کاربرد

the most basic usage of fall is

the most basic usage of fall is when something physically

پاییز ابتدایی ترین کاربرد پاییز

است ابتدایی ترین کاربرد پاییز زمانی است که چیزی از نظر فیزیکی

when something physically

وقتی چیزی از نظر فیزیکی

when something physically descends quickly rain falls from

زمانی که چیزی به طور فیزیکی پایین می آید به سرعت باران از

descends quickly rain falls from

descends quickly rain falls from the sky

پایین می آید به سرعتباران از

پایین می آید به سرعت باران از آسمان

the sky

the sky this is a waterfall falling snow

می آید آسمان این یک آبشار سقوط برف

this is a waterfall falling snow

این یک آبشار استکهبرف می ریزد

this is a waterfall falling snow looks beautiful in winter and

این آبشار است که برف می ریزد در زمستان

looks beautiful in winter and

زیبا به نظر می رسد ودر زمستان

looks beautiful in winter and dying leaves fall in autumn the

زیبا به نظر می رسد و در زمستان زیبا به نظر می رسد و برگ های در

dying leaves fall in autumn the

dying leaves fall in autumn the season

season

حال مرگدرپاییز

می ریزند برگ های در حال مرگ در پاییز می ریزند برگ های در حال مرگ در پاییز می ریزند فصل

فصل

season we also call fall in all of

فصل را هم می گوییم پاییز در همه

we also call fall in all of

we also call fall in all of these examples from the natural

ما همچنینپاییز را درهمه می

گوییم ما همچنین در همه این مثال ها از سقوط می گوییم طبیعی

these examples from the natural

این نمونه ها از طبیعی

these examples from the natural world

world

این نمونه ها از دنیای طبیعی جهان

world things are falling in an

جهان چیزها به

things are falling in an

things are falling in an uncontrolled way I hope this

شکلی در حال سقوط هستند چیزها به شکلی در حال

uncontrolled way I hope this

uncontrolled way I hope this girl doesn't fall if I tried to

سقوط هستند. اگر سعی کردم

girl doesn't fall if I tried to

girl doesn't fall if I tried to do something like this

دختر نمی افتداگر سعی میکردم

دختر نمی افتد اگر سعی می کردم چنین

do something like this

کاری انجام دهم این

do something like this i'm sure i'd fall and get hurt

کار را انجام دهید چنین کاری انجام دهید مطمئن هستم که می افتم و صدمه می بینم

i'm sure i'd fall and get hurt

i'm sure i'd fall and get hurt if you like the sensation of

مطمئن هستم می افتمو صدمه می

بینم مطمئنم اگر دوست داری می افتم و صدمه می بینم اگر

if you like the sensation of

if you like the sensation of falling

دوست داریحس

اگردوست داریاحساس زمین خوردن

falling

falling you'd probably enjoy bungee

افتادن

افتادن احتمالاً از بانجی لذت می بری

you'd probably enjoy bungee

you'd probably enjoy bungee jumping you can experience a

احتمالاً از بانجی لذت میبری

شما احتمالا از بانجی جامپینگ لذت می برید، می توانید یک

jumping you can experience a

jumping you can experience a rush of excitement while your

پرش را تجربه کنید، می توانیدیک

پرش را تجربه کنید، می توانید هیجان هیجان را تجربه

rush of excitement while your

rush of excitement while your body is in a state of continuous

کنید در حالی که هیجان شما در حالی که بدن شما در حالت بدن مداوم

body is in a state of continuous

body is in a state of continuous freefall connected with fall is

است در حالت مداوم است.

بدن در حالت است سقوط آزاد مداوم مرتبط با سقوط است

freefall connected with fall is

سقوط آزادمرتبطبا سقوطاست

freefall connected with fall is the word drop when you drop

سقوط آزاد مرتبط با سقوط کلمه سقوط است وقتی کلمه

the word drop when you drop

drop را رهامی کنید

the word drop when you drop something you intentionally or

وقتی که چیزی را رها می کنید عمداً یا

something you intentionally or

چیزی را عمداً یا

something you intentionally or accidentally let it fall

چیزی را که عمداً یا سهواً رها کرده اید سقوط کند.

accidentally let it fall

به طور تصادفی اجازه سقوط

accidentally let it fall something drops at the moment of

تصادفی اجازه سقوط چیزی

something drops at the moment of

something drops at the moment of release and once something's

در لحظه قطره شدن چیزی در لحظه

قطره شدن چیزی در لحظه رها شدن و یک بار

release and once something's

release and once something's been released its falling

رها شدنچیزی

و یک بار رها شدن چیزی و یک بار رها شدن چیزی و زمانی که چیزی رها شد سقوط

been released its falling

آن رها شد

been released its falling non-physical things can also

سقوط آن رها شد چیزهای غیرفیزیکی می توانند چیزهای غیرفیزیکی نیز می توانند چیزهای غیرفیزیکی نیز می توانند

non-physical things can also

non-physical things can also figuratively fall over the

figuratively fall over the

figuratively fall over the course of the day his energy

به

صورت مجازی سقوط کنند و در

course of the day his energy

course of the day his energy level fell over the course of

طول روز سقوط کنند. در طول دوره از

level fell over the course of

level fell over the course of the day his energy level

سطحسقوط کرد

بیش از دوره از سطح سقوط کرد در طول روز او en سطح انرژی

the day his energy level

the day his energy level decreased

روزی سطحانرژی

او روزی که سطح انرژی او کاهش یافت

decreased

decreased I used to love watching baseball

کاهش یافت من قبلاً عاشق تماشای بیسبال

I used to love watching baseball

بودمقبلاًعاشق تماشایبیسبال

I used to love watching baseball now my interest in the game has

بودم قبلاً عاشق تماشای بیسبال بودم اکنون علاقه من به بازی

now my interest in the game has

اکنونعلاقه من به بازی

now my interest in the game has fallen significantly my interest

اکنون علاقه من را پیدا کرده است در بازی به طور قابل توجهی کاهش یافته است علاقه من به

fallen significantly my interest

fallen significantly my interest in the game has decreased

طور قابل توجهی کاهش یافته است علاقه من به طور قابل توجهی کاهش یافته است

علاقه من به بازی

in the game has decreased

در بازی کاهش یافته است.

in the game has decreased significantly as the Sun set the

significantly as the Sun set the

significantly as the Sun set the temperature began to fall the

شروع به کاهش

temperature began to fall the

temperature began to fall the stock price of the company fell

دما شروع به کاهش

دما شروع به کاهش قیمت سهام شرکت سقوط کرد

stock price of the company fell

stock price of the company fell as traders hurried to sell

قیمت سهام شرکتسقوط کرد

قیمت سهام شرکت سقوط کرد زیرا معامله گران برای فروش

as traders hurried to sell

as traders hurried to sell fall is also commonly used

عجله داشتند

همانطور که معامله گران عجله داشتند برای فروش سقوط کردند همچنین

fall is also commonly used

fall is also commonly used figuratively when something is

سقوط معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد

سقوط نیز معمولاً به صورت مجازی استفاده می شود هنگامی که چیزی به

figuratively when something is

figuratively when something is captured or defeated the castle

صورت مجازی است وقتی چیزی فیگو است

زمانی که چیزی تسخیر شده یا شکست می‌خورد

captured or defeated the castle

captured or defeated the castle fell when the attacking army

قلعه تسخیر شده یا شکسته می‌شود قلعه

تسخیر شده یا شکست قلعه سقوط می‌کند وقتی ارتش مهاجم

fell when the attacking army

سقوط می‌کند وقتی ارتش مهاجم

fell when the attacking army breached its walls

سقوط می‌کند وقتی ارتش مهاجم دیوارهایش را می‌شکند

breached its walls

breached its walls the castle was captured by the

دیوارهایش را می‌شکند قلعه توسط ارتش تسخیر می‌شود

the castle was captured by the

the castle was captured by the attacking army

. قلعه توسط

ارتش تسخیر شد قلعه توسط ارتش مهاجم تسخیر شد ارتش مهاجم

attacking army

attacking army the Dodgers fell to the padres

ارتش حمله کننده داجرها به دست پادرها افتادند

the Dodgers fell to the padres

the Dodgers fell to the padres in the first round of the

داجرها

به دست پادرها افتادند داجرها به دست پادرها افتادند در دور اول در دور اول

in the first round of the

in the first round of the playoffs

دراولیندور

دور پلی آف

playoffs

playoffs the Dodgers were defeated by the

پلی آف پلی

آف داجرز

the Dodgers were defeated by the

the Dodgers were defeated by the Padres in the first round of the

توسط داجرز مغلوب شد داجرز توسط داجرز شکست خورد.

Padres in the first round of the

Padres in the first round of the playoffs

playoffs

playoffs many soldiers fell in the battle

در جنگ سقوط کرد

many soldiers fell in the battle

many soldiers fell in the battle many soldiers died in the battle

بسیاری از سربازان در نبرد سقوط کردند بسیاری از سربازاندر نبرد

سقوط کردند بسیاری از سربازان در نبرد کشته شدند

many soldiers died in the battle

many soldiers died in the battle now that you have a good

بسیاری از سربازانمردند در نبرد خیلی

از سربازان در نبرد جان باختند حالا که شما یک چیز

now that you have a good

خوب دارید که اکنون خوب است

now that you have a good understanding of what fall means

که خوب درک می کنید

understanding of what fall means

که سقوط یعنی چه

understanding of what fall means let's see what happens when we

let's see what happens when we

let's see what happens when we combine fall with other words to

چه اتفاقی می‌افتد،

بیایید ببینیم وقتی سقوط را با کلمات دیگر ترکیب می‌کنیم چه اتفاقی می‌افتد تا سقوط را با کلمات دیگر

combine fall with other words to

combine fall with other words to form some very useful phrasal

ترکیب کنیم تا سقوط باکلمات دیگر را

ترکیب کنیم تا شکل عبارتی بسیار مفیدی

form some very useful phrasal

form some very useful phrasal verbs

تشکیل دهیم برخی از فرم‌های عبارتی بسیار مفید برخی از افعال عبارتی بسیار مفید افعال افعال

verbs

verbs in what direction is this money

افعال در چه جهتی است این پول

in what direction is this money

in what direction is this money falling down

در چه جهتی است این پول

در چه جهتی است که این پول در حال

falling down

falling down of course down is part of

سقوط است

سقوط پایین البته پایین بخشی

of course down is part of

of course down is part of falling

از البتهپایین استبخشی

از البتهپایینبخشی از

falling

falling nothing falls up so fall down

سقوط است

سقوط هیچ چیز نمی افتد پس سقوط

nothing falls up so fall down

nothing falls up so fall down just becomes a way to express

پایین بنابراین سقوط کردن

هیچ چیز نمی افتد پس سقوط کردن فقط راهی برای بیان

just becomes a way to express

just becomes a way to express falling in a more native

می شود فقط راهی برای بیان

می شود فقط راهی برای بیان افتادن در یک بومی تر

falling in a more native

افتادن در یک بومی تر می شود

falling in a more native conversational way the water

سقوط به روشی بومی‌تر مکالمه‌ای در آب

conversational way the water

conversational way the water falls down the side of the

روش مکالمه‌ایدرآب،

روش مکالمه‌ای در آب، آب می‌افتد از

falls down the side of the

falls down the side of the mountain here

کناره می‌افتداز

کناره می‌افتد از کنار کوه می‌افتد اینجا

mountain here

mountain here a man falls down while walking

کوه اینجا

کوه اینجا یک مرد هنگام راه رفتن

a man falls down while walking

a man falls down while walking in heavy snow

سقوط می‌کند مردی می‌افتد در حین راه

رفتن مردی هنگام راه رفتن در برف سنگین در برف سنگین

in heavy snow

در

in heavy snow literally he went from an

برف سنگین به معنای واقعی کلمه از حالت

literally he went from an

literally he went from an upright vertical position to a

واقعی او رفت از وضعیت عمودی عمودی به حالت

upright vertical position to a

upright vertical position to a horizontal one on the ground

عمودی عمودی به حالت

عمودی عمودی به حالت افقی رفت. روی زمین

horizontal one on the ground

افقی یکی روی زمین

horizontal one on the ground one of the horses fell down as

افقی یکی روی زمین یکی از اسب ها سقوط کرد به عنوان

one of the horses fell down as

one of the horses fell down as it tried to escape this stage

یکیازاسب هاسقوطکردهمانطور که

یکی از اسب ها سقوط کرد در حالی که سعی داشت از این مرحله فرار

it tried to escape this stage

it tried to escape this stage fell down during the storm

کند سعی کرد ازاینمرحله فرار

کند سعی کرد فرار کند این مرحله در طول طوفان سقوط کرد

fell down during the storm

در طولطوفان

fell down during the storm this stage collapsed during the

سقوط کرد در طول طوفان سقوط کرد

this stage collapsed during the

this stage collapsed during the storm

این مرحلهدر طول

این مرحلهسقوط کرد در طوفان

storm

storm figuratively you can fall down

طوفان طوفان به طور مجازی شما می توانید به صورت مجازی سقوط کنید شما می توانید به

figuratively you can fall down

figuratively you can fall down on the job

صورت مجازی

سقوط کنید شما می توانید بر روی کار بیفتید

on the job

on the job failing to do what you should be

در حین کار

در حین کار در انجام کاری که باید

failing to do what you should be

در

failing to do what you should be doing this worker is actually

انجام کاری که باید شکست می خورید شکست می خورید. انجام دادن این کارگر در واقع

doing this worker is actually

doing this worker is actually doing a great job

انجام این کارگر است در واقع

انجام این کارگر در واقع انجام یک کار عالی است

doing a great job

انجام یک کار عالی

doing a great job he's been hired to replace

انجام یک کار عالی او استخدام شده است برای جایگزینی

he's been hired to replace

he's been hired to replace someone who'd been falling down

اواستخدام شده است برای جایگزینی

او استخدام شده است برای جایگزینی کسی که در حال سقوط

someone who'd been falling down

someone who'd been falling down on the job recently

کسی بود.چه کسیدر حال زمین خوردن بوده است

کسی که اخیراً روی کار افتاده است اخیراً

on the job recently

on the job recently now listen for the related uses

در محل کار اخیراً در حال حاضر به کاربردهای مرتبط

now listen for the related uses

now listen for the related uses of fall down in the following

گوش دهید

اکنون برای کاربردهای مرتبط گوش کنید اکنون به کاربردهای مرتبط سقوط در موارد زیر گوش دهید

of fall down in the following

of fall down in the following short story during the hurricane

سقوط در

ادامه سقوط در داستان کوتاه زیر در طول طوفان

short story during the hurricane

داستان کوتاهدر طولطوفان

short story during the hurricane rain fell down hard on the city

داستان کوتاه در طول طوفان باران به شدت بر شهر

rain fell down hard on the city

rain fell down hard on the city many structures fell down under

افتاد باران به شدت بر شهر

افتاد باران d خود را به شدت بر شهر وارد کنید بسیاری از سازه ها در زیر

many structures fell down under

many structures fell down under the pressure of high wind and

بسیاری ازسازه ها سقوط کردنددر زیر

بسیاری از سازه ها سقوط کردند تحت فشار باد شدید

the pressure of high wind and

the pressure of high wind and rain now the community is

و فشار باد شدید

و فشار باد شدید و باران اکنون جامعه

rain now the community is

rain now the community is rebuilding assuming no one is

باران استاکنونجامعه

اکنون باران است جامعه در حال بازسازی است با فرض اینکه هیچ کس

rebuilding assuming no one is

rebuilding assuming no one is falling down on the job during

بازسازی نمی کندبا فرض اینکههیچ کس در حال

بازسازی نیست با فرض اینکه هیچ کس در هنگام

falling down on the job during

سقوط روی کار در حین

falling down on the job during the reconstruction effort

سقوط بر روی کار در طول تلاش بازسازی تلاش

the reconstruction effort

هایبازسازیتلاش

the reconstruction effort the life of the town should

های بازسازی تلاش های بازسازی زندگی شهرک در حال بازسازی است آیا

the life of the town should

the life of the town should return to normal soon

زندگی شهر باید به

return to normal soon

return to normal soon while fall down is most often

زودی به حالت

عادی بازگردد.

while fall down is most often

while fall down is most often used for things that descend

used for things that descend

used for things that descend straight down fall over means to

چیزهایی که پایین

می‌آیند برای چیزهایی که مستقیماً پایین می‌آیند استفاده می‌شود سقوط از روی به معنای

straight down fall over means to

صاف کردن سقوط از روی به معنای

straight down fall over means to tip to the side and fall from a

مستقیم کردن پایین افتادن از روی به معنای خم شدن به سی de و از

tip to the side and fall from a

نوک به پهلو بیفتید و از

tip to the side and fall from a standing vertical position to a

نوک به پهلو بیفتید و از حالت عمودی ایستاده به

standing vertical position to a

standing vertical position to a horizontal one like a line of

حالت عمودی ایستاده به

حالت عمودی ایستاده به یک افقی مانند یک خط

horizontal one like a line of

horizontal one like a line of dominoes this tree fell over

افقیمانندیک خط

افقی سقوط کنید. مثل یک ردیف از دومینو این درخت بر روی دومینو سقوط کرد این درخت

dominoes this tree fell over

dominoes this tree fell over after it had been cut

روی دومینو افتاد این درخت پس از قطع شدن

after it had been cut

پساز قطع شدن پس از قطع شدن

after it had been cut when bowling pins are hit hard

پس از قطع شدن زمانی که پین ​​های بولینگ به شدت

when bowling pins are hit hard

ضربه می خورند زمانی که پین ​​های بولینگ به شدت ضربه می

when bowling pins are hit hard by a bowling ball

خورند ضربه محکم توسط یک توپ بولینگ

by a bowling ball

by a bowling ball they're knocked over when hit

توسط یک توپ بولینگ

توسط یک توپ بولینگ.

they're knocked over when hit

they're knocked over when hit lightly

lightly

lightly they fall over often both fall

they fall over often both fall

they fall over often both fall down and fall over

آنها می افتند اغلب هم می افتند و هم می افتند و هم می افتند و هم می

down and fall over

down and fall over can be used in the same

افتند می توانند در همان

can be used in the same

can be used in the same situations although their

حالت استفاده شوند می توانند در همان موقعیت ها استفاده شوند اگرچه

situations although their

situations although their meanings referred to slightly

موقعیت هایآنها

اگرچه موقعیت های آنها معانی آنها به معانی کمی

meanings referred to slightly

اشاره دارد به

meanings referred to slightly different ways of moving from a

معانی کمی اشاره دارد به روشهای کمی متفاوت حرکت از

different ways of moving from a

different ways of moving from a higher position to a lower one

روشهای مختلف حرکت از

راههای مختلف حرکت از یک موقعیت بالاتر به یک موقعیت پایین تر به یک

higher position to a lower one

موقعیت پایین تر به

higher position to a lower one a giant tree fell over in a

یک موقعیت پایین تر درخت غول پیکر در یک

a giant tree fell over in a

a giant tree fell over in a forest

درخت غول پیکر سقوط کرد در یک

درخت غول پیکر سقوط کرد در یک جنگل

forest

forest the tree has fallen over a giant

جنگلی درخت

the tree has fallen over a giant

the tree has fallen over a giant tree fell down in a forest

غول پیکر سقوط کرد درخت روی یک غول

tree fell down in a forest

tree fell down in a forest the tree has fallen down

سقوط کرد

درخت در جنگل افتاده است درخت سقوط کرده است

the tree has fallen down

the tree has fallen down figuratively people can fall

درخت افتاده است

درخت افتاده است به صورت مجازی مردم می توانند به

figuratively people can fall

figuratively people can fall over themselves when they're

صورت مجازی بیفتند مردم می توانند به

صورت مجازی بیفتند مردم می توانند وقتی که تمام شده اند می توانند روی خودشان بیفتند وقتی که

over themselves when they're

over themselves when they're really eager or excited to do

روی خودشانهستند.

وقتی آنها واقعا مشتاق یا هیجان زده هستند که

really eager or excited to do

really eager or excited to do something in this way you can

واقعاًمشتاق یا هیجان زده هستند که

واقعاً مشتاق یا هیجان زده هستند که کاری را به این ترتیب

something in this way you can

something in this way you can think of someone so excited to

انجامدهند، شما می توانید

کاری را در این راه انجام دهید. می توانید به کسی فکر کنید که آنقدر هیجان زده است که

think of someone so excited to

think of someone so excited to do something that they almost

فکر میکند به کسی کهآنقدرهیجان زده استبرای

فکر کردن به کسی که آنقدر هیجان زده است که کاری انجام دهد که تقریباً

do something that they almost

کاری را انجام می دهد که تقریباً

do something that they almost trip and fall over as they move

یک کاری انجام می دهد که تقریباً زمین می خورد و در حین حرکت

trip and fall over as they move

از روی زمین می افتد.

trip and fall over as they move to do it

to do it

و در حالی که حرکت می‌کنند برای انجام این کار به زمین می‌افتند تا این کار را

to do it the managers at the luxury hotel

انجام دهند مدیران در

the managers at the luxury hotel

the managers at the luxury hotel were falling over themselves to

هتل مجلل مدیران در هتل

مجلل مدیران هتل مجلل بر روی خودشان

were falling over themselves to

were falling over themselves to please their wealthy guests

می‌افتادند و بر روی خودشان می‌افتادند تا

از روی خودشان می‌افتند تا رضایتشان را جلب کنند. مهمانان ثروتمند

please their wealthy guests

please their wealthy guests the managers at the hotel we're

مهمانان ثروتمند خود را خوشحال می کنند مهمانان ثروتمند خود را

خوشحال می کنند مدیران در هتل ما

the managers at the hotel we're

مدیران هتلهستیم ما

the managers at the hotel we're very excited and willing to do

مدیران در هتل هستیم ما بسیار هیجان زده هستیم و مایل به انجام آن

very excited and willing to do

very excited and willing to do anything necessary to please

هستیم بسیار هیجان زدهومایل به انجام کار

بسیار هیجان زده و مایل هستیم انجام هر کاری لازم برای راضی کردن هر چیزی که لازم است برای راضی نگه داشتن هر چیزی که برای راضی نگه

anything necessary to please

anything necessary to please their wealthy guests

داشتن مهمانان

their wealthy guests

ثروتمندشان لازم است مهمانان

their wealthy guests now here are the different uses

ثروتمندشان مهمانان ثروتمندشان اکنون در اینجا کاربردهای مختلف

now here are the different uses

وجود دارد. کاربردهای متفاوت

now here are the different uses of fall over

of fall over

اکنون در اینجا کاربردهای مختلف سقوط بیش

of fall over used together in a short story

از سقوط بیش از سقوط است با هم در یک داستان کوتاه

used together in a short story

used together in a short story it's really hard not to fall

استفاده شدهبا همدریک داستان کوتاه

استفاده شده با هم در یک داستان کوتاه واقعاً سخت است زمین نخوردن

it's really hard not to fall

it's really hard not to fall over in an ocean with waves

واقعاً سخت است زمین نخوردن

واقعاً سخت است سقوط نکردن در یک اقیانوس با امواج

over in an ocean with waves

over in an ocean with waves crashing against you

دریک اقیانوس با

امواج در اقیانوس با امواجی که به شما برخورد می کنند

crashing against you

crashing against you the forces of nature can be

برخورد با شما در

برخورد با شما نیروهای طبیعت می

the forces of nature can be

the forces of nature can be intense and make even the oldest

توانند نیروهای طبیعت باشند می

توانند نیروهای طبیعت می توانند شدید باشند و حتی قدیمی‌ترین

intense and make even the oldest

intense and make even the oldest strongest trees fall over when

درخت‌ها را شدید کنید و حتی قدیمی‌ترین درخت‌ها را شدید کنید و حتی قدیمی‌ترین درختان را قوی کنید وقتی قوی‌ترین

strongest trees fall over when

درختان سقوط می‌کنندوقتی

strongest trees fall over when severe weather arrives

قوی‌ترین درختان سقوط می‌کنند وقتی

severe weather arrives

severe weather arrives people will usually fall over

هوای شدید می‌آید.

people will usually fall over

people will usually fall over themselves to secure shelter

مردم معمولاً روی خود می افتند تا پناهگاهی

themselves to secure shelter

themselves to secure shelter our next phrasal verb has the

برای خود بیابند

تا پناهگاهی امن برای خود داشته باشند تا سرپناهی ایمن داشته باشند فعل

our next phrasal verb has the

our next phrasal verb has the idea of falling not vertically

بعدی ما فعل عبارتی بعدی ما را دارد همانطور که

فعل عبارتی بعدی ما ایده سقوط نه عمودی

idea of falling not vertically

idea of falling not vertically but horizontally

ایده سقوطنهعمودی

ایده سقوط نه عمودی بلکه افقی

but horizontally

but horizontally if I'm in a race with the red

اماافقی

اما افقی اگر من در مسابقه با قرمز هستم

if I'm in a race with the red

if I'm in a race with the red truck in the next Lane

اگردر مسابقه با قرمز هستم

اگر من در یک مسابقه با کامیون قرمز در خط بعدی

truck in the next Lane

کامیون در خط بعدی

truck in the next Lane how do you think I'm falling

کامیون در خط بعدی هستم

how do you think I'm falling

how do you think I'm falling behind

چگونه فکر می کنیدمن دارم می افتم چگونه فکر می کنید دارم میافتم

چگونه فکرمی کنید دارم عقب می

behind

behind i'm falling behind in the race

افتم

پشت سر من در مسابقه عقب می افتم من در مسابقه

i'm falling behind in the race

i'm falling behind in the race with the truck when one thing

عقب می افتم

من در مسابقه با کامیون عقب می افتم وقتی یک چیز

with the truck when one thing

with the truck when one thing passes another and a growing

با کامیونوقتییک چیز

با کامیون وقتی یک چیز دیگری می گذرد و یک چیز در حال رشد

passes another and a growing

passes another and a growing distance between the two is

از چیز دیگر عبور می کندویک رو به رشد

از دیگری عبور می کند و یک فاصله رو به رشد بین این دو فاصله بین دو است

distance between the two is

distance between the two is created the thing in back is

فاصله بین دو ایجاد می شود چیز در پشت

created the thing in back is

created the thing in back is falling behind

ایجاد می شودچیز در پشت

ایجاد می شود چیز در پشت است عقب افتادن عقب

falling behind

falling behind we often use fall behind when

افتادن عقب افتادن ما اغلب استفاده می کنیم

we often use fall behind when

we often use fall behind when speaking about time delays

وقتی اغلب از fal استفاده می کنیم عقب می مانیم l در زمانی که

ما اغلب در مورد تأخیر زمانی از عقب افتادن استفاده می کنیم صحبت در

speaking about time delays

speaking about time delays similar to the literal meaning

مورد تأخیر زمانی صحبت کردن در

مورد تأخیر زمانی شبیه به معنای تحت اللفظی

similar to the literal meaning

similar to the literal meaning of fall behind a delay can cause

شبیهبه معنای تحت اللفظی

شبیه به معنای لغوی عقب افتادن از تأخیر می تواند باعث

of fall behind a delay can cause

عقب افتادنازتأخیر شود.

of fall behind a delay can cause you to fall behind

عقب افتادن از یک تاخیر می تواند باعث شود که شما از خود

you to fall behind

you to fall behind as time continues to move

عقب بیفتید تا از

شما عقب

as time continues to move

as time continues to move forward while you're stuck in

forward while you're stuck in

forward while you're stuck in the same place

بیفتید.

شما در همان مکان گیر کرده اید همان

the same place

the same place run behind can also be used in

مکان همان مکان دویدن پشت سر هم می تواند در

run behind can also be used in

run behind can also be used in these situations we falling

دویدن پشت هم استفاده شود می تواند در

دویدن پشت هم استفاده شود می تواند در این موقعیت ها استفاده شود ما در حال افتادن

these situations we falling

these situations we falling behind schedule on the

این موقعیتها افتادن

این موقعیت ها ما عقب افتادن از برنامه در برنامه

behind schedule on the

behind schedule on the construction project because of

عقب افتاده در برنامه عقب مانده در پروژه ساخت و ساز به

construction project because of

construction project because of bad weather

bad weather

دلیل پروژه ساخت و ساز به دلیل پروژه ساخت و ساز به دلیل آب

و هوای

bad weather it's important for a student not

بد آب و هوای بد آب و هوای بد برای یک دانش آموز نه

it's important for a student not

it's important for a student not to fall behind in their school

برای دانش آموز مهم نیست

برای دانش آموز مهم نیست که در مدرسه خود عقب نماند که در مدرسه

to fall behind in their school

عقب بماند تا درمدرسه

to fall behind in their school work

عقب بماند

work

work just like time the teacher and

کار

کار درست مثل زمان معلم و

just like time the teacher and

just like time the teacher and the class content will continue

درست مثل زمانمعلم و

درست مثل زمان معلم و محتوای کلاس ادامه خواهد داشت

the class content will continue

the class content will continue to move forward throughout the

محتوای کلاس ادامه خواهد داشت

محتوای کلاس به حرکت رو به جلو در طول سال ادامه خواهد داد تا در طول سال

to move forward throughout the

به جلو

to move forward throughout the year

year

حرکت کند

year if a student falls behind they

اگر دانش آموزی از آنها عقب بماند

if a student falls behind they

if a student falls behind they will have to work more and

اگر دانش آموزی از آنها عقب

بماند. دانش آموز عقب می افتد آنها باید بیشتر کار کنند

will have to work more and

و باید بیشتر کار کنند و

will have to work more and harder to reach the level of the

باید بیشتر و بیشتر تلاش کنند تا به سطح

harder to reach the level of the

harder to reach the level of the class again

سخت تر برسند تا به سطح

سخت تر برسند تا دوباره به سطح کلاس برسند دوباره

class again

class again this man has fallen behind at

کلاس دوباره این مرد از

this man has fallen behind at

این عقب افتاده است مرد از

this man has fallen behind at work so he's spending time at

این عقب افتاده است مرد در محل کار عقب افتاده است بنابراین وقت خود را در محل

work so he's spending time at

work so he's spending time at home working on his phone

کار می گذراند بنابراین وقت خود را در محل

کار می گذراند بنابراین در خانه وقت خود را صرف کار می کند با تلفن

home working on his phone

خود خانه باتلفن

home working on his phone a business can also fall behind

کار می کند خانه با تلفن کار می کند

a business can also fall behind

a business can also fall behind its competition

یک کسب و کار نیز می تواند از یک کسب و کار عقب بماند همچنین می تواند از

یک کسب و کار عقب بماند همچنین می تواند از رقابت خود عقب بماند

its competition

its competition if it fails to innovate the

اگر نتواند نوآوری کند

if it fails to innovate the

if it fails to innovate the phrasal verb for the opposite of

اگر نتواندنوآوری کند

اگر نتواند نوآوری کند رقیبش می شود. در ابداع فعل عبارتی برای مقابل

phrasal verb for the opposite of

phrasal verb for the opposite of fall behind is catch up when

فعل عبارتی برای مخالف

فعل عبارتی برای متضاد عقب افتادن است، رسیدن به

fall behind is catch up when

عقب است، زمانی که

fall behind is catch up when this football player missed the

عقب افتادن، عقب افتادن، عقب افتادن است، زمانی که این بازیکن فوتبال از دست داد،

this football player missed the

this football player missed the start of the season because of

این بازیکن فوتبال رااز دست داد.

این بازیکن فوتبال شروع فصل را به دلیل

start of the season because of

start of the season because of an injury he had to work hard to

شروع فصل از دست داد به دلیل

شروع فصل به دلیل مصدومیت باید

an injury he had to work hard to

an injury he had to work hard to catch up to the level of the

سخت کار کند تا مصدومیت سختی بکشد. به سطح

catch up to the level of the

catch up to the level of the other players

رسیدن به سطح

رسیدن به سطح بازیکنان

other players

other players now listen for the various uses

دیگر بازیکنان

دیگر بازیکنان دیگر اکنون برای کاربردهای مختلف

now listen for the various uses

گوش می دهند اکنونبرای کاربردهای مختلف

now listen for the various uses of fall behind in this short

گوش می دهند اکنون به var گوش می دهند کاربردهای شگفت انگیز عقب افتادن در این

of fall behind in this short

of fall behind in this short story

کوتاهی عقب ماندن در این

کوتاهی عقب افتادن در این داستان کوتاه

story

story my dad's been sick for months

داستان کوتاه پدرم ماه هاست

my dad's been sick for months

که پدرم ماه ها بیمار است پدرم ماه

my dad's been sick for months so I've really fallen behind at

هاست که بیمار بوده است، بنابراین من واقعاً از این موضوع عقب افتاده ام.

so I've really fallen behind at

منواقعاً

so I've really fallen behind at school trying to take care of

از مدرسه عقب افتاده ام بنابراین واقعاً در مدرسه عقب افتاده ام تلاش برای مراقبت از

school trying to take care of

school trying to take care of him

مدرسه تلاش برایمراقبت از

مدرسه تلاش برایمراقبت از او

him

him things aren't much better when

او همه چیز خیلی بهتر نیست وقتی

things aren't much better when

things aren't much better when he's well unfortunately he loves

همه چیزخیلیبهتر نیست وقتی

وقتی حالش خوب است همه چیز خیلی بهتر نیست متأسفانه او دوست دارد

he's well unfortunately he loves

he's well unfortunately he loves to enter bike races but he's

خوب استمتأسفانهدوست دارد

خوب است متأسفانه دوست دارد در مسابقات دوچرخه سواری شرکت کند اما

to enter bike races but he's

to enter bike races but he's always falling behind in those

بایدوارد مسابقات دوچرخه شوداما

باید وارد مسابقات دوچرخه سواری شود اما همیشه از مسابقاتی که همیشه در آن مسابقات عقب می مانند عقب

always falling behind in those

می افتد

always falling behind in those two

همیشه از این دو دو عقب می

two

two my dad's also been falling

افتم پدرم هم در حال سقوط است

my dad's also been falling

my dad's also been falling behind it work because of his

پدرمهم دارد می افتد

پدرم هم از کارش عقب می افتد به خاطر کار

behind it work because of his

پشت سرشبه

behind it work because of his hospital visits

خاطر کار پشت سرش به خاطر مراجعه به بیمارستان

hospital visits

hospital visits and because he often can't work

بیمارستان از ویزیت های

بیمارستان بازدید می کند و چون اغلب نمی تواند کار کند

and because he often can't work

and because he often can't work to earn money he's been falling

و چون اغلب نمی تواند کار کند

و به دلیل اینکه اغلب نمی تواند برای کسب درآمد کار کند، برای به دست آوردن پول در حال زمین خوردن

to earn money he's been falling

to earn money he's been falling behind on his rent payments

است،

برای کسب درآمد به زمین افتاده است، از اجاره بها عقب افتاده است.

behind on his rent payments

behind on his rent payments next in this scene snow is

در این صحنه برف بعدی

next in this scene snow is

next in this scene snow is falling on the woman's coat when

دراینصحنهبرف در این صحنه بعدی برف است

در این صحنه برف روی کت زن می بارد هنگام افتادن روی کت زن هنگام

falling on the woman's coat when

falling on the woman's coat when something falls on something

افتادن روی کت زن وقتی چیزی می افتد چیزی که

something falls on something

something falls on something else

else

چیزیروی چیزی

میافتد چیزی روی چیز دیگری می افتد

چیز

else it physically lands on that

دیگری آن را جسمی فرود می آورد که

it physically lands on that

it physically lands on that thing you might have heard the

فیزیکی

روی آن چیزی فرود می آید ممکن است شنیده باشید

thing you might have heard the

thing you might have heard the phrase to fall on one's face in

چیزی کهممکناست شنیده باشید

چیزی که ممکن است شنیده باشید عبارت سقوط بر روی یک صورت در

phrase to fall on one's face in

عبارت افتادن روی صورت در

phrase to fall on one's face in conversations

عبارت افتادن روی صورت در مکالمات

conversations

conversations this happens when someone

مکالمات

مکالمات این اتفاق می افتد زمانی که کسی

this happens when someone

این اتفاق می افتد زمانی کهکسی

this happens when someone literally falls and hits the

این اتفاق می افتد وقتی کسی به معنای واقعی کلمه سقوط می کند و ضربه می زند به

literally falls and hits the

literally falls and hits the ground injuring their face in

معنای واقعی کلمه سقوط می کند و ضربه می زند به

معنای واقعی کلمه سقوط می کند و به زمین ضربه می زند و صورت خود را در زمین زخمی

ground injuring their face in

ground injuring their face in some way or when they do

می کند صورت خود را در

زمین زخمی می کند و به نوعی به صورت خود آسیب می رساند یا زمانی که به نوعی انجام می دهد

some way or when they do

یازمانی که به نوعی انجام می دهد

some way or when they do something embarrassing like

یا زمانی که کاری انجام می دهد شرم آور مانند

something embarrassing like

something embarrassing like forgetting to wear pants to an

چیزی خجالت آور مانند

چیزی شرم آور مانند فراموش کردن پوشیدن شلوار به

forgetting to wear pants to an

forgetting to wear pants to an important meeting fall on can

فراموش کردن پوشیدن شلوار

به فراموشی پوشیدن شلوار در جلسه

important meeting fall on can

important meeting fall on can also be used to describe events

also be used to describe events

مهم برای توصیف رویدادها

also be used to describe events occurring on a certain day

همچنین برای توصیف رویدادهای رخ داده در یک روز خاص استفاده می شود که در یک روز خاص

occurring on a certain day

occurring on a certain day christmas falls on a saturday in

اتفاق می افتد و در یک روز خاص

christmas falls on a saturday in

christmas falls on a saturday in 2015

2015

2015 my birthday falls on a friday

اتفاق می افتد.

my birthday falls on a friday

my birthday falls on a friday this year again the idea of a

جمعه تولد من در یک جمعه قرار

می گیرد تولد من امسال دوباره در جمعه است ایده یک امسال دوباره ایده یک

this year again the idea of a

this year again the idea of a lack of control is important

امسال دوباره ایده عدم کنترل مهم است

lack of control is important

lack of control is important here because you don't get to

عدم کنترل مهم است

عدم کنترل مهم است اینجا زیرا شما به

here because you don't get to

here because you don't get to decide what day of the week your

اینجا نمی رسید زیرا به اینجا نمی رسید

زیرا نمی توانید تصمیم بگیرید چه روزی از هفته

decide what day of the week your

شما تصمیم می گیرید در

decide what day of the week your birthday falls on when something

چه روزی از هفته تصمیم می گیرید تولد شما در چه روزی از هفته باشد، زمانی که

birthday falls on when something

birthday falls on when something happens on a certain date

تولدی

اتفاق بیفتد، زمانی که تولدی در تاریخ خاصی

happens on a certain date

اتفاق می افتد، در تاریخ خاصی

happens on a certain date that's the same every year we

اتفاق می افتد، در تاریخ خاصی اتفاق می افتد که هر سال یکسان است ما

that's the same every year we

که هر سال یکسانهستیم ما

that's the same every year we just say that that event happens

که هر سال یکسان هستیم ما فقط می گوییم که آن رویداد اتفاق می افتد

just say that that event happens

just say that that event happens on that date

فقط بگو که آن رویداد اتفاق می افتد

فقط بگو که آن رویداد در آن تاریخ اتفاق می افتد در آن تاریخ

on that date

on that date halloween is on October

در آن تاریخ هالووین در اکتبر است

halloween is on October

halloween is on October thirty-first every year but it

هالووین دراکتبر

هالووین است در اکتبر سی و یکم هر سال اما

thirty-first every year but it

thirty-first every year but it falls on a Saturday this year

سی و یکمهرسالاما

سی و یکم هر سال اما در یک شنبه امسال

falls on a Saturday this year

falls on a Saturday this year fall on is also figuratively

سقوط می کند در یکشنبهامسال

سقوط می کند در یک شنبه امسال پاییز در نیز مجازی است y

fall on is also figuratively

fall on is also figuratively used to describe misfortune

fallon نیز به صورت مجازی

سقوط در است همچنین به صورت مجازی برای توصیف بدبختی

used to describe misfortune

استفاده می شود که برای توصیفبدبختی

used to describe misfortune again with the idea of being out

استفاده می شود برای توصیف بدبختی

again with the idea of being out

دوباره با ایده دوباره بیرون بودن

again with the idea of being out of control

با ایده دوباره بیرون بودن با ایده خارج شدن از

of control

of control if something bad happens to you

کنترل کنترل استفاده می شود. اگر اتفاق بدی برای شما بیفتد

if something bad happens to you

اگر اتفاق بدی برای شما بیفتد

if something bad happens to you a group of people or a company

اگر اتفاق بدی برای شما بیفتد گروهی از مردم یا

a group of people or a company

a group of people or a company you've fallen on hard or

شرکتی گروهی از مردمیا

شرکتی گروهی از مردم یا شرکتی که به سختی روی آن افتاده اید یا

you've fallen on hard or

شما افتاده اید

you've fallen on hard or difficult times

در زمان‌های سخت یا سخت یا در

difficult times

difficult times the family fell on hard times

زمان‌های سخت قرار

گرفته‌اید

the family fell on hard times

زمان‌های سخت خانواده در روزهای سختی قرار گرفته‌اند

the family fell on hard times when both parents lost their

خانواده در زمان‌های سختی قرار گرفته‌اند وقتی که هر دو والدین خود را

when both parents lost their

از دست داده‌اند

when both parents lost their jobs as the economy worsened

زمانی که والدین هر دو شغل خود را از دست داده‌اند. با بدتر شدن اقتصاد

jobs as the economy worsened

مشاغل به دلیلبدتر شدن

jobs as the economy worsened many companies in the city fell

اقتصاد مشاغل با بدتر شدن اقتصاد بسیاری از شرکت‌ها در شهر سقوط کردند

many companies in the city fell

بسیاری از شرکت‌هادر شهر سقوط کردند

many companies in the city fell on hard times

بسیاری از شرکت‌ها در شهر در روزهای سخت در روزهای سخت سقوط

on hard times

on hard times now listen for the different

کردند. حالا به متفاوت گوش

now listen for the different

now listen for the different uses of fall on in this short

کن حالابه متفاوت

گوش کن حالا به کاربردهای مختلف سقوط در این

uses of fall on in this short

کاربردهای کوتاه از سقوط دراین

uses of fall on in this short story when the needle falls on

کاربردهای کوتاه از سقوط در در این داستان کوتاه گوش کن وقتی سوزن روی داستان می

story when the needle falls on

story when the needle falls on the record it's time to dance

افتد وقتی سوزن روی داستان می افتد

وقتی سوزن روی رکورد می افتد وقت رقصیدن است

the record it's time to dance

the record it's time to dance when i began breakdancing many

رکوردزمانرقصیدن

است زمان رقصیدن است وقتی که من شروع به بریک دانسی کردم خیلی ها وقتی شروع به بریک دانسی کردم خیلی ها وقتی شروع به بریک دانس

when i began breakdancing many

when i began breakdancing many years ago I fell on my face a

کردم سال ها پیش روی صورتم افتادم یک

years ago I fell on my face a

years ago I fell on my face a lot

سال پیشافتادمرویصورت من

سال‌ها پیشمن خیلی

lot

lot I'm really excited about the

زیاد روی صورتم افتادم خیلی هیجان‌زده

I'm really excited about the

I'm really excited about the competition that falls on a day

هستم.

competition that falls on a day

competition that falls on a day when I'm not working this year

در روزی که امسال

when I'm not working this year

کار نمی‌کنم،

when I'm not working this year if I ever lose my job because my

امسال کار نمی‌کنم، امسال کار نمی‌کنم اگر روزی شغلم را از دست بدهم،

if I ever lose my job because my

if I ever lose my job because my accounting firm falls on hard

زیرا اگر زمانی کارم را از دست بدهم،

زیرا اگر زمانی کارم را از دست بدهم شرکت حسابداری من درگیر حسابداری سخت است

accounting firm falls on hard

accounting firm falls on hard times

شرکتدر سختی

حسابداری شرکتمی‌افتددر زمان‌های سخت

times

times I might just be able to become a

زمان‌هایی که من فقط

I might just be able to become a

می‌توانم تبدیل به یک

I might just be able to become a professional dancer

شوم شاید بتوانم یک رقصنده حرفه‌ای شوم.

professional dancer

professional dancer next we can say that the leaves

next we can say that the leaves

next we can say that the leaves are detaching from this treat

می توانیم بگوییم که برگ های

بعدی می توانیم بگوییم که برگ ها از این

are detaching from this treat

are detaching from this treat but it would be more

درمان جدا می شوند

از این درمان جدا می شوند اما بیشتر می شد

but it would be more

but it would be more conversational to say that

امابیشتر بود

اما گفتن گفتن این حرف

conversational to say that

conversational to say that they're falling off the snow is

محاوره ای تر است. آن

مکالمه گفتن اینکه آنها از برف می افتند این است که از برف می

they're falling off the snow is

they're falling off the snow is falling off the branches of

افتند این استکه از برف می

افتند از شاخه های سقوط از شاخه های

falling off the branches of

falling off the branches of trees in the forest

سقوط از شاخه های درختان در

trees in the forest

درختان جنگل در درختان جنگلی

trees in the forest the rider fought hard but in the

در جنگل سوار سخت جنگید اما

the rider fought hard but in the

the rider fought hard but in the end he fell off the bowl all off

سوارکارسخت جنگید

اما سوارکار سخت جنگید اما در نهایت او از کاسه افتاد تماماً از کاسه

end he fell off the bowl all off

end he fell off the bowl all off can also be used to describe a

افتاد. همچنین می‌توان از the bowl all off

can also be used to describe a

can also be used to describe a decline in quality performance

برای توصیف a استفاده کرد.

decline in quality performance

decline in quality performance condition or popularity think of

condition or popularity think of

condition or popularity think of something literally falling off

به چیزی فکر کنید که به معنای واقعی کلمه از

something literally falling off

something literally falling off a place of high esteem or

چیزی افتاد به معنای واقعی کلمهاز

چیزی افتادن به معنای واقعی کلمه از یک مکان با احترام یا

a place of high esteem or

a place of high esteem or respect or even falling off the

یک مکان با احترامیا

یک مکان با احترام یا احترام بالا یا حتی از بین رفتن

respect or even falling off the

respect or even falling off the edge of the world and

احترام یا حتی از بین رفتن

احترام یا حتی سقوط کردن لبه جهان و

edge of the world and

لبه جهانو

edge of the world and disappearing when it

لبه جهان و ناپدید شدن وقتی که

disappearing when it

disappearing when it figuratively falls off that band

ناپدیدمی

شود وقتی که به طور مجازی ناپدید می شود آن بند به

figuratively falls off that band

figuratively falls off that band really fell off when the lead

طور مجازیاز آن جدا می شودآنبند به

طور مجازی می افتد آن بند واقعاً وقتی که لید

really fell off when the lead

really fell off when the lead guitarist left the group the

واقعاً از بین می رود وقتی که

وقتی گیتاریست اصلی گروه را ترک کرد، لید واقعاً از بین رفت، گیتاریست گروه را ترک کرد

guitarist left the group the

guitarist left the group the stock market fell off after the

،

گیتاریست گروه را ترک کرد بازار سهام پس از

stock market fell off after the

stock market fell off after the public lost confidence in big

سقوط بازار سهام سقوط کرد پس از

سقوط بازار سهام پس از از دست دادن اعتماد

public lost confidence in big

public lost confidence in big banks

عمومی به مردمبزرگ اعتماد

عمومیاز دست رفتاعتماد عمومی به بانک های بزرگ بانک

banks

banks the food at the restaurant has

ها

بانک ها غذا در

the food at the restaurant has

the food at the restaurant has really fallen off lately

رستوران غذا دررستوران

غذا دارد در رستوران واقعاً اخیراً

really fallen off lately

really fallen off lately maybe they hired a new chef the

واقعاً سقوط کرده است اخیراً

واقعاً سقوط کرده است اخیراً

maybe they hired a new chef the

maybe they hired a new chef the performance of workers really

شاید آنها یک سرآشپز جدید استخدام کرده اند شاید آنها یک آشپز جدید

استخدام کرده اند شاید آنها یک آشپز جدید استخدام کرده اند عملکرد کارگران واقعاً

performance of workers really

عملکرد کارگران واقعاً

performance of workers really fell off when they discovered

عملکرد کارگران واقعاً سقوط کرده است خاموش وقتی متوجه شدند

fell off when they discovered

fell off when they discovered they could play games on their

افتاد وقتی فهمیدند

افتاد وقتی متوجه شدند که می توانند روی خود بازی

they could play games on their

they could play games on their smartphones

کنند می توانند با گوشی خودبازی کنند

آنها می توانندبا گوشی های هوشمند خود بازی کنند گوشی

smartphones

smartphones my grandfather fell off the

های

هوشمند گوشی های هوشمند

my grandfather fell off the

my grandfather fell off the wagon again

پدربزرگ من سقوط کرد واگن دوباره

wagon again

واگن دوباره

wagon again my grandfather stopped being

واگن دوباره پدربزرگ من

my grandfather stopped being

my grandfather stopped being sober when he started drinking

ازبودن

پدربزرگ من متوقف شد پدربزرگ من نبود هشیار وقتی شروع به نوشیدن کرد با

sober when he started drinking

sober when he started drinking again

هوشیاری شروع به نوشیدن کرد

وقتی دوباره شروع به نوشیدن کرد

again

again now listen for the different

حالا به متفاوت گوش

now listen for the different

کن حالابه متفاوت

now listen for the different uses of fall-off in this short

گوش کن حالا به کاربردهای مختلف سقوط در این کاربردهای کوتاه

uses of fall-off in this short

از سقوط دراینکوتاه گوش کن

uses of fall-off in this short story the number of young people

کاربردهای سقوط در این داستان کوتاه تعداد جوانان

story the number of young people

story the number of young people in my little town has really

داستانتعداد جوانان

داستان تعداد جوانان شهر کوچک من واقعاً

in my little town has really

in my little town has really fallen off recently

در شهر کوچک من واقعاً

در شهر کوچک من واقعاً افتاده است اخیراً اخیراً

fallen off recently

سقوط کرده است

fallen off recently I guess people are looking for

اخیراً از بین رفته فکر می کنم مردم به دنبال آن هستند

I guess people are looking for

I guess people are looking for more excitement in bigger cities

حدس می زنم مردمبه دنبال آن هستند

حدس می زنم مردم به دنبال هیجان بیشتر در شهرهای بزرگتر هستند

more excitement in bigger cities

more excitement in bigger cities it makes me sad at times like

هیجان بیشتر در شهرهای بزرگتر

هیجان بیشتر در شهرهای بزرگتر من را در مواقعی غمگین

it makes me sad at times like

می کند.

it makes me sad at times like everyone else is falling off a

گاهی غمگینم می کند مثل اینکه همه دارند از روی زمین می

everyone else is falling off a

افتند و بقیه درحال سقوط هستندو

everyone else is falling off a cliff and I'm the only one left

بقیه در حال سقوط از یک صخره هستند و من تنها کسی هستم که از صخره مانده

cliff and I'm the only one left

cliff and I'm the only one left this is made my performance at

و منتنها کسی

هستم که اگر و من تنها کسی باقی مانده است که این ساخته شده است عملکرد من در

this is made my performance at

this is made my performance at the local factory fall off a bit

این ساخته شده است عملکرد من در

این باعث می شود عملکرد من در کارخانه محلی کمی سقوط کند کارخانه

the local factory fall off a bit

the local factory fall off a bit but i'm confident i can make

محلی کمی

سقوط کند کارخانه محلی کمی سقوط کند، اما من مطمئن هستم که می‌توانم درست کنم

but i'm confident i can make

but i'm confident i can make friends with some of the older

امامطمئن هستم که می‌توانم درست

کنم، اما مطمئن هستم که می‌توانم با برخی از دوستان قدیمی‌تر

friends with some of the older

friends with some of the older people in town next

با برخی از دوستان قدیمی‌تر

با برخی از افراد مسن در شهر دوست شوم، افراد بعدی

people in town next

people in town next what do you think would happen

در شهر،

افراد بعدی در شهر شهر بعدی به نظر شما چه اتفاقی می‌افتد

what do you think would happen

what do you think would happen to this roof if it became

فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد

فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد اگر به این سقف تبدیل شود اگر

to this roof if it became

to this roof if it became covered with too much snow

به این سقف تبدیل شود اگر با برف زیاد

covered with too much snow

covered with too much snow it would fall in literally fall

پوشیده شود. بیش از حد برف آن را می بارید به معنای واقعی کلمه پاییز سقوط

it would fall in literally fall

it would fall in literally fall in describes a collapse part of

می کرد بهمعنای واقعی کلمهسقوط

می کرد سقوط به معنای واقعی کلمه سقوط در توصیف سقوط بخشی از

in describes a collapse part of

in describes a collapse part of the roof of this abandoned house

در توصیففروریختنبخشیاز

در توصیف ریزش بخشی از سقف این خانه متروکه سقف این خانه

the roof of this abandoned house

the roof of this abandoned house had falling in

متروکه

خانه سقف از این خانه متروکه سقوط کرده بود سقوط

had falling in

کرده

had falling in similarly soldiers can also

بود سقوط کرده بود به طور مشابه سربازان نیز می توانند

similarly soldiers can also

similarly soldiers can also organize themselves in lines by

به طور مشابه سربازان نیز می توانند

به طور مشابه سربازان نیز می توانند خود را در صف

organize themselves in lines by

organize themselves in lines by rank when ordered to fall in

سازماندهی کنند با سازماندهی خود در خطوط با

سازماندهی خود در صف به رتبه هنگامی که دستور سقوط در

rank when ordered to fall in

رتبههنگامدستور سقوط داده شد در

rank when ordered to fall in figuratively when you fall in

رتبه زمانی که دستور داده شد به صورت مجازی سقوط کنید هنگامی که به

figuratively when you fall in

figuratively when you fall in love with someone you

صورت مجازی وارد می شوید وقتی به

صورت مجازی وارد می شوید وقتی عاشق کسی می شوید که دوستش دارید با کسی

love with someone you

love with someone you experienced strong and

که

دوستش دارید با شخصی که قوی را

experienced strong and

experienced strong and uncontrolled romantic feelings

تجربه کرده اید و احساسات عاشقانه قوی و کنترل نشده را تجربه کرده اید احساسات عاشقانه

uncontrolled romantic feelings

uncontrolled romantic feelings for them

for them

کنترل نشده کنترل نشده احساسات عاشقانه نسبت به آنها

برای آنها

for them the man and woman had fallen in

برای آنها مرد و زن

the man and woman had fallen in

the man and woman had fallen in love on monday and were married

در مرد و زن افتاده بودند

در مرد و زن در دوشنبه عاشق شده بودند و ازدواج کرده بودند

love on monday and were married

love on monday and were married by sunday you can also be

عشق دوشنبه وازدواج کرده بودند

عشق در روز دوشنبه و ازدواج کردند تا یکشنبه شما همچنین می توانید

by sunday you can also be

by sunday you can also be influenced to join groups which

تایکشنبهباشد، همچنینمی توانید

تا یکشنبه نیز می توانید تحت تأثیر قرار بگیرید تا به گروه هایی بپیوندید که

influenced to join groups which

در برای ملحق شدن به گروه‌هایی که

influenced to join groups which might not be good for you when

بر پیوستن به گروه‌هایی تأثیر گذاشتند که ممکن است برای شما خوب نباشند وقتی

might not be good for you when

might not be good for you when you fall in with the wrong crowd

ممکن است برای شما خوب نباشند وقتی

ممکن است برای شما خوب نباشد وقتی با جمعیت اشتباهی

you fall in with the wrong crowd

you fall in with the wrong crowd in areas with high levels of

قرار می‌گیرید با جمعیت اشتباهی قرار

می‌گیرید. ازدحام اشتباه در مناطق با سطوح بالا

in areas with high levels of

in areas with high levels of crime

درمناطق با سطوح بالا

درمناطق با سطوح بالای جرم

crime

crime many young men fall in with

جنایت

جنایت بسیاری از مردان جوان با

many young men fall in with

many young men fall in with gangs and begin causing trouble

بسیاری از مردان جوان

درگیر می شوند با بسیاری از مردان جوان با گروه ها درگیر می شوند و شروع به ایجاد مشکل

gangs and begin causing trouble

باندها می کنند و شروع به ایجاد می کنند.

gangs and begin causing trouble now listen for the different

گروه های مشکل ساز و شروع به ایجاد دردسر کنید اکنون به موارد متفاوت گوش کنید

now listen for the different

اکنونبه موارد متفاوت

now listen for the different uses of fall in

گوش کنید اکنون به کاربردهای مختلف سقوط در

uses of fall in

uses of fall in in this short story I'm afraid

کاربردهای سقوط در

کاربردهای سقوط در این داستان کوتاه گوش دهید من

in this short story I'm afraid

in this short story I'm afraid that my son's falling in with

در این داستان کوتاه می ترسم در این داستان کوتاهمی

ترسم این داستان کوتاه من می ترسم پسرم با این پسرم در بیفتد با

that my son's falling in with

that my son's falling in with some bad man in the neighborhood

آن پسرم با یک مرد بد در محله

some bad man in the neighborhood

یک مرد بد درمحله

some bad man in the neighborhood he's been a bit depressed lately

یک نفر بد در محله یک مرد بد در محله او کمی افسرده شده است

he's been a bit depressed lately

he's been a bit depressed lately because the girl he fell in love

او اخیراً کمی افسرده بوده است

او اخیراً کمی افسرده شده است زیرا دختری که او عاشقش شده بود

because the girl he fell in love

زیرا دختری که او عاشقش شده بود

because the girl he fell in love with moved to a different

زیرا دختری که او عاشقش شده بود

with moved to a different

with moved to a different country

به کشور دیگری نقل مکان کرد و به کشور دیگری نقل مکان کرد.

country

country the ceiling of his bedroom has

کشور

کشور سقف اتاق

the ceiling of his bedroom has

the ceiling of his bedroom has also fallen in

خواب او دارای سقف اتاق خواب او است

سقف اتاق خواب او نیز سقوط کرده

also fallen in

است

also fallen in because of water damage I sure

همچنین به دلیل آسیب آب سقوط کرده است مطمئناً

because of water damage I sure

به دلیل آسیب آبمطمئن هستم که

because of water damage I sure wish she was falling in at some

به دلیل آسیب آب مطمئن هستم که ای کاش او بود در

wish she was falling in at some

wish she was falling in at some military academy right now

حال سقوط در یک

military academy right now

آکادمی نظامی.

military academy right now next if you develop a strong

next if you develop a strong

next if you develop a strong connection with someone when you

یکی

connection with someone when you

وقتی با کسی ارتباط برقرار میکنی وقتی

connection with someone when you fall in love

با کسی ارتباط برقرار میکنی وقتی

fall in love

fall in love what happens when you lose this

عاشق میشی

عاشق میشی چی میشه وقتی از دست

what happens when you lose this

what happens when you lose this connection

میدی شما این ارتباط را از دست

connection

connection you fall out of the relationship

می دهید

ارتباط شما از بین

you fall out of the relationship

you fall out of the relationship with that person

می رود شما از رابطه خارج می شوید شما از رابطه

خارج می شوید شما از رابطه با آن شخص

with that person

with that person fallout has the literal meaning

با آن شخص

با آن

fallout has the literal meaning

fallout has the literal meaning of something

شخص خارج می شوید.

of something

چیزی

of something exiting a place by falling like

از چیزی در حال خروج از یک مکان با افتادن مانند

exiting a place by falling like

exiting a place by falling like when your keys fall out of your

خروج از یک مکان با افتادنمانند

خروج از یک مکان با افتادن مانند زمانی که کلیدهای شما از شما می افتد

when your keys fall out of your

when your keys fall out of your pocket but fallout is more

وقتی کلیدهای شما از جیب شما می افتد اما سقوط از جیب شما بیشتر است.

pocket but fallout is more

pocket but fallout is more commonly used figuratively to

Fallout بیشتر

جیبی است اما Fallout بیشتر به صورت مجازی استفاده می شود تا معمولاً به

commonly used figuratively to

صورت مجازی استفاده می شودتا

commonly used figuratively to describe relationships ending

معمولاً به صورت مجازی برای توصیف روابط استفاده می شود.

describe relationships ending

describe relationships ending just like the feelings of

just like the feelings of

just like the feelings of falling in love you feel a

falling in love you feel a

falling in love you feel a similar lack of control when you

عاشق شدن

شما احساس عاشق شدن می کنید وقتی شبیه به هم هستید احساس عدم کنترل

similar lack of control when you

similar lack of control when you have a falling out with someone

مشابهی می کنید

عدم کنترل در زمانی که شما با کسی درگیر هستید،

have a falling out with someone

با کسی درگیری دارید،

have a falling out with someone the two friends fell out after

با کسی درگیری دارید، دو دوست پس از درگیری دو دوست پس از درگیری دو دوست پس از درگیری با

the two friends fell out after

the two friends fell out after the guy on the Left discovered

آن مرد، با یکدیگر درگیر شدند. چپ

the guy on the Left discovered

کشف کرد پسرسمت چپ را

the guy on the Left discovered the guy on the right had kissed

کشف کرد مرد سمت چپ را کشف کرد که پسر سمت راست

the guy on the right had kissed

پسر سمت راسترابوسیده

the guy on the right had kissed his girlfriend

بود پسر سمت راست را بوسیده بود دوست دخترش را بوسیده دوست

his girlfriend

his girlfriend I fallen out with most of the

دخترش

دوست دخترش را من با بیشتر من درگیر

I fallen out with most of the

I fallen out with most of the people i went to elementary

شدمبا بسیاری از افراد

درگیر شدم با اکثر افراد درگیر شدم به افراد ابتدایی

people i went to elementary

people i went to elementary school with the man had a

رفتم به

افراد ابتدایی رفتم با مرد به مدرسه ابتدایی رفتم با مرد

school with the man had a

school with the man had a falling out with his business

مدرسه ای داشتم با مرد

مدرسه ای با مرد درگیری داشتم شکست کسب و

falling out with his business

کار با

falling out with his business partner

شکست دادن کسب و کارش با شریک شریک

partner

partner now listen for the different

تجاری

خود اکنون به موارد متفاوت

now listen for the different

now listen for the different uses

uses

گوش کنید اکنون به موارد متفاوت

گوش کنید اکنون برای کاربردهای مختلف گوش دهید

موارد

uses fall out in this short story i

استفاده در این داستان کوتاه از

fall out in this short story i

بین می رود.

fall out in this short story i was in trouble at the restaurant

در این داستان کوتاه من در این داستان کوتاه دچار

was in trouble at the restaurant

was in trouble at the restaurant when I couldn't pay

when I couldn't pay

when I couldn't pay I guess my wallet must have

مشکل شدم. حدس می زنم کیف پولم باید داشته باشد

I guess my wallet must have

I guess my wallet must have fallen out of my pocket

حدس می زنم کیف پولم باید داشته باشد

حدس می زنم کیف پولم باید از جیبم

fallen out of my pocket

fallen out of my pocket the real problem was that I'd

افتاده باشد از جیبم افتاده است مشکل واقعی این بود که می

the real problem was that I'd

the real problem was that I'd fallen out with the owner of the

خواستم مشکل واقعی این بود

مشکل این بود که من با صاحب رستوران درگیر شدم

fallen out with the owner of the

fallen out with the owner of the restaurant

با صاحب مرد

با صاحب رستوران

restaurant

restaurant so he made me mop up all of the

رستوران

درگیر شدم،

so he made me mop up all of the

so he made me mop up all of the floors in the restaurant to pay

بنابراین او مجبورم کرد همه چیز را پاک کنم، بنابراین او مجبورم کرد همه چیز را پاک کنم.

مجبورم کرد تمام طبقات رستوران را پاک کنم تا طبقات رستوران را بپردازم تا

floors in the restaurant to pay

floors in the restaurant to pay for what I'd eaten

طبقات رستوران را بپردازم تا

for what I'd eaten

for what I'd eaten instead of just letting me paid

برای چیزی که خورده ام به جای اینکه فقط به من اجازه بدهند در عوض آن را پرداخت کنم، تمام طبقات رستوران را پاک کنم.

instead of just letting me paid

instead of just letting me paid later continuing with

فقط اجازه دادن به منپرداخت

به جای اینکه فقط به من اجازه دهید بعداً پرداخت کنم و

later continuing with

later continuing with relationships

relationships

بعداً ادامه دهید

با ادامه دادن بعداً به

روابط

relationships you can also describe a

روابط، می توانید a

you can also describe a

you can also describe a relationship that's becoming

را

نیز توصیف کنید، همچنین می توانید یک رابطه را توصیف کنید که در حال تبدیل شدن به

relationship that's becoming

relationship that's becoming worse as one that's falling

رابطه است که در حال تبدیل شدن به

رابطه ای است که بدتر می شود به عنوان یکی که

worse as one that's falling

worse as one that's falling apart

بدتر می شودبه عنوانیکی که

بدتر می شودبه عنوانیکی که از

apart

apart this is the conversational way

هم می

پاشد. روش مکالمه

this is the conversational way

this is the conversational way of describing this integration

است این روش مکالمه است این

روش گفتگوی توصیف این

of describing this integration

of describing this integration the natural process of

ادغام توصیف این یکپارچگی است روند طبیعی روند

the natural process of

the natural process of separation into smaller pieces

طبیعی فرآیند طبیعی جداسازی به قطعات کوچکتر

separation into smaller pieces

separation into smaller pieces that happens to everything

جداسازی به قطعات کوچکتر

جداسازی به قطعات کوچکتر که برای هر چیزی که برای هر چیزی

that happens to everything

that happens to everything physical from machines and

کهبرای هر چیزی

اتفاق می افتد اتفاق می افتد از ماشین ها و

physical from machines and

physical from machines and objects to people over time

فیزیکی از ماشین ها و

فیزیکی از ماشین ها و اشیاء به مردم در طول زمان

objects to people over time

objects to people over time I feel like my body is falling

اشیابهمردمدر طولزمان

اشیاء به مردم در طول زمان احساس می کنم بدنم در حال سقوط است

I feel like my body is falling

I feel like my body is falling apart as i get older things

احساس میکنمبدن فا است

احساس می کنم با بزرگتر شدن بدنم از هم می پاشد.

apart as i get older things

apart as i get older things don't work as well as they used

don't work as well as they used

don't work as well as they used to

to

همانطور که عادت داشتند

to the great stone structures of

به سازه های سنگی بزرگ سازه

the great stone structures of

the great stone structures of this temple fell apart

های سنگی بزرگ سازه های سنگی بزرگ این معبد از

this temple fell apart

this temple fell apart over time this house began

هم پاشید این معبد از بین رفت

این معبد با گذشت زمان از هم پاشید این خانه با گذشت زمان

over time this house began

شروع شد این خانه با

over time this house began falling apart once the owners

گذشت زمان شروع شد این خانه شروع به فروپاشی کرد هنگامی که مالکان

falling apart once the owners

از هم جدا می شوندیک بارصاحبان

falling apart once the owners left

از هم می پاشندیکبار مالکان ترک می کنند

left

left in addition to relationships

ترک می کنند

علاوه بر

in addition to relationships

in addition to relationships fall apart is also used to

روابط علاوه بر

روابط علاوه بر روابط از هم می پاشند همچنین برای

fall apart is also used to

fall apart is also used to describe the disintegration of

از هم پاشیدن استفاده می

شود همچنین برای از هم پاشیدن استفاده می شود همچنین برای توصیف فروپاشی استفاده می شود

describe the disintegration of

describe the disintegration of other non-physical things

توصیف از هم پاشیدگی

توصیف متلاشی شدن چیزهای غیر فیزیکی

other non-physical things

دیگرچیزهای

other non-physical things my wife still falls apart

غیر فیزیکی دیگر چیزهای غیر فیزیکی همسر من هنوز از هم می پاشد

my wife still falls apart

my wife still falls apart whenever she thinks about our

همسرم هنوز از هممی پاشد

همسرم هنوز سقوط می کند جدا هر وقت به ما

whenever she thinks about our

فکر می کند

whenever she thinks about our dog that died recently

هر وقت به سگ ما فکر می کند هر وقت به سگ ما فکر می کند سگی که اخیراً

dog that died recently

dog that died recently my wife still becomes

my wife still becomes

my wife still becomes emotionally uncontrollable and

emotionally uncontrollable and

emotionally uncontrollable and sad whenever she thinks about

مرد هر

sad whenever she thinks about

sad whenever she thinks about our dog that died recently

وقت او به سگ ما که اخیراً مرده

our dog that died recently

our dog that died recently I lost my job and my marriage

I lost my job and my marriage

I lost my job and my marriage it feels like my life is falling

فکر می کند غمگین است. احساس می کنم زندگی من در حال سقوط

it feels like my life is falling

it feels like my life is falling apart

است احساس می کنم زندگی من در

حال سقوط است احساس می کنم زندگی من در حال

apart

apart now listen for the different

now listen for the different

now listen for the different uses of fall apart in this short

uses of fall apart in this short

uses of fall apart in this short story

از هم پاشیدن است.دراین

کاربردهای کوتاه از سقوطدراین داستان کوتاه،

story

story I decided to go shopping because

تصمیم گرفتم به خرید بروم زیرا

I decided to go shopping because

I decided to go shopping because all of my clothes are falling

تصمیم گرفتمبهخرید بروم زیرا

تصمیم گرفتم o خرید چون همه لباس هایم در حال سقوط است

all of my clothes are falling

all of my clothes are falling apart

همه لباس هایم در حال

سقوط هستند همه لباس هایم در حال از

apart

apart my house is falling apart as

هم

پاشیدن هستند خانه من در حال خراب

my house is falling apart as

شدن است همانطور

my house is falling apart as well now that i think about it

که خانه من در حال خراب شدن است همانطور که خانه من در حال خراب شدن است همینطور اکنون که خوب به آن فکر می

well now that i think about it

well now that i think about it it looks all right but needs

کنم اکنون که خوب به آن فکر می

کنم اکنون که به آن فکر می کنم به نظر می رسد خوب است اما نیاز به

it looks all right but needs

it looks all right but needs quite a few repairs

آن دارد بهنظر میرسد خوب استاما نیاز به

آن دارد به نظر می رسد خوب است اما نیاز به

quite a few repairs

تعمیرات بسیار کمی دارد.

quite a few repairs luckily my relationship with my

luckily my relationship with my

luckily my relationship with my wife couldn't be better if that

رابطه با

من خوشبختانه رابطه من با همسرم بهتر از این نمی شد اگر آن همسر نمی توانست بهتر باشد اگر آن

wife couldn't be better if that

wife couldn't be better if that ever fell apart

همسر نمی توانست بهترباشد

اگر آن همسر

ever fell apart

ever fell apart I don't know what I do

از

هم پاشید همیشه خراب شد من نمی دانم چه کار می

I don't know what I do

I don't know what I do next when something falls

کنم. نمی‌دانم چهکار

می‌کنم نمی‌دانم بعداً چه کار می‌کنم

next when something falls

next when something falls through something else

وقتی چیزی بعد می‌افتد

وقتی چیزی بعد می‌افتد وقتی چیزی از طریق چیز دیگری

through something else

از طریق چیز دیگری می‌افتد به

through something else it physically passes through a

it physically passes through a

it physically passes through a space or hole in another object

طور فیزیکی از

آن عبور می‌کند از طریق یک فضا یا سوراخ در یک شی دیگر

space or hole in another object

space or hole in another object quickly by falling like ice

فضایاسوراخدر جسم دیگر

فضا یا سوراخ در جسم دیگر به سرعت با سقوط مانند یخ

quickly by falling like ice

به سرعتباسقوط مانند یخ

quickly by falling like ice falling through the air

به سرعت با سقوط مانند یخ در میان هوا

falling through the air

falling through the air the seed that fell through a

سقوط از طریق هوا

در حال سقوط از طریق هوا دانه که از طریق

the seed that fell through a

the seed that fell through a crack in this rock many years

یک دانه ای که از یک شکاف افتاد دانه ای که از شکافی در این صخره افتاد

crack in this rock many years

crack in this rock many years ago has become a beautiful tree

ago has become a beautiful tree

ago has become a beautiful tree don't skate beyond the red cones

درخت فراتر از مخروط های قرمز اسکیت نکن، فراتر از مخروط های قرمز

don't skate beyond the red cones

اسکیت نکن،

don't skate beyond the red cones the ice is thinner there and you

فراتر از مخروط های قرمز اسکیت نرو.

the ice is thinner there and you

the ice is thinner there and you might fall through this thatched

might fall through this thatched

might fall through this thatched roof is not well supported

ممکن است کاهگلی از طریق این کاهگل بیفتد ممکن است از طریق این سقف

کاهگلی بیفتد سقف به

roof is not well supported

roof is not well supported so you'll fall through if you

خوبی پشتیبانی نمی شود

سقف به خوبی پشتیبانی نمی شود

so you'll fall through if you

بنابراین اگر بخواهید سقوط خواهید کرد

so you'll fall through if you try to walk on it

بنابراین اگر سقوط کنید تمام وقت اگر سعی می کنی روی آن راه بروی

try to walk on it

try to walk on it figuratively fall through is

سعی کن روی آن راه بروی

سعی کن روی آن راه بروی به صورت مجازی سقوط کرد به

figuratively fall through is

figuratively fall through is used to describe something

طور مجازی سقوط کردبه

طور مجازی سقوط کرد برای توصیف چیزی

used to describe something

استفاده می شود که برای توصیف چیزی

used to describe something unsuccessful or that doesn't

استفاده می شود برای توصیف چیزی ناموفق یا

unsuccessful or that doesn't

ناموفقیا اینکه

unsuccessful or that doesn't happen as intended

ناموفق نبوده یا آنطور که در نظر گرفته شده

happen as intended

اتفاق نیفتاده است.

happen as intended his plan to meet his friend for

his plan to meet his friend for

his plan to meet his friend for dinner fell through so he

dinner fell through so he

dinner fell through so he enjoyed a nice evening at the

شام به پایان رسید، بنابراین او از

enjoyed a nice evening at the

enjoyed a nice evening at the restaurant by himself

یک عصر خوب لذت برد.

restaurant by himself

restaurant by himself the company's plans for

the company's plans for

the company's plans for expansion into china fell

expansion into china fell

expansion into china fell through when they couldn't get

به چین سقوط کرد گسترش به چین زمانی که

through when they couldn't get

through when they couldn't get permission from the government

آنها نتوانستند عبور کنند

زمانی که نمی توانستند از دولت اجازه بگیرند نمی توانستند عبور کنند سقوط کرد.

permission from the government

permission from the government the deal fell through when the

مجوز دولت از دولت

مجوز از دولت معامله از بین رفت زمانی

the deal fell through when the

the deal fell through when the two companies couldn't agree on

که معامله از بین رفت زمانی

که معامله از بین رفت وقتی دو شرکت نتوانستند روی

two companies couldn't agree on

دو شرکت به توافق برسند نتوانستند روی

two companies couldn't agree on the terms of sale

دو شرکت توافق کنند نتوانستند روی شرایط توافق کنند. شرایط

the terms of sale

the terms of sale now listen for the different

فروش شرایط

فروش شرایط فروش در حال حاضر به موارد مختلف گوش کنید

now listen for the different

اکنونبه موارد متفاوت

now listen for the different uses of fall through

گوش کنید اکنون به کاربردهای مختلف سقوط از طریق

uses of fall through

uses of fall through in this short story

کاربردهای سقوط از طریق

کاربردهای سقوط از طریق این داستان کوتاه در این داستان کوتاه

in this short story

in this short story what's nice about being an

در این داستان کوتاه گوش دهید خوشایند بودن در مورد

what's nice about being an

what's nice about being an astronaut is that you can't get

astronaut is that you can't get

astronaut is that you can't get hurt when falling through an

فضانورد بودن این است که شما نمی توانید فضانورد شوید

این است که شما نمی توانید در هنگام

hurt when falling through an

hurt when falling through an opening in your ship

آسیب دیدن در

هنگام آسیب دیدگی آسیب نبینید. افتادن از یک دهانه در دهانه کشتی خود در باز شدن

opening in your ship

opening in your ship you float everywhere in space

کشتی در باز شدن کشتی

در کشتی شما، همه جا در فضا

you float everywhere in space

you float everywhere in space just make sure your plan to meet

شناور هستید،همه جادر فضا

شناور هستید، همه جا در فضا شناور هستید، فقط مطمئن شوید که برنامه خود برای

just make sure your plan to meet

ملاقات n برای ملاقات،

just make sure your plan to meet the guy delivering your air

فقط مطمئن شوید که برنامه شما برای ملاقات با مردی که هوای شما را تحویل می دهد، مردی که هوای شما را تحویل می دهد

the guy delivering your air

the guy delivering your air doesn't fall through the final

، مردی که

هوای شما را تحویل

doesn't fall through the final

doesn't fall through the final phrasal verb in this lesson is

می دهدازطریق نهایی

نمی افتد، از طریق فعل عبارتی آخر در این نمی افتد. درس،

phrasal verb in this lesson is

phrasal verb in this lesson is fall for

فعل عبارتی در این درس،

فعل عبارتی در این درس، سقوط برای

fall for

fall for when you fall for something it's

سقوطبرای

when you fall for something it's

when you fall for something it's as if you're controlled by it

سقوط برای زمانی است که شما به چیزی دچار می شوید،

زمانی است که شما به چیزی دچار می شوید، گویی توسط آن کنترل می شوید، انگار که شما تحت کنترل هستید

as if you're controlled by it

as if you're controlled by it where you fall victim to it I

. توسط آنکنترل می‌شوی،

انگار تو تحت کنترل آن هستی، جایی که قربانی آن می‌شوی، من

where you fall victim to it I

where you fall victim to it I can't believe the audience fell

جاییکه قربانی آنمی‌شوی،

جایی که قربانی آن می‌شوی، نمی‌توانم باور کنم که تماشاگران سقوط کرده‌اند،

can't believe the audience fell

نمی‌توانندباور کنند کهتماشاگران سقوط کرده‌اند.

can't believe the audience fell for that trick

باور کنید که تماشاگران به

for that trick

for that trick even a child could see that it

خاطر آن ترفند به

خاطر آن ترفند، حتی یک کودک هم می‌توانست ببیند که

even a child could see that it

even a child could see that it wasn't real magic

حتییک کودک هم

می‌تواند ببیند که این یک جادوی

wasn't real magic

wasn't real magic did you fall for the background

واقعی

نیست، جادوی واقعی نیست، جادوی واقعی نیست، شما برای پس

did you fall for the background

did you fall for the background in this scene

زمینه سقوط کردید آیا به پس زمینه افتادید آیا سقوط

کردید l برای پس زمینه در این صحنه

in this scene

in this scene the horse and cowboy real but

در اینصحنه

در این صحنه اسب و کابوی واقعی است

the horse and cowboy real but

the horse and cowboy real but the background is just a picture

اما اسب وگاوچرانواقعی است

اما اسب و گاوچران واقعی است اما پس زمینه فقط یک عکس است

the background is just a picture

the background is just a picture of mountains this fish fell for

پس زمینه فقط یک عکس است

پس زمینه فقط یک عکس است کوه این ماهی برای کوه سقوط کرد

of mountains this fish fell for

of mountains this fish fell for the bait

اینماهی

برای کوه افتاد این ماهی برای طعمه افتاد

the bait

the bait luckily the fishermen released

طعمه طعمه خوشبختانه ماهیگیران آزاد کردند

luckily the fishermen released

luckily the fishermen released it back into the river

خوشبختانهماهیگیران آن را

آزاد کردند ماهیگیران آن را دوباره به رودخانه رها کردند و به رودخانه

it back into the river

بازگشتند و

it back into the river the man fell hard for the woman

به رودخانه برگشتند مرد به

the man fell hard for the woman

the man fell hard for the woman it's like he's under her spell

سختی برای زن افتاد مرد برای زن سخت گرفت مرد

برای زن به سختی افتاد مثل اینکه تحت طلسم او

it's like he's under her spell

it's like he's under her spell now they're planning to get

است مثل این است

که تحت طلسم او قرار گرفته است حالا آنها قصد دارند

now they're planning to get

now they're planning to get married here's one last short

که حالا

در حال برنامه ریزی برای ازدواج هستند، آنها قصد ازدواج دارند اینجا آخرین

married here's one last short

married here's one last short story featuring the different

ازدواج کوتاه اینجاست آخرین

ازدواج کوتاه اینجا آخرین داستان کوتاه با داستان متفاوت با داستان متفاوت

story featuring the different

story featuring the different uses of fall for they fell for

با ویژگی دی استفاده های متفاوت از سقوط برای آنها افتاد برای

uses of fall for they fell for

uses of fall for they fell for it

it

استفاده از سقوطبرای آنهاسقوط برای

استفاده از سقوطبرای آنهاافتاد برای آن

it we caught these little guys

آن ما این بچه های کوچک را

we caught these little guys

we caught these little guys outside with a clever trap that

گرفتیم ما این بچه های کوچک را

گرفتیم ما این بچه های کوچک را در بیرون با یک تله هوشمندانه گرفتیم که

outside with a clever trap that

outside with a clever trap that looked like a girl squirrel

بیرون با یک باهوش تله که

بیرون با یک تله باهوش که

looked like a girl squirrel

شبیه یک سنجاب دختر بود، شبیه یک سنجاب دختر

looked like a girl squirrel I didn't think they'd fall for

بود

I didn't think they'd fall for

I didn't think they'd fall for the fake squirrel but they did I

، گرفتار سنجاب قلابی شدم اما آنها

the fake squirrel but they did I

من سنجاب تقلبیرا انجام دادند اما آنها

the fake squirrel but they did I hope they didn't fall for the

من سنجاب قلابی را انجام دادند اما آنها این کار را انجام دادند امیدوارم به

hope they didn't fall for the

hope they didn't fall for the fake squirrel too hard though

امیدی نیفتند که به

امیدی نیفتند که به سنجاب تقلبی نیفتند خیلی سخت است اما

fake squirrel too hard though

fake squirrel too hard though because we're releasing them

سنجاب تقلبی خیلی سخت است اما

سنجاب تقلبی خیلی سخت است زیرا ما آنها را آزاد می کنیم زیرا آنها

because we're releasing them

را آزاد می کنیم

because we're releasing them tomorrow

زیرا فردا فردا فرداآنها را منتشر می کنیم

tomorrow

tomorrow now for a last review

اکنون برای آخرین بررسی اکنون برای آخرین بررسی

now for a last review

اکنونبرای آخرین بررسی

now for a last review answer the following questions

اکنون برای آخرین بررسی پاسخ سوالات زیر به سوال

answer the following questions

answer the following questions using what you've learned in

زیر پاسخ می دهند

افراد با استفاده از آنچه آموخته اید در

using what you've learned in

استفاده از آموخته های خوددر

using what you've learned in this video

this video

استفاده از آنچه در این ویدئو یاد گرفته اید به سوالات زیر پاسخ دهید.

this video what's a native way of saying

what's a native way of saying

what's a native way of saying that the quality of a person's

که کیفیت یک نفر

that the quality of a person's

که کیفیت یک نفر

that the quality of a person's work has decreased

که کیفیت کار یک نفر کاهش یافته است

work has decreased

work has decreased you could say they're falling

کار کاهش یافته است شما می توانید بگویید آنها در حال سقوط هستند

you could say they're falling

شما می توانید بگویید آنها در حال سقوط هستند

you could say they're falling down on the job or that the

شما می توانید بگویید آنها در حال سقوط هستند شغل یا اینکه

down on the job or that the

down on the job or that the level of their work is falling

پایین کار یا اینکه سطح کارشان در حال سقوط است یا اینکه سطح کارشان در حال سقوط است

level of their work is falling

سطح کارشان در حال سقوط است

level of their work is falling off

سطح کارشان در حال سقوط است

off

off what's happening if you've

what's happening if you've

اگر شما داشته باشید

what's happening if you've fallen on hard times

چه اتفاقی می‌افتد اگر

fallen on hard times

در زمان‌های سخت افتاده‌اید،

fallen on hard times you're in a bad or difficult

در زمان‌های سخت افتاده‌اید، در شرایط بد یا دشوار

you're in a bad or difficult

you're in a bad or difficult situation probably having to do

هستید،درشرایط بدیادشواری قرار

دارید، در شرایط بد یا دشواری هستید که احتمالاً باید شرایط را انجام دهید

situation probably having to do

situation probably having to do with a lack of money

احتمالامجبوربه انجام

موقعیت pr احتمالاً

with a lack of money

با فقدان پول همراه با بی پولی

with a lack of money what's a way to express that I'm

با بی پولی

what's a way to express that I'm

what's a way to express that I'm no longer friends with my

چه راهی برای بیان اینکه من

no longer friends with my

no longer friends with my childhood neighbor we've fallen

دیگردوستنیستم با من

دیگر دوست نیستم با همسایه دوران کودکی ام ما سقوط کرده ایم

childhood neighbor we've fallen

childhood neighbor we've fallen out

همسایه دوران کودکیما سقوط کرده ایم

همسایه دوران کودکیما از

out

out why is it important to avoid

هم جدا

شده ایم چرا اجتناب کردن مهم است چرا اجتناب از

why is it important to avoid

why is it important to avoid delays when you're working on a

این مهم است چرا اجتناب کردن مهم است تأخیرها وقتی روی کار می‌کنید

delays when you're working on a

delays when you're working on a tight schedule

تأخیرها وقتی روی یک برنامه فشرده کار می‌کنید وقتی روی یک برنامه

tight schedule

tight schedule you don't want to fall behind

فشرده کار می‌کنید

برنامه فشرده نمی‌خواهید عقب بیفتید نمی‌خواهید از شما عقب بمانید.

you don't want to fall behind

you don't want to fall behind if I'm walking on thin ice and

می خواهم عقب بیفتم اگر روی یخ نازک راه می روم و

if I'm walking on thin ice and

if I'm walking on thin ice and it breaks

اگر روی یخ نازک راه می رومو

اگر روی یخ نازک راه می روم و می شکند

it breaks

it breaks what will happen

می شکند چه اتفاقی

what will happen

می

what will happen I'll fall through the ice

افتد چه می شود از طریق یخ من از طریق یخ

I'll fall through the ice

I'll fall through the ice how would a native speakers say

خواهمافتاد من از

طریق یخ خواهم افتاد چگونه یک بومی زبان می گوید

how would a native speakers say

how would a native speakers say that she's developed strong

چگونه بومی زبانان می

گویند چگونه یک بومی زبان می گوید که او قوی شده است

that she's developed strong

که او قوی شده است

that she's developed strong feelings for someone she could

که او احساسات قوی نسبت به کسی پیدا کرده است که می تواند

feelings for someone she could

feelings for someone she could say that she's fallen in love or

نسبت به کسی احساس کند او می تواند

برای کسی احساس کند که می تواند بگوید که عاشق شده است یا

say that she's fallen in love or

say that she's fallen in love or that she's fallen for someone

بگوید کهعاشق شده استیا

بگو که او عاشق شده است یا اینکه او عاشق کسی شده است

that she's fallen for someone

که او برای کسی افتاده است

that she's fallen for someone what could I say if I'm angry

که او عاشق کسی شده است اگر عصبانی هستم چه می توانم بگویم اگر عصبانی هستم

what could I say if I'm angry

what could I say if I'm angry because I allowed myself to be

چه می توانم بگویم اگر عصبانی هستم چه می توانم بگویم من به خودم اجازه دادم

because I allowed myself to be

که باشم چونبه خودم اجازه دادم

because I allowed myself to be fooled or tricked

که باشم چون به خودم اجازه دادم فریب بخورم یا فریب بخورم

fooled or tricked

fooled or tricked I can't believe I fell for that

فریبیافریب

خورده گول خوردم یا

I can't believe I fell for that

I can't believe I fell for that how can i express that my

فریب خوردم. گرفتار آن شدم چگونه می توانم آن را بیان کنم

how can i express that my

how can i express that my grandmother's home had

چگونه می توانم آن را بیان کنم

چگونه می توانم بیان کنم که خانه مادربزرگم تا به حال خانه مادربزرگ داشته

grandmother's home had

است خانه

grandmother's home had deteriorated over time in a

مادربزرگ به مرور زمان

deteriorated over time in a

deteriorated over time in a conversational way it had fallen

خراب شده استدریک

زمان خراب شده در طول زمان در یک ج. روشی

conversational way it had fallen

conversational way it had fallen apart

apart

apart what happened to the tree that

که برای درخت

what happened to the tree that

what happened to the tree that was cut by the man with the saw

اتفاق افتاده است که

برای درختی که توسط مرد اره

was cut by the man with the saw

was cut by the man with the saw it fell over

بریده شده است توسط مرد اره بریده شده است اره

توسط مردی که اره را با اره بریده بود از روی آن

it fell over

it fell over you can also say that it fell

افتاد بر روی

آن افتاد شما همچنین

you can also say that it fell

you can also say that it fell down though

می توانید بگویید که افتاد شما همچنین می توانید بگویید که سقوط کرد

همچنین می توانید بگویید که سقوط کرد اما

down though

down though how can I say that the quality

پایین اما چگونه می توانم بگویم که کیفیت

how can I say that the quality

how can I say that the quality of the food at the restaurant

چگونه میتوانمبگویمکه کیفیت

چگونه می توانم بگویم که کیفیت غذا در

of the food at the restaurant

رستوران غذا در

of the food at the restaurant became worse after its chef

رستوران غذا در رستوران پس از بدتر شدن آشپزش

became worse after its chef

became worse after its chef moved to France but in a

پس از بدتر شدن سرآشپزش

پس از بدتر شدن آشپزش بدتر شد. به فرانسه نقل مکان کرد اما به فرانسه نقل مکان کرد اما

moved to France but in a

moved to France but in a conversational way

به فرانسه نقل مکان کرد اما به روش

conversational way

conversational way the quality of the food fell off

مکالمه به روش

مکالمه ای کیفیت غذا کاهش

the quality of the food fell off

the quality of the food fell off after the chef left the food at

یافت کیفیت غذاکاهش

یافت کیفیت غذا پس از ch ef

after the chef left the food at

after the chef left the food at the restaurant fell off

بعد از اینکهآشپز غذارا ترک کرد

بعد از اینکه سرآشپز غذا را در رستوران ترک کرد، غذا را در

the restaurant fell off

the restaurant fell off excellent work

excellent work

excellent work keep reviewing and using what

keep reviewing and using what

keep reviewing and using what you've learned in your writing

همانجا گذاشت. با استفاده از آنچه در نوشتار

you've learned in your writing

you've learned in your writing and conversations and you'll

آموخته اید، در نوشتن

یاد گرفته اید، در نوشتن و مکالمات خود یاد گرفته اید

and conversations and you'll

and conversations and you'll master these phrasal verbs in no

master these phrasal verbs in no

master these phrasal verbs in no time

time

افعال در هیچ استادی این افعال عبارتی در زمان

time see you in the next video

کوتاهی شما را در ویدیوی بعدی می بینیم