How Quickly Do You Want To Get Fluent In English?

foreign I think we're working we should  be live I am Drew Badger the founder of  

خارجی من فکر می کنم ما داریم کار می کنیم باید زنده باشیم. من درو باجر موسس

englishanyone.com and welcome to another  live video here on YouTube today as usual  

englishanyone.com هستم و به یک ویدیوی زنده دیگر در اینجا در YouTube امروز طبق معمول خوش آمدید

we're going to be talking about fluency  and I wanted to cover this from a slightly  

قرار است در مورد تسلط صحبت کنیم و می خواستم این را از یک مطلب پوشش دهم.

different angle and really show you how you  can get fluent really as quickly as you want  

زاویه کمی متفاوت است و واقعاً به شما نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید به همان سرعتی که می‌خواهید مسلط شوید،

to so let's see if Chad is working make sure  the video is live over here uh if you are in  

بنابراین بیایید ببینیم که چاد کار می‌کند یا خیر، مطمئن شوید ویدیو در اینجا پخش می‌شود، اگر در

chat say hello click the like button let  me know you are alive over here and that  

گپ هستید، سلام، روی دکمه لایک کلیک کنید تا من شما را بدانم. اینجا زنده‌ام و

everything is working I think we should be  okay we'll see if uh Chad comes in over here

همه‌چیز کار می‌کند، فکر می‌کنم باید خوب باشیم، ببینیم چاد وارد اینجا می‌شود یا

all right I'll just keep that open

نه، فقط آن را باز نگه می‌دارم

Hello nice to see you there good morning  it's about so what do you do what is your  

سلام خوشحالم که شما را آنجا می‌بینم صبح بخیر. شغل شما چیست

job because you should be working right  now if you are Chad is working he says  

چون باید همین الان کار کنید اگر چاد کار می‌کند می‌گوید

all right I'm glad to hear it where's my  Eraser all right it should be a fun video

خیلی خوب خوشحالم که می‌شنوم پاک‌کن من کجاست خوب است باید ویدیوی سرگرم‌کننده‌ای باشد

we always have new people coming to the channel  especially new people who don't know much about  

ما همیشه افراد جدیدی به کانال می‌آیند، مخصوصاً جدید افرادی که چیز زیادی در مورد

getting fluent in English like they're learning  their first language and so I'm always excited  

تسلط به زبان انگلیسی نمی‌دانند مثل اینکه در حال یادگیری زبان اول خود هستند و بنابراین من همیشه هیجان‌زده هستم

to welcome new people nice to see you there  Louis let's see if takar nice to see you there  

برای استقبال از افراد جدید خوشحالم که شما را آنجا می‌بینم لویی بیایید ببینیم آیا تاکار خوشحالم که شما را آنجا می‌بینم

no man Alejandra what's up bro from Mexico if I'm  pronouncing that correctly Allison uh this shooty  

no man Alejandra برادر از مکزیک، اگر می‌خواهم به درستی بگویم که آلیسون اوه این تیراندازی

George is back nice to see you there all right  everybody is working over there just moved to  

جورج برگشته خوشحالم که شما را آنجا می‌بینم خیلی خوب است، همه در آنجا کار می‌کنند. در

Canon faces some issues uh to understand native  accent and speaking yes so this is part of what  

we will talk about oh you're an English teacher  oh really all right then actually I got an email  

مورد چه چیزی صحبت خواهیم کرد اوه شما یک معلم انگلیسی هستید. اوه واقعاً خوب است پس من دیروز یک ایمیل

yesterday from an English teacher in the United  States and and he was like wow I can't believe  

از یک معلم انگلیسی در ایالات متحده دریافت کردم و او مثل وای بود باورم نمی شود   می دانید

you know like he was just starting to learn about  getting fluent and helping people learn English as  

که او تازه شروع کرده بود در مورد مسلط بودن و کمک به مردم برای یادگیری زبان انگلیسی به عنوان

a first language and so he'd also arrived at the  same conclusion and was happy to found he found my  

زبان اول بیاموزید و بنابراین او نیز به همین نتیجه رسیده بود و خوشحال بود که ویدیوهای من را پیدا کرد

videos and he was just really happy to find that  I thought that was great but it's always happy or  

و او واقعاً خوشحال بود که فکر می‌کردم عالی است، اما همیشه همینطور است. خوشحالم یا

I'm always happy to see people from uh like just  other countries or whatever that are also helping  

من همیشه خوشحالم که افرادی از کشورهای دیگر یا هر چیز دیگری را می بینم که به

people learn and so if I can help you learn let  me know so this video again we're going to be  

مردم کمک می کند یاد بگیرند و بنابراین اگر می توانم به شما کمک کنم یاد بگیرید به من اطلاع دهید تا این ویدیو دوباره

talking about fluency and I really want to explain  to people what you need to get fluent because when  

درباره تسلط صحبت کنیم و من واقعاً می‌خواهم به مردم توضیح دهم که برای مسلط شدن به چه چیزهایی نیاز دارید، زیرا وقتی

you understand this you really can get fluent  as quickly as you like so I will go through  

این را فهمیدید، واقعاً می‌توانید به همان سرعتی که دوست دارید مسلط شوید، بنابراین من

this quick lesson and then as usual go back and  answer any questions people have but do keep the  

این درس سریع را مرور می‌کنم و سپس طبق معمول برمی‌گردم و به هر سؤالی که مردم دارند پاسخ می‌دهم، اما ادامه دهید.

chat flowing keep clicking the like button let  me know make sure that you understand what I'm  

گپ در جریان است و همچنان روی دکمه لایک کلیک کنید به من اجازه دهید مطمئن شوم که متوجه می‌شوید چه می‌گویم

saying that you're enjoying this and that we can  move along and enjoy the video together all right  

که از این کار لذت می‌برید و ما می‌توانیم با هم حرکت کنیم و از ویدیو لذت ببریم.

so basically how this works most people think so  most English Learners think and this is not only  

بنابراین اساساً این چگونه کار می‌کند که اکثر مردم فکر می‌کنند. زبان‌آموزان انگلیسی فکر می‌کنند و این فقط به زبان‌آموزان

English learners but most language Learners in  general think they need immersion to get fluent  

انگلیسی نیست، بلکه بیشتر زبان‌آموزان به‌طور کلی فکر می‌کنند که برای مسلط شدن به غوطه‌ور شدن نیاز دارند،

like they need to be living in a particular  place so let's say you were from Morocco or  

مانند اینکه باید در یک مکان خاص زندگی کنند، بنابراین فرض کنید شما اهل مراکش یا

Brazil or wherever some of the people in the chat  are from there so they think that they can't get  

برزیل یا هر کجای دیگر از مردم این کشور هستید. چت از آنجاست، بنابراین فکر می‌کنند که نمی‌توانند

fluent unless they live in the United States  or Canada or the UK or wherever so being around  

مسلط شوند، مگر اینکه در ایالات متحده یا کانادا یا انگلستان یا هر جای دیگری زندگی کنند

English-speaking like English-speaking people  being in that specific physical environment they  

انگلیسی‌زبان مانند افرادی که انگلیسی‌زبان در آن محیط فیزیکی خاص هستند

think they need that in order to get fluent  but the truth is lots of people do live in  

فکر می‌کنند به آن نیاز دارند. برای اینکه مسلط باشند، اما حقیقت این است که بسیاری از مردم

English-speaking countries for years and still  don't get fluent so that's not what you need they  

سال‌ها در کشورهای انگلیسی زبان زندگی می‌کنند و هنوز هم تسلط ندارند، بنابراین این چیزی نیست که شما نیاز دارید.

also think they need to be young so maybe oh no  I'm too old to get fluent or I need to have like  

مسن برای مسلط شدن یا باید مانند

a private teacher in order to get fluent excuse  me uh but you don't um and the reason actually  

یک معلم خصوصی داشته باشم تا بتوانم مسلط شوم ببخشید اما شما اینطور نیستید و دلیل اینکه واقعاً ما

we don't offer private lessons even though every  day I get emails requesting like please teach me  

درس خصوصی ارائه نمی دهیم حتی اگر هر روز ایمیل هایی دریافت می کنم که درخواست می کنند لطفاً به من یاد بدهید

privately the reason I don't do that is because  you need more than one person to get you fluent  

به طور خصوصی دلیلی که من این کار را انجام نمی‌دهم این است که شما به بیش از یک نفر نیاز دارید تا به شما مسلط شود

you really need uh there's like a I forget what  country it's from maybe like Ghana or something  

واقعاً به آن نیاز دارید، مثل این است که فراموش کرده‌ام از کدام کشور است، شاید مثل غنا یا چیزی

it's like an African proverb it takes a village  to raise a child and this means you need to get  

مثل یک ضرب‌المثل آفریقایی است که به یک دهکده نیاز دارد یک کودک و این بدان معنی است که

lots of input from lots of different people in  order to become fluent so rather than just one  

برای اینکه مسلط شوید باید نظرات زیادی از افراد مختلف دریافت کنید، بنابراین به جای یک

teacher and typically a teacher even me is going  to be teaching you a little bit more slowly making  

معلم و معمولاً یک معلم حتی من، کمی آهسته تر به شما یاد می دهم تا

things a little bit easier you really need to get  lots of input so let me tell you a quick story  

چیزها را کمی بسازم. آسان تر است، شما واقعاً نیاز به دریافت ورودی های زیادی دارید، بنابراین اجازه دهید من یک داستان سریع برای شما تعریف کنم

and then we'll go over this lesson and hopefully  this makes a bit more sense to people but a few  

و سپس به این درس می پردازیم و امیدواریم این برای مردم کمی منطقی تر باشد، اما چند

years ago so my older daughter Arya is now eight  years old and she is in second grade in elementary  

سال پیش، بنابراین دختر بزرگتر من آریا اکنون هشت ساله است. پیر است و او در کلاس دوم ابتدایی است.

school I have a younger daughter as well who is  four and she is so Noel my younger daughter is  

من یک دختر کوچکتر نیز دارم که 4 ساله است و او بسیار نوئل است دختر کوچکتر من

she is second year kindergarten right now so when  my older daughter Arya was in kindergarten her  

در حال حاضر سال دوم مهدکودک است، بنابراین وقتی که دختر بزرگم آریا در مهدکودک بود،

first year she had this little card that she  would take to work and she would get a little  

سال اول او بود. این کارت کوچکی را که سر کار می برد و

stamp or a sticker every day and so as a young  girl she learned the word like shusekado so that  

هر روز یک مهر کوچک یا یک برچسب می گرفت و به عنوان یک دختر جوان کلمه ای مانند shusekado را یاد گرفت به طوری که

it's just Japanese like you know just imagine  I'm this is kind of a language learning story  

فقط ژاپنی است که می دانید فقط تصور کنید من این هستم یک داستان یادگیری زبان

so I'm not going to tell you what it means you can  kind of guess what it means but it's a little card  

بنابراین نمی‌خواهم معنی آن را به شما بگویم شما می‌توانید معنی آن را حدس بزنید، اما یک کارت کوچک است

and you would bring it to school and you would  get a little stamp every day and so as how old  

و آن را به مدرسه می‌آورید و هر روز  یک مهر کوچک می‌گیرید و به این ترتیب که چند سال دارد.

was she I don't know four years old or three  years old or something going into school and  

آیا او نمی دانم چهار ساله است یا سه ساله یا چیزی که به مدرسه می رود و   تازه

just learning that and she's probably heard the  word card before so in Japanese also the word  

آن را یاد می گیرد و احتمالاً قبلاً کلمه کارت را شنیده است بنابراین در ژاپنی نیز کلمه

like kado is used in it's the same way it's used  in English so it's taken from English actually  

مانند کادو به همان شکلی است که در انگلیسی استفاده می شود بنابراین در واقع از انگلیسی گرفته شده است

but shuseki I'm going to explain what that means  in a second but if you think about a young child  

اما shuseki من قصد دارم معنی آن را در یک ثانیه توضیح دهم، اما اگر به کودک خردسالی فکر می‌کنید که

hearing like here's just a piece of paper you  get little stamps on it and it's shu secato is  

مثل اینجا فقط یک تکه کاغذ می‌شنود، مهرهای کوچکی روی آن می‌بینید و shu secato نام آن است.

the name of the thing and I heard that when she  was going to school and I and that was the first  

چیز و من شنیدم که وقتی او به مدرسه می رفت و من و اولین

time I heard that word shuseki and I didn't really  think much about it I was just like I'm not really  

بار بود که آن کلمه شوسکی را شنیدم و واقعاً خیلی به آن فکر نکردم، درست مثل این بود که واقعاً

I wasn't really hearing it so that was let's  say I heard that for example uh uh I don't know  

نمی شنیدم. اینطوری بود فرض کنید من شنیدم که مثلاً اوه اوه نمی‌دانم

like three years ago so I first hear the word  I'm going to just write it up here in English

مثل سه سال پیش، بنابراین برای اولین بار کلمه را می‌شنوم  می‌خواهم آن را اینجا به انگلیسی بنویسم،

so uh shusiki and so I hear this word uh and this  is a couple of years ago and I didn't really think  

بنابراین اوه شوسیکی و بنابراین این کلمه را می‌شنوم و این چند سال پیش است و من واقعاً

much about it and I never use the word myself  but a few years later uh I was hearing an example  

خیلی به آن فکر نمی‌کردم و خودم هرگز از این کلمه استفاده نمی‌کردم، اما چند سال بعد مثالی می‌شنیدم

about going to like a business meeting and it  was talking about using this same word like to  

درباره دوست داشتن یک جلسه کاری و آن درباره استفاده از آن صحبت می‌کردم. همان کلمه like to

to do this thing and so I hear the word the first  time and I don't really understand it perfectly I  

برای انجام این کار و بنابراین من اولین بار کلمه را می شنوم و واقعاً آن را کاملاً نمی

don't know exactly what it means I just know it's  the name of this little card but then I hear it  

فهمم   دقیقاً معنی آن را نمی دانم فقط می دانم که نام این کارت کوچک است اما بعد آن را می شنوم

again about a business meeting so at first when I  heard it I thought maybe this means I don't know  

دوباره در مورد یک جلسه کاری، بنابراین در ابتدا وقتی آن را شنیدم فکر کردم شاید این بدان معنی است که نمی دانم

something to do with the school I don't know  exactly what that word meant but when I heard  

چیزی مربوط به مدرسه است، نمی دانم دقیقاً معنی آن کلمه چیست، اما وقتی

it again about going to a meeting and in that  context it was like to attend the meeting and so  

دوباره آن را درباره رفتن به جلسه شنیدم و در آن زمینه مثل شرکت در جلسه بود و بنابراین

I remembered like immediately I remembered back to  that example and it's like oh attendance card and  

یادم آمد مثل اینکه بلافاصله به آن مثال برگشتم و مثل آه کارت حضور و

I like it didn't occur to me because I needed both  of these examples to help me understand what that  

دوست دارم به ذهنم خطور نکرده باشد زیرا به هر دوی این مثالها نیاز داشتم تا به من کمک کند بفهمم چه چیزی به این

meant all right and so the same way when a young  child is learning a language they will often hear  

معناست که خیلی خوب است و به همین ترتیب وقتی یک کودک خردسال در حال یادگیری زبانی است، اغلب

examples of something but not really understand  that so the first time they hear something they  

نمونه‌هایی از چیزی را می‌شنود اما واقعاً نمی‌فهمد، بنابراین اولین باری که چیزی را می‌شنود

might recognize the word and think okay people are  talking about this thing when when people use a  

ممکن است کلمه را تشخیص دهد و فکر کند خوب است که مردم درباره این موضوع صحبت می‌کنند. وقتی مردم از کلمه ای استفاده می کنند

word but they might not really understand what it  means and I was the same way so even as an adult  

اما ممکن است واقعا معنی آن را نفهمند و من هم همین طور بودم، بنابراین حتی در بزرگسالی

I hear the word one time I know it's it's we're  talking about like a little card it's got some you  

یک بار این کلمه را می شنوم و می دانم که ما در مورد آن صحبت می کنیم مانند یک کارت کوچک، چیزهایی است که شما می

know like here are the days of going to school you  get a stamp each time you go to school but I don't  

دانید. مثل این است که روزهای مدرسه رفتن شما هر بار که به مدرسه می‌روید یک مهر دریافت می‌کنید، اما من

really understand what that means all right and so  when I when I heard it the second time I finally  

واقعاً نمی‌فهمم که این به چه معناست و بنابراین وقتی بار دوم آن را شنیدم بالاخره

understood ah it just means attendance card okay  so it's it's from these two examples together that  

فهمیدم آه این فقط به معنای حضور است. کارت اشکالی ندارد پس از این دو مثال با هم است که   به

help me understand something all right now why is  this important why am I sharing this story uh I  

من کمک کرد تا الان چیزی را بفهمم که چرا مهم است چرا این داستان را به اشتراک می‌گذارم، اوه، من

have a piece of paper here and I thought I would  be able to demonstrate this idea in the same way  

یک تکه کاغذ اینجا دارم و فکر کردم می‌توانم این ایده را در همان زمان نشان دهم خوب

so here's my piece of paper I'll just  put some magnets up on the board here

بنابراین این تکه کاغذ من است، من فقط مقداری آهنربا روی تخته اینجا قرار می دهم،

now remember that as I said previously or  a little bit earlier in the video you don't  

اکنون به یاد داشته باشید که همانطور که قبلاً یا کمی قبل از آن در ویدیو گفتم،

become fluent by living in an English-speaking  country you don't have to do that all right it's  

با زندگی در کشور انگلیسی زبانی که هستید  مسلط نمی شوید. باید این کار را درست انجام دهید،

not necessary it's nice if you can the same way  it's nice if you can speak with other people but  

ضروری نیست، خوب است اگر بتوانید به همان روش خوب است اگر بتوانید با دیگران صحبت کنید، اما   مجبور

you don't have to it's nice if you can all right  but what you absolutely need to do what you must  

نیستید این کار را انجام دهید، خوب است اگر بتوانید همه چیز را خوب انجام دهید، اما کاری که کاملاً نیاز دارید انجام دهید شما باید

have to get fluent is understandable messages  that help you understand something like a native  

باید به پیام‌های قابل فهمی مسلط باشید که به شما کمک می‌کند چیزی شبیه به یک بومی را بفهمید

so take two examples here first time I hear the  word shuseki in Japanese now I could hear that  

بنابراین دو مثال در اینجا بیاورید اولین باری که کلمه shuseki را به زبان ژاپنی می‌شنوم اکنون می‌توانم آن   را

again and again and again and repeating that word  again and again but it doesn't help me learn more  

بارها و بارها و بارها بشنوم و آن کلمه را دوباره و دوباره تکرار کنم. به من کمک نمی‌کند بیشتر یاد بگیرم

the repetition doesn't help me understand the word  better it's only after I got this second example  

تکرار به من کمک نمی‌کند کلمه را بهتر بفهمم، فقط بعد از این است که این مثال دوم را دریافت کردم

that I that it clicked in my mind so you can say  like I understood something or it clicked in my  

که در ذهنم کلیک کرد تا بتوانی بگوی مثل چیزی فهمیدم یا در ذهنم کلیک کرد.

mind I finally understood it so I wasn't really  thinking that hard and this happens all the time  

آن را فهمیدم پس من واقعاً به آن سختی فکر نمی‌کردم و این همیشه اتفاق می‌افتد،

so I I hear words and maybe I don't understand it  in that moment but it goes into my mind and later  

بنابراین من کلماتی را می‌شنوم و شاید در آن لحظه آن را نفهمم، اما به ذهن من می‌رود و بعداً

a connection is made where I finally understand  something like a native so I wasn't translating  

ارتباطی ایجاد می‌شود که در نهایت می‌فهمم چیزی شبیه به یک بومی بودم، بنابراین

anything when I learned shuseki or heard shoe  seki that second time I automatically made that  

وقتی شوسکی یاد گرفتم یا شنیدم سکی کفشی را شنیدم، چیزی ترجمه نمی‌کردم، بار دوم به‌طور خودکار این اتصال را درست کردم،

connection okay so remember you don't need to  live in an English-speaking country to get fluent  

بنابراین به یاد داشته باشید که برای مسلط شدن لازم نیست در یک کشور انگلیسی زبان زندگی کنید.

you don't need to have a private teacher to get  fluent you don't need to uh just practice speaking  

یک معلم خصوصی داشته باشید تا مسلط شوید، نیازی نیست فقط تمرین کنید

to yourself in a mirror you don't need to repeat  words every day to get fluent the only thing you  

با خودتان در آینه صحبت کنید، لازم نیست کلمات را هر روز تکرار کنید تا مسلط شوید، تنها چیزی که

really must have is the ability to understand  something now the title of this video is how  

واقعاً باید داشته باشید این است که می‌توانید چیزی را درک کنید. عنوان این ویدیو این است که

quickly do you want to get fluent and so that's  this example right here if you look at the time  

می‌خواهید چقدر سریع به مسلط شوید و بنابراین این مثال در اینجاست اگر به

span here from the first time I heard this until  I heard another example this was like three years  

بازه زمانی    اینجا نگاه کنید از اولین باری که این را شنیدم تا مثال دیگری را شنیدم که سه سال بود   خیلی

all right so this is a three year time span now if  I want to get fluent faster what do I have to do  

خوب است پس این یک بازه زمانی سه ساله در حال حاضر اگر بخواهم سریعتر مسلط شوم چه باید بکنم

see if you can answer this question because  this really is the secret to getting fluent  

ببینم می‌توانید به این سؤال پاسخ دهید زیرا این واقعاً راز سریعتر مسلط شدن است،

faster so what do I have to do to get fluent  faster I don't have to quickly move to an  

بنابراین برای اینکه سریعتر مسلط شوم چه کاری باید انجام دهم. مجبور نیستم به سرعت به یک

English-speaking country I don't have to move  uh like to be even around native speakers where  

کشور انگلیسی زبان نقل مکان کنم. مجبور نیستم جابجا شوم، دوست دارم حتی در اطراف افراد بومی که

I am I don't have to practice speaking all the  time from this example what do I have to do if  

هستم باشم، مجبور نیستم همیشه صحبت کردن را تمرین کنم از این مثال چه کاری باید انجام دهم اگر

I want to get fluent faster see if anybody in  the chat can answer this question it should be  

می‌خواهم سریع‌تر صحبت کنم ببینم آیا کسی در چت می‌تواند به این سؤال پاسخ دهد، این باید

pretty easy from my example but I'll just give  it one more time let people put something down  

از مثال من بسیار آسان باشد، اما من فقط یک بار دیگر آن را می‌دهم به مردم اجازه می‌دهم چیزی را آنجا بگذارند.

there all right yes so the psychotic is  Back The Psychotic American teacher get  

معلم آمریکایی

many different examples of a word yes and so  really you need as many examples as possible  

مثال‌های مختلفی از یک کلمه بله می‌گیرد و بنابراین واقعاً شما تا حد امکان به مثال‌های زیادی نیاز دارید

until you get to the point where you understand  something so for me it only took two examples  

تا زمانی که به نقطه‌ای برسید که چیزی را بفهمید، بنابراین برای من فقط دو مثال طول کشید

so I don't need to hear 500 examples of the word  to understand it from two examples it clicked in  

بنابراین نیازی به شنیدن 500 مثال از این کلمه نیست. کلمه برای فهمیدن آن از دو مثال در

my mind and I yes like now I feel confident uh to  use that word all right so before that if I heard  

ذهن من کلیک کرد و من بله دوست دارم الان احساس می کنم مطمئن هستم که از آن کلمه کاملاً درست استفاده کنم، بنابراین قبل از اینکه

shuseki I don't I don't really know what that  means does that mean school or does that mean like  

shuseki را شنیده باشم، واقعاً نمی دانم معنی آن چیست. مدرسه یا آیا این به این معنی است مانند

this kind of like stamp or sticker or something  like that I don't I don't really know what it  

این نوع تمبر یا برچسب یا چیزی شبیه به آن من واقعاً نمی دانم

means but after hearing another example in in an  unrelated to school situation uh then I know like  

معنی آن چیست   اما پس از شنیدن مثال دیگری در موقعیت  غیرمرتبط با مدرسه، اوه، می دانم

okay we're talking about to attend something and  so then I go back to this in my mind and I think  

باشه ما دارم در مورد شرکت در چیزی صحبت می‌کنم و بنابراین در ذهنم به این موضوع برمی‌گردم و فکر می‌کنم اوه، بله،

oh yeah it's just an attendance card just like we  have in American schools so you have an attendance  

این فقط یک کارت حضور است، درست مانند آنچه در مدارس آمریکا داریم، بنابراین شما یک

card or your attendance sheet and then I got  that oh look at that shoe sticky and so it clicks  

کارت حضور یا برگه حضور و غیاب خود دارید و سپس من آن را دریافت کردم. به آن کفش چسبیده نگاه کنید و

in my mind I understand what it means the only  problem is that it took me three years to do this  

در ذهنم کلیک کنید   معنی آن را می‌فهمم تنها مشکل این است که سه سال طول کشید تا این کار را انجام دهم

so the only problem is it took me three years to  do this okay so if we draw our example again let's  

بنابراین تنها مشکل این است که سه سال طول کشید تا این کار را انجام دهم، بنابراین اگر مثال خود را بکشیم دوباره بیایید

say I have so this is the first time over here  this is our span of three years and then I hear  

بگوییم من دارم، پس این اولین بار است که اینجاست  این مدت سه سال ماست و سپس

the word again that really helped me uh uh write  with like or help me understand this thing so  

دوباره کلمه‌ای را می‌شنوم که واقعاً به من کمک کرد بنویسم با لایک یا به من کمک کند این چیز را بفهمم

this is the second example this is example number  one let's see uh and so this took me three years

این دومین مثال است که مثال شماره یک  بیایید ببینیم اوه و بنابراین سه سال طول کشید،

I'm sorry I'm not writing very well on a on  this piece of paper really it looks like a  

متأسفم که روی این تکه کاغذ خیلی خوب نمی نویسم  این تکه کاغذ واقعاً شبیه

green but yes it means three years over here  so what do I have to do to get fluid faster

سبز است اما بله به این معنی است که اینجا سه ​​سال است پس من چه دارم برای اینکه سریع‌تر مایعات را دریافت کنیم،

we have this time period

این دوره زمانی را داریم،

we just need to get the examples faster that's  it all right so if we close the amount of space  

فقط باید مثال‌ها را سریع‌تر دریافت کنیم، همه چیز درست است، بنابراین اگر مقدار فاصله

between these if we can reduce that if I can get  one example and then I hear another example almost  

بین آنها را ببندیم، اگر بتوانیم یک مثال را دریافت کنم، می‌توانیم آن را کاهش دهیم و سپس مثال دیگری را بشنوم. تقریباً

immediately after that and I help and that helps  me understand something then I became fluent in  

بلافاصله بعد از آن و من کمک می‌کنم و این به من کمک می‌کند چیزی را بفهمم، سپس من به

this word almost instantly does that make sense so  if you think about children like children learning  

این کلمه مسلط شدم، تقریباً فوراً این معنا پیدا می‌کند، بنابراین اگر به کودکانی فکر می‌کنید که مانند کودکانی که یادگیری

vocabulary learning words learning grammar  pronunciation all of that children have very  

لغات را یاد می‌گیرند   یادگیری لغات یادگیری گرامر تلفظ، همه این کودکان

little control over how they learn so if they have  a good teacher they will have like maybe they will  

کنترل بسیار کمی روی آنها دارند. چگونه یاد می‌گیرند، بنابراین اگر معلم خوبی داشته باشند، شاید

get an example and the teacher will try to make  something understandable as quickly as possible  

مثالی بیاورند و معلم سعی می‌کند هر چه سریع‌تر چیزی را قابل درک کند،

but most children they will just hear something  and they don't really know how to how to how to  

اما بیشتر بچه‌ها فقط چیزی می‌شنوند و واقعاً نمی‌دانند چگونه چگونه می‌توانیم

learn that Faster by themselves but we can do this  so we can actually choose to get fluent faster and  

سریعتر یاد بگیریم، اما ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم بنابراین می‌توانیم در واقع انتخاب کنیم که سریع‌تر مسلط شویم و   می‌توانیم

we can remove all of this time because you're not  there's no real learning that's happening during  

همه این زمان‌ها را حذف کنیم، زیرا شما در این زمان هیچ یادگیری واقعی در حال وقوع نیست،

this time it's this example and this example that  helped me understand something and so if I can get  

این مثال و این است مثالی که  به من کمک کرد چیزی را بفهمم و بنابراین اگر بتوانم

those like one right after the other then I can  get fluent much faster does that make sense so  

مواردی مانند یکی را بلافاصله پس از دیگری به دست بیاورم، می‌توانم خیلی سریع‌تر مسلط شوم، بنابراین

the the only thing that's really controlling me  or or kind of uh stopping me from getting fluent  

تنها چیزی که واقعاً مرا کنترل می‌کند یا به نوعی مانع از مسلط شدن من می‌شود   در

as quickly as possible possible is just getting  understandable messages that help me understand  

سریع‌ترین زمان ممکن فقط پیام‌های قابل‌فهمی دریافت می‌کنم که به من کمک می‌کنند

the vocabulary like a native because until I  really understand a word I'm not going to feel  

واژگان را مانند یک بومی درک کنم، زیرا تا زمانی که یک کلمه را واقعاً درک نکنم، در

confident about using it I have to feel confident  that I understand a word I'm using it in the right  

مورد استفاده از آن احساس اعتماد نخواهم کرد، باید مطمئن باشم که کلمه‌ای را که استفاده می‌کنم می‌فهمم. آن را در

context I understand when I should use it to  what people I can use it with all right so all  

زمینه درست   می‌فهمم که چه زمانی باید از آن برای افرادی استفاده کنم که می‌توانم آن را به درستی استفاده کنم، بنابراین همه

of these things like they come like look at that  like just in this case it only took two examples  

این موارد مانند آنها به آن نگاه کنید  مثل این مورد فقط دو مثال طول کشید

so maybe sometimes it takes you know like three or  four or more but the point is instead of spending  

پس شاید گاهی اوقات شما را به خود اختصاص دهد. سه یا چهار یا بیشتر بدانید، اما نکته این است که به جای اینکه

10 years to understand something you understand  it almost instantly if you can learn it the right  

10 سال وقت صرف کنید تا چیزی را بفهمید که می‌فهمید، اگر بتوانید آن را به درستی یاد بگیرید، تقریباً فوراً آن را بیاموزید،

way okay so if you get these examples faster so  instead of this instead of taking three years  

خوب است، بنابراین اگر این مثال‌ها را سریع‌تر دریافت کنید، به‌جای این که سه سال وقت بگذارید،

we can take maybe one minute and really understand  something and then we can learn that we understand  

ما شاید یک دقیقه طول بکشد و واقعاً چیزی را بفهمیم و سپس یاد بگیریم که آن را می‌فهمیم،

it we feel confident about using it and we move  on to the next word and that's how we can become  

در مورد استفاده از آن احساس اطمینان می‌کنیم و به کلمه بعدی می‌رویم و به این ترتیب می‌توانیم در

fluent word by word as quickly as possible Isn't  that cool so when I ask people how quickly do you  

سریع‌ترین زمان ممکن کلمه به کلمه مسلط شویم، نه خیلی خوب است، بنابراین وقتی از مردم می‌پرسم که چقدر سریع می‌خواهید

want to get fluent this is what I mean do you want  to learn things quickly understand them quickly  

مسلط شوید، منظورم این است که آیا می‌خواهید چیزها را به سرعت یاد بگیرید، آنها را به سرعت درک کنید

and then be able to use them quickly or do you  want to spend more time and like wait for maybe  

و سپس بتوانید به سرعت از آنها استفاده کنید یا می‌خواهید زمان بیشتری صرف کنید و دوست دارید شاید منتظر بمانید.

you get an example something like that so this is  really the way that people typically learn even  

شما یک مثال شبیه به آن را دریافت می‌کنید، بنابراین این واقعاً راهی است که مردم معمولاً یاد می‌گیرند حتی

native speakers will learn like this but you as  an adult learner you can control your learning and  

زبان‌آموزان بومی مانند این یاد می‌گیرند، اما شما به‌عنوان یک یادگیرنده بزرگسال می‌توانید یادگیری خود را کنترل کنید و

get fluent much faster even faster than a native  because you can control the kinds of examples that  

حتی سریع‌تر از یک بومی مسلط شوید زیرا می‌توانید نمونه‌هایی که   می‌گیرید

you get and how frequently or how close they are  together Isn't that cool so you can get fluent  

و چقدر زیاد یا چقدر به هم نزدیک می‌شوند، جالب نیست، بنابراین می‌توانید

faster you can choose actually how quickly you  want to become fluent by how quickly you get the  

سریع‌تر مسلط شوید، می‌توانید با سرعت دریافت

the examples that help you understand something  it's the understanding that gets you fluent it's  

مثال‌هایی که به شما کمک می‌کنند چیزی را بفهمید، انتخاب کنید که چقدر سریع می‌خواهید مسلط شوید. این درک است که شما را مسلط می‌کند، این

not where you live or uh or like me me repeating  something my to myself again I could spend three  

نیست که کجا زندگی می‌کنید یا دوست دارید دوباره چیزی را برای خودم تکرار کنم، می‌توانم سه

years just repeating the word shuseki to myself  over and over and over again but I don't really  

سال صرف تکرار کلمه شوسکی برای خودم بارها و بارها بکنم، اما واقعاً نمی‌دانم

understand what it means only when I understand  what it means from these multiple examples do  

چه چیزی این بدان معناست که فقط وقتی معنی این مثال‌های متعدد را بفهمم

I get it all right all right let me go back and  answer some questions hopefully that makes sense  

همه چیز را درست می‌فهمم، اجازه دهید به عقب برگردم و به چند سؤال پاسخ دهم امیدوارم منطقی باشد

I just wanted to give a quick lesson about that  uh but we should be able to answer some questions  

من فقط می‌خواستم یک درس سریع در مورد آن ارائه دهم اوه، اما باید بتوانیم به چند سوال پاسخ دهید

but this is it really proves that you can become  fluent as quickly as you get the examples it's  

اما این واقعاً ثابت می‌کند که شما می‌توانید به همان سرعتی که مثال‌ها را به دست می‌آورید  مسلط شوید

really how quickly you can get fluent this  is why influent for life we want to really  

واقعاً چقدر سریع می‌توانید مسلط شوید  به همین دلیل است که مادام العمر می‌خواهیم واقعاً

truncate this to truncate however I read this  where there's a good new word for you up here

این را کوتاه کنیم تا کوتاه شود، با این حال من این را خواندم جایی که وجود دارد یک کلمه جدید خوب برای شما در اینجا

to truncate maybe a new word for many of you this  just means it takes something and make it smaller  

برای کوتاه کردن شاید یک کلمه جدید برای بسیاری از شما این فقط به این معنی است که چیزی طول می کشد و آن را کوچکتر می کند

to truncate something so I want to truncate the  amount of time between the different examples so  

برای کوتاه کردن چیزی، بنابراین من می خواهم مدت زمان بین مثال های مختلف را کوتاه کنم تا

that as you're learning something your mind  is like ah look at that I got it I got it  

که شما در حال یادگیری هستید چیزی که ذهن شما شبیه آن است، ببینید که من آن را دریافت کردم، آن را فهمیدم

all right let's look at comments if you  have questions about this let me know  

خیلی خوب، اجازه دهید نظرات را بررسی کنیم، اگر سؤالی در این مورد دارید، به من اطلاع دهید

but it should be a pretty simple idea all right  uh Diana says to develop a speech what is the  

اما این باید یک ایده بسیار ساده باشد، بسیار خوب اوه دیانا می گوید برای توسعه یک سخنرانی چیست؟

most important thing so again if you mean like  developing speech or developing a speech so a  

مهم‌تر از همه، پس اگر منظور شما مانند توسعه سخنرانی یا توسعه یک سخنرانی است، بنابراین یک

speech would mean like you're giving a speech I've  written a speech a speech but if you mean just  

سخنرانی به این معنی است که شما در حال ارائه یک سخنرانی هستید، من یک سخنرانی یک سخنرانی نوشته‌ام، اما اگر منظور شما فقط

speech in general this is the most important thing  understanding is the most important thing when you  

سخنرانی به طور کلی است، این مهم‌ترین چیز است درک وقتی

understand something like a native you can use  it like a native Isn't that cool so the uh the  

چیزی شبیه به یک بومی می‌فهمید، مهم‌ترین چیز است، می‌توانید از آن مانند یک بومی استفاده کنید.

alternative or the opposite way of doing that is  to try to understand something through your first  

language so if I got like if I learned shuseki  and I just got a translation of it then maybe  

مثلاً اگر شوسکی را یاد گرفتم و به تازگی ترجمه‌ای از آن را دریافت کنم، شاید   می‌فهمم

I understand okay this is an attendance card but  maybe I don't make the connection that I can also  

خوب این یک کارت حضور است، اما شاید ارتباطی برقرار نکنم که بتوانم

use the same word when talking about attending  a meeting maybe I just don't think about it but  

هنگام صحبت در مورد شرکت در جلسه از همان کلمه استفاده کنم. به آن فکر نکن اما

because I learned it in Japanese and understood  it as a Japanese speaker would understand that  

چون آن را به زبان ژاپنی یاد گرفتم و آن را فهمیدم همانطور که یک ژاپنی زبان می‌فهمد که

then I can use it fluently so I know when I can  talk about like attending a meeting in the same  

سپس می‌توانم آن را روان استفاده کنم تا بدانم چه زمانی می‌توانم درباره شرکت در جلسه به همان

way all right so it's understanding that gets you  fluent if you don't understand something you won't  

شیوه صحبت کنم، بنابراین درک این موضوع خوب است. اگر چیزی را متوجه نشدید، به شما مسلط می‌شود، با

feel confident using it all right Alejandro thumbs  up automatically right off the bat thank you very  

استفاده از آن مطمئن نمی‌شوید، الخاندرو به‌طور خودکار به‌طور خودکار بالا می‌زند از شما متشکرم خیلی

much Allah says teacher we want to we want your  live lessons every two days at most well I have  

خیلی خدا می‌گوید معلم ما می‌خواهیم ما درس‌های زنده‌تان را حداکثر هر دو روز یک‌بار می‌خواهیم.

uh many hundreds of videos that you can go back  and watch also we got many hundreds of videos in  

صدها ویدیو داریم که می‌توانید به عقب برگردید و تماشا کنید، همچنین ما صدها ویدیو داریم که به‌طور همیشگی

fluent for life and so the people who want to get  fluent faster uh all the video content is already  

روان هستند و بنابراین افرادی که می‌خواهند سریع‌تر به آن‌ها مسلط شوند، همه محتوای ویدیو از قبل وجود دارد

it's already there most of what I do on YouTube  is trying to help people understand the foundation  

اکثر کارهایی که من انجام می‌دهم در حال حاضر وجود دارد. YouTube سعی می‌کند به مردم کمک کند پایه‌های

of learning like this so just showing that you  really can get fluent Faster by how quickly you  

یادگیری مانند این را درک کنند، بنابراین فقط نشان می‌دهد که شما واقعاً می‌توانید با سرعت مثال‌هایی که به دست می‌آورید سریع‌تر مسلط شوید.

get examples all right let's see uh where it says  your opinions are different from the other English  

بیایید ببینیم کجا می‌گوید نظرات شما با انگلیسی‌های دیگر متفاوت است.

Oh you mean yeah you wrote couches but coaches  opinions well yes I think in general my my idea  

کاناپه‌ها را نوشت اما مربیان نظرات خوب بله، من فکر می‌کنم به طور کلی ایده من

about language learning is that you should be  learning language uh any language the same way  

درباره یادگیری زبان این است که شما باید زبان را یاد بگیرید، به هر زبانی، همانطور که

you learn your first language so to me there's no  difference between learning uh French or German or  

زبان اول خود را یاد می‌گیرید، بنابراین برای من تفاوتی بین یادگیری فرانسوی یا آلمانی یا

Chinese I'm going to learn them all the same way  so I'm going to learn Chinese as a Chinese speaker  

چینی وجود ندارد. قرار است همه آنها را به یک شکل یاد بگیرم بنابراین می خواهم چینی را یاد بگیرم همانطور که یک چینی زبان   چینی را یاد می گیرد

would learn Chinese I don't want to translate  from English into Chinese I want to learn Chinese  

نمی خواهم از انگلیسی به چینی ترجمه کنم، می خواهم چینی   را

in Chinese and if I learn Chinese through English  then I'm going to think about English when I speak  

به چینی یاد بگیرم و اگر چینی را از طریق انگلیسی یاد بگیرم سپس وقتی چینی صحبت می‌کنم، به انگلیسی فکر می‌کنم،

Chinese so often I will meet people here in Japan  and they know quite a lot of English but they  

بنابراین اغلب در ژاپن با مردمی آشنا می‌شوم و آن‌ها خیلی انگلیسی می‌دانند، اما در

don't actually speak very fluently because they  have to think about what they want to say first  

واقع خیلی روان صحبت نمی‌کنند، زیرا باید به آنچه می‌خواهند بگویند فکر کنند. اول

they think in Japanese then they translate that  and then they try to speak in English but that's  

آنها به ژاپنی فکر می‌کنند، سپس آن را ترجمه می‌کنند و سپس سعی می‌کنند به انگلیسی صحبت کنند، اما   در

not actually communicating fluently it's just  trying to struggle and hesitate and you're you're  

واقع ارتباط روانی برقرار نمی‌کنند، بلکه فقط تلاش می‌کنند که تلاش کنند و تردید کنند و شما   در

not actually being able to express yourself  so if you want to express yourself you have  

واقع نمی‌توانید خود را بیان کنید پس اگر می‌خواهید بیان کنید. خودتان باید

to understand it the same way a native does so  there's nothing stopping you from communicating so  

آن را به همان روشی که یک بومی این کار را انجام می‌دهد بفهمید

when I think about translations or grammar rules  or something that's stopping me from expressing  

وقتی به ترجمه‌ها یا قواعد دستور زبان فکر می‌کنم چیزی مانع از برقراری ارتباط شما نمی‌شود یا چیزی که من را از بیان

myself so I don't want to do that I want to be  able to just speak the way I'm speaking right now

من باز می‌دارد، بنابراین نمی‌خواهم کاری را انجام دهم که می‌خواهم بتوانم  فقط همینطوری که الان دارم حرف میزنم

uh uh let's see so numb and says nice example  let's see all right so related to real life  

اوه اوه بیاد ببینیم و مثال خوبی بزنیم بیایید همه چیز را درست ببینیم خیلی مرتبط با زندگی واقعی

things yes again like just to make this very clear  it just means you understand something like you  

چیزهایی بله دوباره مثل این که خیلی واضح باشد این فقط به این معنی است که شما چیزی شبیه خودتان را می فهمید

recognize that you feel it's a process you feel  ah now I got it I call that the aha moment when  

تشخیص می دهید که احساس می‌کنی این فرآیندی است که احساس می‌کنی آه، حالا فهمیدم، به آن می‌گویم لحظه‌ای آها وقتی

you learn something in another language without  anyone even telling you what it means obviously  

چیزی را به زبان دیگری یاد می‌گیری بدون اینکه کسی حتی به شما بگوید معنی آن چیست، واضح است

you can get examples and and definitions and  things but it's best if you get those all in  

می‌توانید مثال‌ها، و و تعاریف و چیزهایی را دریافت کنید، اما اگر آنها را دریافت کنید، بهتر است همه در

that language so you should be learning English  in English so Alejandra says better write three  

آن زبان، بنابراین شما باید انگلیسی را به انگلیسی یاد می‌گیرید، بنابراین الخاندرا می‌گوید بهتر است

year with the dash for those who doesn't  you would say those who don't understand  

برای کسانی که این کار را نمی‌کنند، سه سال بنویسید با خط تیره به‌عنوان آنهایی که

the difference in using three years instead not  my case though well if I'm if I'm talking about  

تفاوت استفاده از سه سال را نمی‌فهمند، به جای آن، در مورد من نیست. من

uh I think I made a video about this Alejandro  a while ago but if I'm talking about like a uh  

فکر می‌کنم چندی پیش ویدیویی درباره این آلخاندرو درست کردم، اما اگر در مورد یک

like a three year old baby baby so I'm it's  like a three three year old baby like that  

کودک سه ساله صحبت کنم، مثل یک بچه سه ساله هستم. عزیزم مثل آن

with the with the dash in there or  like a five day trip five day trip  

با خط تیره در آنجا یا مانند یک سفر پنج روزه پنج روزه

so I've got the dash in there because I'm  connecting this as like a modifier of this  

بنابراین من خط تیره را در آنجا قرار داده ام زیرا این را به عنوان اصلاح کننده این  وصل می کنم

it's a five day trip but I don't need the  dash if I'm just saying it's five days okay

این یک سفر پنج روزه است اما من این کار را نمی کنم اگر فقط می‌گویم پنج روز دیگر است، به خط تیره نیاز دارم،

uh let's see here all right and going back to  get uh let's see if I got anything else here

اوه، بیایید اینجا را خوب ببینیم و برگردیم تا دریافت کنیم، بیایید ببینیم آیا چیز دیگری در اینجا به دست آوردم یا

all right hopefully it looks like people  are getting the example though all right  

نه، امیدوارم به نظر می‌رسد که مردم دارند مثال را خوب می‌گیرند

but hopefully that makes sense Alejandro uh let's  see as and when needed around what do you mean by  

اما امیدوارم که منطقی است الخاندرو اوه، بیایید ببینیم در صورت نیاز و در صورت نیاز، منظور شما از

that so understand the word yes so understand  and be able to use it quickly yes so when you  

این است که کلمه بله را بفهمید، بنابراین متوجه شوید و بتوانید به سرعت از آن استفاده کنید بله، بنابراین وقتی شما

understand something like a native and like a  native just means like like I get it like I don't  

چیزی شبیه یک بومی و مانند یک بومی را درک می کنید، فقط به این معنی است که مانند من دریافت می کنم. مثل اینکه

need to think and translate anything in my native  language I just understand it all in English  

نیازی نیست به زبان مادری‌ام فکر کنم و چیزی ترجمه کنم، فقط همه را به انگلیسی

or whatever the language you're studying AJ says  in order to speak fluently one needs to listen  

یا هر زبانی که AJ می‌خوانید می‌فهمم، برای اینکه بتوانید روان صحبت کنید، باید

to the language daily like eating and drinking  to live stay alive uh but if if that were true  

روزانه به آن زبان مانند خوردن و آشامیدن گوش کنید. زنده بمانید، آه، اما اگر این درست بود،

then all of the people living in English-speaking  countries would be fluent but they are not many  

پس همه مردمی که در کشورهای انگلیسی زبان زندگی می کنند، مسلط خواهند بود، اما تعدادشان کم است،

people live in English-speaking countries and they  hear English all the time but they're still not  

افرادی که در کشورهای انگلیسی زبان زندگی می کنند، همیشه انگلیسی می شنوند، اما هنوز هم نمی دانند.

fluent and the reason is because they don't really  understand a language like a native that's it  

مسلط است و دلیل آن این است که آنها واقعاً زبانی مانند یک زبان بومی را نمی‌فهمند،

all right so uh like the it's important to  understand that and that way people can make  

درست است، بنابراین مهم است که آن را درک کنید و از این طریق مردم

sure like just being around the language isn't  going to help you understand it and even if you  

مطمئن شوند که صرفاً در اطراف زبان به شما کمکی نمی‌کند. آن را درک کنید و حتی اگر

do understand it you can get fluent much faster  if you are systematic about how you get those  

آن را بفهمید، می‌توانید خیلی سریع‌تر به آن مسلط شوید، اگر در مورد نحوه دریافت آن مثال‌ها منظم باشید،

examples so if you can instead of spending like  this one so I I was in the Japanese environment  

بنابراین اگر می‌توانید به‌جای این مثال خرج کنید، بنابراین من در محیط ژاپنی بودم   به

learning the same way a Japanese child does but  it just took three years to understand the word  

همان روشی که یک کودک ژاپنی می‌آموزد اما فقط سه سال طول کشید تا کلمه را بفهمم

three years think about that there's nothing  special about the word shuseki that's difficult  

سه سال فکر کنید که هیچ چیز خاصی در مورد کلمه shuseki وجود ندارد که سخت است

it's just it took me three years to understand  it because I couldn't make that connection in my  

فقط سه سال طول کشید تا آن را بفهمم  زیرا نتوانستم آن ارتباط را در ذهنم ایجاد کنم

mind of what it meant I needed more examples and I  needed enough examples in this case I only needed  

که معنی آن چیست. به مثال‌های بیشتری نیاز داشتم و من به مثال‌های کافی در این مورد نیاز داشتم، من فقط به

two but I just needed enough and to to get me  thinking like ah now I understand what that means  

دو مورد نیاز داشتم، اما فقط به اندازه کافی نیاز داشتم تا به من فکر کنم حالا می‌فهمم که این

all right so that that's the secret all right  Jules is uh from Bangladesh so how can we increase  

به چه معناست. آیا می‌توانیم

the number of understanding such examples so again  we do this in fluent for life or if you're just  

تعداد فهمیدن چنین مثال‌هایی را افزایش دهیم، بنابراین دوباره این کار را به صورت روان برای تمام عمر انجام می‌دهیم یا اگر فقط

trying to do it by yourself you want to be getting  more examples of the word it could be just even  

سعی می‌کنید این کار را خودتان انجام دهید، می‌خواهید نمونه‌های بیشتری از این کلمه به دست آورید، می‌تواند حتی

like Googling a word like this in English and see  all the different examples you get or you could  

مانند گوگل کردن کلمه‌ای مانند آن باشد. این را به زبان انگلیسی ببینید و تمام مثال‌های مختلفی را که می‌گیرید ببینید یا می‌توانید از آن

use like euglish as an example of that you'll  see different examples of words or even just  

مانند euglish به عنوان مثال استفاده کنید، نمونه‌های مختلفی از کلمات یا حتی فقط

searching on YouTube if you put in whatever like  the word Bridge you will get lots of examples of  

جستجو در YouTube را مشاهده خواهید کرد، اگر چیزی مانند کلمه Bridge را وارد کنید، تعداد زیادی از آن‌ها را دریافت خواهید کرد. نمونه‌هایی از

that or I can do an image search on Google and  get the same thing but the point is I should  

آن یا می‌توانم یک جستجوی تصویری در Google انجام دهم و همان چیزی را دریافت کنم، اما نکته اینجاست که باید

be getting enough examples until I understand  something if I don't really understand something  

نمونه‌های کافی به دست بیاورم تا زمانی که چیزی را بفهمم اگر واقعاً چیزی را نمی‌فهمم

then I'm not going to feel confident using it and  then that means I'm not fluent in that vocabulary  

پس از استفاده از آن احساس اطمینان نمی‌کنم. و سپس این بدان معناست که من به این واژگان مسلط نیستم

all right so the way drills is the way you  explain really have changed my English world  

خیلی خوب، بنابراین روش تمرینی است که شما توضیح می‌دهید واقعاً دنیای انگلیسی من را تغییر داده است

thank you sir well it's my pleasure glad uh glad  to be helpful the dream of Caesar hello everyone  

متشکرم آقا خوب خوشحالم که خوشحالم خوشحالم مفید باشم رویای سزار سلام به همه   بیایید

let's see here so Alejandra I didn't know that  bro that's why I said not my case thanks anyway  

ببینیم در اینجا پس الخاندرا من این را نمی دانستم برادر، به همین دلیل گفتم که مورد من نیست، به هر حال متشکرم   باشه،

okay well I'm just making sure I read that I read  that clearly all right so how to make the native  

فقط مطمئن می شوم که خوانده ام که به وضوح آن را خوانده ام، خیلی خوب است، بنابراین چگونه می توان ذهنیت صحبت مادری را ایجاد کرد،

speaking mindset so this is the native speaking  mindset again either you were thinking in English  

بنابراین این همان زبان مادری است مجدداً یا به انگلیسی فکر می‌کردید

or you're not really thinking at all or you're  translating from your native language and so  

یا واقعاً اصلاً فکر نمی‌کنید یا از زبان مادری خود ترجمه می‌کنید و بنابراین

if you understand something as a native speaker  then you can use it like a native speaker but if  

اگر چیزی را به‌عنوان یک زبان مادری می‌فهمید ، می‌توانید از آن مانند یک زبان مادری استفاده کنید، اما اگر

you have to think and translate then that's where  you struggle to speak so you have to get examples  

مجبور باشید فکر کن و ترجمه کن، آن‌جاست که برای صحبت کردن تلاش می‌کنی، بنابراین باید مثال‌هایی بیاوری

until you understand something but the point of  this video is just I wanted to give a very simple  

تا زمانی که چیزی را بفهمی، اما هدف این ویدیو این است که من می‌خواستم یک

clear easy example of look it only is like the  understanding here and here but it's not like it  

مثال ساده   ساده و واضح از نگاه را ارائه دهم، آن فقط مانند درک اینجا و اینجاست. اینطور نیست که

takes a long time to do that there's just a long  time between the examples so if you can get the  

انجام آن زمان زیادی طول بکشد و فقط بین مثال‌ها زمان زیادی وجود دارد، بنابراین اگر بتوانید

examples faster you can get fluent faster so you  just need to decide how quickly you want to get  

مثال‌ها را سریع‌تر دریافت کنید، می‌توانید سریع‌تر مسلط شوید، بنابراین فقط باید تصمیم بگیرید که چقدر سریع می‌خواهید

fluent and if there's a specific word or phrase  or something that you don't quite understand then  

مسلط شوید و آیا یک مثال خاص وجود دارد یا خیر. کلمه یا عبارت یا چیزی که شما کاملاً نمی‌فهمید، پس

get more examples of that thing so this is what we  do in fluent for life and this is why we organize  

نمونه‌های بیشتری از آن چیز دریافت کنید، بنابراین این همان کاری است که ما در طول زندگی انجام می‌دهیم و به همین دلیل است که

this systematically to make sure people get those  examples as quickly as possible so I want to do  

این را به طور سیستماتیک سازماندهی می‌کنیم تا مطمئن شویم مردم آن نمونه‌ها را در سریع‌ترین زمان ممکن دریافت می‌کنند. می‌خواهم انجام دهم

this is one example with a vocabulary but I want  to do the same thing with pronunciation so if  

این یک مثال با واژگان است، اما من می‌خواهم همان کار را با تلفظ انجام دهم، بنابراین اگر

you hear me say something you might try to copy  my pronunciation but you should also hear other  

چیزی را از من شنیدید، ممکن است سعی کنید تلفظ من را کپی کنید، اما باید   افراد دیگر نیز

people saying the same thing so it's important  to hear me and you know five other people saying  

همین حرف را بشنوید، بنابراین شنیدن  مهم است من و شما پنج نفر دیگر را می‌شناسید که می‌گویند

something similar or the same thing because  that's how that's how you're learning in real  

چیزی مشابه یا همان چیزی را می‌گویند، زیرا به این صورت است که شما در زندگی واقعی  یاد می‌گیرید،

life so we're trying to take the real life kind  of the real life learning situation but make it  

بنابراین سعی می‌کنیم زندگی واقعی را از وضعیت یادگیری واقعی در نظر بگیریم، اما آن را

systematic so much more systematic and efficient  than how a native speaker would even learn their  

بسیار بیشتر سیستماتیک کنیم. سیستماتیک و کارآمد از اینکه یک زبان مادری حتی زبان خود را یاد می‌گیرد،

own language so an adult learner who starts at  let's say they're 30 years old or 40 years old  

بنابراین یک زبان‌آموز بزرگسال که از  شروع می‌کند، فرض کنید 30 ساله یا 40 ساله

50 years old and then you have a baby native  English speaker the adult learner should be  

50 ساله است و سپس شما یک نوزاد مادری دارید انگلیسی زبان، زبان‌آموز بزرگسال باید اینطور باشد.

getting fluent much faster than the baby all right  so even the baby is just spending most of the time  

خیلی سریعتر از کودک مسلط می شود، بنابراین حتی کودک بیشتر وقت را صرف

listening to things and not really understanding  anything for a while but the adult learner can  

گوش دادن به چیزها می کند و برای مدتی واقعاً چیزی را نمی فهمد، اما یادگیرنده بزرگسال می تواند

start speaking very quickly so you can actually  get fluent faster than a native Isn't that cool  

خیلی سریع شروع به صحبت کند، بنابراین شما می توانید سریعتر از یک بومی صحبت کنید. این جالب نیست

so you don't need to spend a lot of time trying  to live in English-speaking countries or practice  

بنابراین نیازی نیست زمان زیادی را صرف تلاش برای زندگی در کشورهای انگلیسی زبان یا تمرین

speaking or whatever the practice is this like  it's really just the understanding that comes and  

صحبت کردن یا هر تمرین دیگری مانند این نکنید واقعاً فقط درک است که می آید و

you can get that very quickly if you either get  those examples yourself or you get someone like me  

می توانید خیلی سریع به آن دست پیدا کنید اگر شما یا خودتان آن نمونه‌ها را دریافت می‌کنید یا از شخصی مثل من می‌خواهید که

to give them to you that's how you do it all right  thanks so much answering my questions my pleasure  

آن‌ها را به شما بدهد، اینطوری همه چیز را درست انجام می‌دهید. خیلی ممنون که به سؤالات من پاسخ می‌دهید خوشحالم   خب

well Elena is back konichiwa Drew I'm happy to see  you when and where can I meet your dad so I would  

النا برگشت konichiwa درو خوشحالم که می‌بینم کی و کجا می‌توانم با پدرت ملاقات کن تا بتوانم

be able to practice your lessons with him I don't  know I have to talk with my dad about that maybe  

درس‌هایت را با او تمرین کنم، نمی‌دانم باید با پدرم درباره این موضوع صحبت کنم که شاید

he'll come on uh I should have done a video again  I haven't done a video with him in a while but  

او بیاید، اوه من باید دوباره ویدیو می‌گرفتم. بعد از مدتی او اما   باشه،

all right let's see Alondra says then according  to your theory which I truly support those audio  

بیایید ببینیم آلوندرا می‌گوید پس طبق نظریه شما که من واقعاً از آن کتاب صوتی  حمایت می‌کنم

book English for sleeping don't worth you  mean like not worth it or you're or are you  

انگلیسی برای خوابیدن ارزش شما را ندارد یعنی مثل اینکه ارزشش را ندارد یا شما یا دارید

trying to say they don't work um I've never  tried learning a language through sleeping  

سعی می‌کنید بگویید آن‌ها ارزش ندارند. امم من هرگز سعی نکردم زبانی را از طریق خواب یاد بگیرم

maybe that works I don't know I I don't know but  like the the important thing is not really how you  

شاید این کار می‌کند نمی‌دانم نمی‌دانم، اما مهم این نیست که واقعاً چگونه

get the information like you could you could get  this for me in a video like this or you could read  

اطلاعاتی را که می‌توانی به دست بیاوری، می‌توانی این را برای من در یک ویدیویی مانند این یا می‌توانید

it somewhere you would get the same idea it's  important to hear the word but you could still  

آن را در جایی بخوانید و همان ایده را دریافت می‌کنید که شنیدن این کلمه مهم است، اما همچنان می‌توانید

learn it through reading about it so in my case  uh I actually got like this first example was my  

آن را از طریق خواندن درباره آن یاد بگیرید، بنابراین در مورد من واقعاً چنین دیدم که اولین مثال این بود که

wife talking to my daughter about like put your  put your like card in your backpack uh and then  

همسرم با دخترم صحبت می‌کرد. تقریباً مانند کارت لایک خود را در کوله پشتی خود قرار دهید و سپس

this example over here I just read it in a book  so it was Japanese book and I read the example  

این مثال را در اینجا در یک کتاب خواندم پس این کتاب ژاپنی بود و من نمونه را خواندم

and it was like ah she's Sicky she's the kikado  okay I get it like attendance card I understand  

و مثل این بود که آه او مریض است او همان کیکادو است. کارت حضور و غیاب را می‌فهمم

what that means and so you you don't have to  get it from any particular Source it's nice if  

معنی آن چیست و بنابراین لازم نیست آن را از منبع خاصی دریافت کنید، خوب است   اگر

you can see it and hear it and read it and even  try writing the word down so if I want to try to  

بتوانید آن را ببینید و بشنوید و بخوانید و حتی سعی کنید کلمه را یادداشت کنید، بنابراین اگر می‌خواهم سعی کنم  را

like write the word down uh that would help me  understand it even better so especially in the  

دوست داشته باشم این کلمه را بنویسید که به من کمک می کند آن را حتی بهتر بفهمم، به خصوص در

case of Japanese where you have like the picture  of the word means something we don't have that  

مورد ژاپنی که مانند تصویر کلمه را دارید به معنای چیزی است که ما آن را

in English because our language is phonetic  so it's just like you look at a word like cat  

در انگلیسی نداریم، زیرا زبان ما آوایی است، بنابراین درست شبیه به نظر شماست. در کلمه‌ای مثل cat

and it like there's nothing if you don't know what  what this means there's nothing about the letters  

و مثل اینکه چیزی وجود ندارد، اگر نمی‌دانید معنای آن چیست، چیزی در مورد حروف وجود ندارد   به

it tells you it's a cat it's just written this way  but like a word like in Japanese like if we have  

شما می‌گوید این یک گربه است و فقط به این شکل نوشته شده است اما مانند کلمه‌ای مانند در ژاپنی مانند اگر ما داشتیم

like that like this is Yama for mountain and it  kind of looks like a mountain so people will learn  

مانند آن مانند این Yama برای کوه است و به نوعی شبیه کوه به نظر می‌رسد، بنابراین مردم

the language this way and and they will think like  oh like I can kind of understand it a little bit  

زبان را به این طریق یاد می‌گیرند و فکر می‌کنند مثل اینکه من می‌توانم کمی آن را درک کنم،

more so it's important uh especially when learning  like when people are talking about their names in  

بیشتر، به‌ویژه زمانی که یاد می‌گیرند، مهم است. صحبت کردن در مورد نام‌هایشان به

Japanese often they were like well it's this this  kanji or this character so people are trying to  

ژاپنی اغلب مثل این بود که این کانجی یا این کاراکتر است، بنابراین مردم سعی می‌کنند

explain what it looks like and so there are all  of these different things you can use to to like  

توضیح دهند که چگونه به نظر می‌رسد و بنابراین همه چیزهای مختلفی وجود دارد که می‌توانید از آنها برای

make make the understanding faster and so as a  teacher it's my job to try to make this process as  

دوست داشتن استفاده کنید. به‌عنوان یک معلم، وظیفه من این است که سعی کنم این فرآیند را تا حد

quick as possible so I want to give you the first  example then second example third example is many  

امکان سریع انجام دهم، بنابراین می‌خواهم اولین مثال را به شما ارائه دهم، سپس مثال دوم مثال سوم نمونه‌های زیادی است

examples as you need and if I'm a good teacher I  can do it in maybe one or two but maybe something  

که شما نیاز دارید و اگر من معلم خوبی هستم، شاید بتوانم آن را انجام دهم. یک یا دو، اما شاید چیزی

is just more difficult it needs more time and you  need more examples so there's nothing wrong with  

فقط سخت‌تر باشد، به زمان بیشتری نیاز دارد و شما به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، بنابراین اشکالی ندارد

that it's just that's what you need but the point  is that if you get the examples faster you get  

که فقط همین چیزی است که به آن نیاز دارید، اما نکته  این است که اگر مثال‌ها را سریع‌تر دریافت کنید،

fluent faster so how quickly do you want to get  fluent that's the question of this video all right  

سریع‌تر به   مسلط می‌شوید، پس چقدر سریع انجام دهید. می‌خواهید مسلط باشید، این سؤال این ویدیو است، خیلی خوب

moving on let's see here all right Alondra again  then all right I answer that one hour so Aretha  

ادامه می‌دهیم بیایید دوباره اینجا را خوب ببینیم سپس بسیار خوب، یک ساعت پاسخ می‌دهم تا آرتا

says my problem before I said something in English  I usually think in my native language uh to Sid or  

مشکلم را قبل از اینکه چیزی به زبان انگلیسی بگویم، بگوید معمولاً به زبان مادری خود فکر می‌کنم. Sid یا

to write anything yes so again there are there  are two processes here there is learning English

برای نوشتن هر چیزی بله، پس دوباره اینجا دو فرآیند وجود دارد، یادگیری انگلیسی

foreign

خارجی،

so there's learning English as a second language  and most people are doing this is called ESL so  

بنابراین یادگیری انگلیسی به عنوان زبان دوم وجود دارد و اکثر مردم این کار را انجام می‌دهند ESL نامیده می‌شود، بنابراین

learning English as a second language and this  is where you learn something so you have your  

انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد می‌گیرید و اینجاست که شما یاد می‌گیرید. چیزی برای اینکه شما زبان مادری خود را داشته باشید

native language and then you learn a a definition  or translation in English so I I gave let's say  

و سپس یک تعریف یا ترجمه به انگلیسی یاد بگیرید، بنابراین من گفتم فرض کنید

I'm learning Portuguese is my native language  and I'm trying to learn English so I will begin  

من در حال یادگیری پرتغالی زبان مادری من است و من سعی می کنم انگلیسی را یاد بگیرم، بنابراین

with Portuguese and and like Latin languages or  languages with like an English alphabet or the  

با پرتغالی و مانند زبان های لاتین شروع می کنم. یا زبان‌هایی با الفبای انگلیسی یا

same characters are going to be easier so Japanese  like the written characters are completely  

نویسه‌های مشابه ساده‌تر خواهند بود، بنابراین ژاپنی‌ها مانند نویسه‌های نوشتاری کاملاً

different from English but it's it's still the  same idea so young children they're not using any  

متفاوت از انگلیسی هستند، اما هنوز هم همان ایده است، بنابراین کودکان خردسال از هیچ نویسه نوشتاری استفاده نمی‌کنند.

written characters anyway they're just listening  to the sound so a native English speaking child  

گوش دادن به صدا، بنابراین یک کودک انگلیسی زبان مادری   در حال

is connecting so this is the English as a  first language approach you have a situation  

ارتباط است، بنابراین این رویکرد انگلیسی به عنوان رویکرد زبان اول است که شما موقعیتی دارید

and then you're connecting that with a vocabulary  so whatever that is but because you translate  

و سپس آن را با واژگان مرتبط می‌کنید بنابراین هر چه که باشد، اما به این دلیل که

when you learn then you have to translate when you  speak that's why this happens but a native speaker  

وقتی یاد می‌گیری ترجمه می‌کنی   وقتی صحبت می کنید ترجمه کنید به همین دلیل است که این اتفاق می افتد، اما یک زبان مادری

they're not translating anything they're just  learning in this situation you use this vocabulary  

آنها چیزی را ترجمه نمی کنند که فقط یاد می گیرند  در این موقعیت شما از این واژگان استفاده می کنید

so like if I take some if something drops on  my head I say ouch little kids look at that  

بنابراین اگر چیزی روی سرم بیفتد، می گویم اوه بچه های کوچک به آن نگاه کنید. که

and they say oh okay when I drop something on  my head I say ouch or when I'm angry at someone  

و آنها می گویند اوه باشه وقتی چیزی روی سرم می اندازم می گویم اوه یا وقتی از دست کسی عصبانی هستم

I say this or when I'm frustrated I say that or  when I go to the bank I say this so it's always  

این را می گویم یا وقتی ناامید هستم آن را می گویم یا وقتی به بانک می روم این را می گویم تا همیشه

a situation connecting with the vocabulary so  there's a connection there it's just what are  

موقعیتی که با واژگان ارتباط برقرار می کند، بنابراین ارتباطی وجود دارد، آن چیزی است که

you connecting are you connecting a translation  with the English language or are you just learning  

شما به آن وصل می کنید، آیا ترجمه ای را با زبان انگلیسی وصل می کنید یا به تازگی موقعیت را یاد می گیرید

the situation and connecting English vocabulary  with that so if you struggle with this specific  

و واژگان انگلیسی را با آن وصل می کنید، بنابراین اگر با این مشکل خاص مشکل دارید، به این

problem it's because you're learning English as  a second language it's not your fault this is  

دلیل است که دوباره انگلیسی را به‌عنوان زبان دوم یاد می‌گیرید، تقصیر شما نیست، این

the way everybody teaches well everybody but me  but in general when you're when you're learning a  

روشی است که همه به همه خوب آموزش می‌دهند، به جز من، اما به طور کلی زمانی که در حال یادگیری یک

language as a second language that's what's going  to cause those problems so how you learn is how  

زبان به‌عنوان زبان دوم هستید، این همان چیزی است که باعث ایجاد این مشکلات می‌شود، بنابراین چگونه یاد می‌گیرید. این است که

you speak if you learn through translations you  will think about translations when you speak but  

اگر از طریق ترجمه‌ها یاد بگیرید، وقتی صحبت می‌کنید به ترجمه‌ها فکر می‌کنید، اما

if you don't if you can understand something in  English or in the language you're studying then  

اگر نمی‌توانید چیزی را به انگلیسی یا به زبانی که در حال مطالعه آن هستید بفهمید،

you can use it without thinking you use it without  hesitating without translating thinking about  

می‌توانید بدون اینکه فکر کنید بدون تردید از آن استفاده می‌کنید، صحبت می‌کنید. بدون ترجمه فکر کردن به

rules that kind of thing so that's how you do it  all right Alejandro again Drew could you record a  

قوانین این جور چیزها، پس اینطوری شما این کار را انجام می‌دهید، دوباره الخاندرو درو می‌تواند

video in Japan talking with other people it'd be  so nice like a video of me speaking Japanese with  

ویدیویی را در ژاپن ضبط کنید و با افراد دیگر صحبت کنید، خیلی خوب است مانند ویدیویی که من با دیگران ژاپنی صحبت می‌کنم.

other people uh like just to hear me speaking  Japanese or what what what what would be the  

برای شنیدن صحبت کردن من ژاپنی یا اینکه چه

benefit of that let me know because I can just  speak some Japanese right here if you have any  

فایده ای دارد به من اطلاع دهید زیرا اگر سؤالی دارید یا می‌خواهید چیزی بگویم می‌توانم همین جا کمی ژاپنی صحبت کنم.

have any questions or you want me to say anything  let's see uh I can't read the Cyrillic but from  

بیایید ببینیم نمی‌توانم بخوانم سیریلیک اما از

Seattle Washington nice to see you there uh Jules  says sometimes although I read a different example  

سیاتل واشنگتن خوشحالم که شما را آنجا می بینم اوه جول می گوید گاهی اوقات اگرچه من مثال دیگری می خوانم

I cannot understand the main meaning or uses  how can I find the Alternatives all right so  

نمی توانم معنی اصلی یا کاربردهای آن را بفهمم چگونه می توانم گزینه های جایگزین را پیدا کنم بنابراین

good question so you should be looking for and  you can give me an example if you have any word  

سؤال خوبی است بنابراین شما باید به دنبال آن باشید و می توانید بپرسید اگر کلمه‌ای دارید

that you don't understand this is easier with just  giving people examples of things but let me know  

که نمی‌فهمید، مثالی برای من می‌آورم، این ساده‌تر است با دادن مثال به مردم

if there's a word and anyone can post a word  here that they maybe they've heard it but they  

don't really understand what it means and so they  don't feel confident using it just post an example  

واقعاً معنی آن را می‌فهمید و بنابراین با استفاده از آن احساس اطمینان نمی‌کنند فقط یک مثال ارسال کنید

that will be a little bit easier to explain this  but I just gave one example before in this video  

که توضیح آن کمی ساده‌تر خواهد بود اما من فقط یک مثال قبلاً در این ویدیو آوردم

with Japanese like the word shuseki and because  I didn't understand it when I first heard it it's  

با ژاپنی مانند کلمه shuseki و چون وقتی برای اولین بار شنیدم آن را نفهمیدم،

just it's just like a word it's just a sound to  me but when I hear it again in a different context  

این فقط مانند یک کلمه برای من یک صدا است، اما وقتی دوباره آن را در یک زمینه متفاوت می‌شنوم،

that's where it becomes understandable so I'm  looking for ways to make something understandable  

اینجاست که قابل درک می‌شود، بنابراین من به دنبال راه‌هایی هستم که بتوانم چیزی را قابل درک کنم.

I gave this example a while ago but imagine you're  a young child and you see a cat I think I also put  

چندی پیش این مثال را زدم، اما تصور کنید که شما یک کودک خردسال هستید و گربه ای می بینید، فکر می کنم

this in that short clip that I released a few days  ago so if you if you see this so it's an animal

این را در آن کلیپ کوتاهی که چند روز پیش منتشر کردم، قرار دادم، بنابراین اگر این را دیدید، پس حیوانی است

like you can look at it you can  you can see what it what it is  

که می توانید به آن نگاه کن، می‌توانی ببینی آن چیست.

uh and if I say let's say I say  uh uh I don't know like scruffy  

اوه، و اگر بگویم بیایید بگویم، اوه اوه، نمی‌دانم مثل ژولیده‌ام،

you just hear me say this sound so I I point  at the cat and I say scruffy scruffy now at  

فقط می‌شنوید که این صدا را می‌گویم، بنابراین به گربه اشاره می‌کنم و می‌گویم: در

at first it's not really clear what I mean by  that so if you don't understand anything about  

ابتدا منظور من از این کلمه واقعاً مشخص نیست، بنابراین اگر چیزی در مورد

English and you're just hearing me say a word and  I'm pointing to a cat you can make some guesses  

انگلیسی نمی‌دانید و فقط می‌شنوید که یک کلمه می‌گویم و به گربه اشاره می‌کنم، می‌توانید حدس‌هایی

about that maybe I'm talking about the color of  the cat maybe I'm talking about like the quality  

درباره آن بکنید. من در مورد رنگ گربه صحبت می کنم، شاید من در مورد کیفیت

of the hair maybe scruffy I'm actually this is  a capital here and that's the name of the cat it  

مو صحبت می کنم، شاید ژولیده است، من در واقع اینجا یک سرمایه است و این نام گربه است که

could be so it's only when you get other examples  that help you isolate what the what the problem  

می تواند باشد، بنابراین فقط زمانی که نمونه های دیگری به دست می آورید. به شما کمک می‌کند مشکل چیست

is or what what the exact meaning is another way  to think about this is like a science experiment  

یا معنی دقیق آن چیست، راه دیگری برای فکر کردن به این موضوع مانند یک آزمایش علمی است

where if I have like two plants let's have a plant  here and a plant here and I've got some sunlight  

که اگر من مانند دو گیاه دارم، بیایید یک گیاه اینجا و یک گیاه اینجا داشته باشیم و مقداری نور خورشید داشته باشم.

and I've got some sunlight over here and  the same kind of dirt so the same soil  

و من در اینجا مقداری نور خورشید دارم و همان نوع خاک، بنابراین همان خاک

this one gets water so I put a water drop  on that one but this one does not get water  

این یکی آب می‌گیرد، بنابراین من یک قطره آب روی آن قطره می‌ریزم، اما این یکی آب نمی‌گیرد

so here I'm trying to find like which which one of  these plants is going to grow better like the one  

بنابراین در اینجا من سعی می‌کنم پیدا کنم کدام یک یکی از این گیاهان بهتر رشد می‌کند مثل آن گیاهی

that has a soil and the Sunshine and the water  or just the soil and the Sunshine but no water  

که خاک دارد و آفتاب و آب دارد یا فقط خاک و آفتاب دارد اما آب ندارد

so here you can see like this plant does not grow  and I think oh well the problem is probably most  

بنابراین اینجا می‌توانید ببینید که این گیاه رشد نمی‌کند و من فکر می‌کنم اوه خوب مشکل است. احتمالاً به

likely the water and so what you're what you're  trying to do when you get examples in a language  

احتمال زیاد آب است و بنابراین کاری که می‌خواهید انجام دهید وقتی مثال‌هایی را به زبان می‌آورید،

it's really like a puzzle and you need to get as  many different angles of something as possible  

واقعاً مانند یک پازل است و باید تا حد امکان  زوایای مختلف چیزی را بدست آورید

so I'll just give you yet another example

بنابراین من فقط می‌گویم شما یک مثال دیگر هستید

so let's say you hear uh let's say here the word

پس فرض کنید می شنوید اوه بیایید در اینجا بگوییم کلمه

monolith if I'm spelling that correctly  I think I think I am on the list  

یکپارچه اگر درست املای آن را دارم فکر می کنم فکر می کنم در لیست هستم

so let's say you hear the word monolith monolith  now maybe this word doesn't mean anything to you  

بنابراین فرض کنید کلمه یکپارچه یکپارچه را می شنوید حالا شاید این کلمه معنایی نداشته باشد برای شما

maybe you see an example of a monolith I'm  just going to draw like that so here's a  

شاید نمونه‌ای از یکپارچه را ببینید که من قصد دارم آن را بکشم، بنابراین این یک

it's like a large Rock standing in in the ground  like that a monolith now at first especially  

مانند یک صخره بزرگ است که در زمین ایستاده است مانند آن یکپارچه اکنون در ابتدا، مخصوصاً

if you think about a young child like a parent  just says oh look that's a monolith over there  

اگر در مورد یک کودک خردسال مانند والدین فکر می‌کنید. فقط می‌گوید آه، ببین این یک‌پارچه است

a monolith but you don't really know what that  means it's like okay what okay I guess this is  

یک‌پارچه، اما شما واقعاً نمی‌دانید معنی آن چیست، خوب است، من حدس می‌زنم که این

a monolith but what what is that what does that  mean and so it's only when you start getting more  

یک‌پارچه است، اما آن چیست، یعنی چه و بنابراین فقط زمانی است که شروع به دریافت بیشتر کنید.

examples like if we take mono let's say you hear  mono and hear it in a different context like mono  

مثال‌هایی مانند اگر یک مونو می‌گیریم، فرض کنیم که شما مونو می‌شنوید و آن را در زمینه‌های متفاوتی می‌شنوید، مانند یک

monotone so monotone is like just like it's  one sound or I could talk about like a mono  

صدا، یکنواخت مانند یک صدا است یا می‌توانم درباره آن مثل یک

monorail so I have a train that's just going  it's instead of like a regular train on two  

تک ریل صحبت کنم، بنابراین قطاری دارم که فقط می‌رود. مانند یک قطار معمولی در دو

tracks a monorail is just on one and so as  I get these different it's these different  

ریل، یک مونوریل فقط روی یک ریل قرار دارد و از آنجایی که من اینها را متفاوت می‌دانم، این

examples and they're in slightly different  contexts it helps me understand oh I bet mono  

نمونه‌های متفاوت هستند و در زمینه‌های کمی متفاوت هستند، به من کمک می‌کند بفهمم اوه، شرط می‌بندم مونو

means what and it does so Mono Mono Mono anytime  you hear this like monotonous monotone monorail  

معنی چیست و هر زمان که بخواهم این کار را انجام می‌دهد. شما این را می شنوید مانند یک ریل یکنواخت

monolith look it's one rock and so that that's  where like uh all with an eye that's right excuse  

یکپارچه نگاه می کند این یک سنگ است و به طوری که اینجاست همه با یک چشم که بهانه درستی است

I don't know I can't think  today but yes that's correct

نمی دانم امروز نمی توانم فکر کنم اما بله درست است

well I was thinking with the Y with a Y anyway  English can be tricky like that but uh yes so  

خوب من با Y فکر می کردم به هر حال، انگلیسی می‌تواند چنین مشکلی داشته باشد، اما بله،

that's correct it should be monolith with the eye  in it uh and so yes so the same idea but again  

درست است، باید یکپارچه باشد و چشم در آن باشد، و بنابراین بله، همین ایده است، اما

if you imagine you're just hearing these words uh  you will see those examples and and after a while  

اگر تصور کنید فقط این کلمات را می‌شنوید، آن مثال‌ها را خواهید دید و و بعد از مدتی

you will make that connection so how quickly can  you get those examples so here I just gave you  

شما آن ارتباط را برقرار خواهید کرد، بنابراین چقدر سریع  می توانید آن نمونه ها را بدست آورید، بنابراین در اینجا من به شما

a bunch of examples all at the same time yes so  monotonous is the same thing so if something is  

یکسری مثال را به طور همزمان برای شما آوردم، بله، یکنواخت همان چیزی است، بنابراین اگر چیزی

boring it's always the same it's like one thing  monotonous monotonous so it's the same thing like  

خسته کننده است، همیشه همینطور است یک چیز یکنواخت یکنواخت است، بنابراین همان چیزی است که

wow it's very this is a very monotonous speech or  a monotonous song or something so when you hear  

وای خیلی این یک سخنرانی بسیار یکنواخت یا یک آهنگ یکنواخت یا چیزی است، بنابراین وقتی

just monotonous by itself it's it sounds like a  long tricky word where you don't really understand  

فقط یکنواخت به خودی خود می شنوید، به نظر می رسد یک کلمه پیچیده طولانی که در آن شما واقعاً   آن را نمی فهمید به این

what it means but because you've had these other  examples now it makes a lot more sense you get to  

معنی است که اما چون شما این نمونه‌های دیگر را داشته‌اید، اکنون بسیار منطقی‌تر است که

understand it and you understand it more like  a native and you understand oh look at that  

آن را درک کنید و آن را بیشتر شبیه به یک بومی درک کنید و متوجه شوید، اوه به آن نگاه کنید.

you know like we have uh all these examples  that help us have a pretty good idea and each  

ایده بسیار خوبی است و هر

time we hear one of these we we feel more  confident about that so if I hear something  

بار که یکی از این ها را می شنویم، در مورد آن احساس اعتماد بیشتری می کنیم، بنابراین اگر من چیزی

like mono something else and you can just  Google the word like mono and um probably  

مانند مونو چیز دیگری را می شنوم و شما فقط می توانید کلمه ای مانند مونو و ام را در گوگل جستجو کنید، احتمالاً

all of those are going to be an example of one  something okay so similar ideas like uh like uni  

همه اینها نمونه ای از این خواهند بود. یک چیزی خیلی خوب است ایده‌های مشابهی مثل آه مانند uni

so if I have a unicycle it's just a little  seat a little a little seat like that on  

بنابراین اگر من یک چرخه تک چرخ داشته باشم، فقط کمی  یک صندلی کوچک مانند آن روی

on a wheel so this is a unicycle  but he so you and it's like  

روی یک چرخ است، بنابراین این یک چرخه است اما او و شما و آن مانند

so unicycle so if I just have one wheel  I'd say unicycle but if I have two wheels

خیلی تک چرخ است، پس اگر من فقط یک چرخ داشته باشید، می‌توانم بگویم تک‌چرخ، اما اگر من دو چرخ داشته باشم،

this is a bicycle so the pronunciation is a  little bit different but you can see like look  

این یک دوچرخه است، بنابراین تلفظ آن کمی متفاوت است، اما می‌توانید ببینید

at that like cycle and cycle mean the same  but we've got uni for one and buy for two

که مانند چرخه و چرخه یکسان است، اما ما برای یکی و برای دو نفر

okay a monohan yeah I've never heard the  word mono hand but I could imagine look  

خوب یک مونوهان بخر بله، من هرگز کلمه مونو دست را نشنیده‌ام، اما می‌توانستم تصور کنم که به

at that thank you so much Tom Hanks yes I  was waiting for another Tom Hanks reference  

آن نگاه کنید. خیلی ممنون تام هنکس بله، منتظر مرجع دیگری برای تام هنکس بودم.

all right so everybody getting it  everybody understanding the the idea here  

all right so this is how you do it you want to  look for something that's a little bit different  

بسیار خوب، پس این روشی است که شما آن را انجام می دهید، می خواهید به دنبال چیزی باشید که کمی متفاوت است.

so this is what I do as a teacher like I have to  think about this when I organize these things in  

بنابراین این کاری است که من به عنوان یک معلم انجام می دهم.

uh fluent for life when I'm teaching lessons  like I go through the hard work of finding all  

دروس تدریس مثلاً من کار سخت پیدا کردن همه

the examples but it certainly is possible to get  it so the faster you get these examples the faster  

مثال‌ها را انجام می‌دهم، اما مطمئناً می‌توان آن را به دست آورد، بنابراین هر چه سریع‌تر این مثال‌ها را دریافت کنید سریع‌تر

you get fluent so if you want to get fluent  faster get more examples okay and it's just  

مسلط می‌شوید، بنابراین اگر می‌خواهید سریع‌تر مسلط شوید، مثال‌های بیشتری دریافت کنید، اشکالی ندارد و این فقط

something that helps you understand often if you  just try to repeat something that's not really  

چیزی است این به شما کمک می‌کند اغلب بفهمید اگر سعی کنید چیزی را تکرار کنید که واقعاً

going to make it easier to understand so you  need to get different examples monotone monorail  

درک آن آسان‌تر نمی‌شود، بنابراین باید نمونه‌های مختلفی را به دست آورید.

monolith I don't know why I said why that's  so weird but anyway hopefully that makes sense  

uh let's see here all right the cat on that  canvas rocks you're getting better at drawing  

اوه، بیایید اینجا گربه را روی آن سنگ‌های بوم ببینیم که شما در کشیدن بهتر می‌شوید

yes like I'm not trying to draw well it just it's  it should be as clear as I can as fast as I can  

بله مثل اینکه سعی نمی‌کنم خوب نقاشی کنم، فقط باید تا آنجا که می‌توانم واضح باشد

because I'm number one not the best drawer number  two it would take a long time for me to draw you  

چون من شماره هستم یکی بهترین کشو شماره دو نیست مدت زیادی طول می کشد تا من شما را بکشم

know some some good good pictures over here all  right Victor says can you explain the usage of  

چند عکس خوب خوب را در اینجا می دانم درست است. ویکتور می گوید می توانید استفاده از

jiren after the preposition two I hear a lot of  uh English-speaking saying a verb on gerund after  

jiren را بعد از حرف اضافه دو توضیح دهید. گفتن یک فعل به زبان جیروند بعد از

the word but don't really get the reason why  yet Victor instead of thinking like an English  

کلمه، اما واقعاً دلیل آن را نمی‌فهمید که چرا هنوز ویکتور به جای اینکه مانند یک دانش‌آموز انگلیسی فکر کند

student try to think more like a native give me  an example and we'll help you understand what it  

سعی می‌کند بیشتر شبیه یک بومی فکر کند، به من یک مثال بزنید و ما به شما کمک می‌کنیم معنی آن را بفهمید.

means so rather than trying to think like if you  try to ask a native speaker like what do we have  

سعی کنید مثل این فکر کنید اگر سعی کنید از یک زبان مادری بپرسید مثلاً چه چیزی داریم

a gerund or like 2 plus infinitive or whatever  uh it's not going to mean anything to them but  

یک جیروند یا مثل 2 به اضافه مصدر یا هر چیز دیگری اوه برای آنها معنی ندارد، اما

if you just think about the situation like I  showed before we want to connect situations  

اگر فقط به موقعیتی فکر کنید که من قبل از اینکه بخواهیم نشان دادم موقعیت‌ها   را

with vocabulary so rather than the the problem  with thinking about just like a grammar Point by  

با واژگان مرتبط کنید، به‌جای اینکه مشکل فکر کردن به آن دقیقاً مانند یک دستور زبان، به

itself is that you start thinking about the word  and the word really doesn't mean anything when  

خودی خود این است که شما شروع به فکر کردن به کلمه می‌کنید و این کلمه واقعاً وقتی

it's separate from a situation so we always want  to think about the vocabulary with the situation  

از یک موقعیت جدا است معنایی ندارد، بنابراین ما همیشه می‌خواهیم به آن فکر کنیم. واژگان با موقعیت

and that's how you understand it like a native  so rather than trying to cover specific rules  

و اینگونه است که شما آن را مانند یک بومی درک می کنید بنابراین به جای تلاش برای پوشش قوانین خاص   می

you want to think like here's the situation in  which we do this I mean it's helpful to know  

خواهید فکر کنید که در اینجا موقعیتی است که ما این کار را انجام می دهیم، منظورم این است که دانستن

the name of a grammar point so you can look it up  but like when I'm teaching I don't want to use a  

نام یک نکته گرامری مفید است تا بتوانید آن را جستجو کنید، اما مانند زمانی که در حال تدریس هستم، نمی‌خواهم از یک

bunch of grammar terms other than just giving you  those so you can look them up but I want to help  

سری اصطلاحات گرامری استفاده کنم، جز اینکه فقط آن‌ها را به شما می‌دهم تا بتوانید آنها را جستجو کنید، اما می‌خواهم به

you understand the situations so when do we use  certain vocabulary so if you'd like me to cover  

شما کمک کنم شرایط را درک کنید، بنابراین چه زمانی از واژگان خاصی استفاده کنیم. بنابراین اگر می‌خواهید

something give me an example sentence and let me  know a specific thing you have a question about

چیزی را پوشش دهم، یک جمله به من بگویید و به من اجازه دهید یک چیز خاص را بدانم، شما در مورد آن سوال دارید

uh aglin says a Southern California hello  Drew in chat room nice to see you there  

اوه آگلین می‌گوید یک سلام کالیفرنیای جنوبی درو در اتاق گفتگو خوشحالم که شما را آنجا می‌بینم.

are monotonous very good Prof says Amado  thank you sir and let's see all right got it  

متشکرم آقا و بیایید ببینیم همه چیز درست شد

hello Audrey it's my first time being here from  Maryland nice to see you there better yeah well  

سلام آدری، اولین بار است که از مریلند اینجا هستم. خوشحالم که شما را در آنجا می بینم بهتر است بله خوب

welcome everybody's getting it though let's see  I wish I could have deleted my native language  

خوش آمدید همه آن را دریافت کردند، اما بیایید ببینیم کاش می توانستم زبان مادری ام را

for a certain amount of time in my brain to  learn a second language as a first and then  

برای مدت معینی حذف می کردم. در مغزم برای یادگیری زبان دوم به عنوان زبان اول و سپس

recover it back yeah you don't have to do  that though so I I know like this is like  

بازیابی آن

a funny idea and I understand what you're  saying but if you think about it logically  

به طور منطقی

foreign you already know and you already speak  multiple first languages okay so learning English  

خارجی شما قبلاً می‌دانید و قبلاً چندین زبان اول صحبت می‌کنید، بسیار خوب است، بنابراین یادگیری انگلیسی   کار

is not it's not like a difficult thing  to do that it's just how you learn

دشواری نیست انجام آن فقط نحوه یادگیری شماست،

so let's say I don't know what your native  language is let's say your native language  

بنابراین فرض کنید من نمی‌دانم زبان مادری شما چیست، بیایید بگوییم زبان مادری شما چیست.

is French just because it's short  and I can write it quickly up here  

فرانسوی است فقط به این دلیل که کوتاه است و من می‌توانم آن را به سرعت اینجا بنویسم

so if your native language is French you  actually know a couple at least a couple  

بنابراین اگر زبان مادری شما فرانسوی است، در واقع چند نفر

of different first languages a  few different Native languages  

از زبان‌های اصلی مختلف را می‌دانید چند زبان مادری مختلف

so you've got French is the general language  but you also have like how you speak

بنابراین زبان اصلی شما فرانسوی است. شما همچنین مانند نحوه صحبت کردن

how you speak with kids

با بچه‌ها،

how you speak casually how  you speak professionally

نحوه صحبت کردن با بچه‌ها، نحوه صحبت کردن به صورت غیرمستقیم، حرفه‌ای صحبت کردن با آنها

how you speak to like a boss or okay  Armenian so so it's the same idea it  

مانند یک رئیس یا خوب ارمنی صحبت می‌کنید، بنابراین این ایده یکسان است،

doesn't matter what your what your language is  but it works in the same in our media and I'm  

مهم نیست زبان شما چیست، اما کار می‌کند. همینطور در رسانه‌های ما، و من

guessing so there are words that people use  with children that they don't use with adults  

حدس می‌زنم، بنابراین کلماتی هستند که مردم با بچه‌ها استفاده می‌کنند و برای بزرگسالان استفاده نمی‌کنند

all right so like I don't know like I wouldn't I  wouldn't tell my friend I have to go like I have  

خیلی خوب، پس مثل اینکه نمی‌دانم دوست نداشتم، به دوستم نمی‌گفتم باید بروم مثل اینکه باید بروم    برای رفتن به ادرار کردن

to go pee pee or something like it would sound  funny if I'm like I gotta I'm sorry I have to  

یا چیزی شبیه به آن خنده دار به نظر می رسد

go pee pee uh but it's like yeah I have to go to  the toilet so people use different expressions  

اگر من باید مدفوع کنم. عبارات

for different people and it's all in the same  language okay so I'm using one way when I speak  

برای افراد مختلف و همه به یک زبان هستند، بنابراین وقتی با بچه‌ها صحبت می‌کنم از یک روش

with kids I'm using one way when I speak with my  friends so this is the vocabulary it might even  

استفاده می‌کنم، وقتی با دوستانم صحبت می‌کنم از یک روش استفاده می‌کنم، بنابراین این واژگان ممکن است حتی

be the grammar being a little bit different  it could be the uh pronunciation even the way  

گرامر کمی باشد. کمی متفاوت است این می تواند تلفظ uh باشد حتی نحوه

I speak so uh professionally it's a little bit  different and again like even if within my own  

صحبت کردن من خیلی حرفه ای کمی متفاوت است و دوباره مثل اینکه حتی اگر در

industry I might know vocabulary that other people  don't know so like mentioning things like gerund  

صنعت خودم ممکن است واژگانی را بدانم که دیگران نمی دانند مانند ذکر مواردی مانند Gerund

or infinitive or causative or whatever all those  things are things that most people just regular  

یا مصدر یا مسبب یا هر چیز دیگری همه این چیزها چیزهایی هستند که اکثر مردم عادی

people would not know and so that's specific  vocabulary that I can use as a first language  

مردم نمی دانند و بنابراین واژگان خاصی است که می توانم به عنوان زبان اول استفاده کنم

all right so how you speak with kids casually  professionally all these different things are  

خیلی خوب است، بنابراین چگونه با بچه ها به طور معمولی حرفه ای صحبت می کنید، همه این چیزهای مختلف

first languages for you you already know how  to do them and each one of these things like  

برای شما زبان اول هستند. قبلاً می‌دانستم چگونه آن‌ها را انجام دهم و هر یک از این کارها مانند

it's really interesting when I was young  I had a friend actually this happened with  

وقتی جوان بودم واقعاً جالب است من دوستی داشتم که در واقع این اتفاق برای

a few different friends but like they would  speak on their on the phone differently with  

چند دوست مختلف رخ داد، اما مثل اینکه آنها با والدینشان به گونه‌ای متفاوت از تلفن با   والدینشان صحبت می‌کردند. وقتی

their parents than they would like speaking  with me so I had a friend I had two different  

با من صحبت می‌کنم، بنابراین دوستی داشتم، من دو دوست متفاوت داشتم، در

friends actually the same particular thing uh  one so one girl her mom is from India I think  

واقع یک چیز خاص یکسان بود، یکی پس یک دختر، مادرش اهل هند است، فکر می‌کنم

I'm not going to bother writing it but so so  her mom is from India her dad is from the United  

من زحمت نوشتن آن را ندارم، اما بنابراین مادرش اهل هند است، پدرش از

States uh and then another girl like both of her  parents are from uh Sri Lanka I think but both  

ایالات متحده و سپس دختر دیگری مانند پدر و مادرش اهل سریلانکا هستند، فکر می‌کنم هر دو

of them are born and raised in the United States I  think both of them were born and raised here or in  

در ایالات متحده متولد و بزرگ شده‌اند، فکر می‌کنم هر دو در اینجا یا در ایالات متحده به دنیا آمده و بزرگ شده‌اند،

the United States but when they are speaking with  me they speak with the kind of regular American  

اما وقتی آنها با من صحبت می کنند با لهجه معمولی آمریکایی صحبت می کنند

accent the same way I'm speaking right now but  when they're on the phone with their parents  

همانطور که من در حال حاضر صحبت می کنم، اما وقتی با والدینشان

or with their mother like they sound like a  different person it's like British English  

یا مادرشان در حال صحبت با مادرشان هستند، انگار یک فرد متفاوت به نظر می رسند، مثل انگلیسی بریتانیایی است.

on the phone an American English in person with  me isn't that interesting so people will I call  

تلفنی که یک انگلیسی آمریکایی حضوری با من دارد چندان جالب نیست، بنابراین با مردم تماس می‌گیرم

this code switching this is like a regular term  for this where you're kind of switching the way  

این تغییر کد مانند یک اصطلاح معمولی است برای این که شما به نوعی نحوه

you speak depending on whom the conversation  is happening with uh so again a person can be  

صحبت کردن را تغییر می‌دهید بسته به اینکه مکالمه با چه کسی انجام می‌شود. بنابراین دوباره فردی می‌تواند

fluent in both of these languages at the same  time so you don't get fluent in just one you  

به هر دو زبان به طور همزمان مسلط باشد، بنابراین شما فقط به یکی از آنها مسلط نیستید، در حال

are already fluent in multiple first languages so  all you have to do is make one of these English

حاضر به چندین زبان اول مسلط هستید، بنابراین تنها کاری که باید انجام دهید این است که یکی از این زبان‌ها را درست کنید.

that's it just like I gave you the example  before so the only difference is how you  

من مثالی را قبلاً برایتان آوردم، بنابراین تنها تفاوت این است که چگونه

learn these things uh rather than like trying  to learn it through your native language all  

این چیزها را یاد می‌گیرید، نه اینکه بخواهید آن را از طریق زبان مادری خود یاد بگیرید،

right so if you learn English in English just  like you learn all these other things you know  

درست است، بنابراین اگر انگلیسی را به زبان انگلیسی یاد می‌گیرید، درست مانند همه چیزهای دیگر که می‌دانید

in your native language then you will learn  to speak it the same way so you don't have  

در زبان مادری خود سپس یاد خواهید گرفت که به همان روش با آن صحبت کنید تا مجبور نباشید

to erase the language you already have you  already have multiple first languages you  

زبانی را که از قبل دارید پاک کنید.

can use all those and it's the same thing  if you just do it with English as well uh

uh all right Orson says how to understand give  up and give in ah okay so if I'm if I'm giving  

اوه خیلی خب اورسون می‌گوید چگونه بفهمیم تسلیم شوم و تسلیم شوم، اوه خیلی خوب، پس اگر من دارم تسلیم می‌شوم،

up like you can think about me let's say uh I'm  I'm trying to think of a so these are both phrasal  

مثل شما می‌توانید در مورد من فکر کنید، بیایید بگوییم آه، من دارم سعی می‌کنم به یک فکر کنم پس این هر دو هستند

verbs like to give up to something or give up  like to a group of people or just give up doing  

افعال عبارتی دوست دارم از چیزی دست بکشم یا تسلیم شوم مانند گروهی از مردم یا فقط از

something you can think about like putting your  hands up like like I quit I can't do anything  

انجام دادن دست بکش

anymore so if the police are chasing me they  say like stop running just give up like put your  

آنها می گویند مثل دویدن را متوقف کن فقط تسلیم شو

hands up like this okay I uh I accept defeat so I  give up uh like I'm giving up like my you know my  

مثل این دستت را بالا بگیر خب من شکست را می پذیرم پس تسلیم می شوم انگار دارم تسلیم می شوم مثل اینکه تو می دانی

trophy or whatever or my my life or something else  to to somebody else I'm quitting doing something  

جایزه ام یا هر چیز دیگری یا زندگی من یا چیز دیگری به کسی در غیر این صورت، من از انجام کاری دست می کشم

now giving in is a little bit more like I'm uh  try to draw this physically for you to help people  

اکنون تسلیم شدن بیشتر شبیه این است که سعی می کنم این را به صورت فیزیکی برای شما ترسیم کنم تا به مردم کمک کنم

understand it because they're they're a little bit  a little bit different like for how you understand  

آن را درک کنند، زیرا آنها کمی کمی متفاوت هستند مانند نحوه شما

them so if I'm if I'm giving in to something  it's like there's some kind of pressure on me  

آنها را بفهمم، بنابراین اگر تسلیم چیزی شوم، مثل این است که نوعی فشار روی من وجود دارد

to do something so a friend of mine is like tell  me the secret tell me the secret and I'm like no  

تا کاری انجام دهم، بنابراین یکی از دوستانم مثل این است که راز را به من بگو، راز را به من بگو و

I don't want to tell you but every day he keeps  asking me please tell me the secret please tell  

من مانند نه. نمی‌خواهم به تو بگویم، اما هر روز از من می‌پرسد، لطفا راز را به من بگو

me the secret and I'm like okay finally  I give in and just tell them the secret  

، لطفا راز را به من بگو و من خوبم، در

so finally I'm just like okay like I give in to  the Temptation instead of like like the pressure  

نهایت تسلیم می‌شوم و فقط راز را به آنها می‌گویم. در وسوسه به جای اینکه مثل اینکه فشار

is pushing on me then I I finally accept the  pressure and I kind of like give in to it so  

به من فشار می آورد، در نهایت فشار را می پذیرم و به نوعی دوست دارم تسلیم آن شوم، بنابراین

I I welcome that thing where I accept that thing  to give in to that so often we talk we hear about  

من از آن چیزی استقبال می کنم که آن چیز را می پذیرم  تا تسلیم آن بشوم که اغلب صحبت می کنیم. در مورد

like giving in to pressure uh or talking about  like like uh giving in to yeah I mean typically  

مثل تسلیم شدن در برابر فشار آه یا صحبت کردن در مورد مثل تسلیم شدن در برابر بله، منظورم این است که معمولاً

it's some kind of pressure or force or you're like  giving in to like a spell or or maybe you're just  

این نوعی فشار یا زور است یا می‌خواهید مانند یک طلسم تسلیم شوید یا یا شاید فقط

tired or something and you're like ah I can't  I can't do it anymore so you're not fighting  

خسته هستید یا چیزی و شما مثل آه من نمی‌توانم دیگر نمی‌توانم این کار را انجام دهم، بنابراین شما با چیزی مبارزه نمی‌کنید که

against something you finally accept that thing  so it's a little bit different from give up uh  

در نهایت آن چیز را می‌پذیرید، بنابراین با تسلیم شدن کمی متفاوت است،

but this again just means there's some kind of  pressure on you and you're deciding to accept  

اما این دوباره به این معنی است که نوعی فشار روی شما وجود دارد. و تو تصمیم گرفتی

that thing so okay I gave in to the Temptation  I saw a beautiful like chocolate bar and I was  

آن چیز را بپذیری پس خوب من تسلیم وسوسه شدم یک شکلات تخته ای زیبا دیدم و

really hungry I wanted to eat that chocolate  bar so I gave in and ate the chocolate bar  

واقعا گرسنه بودم، می خواستم آن تخته شکلات را بخورم، بنابراین تسلیم شدم و شکلات تخته

all right but when you give up it's just kind of  like I'm it's it you see how it's a little bit  

ای را خوردم. تسلیم شوم انگار من هستم، می بینید که چقدر با

different from this so like if I'm running away  from the police or if I'm I'm fighting in a game  

این تفاوت دارد، مثلاً اگر دارم از پلیس فرار می کنم یا در یک بازی دعوا می کنم

and I I just quit I like stop doing anything  it means I just give up so I don't like accept  

و من فقط ترک می کنم. مثل اینکه از انجام هر کاری دست بردار، به این معنی است که من فقط تسلیم می‌شوم، بنابراین دوست ندارم

that thing I just stop fighting I give up okay  so when you give in like you're you're kind of  

آن چیزی را بپذیرم، من فقط از جنگیدن دست می‌کشم، خوب تسلیم می‌شوم، بنابراین وقتی تسلیم می‌شوی انگار که هستی، به نوعی از

welcoming this thing but when you give up you  just stop whatever you're doing so I quit the  

این کار استقبال می‌کنی، اما وقتی دست از دستت می‌کشی فقط هر کاری که انجام می‌دهی متوقف کن پس من

game I quit running from the police I quit you  know whatever I'm doing so that's the difference

بازی را ترک کردم.

uh let's see all right sir please uh set course  for who are not native speaker what do you mean  

یعنی

yeah I don't I don't teach native speakers I teach  people who are trying to become fluent speakers  

بله، من به زبان مادری آموزش نمی‌دهم، به افرادی که سعی می‌کنند سخنرانان مسلط شوند، یاد می‌دهم   باشه،

all right uh let's see what do you think about  Portuguese are you asking me personally I mean  

بیایید ببینیم نظر شما در مورد پرتغالی چیست، آیا شما شخصاً از من می‌پرسید.

I don't I don't speak any Portuguese I don't  know any Portuguese it sounds sounds fine I  

هر پرتغالی نمی‌دانم پرتغالی نمی‌دانم به نظر خوب می‌رسد من

don't really have have an opinion about it  Casey says okay you want to argue I'd have to  

واقعاً نظری در مورد آن ندارم کیسی می‌گوید باشه، می‌خواهید بحث کنید، باید

say I'm in no rush to learn a language I've  already mastered and shortened for easy use  

بگویم برای یادگیری زبانی که دارم عجله ندارم از قبل مسلط شده و برای استفاده آسان کوتاه شده است

yes like the the goal of this video is not to  tell people that they have to do anything I'm  

بله مانند هدف این ویدیو این نیست که به مردم بگوییم که

not like maybe some people want to get fluent  slowly that's fine I don't care what it doesn't  

باید هر کاری انجام دهند.

matter to me my point is for the people who do  want to get fluent faster the way to do that is  

برای من مهم نیست، هدف من برای افرادی است که می‌خواهند سریع‌تر مسلط شوند، روش انجام این کار این است که

to get the examples closer together that's  how you do it so you shorten the amount of  

مثال‌ها را به هم نزدیک‌تر کنند، به این ترتیب این کار را انجام می‌دهید، بنابراین مدت

time between when the examples happen uh  I want to make this really clear because  

زمان    بین زمانی که مثال‌ها اتفاق می‌افتند را کوتاه کنید. این را واقعاً واضح بیان کنید، زیرا

well you need to hear things many times  often to make them clear but the point is

خب، برای روشن شدن آنها باید بارها و بارها چیزها را بشنوید، اما نکته اینجاست که

people think that fluency fluency comes  with time so they think that like they  

مردم فکر می‌کنند که تسلط روانی به مرور زمان به دست می‌آید، بنابراین فکر می‌کنند که مثل آنها

start learning here and at this point like I get  fluent and fluency fluency improves with time but  

اینجا شروع به یادگیری می‌کنند و در این مرحله مانند من، به روان و روان می‌رسند. با گذشت زمان بهبود می‌یابد اما

really what's happening is that it's not that  you're improving with time it's just that each  

واقعاً چیزی که اتفاق می‌افتد این نیست که شما با زمان پیشرفت می‌کنید، فقط هر    که

time you get an example of something the fluency  improves but the fluency improves here and here  

نمونه‌ای از چیزی را دریافت می‌کنید، تسلط بهبود می‌یابد، اما تسلط اینجا و اینجا بهتر می‌شود

it's it's like you you you understood something  and you understand it a little bit better and a  

مثل اینکه شما چیزی را فهمیده‌اید و می‌فهمید. اینجا کمی بهتر و

little bit better over here so it's not  the amount of time time didn't get you  

کمی بهتر است، بنابراین مدت زمانی نیست که شما را

fluent it's these examples at these times it  got you fluent so if you push those examples  

مسلط نکرده است   این مثال‌ها در این زمان‌ها شما را مسلط کرده است، بنابراین اگر آن مثال‌ها   را به

closer together then you get fluent faster  because you're understanding these examples  

هم نزدیک‌تر کنید، سریع‌تر مسلط می‌شوید زیرا شما در حال درک این مثال‌ها هستید

all here instead of spread out so either I can  get fluent in like a day or an hour or a minute  

همه را در اینجا به‌جای پخش کردن می‌فهمید، بنابراین یا من می‌توانم برای آن واژگان مانند یک روز یا یک ساعت یا یک دقیقه به آن‌ها مسلط باشم،

for that vocabulary or I can get the examples  more spread out so you don't get fluent just by  

یا می‌توانم مثال‌ها را بیشتر گسترش دهم تا شما فقط با

spending more time with something you have to  be it's it's only the time where you actually  

خرج کردن مسلط نشوید. زمان بیشتری با چیزی که باید انجام دهید ، فقط زمانی است که در واقع

get the stronger understanding that's the  time where the fluency actually improves  

درک قوی‌تری پیدا می‌کنید، این زمانی است که تسلط واقعاً بهبود می‌یابد

so this time in here between these examples  there's no improvement really happening  

بنابراین این بار در اینجا بین این مثال‌ها واقعاً هیچ پیشرفتی اتفاق نمی‌افتد

okay does that make sense so it's not like when  when people say time like what I what I really  

بسیار خوب، منطقی است پس اینطور نیست وقتی وقتی مردم می گویند زمان مانند کاری که من واقعاً

want to do is organize my time so that I get  a bunch of examples here for this word I now  

می خواهم انجام دهم این است که وقتم را به گونه ای سازماندهی کنم که برای این کلمه چندین مثال در اینجا بیاورم، اکنون

I understand it now I move on to the next word  and then understand that and keep going like  

آن را می فهمم، به کلمه بعدی می روم و سپس آن را می فهمم و ادامه می دهم مثل   خیلی

that all right so it's not like I keep repeating  the word over and over again and after the 50th  

خوب است، بنابراین اینطور نیست که من بارها و بارها کلمه را تکرار کنم و بعد از پنجاهمین

time now I get it that's probably not going to  happen so you can repeat something over and over  

بار اکنون متوجه می شوم که احتمالاً اتفاق نخواهد افتاد تا بتوانید چیزی را بارها و بارها

and over and over but is that really building  your understanding it's probably not but when  

و بارها و بارها تکرار کنید، اما آیا این واقعاً باعث ایجاد فهمیدن احتمالاً اینطور نیست، اما وقتی

you get these again what I call naturally varied  review you're getting this example this example  

دوباره اینها را دریافت می‌کنید که من آن را به‌طور طبیعی متنوع می‌نامم مرور، این مثال را دریافت می‌کنید این مثال

this example and each one of these together it's  it's it's building on that understanding and as  

این مثال و هر یک از اینها با هم، این است که بر این درک ساخته می‌شود و    که

you get these new these new examples they help  you understand things like a native rather than  

این نمونه‌های جدید را دریافت می‌کنید، به شما کمک می‌کنند. شما چیزهایی مانند یک بومی را به جای

using translations or definitions and that's when  you can use it fluently so the goal is not to be  

استفاده از ترجمه یا تعاریف می‌فهمید و در آن زمان است که می‌توانید آن را روان استفاده کنید، بنابراین هدف این نیست که

fluent fast if you don't care about that that's  fine I'm just saying for the people who do like  

سریع تسلط نداشته باشید اگر به آن اهمیتی نمی‌دهید، خوب است من فقط برای افرادی که دوست دارند می‌گویم.

me so I would like to improve my fluency Faster  by getting these examples so when I'm learning  

بنابراین می‌خواهم با به‌دست آوردن این مثال‌ها، تسلط خود را سریع‌تر بهبود بخشم، بنابراین وقتی در حال یادگیری هستم،

I actually I hate not understanding something  so if I get a lesson from a teacher and I and  

در واقع از نفهمیدن چیزی متنفرم، بنابراین اگر از معلمی درسی بگیرم و من و

I'm like I don't understand what that means  I don't like I like I learned something but  

انگار نمی‌فهمم آن چیست. یعنی دوست ندارم دوست دارم چیزی یاد گرفتم اما

I don't understand it I don't feel confident  using it so that lesson didn't really help me  

آن را نمی‌فهمم، احساس اطمینان نمی‌کنم  از آن استفاده کنم، به طوری که درس واقعاً به من کمک نکرد

or it's just the first part of like a series  of things and all together that's what builds  

یا فقط قسمت اول مانند یک سری چیزها و همه با هم است این چیزی است که

your fluence builds your fluency but you want to  get those uh quickly if you want to get fluent  

تسلط شما را تقویت می‌کند، اما اگر می‌خواهید سریعتر مسلط شوید، می‌خواهید آن‌ها را

faster that's the whole point of this video all  right so I'm certainly not arguing with anybody  

go ahead and get get fluent slowly if you if you  like I should make a video for people who want to  

سریع به دست آورید. اگر دوست دارید، باید برای افرادی که می‌خواهند به

get fluent slowly so the video would be like  it would be the same video as this one but I  

آرامی مسلط شوند، ویدیویی بسازم، بنابراین ویدیو شبیه به ویدیوی این ویدیو خواهد بود، اما من

would just say wait 10 years between each example  that'd be my get fluent slowly video all right uh  

فقط می‌گویم بین هر نمونه 10 سال صبر کنید. ویدیو خیلی خب اوه   اوه

uh let's see Victor again they objected  to sitting on these smoke in the Smoking  

بیایید دوباره ویکتور را ببینیم. آنها مخالفت کردند به نشستن روی این دودها در بخش سیگار کشیدن

Section I don't know what that's talking about  oh is that your example the objective two uh to  

نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کند  اوه این است که مثال شما هدف دو آه برای

sitting yeah so again like in that example and  and it's really important to understand these  

نشستن بله دوباره مانند آن مثال و  واقعاً مهم است که این

things as an example by itself so like they  objected to and then like that that thing uh  

چیزها را به خودی خود به عنوان یک مثال درک کنید، همانطور که آنها به آن اعتراض کردند و سپس آن چیز را دوست داشته باشید، اوه

in that case we're using uh it's just as a noun  and so you could replace that with something else

در این مورد ما از آن فقط به عنوان یک اسم استفاده می‌کنیم و بنابراین می‌توانید آن را با چیز دیگری جایگزین کنید

and so the naturally varied review comes like as  you get different examples it's like they objected

و به طور طبیعی متفاوت باشد. بازبینی مانند مثال‌های مختلف می‌آید، مثل این است که آنها

to something so they objected to  something or like uh that like I  

به چیزی اعتراض کرده‌اند، بنابراین به چیزی اعتراض کرده‌اند یا دوست دارند، آه که مثل من   می‌تواند

can make this even simpler to  understand like I don't like

این را ساده‌تر کند مثل من دوست ندارم

I don't like whatever so here like objected to is  the same thing it's where we would for for like  

من دوست ندارم هر چیزی را دوست ندارم، بنابراین اینجا مانند اعتراض به است همان چیزی است که ما می خواهیم برای like   مفعول

the the verb object we use two here but maybe we  don't do that with a different verb like like so I  

فعل که در اینجا از دو استفاده می کنیم، اما شاید این کار را با یک فعل متفاوت

don't say like like to uh in this example but like  the uh so they excuse me they objected to uh Birds  

like like so انجام ندهیم. آنها مرا ببخشید که به اوه Birds اعتراض کردند

so here I'm just using another noun but I'm using  it correctly in this like they don't like birds  

بنابراین اینجا من فقط از اسم دیگری استفاده می‌کنم اما از آن به درستی استفاده می‌کنم مانند آنها پرنده‌ها را دوست ندارند

they objected two birds all right so here I  recognize like okay I'm just using some kind  

آنها به دو پرنده اعتراض کردند، بنابراین در اینجا من تشخیص می‌دهم خوب است من فقط از آن استفاده می‌کنم نوعی

of noun it's a thing that people don't like uh  they object to something they object to something  

اسم این چیزی است که مردم آن را دوست ندارند، آنها به چیزی اعتراض می‌کنند که به چیزی اعتراض می‌کنند

so they object to birds uh  they object to uh cookies

بنابراین به پرندگان اعتراض می‌کنند اوه به کوکی‌ها اعتراض می‌کنند

so maybe they don't like cookies they object  I object to cookies I don't like that thing  

تا شاید آنها از کوکی‌ها خوششان نمی‌آید. آنها اعتراض می‌کنند من به کوکی‌ها اعتراض دارم من آن چیز را دوست ندارم

or we don't want that thing all right so  instead of using a noun like this I can  

یا ما آن چیز را درست نمی‌خواهیم، ​​بنابراین به جای استفاده از اسمی مانند این، می‌توانم

take a verb and turn it into a noun  and make it like smoking or swimming

یک فعل بگیرم و آن را به اسم تبدیل کنم و آن را مانند سیگار کشیدن یا شنا کردن در آن انجام دهم،

like that but be careful when you're when you're  trying to learn something like a lot of Learners  

اما مراقب باشید زمانی که هستید شما سعی می‌کنید چیزی یاد بگیرید، بسیاری از زبان‌آموزان

will be trying to connect this like wait a  minute you have two before a verb but it's  

سعی می‌کنند این را به هم وصل کنند، مثلاً یک دقیقه صبر کنید، قبل از یک فعل دو تا دارید، اما اینطور است که

got ing like you don't do that why do why do  we do that and it's really only Learners who  

شما این کار را نمی‌کنید چرا انجام دهید چرا این کار را انجام می‌دهیم و این واقعاً فقط یادگیرندگانی که

have this problem because they're trying to  begin with the vocabulary rather than begin  

این مشکل را دارند زیرا سعی می‌کنند با واژگان شروع کنند تا اینکه

with the situation so in this situation we have a  specific construction object two and then we can  

با موقعیت شروع کنند، بنابراین در این موقعیت یک شیء ساختی خاص دو داریم و سپس می‌توانیم

just object to all kinds of things so I can object  to any like physical thing I can object to doing  

فقط به همه چیز اعتراض کنیم تا من بتوانم به موارد مشابه اعتراض کنم. چیزی فیزیکی که من می توانم با انجام

something same idea all right so these are all  nouns smoking swimming these are just names of  

یک ایده مشابه مخالفت کنم، بنابراین اینها همه اسم‌هایی هستند که شنا می‌کنم، اینها فقط نام

activities or things I could do all right so when  we use object we use two like in that particular  

فعالیت‌ها یا کارهایی هستند که من می‌توانم به درستی انجام دهم، بنابراین وقتی از شی استفاده می‌کنیم، از دو مورد مانند در آن ساختار خاص استفاده می‌کنیم،

construction so sometimes you will have two  before ing it's just in this situation that's  

بنابراین گاهی اوقات شما این کار را انجام می‌دهید. دو قبل از این که بگوییم فقط در این موقعیت است که

how we do it and so what I'm trying to do here  is give you some different examples to help you  

ما چگونه این کار را انجام می‌دهیم و بنابراین آنچه من در اینجا سعی می‌کنم انجام دهم این است که چند مثال مختلف به شما ارائه کنم تا به شما کمک کند به

feel confident about this situation by itself so  rather than trying to learn like what are all the  

خودی خود نسبت به این موقعیت اطمینان داشته باشید تا به جای تلاش برای یادگیری چیزهایی که همه چیز هستند.

examples when we use two plus infinitive or just  like the ing form I'm trying to keep this simple  

مثال‌هایی که وقتی از دو به علاوه مصدر استفاده می‌کنیم یا درست مانند شکل ing من سعی می‌کنم این را ساده نگه دارم

but it's better to not do that it's better to  get the actual just a bunch of examples so it's  

اما بهتر است این کار را نکنیم، بهتر است واقعی را فقط یک سری مثال به دست بیاوریم، بنابراین

it's helpful to know the name of it like gerund  or infinitive or whatever but that's only for  

دانستن نام آن مفید است. گروند یا مصدر یا هر چیز دیگری، اما این فقط برای

looking these things up native speakers don't know  that information so here they object to something  

جستجوی این چیزها است که افراد بومی آن اطلاعات را نمی‌دانند، بنابراین در اینجا به چیزی اعتراض می‌کنند

and so now when you when you remember this like  object two it's just some kind of noun that's it  

و بنابراین اکنون وقتی این را به یاد می‌آورید مانند شیء دو، فقط نوعی اسم است که همین است

but I can think about this as an activity so  like today we are doing many different things  

اما من می‌توانم به این به عنوان یک فعالیت فکر کنید، مثلاً امروز ما در حال انجام کارهای مختلف هستیم   امروز چه کار می‌کنیم، امروز

what are we doing today today we are swimming  we are uh going to the store we are playing  

شنا می‌کنیم، به فروشگاهی می‌رویم که داریم بازی می‌کنیم

basketball we are doing this and it's just like  here's a list of activities okay so to object to  

بسکتبال این کار را انجام می‌دهیم و درست مثل این است که در اینجا لیستی از فعالیت‌ها وجود دارد. برای اعتراض به

object we actually the the two is connected with  object rather than being connected with the verb  

شی، ما در واقع این دو با مفعول مرتبط هستند نه اینکه با فعل مرتبط شوند،

okay hopefully that makes sense but that's  how you would do these you would get these  

امیدوارم که منطقی باشد، اما به این صورت است که این کارها را انجام می‌دهید،

examples by by looking at one situation so look  at the situation by itself and then see how we  

با مشاهده یک موقعیت، این نمونه‌ها را به دست خواهید آورد، بنابراین به خودی خود به موقعیت نگاه کنید. و سپس ببینید چگونه   می‌توانیم

we can get something until we understand that it's  like okay these are just different activities any  

چیزی به دست بیاوریم تا زمانی که بفهمیم که اشکالی ندارد، اینها فقط فعالیت‌های متفاوتی هستند هر

kind of noun that I don't like or don't want all  right yes so you got it all right glad to hear it  

نوع اسمی که من دوست ندارم یا نمی‌خواهم درست باشد بله، بنابراین شما از شنیدن آن خیلی خوشحال شدید

so remember and this is a tricky thing about  the language like people think like that the  

به یاد داشته باشید و این یک چیز حیله‌ای در مورد زبان است که مردم اینطور فکر می‌کنند که

two is connected with this like we don't say two  birds that's not what we're talking about we're  

ما در مورد آن صحبت کنیم، در

talking about object two it's connected with  this word instead but you don't really know  

مورد شیء دوم صحبت می کنیم  با این کلمه مرتبط است. اما شما واقعاً نمی دانید

that unless you get a bunch of examples and so  when you whenever you see something like this  

مگر اینکه تعداد زیادی مثال به دست آورید و بنابراین وقتی چیزی شبیه به این را می بینید

try to switch it with something else and see if  that sentence still makes sense that's why I'm  

سعی کنید آن را با چیز دیگری تغییر دهید و ببینید آیا آن جمله هنوز منطقی است یا نه، به همین دلیل است

doing this here so I don't even want to only give  like a bunch of like gerunds or whatever with just  

این کار را اینجا انجام می دهم. حتی نمی‌خواهم فقط با کلماتی مانند یک دسته از جرون‌ها یا هر چیز دیگری بگویم،

like ing words I want to also give you just some  regular nouns to make it easier to understand so  

می‌خواهم فقط چند اسم معمولی به شما بدهم تا درک آن آسان‌تر شود، بنابراین

they object to birds they object to Coffee  yeah I don't like coffee I object to coffee  

آنها به پرندگان اعتراض دارند و به قهوه اعتراض می‌کنند. قهوه دوست دارم به قهوه اعتراض دارم   من به قهوه

I object to uh uh I don't know television I object  to books it's just I don't like that thing I don't  

اعتراض دارم، اوه، نمی دانم تلویزیون من به کتاب ها اعتراض دارم، فقط آن چیزی را دوست ندارم، آن

want that thing I object I object okay so when you  object two it's just connected with this instead  

چیزی را نمی خواهم، مخالفت می کنم، بسیار خوب، بنابراین وقتی شما مخالفت می کنید، فقط در عوض با این ارتباط برقرار کنید

all right so look for more examples and then try  to use a different word here to see if that makes  

خیلی خوب، بنابراین به دنبال مثال‌های بیشتری بگردید و سپس سعی کنید از یک کلمه متفاوت در اینجا استفاده کنید تا ببینید آیا

sense this is what we do a lot in the grammar  Focus lessons uh in fluent for life and so we'll  

این چیزی است که ما در گرامر زیاد انجام می‌دهیم. تمرکز بر درس‌های روان برای زندگی و بنابراین

give different examples it's like does this one  make sense does that one make sense just so people  

متفاوت خواهیم داد مثال‌ها مثل این است که آیا این یک منطقی است آیا آن یک معنی دارد، فقط برای اینکه مردم

really understand ah okay yes so like I object  to yeah so the same kind of thing good example  

واقعاً بفهمند آه، بله بله، بنابراین مانند من اعتراض دارم به بله، بنابراین همان چیزی است که مثال خوب

people are getting it they're understanding  here uh uh let's see here and I think hopefully

مردم آن را درک می‌کنند، آنها می‌فهمند اینجا آه، بیایید اینجا را ببینیم و من فکر می‌کنم

all right even the intonation is so different  than a regular speech of mine sounds very rude  

خیلی خوب است، حتی لحن آن بسیار متفاوت از یک سخنرانی معمولی من است که

in English yep and again you can just learn  to do these different things multiple ways of  

در انگلیسی بسیار بی‌ادب به نظر می‌رسد، بله، و باز هم می‌توانید یاد بگیرید که این کارها را به روش‌های مختلف

speaking but it all can be as a first language  all right I think some people are speaking to  

صحبت کردن انجام دهید، اما همه اینها می‌تواند به عنوان زبان اول باشد. فکر می کنم برخی از مردم با

each other how should I say table in French I  don't know I don't speak French I think it's  

یکدیگر صحبت می کنند چگونه باید به فرانسوی بگویم میز من نمی دانم فرانسوی صحبت نمی کنم فکر می کنم

like Tabla or something if I'm writing that  down someone asked about wear down so if you  

مانند تابلا یا چیزی شبیه به آن است اگر من آن را بنویسم یک نفر در مورد فرسودگی سؤال کرده است، بنابراین اگر شما

think about wearing something like they're  different uses of the word so I can I can  

فکر می کنید پوشیدن چیزی شبیه به کاربردهای متفاوت کلمه بنابراین من می‌توانم می‌توانم

have wear clothing but to wear also means the  physical thing like to rub on something and to  

لباس بپوشم، اما پوشیدن به معنای چیزی فیزیکی مانند مالیدن روی چیزی و

make it weaker so I'm putting some friction  right now I'm trying to like like wear down  

ضعیف‌تر کردن آن است، بنابراین در حال حاضر سعی می‌کنم کمی اصطکاک ایجاد کنم. دوست داشتن ساییدگی

like my nose I got kind of burned on I was in a  softball tournament on Sunday and I got burned  

مثل بینی من یک جورهایی سوخته بودم، یکشنبه در مسابقات سافت بال بودم و سوختم

so you can see like I'm trying to wear down my  skin because it's peeling off to wear it down  

بنابراین می توانید ببینید که من سعی می کنم پوستم را فرسوده کنم، زیرا پوستم در حال کنده شدن است تا آن را فرسوده

so you can wear down a person like young kids  they're asking their parents all the time like  

کنم   می‌تواند فردی را فرسوده کند، مثل بچه‌های جوان، آنها همیشه از والدین خود می‌پرسند، مثلاً آیا می‌توانیم

can we buy this toy can we buy this toy and I  say no no no no no and after a while I'm just  

این اسباب‌بازی را بخریم، آیا می‌توانیم این اسباب‌بازی را بخریم و من می‌گویم نه نه نه نه، و بعد از مدتی

like okay fine we'll buy it so they're wearing  me down in the same way so you can physically  

خوب می‌شوم. آن را بخر تا من را به همان شکل خسته کنند تا بتوانی از نظر فیزیکی

wear something down like this you continue putting  more pressure and friction on it it makes it worse  

چیزی مثل این را بپوشی، به فشار و اصطکاک بیشتر روی آن ادامه می‌دهی، این کار را بدتر می‌کند

and the same way you can wear down a person by  continuing to do something over and over again  

و به همان شکلی که می‌توانی با ادامه دادن کاری فرد را فرسوده کنی. بارها و

uh case again is that a trick question and is this  a must-have in order to converse with you or is it  

بارها این یک سوال حقه‌بازی است و آیا برای صحبت کردن با شما لازم است یا

like me involving a code word I don't understand  Casey what is your is that a question for me I  

مثل من درگیر کلمه رمزی هستم که نمی‌فهمم کیسی این سوال شما چیست؟

don't understand uh was excellent teacher Drew  says Eckland thank you my pleasure Gustavo has  

متوجه نشدم معلم عالی بود درو  می‌گوید اکلند متشکرم خوشحالی که گوستاوو دارد   به

looks like the top of his head blew off gestaba  are you okay let me know if you're okay over there  

نظر می‌رسد که بالای سرش از گشتابا منفجر شده است حالت خوب است به من اطلاع بده اگر اونجا خوب هستی

Eunice hey Drew uh we are baby native  speakers yes uh you're teaching us as  

یونیس هی درو اوه ما بچه‌های مادری هستیم بله اوه شما به ما به عنوان

native speakers we learn English from you as a  first language right yes that's the whole point  

زبان مادری آموزش می دهید، ما انگلیسی را از شما به عنوان زبان اول یاد می گیریم، بله، این همه نکته است،

so I'm trying to help you connect vocabulary  with situations the same way natives do not try  

بنابراین من سعی می کنم به شما کمک کنم واژگان را با موقعیت ها مرتبط کنید، همانطور که بومی ها سعی نمی کنند

to take even vocabulary by itself or grammar  points which is like the worst thing the most  

حتی لغات را به تنهایی یا به تنهایی استفاده کنند. نکات گرامر که مانند بدترین کاری است که

confusing thing you could do so the user I'd  get fluent faster if I had an English native  

گیج‌کننده‌ترین کاری است که می‌توانید انجام دهید، بنابراین کاربر اگر یک بومی انگلیسی داشته باشم سریع‌تر مسلط می‌شوم

to speak to break down sentence for me but time  is money well user this is exactly what we do in  

که صحبت می‌کند تا جمله را برای من تجزیه کند، اما زمان پول است و کاربر این دقیقاً همان کاری است که ما انجام می‌دهیم. به

fluent for life that's why I made the program so  I don't have anything like this in Japanese or I  

مسلط برای مادام العمر است، به همین دلیل برنامه را ساختم، بنابراین چیزی شبیه به این به زبان ژاپنی ندارم یا  همچین

haven't found anything like that for Japanese I  would buy it if there was such a thing available  

چیزی برای ژاپنی پیدا نکرده‌ام، اگر چنین چیزی در دسترس بود، آن را می‌خریدم

but I didn't have that for English and so I made  it for people so all like this kind of stuff this  

اما آن را نداشتم برای انگلیسی و بنابراین من آن را برای مردم درست کردم، بنابراین همه این چیزها را دوست دارند، این

is what like you can really learn anything you  want to in the program that's why we made it uh  

چیزی است که شما واقعاً می توانید هر چیزی را که می خواهید در برنامه یاد بگیرید، به همین دلیل است که ما آن را درست کردیم. -توضیح ناقص

Lucas is of course all you guys are talking with  each other top-notch explanation says worda why is  

می گوید چرا

it so easy to understand what you were saying  but not easy to speak and have confidence uh  

اما صحبت کردن و داشتن اعتماد به نفس آسان نیست ، اوه

cassava you should it depends on what you're  talking about because if you understand at  

کاساوا ، باید بستگی به چیزی دارد که در مورد آن صحبت می کنید ، زیرا اگر

least some words or phrases you should feel  confident using those and then you just apply  

حداقل برخی از کلمات یا عبارات را بفهمید ، باید احساس کنید با اطمینان از آنها استفاده می‌کنم و سپس

that to more and more phrases and vocabulary and  grammar and over time the the fluency develops  

آن را روی عبارات و واژگان و دستور زبان بیشتر و بیشتر اعمال می‌کنی و به مرور زمان تسلط

on its own my understanding comprehension of  the language are great but I cannot speak at  

به خودی خود پیشرفت می‌کند، درک من از زبان عالی است، اما من نمی‌توانم صحبت کنم.

all that is the problem yes so again like if you  if you understand things on a logical level but  

اگر شما اگر چیزها را در سطح منطقی می‌فهمید اما

you can't yet speak it's because you don't  really understand it like a native speaker  

هنوز نمی‌توانید صحبت کنید، به این دلیل است که واقعاً آن را مانند یک زبان مادری نمی‌فهمید

that's usually the issue so you just you're  you're thinking about it logically like I know  

معمولاً مشکل همین است، بنابراین شما فقط دارید  به طور منطقی به آن فکر می‌کنید، همانطور که من می‌دانم.

like the like we have like two plus infinitive  or we have gerund or whatever you're thinking  

مانند موارد مشابهی که داریم مانند دو به اضافه مصدر یا گروند داریم یا هر چیزی که شما در

about it like a student but a native doesn't  think like that a native just thinks in this  

مورد آن فکر می کنید مانند یک دانش آموز، اما یک بومی اینطور فکر نمی کند یک بومی فقط در این موقعیت فکر می کند

situation I use this and and this is even more  important a native speaker knows that there are  

من از این استفاده می کنم و این حتی مهم تر است یک زبان مادری می‌داند که

many ways to express something so in a situation  so here's like whatever situation is I'm ordering  

راه‌های زیادی برای بیان چیزی وجود دارد، بنابراین در هر موقعیتی که باشد، دارم سفارش می‌دهم

some food I'm going to the store I'm talking with  people there are many ways of expressing myself  

مقداری غذا به فروشگاه می‌روم و با مردم صحبت می‌کنم، راه‌های زیادی برای ابراز وجود وجود دارد.

okay so I could do lots of different things uh in  order to express whatever so like a greeting in  

من می‌توانم کارهای مختلف زیادی انجام دهم تا بتوانم هر چیزی را بیان کنم، مثلاً یک سلام

the morning I could say hey hello how are you how  are you doing how you been how's the family and I  

صبح می‌توانم بگویم سلام، حالت چطور است، چطوری حال می‌کنی چطوری، خانواده چطور بودی و من

can give lots of different things like that and  I might like maybe I don't feel confident about  

می‌توانم چیزهای مختلفی از این قبیل به من بدهم. ممکن است دوست داشته باشم در مورد

using all of them but I don't have to use all of  them in in a sentence they're usually one or two  

استفاده از همه آنها اعتماد به نفس ندارم، اما مجبور نیستم همه آنها را در یک جمله

that I use frequently with people our eclins  says just subscribed group and watching your  

استفاده کنم.

channel for almost a month learn a lot from you  sell them out to you tag along for thank you well  

کانال شما تقریباً یک ماه چیزهای زیادی از شما یاد می‌گیرد آنها را به شما می‌فروشم و برای تشکر از شما تگ کنید

it's my pleasure you're in uh Philippines I guess  Lucas says Amanda Serene every day A friend of  

خوشحالم که در فیلیپین هستید، حدس می‌زنم لوکاس هر روز به آماندا سرن می‌گوید یکی از

mine told me so about is that true uh oh you  guys are speaking with each other over there  

دوستانم به من گفت که درست است اوه اوه شما بچه‌ها دارید با هم صحبت می‌کنید

once a herd what you mean once I heard billfold  but I don't know if it's usual as a wallet but  

یک بار یک گله منظور شما چیست، یک بار که من یک بار صدای قبض را شنیدم، اما نمی‌دانم که آیا آن را به عنوان کیف پول معمولی می‌دانم یا نه، اما

I've never heard it again no bunch of examples  uh but yes Iran that's uh it's a similar thing  

من هرگز آن را دوباره نشنیده‌ام، هیچ نمونه‌ای از آن‌ها. اوه اما بله ایران همین است آه این یک چیز مشابه است

you can a wallet is like a billfold yeah and  people might have different ways of carrying  

شما می توانید یک کیف پول مانند یک قبض است بله و افراد ممکن است روش های مختلفی برای حمل

money or they might call them different things  you might have a money clip or a billfold or a  

پول داشته باشند یا ممکن است آنها را با چیزهای مختلف بنامند شما ممکن است یک گیره پول یا یک قبض یا یک

wallet or some people might even say like a kind  of purse for that but if you want to know like  

کیف پول داشته باشید یا برخی افراد حتی ممکن است بگویند مانند نوعی کیف پول برای آن است، اما اگر می‌خواهید

specific like a physical vocabulary word like that  I recommend just doing a Google search for images  

مانند یک کلمه لغات فیزیکی مانند آن را بدانید. توصیه می‌کنم فقط تصاویر را در گوگل جستجو کنید

so if you do a Google image search you'll see a  whole bunch of different examples for billfold so  

بنابراین اگر جستجوی تصویری در Google انجام دهید، مجموعه‌ای از مثال‌های مختلف را برای بیل‌فولد خواهید دید.

you can do wallet and see what kind of examples  you get you can do billfold see what kind of  

می‌توانید کیف پول را انجام دهید و ببینید چه نمونه‌هایی که می‌گیرید، می‌توانید بیل‌فولد انجام دهید، ببینید چه نوع

examples you get or money clip or whatever and  that's how you will understand it like a native  

نمونه‌هایی دریافت می‌کنید یا گیره پول یا هر چیز دیگری و اینطوری آن را مانند یک بومی   درک خواهید کرد،

so you will see oh look at that like it wallet  and billfold mean the same thing it's just most  

بنابراین خواهید دید که اوه به آن مانند کیف پول نگاه کنید و بیل‌فولد یعنی همان چیزی که بیشتر

people say uh wallet billfold is kind of an older  expression but people will understand what that is  

مردم می‌گویند اوه کیف پول بیل‌فولد نوعی عبارت قدیمی‌تر است، اما مردم متوجه می‌شوند که چیست   خیلی

all right hi everyone says I'm late don't you mind  giving me a summary you can say would you mind  

خوب سلام همه می‌گویند من دیر آمدم، اشکالی ندارد خلاصه‌ای به من بدهید که می‌توانید بگویید آیا مخالفت می‌کنید

would you mind giving me a summary all right  here's a quick summary uh of what I'm talking  

آیا می‌خواهید خلاصه‌ای به من بدهید اینجا خلاصه‌ای سریع از چیزی است که

about in this video so I mentioned uh before I  was learning a word in Japanese uh I first heard  

در این ویدیو درباره آن صحبت می‌کنم، بنابراین قبل از یادگیری کلمه‌ای به زبان ژاپنی به آن اشاره کردم، اولین بار

the word the word was shuseki when my younger  daughter was going to kindergarten and my wife  

وقتی دختر کوچکترم کلمه «شوسکی» را شنیدم به مهدکودک می رفتم و همسرم

said put the shoe sticky card in your backpack and  or this is all in Japanese but just make it easy  

گفت کارت چسبنده کفش را در کوله پشتی خود قرار دهید و یا این همه به ژاپنی است، اما فقط آن را

for you so I heard the word and I didn't really  know what it meant I just heard Shu Sicky and I  

برای شما آسان کنید، بنابراین من این کلمه را شنیدم و واقعاً نمی دانستم معنی آن چیست، فقط Shu Sicky را شنیدم. و من دوست دارم

like it doesn't really mean anything to me there I  thought it just meant some kind of school card or  

اینجا واقعاً برای من معنایی نداشته باشد، فکر کردم فقط به معنای کارت مدرسه یا

something but three years later I heard the word  shuseki again but this was talking about attending  

چیزی است، اما سه سال بعد دوباره کلمه shuseki را شنیدم اما این صحبت در مورد شرکت در

a meeting and so when I understood both of those I  in my mind I went back automatically and was like  

یک جلسه بود و بنابراین وقتی هر دو را فهمیدم آنهایی که در ذهنم بودم به طور خودکار به عقب برگشتم و انگار

ah attendance cardo is like an attendance card  and so it made sense like uh it took three years  

آه کارت حضور و غیاب مانند کارت حضور است و بنابراین منطقی بود که سه سال طول کشید تا

for me to understand that word but it's not  because I was studying the word for three years  

آن کلمه را بفهمم، اما این به این دلیل نیست که سه سال این کلمه را مطالعه می‌کردم. خیلی

and it was difficult it took a long time it's  just because I got a word here and then I got  

سخت بود، فقط به این دلیل است که من یک کلمه اینجا دریافت کردم و سپس

the second example that helped me understand  it over here so you can become fluent faster  

مثال دوم را دریافت کردم که به من کمک کرد آن را در اینجا درک کنم، بنابراین

if you get the examples faster so if  let's say on the same day I hear two  

اگر مثال‌ها را سریع‌تر دریافت کنید، می‌توانید سریع‌تر مسلط شوید، بنابراین اگر فرض کنید در همان روز من دو

different examples that help me understand  something then I'm fluent in that and I  

مثال مختلف می‌شنوم که به من کمک می‌کند چیزی را بفهمم، سپس به آن مسلط هستم و

feel confident using it but if it takes  me four years or ten years or something  

احساس می‌کنم از آن استفاده می‌کنم، اما اگر چهار سال یا ده سال یا چیزی

then it's just going to take me that long but  it's not because I needed that much time it's  

دیگر طول بکشد، آنقدر طول می‌کشد، اما به این دلیل نیست که به آن نیاز داشتم. خیلی وقت است

just I didn't get the examples fast enough so if  you want to get fluent faster you just need to get  

فقط من مثال‌ها را به اندازه کافی سریع دریافت نکردم، بنابراین اگر  می‌خواهید سریع‌تر مسلط شوید، فقط باید

your examples what I call naturally varied review  the examples that help you understand something  

نمونه‌های خود را که من آن را طبیعی می‌نامم، بررسی کنید نمونه‌هایی را که به شما کمک می‌کنند چیزی را بفهمید

like a native speaker when you understand  something like a native then you understand  

مثل یک زبان مادری وقتی چیزی را می‌فهمید مانند یک بومی،

it and you can use it fluently that's how it works  so I'm asking people like how quickly do you want  

آن را می‌فهمید و می‌توانید به‌طور روان از آن استفاده کنید، این روش کار می‌کند، بنابراین من از افرادی می‌پرسم که می‌خواهید چقدر سریع

to get fluent so you don't have to live in an  English-speaking country or practice repeating  

مسلط شوید تا مجبور نباشید در کشور انگلیسی زبان زندگی کنید یا تکرار

something a whole bunch of times the point is just  to get to understanding as quickly as possible  

چیزی را تمرین کنید. بسیاری از مواقع مهم این است که هر چه سریع‌تر به درک برسیم

and this happens one word at a time usually or it  could be a phrase or grammar point uh let's see  

و این معمولاً یک کلمه در یک زمان اتفاق می‌افتد یا می‌تواند یک عبارت یا نکته گرامری باشد، بیایید ببینیم   باشه،

okay I think I answered all those is it different  meaning indeed okay Professor do you give class  

فکر می‌کنم به همه آنها پاسخ دادم آیا واقعاً معنی متفاوتی دارد باشه استاد آیا شما کلاس

in private uh no I do not and I answered that  question at the beginning of this video excuse  

خصوصی میذارید نه من و من به اون سوال در ابتدای این ویدیو جواب دادم ببخشید

me so the reason I don't do private lessons  is because just like uh this example over here  

پس دلیل اینکه کلاس خصوصی نمیزارم اینه که درست مثل این مثال اینجا

if you only hear from one teacher then it's just  kind of like repeating something again and again  

اگر فقط از یک معلم، آنوقت مثل این است که دوباره و دوباره چیزی را تکرار می‌کنید.

you're only hearing my pronunciation my my speech  is going to be a little bit slower than Natives  

فقط تلفظ من را می‌شنوید.

and how they would really communicate so you need  to get a wide range of people and private lessons  

درس‌های خصوصی

are going to be a little bit helpful but it's much  better if you can get lots of different examples  

کمی مفید خواهند بود، اما اگر بتوانید نمونه‌های مختلف زیادی را

from different speakers faster so that's what we  do in fluent for life again a lot like I should I  

سریع‌تر از بلندگوهای مختلف دریافت کنید، بسیار بهتر است، بنابراین این همان کاری است که ما به‌صورت روان برای تمام عمر

don't know I could do private lessons but I do not  because it's just not really the best way to learn  

انجام می‌دهیم. درس می‌خوانم، اما من این کار را نمی‌کنم، زیرا واقعاً بهترین راه برای یادگیری نیست.

the wear down is when you give in uh  it could be it could be good question  

فرسودگی زمانی است که تسلیم می‌شوید، می‌تواند سؤال خوبی باشد،

so like my my children are wearing me  down until I give in so you give in  

بنابراین مثل اینکه فرزندانم مرا خسته می‌کنند تا زمانی که من تسلیم شوم، پس شما تسلیم شوید.

at a point where you're like okay fine I  accept that thing I will do what that is  

نقطه ای که تو خوب هستی خوب من قبول می کنم کاری را انجام می دهم که هست.

all right I was a king Emoji oh that's what that  was oh my goodness Gustavo I'm glad you're okay  

glad to hear your head didn't like pop off because  it kind of looks like the like the explosion one  

پاپ آف را دوست ندارم زیرا به نظر شبیه انفجار است   که

where people like wow I understood something  can you wear perfume yes people do wear perfume  

مردم دوست دارند وای من چیزی را فهمیدم می‌توانی عطر بزنی بله مردم عطر می‌زنند

I think I don't know if people use it like if  they apply perfume or use something else but  

فکر می‌کنم نمی‌دانم مردم از آن استفاده می‌کنند مثل اینکه عطر بزنند یا از چیزی استفاده کنند غیر از این اما

yeah typically people wear perfume uh Abraham says  Drew could you explain to me the meaning of this  

بله معمولاً مردم عطر می‌زنند، اوه آبراهام می‌گوید درو می‌توانی معنی این عبارت را برای من توضیح دهی، این

phrase it's up to us to read between the lines ah  okay you're going to combine a bunch of different  

به ما بستگی دارد که بین سطرها بخوانیم آه  باشه،

things first of all when something is up to you  it means it's your choice it's your responsibility  

اول از همه وقتی چیزی پیش می‌آید، یک سری چیزهای مختلف را ترکیب می‌کنی. برای تو، این بدان معناست که این انتخاب توست، مسئولیت توست،

you must do that thing so it's up to you to get  up tomorrow morning so you have to wake up I'm  

تو باید آن کار را انجام دهی، پس این به تو بستگی دارد که فردا صبح بیدار شوی، پس باید بیدار شوی، من

not going to wake you up tomorrow you have to  do that yourself all right so that's one part  

فردا بیدارت نمی‌کنم، تو باید خودت این کار را انجام دهی. این یک بخش

of that so it's up to you so that means you must  do it yourself it's your responsibility now the  

از آن است، بنابراین به شما بستگی دارد، یعنی باید خودتان این کار را انجام دهید، اکنون مسئولیت شماست

second part of that is to read between the lines  to read between the lines usually means like the  

قسمت دوم آن خواندن بین خطوط است خواندن بین خطوط معمولاً به معنای مانند

lines of text but there's the the written words  and then there's the truer or deeper meaning that  

خطوط متن است، اما نوشته شده وجود دارد. کلمات و سپس معنای واقعی یا عمیق‌تر وجود دارد که

someone might have so if I if I'm if I'm telling  someone like I might say you should really clean  

شخصی ممکن است داشته باشد، بنابراین اگر من اگر بگویم به کسی مانند می‌توانم بگویم که شما واقعاً باید

up your room right now like if you're kind of  reading between the lines like you better clean  

همین الان اتاق خود را تمیز کنید، مثلاً اگر در حال خواندن بین خطوط هستید. بهتر است

up your room or there's going to be trouble so  I'm not saying that but like that's you reading  

اتاقتان را تمیز کنید یا مشکلی پیش بیاید، بنابراین این را نمی گویم، اما مثل این است که شما

between the lines so it's kind of understanding a  deeper or hidden meaning of something so you have  

بین خطوط می خوانید، بنابراین به نوعی معنای عمیق یا پنهان چیزی را درک می کنید، بنابراین باید

to do that by yourself so it's up to you  to look up those uh particular things or  

خودتان این کار را انجام دهید. به شما بستگی دارد که آن چیزهای خاص را جستجو کنید یا به

get that all right hopefully that makes sense  uh let's see a lot of indigenous people there  

when live speech native connected speech let's see  did I skip some of these uh okay yeah we don't you  

درستی متوجه شوید.

might say put perfume on uh but we don't we don't  usually it's like wearing some kind of perfume  

ممکن است بگوید عطر بزن، اما ما این کار را نمی‌کنیم، معمولاً مثل استفاده از نوعی عطر است.

uh as he says I want to make a conversation with  you remember you get fluent by understanding  

او می‌گوید من می‌خواهم با او صحبت کنم، یادت می‌رود که با درک مسلط می‌شوی،

like having a conversation with me is maybe  a little bit helpful but it's not necessary  

مثل اینکه صحبت کردن با من ممکن است کمی مفید است، اما ضروری نیست   خیلی خب،

all right uh a lot of it okay I got that  one already I was hoping to get on one of  

خیلی خوب است، من آن را دریافت کردم قبلاً امیدوار بودم در یکی از

your live videos well here you are Anonymous  let's see the problem is that I can't get into  

ویدیوهای زنده شما قرار بگیرم، خوب اینجا شما ناشناس هستید بیایید ببینیم مشکل این است که من نمی‌توانم وارد

improving my vocabulary can you tell me I can  have more passion on that thank you from Vietnam  

بهبود خودم شوم واژگان می‌توانی به من بگویی که می‌توانم به آن اشتیاق بیشتری داشته باشم از ویتنام تشکر می‌کنم،

um well why why are you not into  improving your vocabulary now  

خوب چرا حالا نمی‌خواهی واژگان خود را بهبود ببخشی.

I could guess why that is probably it's because  you're just repeating vocabulary over and over  

again and it's really difficult for us to get  to review stuff so that's why in fluent for  

بررسی مطالب برای ما دشوار است، به همین دلیل است که

life we use naturally varied review we want to  give you the same information in different ways  

ما در طول زندگی از مرورهای مختلف استفاده می‌کنیم و می‌خواهیم اطلاعات یکسانی را به روش‌های مختلف در اختیار شما قرار دهیم

from different speakers in different contexts  to really help you understand it the same way  

از سخنرانان مختلف در زمینه‌های مختلف تا واقعاً به شما کمک کند آن را به همان روشی درک کنید

a native would so often if people are bored by  learning things it's just they're not interested  

یک بومی این کار را انجام می‌دهد. اغلب اگر مردم از یادگیری چیزهایی خسته شده‌اند، فقط

in the vocabulary or whatever that's usually the  reason so repetition is really boring the mind  

به واژگان علاقه‌ای ندارند یا هر چیز دیگری معمولاً دلیل این است که تکرار واقعاً خسته‌کننده است، ذهن به

is not interested in that so you need to find  some way to make the information new so you  

آن علاقه‌ای ندارد، بنابراین باید راهی برای جدید کردن اطلاعات پیدا کنید.

need to combine old with the new I talked about  that in I don't know a few a few videos ago but  

نیاز به ترکیب قدیمی با جدید که در مورد آن صحبت کردم   که در چند ویدیوی قبل نمی‌دانم

that's how you how you actually become fluent in  something and you can feel your improvement each  

time so I could physically feel it like just like  this example here so if I hear shuseki over here  

مثل این مثال اینجاست، بنابراین اگر شوسکی را اینجا بشنوم

or excuse me this says three years so this is  three years between the times I hear this word  

یا ببخشید می‌گوید سه سال است، بنابراین بین دفعاتی که این کلمه را می‌شنوم سه سال است

so when I hear shuseki over here I don't really  understand anything but the second time I heard  

بنابراین وقتی شوسکی را اینجا می‌شنوم، واقعاً چیزی نمی‌فهمم، اما بار دوم که شنیدم

it then it became clear it's like ah okay now I  understand what you're talking about and now I  

پس از آن مشخص شد که آه، خوب، اکنون می فهمم در مورد چه چیزی صحبت می کنید و اکنون می

can use that so I'm not just repeating something  over and over and over I'm actually improving by  

توانم از آن استفاده کنم، بنابراین فقط چیزی را بارها و بارها و بارها تکرار نمی کنم، در واقع با

getting different examples and that helps  me understand better so the good feeling  

به دست آوردن مثال های مختلف، پیشرفت می کنم و این به من کمک می کند. بهتر بفهمید، بنابراین احساس خوب

from learning vocabulary comes as you understand  something better so I remember actually recently  

از یادگیری لغات، زمانی به وجود می‌آید که شما چیز بهتری را می‌فهمید، بنابراین یادم می‌آید اخیراً

I got uh like a member of fluent for life we had  a few members actually have fluent for life right  

من مانند عضوی از fluent برای مادام العمر دریافت کردم چند عضو واقعاً برای زندگی مسلط هستند درست

me and we're just like thank you so much for  the program it's like helping me improve a lot  

من و ما فقط از شما متشکرم خیلی برای برنامه مثل این است که به من کمک می‌کند خیلی پیشرفت کنم

and so yeah it's like that's what it's it's  supposed to help you understand like a native  

و بنابراین بله، این چیزی است که قرار است به شما کمک کند مانند یک بومی درک کنید

and you actually want to continue going through  the lessons so if you if you really don't want to  

و در واقع می‌خواهید درس‌ها را ادامه دهید، بنابراین اگر واقعاً نمی‌خواهید

like review anything at all in any way then you're  not going to get fluent in anything but remember  

مثلاً هر چیزی را به هر نحوی مرور کنید، سپس به هیچ چیز مسلط نخواهید بود، اما به یاد داشته باشید

how you get fluent in your native language you're  getting varied examples from different people  

چگونه به زبان مادری خود مسلط می شوید، نمونه های متنوعی از افراد مختلف

from different people in different contexts at  different times and that's what gets you fluent  

از افراد مختلف در زمینه های مختلف در زمان های مختلف دریافت می کنید و این همان چیزی است که شما را مسلط می‌کند   اوه

uh see okay so hopefully I answered that question  let me know if I'm right about that RM says Japan  

ببینید خوب است، امیدوارم به آن سؤال پاسخ داده‌ام اگر در مورد آن درست می‌گویم، به من اطلاع دهید که RM می‌گوید ژاپن

all right I got a question I want to know how  you can get fluent like somebody that grew up  

بسیار خوب من یک سؤال دارم می‌خواهم بدانم چگونه شما می‌توانید مانند کسی که

with both English and their native language  well it's just how I explained in this video  

با هر دو زبان انگلیسی و انگلیسی بزرگ شده است، مسلط شوید. زبان مادری خوب این دقیقاً همان چیزی است که در این ویدیو توضیح دادم

so this video is explaining how you get fluent as  a first like as a native speaker you get fluent  

بنابراین این ویدیو توضیح می‌دهد که چگونه به عنوان اولین فرد به عنوان یک زبان مادری،

in English as a first language by learning it as a  first language uh rather than learning it through  

به زبان انگلیسی به عنوان زبان اول مسلط می‌شوید با یادگیری آن به‌عنوان زبان اول به جای یادگیری آن از طریق

your native language so I could at the same time  it might be a little bit confusing I could learn  

زبان مادری شما ممکن است کمی گیج کننده باشد می توانم

Turkish and Swahili and I don't know Brazilian  Portuguese or whatever I could learn all those  

ترکی و سواحیلی را یاد بگیرم و پرتغالی برزیلی یا هر چیز دیگری را نمی دانم

things at the same time if I learned them all  within that language so I it's it's possible for  

اگر همه آن چیزها را در آن یاد می گرفتم همزمان می توانستم یاد بگیرم زبان، بنابراین من می‌توانم

me to do that but it becomes more difficult  if I'm trying to learn them through English  

این کار را برای من انجام دهم، اما اگر بخواهم آنها را از طریق انگلیسی یاد بگیرم دشوارتر می‌شود،

so there's I don't know if there's a theoretical  limit to how many languages you could know I don't  

بنابراین نمی‌دانم محدودیتی نظری برای تعداد زبان‌هایی که می‌توانید بدانید وجود دارد یا نه.

I don't see why there would be because again like  I explained before there are multiple languages  

نمی دانم چرا ممکن است وجود داشته باشد زیرا باز هم مانند قبل توضیح دادم که چندین زبان وجود دارد

that you speak even in your first language and  so if you look at little kids like they learn the  

که شما حتی به زبان اصلی خود صحبت می کنید و بنابراین اگر به بچه های کوچک نگاه کنید که انگار زبان ریاضی را یاد می گیرند،

language of math the language of science they  learn the language of Pokemon characters you  

زبان علم را یاد می گیرند. شخصیت‌های پوکمون که می‌شناسید

know like it's like little kids are learning all  this vocabulary for various video games or things  

مثل این است که بچه‌های کوچک همه این واژگان را برای بازی‌های ویدیویی مختلف یاد می‌گیرند یا چیزهایی

like each video game might even have its own  vocabulary so those are all different languages  

مانند هر بازی ویدیویی ممکن است واژگان خاص خود را داشته باشد، بنابراین همه آنها زبان‌های مختلفی هستند

that you learn and you're kind of using them from  your your main language but the point is you're  

که شما یاد می‌گیرید و به نوعی از آنها استفاده می‌کنید. زبان اصلی اما نکته اینجاست که شما

learning them all the same way so that's how you  do it don't have the option of give money here  

همه آنها را به یک شکل یاد می‌گیرید، بنابراین این کار را انجام می‌دهید، گزینه ای برای دادن پول در اینجا ندارید. دوست دارید

don't Lucas is asking you mean  like like a super chat or something  

uh I mean if you like what I do join our programs  or get Frederick that's how we earn money to keep  

کاری که من انجام می‌دهم را به برنامه‌های ما ملحق کنید یا فردریک را دریافت کنید به این ترتیب ما کسب درآمد می‌کنیم تا

doing what we do uh can I learn phrasal verbs  without looking them up in a dictionary yes  

کارهایی را که انجام می‌دهیم انجام دهیم، آه، آیا می‌توانم افعال عبارتی را بدون جستجو در فرهنگ لغت یاد بگیرم، بله،

absolutely you just see them in action look here's  one right here take off the cap put on the cap  

کاملاً شما فقط آنها را در عمل ببینید. کلاه را روی کلاه گذاشت

there you go you didn't use a dictionary for that  so that's what we do in in fluent for life and the  

آنجا که می روی، از فرهنگ لغت برای آن استفاده نکردی بنابراین این همان کاری است که ما در زندگی روان انجام می دهیم و

visual guide to phrasal verbs all right Neda says  thanks a million got it many thanks sir is there  

راهنمای بصری افعال عبارتی درست است ندا می گوید یک میلیون متشکرم فهمیدم خیلی ممنون آقا وجود دارد

a live session every day at the same time no I  usually do maybe one or two of these a week but  

جلسه زنده هر روز در همان زمان نه من معمولاً یک یا دو مورد از اینها را در هفته انجام می‌دهم اما

they're not scheduled they're usually around like  Monday and Thursday my time in Japan uh could you  

آنها برنامه‌ریزی نشده‌اند، معمولاً مانند دوشنبه و پنج‌شنبه زمان من در ژاپن است.

please turn on the subtitles for your live streams  and videos so I can get some new words you say uh  

استریم‌ها و ویدیوها را دریافت کنم تا بتوانم کلمات جدیدی را که شما می‌گویید دریافت کنم،

yes I think usually I put those on and they take  a couple of days to do that though so Google is is  

بله، من فکر می‌کنم معمولاً آن‌ها را می‌گذارم و چند روز طول می‌کشد تا این کار را انجام دهند، هرچند که Google

like uh producing those and it just takes a while  because this is live they don't do uh like live  

مانند تولید آن‌ها است و فقط کمی طول می‌کشد زیرا این کار زنده است اوه

subtitles uh beta says why didn't you ask your  wife the meaning of that word instead of waiting  

بتا می گوید چرا به جای اینکه منتظر بمانید از همسرتان معنی آن کلمه را نپرسیدید

three years is your wife Japanese yes my wife is  Japanese uh the reason I didn't ask is because I  

سه سال همسر شما ژاپنی است بله همسر من ژاپنی است آه دلیل اینکه من نپرسیدم این است که من

just didn't think about it I wasn't there I hear  lots of words all the time and it's if you think  

فقط به آن فکر نکردم من آنجا نبودم همیشه کلمات زیادی می شنوم و اگر همیشه

about all the information that comes into your  head all the time there are lots of things I might  

به تمام اطلاعاتی که به ذهن شما می رسد فکر می کنید چیزهای زیادی وجود دارد که ممکن است

hear like a hundred new Japanese words or more  a thousand new Japanese words I could be sitting  

مانند صدها ژاپنی جدید بشنوم. کلمات یا بیشتر هزاران کلمه ژاپنی جدید من می‌توانم

down on a on a just a chair outside and other  people are talking and maybe I understand a lot  

روی یک صندلی بیرون بنشینم و افراد دیگر صحبت کنند و شاید من خیلی

of what they say but there might be some new word  that I don't know and I'm not I don't know like  

چیزها را بفهمم، اما ممکن است کلمه جدیدی وجود داشته باشد که نمی‌دانم و من نمی دانم مانند

trying to consciously learn every new word so most  of the time I don't think about it but if they're  

سعی می کنم آگاهانه هر کلمه جدیدی را یاد بگیرم، بنابراین اکثر اوقات به آن فکر نمی کنم، اما اگر آنها

common words I will probably hear them again so if  I if I think it's important and and it's necessary  

کلمات رایج هستند، احتمالاً دوباره آنها را خواهم شنید، بنابراین اگر  فکر کنم مهم است و این

for me I might I might try to give myself self  more active review like the way I do influence  

برای من ضروری است، شاید سعی کنم به خودم مروری فعال‌تر بدهم، مانند روشی که

for life I'd just do that for myself but often  it doesn't matter it's not that big of a deal uh

روی زندگی تأثیر می‌گذارم، فقط این کار را برای خودم انجام می‌دهم، اما اغلب، مهم نیست که آنقدرها هم مهم نیست.

let's see so wearing me down until I give  an excellent uh what means makeup as he  

ببین من را خسته می‌کنم تا زمانی که او به خوبی می‌گوید یک آرایش عالی به او بدهم،

says well it depends on what you mean by makeup  there are a couple different examples of that  

این بستگی به منظور شما از آرایش دارد. چند مثال مختلف وجود دارد که

um makeup could be meaning to repair  a relationship after after a fight  

آرایش می‌تواند به معنای ترمیم یک رابطه بعد از دعوا

or something that's one form of making up or  like women applying like making up their face  

یا چیزی باشد که یکی از روش‌های آرایش کردن یا مانند خانم‌هایی که درخواست می‌کنند مانند آرایش کردن صورت‌شان

uh let's see let's see leave the like hit the  like button yes Lucas has a good point everyone  

اوه، بیایید ببینیم اجازه دهید لایک را رها کنید، دکمه لایک را بزنید بله لوکاس نکته خوبی دارد همه

click that like button right now so for more  examples I can just Google it right yes well you  

همین الان روی دکمه لایک کلیک کنید، بنابراین برای مثال‌های بیشتر می‌توانم آن را در گوگل درست کنم بله خوب شما

can uh Google but use Google or YouTube especially  Google image search rather than just Google text  

می‌توانید اوه Google، اما از Google یا YouTube استفاده کنید، به‌خصوص از جستجوی تصویر Google به‌جای متن Google

shouldn't be two students have issues conjugating  verbs shouldn't be two students have issues you're  

نباید دو دانش‌آموز در صیغه‌سازی مشکل دارند افعال نباید دو دانش‌آموز مشکل دارند، شما   می‌پرسید

asking if they should have issues what do  you mean I don't know what you mean by that  

که آیا باید مشکل داشته باشند، منظور شما چیست؟ نمی‌دانم منظور شما از آن چیست

or if they should not the English fluency Bridge  yes yes I haven't I haven't like used that term  

یا اگر آنها نباید تسلط انگلیسی بریج را داشته باشند، بله بله، من مدتی است که از این اصطلاح استفاده نمی‌کنم

in a while but yeah that's that's what I'm talking  about uh what time is it okay oh my goodness been  

اما بله، این همان چیزی است که من در مورد آن صحبت می‌کنم. خیلی خوبه خدای من

on here for 83 minutes and Counting uh Matthias  if I'm pronouncing that correctly what do you  

83 دقیقه اینجا هستم و اگر درست تلفظ کنم

think about learning a language using the  books of Arthur M Jensen I'm using these  

نظر شما در مورد یادگیری زبان با استفاده از کتابهای Arthur M Jensen چیست من از این

books to learn German and Italian and the  review chapter using natural reviewing from  

کتابها برای یادگیری آلمانی و ایتالیایی و فصل مرور با استفاده از مرور طبیعی از

YouTube I don't know who Arthur M Jensen is  but if it's helping you then keep doing it  

YouTube من نمی‌دانم آرتور ام جنسن کیست، اما اگر به شما کمک می‌کند، به انجام آن ادامه دهید

uh so most of what I tell people to do like you  can check it by yourself if it's true or if it's  

اوه، بنابراین بیشتر کارهایی که من به مردم می‌گویم که مانند شما انجام دهند، می‌توانید خودتان آن را بررسی کنید که آیا درست است یا

helpful for you or not so if I say something and  then you try it like well this doesn't work at  

مفید  برای شما یا نه پس اگر من چیزی بگویم و بعد شما آن را امتحان کنید خوب جواب نمی‌دهد،

all then maybe I'm wrong or whatever but most  of the things I do it's just because natives do  

شاید من اشتباه می‌کنم یا هر چیز دیگری، اما بیشتر کارهایی که انجام می‌دهم فقط به این دلیل است که بومی‌ها

those same things all right uh Abdullah says  please answer me if important listening to  

همان کارها را انجام می‌دهند. اوه عبدالله می‌گوید لطفاً اگر مهم است به من پاسخ دهید

anything really you don't understand it are not  like children learn their own language yes like  

هر چیزی که واقعاً نمی‌فهمید، مثل این نیست که بچه‌ها زبان خودشان را یاد می‌گیرند، بله مثل  ، اما

but as an adult it's really confusing to us and  it's frustrating to hear things that we don't  

به عنوان یک بزرگسال برای ما واقعاً گیج‌کننده است و شنیدن چیزهایی که نمی‌فهمیم و بچه‌ها آن را نمی‌فهمند خسته‌کننده است.

understand so children have a patience for that  because they have to and like they like they're  

صبر برای آن، زیرا آنها مجبورند و دوست دارند که دوست دارند

just getting new information all the time so  when I'm teaching my kids like I don't have  

همیشه اطلاعات جدیدی دریافت کنند، بنابراین وقتی به بچه‌هایم آموزش می‌دهم مثل اینکه

a lot of time with my with my daughters because  they're at school or I'm working or whatever so  

وقت زیادی با دخترانم ندارم، زیرا آنها در مدرسه یا من کار می‌کنم یا هر چیز دیگری   باید

I have to be very efficient about how I teach them  English most of their day is spent in Japanese so  

در مورد نحوه آموزش انگلیسی به آنها بسیار کارآمد باشم بیشتر روز آنها به ژاپنی می‌گذرد، بنابراین

I can't just like blah blah blah give them a lot  of language and hope they understand things I have  

نمی‌توانم دوست داشته باشم بلا بله بلا به آنها زبان زیادی بدهم و امیدوارم آنها چیزها را بفهمند. من

to be efficient with my own kids and that's why  I teach you all the same way so most people who  

باید   با بچه های خودم کارآمد باشم و به همین دلیل من به شما به همان روش یاد می دهم تا بیشتر افرادی که   در

are learning languages as adults they don't  have a lot of time to just listen to lots of  

بزرگسالی زبان یاد می گیرند، وقت زیادی برای گوش دادن به مقدار زیادی

English and even if they do that's not really a  good way to learn it's just a very inefficient  

انگلیسی نداشته باشند و حتی اگر این کار را انجام دهند این است. واقعاً راه خوبی برای یادگیری نیست، فقط یک روش بسیار ناکارآمد

way to do it because you're getting information  it's not systematic you probably don't understand  

برای انجام آن است، زیرا شما اطلاعاتی را دریافت می‌کنید، سیستماتیک نیست، احتمالاً

everything and then you have all these open Loops  in your mind where you're like okay what does that  

همه چیز را نمی‌فهمید و سپس همه این حلقه‌های باز  را در ذهن خود دارید که در آن حالت خوب است. آیا این    به این

mean and then you hear this other word over here  it just gets very confusing for people uh uh so  

معنی است و سپس این کلمه دیگر را اینجا می شنوید برای مردم بسیار گیج کننده می شود، اوه اوه، بنابراین

yes like it's it's important to get native input  but structured native input is the key the point  

بله مثل اینکه دریافت ورودی بومی مهم است اما ورودی ساختاریافته اصلی کلیدی

is to help you understand it like a native so if  you understand something then you can use it so  

است    که به شما کمک می کند آن را مانند یک بومی درک کنید. اگر چیزی را می‌فهمید، می‌توانید از آن استفاده کنید.

I'm learning English for eight months so you would  say months but when people speak fast I don't  

من هشت ماه انگلیسی یاد می‌گیرم، بنابراین شما می‌گویید ماه‌ها، اما وقتی مردم سریع صحبت می‌کنند،

understand them that says disease yeah so that's  common uh often the people who are learning the  

آنها را نمی‌فهمم که می‌گوید بیماری بله، بنابراین این امر رایج است، اغلب افرادی که در حال یادگیری

language like they're learning one kind of English  and people speaking or speaking a different kind  

زبان هستند. مثل اینکه آنها یک نوع انگلیسی را یاد می گیرند و افرادی که به زبان انگلیسی متفاوت صحبت می کنند یا صحبت می کنند،

of English so that's why you need to learn uh in a  way that will help you understand native speakers  

به همین دلیل است که شما باید به روشی یاد بگیرید که به شما در درک زبان مادری کمک کند.

have to make up for the lost time what does that  mean well it just means like you lost some time  

باید زمان از دست رفته را جبران کنید. این فقط به این معنی است که شما مدتی را از دست داده‌اید

and now you have to get back so like if you you're  like running in a race and other people are now  

و اکنون باید برگردید، بنابراین اگر مثل این هستید که در یک مسابقه دوید و افراد دیگر اکنون

ahead of you up here you have to make up for lost  time so that's a different use of makeup or makeup  

جلوتر از شما در اینجا هستند، باید زمان از دست رفته را جبران کنید، بنابراین استفاده متفاوت است. از آرایش یا آرایش

for Joel says I need to write down words that I  want to review or how to review process sir yeah  

برای جوئل می‌گوید باید کلماتی را که می‌خواهم مرور کنم یا نحوه بررسی روند را یادداشت کنم، بله،

you just need to get more examples it could be  something that you write down or you hear it or  

فقط باید مثال‌های بیشتری دریافت کنید، ممکن است چیزی باشد که یادداشت می‌کنید یا می‌شنوید یا  آن را می‌خوانید

you read it or you watch it someplace so you can  just type a particular word into Google and it  

یا شما آن را در جایی تماشا کنید تا بتوانید فقط یک کلمه خاص را در Google تایپ کنید و آن

will give you lots of different examples go to  different websites and look at those different  

مثال‌های مختلف زیادی به شما می‌دهد که به وب‌سایت‌های مختلف بروید و به آن نمونه‌های مختلف نگاه کنید

examples or go to YouTube and do the same thing  or get fluent for life so that's what we do  

یا به YouTube بروید و همان کار را انجام دهید یا تا آخر عمر مسلط شوید، بنابراین این چیزی است که ما داریم. انجام دهید

it's all organized for you like that uh Arthur M  Jensen is the author of The Natural method okay  

همه چیز برای شما سازماندهی شده است، اوه، آرتور ام جنسن نویسنده روش طبیعی است، بسیار خوب   اوه

uh it's normal for B2 student to make mistakes  related to conjugations like she have or that  

طبیعی است که دانش‌آموز B2 اشتباهاتی مربوط به صیغه‌هایی مانند او مرتکب شود یا اینکه

student is not a B2 because of those kind of  mistakes ah well I mean if if you're talking  

دانش‌آموز B2 به دلیل این نوع اشتباهات اشتباه کند. منظورم این است که اگر در

about classifying people by level I don't know  I don't really do that just because some people  

مورد طبقه‌بندی افراد بر اساس سطح صحبت می‌کنید، نمی‌دانم، من واقعاً این کار را انجام نمی‌دهم فقط به این دلیل که برخی افراد

might like be good at some things but not  others or they know a lot of vocabulary but  

ممکن است دوست داشته باشند در برخی کارها خوب باشند، اما در برخی دیگر نه، یا واژگان زیادی را می‌دانند، اما

their actual ability to communicate is not very  high so it just depends and it says so I said I  

توانایی واقعی خود را می‌دانند. برقراری ارتباط خیلی زیاد نیست، بنابراین فقط بستگی دارد و می‌گوید بنابراین من گفتم

don't know don't you mind which I wanted to say  do you mind so is it acceptable to say uh and do  

نمی‌دانم اشکالی ندارد که می‌خواستم بگویم آیا مشکلی دارید، بنابراین آیا این قابل قبول است که بگوییم آه و آیا می‌خواهی

you mind giving instead of would you mind yeah  you can use like like do you mind or don't you  

به جای اینکه بدی بدهی ذهن آره  می‌توانی از آن استفاده کنی مثل اینکه مهم نیستی یا ناراحت نیستی.

mind I mean like it's the the kind of natural  way to say it is like do you mind or would you  

منظورم این است که این یک روش طبیعی برای گفتن است

mind those would be more natural than don't you  mind because if you say don't you mind it's like  

مثل اینکه اشکالی داری اگر می گویید مهم نیست، مثل

you're you're asking if I like if I if I'm not  happy with something it's a little bit different  

شما هستید، می پرسید که آیا دوست دارم اگر از چیزی راضی نیستم، کمی متفاوت است

how to learn pronunciation the right way and  not just see how to read a word once and forget  

چگونه تلفظ را به روش صحیح یاد بگیریم و نه فقط ببینیم چگونه یک یک بار کلمه را فراموش کنید و

about it get Frederick click on the link in the  description below this video and install that  

آن را فراموش کنید دریافت فردریک روی پیوند در توضیحات زیر این ویدیو کلیک کنید و آن برنامه را نصب کنید.

app it will teach you pronunciation and help  you learn all the vocabulary and grammar too  

uh Abraham says hello thank you for the lessons  my pleasure I'm making up my mind to get fluent  

تصمیم دارم

in English soon all right very good well I'll make  sure to get subtitles up I'll check to see if any  

به زودی به زبان انگلیسی مسلط شوم، خیلی خوب، حتماً زیرنویس‌ها را می‌آورم، بررسی می‌کنم که آیا یکی

of them have not been automatically subtitled but  we've got to the end of the comments thank you  

از آنها به‌طور خودکار زیرنویس نشده‌اند، اما به پایان زیرنویس رسیده‌ایم. نظرات متشکرم

very much look at that and before I lose my voice  too let me get a nice delicious drink of water

خیلی به آن نگاه کنید و قبل از اینکه صدایم را از دست بدهم اجازه دهید یک نوشیدنی خوب و خوشمزه از آب تهیه کنم،

special Japanese water it helps me it  helps me speak Japanese this water does  

آب ژاپنی مخصوص به من کمک می کند  به من کمک می کند ژاپنی صحبت کنم.

all right well hopefully everyone understands this  just a very quick recap with my fantastic piece of  

با کاغذ خارق‌العاده من

paper over here people often think that you get  fluent just by spending time doing something but  

در اینجا، مردم اغلب فکر می‌کنند که شما فقط با صرف زمان برای انجام کاری مسلط می‌شوید، اما

actually what's happening is you're getting  fluent at moments of understanding and if you  

در واقع چیزی که اتفاق می‌افتد این است که در لحظات درک مسلط می‌شوید و اگر

can bring these moments of understanding closer  together then you get fluent faster that's really  

بتوانید این لحظات درک را به هم نزدیک‌تر کنید ، مسلط می‌شوید. سریعتر این واقعاً

the point of this video so rather than thinking  about living in an English-speaking country or  

هدف این ویدیو است، بنابراین به جای فکر کردن به زندگی در یک کشور انگلیسی زبان یا

like needing to practice or have a like a like  a private teacher or anything like that you just  

مانند نیاز به تمرین یا داشتن یک معلم خصوصی یا هر چیزی شبیه به آن، فقط

need to get these examples faster and that's how  you're going to get fluent faster for people who  

باید این مثال‌ها را سریع‌تر دریافت کنید و اینگونه است. برای افرادی که می‌خواهند سریع‌تر مسلط شوند،

want to get fluent faster maybe some people want  to get fluent more slowly it's a different video  

شاید برخی از افراد بخواهند آهسته‌تر مسلط شوند، این موضوع ویدیویی متفاوت است

subject I suppose but you can take as much time  you like or as you like between these examples  

فکر می‌کنم، اما شما می‌توانید بین این مثال‌ها به اندازه دلخواه یا هر چقدر که دوست دارید زمان بگذارید.

so I use or install a robot chat app if that  works for you I don't know you can give that  

یا یک برنامه چت روباتی را نصب کنید اگر برای شما کار می‌کند. نمی‌دانم می‌توانید آن را

a try but I don't I don't do that for learning  Japanese but maybe it will be helpful I don't know  

امتحان کنید   اما من این کار را برای یادگیری  ژاپنی انجام نمی‌دهم اما شاید مفید باشد نمی‌دانم

give me some water what do you think sir movie is  important to learn uh movies are less important  

کمی به من بدهید به نظر شما چه چیزی آقا فیلم برای یادگیری مهم است، اوه، فیلم‌ها

for me because like the it's not enough review  fast enough for me like I would it's it's a lot  

برای من اهمیت کمتری دارند، زیرا مثل اینکه مرور کافی نیست، به اندازه کافی سریع برای من مثل من این کار را انجام می‌دهم،

of information and uh in order to to really  understand that and get a lot of examples I  

اطلاعات زیادی است و اوه برای اینکه واقعاً آن را بفهمم و یک مثال‌های زیادی می‌خواهم

want to have something smaller so I want smaller  chunks of information like one conversation or  

چیز کوچک‌تری داشته باشم، بنابراین می‌خواهم تکه‌های کوچک‌تری از اطلاعات مانند یک مکالمه یا

one shorter video and then get lots of review  about that and then once I really I feel very  

یک ویدیوی کوتاه‌تر داشته باشم و سپس نظرات زیادی درباره آن دریافت کنم و بعد از آن که واقعاً

confident about that then I would move on to  the next thing Jacqueline says Arigato Drew so  

در مورد آن بسیار مطمئن شدم، سپس به سراغ بعدی می‌روم. چیزی که ژاکلین می‌گوید Arigato Drew بنابراین

subtitles are transcriptions by the end of the  line yeah it always takes a while to get those  

زیرنویس‌ها رونویسی‌هایی در انتهای خط هستند، بله، همیشه مدتی طول می‌کشد تا آن‌ها را دریافت کنید

thanks Drew have a good one and then it says  is Sir commonly used in your culture as British  

با تشکر از Drew یک مورد خوب دارد و سپس می‌گوید آقا معمولاً در فرهنگ شما استفاده می‌شود زیرا

speakers don't use ah yeah you can call people sir  that's like it's it's not it's used more like in  

سخنرانان انگلیسی  آه بله می‌توانید با مردم تماس بگیرید آقا، مثل این است که اینطور نیست، بیشتر در

professional situations but you could you could  use that it would be okay all right so if you  

موقعیت‌های حرفه‌ای استفاده می‌شود، اما می‌توانید استفاده کنید که مشکلی نیست، بنابراین اگر

have any questions you can also send us a mail at  info English anyone.com you can hear me losing my  

سؤالی دارید، می‌توانید به ما ایمیلی به info English any.com شما نیز بفرستید. می‌توان صدایم را در اینجا از دست داد،

voice over here but thank you for joining me it's  been a pleasure helping you understand this this  

اما از اینکه به من ملحق شدید، سپاسگزارم، کمک به شما برای درک این موضوع بسیار لذت بخش بود.

really is an important idea it's like it's like a  wormhole like like uh what's a good way to explain  

it like like cutting time so instead of trying  to take a whole bunch of time to learn English  

وقتی سعی می‌کنی کلی وقت بگذاری تا انگلیسی را یاد بگیری، می‌توانی

you can get fluent much faster by just getting  the examples more efficiently have a fantastic  

خیلی سریع‌تر با استفاده از مثال‌ها به طور کارآمدتر مسلط شوی، یک روز فوق‌العاده داشته باشید،

day be sure to like this video everybody needs  to click that like button right now thank you  

حتماً این ویدیو را دوست داشته باشید، همه باید همین حالا روی دکمه

again for joining me and click on the links in the  description if you'd like to learn more and get  

لایک کلیک کنند. و اگر می‌خواهید بیشتر بدانید و

flown faster with phone for life have a fantastic  day and I'll see you in the next video bye-bye

با تلفن سریع‌تر پرواز کنید، روی پیوندهای موجود در توضیحات کلیک کنید.