ENGLISH in your EAR / Live Chat / 7th April 2019 / Improve Your Listening with Misterduncan

oh there you are oh my goodness I can't believe it's Sunday again I don't have much time to

اوه تو هستی خدای من نمی توانم باور کنم که دوباره یکشنبه است من وقت زیادی ندارم که

tell you what is happening because we have so much coming in today's live stream we have

به شما بگویم چه اتفاقی در حال رخ دادن است زیرا ما در پخش زنده امروز بسیار زیاد داریم که

mr. Steve who will be talking about his busy week in the garage in fact we will be going

آقای. استیو که در مورد هفته پرمشغله خود در گاراژ صحبت خواهد کرد ، در واقع ما به صورت

live to take a look at what mr. Steve has been up to in his little garage during the

زنده برنامه خواهیم داشت تا نگاهی به آنچه آقای آقای. استیو در طول هفته گذشته در گاراژ کوچک خود به سر می برد،

past week also because we couldn't do it last week we will be talking all about words to

همچنین به دلیل اینکه هفته گذشته نتوانستیم این کار را انجام دهیم، ما در مورد کلمات

do with hospital the departments of hospitals and also the different types of treatment

مربوط به بیمارستان، بخش های بیمارستان ها و همچنین انواع مختلف درمانی

you can get in a hospital mr. Steve will be here talking all about time words and idioms

که می توانید در یک بیمارستان انجام دهید صحبت خواهیم کرد. آقای بیمارستان استیو اینجا خواهد بود و همه چیز در مورد کلمات زمان و اصطلاحات

to do with time and can you see behind me there are some lovely bird feeders hanging

مربوط به زمان صحبت می کند و آیا می توانید ببینید پشت سر من چند دانخوری دوست داشتنی برای پرندگان آویزان است، امروز

behind me we will be talking about birds a lot today because spring is here and all of

در مورد پرندگان زیاد صحبت خواهیم کرد زیرا بهار فرا رسیده است و

the birds are busily building their nests and preparing to lay those eggs also you are

همه پرندگان مشغول هستند. لانه‌هایشان را بسازند و برای تخم‌گذاری آماده

more than welcome to join in as well on the live chat because that is why we are here

شوند، همچنین می‌توانی به چت زنده بپیوندی، زیرا به همین دلیل است که ما اینجا هستیم،

yes it's a Sunday afternoon it's just after 2 o'clock here in the UK and this is English

بله، بعد از ظهر یکشنبه است، دقیقاً بعد از ساعت 2 اینجا در بریتانیا است و این انگلیسی

in your ear live we do ddddd other strange sounds hello there here we go again I can't

در گوش شما به صورت زنده انجام می دهیم ddddd دیگر صداهای عجیب و غریب سلام دوباره اینجا می رویم.

believe that it's Sunday already and we are once again live across the world via YouTube

yes it's English in your ear for a Sunday afternoon it's myself mr. Duncan but where

. دانکن اما

am I I'm right here Here I am hello everyone hi everybody my name is mr. Duncan how are

من کجا هستم من اینجا هستم اینجا هستم سلام به همه سلام به همه نام من آقای است. دانکن

you today are you okay I hope so are you happy I really hope so here we go again we're a

امروز چطوری خوب هستی امیدوارم خوشحال باشی من واقعاً امیدوارم

bit late today I'm sorry about that but unfortunately I had to run to the toilet very quickly so

بازم امروز کمی دیر رسیدیم متاسفم اما متأسفانه مجبور شدم خیلی سریع به توالت بدوم به

that's why I'm late I think that is a pretty good excuse for being late for your life's

همین دلیل من من فکر می کنم این بهانه خوبی برای دیر رسیدن به رویای زندگی شما است،

dream so sadly I had to dash to the toilet but now I'm here so there you go I hope you

بنابراین متأسفانه مجبور شدم سریع به توالت بروم اما اکنون اینجا هستم پس شما بروید امیدوارم

are feeling comfortable and I hope you enjoyed all that information that I just shared with

احساس راحتی کنید و امیدوارم از همه اینها لذت برده باشید. اطلاعاتی که من به تازگی با شما به اشتراک گذاشتم

you Sunday it's a fun day yes it's English in your ear for a Sunday afternoon I hope

یکشنبه یک روز سرگرم کننده است بله، انگلیسی در گوش شما برای یک بعد از ظهر

you are feeling Super Duper a very busy week around the world a very busy week here as

well mr. Steve was off work last week he was resting even though it seemed as if he wasn't

یکشنبه است. استیو هفته گذشته از کار خارج شده بود، او در حال استراحت بود، اگرچه به نظر می رسید که او

doing much resting to be honest mr. Steve can I let you in on a little secret about

خیلی استراحت نمی کند. استیو می توانم یک راز کوچک در مورد

Steve he isn't very good at resting he doesn't like to sit around doing nothing he becomes

استیو به شما بگویم او در استراحت خیلی خوب نیست، دوست ندارد دور هم بنشیند و هیچ کاری انجام ندهد، وقتی می نشیند و کاری انجام نمی دهد

very restless when he's sitting around doing nothing he doesn't like it so mr. Steve was

بسیار بی قرار می شود، بنابراین آقای. استیو

off last week he had a week's holiday but he was doing all sorts of things which leads

هفته گذشته تعطیل بود، او یک هفته تعطیل بود، اما او همه کارها را انجام می داد که

me to the thing I want to mention now because later on we are going to go live to the guy

من را به چیزی که اکنون می خواهم به آن اشاره کنم منجر می شود، زیرا بعداً ما قرار است به طور زنده به لبه مرد برویم

edge so here it is at the moment here is a live view of the garage so there it is right

، بنابراین در حال حاضر اینجاست. یک نمای زنده از گاراژ است، بنابراین در

now as there is a live view so we will be going live to the garage a little bit later

حال حاضر وجود دارد، زیرا یک نمای زنده وجود دارد، بنابراین ما کمی بعد

on around about three o'clock we'll be doing that I don't know what time it is where you

در حدود ساعت سه به گاراژ خواهیم رفت و این کار را نمی‌دانم چه ساعتی در کجای

are in the world but I hope this Sunday finds you feeling super duper can I first start

دنیا هستید، اما امیدوارم این یکشنبه شما را بی‌احساس کند.

off with a sad note no Belarus ear today because sadly her mother was rushed into hospital

during the week so I'm sure you will all join me in wishing Belarus ears mother all the

همه به من خواهند پیوست تا به گوش مادر بلاروس آرزوی

best so I don't think Belarus here will be here today sadly but all the best to your

بهترین ها را داشته باشیم، بنابراین فکر نمی کنم بلاروس امروز اینجا باشد متأسفانه اما بهترین ها را برای

mother Belarusia and I hope to see you back here soon talking of my loyal viewers let's

مادر شما بلاروسی آرزو می کنم و امیدوارم به زودی شما را دوباره اینجا ببینم و در مورد بینندگان وفادارم صحبت کنیم.

have a look at the live chat straight away because a lot of people complain they say

فوراً به چت زنده نگاه کنید، زیرا بسیاری از مردم شکایت دارند که می گویند

ere mr. Duncan you don't look at the live chat quick enough we're all waiting to say

قبل از آقای. دانکن شما به اندازه کافی سریع به چت زنده نگاه نکنید، ما همه

hello to you so here we go then here is the live chat on the screen right now oh so many

منتظریم تا به شما سلام کنیم، بنابراین ما می رویم، سپس این گفتگوی زنده در حال حاضر روی صفحه است، آه بسیاری از

people already here it's very nice to see you all here today thank you very much for

مردم در حال حاضر اینجا هستند، خیلی خوشحالم که همه شما را می بینم امروز اینجا از شما بسیار سپاسگزارم که

joining me oh it looks as if Belarusea is actually here for a few minutes so I hope

به من ملحق شدید، به نظر می رسد که بلاروس واقعاً برای چند دقیقه اینجاست، بنابراین امیدوارم که

everything goes alright Belarus year and say a big hello to your mum for us as well thank

همه چیز خوب پیش برود و در بلاروس یک سلام بزرگ به مادرتان بگویم و همچنین از حضور

you very much for popping in to say hi it's live English and the live chat is very busy

شما بسیار متشکرم بگو سلام، زنده انگلیسی است و چت زنده بسیار شلوغ است

Bert the big question is who was first I don't know I have no idea who was first on the live

برت، سوال مهم این است که چه کسی اولین نفر بود.

chat oh I see go SIA well done go SIA you are first on the live chat and I think that

چت زنده و من فکر می کنم که

deserves a round of applause congratulations to Goose ear well then you

سزاوار یک دور تشویق است. به گوز گوش خوب تبریک می گویم پس

are first on the live chat also we have Molly Noah hello Molly Noah thanks for joining us

شما اولین نفر در چت زنده هستید همچنین ما مولی نوح داریم سلام مولی نوح از اینکه امروز به ما ملحق شدید متشکریم که

today it's Sunday it is the 7th of April we are now into April I suppose it's worth mentioning

امروز یکشنبه است، 7 آوریل است و اکنون وارد آوریل شده ایم فکر می کنم لازم به ذکر است

that at the end of this month it is Easter so towards the end of April we will be celebrating

که در پایان این ماه عید پاک است اواخر آوریل ما عید پاک را جشن خواهیم گرفت

Easter and I don't think I need to tell you that I love Easter very much because it gives

و فکر نمی کنم لازم باشد به شما بگویم که من عید پاک را خیلی دوست دارم زیرا به

us all an opportunity to enjoy lots and lots of chocolate Simona is here blue Thunder Alamgir

همه ما فرصتی می دهد تا از مقدار زیادی شکلات لذت ببریم Simona is here blue Thunder Alamgir

Martha Olga mr. Bruno hello mr. Bruno I haven't said hello to you for a very long time it's

Martha Olga Mr. . برونو سلام آقای برونو من خیلی وقته بهت

very nice to see you back Olga is here as well Julie Lally is here Connell hello Connell

سلام نگفته ام خیلی خوشحالم که برگشتی اولگا هم اینجاست جولی لالی اینجاست کانل سلام کانل

nice to see you here as well Lilia is here khyber Louie Martha grace watching in Malaysia

خوشحالم که اینجا هم میبینمت لیلیا اینجاست خیبر لویی مارتا گریس در حال تماشای مالزی

also Pedro is here Pedro thank you very much Pedro for the photographs that you sent me

همچنین پدرو اینجاست پدرو خیلی از شما متشکرم پدرو برای عکس هایی که

this week Pedro sent me a couple of photographs would you like to see them now so here is

این هفته برای من فرستادید پدرو چند عکس برای من فرستاد آیا دوست دارید آنها را الان ببینید، بنابراین

the first one and yes straightaway we know Pedro has taken some photographs of some cats

این اولین عکس است و بله بلافاصله می دانیم که پدرو چند عکس از آنها گرفته است. برخی از گربه‌هایی

that live nearby now I did mention cats last week and dogs as well I mentioned cats and

که اکنون در نزدیکی زندگی می‌کنند، من هفته گذشته به گربه‌ها و سگ‌ها نیز اشاره کردم، من هفته گذشته به گربه‌ها و سگ‌ها اشاره کردم،

dogs last week so I think that might be the reason why Pedro has sent these pictures and

بنابراین فکر می‌کنم این دلیلی است که پدرو این عکس‌ها را ارسال کرده است و

here is another picture taken by Pedro Pedro took these pictures during the week so they

این هم عکس دیگری که پدرو پدرو این عکس‌ها را در طول این مدت گرفته است. در

are next doors cats apparently and it looks as if now I'm going to guess that that might

هفته ای که ظاهراً گربه های همسایه هستند و به نظر می رسد که اکنون می خواهم حدس بزنم که ممکن

be that looks like a kitten feeding so I think it looks as if these are kittens so these

است شبیه یک بچه گربه باشد که در حال تغذیه

two photographs are kittens and there you can see the mother feeding one of her kittens

می تواند ببیند مادری که به یکی از بچه گربه هایش غذا می دهد

isn't that lovely so thanks for that Pedro I do appreciate it when you send things in

آنقدرها هم دوست داشتنی نیست، بنابراین بابت آن پدرو متشکرم. اگر می خواهید چیزی بفرستید، از آن تشکر می کنم که

if you would like to send something in you can find my email address underneath right

اگر می خواهید چیزی بفرستید، می توانید آدرس ایمیل من را درست

underneath this video yes you can so thanks a lot for that back to the live chat because

در زیر این ویدیو پیدا کنید، بله، می توانید پس ممنون مقدار زیادی برای بازگشت به چت زنده، زیرا

already it's very busy we are going to take a look outside today we're going to take a

در حال حاضر بسیار شلوغ است، ما امروز می

look at some lovely shots of nature because everything outside is very busy the birds

خواهیم به چند عکس زیبا از طبیعت نگاهی بیندازیم، زیرا همه چیز بیرون بسیار شلوغ است، پرندگان

are singing many of them are now preparing to mate and build their nests and lay their

در حال آواز خواندن بسیاری از آنها هستند. اکنون در حال آماده شدن برای جفت گیری و ساختن لانه های خود و

eggs we also have Ernesto hello on Ernesto thanks for joining us today on the live chat

تخم گذاری هستند. ما همچنین ارنستو داریم سلام به ارنستو با تشکر از اینکه امروز در چت زنده به ما ملحق شدی

also we have Palmyra Meeker is here hello Meeker also we have Bowie hello Bowie for

همچنین ما پالمیرا داریم میکر اینجاست سلام میکر همچنین ما Bowie hello Bowie داریم برای

watching in Laos or lay us I always pronounce Laos as layoffs but I think you could also

تماشای لائوس یا دراز کردن ما همیشه لائوس را به عنوان اخراج تلفظ می‌کنم اما فکر می‌کنم می‌توان

say Laos as well also tes hello tes apparently it's raining at the moment I was watching

لائوس را نیز گفت: سلام، ظاهراً در لحظه‌ای که اخبار را تماشا می‌کردم، باران می‌بارید و در این لحظه تصاویر

the news last night and I saw some very disturbing images from Iran at the moment in the south

بسیار ناراحت‌کننده‌ای از ایران دیدم.

of Iran they are enduring lots of heavy rain there as well and I think quite a few people

در ایران آنها باران شدید زیادی را در آنجا نیز تحمل می کنند و فکر می کنم تعداد

have lost their lives also we have Massimo also Ranna and hend and Shemer oh thank you

زیادی از مردم جان خود را از دست داده اند همچنین ماسیمو و رانا و هند و شمر را داریم، اوه

much three people are watching now on the live chat together so a big hello to Renner

خیلی متشکرم اکنون سه نفر در چت زنده با هم تماشا می کنند. سلام بزرگ به

hend and Shima or Shamar so yes welcome it's nice to see you here also Francisco and blue

رنر هند و شیما یا شمار پس بله خوش آمدید خوشحالم که شما را اینجا می بینم همچنین فرانسیسکو و

thunder is here hello blue thunder I know you always get very excited every week also

تندر آبی اینجاست سلام تندر آبی می دانم که شما همیشه هر هفته بسیار هیجان زده می شوید همچنین

Pedro thank you once again Pedro for your lovely photographs apparently now in France

پدرو یک بار دیگر از پدرو برای عکس های دوست داشتنی شما ظاهراً اکنون تشکر می کنم در

it is coming up to twenty past three so in France you are one hour ahead of the UK Lina

فرانسه ساعت 3 و 20 است بنابراین در فرانسه شما یک ساعت از انگلیس جلوتر هستید لینا

says is Britain still in the European Union yes we are there is still no news about brexit

می گوید آیا انگلیس هنوز در اتحادیه اروپا است بله ما هستیم هنوز خبری در مورد برگزیت نیست

we have nothing decided yet so no one knows even the politicians don't know what is going

ما هنوز تصمیمی نداریم بنابراین هیچ کس نمی داند حتی سیاستمداران نمی دانند بعدا قرار است چه

to happen next all so jamelia hello Jamelia it seems like a long time since I've said

اتفاقی بیفتد بنابراین جمیلیا سلام جملیا به نظر می رسد مدت زیادی است که

hello to you so hello to Jamelia hey Rocco also we have bad boy hello bad boy I'm very

به شما سلام نکرده ام پس سلام به جملیا هی روکو همچنین ما پسر بد داریم سلام پسر بد من بسیار

intrigued by your name are you really a bad boy also we have Sydney watching in Rio very

کنجکاو هستم با نام شما یو هستید تو واقعا پسر بدی هستی همچنین ما سیدنی را در ریو تماشا می کنیم که خیلی

nice and finally Emma I love cats they are so cute well if you were watching last week

خوب است و بالاخره اما من گربه ها را دوست دارم آنها خیلی بامزه هستند اگر هفته گذشته تماشا

you will know that I am NOT a very big fan of cats I don't like them very much to be

می کردید می دانید که من طرفدار زیادی از گربه ها نیستم و آنها را دوست ندارم خیلی

honest so no I'm not a big fan of cats or dogs as I mentioned last week now I don't

صادقانه بگویم، بنابراین نه، همانطور که هفته گذشته اشاره کردم، طرفدار زیادی از گربه ها یا سگ ها نیستم، اکنون

really hate dogs because mr. Steve got very angry last week after we finished the live

واقعاً از سگ متنفر نیستم زیرا آقای. استیو هفته گذشته پس از اتمام پخش زنده بسیار عصبانی شد

stream he said you shouldn't have said that you hate dogs now I am one of those people

و گفت نباید می گفتی که از سگ ها متنفری اکنون من یکی از آن افرادی هستم

who tends to avoid getting emotional about things and I remember one memory in fact there

که تمایل دارم از احساساتی شدن در مورد مسائل اجتناب کنم و یک خاطره را به یاد دارم در واقع

might be two memories that are in the back of my head that I always think about when

ممکن است دو خاطره باشد. خاطراتی که در پشت سر من است که همیشه وقتی به

I think about dogs and one of those memories concerns the dog that we used to own when

سگ فکر می کنم به آن فکر می کنم و یکی از آن خاطرات مربوط به سگی است

I was a child and sadly that particular dog died and I was very upset and the other memory

که در کودکی صاحبش بودیم و متاسفانه آن سگ خاص مرد و من خیلی ناراحت شدم و خاطره دیگر

concerns my time in China when I had a dog there sadly someone stole that dog someone

مربوط به زمان من در چین است، زمانی که یک سگ در آنجا داشتم، متأسفانه یک نفر آن سگ را دزدید، شخصی

decided to steal it so I lost my dog in China someone actually stole it so I think really

تصمیم گرفت آن را بدزدد، بنابراین من سگم را در چین گم کردم، کسی واقعاً آن را دزدید، بنابراین فکر می کنم واقعاً

maybe I am I'm just pretending maybe I'm just covering for the fact that I hate dogs but

شاید من هستم و فقط وانمود می کنم که شاید من هستم فقط به خاطر این واقعیت که من از سگ ها متنفرم اما

maybe deep down I really live them mmm maybe that's what's going on there a bit of psychoanalysis

شاید در اعماق وجودم واقعاً با آنها زندگی می کنم، شاید این چیزی است که در آنجا اتفاق می افتد.

for a Sunday afternoon let's have a look outside shall we because it's lovely and we are talking

about birds today so I thought let's have a live camera pointed at the bird feeder and

فکر کردم داشته باشیم یک دوربین زنده به سمت تغذیه کننده پرندگان

there it is so that is a view right now outside now earlier there were loads and loads of

نشانه رفته است و همینطور است، به طوری که همین الان یک منظره از بیرون است، قبلاً بارها و بارهای

birds flying around but of course now I have my camera turned on all the birds have disappeared

پرنده در اطراف پرواز می کردند اما البته اکنون دوربینم را روشن کرده ام همه پرندگان ناپدید شده اند

but there were birds there earlier honestly would you like to see some bird pictures oh

اما پرندگان وجود داشتند. قبلاً دوست دارید چند عکس پرنده ببینید، اوه

there are some birds now so there you can see that's a goldfinch you can see a goldfinch

الان چند پرنده وجود دارد، بنابراین می توانید ببینید که یک فنچ است، می توانید یک فنچ را ببینید

and oh that looks like a Robin there's a Robin and the other bird that's just landed on the

و اوه که شبیه رابین است، یک رابین است و پرنده دیگری که به تازگی روی بادام زمینی فرود آمده است.

peanuts is a great tit so the birds are returning I think sometimes they they can be very shy

خیلی خوب است، بنابراین پرندگان در حال بازگشت هستند، من فکر می کنم گاهی اوقات آنها می توانند خیلی خجالتی باشند

anyway that's what I'm saying anyway they can be little it shy would you like to have

به هر حال این چیزی است که من می گویم به هر حال آنها می توانند کوچک باشند.

a look at some shots of the birds because at the moment the birds are preparing to build

پرندگان در حال آماده شدن برای

their nests so let's have a look at some lovely nature shots because between you and me I

ساختن لانه های خود هستند، پس بیایید نگاهی به چند عکس طبیعت دوست داشتنی بیندازیم زیرا بین من و

get very excited by these sorts of images so here you can see this particular video

شما از این نوع تصاویر بسیار هیجان زده می شوم، بنابراین در اینجا می توانید ببینید این ویدیوی خاص

is showing something rather interesting keep watching it will appear at any moment yes

چیزی نسبتاً جالب را نشان می دهد به تماشای آن ادامه دهید. هر لحظه ظاهر می شود

there it is it is a magpie but what is it doing what is that magpie doing it is actually

بله، آن یک زاغی است، اما چه می کند که آن زاغی چه می کند، در

collecting things for its nest so what it's trying to do is pick some material with which

واقع چیزهایی را برای لانه خود جمع می کند، بنابراین آنچه می خواهد انجام دهد این است که موادی را انتخاب کند که با

to make its nest and that is what it's doing there in fact there are two there are two

آن لانه اش را بسازد. در واقع دو تا زاغی وجود دارد و دو تا

Magpies look at that so I'm going to guess that there is a male and female and both of

زاغی به آن نگاه می کنند، بنابراین من حدس می زنم که یک نر و ماده وجود دارد و هر دو در

them are collecting material for building their nest so they can raise some chicks some

حال جمع آوری مواد برای ساختن لانه خود هستند تا بتوانند چند جوجه چند

baby Magpies would you like to see a black bird building its nest or collecting material

بچه سرخابی بزرگ کنند. آیا دوست دارید پرنده سیاهی را ببینید که لانه اش را می سازد یا موادی را

for its nest okay let's have a look here we go can you see the black bird it will appear

برای لانه اش جمع آوری می کند خوب بیایید نگاهی به اینجا بیندازیم .

at any moment there it is so there is a black bird collecting some material so it can build

می تواند

its nest and this was filmed this was filmed last year in my garden during the springtime

لانه اش را بسازد و این فیلمبرداری شده است که این فیلم سال گذشته در باغ من در فصل بهار

isn't that wonderful so there you can see a black bird gathering some material so it

can go back and build its nest and here is another shot isn't that lovely so there you

فیلمبرداری شده است. آیا آنقدر دوست داشتنی نیست پس وجود دارد

can see the Blackbird collecting some old leaves isn't that amazing there's one thing

می‌توانید ببینید که مرغ سیاه در حال جمع‌آوری برگ‌های قدیمی آنقدرها هم شگفت‌انگیز نیست، یک چیز

I've noticed about birds they are very ingenious they are very clever they are very good at

در مورد پرندگان متوجه شده‌ام، آنها بسیار مبتکر هستند، آنها بسیار باهوش هستند، آنها در

finding things especially in our garden because there's a lot of vegetation plants trees all

پیدا کردن چیزهایی به خصوص در باغ ما بسیار خوب هستند، زیرا گیاهان گیاهی زیادی وجود دارد درختان همه

sorts of things so that might be the reason why would you like to see a black bird's nest

چیز ممکن است دلیل این باشد که شما دوست دارید یک لانه پرنده سیاه ببینید

okay let's have a look at the nest in question so this is a black bird's nest you will be

خوب بیایید نگاهی به لانه مورد نظر بیندازیم، بنابراین این یک لانه پرنده سیاه است

happy to hear that that one is not being used so that is a nest that the black bird was

که از شنیدن عدم استفاده از آن خوشحال خواهید شد. به طوری که لانه ای است که پرنده سیاه در آن

living in but now it has left it has flown the nest and of course we can't talk about

زندگی می کرد اما اکنون آن را ترک کرده و لانه را به پرواز در آورده است و البته ما نمی توانیم

birds without showing you the inside of a nest would you like to see the inside here

بدون نشان دادن داخل لانه در مورد پرندگان صحبت کنیم. دوست دارید داخل آن را ببینید

is the inside of a bird's nest and any moment now you will see a bird in the nest and this

. در داخل یک لانه پرنده و هر لحظه اکنون شما یک پرنده را در لانه خواهید دید و این

particular shot shows I think it's a blue tit and it's actually building its nest so

عکس خاص نشان می دهد که من فکر می کنم یک دختر آبی است و در واقع در حال ساختن لانه خود است، بنابراین

this is a natural shot filmed inside a bird box a natural bird's nest isn't that lovely

این یک عکس طبیعی است که در داخل جعبه پرنده فیلمبرداری شده است، یک لانه طبیعی پرنده نیست خیلی دوست داشتنی است

it's it's looking at the camera I think it knows that it's being filmed and here's another

که به آن نگاه می کند دوربین e فکر می‌کنم می‌داند که در حال فیلم‌برداری است و این یک عکس دیگر است

shot and yes you can see it is collecting material just like the Blackbird collecting

و بله، می‌توانید ببینید که دارد مواد را جمع‌آوری می‌کند، درست مثل مرغ سیاه

lots of material with which to build its nests would you like to see some little chicks in

که مواد زیادی را جمع‌آوری می‌کند تا لانه‌هایش را بسازد ، دوست دارید چند جوجه کوچک را

the nest okay then this is the same nest a couple of weeks later and there you can see

در لانه ببینید. این همان لانه است چند هفته بعد و در آنجا می توانید ببینید

the chicks are actually now in the nest they have hatched from their eggs and they are

که جوجه ها اکنون در لانه ای هستند که از تخم های خود بیرون آورده اند و

now growing in the nest it's not lovely I love springtime so much I really do I think

اکنون در لانه رشد می کنند. دوست داشتنی نیست من بهار را خیلی دوست دارم واقعاً فکر می کنم

spring is such a magical time of year for many reasons for various reasons I love spring

بهار یک فصل جادویی از سال است به دلایل مختلف به دلایل مختلف من بهار را

very much but I think one of the main reasons is because all the birds start building their

بسیار دوست دارم اما فکر می کنم یکی از دلایل اصلی این است که همه پرندگان شروع به ساختن

nests they get ready for the arrival of spring and the arrival of their babies as well so

لانه می کنند و برای رسیدن بهار و آمدن بچه هایشان آماده می شوند. و همچنین

I hope you enjoyed that wasn't that lovely coming up in a moment we have an excerpt from

امیدوارم لذت برده باشید که در یک لحظه آنقدرها دوست داشتنی نبود. ما گزیده ای از

one of my full English lessons but also something we'll be doing later today we're going to

یکی از درس های کامل انگلیسی من داریم، اما همچنین کاری که بعداً انجام خواهیم داد امروز

talk about hospital words so words connected to hospitals departments of hospitals so different

در مورد کلمات بیمارستان صحبت خواهیم کرد. وصل کردن د به بخش‌های بیمارستان‌های بیمارستان‌ها

types of treatment that you can receive in hospital and mr. Steve will be here as well

انواع مختلف درمان را می‌توان دریافت کرد و در بیمارستان و آقای.

in ab around about five minutes but what will Steve be talking about today I don't know

استیو تقریباً پنج دقیقه اینجا خواهد بود، اما استیو امروز در مورد چه چیزی صحبت خواهد کرد،

I can't wait and as I mentioned earlier we will be going live to the garage we will be

نمی‌دانم نمی‌توانم صبر کنم و همانطور که قبلاً اشاره کردم، ما به گاراژ

going live there it is a live shot in the garage we will be going there later on as

زنده خواهیم رفت و در آنجا زندگی خواهیم کرد. یک شات زنده در گاراژ است که بعداً به آنجا خواهیم رفت و

well so many things coming your way on today's live stream Steve will be talking about idioms

همچنین چیزهای زیادی در پخش زنده امروز در راه است.

now last week we didn't have time to talk about time idioms and also last week we didn't

ما

have enough time to talk about hospital words so that's the reason why we're doing it this

زمان کافی برای صحبت در مورد کلمات بیمارستان را نداشتیم، به همین دلیل است که این هفته این کار را

week here we go then an excerpt from one of my full English lessons and this is taken

انجام می دهیم، سپس گزیده ای از یکی از درس های کامل انگلیسی من و این برگرفته

from one of my early full English lessons where I talk all about flowers and DIY

از یکی از درس های انگلیسی کامل اولیه من است که در آن من همه چیز را در مورد گل ها می گویم و گل های DIY

flowers are so beautiful don't you think they have wonderful colours in summer and the fragrance

خیلی زیبا هستند، فکر نمی کنید در تابستان رنگ های فوق العاده ای دارند و

from them is so sweet you can smell them you can pick them you can stand back and admire

عطر آنها آنقدر شیرین است که می توانید آنها را بو کنید، می توانید آنها را بچینید، می توانید بایستید و

them you need to take care of them too you need to water them so that they will grow

آنها را تحسین کنید، باید مراقبت کنید. از آنها نیز باید به آنها آب بدهید تا رشد کنند

and survive a flower has many parts the petals are the parts with the color the stem is the

برای زنده ماندن یک گل قسمت های زیادی دارد گلبرگ ها قسمت هایی هستند با رنگ ساقه

long part of the flower most flowers have leaves if you touch a flower you might find

قسمت بلند گل است که بیشتر گل ها برگ دارند اگر گلی را لمس کنید ممکن است متوجه

your fingers will be covered in a fine dust this is called pollen pollen can go up your

شوید انگشتانتان در غبار ریز پوشیده شده است که به آن گرده گل می گویند. می توانم از بینی ات بالا بروم

nose and make you sneeze I love flowers don't you

و عطسه ات کنم من عاشق گل ها هستم،

can you see what I'm doing here I'm fitting new handles to the doors in my house the word

نمی توانی ببینی من اینجا چه کار می کنم من دستگیره های جدیدی را به درهای خانه خود نصب می کنم. کلمه

handle can be used as a noun or verb as a noun handle name something that can be grabbed

دستگیره را می توان به عنوان اسم یا فعل به کار برد اسم دستگیره نام چیزی را که می توان آن را گرفت

or held onto like a door handle as a verb it can mean to hold or carry using one or

یا نگه داشت مانند دستگیره در به عنوان یک فعل می تواند به معنای نگه داشتن یا حمل با استفاده از یک یا

both hands or to transport something in verb form handle can mean to cope with something

هر دو دست باشد یا حمل چیزی به شکل فعل دستگیره می تواند به معنای کنار آمدن با چیزی

or deal with a problem if you can deal with something then you can handle it to manage

یا مقابله با مشکل باشد اگر شما می توانید با چیزی کنار بیایید، سپس می توانید آن را برای مدیریت یا نظارت بر چیزی مدیریت کنید، به این

or oversee something means you are handling it you are taking care of it in a positive

معنی که شما در حال رسیدگی به آن هستید، در یک جمله مثبت از آن مراقبت

sentence you can handle it in a negative sentence you can't handle it it is too much for you

می کنید، می توانید آن را در یک جمله منفی مدیریت کنید، نمی توانید از عهده آن برآیید، برای شما خیلی زیاد است.

to handle

to handle

so there it is one of my full English lessons and that is a very practical lesson there

بنابراین وجود دارد که یکی از درس های کامل انگلیسی من است و این است یک درس بسیار عملی در آنجا

because I was doing a little bit of maintenance in the house

بود زیرا من کمی در خانه تعمیر و نگهداری انجام می دادم،

it's a Sunday it's a fun day it's time to improve your English what a week it has been

یکشنبه است، روز سرگرم کننده ای است، وقت آن رسیده است که انگلیسی خود را تقویت کنید

now mr. Steve was supposed to have had a holiday last week but for some reason he wanted to

. استیو قرار بود هفته گذشته تعطیلات داشته باشد اما به دلایلی می

keep very busy so that's exactly what he did he was very busy last week doing all sorts

خواست خیلی مشغول باشد، بنابراین این دقیقاً همان کاری بود که او انجام داد، هفته گذشته بسیار مشغول انجام

of things but you don't need me to tell you because Steve is here right now here he comes

انواع کارها بود، اما نیازی نیست که من به شما بگویم زیرا استیو همین الان اینجا او می

yes it's mr. Steve Howe hello how are you how are you mr. Duncan how's everybody out

آید بله آقای است. استیو هاو سلام حال شما چطور است آقای دانکن چطور

there in the world of English not super yes interesting I've been watching your video

همه در دنیای انگلیسی هستند نه فوق العاده جالب است من ویدیوی شما را

about the birds and nesting and interestingly enough we were sitting outside where we're

در مورد پرندگان و لانه سازی تماشا می کردم و جالب است که ما بیرون نشسته بودیم جایی

not having after a walk mhm and we saw some long-tailed tits yes birds these are and we

که بعد از پیاده روی نمی گذراندیم و چند دم دراز دیدیم جوانان بله پرندگان اینها هستند و ما

saw them going in and out of a bush right next to your studio window and we wondered

آنها را دیدیم که دقیقاً در کنار پنجره استودیو شما از یک بوته وارد و خارج می شوند و متعجب شدیم که

whether they were building a nest well I went out there earlier mr. Duncan hmm and I can

آیا آنها در حال ساختن یک چاه لانه هستند. من قبلاً آنجا رفتم آقای. دانکن هوم و من می‌توانم

confirm to you now live that there is in fact a small little long-tailed tit nest being

اکنون زنده به شما تأیید کنم که در واقع یک لانه کوچک دم دراز

built in the bush right outside your studio really outside my window yes well it's their

در داخل بوته درست بیرون استودیوی شما واقعاً بیرون پنجره من ساخته شده است، بله خوب، این

little cup shaped very very small nest which i think is is is what they those types of

لانه بسیار کوچک به شکل فنجان آنها است که فکر می‌کنم این نوع

nests are from long-tailed teeth that sort of bat little balls Wow and there's one right

لانه‌ها از دندان‌های دم دراز هستند که به نوعی توپ‌های کوچک خفاشی هستند وای و یکی درست بیرون وجود دارد که

outside I would have a look at any mr. Duncan well you know what's going to happen now I'm

می‌توانم به هر آقایی نگاه کنم. دانکن خوب می‌دانی که قرار است چه اتفاقی بیفتد،

going to have to set a camera up outside and try and get some shots because that sounds

من باید یک دوربین بیرون بگذارم و سعی کنم چند عکس بگیرم، زیرا به نظر

very exciting would you like to see some long-tailed tits because I actually have a video showing

خیلی هیجان‌انگیز می‌آید دوست دارید چند تا جوان دم دراز ببینید، زیرا من در واقع ویدیویی دارم که

some long-tailed tits Steve and they are well one of the is trying to build a nest inside

برخی از آنها را نشان می‌دهد. جوانان دم دراز استیو و آنها به خوبی یکی از کسانی هستند که در حال تلاش برای ساختن یک لانه در داخل

our letterbox

صندوق پست ما

can you see what's going on here a pair of long tail tits are currently trying to build

a nest in this letterbox unfortunately they are having a little bit of trouble getting

هستند. کمی مشکل

in isn't that incredible so Steve just mentioned

در ورود آنقدرها باورنکردنی نیست، بنابراین استیو فقط به این موضوع اشاره

that there are some birds trying to build the nest and there yes it's actually happening

کرد که چند پرنده در حال تلاش برای ساختن لانه هستند و بله، در واقع

right now outside my studio window but instead of the letterbox this time they're doing it

همین الان در بیرون پنجره استودیو من اتفاق می افتد، اما به جای صندوق نامه، این بار آنها این کار را انجام می

they're doing it in a more suitable place yes maybe they're determined they love our

دهند. دوباره این کار را در مکان مناسب تری انجام می دهند بله شاید آنها مصمم هستند که باغ ما را

garden so much they're determined to build a nest somewhere and they finally found a

آنقدر دوست دارند که مصمم هستند در جایی لانه بسازند و سرانجام درختی را پیدا کردند به

tree rather than trying the letterbox yes we don't know if it's the same couple but

جای اینکه صندوق پستی را امتحان کنند بله ما نمی دانیم این همان است یا خیر زن و شوهر اما

it could well be you never know um I'm gonna be honest with you Steve I am very very excited

ممکن است هرگز ندانی اوم من با تو صادق خواهم بود استیو من بسیار هیجان زده هستم

about that in fact thought you would be I almost want to go and have a look now but

که در واقع فکر می کنم تو می خواهی بروم و اکنون نگاهی بیندازم، اما

I'm not going to because we have a live stream to present now last week we we did actually

نمی خواهم این کار را انجام دهم. یک استریم زنده برای ارائه اکنون هفته گذشته ما واقعاً وقتمان

run out of time so we didn't have time to talk about your time idioms and expressions

تمام شد، بنابراین ما وقت نداشتیم در مورد اصطلاحات و عبارات زمان شما صحبت کنیم

and also I wanted to talk about hospital words as well so I thought first of all very quickly

و همچنین می خواستم در مورد کلمات بیمارستان نیز صحبت کنم، بنابراین اول از همه خیلی سریع فکر کردم

we will go through the hospital like the hospital words or would you like the live chat Steve

ما مانند کلمات بیمارستان از بیمارستان عبور خواهیم کرد یا دوست دارید چت زنده استیو

um let's have a look at the live chat I have been looking but it's always nice to have

ام بیایید نگاهی به چت زنده ای بیندازیم که من دنبالش بودم، اما همیشه خوب است

a haven't have another look somebody I won't mention the B word but but one or two people

که نگاه دیگری نداشته باشم به کسی که به آن اشاره نمی کنم کلمه B اما یک یا دو نفر

I've noticed have been asking about it I could do a quick definition somebody asked what

که متوجه شده ام در مورد آن می پرسند من می توانم یک تعریف سریع انجام دهم یکی از آنها پرسید که

it means well you can say brexit we can say brexit and somebody I think it was Alamgir

معنی آن چیست خوب شما می توانید بگویید برکسیت ما می توانیم بگوییم برکسیت و کسی که فکر می کنم علمگیر بود

asked earlier what what does it mean and it's just a combination of two words Britain and

قبلاً پرسید که چیست؟ معنی و فقط ترکیبی از دو کلمه بریتانیا و

exit so they put the two words together to make a word brexit it just means britain exiting

خروج است بنابراین آنها ص این دو کلمه را با هم ترکیب کنید تا یک کلمه برگزیت بسازید فقط به معنای خروج بریتانیا

or leaving the European Union that's all that's all that word means so it's a combination

یا خروج از اتحادیه اروپا است، این همه چیزی است که این کلمه به معنای آن است، بنابراین ترکیبی

to two words yes yes Britain and exit join them together and you get brexit of course

از دو کلمه بله بله بریتانیا و خروج به آنها بپیوندید و البته برگزیت را دریافت می کنید.

the latest word is is because brexit is now not taking place not for the time being anyway

کلمه این است که به این دلیل است که برگزیت در حال حاضر اتفاق نمی افتد، به هر حال،

so now they have a new a new word which is is is it flex flex ation well the the latest

بنابراین اکنون آنها یک کلمه جدید دارند که این است که خم شدن به خوبی انجام می شود، آخرین

thing that's happening is that because that there could well be a further delay to us

چیزی که در حال رخ دادن است این است که به دلیل آن می تواند یک کلمه دیگر وجود داشته باشد. تأخیر خروج ما

exiting the EU the European Union keep granting as these extensions I wanna call it flex denture

از اتحادیه اروپا اتحادیه اروپا به اعطای این اکستنشن‌ها ادامه می‌دهد، من می‌خواهم اسمش را بگذارم دندان مصنوعی انعطاف‌پذیر

that's it flex tension so we keep having these extensions but of course it's a bit annoying

است، بنابراین ما به داشتن این اکستنشن‌ها ادامه می‌دهیم، اما البته برای آنها کمی آزاردهنده است،

for them yeah for us to keep going backwards and forwards saying she is Therese allow us

بله برای ما ادامه دادن به عقب و جلو و گفتن او آیا ترز به ما اجازه

to keep flying out there and say oh can we have another extension please so they're they're

می‌دهد به پرواز در آنجا ادامه دهیم و بگوییم آه، آیا می‌توانیم یک برنامه افزودنی دیگر داشته باشیم، لطفاً تا آن‌ها

flexing it inflexible well they might do that we don't know yet so that's their latest idea

آن را انعطاف‌ناپذیر انجام دهند، به‌خوبی ممکن است انجام دهند که ما هنوز نمی‌دانیم، بنابراین این آخرین ایده آنها است، پس انعطاف‌پذیر است

okay so it's flexible extension yes so that's it so that engine yes flex tension that's

الحاقیه بله پس همینطور است تا موتور بله تنش انعطاف پذیری

what they're calling it okay that's good we got that out of the way we got that out the

که آنها به آن می گویند خوب است خوب است که ما آن را از راه برداشتیم ما آن را از راه رسیدیم

way so anything else on the live chat that's caught your eye I can't see anything at the

بنابراین هر چیز دیگری در چت زنده که توجه شما را جلب کرده است من نمی توانم در حال حاضر هر چیزی را ببینید

moment mr. Duncan Lewis said that it's it's a lovely day in Paris which I think sums everything

آقای دانکن لوئیس گفت که این یک روز دوست داشتنی در پاریس است که من فکر می کنم همه چیز را خلاصه می

up it's a lovely day here as well maybe it is across the whole of Europe ah sooo cat

کنم، اینجا یک روز دوست داشتنی است و شاید در سراسر اروپا باشد آه سوو گربه

says that the the the long-tailed tits who were looking in the into our letterbox was

می گوید که جوانان دم درازی که به داخل نگاه می کردند صندوق نامه ما

probably thinking looking at its reflection I'm thinking there was another burden trying

احتمالاً به انعکاس خود فکر می کند من فکر می کنم بار دیگری وجود دارد که تلاش

to fight it oh yes so it was actually fighting its reflection I can see it now on the screen

می کند با آن مبارزه کند، اوه بله، بنابراین در واقع با انعکاس خود مبارزه می کرد، اکنون می توانم آن را روی صفحه ببینم

no the bird is not trying to build a nest it's fighting the other bird because it sees

نه پرنده سعی نمی کند لانه ای بسازد که با آن می جنگد. پرنده دیگر به این دلیل

the reflection in in the letterbox so yes but the reason why I think it was trying to

که انعکاس را در صندوق نامه می بیند، بنابراین بله، اما دلیل اینکه من فکر می کنم

actually get in is because it was constantly tapping it was trying to actually build a

واقعاً سعی می کرد وارد شود این است که دائماً به آن ضربه می زد و سعی می کرد در واقع یک

nest and it was during the time when many of the birds were building nests so yes it

لانه بسازد و در زمانی بود که بسیاری از پرندگان در حال ساختن لانه بودند، بنابراین بله،

might be your suggestion I think sucat you might have a very good point there and of

ممکن است پیشنهاد شما باشد، من فکر می‌کنم که شما ممکن است نکته بسیار خوبی در آنجا داشته باشید و

course we've seen this with other with other birds haven't we because we get the those

البته ما این موضوع را با پرنده‌های دیگر دیده‌ایم، اینطور نیست، زیرا ما متوجه می‌شویم که آن

other birds coming into the garden and they look into the reflection in the glass don't

پرندگان دیگر وارد پرندگان می‌شوند. باغ و آنها ل به انعکاس شیشه نگاه کنید، آیا

they that's it so and and go on tell us more about that mr. doing so yeah yes I think I

آنها اینطور نیستند و ادامه دهید تا بیشتر در مورد آن آقای به ما بگویید. با انجام این کار بله بله، من فکر می

think that you you find that birds are often startled but but it happens also to other

کنم که شما متوجه می شوید که پرندگان اغلب مبهوت می شوند، اما این اتفاق برای حیوانات دیگر نیز می افتد،

animals as well I've seen cats and dogs also reacting to their own reflection so if they

من گربه ها و سگ ها را دیده ام که به بازتاب خود واکنش نشان می دهند، بنابراین اگر

look in maybe a lake or a river if they see their reflection they might actually start

به دریاچه یا دریاچه نگاه کنند. رودخانه اگر انعکاس خود را ببینند ممکن است در واقع شروع به

fighting their own reflection so yes mr. Duncan could you tell me what what does twiglet mean

مبارزه با انعکاس خود کنند، بنابراین بله آقای. دانکن می‌توانی به من بگوئید twiglet یعنی چه،

oh that's going back to last week when mr. Steve thought that a baby hen was called a

اوه که به هفته گذشته برمی‌گردد که آقای. استیو فکر می کرد که به بچه مرغ می

twiglet but in fact twiglet is a type of snack it's a type of food processed food they look

گویند توگوله، اما در واقع توگل نوعی تنقلات است ، یک نوع غذای فرآوری شده غذایی است که

like little twigs but no it's whole whole wheat sticks yes they look like twigs from

شبیه شاخه های کوچک به نظر می رسند، اما نه، چوب های گندم سبوس دار هستند، بله، آنها شبیه شاخه های

a tree and they they're covered in that they're savoury a savoury snack and they're covered

یک درخت هستند و آنها هم هستند. از آنجایی که آنها یک میان وعده خوش طعم هستند و آنها با مارمیت پوشانده شده اند

in Marmite which is a yeast extract which is something you either love or hate mmm Marmite

که یک عصاره مخمر است که چیزی است که دوست دارید یا از آن متنفرید mmm Marmite.

you can look it up it's like a brown extract from making yeast I think and molasses or

یا

something like that but it's it used to be quite popular over here my dad always liked

چیزی شبیه به آن، اما قبلاً در اینجا بسیار محبوب بود، پدرم همیشه دوست

having it on his toast yeah so that's what a twig little that's what a twiglet is it's

داشت آن را روی نان تست خود داشته باشد، بله، این همان شاخه کوچکی است که یک شاخه کوچک است،

a type of snack but Steve mistakenly thought also it was a baby hen well I'd yes I first

یک نوع میان وعده است، اما استیو به اشتباه فکر می کرد که این یک مرغ بچه است. خوب، بله، من اولین

word that came into my head hmm well we know sometimes that your your brain doesn't work

کلمه ای که به ذهنم خطور کرد، خوب ما می دانیم که گاهی اوقات مغز شما خوب کار نمی

very well there's this no okay oh I wasn't listening to you there mr. Duncan I was reading

کند، خوب نیست، اوه من آنجا به شما گوش نمی دادم آقای. دانکن داشتم

the live chat okay God can't you do both things at the same time what does supercalifragilistic

چت زنده را می خواندم، خدایا نمی توانی هر دو کار را همزمان انجام دهی،

mean no I think that's somebody just playing around actually oh right somebody just playing

یعنی سوپرکالیفرژیلیس یعنی نه من فکر می کنم این کسی است که فقط در اطراف شما بازی می کند، درست است، یک نفر فقط

around you noob I think they are actually but I think they are playing around on the

دور شما بازی می کند نوب فکر می کنم آنها در واقع هستند، اما فکر می کنم آنها هستند در حال بازی کردن در

live chess from a song isn't it yes it's remarried Poppins it's for Mary Poppins Mary Poppins

شطرنج زنده از یک آهنگ آیا این نیست بله ازدواج مجدد

song supercalifragilisticexpialidocious there we go so now we've got that out of our system

I don't think it means anything though it's a made-up word so I'm going to talk about

شده است. یک کلمه ساخته شده است، بنابراین می خواهم در مورد

time I've got lots of words associated with time and expressions it may take me some time

زمان صحبت کنم، کلمات زیادی در ارتباط با زمان و عبارات دارم، ممکن است کمی طول بکشد

yes don't worry we've got plenty of time I'm just introducing it mr. Duncan I'm not saying

بله نگران نباشید زمان زیادی داریم، فقط آن را معرفی می کنم آقای. دانکن من نمی گویم

we have to do it now we've got another hour a lot of just put water down the front of

که اکنون باید این کار را انجام دهیم، ما یک ساعت دیگر فرصت داریم فقط جلوی

your shirt fantastic so we're talking also about hospital words because last week we

پیراهن خود را آب بریزید، بنابراین ما در مورد کلمات بیمارستان نیز صحبت می کنیم، زیرا هفته گذشته

didn't have time to do this so very quickly have you ever been in hospital Steve yes I

وقت نداشتیم این کار را خیلی سریع انجام دهید آیا تا به حال در بیمارستان بستری شده

have when you I think it was was it when you broke your ankle yes after a car accident

and many years ago that's before we met remind me mr. Duncan I was driving a tr7 a triumph

اید. دانکن من در حال رانندگی با یک tr7 a

tr7 I was very excited because I've always wanted what was wanted one of these cars that

triumph tr7 بودم بسیار هیجان زده بودم زیرا همیشه آنچه را که می خواستم یکی از این ماشین ها می خواستم که

got my first job and I was driving it quite fast down a country lane and I went over the

اولین کارم را پیدا کرد و با سرعت زیادی در یک لاین روستایی رانندگی می کردم و از

brow of a hill the brow just the top of the hill and when I went down over the other side

جلوی یک ماشین عبور کردم. تپه پیشانی درست بالای تپه و وقتی از آن طرف پایین رفتم،

there was a car coming right towards me head-on it was overtaking a motorcyclist and it hit

ماشینی درست به سمت من می آمد و داشت از یک موتورسوار سبقت می گرفت

me head-on and I ended up in hospital with a broken ankle so you were in hospital and

و سر به من برخورد کرد و در نهایت با شکستگی به بیمارستان رفتم. مچ پا پس در بیمارستان بستری بودی و

also a neck problem as well which has come back to haunt me now that I'm older what do

همچنین یک مشکل گردنی که الان که بزرگتر شده ام دوباره به سراغم آمده است

they call it when you have whiplash I got whiplash from the impact okay and now I have

وقتی شلاق داری به آن چه می گویند من از ضربه شلاق خوردم خوب است و اکنون

a stiff neck all the time because these sort of injuries come back when you're older so

گردنم سفت است زمان به این دلیل که این نوع جراحات زمانی که شما بزرگتر هستید برمی گردند، بنابراین

my anchor was broken and now I have problems with my ankle now and now we have problems

لنگر من شکسته شد و اکنون با مچ پایم مشکل دارم و اکنون با گردنم مشکل داریم،

with my neck so you have you have been in hospital yes and also to have my tonsils removed

بنابراین شما در بیمارستان بستری شده اید بله و همچنین برای من

okey-dokey when I was in my 30s so the words that I'm about to show you should be very

زمانی که من در 30 سالگی بودم، لوزه‌ها برداشته شدند، بنابراین کلماتی که می‌خواهم به شما نشان دهم باید بگویند

easy to you because you've been in hospital I've been in hospital twice so let's have

برای شما خیلی راحت است زیرا شما در بیمارستان بوده اید، من دو بار در بیمارستان بستری شده ام، پس بیایید

a look at these words now maybe you will recognize some of these words they're coming up on the

اکنون به این کلمات نگاهی بیندازیم، شاید برخی از این کلمات را که در

screen right now so the first word there it is can you see it Steve acute acute so this

حال حاضر روی صفحه نمایش داده می شوند تشخیص دهید، بنابراین اولین مورد کلمه وجود دارد، آیا می توانید آن را ببینید Steve acute acute، بنابراین

is a word that you might hear used in hospital especially when a doctor is talking about

این کلمه ای است که ممکن است در بیمارستان استفاده شود، به خصوص زمانی که یک پزشک در

what is wrong with you so the word acute do you know what it means Steve in terms of an

مورد مشکل شما صحبت می کند، بنابراین کلمه حاد آیا می دانید که به معنای استیو از نظر یک

injury it's like it's something that appears it's it's it's there it's obvious it's a sudden

جراحت مانند چیزی است که به نظر می رسد وجود دارد آن وجود دارد واضح است که یک

injury and acute pain that's it or an acute injury acute pain as opposed to chronic which

آسیب ناگهانی و درد حاد است یا یک آسیب حاد درد حاد بر خلاف مزمن

is something that goes over a long period of time yes acute is sort of time limited

که چیزی است که در مدت زمان طولانی ادامه دارد بله حاد به نوعی محدود به زمان است.

isn't it that's it it's a short period of time so if something is acute it means that

مگر نه این است که مدت زمان کوتاهی است، بنابراین اگر چیزی حاد باشد به این معنی است

it's sudden maybe it comes on very suddenly but it doesn't last very long a very good

که ناگهانی است، شاید خیلی ناگهانی اتفاق بیفتد، اما خیلی طول نمی کشد، یک

example is appendicitis of course so we often say acute acute appendicitis very sudden very

مثال بسیار خوب آپاندیسیت است البته بنابراین اغلب می گوییم حاد حاد آپاندیسیت بسیار ناگهانی بسیار

painful but it goes very quickly well quite often it goes quickly because you have to

دردناک اما خیلی سریع خوب پیش می رود، اغلب به سرعت از بین می رود زیرا باید

go into hospital and have your appendix removed so that's the reason why it doesn't last long

به بیمارستان بروید و آپاندیس خود را بردارید ، به همین دلیل است که اگر آن را رها کنید زیاد دوام نمی آورد

if you leave it then you might die here's another one cardiology cardiology now that

و ممکن است بمیرید اینجا یک کاردیولوژی قلب دیگر است که

is a department in a hospital and which part of the body does that deal with Steve well

اکنون یک بخش در یک بیمارستان و اینکه کدام قسمت از بدن با استیو به خوبی

that's the heart mr. Duncan so it's everything to do with your heart if you have a problem

برخورد می کند، آقای قلب است. دانکن پس همه چیز به قلب شما ربط دارد اگر با قلبتان مشکل

with your heart if you have to have maybe some tests on your heart then you will go

دارید اگر باید آزمایشاتی روی قلبتان انجام دهید

to the cardiology department and a person who specializes in hearts is cardiologist

به بخش قلب و عروق بروید و فردی که در قلب تخصص دارد متخصص قلب است

a cardiologist is a person who specialises they are a doctor who specializes in taking

یک متخصص قلب یک فرد است. کسانی که متخصص هستند آنها دکتری هستند که در

care of people's hearts so that's quite a good one I like that word so some of these

مراقبت از قلب افراد تخصص دارند، بنابراین این یک کلمه بسیار خوب است من آن کلمه را دوست دارم بنابراین برخی از این

words are very technical here's another one now this isn't a word this is actually an

کلمات بسیار فنی هستند اینجا یکی دیگر اکنون این یک کلمه نیست در واقع یک

abbreviation do you know what it is Steve ENT yes that stands for ear nose and throat

مخفف است آیا می دانید استیو گوش و حلق و بینی چیست بله که مخفف ear nose and throat است،

so for some reason that they put all of those things in the same department so your ears

بنابراین به دلایلی همه آن چیزها را در یک بخش قرار می دهند، بنابراین گوش های

your nose and your throat they are all in the same area of the hospital so that's e

شما بینی و گلو شما همه در یک ناحیه از بیمارستان هستند، بنابراین e.

and t because those particular organs are quite closely connected if you're a specialist

از آنجایی که آن اندام‌های خاص کاملاً به هم متصل هستند، اگر

in that area it's quite a good idea that you would you wouldn't just specialize on the

در آن زمینه متخصص باشید، ایده خوبی است که فقط در مورد گلو تخصص نداشته باشید،

throat because the ears are connected to the back of the throat you wouldn't just specialize

زیرا گوش‌ها به پشت گلو متصل هستند. اگر فقط

in the ears it's that's just an area like a somebody would specialize in the heart you

در گوش تخصص نداشته باشید، بلکه فقط یک ناحیه است که فردی در قلب متخصص می

wouldn't just specialize in ears you would specialize in the nose and the throat because

شود، شما فقط در گوش متخصص نیستید، بلکه در بینی و گلو تخصص دارید زیرا

they're all sort of interconnected hmm so it would make sense for a specialist to do

همه آنها به نوعی به هم مرتبط هستند. منطقی است که یک متخصص

all three so ent specialize it was everything that's connected here your ears your your

هر سه مورد را انجام دهد تا تخصص داشته باشد، این همه چیزهایی بود که گوش شما، بینی و گلو شما را به هم متصل می کند،

nose and your throat so yes that makes sense let's go back to the words to do with being

بنابراین بله منطقی است.

in hospital and Hospital in general here's another one oh now this is something that

اوه، این چیزی است که

Steve has had mm-hmm fracture fracture so if you have a fracture what what do you have

استیو شکستگی شکستگی mm-hmm داشته است، بنابراین اگر شکستگی دارید، چه چیزی دارید،

well you've got a break in a bone so you have a broken bone something that needs repairing

خوب استخوان شما شکسته است، بنابراین شما یک استخوان شکسته دارید، چیزی که نیاز به ترمیم دارد

and also it is the name of the department so you will have a fracture Ward or a fracture

و همچنین آن است. نام بخش، بنابراین شما یک بخش شکستگی یا بخش شکستگی خواهید داشت،

department so that particular area deals we're the broken bones now I think Steve will definitely

به طوری که منطقه خاصی معامله می کند ما استخوان های شکسته هستیم، فکر می کنم استیو

know the meaning of this word geriatric a geriatric and this is also a department that

قطعاً معنی این کلمه سالمندان را می داند و این نیز بخشی است که

you will find in a hospital so maybe an area where geriatrics are being treated but what

y شما در یک بیمارستان پیدا خواهید کرد، بنابراین ممکن است منطقه ای را پیدا کنید که سالمندان در آن درمان می شوند، اما

is a geriatric well you know that you're getting on in years if you have to go to a geriatric

خوب می دانید که اگر مجبور شوید به بخش سالمندان بروید، سال ها در حال انجام آن هستید،

department because that's for for elderly people so quite often illnesses injuries things

زیرا این امر برای افراد مسن است که اغلب بیماری ها هستند. آسیب‌هایی

that's people who are much older tend to suffer from or maybe something that only affects

که افراد بسیار مسن‌تر از آن رنج می‌برند یا شاید چیزی که فقط

people who are elderly geriatric it may be as well just for quite often I think it's

افراد مسن سالمند را تحت تاثیر قرار می‌دهد، ممکن است این آسیب‌ها نیز باشد.

for elderly people who can't they've had an operation probably and then they can't be

سپس آنها را نمی توان

sent back home because there's nobody to care for them or they can't care for themselves

به خانه بازگرداند زیرا کسی نیست که از آنها مراقبت کند یا نمی توانند از خود مراقبت کنند،

so what commonly happens is that until the elderly person is well enough to be able to

بنابراین آنچه معمولاً اتفاق می افتد این است که تا زمانی که فرد مسن آنقدر خوب شود که بتواند به

send home be sent home then they go to a like a long stay Ward the geriatric Department

خانه بفرستد به خانه فرستاده شود سپس به یک بخش مانند اقامت طولانی بخش بخش سالمندان

is is more of a long stay Ward for elderly people who have had an operation or being

بیشتر یک اقامت طولانی است بخش برای سالمندانی که عمل کرده اند یا

ill and were admitted to hospital but can't be sent home yet because there's there's nobody

مریض شده اند و در بیمارستان بستری شده اند اما هنوز نمی توانند به خانه فرستاده شوند زیرا

to look after them sadly or they can't look after themselves would it be fair to say that

متأسفانه کسی نیست که از آنها مراقبت کند. o آنها نمی توانند از خودشان مراقبت کنند آیا منصفانه است که بگوییم

elderly people maybe they take longer to recover definitely yes elderly people take longer

افراد مسن ممکن است مدت بیشتری طول بکشد تا بهبودی پیدا کنند، قطعاً بله، افراد مسن مدت بیشتری طول می کشد

to recover but just because the body isn't as quick as it used to be so I mean you know

تا بهبود یابند، اما فقط به این دلیل که بدن مانند گذشته سریع نیست، بنابراین منظورم شما هستید. می‌دانی

when you get older it takes longer to recover from all sorts of illnesses because you know

وقتی بزرگتر می‌شوی، بهبودی از انواع بیماری‌ها بیشتر طول می‌کشد، زیرا می‌دانی که

we're started or why the body started to wind down you know what Steve I think you and I

ما شروع کرده‌ایم یا چرا بدن شروع به فروپاشی کرد، می‌دانی استیو چه فکر می‌کنم، من و تو

can both relate to that problem well I mean you see quite early on in your life because

می‌توانیم به خوبی با آن مشکل ارتباط برقرار کنیم، منظورم این است که می‌بینی در اوایل زندگی‌تان، زیرا

when you if you were a student or if you used to when you were younger quite often if you

وقتی دانشجو بودید یا زمانی که جوان‌تر بودید معمولاً

if you like going out for a drink to a party then when you're in your sort of teens and

اگر دوست دارید برای نوشیدن نوشیدنی برای مهمانی بیرون بروید، وقتی در سنین نوجوانی و

early twenties you can go for a night out and maybe only have a few hours sleep and

اولیه هستید. دهه بیست می توانید برای یک شب بیرون بروید و شاید فقط چند ساعت بخوابید و

you've had quite a few drinks the night before but you just have a few hours sleep you wake

شب قبل مقدار زیادی نوشیدنی خورده اید، اما فقط چند ساعت می خوابید که از خواب

up you're fine you go to work you get on with your life and as soon as you get into your

بیدار می شوید، خوب هستید، سر کار می روید و مشغول می شوید. با زندگی خود و به محض اینکه

sort of late twenties early thirties you can't do that anymore and you know it will take

وارد اواخر دهه بیست و اوایل دهه سی می شوید، نمی توانید دیگر این کار را انجام دهید و می دانید که

you several days to recover yes and it's just you know the body's getting a bit older so

بهبودی شما چندین روز طول می کشد بله و فقط می دانید بدن کمی پیرتر می شود، بنابراین

there it is another word related to Hospital so that's when you start noticing that you're

کلمه دیگری مربوط به بیمارستان است، بنابراین در آن زمان است که متوجه می شوید

getting older as soon as you get into your 30s you can't stay out all night and go to

به محض اینکه پیر می شوید شما به 30 سالگی می رسید، نمی توانید تمام شب را بیرون بمانید و به

a party and we can all relate to that I think so so geriatric an elderly person or the department

یک مهمانی بروید و همه ما می توانیم با آن ارتباط برقرار کنیم.

that takes care of people who are older when they are recovering from an illness or waiting

بیماری یا انتظار

to go home next one Oh Steve ah right gynecology so the gynecology Department the area that

برای رفتن به خانه بعدی، اوه استیو آه، درست است زنان، بنابراین بخش زنان و زایمان منطقه ای

takes care of what well they're looking after women's health women's health quite often

که مراقب سلامت زنان هستند، سلامت زنان اغلب

related to the reproductive system that's right and you have specialist specialists

مربوط به سیستم تولید مثل است که درست است و شما متخصصان متخصص

in that area of course in fact we've got a friend who used to be a gynecologist yes and

در این زمینه دارید. البته در واقع ما دوستی داریم که قبلاً متخصص زنان بوده است بله و

they often they often shortened it to gynie gynie instead of having to say the whole word

آنها اغلب به جای اینکه مجبور باشند کل کلمه را بگویند آن را به gynie gynie خلاصه می کردند

and yes a very specialist Department of course dealing with women's health women's health

و بله یک بخش بسیار متخصص البته با این موضوع سروکار دارد. سلامت زنان سلامت زنان

quite often related to the reproductive reproductive system but nothing to do with birth no no

اغلب به دستگاه تناسلی مربوط می شود، اما هیچ ربطی به تولد ندارد، نه،

we will come on to that later as you can probably imagine here's another one Steve oh intensive

ما بعداً به آن خواهیم پرداخت، زیرا احتمالاً می توانید تصور کنید اینجا یک بخش مراقبت ویژه استیو اوه،

care unit this ICU this is somewhere I never want to end up well sometimes it's ITU intensive

این آی سی یو، جایی است که من هرگز نمی خواهم به پایان برسد. خوب گاهی اوقات این

therapy unit yes depending on the hospital may be in the country it might be called two

واحد درمانی فشرده ITU است، بله بسته به بیمارستان ممکن است در کشور باشد، ممکن است دو چیز متفاوت نامیده شود،

different things but yes this is where you have to have a a prolonged period of stay

اما بله اینجا جایی است که شما باید یک دوره طولانی اقامت داشته

because you really are so severely ill then you have to be monitored very closely you

باشید زیرا واقعاً به شدت بیمار هستید پس باید از نزدیک تحت نظر باشید،

probably got wires and tubes coming out of you and it's it's really you know you you're

احتمالاً سیم‌ها و لوله‌هایی از شما بیرون می‌آیند و این واقعاً می‌دانید که

probably it's a life-threatening illness or injury that you've had and you need to have

احتمالاً یک بیماری یا جراحت تهدید کننده زندگی است که داشته‌اید و باید به طور

very specialist round-the-clock care hmm but you wouldn't expect to stay there for too

شبانه روزی متخصص بسیار زیادی داشته باشید. مراقب باشید، امم، اما انتظار ندارید برای مدت طولانی در آنجا بمانید،

long you wouldn't expect to stay there for a long period of time maybe just a day a few

انتظار ندارید برای مدت طولانی در آنجا بمانید، شاید فقط یک روز، چند

days or a week maybe hmm and then hopefully you've recovered sufficiently to be able to

روز یا یک هفته، شاید هم، و سپس امیدوارم به اندازه کافی بهبود یافته باشید. برای اینکه

be taken off or the specialist equipment and then you can go into a into a ward where you

بتوانید از تجهیزات تخصصی خارج شوید و سپس می توانید به بخشی بروید که در آن

don't need quite so much care yes so you often hear a person who has been admitted or put

به مراقبت زیادی نیاز ندارید بله، بنابراین اغلب می شنوید که فردی که بستری شده یا

in an intensive care unit so maybe they've been involved in a car crash maybe they've

در بخش مراقبت های ویژه قرار گرفته است. شاید آنها در یک تصادف اتومبیل درگیر شده باشند، شاید

been shot shot or stabbed which apparently is becoming very popular now here in the UK

مورد اصابت گلوله قرار گرفته باشند یا با چاقو مورد اصابت گلوله قرار گرفته باشند که ظاهراً در حال حاضر در بریتانیا به دلایلی عجیب بسیار محبوب شده است

for some bizarre reason or maybe you've had a heart attack and so something serious and

یا شاید شما یک حمله قلبی داشته اید و به این ترتیب چیزی جدی

you have to be monitored you have to be watched all the time so that is an intensive care

دارید و برای اینکه تحت نظر باشید، باید همیشه تحت نظر باشید تا یک بخش مراقبت های ویژه باشد،

unit so we're talking about hospital words another one Steve I wonder if you'll recognize

بنابراین ما در مورد کلمات بیمارستان صحبت می کنیم استیو.

this one maternity ward so we mentioned gynecology so that's to do with the female reproductive

system and problems associated with it but what will pop out of that place well in a

سیستم تناسلی زنان و مشکلات مرتبط با آن، اما آنچه در زایشگاه به خوبی از آن مکان بیرون می

maternity ward of course you're going there to have a baby yes so new life is beginning

آید، مطمئناً شما برای بچه دار شدن به آنجا می روید بله، بنابراین زندگی جدیدی در زایشگاه شروع می شود

in a maternity ward and of course there are specialist nurses that deal with the maternity

و البته پرستاران متخصصی هستند که با مراقبت های زایمان برخورد کنید

care and of course can care continues when you go back home but the times have changed

و البته ممکن است وقتی به خانه برگردید مراقبت ادامه پیدا کند اما زمان تغییر کرده است

I mean my mother told me that when when she had me she was in hospital for about a week

یعنی مادرم به من گفت که وقتی مرا به دنیا آورد حدود یک هفته در بیمارستان بود

but now when a woman has baby there they're home very quickly now hmm whereas when used

اما حالا وقتی یک زن بچه دار می شود خیلی سریع به خانه می آیند. در حال حاضر هوم، در حالی که زمانی که

to have a baby back in the sort of 50s and 60s you would spend an awful long time in

در دهه 50 و 60 بچه دار می شدی، مدت بسیار زیادی را در بیمارستان سپری می کردی،

hospital because that's what they thought that the mother needed to recover and it allows

زیرا این همان چیزی است که آنها فکر می کردند که مادر باید بهبود یابد و این اجازه

it it's a bit of time for the mother and and my mother said you when you couldn't get visitors

می دهد که کمی زمان برای مادر باشد و و مادرم به تو گفت وقتی نمی‌توانستی بازدیدکننده

a very strict Jessie when she had me it was you know she had to be very carefully looked

داشته باشی، یک جسی خیلی سخت‌گیر وقتی که من را داشت، این بود که می‌دانستی او باید با احتیاط

after and had to rest and then they'd bring the baby to you for periods of time and then

از او مراقبت می‌کرد و باید استراحت می‌کرد و بعد بچه را برای مدتی پیش تو می‌آوردند. و سپس

they'd take the baby away and it was to allow the mother to recover from them from the trauma

آنها بچه را می بردند و این به مادر اجازه می داد تا از ضربه روحی زایمان بهبود یابد،

a childbirth although I am going to be honest with you Steve I am I'm glad of many things

اگرچه من با شما صادق خواهم بود استیو من خوشحالم از چیزهای زیادی

in life one of those things can you guess what I'm going to say is not having to push

در زندگی یکی از این چیزها آیا می توانید حدس بزنید چیزی که من می خواهم بگویم این است که مجبور نیستم

a baby out of a little tiny hole in my body I think I think that that would be pretty

یک کودک را از یک t کوچک بیرون بیاورم سوراخی در بدن من فکر می‌کنم که

high up there on my my list of things that I'm very thankful that I don't have to go

در لیست چیزهایی که من از آن‌ها عبور می‌کنم بسیار متشکرم است،

through so it always looks a bit painful have you ever seen a baby being born only on television

بنابراین همیشه کمی دردناک به نظر می‌رسد آیا تا به حال چیزی دیده‌اید نوزادی که فقط در تلویزیون به دنیا می آید

me too that's that's as close as I want to get to be honest it all looks very close as

من هم همین نزدیکی است که من می خواهم صادقانه بگویم همه چیز بسیار نزدیک به نظر می رسد زیرا

it comes to experience experiencing what it must be like to have a babies when you've

تجربه تجربه بچه دار شدن در زمانی

got that constipation yes that probably doesn't compare okay so yes actually somebody's made

که آن یبوست دارید، بله احتمالاً خوب مقایسه نمی کند، بله واقعاً

an interesting comment Lydia has used the word hospice which is well it's a kind of

یک نفر نظر جالبی داده است لیدیا از کلمه آسایشگاه استفاده کرده است که خوب این یک نوع

a hospital but as Lilia says it's it's somewhere you go usually when you're elderly but if

بیمارستان است اما همانطور که لیلیا می گوید جایی است که معمولاً در سنین بالا جایی است که می روید اما اگر

you also if you've got a terminal illness mmm and again you wouldn't expect to stay

شما هم اگر هستید. یک بیماری لاعلاج گرفته‌اید و باز هم انتظار ندارید برای

very long at a hospice it's when there's no more treatment for you you are going to die

مدت طولانی در یک آسایشگاه بمانید، وقتی دیگر درمانی برای شما وجود ندارد،

you've got a terminal illness and there are specialist places to go I don't know what

می‌میرید، یک بیماری لاعلاج دارید و مکان‌های تخصصی برای رفتن وجود دارد.

it's like in other countries but in the UK they're all funded by privately by donations

نمی دانم در کشورهای دیگر چگونه است، اما در بریتانیا همه آنها fu هستند به صورت خصوصی توسط کمک های مالی انجام شده است،

so these I mean you've got two options if you've got a terminal illness that they won't

بنابراین منظورم این است که اگر یک بیماری لاعلاج داشته باشید دو گزینه

keep you in hospital because it's too expensive to keep you in hospital maybe they do for

دارید که شما را در بیمارستان نگه نمی دارند، زیرا نگه داشتن شما در بیمارستان بسیار گران است، شاید برای

some people I don't know yeah but generally yeah the doctor comes along and says sorry

برخی از افرادی که من ندارم. نمی دانم بله، اما به طور کلی بله، دکتر می آید و می گوید

nothing more I can do for you you got two months to live so they'll send you home and

متاسفم دیگر نمی توانم برای شما انجام دهم، شما دو ماه فرصت دارید تا شما را به خانه بفرستند و

then when you can't look after yourself or it becomes too stressful for relatives or

سپس وقتی نمی توانید از خودتان مراقبت کنید یا برای اقوام خیلی استرس زا می شود.

your partner to look after you then you'd go to a hospice but me and my father ended

یا شریک زندگی شما برای مراقبت از شما، سپس شما به یک آسایشگاه می روید، اما من و پدرم

up in a hospice and as I say it's funded by donations from the public yes many of them

در یک آسایشگاه به سر بردیم و همانطور که می گویم بودجه آن از طریق کمک های مردمی تامین می شود ، بله بسیاری از آنها

are charities their charities yeah I think they all are in this country yes I don't think

خیریه هستند خیریه های آنها بله، فکر می کنم همه آنها هستند. در این کشور بله، من فکر نمی‌کنم

hospice care is provided by the National Health Service no so what happens is that they care

مراقبت از آسایشگاه توسط سرویس بهداشت ملی ارائه شود، نه، بنابراین اتفاقی که می‌افتد این است که آنها از شما مراقبت می‌کنند،

for you because their job is to theirs their job is to make you way but of course if you

زیرا کار آنها به آنها مربوط می‌شود، کار آنها این است که شما را راه‌اندازی کنند، اما البته اگر

have an illness where where you won't recover you will it will actually eventually kill

شما بیماری دارید که در آن جایی که شما بهبود نخواهید یافت، در نهایت y را می کشد

you then yes it gets to the point when you've become so sick it's it's they don't read it

پس بله، وقتی خیلی مریض شدید، به این دلیل است که آنها آن را نمی خوانند

there's no treatment in a hospice they don't treat you and that is what I found very disturbing

، هیچ درمانی در یک آسایشگاه وجود ندارد، آنها شما را درمان نمی کنند و این همان چیزی است

mmm when my father who died of cancer ended up in a hospice because my mother couldn't

که وقتی پدرم درگذشت، بسیار آزاردهنده یافتم. سرطان به آسایشگاه ختم شد چون مادرم دیگر

look after him anymore they don't give you any treatment so you go there and and for

نمی‌توانست از او مراقبت کند، آنها شما را درمان نمی‌کنند، بنابراین شما به آنجا بروید و

example that they don't give you water mm-hmm they don't give you a drip there's nothing

مثلاً به شما آب نمی‌دهند. چیزی شبیه به آن وجود ندارد،

like that they basically just let you die and I thought it was no I thought it was very

آنها اساساً فقط اجازه می دهند بمیری و من فکر کردم که نه، فکر می کردم خیلی

cruel yeah I mean put it this way you would never let an animal reach the the point where

ظالمانه است، بله، منظورم این است که این طور بگویم شما هرگز اجازه نمی دهید یک حیوان به نقطه ای برسد که

it literally dies of the illness that it's got you'd have put the animal down a long

به معنای واقعی کلمه بر اثر بیماری که به آن مبتلا شده است بمیرد . شما باید حیوان را برای مدت طولانی زمین

time so watching my father effectively starved to death and dehydrate to death was a very

بگذاری، بنابراین تماشای پدرم که به طور موثری از گرسنگی می‌میرد و آب بدنم از بین می‌رود، تجربه بسیار

distressing experience hmm and I remember going to one of the nurses saying well you

ناراحت‌کننده‌ای

know he hadn't he hadn't had anything to drink the effectively died of dehydration I mean

بود. چیزی برای نوشیدن داشتم که به طور موثری از کم آبی

what a way to die hmm horrendous yes it is a controversial subject very controversial

مردند بله این یک موضوع بحث برانگیز است، موضوع بسیار بحث برانگیزی

subject which is why a lot of people are for and promote euthanasia but of course that's

است، به همین دلیل است که بسیاری از مردم طرفدار و ترویج اتانازی هستند، اما البته این

controversial because you don't know if somebody's you know if you're going to be murdered yes

بحث برانگیز است زیرا شما نمی دانید که آیا کسی شما را می شناسد که قرار است شما را بکشند، بله،

so there's all sorts of problems around that area but I it was it was very distressing

بنابراین همه جور وجود دارد. مشکلات اطراف آن منطقه بود، اما من خیلی ناراحت کننده بود، به

I found it very distressing and I remember going to one of the nurses and saying what

نظرم خیلی ناراحت کننده بود و یادم می آید که نزد یکی از پرستارها رفتم و گفتم چه چیزی

can't we give my father a trip he can't drink and I can't remember her response but it was

نمی توانیم به پدرم سفر کنیم، او نمی تواند مشروب بخورد و من نمی توانم به یاد بیاورم. پاسخ او، اما

basically it was basically no this is the best thing for him you know basically let

اساساً این بود که اساساً نه بود، این بهترین چیز برای او است، شما می دانید که اساساً اجازه دهید

him just die of dehydration okay anyway but I expect people watching I've got similar

او فقط از کم آبی بمیرد، اما من انتظار دارم افرادی که تماشا می کنند تجربیات مشابهی داشته باشم،

experiences maybe they've had relatives who have gone to a hot I mean if it was me anyway

شاید آنها بستگانی داشته اند که به خانه رفته اند. داغ منظورم این است که اگر من بودم به هر

we're getting into a dark separatist and I wasn't actually intending to go down this

حال ما وارد یک جدایی طلب تاریک می شدیم و من در واقع قصد نداشتم این

dog Romania's fault is no I think no it's actually your fault Steve for talking about

سگ را پایین بیاورم تقصیر رومانی است نه، فکر می کنم نه در واقع تقصیر تو است استیو که در مورد آن صحبت

taking up on it yeah anyway it's just after three o'clock we're gonna liven things up

کرد، بله به هر حال این درست بعد از ساعت سه ما با چیزی کمی شادتر همه چیز را کمی زنده خواهم کرد،

slightly with something a little bit more cheerful because now we are going to take

زیرا اکنون می

a look at the thing that we love looking at every single week yes it is the flanks of

خواهیم به چیزی که دوست داریم هر هفته به آن نگاه کنیم، بله، کناره

the world and then and then after that we're going into the garage live to take a look

های دنیاست و بعد و بعد از آن ما هستیم رفتن به گاراژ زنده برای نگاهی

at what mr. steve has been up to [Music] okay here we go oh that was a quick change I hope

به آنچه آقای. استیو تا رسیدن به [موسیقی] خوب است، ما می‌رویم آه این یک تغییر سریع بود، امیدوارم

you enjoyed the flags of the world which flag is your favourite okay we're now downstairs

از پرچم‌های دنیا لذت برده باشید، کدام پرچم مورد علاقه شماست

and mr. Steve has been very busy this week we are now in the garage and a few weeks ago

. استیو این هفته خیلی شلوغ بود ما الان در گاراژ هستیم و چند هفته پیش

Steve got very upset because the garage was very messy there was junk everywhere but last

استیو خیلی ناراحت شد چون گاراژ خیلی نامرتب بود و همه جا آشغال بود اما

week mr. Steve decided to roll his sleeves up and he decided to clear out the garage

هفته گذشته آقای. استیو تصمیم گرفت آستین هایش را بالا بزند و تصمیم گرفت گاراژ

get rid of all the junk and that's exactly what you've done isn't it it is well a year

را پاک کند تا از شر تمام زباله ها خلاص شود و این دقیقاً همان کاری است که شما انجام دادید، درست نیست یک سال

ago I bought some shelving some self-assembly shelving and my intention was last year to

پیش من قفسه هایی خریدم. قصد سال گذشته

put this up and tidy all the garage up because all the stuff you see on these shelves which

این بود که این را بگذارم و تمام گاراژ را مرتب کنم زیرا همه چیزهایی که در این قفسه ها می بینید که

I put together all by myself no help from mr. Duncan it was just piled up everywhere

من به تنهایی آنها را جمع کردم بدون کمک آقای. دانکن همه جا انباشته شده بود و اوضاع به هم ریخته

and it was a mess and when I went into the garden I couldn't find anything about a trowel

بود و وقتی به باغ رفتم چیزی در مورد ماله نمی‌توانستم پیدا

if I wanted something to sweep up the paths I couldn't find anything very annoying yes

کنم اگر چیزی برای جارو کردن مسیرها می‌خواستم، نمی‌توانستم چیزی خیلی آزاردهنده پیدا کنم، بله،

so basically everything in here was a mess it was cluttered that's a great word I left

بنابراین اساساً همه چیز در آن وجود دارد. اینجا بهم ریخته بود این کلمه بسیار خوبی است من

it cluttered so if something is cluttered it means it is very messy it is disorganized

آن را به هم ریخته گذاشتم بنابراین اگر چیزی بهم ریخته است به این معنی است که خیلی به

we say something is cluttered so what you decided to do Steve first of all he built

هم ریخته است به هم ریخته است ما می گوییم چیزی به هم ریخته است بنابراین کاری که شما تصمیم گرفتید انجام دهید اول از همه استیو

his shelves and the shelves look lovely by the way shelve so you can say shelf singular

قفسه های خود را ساخته و قفسه ها از نظر قفسه زیبا به نظر می رسند بنابراین می توانید بگویید قفسه مفرد

or shelves plural and of course shelf is something you put things on normally for storage or

یا قفسه جمع و البته قفسه چیزی است که به طور معمول چیزهایی را برای نگهداری روی آن قرار می دهید یا

a flat surface that is stable also shelf can be used in a very interesting phrase to be

سطح صافی که پایدار است همچنین قفسه را می توان در یک عبارت بسیار جالب استفاده کرد که

left on the shelf if you are left on the shelf it means you have been abandoned or you are

در آن جا گذاشته شود. قفسه اگر در قفسه رها شده اید به این معنی است که شما رها شده اید یا

unwanted a person who can't find a partner they can't find a girlfriend or a boyfriend

ناخواسته هستید فردی که نمی تواند شریکی پیدا کند دوست دختر یا دوست پسر پیدا نمی

and they spend the rest of their life alone we can say that they have been left on the

کند و بقیه عمر خود را تنها می گذراند. که رها شده اند در

shelf and you can shelve something shelve if you shelve something it means you put it

قفسه و می‌توانید چیزی را در قفسه بگذارید اگر چیزی را در قفسه بگذارید، به این معنی است که آن را

aside to a later date so you put something away and then maybe you will go back to it

به یک تاریخ دیگر کنار می‌گذارید، بنابراین چیزی را کنار می‌گذارید و شاید بعداً به آن بازگردید،

later you shell something you postpone something you put something on hold you shelve it so

چیزی را شلیک کنید، چیزی را به تعویق بیندازید، چیزی را به تعویق بیندازید shelve it بنابراین

in that sense it is used as a verb like a project a project you've had a project and

از این نظر به عنوان یک فعل استفاده می شود مانند یک پروژه پروژه ای که شما یک پروژه داشته اید و

then you decided you couldn't go any further with it you would put that on the shelf you

سپس تصمیم گرفتید که نمی توانید بیشتر با آن ادامه دهید و آن را در قفسه قرار دهید

would shell with it yes you would shelve something you would wait until another day and then

و با آن پوسته کنید بله شما چیزی را در قفسه می گذارد که تا یک روز دیگر صبر می کنید و سپس

maybe have a look at it again with fresh ideas so mr. Steve decided to roll his sleeves up

شاید دوباره با ایده های تازه به آن نگاه کنید . استیو تصمیم گرفت آستین هایش را بالا بزند

and he did actually I must admit I just congratulates Steve congratulations because you've done

و او این کار را انجام داد. در واقع باید اعتراف کنم که من فقط به استیو تبریک می گویم. تبریک می گویم زیرا

such a good job I can't believe that this is the same garage it looks so different they're

تو کار بسیار خوبی انجام دادی.

only taken as six years to get round to tidying it up only six years but it looks great anyway

سال‌ها برای مرتب کردن آن تنها شش سال است، اما به هر حال عالی به نظر می‌رسد

so so what what is on your shelves Steve there is your shelf oh well I've got all sorts of

، بنابراین آنچه در قفسه‌های شماست استیو آنجا قفسه شماست، اوه خب، من انواع

things on these shelves look I've got for sweeping up after I bring cutting things and

چیزها را در این قفسه‌ها دارم، نگاه کنید برای جارو کردن آن‌ها دارم. بعد از اینکه من چیزهای برش را آوردم و

there's debris all over the paths and I'll have a sweep up afterwards I just this is

در همه مسیرها زباله وجود داشت و بعد از آن یک جارو می کنم، فقط به این می

called a dustpan dust we've seen this before this is my hedge trimmer and that used to

گویند گرد و غبار گرد و غبار که قبلاً این را دیده بودیم.

be just hanging around on the floor and I'm not going to get that back on there we go

طبقه و من قصد ندارم آن را به آنجا

oddly like mr. Duncan because this is what I'm doing the the lawn mowing to get rid of

برگردانم، ما به طرز عجیبی مانند آقای. دانکن چون این کاری است که من در چمن‌زنی انجام می‌دهم تا از شر نویز خلاص شوم

the noise out wear these headphones but they come very useful very nice when I'm mr. Duncan

، از این هدفون استفاده می‌کنم، اما وقتی آقای من هستم بسیار مفید هستند. دانکن

anymore they are very in useful time say something mr. Duncan say something mr. Steve yet you

دیگر آنها در زمان مفید هستند چیزی بگویید آقای. آقای دانکن چیزی بگو. استیو

have very stinky feet what was that again I didn't hear a word you said mister don't

هنوز پاهایت خیلی بدبو داری بازم حرفی که زدی نشنیدم آقا

I said you have very smelly feet I wear these most of the time around the house so that

نگفتم پاهای خیلی بدبو داری من اینها را بیشتر در خانه

I can't hear mr. Duncan there we go so that's so bad mr. Steve's earphones or ear ear defenders

می پوشم تا نشنوم آقا. دانکن اونجا رفتیم پس خیلی بد است آقای. گوشی‌های استیو یا محافظ‌های گوش

are coming very handy very useful these are my shears for chopping off things that are

بسیار مفید هستند

sticking out Oh Oh mr. Duncan just make me make you know it doesn't what else we got

. دانکن فقط مجبورم کنه بدونی که دیگه چی به

here I've got an extension leaves so that I can plug things in and and basically use

اینجا رسیدیم. من یک برگه داخلی دارم تا بتونم وسایل رو وصل کنم و اساسا از

them a long way from the source of the power I'll so I'm really back in mr. Duncan I'll

اونها خیلی دور از منبع انرژی استفاده کنم. من واقعا به آقا برگشتم. دانکن من تو را به

reel you back in come here mr. Duncan come here he's caught me like a fish I've got some

عقب برمی گردم بیا اینجا آقای. دانکن بیا اینجا او مرا مثل ماهی

petrol here hope some petrol is washed out all over mr. Duncan and set fire to it but

گرفتار کرده است. دانکن و آتشش زد، اما

we won't do that but good sir that would be very nice planned there's evidence please

ما این کار را نمی‌کنیم، اما خوب آقا، برنامه‌ریزی شده خیلی خوب است، شواهدی وجود دارد،

don't Amole ate me okay okay that's good Steve Wow we've got some paths clear here that's

لطفاً آمول مرا نخورد، باشه، خوب، خوب است استیو وای، ما مسیرهایی روشن داریم که

for us it's called spray and leave spray and leave ha and you just spray it all over and

برای ما نام دارد. اسپری کنید و اسپری را رها کنید و رها کنید و شما فقط آن را به همه جا اسپری کنید و همه

it kills all the boss kills it all dead and these are various garden implement I've got

را می کشد رئیس همه را می کشد و اینها وسایل مختلف باغ هستند.

some pops here for putting planting what's this for that that goes on the bottom of a

یک

plant pot to enable it to drain so when you put the water in the pot it will allow the

گلدان گیاهی برای زهکشی آن، بنابراین وقتی آب را در گلدان می‌گذارید باعث می‌شود

water to drain away very good of course if I've been working very hard I might get thirsty

آب خیلی خوب تخلیه شود، البته اگر من خیلی سخت کار کرده‌ام ممکن است تشنه

I might want to make ourselves a nice cup of tea wait a minute this is this is my cup

شوم، شاید بخواهم برای خود یک فنجان خوب درست کنیم. یک دقیقه صبر کن این فنجان من است

this is from one of my English lessons who remembers one of one of my English lessons

این از یکی از درس های زبان انگلیسی من است که یکی از درس های انگلیسی من را به یاد می آورد

where I had my big cup so this is mine how dare you can I have it back mr. Duncan no

که در آن فنجان بزرگم را خوردم، پس این مال من است چگونه جرات می کنی من آن را پس بگیرم آقای. دانکن نه

I'll put that away later he's gonna break it he doesn't want me to make noise putting

، بعداً آن را کنار می‌گذارم، او می‌خواهد آن را بشکند. او نمی‌خواهد سر و صدایی ایجاد کنم و

it back on the shelf that's it we've got all the dust sheets the dust sheets on the top

آن را در قفسه برگردانم.

here I don't think that's visible oh right okay well we have got dust sheets and all

قابل مشاهده است، اوه، خوب خوب، ما ورقه های گرد و غبار و تمام

my castor so it's all nice and neat I love these shows look at this Oh calm down Steve

کرچک من داریم، بنابراین همه چیز خوب و

here's something else that mr. Steve bought the other day looking this it's a lovely watering

مرتب است. استیو روز قبل خرید این یک آبخوری دوست داشتنی است

can and it's made of metal so normally nowadays you will find most watering cans will be made

و از فلز ساخته شده است، بنابراین معمولاً امروزه می بینید که بیشتر قوطی های آبیاری

of plastic like that one but this one is made of metal perhaps if I rub it maybe if I rub

از پلاستیک ساخته شده اند، اما این یکی از فلز ساخته شده است، شاید اگر آن را بمالم، شاید اگر آن را بمالم.

the size maybe a magic Genie will come out and grant me three wishes I wonder if it we

اندازه شاید یک جن جادویی بیرون بیاید و سه آرزو را برآورده کند، نمی‌دانم که آیا آن را

will Smith well I've got to take this back with is it broken this is the road music although

به خوبی انجام می‌دهیم، اسمیت باید این را پس بگیرم آیا شکسته است این موسیقی جاده است،

the road that goes on the end but it's broken already I only just bought it I'm gonna take

اگرچه جاده‌ای که در انتها می‌رود اما شکسته است من همین الان آن را خریدم،

this one back you get my twelve pounds fifty back that's not very good is it anyway look

این یکی را پس می گیرم، شما دوازده پوندم را پس بگیرید که خیلی خوب نیست، به هر حال

at the time Steve we've got to go we've got to go back to the studio now right I hope

به زمانی نگاه کنید که استیو باید بریم، حالا باید به استودیو برگردیم درست است

you've enjoyed this little trip into the world of mr. Steve's garage and we will go back

امیدوارم از این سفر کوچک به دنیای آقای لذت برده باشید. گاراژ استیو و ما به استودیو برمی گردیم

to the studio and we will see you in two minutes let's go Steve oh my goodness oh that's that

و تا دو دقیقه دیگر شما را می بینیم بیایید برویم استیو اوه خدای من اوه

was quite a rush there [Music] [Music] it's a Sunday it's a fun day and this is live English

این خیلی عجله بود آنجا [موسیقی] [موسیقی] یک یکشنبه است، یک روز سرگرم کننده است و این یک زنده انگلیسی است

yes live English in your ear it is and it's myself mr. Duncan and also yes mr. Steve oh

بله زنده انگلیسی در گوش شما این است و من خودم آقای. دانکن و همچنین بله آقای. آقای استیو

just in time mr. Duncan I was a bit of a rush a couple of questions people have asked Lilia

اوه به موقع دانکن من کمی عجله داشتم چند سوالی که مردم پرسیده‌اند لیلیا

says is a garage the same thing as a shed and no a garage or a garage is somewhere where

می‌گوید گاراژ همان سوله است و هیچ گاراژ یا گاراژی جایی نیست که

you keep a car really and a shed is somewhere where you keep your garden tools but I am

شما واقعاً ماشین را در آن نگه دارید و سوله جایی است که شما در آن نگهداری می‌کنید. ابزار باغبانی اما من

using we haven't got a shed I don't have a shed so I'm keeping my garden tools in one

استفاده می کنم سوله نداریم من سوله ندارم بنابراین ابزار باغبانی خود را در

half of the garage because it's a double garage but we've only got one car so I'm keeping

نیمی از گاراژ نگه می دارم زیرا گاراژ دو نفره است اما ما فقط یک ماشین داریم بنابراین من

all the tools on one in one area at the carriage and somebody else also also asked does the

همه ابزارها را در یک قسمت در کالسکه نگه می‌داشتم و شخص دیگری نیز پرسید که

the garage have a door it does but we were showing the wall so that the door would have

آیا گاراژ دری دارد اما ما به دیوار نشان می‌دادیم که

been over to the left-hand side if you were looking at the screen but yes that was good

اگر می‌خواهید درب به سمت چپ باشد. به صفحه نگاه می‌کردند، اما بله،

fun wasn't it mr. Duncan it was good fun but very tiring as well so I hope you enjoyed

جالب بود. دانکن سرگرم کننده بود اما بسیار خسته کننده بود، امیدوارم لذت برده باشید

that yes we were at the back of the garage so the front of the garage is where the doors

که بله ما در پشت گاراژ بودیم، بنابراین جلوی گاراژ جایی است که درها

are and we were actually in the back or at the back of the garage and that's what we

هستند و ما در واقع در پشت یا پشت گاراژ بودیم. و این همان کاری بود که

were doing Lilia says you like huge things or big things which is true mr. Duncan does

ما انجام می‌دادیم لیلیا می‌گوید شما چیزهای بزرگ یا چیزهای بزرگ را دوست دارید که درست است آقای. دانکن آیا

he likes big phones big anything if anything looks big he gets very excited about well

او گوشی های بزرگ را دوست دارد، اگر هر چیزی بزرگ به نظر می رسد، او بسیار هیجان زده می شود،

not just big but oversized so it's too big yes it can't actually be used so I love I

نه فقط بزرگ، بلکه بزرگ، بنابراین خیلی بزرگ است، بله، در واقع نمی توان از آن استفاده کرد، بنابراین من

love things that are that are far too large like well for example the cup that you saw

عاشق چیزهایی هستم که خیلی بزرگ هستند. به عنوان مثال فنجانی را که

just in the garage so I do like things that are oversized something that's too big so

فقط در گاراژ دیدید، بنابراین من چیزهایی را دوست دارم که بزرگ هستند، چیزی که خیلی بزرگ است، بنابراین

it becomes it becomes unusable because it's so large yes you cat says yes barn what a

غیرقابل استفاده می شود زیرا خیلی بزرگ است، بله گربه می گوید بله انبار چه

barn is not the same quite the same as a shed if you were a barn is somewhere which is it's

انباری کاملاً شبیه به آن نیست. آلونک اگر انباری بودید جایی است که

very big structure usually where you might have animals in there you might have animals

ساختار بسیار بزرگی است معمولاً جایی که ممکن است حیواناتی در آن وجود داشته باشند، ممکن است حیواناتی

in a barn hmm like horses or cattle it's more of a barn is something that you tend to find

در انباری داشته باشید مانند اسب یا گاو.

on a farm but of course you can have one on your home obviously like sue cat who must

اما مطمئناً می توانید یکی را در خانه خود داشته باشید مانند گربه شکایتی که

have acres and acres of land around her home she can have a barn yes and you normally have

باید هکتارها و هکتارها زمین در اطراف خانه خود داشته باشد.

straw in there and you store things in a barn don't you a straw for animals and there may

نی برای حیوانات و ممکن

be potatoes produce things like that yes and they're normally open to allow air to flow

است سیب زمینی تولید کند چنین چیزهایی بله و معمولاً باز هستند تا هوا

through them yes but strictly speaking a barn is a place where things are kept for storage

از آنها عبور کند بله، اما به طور دقیق، انبار مکانی است که در آن چیزها برای ذخیره سازی نگهداری می شوند

or you can have maybe cattle in there but but you could also say cowshed so you can

یا می توانید گاوها را در آنجا داشته باشید، اما می توانید بگویید گاوخانه تا بتوانید

have a cowshed which is a structure that is just normally made of wood so quite often

یک انبار گاوداری داشته باشید که ساختاری است که معمولاً از چوب ساخته شده است، بنابراین اغلب

a shed is made of wood whereas a barn might be made of brick or concrete so a barn is

یک سوله از چوب ساخته شده است در حالی که یک انبار ممکن است از آجر یا بتنی ساخته شود، بنابراین یک انبار

normally a much more solid construction whereas a shed is a little more flimsy and a barn

معمولاً ساختمانی بسیار محکم تر است در حالی که یک سوله کمی بیشتر است. شلوغ و

is much bigger yes very big structure yes honey so there is a slight difference there

انباری بسیار بزرگتر است بله ساختار بسیار بزرگ بله عزیزم، بنابراین یک تفاوت جزئی وجود دارد

now can I just show a couple of more words Steve we're talking about hospital words and

اکنون می توانم فقط چند کلمه دیگر را به استیو نشان دهم که در مورد کلمات بیمارستان صحبت می کنیم و

then we're going to go on to Steve's subject which is words to do with time time idioms

سپس به موضوع استیو می رویم. که کلماتی است که با اصطلاحات زمان

and other things as well so what do we have last time we had we had maternity ward so

و موارد دیگر نیز ارتباط دارد، بنابراین آخرین باری که ما داشتیم چه چیزی داریم که ما زایشگاه داشتیم

that's the place where babies are kept after they are born they are looked after by the

تا جایی باشد که نوزادان پس از تولد در آنجا نگهداری می شوند و توسط

mother and also maternity nurses as well who take care of the babies here's a good one

مادر و همچنین پرستاران زایمان نگهداری می شوند. و همچنین کسانی که از آنها مراقبت می کنند بچه ها اینجا یک دکتر مامایی خوب هستند

obstetric obstetric obstetric now that is a very interesting word and the idea what

حالا که کلمه بسیار جالبی است و این ایده

that's about you know I can't remember obstetric shoyu shettrick shall we put it out there

در مورد چیست شما می دانید من نمی توانم shoyu shettrick مامایی را به خاطر بیاورم آیا آن را

on the live chat yes I can't remember what that is hopefully someone can google it very

در چت زنده بگذاریم بله یادم نمی آید چیست؟ امیدوارم کسی بتواند خیلی سریع آن را در گوگل جستجو کند،

quickly yes Bob stop steady to observation obstetric so there we go so yes we'll put

بله، باب به طور پیوسته به مشاهدات زنان و زایمان بسنده، بنابراین ما به آنجا برویم، بنابراین بله،

it out there on the live chat anyone knows let me know we'll have a look at the live

آن را در چت زنده قرار می دهیم هر کسی می داند به من اطلاع دهد که ما نگاهی به

chat Steve we'll keep an eye on the live chat yes here's another one now this is something

چت زنده استیو خواهیم داشت. من چت زنده

that you were talking about earlier this is actually related to the subject you were talking

را زیر نظر خواهم داشت،

about before we went into the garage oncology oncology yes it is an area of medicine concerned

بله، اکنون یک مورد دیگر وجود دارد.

with tumors most most people associate it with cancer so maybe the treatment of cancer

تومورها اغلب مردم آن را با سرطان مرتبط می‌دانند، بنابراین شاید درمان سرطان

or the diagnosis of cancer so we will often say oncology so that there's a word you might

یا تشخیص سرطان، بنابراین اغلب می‌گوییم انکولوژی، به طوری که کلمه‌ای وجود دارد که ممکن

not have heard of before oncology you never want to be referred to the oncology did not

است قبل از انکولوژی در مورد آن نشنیده باشید و هرگز نمی‌خواهید به انکولوژی ارجاع دهید.

never you never want to be there looking at cells and abnormal growth of cells and other

هرگز نمی‌خواهید آنجا باشید و به سلول‌ها و رشد غیرطبیعی سلول‌ها و به

words cancers and tumors yes and you can have to be hooked up to all sorts of drips too

عبارت دیگر سرطان‌ها و تومورها نگاه

to try and put pump medicine through your body to try and kill it off now you don't

کنید. حالا آن را بکش، تو

want that definitely not and I'll go on yes oh we're going to say Steve obstetrics is

نمی‌خواهی که قطعاً نه و من ادامه می‌دهم بله، اوه، ما می‌خواهیم بگوییم استیو مامایی

where mothers have their babies Sosuke at okay I think it is something to do with women's

جایی است که مادران بچه‌هایشان را به دنیا می‌آورند سوسوکه خوب است، فکر می‌کنم این چیزی است که با سلامت زنان ارتباط دارد،

health but I can't remember exactly what it is okay I'm sure you know mr. Duncan yes I'm

اما می‌توانم دقیقاً به یاد داشته باشید که چه چیزی اشکالی ندارد، مطمئنم که شما می دانید آقای. دانکن بله

sure someone will come with it that there are people now googling googling the word

مطمئنم که کسی با آن خواهد آمد که اکنون افرادی هستند که کلمه زنان و زایمان را در گوگل جستجو می کنند

obstetrics another word let's have a look at another one Steve that's let's go on and

یک کلمه دیگر بیایید به یکی دیگر نگاهی بیندازیم استیو.

on on the woods and forwards as they say oh he's an allow me ophthalmic mmm thalmic i

چشم پزشکی mmm تالمیک

wonder if i can see what that means it's a little clue for everybody can you see the

من تعجب می کنم که آیا می توانم معنی آن را ببینم این یک سرنخ کوچک برای همه است.

word can you see it clearly an ophthalmic ward or an ophthalmic Department is an area

in a hospital that treats or deals with the eyes

an ophthalmologist --nt or we could also say the department is called outpatients outpatients

--nt یا می‌توانیم بگوییم این بخش سرپایی نامیده می‌شود

or if you are going to outpatients you are an outpatient so outpatient is a person that

یا اگر به سرپایی مراجعه می‌کنید سرپایی هستید پس سرپایی فردی است که

has to go to hospital but they don't stay overnight they go in for immediate treatment

باید به بیمارستان برود اما یک شب نمی‌ماند برای درمان فوری مراجعه می‌کند

and then they go back home straight away so you go in you have some treatment and then

و سپس آنها فوراً به خانه برمی‌گردند، بنابراین شما می‌روید و مقداری معالجه می‌کنید و سپس

you leave the hospital without being admitted without being kept in overnight so I think

بدون بستری شدن بدون شبانه‌روزی، بیمارستان را ترک می‌کنید، بنابراین فکر

that's quite an interesting word outpatient yes because you you don't just go to a hospital

می‌کنم این کلمه بسیار جالبی است سرپایی، بله، زیرا شما شما فقط به یک بیمارستان نروید

and have to stay in and what's been happening in the UK is quite interesting they've been

و مجبور نباشید در آن بمانید و آنچه در بریتانیا اتفاق می افتد بسیار جالب است.

trying a lot of the outpatient departments that deal with sort of minor operations and

now being dealt with more and more by doctors surgeries because they're trying to put the

جراحی‌های پزشکان به این دلیل است که آنها سعی می‌کنند

costs or take the burden of these minor operation away from a hospital and into the local GP

هزینه‌ها یا بار این عمل‌های جزئی را از بیمارستان دور کنند و به جراحی عمومی عمومی محلی بردارند،

surgery yes so you can go there and have these and of course and have these minor conditions

بله، بنابراین شما می‌توانید به آنجا بروید و اینها را انجام دهید و البته این شرایط جزئی

attended to at your GP surgery which of course saves you having to travel a long distance

را در اختیار شما قرار دهید. جراحی GP که البته باعث می‌شود شما مجبور نباشید مسافت طولانی را طی کنید

to have something done if you can if your doctor's surgery has a little extension or

تا کاری انجام دهید، اگر می‌توانید عمل جراحی پزشک شما دارای یک فضای باز

a room that specializes in a particular area that the outpatient department would have

یا اتاقی باشد که در یک منطقه خاص تخصص دارد که بخش سرپایی

done in the hospital then that saves travelling time it saves money overall hmm so when we

در بیمارستان انجام می‌داد پس از آن صرفه‌جویی می‌شود. زمان سفر به طور کلی باعث صرفه جویی در هزینه ها می شود، بنابراین وقتی

talk about minor when we talk about minor we mean small so anything may be something

در مورد جزئی صحبت می کنیم، منظور کوچک است، بنابراین هر چیزی ممکن است چیزی باشد

that you can just be treated for very quickly so maybe you have a little spot on your face

که شما می توانید خیلی سریع با آن درمان شوید، بنابراین شاید شما کمی در مورد آن صحبت کنید. صورت شما

or maybe a little blister or maybe a boil on your boom yes or if you have cryosurgery

یا شاید یک تاول کوچک یا شاید یک جوش روی بوم شما بله یا اگر شما کرایوسرجری انجام می دهید

where they have to where they have to use something very cold to burn a spot off or

که در آن باید از چیزی بسیار سرد برای سوزاندن یک نقطه یا

or or a growth or something on your skin then that sort of equipment could easily be put

یا یا یک زائده یا چیزی روی پوست شما استفاده کنند. تجهیزات را می‌توان به راحتی

into a doctor surgery and you could have it treated there and a local situation yeah and

در یک جراحی دکتر قرار داد و می‌توان آن را در آنجا درمان کرد و در یک موقعیت محلی، بله و

a doctor a local you GP could be trained up to do this all people from the hospital might

یک پزشک محلی که شما پزشک عمومی می‌توانید برای انجام این کار آموزش ببیند، همه افراد بیمارستان ممکن است

come there and rent the room from the doctor and and do it that way so minor surgery minor

به آنجا بیایند و اتاق را از بیمارستان اجاره کنند. دکتر و و این کار را به این صورت انجام دهید، بنابراین جراحی جزئی،

treatment is just something that can be done quickly quickly you don't have to go Mette

درمان جزئی فقط چیزی است که می توان به سرعت انجام داد، شما مجبور نیستید به Mette بروید،

necessarily you don't have to go to the hospital to have it sorted out okay a couple of more

لزوماً لازم نیست برای حل آن به بیمارستان بروید.

and then we will have mr. Steeves wonderful super duper idioms about time another one

و سپس ما Mr. استیو اصطلاحات فوق العاده فوق العاده ای در مورد زمان دیگری برای

paediatric paediatric as the name suggests it is related to children so it is treatment

اطفال اطفال دیگر دارد همانطور که از نام آن پیداست مربوط به کودکان است بنابراین درمان

or maybe a hospital ward or department that deals with children and childhood illnesses

یا شاید یک بخش بیمارستان یا بخش است که با کودکان و بیماری های دوران کودکی سروکار دارد

Saints right paediatric and you can see also in American English the spelling is slightly

Saints right pediatric و همچنین می توانید به انگلیسی آمریکایی املا کمی

different it is a little different a Miss out the e here's another well not to be confused

متفاوت است کمی متفاوت است. این چاه دیگری است که نباید

with something else physiotherapy physio therapy any idea what this was I'm sure Steve after

با چیز دیگری اشتباه گرفت فیزیوتراپی فیزیوتراپی.

you had your car accident I'm pretty sure that you must have had some physiotherapy

حتما فیزیوتراپی

that's it so if you if you've had a if you injured some tendons or ligaments or you've

انجام داده اید، بنابراین اگر دچار آسیب دیدگی برخی از تاندون ها یا رباط ها شده اید یا

had a break in your a bone breaking and you've got restricted movement a neck problem then

شکستگی در استخوان شما شکسته شده است و محدودیت حرکتی دارید، مشکل گردن

you need to have some physiotherapy which is basically they're working the joints and

دارید، باید این کار را انجام دهید. برخی از فیزیوتراپی‌ها که اساساً به مفاصل

the ligaments and the and the bones to try and increase the movement in joints and and

و رباط‌ها و استخوان‌ها کار می‌کنند تا سعی کنند حرکت را در مفاصل و

in your limbs yes of course sports people have a people who who play lots of sports

اندام‌های شما افزایش دهند، بله، البته افراد ورزشکار مردمی دارند. کسانی که ورزش های زیادی

if you get an injury then you have to have physiotherapy sometimes to to improve the

انجام می دهند در صورت آسیب دیدگی، باید گاهی اوقات فیزیوتراپی انجام دهند تا

movement in your in your joints yes especially if you've just had an accident or maybe you've

حرکت مفاصل خود را بهبود بخشند، بله، به خصوص اگر تصادف کرده اید یا شاید

been you've been confined to bed for a long time maybe you've had your leg in plaster

قبلاً محدود شده اید. تخت برای مدت طولانی شاید شما پایتان را گچ کرده اید

because it was broken and now it's fixed itself but all the muscles have wasted away yes I

چون شکسته بود و حالا خودش درست شده است اما تمام ماهیچه ها از بین رفته اند، بله، من

when I injured my a my then I was doing some DIY to the house and then I was using some

وقتی یک دستم را زخمی کردم، داشتم کارهای خود را به خانه انجام می دادم و بعد من از برخی

equipment and I got this repetitive strain injury which damaged some of the tendons in

تجهیزات استفاده می کردم و من دچار این آسیب کشیدگی مکرر شدم که باعث آسیب به برخی از تاندون های

my forearm which is a very similar condition you get if you've been playing a lot of tennis

ساعدم شد که وضعیت بسیار مشابهی است که اگر زیاد تنیس بازی

and you get tennis elbow hmm then the joint the ligaments and the connective tissues that

کرده باشید و به آرنج تنیس بازان مبتلا شده باشید، مفاصل رباط ها و بافت‌های همبند

the join your muscles to your bones become damaged and you and and you have to have physiotherapy

که ماهیچه‌های شما را به استخوان‌هایتان می‌پیوندد آسیب می‌بینند و شما و شما باید شواهد فیزیوتراپی داشته باشید

evidence which is to improve the movement yeah so physiotherapy in a hospital you will

که برای بهبود حرکت است بله، بنابراین فیزیوتراپی در بیمارستان شما

have a physiotherapy Department a place where physiotherapy is carried out another one podiatry

یک بخش فیزیوتراپی خواهید داشت، جایی که فیزیوتراپی انجام می‌شود. یکی دیگر از پاهای

podiatry I like this one by the way podiatry now they this doesn't sound like anything

پا من این یکی را می پسندم به هر حال پزشکی پا در حال حاضر آنها این به نظر هیچ

this doesn't sound like any part of the body but it is related to those things that are

چیز شبیه هیچ قسمتی از بدن نیست، اما مربوط به آن چیزهایی است که

at the end of your legs it is the treatment the maintenance if you injure your foot or

در انتهای پاهای شما هستند. درمان نگهداری اگر به پا یا

your toes you have to go to the podiatry department a doctor that specializes in podiatry is a

انگشتان پا آسیب می‌رسانید باید به بخش بیماری‌های پا مراجعه کنید، یک پزشک متخصص در زمینه پا،

person who takes care of your feet I like that one yeah she might have yeah all sorts

فردی است که از پاهای شما مراقبت می‌کند.

of problems with your feet and that's where you would go another one ah now this is again

پاها و این همان جایی است که شما یکی دیگر می روید آه حالا این دوباره

relating to something Steve talked about earlier we always seem to end up back on this subject

به چیزی مربوط می شود که استیو قبلاً درباره آن صحبت کرده بود، ما همیشه به این موضوع برمی گردیم

have you noticed Steve well it could be yes it doesn't have to just relate to finding

، آیا شما خوب متوجه استیو شده اید، ممکن است بله ، لازم نیست فقط به پیدا کردن مربوط شود.

cancers but yes radiology that's where you go and have her x-rays well not just x-rays

سرطان‌ها اما بله رادیولوژی همان جایی است که می‌روید و عکس‌برداری اشعه ایکس را خوب انجام می‌دهید، نه فقط اشعه ایکس

or all sorts of equipment now for investigating deep within your tissues right of an MRI scan

یا انواع تجهیزات در حال حاضر برای بررسی اعماق بافت‌های شما درست از اسکن MRI،

for example that that would probably be in the radiology department anything where they're

به عنوان مثال که احتمالاً در بخش رادیولوژی هر چیزی وجود دارد

they're shining sort of x-rays into your body then you would go there to I mean you might

آنها نوعی اشعه ایکس را به بدن شما می تابانند، سپس شما به آنجا می روید، منظورم این است که ممکن است

just have a broken bone and you that would show up on an x-ray hmm but of course it would

استخوان شکسته ای داشته باشید و شما که در عکس اشعه ایکس ظاهر می شوید، هوم، اما البته این

also show up tumours in your lungs or many other things as well well why did you left

نیز نشان داده می شود. تومور در ریه ها یا خیلی چیزهای دیگر و همچنین چرا آنها را رها

them I don't know because it's better than it's better than crying I suppose so you must

کردی نمی دانم زیرا بهتر از گریه کردن است بنابراین

be a lot of fun at funerals do you sit in the corner laughing ahead of well so great

باید در مراسم تشییع جنازه بسیار سرگرم کننده باشید آیا می نشینید گوشه ای قبل از خنده رادیولوژی بسیار عالی

radiology quite often called the x-ray department but nowadays that particular Department radiology

است که اغلب بخش اشعه ایکس نامیده می شود، اما امروزه آن بخش رادیولوژی خاص

covers many things nor relating to looking inside your body using lasers or maybe special

بسیاری از چیزها را پوشش می دهد و نه مربوط به نگاه کردن به داخل بدن شما با استفاده از لیزر یا

photography equipment so all sorts of things special scanning equipment that we've had

تجهیزات عکاسی خاص، بنابراین انواع تجهیزات اسکن ویژه که ما این

the question answered about obstetrics okay Steve and it is connected to childbirth yes

سوال را داشتیم. در مورد مامایی پاسخ داد بسیار خوب استیو و به زایمان مرتبط است بله،

but I think it's more to do with with with with making a physical examination before

اما من فکر می کنم بیشتر مربوط به معاینه فیزیکی قبل

the birth takes place so if you wanted to I think obstetrics means you're sort of viewing

از زایمان است، بنابراین اگر می خواهید، فکر می کنم مامایی به این معنی است که شما در حال مشاهده

inside the body and maybe it's where you have those little ultrasound scans maybe to see

داخل بدن هستید. بدن و شاید جایی است که شما آن اسکن های کوچک اولتراسوند را انجام می دهید، شاید برای

what the baby's health is like maybe it's before the baby is born but it is definitely

اینکه ببینید وضعیت سلامتی کودک چگونه است، شاید قبل از تولد نوزاد، اما قطعاً

connected with there with childbirth another one renal oh yes so if you go to the renal

با زایمان یک کلیوی دیگر مرتبط است، اوه بله، بنابراین اگر به بخش کلیوی بروید

ward or renal department now again it doesn't really look like it means anything it doesn't

یا بخش کلیه اکنون دیگر واقعاً به نظر نمی رسد که به معنای چیزی است که

even look like a real word but renal relates to the kidneys so you have to have treatment

حتی شبیه یک کلمه واقعی به نظر نمی رسد، اما کلیه به کلیه ها مربوط می شود، بنابراین شما باید

on your kidneys anything to do with your urinary tract or your bladder renal yes that's great

کلیه های خود را هر چیزی که مربوط به دستگاه ادراری یا کلیه مثانه باشد انجام دهید. بله این عالی است

and again a probably a place you wouldn't want to go to great puppet quite but I say

و احتمالاً جایی است که شما نمی خواهید به طور کامل به عروسک های بزرگ بروید، اما من می گویم که

popular becomes increasingly something that you lot of people are problem dizzy kidneys

به طور فزاینده ای محبوب می شود چیزی که شما بسیاری از مردم دچار مشکل کلیه های سرگیجه می شوید

and a lot of people do particularly particularly as you get older then that's where you would

و بسیاری از مردم به خصوص با افزایش سن انجام می دهند. جایی که می خواهید

go yes the renal department and I think that I think that's it I'm not sure if there's

مراجعه کنید بله بخش کلیه و من فکر می کنم

and yes that's it that's all of them that's all the hospital words I hope you've enjoyed

that I hope that was helpful and now we are back with mr. Steve now Steve I believe you

که فکر می کنم این همان است. و حالا ما با آقا برگشتیم. استیو حالا استیو من فکر می کنم شما

have some words and phrases related to the subject that we were going to talk about last

چند کلمه و عبارات مرتبط با موضوعی دارید که قرار بود هفته گذشته در مورد آنها صحبت کنیم،

week because last week of course the clocks changed and I noticed earlier that someone

زیرا هفته گذشته البته ساعت ها تغییر کردند و من قبلاً متوجه شدم که شخصی

said mr. Duncan you are appearing it's a different time why well that's because the clocks changed

گفت mr. دانکن شما ظاهر می‌شوید که زمان متفاوتی است چرا خوب به این دلیل که ساعت‌ها

last week we went forward by one hour so we have now gone forward by one hour but the

هفته گذشته تغییر کردند، ما یک ساعت جلو رفتیم، بنابراین اکنون یک ساعت جلوتر رفته‌ایم، اما

time here in the UK is still the same time it's still two o'clock every Sunday we start

زمان اینجا در بریتانیا هنوز همان ساعت است که هنوز ساعت دو است. هر یکشنبه

the live stream every single week from 2:00 p.m. UK time but now it is British summer

ما پخش زنده را هر هفته از ساعت 2 بعد از ظهر شروع می کنیم. زمان انگلستان اما اکنون زمان تابستان بریتانیا است،

time even though today it doesn't really look like summer a quick look outside there there

حتی اگر امروز واقعا شبیه تابستان نیست.

is the bird feeder that's live outside you can see there are some birds on the bird feeder

I think that's a great tint but there aren't many birds around at the moment I don't know

اما در حال حاضر پرنده های زیادی در اطراف وجود ندارند، نمی دانم

why I think I think I've scared them all away I think that's what's happened so here is

چرا فکر می کنم فکر می کنم همه آنها را ترسانده ام، فکر می کنم این چیزی است که اتفاق افتاده است

mr. Steve now Steve has some words and phrases to do with time right here's the first one

. استیو اکنون چند کلمه و عبارات مربوط به زمان دارد، در اینجا اولین مورد است،

so I've got some words and phrases and then and then some sort of idioms following on

بنابراین من چند کلمه و عبارات و سپس و سپس برخی از اصطلاحات را دنبال می

so there there are lots of these phrases that have time in them here's the first one on

کنم، بنابراین تعداد زیادی از این عبارات وجود دارد که زمان در آنها وجود دارد. اولین مورد به

time if you are on time it means you're not late you arrive at the right time make sure

موقع اگر به موقع هستید به این معنی است که دیر نشده اید و در زمان مناسب می رسید مطمئن

you are on time for the job interview the trains in the UK are never on time so it just

شوید که به موقع برای مصاحبه شغلی هستید قطارها در انگلستان هرگز به موقع نیستند بنابراین

means at the correct time not late arriving at the right time you can be out of time if

فقط در زمان درست است. زمانی که دیر نرسیده اید، اگر وقتتان تمام شده باشد، می توانید

you're out of time that means you've got no time left to do something or a deadline has

وقتتان را از دست بدهید، این بدان معناست که برای انجام کاری وقت ندارید یا ضرب الاجل به پایان

been reached you are out of time for example if you were sitting an exam and somebody might

رسیده است، به عنوان مثال اگر در حال نشستن بودید، وقت ندارید. امتحان و کسی ممکن است

say put your pens down the exam is over you are out of time it just means there is no

بگوید قلم‌هایتان را بگذارید زمین امتحان تمام شد، شما وقت ندارید، این فقط به این معنی است که

more time left to do whatever it is you were doing you can of course and make time that

دیگر زمانی برای انجام هر کاری که انجام می‌دادید باقی نمانده است، البته می‌توانید و زمانی را اختصاص دهید

is fine time to do something to clear your schedule to make time I know that you are

که زمان خوبی برای انجام کاری است. برنامه خود

busy but you have to make time to attend the meeting I'm going to make time to see you

را برای وقت گذاشتن مشخص کنید جلسه را به پایان برسانم من می خواهم بعداً امشب وقت بگذارم تا شما را ببینم و

later tonight finding time to do something so you can make time you can also save time

زمانی را برای انجام کاری پیدا می کنم تا بتوانید در زمان خود صرفه جویی

of course that's to do something the quick way or a quicker way we will save time if

کنید البته این یعنی انجام کاری به روشی سریع یا یک راه سریع تر ما در زمان صرفه جویی

we take the bus rather than walk to work everything you want to say mr. Duncan you're gonna have

خواهیم کرد. اتوبوس به جای پیاده روی به محل کار هر چه می خواهید بگویید آقای. دانکن شما

time off so that time off when we say time off that meat really means that you're taking

مرخصی خواهید داشت تا زمانی که ما می گوییم مرخصی گوشت واقعاً به این معنی است که شما در

a holiday or a rest from work like this week yes you're having time off away from something

حال استراحت یا تعطیلات از محل کار هستید مانند این هفته، بله، شما از

that you do quite common it could be work it could be you could be studying for something

کاری که کاملاً انجام می دهید مرخصی دارید. معمول می تواند کار باشد، ممکن است شما برای چیزی درس می خوانید

and it's usually when you say time off it's a longer period of time usually say a week

و معمولا وقتی می گویید مرخصی است مدت زمان طولانی تری است، معمولاً می گویند یک هفته

or two weeks you've been working very hard recently at work why don't you take some time

یا دو هفته اخیراً در محل کار بسیار سخت کار کرده اید، چرا این کار را نمی کنید.

off I'm going to take time off from my studies so it's usually we would say that a lot in

کمی مرخصی بگیر من از تحصیلم مرخصی می گیرم، بنابراین معمولاً می گوییم که خیلی از افراد

the UK I'm taking time off work a couple of weeks that's how you would commonly use it

در انگلستان چند هفته ای از کار مرخصی می گیرند که معمولاً از آن استفاده می کنید،

but a similar phrase is is time out huh time out but that usually refers to a shorter period

اما عبارت مشابهی زمان خارج شدن از کار است، اما معمولاً به مدت زمان کوتاه تری اشاره

of time it's similar to time off but normally you you might take time off you might take

دارد، شبیه به مرخصی است، اما معمولاً ممکن است شما مرخصی بگیرید، ممکن

time out from work or time out from your schedule but it might only be five minutes or ten minutes

است از محل کار خود را بیرون بیاورید یا از برنامه خود خارج شوید، اما ممکن است فقط پنج دقیقه باشد یا ده

you might take time out for a quick coffee breaker it doesn't normally mean don't usually

دقیقه ممکن است برای یک قهوه‌شکن سریع وقت بگذارید که معمولاً اینطور نیست منظورم این

refer to that phrase when it when it's a longer period of time yes in American English a timeout

است که وقتی مدت زمان طولانی تری است معمولاً به آن عبارت ارجاع ندهید بله در انگلیسی آمریکایی از تایم اوت

is used in sport so exactly I was coming onto that when there was a short break in the proceedings

در ورزش استفاده می شود بنابراین دقیقاً من داشتم به آن می رسیدم که وقتی یک وقفه کوتاه در روند بازی وجود داشت

so when the the match or the game has a short break they call it a time out a brief break

بنابراین وقتی مسابقه یا بازی دارای یک استراحت کوتاه است و آنها آن را یک استراحت کوتاه

in play in a game or sport the referee called for time out from the game but also it's a

در بازی یا ورزش می نامند که داور از بازی درخواست تایم اوت می کند، اما همچنین این

misbehaving child a misbehaving child is put on their own for a short period of time for

یک کودک بدرفتار است که کودک بدرفتاری را به تنهایی برای مدت کوتاهی قرار می دهد. زمانی است که

them to recover or gain control of their emotions you might say it's your child it's time out

آنها بهبود یابند یا کنترل احساسات خود را به دست آورند، ممکن است بگویید این زمان

for you so you put them away in a room on their own for ten minutes in order for them

برای شما فرا رسیده است، بنابراین آنها را به تنهایی در اتاقی به مدت ده دقیقه قرار دهید

to get over their tantrum or recover or just recover from their emotions it's also used

تا از عصبانیت خود غلبه کنند یا بهبود یابند یا فقط بهبود یابند. با توجه به احساسات آنها، در محاسبه مهلت زمانی نیز استفاده می شود،

in computing timeout so your computer might timeout if you haven't press any buttons on

بنابراین اگر برای مدتی هیچ دکمه ای را روی صفحه کلید فشار نداده باشید، ممکن است رایانه شما از کار

the keyboard for a while and it might just shut itself down yeah so mr. Duncan will know

بیفتد و ممکن است خودش خاموش شود، بله، آقای. دانکن

more about that but yes so timeout can be used in a lot of different ways if a process

بیشتر در مورد آن می‌داند، اما بله، بنابراین می‌توان از مهلت زمانی به طرق مختلف استفاده کرد، اگر

takes too long to carry out it will stop working it will it will shut down it will timeout

فرآیندی بیش از حد طول بکشد، کار متوقف می‌شود، خاموش می‌شود

automatically so quite often and also on the live chat of course we have the power well

و اغلب اوقات به‌طور خودکار زمان‌بندی می‌شود. چت البته ما قدرت را داریم

I do I have the power to put people on the live chat in timeout if they are doing something

خوب من این قدرت را دارم که اگر افراد کاری آزاردهنده انجام می دهند

that's annoying or saying something that's rude I can block them for a short period of

یا حرفی بی ادبانه می زنند می توانم آنها را برای مدت کوتاهی مسدود

time I can put them in timeout yes of course you can have a hard time a hard time that's

کنم و آنها را وارد کنم. مهلت زمانی بله مطمئناً شما می توانید زمان سختی را

doing something difficult or to suffer some form of hardship a hard time I had a hard

سپری کنید، کار سختی را انجام می دهید یا به نوعی از سختی رنج می برید، زمان سختی را پشت سر گذاشتم.

time looking for your house that just means you it was difficult a difficult time it was

difficult for you to find the house you had a hard time you spent a period of time doing

شما برای پیدا کردن خانه ای که برایتان سخت بود مدتی را صرف انجام

something and it was difficult another way to use that Jane had a hard time recently

کاری کردید و راه دیگری برای استفاده از آن دشوار بود که جین اخیراً

she lost her job and then her boyfriend split up with her so she's having a hard time with

کارش را از دست داده و دوست پسرش از او جدا شده است ، بنابراین او دچار مشکل شده است. زمان با

life is what we mean there she's lost her job her boyfriend's left and emotionally she's

زندگی w است منظورمان این است که او شغلش را از دست داده است و دوست پسرش باقی مانده است و از نظر عاطفی برای

having a hard time dealing with that situation so you can kill time that means to do something

مقابله با این موقعیت مشکل دارد، بنابراین شما می توانید زمان را بکشید، یعنی

uninteresting to pass time so you might have some time on your hands so you've got a bit

برای گذراندن زمان، کاری غیر جالب انجام دهید تا ممکن است کمی زمان در اختیار داشته باشید تا این کار را انجام دهید. مقداری

of you've got nothing to do for a period of time but you want to but you've got to kill

از شما برای مدتی کاری برای انجام دادن ندارید، اما می خواهید، اما باید زمان را بکشید،

time so you have to do something to use up a period of time we've got three hours until

بنابراین باید کاری انجام دهید تا مدت زمانی را مصرف کنید که ما سه ساعت فرصت داریم تا

our flight takes off what should we do to kill time oh let's go off and have a cup of

پرواز ما طول بکشد. برای از بین بردن زمان چه باید بکنیم اوه بیایید بریم و یک فنجان

coffee and have a meal so you want to kill time really in fact what you're really saying

قهوه بخوریم و یک وعده غذایی بخوریم تا بخواهی زمان را بکشی در واقع آنچه شما واقعاً می گویید

is you want that period to end so you've got a period of time when nothing's happening

این است که می خواهید آن دوره به پایان برسد تا شما یک وعده غذایی داشته باشید. دوره زمانی که هیچ اتفاقی نمی‌افتد

and if you want to kill it you want to get rid of it but you have to spend it it's it's

و اگر می‌خواهید آن را بکشید، می‌خواهید از شر آن خلاص شوید، اما باید آن را خرج کنید، این

an expression that's used to say you know you you're irritated that you've got this

عبارتی است که برای گفتن اینکه می‌دانید از این که این

period of time to wait until something else happens so waiting for a flight is a good

مدت زمان را دارید عصبانی هستید، استفاده می‌شود. صبر کنید تا اتفاق دیگری بیفتد، بنابراین انتظار برای پرواز خوب است،

one but you have to go to airports these days at least two hours before your flight takes

اما باید به این فرودگاه ها بروید حداقل دو ساعت قبل از انجام پرواز شما چند روز قبل از انجام پرواز

off otherwise the rent late you're on board and you've got to kill that time so you checked

در غیر این صورت کرایه شما دیر می شود و باید آن زمان را بکشید، بنابراین

in you've got two hours how should we kill the time I always go around the duty-free

دو ساعت وقت دارید چگونه باید زمانی را که من همیشه در حال انجام وظیفه هستم را از بین ببریم.

shops I I hate waiting as an airport I think it's one of the worst things to do I don't

-فروشگاه های رایگان من از منتظر ماندن به عنوان فرودگاه متنفرم، فکر می کنم این یکی از بدترین کارهایی است که می توان انجام داد، دوست ندارم

like waiting for anything I don't like waiting for a bus to arrive I don't like waiting for

منتظر چیزی باشم، دوست ندارم منتظر رسیدن اتوبوس باشم، دوست ندارم

a flight talking of which at the end of this month mr. Steve and myself we are going on

منتظر پروازی باشم در پایان این ماه آقای من و استیو ما به

a trip aren't we don't that when we're not going to tell you where there will be a bill

یک سفر می رویم، اینطور نیست که وقتی قرار نیست به شما بگوییم کجا صورتحساب می گیریم

when or when but towards the end of April we are going on a trip we're not going to

کی یا کی، اما در اواخر آوریل به سفر می رویم. نمی‌خواهم

say where because it's going to be a big reveal we will reveal it when we are there so we

بگویم کجاست، زیرا قرار است فاش‌سازی بزرگی باشد، وقتی آنجا باشیم آن را فاش خواهیم کرد، بنابراین

will be taking a flight so there is a clue so all I can say is I'm not looking forward

با یک پرواز پرواز خواهیم کرد، بنابراین تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که

to waiting at the airport I hope the plane is not delayed okay so another your spare

منتظر منتظر ماندن در فرودگاه نیستم. امیدوارم هواپیما تاخیر نداشته باشد، پس

time if you have spare time that is what you generally do outside of work spare time so

اگر اوقات فراغت دارید، این همان کاری است که معمولاً در خارج از اوقات فراغت کار انجام می دهید، بنابراین

in my spare time I like to do gardening in my spare time I like to read books in my spare

در اوقات فراغت من دوست دارم در اوقات فراغت خود باغبانی انجام دهم، دوست دارم در خانه کتاب بخوانم. اوقات

time I like to sing in a choir so you just usually it just refers to hobbies and things

فراغت من دوست دارم در گروه کر آواز بخوانم، بنابراین شما معمولاً فقط به سرگرمی ها و

that you do outside of work but also it can mean it can also mean when you've got a bit

کارهایی که خارج از محل کار انجام می دهید اشاره دارد، اما همچنین می تواند به این معنی باشد که وقتی کمی

of extra time that you didn't expect to have so if you finish something early you can end

وقت اضافی دارید که ندارید. انتظار داشته باشید که اگر کاری را زودتر تمام کردید، می

up with spare time so if you had a project at work or you had to write you had to write

توانید وقت خالی داشته باشید، بنابراین اگر پروژه ای در محل کار داشتید یا مجبور بودید بنویسید، باید

something you had to write write a project or or or do something at work and you thought

بنویسید چیزی که باید برای نوشتن یک پروژه یا یا یا انجام کاری در محل کارتان باید بنویسید و

it would take you two hours but it only took you one hour then you'd have one hour spare

فکر می‌کردید دو ساعت طول می‌کشد، اما فقط یک ساعت طول کشید و سپس یک ساعت

time so you might say oh you might say often I finished that report an hour early I've

وقت خالی خواهید داشت، بنابراین ممکن است بگویید آه، ممکن است اغلب بگویید من آن گزارش را یک ساعت زودتر تمام

got some spare time is there anything else I can help you with so two meanings spare

کردم، وقت خالی دارم، آیا چیز دیگری وجود دارد که بتوانم در مورد آن به شما کمک کنم، بنابراین دو معنی اوقات

time can mean what you do outside work or it can mean you've literally done something

فراغت می تواند به معنای کاری باشد که شما در خارج از کار انجام می دهید یا می تواند به این معنی باشد که شما به معنای واقعی کلمه کاری را

quickly and you've ended up with some extra time that you didn't otherwise think you'd

به سرعت انجام داده اید و به پایان رسیده اید. با مقداری زمان اضافی که در غیر این صورت فکر نمی‌کردید

have spare time time is money so that's an expression you use when you want to express

اوقات فراغت داشته باشید، پول است، بنابراین این عبارتی است که وقتی می‌خواهید

that your time is valuable and you don't want to waste it because of course time is money

بیان کنید زمانتان ارزشمند است و نمی‌خواهید آن را تلف کنید، استفاده می‌کنید. پول

refers to the fact that if you're not working you're not earning anything and therefore

به این واقعیت اشاره دارد که اگر کار نمی‌کنید، هیچ درآمدی کسب نمی‌کنید و بنابراین

you don't to be wasting time doing things like they're going out for cups of coffee

نباید وقت خود را برای انجام کارهایی تلف کنید، مثلاً آنها برای صرف فنجان قهوه بیرون

a chatting with friends you might say I can't wait here all day time is money you know I

می‌روند و با دوستان چت می‌کنند، ممکن است بگویید من می‌توانم. " تمام روز اینجا منتظر بمونی وقت پوله، میدونی

can't stop here talking to you all day time is money it's usually used in a light-hearted

من نمیتونم تمام روز اینجا باهات صحبت نکنم ime پول است معمولاً به روشی ساده استفاده می شود،

way you wouldn't normally use it seriously you would just say it lying a light-hearted

شما معمولاً از آن به طور جدی استفاده نمی کنید.

way time and tide wait for no man or just time and just time waits for no man or time

and tide wait or waits for no man you don't normally put her it's not normally waits you

و جزر و مد صبر کن یا منتظر هیچ مردی نیستی معمولاً او را نمی گذاری معمولاً منتظر نیست

just normally say time and tide wait for no man that's a phrase to express it well it's

فقط به طور معمول زمان می گویی و جزر و مد صبر کن برای هیچ مردی این عبارتی است که آن را به خوبی بیان می کند این

a proverb actually it's quite an ancient expression and the earliest time it was first used its

یک ضرب المثل است در واقع یک عبارت کاملاً باستانی و قدیمی ترین زمان است اولین بار از آن استفاده شد

record is as around it 1225 and the year 1225 so that 800 years ago that expression was

رکورد آن در اطراف آن 1225 و سال 1225 است به طوری که 800 سال پیش

first to use and it's used to express that really you can't stop the passage of time

اولین بار از آن عبارت استفاده شد و برای بیان اینکه واقعاً نمی توانی گذر زمان را متوقف کنی

and the tides are referring to the sea going in and out though that kind of tide so you

و جزر و مد به دریا اشاره دارد استفاده می شود. ورود و خروج با این نوع جزر و مد، بنابراین

can't stop time you can't stop the tides so you shouldn't put off doing something because

نمی توانید زمان را متوقف کنید، نمی توانید جزر و مد را متوقف کنید، بنابراین نباید انجام کاری را به

don't procrastinate don't put something off because time moves on the tides go you might

تعویق بیندازید، زیرا معطل نکنید، کاری را به تعویق نیندازید، زیرا زمان در حال حرکت است. شما ممکن است

waste an opportunity so it's really to say don't waste an opportunity do something now

یک فرصت را هدر دهید، بنابراین واقعاً این است که بگویید فرصت را هدر ندهید اتحاد یک کاری را همین الان انجام بده

or before it's too late seize the opportunity now or it will be too late enjoy your life

یا قبل از اینکه خیلی دیر شود فرصت را غنیمت بشمار وگرنه خیلی دیر می شود از زندگیت لذت ببر

now don't wait for something else to come along for example don't think about whether

حالا منتظر چیز دیگری نباش، مثلا به این فکر نکن که آیا

to apply for that job or not just do it or somebody else might get the job instead time

برای آن شغل درخواست بدهی یا نه. این یا شخص دیگری ممکن است به جای آن کار را به دست بیاورد

and tide waits for no man and when we say man in there we don't we're not referring

و زمان و جزر و مد برای هیچ مردی منتظر نمی ماند و وقتی می گوییم مرد در آنجا نیست، منظور ما

to males were just referring to the the use of man to mean humanity so time and tide waits

مرد نیست، فقط به استفاده از انسان به معنای انسانیت اشاره می کند.

for no man we've got to get on with this show mr. Duncan time heals all wounds so that's

منتظر هیچ مردی نیست که باید با این نمایش ادامه دهیم آقای. زمان دانکن همه زخم‌ها را التیام می‌بخشد، به طوری

an expression of comfort that you would use to somebody really to console somebody maybe

که بیان آرامشی است که می‌توانید از آن واقعاً برای دلداری از کسی استفاده کنید، شاید

at a time of sadness or when something bad has happened maybe it's usually referred to

در زمان غم و اندوه یا زمانی که اتفاق بدی رخ داده است، شاید معمولاً به

feelings of emotional pain and that that hurt and pain will lessen as time goes on as I

احساس درد عاطفی اشاره می‌کند و این درد و درد کاهش می‌یابد. با گذشت زمان همانطور که

said usually used to refer to emotional pain I was sad for a long time after my father

گفتم معمولاً به درد عاطفی اشاره می کرد من برای مدت طولانی بعد از مرگ پدرم غمگین بودم

died but time heals all wounds I know you're sad now but don't forget time heals all wounds

اما زمان همه زخم ها را التیام می بخشد می دانم که الان غمگینی اما فراموش نکن زمان همه زخم هایی را

you use it to say to somebody to try and comfort them but because of course what happens is

که از آن استفاده می کنی التیام می بخشد. به کسی بگویید که تلاش کند و او را آرام کند، اما مطمئناً اتفاقی که می افتد این است

that we're human beings we our memories fade and events that are stressful to us over a

که ما انسان هستیم، خاطراتمان محو می شود و اتفاقاتی که برای ما استرس زا هستند در یک

period of time we are set up our brains are set up two comforters over long periods of

دوره زمانی ما آماده می شویم، مغز ما برای مدت طولانی دو تسلی دهنده است. دوره‌های

time and eventually our memories fade and then we we don't become so sad over a long

زمانی و در نهایت خاطرات ما محو می‌شوند و پس از مدتی طولانی آنقدر غمگین

period of time it's a sort of but sort of set up so that we're not having to constantly

remember everything all the time otherwise we'd never be able to move on from events

نمی‌شویم. هرگز قادر به حرکت از رویدادها

yes it's very natural that over a period of time st. you lose a loved one it's very sad

بله بسیار طبیعی است که در یک دوره زمانی خیابان. شما یکی از عزیزان خود را از دست می دهید بسیار ناراحت کننده است

but it's perfectly natural that over a long period of time that sadness would fade because

اما کاملا طبیعی است که در طول مدت طولانی این غم از بین می رود زیرا

you you have to move on that's in evolution that's that that's that that's your body helping

شما باید ادامه دهید که در حال تکامل

you to move on with life so that it's a very real expression yes so even though even though

است. یک بیان بسیار واقعی بله، بنابراین حتی اگر

time heals the wounds there are still scars left the home I'll be scars you might never

زمان زخم ها را التیام بخشد، هنوز جای زخم ها از خانه باقی مانده است، من جای زخم خواهم بود،

you might never forget something that's bad that's happened to you but it's its effect

ممکن است هرگز چیزی را فراموش نکنید که برای شما اتفاق افتاده است، اما تأثیر آن

on you it's emotional impact on you will fade and you've move on with your life and things

روی شما است، تأثیر عاطفی بر شما دارد. شما محو خواهید شد و به زندگی خود ادامه می دهید و چیزهایی از این

like that only time will tell is an expression you use when you when you really can't answer

قبیل فقط زمان نشان می دهد تعبیری است که وقتی واقعاً نمی توانید به

something at in in in the present moment but in the future you will know what the answer

چیزی در لحظه حال پاسخ دهید استفاده می کنید ، اما در آینده خواهید فهمید که چه پاسخ

is so something happens you don't know you can't say yes or no now you can't say what

این است که اتفاقی می افتد شما نمی دانید نمی توانید بگویید بله یا نه اکنون نمی توانید بگویید

will happen in the future only a passage of time will show you what's going to happen

در آینده چه اتفاقی می افتد فقط یک گذشت زمان به شما نشان می دهد که چه اتفاقی می افتد

own time only time will tell so you might say Oh will John and James relationship work

فقط زمان خودش این را نشان می دهد ممکن است بگویید اوه ویل جان و جیمز نتیجه

out only time will tell well mr. Duncan become the number one English teacher once again

رابطه فقط زمان به خوبی نشان می دهد آقای. دانکن یک بار دیگر معلم شماره یک زبان انگلیسی شد،

only time will tell I think that's very doubtful thanks to YouTube's algorithms thank you Thank

فقط زمان خواهد گفت من فکر می کنم به لطف الگوریتم های یوتیوب بسیار مشکوک است متشکرم از شما متشکرم

You YouTube by the way it's very nice yes you don't know the answer to something now

یوتیوب خیلی خوب است بله شما اکنون پاسخ چیزی را نمی

and you might just and you just say well only time will tell have you got too much time

دانید و ممکن است فقط شما فقط بگو خوب فقط زمان نشان می دهد که آیا شما زمان زیادی

on your hands that means you've got a lot of free time probably too much and with not

در اختیار دارید، این بدان معناست که شما زمان آزاد زیادی دارید، احتمالاً خیلی زیاد است و با

enough to do you might say huh he sits in front of the television all day doing nothing

کمبود کافی ممکن است بگویید او تمام روز جلوی تلویزیون می نشیند و کار می کند. هیچی

he has too much time on his hands do you have too much time on your hands maybe if you're

او زمان زیادی در اختیار دارد آیا شما زمان زیادی در اختیار دارید، شاید اگر

watching our live streams every week maybe you've got too much time on your hands Oh

هر هفته استریم های زنده ما را تماشا می کنید، شاید وقت زیادی در اختیار دارید اوه

mr. Duncan are you having a whale of a time today if you if you say you're having a whale

آقای. دانکن آیا امروز یک نهنگ وقت می گذرانید اگر می گویید که در

of a time it means you're having a great time lots of fun something really you win is something

حال گذراندن یک نهنگ هستید به این معنی است که اوقات خوبی را سپری می کنید.

that you really enjoy doing I had a whale of a time at the party last night ah you looked

نهنگ دیشب در مهمانی آه

like you were having a whale of a time with your girlfriend last night who where that

انگار داشتی دیشب با دوست دخترت

expression comes from I don't know maybe that natural ists were observing whales in the

وقت می گذراندی که این تعبیر از کجا آمده است.

sea and thought that they were having a good time so that expressions come into being but

آنها اوقات خوبی را سپری می کردند تا عبارات به وجود بیایند، اما

if you have a whale of a time we're having a whale of a time doing this live stream today

اگر شما یک نهنگ از زمان دارید، امروز یک نهنگ از زمان انجام این پخش زنده را

nope you're having a whale of a time watching us don't forget that whales are very well-endowed

سپری می کنیم، نه، شما یک نهنگ زمانی را سپری می کنید که ما را تماشا می کند. فراموش کنید که نهنگ ها بسیار با استعداد

that that's probably the reason why they're having a whale of a time I don't know well

هستند، احتمالاً به همین دلیل است که آنها یک نهنگ را می گذرانند.

I'm having go I'm having a whale of a time except for the the bit just before three o'clock

ساعت سه

that was a bit that was a bit depressing you can’t turn back the hands of time another

که کمی افسرده کننده بود نمی توانی عقربه های زمان را به عقب برگردانی تعبیر دیگری

expression that means ready to go back into the past if I could turn back the hands of

t کلاه یعنی حاضرم به گذشته برگردم اگر می‌توانستم دست زمان را به عقب برگردانم

time I wouldn't have done that terrible thing it's no good sitting around regretting what

آن کار وحشتناک را انجام نمی‌دادم خوب نیست بنشینم از

you did you can't turn back the hands of time it's just a lament it's a lament really you're

کاری که کردی پشیمانم نمی‌توانی دست زمان را برگردانی فقط یک زاری است این ماتم است واقعاً شما فقط دارید می

just sort of saying oh I regret what I did but I can't go back in time I can't turn back

گویید آه من از کاری که کردم پشیمانم اما نمی توانم به گذشته برگردم نمی توانم

the hands of time it's too late what's done is done if you are in the nick of time in

دست زمان را به عقب برگردانم خیلی دیر است آنچه انجام می شود انجام می شود اگر در انکار هستید زمان در

the nick of time it means you've just arrived somewhere just in time just before it was

زمان کوتاه به این معنی است که شما به‌موقع به جایی رسیده‌اید، درست قبل از

late you've only just got somewhere at the right time so you didn't arrive early you

اینکه دیر شود، فقط به جایی در زمان مناسب رسیده‌اید، بنابراین زود

arrived right up until the point way just before you should have arrived just like we

نرسیده‌اید، دقیقاً تا قبل از رسیدن به نقطه‌ای رسیده‌اید. باید می رسیدی درست مثل

were down in the the garage doing the little piece about the shelving we just arrived back

ما که در گاراژ بودیم و قطعه کوچکی را در مورد قفسه بندی انجام می دادیم، ما همین الان به

here in the studio in the nick of time before we had to be back on live again in the studio

اینجا در استودیو برگشتیم قبل از اینکه مجبور شویم دوباره به استودیو زنده برگردیم

to arrive or do something just before it's too late at the last possible moment John

تا برسیم یا کاری انجام دهیم. درست قبل از اینکه خیلی دیر شود، در آخرین لحظه ممکن، جان

arrived for his wedding just in the nick of time so he was nearly late the bride was coming

برای عروسی خود در نزدیکی حضور یافت از زمان، بنابراین او تقریباً دیر شده بود، عروس

down the aisle and he just arrived in the nick of time if he'd arrived any later you

از راهرو پایین می آمد و او تازه در زمان کوتاهی آمده بود، اگر بعداً می رسید،

just said that he was late for his wedding so we always say Nick it just means like a

فقط گفتید که او برای عروسی خود دیر آمده است، بنابراین ما همیشه می گوییم نیک این فقط به معنای یک

small portion or a small moment just in the nick of time the team scored the winning goal

یک بخش کوچک یا یک لحظه کوچک درست در همان لحظه، تیم گل پیروزی

just in the nick of time so they scored the winning goal just before the 90 minutes were

را در همان لحظه به ثمر رساند، بنابراین آنها گل پیروزی را درست قبل از پایان 90

up for the football match they might have they might have scored it in the 89th minute

دقیقه بازی فوتبال به ثمر رساندند که ممکن بود در آن بازی به ثمر برسد. دقیقه 89

just in the nick of time just before you can try and make up for lost time that means to

درست در همان لحظه درست قبل از اینکه بتوانید تلاش کنید و زمان از دست رفته را جبران کنید، یعنی

do something faster or quicker in order to arrive or do something at the correct time

کاری را سریعتر یا سریعتر انجام دهید تا برسید یا کاری را در زمان درست

to make up for lost time so for example you might have you might be trying to get to the

انجام دهید تا زمان از دست رفته را جبران کنید، به عنوان مثال ممکن است آیا ممکن است

airport to go on holiday and you get stuck in a traffic jam and that's the lost time

برای رفتن به تعطیلات به فرودگاه برسید و در ترافیک گیر کرده اید و این زمان از دست رفته است،

so in order to arrive at the airport in time your partner might say oh come on drive faster

بنابراین برای اینکه به موقع به فرودگاه برسید ممکن است شریک زندگی تان بگوید اوه سریعتر رانندگی کنید

we've got to make up for lost time so you spent maybe half an hour in a traffic jam

ما داریم برای جبران زمان از دست رفته به طوری که شاید نیم ساعت در آن وقت صرف کردید یک ترافیک

and you have to make up for that lost time that time you can't get back so you've got

و شما باید آن زمان از دست رفته را جبران کنید که نمی توانید برگردید، بنابراین باید

to do something to try and get it back make up for lost time you try to catch up which

کاری انجام دهید تا آن را برگردانید تا زمان از دست رفته را جبران کنید که من می توانم آن را جبران

I can catch up on yourself you could have been maybe you were maybe you were going to

کنم. با خودت می‌توانستی باشی، شاید می‌خواستی به

go on holiday and you spent too long packing your bags and your partner might say come

تعطیلات بروی و مدت زیادی را صرف بستن چمدان‌هایت کردی و شریک زندگیت ممکن است بگوید

on come on we're late we've got to make up for lost time now get in the car hurry up

بیا، دیر کردیم، باید زمان از دست رفته را جبران کنیم. تو ماشین عجله کن

we'll be late for that flight some people in their lives try to make up for lost time

ما برای اون پرواز دیر می رسیم بعضی از آدما تو زندگیشون سعی می کنن زمان از دست رفته

so maybe maybe they feel as if they they wasted their their young years so as they get older

رو جبران کنن شاید حس کنن سال های جوانی خودشون رو تلف کرده اند تا وقتی بزرگتر

they realize oh my goodness there are so many things I didn't do I am now going to try and

میشن بفهمن خدایا اونجا خیلی چیزها هستند که من انجام ندادم، اکنون سعی می

do these things I want to make up for lost time yes you could you could say that in a

کنم این کارها را انجام دهم، می خواهم زمان از دست رفته را جبران کنم، بله، می توانید بگویید که در یک

relationship you might have neglected your partner and they're very upset about it and

رابطه ممکن است از شریک زندگی خود غافل شده باشید و آنها بسیار ناراحت هستند. و

you suddenly realize that you've been doing this for years and you might survive I want

ناگهان متوجه می‌شوی که سال‌ها این کار را انجام می‌دهی و ممکن است زنده بمانی، می‌خواهم

to make up for loss time and day you might buy flowers and then go out for lots of meals

زمان از دست دادن را جبران کنم. و روزی که ممکن است گل بخرید و سپس برای وعده های غذایی زیاد بیرون بروید

and just trying yeah exactly you might buy them a big box of chocolates yes right well

و فقط سعی کنید بله دقیقاً ممکن است یک جعبه بزرگ شکلات برای آنها بخرید بله درست

it's five to four mr. Duncan is it really is it oh yeah wow I can't believe it two hours

است پنج تا چهار آقای. دانکن واقعاً این است اوه بله وای من نمی توانم باور کنم که دو

have gone very quickly and when time passes very quickly you might use the phrase time

ساعت خیلی سریع گذشته است و وقتی زمان خیلی سریع می گذرد ممکن است از عبارت زمان می گذرد استفاده کنید

flies it's an idiom it just an idiom to express that time is is flowing or appears to be flowing

این یک اصطلاح است و فقط یک اصطلاح برای بیان اینکه زمان در حال جریان است یا ظاهر می شود اینکه

faster than it actually is because you might have been enjoying yourself and you often

سریعتر از آنچه که هست جریان داشته باشید به این دلیل است که ممکن است از خودتان لذت برده باشید و اغلب

use that phrase and you connect it with another another few words and you normally say time

از آن عبارت استفاده می کنید و آن را با چند کلمه دیگر وصل می کنید و معمولاً می گویید زمان

flies when you're having fun well it doesn't time fly when you're having fun it's an expression

می گذرد وقتی سرگرم می شوید خوب زمان پرواز نیست وقتی شما در حال لذت بردن هستید این یک عبارت است

really that means that when you're enjoying yourself time seems to pass a lot quicker

واقعاً به این معنی که وقتی از خودتان لذت می برید زمان خیلی سریعتر

than when you're not enjoying yourself so when you're in a classroom at school time

از زمانی که از خودتان لذت نمی برید می گذرد بنابراین وقتی در کلاس درس در مدرسه هستید

seems to drag and time seems to take go on for much longer period of time when you're

به نظر می رسد زمان طولانی می شود و زمان به نظر می رسد زمانی که

not enjoying yourself and when you are enjoying yourself time seems to pass faster time flies

از خود لذت نمی برید و زمانی که از خود لذت می برید به مدت طولانی تری ادامه دهید، به نظر می رسد زمان سریعتر

time always seems to fly on these live streams doesn't it mr. Duncan I think so today is

می گذرد. دانکن فکر می‌کنم امروز

gone really quickly what's happened to two hours I can't believe it if your busy time

خیلی سریع گذشت، دو ساعت اتفاق افتاد، نمی‌توانم باور کنم اگر زمان شلوغی شما

seems to pass quicker time flies yes so when you're bored when you have nothing to do nothing

سریع‌تر می‌گذرد، بله، پس وقتی حوصله‌تان سر می‌رود وقتی کاری برای انجام دادن کاری ندارید،

to occupy yourself time goes slowly but if you're having fun if you're having a good

زمان به کندی می‌گذرد. اما اگر به شما خوش می گذرد اگر زمان خوبی می

time like now time flies anything interesting Steve O'Meara says I heard an Arabic saying

گذرانید مثل الان زمان می گذرد چیز جالبی استیو اومرا می گوید من یک ضرب المثل عربی شنیدم که

how is it dawn our borrowed from heaven yes that's a nice expression because dawn is a

چگونه است طلوع ما از بهشت ​​قرض گرفته ایم بله این تعبیر خوبی است زیرا سحر

wonderful time to spend and it's something that a lot of people that say that if they

زمان فوق العاده ای است خرج کردن و این چیزی است که بسیاری از مردم می گویند که اگر

get up at dawn as the Sun is rising that's a wonderful period of time to experience and

هنگام طلوع خورشید هنگام طلوع خورشید از خواب بیدار شوند، دوره زمانی فوق العاده ای برای تجربه کردن است و

yes you could say maybe it's you know it's like from heaven everything's peaceful people

بله می توانید بگویید شاید می دانید که از بهشت ​​است که همه چیز

aren't busying around going to work and it's a very peaceful period of time and we often

آرام است. مشغول رفتن به سر کار نیستم و این یک دوره زمانی بسیار آرام است و ما اغلب

miss it I often spend too much time lying in bed particularly the weekends and you miss

آن را از دست می دهیم، من اغلب اوقات زیادی را در رختخواب می گذرانم، به خصوص آخر هفته ها و شما

out on dawn and sunrise but the only problem is we do have a good excuse though because

سحر و طلوع آفتاب را از دست می دهید، اما تنها مشکل این است که ما بهانه خوبی داریم. هر چند چون

during the summertime the Sun Rise occurs at around about 4 o'clock in the morning so

دور در تابستان طلوع خورشید در حدود ساعت 4 صبح رخ می دهد، بنابراین

during the height of summer when the days are very short the sunrise occurs around about

در اوج تابستان که روزها بسیار کوتاه است، طلوع خورشید در حدود هارپوس 4 رخ می دهد،

harpus 4 so no sorry when the days are longer so the days are longer so the daylight appears

بنابراین متأسفیم وقتی روزها طولانی تر هستند، بنابراین روزها طولانی تر می شوند. نور روز خیلی زودتر ظاهر می شود

much earlier so that's the reason why most people miss the dawn during the summer months

، به همین دلیل است که اکثر مردم در طول ماه های تابستان سحر را از دست می دهند،

because it occurs when everyone is still in bed Belarus she says I'm I've enjoyed the

زیرا زمانی اتفاق می افتد که همه هنوز در رختخواب هستند، بلاروس می گوید من از

time with you so much thank you very much good and Jeff says it's almost time to go

زمان با شما بسیار لذت بردم، بسیار ممنونم. جف می‌گوید تقریباً وقت رفتن

it's almost time to say goodbye and we haven't got time sooo cat to show your pictures of

است، تقریباً وقت خداحافظی است و ما وقت نداریم امروز عکس‌های شما را از باغتان نشان دهیم،

your garden today because mr. Duncan was very busy preparing for the lesson and didn't have

زیرا آقای. دانکن بسیار مشغول آماده شدن برای درس بود و وقت نداشت که

time to to set them up to show but we'll show them next time next time yes we will show

آنها را برای نمایش آماده کند، اما دفعه بعد به آنها نشان خواهیم داد بله، به

them we did have a photograph of the cats that live near Pedro there they are Wow two

آنها نشان خواهیم داد که عکسی از گربه هایی داریم که در نزدیکی پدرو زندگی می کنند. آیا وای دو

kittens look at that they are new newborn cats well they look now from that photograph

بچه گربه نگاه کنید که آنها گربه های تازه متولد شده هستند خوب آنها اکنون از آن عکس

I would say there are probably about five four or five weeks old but yes they are little

نگاه می کنند من می توانم بگویم که احتمالاً حدوداً پنج چهار یا پنج هفته سن دارند اما بله آنها

kittens and Pedro cents that photograph in so thanks a lot for that isn't that lovely

بچه گربه های کوچک هستند و پدرو سنت هایی هستند که عکس می گیرند بنابراین از این بابت بسیار متشکرم آیا آنقدر دوست داشتنی

it's time to go Steve Lilia can I just use one example Lilly is used used one of my expressions

نیست وقت رفتن است استیو لیلیا می توانم فقط از یک مثال استفاده کنم لیلی یکی از عبارات من را

quite well when she was young she was studying I think what she means is when she was young

به خوبی استفاده می کند وقتی جوان بود او در حال

in her teenage years she was studying too much and now she's trying to make up for lost

تحصیل بود. بیش از حد مطالعه می کند و اکنون سعی می کند

time by doing crazy things yes so that's it quite often if you spend a lot of time in

با انجام کارهای احمقانه زمان از دست رفته را جبران کند، بله، این اغلب اتفاق می افتد اگر در سال های جوانی زمان زیادی را

your younger years studying too much going to college you're not enjoying your time enjoying

صرف مطالعه بیش از حد برای رفتن به دانشگاه کنید، شاید از زمان خود برای لذت بردن از خود لذت نمی برید.

yourself maybe your your your balance is not correct the balance in terms of study time

موجودی شما همکار نیست تعادل را از نظر زمان مطالعه

and free time and you might say that at work your work-life balance if you spend too much

و اوقات فراغت اصلاح کنید و ممکن است بگویید که در محل کار تعادل بین کار و زندگی شما اگر زمان زیادی

time at work and not enough time at home you could say your work-life balance is out but

را در محل کار سپری کنید و زمان کافی را در خانه ندارید، می توانید بگویید که تعادل بین کار و زندگی

you might want to make up for lost time by doing things you know later on in life yes

شما به پایان رسیده است. می‌خواهید با انجام کارهایی که بعداً در زندگی می‌دانید، زمان از دست رفته

you make up for it you make up for it it's time to go we're definitely going now Steve

را جبران کنید، بله، آن را جبران می‌کنید، آن را جبران می‌کنید، زمان رفتن است، ما قطعاً اکنون می‌رویم استیو

all the subjects have been covered and it's time to to clock off as they say time to go

همه موضوعات پوشش داده شده‌اند و زمان آن رسیده است که همانطور که آنها می گویند زمان رفتن است،

so thanks a lot for your company today Steve thank you for yours and thank you for yours

بنابراین امروز از شرکت شما بسیار سپاسگزارم استیو از شرکت شما متشکرم و از شرکت شما متشکرم

it's worth mentioning that Steve might not be here next week because you're going to

، شایان ذکر است که استیو ممکن است هفته آینده اینجا نباشد زیرا

a birthday party over the weekend but I will be here but it might be a short one next week

در آخر هفته به جشن تولد می روید، اما من اینجا خواهم بود، اما ممکن است هفته آینده کوتاه باشد،

so I might be with you for just one hour next week so we will see you next week and maybe

بنابراین ممکن است هفته آینده فقط یک ساعت با شما باشم، بنابراین هفته آینده شما را می بینیم و شاید

we will see mr. Steve next week depending on how much alcohol he's had to drink I won't

آقا را ببینیم. استیو هفته آینده بسته به میزان مصرف الکل، من آنقدر نخواهم خورد،

be drinking that much but I might be a bit worse for wear yes so we will see what happens

اما ممکن است کمی بدتر باشم، بله، بنابراین خواهیم دید یکشنبه آینده چه اتفاقی می‌افتد

next Sunday and of course I might do a surprise stream during the week we will see what happens

و البته ممکن است در طول هفته یک استریم غافلگیرکننده داشته باشم. خواهیم دید چه اتفاقی می‌افتد.

I'm not sure what the weather is going to be like this week it's all over the place

من مطمئن نیستم که هوای این هفته چگونه خواهد بود

at the moment so we will see you later Steve bye for now thank you very much that is mr.

، فعلاً همه جا همه‌جانبه است، بنابراین بعداً شما را خواهیم دید.

Steve he has gone and I will go as well because we've come to the end already it's just after

استیو او رفته است و من نیز خواهم رفت زیرا ما به پایان رسیدیم در حال حاضر دقیقاً بعد از

4 o'clock here in the UK and all ready it's time to say goodbye it's gone by so quickly

ساعت 4 اینجا در انگلستان است و همه آماده هستند که زمان خداحافظی است که خیلی سریع از بین رفت،

thanks for your company can I say a big thank you to everyone on the live chat I'm about

ممنون از همراهی شما می توانم بگویم یک تشکر بزرگ از همه در چت زنده

to sneeze by the way I'm going to sneeze way there can you believe that I just sneezed

من می خواهم عطسه کنم از راه می خواهم عطسه کنم

what a way to end the live stream see you next week and of course until the next time

. دفعه بعد

we meet here on YouTube you know what's coming next yes you do...

که اینجا در یوتیوب ملاقات می کنیم، می دانید که در آینده چه چیزی در راه است، بله، همین الان...

ta ta for now. 8-)

تا به حال. 8-)