Fluent in 15 Minutes: The Native English Vocab-Building Machine

all right let's see how we're doing uh post a  comment and let me know if you can see this I  

خوب، بیایید ببینیم که چگونه کار می کنیم، یک نظر ارسال کنید و به من اطلاع دهید اگر می توانید این را ببینید، من

think we are going live though I think I'm just  going to get started and guess that uh you two  

فکر می کنم ما در حال پخش زنده هستیم، اگرچه فکر می کنم فقط شروع می کنم و حدس می زنم که شما دو نفر

will will do its thing I am Drew Badger the  founder of Englishanyone.com and the English  

کارش را انجام خواهید داد. من Drew Badger موسس Englishanyone.com و

fluency guide and today uh in this little episode  of fluent in 15 uh the whole purpose of this new  

راهنمای تسلط به زبان انگلیسی هستم و امروز در این قسمت کوچک Fleent in 15 uh تمام هدف این

series is to actually get you fluent in particular  things as we focus on them so you don't really  

مجموعه جدید این است که شما را در موارد خاص مسلط کند زیرا ما روی آنها تمرکز می کنیم تا شما واقعاً

become fluent in the whole Language by trying to  study everything you become fluent in pieces of it  

با تلاش برای مطالعه  همه چیزهایی که در بخش هایی از آن مسلط می شوید به کل زبان مسلط نشوید

and this is why you can probably speak fluently  about some things but maybe not others so as  

و به همین دلیل است که احتمالاً می توانید در مورد برخی چیزها به راحتی صحبت کنید اما شاید دیگر صحبت نکنید تا

you improve your fluency in particular things by  knowing them really well by erasing doubt that's  

با دانستن آنها تسلط خود را در موارد خاص بهبود بخشید. واقعاً با پاک کردن شبهه، این

when you start speaking uh so what we're going to  do today we're going to focus on this book and I'm  

زمانی است که شما شروع به صحبت می‌کنید، پس کاری که امروز انجام می‌دهیم، روی این کتاب تمرکز می‌کنیم و من

going to give you some naturally varied review  and naturally varied review is different from  

می‌خواهم به شما مروری به طور طبیعی متنوع بدهم و مروری به طور طبیعی متنوع با

typical repetition where we just take something  and repeat it or you hear the same thing again  

تکرار معمولی متفاوت است. جایی که ما فقط چیزی را می گیریم و آن را تکرار می کنیم یا دوباره همان چیزی را می شنوید

and again I'm going to read this same story a few  different ways and I'm going to try to keep this  

و دوباره همین داستان را به چند روش مختلف می خوانم و سعی می کنم این را

under 15 minutes uh or at least around that and  then I'm going to do something different which  

کمتر از 15 دقیقه نگه دارم یا حداقل در اطراف آن و سپس می‌خواهم کار متفاوتی انجام دهم که         چند دقیقه پس از اتمام این ویدیو

is I will come back again in another live video a  few minutes after this one finishes so I've never  

دوباره در یک ویدیوی زنده دیگر باز خواهم گشت، بنابراین هرگز

tried this before we'll see if it works but I  thought I would break this into two different  

این را امتحان نکرده‌ام، قبل از اینکه ببینیم کار می‌کند یا خیر، فکر می‌کردم این را وارد کنم دو

videos uh so let's get started so uh what I'm  going to do first is just tell you uh help you  

ویدیو متفاوت، اوه، پس بیایید شروع کنیم، پس اول کاری که می‌خواهم انجام دهم این است که به شما بگویم کمک می‌کنم

understand what's happening in the story just to  make it clear and then I'm going to go back and  

بفهمید چه اتفاقی در داستان می‌افتد تا واضح شود و سپس من برمی‌گردم و

we'll look at some of the vocabulary and then we  will go through and actually read the story and  

نگاه می‌کنیم. در برخی از واژگان و سپس ما  را مرور می‌کنیم و در واقع داستان را می‌خوانیم و

I recommend you go back maybe watch this video  two or three times so you make sure you catch  

توصیه می‌کنم به عقب برگردید، شاید این ویدیو را دو یا سه بار تماشا کنید تا مطمئن شوید

everything so the basic idea of the story is there  is a little Mitten right here and a Mitten if you  

همه چیز را می‌بینید تا ایده اصلی داستان وجود داشته باشد کمی میتن باشد. همین جا و یک دستکش اگر

don't know the difference a mitten is when we  have all the fingers together a glove is like  

نمی‌دانید فرق دستکش وقتی است که همه انگشت‌ها را کنار هم داشته باشیم، یک دستکش مانند

this so if you have a mitten you've got the thumb  here and the separate finger little area for the  

این است، بنابراین اگر دستکش دارید، انگشت شست را اینجا و قسمت کوچک انگشت جداگانه برای

hands over here uh and then we've got a mitten  in this one so a glove versus a mitten so I'm  

دست‌ها دارید. در اینجا اوه و سپس ما یک دستکش داریم، بنابراین یک دستکش در مقابل یک دستکش، بنابراین من   به

going to go through this quickly I apologize if  I'm not answering any comments uh but I really  

سرعت این کار را انجام خواهم داد، اگر  به هیچ نظری پاسخ نمی‌دهم عذرخواهی می‌کنم، اما واقعا   می‌خواهم

want to make sure I get through all of this uh  within 15 minutes impossible so the mitt so very  

مطمئن شوم که دریافت می‌کنم تمام اینها در عرض 15 دقیقه غیرممکن است، بنابراین دستکش

interesting story I'm just going to go through  show you the pictures and just talk about what's  

داستان بسیار جالبی است که من فقط می‌خواهم آن را مرور کنم عکس‌ها را به شما نشان می‌دهم و فقط در مورد آنچه        برای

happening the first time we go through it so I  often do this with my own kids as I'm teaching  

اولین بار از آن عبور می‌کنیم صحبت می‌کنم، بنابراین اغلب این کار را با بچه‌های خودم انجام می‌دهم. همانطور که به

them new vocabulary so the point of this is I  call it like a vocabulary building machine it's  

آنها واژگان جدید یاد می‌دهم، بنابراین هدف این است که آن را مانند یک ماشین ساخت واژگان می‌نامم، این

really a way of learning that helps you understand  the vocabulary uh so you get fluent automatically  

واقعاً راهی برای یادگیری است که به شما کمک می‌کند واژگان را درک کنید، بنابراین به‌طور خودکار

without having to study anything so here we just  have a uh a grandmother with her grandson and the  

بدون نیاز به مطالعه چیزی مسلط شوید، بنابراین اینجا ما فقط داریم  یک مادربزرگ با نوه‌اش و

grandson is asking for a new Mitten but he  wants white ones so he wants a white Mitten  

نوه‌اش درخواست یک دستکش جدید می‌کنند، اما او دستکش‌های سفید می‌خواهد، بنابراین یک دستکش سفید می‌خواهد

and his grandmother says well maybe if we make a  white Mitten for you or two white mittens you're  

و مادربزرگش می‌گوید خوب شاید اگر یک دستکش سفید برای شما درست کنیم یا دو دستکش سفید شما می‌روید.

going to lose them in the snow but he says no  no I really want to have white mittens and so of  

آنها را در برف گم می کند، اما او می گوید نه  نه من واقعاً می خواهم دستکش سفید داشته باشم و بنابراین

course he goes out and what does he do he drops  one of his mittens so he's already lost it he  

البته می رود بیرون و چه کار می کند یکی از دستکش هایش را رها می کند تا قبلاً آن را گم کرده باشد

just got out of his house you know maybe like a  few feet from his house and he has already lost  

همین الان از خانه اش بیرون آمد. مثل چند قدمی خانه‌اش و او قبلاً دستکش را گم کرده است،

the Mitten so he's climbing a tree uh and then he  forgets where the Mitten is Maybe he's going off  

بنابراین دارد از درختی بالا می‌رود و بعد فراموش می‌کند که دستکش کجاست، شاید او در حال رفتن است،

you can see his Footprints here he's continuing  to walk but then something else I zoom in there  

شما می‌توانید ردپای او را اینجا ببینید، او به راه رفتن ادامه می‌دهد، اما بعد چیز دیگری روی آن بزرگ‌نمایی می‌کنم.

for you a little mole finds the Mitten isn't that  interesting so it's winter here uh I think this  

برای شما یک خال کوچولو پیدا می‌کند که دستکش آنقدرها جالب نیست، بنابراین اینجا زمستان است، اوه من فکر می‌کنم این داستان

is a supposed to be a Ukrainian uh story but you  can see obviously it's a very cold place and this  

قرار است یک داستان اوکراینی باشد، اما واضح است که می‌توانید ببینید که مکان بسیار سردی است و این

little mole is looking for someplace warm and  he finds the Mitten and he climbs inside of it  

خال کوچک به دنبال مکانی گرم است و او دستکش را پیدا می کند و از داخل آن بالا می رود

but next a rabbit comes and then the rabbit says  well I want to get inside that Mitten also and  

اما بعد خرگوشی می آید و خرگوش می گوید خب من می خواهم داخل آن دستکش هم بروم و

obviously you can probably guess where this story  is going but you see other animals also trying to  

واضح است که شما احتمالاً می توانید حدس بزنید که این داستان به کجا می رود  اما می بینید که حیوانات دیگری نیز سعی می کنند

get inside the Mitten so next we have a hedgehog  trying to get in and if you look at the pictures  

وارد آن شوند. Mitten پس بعد ما یک جوجه تیغی داریم که سعی می کند وارد شود و اگر به عکس ها

up here you can see what's going on kind of next  or coming up next in the story so a hedgehog gets  

در اینجا نگاه کنید، می توانید ببینید که چه اتفاقی می افتد یا بعد در داستان اتفاق می افتد، بنابراین یک جوجه تیغی

in the Mitten and then an owl comes and gets in  the Mitten oh my goodness and then a badger so if  

داخل میتن می شود و سپس یک جغد می آید و خدای من وارد میتن می‌شود و سپس یک گورکن، بنابراین اگر می‌خواهید

you're wondering like my name Drew Badger this is  the animal that that's from the badger all right  

مثل اسم من درو بجر تعجب کنید، این حیوانی است که از گورکن است، خیلی خوب است،

so Badger also is trying to get in the Mitten and  you see they're stretching the Mitten out as they  

پس Badger نیز سعی می‌کند وارد دستکش شود و می‌بینید که آنها در حال کشش هستند. دستکش‌ها از آنجا بیرون می‌روند که

continue to to try to climb in there and everybody  trying to fit inside this tiny Mitten and of  

به تلاش برای بالا رفتن از آنجا ادامه می‌دهند و همه سعی می‌کنند داخل این دستکش کوچک جا شوند و

course the animals get bigger and bigger now we  have a fox and you can see the next animal over  

البته حیوانات بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شوند اکنون ما یک روباه داریم و می‌توانید حیوان بعدی را در

here A bear and so a bear tries to get into the  Mitten too and wow they've really they've really  

اینجا ببینید، خرس و غیره خرس سعی می‌کند وارد دستکش شود و وای آنها واقعاً

stretched stretched the hell out of this Mitten  so really stretch it a lot to stretch the hell  

این دستکش را کشیده‌اند، بنابراین واقعاً آن را خیلی دراز کنید تا جهنم را

out of this Mitten and of course the last little  animal you can see the little Footprints over here  

از این دستکش بیرون بکشید و البته آخرین حیوان کوچکی که می‌توانید ببینید. رد پاهای کوچک اینجا

it's a little mouse and the mouse comes and sits  on the Bear's nose and tickles the Bear's nose  

یک موش کوچک است و موش می‌آید روی بینی خرس می‌نشیند و بینی خرس را

a little bit and the bear sneezes and W all the  animals go flying out and the Mitten goes flying  

کمی قلقلک می‌دهد و خرس عطسه می‌کند و همه حیوانات به بیرون پرواز می‌کنند و دستکش می‌رود به

up into the air and the boy Nikki is his name he  sees the little mitten falling down and he says  

هوا و پسر نیکی نامش است، او می‌بیند که دستکش کوچک در حال افتادن است و می‌گوید: «

yeah look at that I didn't lose my Mitten it's  right there so he catches it and then he goes  

آره ببین که من دستکشم را گم نکردم، همین جاست، بنابراین او آن را می‌گیرد و سپس به

back home to his grandmother and he says look I  didn't lose my Mitten but one of them is really  

خانه برمی‌گردد، پیش مادربزرگش و می‌گوید ببین من آن را گم نکردم». دستکش را از دست بدهم، اما یکی از آنها واقعاً

stretched out so that is the story of The Mitten  all right so the first thing what I'm trying to  

کشیده شده است، بنابراین این داستان دستکش است بسیار خوب، بنابراین اولین کاری که می‌خواهم

do is just help you understand the context of  the story so we have a little boy he wants to  

انجام دهم این است که به شما کمک کنم زمینه داستان را درک کنید تا پسر کوچکی داشته باشیم که او می‌خواهد. برای

have a new Mitten or a new set of mittens uh  and so he asks his grandmother grandmother to  

داشتن یک دستکش جدید یا یک مجموعه جدید از دستکش‌ها و بنابراین او از مادربزرگش می‌خواهد

make them he loses it you have different animals  that are climbing in uh so you understand it's a  

آنها را بسازد، او آن را گم می‌کند، شما حیوانات مختلفی دارید که در حال بالا رفتن هستند، بنابراین متوجه می‌شوید که

pretty easy context to understand you can see the  pictures and what's happening now I'm going to go  

درک  زمینه بسیار آسانی است، می‌توانید تصاویر را ببینید و الان چه اتفاقی می‌افتد، من می‌خواهم

through and go through some of the vocabulary for  the actual story I was just telling you what's  

از واژگان مربوط به داستان واقعی بگذرم و فقط به شما بگویم که چه اتفاقی می‌افتد

going on and now I want to go back through this  and make sure you understand what's happening so  

و حالا می‌خواهم به این موضوع برگردم و مطمئن شوم که متوجه می‌شوید چه اتفاقی می‌افتد، بنابراین

here we are again uh again the point of naturally  varied review is not just to repeat something but  

ما دوباره اینجا هستیم اوه دوباره هدف از مرور متفاوت به طور طبیعی این نیست که چیزی را تکرار کنید، بلکه

to change it a little bit and each time you go  through you should notice a a little bit more  

کمی آن را تغییر دهید و هر بار که می‌گذرید، باید کمی بیشتر متوجه شوید

and actually discover some things yourself without  me giving you translations or explaining things so  

و در واقع برخی چیزها را خودتان کشف کنید بدون اینکه من به شما ترجمه کنم یا چیزهایی را توضیح دهم.

here we are the uh the little boy over here and  I'm going to read you the story but we'll maybe  

ما پسر کوچولوی اینجا هستیم و من می‌خواهم داستان را برای شما بخوانم، اما شاید

just cover some of the vocabulary as well once  there was a boy named Nikki he wanted mittens as  

پسری به نام نیکی وجود داشت که او می‌خواست دستکشهایی به

white as snow so that's a common pattern as white  as snow as big as something else we're going to  

سفیدی برف داشته باشد،   فقط بخشی از واژگان را نیز پوشش دهیم. الگویی به سفیدی به اندازه برف به بزرگی یک چیز دیگر می‌خواهیم

compare uh two things so as white as snow but his  grandmother says if you Dr drop a white Mitten in  

دو چیز به سفیدی برف را با هم مقایسه کنیم، اما مادربزرگش می‌گوید اگر دکتر یک دستکش سفید را در

the snow it will be hard to find hard to find  so you could say hard to locate or difficult  

برف بیندازید، پیدا کردن آن سخت است. پیدا کردن سخت یا سخت

to find hard to find his grandmother told him  but Nikki wanted Snow White mittens so there's  

برای یافتن سخت است که مادربزرگش به او گفته است، اما نیکی دستکش سفید برفی می‌خواست، بنابراین

another way of saying describing something as  really white so you could say white as snow or  

روش دیگری برای گفتن وجود دارد که چیزی را به‌عنوان واقعاً سفید توصیف کند، بنابراین می‌توانی آن را سفید به‌عنوان برف یا

Snow White mittens so Snow White notice there's  a little uh Dash in there so Snow White mittens  

دستکش سفید برفی را بگوییم تا سفید برفی متوجه شود  کمی وجود دارد. اوه آنقدر دستکش های سفید برفی

so much that Bubba made them for him and so when  she finished knitting so to knit the mittens she  

آنقدر که بابا آنها را برایش درست کرد و وقتی بافتنی تمام شد، برای بافتن دستکش ها

has to take the two little sticks and knit the  mittens together uh when she finished knitting  

باید دو چوب کوچک را بردارد و دستکش ها را به هم ببافد، وقتی بافتنی تمام شد،

Nikki put on the mittens and went out to play so  he went outside to play but it wasn't long before  

نیکی دستکش ها را پوشید. و بیرون رفت تا بازی کند، او برای بازی به بیرون رفت، اما طولی نکشید که

one Mitten fell off all right so we have something  Mitten is on his hand and then it falls off all  

یکی از دستکش‌ها از زمین افتاد، بنابراین ما چیزی داریم که میتن روی دستش است و بعد از آن می‌افتد،

right so there are different ways we could express  this you could say he lost the Mitten or he  

بنابراین راه‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانیم این را بیان کنیم. می‌توان گفت که دستکش را گم کرده یا

dropped the Mitten or it just it came off it fell  off these are all perfectly fine ways to express  

دستکش را رها کرده است یا آن را رها کرده است.

this a little mole found it and crawled inside so  we talking about the movement a little mole very  

close to the ground he crawled inside it was just  the right size so he decided to stay a rabbit came  

زمینی که داخل آن خزیده بود به اندازه‌اش بود، بنابراین تصمیم گرفت بماند، خرگوش

hopping by so the rabbit came by or the rabbit  came close but he was hopping so the rabbit came  

آمد، خرگوش از راه رسید یا خرگوش نزدیک شد، اما او داشت می‌پرید، بنابراین خرگوش آمد.

hopping by so if you come to visit or someone is  visiting you you can say they came by your house  

شما می توانید بگویید آنها از کنار خانه شما آمدند

but in this case we talk about the movement we can  add the movement of the rabbit and the rabbit came  

اما در این مورد ما در مورد حرکت صحبت می کنیم که می توانیم حرکت خرگوش را اضافه کنیم و خرگوش آمد

hopping by and he wiggled in next to the mole  he wiggled in next to the mole a a hedgehog  

در حال پریدن آمد و او در کنار خال تکان داد  که در کنار خال تکان داد، یک جوجه تیغی

wanted to get warm the mole and the rabbit made  room for him so they opened up some space they  

می خواست. برای گرم کردن خال و خرگوش فضایی برای او باز کردند و

made room for the Hedgehog now Hedgehog that's a  little bit prickly he's got some little spines on  

فضایی را برای جوجه تیغی باز کردند حالا جوجه تیغی که کمی خاردار است او چند خار کوچک روی

his back and here we have uh the owl didn't want  to be left out so to leave someone out means to  

پشتش دارد و اینجا داریم که جغد نمی خواست کنار گذاشته شدن بنابراین کنار گذاشتن کسی یعنی

forget someone or to not include someone so often  if we have a party or something another person or  

کسی را فراموش کنیم یا کسی را خیلی اوقات درگیر نکنیم اگر مهمانی داریم یا چیزی را شخص دیگری یا

a child or somebody says well I want to do that  thing too so the owl didn't want to be left out  

یک کودک یا کسی می گوید خوب من هم می خواهم آن کار را انجام دهم تا جغد نخواست. برای کنار گذاشتن

they didn't want to leave the owl out so the mole  the rabbit and the Hedgehog had to move over so  

آنها نمی‌خواستند جغد را کنار بگذارند، بنابراین خال خرگوش و جوجه تیغی مجبور شدند روی آن حرکت کنند، بنابراین

there's another way of expressing that same idea  of making room or making space they had to move  

روش دیگری برای بیان همان ایده  وجود دارد، یعنی فضاسازی یا ایجاد فضایی که باید

over the little Mitten was getting crowded getting  crowded so now we have more animals filling up the  

روی دستکش کوچک حرکت کنند. شلوغ شدن شلوغ شدن  بنابراین اکنون حیوانات بیشتری داریم که دستکش را پر می کنند   شلوغ

Mitten it was becoming more crowded getting more  crowded a badger looked out of his house so look  

تر می شد و شلوغ تر می شد، یک گورکن از خانه اش بیرون را نگاه کرد، پس نگاه کنید

at that a badger was living in this tree and saw  the Mitten and he climbed right in so he didn't  

یک گورکن در این درخت زندگی می کرد و میتن را دید و او درست از آن بالا رفت. او

care he was pretty big and he just pushed his way  inside the mid and it started to snow so now you  

اهمیتی نمی‌داد که خیلی بزرگ است و فقط به سمت وسط حرکت کرد و برف شروع به باریدن کرد، بنابراین اکنون

can see the weather back here getting a little bit  darker it started to snow so a fox pushed his way  

می‌توانید هوای اینجا را ببینید که کمی تاریک‌تر می‌شود، برف شروع به باریدن کرد، بنابراین روباهی راهش را هل داد

in and made himself right at home right at home so  to make yourself at home means you go into a place  

و وارد شد. خودش درست در خانه در خانه است، بنابراین  اینکه خود را در خانه بسازید به این معنی است که به مکانی می روی

and you feel relaxed like it's your own house to  make yourself at home and this is a common phrase  

و احساس آرامش می کنید که انگار خانه خودتان است تا خود را در خانه بسازید و این یک عبارت رایج   است که

you can uh say to people if they come visit you at  your house you say oh make yourself at home it's  

می توانید به مردم بگویید اگر به دیدن شما آمدند. در خانه‌تان می‌گویید اوه خودتان را در خانه بسازید، این یک

another way of saying please relax and then a big  bear sniffed so he sniffed at the Mitten and the  

راه دیگر برای گفتن است لطفاً آرام باشید و سپس یک خرس بزرگ بو کرد، به طوری که دستکش را بو کرد و

animals were packed in tight but the bear didn't  care so he said well I don't care if it's tight if  

حیوانات در بسته بودند، اما خرس اهمیتی نمی‌داد، بنابراین گفت خوب نیستم. مهم نیست که تنگ است اگر

there were a lot of animals in here I'm getting  in here anyway and he crawled in anyway and the  

حیوانات زیادی در اینجا وجود داشته باشند، من به هر حال وارد اینجا می شوم و او به هر حال داخل خزیده بود و

Mitten was getting bigger and bigger and bigger  then a tiny Mouse squeezed in and perched herself  

دستکش بزرگ و بزرگتر و بزرگتر می شد سپس یک موش کوچک به داخل فشرد و

on the Bear's nose so it's a perch like a like  a you can think about a bird perching like kind  

روی بینی خرس نشست. می‌توانید به پرنده‌ای فکر کنید که

of sitting on top of something so the little mouse  is perching itself right on top of the Bear's nose  

روی چیزی نشسته است، طوری که موش کوچولو درست بالای دماغ خرس نشسته باشد

and then the mouse's whiskers tickled the Bear's  nose ah two the bear sneezed all the animals flew  

و سپس سبیل‌های موش بینی خرس را قلقلک دادند آه دو خرس عطسه کرد. همه حیوانات

out of the Mitten all the animals flew out of  the Mitten so you can say flew out or came out  

از دستکش پرواز کردند همه حیوانات از دستکش پرواز کردند تا می‌توان گفت پرواز کرد یا بیرون آمد

or flyed out of The Mitten Nikki saw his Mitten  sail up into the air so you could say sail up  

یا از دستکش پرواز کرد نیکی میتن خود را دید که به هوا می‌رود تا می‌توانی بگوییم بادبان

into the air or fly up into the air or go up into  the air or float up into the air there were lots  

به هوا بلند شد یا به هوا پرواز کن یا به هوا برو یا در هوا شناور شو،

of different ways you could say that and then from  the window Baba so you can see his grandmother is  

راه‌های مختلفی وجود داشت که می‌توانی این حرف را بزنی و سپس از پنجره بابا، تا بتوانی ببینی مادربزرگش

over there watching from the window Baba watched  Nikki catch his Mitten see babba he called to her  

آنجاست و از پنجره نگاه می‌کند بابا تماشای نیکی را گرفت دستکش را ببین بابا او به او زنگ زد

I have both my mittens and Baba smiled then of  course he goes back into the house and sees her  

من هر دو دستکشم را دارم و بابا لبخند زد و البته به خانه برمی‌گردد و او را می‌بیند

well one of the mittens has been really stretched  out all right I'll check comments very quickly  

خوب یکی از دستکش‌ها واقعاً دراز شده است خیلی خوب من نظرات را خیلی سریع بررسی می‌کنم

before I read this one more time but hopefully  this is making sense if you're just joining us  

قبل از خواندن این یک بار دیگر اما امیدواریم که اگر دیر به ما ملحق می‌شوید، این منطقی است.

late I recommend you go back and watch this again  I'm just making this quick video so you have some  

توصیه می‌کنم به عقب برگردید و دوباره آن را تماشا کنید. من فقط این ویدیوی سریع را درست می‌کنم تا شما چند

review that you can go back and review it a few  times to make sure you catch all of the vocabulary  

نقد داشته باشید که می‌توانید به عقب برگردید و چند بار آن را مرور کنید. بارها مطمئن شوم که همه واژگان را

all right so hopefully everyone is enjoying  this so how do you understand a vocabulary  

به خوبی درک کرده‌اید، بنابراین امیدوارم همه از این لذت ببرند، بنابراین چگونه یک کلمه واژگان را درک می‌کنید،

word I'm actually going to talk about that more in  my next video which I'll be shooting right after  

من در واقع در ویدیوی بعدی خود که بلافاصله بعد از

this one is finished so we're going to go back now  uh and actually read I'm going to read the whole  

این ویدیو می‌گیرم بیشتر در مورد آن صحبت خواهم کرد. تمام شده است، بنابراین ما اکنون به عقب برمی گردیم اوه و در واقع می خوانیم، من کل داستان را می خوانم

story and so now that you have some more context  I've explained some of the vocabulary and what it  

و بنابراین اکنون که شما زمینه بیشتری دارید، برخی از واژگان و معنای آن را توضیح داده ام که می

means I'm going to read the story again all right  here we go so the Mitten by Jan Brett Jan Brett  

خواهم داستان را دوباره خوب بخوانید اینجا می‌رویم، بنابراین دستکش نوشته جان برت جان برت

once there was a boy named Nikki he wanted mittens  as white as snow if you drop a white Mitten in the  

زمانی پسری به نام نیکی بود که می‌خواست دستکش‌هایی به سفیدی برف داشته باشد، اگر یک دستکش سفید را در

snow it will be hard to find his grandmother told  him but Nikki wanted Snow White mittens so much  

برف بیندازید، پیدا کردن این موضوع برای مادربزرگش سخت خواهد بود. اما نیکی آنقدر دستکش سفید برفی می خواست

that Baba made them for him when she finished  knitting Mickey put on the mittens and went out  

که بابا وقتی بافتنی را تمام کرد برای او درست کرد.

to play it wasn't long before one Mitten fell off  a little mole found it and crawled inside it was  

just the right size so he decided decided to stay  a rabbit came hopping by he wiggled in next to  

اندازه مناسب بود، بنابراین تصمیم گرفت بماند خرگوشی با پریدن آمد و در کنار

the mole a hedgehog wanted to get warm the mole  and the rabbit made room for him the owl didn't  

خال تکان داد که یک جوجه تیغی می خواست خال را گرم کند و خرگوش برایش جا باز کرد جغد   نمی

want to be left out so the mole the rabbit and  the Hedgehog had to move over the little Mitten  

خواست کنار گذاشته شود، بنابراین خال خرگوش و جوجه تیغی باید روی دستکش کوچولو حرکت می کرد.

was getting crowded a badger looked out of his  house and saw the Mitten he climbed right in  

داشت شلوغ می شد، یک گورکن به بیرون از خانه اش نگاه کرد و دستکشی را دید که از داخل آن بالا رفت،

he uh it started to snow so a fox pushed his way  in and made himself right at home then a big bear  

برف شروع به باریدن کرد، بنابراین روباهی راهش را هل داد و خودش را به خانه رساند، سپس یک دستکش بزرگ. خرس

sniffed at the Mitten the animals were packed  in tight but the bear didn't care he crawled  

دستکش را بو کرد حیوانات در بسته بودند اما خرس اهمیتی نمی‌داد که می‌خزد.

in anyway the Mitten was getting bigger and  bigger and bigger then a tiny Mouse squeezed  

in and purched herself on the Big Bear's nose  the mouse's whis whiskers tickled the Bear's  

nose ah to the bear sneezed all the animals  flew out of the Mitten Nikki saw his Mitten  

بینی خرس آه به خرس عطسه کرد همه حیوانات از دستکش پرواز کردند نیکی میتن خود را دید که

sail up into the air from the window Bubba  watched Nikki catch his Mitten see Bubba he  

از پنجره به هوا می رود بابا تماشا کرد که نیکی دستکش را می گیرد و بابا را می بیند او

called to her I have both my mittens and Bubba  smiled and look at that all right we will end  

به او زنگ زد من هر دو دستکش دارم و بابا لبخند زد و نگاه کرد خب، ما

the video here but I will be be back in just a few  minutes uh to talk more about building vocabulary  

ویدیو را در اینجا به پایان می‌رسانیم، اما من فقط چند دقیقه دیگر برمی‌گردم و درباره ایجاد واژگان بیشتر صحبت می‌کنم،

but hopefully you get the idea the point is to  take something and really focus on it it could  

اما امیدوارم این ایده را دریافت کرده باشید که چیزی را بگیرید و واقعاً روی آن تمرکز کنید، این می‌تواند

be specific vocabulary or understanding how  to talk about a particular situation so you  

واژگان خاصی باشد. یا درک نحوه صحبت کردن در مورد یک موقعیت خاص، بنابراین

have lots of good physical examples here that you  can see and you can also learn different ways of  

مثال‌های فیزیکی زیادی در اینجا دارید که می‌توانید آنها را ببینید و همچنین می‌توانید روش‌های مختلف

expressing these if you'd like to learn more  about this you can click on the links in the  

بیان این موارد را بیاموزید، اگر می‌خواهید درباره این موضوع بیشتر بدانید، می‌توانید روی پیوندهای موجود در قسمت کلیک کنید.

description below this video but I will see you  uh back shortly for the next video today bye-bye

توضیحات زیر این ویدیو اما من به زودی برای ویدیوی بعدی امروز شما را می بینم خداحافظ