Mr Duncan - The ENGLISH Addict - What is 'corruption'? / How to stay up to date in life

And we

و

are back together again.

دوباره با هم برگشتیم

It's so nice to see you here on a rather dull day.

خیلی خوب است که شما را در یک روز نسبتاً کسل کننده اینجا می بینم.

There is not much sunshine around and fortunately it has been raining all morning,

آفتاب زیادی در اطراف وجود ندارد و خوشبختانه تمام صبح باران باریده است،

but the sun is shining right here in my studio.

اما خورشید دقیقاً اینجا در استودیوی من می تابد.

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

English addict is with you once more

معتاد انگلیسی یک بار دیگر با شماست

and I am.

و من هستم.

Do we do?

آیا ما انجام می دهیم؟

Yes. We are back together again.

آره. ما دوباره با هم برگشتیم.

And it's very nice to see you here.

و خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Did you see that? Then?

اون رو دیدی؟ سپس؟

It came up on the screen.

روی صفحه ظاهر شد.

You weren't supposed to see that.

قرار نبود اینو ببینی

You're supposed to see this instead. Hi, everybody.

به جای آن باید این را ببینید. سلام به همه.

This is Mr. Duncan in England.

این آقای دانکن در انگلیس است.

How are you today?

Are you okay? I hope so. Are you happy?

امروز چطوری؟

حالت خوبه؟ امیدوارم. آیا شما خوشحال هستید؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I really think you must be okay.

من واقعا فکر می کنم شما باید خوب باشید.

Because you are here with me now.

چون الان اینجا با من هستی فکر می کنم

I suppose you could be lying in bed with your head buried underneath the pillow,

شما می توانید در رختخواب دراز کشیده اید و سر خود را زیر بالش فرو کرده اید و

trying to escape the world.

سعی می کنید از دنیا فرار کنید.

We are living in right now.

ما در حال حاضر در آن زندگی می کنیم.

Or you could be here with me, and we could be sharing a lovely,

یا می‌توانید اینجا با من باشید، و ما می‌توانیم

lovely time together, learning the English language.

لحظاتی دوست‌داشتنی و دوست‌داشتنی با هم داشته باشیم و زبان انگلیسی را یاد بگیریم. به

That is the reason why I'm here. We talk about English.

همین دلیل است که من اینجا هستم. ما در مورد انگلیسی صحبت می کنیم.

I talk about English.

من در مورد انگلیسی صحبت می کنم.

You can chat about English

می توانید

on the live chat and of course, don't forget

در چت زنده در مورد انگلیسی چت کنید و البته فراموش نکنید

to give me a lovely like as well.

که یک لایک دوست داشتنی نیز به من بدهید.

This might seem like a very small thing, but it is a very big thing

این ممکن است یک چیز بسیار کوچک به نظر برسد، اما یک چیز بسیار بزرگ است

because when you give me one of these, you are telling YouTube

زیرا وقتی یکی از اینها را به من می دهید، به YouTube می گویید

that I am fantastic.

که من فوق العاده هستم.

And if there's one thing that YouTube likes,

و اگر چیزی وجود داشته باشد که یوتیوب دوست داشته باشد،

it likes people who are fantastic.

افرادی که فوق العاده هستند را دوست دارد.

So the more of these I get, the more fantastic YouTube thinks I am.

بنابراین هرچه تعداد بیشتری از این موارد را دریافت کنم، یوتیوب فکر می کند که من فوق العاده تر هستم.

So give me a lovely like please to show you care for me.

پس لطفا به من یک لایک دوست داشتنی بدهید تا نشان دهم که به من اهمیت می دهید.

I am with you during October.

من در ماه اکتبر با شما هستم.

Of course, at the end of this month, the anniversary,

البته در پایان این ماه، سالگرد،

17 years of being here.

17 سال حضور در اینجا.

I'm celebrating at the end of this month on the 31st

من در پایان این ماه در سی و یکمین

it will be my anniversary.

سالگرد من جشن می‌گیرم.

Oh, fancy pants.

اوه شلوار فانتزی

That almost deserves

که تقریباً شایسته

one of these.

یکی از این موارد است.

Okay, that's enough of that.

باشه دیگه بسه

Go away.

گمشو.

We can't have too much excitement at this stage.

در این مرحله نمی توانیم هیجان زیادی داشته باشیم.

So hello to the live chat.

پس سلام به چت زنده.

Nice to see you. Here.

از دیدن شما خوشحالم. اینجا.

We have o v to congratulate Oceans V to ask you,

ما باید به Oceans V تبریک بگوییم که از شما بخواهم،

and also I should say hello to Louis Mendez.

و همچنین باید به لوئیس مندز سلام کنم.

You were both first on today's Live chat.

شما هر دو نفر اول در چت زنده امروز بودید.

In fact, I'm

در واقع، من

just wondering whether anyone else is here on the live stream.

فقط به این فکر می کنم که آیا شخص دیگری اینجا در جریان مستقیم است یا خیر.

Oh, hello.

We also have Flower Expo.

اوه سلام.

نمایشگاه گل هم داریم.

Nice to see you here today as well.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Wednesday, live stream.

چهارشنبه، پخش زنده.

English addict.

معتاد انگلیسی

I am with you every Sunday from 2 p.m.

یکشنبه هر هفته از ساعت 14 با شما هستم. به

UK time we talk about English. We have some fun.

وقت انگلستان در مورد انگلیسی صحبت می کنیم. ما کمی لذت می بریم.

You can listen, you can chat, you can learn.

شما می توانید گوش دهید، می توانید چت کنید، می توانید یاد بگیرید.

It's it's ever so good. Really.

همیشه خیلی خوبه واقعا

What do you think about it? It's quite good in fact.

تو در مورد آن چه فکر می کنی؟ در واقع خیلی خوب است.

Hello also to Mustapha.

درود بر مصطفی.

Hello, Mustapha.

سلام مصطفی

Hello, Mr. Duncan.

سلام آقای دانکن

I have been following you for one and a half years.

من یک سال و نیم است که شما را دنبال می کنم.

This.

این.

This is the first time that I can catch you live.

این اولین بار است که می توانم شما را زنده بگیرم.

I watch your videos when I want to feel relaxed.

وقتی می‌خواهم احساس آرامش کنم، ویدیوهای شما را تماشا می‌کنم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

That's very kind of you.

این خیلی از شما مهربان است.

I'm always glad to find out.

من همیشه خوشحالم که متوجه می شوم.

I'm always pleased to hear

من همیشه خوشحالم که می شنوم

that my lessons are useful to you.

که درس های من برای شما مفید است.

And I am.

و من هستم.

I am very aware that not everyone likes what I do.

من کاملاً آگاه هستم که همه کارهای من را دوست ندارند.

Some people think that I should be more formal

برخی از مردم فکر می کنند که من باید

when I'm doing my lessons or when I'm giving my short lectures.

زمانی که درس هایم را می گذرانم یا سخنرانی های کوتاهم را ارائه می کنم، رسمی تر باشم.

Other people think that this is perfect

دیگران فکر می کنند که این عالی است

and you always come back every week to watch me again and again.

و شما همیشه هر هفته برمی گردید تا دوباره و دوباره مرا تماشا کنید.

So that's very nice.

پس خیلی خوبه

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

We also have.

ما همچنین داریم.

Oh, Beatriz.

اوه، بئاتریز.

Hello to Beatriz.

سلام به Beatriz.

I was looking at some photographs this morning.

امروز صبح داشتم به چند عکس نگاه می کردم.

I was going through some photographs and I saw

داشتم عکس‌ها را مرور می‌کردم و

your photograph, had

عکس شما را دیدم،

some pictures of you and myself and Mr.

عکس‌هایی از شما و خودم و آقای

Steve when we were together in Bristol

استیو داشتم، زمانی که در بریستول با هم بودیم،

about it must be about four months ago now.

باید حدود چهار ماه پیش باشد.

I can't believe time has really flown by.

من نمی توانم باور کنم که زمان واقعاً گذشته است.

Oh, hello to Arielle.

اوه، سلام به آریل.

Hello, Ariel.

سلام آریل.

Thank you very much for your for your new Super chat donation.

از کمک مالی جدیدتان برای سوپر چت بسیار متشکریم.

Thank you very much, Arielle. That's very kind of you.

خیلی ممنون، آریل. این خیلی از شما مهربان است.

Let's celebrate the fifth super on a live stream.

بیایید پنجمین سوپر را در یک پخش زنده جشن بگیریم.

Thank you very much. Thank you, Arielle.

بسیار از شما متشکرم. متشکرم، آریل.

That's very kind of you.

این خیلی از شما مهربان است.

Very kind indeed.

خیلی مهربونه واقعا

In fact, hello also to.

در واقع سلام به.

Oh, we have you, Dom. Hello.

آه، ما تو را داریم، دام. سلام.

Ooh, Dom. Nice to see you here as well.

اوه، دام خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

We have

ما داریم

who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

My, my technology.

من، تکنولوژی من.

My technology is being very annoying today

فناوری من امروز بسیار آزاردهنده است

because this piece of equipment here has stopped working.

زیرا این قطعه از تجهیزات اینجا کار نمی کند.

So if you are ever thinking of buying one of these,

بنابراین اگر تا به حال به خرید یکی از اینها فکر می کنید،

be careful, because sometimes they don't work very well.

مراقب باشید، زیرا گاهی اوقات آنها خیلی خوب کار نمی کنند. به

You have been warned,

شما اخطار داده شده است،

and I suppose I should tell you about what we're doing today.

و من فکر می کنم باید به شما بگویم که امروز چه می کنیم.

We are looking at keeping up

ما به دنبال به روز نگه داشتن،

to date, keeping up to date.

به روز ماندن هستیم.

It's a very interesting phrase, up to date.

جمله بسیار جالبی است، به روز.

It is a phrase that we use when we want to express the action

عبارتی است که وقتی می خواهیم عمل

or the activity of being current.

یا فعالیت جاری بودن را بیان کنیم از آن استفاده می کنیم.

So at this very moment

بنابراین در همین لحظه

you are aware of what is new.

شما از چیزهای جدید آگاه هستید.

The things that are happening may be the changes that are occurring in the world.

اتفاقاتی که در حال رخ دادن است ممکن است تغییراتی باشد که در جهان رخ می دهد.

And let's face it, we do live in a world where things change

و اجازه دهید با آن روبرو شویم، ما در جهانی زندگی می کنیم که در آن همه چیز به طور

quite dramatically all the time.

چشمگیری تغییر می کند. فکر می کنم

I suppose you don't need me to say that over the past seven days

نیازی به گفتن من ندارید که در طول هفت روز گذشته

things have changed once again dramatically in the world,

همه چیز یک بار دیگر به طور چشمگیری در جهان تغییر کرده است،

and these changes can take place everywhere,

و این تغییرات می تواند در همه جا رخ دهد،

including in things like technology.

از جمله در مواردی مانند فناوری.

People always talk about the changes, the things that are occurring,

مردم همیشه در مورد تغییرات، چیزهایی که در حال رخ دادن هستند،

the differences between the way we live with technology,

تفاوت های بین روش زندگی ما با تکنولوژی،

our way, the way we lived with in the past

روش ما، روشی که در گذشته با آن زندگی می کردیم

and the way we live with it right now.

و روشی که در حال حاضر با آن زندگی می کنیم صحبت می کنند.

So there is always some sort of change taking place

بنابراین همیشه نوعی تغییر در حال وقوع است

and you might say that it's

و ممکن است بگویید که

become more difficult these days to keep up to date.

این روزها به روز نگه داشتن آن دشوارتر شده است.

So that's what we are talking about today.

پس این چیزی است که ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم.

I want to mention a word that you may have seen

می‌خواهم به کلمه‌ای اشاره کنم که شاید

very briefly at the start of today's live stream.

در شروع پخش زنده امروز خیلی کوتاه دیده باشید.

I will show you it again.

دوباره بهت نشون میدم

And this is the word that popped up earlier

و این همان کلمه ای است که قبلاً

by accident, corruption.

به طور تصادفی مطرح شد، یعنی فساد.

Oh, Mr.

اوه، آقای

Duncan, that is a very strong and powerful word.

دانکن، این کلمه بسیار قوی و قدرتمندی است.

Yes, a word that can be used

بله، کلمه ای که می تواند

in many ways when we are talking about something that is done,

به طرق مختلف مورد استفاده قرار گیرد، وقتی در مورد کاری صحبت می کنیم که انجام شده است،

something that is done maybe surreptitiously or

کاری که ممکن است به صورت مخفیانه یا

or with somebody huge, something that is hidden beneath.

یا با شخص بزرگی انجام شود، چیزی که در زیر آن پنهان است.

So we often think of corruption as something that is taking place beneath

بنابراین ما اغلب فساد را چیزی می‌دانیم که در زیر آن اتفاق می‌افتد

and this normally means that favours

و این معمولاً به این معنی است که در ازای چیزهای دیگر، هدایا

or gifts are given or received

یا هدایایی داده یا دریافت می‌شود

in return for other things.

.

Maybe in politics, corruption can take place

شاید در سیاست، فساد

when a politician receives money or gifts,

زمانی اتفاق بیفتد که یک سیاستمدار پول یا هدایایی دریافت می کند،

so he can then make decisions

بنابراین می تواند بر اساس

based on what another person wants.

خواسته های شخص دیگری تصمیم بگیرد.

So we often think of corruption as being something that is around us.

بنابراین ما اغلب فکر می کنیم که فساد چیزی است که در اطراف ما وجود دارد.

But there is also and I think

اما همچنین وجود دارد و من فکر می کنم

sometimes this is rather unfair, sometimes other countries are accused

گاهی اوقات این نسبتاً ناعادلانه است، گاهی اوقات کشورهای دیگر متهم

of being corrupt whilst other countries

به فساد می شوند در حالی که سایر کشورها

are cleared of being corrupt.

از فاسد بودن پاک می شوند.

For example, I remember during my time in China,

به عنوان مثال، من به یاد دارم در زمان حضورم در چین،

the corruption is a way of life that or it was when I was there and it still is.

فساد یک شیوه زندگی است که یا زمانی که من آنجا بودم و هنوز هم هست.

So you might find that certain countries corruption is not hidden

بنابراین ممکن است متوجه شوید که فساد برخی کشورها پنهان نیست

and that is the main difference between different countries.

و این تفاوت اصلی بین کشورهای مختلف است.

So in some countries corruption is done secretly

بنابراین در برخی کشورها فساد مخفیانه انجام می شود

without other people knowing, or maybe they give other words

بدون اینکه دیگران بدانند، یا شاید به جای اینکه اسمش را فساد بگذارند، کلمات دیگری

to those gifts

به آن هدایا می دهند

instead of calling it corruption, perhaps they call it something else.

، شاید آن را چیز دیگری می نامند.

In China, it is not really hidden.

در چین، واقعاً پنهان نیست.

It is the way of life. It is part of life.

روش زندگی است. بخشی از زندگی است.

If you want something in China, if you want a favour,

اگر چیزی را در چین می‌خواهید، اگر لطفی می‌خواهید،

if you want to, to do something in a hurry,

اگر می‌خواهید کاری را با عجله انجام دهید،

you will often have to pay another person

اغلب مجبور خواهید بود به دیگری

a bribe of some sort.

رشوه بدهید.

So yes, you might talk about corruption as being something

بنابراین بله، ممکن است در مورد فساد به عنوان چیزی

that exists everywhere, even here.

که در همه جا وجود دارد، حتی اینجا صحبت کنید.

By the way, corruption has occurred even in this country,

به هر حال، فساد حتی در این کشور نیز رخ داده است،

and it's still happening right now at this very moment.

و هنوز هم در همین لحظه در حال وقوع است.

The only difference is we are very good at doing it secretly, although

تنها تفاوت ما این است که ما در انجام مخفیانه آن بسیار خوب هستیم، اگرچه در

now and again,

حال حاضر و بارها،

corruption does come out into the open.

فساد آشکار می شود.

And a lot of people talk about certain types of government corruption

و بسیاری از مردم در مورد انواع خاصی از فساد دولتی

even in this country, even though a lot of people say, oh, well,

حتی در این کشور صحبت می کنند، حتی اگر بسیاری از مردم می گویند، اوه، خوب،

oh, you are so lucky to live in a country where there is no corruption.

اوه، شما خیلی خوش شانس هستید که در کشوری زندگی می کنید که در آن فساد وجود ندارد.

And I have to say it exists everywhere here.

و باید بگویم که اینجا همه جا وجود دارد.

The only difference between here and China

تنها تفاوت بین اینجا و چین این

is that we do it very secretly,

است که ما این کار را بسیار مخفیانه انجام می دهیم،

especially in things like business and politics.

به خصوص در مواردی مانند تجارت و سیاست.

When those two things come together, you will often find

وقتی این دو چیز کنار هم قرار می گیرند، اغلب متوجه می شوید که

there is a lot of corruption taking place.

فساد زیادی در حال وقوع است.

So I thought that was an interesting word to mention.

بنابراین فکر کردم که کلمه جالبی برای ذکر است.

And the reason why is because last night I was watching a very interesting

و دلیل آن هم این است که دیشب در حال تماشای یک مستند بسیار جالب

documentary about corruption in this country

در مورد فساد در این کشور

and the way in which

و نحوه فساد در

certain things, certain areas of business

برخی چیزها، بخش های خاصی از تجارت بودم

were completely corrupt.

.

However, they did not use the word corruption.

اما از واژه فساد استفاده نکردند. از

They did not use the word bribery.

کلمه رشوه استفاده نکردند.

So when you bribe someone, you are giving them

بنابراین وقتی به کسی رشوه می دهید،

something in return for a favour.

در ازای لطفی به او چیزی می دهید.

I give you some money, you give me a favour,

من به شما مقداری پول می دهم، شما به من لطف می کنید،

something that you now must do for me.

کاری که اکنون باید برای من انجام دهید.

But they don't call it that.

اما آنها آن را اینگونه نمی نامند.

They don't call it bribery.

اسمش را رشوه نمی گذارند.

Way back in the late fifties and late 1960s

در اواخر دهه پنجاه و اواخر دهه 1960

here we called it Commission Commission.

در اینجا ما آن را کمیسیون کمیسیون نامیدیم.

So that was our code word

پس این کلمه رمز ما

for corruption or bribery.

برای فساد یا رشوه خواری بود. اسمش را

We called it commission because it sounded much better.

گذاشتیم کمیسیون چون خیلی بهتر بود.

So I thought that was interesting word to start with today.

بنابراین فکر کردم این کلمه جالبی برای شروع امروز بود.

And if if there are any people out there

و اگر افرادی وجود داشته باشند

who think that corruption doesn't exist in countries

که فکر می کنند فساد در کشورهایی

like the USA or the UK, it does.

مانند ایالات متحده آمریکا یا بریتانیا وجود ندارد، وجود دارد.

It exists everywhere.

در همه جا وجود دارد.

In fact, you often find the more powerful a person becomes,

در واقع، اغلب متوجه می شوید که هر چه یک فرد قدرتمندتر می شود،

the more corrupt they often turn.

اغلب فاسدتر می شود.

They turn to people who can

آنها به افرادی روی می‌آورند که می‌توانند

offer favours in return for money, or of course, vice versa.

در ازای پول لطف کنند یا البته برعکس.

Maybe a person in politics might want a piece of information to disappear,

شاید فردی در سیاست ممکن است بخواهد بخشی از اطلاعات ناپدید شود،

so they might pay another person to make sure that thing is never revealed.

بنابراین ممکن است به شخص دیگری پول بدهد تا مطمئن شود آن چیز هرگز فاش نمی شود.

It is something that I don't think will ever go away

این چیزی است که من فکر نمی کنم هرگز از بین برود

to be honest, it is fair to say that corruption and being corrupt

صادقانه بگویم، منصفانه است که بگوییم فساد و فاسد بودن

is something that is probably going to be around forever.

چیزی است که احتمالا برای همیشه وجود خواهد داشت.

As long as people need things.

تا زمانی که مردم به چیزهایی نیاز دارند.

And of course, as long as people need to keep things secret,

و البته، تا زمانی که مردم نیاز دارند چیزها را مخفی نگه دارند،

I think it will always exist.

فکر می کنم همیشه وجود خواهد داشت.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

Oh, we have Duong.

اوه، ما دوونگ داریم.

Hello, Duong Nguyen Dai, hello to you.

سلام، دوونگ نگوین دای، سلام به شما.

Thank you for joining me from Vietnam.

ممنون که از ویتنام به من ملحق شدید.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Mr. Steve and myself, we went

من و آقای استیو،

somewhere on Monday.

دوشنبه به جایی رفتیم.

Would you like to have a little sneak preview?

آیا می خواهید پیش نمایش کوچکی داشته باشید؟

Well, I'm going to show you a photograph, so I'm not going to show you very much today,

خوب، من قصد دارم یک عکس به شما نشان دهم، بنابراین من امروز خیلی به شما نشان نمی دهم،

but I'm going to give you a little clue as to what we were doing on Monday.

اما می خواهم یک سرنخ کوچک در مورد کاری که ما دوشنبه انجام می دادیم به شما ارائه دهم.

So here it is.

پس اینجاست.

So there is Mr. Steve.

پس آقای استیو هست. می

You can see him.

توانید او را ببینید.

And in the distance there are some lovely animals.

و در دوردست چند حیوان دوست داشتنی وجود دارد.

Currently our favourite animal, Mr.

در حال حاضر حیوان مورد علاقه ما، آقای

Steve and myself.

استیو و من.

We've become quite obsessed with that particular animal in the distance,

ما در دوردست نسبت به آن حیوان خاص وسواس زیادی پیدا کرده ایم

and that's the reason why we went to the place that we went to on Monday.

و به همین دلیل است که دوشنبه به مکانی که رفته بودیم.

So I did joke on Sunday that we were flying to Africa.

بنابراین من یکشنبه شوخی کردم که ما به آفریقا پرواز می کنیم.

Well, it almost felt as if we were in Africa,

خوب، تقریباً احساس می‌کردیم که در آفریقا هستیم،

so that is coming up on Sunday.

بنابراین یکشنبه در راه است.

We also met some other strange creatures as well.

ما همچنین با موجودات عجیب دیگری نیز آشنا شدیم.

Oh, my goodness.

اوه خدای من.

So I also came across some dinosaurs as well.

بنابراین من همچنین با چند دایناسور نیز برخورد کردم.

So many of the creatures that we saw on Monday were alive,

بسیاری از موجوداتی که در روز دوشنبه دیدیم زنده بودند،

but there were some that have become long

اما برخی از آنها مدت هاست

since extinct.

که منقرض شده اند.

Other creatures that we saw on Monday include these little fellers.

از دیگر موجوداتی که در روز دوشنبه دیدیم می‌توان به این بچه‌های کوچک اشاره کرد.

Oh, look, aren't they lovely?

اوه، ببین، آیا آنها دوست داشتنی نیستند؟

So there they are, some penguins.

بنابراین آنها هستند، چند پنگوئن.

We saw those on Monday as well.

روز دوشنبه هم آنها را دیدیم.

I'm not going to give too much away right now, but we will be seeing more

فعلاً نمی‌خواهم چیز زیادی بدهم، اما

of our adventures on Monday.

در روز دوشنبه شاهد ماجراجویی‌های بیشتری خواهیم بود.

I will be editing a video and we will see what was going on on Monday.

من یک ویدیو را ویرایش خواهم کرد و خواهیم دید دوشنبه چه خبر است.

Next Sunday is when I'm back with you.

یکشنبه آینده زمانی است که من پیش شما هستم.

Hello to who else is here?

سلام به چه کسی دیگر اینجاست؟

Oh, yes.

آه بله.

I have to say I am very pleased to see Lena.

باید بگویم از دیدن لنا بسیار خوشحالم.

Lena Rashidi is here as well.

لنا رشیدی هم اینجاست.

Thank you for joining me today.

از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم.

Also, Nam Tien, I hope I pronounce your name right.

همچنین نام تین، امیدوارم نام شما را درست تلفظ کرده باشم.

Lots of people joining me now.

اکنون افراد زیادی به من می پیوندند.

I would imagine that some of you were

تصور می‌کنم برخی از شما

not sure if I was going to be here today, but I am.

مطمئن نیستید که امروز اینجا باشم، اما من هستم.

I'm right here with you now live on YouTube

من اکنون

at 2:22 o'clock,

در ساعت 2:22

Wednesday, the 11th of October.

چهارشنبه 11 اکتبر در یوتیوب با شما هستم.

For those wondering, it is, that's what day it is.

برای کسانی که تعجب می کنند، این روز است.

It is Wednesday, October the 11th, 2023.

چهارشنبه 11 اکتبر 2023 است.

We are coming towards the end of the year, just around the corner.

ما به پایان سال نزدیک می شویم . می

You can see that December is already on the horizon.

توانید ببینید که دسامبر در حال حاضر در افق است.

I always think that once October comes,

من همیشه فکر می کنم که وقتی اکتبر می آید،

I always think that the year goes by very quickly.

همیشه فکر می کنم که سال خیلی سریع می گذرد.

So once we reach October,

بنابراین وقتی به اکتبر می رسیم،

I often think that the year goes by really fast.

اغلب فکر می کنم که سال خیلی سریع می گذرد.

After that point.

بعد از اون نقطه

What about today's subject, Mr.

موضوع امروز چطور، آقای

Duncan?

I thought you were going to talk about something.

دانکن؟

فکر کردم قراره در مورد چیزی صحبت کنی

Well, we are talking about something today.

خوب امروز داریم در مورد چیزی صحبت می کنیم.

We're going to have a look at keeping up to date,

ما قصد داریم نگاهی به به روز نگه داشتن، به

keeping up to date with the current news

روز نگه داشتن اخبار فعلی

or maybe changes that occur around us

یا شاید تغییراتی که در اطراف ما

in our everyday life or perhaps

در زندگی روزمره ما رخ می دهد یا شاید

things that change with technology,

چیزهایی که با تکنولوژی تغییر می کنند، داشته باشیم،

something that causes many people a lot of

چیزی که باعث ناامیدی بسیاری از مردم می شود.

frustration and anger.

و عصبانیت

So I hope you enjoyed that.

پس امیدوارم از آن لذت برده باشید.

Some lovely sheep.

چند گوسفند دوست داشتنی

And the reason why I'm showing those to you is because

و دلیل اینکه من آنها را به شما نشان می دهم این است که

the sheep have returned to the back of the house.

گوسفندها به پشت خانه برگشته اند.

We have sheep once again.

ما یک بار دیگر گوسفند داریم.

So not only do we have cattle,

بنابراین ما نه تنها گاو داریم، بلکه

we also have sheep at the back of the house as well.

گوسفند نیز در پشت خانه داریم.

It's becoming very crowded in the field behind my house, I have to say.

باید بگم تو زمین پشت خونه خیلی شلوغ میشه.

So there are a lot of animals at the moment.

بنابراین در حال حاضر حیوانات زیادی وجود دارد. به

It would appear that the theme of this week is definitely animals,

نظر می رسد که موضوع این هفته قطعا حیوانات است

and next Sunday you can find out what we were doing. Mr.

و یکشنبه آینده می توانید بفهمید که ما چه می کردیم. آقای

Steve and myself, we were somewhere very special

استیو و من، ما در جایی بسیار خاص بودیم

with lots of unusual animals surround us.

با تعداد زیادی حیوانات غیرعادی که ما را احاطه کرده بودند.

You might even say that we became very close

حتی ممکن است بگویید ما

to some of the animals.

با برخی از حیوانات بسیار نزدیک شدیم.

That's all I'm saying. For now.

این تمام چیزی است که من می گویم. در حال حاضر.

I don't want to spoil the surprise.

من نمی خواهم غافلگیری را خراب کنم.

So today we are looking

بنابراین امروز ما

at some words and phrases connected to staying up to date,

به بررسی برخی از کلمات و عبارات مرتبط با به روز ماندن و

staying informed.

مطلع ماندن می پردازیم.

And I'm going to give you a very good example

و من قصد دارم یک مثال بسیار خوب

of what I mean.

از آنچه منظورم را بیان کنم.

Many years ago I started using a certain type of technology

سال‌ها پیش من شروع به استفاده از نوع خاصی از فناوری

for editing my videos and this is what came with it.

برای ویرایش ویدیوهایم کردم و این همان چیزی است که با آن همراه شد.

This is a book.

این یک کتاب است.

This is information book instructions

این دستورالعمل کتاب اطلاعات

in this book of how to use the software.

در این کتاب نحوه استفاده از نرم افزار است.

So you can see there is lots of information,

بنابراین می توانید ببینید اطلاعات زیادی وجود دارد،

lots of guides in there

راهنماهای زیادی در آنجا وجود دارد

to give you an idea of how to use this particular software.

تا به شما ایده ای درباره نحوه استفاده از این نرم افزار خاص بدهد.

However,

با این حال،

you can see there is a lot of information in there.

می توانید ببینید که اطلاعات زیادی در آنجا وجود دارد.

And then later on,

و بعداً،

when a new version came out,

وقتی نسخه جدید منتشر شد،

there was a new book published and here it is.

یک کتاب جدید منتشر شد و اینجاست.

So again, you can see lots of information in this book

بنابراین باز هم، می توانید اطلاعات زیادی را در این کتاب ببینید که به

telling you how to use the software.

شما می گوید چگونه از نرم افزار استفاده کنید.

So this particular book was updated from the original book

بنابراین این کتاب خاص از کتاب اصلی به روز شد

because the technology had changed.

زیرا تکنولوژی تغییر کرده بود.

However, these days you will never see this.

با این حال، این روزها هرگز این را نخواهید دید.

You will never see this type of instruction book.

شما هرگز این نوع کتاب آموزشی را نخواهید دید.

And the reason is because

و دلیل آن این است که

everything changes so fast.

همه چیز خیلی سریع تغییر می کند.

You could not publish anything these days

این روزها نمی‌توانستید چیزی را

in a book because by the time you publish the book,

در یک کتاب منتشر کنید، زیرا زمانی که کتاب را منتشر می‌کنید،

this would all be out of date.

همه اینها قدیمی می‌شدند.

So that is the point I'm making today about staying up to date.

بنابراین این نکته ای است که من امروز درباره به روز ماندن به آن اشاره می کنم.

You can no longer publish instructions

دیگر نمی‌توانید دستورالعمل‌های

for computer software in a book because it would be impossible.

نرم‌افزار رایانه‌ای را در یک کتاب منتشر کنید، زیرا غیرممکن است.

By the time this was published,

زمانی که این کتاب منتشر شد،

this book would be out of date.

این کتاب منسوخ شده بود.

So that is the reason why.

پس به همین دلیل است.

Very rarely do you find anything

به ندرت می توانید چیزی را

published in a book concerning

در یک کتاب در مورد

software or anything connected to computers.

نرم افزار یا هر چیز مرتبط با رایانه پیدا کنید.

You normally have to find it online

شما معمولاً باید آن را به صورت آنلاین پیدا کنید

because then you can update it very easily.

زیرا در این صورت می توانید آن را به راحتی به روز کنید.

So staying up to date

بنابراین به روز بودن

and in my case,

و در مورد من،

because my job concerns working with technology,

چون کار من مربوط به کار با فناوری است،

sometimes it works and sometimes it doesn't work

گاهی اوقات کار می کند و گاهی اوقات اصلاً کار نمی کند

very well at all.

.

When you stay up to date,

وقتی به‌روز می‌مانید،

you might want to keep in touch.

ممکن است بخواهید در تماس باشید.

So when we say stay up to date, it means you are keeping in touch.

بنابراین وقتی می گوییم به روز باشید، به این معنی است که شما در تماس هستید.

You are staying in touch with things that are current.

شما با چیزهای فعلی در ارتباط هستید.

The current events, the current things,

اتفاقات جاری، اتفاقات جاری،

the things that are happening now.

چیزهایی که الان در حال رخ دادن هستند.

And that is the reason why we say keep in touch.

و به همین دلیل است که می گوییم در تماس باشید.

So we often think of this phrase as meaning

بنابراین ما اغلب به این عبارت فکر می کنیم که به معنای

one person staying in contact with another.

تماس یک فرد با دیگری است.

You keep in touch.

شما در تماس باشید.

But of course, being in touch can also mean

اما مطمئناً در تماس بودن می تواند به معنای

having a connection with the world around you.

ارتباط با دنیای اطراف شما نیز باشد. می

You can be in touch with the news, you can be in touch

توانید با اخبار در ارتباط باشید، می توانید

with the changes that occur almost every day.

با تغییراتی که تقریباً هر روز رخ می دهد در تماس باشید.

Now, keep in touch and it is, of course, possible to do the opposite.

حالا با هم در تماس باشید و البته برعکس هم ممکن است.

It is possible to lose touch.

امکان از دست دادن تماس وجود دارد.

If you lose touch, it means the things that are current, the things that are new

اگر ارتباط خود را از دست دادید، به این معنی است که چیزهای فعلی، چیزهایی که جدید هستند

never reach you.

هرگز به شما نمی رسند.

You never hear about the new things.

شما هرگز در مورد چیزهای جدید نمی شنوید.

You lose touch.

ارتباطت را از دست می دهی.

And I think as you get older and this is something I've noticed,

و فکر می‌کنم با بزرگ‌تر شدن و این چیزی است که من متوجه شده‌ام،

I have honestly

صادقانه

one thing I've noticed as I get older is that

یک چیز را که با بزرگ‌تر شدن متوجه شده‌ام این است که

it's much more difficult to stay up to date.

به‌روز ماندن بسیار دشوارتر است.

It's much more I suppose it's harder

فکر می‌کنم با

to stay up to date with things as you get older.

افزایش سن، به‌روز ماندن در مورد مسائل سخت‌تر است.

So you try to keep in touch, you keep yourself updated.

بنابراین سعی می کنید در تماس باشید، خود را به روز نگه می دارید.

So instead of getting your

بنابراین به جای اینکه

new instructions from a book,

دستورالعمل های جدید خود را از یک کتاب دریافت کنید،

instead

در عوض

you might go to the internet.

ممکن است به اینترنت بروید.

So I think a lot of people these days, when they want to stay up to date,

بنابراین فکر می‌کنم بسیاری از مردم این روزها، وقتی می‌خواهند به‌روز بمانند، می‌خواهند

they want to stay in touch with what is happening in the world around them.

با اتفاقاتی که در دنیای اطرافشان می‌افتد در ارتباط باشند.

Quite often they will go to the Internet.

اغلب آنها به اینترنت می روند.

That is my first place that I go to.

اولین جایی است که می روم.

If I need some information, especially if I need it in a hurry.

اگر به اطلاعاتی نیاز دارم، به خصوص اگر با عجله به آن نیاز داشته باشم.

And let's face it, these days, most of us are always in a hurry.

و بپذیریم، این روزها، اکثر ما همیشه عجله داریم.

We are always in a rush, I think. So

فکر می کنم همیشه عجله داریم. بنابراین

you keep yourself updated.

شما خود را به روز نگه دارید.

You keep in touch with all of the changes.

شما با تمام تغییرات در تماس هستید.

It is important

مهم است

to stay in touch, to stay up to date.

که در تماس باشید، به روز بمانید.

We don't want to be left behind.

ما نمی خواهیم عقب بمانیم.

Don't get left behind.

عقب نمانید

I imagine driving on the road

تصور می‌کنم در جاده رانندگی می‌کنید

and your car is going past all of the other traffic you are overtaking

و ماشین شما از تمام ترافیک دیگری که از آن سبقت می‌گیرید عبور می‌کند

and the traffic behind you is being left behind.

و ترافیک پشت سر شما رها می‌شود.

It's very similar to how you can be or how life can be

این بسیار شبیه این است که چگونه می توانید باشید یا زندگی

for those who can't keep up to date.

برای کسانی که نمی توانند به روز باشند.

With all of the changes, it's very easy to get left

با تمام تغییرات، عقب ماندن بسیار آسان است

behind.

.

Oh, hello.

We have some some new viewers. Oh, hello.

اوه سلام.

تعدادی بیننده جدید داریم. اوه سلام.

Hello, Naeem and hello, Young Bin.

سلام نعیم و سلام بن جوان.

Hello to you.

I have a feeling you might be in Naeem Li.

درود بر تو.

من احساس می کنم شما ممکن است در نعیم لی باشید.

I think maybe you are in Vietnam.

من فکر می کنم شاید شما در ویتنام هستید.

Please correct me if I'm wrong.

لطفا اگر اشتباه می کنم اصلاح کنید.

If I'm wrong, please let me know.

اگر اشتباه می کنم لطفا به من اطلاع دهید.

So don't get left behind.

پس عقب نمانید

It's very easy if you don't keep up to date with the changes

بسیار آسان است اگر با تغییرات

and the situations that are always altering,

و موقعیت هایی که همیشه در حال تغییر هستند به روز نباشید،

you could be left behind.

ممکن است عقب بمانید.

The secret, of course, is to stay current.

البته راز این است که در جریان باشید.

So there it is. There is the word current.

بنابراین وجود دارد. کلمه جاری وجود دارد.

Things that are existing, things that are happening

چیزهایی که وجود دارند، چیزهایی که

now, current events,

اکنون اتفاق می‌افتند، رویدادهای جاری،

current news, current technology,

اخبار جاری، فناوری کنونی،

all of those things relate to how those things are right now.

همه آن چیزها به وضعیت فعلی آن چیزها مربوط می‌شوند.

Currently, stay current in the present time.

در حال حاضر، در زمان حال حاضر باشید.

Yes. Palmira, hello, Palmira.

آره. پالمیرا، سلام، پالمیرا.

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Today's staying in touch.

امروز در ارتباط ماندن

You can use technology.

می توانید از فناوری استفاده کنید.

It is very useful for staying in touch and up to date.

برای در ارتباط ماندن و به روز بودن بسیار مفید است.

Yes, I think you're right.

بله، فکر می کنم حق با شماست.

I think it is the way that most people now get their news.

من فکر می کنم این راهی است که اکثر مردم اکنون اخبار خود را دریافت می کنند.

I suppose you do.

من فکر می کنم شما انجام دهید.

I would imagine in the morning when you wake up,

تصور می کنم صبح وقتی از خواب بیدار می شوید،

you might turn on your computer or your tablet device or your phone,

ممکن است رایانه یا تبلت یا تلفن خود را روشن کنید

and the first thing you will do is have a look at the news.

و اولین کاری که انجام می دهید این است که نگاهی به اخبار بیندازید.

In fact, the first thing I do in the morning is I always check the weather.

در واقع اولین کاری که صبح انجام می دهم این است که همیشه آب و هوا را چک می کنم.

It's a little habit that I can't break.

این یک عادت کوچک است که نمی توانم آن را ترک کنم.

So every morning when I wake up, I normally come down here into my studio.

بنابراین هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم، معمولاً به استودیوی خود می آیم.

I open up my computer and the first thing I normally do is check the weather.

کامپیوترم را باز می کنم و اولین کاری که معمولا انجام می دهم این است که آب و هوا را بررسی می کنم.

So I don't look at the news in the morning.

بنابراین من صبح به اخبار نگاه نمی کنم.

I normally look at the weather first of all,

من معمولاً اول از همه به آب و هوا نگاه می کنم،

before I do anything else

قبل از اینکه کاری انجام دهم

to stay current, you stay up to date

تا در جریان باشم، شما

with what is happening right now.

از آنچه در حال حاضر در حال رخ دادن است مطلع باشید.

Innovation.

نوآوری.

No, I like this.

نه، من این را دوست دارم.

This is another one.

این یکی دیگر است.

Another interesting word, innovation.

کلمه جالب دیگر، نوآوری.

This particular word means something that is new,

این کلمه خاص به معنای چیزی است که جدید است،

maybe a change of method,

شاید تغییر روش،

maybe a different way of doing something,

شاید روشی متفاوت برای انجام کاری،

maybe a new device that comes along.

شاید دستگاه جدیدی که در راه است.

And maybe that particular thing can do more

و شاید آن چیز خاص بتواند بیشتر

than the previous version of that device.

از نسخه قبلی آن دستگاه انجام دهد.

I'm sure a lot of you

من مطمئن هستم که بسیاری از شما ممکن

will be investing your money into a new phone,

است در آینده نزدیک پول خود را برای یک تلفن جدید سرمایه گذاری کنید

perhaps in the near future.

.

So we often think of innovation

بنابراین ما اغلب به نوآوری

as things that are new or improved.

به عنوان چیزهایی فکر می کنیم که جدید یا بهبود یافته اند.

One thing is improved or maybe changed

یک چیز چندین سال پیش بهبود یافته یا شاید تغییر کرده است

many years ago.

.

Working on the fields would be so difficult.

کار بر روی زمین بسیار دشوار خواهد بود.

You had to do everything by hand.

شما باید همه چیز را با دست انجام می دادید.

Everything.

همه چيز.

Everything had to be done by human beings

همه چیز باید توسط انسان ها

using our sweat and toil.

با استفاده از عرق و زحمت ما انجام می شد.

However, nowadays, because of all of the modern innovations,

با این حال، امروزه، به دلیل تمام نوآوری های مدرن،

it is much easier to farm your land

کشت زمین

to plant the seed, to maintain the land.

برای کاشت بذر و حفظ زمین بسیار آسان تر است.

So you can say that maybe in farming,

بنابراین می توان گفت که شاید مثلاً در کشاورزی،

for example, there have been many innovations,

نوآوری های زیادی وجود داشته باشد،

many things that have come along to change

چیزهای زیادی برای تغییر

the way we do things.

روش انجام کارها به وجود آمده است.

You might also say

شما همچنین ممکن است بگویید

that transport

که حمل و نقل

is something that many people are talking about at the moment.

چیزی است که بسیاری از مردم در حال حاضر در مورد آن صحبت می کنند.

There are many innovations taking place with transport.

نوآوری های زیادی در حمل و نقل رخ می دهد.

The way we commute, the way we drive,

نحوه رفت و آمد ما، نحوه رانندگی،

the types of vehicle that we drive.

انواع وسیله نقلیه که رانندگی می کنیم.

A lot of people now are being told that they have to drive electric cars.

در حال حاضر به بسیاری از مردم گفته می شود که باید با خودروهای برقی رانندگی کنند.

Some people think it's a good idea and some people don't.

برخی فکر می کنند این ایده خوبی است و برخی دیگر فکر نمی کنند.

So it can happen.

بنابراین ممکن است اتفاق بیفتد.

Hello to Vietnamese Girl in Tech.

سلام به دختر ویتنامی در فناوری.

Oh, so you are a fan of technology.

اوه، پس شما طرفدار تکنولوژی هستید.

I say hello to Sam.

من به سام سلام می کنم.

Sam Rainbow is here.

سام رینبو اینجاست.

Hello, Sam.

سلام سام

I haven't seen you here for quite a while.

خیلی وقته اینجا ندیدمت به

It seems like a long time since I last saw here on the live chat.

نظر می رسد از آخرین باری که اینجا را در چت زنده دیدم زمان زیادی است.

Here is another phrase.

در اینجا عبارت دیگری است.

So this.

This.

پس این

این.

You might say that this is a type of phrasal verb or maybe a piece of information

ممکن است بگویید که این یک نوع فعل عبارتی یا شاید بخشی از اطلاعات است

that is very useful to you.

که برای شما بسیار مفید است.

You keep your finger on the pulse.

شما انگشت خود را روی نبض نگه می دارید.

You are keeping your finger on the pulse.

شما انگشت خود را روی نبض نگه می دارید.

It is a great phrase.

این عبارت عالی است.

It means you are monitoring the situation.

یعنی شما وضعیت را زیر نظر دارید.

You are keeping your fingers on the pulse.

شما انگشتان خود را روی نبض نگه می دارید.

You are feeling.

شما احساس می کنید.

You are waiting

شما منتظر

for the changes, for the innovations to come along.

تغییرات و نوآوری هستید.

So to keep your finger on the pulse means that you are keeping up to date.

بنابراین نگه داشتن انگشت روی نبض به این معنی است که شما به روز هستید.

You are keeping in touch with all of the people

شما با تمام افرادی

who have the information, the useful information

که این اطلاعات را دارند در تماس هستید، اطلاعات مفیدی که

you are keeping in touch with all of the technology.

با تمام فناوری در ارتباط هستید.

You are keeping your finger on the pulse.

شما انگشت خود را روی نبض نگه می دارید.

We can also we can also say that you are looking out

همچنین می توانیم بگوییم که شما به دنبال

for changes.

تغییرات هستید.

You keep your finger on the pulse.

شما انگشت خود را روی نبض نگه می دارید.

I like that one. It's a good one.

من آن را دوست دارم. این یکی خوب است.

You observe what is new

شما مشاهده می کنید که چه چیزی جدید

and what is obsolete.

و چه چیزی منسوخ است.

Not a very positive word.

کلمه خیلی مثبتی نیست

The word you can see there in blue is not a very positive word.

کلمه ای که در آنجا با رنگ آبی می بینید کلمه چندان مثبتی نیست.

It isn't.

این نیست.

So you have to observe the new things,

بنابراین شما باید چیزهای جدید را مشاهده کنید،

the things that come along, and you have to observe

چیزهایی را که پیش می‌آیند، و باید

the things that are going away, the things that are no longer

چیزهایی را که از بین می‌روند، چیزهایی که دیگر

needed, or the things that are slowly fading

مورد نیاز نیستند یا چیزهایی که به تدریج

from the consciousness of people

از آگاهی مردم

obsolete.

منسوخ می‌شوند را مشاهده کنید.

To become obsolete.

منسوخ شدن.

We often think of machinery or technology as becoming obsolete.

ما اغلب فکر می کنیم که ماشین آلات یا فناوری منسوخ شده اند.

For example, maybe the video cassette player

به عنوان مثال، شاید دستگاه پخش کاست

is obsolete.

منسوخ شده باشد. تعداد

Very few people use a video recorder

بسیار کمی از مردم از ضبط کننده ویدیو

or a video player using cassette tape.

یا پخش کننده ویدیو با استفاده از نوار کاست استفاده می کنند.

Very few people do that.

افراد بسیار کمی این کار را انجام می دهند.

So things that are obsolete are often

بنابراین چیزهایی که منسوخ شده اند اغلب

technology, different types of technology

فناوری هستند، انواع مختلفی از فناوری

that are no longer used in computers.

که دیگر در رایانه ها استفاده نمی شود.

We often think of floppy disks.

ما اغلب به فلاپی دیسک فکر می کنیم.

Who uses floppy disks these days?

چه کسی این روزها از فلاپی دیسک استفاده می کند؟

No one does. No one does.

هیچ کس نمی کند. هیچ کس نمی کند.

So you might say that the floppy disk has become obsolete.

بنابراین ممکن است بگویید که فلاپی دیسک منسوخ شده است.

Unfortunately, people

متأسفانه، افراد

can also become obsolete,

نیز می توانند منسوخ شوند،

especially when we are talking about their jobs.

به خصوص وقتی در مورد شغل آنها صحبت می کنیم.

So maybe when new technology comes along, perhaps

بنابراین شاید وقتی فناوری جدید به وجود می آید، شاید

their job is no longer there.

شغل آنها دیگر آنجا نباشد.

Maybe the job vanishes because the machine is doing it instead

شاید کار از بین برود، زیرا دستگاه به جای آن این کار را انجام می دهد

so a person can become obsolete.

تا فرد منسوخ شود.

It is possible for a person to become obsolete.

ممکن است فرد منسوخ شود.

It means that thing is no longer needed.

یعنی دیگر به آن چیز نیازی نیست.

It is no longer required.

دیگر مورد نیاز نیست.

Whether it is a piece of machinery

چه یک قطعه ماشین باشد

or a human being,

و چه یک انسان،

the here and now.

اینجا و اکنون.

So here is a phrase we often use here

بنابراین در اینجا عبارتی است که ما اغلب در اینجا

and now when we talk about the here

و اکنون استفاده می کنیم، زمانی که در مورد اینجا صحبت می کنیم

and now we are talking about the present.

و اکنون در مورد حال صحبت می کنیم.

Everything that's happening at the moment, we are here together right

هر چیزی که در حال حاضر اتفاق می افتد، ما در حال حاضر اینجا با هم هستیم

now, live it is life.

، زندگی کنید زندگی است.

Yes, it is 19 or should I say

بله، اینجا در بریتانیا 19 است یا باید بگویم

80 minutes away from 3:00 here in the UK.

80 دقیقه از ساعت 3:00 فاصله دارد.

So you might say that I am here with you in the here

بنابراین ممکن است بگویید که من اینجا با شما در اینجا

and now in this present moment.

و اکنون در این لحظه حاضر هستم.

So we are all together right now.

پس الان همه با هم هستیم.

So when we talk about the here and now we are talking about

بنابراین، وقتی در مورد اینجا و اکنون صحبت می کنیم، در مورد

what is present, what is here right now

آنچه که در حال حاضر وجود دارد صحبت می کنیم، آنچه در حال حاضر اینجا وجود دارد تا

to stay up to date.

به روز بمانیم.

There are many ways of staying up to date,

راه های زیادی برای به روز ماندن، به

to stay up to date, to

روز ماندن و

in touch with the world around you.

ارتباط با دنیای اطرافتان وجود دارد.

Well,

خوب،

you have lots of choices, but the most popular ones are.

شما انتخاب های زیادی دارید، اما محبوب ترین آنها هستند.

Listen, you listen.

گوش کن، تو گوش کن

There are many ways of keeping up to date, listening

راه‌های زیادی برای به‌روز ماندن، گوش دادن

to what people say, maybe listening to the radio, listening to the television,

به آنچه مردم می‌گویند، شاید گوش دادن به رادیو، گوش دادن به تلویزیون،

listening to the report on your phone.

گوش دادن به گزارش تلفنتان وجود دارد.

Maybe you are listening to a certain news channel

شاید شما در حال گوش دادن به یک کانال خبری خاص هستید که

keeping up to date with what is happening in the world.

از آنچه در جهان اتفاق می افتد مطلع هستید. مصطفی می‌گوید:

And let's face it, there is always something happening

و اجازه دهید با آن روبرو شویم، همیشه یک اتفاقی

in the world,

در جهان رخ می‌دهد،

always,

همیشه

Moustafa says.

.

The word obsolete can be written in Arabic,

کلمه منسوخ را می توان به زبان عربی نوشت

and this is a challenge for you to understand or know.

و این برای شما چالشی برای درک یا دانستن آن است.

Mr. Duncan Yes, I suppose so. It could be.

آقای دانکن بله، فکر می کنم اینطور باشد. میتوانست باشد.

Maybe in the future I will become obsolete.

شاید در آینده منسوخ شوم.

Maybe no one will need

شاید هیچ کس به

an English teacher because computers

معلم انگلیسی نیاز نداشته باشد زیرا رایانه ها

or artificial intelligence will be able to do it for you.

یا هوش مصنوعی می توانند این کار را برای شما انجام دهند.

I don't know.

من نمی دانم.

I don't know what to do about that.

من نمی دانم در مورد آن چه کنم.

I hope not.

امیدوارم اینطور نباشه.

I hope that I never become obsolete.

امیدوارم هیچ وقت منسوخ نشم.

I really do.

من حتما انجام میدم.

So there are many ways of staying up to date.

بنابراین راه های زیادی برای به روز ماندن وجود دارد.

You can listen,

شما می توانید گوش دهید،

you can observe, and I always think some times

می توانید مشاهده کنید، و من همیشه فکر می کنم گاهی اوقات

the best way

بهترین راه

to find out things is not just listen, but also

برای فهمیدن چیزها فقط گوش دادن نیست، بلکه

to look and observe.

نگاه کردن و مشاهده کردن است.

It is interesting how much information you can pick up from another person

جالب است که چقدر اطلاعات می توانید از شخص دیگری

just by watching, watching their actions or their behaviour.

فقط با تماشا کردن، تماشای اعمال یا رفتار او دریافت کنید.

It is interesting.

جالبه.

So observing is a very good way of keeping up to date.

بنابراین مشاهده روش بسیار خوبی برای به روز ماندن است.

Maybe you read a book,

شاید کتابی خوانده باشید،

maybe you read something on the internet,

شاید چیزی را در اینترنت بخوانید،

maybe you've just bought a new computer or a new phone

شاید به تازگی یک کامپیوتر یا یک گوشی جدید خریده باشید

and you have to learn how to use it.

و باید نحوه استفاده از آن را یاد بگیرید.

You might have to go onto the internet to find some information

ممکن است مجبور شوید برای یافتن اطلاعاتی به اینترنت بروید

so you listen, you observe,

تا گوش کنید، مشاهده کنید

and of course

و البته

you learn.

یاد بگیرید.

Learning is a great way

to update yourself on anything when you think about it

هنگامی که در مورد هر چیزی در جهان به آن فکر می کنید، یادگیری یک راه عالی برای به روز رسانی خود در مورد

on anything at all in the world.

هر چیزی است.

So to stay up to date, you can listen, you can observe,

بنابراین برای به روز ماندن، می توانید گوش دهید، می توانید مشاهده کنید،

and of course you can learn.

و البته می توانید یاد بگیرید.

Something old is out of date.

یک چیز قدیمی قدیمی است.

So this is a phrase we often use in English

بنابراین این عبارتی است که ما اغلب در انگلیسی

when we want to describe something that is now obsolete

زمانی استفاده می کنیم که می خواهیم چیزی را توصیف کنیم که اکنون منسوخ شده است

or maybe something that people don't use anymore.

یا شاید چیزی که مردم دیگر از آن استفاده نمی کنند.

A certain type of thing that you never see,

نوع خاصی از چیزهایی که هرگز نمی بینید،

or maybe something that people have stopped using recently.

یا شاید چیزی که مردم اخیراً استفاده از آن را متوقف کرده اند.

Something is out of date, something is now old.

چیزی قدیمی است، چیزی در حال حاضر قدیمی است.

Very few people use that particular thing.

افراد بسیار کمی از آن چیز خاص استفاده می کنند.

We can also described language as being out of date.

همچنین می‌توانیم زبان را منسوخ شده توصیف کنیم.

Maybe there are certain things that you could say many years ago,

شاید چیزهای خاصی وجود داشته باشد که شما می توانستید سال ها پیش بگویید،

but you can't say now.

اما اکنون نمی توانید بگویید.

And of course, I'm sure we are all aware

و البته، مطمئنم که همه ما آگاه هستیم

that there are words that were acceptable

که کلماتی هستند که

a long time ago that are not acceptable nowadays.

خیلی وقت پیش قابل قبول بودند و امروزه قابل قبول نیستند.

And that's the reason why a lot of people

و به همین دلیل است که بسیاری از مردم

get into trouble because they might say something.

به دلیل اینکه ممکن است چیزی بگویند دچار مشکل می شوند.

They don't mean to say it.

آنها قصد ندارند آن را بگویند.

They don't mean it in a bad way.

منظورشان بد نیست.

They just use that word.

آنها فقط از این کلمه استفاده می کنند.

But some other people say you can't use that word anymore.

اما برخی دیگر می گویند که دیگر نمی توانید از این کلمه استفاده کنید.

You can't.

شما نمی توانید.

You can't use that word anymore.

شما دیگر نمی توانید از آن کلمه استفاده کنید.

It's it's a bad word.

این کلمه بدی است

It's a naughty, naughty word.

این یک کلمه شیطنت آمیز است.

So that is something that can happen.

بنابراین این چیزی است که می تواند اتفاق بیفتد.

So even language can be out of date.

بنابراین حتی زبان نیز می تواند قدیمی باشد.

Certain words or phrases that a person might use

برخی از کلمات یا عباراتی که ممکن است یک فرد استفاده کند

could be offensive because they are out of date.

می تواند توهین آمیز باشد زیرا قدیمی هستند.

That thing is old fashioned, something that is no longer

آن چیز قدیمی است، چیزی که دیگر

current, something that is no longer fashionable.

فعلی نیست، چیزی که دیگر مد نیست.

We can say that it is old fashioned and this is something we talked about last Sunday.

می توان گفت که از مد افتاده است و این چیزی است که یکشنبه گذشته در مورد آن صحبت کردیم.

In fact, we did mention that on Sunday

در واقع، ما در روز یکشنبه اشاره کردیم

that things that are no longer current

که چیزهایی که دیگر به روز نیستند

or things that are no longer trendy

یا چیزهایی که دیگر مد روز

or stylish

یا شیک نیستند

or liked

یا مورد پسند نیستند را

can be described as old fashioned.

می توان به عنوان قدیمی توصیف کرد.

People can be old fashioned as they get older.

افراد با افزایش سن می توانند قدیمی شوند.

So as they become older, they they don't change their ways.

بنابراین با افزایش سن، روش خود را تغییر نمی دهند.

So it's very easy as you get older to become old fashioned.

بنابراین با بالا رفتن سن، تبدیل شدن به مد روز بسیار آسان است.

However, fortunately, here we have some lovely viewers

با این حال، خوشبختانه، در اینجا بینندگان دوست داشتنی ای داریم

who are not old fashioned.

که مد روز نیستند.

They always try to keep up to date with everything

آنها همیشه سعی می کنند از هر اتفاقی

that is happening in the world.

که در دنیا می افتد به روز باشند.

Oh, the first time I heard the word obsolete is

اوه، اولین باری که کلمه منسوخ را شنیدم

when the former president of the United States

زمانی بود که رئیس جمهور سابق ایالات متحده

said that Nito was an obsolete organisation.

گفت که نیتو یک سازمان منسوخ شده است.

I wanted.

من می خواستم.

And then I checked the word in the dictionary.

و سپس کلمه را در فرهنگ لغت بررسی کردم.

Yes, we often talk about obsolete

بله،

when we talk about things that are useless

وقتی در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که بی فایده هستند

or things that are no longer wanted by people.

یا چیزهایی که دیگر مورد نظر مردم نیستند، اغلب در مورد منسوخ شدن صحبت می کنیم.

So yes, it is often used.

بنابراین بله، اغلب استفاده می شود.

We often say that something becomes obsolete

ما اغلب می گوییم چیزی کهنه می شود

or it goes into obsolescence.

یا منسوخ می شود.

Mr. Duncan That's very interesting, a very interesting word,

آقای دانکن خیلی جالب است، کلمه بسیار جالبی است

and indeed very interesting obsolescence.

و در واقع منسوخ شدن بسیار جالبی است.

So that means the thing has become obsolete.

بنابراین این بدان معنی است که چیز منسوخ شده است.

It slowly becomes useless,

کم کم بی فایده می شود،

it slowly becomes unwanted,

کم کم ناخواسته می شود، محو می شود

it fades away.

.

So what about you?

درمورد شما چطور؟

How do you stay up to date with things? What do you use?

چگونه در جریان مسائل هستید؟ از چه چیز استفاده میکنی؟

How do you keep up to date with what is new in the world?

چگونه با آنچه در جهان جدید است به روز می شوید؟

I would imagine that you most likely you will use the internet.

من تصور می کنم که شما به احتمال زیاد از اینترنت استفاده خواهید کرد. فکر می‌کنم این روزها

I think it is probably the place that most people go to

احتمالاً جایی است که بیشتر مردم

nowadays when they want

وقتی می‌خواهند

to find out what is new in the world.

بدانند چه چیز جدیدی در جهان وجود دارد به آنجا می‌روند.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hello to Richard.

سلام به ریچارد.

Hello, Richard. Nice to see you here. Stay.

سلام ریچارد. خوشحالم که شما را اینجا می بینم. اقامت کردن.

Yes, I am doing a Wednesday livestream this week

بله، من این هفته یک پخش زنده چهارشنبه را انجام می دهم

and we are heading toward a very special time

و به سمت یک زمان بسیار خاص می رویم

because on the 31st of October, it will be the anniversary of this.

زیرا در 31 اکتبر، سالگرد آن خواهد بود.

My YouTube channel being created.

کانال یوتیوب من در حال ایجاد است.

It was on that day,

در آن روز بود،

way back in 2006,

در سال 2006،

when YouTube was just very, very small.

زمانی که یوتیوب بسیار بسیار کوچک بود.

It was just a little paper,

این فقط یک کاغذ کوچک بود،

it was just a little infant.

فقط یک نوزاد کوچک بود.

And it's changed a lot over the years.

و در طول سالها تغییر زیادی کرده است.

Many people on YouTube who were very popular

بسیاری از افراد در یوتیوب که

many years ago have now become obsolete.

سال ها پیش بسیار محبوب بودند، اکنون منسوخ شده اند.

Why are you looking at me?

چرا به من نگاه می کنی؟

I wasn't talking about me.

من در مورد خودم صحبت نمی کردم.

Not at all.

اصلا.

Definitely not.

قطعا نه.

So how do you keep up to date with things?

بنابراین، چگونه می‌توانید با مسائل به‌روز باشید؟

How do you keep in touch with the world around you?

چگونه با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار می کنید؟

I often use the internet to look at the news.

من اغلب از اینترنت برای دیدن اخبار استفاده می کنم.

However, I have to be honest, I don't get my news from just one place.

با این حال، باید صادقانه بگویم، من اخبارم را فقط از یک جا دریافت نمی کنم.

I often read the news or watch the news on the television,

من اغلب اخبار را می خوانم یا اخبار را از تلویزیون،

on different channels and from different news outlets.

کانال های مختلف و از رسانه های مختلف می بینم.

So I don't just use one particular thing to get my news,

بنابراین من فقط از یک چیز خاص برای دریافت اخبارم استفاده نمی کنم

and there is a very important reason for that.

و دلیل بسیار مهمی برای آن وجود دارد.

Sometimes the news can be a little

گاهی اوقات اخبار می تواند کمی

biased.

جانبدارانه باشد.

So I do like to read the news,

بنابراین من دوست دارم اخبار را بخوانم،

listen to the news, watch the news on television.

به اخبار گوش دهم، اخبار را از تلویزیون تماشا کنم.

But I also get my news from many different places,

اما من اخبارم را از جاهای مختلف،

different channels, different sources.

کانال‌های مختلف، منابع مختلف دریافت می‌کنم. پالمیرا می‌گوید

And then

و سپس

you can make your own mind up,

می‌توانید تصمیم خود را بگیرید،

which I think is the best way of doing it,

که فکر می‌کنم بهترین راه برای انجام آن است

Palmira says.

.

Maybe one day YouTube will be obsolete

شاید روزی یوتیوب منسوخ شود

and say that Please don't say that.

و بگوید لطفاً این حرف را نزنید.

This is all I have.

این تمام چیزی است که من دارم.

This is all I have in my life.

این تمام چیزی است که در زندگی ام دارم.

This is all I have.

این تمام چیزی است که من دارم.

Every morning I wake up and I think

هر روز صبح از خواب بیدار می شوم و فکر می کنم

I'm so lucky because I have a future.

خیلی خوش شانس هستم زیرا آینده ای دارم.

Don't take you to the way, please.

شما را به راه نبرد، لطفا.

I don't know what I would do.

نمی دانم چه کار کنم. می

I can think of a couple of things I would do, but

توانم به چند کار فکر کنم، اما

that is another story.

این داستان دیگری است.

I am going in a moment.

من یه لحظه میرم

I hope you've enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

So the next time you read the news or listen to the news, or maybe you see an article

بنابراین دفعه بعد که اخبار را می‌خوانید یا به اخبار گوش می‌دهید، یا شاید مقاله‌ای را

on the internet, sometimes you might have to try

در اینترنت می‌بینید، گاهی اوقات ممکن است مجبور شوید سعی کنید

and get the other side of the story,

طرف دیگر ماجرا را دریافت کنید،

and that can apply to anything when you think about it.

و وقتی به آن فکر می‌کنید این می‌تواند برای هر چیزی صدق کند. .

Anything at all.

اصلاً هر چیزی.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I am going.

من دارم می روم.

I will be back on Sunday.

یکشنبه برمی گردم.

Steve will be here on Sunday for those wondering.

استیو یکشنبه برای کسانی که در تعجب هستند اینجا خواهد بود.

Yes, Steve will be here definitely and I will be here

بله، استیو قطعا اینجا خواهد بود و من اینجا خواهم بود

and we will be showing you some of the adventures

و ما برخی از ماجراجویی‌هایی را

that we had on Monday

که روز دوشنبه

when we went to see the animals, the wild animals.

برای دیدن حیوانات، حیوانات وحشی داشتیم، به شما نشان خواهیم داد. دوشنبه

We went on safari

رفتیم سافاری

on Monday and it was a lot of fun.

و خیلی خوش گذشت.

Thank you very much for watching and I will see you later.

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم و بعداً شما را خواهم دید.

2 p.m.

ساعت 2 بعد از ظهر

UK time every single Sunday.

هر یکشنبه به وقت بریتانیا

And please don't forget to give me a lovely life as well.

و لطفا فراموش نکنید که به من نیز یک زندگی دوست داشتنی بدهید.

Can you can you just click like right now?

آیا می توانید همین الان فقط لایک کنید؟

It's very easy.

خیلی راحته

You just take your finger and you

شما فقط انگشت خود را می گیرید و

click on that

روی آن

click like give me a lovely thumbs up.

کلیک کلیک می کنید، مثل اینکه به من یک شست دوست داشتنی بدهید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

I do appreciate it.

من از آن قدردانی می کنم.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.

This is Mr. Duncan saying thanks for watching.

این آقای دانکن است که می گوید از تماشای شما تشکر می کنم.

See you very soon.

خیلی زود میبینمت

I hope you enjoy today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت ببرید.

And of course, until the next time we meet, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که ما ملاقات می کنیم، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do...

بله، فعلاً...

ta ta for now.

تا تا.