Expressing animal words + phrases / English Addict EXTRA / LIVE CHAT / WED 18th May 2022

It's time to grab hold of your dictionary.

وقت آن است که فرهنگ لغت خود را در دست بگیرید.

Or your thesaurus.

یا اصطلاحنامه شما.

Or perhaps both.

یا شاید هر دو.

Here we go again. Yes, we are back.

دوباره شروع کنیم. بله، ما برگشتیم.

And we are live right now.

و ما در حال حاضر زنده هستیم.

Looking out of the window, you can see the beautiful.

با نگاه کردن به بیرون از پنجره، می توانید زیبایی را ببینید.

The Burnham, by the way.

اتفاقا برنهام

Do not eat the seeds from this tree.

دانه های این درخت را نخورید.

They will make you very ill.

آنها شما را بسیار بیمار خواهند کرد.

Or even worse, very dead.

یا حتی بدتر، خیلی مرده.

Here we go, then. Yes, it is.

پس ما اینجا می رویم. بله همینطور است.

English addict coming to you live from the birthplace

معتاد انگلیسی از زادگاه زبان انگلیسی که اتفاقاً به شما مراجعه می کند زندگی می

of the English language, which just happens to be.

کنند.

Oh, my goodness.

اوه خدای من.

I can't believe it. Is it true?

من نمی توانم آن را باور کنم. آیا حقیقت دارد؟

Is it really England

آیا واقعاً

TV, DVD,

تلویزیون انگلستان، DVD،

Do you like my little friend?

دوست کوچک من را دوست دارید؟

He says Hello,

او می گوید سلام،

There is no need to be sheepish.

نیازی به گوسفند بودن نیست.

You don't have to be shy here.

اینجا لازم نیست خجالتی باشی

There is no need for any of that.

هیچ نیازی به اینها نیست.

Hi, everybody. This is Mr. Duncan in England.

سلام به همه. این آقای دانکن در انگلیس است.

How are you today? Are you OK?

امروز چطوری؟ خوبی؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you feeling happy? Are you feeling good today?

آیا احساس خوشبختی می کنید؟ آیا امروز احساس خوبی دارید؟

I hope you are.

امیدوارم که باشی

We are having a very strange day with the weather.

روز خیلی عجیبی با آب و هوا داریم.

We're having a bit of everything.

ما کمی از همه چیز داریم.

One of the things I have noticed at the moment is there are flies

یکی از چیزهایی که در حال حاضر متوجه شده ام این است که همه جا مگس وجود دارد

everywhere.

.

I cannot get away from flies.

من نمی توانم از مگس ها دور شوم.

So outside at the moment, there are millions and millions of flies

بنابراین در حال حاضر در بیرون ، میلیون ها و میلیون ها مگس

buzzing around of all shapes and sizes.

در هر شکل و اندازه ای در اطراف وزوز می کنند.

I don't know about you.

من در مورد شما نمی دانم.

I find flies interesting creatures,

به نظر من مگس ها موجودات جالبی هستند،

but I don't like it when they

اما وقتی

become fascinated by me.

مجذوب من می شوند، دوست ندارم.

To be honest with you, I'm not a big fan of flies.

راستش را بخواهید، من طرفدار مگس نیستم.

I find them interesting as a type of insect.

من آنها را به عنوان یک نوع حشره جالب می دانم.

But when they get too close to me and if there are many of them, I don't like it.

اما وقتی خیلی به من نزدیک می شوند و اگر تعدادشان زیاد باشد، دوست ندارم.

Especially when they are

مخصوصاً وقتی

near my food, I become rather angry.

نزدیک غذای من هستند نسبتاً عصبانی می شوم.

What about you?

تو چطور؟

Do you find

آیا متوجه

that you have difficulty controlling the flies

شده اید

where you live this time of year?

که در این زمان از سال در کنترل مگس های محل زندگی خود مشکل دارید؟

All of the flies are beginning to hatch out, and of course it does not help

همه مگس ها شروع به بیرون آمدن کرده اند، و البته

with the fact that we live very close to a lot of farmland,

با این واقعیت که ما خیلی نزدیک به زمین های کشاورزی زیادی زندگی می کنیم، کمکی نمی کند

and we do have some cattle at the moment at the back of the house as well.

و در حال حاضر تعدادی گاو نیز در پشت خانه داریم.

You can imagine

می توانید تصور کنید

there are lots of flies buzzing around.

که مگس های زیادی در اطراف وزوز می کنند.

So yes, we have flies everywhere.

پس بله، ما همه جا مگس داریم.

You might actually see some buzzing around behind me

ممکن است

today with our live view that we have behind us.

امروز با نمای زنده‌ای که پشت سرمان داریم، در پشت سر من وزوزهایی ببینید.

For those wondering who I am.

برای کسانی که تعجب می کنند من کی هستم.

My name is Duncan.

اسم من دانکن است.

Hello.

سلام.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

I like English.

من انگلیسی را دوست دارم.

You might say that. I am one of those

ممکن است این را بگویید. من یکی از آنهایی هستم که

one of those up there, an English addict.

آن بالا معتاد انگلیسی هستم.

And I have a feeling that you might be as well Here we go again. Yes.

و من این احساس را دارم که ممکن است شما هم همینطور اینجا باشید. آره.

We have made it all the way to the middle of the week.

ما تمام راه را به وسط هفته رساندیم.

And so far, for most of us, things are not too bad.

و تا کنون، برای اکثر ما، اوضاع خیلی بد نیست.

But as we all know,

اما همانطور که همه می دانیم

things can change, especially these days.

، به خصوص این روزها همه چیز می تواند تغییر کند.

Yes, it's Wednesday

بله، سرعت چهارشنبه است

speed keeping you busy.

که شما را مشغول می کند.

It is so nice to have you here.

خیلی خوب است که شما اینجا هستید.

Today.

امروز.

Thank you.

متشکرم.

Thank you for joining me.

از این که من را همراهی میکنید متشکرم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

It's very nice to see you all here today.

خیلی خوشحالم که امروز همه شما را اینجا می بینم.

Thank you very much for joining me on my livestream.

از اینکه به من در جریان زنده من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

And yes, of course, you can catch me twice.

و بله، البته، شما می توانید من را دو بار بگیرید.

You can catch me not just once, but also twice on Sunday and Wednesday,

شما می توانید نه تنها یک بار، بلکه دو بار در روزهای یکشنبه و چهارشنبه،

Sunday and Wednesday from 2 p.m. UK.

یکشنبه و چهارشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر مرا بگیرید. انگلستان.

Can you see our you

می‌توانی تو ما را ببینی،

I don't know what that was.

من نمی‌دانم آن چه بود.

2 p.m. UK.

ساعت 2 بعد از ظهر انگلستان.

Time is when I'm here with you. Hello.

زمان زمانی است که من اینجا با شما هستم. سلام.

Also to the live chat.

همچنین به چت زنده.

I suppose I should say hello to you because you are

فکر می کنم باید به شما سلام کنم زیرا

the most important part of this.

شما مهمترین بخش این هستید.

Without you.

بدون تو.

There would be no me and without me

من نبودم و

there would be no smiles and laughter

بدون من لبخند و خنده

and little furry animals.

و حیوانات پشمالوی کوچک وجود نداشت.

Talking of which we are discussing

در موردی که امروز در مورد حیوانات صحبت می کنیم

animals today, I'm going to show you some cute animals

، می خواهم چند حیوان بامزه را بدون دلیل به شما نشان دهم

for no reason.

.

Really, just because I think it might cheer us all up.

در واقع، فقط به این دلیل که فکر می کنم ممکن است همه ما را خوشحال کند.

Let's face it, we do need cheering up.

بیایید با آن روبرو شویم، ما به شادی نیاز داریم.

At the moment.

درحال حاضر.

Everything seems to be doom and gloom right now,

به نظر می رسد همه چیز در حال حاضر غم انگیز است،

but hopefully I will make your day a little bit brighter.

اما امیدوارم روز شما را کمی روشن تر کنم.

Hello, live chat. Hello. Also to.

سلام چت زنده سلام. همچنین به.

Oh, very interesting.

اوه خیلی جالبه

Our clicking champion,

قهرمان کلیک ما،

our finger clicker is back at the top.

کلیک کننده انگشت ما در بالای صفحه است.

Congratulations.

تبریک می گویم.

Vitus, you are first on today's live stream

Vitus، شما اولین نفر در پخش زنده امروز

You know, I haven't done it for a long time.

هستید، می دانید، من مدت زیادی است که این کار را انجام نداده ام.

I haven't done it.

من آن را انجام نداده ام.

What? Mr.

چی؟ آقای

Duncan, what haven't you done for a long time?

دانکن، خیلی وقت است که انجام نداده اید؟

I haven't had a fancy pants for a long time.

خیلی وقته شلوار شیک ندارم.

So welcome back.

پس خوش آمدید.

At the top of the pile, at the top of the super chat live chat.

در بالای انبوه، در بالای چت زنده فوق العاده چت.

Live stream chit chat.

پخش زنده چت چیت.

It is v tense, and I suppose that also deserves a fancy pants

زمان آن v است، و من فکر می کنم که سزاوار یک لبه شلوار فانتزی است

hem. Well done, Vitesse.

. آفرین، ویتسه.

Also, we have.

همچنین، ما داریم.

Oh, Lewis. And

اوه، لوئیس. و

hello, Lewis.

سلام، لوئیس.

Welcome back as well.

همچنین به بازگشت خوش آمدید.

You are on the chat.

شما در چت هستید.

Also, Z, Z care Palmira.

همچنین، Z، Z مراقبت از پالمیرا.

Beatrice We also have

بئاتریس ما ویکتوریا هم داریم

Victoria.

.

Hello, Victoria.

سلام ویکتوریا

Thank you very much for joining me again today.

از اینکه امروز دوباره به من ملحق شدید بسیار سپاسگزارم.

Also, Paula hello to you.

همچنین، پائولا سلام به شما.

Where are you watching at the moment? I'm intrigued.

در حال حاضر کجا را تماشا می کنید؟ من شیفته هستم.

If you are intrigued

اگر چیزی شما را مجذوب خود

by something, you feel interested you want to know more?

می کند، احساس می کنید علاقه مند هستید که می خواهید بیشتر بدانید؟

I feel

احساس می کنم

intrigued.

کنجکاو شده ام

I want to know where you are.

میخوام بدونم کجایی

Please tell me where you are watching to be intrigued.

لطفا به من بگویید کجا را تماشا می کنید تا مجذوب شوید.

You are interested. You are curious.

شما علاقه مند هستید. شما کنجکاو هستید.

You want to know more.

میخواهید بیشتر بدانید.

You want to learn more about that particular thing.

شما می خواهید در مورد آن چیز خاص بیشتر بدانید.

If something draws your attention,

اگر چیزی توجه شما را جلب کرد،

we can say that you are intrigued by it.

می توانیم بگوییم که مجذوب آن شده اید.

You are fascinated by it.

شما مجذوب آن هستید.

You want to know more about that particular thing.

شما می خواهید در مورد آن چیز خاص بیشتر بدانید.

Hello, WFAE.

سلام، WFAE.

We also have Paolo. Hello, Paolo.

ما پائولو را هم داریم. سلام، پائولو.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

A few people mentioning my appearance.

چند نفر به ظاهر من اشاره می کنند.

I don't know what you're talking about.

من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنید.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

Yes, I am wearing my red t shirt today.

بله، امروز تی شرت قرمزم را پوشیده ام.

Something different.

یه چیز متفاوت

I haven't worn my red t shirts for a long time.

مدت زیادی است که تی شرت قرمزم را نپوشیده ام.

So I thought today I would wear this.

بنابراین فکر کردم امروز این را بپوشم.

So maybe this is what all of the fuss is about.

پس شاید همه هیاهوها به همین دلیل است.

You've noticed that I am wearing red

متوجه شدید که من

after a long time of wearing black.

بعد از مدتها مشکی پوشیدن قرمز می پوشم.

I see now. Oh, that's what you're talking about.

الان میبینم اوه، این چیزی است که شما در مورد آن صحبت می کنید.

I think maybe.

فکر می کنم شاید.

Hello, also, Fernando.

سلام، همچنین، فرناندو.

Or should I say Fernando?

یا باید بگویم فرناندو؟

Can you hear the drum

صدای طبل فرناندو را می شنوید

Fernando.

؟

Well, can you.

خب میتونی

Can you hear them?

آیا می توانی آنها را بشنوی؟

Sandra Gonzalez is here today with some lovely rainbows.

ساندرا گونزالس امروز با چند رنگین کمان دوست داشتنی اینجاست.

We might be getting some of those later on today.

ممکن است امروز برخی از آن‌ها را دریافت کنیم.

We might be getting some rain.

ممکن است کمی باران بباریم.

The weather very strange at the moment.

هوا در این لحظه بسیار عجیب است.

We are having some really weird weather yesterday.

دیروز واقعا هوای عجیبی داریم.

It was really warm and humid.

واقعا گرم و مرطوب بود.

It actually felt quite tropical yesterday.

در واقع دیروز کاملاً گرمسیری بود.

And there it is. The view outside.

و آنجاست. منظره بیرون

It really does look as if summer is around the corner.

واقعاً به نظر می رسد که تابستان نزدیک است.

But we've had some very strange weather.

اما هوای بسیار عجیبی داشتیم.

We had lovely warm weather yesterday.

دیروز هوای گرم خوبی داشتیم.

But in the afternoon, we had lots of heavy showers.

اما بعد از ظهر، باران های شدید زیادی داشتیم.

It actually felt tropical yesterday.

دیروز واقعا احساس گرمسیری داشت.

It felt as if I was in a tropical country.

انگار در یک کشور گرمسیری هستم.

So yesterday I think it was around about 26 yesterday.

بنابراین دیروز فکر می کنم حدود ساعت 26 دیروز بود.

26 cells yes, yesterday.

26 سلول بله، دیروز.

Today, not so warm.

امروز خیلی گرم نیست

It's around about 21 today.

امروز حدود ساعت 21 است.

So for those wondering what the temperature is,

بنابراین برای کسانی که نمی‌دانند دما چقدر است،

it is 21 degrees, but it still feels rather humid.

21 درجه است، اما هنوز هم نسبتاً مرطوب است.

I think we might get some more rain later on

من فکر می کنم اگر ویتوریا امروز اینجا باشد ممکن است بعداً باران بیشتری ببارد

if Vittoria is here today.

.

Thank you, Victoria.

متشکرم، ویکتوریا.

We also have Koan Nguyen

ما همچنین کوان نگوین را داریم

I believe you are watching in Vietnam.

که فکر می کنم شما در ویتنام تماشا می کنید.

Hello, Vietnam. A big special hello to you as well.

سلام ویتنام یک سلام ویژه بزرگ به شما نیز.

We also have.

ما همچنین داریم.

Oh, hello to Claudia.

اوه، سلام به کلودیا.

Hello, Claudia.

سلام، کلودیا.

Thank you very much, by the way, for all of your lovely messages.

اتفاقاً از شما برای همه پیام های زیبای شما بسیار سپاسگزارم.

Concerning the song that I performed on Sunday,

در مورد آهنگی که یکشنبه اجرا کردم،

dedicated to Claudia

تقدیم به کلودیا

and her food and we will be doing that again on Sunday.

و غذایش و یکشنبه دوباره این کار را انجام خواهیم داد.

So next Sunday, we will be doing our all new feature.

بنابراین یکشنبه آینده، ما تمام ویژگی های جدید خود را انجام خواهیم داد.

What's cooking, Claudia?

چه آشپزی است، کلودیا؟

On Sunday, we'll be doing that.

یکشنبه، ما این کار را انجام خواهیم داد.

Hello.

سلام.

Also to Sandy

همچنین به بازیگر سندی ای سی

EC actor.

.

Hello to you as well.

سلام به شما نیز.

And Michaela.

و مایکلا

Hello.

Michaela, Michaela, Lindsay, I am very happy to see you.

سلام.

مایکلا، مایکلا، لیندسی، از دیدن شما بسیار خوشحالم.

Guess what? I'm also happy to see you.

حدس بزن چی شده؟ من هم از دیدن شما خوشحالم.

I always feel relieved

همیشه

when someone is watching me on the live stream.

وقتی کسی مرا در پخش زنده تماشا می کند احساس آرامش می کنم.

I often have a nightmare.

من اغلب یک کابوس می بینم.

Would you like to.

آیا شما می خواهید.

Would you like to listen to my nightmare?

دوست داری به کابوس من گوش کنی؟

I often have nightmares where I start my live stream

من اغلب کابوس می بینم که در آن پخش زنده خود را شروع

and then I realise is after around about ten or 15 minutes,

می کنم و بعد از حدود ده یا 15 دقیقه

I realise that no one's watching and I've been standing there talking to myself

متوجه می شوم که هیچ کس تماشا نمی کند و من آنجا ایستاده ام و با خودم صحبت می کنم،

So I'm

very pleased to see that there are some people watching today.

بنابراین

بسیار خوشحالم که می بینم این برنامه وجود دارد. برخی از مردم امروز تماشا می کنند

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Oh, people are talking about food.

اوه، مردم در مورد غذا صحبت می کنند.

As you know,

همانطور که می دانید،

one of my most favourite things in the world

یکی از محبوب ترین چیزهای من در جهان

almost the most favourite of all things that exist

تقریباً مورد علاقه ترین چیزهایی که وجود

is food.

دارد، غذا است.

Tonight we are having chilli con carne,

امشب فلفل دلمه ای میل می کنیم،

but it is special because it is reheated.

اما به دلیل اینکه دوباره گرم می شود، خاص است.

So Mr.

بنابراین آقای

Steve on Sunday made some chilli King Kong.

استیو روز یکشنبه کمی فلفل چیلی کینگ کونگ درست کرد.

We always make too much.

ما همیشه بیش از حد در می آوریم.

We always make more than we need.

ما همیشه بیشتر از آنچه نیاز داریم به دست می آوریم.

So we put some of it in the refrigerator.

بنابراین مقداری از آن را در یخچال قرار می دهیم.

So tonight we are having reheated chilli con card.

بنابراین امشب ما در حال خوردن کارت ضد فلفل دلمه ای هستیم.

I don't know about you, but sometimes certain

شما را نمی دانم، اما گاهی اوقات بعضی

dishes, certain meals

غذاها، بعضی غذاها

taste better when you reheat them,

وقتی دوباره گرمشان می کنید، وقتی دوباره گرمشان می کنید طعم بهتری پیدا می کنند

when you heat them up again.

.

They taste better.

طعم بهتری دارند.

And Mr.

و

Steve's Chilli Hong Kong is a very good example of that.

چیلی هنگ کنگ آقای استیو نمونه بسیار خوبی از آن است.

So I don't know why, but when he makes it on Sunday, or Saturday.

پس من نمی دانم چرا، اما زمانی که او آن را در یکشنبه، یا شنبه.

So quite often we have it at the weekend.

بنابراین اغلب ما آن را در آخر هفته داریم.

It tastes nice. Don't get me wrong.

طعم خوبی داره اشتباه نکنید

It does taste good.

طعم خوبی داره

However, when you reheat

با این حال

the meal, you heat it up again.

، وقتی غذا را دوباره گرم می کنید، دوباره آن را گرم می کنید.

I don't know what happens.

من نمی دانم چه اتفاقی می افتد.

It tastes even better.

مزه اش حتی بهتر است.

Something happens.

اتفاقی می افتد.

I think all of the flavour, all of the flavour in the sauce

به نظر من همه طعم، همه طعم سس

and all of the spices and the garlic.

و همه ادویه ها و سیر.

I think the flavour will, will, will become stronger.

من فکر می کنم طعم، خواهد شد، قوی تر خواهد شد.

And I don't know how that happens, but it is very nice

و من نمی دانم چگونه این اتفاق می افتد، اما بسیار خوب است

Hello to Mahmoud.

سلام به محمود.

Mahmoud says, can you read?

محمود میگه میتونی بخونی؟

You can read my comment.

شما می توانید نظر من را بخوانید.

Well, I can read it In fact, I am right now.

خوب، من می توانم آن را بخوانم، در واقع، الان هستم.

Paris, sir says, Hello, Mr.

پاریس، آقا می گوید، سلام آقای

Duncan, you look so handsome.

دانکن، شما خیلی خوش تیپ به نظر می رسید.

I don't know what you mean.

من نمی دانم منظور شما چیست.

It's just me, as usual.

طبق معمول فقط من هستم.

Nothing different, nothing special.

نه چیز متفاوتی نه چیز خاصی.

I'm wearing my red shirt, but nothing else.

من پیراهن قرمزم را پوشیده ام، اما هیچ چیز دیگری.

Nothing else is changed.

هیچ چیز دیگری تغییر نمی کند.

I don't know what you mean.

من نمی دانم منظور شما چیست.

Maybe there is something on your screen.

شاید چیزی روی صفحه نمایش شما باشد.

Maybe there is a little bit of dirt on your screen.

شاید کمی خاک روی صفحه نمایش شما باشد.

Maybe your screen needs cleaning.

شاید صفحه نمایش شما نیاز به تمیز کردن داشته باشد.

Maybe we will see.

شاید ببینیم.

Victoria says

ویکتوریا می‌گوید

risotto is often better when you reheat it.

ریزوتو وقتی دوباره گرم می‌شود بهتر است.

Risotto? Yes, I think.

ریزوتو؟ بله فکر می کنم.

Well, risotto.

خب ریزوتو

Does just that have rice risotto?

آیا فقط آن ریزوتو برنج دارد؟

So it's lots of different things added together, isn't it?

بنابراین چیزهای مختلف زیادی با هم جمع شده اند، اینطور نیست؟

Risotto?

ریزوتو؟

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

I think it has rice and maybe spices as well.

فکر کنم برنج و شاید ادویه هم داره.

I haven't had risotto for many years.

من سالهاست که ریزوتو نمی خورم.

I can't remember the last time I had risotto.

آخرین باری که ریزوتو خوردم یادم نمی آید.

But yes, I would imagine that it is that

اما بله، من تصور می کنم که

hello also to

سلام به

hello, Manuel.

سلام، مانوئل.

Don't be shy.

خجالتی نباش

Don't be shy, Manuel.

خجالت نکش مانوئل

It's all right.

همه چیز درست است.

You don't have to retract your comment.

لازم نیست نظر خود را پس بگیرید.

Type it again.

دوباره تایپش کن

Right it again. Don't be shy.

بازم درسته خجالتی نباش

Give it a try. You never know.

آن را امتحان کنید. شما هرگز نمی دانید.

You might

you might enjoy it.

شاید از آن لذت ببرید

Oh, what a surprise.

اوه، چه شگفتی.

You have something on your face, says Manuel.

مانوئل می گوید: شما چیزی روی صورت خود دارید.

I don't know what you're talking about.

من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنید.

Perhaps I need a wash.

شاید من نیاز به شستشو دارم

Maybe. Maybe my face is a little bit dirty.

شاید. شاید صورتم کمی کثیف باشد.

I don't know.

من نمی دانم.

I don't know what you're talking about, to be honest.

من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنید، صادقانه بگویم.

Vitoria says yes, risotto.

ویتوریا می گوید بله، ریزوتو.

It is cooked with rice and other ingredients.

با برنج و مواد دیگر پخته می شود.

I think actually, you can have fish.

من فکر می کنم در واقع، شما می توانید ماهی بخورید.

Is that true?

آیا این درست است؟

I think you can have fish risotto.

من فکر می کنم می توانید ریزوتو ماهی بخورید.

As you know, I don't really like food

همانطور که می دانید، من خیلی از غذایی

that has fish in inside.

که داخل آن ماهی باشد، دوست ندارم.

But yes, it might be nice.

اما بله، ممکن است خوب باشد.

Hello. Also, to Nystrom.

سلام. همچنین به نیستروم.

Hello. Nystrom

سلام. Nystrom

thank you very much for your comment.

از نظر شما بسیار متشکرم.

That is very kind of you

این از نظر شما بسیار مهربان است،

I don't know what you mean by that, but there you go.

من نمی دانم منظور شما از آن چیست، اما شما می روید.

Paris says, Mr.

پاریس می گوید، آقای

Duncan, you look like Johnny Depp today.

دانکن، شما امروز شبیه جانی دپ هستید.

You are not the first person to say that.

شما اولین کسی نیستید که این حرف را می زند.

By the way, over the years, a lot of people have said, Mr.

اتفاقاً در طول این سال ها ، افراد زیادی گفته اند، آقای

Duncan, you remind us of Jack Sparrow from Pirates of the Caribbean.

دانکن، شما ما را به یاد جک اسپارو از دزدان دریایی کارائیب می اندازید.

So I'm not sure if I'm flattered or not.

بنابراین مطمئن نیستم که متملق هستم یا نه.

Should I be pleased

آیا

when people say that

وقتی مردم می

I look like Jack Sparrow or Johnny Depp?

گویند شبیه جک اسپارو یا جانی دپ هستم، باید خوشحال باشم؟

Is that a good thing or a bad thing?

این چیز خوبیه یا چیز بدیه؟

I'm not sure, really.

من مطمئن نیستم، واقعا.

I suppose it depends on which side of the fence you are sitting

فکر می‌کنم بستگی به این دارد که

concerning Johnny Depp.

در مورد جانی دپ کدام طرف حصار بنشینید.

Some people love Johnny Depp.

بعضی ها جانی دپ را دوست دارند.

Other people don't like him very much

دیگران به دلایل مختلف او را خیلی دوست ندارند

for various reasons, which I won't go into at the moment

که من به دلایل قانونی فعلا وارد آن نمی شوم

for legal reasons.

.

Hello.

سلام.

Apparently today is Mika.

ظاهرا امروز میکا است.

Mika Ode.

قصیده میکا.

Is that true?

آیا این درست است؟

Is it Mika's birthday today?

آیا امروز تولد میکا است؟

So where is Mika?

پس میکا کجاست؟

Hello, Mika. Are you here?

سلام میکا شما اینجایید؟

Are you watching at the moment or are you celebrating your birthday?

آیا در حال حاضر تماشا می کنید یا تولد خود را جشن می گیرید؟

Congratulations, Mika.

تبریک میگم میکا

If you are watching the replay.

اگر در حال تماشای پخش مجدد هستید.

Happy birthday to you.

تولدت مبارک.

Happy birthday to you, Mika.

تولدت مبارک میکا.

It's your birthday? Yes.

تولدت است؟ آره.

Today it's your birthday.

امروز تولد توست

Hip, hip. Who read it to you?

هیپ هیپ. چه کسی آن را برای شما خوانده است؟

Happy birthday, Mika.

تولدت مبارک میکا

Another year older. Oh, dear.

یک سال دیگر بزرگتر. اوه عزیزم.

Manuel says sometimes we make new food with the meal from yesterday.

مانوئل می گوید گاهی با غذای دیروز غذای جدیدی درست می کنیم .

So it is not technically reheated,

بنابراین از نظر فنی دوباره گرم نمی شود،

but a new meal is born.

اما یک وعده غذایی جدید متولد می شود.

That's is something that people are talking about at the moment in this country.

این چیزی است که مردم در حال حاضر در این کشور درباره آن صحبت می کنند.

I'm sure you've heard.

مطمئنم شنیدی

Or maybe you are experiencing the situation

یا شاید شما در حال تجربه وضعیتی هستید

where the prices of food and all the other things that we need to survive.

که در آن قیمت مواد غذایی و همه چیزهای دیگری که برای زنده ماندن به آن نیاز داریم.

They are all going up, including here.

همه آنها بالا می روند، از جمله اینجا.

In the UK and of course being part of the UK, England.

در انگلستان و البته بخشی از انگلستان، انگلستان.

The prices are going up and people are talking about ways

قیمت ها در حال افزایش است و مردم در مورد راه

of saving money.

های پس انداز پول صحبت می کنند.

So when you think of saving money, when you think of

بنابراین وقتی به پس انداز فکر می کنید، وقتی به این فکر می

not spending

too much money, maybe you don't have much money

کنید که پول زیادی خرج نکنید، شاید پول زیادی نداشته باشید

because the prices of everything are rising.

زیرا قیمت همه چیز در حال افزایش است.

They are all becoming more expensive.

همه آنها گران تر می شوند.

Food, electricity, gas,

غذا، برق، گاز،

heating, vegetables,

گرمایش، سبزیجات،

grain, rice, all of these things

غلات، برنج،

are all becoming more expensive for various reasons.

همه اینها به دلایل مختلف گران می شوند.

Some of the things are in short supply.

برخی از چیزها کم است.

You can't get hold of them or maybe they are becoming scarce

شما نمی توانید آنها را بدست آورید یا شاید به

for various reasons.

دلایل مختلف کمیاب شوند.

And of course things are becoming more expensive because of the general state of the economy.

و البته به دلیل وضعیت کلی اقتصاد، همه چیز گران تر می شود .

Around the world, including here as well.

در سراسر جهان، از جمله اینجا نیز.

Things not looking good.

چیزهایی که خوب به نظر نمی رسند

So many people are talking about how to live

بسیاری از مردم در مورد چگونگی زندگی

without spending too much money.

بدون صرف هزینه زیاد صحبت می کنند.

And one of the things, of course, is eating.

و البته یکی از چیزها غذا خوردن است.

Eating certain types of food.

خوردن انواع خاصی از غذا.

A lot of people like to go out and have a meal.

بسیاری از مردم دوست دارند بیرون بروند و غذا بخورند.

Maybe it's a restaurant or a fast food chain.

شاید یک رستوران یا فست فود زنجیره ای باشد.

Maybe now and again you like to treat yourself

شاید هرازگاهی دوست داشته باشید خود

to a McDonald's or a KFC.

را با یک مک دونالد یا یک کی اف سی پذیرایی کنید.

But many people

اما بسیاری از مردم

now are finding that they can't afford to go out to eat.

اکنون متوجه شده اند که نمی توانند برای غذا خوردن بیرون بروند.

They can't afford to actually eat in the restaurant.

آنها نمی توانند واقعاً در رستوران غذا بخورند.

So there are ways now of of using food,

بنابراین اکنون راه‌هایی برای استفاده از غذا،

buying food, certain types of food

خرید غذا، انواع خاصی از غذا وجود دارد

that you can use for maybe two or three days

که می‌توانید برای دو یا سه روز

to reheat food or reuse your food.

برای گرم کردن مجدد غذا یا استفاده مجدد از غذا استفاده کنید.

But we believe in that.

اما ما به آن اعتقاد داریم.

Steve love doing that.

استیو عاشق انجام این کار است.

We hate throwing away food.

ما از دور ریختن غذا متنفریم.

So quite often we will keep the food in the refrigerator

بنابراین اغلب ما غذا را در یخچال نگه می داریم

and then reheat it and then eat it later.

و سپس آن را دوباره گرم می کنیم و بعدا می خوریم.

So there are many ways of doing that.

بنابراین راه های زیادی برای انجام آن وجود دارد.

But saving money

اما پس انداز

is something everyone is thinking

پول چیزی است که همه به آن فکر می

about, including us, including probably you as well.

کنند، از جمله ما، احتمالاً شما نیز.

We are all trying to tighten our belts.

همه ما سعی می کنیم کمربندمان را ببندیم.

If you tighten your belt, it means you are spending less money on things.

اگر کمربندتان را سفت کنید، به این معنی است که پول کمتری برای چیزهایی خرج می کنید.

So everyone at the moment is watching their pennies and their pounds

بنابراین همه در حال حاضر مراقب سکه ها و پوندهای خود

because things

are going a little bit crazy

هستند

as far as the economy is concerned.

زیرا تا آنجا که به اقتصاد مربوط می شود، اوضاع کمی دیوانه کننده است.

Definitely.

قطعا.

So happy birthday once again to me, care watching in Japan.

بنابراین یک بار دیگر تولدت مبارک ، مراقب تماشای ژاپن هستم.

I am assuming that we are talking about Mika Ode

من فرض می کنم که ما در مورد Mika Ode صحبت می کنیم

Happy birthday to you.

تولدت مبارک.

It is just a pity that Mika is not here at the moment.

فقط حیف که میکا فعلا اینجا نیست.

I have a feeling that Mika is celebrating her birthday.

من احساس می کنم که میکا تولدش را جشن می گیرد.

That's what I think.

این چیزی است که من فکر می کنم.

And of course in many countries

و البته در بسیاری از کشورها

people celebrate their birthdays in different ways.

مردم تولد خود را به روش های مختلف جشن می گیرند.

So not everyone has a party.

بنابراین همه مهمانی ندارند.

Not everyone will receive gifts on the same day.

همه در یک روز هدیه دریافت نمی کنند.

Maybe you will receive your your gifts before or after your birthday.

شاید قبل یا بعد از تولد هدایای خود را دریافت کنید.

Maybe you will have no cake. Here

شاید کیک نداری در اینجا

we find any excuse,

ما هر بهانه ای پیدا می کنیم،

any excuse to eat food and drink alcohol.

هر بهانه ای برای خوردن غذا و نوشیدن الکل.

And having a birthday

و داشتن روز تولد

for many people is a really good excuse for doing that.

برای بسیاری از مردم بهانه خوبی برای انجام این کار است.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Lewis says, Mr.

لوئیس می‌گوید، آقای

Duncan, I saw this morning that inflation

دانکن، امروز صبح دیدم که تورم

in the UK has or will increase by 9%.

در بریتانیا 9 درصد افزایش داشته یا خواهد داشت.

Yes, it is a big increase for us

بله، این یک افزایش بزرگ برای ما است،

because we've been living through some strange times since

زیرا از سال 2008 دوره‌های عجیبی را

since 2008.

Things have been a little strange because of course as you know, in 2008

سپری کرده‌ایم. اوضاع کمی عجیب بوده است، زیرا البته همانطور که می‌دانید، در سال

there was a big economic crash, the credit crunch.

2008 یک سقوط اقتصادی بزرگ رخ داد، بحران اعتباری.

Who remembers that?

چه کسی آن را به یاد می آورد؟

It seems like such a long time ago now, doesn't it?

الان خیلی وقت پیش به نظر می رسد، اینطور نیست؟

And I suppose in certain ways it was.

و گمان می‌کنم از طرق خاصی اینطور بوده است.

But since then the economy has been slowly building back up.

اما از آن زمان اقتصاد به آرامی در حال بازسازی است.

We've had many cutbacks as well here in the UK over

در

the previous ten years for various reasons.

طول ده سال گذشته، به دلایل مختلف، کاهش‌های زیادی در اینجا در بریتانیا داشته‌ایم.

And of course then we had to year's

و البته پس از آن مجبور

of coronavirus, like many people around the world did.

شدیم مانند بسیاری از مردم در سرتاسر جهان، سال‌های ابتلا به ویروس کرونا را تجربه کنیم.

So everyone is still recovering from that physically.

بنابراین همه هنوز از نظر جسمی در حال بهبود هستند.

And financially.

و از نظر مالی.

And then on top of that,

و علاوه بر آن،

we now have

ما اکنون

political situations that have that have taken over many people's lives.

موقعیت های سیاسی داریم که زندگی بسیاری از مردم را تحت الشعاع قرار داده است.

We have Ukraine being invaded by Russia.

ما اوکراین را داریم که توسط روسیه مورد تهاجم قرار گرفته است.

A lot of people feel strongly about that in various ways.

بسیاری از مردم به طرق مختلف به شدت در مورد آن احساس می کنند.

So I suppose all of these things are slowly coming together

بنابراین من فکر می کنم همه این چیزها به آرامی در حال جمع شدن هستند

and that is the reason why we are in the mess that we are.

و به همین دلیل است که ما در آشفتگی که هستیم.

Oh, the other thing that we have here that you don't.

آه، چیز دیگری که ما اینجا داریم که شما ندارید.

Is Brexit, of course,

آیا برگزیت، البته

that is now back in the news

، اکنون به اخبار بازگشته است،

so everyone once again is talking about Brexit.

بنابراین همه یک بار دیگر درباره برگزیت صحبت می کنند.

We are talking about the war in Ukraine.

ما در مورد جنگ در اوکراین صحبت می کنیم.

We are talking about the end of lockdown on and people now going back to work.

ما در مورد پایان قرنطینه و بازگشت مردم به کار صحبت می کنیم.

And some people don't want to go back to work.

و برخی از مردم نمی خواهند به سر کار برگردند.

They want to stay at home.

آنها می خواهند در خانه بمانند.

And then the price of everything is starting to go up.

و سپس قیمت همه چیز شروع به بالا رفتن می کند.

Fuel, food.

سوخت، غذا

It's a crazy time.

زمان دیوانه کننده ای است.

What a time to be alive.

چه روزگاری برای زنده بودن

I still don't quite know how I am still able

من هنوز کاملاً نمی دانم چگونه هنوز می

how I am able to stand here and do this

توانم چگونه می توانم اینجا بایستم و این کار را

without collapsing on the floor.

بدون اینکه روی زمین دراز بکشم انجام دهم.

Because of all

به خاطر

the things going on in the world.

همه چیزهایی که در دنیا می گذرد.

What about you?

تو چطور؟

What do you think

نظرتون چیه

Hello.

سلام

Mahmood Mahmud says I have followed

محمود محمود میگه

you since 2013.

از سال 2013 دنبالت کردم

Thank you very much, Mahmud. Thank you for following me.

خیلی ممنون محمود. ازاینکه به جمع پیروان من پیوستی ازتو متشکرم.

It's very nice and very kind of you to say hello

سلام کردن

and to remember

و به یاد

your first time watching me.

آوردن اولین باری که من را تماشا کردید بسیار خوب و بسیار مهربان است.

I hope it was a nice experience.

امیدوارم تجربه خوبی بوده باشه

I feel it was.

من احساس می کنم این بود.

Maybe,

شاید

yes. Mika is having a birthday.

آره. میکا تولد داره

Of course.

Mika is one of our long

البته.

میکا یکی از بینندگانی است که مدت هاست

subscribed viewers.

مشترک ماست.

For many years, Mika has been watching.

سال هاست که میکا تماشا می کند.

So that is the reason why we are sending

بنابراین به همین دلیل است که

a super big happy birthday to Mika.

ما یک تولد فوق العاده بزرگ برای میکا ارسال می کنیم.

16%. Palmira says in my country,

16 درصد پالمیرا می گوید در کشور من،

the inflation rate is now 16%.

نرخ تورم اکنون 16 درصد است.

It's incredible.

باورنکردنیه.

In some countries, I suppose one particular country

در برخی از کشورها، تصور می کنم یک کشور خاص

that a lot of people are talking about at the moment

که در حال حاضر بسیاری از مردم در مورد آن صحبت

where their economy has completely collapsed

می کنند که اقتصاد آنها کاملاً فروپاشیده است

and now people are getting quite upset and angry about it.

و اکنون مردم از این موضوع بسیار ناراحت و عصبانی می شوند.

So around the world, everyone is feeling the pinch.

بنابراین در سرتاسر جهان، همه در حال احساس سوزش هستند.

If you feel the pinch,

اگر احساس نیشگون گرفتن می کنید، به

it means you are now feeling the pain caused

این معنی است که اکنون درد ناشی

by difficulty or something.

از سختی یا چیزی دیگر را احساس می کنید.

That is happening to you in a negative way.

این اتفاق به صورت منفی برای شما می افتد.

You feel the pinch.

شما نیشگون گرفتن را احساس می کنید.

It's like someone pinching your arm

مثل این است که کسی بازوی

how how you are feeling the pinch.

شما را نیشگون بگیرد.

Fernando says inflation is much more worse.

فرناندو می گوید تورم بسیار بدتر است.

It is more worse.

بدتر است.

It is worse in South America.

در آمریکای جنوبی بدتر است.

Yes, yes.

بله بله.

I think it's fair to say that all around the world, everyone is feeling

من فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم در سرتاسر جهان، همه

the effects of everything that has happened.

تأثیرات هر اتفاقی را که اتفاق افتاده احساس می‌کنند.

Hello to Can I say hello? To

سلام به آیا می توانم سلام کنم؟ برای

I'm still interested to know where poor Lay is.

من هنوز هم علاقه مندم بدانم لی بیچاره کجاست.

Hello, poor Lay.

سلام لای بیچاره

Where were you watching at the moment?

در آن لحظه کجا را تماشا می کردید؟

Please let me know

لطفا به من اطلاع دهید که

Paris says I love Johnny Depp.

پاریس می گوید من جانی دپ را دوست دارم.

Oh, but does he know that you love him?

اوه، اما آیا او می داند که شما او را دوست دارید؟

Maybe you should let him know.

شاید باید به او اطلاع دهید.

Send him an email.

برایش ایمیل بفرست

You never know.

شما هرگز نمی دانید.

I'm waiting for the day when Johnny Depp

من منتظر روزی هستم که جانی

is having to do his personal messages on cameo.

دپ باید پیام‌های شخصی‌اش را روی صحنه بیاورد.

Can you imagine that? Can you?

آیا می توانید آن را تصور کنید؟ میتوانی؟

Can you imagine Johnny Depp having to to.

آیا می توانید تصور کنید که جانی دپ مجبور به انجام این کار باشد.

To do

برای انجام

cameo videos?

ویدیوهای کوتاه؟

Have you heard of them?

آیا درباره آن ها شنیده ای؟

It's a website you can go to.

این یک وب سایت است که می توانید به آن بروید.

And all of these big celebrities, they will send you a personal message

و همه این سلبریتی های بزرگ به شما پیام شخصی می فرستند

Of course, you have to pay them first.

البته ابتدا باید به آنها پول پرداخت کنید.

So you send them the money and then they give you a lovely message.

بنابراین شما پول را برای آنها ارسال می کنید و سپس آنها یک پیام دوست داشتنی به شما می دهند.

Hi there, Johnny.

سلام جانی

Depp here.

دپ اینجاست

Yeah.

I want to say happy birthday to Jamaica.

آره

می خواهم به جامائیکا تولدت مبارک بگویم.

All right.

خیلی خوب.

No problem. All right.

مشکلی نیست خیلی خوب.

All right.

خیلی خوب.

Hello, Maha.

سلام ماها

I am a new student of your channel.

من دانشجوی جدید کانال شما هستم.

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

It's very nice to see you here today.

خیلی خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

We're having a quick break.

ما یک استراحت سریع داریم.

And then today we are looking at animal words, animal phrases,

و سپس امروز ما به کلمات حیوانات، عبارات حیوانات،

lots of things to do with the animal kingdom.

بسیاری از چیزهای مربوط به قلمرو حیوانات نگاه می کنیم.

And also, we will be looking at some cute animals as well.

و همچنین، ما به بررسی برخی از حیوانات زیبا نیز خواهیم پرداخت.

Don't go away.

نرو

Oh, isn't that lovely?

اوه، این دوست داشتنی نیست؟

I hope you enjoyed that.

امیدوارم از آن لذت برده باشید.

The cows that are living at the back of the house at the moment

گاوهایی که در حال حاضر در پشت خانه زندگی می کنند

and there they were all resting in the field

و در آنجا همه در مزرعه استراحت می کنند

This is English Addict Extra.

This English Addict Extra است.

It is an extra slice of English for your midweek.

این یک تکه اضافی از زبان انگلیسی برای اواسط هفته شما است.

It is Wednesday.

چهارشنبه است.

And I hope you are having a good time.

و امیدوارم بهتون خوش بگذره

We have found out where poor Lay is watching in Myanmar.

ما فهمیدیم لای بیچاره کجا در میانمار تماشا می کند .

Hello to you.

درود بر تو.

I hope you are having a good day where you are

امیدوارم در جایی که هستید یا هستید، روز خوبی را سپری کرده

or is is well as you can be.

باشید.

That's all we can do. Really.

این تنها کاری است که می توانیم انجام دهیم. واقعا

The only things we can do in life is try our best

تنها کاری که می‌توانیم در زندگی انجام دهیم این است که تمام تلاشمان را بکنیم

and be as good

و تا جایی که می‌توانی خوب

as you can be or to be as well as you can

باشیم یا تا جایی که می‌توانی خوب

that's all you can do.

باشیم، این تنها کاری است که می‌توانی انجام دهی.

You can't do anything more.

دیگه کاری نمیتونی بکنی

Of course you can always do anything less,

البته همیشه می توانید هر کاری کمتر انجام دهید،

but it's always best to try.

اما همیشه بهترین کار این است که تلاش کنید.

Your upmost to be well and happy.

شما بهترین حالت را دارید که خوب و شاد باشید.

Yesterday I taught many advanced words.

دیروز بسیاری از کلمات پیشرفته را آموزش دادم.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

Including a Malays.

از جمله یک مالایی.

Malays.

مالایی ها

Preposterous.

مسخره

Some people say that my my English dreams are preposterous.

برخی از مردم می گویند که رویاهای من به زبان انگلیسی مضحک است.

I don't know what they mean by that.

نمی دانم منظورشان از این حرف چیست.

What's the other word?

کلمه دیگر چیست؟

Ubiquitous and contentious.

همه جا حاضر و بحث برانگیز.

Or consensus.

یا اجماع.

Very interesting.

بسیار جالب.

I mean, a myriad.

یعنی تعداد بی شماری

I like that word, by the way. Myriad.

اتفاقا من این کلمه را دوست دارم. بی شمار.

If you have a myriad of something, it means you have many.

اگر شما هزاران چیز دارید، به این معنی است که تعداد زیادی دارید.

A copious amount of something.

مقدار زیادی از چیزی.

A myriad. Maybe you have a lot of choice.

تعداد بی شماری شاید شما انتخاب های زیادی دارید.

Maybe there are lots of things on offer.

شاید چیزهای زیادی وجود داشته باشد.

Myriad. I like that one,

بی شمار. کلودیا می‌گوید من آن را دوست دارم

Claudia says.

.

I like the word pamper.

من از کلمه نازک خوشم می آید.

That's what I do with my niece when I'm cooking for her.

این کاری است که من با خواهرزاده ام وقتی دارم برای او آشپزی می کنم انجام می دهم.

Pamper. It's a great word. Yes.

بناز پروردن. این یک کلمه عالی است. آره.

You take care of someone.

تو مراقب کسی هستی

Quite often, someone special.

اغلب اوقات، شخص خاص.

You will pamper that person.

شما آن شخص را نوازش خواهید کرد.

You will treat them nicely.

با آنها به خوبی رفتار خواهید کرد.

You will give them lovely things.

چیزهای دوست داشتنی به آنها خواهید داد.

You pamper that person.

شما آن شخص را نوازش می کنید.

Hello, Riccardo.

سلام، ریکاردو.

You know, the idea that the world needs an end to endless

می دانید، این ایده که جهان نیاز به پایان دادن به

growing is the cause of inflation.

رشد بی پایان دارد، عامل تورم است.

And another diff different disaster,

و یک فاجعه متفاوت دیگر،

which there are only a few beneficiaries.

که تنها چند ذینفع وجود دارد.

Yes, maybe you are talking about people becoming

بله، شاید شما در مورد

wealthy or people exploiting others for financial gain.

ثروتمند شدن افراد یا افرادی که از دیگران برای منافع مالی سوء استفاده می کنند صحبت می کنید.

Maybe something like that.

شاید همچین چیزی

So there might be many situations where people are exploiting others.

بنابراین ممکن است موقعیت های زیادی وجود داشته باشد که در آن افراد از دیگران استثمار می کنند.

I suppose when you think about it,

فکر می کنم وقتی به آن فکر می کنید،

we are all exploited from time to time.

همه ما هر از گاهی مورد استثمار قرار می گیریم.

When you watch adverts, TV advertisements,

هنگامی که تبلیغات، تبلیغات تلویزیونی،

or even advertisements here on YouTube,

یا حتی تبلیغات را در اینجا در یوتیوب تماشا می کنید

you might say that that is

، ممکن است بگویید که این

also a type of exploitation using people.

نیز نوعی استثمار با استفاده از افراد است.

Yes, I suppose so, but I would imagine that lots of people will be buying less

بله، فکر می‌کنم اینطور باشد، اما تصور می‌کنم که بسیاری از مردم کمتر

and they will be purchasing fewer things

خرید می‌کنند و

as the situation becomes worse.

با بدتر شدن وضعیت، چیزهای کمتری می‌خرند.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hello also to Suman.

سلام به سومان.

Hello, Suman. How are you, sir?

سلام سومان چطوری آقا؟

Hello, Suman.

سلام سومان

Where were you watching?

کجا تماشا می کردی؟

I am so nosy.

من خیلی فضولم

I am such a nosy person.

من انقدر آدم فضولی هستم

Have you noticed? Mr. Duncan, you are so nosy.

آیا توجه کرده اید؟ آقای دانکن، شما خیلی فضول هستید.

You are always asking where people are.

همیشه می پرسی مردم کجا هستند.

Would you like to see some cute animals? Oh, I know.

آیا دوست دارید چند حیوان زیبا را ببینید؟ آه من می دانم.

I know you do.

می دونم که این کار را می کنی.

I know.

میدانم.

I know. I do.

میدانم. انجام میدهم.

I know you do.

می دونم که این کار را می کنی.

Here are some cute animals.

در اینجا چند حیوان بامزه وجود دارد.

Are you ready?

Here is the first cute animal.

اماده ای؟

اینجا اولین حیوان بامزه است.

In a few moments, we are talking about

چند لحظه دیگر صحبت

animal idioms and expressions.

از اصطلاحات و اصطلاحات حیوانات است.

And I know I've done this subject before, but today I'm.

و می دانم که قبلاً این موضوع را انجام داده ام، اما امروز هستم.

I'm adding some new ones.

من چند مورد جدید اضافه می کنم.

I'm Fancy pants.

من شلوار فانتزی هستم

Oh, here is our first cute animal.

اوه، اینجا اولین حیوان بامزه ماست.

Now, this does look like a lamb.

حالا، این شبیه یک بره است.

But it isn't. This is not a lamb.

اما اینطور نیست. این بره نیست

This is actually a baby alpaca.

این در واقع یک بچه آلپاکا است.

Have you ever seen an alpaca They are very unusual creatures.

آیا تا به حال آلپاکا را دیده اید آنها موجودات بسیار غیر معمولی هستند.

They look a little bit like llamas.

آنها کمی شبیه لاما هستند.

They seem to be the cross between a llama and a camel.

به نظر می رسد که آنها نقطه تلاقی بین یک لاما و یک شتر هستند.

I think so. Anyway.

من هم اینچنین فکر میکنم. به هر حال.

Maybe I'm completely wrong.

شاید من کاملا در اشتباهم.

So there is a baby alpaca.

بنابراین یک بچه آلپاکا وجود دارد.

Lots of people in the UK like to keep alpacas as pets.

بسیاری از مردم در بریتانیا دوست دارند آلپاکا را به عنوان حیوان خانگی نگهداری کنند.

But they can be rather difficult to.

اما آنها می توانند نسبتاً دشوار باشند.

To look after because they make lots of mess.

برای مراقبت از آنها زیرا آنها به هم ریختگی زیادی می کنند.

And they also like lots of room to run around, and

و همچنین فضای زیادی را برای دویدن

they need lots of space.

دوست دارند و به فضای زیادی نیاز دارند.

Oh, here's another one.

اوه، اینم یکی دیگه

So this is a well, what is this?

پس این یک چاه است، این چیست؟

I thought it was Mick Jagger.

فکر کردم میک جگر است.

But it isn't.

اما اینطور نیست.

It's. It's an adult alpaca.

این است. این یک آلپاکا بالغ است.

So this is what an adult alpaca looks like.

بنابراین این چیزی است که یک آلپاکای بالغ به نظر می رسد.

Very unusual creatures.

موجودات بسیار غیرعادی

Very strange.

خیلی عجیب.

Something more familiar.

یه چیز آشناتر

Oh, look at that.

اوه، به آن نگاه کنید.

Near where I live, we have lots of these animals

در نزدیکی محل زندگی من، تعداد زیادی از این

running around in the wild, lots of deer.

حیوانات در طبیعت می چرخند، آهوهای زیادی.

So where I live, I'm very close to some forests and lots of open area.

بنابراین جایی که من زندگی می کنم، به برخی از جنگل ها و بسیاری از مناطق باز بسیار نزدیک هستم.

And you will often see deer,

و شما اغلب گوزن ها را خواهید دید،

especially early in the morning.

به خصوص در اوایل صبح.

If you are lucky to wake up early in the morning, you can often

اگر خوش شانس هستید که صبح زود از خواب بیدار می شوید، اغلب می

see the deer running around

توانید آهو را ببینید که در اطراف می

Oh, here's another familiar animal.

دود اوه، این یک حیوان آشنا دیگر است.

This particular bird, a heron.

این پرنده خاص، یک حواصیل است.

We sometimes get herons flying over the house.

گاهی اوقات ما حواصیل هایی را می بینیم که بر فراز خانه پرواز می کنند.

They are beautiful birds, and they are so big as well.

آنها پرندگان زیبایی هستند و همچنین بسیار بزرگ هستند.

So this particular heron is a real one.

بنابراین این حواصیل خاص یک حواصیل واقعی است.

And the reason why I say that

و دلیل اینکه من این را می گویم این

is because in my garden, I have a fake

است که در باغم یک

heron made of plastic,

حواصیل تقلبی ساخته شده از پلاستیک دارم

which lots of people often comment

که بسیاری از مردم اغلب در

about because they think it's real.

مورد آن نظر می دهند زیرا فکر می کنند واقعی است.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

Oh, another cute animal.

اوه یک حیوان ناز دیگر

Look at those eyes and the cute nose

به آن چشم ها و بینی ناز

and the little whiskers.

و سبیل های کوچک نگاه کن.

I think that otter

من فکر می کنم

has a better moustache than I do,

سمور سبیل بهتری از من دارد،

so I am a little bit jealous, to be honest.

پس راستش را بخواهید کمی حسودم.

So there is an otter.

پس سمور وجود دارد.

They live in water.

آنها در آب زندگی می کنند.

And you often find them in rivers

و شما اغلب آنها را در رودخانه ها یا دریاچه ها پیدا می کنید، و اغلب آنها را در

or lakes, and you will see them quite often where there are lots of,

جایی که تعداد زیادی وجود دارد،

I suppose on the riverbank, you will often see otters.

در ساحل رودخانه، اغلب سمورها را خواهید دید.

If you are lucky, they're not easy animals

اگر خوش شانس باشید،

to see or find because they are quite shy.

دیدن یا یافتن آنها حیواناتی آسان نیستند زیرا بسیار خجالتی هستند.

Here's another animal that's quite shy.

در اینجا حیوان دیگری است که کاملاً خجالتی است.

An owl.

یک جغد.

We often see owls if we are lucky at night.

اگر در شب خوش شانس باشیم اغلب جغدها را می بینیم.

You will certainly hear them

مطمئناً جغدهای آنها را خواهید شنید

owls.

.

We have lots of owls where we live and quite often at night.

ما در جاهایی که زندگی می کنیم جغدهای زیادی داریم و اغلب در شب.

If you go outside in the evening, you will hear

اگر عصر بیرون بروید، صدای

all the owls calling to each other.

همه جغدها را خواهید شنید.

And of course, we can't forget

و البته، ما نمی توانیم

our lovely little friend, the lamb.

دوست کوچک دوست داشتنی خود، بره را فراموش کنیم.

Oh, and at the moment there are lambs running around everywhere.

اوه، و در حال حاضر همه جا بره ها در حال دویدن هستند.

There are many lambs running around

بره های زیادی در اطراف

because this is the lambing season.

می چرخند زیرا این فصل بره زایی است.

Normally, between the months of March and May,

به طور معمول، بین ماه های مارس و می

You often find that many farms

، اغلب متوجه می شوید که بسیاری از

will have lots of lambs in their fields.

مزارع بره های زیادی در مزارع خود دارند.

So there is a lovely, lovely lamb, some cute animals for us to look at.

بنابراین یک بره دوست داشتنی و دوست داشتنی وجود دارد، چند حیوان بامزه که باید به آنها نگاه کنیم.

And the reason why I'm doing it is, well,

و دلیل اینکه من این کار را انجام می دهم، خوب،

first of all, to cheer myself up

اول از همه، این است که خودم را خوشحال کنم

And also because we are going to talk about

و همچنین به این دلیل که قرار است در مورد

animals in idioms and expressions,

حیوانات در اصطلاحات و عبارات صحبت کنیم،

all of that coming up in a few moments.

همه اینها در چند لحظه به وجود می آیند.

Here are some more animals for you to look at.

در اینجا چند حیوان دیگر برای شما آورده شده است که باید به آنها نگاه کنید.

Yes, some more cows

بله، چند گاو دیگر

in the

در

oh, so lovely.

اوه، خیلی دوست داشتنی است.

Some more cows, though.

با این حال، چند گاو بیشتر.

Those particular cows are baby cows.

آن گاوهای خاص بچه گاوها هستند.

And they were at the back of the house about three years ago.

و حدود سه سال پیش پشت در خانه بودند.

Mm. Here we go again. We are back.

مم دوباره شروع کنیم. ما برگشتیم.

I hope you are having a good day.

امیدوارم روز خوبی را سپری کرده باشید.

Vittoria says the fake heron was a present from Steve.

ویتوریا می گوید که حواصیل تقلبی هدیه ای از استیو بوده است.

If I'm not wrong. Yes.

اگر اشتباه نکنم آره.

You all right?

شما خوبی؟

In fact, I have two fake herons.

در واقع من دو حواصیل تقلبی دارم.

I forgot.

فراموش کردم.

I've actually got two of them.

من در واقع دو تا از آنها را دارم.

So there is one in the front garden.

بنابراین یکی در باغ جلویی وجود دارد.

A plastic one.

یکی پلاستیکی

And, of course, in the back garden, there is another one made of metal that mr.

و البته در باغچه پشتی ، یکی دیگر از فلز وجود دارد که آقای.

Steve bought for me as well.

استیو برای من هم خرید کرد.

We are having some interesting conversations on the live chat today.

امروز در چت زنده گفتگوهای جالبی داریم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

It's lovely not only to see you on the live chat,

نه تنها دیدن شما در چت زنده،

but also to see your actual

بلکه دیدن چت های واقعی شما

chats, the things that you are talking about.

، چیزهایی که در مورد آنها صحبت می کنید بسیار دوست داشتنی است.

Philosophy.

فلسفه.

Oh, it would appear

اوه، به نظر می

the subjects

رسد موضوعی

that is being talked about at the moment is philosophy.

که در حال حاضر درباره آن صحبت می شود، فلسفه است.

I'm interested in philosophy.

من به فلسفه علاقه دارم.

I'm interested in thinking.

من به فکر کردن علاقه دارم

Some people say that philosophy is something

برخی از مردم می گویند که فلسفه چیزی است

that comes to you naturally as you get older.

که با افزایش سن به طور طبیعی به سراغ شما می آید.

Age quite often brings with it wisdom

سن اغلب

as you learn your lessons in life.

هنگام فراگیری درس های زندگی، حکمت را به همراه دارد.

I think also philosophy is very good for

من فکر می‌کنم که فلسفه

for teaching you lessons when you are young as well,

برای اینکه در جوانی نیز به شما

learning from other people's thoughts and ideas

درس بیاموزد، از افکار و عقاید دیگران

about this crazy thing we call life.

در مورد این چیز دیوانه‌کننده‌ای که ما آن را زندگی می‌نامیم، بیاموزد، بسیار خوب است.

So today we are looking at some expressions

بنابراین امروز ما در حال بررسی برخی عبارات

to do with animals, some animal idioms

مربوط به حیوانات، برخی اصطلاحات حیوانات

to take us through to the end of today's live stream.

هستیم تا ما را تا پایان پخش زنده امروزی ببرد.

Of course, if you want to say anything on the live chat, you can.

البته، اگر می خواهید در چت زنده چیزی بگویید، می توانید.

No problem.

مشکلی نیست

You are more than welcome.

شما بیشتر از خوش آمدید.

So we are looking at animal idioms

بنابراین ما در حال بررسی اصطلاحات حیوانات

we will go through these one by one and I will explain

هستیم و اینها را یکی یکی مرور خواهیم کرد

the meaning

و معنی آن

Here's an interesting one.

را توضیح خواهم داد.

An animal that you will never, ever want to get near

حیوانی که به دلایل واضح هرگز و هرگز نخواهید به آن نزدیک شوید

for obvious reasons.

.

Have a tiger by the tail.

یک ببر کنار دم داشته باشید.

If you have a tiger by the tail, this expression means

اگر دم ببر دارید، این عبارت به معنای

to undertake a task that proves more difficult than expected.

انجام کاری است که دشوارتر از حد انتظار است.

But must be completed.

اما باید تکمیل شود.

So imagine

بنابراین تصور کنید

putting your hand

که دست خود را

somewhere and then grabbing hold

جایی بگذارید و سپس

of a tiger's tail.

دم یک ببر را بگیرید.

But at that point, you have to continue because you have to do that job.

اما در آن مرحله، شما باید ادامه دهید زیرا باید آن کار را انجام دهید.

You have to do that thing.

شما باید آن کار را انجام دهید.

The thing you are doing is something that must be carried out.

کاری که شما انجام می دهید کاری است که باید انجام شود.

However, that particular thing

با این حال، آن چیز

has become more difficult or more dangerous than you intended.

خاص دشوارتر یا خطرناک تر از آنچه شما در نظر داشتید شده است.

And because of that, we can

و به همین دلیل، می توانیم

say that you have a tiger by the tail.

بگوییم که شما یک ببر کنار دم دارید.

It is figurative.

فیگوراتیو است.

It is saying that you are now doing something

این به این معناست که شما اکنون کاری انجام می دهید

that is more dangerous than you realised.

که خطرناک تر از آن چیزی است که فکر می کردید.

You have a tiger by the tail.

شما یک ببر کنار دم دارید.

You have taken on something that must be done,

شما کاری را انجام داده اید که باید انجام شود،

but it is now more dangerous

اما اکنون خطرناک

or more risky than you thought it would be.

تر یا خطرناک تر از آن چیزی است که فکر می کردید.

Talking of risky things.

صحبت از چیزهای خطرناک

Here is another thing that is quite risky.

در اینجا یک چیز دیگر است که کاملاً خطرناک است.

Put your head in the lion's mouth.

سرت را در دهان شیر بگذار.

If you put your head in the lion's mouth,

اگر سرتان را در دهان شیر بگذارید

not literally, of course.

، البته نه به معنای واقعی کلمه.

We can say that you are doing something risky,

می توانیم بگوییم که شما در حال انجام یک کار خطرناک هستید،

something that might have terrible consequences.

کاری که ممکن است عواقب وحشتناکی داشته باشد.

So to do something risky or that might or a thing

بنابراین برای انجام کاری خطرناک یا ممکن یا کاری

that might have terrible consequences,

که ممکن است عواقب وحشتناکی داشته باشد،

you put your head in the lion's mouth.

سر خود را در دهان شیر می گذارید.

And of course, many years ago,

و البته سالها پیش

we would go to the circus

به سیرک می

and we would see

رفتیم و

someone taming a lion.

می دیدیم که یکی شیر را اهلی می کند.

The lion would be angry or ferocious.

شیر عصبانی یا وحشی خواهد بود.

And so the tamer would calm the lion down.

و بنابراین رام کننده شیر را آرام می کرد.

The lion would become tame.

شیر رام می شد.

And then he would go up to the lion.

و سپس به سمت شیر ​​می رفت.

He would open the lion's mouth,

دهان شیر را باز

and he'd put his head

می کرد و سرش

into the lion's mouth.

را در دهان شیر می گذاشت.

Of course, people don't do that anymore.

البته مردم دیگر این کار را نمی کنند.

For obvious reasons.

به دلایل واضح.

If you put your head in the lion's

اگر سر خود را در

mouth, you are doing something risky or something

دهان شیر قرار دهید، در حال انجام کاری خطرناک یا کاری هستید

that might have terrible consequences.

که ممکن است عواقب وحشتناکی داشته باشد.

You put your head in the lion's mouth.

سرت را در دهان شیر می کنی.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

So not all of these phrases are connected to lions,

بنابراین همه این عبارات مربوط به شیرها

but these are

نیست، بلکه اینها

to go into the lion's den.

برای رفتن به لانه شیر هستند.

Oh, if you go into the lion's den,

اوه، اگر به لانه شیر بروید، به

it means you are going in to a a hostile

این معنی است که در حال وارد شدن به یک موقعیت خصمانه

or maybe desperate or dangerous situation.

یا شاید ناامید کننده یا خطرناک هستید.

Maybe you are going into a room to be punished.

شاید برای تنبیه به اتاقی می روید.

Maybe you are going into a room

شاید شما در حال رفتن به اتاقی

and you are trying to calm down an angry crowd of people.

هستید و سعی می کنید جمعیت خشمگین مردم را آرام کنید .

You go in to the lion's den.

تو برو داخل لانه شیر.

You go in to the place where you might come to harm

شما به جایی می روید که ممکن است آسیبی به شما وارد شود

or where things might be hostile.

یا ممکن است اوضاع خصمانه باشد.

Sometimes in war, people will express

گاهی اوقات در جنگ،

the the moment where you have to face danger

مردم لحظه ای را که باید با خطر روبرو شوید را

as going into the lion's den.

مانند رفتن به لانه شیر بیان می کنند.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

Oh, by the way, this particular phrase

اوه، اتفاقاً، این عبارت خاص باعث

got my my lifestream blocked on YouTube earlier.

شد که جریان زندگی من در یوتیوب مسدود شود.

I don't know why, but they seem they don't seem to like that word for some reason.

من نمی دانم چرا، اما به نظر می رسد آنها به دلایلی این کلمه را دوست ندارند.

I don't know why, but I did put this in my title,

نمی دانم چرا، اما این را در عنوان خود

the actual title of the live stream.

، عنوان واقعی پخش زنده، قرار دادم.

And guess what?

و حدس بزنید چه؟

YouTube blocked it

یوتیوب آن را مسدود کرد

They said it was using offensive

آنها گفتند که از زبان توهین آمیز

or sensitive language, so I had to change it to something else.

یا حساس استفاده می کند، بنابراین مجبور شدم آن را به چیز دیگری تغییر دهم.

So here we go to pussyfoot around and a person

بنابراین در اینجا به سراغ pussyfoot می رویم و فردی

who pussy fits to do something cautiously,

که بیدمشک مناسب است کاری را با احتیاط انجام دهد،

possibly overcautious.

احتمالاً بیش از حد محتاطانه.

So if you are being careful if you are approaching

بنابراین اگر مراقب باشید

something carefully or cautiously,

که با احتیاط یا با احتیاط به چیزی نزدیک می شوید،

we can say that you are pussy footing you pussy foot.

می توانیم بگوییم که پای شما بیدمشک است.

Imagine a cat walking along silently.

گربه ای را تصور کنید که بی سر و صدا راه می رود.

Maybe it is hunting for a bird or a mouse.

شاید برای شکار پرنده یا موش باشد.

You pussy foot.

پای بیدمشکی

You are doing something cautiously, carefully.

شما با احتیاط و با احتیاط کاری را انجام می دهید.

And sometimes, of course, a person can be too cautious or too careful.

و گاهی اوقات، البته، یک فرد می تواند بیش از حد محتاط یا بیش از حد مراقب باشد.

We say that that person is pussyfooting around.

ما می گوییم که آن شخص در حال بیدمشکی است.

Oh, come on.

اوه، بیا

Just. Just stop pussyfooting around.

فقط فقط دست از بیدمشکی در اطراف خود بردارید.

Just tell me what you want.

فقط بگو چی میخوای

Stop being so cautious.

اینقدر محتاط نباش

Stop being so careful.

اینقدر مراقب نباش

Here's another one.

اینم یکی دیگه

To hound someone.

شکار کردن کسی

Of course. Hound is a generic term for a dog.

البته. Hound یک اصطلاح عمومی برای سگ است.

A type of dog.

یک نوع سگ.

Quite often we will describe a dog that is used for hunting

اغلب ما سگی را توصیف می کنیم که برای شکار

as a hound to hound someone.

به عنوان سگ شکاری برای شکار کسی استفاده می شود.

And the meaning of this is to pursue someone or to keep following someone.

و معنای آن تعقیب کسی یا ادامه دادن به دنبال کسی است.

You stalk someone.

شما کسی را تعقیب می کنید

So maybe you constantly bother someone or you follow them.

بنابراین ممکن است مدام کسی را اذیت کنید یا او را دنبال کنید.

Or maybe you are stalking that person.

یا شاید شما در حال تعقیب آن شخص هستید.

Stalking.

تعقیب کردن.

If you stalk, it means you follow.

اگر تعقیب می کنید یعنی دنبال می کنید.

You are following someone carefully.

شما کسی را با دقت دنبال می کنید.

Or if you keep bothering them,

یا اگر مدام آنها را آزار می‌دهید،

we can say that you found someone

می‌توانیم بگوییم که کسی را

to hound is to follow, pursue

برای شکار کردن پیدا کرده‌اید، دنبال کردن، تعقیب

or bother someone.

یا آزار کسی است.

Stop hounding me.

دست از تعقیب من بردارید

They keep my neighbours keep hounding me.

آن‌ها نگه می‌دارند همسایه‌هایم مدام مرا شکار می‌کنند.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

A leopard never changes its spots.

پلنگ هرگز لکه های خود را تغییر نمی دهد.

Never, ever, ever.

هرگز، هرگز، هرگز.

Never, never, ever, ever, ever.

هرگز، هرگز، هرگز، هرگز، هرگز.

A leopard never changes its spots.

پلنگ هرگز لکه های خود را تغییر نمی دهد.

And this particular phrase is referring

و این عبارت خاص به شخصی اشاره دارد

to someone who will never alter their bad habits.

که هرگز عادت های بد خود را تغییر نخواهد داد.

They will never change their bad ways.

آنها هرگز راه بد خود را تغییر نخواهند داد.

A leopard never changes its spots.

پلنگ هرگز لکه های خود را تغییر نمی دهد.

A person who is bad quite often will never change.

فردی که اغلب بد است هرگز تغییر نخواهد کرد.

They will continue being bad.

آنها به بد بودن ادامه خواهند داد.

They will continue being a horrible person.

آنها همچنان یک فرد وحشتناک خواهند بود.

They cannot change their spots.

آنها نمی توانند لکه های خود را تغییر دهند.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

We had Hound, and now we have toxic dogs.

ما هاند داشتیم و حالا سگهای سمی داریم.

Let sleeping dogs lie.

بگذار سگ های خوابیده دروغ بگویند.

Sometimes it is better to leave something alone to avoid harm.

گاهی برای جلوگیری از آسیب بهتر است چیزی را به حال خود رها کنید .

Sometimes you must let sleeping dogs lie.

گاهی باید اجازه دهید سگ های خواب دروغ بگویند.

You don't disturb them.

مزاحمشون نمیشی

You don't wake them up quite often.

شما اغلب آنها را از خواب بیدار نمی کنید.

Used in English.

در زبان انگلیسی استفاده می شود.

When we want to express something that you should avoid doing.

وقتی می خواهیم چیزی را بیان کنیم که باید از انجام آن اجتناب کنید.

Maybe you

شاید

should avoid bringing up a certain subject or topic.

باید از مطرح کردن موضوع یا موضوع خاصی اجتناب کنید.

You should let sleeping dogs lie

باید اجازه دهید سگ های خوابیده دروغ بگویند

Do not disturb the situation or make it worse.

اوضاع را مزاحم نکنید و آن را بدتر نکنید.

A wolf in sheep's clothing.

گرگی در لباس گوسفند.

I remember many years ago someone described me

یادم می آید سال ها پیش یکی از من

as a wolf in sheep's clothing.

به عنوان گرگی در لباس میش تعریف کرد.

I don't know why they said that.

نمی دانم چرا این حرف را زدند.

They said, Mr. Duncan, you.

گفتند آقای دانکن، شما.

You appear to be a nice person.

به نظر میرسه آدم خوبی هستی

But we think underneath.

اما ما در زیر فکر می کنیم.

Maybe you are horrible,

شاید شما وحشتناک،

charming.

جذاب هستید.

Lovely.

دوست داشتني.

How kind.

چقدر مهربون

A wolf in sheep's clothing is referring to a person

منظور از گرگ در لباس میش، فردی است

that is more dangerous than they appear

که خطرناکتر از آن چیزی است که به نظر می رسد

And no, it has nothing to do with my moustache.

و نه، ربطی به سبیل من ندارد.

Nothing to do with that.

هیچ ربطی به اون نداره

I can't believe you said that, Nedra.

باورم نمیشه اینو گفتی ندرا.

A wolf in sheep's clothing.

گرگی در لباس میش.

It refers to a person who is more dangerous than they appear to be.

به شخصی اشاره دارد که خطرناکتر از آن چیزی است که به نظر می رسد.

So maybe the person looks like this.

بنابراین ممکن است فرد شبیه این باشد.

All lovely and cute,

همه دوست داشتنی و بامزه،

but maybe, really, they are, in fact, a wolf

اما شاید، واقعا، در واقع، گرگی

in sheep's clothing.

در لباس میش هستند.

I believe that particular phrase is biblical.

من معتقدم که این عبارت خاص کتاب مقدس است.

Flog a dead horse.

یک اسب مرده را شلاق بزنید.

The word flog means hit

لغت تازیانه به معنای ضربه زدن

or strike or beat.

یا زدن یا ضرب و شتم است.

You flog a dead horse

شما یک اسب مرده را تازیانه می زنید

to continue doing something after its effectiveness has gone.

تا پس از پایان کارایی، به انجام کاری ادامه دهید.

Maybe something that was popular, but now is not popular.

شاید چیزی که محبوب بود، اما اکنون محبوب نیست.

But you keep doing it.

اما تو به این کار ادامه بده

You still do it, even though it's no longer popular.

شما هنوز آن را انجام می دهید، حتی اگر دیگر محبوبیتی نداشته باشد.

We can say that that person is flogging a dead horse.

می توان گفت که آن شخص در حال شلاق زدن به یک اسب مرده است.

You are trying to get something to work

شما مدتها بعد از اینکه دیگران علاقه خود را از دست دادند، سعی می کنید کاری را به نتیجه برسانید

or to be successful

یا موفق شوید

long after everyone else has lost interest.

.

You are flogging a dead horse

شما دارید یک اسب مرده را شلاق می زنید این یک اسب

Here's a good one.

خوب است.

I'm sure we've all been in this situation in the past

مطمئنم همه ما در گذشته در این شرایط بوده ایم

to be a fish out of water.

تا ماهی بی آب باشیم.

If you are a fish out of water, it means you are in a situation.

اگر ماهی بی آب هستید ، یعنی در موقعیتی هستید.

Or we can describe it as a situation

یا می‌توانیم آن را به‌عنوان موقعیتی توصیف کنیم

where a person feels out of place and awkward

که در آن فرد احساس ناخوشایندی می‌کند و

to to feel awkward or out of place.

احساس ناخوشایندی می‌کند.

We can say that you are like a fish out of water.

می توانیم بگوییم که شما مانند ماهی بیرون از آب هستید.

You are in a strange place.

تو جای عجیبی هستی

And because of that, you feel uncomfortable.

و به همین دلیل، شما احساس ناراحتی می کنید.

A situation or a place where a person feels out of place

موقعیت یا مکانی که در آن شخص

and awkward They are a fish out of water.

احساس نابسامانی و ناهنجاری می کند، ماهی بیرون از آب هستند.

Here is

something that has happened to me and maybe to you as well.

این

چیزی است که برای من و شاید برای شما نیز اتفاق افتاده است.

To be in the doghouse in the doghouse.

برای بودن در خانه سگ در خانه سگ.

A person who is in the doghouse

شخصی که در خانه سگ

is a person who is in a situation

است شخصی است که در موقعیتی قرار می گیرد

where they are in trouble for something they did wrong.

که به خاطر کار اشتباهی که انجام داده است دچار مشکل می شود.

For example,

مثلا

maybe

شاید

your husband

شوهرت

came back last night very late

دیشب خیلی دیر

and he was drunk

برگشته و مست بوده

and you had prepared a beautiful dinner for him.

و شام قشنگی براش درست کرده بودی.

And he didn't come back home.

و به خانه برنگشت.

He came back home very late.

خیلی دیر به خانه برگشت.

And now you feel angry towards him.

و حالا نسبت به او عصبانی هستید.

You feel angry.

شما احساس عصبانیت می کنید.

So you ignore him.

پس شما او را نادیده می گیرید.

You don't make him any animals.

شما از او هیچ حیوانی نمی سازید.

You want getting no food from me today.

امروز نمیخوای از من غذا بگیری

You are in the doghouse.

شما در خانه سگ هستید.

So maybe the husband came back late and now the wife will not speak to him.

پس شاید شوهر دیر برگشته و حالا زن با او صحبت نکند.

The husband

is now in the doghouse.

شوهر اکنون در خانه سگ است.

He has done something wrong.

او کار اشتباهی انجام داده است.

To pull the wool over someone's eyes.

کشیدن پشم روی چشم کسی.

If you pull the wool over someone's eyes,

اگر پشم را روی چشم کسی بکشید

of course we get wool from one of these

، البته ما از یکی از اینها پشم می گیریم

to pull the wool over someone's eyes.

تا پشم را روی چشم کسی بکشیم.

Means to cheat or hide something from another person.

به معنای فریب دادن یا پنهان کردن چیزی از شخص دیگری است.

To fool someone.

فریب دادن کسی

If you fool another person, or you try to hide something from them,

اگر شخص دیگری را فریب دهید، یا سعی کنید چیزی را از او پنهان کنید،

you're trying to trick them into thinking something.

سعی دارید او را فریب دهید تا چیزی فکر کند.

You pull the wool over their eyes

پشم را روی چشمانشان می کشی و

you are trying to do something without them finding out

می خواهی کاری انجام دهی بدون اینکه

to cry wolf.

بفهمند گرگ گریه کنند.

If you cry wolf, it means well.

گرگ اگر گریه کنی یعنی خوب.

The definition is to pretend that something bad is happening when it is not.

تعریف این است که وانمود کنیم که اتفاق بدی در حال رخ دادن است در حالی که اینطور نیست.

At the risk of not being believed when a bad thing does happen.

با این خطر که وقتی اتفاق بدی رخ می دهد، باور نمی شود.

This is the old fable about the boy who cried wolf

این افسانه قدیمی در مورد پسری است که گرگ گریه کرد

I won't tell you the whole story, but let's just say

، تمام داستان را برای شما تعریف نمی کنم، اما بگذارید

the ending is not very good.

بگوییم پایان آن خیلی خوب نیست.

It's a rather gruesome ending.

پایان نسبتاً وحشتناکی است.

So if you cry wolf, it means you are saying

بنابراین اگر گرگ گریه می کنید، به این معنی است که می گویید

that something bad is happening

اتفاق بدی در حال رخ دادن است،

Maybe to yourself, or maybe to other people

شاید برای خودتان، یا شاید برای دیگران در

when it isn't

حالی که اینطور نیست،

And the problem with doing that

و مشکل انجام آن این

is if you get found out the next time you do it, people will not believe you.

است که دفعه بعد متوجه شوید که آن کار را انجام می دهید ، مردم شما را باور نخواهد کرد

And they will say that you are just crying wolf.

و می گویند که تو فقط گریه می کنی گرگ.

You cry wolf.

گریه میکنی گرگ

You are saying there is a wolf coming when there isn't

شما می گویید گرگی می آید در حالی که نیست

And yes, the story

و بله،

of the boy who cried wolf is not very nice.

داستان پسری که گرگ گریه کرد خیلی قشنگ نیست.

It doesn't have a good ending.

پایان خوبی ندارد

A lame duck

یک اردک

a lame duck.

لنگ یک اردک لنگ.

If something is described as a lame duck,

اگر چیزی به عنوان اردک لنگ توصیف شود،

we can say it's

something underwhelming or seen as useless.

می توانیم بگوییم که

چیزی ضعیف یا بی فایده است.

And a letdown.

و یک دلتنگی

If something is described as a letdown,

اگر چیزی به عنوان ناامیدی توصیف شود، به

it means it is disappointing.

این معنی است که ناامید کننده است.

A lame duck,

اردک لنگ،

something that is seen as useless

چیزی که بی فایده دیده می شود

or something that is not very impressive.

یا چیزی که چندان چشمگیر نیست.

It is a lame duck.

اردک لنگ است.

No one wants to watch that programme.

هیچ کس نمی خواهد آن برنامه را تماشا کند.

No one wants to see that movie.

هیچ کس دوست ندارد آن فیلم را ببیند.

It is a lame duck.

اردک لنگ است.

It is not popular.

محبوب نیست.

Vitesse.

ویتسه

Oh, hello, Vitesse.

اوه، سلام، ویتسه.

Vitesse has gone crocodile tears.

Vitesse اشک تمساح ریخته است.

Oh, I'm saying nothing.

اوه من هیچی نمیگم

I'm saying nothing.

هیچی نمیگم

You know what I'm thinking?

میدونی دارم به چی فکر میکنم؟

I know what I'm thinking.

می دانم به چه فکر می کنم.

I'm thinking about something that is in the news at the moment.

من به چیزی فکر می کنم که در حال حاضر در اخبار است .

Crocodile tears when a person cries,

تمساح وقتی گریه می کند اشک می ریزد،

but they pretend to cry.

اما وانمود می کند که گریه می کند.

They are

آنها

now pretending to be upset.

اکنون وانمود می کنند که ناراحت هستند.

The tears are not genuine.

اشک ها واقعی نیستند.

The tears are not real.

اشک واقعی نیست

They are crocodile tears.

آنها اشک تمساح هستند.

So that's a good one. Thank you, Vitesse.

پس این یکی خوب است. ممنون ویتسه

That's a good one.

این یکی خوب است.

I like that one.

من آن را دوست دارم.

I like it a lot.

این را بسیار دوست دارم.

And final one.

و آخرین.

Animal idioms

اصطلاحات حیوانات

to appear like a deer

برای ظاهر شدن مانند آهو

in the headlights

در چراغ های جلو

That's what it looks like.

این چیزی است که به نظر می رسد.

To look shocked or surprised.

شوکه یا متعجب به نظر برسند.

To stare ahead in amazement or shock.

با تعجب یا شوک به جلو خیره شدن.

You appear like a deer in the headlights.

تو مثل آهو در چراغ جلو ظاهر می شوی.

So imagine an animal crossing the road at night.

بنابراین تصور کنید حیوانی در شب از جاده عبور می کند.

And then suddenly a car comes towards them.

و ناگهان یک ماشین به سمت آنها می آید.

And the animal doesn't know what to do.

و حیوان نمی داند چه کند.

They just stare at the car coming towards them.

فقط به ماشینی که به سمتشان می آید خیره می شوند.

They are shocked.

آنها شوکه شده اند.

They are surprised They don't know what to do.

تعجب می کنند نمی دانند چه کنند.

And we can describe a person

و ما می توانیم فردی را توصیف کنیم

who has the same expression on their face.

که همان حالت را در چهره خود دارد.

They look like a deer in the headlights.

آنها مانند آهو در چراغ های جلو به نظر می رسند.

They are so shocked by what they see

آنها از آنچه می بینند بسیار شوکه شده اند

That is the final warn.

که این آخرین هشدار است.

I'm sure there are many others as well.

مطمئنم خیلی های دیگه هم هستن

Many others.

بسیاری دیگر.

Animal idioms.

اصطلاحات حیوانات

Learning idioms.

یادگیری اصطلاحات

Can be fun because it is a good way of learning expressions.

می تواند سرگرم کننده باشد زیرا روش خوبی برای یادگیری عبارات است.

It's also a good way of learning words.

همچنین راه خوبی برای یادگیری لغات است.

And also it gives you a good idea

و همچنین به شما ایده خوبی در مورد

of how to process things to do with English words.

نحوه پردازش کارهای مربوط به کلمات انگلیسی می دهد.

Phrases appear in your brain.

عبارات در مغز شما ظاهر می شود.

So it can. It can do lots of things, in fact.

بنابراین می تواند. در واقع می تواند کارهای زیادی انجام دهد.

But some people don't like idioms or expressions.

اما برخی از افراد اصطلاحات یا اصطلاحات را دوست ندارند.

Other people do. They love them.

افراد دیگر انجام می دهند. آنها را دوست دارند.

Hello, Aris.

سلام آریس

Hello, Aris.

سلام آریس

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Thank you very much for joining us.

از اینکه به ما پیوستید بسیار سپاسگزاریم.

I will be going in a moment. Or two.

یه لحظه دیگه میرم یا دو.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

There are some bird expressions.

برخی از عبارات پرنده وجود دارد.

I can't believe I did not include birds.

من نمی توانم باور کنم که پرندگان را در نظر نگرفتم.

Today there are some bird expressions.

امروزه برخی از اصطلاحات پرنده وجود دارد.

I suppose the one that I think of straight away

فکر می‌کنم همان چیزی که بلافاصله به آن فکر می‌کنم

is the early bird catches the worm.

این است که پرنده اولیه کرم را می‌گیرد.

The early bird catches the worm

پرنده اولیه کرم را

to do something before other people

برای انجام کاری قبل از دیگران

to be prepared to do something before others.

می گیرد تا آماده انجام کاری قبل از دیگران باشد.

The early bird

پرنده اولیه

catches the worm.

کرم را می گیرد.

It's a good one.

این یکی خوب است.

And there are lots of other ones as well.

و بسیاری از موارد دیگر نیز وجود دارد.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I will be coming in a moment as we come up to 3:07

من تا

o'clock in the afternoon in the UK.

ساعت 3:07 بعد از ظهر در انگلستان می آیم.

I am in England but I won't be with you much longer.

من در انگلیس هستم اما خیلی بیشتر با شما نخواهم بود.

I will be saying goodbye.

من خداحافظی خواهم کرد.

But don't worry because I am back with you on Sunday and yes,

اما نگران نباشید چون من یکشنبه با شما برگشتم و بله،

he is also with us on Sunday.

او یکشنبه نیز با ما است.

Mr. Steve will be with us.

آقای استیو با ما خواهد بود.

He will be here. So don't worry.

او اینجا خواهد بود. پس نگران نباشید.

Mr. Steve will be here as well.

آقای استیو هم اینجا خواهد بود.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

Thank you for saying hello.

ممنون که سلام کردید.

Thank you for joining in on the live chat.

از اینکه در چت زنده شرکت کردید متشکریم.

I hope this has been useful.

امیدوارم این مطلب مفید بوده باشد.

And if not, well, join me again on Sunday.

و اگر نه، خوب، دوباره یکشنبه به من بپیوندید.

There might be something useful there.

ممکن است چیز مفیدی در آنجا وجود داشته باشد.

This is Mr.

این آقای

Duncan in the birthplace of English, saying Thanks for watching.

دانکن در زادگاه انگلیسی است که می گوید ممنون از تماشا کردن.

We've looked at quite a few subjects today.

ما امروز به چند موضوع نگاه کردیم.

We looked at food.

به غذا نگاه کردیم.

We looked at inflation,

ما به تورم

we looked at reusing food, reheating food.

نگاه کردیم، به استفاده مجدد از غذا، گرم کردن مجدد غذا نگاه کردیم.

Tonight, I am having chilli con carne,

امشب، فلفل دلمه ای را می خورم، فلفل دلمه

some reheated chilli Hong Kong, Mr.

ای گرم شده هنگ کنگ،

Steve's speciality. I can't wait.

مخصوص آقای استیو. من نمی توانم صبر کنم.

Whatever you are eating, whatever you are doing.

هر چه می خورید، هر کاری که می کنید.

I hope the rest of this Wednesday is good to you.

امیدوارم بقیه این چهارشنبه برای شما خوب باشد.

This is Mr.

این آقای

Duncan, in the birthplace of English.

دانکن است، در زادگاه انگلیسی.

Saying, Thanks for watching.

گفتن، ممنون که تماشا کردی.

See you soon. Take care.

به زودی میبینمت. مراقب باش.

See you on Sunday from 2 p.m.

یکشنبه از ساعت 14 می بینمت.

U.K..

Time is when I'm with you next And of course, you know what's coming next.

بریتانیا

زمان زمانی است که بعد از آن من با شما هستم و البته، شما می دانید که در آینده چه اتفاقی می افتد.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

ta ta for now.

تا تا فعلا