Grammar Rules - English Addict 032 - this / that / these / those / which / what - Brexit Countdown

testing testing 1 2 3 I'm not testing the equipment I'm

تست تست 1 2 3 من تجهیزات را تست نمی‌کنم،

actually testing my voice just to make sure it works oh yes it would appear to

در واقع صدایم را تست می‌کنم فقط برای اینکه مطمئن شوم که کار می‌کند، بله، به نظر می‌رسد

be functioning quite well in fact hi everybody here we go it's time for

که کاملاً خوب کار می‌کند، در واقع سلام به همه، ما می‌رویم، وقت آن است که

another live English addict from the birthplace of the English

یک معتاد انگلیسی زنده دیگر از زادگاه زبان انگلیسی

language which of course is England

که البته انگلیس است

I'm back everybody I'm back with you again yes I have been off

من برگشتم همه دوباره با شما برگشتم بله

for a few days because I wasn't feeling very well however I am back with you all

چند روزی است که تعطیل شده ام چون حالم خیلی خوب نبود اما با همه شما

back on YouTube we are now as live as life can be and it is very nice to feel

برگشتم در یوتیوب ما اکنون به همان اندازه زندگی می کنیم و خیلی خوب است که

alive again you don't realize how important your health is until it goes

دوباره احساس زنده بودن کنید، نمی دانید که سلامتی شما چقدر مهم است تا زمانی که از

away fortunately mine has come back so I hope

بین برود، خوشبختانه سلامت من برگشته است، بنابراین

you are feeling SuperDuper today hi everybody this is mr. Duncan in England

امیدوارم امروز احساس SuperDuper داشته باشید سلام به همه این آقای . دانکن در انگلیس

how are you today are you okay I hope so are you happy

حال شما امروز چطور است ، شما خوب هستید، امیدوارم پس خوشحال باشید،

well I am definitely happy because I'm back with you again live on YouTube I

من قطعا خوشحالم زیرا دوباره با شما برگشتم زنده در YouTube.

can't begin to tell you how happy I feel to be here with you again right here on

نمی توانم شروع کنم به شما بگویم که چقدر خوشحالم که دوباره اینجا با شما هستم همین جا در

YouTube and of course let us not forget we are halfway through the week a big

یوتیوب و البته فراموش نکنیم که در نیمه های هفته هستیم، یک هفته بزرگ در

week this week happening here in the UK something very big happening on Friday

این هفته اینجا در بریتانیا اتفاق می افتد، اتفاق بسیار بزرگی در روز جمعه رخ می دهد،

however we won't worry about that at the moment because today it's Wednesday

اما ما در حال حاضر نگران آن نخواهیم بود زیرا امروز چهارشنبه است.

okay I'm going to be honest my voice isn't a hundred percent but it is much

راستش را بخواهید صدای من صد در صد نیست، اما خیلی

better than it was a couple of days ago I couldn't speak it at all a couple of

بهتر از چند روز پیش است، چند روز پیش اصلاً نمی توانستم آن را صحبت

days ago I was in bed feeling really unwell and that's the reason why I

کنم، در رختخواب بودم که واقعاً حالم بد بود و این دلیل اینکه من

wasn't with you one Sunday because I was feeling dreadful and it was my own fault

یک یکشنبه با شما نبودم چون احساس وحشتناکی داشتم و این تقصیر

I know what happened I did my live stream last Friday and that was one live

خودم بود می دانم چه اتفاقی افتاده است که جمعه گذشته پخش زنده ام را انجام دادم و آن یک

stream too far I think I overdid it so that's the reason why I think I became

پخش زنده خیلی دور بود، فکر می کنم زیاده روی کردم پس به همین دلیل است که فکر می‌کنم

more ill after doing lest Friday's live stream however I don't feel too bad my

بعد از انجام پخش زنده روز جمعه بیشتر بیمار شدم، اما من هم احساس نمی‌کنم بد

voice has returned I would say that my voice capacity is around 85 maybe 90% so

صدایم برگشته است، می‌توانم بگویم که ظرفیت صدای من حدود 85 یا 90 درصد است، بنابراین

I still have a little bit more of an improvement to make however I am here I

من هنوز کمی پیشرفت بیشتری برای انجام دادن دارم، اما من اینجا هستم،

hope you are feeling SuperDuper a very big week here in the UK for those who

امیدوارم که شما در یک هفته بسیار بزرگ اینجا در بریتانیا احساس SuperDuper داشته باشید.

have been following the news on Friday the UK will be leaving the European

کسانی که اخبار روز جمعه را دنبال می‌کنند، بریتانیا رسما اتحادیه اروپا را ترک می‌کند،

Union officially in fact we have our little brexit countdown clock would you

در واقع ما ساعت شمارش معکوس کوچکی برای برگزیت داریم،

like to see it there it is two days eight hours 52 minutes and 11 seconds

دوست دارید آن را در آنجا ببینید، دو روز و هشت ساعت و 52 دقیقه و 11 ثانیه

before we officially leave the European Union so you can see the countdown is

قبل از خروج رسمی از اتحادیه اروپا باقی مانده است. اتحادیه اروپا، بنابراین شما می توانید ببینید که شمارش معکوس از

already happening it is happening on Friday which of

قبل در حال انجام است، در روز جمعه اتفاق می افتد که

course is one of my broadcast dates one of my days of the week when I am on

البته یکی از تاریخ های پخش من در یکی از روزهای هفته است که من در

YouTube and for those who are wondering yes you can catch me live on Sunday

YouTube هستم و برای کسانی که در تعجب هستند بله، می توانید من را به صورت زنده تماشا کنید. یکشنبه

Wednesday and Friday so a big event taking place this Friday as we

چهارشنبه و جمعه، بنابراین یک رویداد بزرگ در این جمعه برگزار می شود، زیرا ما به

officially leave the European Union some people here in the UK still don't feel

طور رسمی اتحادیه اروپا را ترک می کنیم، برخی از مردم اینجا در بریتانیا هنوز از آن

very happy about it whilst others are quite overjoyed however there are quite

احساس خوشحالی نمی کنند، در حالی که دیگران بسیار خوشحال هستند

a few problems already occurring concerning certain business deals

، اما در حال حاضر چندین مشکل وجود دارد. در مورد برخی از معاملات تجاری

certain things that we are doing with certain countries around the world so

برخی از چیزهایی که ما با کشورهای خاصی در سراسر جهان انجام می

already we are having lots of difficulties between well with our

دهیم، بنابراین در حال حاضر ما در

relationships between the European Union which we will be saying goodbye to on

روابط خود بین اتحادیه اروپا که روز جمعه با آن خداحافظی خواهیم کرد

Friday and also other countries around the world including the USA so a lot of

و همچنین سایر کشورهای جهان با مشکلات زیادی روبرو هستیم. از جمله ایالات متحده

confusion already and it hasn't even officially happened yet so even though

در حال حاضر سردرگمی زیادی وجود دارد و حتی به طور رسمی هنوز اتفاق نیفتاده است، بنابراین حتی

we do actually leave on Friday it won't actually become official until the end

اگر ما در واقع جمعه را ترک کنیم، در واقع تا پایان سال رسمی نمی شود،

of the year as I understand it however to be honest with you I don't think

اما من می فهمم که با شما صادق باشم. من فکر نمی کنم

anyone really I don't think anyone understands any of this you watch people

کسی واقعاً فکر نمی کنم کسی هیچ یک از این ها را بفهمد. شما مردم را

on TV pretending to understand what it all means

در تلویزیون تماشا می کنید که وانمود می کنند همه معنی آن را می فهمند،

however I am pretty sure that a lot of people don't have a clue so there it is

اما من کاملاً مطمئن هستم که بسیاری از مردم سرنخی ندارند، بنابراین این موضوع وجود دارد.

the countdown is happening where is it till there it is yes can you see it

شمارش معکوس در حال رخ دادن است، جایی که هست تا آنجا بله، آیا می توانید آن

ticking on your screen two days eight hours 50 minutes exactly

را روی صفحه نمایش خود ببینید دقیقاً دو روز هشت ساعت و 50 دقیقه

until we leave the European Union which is happening at 11:00 p.m. on Friday UK

تا زمانی که اتحادیه اروپا را ترک کنیم، که در ساعت 11:00 شب اتفاق می افتد. روز جمعه به وقت انگلستان،

time so that going on I will be with you I will be here on Friday with my usual

به طوری که من با شما خواهم بود، جمعه با پخش زنده همیشگی خود اینجا خواهم بود،

livestream it's great to be back I really couldn't wait I was so excited

بازگشتم عالی است، واقعاً نمی توانستم صبر کنم

this morning when I woke up because the Sun was out however the Sun is not out

امروز صبح که از خواب بیدار شدم بسیار هیجان زده بودم، زیرا خورشید بیرون بود خورشید در حال حاضر بیرون نیست،

at the moment it is looking rather gloomy outside right now in fact

در حال حاضر بیرون تاریک

I think it's starting to rain it looks as if the rain is starting to fall

به نظر می‌رسد، در واقع فکر می‌کنم که باران شروع به باریدن کرده است، به نظر می‌رسد که باران شروع به باریدن کرده است،

outside a very windy quite blustery day a lot of strong wind and we've had some

یک روز بسیار بادی کاملاً طوفانی، باد شدید زیادی می‌وزد. چند

showers as well and there is another view looking into the distance one of

دوش هم داشتم و منظره دیگری هم وجود دارد که به دوردست یکی

the famous landmarks in the place where I live so things are looking a little

از مکان های دیدنی معروف در مکانی که من زندگی می کنم نگاه می کند، بنابراین همه چیز کمی

murky a little dull and very cold it really does feel as if winter has

تیره به نظر می رسد، کمی کسل کننده و بسیار سرد است، واقعاً احساس می کند که زمستان فرا رسیده است.

arrived I'll be honest with you it really does feel as if winter has

با شما صادق باشم، واقعاً احساس می‌کنید که

finally arrived here in the UK hello to the live chat hi live chatters it's nice

بالاخره زمستان به اینجا رسیده است، سلام به چت زنده سلام چت‌های زنده، خوشحالم

to see you here hello - sweetness sweetness Mitra a big hello to you

که شما را اینجا می‌بینم سلام - شیرینی شیرینی میترا یک سلام بزرگ به شما

congratulations you are first on today's live chat

تبریک می‌گویم شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید

nice to see you here I am feeling happy not too bad thank you

خوشحالم که شما را اینجا می بینم من احساس خوشحالی می کنم خیلی بد نیست خیلی متشکرم

very much Martha in Poland is here Cecilia de mousse de mutes or de mousse

مارتا در لهستان اینجاست Cecilia de mousse de mutes یا de mousse

is here nice to see you back I think I saw you before by the way if it is your

اینجاست خوشحالم که دوباره شما را می بینم فکر می کنم قبلاً شما را دیدم در ضمن اگر

first time please let me know hello also to RHS Eric I hope you feel better

اولین بار است لطفاً به من اطلاع دهید سلام به RHS نیز اریک امیدوارم حالتون بهتر بشه

I'm not too bad thank goodness it wasn't the coronavirus for those who were

من خیلی هم بد نیستم خداروشکر که این ویروس کرونا نبود برای اونایی که

worried and wondering about my health it was nothing like that

نگران سلامتی من بودند، این چیزی شبیه

it was just your normal average stinking horrible cold which I I have now shake

به سرماخوردگی بد متعفن معمولی شما بود که الان به اندازه کافی از خودم می لرزم.

enough Alamgir is here also Oh Pedro its Pedro Pedro Belmont Pedro is here today

علمگیر هم اینجاست اوه پدرو پدرو پدرو بلمونت پدرو امروز اینجاست

of course I always have to give a little song to Pedro to cheer him up

البته همیشه باید یه آهنگ کوچولو به پدرو بدهم تا او را تشویق کنم

hello also to hand ow hello hand ow nice to see you here as well Florence I love

سلام هم به دست او سلام دست وای خوشحالم که اینجا هم میبینمت فلورانس من عاشق

your name by the way Florence very nice Belarusian is also

اسمت هستم به هر حال فلورانس خیلی خوب بلاروسی هم

here hello to you it's nice to be back fruit zombie oh

اینجاست سلام به شما خیلی خوب است که برگشتم زامبی میوه ای

hello fruit zombie today by the way we are looking at quite a few things today

سلام زامبی میوه ای امروز به هر حال ما امروز به چند چیز نگاه می

we are looking at the differences between this that and those oh where

کنیم ما به تفاوت های این آن و آن آه کجا نگاه می کنیم

have I gone I seem to have disappeared come back mr. Duncan oh there I am yes

آیا رفته ام به نظر می رسد مشکل دارم ظاهر شد برگرد آقا. دانکن اوه، بله،

sorry about that we are looking at the differences

متاسفم که ما به تفاوت‌های

between this that these and those also another confusing part of English the

بین این و آن‌ها نگاه می‌کنیم، همچنین یکی دیگر از بخش‌های گیج‌کننده انگلیسی

differences and when to use which who and

تفاوت‌ها و زمان استفاده از چه کسی و

that so when do we use these things we'll be looking at it a little bit

آن پس چه زمانی از این موارد استفاده می‌کنیم که به آنها نگاه خواهیم کرد.

later on so lots of things to keep you busy another thing I want to mention

بعد از مدتی چیزهای زیادی که شما را مشغول نگه دارد، نکته دیگری که امروز می خواهم به آن

today do you ever do you ever go to your local supermarket or your local shop

اشاره کنم آیا تا به حال

with a voucher or coupon so do you collect coupons and quite often here in

با یک کوپن یا کوپن به سوپرمارکت یا فروشگاه محلی خود می روید، بنابراین کوپن ها را جمع آوری می کنید و اغلب در اینجا

the UK we will get coupons or vouchers through our letterbox

در انگلستان، ما کوپن ها یا کوپن ها را از طریق صندوق پستی خود دریافت می کنیم

and the reason why these are given out is to tempt us to visit the shops so

و دلیل این که این کوپن ها ارائه می شوند این است که ما را وسوسه کنند تا از مغازه ها بازدید کنیم، بنابراین

what they want us to do they want to go along to their shops and buy things and

آنچه آنها از ما می خواهند انجام دهیم، می خواهند به مغازه های آنها بروند و چیزهایی بخرند و

they will give us some discount so quite often there are many many types of

آنها هم بدهند. به ما تخفیف داده است، بنابراین اغلب انواع مختلفی از

voucher that can be given or sent or even sometimes you might buy a voucher

کوپن ها وجود دارد که می توان آنها را داد یا ارسال کرد یا حتی گاهی اوقات ممکن است یک کوپن بخرید،

so what about you do you ever use vouchers do you ever use these vouchers

بنابراین شما تا به حال از کوپن ها استفاده می کنید آیا تا به حال از این کوپن ها استفاده می کنید

there are many different types of voucher that you can use there's another

، انواع مختلفی از کوپن ها وجود دارد که می توانید از th یک کوپن دیگر وجود دارد،

one so that particular voucher you can see now on screen is giving you Oh

بنابراین آن کوپن خاصی که اکنون می توانید روی صفحه نمایش ببینید، به شما

50% off the price of whatever it is that is being sold so what about you do you

50% تخفیف در قیمت هر چیزی که فروخته می شود، به شما می دهد، پس شما چطور

ever use vouchers and let's look at the words you have the word coupon so coupon

از کوپن استفاده می کنید و بیایید به کلماتی که کلمه کوپن را دارید نگاه کنیم. بنابراین

is something that you can have and use for something in return you can exchange

کوپن چیزی است که می‌توانید در ازای آن داشته باشید و برای چیزی استفاده کنید، می‌توانید

your coupon for something else so maybe you can get something for free or

کوپن خود را با چیز دیگری عوض کنید، بنابراین شاید بتوانید چیزی را به صورت رایگان دریافت کنید یا

perhaps you can get some discount as well and we have the word voucher the

شاید بتوانید تخفیفی نیز دریافت کنید و ما کلمه کوپن را داریم

second word you can see there there it is very

کلمه دوم شما می‌توانید آنجا را ببینید

so again very similar to coupon these two words have very similar meanings and

خیلی شبیه کوپن است، این دو کلمه معانی بسیار مشابهی دارند و

quite often if you have a coupon or a voucher it will give you discount quite

اغلب اگر کوپن یا کوپن دارید،

often you have a discount offer so something that you take to your shop

اغلب به شما تخفیف می دهد، پیشنهاد تخفیف دارید، بنابراین چیزی که به مغازه خود می برید.

something that you use to get an item or maybe your groceries at a lower price

چیزی که از آن برای دریافت یک کالا یا شاید مواد غذایی با قیمت پایین‌تر استفاده

you will get a sort of discount so what about you do you ever use coupons or

می‌کنید، نوعی تخفیف دریافت می‌کنید، بنابراین وقتی به خرید می‌روید از کوپن‌ها یا

vouchers when you go shopping some people are crazy about them some people

کوپن‌ها استفاده می‌کنید، برخی افراد دیوانه آنها هستند، برخی

are obsessed with vouchers and coupons and they will often cut them out of

افراد وسواس فکری دارند. کوپن ها و کوپن ها و اغلب آنها را از

magazines or out of the newspaper and they will collect them and then they

مجلات یا روزنامه بر می دارند و آنها را جمع می کنند و سپس

will go shopping or they will send off for a special offer

به خرید می روند یا

by using their vouchers or coupons so what about you now I know many years ago

با استفاده از کوپن ها یا کوپن های خود برای یک پیشنهاد ویژه می فرستند، پس حالا من چه می گویید. می‌دانید سال‌ها پیش

it was seen as a thing that women did so housewives would often collect coupons

به‌عنوان کاری دیده می‌شد که زنان خانه‌دار اغلب کوپن‌ها را جمع‌آوری

and then they would go to do the shopping or they would buy things with

می‌کردند و سپس برای خرید می‌رفتند یا چیزهایی را

some nice discount on top very nice so a voucher a voucher is something that you

با تخفیف خوب می‌خریدند، بنابراین یک کوپن یک کوپن چیزی است که شما می‌خواهید.

can use in exchange for an offer service or maybe an item sometimes a voucher

می توانید در ازای یک سرویس پیشنهادی یا شاید یک کالا استفاده کنید، گاهی اوقات یک کوپن

will allow you to have something for free so you won't have to pay for it at

به شما اجازه می دهد چیزی را به صورت رایگان داشته باشید، بنابراین اصلاً مجبور نیستید برای آن هزینه کنید،

all so quite often restaurants will give you a voucher because they want you to

بنابراین اغلب رستوران ها به شما کوپن می دهند زیرا می خواهند شما

come back so if you have a lovely meal in a restaurant they will often give you

بیایید. پس اگر یک غذای خوشمزه در رستوران می خورید، اغلب به

a voucher which will give you discount when you return so they want you to come

شما کوپنی می دهند که در هنگام بازگشت به شما تخفیف می دهد، بنابراین از شما

back what they are trying to do is get your loyalty

می خواهند که برگردید وفاداری شما را به دست بیاورند،

it's a great word I like that word loyalty so when we talk about loyalty we

کلمه بسیار خوبی است من آن را دوست دارم وفاداری کلمه بنابراین w ما در مورد وفاداری صحبت می کنیم، ما در

are talking about you staying with that thing or that person so you remain loyal

مورد این صحبت می کنیم که شما با آن چیز یا آن شخص می مانید، بنابراین شما

to that company that restaurant or that shop so quite often we will give

به آن شرکت آن رستوران یا آن فروشگاه وفادار می مانید، خیلی اوقات ما به

vouchers for many reasons quite often we will give vouchers or a token or

دلایل زیادی کوپن می دهیم اغلب ما کوپن یا یک نشانه یا

something that will offer discount the next time you come into the restaurant

چیز دیگری می دهیم. که دفعه بعد که وارد رستوران

or the shop sooo easy says I want to ask if he teaches with an American accent

یا مغازه شدید تخفیف می‌دهد خیلی راحت می‌گوید می‌خواهم بپرسم آیا او با لهجه آمریکایی

well what you should do is ask yourself that question do I sound like an

خوب آموزش می‌دهد چه کاری باید انجام دهید این است که از خود بپرسید که آیا من شبیه یک

American so if you don't know the difference then this is it this is my

آمریکایی به نظر می‌رسم پس اگر این کار را نکنید. تفاوت را ندانید پس این

accent so is it American English or British

لهجه من است پس انگلیسی آمریکایی است یا انگلیسی

English to be honest with you it doesn't really matter because 95% of all English

انگلیسی اگر با شما صادق باشم واقعاً مهم نیست زیرا 95٪ از کل انگلیسی

is the same whether it is American English or British English there is only

ها یکسان هستند چه انگلیسی آمریکایی یا انگلیسی انگلیسی وجود داشته باشد. فقط

one English language however there are many different accents so there you go

یک زبان انگلیسی وجود دارد، با این حال لهجه های مختلفی وجود دارد، بنابراین شما بروید،

hello Chris tell mister don't go and how is your mother does she feel better I

سلام کریس بگویید آقا نرو و حال مادرت چطور است حالش بهتر است من

won't to talk too much about it I don't want to talk about this because it's a

زیاد در مورد آن صحبت نمی کنم نمی خواهم در مورد این صحبت کنم چون یک

private thing away from YouTube so I will say that not much has changed and

پری است چیزی را از YouTube دور کنید، بنابراین من می گویم که چیز زیادی تغییر نکرده است و

that's it that's all I'm saying about that hello also to Palmero many people

این تمام چیزی است که در مورد آن می گویم سلام به Palmero نیز بسیاری از مردم

prefer to buy something on the cheap oh I like that yes if you buy something on

ترجیح می دهند چیزی را ارزان بخرند، اوه من دوست دارم که بله اگر چیزی را ارزان بخرید

the cheap I love that expression it means you get it at a good price you get

من این عبارت را دوست دارم، به این معنی است که شما آن را با قیمت خوب دریافت می کنید، تخفیف خوبی دریافت می کنید،

good discount so if you buy something on the cheap it means you pay just a little

بنابراین اگر چیزی را ارزان بخرید، به این معنی است که فقط

amount of money a small amount or maybe the price has been reduced

مقدار کمی پول پرداخت می کنید یا شاید قیمت آن کاهش یافته است

Helena mr. Duncan do you know that vitamin D is recommended for people who

هلنا آقای. دانکن آیا می‌دانید ویتامین D برای افرادی که

live in areas where the Sun doesn't shine very much well we do get sunshine

در مناطقی زندگی می‌کنند که خورشید خیلی خوب نمی‌تابد، توصیه می‌شود

here even during winter Thank You Helena in fact mr. Steve mentioned this the

. استیو روز گذشته به این موضوع اشاره کرد که

other day he was also talking about vitamin D because he thought that the

او همچنین در مورد ویتامین D صحبت می کرد زیرا فکر می کرد

reason why I got this cold this fever is because I was deficient in vitamin D so

دلیل این سرماخوردگی من در این تب این است که کمبود ویتامین D داشتم بنابراین

it's very strange that you should mention that very interesting because

بسیار عجیب است که شما باید ذکر کنید که بسیار جالب است زیرا

Steve was talking about the same thing the other day

استیو در مورد آن صحبت می کرد. همین روز

hello also to Luis Mendez hello Luis nice to see you here today

سلام به لوئیس مندز سلام لوئیس خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم

the UK Parliament and the EU MPs will stop stop their jobs in the Strasbourg

، پارلمان بریتانیا و نمایندگان اتحادیه اروپا کار خود را در پارلمان استراسبورگ متوقف خواهند کرد.

Parliament one interesting thing that is going to happen it is because we have

یک اتفاق جالب این است که ما

representatives in the European Union Parliament but where do we leave on

نمایندگانی در پارلمان داریم پارلمان اتحادیه اروپا را ترک کنیم اما روز جمعه کجا را ترک کنیم

Friday their jobs will disappear they won't have jobs anymore because we won't

مشاغل آنها ناپدید می شود آنها دیگر شغلی نخواهند

be part of Europe so because we're leaving the members who are British

داشت زیرا ما بخشی از اروپا نخواهیم بود بنابراین اعضایی را که شهروندان بریتانیایی

citizens representing the UK in the European Parliament will no longer exist

هستند و نماینده بریتانیا در پارلمان اروپا هستند ترک می کنیم. دیگر وجود نخواهد داشت،

because we won't be part of the European Union that is what is happening on

زیرا ما بخشی از اتحادیه اروپا نخواهیم بود، این همان چیزی است که در روز جمعه اتفاق می افتد،

Friday we are ticking down the clock is ticking

ما در حال پایین آوردن ساعت هستیم

as you can see towards brexit which is happening on Friday however it won't be

همانطور که می بینید به سمت برگزیت که در حال وقوع است. اما جمعه

until the end of the year before we start seeing the real effects of leaving

تا پایان سال باقی نخواهد ماند و ما شروع به دیدن اثرات واقعی خروج

the European Union what will the effects be what

از اتحادیه اروپا خواهیم کرد که چه تأثیراتی خواهد داشت چه

happen nobody knows isn't it exciting oh I can't wait

اتفاقی می افتد هیچ کس نمی داند آیا هیجان انگیز نیست اوه من نمی توانم صبر

I really can't yes there are many accents in the UK there are many accents

کنم واقعاً می توانم. بله لهجه‌های زیادی در بریتانیا وجود دارد،

of English all around the world so as you travel around the world you will

لهجه‌های انگلیسی زیادی در سرتاسر جهان وجود دارد، بنابراین در حین سفر در سراسر جهان،

always hear English spoken in different ways

همیشه زبان انگلیسی را به روش‌های مختلف می‌شنوید،

however the base of the English or the root of the English will be the same

اما پایه انگلیسی یا ریشه انگلیسی این خواهد بود. همان‌طور

there is only one English language only one however there are many variations as

که فقط یک زبان انگلیسی وجود دارد، فقط یک زبان وجود دارد، اما

to how it is spoken depending on the accent thank you very much hello

بسته به لهجه، تفاوت‌های زیادی در نحوه صحبت کردن آن وجود دارد، بسیار متشکرم سلام

esker it is a lovely day it isn't too bad here it's not too bad

سرباز، روز خوبی است، اینجا خیلی بد نیست، خیلی بد نیست

hello christelle thank you very much also for your health advice i'm feeling

سلام کریستل، متشکرم خیلی هم به خاطر توصیه‌های سلامتی شما، حالم

much better thank you the worst part of having a cold is when everything starts

خیلی بهتر است، ممنون، بدترین بخش سرماخوردگی زمانی است که همه چیز شروع

to become sore inflamed painful especially my throat I don't know why

به دردناک شدن می‌کند و ملتهب می‌شود، به خصوص گلویم دردناک است، نمی‌دانم چرا

whenever I have a cold whenever I get a fever it always goes

هر وقت سرما می‌خورم هر وقت تب می‌کنم همیشه

straight to my throat I think it's because I use my voice quite a lot that

مستقیم به سمت من می رود roat فکر می‌کنم به این دلیل است که من از صدایم زیاد استفاده می‌کنم و

might be the reason why hello to Jamelia hello Jamelia nice to see you again as

ممکن است دلیل این باشد که سلام به جملیا سلام جمیلیا خوشحالم که دوباره شما را می‌بینم و

well thank you very much thank you also - oh hello pal Meera says I reckon that

همچنین از شما بسیار متشکرم - اوه سلام رفیق میرا می‌گوید من فکر می‌کنم

there are some businesses about vitamin D because medics always talk about the

کسب‌وکارهایی وجود دارد در مورد ویتامین D زیرا پزشکان همیشه در مورد کمبود این ویتامین صحبت می کنند،

lack of this vitamin even in Australia where they have lots of sunlight so I

حتی در استرالیا که نور خورشید زیادی دارند، بنابراین من

think vitamin D is one of those things that you can be deficient in that means

فکر می کنم ویتامین D یکی از مواردی است که ممکن است در آن کمبود داشته باشید، به این معنی

you don't have enough of it so it is something that a lot of people

که به اندازه کافی از آن ندارید. چیزی است که بسیاری از مردم

maybe forget about we always think about vitamin C because it is present in many

ممکن است آن را فراموش کنند، ما همیشه به ویتامین C فکر می کنیم، زیرا این ویتامین در بسیاری از

things however however vitamin D can sometimes be hard to obtain especially

چیزها وجود دارد، با این حال، ویتامین D گاهی اوقات می تواند به سختی دریافت شود، به خصوص

if you live in a place where there isn't much sunlight so a lot of things to talk

اگر در مکانی زندگی می کنید که نور خورشید زیاد نیست. از چیزهایی که

about today I suppose we should mention one of the

امروز باید در مورد آن صحبت کنیم، فکر می کنم باید به یکی از

biggest news stories of recent times a lot of people affected by the outbreak

بزرگترین خبرهای اخیر اشاره کنیم، بسیاری از افراد تحت تأثیر

of the corona virus in China one particular area called Wuhan which is

شیوع ویروس کرونا در چین، یک منطقه خاص به نام ووهان

where apparently it all started this reminds me of SARS way back in 2003

که ظاهراً همه چیز از آنجا شروع شد. سارس را در سال 2003 به من نشان می دهد

almost exactly the same time of year so I remember way back in 2003 when SARS

تقریباً دقیقاً در همان زمان سال، بنابراین به یاد دارم سال 2003 زمانی که سارس شیوع پیدا

broke out and a lot of people are saying that the corona virus that is affecting

کرد و بسیاری از مردم می گویند که ویروس کرونا که اکنون مردم را تحت تأثیر قرار می

people now is very similar very similar to the SARS virus from 2003 teacher you

دهد بسیار شبیه به SARS است. ویروس از سال 2003 معلم

have the most clear an excellent British accent Thank You beet trees that is very

شما واضح ترین لهجه انگلیسی عالی را دارید ممنون درختان چغندر که بیان آن بسیار

kind of you to say so we're looking at the differences between these particular

محبت آمیز است، بنابراین ما به تفاوت بین این کلمات خاص نگاه می کنیم

words so there are a lot of words that people become confused with or confused

بنابراین کلمات زیادی وجود دارد که مردم با آنها اشتباه می گیرند یا گیج

by so we have this that these and those some very interesting words so this can

شده است بنابراین ما این و آن چند کلمه بسیار جالب داریم، بنابراین این را می

be used in many ways it can be used as a pronoun and also as a determiner so you

توان در بسیاری از موارد استفاده کرد و می توان از آن به عنوان ضمیر و همچنین به عنوان تعیین کننده استفاده کرد، بنابراین شما

can say what this thing is you can say what this thing does or will do you can

می توانید بگویید این چیز چیست، می توانید بگویید این چیز چه می کند یا آیا می

also point to something and that is mine

توانید به چیزی اشاره کنید و آن مال من است

and quite often we will say this as the pronoun so let's have a look at some

و اغلب ما این را به عنوان ضمیر می گوییم، بنابراین بیایید در

examples shall we whilst we are talking right here on YouTube so here is the use

حالی که در اینجا در یوتیوب صحبت می کنیم به چند نمونه نگاهی بیندازیم، بنابراین در اینجا استفاده

of this as a pronoun quite often we use this to describe a thing that is close

از این به عنوان ضمیر است. اغلب ما از این استفاده می کنیم چیزی را توصیف کنید که

at hand or near by so something that is close something that is nearby maybe it

در دست یا نزدیک است، بنابراین چیزی نزدیک چیزی است که در نزدیکی شما است،

is in front of you maybe it is very close to where you are standing or

شاید در مقابل شما باشد، شاید خیلی نزدیک به جایی است که ایستاده اید یا

sitting something that is nearby for example is this your bag so you are

نشسته اید، چیزی که نزدیک است، مثلاً این کیف شماست. شما

referring to something that is nearby and visible is this your cat this is not

به چیزی اشاره می کنید که نزدیک است و قابل مشاهده است آیا این گربه شما این

my car I think this milk has gone sour where we say sour it means bad so

ماشین من نیست من فکر می کنم این شیر ترش شده است جایی که ما می گوییم ترش یعنی بد پس

something has gone rotten something has become bad it has become

چیزی فاسد شده است چیزی بد شده است

inedible something can not be eaten or drink because it has gone sour so the

غیر قابل خوردن است چیزی نمی تواند باشد خورده یا بنوشید چون ترش شده است بنابراین

word this is referring to something that is nearby this is this your bag is this

کلمه this به چیزی اشاره دارد که در نزدیکی است این کیف

your cat this is not my car I think this milk has gone sour this can also be used

شماست این گربه شما این ماشین من نیست فکر می کنم این شیر ترش شده است این می تواند

when introducing someone or something so you can use the word this it can be used

هنگام معرفی کسی یا چیزی نیز استفاده شود بنابراین می‌توانید از کلمه this استفاده کنید. می‌توان برای

when introducing something or someone a situation that has occurred or is

معرفی چیزی یا موقعیتی استفاده کرد که اتفاق افتاده یا در

occurring you might be showing someone your new

حال رخ دادن است، ممکن است به کسی جدید خود را نشان دهید.

you might be expressing the willingness to give someone something nice you might

be introducing your friend to someone you might also be making an announcement

در حال معرفی دوست خود به کسی، ممکن است

where you are introducing yourself for example this is my new car you are

در جایی که خود را معرفی می کنید، اعلامیه می دهید، به عنوان مثال این ماشین جدید من است، شما در حال

introducing your new car you are showing your new car to someone or some people

معرفی ماشین جدید خود هستید، ماشین جدید خود را به کسی یا برخی افراد

this is your surprise you are showing the thing that you have bought for

نشان می دهید. اینکه شما برای کسی خرید کرده اید

someone this is your surprise you are showing someone a thing that you have

این تعجب شماست شما دارید به کسی چیزی را نشان می دهید که

bought for them maybe you are introducing your friend this is my

برای او خریده اید شاید دوست خود را معرفی می کنید این دوست من

friend Steve this is my friend Steve so in this situation you might use your

استیو این دوست من استیو است بنابراین در این شرایط ممکن است از

hand or your finger to show the person as you introduce them this is my friend

دست یا انگشت خود استفاده کنید. برای نشان دادن آن شخص در حالی که شما او را معرفی می کنید، این دوست من است

Steve maybe you are on a plane and you are about to take off the captain of the

، شاید شما در هواپیما هستید و می خواهید از هواپیما خارج شوید، کاپیتان

plane will introduce himself or herself this is your captain speaking this is

هواپیما خودش را معرفی می کند.

your captain speaking so these are all introducing things they are all being

معرفی چیزهایی که همه

used to introduce something this can also be the nearer of two things close

آنها برای معرفی چیزی استفاده می شوند، این نیز می تواند نزدیکتر از دو مورد نزدیک

to the speaker now this is a very interesting point to make quite often we

به سخنران

will have things around us however the difference between all of those things

باشد. gs در اطراف ما با این حال تفاوت بین همه آن چیزها

is they are at different distances so maybe we will refer to something nearby

این است که آنها در فواصل مختلف هستند، بنابراین شاید ما به چیزی نزدیک

and then we will refer to thing that is far away this is nearby

اشاره کنیم و سپس به چیزی که دور است اشاره کنیم این نزدیکی

that is far away this that this that so quite often we use this to show

است که دور است ما از این برای نشان دادن

something that is nearer to the speaker the thing that is nearer than something

چیزی که به گوینده نزدیکتر است، چیزی که نزدیکتر از چیز

else so mr. steve is over there he's far away

دیگری است استفاده می کنیم. استیو آنجاست او دور است

I am here with these or this this is near that is far away this that so quite

من اینجا هستم با اینها یا این این نزدیک است این دور است که

often we will use those two words and they will often refer to things that are

اغلب ما از این دو کلمه استفاده می کنیم و آنها اغلب به چیزهایی اشاره می کنند که

either near to us this or far away or more distant that for example this one

یا به ما نزدیک هستند یا دور یا دورتر است که مثلاً این

is better than that one over there this one is better than that one over there

یکی بهتر از آن یکی آن طرف است، این یکی بهتر از آن یکی آن طرف است،

so you are comparing the nearest thing to something that is further away this

بنابراین شما نزدیک ترین چیز را با چیزی که دورتر است مقایسه می کنید، این

one is better than that one over there this dress looks much better than that

یکی بهتر از آن یکی آن طرف است، این لباس خیلی بهتر به نظر می رسد. از اون

awful blue one this dress looks much better than that awful blue one this

آبی افتضاح این لباس خیلی بهتر از اون آبی افتضاح به نظر میرسه این

dress looks much better than that awful blue one so you can see that this is

لباس خیلی بهتر از اون آبی افتضاح به نظر میرسه بنابراین میبینید که از

being used to show the thing that is nearest to you you are comparing one

این برای نشان دادن نزدیکترین چیزی که به شما نزدیکتر است استفاده می شود شما دارید یک

thing with another I can't tell the difference between this one and that one

چیز را با چیز دیگری مقایسه می کنید من نمی توانم تفاوت بین این یکی و آن یکی

so you again you are comparing things maybe one thing is close to you

را تشخیص دهم پس شما دوباره دارید چیزها را با هم مقایسه می کنید شاید یک چیز به شما نزدیک است

and the other thing is far away I can't tell the difference between this one and

و چیز دیگر دور است.

that one back to the live chat very briefly

چت زنده خیلی مختصر

oh hello Florence unfortunately Florence has to go that's not very nice I hope to

آه سلام فلورانس متأسفانه فلورانس باید برود که خیلی خوب نیست، امیدوارم

see you again later after all these days lying in bed suffering broken boy hello

بعد از این همه روز که در رختخواب دراز کشیده ام پسر شکسته ای رنج می برد، بعداً دوباره

to see hello seeing you here is such a pleasure thank you very much

ببینمت.

nice to see you here as well hello also ts hello ts nice to see you back again

خوب سلام من هم سلام خوشحالم که دوباره شما را می بینم

yes I am here but unfortunately I haven't been very well and that's the

بله من اینجا هستم اما متأسفانه حالم خیلی خوب نیست و به

reason why I wasn't here on Sunday that is the reason why I was away if you want

همین دلیل است که یکشنبه اینجا نبودم به همین دلیل است که اگر می خواهید

to get in touch by the way you are more than welcome to do so you can send me an

بروید اینجا نبودم در تماس با روشی که از شما استقبال می‌کند، می‌توانید به من ایمیل بفرستید،

email you can also I suppose you can follow me

همچنین می‌توانید فکر می‌کنم می‌توانید من را

on Facebook because I do have a Facebook page and if you want to send a donation

در فیس‌بوک دنبال کنید زیرا من یک صفحه فیس‌بوک دارم و اگر می‌خواهید برای کمک

to my paypal to help my work continue you can

به پی پال من کمک مالی بفرستید. کار من ادامه دارد شما می توانید

mm-hmm I'm just drinking some water give me a moment

mm-hmm من فقط کمی آب می خورم یک لحظه به من بدهید

I'm drinking some water don't forget also you can like and subscribe if you

من دارم کمی آب می خورم فراموش نکنید همچنین اگر دوست دارید آنچه را که اکنون در صفحه خود می بینید می توانید لایک کنید و مشترک شوید

like what you're seeing now on your screen if you like this then why not

این پس چرا لایک نمی

like and subscribe I would really appreciate it it would be it would be

کنم و مشترک نمی شوم من واقعاً از آن متشکرم که همیشه چنین خواهد بود

ever so nice thank you very much for that hello Irene hello also - ROH sir

خیلی خوبه خیلی ممنون بابت اون سلام ایرنه سلام هم - ROH آقا

hello Rosa hi everyone I am late don't worry about being late I don't mind

سلام رزا سلام به همه من دیر اومدم نگران دیر اومدن نباشید من مهم نیستم

you can be late sometimes it is better to be late than never

می تونید دیر برسید گاهی بهتر از هرگز دیر رسیدن بهتر است

that's what I say hello Pedro who says broken boy and TS is here broken boy oh

این چیزی است که من می گویم سلام پدرو که می گوید پسر شکسته و تی اس اینجاست پسر شکسته اوه

hello there nice to see you back as well I haven't seen you on the live chat for

سلام خوشحالم که دوباره تو را می بینم من مدت زیادی است که تو را در چت زنده ندیده ام

quite a long time in fact hello also - semi

در واقع سلام - نیمه

hello semi look very well today I think you are not sick anymore I feel great

سلام نیمه سلام امروز خیلی خوب به نظر می رسم. فکر کن که دیگر مریض نیستی من احساس خوبی

however my throat is still a little rough unfortunately so if my voice does

دارم، با این حال گلویم هنوز کمی خشن است، متأسفانه، بنابراین اگر

sound a little rough that is the reason why but no I am feeling so much better

صدایم کمی خشن به نظر می‌رسد به همین دلیل است، اما نه، امروز احساس خیلی بهتری

today I can't begin to tell you how relieved I felt this morning when I woke

دارم، نمی‌توانم شروع کنم به شما بگویم چگونه امروز صبح وقتی از خواب بیدار

up and I really felt quite well for the first time in many days Cecilia is here

شدم احساس راحتی کردم و واقعاً برای اولین بار بعد از چند روز احساس بسیار خوبی

thanks a lot as well we are having so much rain here in Belo Horizonte yes

I've seen that actually on television so yes they did mention that that actual

داشتم. بله آنها اشاره کردند که آن

place can you believe it hello Pedro hello also

مکان واقعی می توانید آن را باور کنید سلام پدرو سلام نیز

- Irene who says a big hello to you thank you very much we are talking about

- ایرن که یک سلام بزرگ به شما می گوید بسیار متشکرم، ما در مورد

uses of this and also the way it connects with the word that this can

موارد استفاده از این و همچنین نحوه ارتباط آن با این کلمه صحبت می کنیم که این

also refer to something that has been referred so it is referring to a thing

نیز می تواند به چیزی اشاره کند که اشاره شده است، بنابراین به چیزی اشاره می کند

that has just been mentioned so maybe you are having a conversation with

که اخیراً انجام شده است. اشاره کرد، بنابراین شاید شما در حال گفتگو با

someone and you mentioned something and then you bring up the topic again after

کسی هستید و چیزی را ذکر کرده اید و سپس بعد از صحبت در مورد آن موضوع را دوباره مطرح می کنید

talking about it so maybe you will find other people doing the same thing

، بنابراین ممکن است افراد دیگری را پیدا کنید که همین کار را انجام می دهند و

referring to a thing that has just been mentioned so let's have a look at some

به چیزی اشاره می کنند که به تازگی ذکر شده است، پس بیایید یک موضوع را مطرح کنیم. به چند نمونه نگاه کن

examples shall we okay I used to listen to stories of travelers finding

خوب می‌شود من به داستان‌هایی گوش می‌دادم که مسافران

themselves and this has always inspired me so you can see that we are talking

خودشان را پیدا می‌کردند و این همیشه به من الهام می‌داد، بنابراین می‌توانی ببینی که ما در

about a subject and then we were we are referring to it again at the end of the

مورد موضوعی صحبت می‌کنیم و سپس در انتهای جمله دوباره به آن اشاره می‌کنیم.

sentence I used to listen to stories of travelers finding themselves and this

من به داستان های مسافرانی که خودشان را پیدا می کنند گوش می دادم و

has always inspired me so if you find yourself I suppose I should explain what

این همیشه برای من الهام بخش بوده است، بنابراین اگر خودتان را پیدا کردید، فکر می کنم باید توضیح دهم

that means to find yourself is to discover your true identity

که پیدا کردن خود یعنی کشف هویت واقعی خود

if you find yourself it means you discover who you really are

اگر خودتان را پیدا کنید. t به این معنی است که شما متوجه می شوید که واقعاً چه کسی هستید،

maybe things that you didn't realize you could do so you can find yourself by

شاید کارهایی که نمی دانستید می توانید انجام دهید، بنابراین می توانید خود را با

doing something different maybe having a change of scenery or a change of career

انجام کاری متفاوت بیابید، شاید با تغییر مناظر یا تغییر شغل،

you might find yourself another example of using this to refer back to a subject

ممکن است خودتان مثال دیگری از استفاده از آن برای اشاره پیدا کنید. بازگشت به موضوعی

I asked you to give him a call but this was not done so we are naming or

که از شما خواستم با او تماس بگیرید اما این کار انجام نشد، بنابراین ما موضوعی را نام می بریم یا

mentioning a topic and then we are referring to it again in the subject

ذکر می کنیم و سپس در موضوعی

I asked you to give him a call but this was not done so I asked you to phone the

که از شما خواستم با او تماس بگیرید دوباره به آن اشاره می کنیم اما این کار انجام نشد. من از شما خواستم که با آن

person however this was not done so you are referring once again to the thing

شخص تماس بگیرید، اما این کار انجام نشد، بنابراین شما یک بار دیگر به چیزی

that was mentioned at the start of the sentence we could also use this as a

که در ابتدای جمله ذکر شد اشاره می کنید، ما همچنین می توانیم از آن به عنوان یک

determiner in another way of using these so this tends to be a singular thing

تعیین کننده در روش دیگری برای استفاده از اینها استفاده کنیم، بنابراین این یک مورد است. چیزهای مفرد

these are often plural so this thing these things these are the things that I

اینها اغلب جمع هستند بنابراین این چیزها این چیزها چیزهایی هستند که می

want to talk to you about this is the thing that I want to talk to you about

خواهم با شما در مورد آن صحبت کنم این چیزی است که می خواهم با شما در مورد آن صحبت کنم

so this is often used as singular these are often used as plural I hope you

بنابراین این اغلب به عنوان مفرد استفاده می شود اینها اغلب به عنوان جمع استفاده می شوند امیدوارم شما این را

understand that because I'm moving on now so this can be used to identify a

درک می کنید زیرا من متحرک هستم اکنون ادامه دهید تا بتوان از آن برای شناسایی یک

specific person or thing nearby or being indicated or experienced so something

شخص یا چیز خاص در نزدیکی استفاده کرد یا نشان داده شده یا تجربه شده است، بنابراین چیزی

that is close to you something that you are pointing out or something that you

که به شما نزدیک است، چیزی که به آن اشاره می کنید یا چیزی که

have experienced so there are many ways of using this using this particular

تجربه کرده اید، بنابراین راه های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد.

clause for example don't listen to this guy don't listen to this guy don't

بند خاص مثلاً به این پسر گوش نده به این پسر گوش نکن

listen to this guy he doesn't know what he's talking about so don't listen to

به این پسر گوش نکن او نمی داند در مورد چه چیزی صحبت می کند پس به

this guy we are saying I already know that that person is not worth listening

این پسری که می گوییم گوش نده من قبلاً می دانم که کسی ارزش گوش دادن

to I am Telling You don't listen to this guy as soon as I saw her I thought this

را ندارد من می گویم شما به محض اینکه او را دیدم به حرف این پسر گوش نده فکر کردم این

girl will be mine or is mine as soon as I saw her I thought this

دختر مال من خواهد بود یا مال من است به محض اینکه او را دیدم فکر کردم این

girl is mine whoo-hoo that sounds a bit creepy it sounded like a lovely sentence

دختر مال من است اووووو کمی ترسناک به نظر می رسید جمله ای دوست داشتنی

in my head but now as I'm reading it it seems a little bit creepy I've seen this

در ذهنم به نظر می رسد اما اکنون که دارم آن را می خوانم کمی ترسناک به نظر می رسد من این

guy before I've seen this guy before so again we are referring to something that

مرد را قبل از این که قبلاً این مرد را دیده بودم دیده ام پس باز هم به چیزی اشاره می کنیم که

we have already experienced something we have already experienced this can also

داریم قبلاً چیزی را تجربه کرده ایم که قبلاً تجربه

be used with periods of time related to the present or now this can be used with

کرده ایم از زمان مربوط به زمان حال یا اکنون می توان از آن با

periods of time related to the present what we are talking about there is a

دوره های زمانی مربوط به زمان حال استفاده کرد که ما در مورد آن صحبت می کنیم یک

moment of time relating to where we are now in the present let's have a look at

لحظه زمانی مربوط به جایی است که اکنون در حال حاضر هستیم.

some examples for example I thought you were busy all this week I thought you

فکر می کردم تمام این هفته سرت شلوغ بود من فکر می کردم

were busy all this week I thought you were busy

تمام این هفته سرت شلوغ بود فکر می کردم تمام این هفته سرت شلوغ بود

all this week I thought you were busy all this week so when we talk about this

فکر می کردم تمام این هفته سرت شلوغ بود بنابراین وقتی در مورد این هفته صحبت می کنیم در

week we are talking about the week that we are in or maybe the week that is

مورد هفته ای صحبت می کنیم که در آن هستیم یا شاید هفته ای

coming to an end or maybe we are at the end of the week

که به پایان می رسد یا شاید ما در پایان هفته

and we are saying I thought you were busy all this week now you know that we

هستیم و می گوییم فکر می کردم تمام این هفته مشغول بودید حالا می دانید که

are still in the week because we use the word this this week if it was another

ما هنوز در هفته هستیم زیرا اگر این هفته از کلمه این استفاده می کنیم یک

week it would have been last week or next week however because we are still

هفته دیگر بود، هفته گذشته یا هفته آینده بود، اما چون ما هنوز

in the same week we say this week we will have to cut spending after this

در همان هفته هستیم، می گوییم این هفته باید پس از این ماه فروش ضعیف هزینه ها را کاهش دهیم، پس از این

month of poor sales we will have to cut spending after this month of

ماه فروش ضعیف باید هزینه ها را کاهش

poor sales this means that because we did not sell many things or maybe there

دهیم. یعنی چون خیلی چیزها را نفروختیم یا شاید در آنجا

our sales were down we will have to make cuts maybe we will have to get rid of

فروش ما کاهش یافته است، ما مجبور به کاهش خواهیم بود، شاید مجبور شویم از شر

some of our employees maybe we will be can't spend as much money as we did

برخی از کارمندان خود خلاص شویم، شاید نتوانیم به اندازه قبل از آن پول خرج کنیم، پس از این ماه فروش ضعیف

before we will have to cut spending after this month of poor sales so you

مجبور به کاهش هزینه ها شویم. بنابراین شما

are relating or referring to a particular moment of time in this

در حال ارتباط یا اشاره به یک لحظه خاص از زمان در این

particular case it is the month that has just passed how are you this morning

مورد خاص هستید، این ماه است که به تازگی گذشته است، حال شما امروز صبح

well this is a simple one you might hear a lot of people refer to the day that

خوب است، این یک لحظه ساده است که ممکن است بشنوید که بسیاری از مردم به روزی که

you are actually in how are you this morning how are you this morning so this

شما واقعاً هستید اشاره می کنند. در چگونه هستید امروز صبح چطور هستید پس این

is said in the present tense because you are saying how are you this morning so

به زمان حال گفته می شود زیرا شما می گویید امروز صبح چطور هستید پس

it is happening right now it is happening right now this can also be

همین الان اتفاق می افتد همین الان اتفاق می افتد این همچنین می تواند

used informally in speech to draw attention to something so this is an

به طور غیر رسمی در گفتار برای جلب توجه استفاده شود به چیزی بنابراین این یک

interesting way of using this informally and you will see that the sentences do

روش جالب برای استفاده غیررسمی از آن است و خواهید دید که جملات از

not look correct grammatically however they are often

نظر گرامری درست به نظر نمی رسند، اما اغلب در انگلیسی استفاده می شوند.

used in English I turned round and there was this big horrible creature looming

over me and no it wasn't mr. Steve I turned round and there was this big

آقای. استیو من چرخیدم و این

horrible creature looming over me so if something is looming it means it is

موجود بزرگ وحشتناک روی من بود، بنابراین اگر چیزی در حال خودنمایی است به این معنی است

standing over you maybe the thing is larger than you I turned round and there

که روی شما ایستاده است شاید آن چیز بزرگتر از شما باشد من چرخیدم

was this big horrible creature so you can see the use of this is drawing

و این موجود بزرگ وحشتناک وجود داشت، بنابراین می توانید استفاده از این

tension to the thing that you are talking about however quite often this

باعث کشش تنش به موضوعی است که شما در مورد آن صحبت می کنید، اما

is used informally so quite often this is not used in formal English I have

اغلب این به صورت غیررسمی استفاده می شود، بنابراین اغلب در انگلیسی رسمی استفاده نمی شود. من

lived in this here house for over 50 years I have lived in this here house

بیش از 50 سال است که در این خانه اینجا زندگی می کنم.

for over 50 years again the grammar is not exactly correct

سال‌ها دوباره گرامر دقیقاً درست نیست،

however we can use this informally to draw attention to the thing we are

اما می‌توانیم از آن به‌طور غیررسمی استفاده کنیم تا توجه را جلب کنیم که

talking about there was a shoe shop and there was this antique shop next door

در مورد آن یک مغازه کفش‌فروشی صحبت می‌کنیم و یک مغازه عتیقه‌فروشی در کنار خانه وجود داشت

again grammatically it would appear in correct however informally in English we

دوباره از نظر دستوری درست ظاهر می‌شود، اما به‌طور غیررسمی در انگلیسی ما

will often use this there was a shoe shop and there was this antique shop

خواهیم گفت. اغلب از این استفاده کنید، یک مغازه کفش فروشی وجود داشت و یک مغازه عتیقه فروشی در

next door so again you are drawing attention to the thing that you want to

کنار آن وجود داشت، بنابراین دوباره توجه را به چیزی که می خواهید روی آن

stress and in that particular sentence it is the antique shop next door the

تاکید کنید جلب می کنید و در آن جمله خاص آن عتیقه فروشی بعدی است. در

word antique means old something that is old and out-of-date as you can see I am

کلمه عتیقه به معنای چیزی قدیمی است که قدیمی و قدیمی است همانطور که می بینید من

already coughing Palmyra says I love this and I use this word too Oh too much

از قبل سرفه می کنم پالمیرا می گوید من این را دوست دارم و من هم از این کلمه استفاده می کنم اوه خیلی

you can say this too much this beautiful day this wonderful moment this

می توانی این را بیش از حد بگویید این روز زیبا این لحظه فوق العاده این

refreshing bottle of water but if if the thing you are talking about is not

بطری آب گوارا، اما اگر چیزی که شما در مورد آن صحبت

nearby you can say that that beautiful picture that beautiful girl that

می کنید نزدیک نیست، می توانید بگویید آن عکس زیبا آن دختر

beautiful house because it is something that is far away it is not near

زیبا، آن خانه زیبا، زیرا چیزی است که دور است،

by broken voice as mr. Duncan I think you should have been daily start your

با صدای شکسته نزدیک نیست. دانکن فکر می‌کنم باید هر روز پخش زنده خود را شروع

live stream oh I think broken boy is saying that I should do my live stream

می‌کردی، اوه، فکر می‌کنم پسر شکسته می‌گوید من باید پخش زنده‌ام را

every day I'm not sure about that I don't know about that Erik says the

هر روز انجام دهم، مطمئن نیستم در مورد آن چیزی نمی‌دانم که اریک می‌گوید

virus will not last because it was made in China oh I see what you did there I

ویروس دوام نخواهد آورد زیرا در چین ساخته شده است، اوه، می بینم که شما در آنجا چه کار کردید، می

know what you did because quite often we think of things that are made in China

دانم که چه کار کردید، زیرا اغلب ما چیزهایی را که در چین ساخته

as being inferior or of poor quality that may have been true in the past I'm

می شوند، ضعیف یا بی کیفیت تصور می کنیم که ممکن است در گذشته درست بوده باشند،

not sure about nowadays because it would appear that in many areas China is

مطمئن نیستم در مورد آنها مطمئن نیستم. امروزه چون به نظر می رسد که در بسیاری از زمینه ها چین

actually overtaking many Western countries so yes maybe in the past when

واقعاً از بسیاری از کشورهای غربی پیشی گرفته است، بنابراین بله شاید در گذشته وقتی

we bought something that was made in China

چیزی را می خریدیم که در چین ساخته

we would often think or we would see it as something that was of poor quality

شده بود اغلب فکر می کردیم یا آن را به عنوان چیزی بی کیفیت می دیدیم،

however nowadays I think you might find that that might not be always the case

اما امروزه من فکر می کنم ممکن است متوجه شوید که ممکن است همیشه اینطور نباشد،

but I I know what you were doing there it was a joke

اما من می دانم آنچه شما آنجا انجام می دادید یک شوخی بود

thank you Eric for your joke mm-hmm sweetness says a very useful live stream

ممنون اریک برای شوخی

I love this lovely lesson thank you very much I'm glad that it's useful to you

شما. خوشحالم که برای شما مفید

and also for you we can use this as an adverb ooh

است همچنین برای شما می توانیم از این به عنوان قید استفاده کنیم ooh

but how mr. Duncan how can we use it as an adverb so we can say this to indicate

but how mr. دانکن چگونه می توانیم از آن به عنوان یک قید استفاده کنیم تا بتوانیم این را برای نشان

the degree or state indicated so this can be used to the degree or state

دادن درجه یا حالت نشان داده شده بگوییم تا بتوان از آن برای درجه یا حالتی استفاده کرد

indicated you are saying how big large or how strong something is we will often

که نشان می دهد شما می گویید چقدر بزرگ یا چقدر قوی است، اغلب

use the word this as an adverb

از کلمه this استفاده می کنیم به عنوان یک قید

for example they can't handle a job this big they can't handle a job this big I

برای مثال آنها نمی توانند از عهده یک کار به این بزرگی برآیند آنها نمی توانند از عهده یک کار به این بزرگی

will say it fast they can't handle a job this big so

برآیند سریع می گویم آنها نمی توانند از عهده یک کار به این بزرگی برآیند بنابراین

handle means to do something to handle something how well you cope how easy

handle به معنای انجام کاری برای رسیدگی به چیزی است که چقدر خوب از پس آن برمی آیی چقدر انجام

something is for you to do if you can't handle it

کاری برای شما آسان است اگر نتوانید از عهده آن برآیید، به

it means you find it difficult to do they can't handle a job this big so when

این معنی است که انجام آن برای شما دشوار است، آنها نمی توانند از عهده یک کار به این بزرگی برآیند، بنابراین وقتی

we say this we are describing the thing and how big it is or how enormous the

ما این را می گوییم، آن چیز را توصیف می کنیم که چقدر بزرگ است یا چقدر بزرگ است.

thing is so they can't handle a job this big he's not used to this much attention

مسئله این است که آنها نمی توانند از عهده یک کار به این بزرگی برآیند او به این توجه زیاد عادت

he's not used to this much attention I will say it quickly he's not used to

ندارد او به این توجه زیاد عادت ندارد من سریعاً می گویم او به

this much attention so he is not used to this much attention what it means is

این توجه زیاد عادت ندارد بنابراین او به این توجه زیاد عادت ندارد. به این معنی که

normally he is a shy person and normally he doesn't meet many people he doesn't

معمولاً او یک فرد خجالتی است و معمولاً با افراد زیادی ملاقات نمی کند

go out into the public maybe he is not used to people looking at him he is not

و به بیرون نمی رود. عمومی شاید عادت نداشته باشد که مردم به او نگاه کنند،

used to this much attention so this much is showing it is indicating the size of

او به این اندازه توجه عادت ندارد، بنابراین این مقدار نشان می دهد که اندازه چیزی را نشان می دهد،

something so we know that the thing in question is larger than it normally is

بنابراین ما بدانیم که چیز مورد نظر بزرگتر از آن چیزی است که معمولاً

he is not used to this much attention I can't remember when I last had this much

او عادت ندارد. این میزان توجه من نمی توانم به یاد بیاورم آخرین بار

fun I can't remember when I last had this but

کی اینقدر سرگرم شدم، نمی توانم به یاد بیاورم آخرین بار کی این

fun this much fun indicates that this fun that I'm experiencing is more than

لذت را داشتم، اما سرگرمی بسیار سرگرم کننده نشان می دهد که این سرگرمی که من تجربه می کنم بیشتر از

I've experienced in the past all for a very long time I can't remember when I

آنچه در گذشته تجربه کرده ام است. خیلی وقت است که یادم نمی آید

last had this much fun hello - fruit zombie you can't handle the truth yes

آخرین بار کی این همه سرگرم کننده را تجربه کردم سلام - زامبی میوه تو نمی توانی حقیقت را تحمل کنی بله

that is a quote from a movie starring Jack Nicholson called a few good men ah

این نقل قولی از فیلمی با بازی جک نیکلسون است به نام چند مرد خوب آه

you see I knew that Luis Mendez says this as an adverb is used mostly in

می بینی می دانستم که لوئیس مندز می گوید این به عنوان یک قید بیشتر در

negative clauses yes yes quite often we will use it to stress negativity when we

بند های منفی استفاده می شود بله بله اغلب ما از آن برای تاکید بر منفی استفاده می کنیم وقتی

are talking about the amount of something yes I think you are right

در مورد مقدار چیزی صحبت می کنیم بله فکر می کنم شما درست

there it was fair to say that quite often we will use it in the negative

می گویید منصفانه بود که بگوییم اغلب اوقات ما این کار را انجام خواهیم داد. استفاده از آن در معنای منفی

sense another thing to briefly look at and I want to explain this in a lot of

چیز دیگری که به طور خلاصه به آن نگاه می کنم و می خواهم این را با جزئیات زیاد توضیح دهم،

detail so this might be a little confusing for some people however you

بنابراین ممکن است برای برخی افراد کمی گیج کننده باشد، اما می

can watch a game again you can watch it again later so this is something I want

توانید یک بازی را دوباره تماشا کنید، می توانید بعداً دوباره آن را تماشا کنید، بنابراین این چیزی است که من می

to explain because I have actually been asked I've been asked to talk about the

خواهم توضیح دهم زیرا در واقع از من خواسته شده است که من بوده ام. از شما خواسته شد درباره

differences between which who and that which who and that and when to use them

تفاوت‌های بین اینکه چه کسی و چه کسی چه کسی و آن و چه زمانی از آنها استفاده کنید صحبت کنید،

now there are situations where you don't have to use that in a sentence

اکنون شرایطی وجود دارد که مجبور نیستید از آن در یک جمله استفاده کنید،

even though it might appear that you do need to use it so there are situations

حتی اگر به نظر برسد که نیاز به استفاده از آن دارید. موقعیت‌هایی هستند

where you don't have to use that to express something and I will briefly

که مجبور نیستید از آن برای بیان چیزی استفاده کنید و من به طور خلاصه

playing this so I hope you are ready because we're doing it right now the

این را اجرا می‌کنم، بنابراین امیدوارم آماده باشید زیرا در حال حاضر این کار را انجام می‌دهیم

word that can be admitted in standard English where it introduces a

کلمه‌ای که می‌تواند در انگلیسی استاندارد پذیرفته شود که در آن یک

subordinate clause as in she said she was satisfied so you can see there that

بند فرعی به عنوان معرفی می‌کند. در او گفت که راضی است بنابراین می توانید ببینید که

we have left out the word that so we don't have to use it the word that can

ما کلمه that را حذف کرده ایم بنابراین مجبور نیستیم از آن کلمه ای استفاده کنیم که می

be omitted in standard English where it introduces a subordinate clause the

تواند در انگلیسی استاندارد حذف شود، جایی که یک بند فرعی را معرفی می

clause that comes after as in she said she was satisfied she said she was

کند که بعد از آن می آید. او گفت که راضی است او گفت d او راضی بود،

satisfied so you can actually leave out you don't have to use the word that it

بنابراین شما در واقع می توانید آن را کنار بگذارید، لازم نیست از این کلمه استفاده کنید که

can also be dropped in a relative clause where the subject of the subordinate

می تواند در یک بند نسبی نیز حذف شود که در آن موضوع بند فرعی

clause is not the same as the subject of the main clause as in the book that I've

با موضوع بند اصلی یکسان نیست. کتابی که من به

just written the book and I are two different subjects so the book I've

تازگی کتاب را نوشته ام و من دو موضوع متفاوت هستیم، بنابراین

written the book that I've just written you do not have to use the word that you

کتابی که من نوشتم کتابی که به تازگی نوشتم لازم نیست از کلمه ای استفاده کنید که

can actually leave it out because the book and I are two different subjects

در واقع می توانید آن را کنار بگذارید زیرا کتاب و من دو موضوع متفاوت هستند

you're joining them together but they are two different subjects so there is

که شما آنها را به هم وصل می کنید، اما آنها دو موضوع متفاوت هستند، بنابراین

no need to use that in the middle you don't have to and this is an area of

نیازی به استفاده از آن نیست که در وسط آن لازم نیست و این یک منطقه از

English that a lot of people ask me about and that's the reason why I want

زبان انگلیسی است که بسیاری از مردم در مورد آن از من می پرسند و این دلیل اینکه من

to take you through it in great detail

می خواهم شما را به تفصیل از

where the subject of the subordinate clause and the main clause are the same

آن بگذرانم که در آن موضوع بند فرعی و بند اصلی همان

use of the word that is obligatory as in the woman

استفاده از کلمه ای است که واجب است همانطور که در زن

owns the place the woman is the subject of both clauses so the woman is the

صاحب مکانی است که زن موضوع هر دو بند است. زن

owner so both of those things refer to her it is sometimes argued that in

مالک است پس هر دوی این چیزها به او اشاره می‌کند etimes استدلال کرد که در

relative clauses that should be used for non-human references and this is

بندهای نسبی که باید برای ارجاعات غیر انسانی استفاده شود و این

something I want to really point out because this is one of the things that

چیزی است که من واقعاً می خواهم به آن اشاره کنم زیرا این یکی از مواردی است که

many people argue about when it comes to the English language so I will say that

بسیاری از افراد در مورد زبان انگلیسی درباره آن بحث می کنند بنابراین من دوباره آن را خواهم گفت.

again it is sometimes argued that in relative clauses that should be used for

گاهی اوقات استدلال می شود که در بندهای نسبی که باید برای

non-human references so instead of saying who we can say that while who

ارجاعات غیر انسانی استفاده شوند، بنابراین به جای اینکه بگوییم چه کسی می

should be used for human references this is not always the case in fact you will

تواند برای ارجاعات انسانی استفاده شود، می توانیم بگوییم که در حالی که چه کسی باید برای ارجاعات انسانی استفاده شود ، همیشه اینطور نیست، در واقع

find quite often that it isn't so you can use that even when you are referring

اغلب خواهید دید که اینطور نیست. بنابراین می توانید از آن استفاده کنید حتی وقتی

to a human being or a person a house that overlooks the park but the woman

به یک انسان یا شخصی اشاره می کنید خانه ای که مشرف به پارک است اما زنی

who lives next door so the house is an object so it would seem appropriate to

که در همسایگی زندگی می کند بنابراین خانه یک شی است بنابراین استفاده از کلمه خانه مناسب به نظر می رسد.

use the word that a house that overlooks the park but the woman who lives next

که مشرف به پارک است اما زنی که در همسایگی زندگی می کند،

door so it is often assumed that if you are talking about an actual item you

بنابراین اغلب تصور می شود که اگر در مورد یک کالای واقعی صحبت

will use that if you are talking about a person you will use who this is often

می کنید، از آن استفاده خواهید کرد که اگر در مورد شخصی صحبت می کنید، از کسی استفاده خواهید کرد که اغلب

thought to be the right way of doing it in practice while it is true to say that

تصور می شود این راه درست است. انجام آن در عمل در حالی که این درست است که بگوییم

who is restricted to human references the function of that is flexible so it's

چه کسی به ارجاعات انسانی محدود می شود ، عملکرد آن انعطاف پذیر است، بنابراین

worth remembering that whilst we often say who when we are referring to a human

شایان ذکر است که در حالی که اغلب می گوییم چه کسی وقتی به یک انسان

or a person the function of that the word that is flexible that is to say

یا شخصی اشاره می کنیم، عملکرد آن کلمه انعطاف پذیر است. این است که

that you can use it it has been used for human and non-human references since at

بگوییم می توانید از آن استفاده کنید، حداقل از قرن یازدهم برای مراجع انسانی و غیرانسانی استفاده شده است

least the 11th century and is invaluable where both a person and a thing is being

و در جایی که هم یک شخص و هم یک چیز

referred to as in a person or thing that is to believed to bring bad luck so

در یک شخص یا چیزی که باید به آن اعتقاد داشته باشیم، بسیار ارزشمند است. بدشانسی به ارمغان می آورد، بنابراین

maybe a person or thing that can bring bad luck so in both of those sentences

شاید یک شخص یا چیزی که می تواند بدشانسی بیاورد، بنابراین در هر دو جمله

we can use the word that a person or thing that is believed to bring bad luck

می توانیم از کلمه ای استفاده کنیم که فرد یا چیزی که اعتقاد بر این است که بدشانسی

you can see that the word that is used instead of who a person that is believed

می آورد، می توانید ببینید که کلمه ای که به جای who a استفاده می شود. فردی که تصور

to bring bad luck so we don't always use the word who when we are talking about

می‌شود بدشانسی می‌آورد، بنابراین ما همیشه از کلمه‌ای استفاده نمی‌کنیم که وقتی در مورد

something relating to a person it isn't always the case another interesting

چیزی مربوط به یک شخص صحبت می‌کنیم، همیشه اینطور نیست،

question is there any difference between the use of that and which in sentences

سوال جالب دیگر اینکه آیا تفاوتی بین استفاده از آن و کدام در جملاتی

such as any book that gets children reading is worth having and any book

مانند هر کتابی که g خواندن ets کودکان ارزش داشتن را دارد و هر کتابی

which gets children reading is worth having

که کودکان را وادار به خواندن کند ارزش داشتن را دارد،

so do we use that or do we use who or which the general rule in British

بنابراین از آن استفاده می کنیم یا از who یا که استفاده می کنیم قانون کلی در انگلیسی بریتانیایی

English is that in restrictive relative clauses where the relative clause serves

این است که در بندهای نسبی محدود کننده که در آن بند نسبی

to define or restrict the reference to the particular one described which can

برای تعریف یا محدود کردن ارجاع به مورد خاص توصیف شده که می تواند

replace that so one thing can replace the other thing or one thing cannot

جایگزین آن شود، بنابراین یک چیز می تواند جایگزین چیز دیگر شود یا یک چیز نمی تواند

replace the other thing it depends on how you are using the sentence finally

جایگزین چیز دیگر شود، این بستگی به نحوه استفاده شما از جمله دارد،

however in non-restrictive relative clauses where the relative clause serves

اما در بندهای نسبی غیر محدود کننده که در آن بند نسبی

only to give additional information so you are just giving extra information

فقط به کار می رود. اطلاعات اضافی بدهید، بنابراین شما فقط اطلاعات اضافی

that cannot be used this book which is set in the last century is very popular

می دهید که قابل استفاده نیست، این کتاب که در قرن گذشته روایت می شود، بین نوجوانان بسیار محبوب است،

with teenagers but not this book that is set in the last century is very popular

اما این کتاب که در قرن گذشته روایت می شود بسیار محبوب

with teenagers so let's have a look at the correct one the correct one in this

بین نوجوانان نیست، بنابراین بیایید نگاهی به آن بیندازیم. صحیح صحیح در این

particular case is which which in u.s. English which is generally used only for

مورد خاص است که در u.s. انگلیسی که معمولاً فقط برای

non restrictive relative clauses so again we were talking earlier about the

بندهای نسبی غیر محدود کننده استفاده می شود، بنابراین ما قبلاً در مورد

differences between some of these uses quite often the words are the same but

تفاوت بین برخی از این کاربردها صحبت کردیم اغلب کلمات یکسان هستند اما

sometimes the grammar is different so the uses of which and also that depend

گاهی اوقات دستور زبان متفاوت است بنابراین کاربرد آنها و همچنین به این بستگی

on whether or not extra information is going to be given or is being given so

دارد که یا نه. قرار نیست اطلاعات اضافی داده شود یا داده می شود، بنابراین

now you can see not all of English is easy I had someone complain last week

اکنون می توانید ببینید که همه انگلیسی آسان نیست من هفته گذشته کسی را شکایت کردم

they said mr. Duncan your your points on grammar or sometimes very easy so I

که گفتند آقای. دانکن نکاتت را در گرامر یا گاهی اوقات بسیار آسان می نویسی، بنابراین

thought today we would do something that was a little difficult

فکر کردم امروز کاری را انجام می دهیم که کمی سخت بود

and something difficult just for a change

و کاری دشوار است فقط برای تغییر.

Pedro is going where are you going Pedro Pedro is going somewhere

I wonder where Pedro is going so when we talk about the uses of which and that

ما در مورد موارد استفاده از کدام صحبت می کنیم و

quite often if we use which it means we are going to give more information more

اغلب اگر از آن استفاده کنیم به این معنی است که اطلاعات بیشتری

information where is that is stating a fact and there is no more information to

ارائه می دهیم که در آن یک واقعیت را بیان می کند و دیگر اطلاعاتی وجود ندارد

be given hello to Irene hello broken boy thank you very much for joining me today

که سلام به ایرن سلام پسر شکسته با تشکر از شما بسیار برای پیوستن به من امروز

my throat is a little better today not too bad thank you very much Chris Dale

گلوی من کمی بهتر است امروز خیلی بد نیست بسیار متشکرم کریس دیل

says this lesson is difficult indeed well I have had some requests to talk

می گوید این درس واقعاً دشوار است خوب من درخواست هایی برای صحبت

about things that are more difficult to explain so I hope it was helpful

در مورد چیزهایی داشته ام که توضیح آنها دشوارتر است بنابراین امیدوارم مفید بوده باشد.

Luis says is defining or non defining the same thing as restrictive and

لوئیس می‌گوید تعریف یا عدم تعریف همان چیزی است که به

non-restrictive well something that is defining something is showing the the

خوبی محدودکننده و غیرمحدود است، چیزی که چیزی را تعریف می‌کند،

way in which it is constructed or maybe the way it is used if you are not

نحوه ساخت یا شاید نحوه استفاده از آن را نشان می‌دهد.

defining something then you are just saying the word without giving any extra

چیزی را تعریف نمی کنید پس شما فقط کلمه را بدون دادن هیچ اطلاعات اضافی می گویید،

information so restrictive and non-restrictive well again the words

خیلی محدود و غیرمحدود کننده است، خوب دوباره

themselves give you a clue hello - hello how says hello how are you

خود کلمات به شما یک سرنخ می دهند سلام - سلام چطور می گوید سلام چطوری

Akemi is it your first time here I'm just wondering if it is

آکمی آیا اولین بار است که اینجا هستم. نمی دانم که آیا

hello also - Chris tell Netra says it all sounds complicated it is because

سلام هم هست - کریس به نترا می گوید که همه چیز پیچیده به نظر می رسد به این دلیل است که

grammar can be very complicated now I don't like to talk too much about

گرامر می تواند بسیار پیچیده باشد اکنون من دوست ندارم زیاد در مورد

grammar because the reason is and this is the reason why

گرامر صحبت کنم زیرا دلیل آن است و به همین دلیل است که

I often avoid talking about grammar it's because it will confuse quite a few

من اغلب از صحبت کردن در مورد آن اجتناب می کنم. گرامر به این دلیل است که تعداد زیادی از افراد را گیج می

people so if I explain the same things over and over again it is much easier to

کند، بنابراین اگر موارد مشابه را بارها و بارها توضیح دهم، به خاطر سپردن آن بسیار آسان تر است،

remember however if I talk about grammar clauses and the way in which you words

اما اگر در مورد بندهای گرامر و روشی که قرار است کلمات شما

are supposed to be used in certain sentences I think people will start

در جملات خاص استفاده شوند ، صحبت کنم. فکر کنید مردم شروع

turning off and tuning away so that's the reason why as long as you can go

به خاموش کردن و تنظیم کردن می کنند، به همین دلیل است که تا زمانی که می توانید

into a shop and buy a loaf of bread as long as you can walk down the road and

به مغازه بروید و یک قرص نان بخرید، تا زمانی که بتوانید در جاده قدم بزنید و

say hello to your friend using the English language they're not for me that

با استفاده از زبان انگلیسی به دوست خود سلام کنید. برای من نیستی

is the most important thing of all Alice says the use of which and that is quite

این مهمترین چیزی است که آلیس می گوید استفاده از کدام و

often confusing so the that is a statement that doesn't need any more

اغلب گیج کننده است، بنابراین این عبارتی است که به اطلاعات بیشتری نیاز ندارد

information which quite often will lead to more information being given so I

و اغلب منجر به ارائه اطلاعات بیشتر می شود. بنابراین

hope I've explained that clearly but this is something that happens quite

امیدوارم که به وضوح توضیح داده باشم، اما این چیزی است که اغلب اتفاق می افتد.

often I've seen many people on YouTube many teachers teaching grammar and quite

من افراد زیادی را در یوتیوب دیده ام که معلمان زیادی در حال تدریس گرامر هستند و

often by the end of the lesson the subject becomes even more confusing than

اغلب در پایان درس، موضوع حتی گیج کننده تر از

it was at the beginning of the lesson so this is something that can be confusing

آنچه در ابتدا بود می شود. از درس، بنابراین این چیزی است که می تواند

for those learning the English language most people will say that grammar is the

برای کسانی که زبان انگلیسی را یاد می گیرند گیج کننده باشد، اکثر مردم می گویند که گرامر

worst part of learning English and I think it might be true the other one of

بدترین بخش یادگیری زبان انگلیسی است و من فکر می کنم ممکن است درست باشد،

course is the practical part of speaking so the theory of grammar and the

البته بخش دیگر، بخش عملی صحبت کردن است. تئوری گرامر و

practical use of English when speaking are for most English learners the

استفاده عملی از زبان انگلیسی هنگام صحبت کردن برای اکثر زبان آموزان انگلیسی

hardest parts of the English language I think so I think it would be very fair

سخت ترین بخش های زبان انگلیسی است.

to say that hello Ernesto hello also - Ana hello Sally hello Sally

سلام سالی

I didn't see you here nice to see you back

من تو را اینجا

again I will be going soon because well for two reasons one I want to rest my

ندیدم خوشحالم که دوباره تو را می بینم به زودی می روم زیرا خوب به دو دلیل یکی می خواهم به صدایم استراحت

voice I don't want to overdo it I don't want to do this too much because I might

کنم نمی خواهم زیاده روی کنم نمی خواهم این کار را زیاد انجام دهم چون ممکنه

ruin my voice hello also - oh hello - Zhang woo who is going now bye everyone

صدایم رو خراب کنم سلام - اوه سلام - ژانگ وو که الان میره خداحافظ همه

thanks mr. Duncan good health jeong woo jeong woo lee i wonder where you are

ممنون آقای. دانکن سلامتی خوب جونگ وو جونگ وو لی من تعجب می کنم که شما کجا هستید

just to mention the real english addicts are tough guys on the inside they need

فقط به این معتادان انگلیسی که از درون افراد سرسختی هستند.

more sophisticated cases to to be taught more than mere beginners Thank You

Valentin I suppose whilst I'm here I should mention my website I am hoping to

باید وب سایت من را ذکر کنید من امیدوارم که

launch my new website on Sunday are you intrigued so I'm hoping to publish to

وب سایت جدید خود را در روز یکشنبه راه اندازی کنم.

make public my website this Sunday so Sunday that is coming just around the

corner I am hoping to publish to make it public on Sunday however don't worry I

یکشنبه اما نگران نباشید

will also be with you on Friday hopefully if my voice is still working

من هم جمعه با شما خواهم بود امیدوارم اگر صدای من هنوز

I will also be with you on Friday from 2 p.m. UK time and don't forget all this

کار می کند جمعه از ساعت 14 با شما هستم. به وقت انگلستان و فراموش نکنید که تمام این

week this week the UK will be leaving the European Union and there you can see

هفته این هفته بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج می شود و در آنجا می توانید ببینید

we are already counting down 2 days 7 hours 49 minutes and 40 seconds before

که ما در حال شمارش معکوس هستیم 2 روز و 7 ساعت و 49 دقیقه و 40 ثانیه قبل

we leave the European Union so I will be with you on Friday and we will be

از خروج از اتحادیه اروپا، بنابراین من با آن خواهم بود. شما در روز جمعه و ما

talking a little bit about brexit because i suppose it is something that

کمی در مورد برگزیت صحبت خواهیم کرد زیرا فکر می کنم این اتفاقی است که

is happening 1 or 2 people don't even know what bricks it is so I will talk

در حال رخ دادن است

about that later on yes my website hopefully I am

.

keeping my fingers crossed hopefully on Sunday my website will be published it

امیدوارم روز یکشنبه وب سایت من منتشر

will be available from Sunday we will see what happens thanks for your company

شود، از یکشنبه در دسترس خواهد بود، خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد با تشکر از شرکت شما

today thank you - yes sir hello mr. Duncan as

امروز متشکرم - بله آقا سلام آقای. دانکن همانطور

you said previously it all depends on practice we have to make English a part

که قبلاً گفتید همه چیز به تمرین بستگی دارد که ما باید انگلیسی را بخشی

of our everyday life it is true so not only theory but also practical so try to

از زندگی روزمره خود کنیم، این درست است، بنابراین نه تنها تئوری بلکه عملی است، بنابراین سعی کنید

make English something that you don't just learn but you also do so try to get

زبان انگلیسی را چیزی بسازید که نه فقط یاد بگیرید، بلکه انجام دهید پس سعی کنید برای اینکه عادت کنید

used to actually doing English instead of just thinking about English you must

به جای اینکه فقط به انگلیسی فکر کنید، واقعاً انگلیسی انجام دهید، باید

also do English as well thank you Anna thank you zoo seeker thank you very much

انگلیسی را نیز انجام دهید. ممنون آنا از شما جوینده باغ وحش بسیار متشکرم

to Rosa Lewis bye bye mr. Duncan see one Friday I will see one Friday hopefully

از روزا لوئیس خداحافظ آقای. دانکن یک جمعه ببیند من یک جمعه را ببینم امیدوارم

if my voice is still working I do feel much better thank you for your

اگر صدای من هنوز کار می کند احساس بهتری دارم از شما برای

lovely messages concerning my health and also my mother as well I will see you on

پیام های دوست داشتنی شما در مورد سلامتی من و همچنین مادرم شما را در روز جمعه می بینم

Friday thank you very much for your company

از شما برای شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم

today this is mr. Duncan in the birthplace of

این آقای است دانکن در زادگاه

English saying thanks for watching thanks for being with me and you know

انگلیسی می‌گوید متشکرم برای تماشای تشکر از اینکه با من بودید و می‌دانید بعد از

what's coming next yes you do can you see my hand is already waving...

آن چه می‌شود بله می‌توانید ببینید که دست من در حال تکان دادن است...

ta ta for now 8-)

تا تا در حال حاضر 8-)