ENGLISH ADDICT - LIVE ENGLISH LESSON 14th MAY 2025 - 366 #englishaddictwithmrduncan

Good afternoon, everyone, and welcome.

عصر همگی بخیر، و خوش آمدید. ما

Here we are.

اینجاییم.

We are now live on YouTube with something a little different.

ما اکنون با چیزی کمی متفاوت، به صورت زنده در یوتیوب حضور داریم.

I am right now performing an experiment.

الان دارم یه آزمایش انجام میدم.

Don't worry. It's not a scientific experiment.

نگران نباش. این یک آزمایش علمی نیست.

It is a YouTube experiment.

این یک آزمایش یوتیوب است.

I am at the moment streaming through my big professional camera,

در حال حاضر دارم از طریق دوربین حرفه‌ای بزرگم فیلم را پخش می‌کنم و از

using my mobile phone as the connection to the internet.

تلفن همراهم به عنوان رابط اینترنت استفاده می‌کنم.

This is the first time I've ever tried doing this on one of my English addict lessons.

این اولین باری است که سعی می‌کنم این کار را در یکی از درس‌های «اعتیاد به انگلیسی» خودم انجام دهم.

So this is now a live image.

بنابراین این اکنون یک تصویر زنده است.

One of the wonderful things about this, of course, is I can do everything through my big camera, which means

البته یکی از چیزهای فوق‌العاده در مورد این [مکان] این است که می‌توانم همه کارها را از طریق دوربین بزرگم انجام دهم، به این معنی که می‌توانیم

we can see more of the wonderful sights around this area.

مناظر شگفت‌انگیز بیشتری را در اطراف این منطقه ببینیم.

So first of all, I can't resist doing this particular thing. I'm going to do it now.

خب اول از همه، نمی‌تونم جلوی خودم رو بگیرم که این کار خاص رو انجام ندم. الان میرم انجامش میدم.

I'm going to move the camera around,

من دوربین را می‌چرخانم،

and we are going to have a look at some cows in the field that are having a lovely afternoon.

و قرار است نگاهی به چند گاو در مزرعه بیندازیم که بعدازظهر دلپذیری را سپری می‌کنند.

So this will give you an idea of how powerful this camera actually is.

بنابراین این به شما ایده‌ای می‌دهد که این دوربین واقعاً چقدر قدرتمند است.

And there they are.

و آنها آنجا هستند.

Look, there are the lovely moo cows in the field having something to eat.

ببین، گاوهای ماغ دوست‌داشتنی توی مزرعه دارن یه چیزی می‌خورن.

For those wondering, it is a hot day.

برای کسانی که کنجکاوند، هوا گرم است.

Very hot here today.

امروز اینجا خیلی گرمه.

It's around about 20 Celsius and it's beautiful.

دمای هوا حدود ۲۰ درجه سانتیگراد است و بسیار زیباست.

I couldn't resist coming out.

نتونستم جلوی خودمو بگیرم و اومدم بیرون.

I suppose the first question I should ask, and I haven't asked it yet, is can you hear me?

فکر کنم اولین سوالی که باید بپرسم، و هنوز نپرسیده‌ام، این است که صدایم را می‌شنوی؟

I suppose that is a good question, Mr.

فکر می‌کنم آقای دانکن، این سوال خوبی است

Duncan, to ask, because if we can't hear you, then this live stream is going to be very short.

، چون اگر نتوانیم صدای شما را بشنویم، این پخش زنده خیلی کوتاه خواهد بود.

So let's see.

پس بیایید ببینیم.

Can you hear me? Okay. This is a big test, baby. To see

صدایم را می‌شنوی؟ باشه. این یه امتحان بزرگه عزیزم. تا ببینم

if you can hear me.

صدایم را می‌شنوی یا نه.

All right.

خیلی خب.

So I'm hoping you can hear me.

پس امیدوارم حرفامو بشنوی.

Okay.

باشه.

If you can hear me, please say, Mr. Duncan, we can hear you clearly.

اگر صدای من را می‌شنوید، لطفاً بگویید، آقای دانکن، ما صدای شما را به وضوح می‌شنویم.

If no one says anything, then I know you can't hear me.

اگر کسی چیزی نمی‌گوید، پس می‌دانم که صدایم را نمی‌شنوی.

Thank you. Cristina.

متشکرم. کریستینا

Thank you very much for joining me today. Something a little different.

از اینکه امروز به من ملحق شدید، بسیار سپاسگزارم. چیزی کمی متفاوت.

We have a lot of wind up here as well.

اینجا هم باد زیاد داریم.

One of the problems with being hired is quite often it is windy.

یکی از مشکلات استخدام شدن این است که اغلب اوقات هوا بادخیز است.

I'm overlooking the beautiful Shropshire hills and all of the landscape that surrounds us as well.

من مشرف به تپه‌های زیبای شروپ‌شایر و تمام مناظر اطراف هستم.

I'm just going to do a little test here because I am keen to find out whether this works.

من فقط می‌خواهم اینجا یک آزمایش کوچک انجام دهم چون مشتاقم بدانم که آیا این کار می‌کند یا نه.

It is windy.

باد شدید است.

I'm overlooking the beautiful Shropshire hills.

دارم به تپه‌های زیبای شروپ‌شایر مشرف می‌شوم.

That sounds okay. Good.

این که اشکالی نداره. خوب.

Can I say hello to the live chat?

میشه به چت زنده سلام کنم؟

Don't worry. I will be revealing myself in a moment. For those who are worried.

نگران نباش. یه لحظه دیگه خودمو نشون میدم. برای کسانی که نگرانند.

Mr. Duncan, where are you?

آقای دانکن، کجایی؟

We can't see you. Come on, show yourself. I will in a moment.

ما که نمیتونیم ببینیمت. بیا، خودت را نشان بده. یه لحظه دیگه انجامش میدم.

Now we will zoom back out, and you will immediately be able to see the beautiful landscape that is surrounding me today.

حالا دوباره زوم می‌کنیم، و شما فوراً می‌توانید منظره زیبایی را که امروز مرا احاطه کرده است، ببینید.

Look at that.

به آن نگاه کن.

We are having the most wonderful weather at the moment here in England.

ما در حال حاضر اینجا در انگلیس، فوق‌العاده‌ترین آب و هوا را داریم.

It is a beautiful day

روز زیبایی است

and in a moment I will reveal myself.

و تا لحظاتی دیگر خودم را آشکار خواهم کرد.

Don't worry, I'm going to.

نگران نباش، من میرم.

By the way, I should warn you now.

راستی، الان باید بهت هشدار بدم.

I am wearing my shorts today.

من امروز شلوارک می‌پوشم.

Oh, dear. Mr. Duncan, why?

اوه، عزیزم. آقای دانکن، چرا؟

Why are you wearing your shorts? Well, I have a good reason.

چرا شورتتو پوشیدی؟ خب، دلیل موجهی دارم.

Because it's very, very hot.

چون خیلی خیلی گرمه.

That's the reason why.

دلیلش همینه.

Okay, enough of this chit chat.

خب، دیگه بسه این چرت و پرت گفتن.

I will now stand in front of the camera so you will know that I am here.

حالا جلوی دوربین می‌ایستم تا بدانید که اینجا هستم.

And I'm really, really talking to you. Live.

و من واقعاً، واقعاً دارم با تو حرف می‌زنم. زنده.

Here we go.

بفرمایید.

Oh, dear.

اوه، عزیزم.

I feel quite nervous.

احساس می‌کنم کاملاً عصبی هستم.

I don't know why I actually feel really nervous doing this.

نمی‌دانم چرا واقعاً موقع انجام این کار احساس اضطراب می‌کنم.

Here we go, then.

بفرمایید، پس.

Hi, everybody. This is Mr. Duncan in England.

سلام به همه. این آقای دانکن در انگلستان است.

How are you today?

امروز حالت چطوره؟ حالت

Are you okay? I hope so. Are you happy? I hope you are feeling happy today.

خوبه؟ امیدوارم همینطور باشد. خوشحالید؟ امیدوارم امروز احساس شادی و خوشبختی داشته باشید.

This is very strange, by the way.

اتفاقاً این خیلی عجیب است.

It feels really weird to be high up with my professional camera.

خیلی حس عجیبی داره که با دوربین حرفه‌ایم تو اوج باشم.

But I'm also talking to you live. I've never done this before.

اما من همچنین به صورت زنده با شما صحبت می‌کنم. من تا حالا این کار رو نکردم.

I did a short test earlier in the week just to see how well it functions, and it did seem to be okay.

اوایل هفته یک آزمایش کوتاه انجام دادم تا ببینم چقدر خوب کار می‌کند، و به نظر خوب می‌رسید.

So I hope it is working all right now.

بنابراین امیدوارم که الان همه چیز درست کار کند.

For those who don't know what this is, my name is Duncan.

برای کسانی که نمی‌دانند این چیست، اسم من دانکن است.

I talk about the English language sometimes

من گاهی اوقات در مورد زبان انگلیسی صحبت می‌کنم، گاهی اوقات

I will talk about certain topics.

در مورد موضوعات خاصی صحبت خواهم کرد.

Sometimes you will decide on what we talk about and sometimes we just have a little bit of fun.

بعضی وقت‌ها شما تصمیم می‌گیرید که ما در مورد چه چیزی صحبت کنیم و بعضی وقت‌ها فقط کمی خوش می‌گذرانیم.

Of course, that's what it's all about.

البته، اصل ماجرا همین است.

Life should always have its moments of fun.

زندگی همیشه باید لحظات شاد و مفرحی داشته باشد.

I have to say.

باید بگم.

By the way, I was out and about yesterday.

اتفاقاً دیروز بیرون بودم و حسابی گشتم.

I spent nearly six hours outside yesterday doing a lot of filming for a big lesson that is coming up.

دیروز نزدیک به شش ساعت را بیرون گذراندم و برای یک درس بزرگ که در پیش دارم، کلی فیلم گرفتم.

Maybe next week, perhaps at the end of next week.

شاید هفته‌ی بعد، شاید آخر هفته‌ی بعد.

So I will try to sort all of that out as well.

بنابراین من سعی خواهم کرد که همه این موارد را نیز مرتب کنم.

Can I also say something even more exciting?

یه چیز هیجان‌انگیزتر هم بگم؟

There are live captions, so if you want to have captions now on the screen,

زیرنویس‌های زنده وجود دارند، بنابراین اگر می‌خواهید زیرنویس‌ها را همین الان روی صفحه داشته باشید،

even though I am out live,

حتی با اینکه من زنده هستم،

you don't have to worry anymore because with this particular set up,

دیگر لازم نیست نگران باشید زیرا با این تنظیمات خاص، می‌توانیم

we can have the captions as I speak

زیرنویس‌ها را همزمان با صحبت من داشته باشیم

so you can activate those as well.

تا بتوانید آنها را نیز فعال کنید.

I will say hello to the live chat.

به گفتگوی زنده سلام خواهم کرد.

I have 1 or 2 things to mention today.

امروز باید به یک یا دو نکته اشاره کنم.

First of all, I have my hay fever. Of course I have my hay fever.

اول از همه، من تب یونجه دارم. البته من تب یونجه دارم.

Of course I do. I always have hay fever.

البته که این کار را می‌کنم. من همیشه تب یونجه دارم.

It seems this year that my hay fever has been around for a very long time.

انگار امسال تب یونجه مدت زیادیه که با من همراه بوده.

I just wish it would go away.

فقط کاش از بین بره.

Anyway, enough of my problems.

به هر حال، دیگر بس است از مشکلات من.

I'm sure you don't want to hear about my hay fever.

مطمئنم که نمی‌خوای در مورد تب یونجه من چیزی بشنوی.

I would imagine you want to hear about the English language.

تصور می‌کنم که می‌خواهید درباره زبان انگلیسی بشنوید.

Well, of course, English is such a good subject and it is a useful subject as well for those who,

خب، البته، انگلیسی درس خیلی خوبی است و برای کسانی که

trying to learn English these days.

این روزها سعی در یادگیری زبان انگلیسی دارند، درس مفیدی هم هست.

There are, of course, many reasons why you would want to learn English.

البته دلایل زیادی وجود دارد که چرا شما می‌خواهید زبان انگلیسی یاد بگیرید.

Many people are saying nowadays, English has been well, I suppose for many years

خیلی‌ها این روزها می‌گویند، انگلیسی خوب بوده، فکر می‌کنم سال‌هاست که

it has been an international language, a language that is spoken everywhere by so many people.

یک زبان بین‌المللی بوده، زبانی که همه جا توسط افراد زیادی صحبت می‌شود.

And I also think that English is something that is useful to have.

و همچنین فکر می‌کنم که انگلیسی چیزی است که داشتن آن مفید است.

It is a useful skill.

یک مهارت مفید است.

Can I say hello to Beatrice?

میشه به بئاتریس سلام کنم؟

Hello, Beatrice.

سلام، بئاتریس.

Nice to see you. Also.

از دیدنت خوشحالم. همچنین.

Asmaa is here. Palmira. Hello, Palmira.

اسما اینجاست. پالمیرا سلام، پالمیرا.

Nice to see you here as well.

از دیدن شما اینجا هم خوشحالم.

Something a little different today.

امروز یه چیزایی یه کم متفاوته. ما

We are outside. Live in the sun.

بیرون هستیم. در آفتاب زندگی کن.

And I am slowly burning under the hot UV rays.

و من دارم یواش یواش زیر اشعه‌های داغ فرابنفش می‌سوزم.

Oh, this is really nice.

اوه، این واقعاً قشنگه.

I have to say, the only problem is I don't have any food.

باید بگم، تنها مشکل اینه که من هیچ غذایی ندارم.

Unfortunately, I have plenty of water, but I don't have any

متأسفانه، من آب زیادی دارم، اما هیچ

actual food.

غذای واقعی ندارم.

When I got home yesterday,

دیروز که به خانه رسیدم،

Steve had left a lovely sandwich for me.

استیو یک ساندویچ خوشمزه برایم گذاشته بود.

He had left it in the fridge.

توی یخچال گذاشته بودش.

So after I arrived back home last night

دیشب که به خانه برگشتم،

because I'd been out all day filming, when I got home, Steve had left a lovely sandwich in the fridge for me.

چون تمام روز برای فیلمبرداری بیرون بودم، وقتی به خانه رسیدم، استیو یک ساندویچ خوشمزه برایم در یخچال گذاشته بود.

And I have to say, I was really ready for it.

و باید بگویم، من واقعاً برای آن آماده بودم.

By the way, I'm going to sneeze.

راستی، من عطسه خواهم کرد.

All right.

خیلی خب.

Yeah.

آره.

There we go.

بفرمایید.

Just proving

فقط دارم ثابت می‌کنم

that my hay fever at the moment is really bad.

که تب یونجه‌ام در حال حاضر واقعاً شدیده.

I'm getting.

دارم میگیرم.

Oh, yeah.

اوه، آره.

This might not be the cleverest thing coming out.

این ممکن است هوشمندانه‌ترین چیزی نباشد که از آب در می‌آید.

On a day.

در یک روز.

Like this.

مثل این.

Welcome to a new show called Mr.

به یک نمایش جدید به نام آقای

Duncan sneezes his head off.

دانکن که سرش را از جا می‌کند، خوش آمدید.

Vitesse. Hello, Vitesse.

ویتسه سلام، ویتس.

Thank you for joining me today.

از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم.

We also have Luis Mendez here today.

ما امروز لوئیس مندز را هم اینجا داریم.

Hello, Luis. Nice to see you here as well.

سلام، لوئیس. از دیدن شما اینجا هم خوشحالم.

I've just noticed my camera looks like it's

من تازه متوجه شدم که دوربینم انگار

not straight.

صاف نیست.

Wait there a moment.

یه لحظه اونجا صبر کن.

You see?

می‌بینی؟ (or: می‌بینی؟)

A slightly different view now,

حالا یه نمای کمی متفاوت،

that was very useful, because I was able to move the camera and also blow my nose at the same time.

که خیلی مفید بود، چون تونستم دوربین رو حرکت بدم و همزمان دماغم رو هم پاک کنم. بله

Yes. We are having a very nice day today.

. امروز روز خیلی خوبی رو داریم سپری می‌کنیم.

I have to say, I do feel lucky to live here.

باید بگویم، من از زندگی در اینجا احساس خوش شانسی می‌کنم.

A lot of people ask Mr. Duncan, where do you live this

خیلی‌ها از آقای دانکن می‌پرسند، شما کجا زندگی می‌کنید،

you can see here is Shropshire, the Shropshire landscape, everything here

اینجا که می‌بینید شروپ‌شایر است، مناظر شروپ‌شایر، هر چیزی که اینجا می‌بینید

you see is

Shropshire.

شروپ‌شایر است.

If you ever say to someone I live in Shropshire quite often they will reply with.

اگر به کسی بگویید که من اغلب در شروپ‌شایر زندگی می‌کنم، او با این جمله پاسخ خواهد داد.

Where is that? I've never heard of it. Where is Shropshire?

آن کجاست؟ من تا حالا در موردش چیزی نشنیده‌ام. شروپ‌شایر کجاست؟

We don't know where Shropshire is.

ما نمی‌دانیم شروپ‌شایر کجاست. به

Tell us where it is. It's very near to Wales.

ما بگو کجاست. خیلی به ولز نزدیکه.

If you know where Wales is, then Shropshire is right next to it.

اگر می‌دانید ولز کجاست، پس شروپ‌شایر درست کنار آن است.

In fact.

در واقع.

Ooh! Let's see if I move my camera around slightly more.

اوه! ببینیم دوربینم را کمی بیشتر حرکت می‌دهم یا نه.

We should be able to see into Wales. Oh my goodness.

ما باید بتوانیم ولز را ببینیم. ای خدای من.

Let's see if we can do it.

ببینیم می‌توانیم انجامش دهیم یا نه.

Come on, Mr. Duncan. Come on.

بفرمایید، آقای دانکن. بفرمایید.

We want to see Wales show. Is Wales.

ما می‌خواهیم نمایش ولز را ببینیم. ولز است. و

And, yes.

بله.

There we go.

بفرمایید.

So there we are now looking at Wales that is in Welshpool.

بنابراین اکنون ما به ولز که در ولشپول واقع شده است، نگاه می‌کنیم.

That particular place.

آن مکان خاص.

Brieden Hill is the name of that place.

تپه بریدن نام آن مکان است.

Breiden Hill and that is in Wales

تپه بریدن و آن در ولز است،

just as you go over the Welsh border, you enter a place called Welshpool and that particular hill is in Wales.

درست همانطور که از مرز ولز عبور می‌کنید، وارد مکانی به نام ولشپول می‌شوید و آن تپه خاص در ولز است.

Just proving that we can actually see Wales

فقط ثابت می‌کند که ما واقعاً می‌توانیم ولز را

from here.

از اینجا ببینیم.

Oh my goodness, my nose, my nose is running all down my face.

خدای من، دماغم، دماغم داره از تمام صورتم پایین می‌ریزه.

This is disgusting and.

این نفرت‌انگیز است و.

Right there a moment.

همین جا، یک لحظه.

Oh my goodness. Oh.

ای خدای من. اوه.

Ladies and gentlemen, I do apologise.

خانم‌ها و آقایان، من واقعاً عذرخواهی می‌کنم. الان

I am having a major hay fever incident

یه تب یونجه شدید دارم

right now.

.

Oh my goodness.

ای خدای من.

So the hill you can see at the moment is Brieden Hill.

بنابراین تپه‌ای که در حال حاضر می‌توانید ببینید، تپه بریدن است.

Brieden Hill is very high.

تپه بریدن بسیار مرتفع است.

If you go to the top of that hill you can see all around.

اگر به بالای آن تپه بروید، می‌توانید همه جا را ببینید.

In fact, there might be someone standing at the top of that hill watching me here at the top of this hill.

در واقع، ممکن است کسی بالای آن تپه ایستاده باشد و من را اینجا در بالای این تپه تماشا کند.

Although technically I am not

اگرچه از نظر فنی من

on a hill, I'm actually on the side of Wenlock Edge.

روی تپه نیستم، اما در واقع در کنار لبه ونلاک هستم.

Wenlock edge is where I, Hello to the live chat.

لبه ونلاک جایی است که من، سلام به چت زنده.

Hello, Aaron. Hello, Aaron. It's nice to see you here.

سلام، آرون. سلام، آرون. خوشحالم که اینجا می‌بینمت.

English Asia is here as well.

آسیای انگلیسی هم اینجا هست.

Hello. English. Asia,

سلام. انگلیسی. آسیا،

I am here, don't worry.

من اینجام، نگران نباش.

It's not just hills and trees.

فقط تپه و درخت نیست.

There are other things to look at as well.

موارد دیگری هم هست که باید بررسی شوند.

That's better.

اینطوری بهتره.

Including.

از جمله.

Including me.

از جمله من.

I'm sorry about that.

از این بابت متاسفم.

I'm not sure how many people actually want to see me.

مطمئن نیستم چند نفر واقعاً می‌خواهند من را ببینند.

I would assume most people want to have a look at the lovely landscape instead of staring at me.

فکر می‌کنم بیشتر مردم می‌خواهند به جای خیره شدن به من، نگاهی به منظره‌ی زیبا بیندازند.

Anyway.

به هر حال.

This feels very weird.

این حس خیلی عجیبی داره.

By the way.

ضمناً.

Very nice.

خیلی خوب.

By the way, the camera I'm using at the moment is a special camera because this was part of a donation that was made by Mr.

ضمناً، دوربینی که در حال حاضر استفاده می‌کنم یک دوربین ویژه است، چون این بخشی از اهدایی

Steve's mother.

مادر آقای استیو بود.

And this camera

و این دوربین

has been named

the Ivy camera in memory of Mr.

به یاد

Steve's lovely mum.

مادر دوست‌داشتنی آقای استیو، دوربین آیوی نامگذاری شده است.

So at the moment we are using the Ivy camera.

بنابراین در حال حاضر ما از دوربین Ivy استفاده می‌کنیم.

It's wonderful. I love this camera very much. In fact,

فوق العاده است. من این دوربین رو خیلی دوست دارم. در واقع،

I sneak down in the middle of the night and I give my camera a hug.

من نیمه شب یواشکی پایین می‌روم و دوربینم را بغل می‌کنم.

I squeeze it tightly and I say hi, I love you, I a camera, I love you so much.

محکم فشارش می‌دهم و می‌گویم سلام، دوستت دارم، من یک دوربین هستم، خیلی دوستت دارم.

It also gives me a chance to remember Mr.

همچنین به من فرصتی می‌دهد تا

Steve's mum at the same time as well.

همزمان مادر آقای استیو را نیز به یاد بیاورم.

So lots of things are going on when I think of this particular piece of equipment.

بنابراین وقتی به این قطعه خاص از تجهیزات فکر می‌کنم، اتفاقات زیادی در ذهنم می‌افتد.

We have a big event taking place in a few days from now.

چند روز دیگه یه مراسم بزرگ داریم.

We have the big Paris rendezvous taking place.

قرار ملاقات بزرگ پاریس در حال برگزاری است.

There will be myself, there will be Mr.

من، آقای

Steve and also some of you as well.

استیو و همچنین برخی از شما هم آنجا خواهیم بود.

We'll be getting together and we will be having a look around Paris, and we will have a big rendezvous,

ما دور هم جمع می‌شویم و گشتی در پاریس خواهیم زد، و یک قرار ملاقات بزرگ خواهیم داشت

which is taking place on the 1st of June in Paris.

که در اول ژوئن در پاریس برگزار می‌شود.

I won't give the location away because, well,

من مکان را لو نمی‌دهم، چون، خب،

for various reasons, to be honest.

راستش را بخواهید، به دلایل مختلف.

But it will be somewhere, somewhere in Paris.

اما جایی خواهد بود، جایی در پاریس.

Not an obvious place, by the way,

اتفاقاً جای مشخصی نیست،

but it will be somewhere lovely where we can all spend a little bit of time and have some fun.

اما جایی دوست‌داشتنی خواهد بود که بتوانیم کمی وقت بگذرانیم و خوش بگذرانیم.

So that is happening on the 1st of June, and we will be going away towards the end of May.

بنابراین این اتفاق در اول ژوئن رخ می‌دهد و ما تا پایان ماه مه به آنجا خواهیم رفت.

So we are having a few days in Paris so I can rest and relax.

بنابراین ما چند روزی را در پاریس می‌گذرانیم تا بتوانم استراحت کنم و آرامش پیدا کنم.

And of course I will be making some new English lessons as well.

و البته من چند درس جدید انگلیسی هم خواهم ساخت. در آن زمان

There will be lots of new English lessons taking place as well during that time, so I hope you will join me for that.

درس‌های جدید انگلیسی زیادی نیز برگزار خواهد شد ، بنابراین امیدوارم در آن به من بپیوندید.

If you can't be there in person, don't worry. Don't worry. If you can't be there

اگر نمی‌توانید حضوری آنجا باشید، نگران نباشید. نگران نباش. اگر نمی‌توانید واقعاً آنجا باشید

for real,

،

you can always join the live stream, which is taking place on Sunday,

همیشه می‌توانید به پخش زنده که در روز یکشنبه،

the 1st of June 2025.

اول ژوئن ۲۰۲۵ برگزار می‌شود، بپیوندید.

We might even do it again next year,

حتی ممکن است سال آینده دوباره این کار را انجام دهیم،

but not in Paris. I think next year we will do it somewhere else.

اما نه در پاریس. فکر می‌کنم سال آینده این کار را در جای دیگری انجام خواهیم داد.

Is that a good idea?

آیا این ایده خوبی است؟

I think so,

فکر می‌کنم،

wow, this is

وای، این

a really amazing feeling.

واقعاً یک حس شگفت‌انگیز است.

I don't know why when you are in the middle of nowhere, when you are in a place

نمی‌دانم چرا وقتی وسط ناکجاآباد هستی، وقتی در جایی هستی

that is far away from other people, it does feel as if you have the world to yourself.

که از بقیه آدم‌ها خیلی دور است، انگار دنیا مال خودت است.

It almost feels as if you are the only person in the world.

تقریباً احساس می‌کنید که انگار تنها فرد دنیا هستید.

But of course, I'm not.

اما البته، من اینطور نیستم.

I'm sharing it with 8 billion other people, which is okay.

من آن را با ۸ میلیارد نفر دیگر به اشتراک می‌گذارم، که اشکالی ندارد.

It's fine.

اشکالی نداره.

I don't want to be greedy.

نمی‌خواهم حرص بخورم.

I don't want everything to myself.

من همه چیز را برای خودم نمی‌خواهم.

I don't mind sharing the planet with other people, to be honest.

راستش را بخواهید، از اینکه این سیاره را با دیگران تقسیم کنم، ابایی ندارم.

Thank you.

متشکرم.

English Asia.

آسیای انگلیسی.

Best video from live video. Maybe you have got the best camera.

بهترین ویدیو از ویدیوی زنده. شاید شما بهترین دوربین را داشته باشید.

I do have a very good camera. This camera by the way, just in case you are interested.

من یه دوربین خیلی خوب دارم. راستی، این دوربین، فقط برای اینکه اگر علاقه‌مند باشید. می‌دانم

I know a lot of people are really bored when I talk about cameras and equipment, but this camera is not a normal camera.

خیلی‌ها وقتی در مورد دوربین و تجهیزات صحبت می‌کنم، واقعاً حوصله‌شان سر می‌رود، اما این دوربین یک دوربین معمولی نیست.

This is actually used for television. Oh, Mr. Duncan,

این در واقع برای تلویزیون استفاده می‌شود. اوه، آقای دانکن،

fancy pants.

شلوار شیک.

So it is a very good camera and it is able to do all sorts of things.

بنابراین دوربین بسیار خوبی است و قادر به انجام انواع کارها است.

In fact, I'm still learning how to use this camera because it's very sophisticated, as you can see,

در واقع، من هنوز دارم یاد می‌گیرم که چطور از این دوربین استفاده کنم، چون همانطور که می‌بینید خیلی پیشرفته است،

because I am able to broadcast life through it

چون می‌توانم از طریق آن زندگی را

with a wonderful picture as well, which is always nice.

با یک تصویر فوق‌العاده پخش کنم، که همیشه خوب است.

A lot of people complain about YouTube sometimes when people put videos on, maybe they upload a video or perhaps they go live.

خیلی از مردم گاهی اوقات وقتی کسی ویدیویی را در یوتیوب قرار می‌دهد، از آن شکایت می‌کنند، شاید ویدیویی را آپلود کند یا شاید به صورت زنده پخش کند.

Quite often the picture might not be very good, or of course the sound might not be good.

اغلب اوقات ممکن است تصویر خیلی خوب نباشد، یا البته صدا ممکن است خوب نباشد.

And I think that is a very important thing to remember if you are ever doing anything as a performance.

و فکر می‌کنم اگر قرار است کاری را به عنوان اجرا انجام دهید، این نکته‌ی بسیار مهمی است که باید به خاطر داشته باشید .

Sound for me is the most important part.

صدا برای من مهمترین بخش است.

The sound is always more important because that is what most people want to do.

صدا همیشه مهم‌تر است، چون این چیزی است که اکثر مردم می‌خواهند انجام دهند.

They want to hear, they want to listen to something, maybe a song, maybe a poem being read out,

آنها می‌خواهند بشنوند، می‌خواهند به چیزی گوش دهند، شاید یک آهنگ، شاید یک شعر که با صدای بلند خوانده می‌شود،

or perhaps you are learning English as a second language.

یا شاید شما در حال یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم هستید.

Yes, this is very similar.

بله، این خیلی شبیه است.

In fact, it's the same camera.

در واقع، این همان دوربین است.

There's a lot of TV stations used when they are gathering news or doing live broadcasts.

ایستگاه‌های تلویزیونی زیادی برای جمع‌آوری اخبار یا پخش زنده استفاده می‌شوند.

So yes, it is, but this is definitely an upgrade.

بله، همینطور است، اما این قطعاً یک ارتقا است.

I suppose you would describe this as an upgrade to upgrade something is to go one step higher.

فکر می‌کنم شما این را به عنوان ارتقا به چیزی به معنای یک پله بالاتر رفتن توصیف می‌کنید.

So this is an upgrade anyway.

بنابراین، این به هر حال یک ارتقا است.

I don't want to talk for too long about cameras because I'm sure

نمی‌خواهم خیلی طولانی در مورد دوربین‌ها صحبت کنم، چون مطمئنم

not everyone wants to hear about it.

همه نمی‌خواهند در موردش بشنوند.

Shall we change the view?

آیا دیدگاه را تغییر دهیم؟

Okay, then we will move the camera over there a little bit.

باشه، پس دوربین رو یه کم اونجا جابجا می‌کنیم.

We will have a look at something else.

ما به چیز دیگری نگاهی خواهیم انداخت.

Okay.

باشه.

For those who watch my videos a lot, you will know where this is.

اونایی که زیاد ویدیوهامو میبینن میدونن اینجا کجاست.

This is the Wrekin.

این ورکین است.

I will spell it for you.

من آن را برای شما هجی خواهم کرد.

W R E K I N ... Wrekin.

رِکین ... رِکین.

This is the Wrekin Hill in Shropshire.

اینجا تپه ورکین در شروپ‌شایر است.

It is a very famous landmark.

این یک بنای تاریخی بسیار معروف است.

And most people around here love.

و بیشتر آدم‌های اینجا عاشقش هستند.

Watching the Wrekin, it is something they enjoy looking at because it always reminds them that they live in Shropshire.

تماشای رِکین چیزی است که آنها از دیدن آن لذت می‌برند، زیرا همیشه به آنها یادآوری می‌کند که در شروپ‌شایر زندگی می‌کنند.

It always tells them, yes.

همیشه به آنها می‌گوید، بله.

We live in a beautiful place.

ما در جای زیبایی زندگی می‌کنیم.

Vytas says Mr Duncan

ویتس می‌گوید آقای دانکن،

I recommend purchasing a drone with a camera.

من خرید یک پهپاد دوربین‌دار را توصیه می‌کنم.

Well, that is not a very good idea. I will be honest with you.

خب، این ایده خیلی خوبی نیست. من با شما صادق خواهم بود. این روزها

Having a drone in the UK

داشتن پهپاد در بریتانیا

is not a good idea these days, because a lot of people don't like drones.

ایده خوبی نیست، چون خیلی از مردم پهپاد دوست ندارند.

They don't like the fact that people fly over your house

آنها از این واقعیت که مردم از بالای خانه شما

or fly over private buildings and film as they go over.

یا ساختمان‌های خصوصی پرواز می‌کنند و هنگام عبور فیلم می‌گیرند، خوششان نمی‌آید.

So there are a lot of people who don't

بنابراین افراد زیادی هستند که

like drones very much.

خیلی از پهپادها خوششان نمی‌آید.

Mr. Duncan, any good news about those people in search of wild orchids out there?

آقای دانکن، خبر خوبی در مورد افرادی که دنبال ارکیده وحشی هستن دارید؟

Do you remember them? Oh, yes. That was last year.

آیا آنها را به خاطر دارید؟ اوه، بله. پارسال همین موقع بود.

Yes there is.

بله، وجود دارد.

There is an area in Much Wenlock that has been.

منطقه‌ای در ماچ ونلاک وجود دارد که قبلاً این اتفاق افتاده است.

Well, it's a kind of reserve, a nature reserve.

خب، این یه جورایی منطقه حفاظت‌شده‌ست، یه منطقه حفاظت‌شده طبیعی.

So every year they allow all of the plants and all of the other

بنابراین هر سال آنها به همه گیاهان و

types of bushes,

انواع دیگر بوته‌ها،

hawthorn and I suppose heather as well.

زالزالک و گمان می‌کنم خلنگ نیز اجازه کاشت می‌دهند.

They allow it all to grow naturally.

آنها اجازه می‌دهند همه چیز به طور طبیعی رشد کند.

But of course once a year they also go up there and cut it as well.

اما البته سالی یک بار هم به آنجا می‌روند و آن را هم کوتاه می‌کنند.

They will trim everything back.

آنها همه چیز را دوباره مرتب خواهند کرد.

But yes, you are right, wild orchids.

اما بله، حق با شماست، ارکیده‌های وحشی.

They are not easy to find these days and some people do

این روزها پیدا کردن آنها آسان نیست و برخی افراد

go in search of them.

به دنبال آنها می‌روند.

Christina says, did you go up that hill a few years ago?

کریستینا می‌گوید، چند سال پیش از آن تپه بالا رفتی؟

Yes I did, I think I made a video way back.

بله، فکر کنم خیلی وقت پیش یه ویدیو درست کردم.

I think it was in 2008

فکر می‌کنم سال ۲۰۰۸ بود

where I actually went to the top of the Wrekin.

که واقعاً به بالای ورکین رفتم.

I don't even know if it's still on my YouTube channel.

حتی نمی‌دانم هنوز در کانال یوتیوبم هست یا نه.

I think it may have been deleted.

فکر کنم شاید حذف شده باشه. فکر می‌کنم

I'm sure the music that I used in the video was flagged for copyright, I think.

مطمئنم موسیقی‌ای که در ویدیو استفاده کردم، به دلیل کپی‌رایت علامت‌گذاری شده بود.

So I might be wrong.

پس ممکنه اشتباه کنم.

Sorry I'm spoiling your view.

ببخشید که دارم دیدگاهت رو خراب می‌کنم.

Very weird, very strange.

خیلی عجیبه، خیلی عجیبه.

It's.

این است.

How high is the Wrekin?

ارتفاع رِکین چقدر است؟

It is 1300ft high.

ارتفاع آن ۱۳۰۰ فوت است.

At the summit.

در اجلاس سران.

At the peak

در اوج

1300ft.

۱۳۰۰ فوت.

It's not high now.

الان بالا نیست.

I know there are many, many other mountains and hills that are much higher than that one over there.

می‌دانم که کوه‌ها و تپه‌های بسیار بسیار دیگری وجود دارند که بسیار بلندتر از آن یکی هستند.

I know it is true,

می‌دانم که این درست است،

but still there is something rather majestic about the Wrekin.

اما با این حال، چیزی باشکوه در مورد رِکین وجود دارد.

I have to say it is a wonderful place.

باید بگم جای فوق‌العاده‌ایه.

I haven't been up there for quite a long time.

خیلی وقته که اون بالا نرفتم.

Mr. Steve often makes a joke about going the Wrekin.

آقای استیو اغلب در مورد رفتن به ورکین شوخی می‌کند.

As a way of getting fit, which of course is something I have to do.

به عنوان راهی برای تناسب اندام، که البته کاری است که باید انجام دهم. می‌بینی

I have to do that, you see, because I'm going to be in Paris and I will be running around the streets of Paris like a crazy person.

، مجبورم این کار را بکنم، چون قرار است در پاریس باشم و مثل دیوانه‌ها در خیابان‌های پاریس بدوم.

So I do have to make sure that I am 100% fit by then.

بنابراین باید مطمئن شوم که تا آن زمان ۱۰۰٪ آماده هستم.

For those wondering what this is, this is a live stream.

برای کسانی که می‌پرسند این چیست، این یک پخش زنده است. من و

It is English Addict with Mr Duncan

آقای دانکن، «معتاد انگلیسی» هستیم

and I am out and about live enjoying some of the wonderful scenic sights

و بیرون از خانه هستیم و از مناظر شگفت‌انگیز

around this area.

این منطقه لذت می‌بریم.

Okay.

باشه.

I've really zoomed in now

من واقعاً زوم کردم، الان روی

I've zoomed in

around 15 miles away.

حدود ۲۴ کیلومتر دورتر زوم کردم.

That is the town of Shrewsbury.

آن شهر شروزبری است.

You can see now on your screens.

اکنون می‌توانید روی صفحه نمایش‌های خود ببینید.

So that is a round about 15 miles away from here.

بنابراین، آن حدود ۱۵ مایل از اینجا فاصله دارد.

And you can see there are various tall structures.

و می‌توانید ببینید که سازه‌های بلند مختلفی وجود دارد.

There are churches.

کلیساها وجود دارند.

I think there are three churches in the centre of Shrewsbury.

فکر می‌کنم سه کلیسا در مرکز شروزبری وجود دارد.

I haven't been to Shrewsbury for such a long time.

خیلی وقته که به شروزبری نرفته‌ام.

I really must go there again.

من واقعاً باید دوباره به آنجا بروم.

Wouldn't it be fun to do some filming around Shrewsbury?

فیلمبرداری اطراف شروزبری جالب نمیشه؟

Because I've never actually made an English lesson in Shrewsbury,

چون من تا حالا تو شروزبری کلاس زبان انگلیسی برگزار نکردم،

so maybe later this year I should do that, or even

شاید اواخر امسال این کار رو بکنم، یا حتی

do a live stream from the centre of Shrewsbury. Oh,

یه پخش زنده از مرکز شروزبری داشته باشم. اوه،

I've only done that once before and it wasn't very good because it was raining.

من قبلاً فقط یک بار این کار را کرده بودم و خیلی خوب نشد چون باران می‌بارید.

So the next time I decide to do a live stream in Shrewsbury, I will make sure that

بنابراین دفعه‌ی بعدی که تصمیم بگیرم در شروزبری اجرای زنده داشته باشم، مطمئن می‌شوم که

it isn't raining.

باران نبارد.

Because.

زیرا.

No one wants that.

هیچ کس این را نمی‌خواهد.

Claudia.

کلودیا

Hello, Claudia.

سلام، کلودیا.

What's cooking?

چی داره میپزه؟

Claudia, what have you got in your pocket?

کلودیا، چی تو جیبت داری؟

What's Google cooking?

گوگل چه چیزی می‌پزد؟

Cooking?

آشپزی؟

Claudia.

کلودیا

Is it something spicy and hot?

آیا چیزی تند و گرم است؟

Is it something salty or not?

آیا چیزی شور است یا نه؟

Oh, Claudia,

اوه، کلودیا،

what is in your pot?

توی قابلمه‌ات چیه؟

Where the cow.

جایی که گاو است.

We have some moo cows.

ما چند تا گاو داریم که ماغ می‌کشند. ما

We have moo cows. There are some cows in the field. Down the bottom.

گاوهای ماغ کش داریم. تعدادی گاو در مزرعه هستند. پایینِ پایین.

There are some adult females, and there are a few calves as well.

تعدادی ماده بالغ و چند بچه نیز وجود دارد.

At this time of year,

در این زمان از سال،

there are many newborn animals wandering around.

حیوانات تازه متولد شده زیادی در اطراف پرسه می‌زنند.

There is another field in the distance where there are some sheep and lambs.

در دوردست‌ها، مزرعه‌ی دیگری هست که در آن چند گوسفند و بره نگهداری می‌شوند.

You might also be able to hear someone

همچنین ممکن است بتوانید صدای

flying their plane overhead.

پرواز هواپیمای کسی را از بالای سرتان بشنوید.

They sound very excited in their plane.

آنها در هواپیمایشان خیلی هیجان‌زده به نظر می‌رسند.

I wonder what they are doing.

من تعجب می‌کنم که آنها چه کار می‌کنند.

I think they are looping the loop.

فکر کنم دارن حلقه رو دور می‌زنن.

Loop the loop.

حلقه را حلقه کنید.

That is where you invert the plane completely.

این جایی است که شما صفحه را کاملاً وارونه می‌کنید.

You go around in a giant loop

شما در یک حلقه‌ی غول‌پیکر می‌چرخید

and for part of that manoeuvre you are upside down.

و برای بخشی از این حرکت، وارونه هستید.

I don't like the sound of that.

من از اون صدا خوشم نمیاد.

No, I don't like the sound of that at all.

نه، من اصلاً از این صدا خوشم نمی‌آید.

I'm loving some of the live chat today.

من عاشق بعضی از چت‌های زنده‌ی امروز هستم.

It's very nice to see you here.

خیلی خوشحالم که اینجا می‌بینمت.

Claudia says I am sweeping the floor.

کلودیا می‌گوید دارم زمین را جارو می‌کنم.

I am sweeping the floor whilst listening to you.

من در حالی که به حرف‌های شما گوش می‌دهم، زمین را جارو می‌کنم.

Hello, lunatic moon.

سلام ای ماهِ دیوانه.

Mr. Duncan, I love this place. Where is it?

آقای دانکن، من عاشق اینجام. کجاست؟

This is Much Wenlock in Shropshire.

اینجا ماچ ونلاک در شروپ‌شایر است.

Shropshire is a county.

شروپ‌شایر یک شهرستان است.

It is right next to Wales.

درست در کنار ولز قرار دارد.

If you can find Wales on the map,

اگر بتوانید ولز را روی نقشه پیدا کنید،

you can also find Shropshire, which is.

می‌توانید شروپ‌شایر را نیز روی نقشه پیدا کنید.

Which is right next to it. It's very easy to find.

که درست کنارش قرار دارد. پیدا کردنش خیلی راحته.

And the place I am living in is Much Wenlock.

و جایی که من در آن زندگی می‌کنم ماچ ونلاک است.

The air must be very healthy there.

هوای آنجا باید خیلی سالم باشد.

Well, it is healthy.

خب، سالم است.

The air is healthy.

هوا سالم است.

Unfortunately, there is lots of pollen floating around at the moment which has been

متأسفانه، در حال حاضر گرده‌های زیادی در هوا معلق هستند که باعث

creating 1 or 2 problems with my hay fever.

ایجاد یک یا دو مشکل در تب یونجه من شده است.

Unfortunately.

متأسفانه.

Yes, the place I am in is called Much Wenlock,

بله، جایی که من در آن هستم، ماچ ونلاک نام دارد،

a small town very famous for being the inspiration

شهری کوچک که به خاطر الهام‌بخش بودن

for the modern Olympic Games. That is

برای بازی‌های المپیک مدرن بسیار مشهور است. این

one of the things that Much Wenlock is famous for.

یکی از چیزهایی است که ماچ ونلاک به خاطرش مشهور است.

Also, it is the place where Mr.

همچنین، اینجا جایی است که آقای

Duncan lives.

دانکن زندگی می‌کند.

The air is okay, but there is too much pollen floating around

هوا خوب است، اما گرده‌های زیادی در هوا معلق هستند

and it keeps making me sneeze.

و باعث می‌شوند مدام عطسه کنم.

Here.

اینجا.

There are many different types of crop growing in this area and in that field.

انواع مختلفی از محصولات کشاورزی در این منطقه و در آن مزرعه کشت می‌شوند.

Now, over the years, more and more farms have been planting that particular type of.

حالا، با گذشت سال‌ها، مزارع بیشتر و بیشتری آن نوع خاص را کشت می‌کنند.

But this year, there doesn't seem to be much.

اما امسال، انگار خیلی خبری نیست.

I don't know why.

Maybe the farmers have decided to start growing. New.

نمی‌دانم چرا.

شاید کشاورزان تصمیم گرفته‌اند که کشت را شروع کنند. جدید.

If you are wondering, don't worry, don't worry.

اگر نگران هستید، نگران نباشید، نگران نباشید.

The live stream will be normal on Sunday.

پخش زنده از روز یکشنبه به روال عادی خود باز خواهد گشت.

We will be back in the studio on Sunday.

یکشنبه دوباره به استودیو برمی‌گردیم.

I think the connection should be back.

فکر کنم باید دوباره ارتباط برقرار بشه.

Yeah, it should be back now because we have a slightly better signal.

آره، الان باید برگرده چون سیگنال یه کم بهتر شده.

Oh. Very nice.

اوه. خیلی خوب.

One of the problems with doing this type of live

یکی از مشکلات انجام این نوع

stream is you have to make sure you have a good signal,

پخش زنده این است که باید مطمئن شوید سیگنال خوبی دارید،

because if you don't have a good signal, then you can't connect to the internet.

زیرا اگر سیگنال خوبی نداشته باشید، نمی‌توانید به اینترنت متصل شوید.

We should be back now.

الان باید برمی‌گشتیم.

It should be okay now.

الان باید اوکی شده باشه.

One of the problems with living in the countryside, of course, is quite often you don't have good connection to the internet.

البته یکی از مشکلات زندگی در حومه شهر، اغلب اوقات این است که شما اتصال خوبی به اینترنت ندارید.

Sadly, in this area,

متاسفانه در این منطقه،

the internet connection is not great.

اینترنت پرسرعت نیست.

Especially with mobile signals for your cell phones and your live streams.

مخصوصاً با سیگنال‌های موبایل برای تلفن‌های همراه و پخش زنده شما.

Quite often the signal is not very good,

اغلب اوقات سیگنال خیلی خوب نیست،

so it does take me a long time to find a place where there is a good mobile phone signal.

بنابراین خیلی طول می‌کشد تا جایی را پیدا کنم که سیگنال تلفن همراه خوبی داشته باشد.

Hello, Sajjad.

سلام سجاد.

Sajjad Ganim, where is this place? This place

سجاد گانیم، اینجا کجاست؟ اینجا

is Much Wenlock in Shropshire.

ماچ ونلاک در شروپ‌شایر است.

This is England on a beautiful day.

اینجا انگلستان در یک روز زیبا است.

I have to say, we have had some amazing weather over the past few days.

باید بگویم، در چند روز گذشته آب و هوای فوق‌العاده‌ای داشتیم.

We had some strange weather two days ago.

دو روز پیش حال و هوای عجیبی داشتیم.

Two days ago we had lots of thunderstorms and rain.

دو روز پیش رعد و برق و باران زیادی داشتیم.

But then everything went nice again.

اما بعد دوباره همه چیز خوب پیش رفت.

And now we have this beautiful

و حالا ما این

summer weather.

هوای تابستانی زیبا را داریم.

It really does feel as if summer is now in the air.

واقعاً حس می‌کنم که تابستان از راه رسیده است.

Literally.

به معنای واقعی کلمه.

Hello, Giovanni.

سلام، جیووانی.

Giovanni, Revathi.

جیووانی، رواتی.

Also we have who else is here today?

همچنین داریم: چه کس دیگری امروز اینجا است؟

I don't want to forget anyone.

نمی‌خواهم کسی را فراموش کنم.

I'm trying to see the live chat among Trem.

دارم سعی می‌کنم چت زنده بین ترم رو ببینم.

Hello and nice to see you here today.

سلام و خوشحالم که امروز اینجا می‌بینمتان.

Very nice.

خیلی خوب.

I hope you are enjoying the unusual site today because we don't normally do this,

امیدوارم از این سایت غیرمعمول امروز لذت برده باشید، چون ما معمولاً این کار را نمی‌کنیم،

but because I wanted to try out my new camera

اما می‌خواستم دوربین جدیدم را امتحان کنم

and see if I could connect my camera to the internet.

و ببینم می‌توانم دوربینم را به اینترنت وصل کنم یا نه.

And it would appear that I can.

و به نظر می‌رسد که می‌توانم.

Which is quite good news really, because it means I can do it again.

که واقعاً خبر خیلی خوبی است، چون یعنی می‌توانم دوباره این کار را انجام دهم.

Can I say hello to Tall Russian?

میشه به روس قدبلند سلام کنم؟

Hello, tall Russian.

سلام، قد بلند روسی.

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز اینجا می‌بینمت.

Tall Russian I know I've seen you on here before because I remember your name.

روس قدبلند، می‌دانم که قبلاً تو را اینجا دیده‌ام چون اسمت را یادم مانده.

I do remember your name because

اسمت رو یادمه چون

I remember asking.

یادمه پرسیدم.

How tall are you?

قدت چقدره؟

I know it's a personal question.

می‌دانم سوال شخصی است.

Some people are going to say, Mr.

بعضی‌ها خواهند گفت، آقای

Duncan, it is a personal question.

دانکن، این یک سوال شخصی است.

Giovanni asks a question about my dishwasher.

جیووانی در مورد ماشین ظرفشویی من سوالی می‌پرسد.

Is your dishwasher still working? Yes.

ماشین ظرفشوییت هنوز کار می‌کنه؟ بله.

Fortunately,

خوشبختانه،

the dishwasher in our kitchen is still working.

ماشین ظرفشویی آشپزخانه ما هنوز کار می‌کند.

We did have some problems with it,

ما با آن مشکلاتی داشتیم،

but for some reason it decided to fix itself.

اما به دلایلی تصمیم گرفتیم خودمان آن را حل کنیم.

Although it is over 40 years old,

با اینکه بالای ۴۰ سال قدمت داره،

I will say that it is over 40 years old.

من میگم که بالای ۴۰ سال قدمت داره.

Some machines

بعضی از دستگاه‌هایی

that you buy or some things that you buy or you bought years ago still work.

که می‌خرید یا بعضی چیزهایی که می‌خرید یا سال‌ها پیش خریده‌اید، هنوز کار می‌کنند.

I always find that amazing.

من همیشه آن را شگفت‌انگیز می‌دانم.

These days when you buy something from the shops, maybe a piece of electronic equipment,

این روزها وقتی چیزی از مغازه می‌خرید، مثلاً یک قطعه الکترونیکی،

you almost expect it not to work,

تقریباً انتظار دارید که کار نکند،

you almost expect it to fail.

تقریباً انتظار دارید که خراب شود.

I don't know why.

نمی‌دانم چرا.

There are a lot of grannies around.

مادربزرگ‌های زیادی دور و برمان هستند.

I've just noticed on the live chat there are a lot

من همین الان توی چت زنده متوجه شدم که کلی

of Giovanni's.

جیووانی اونجا هست.

We have Giovanni Rivette, De.

ما جیووانی ریوت، دی. را داریم.

And Giovanni Romano.

و جیووانی رومانو.

And Giovanni Ferrari.

و جیووانی فراری.

There.

آنجا.

I will be going in a moment, by the way.

راستی، من یه لحظه دیگه میرم.

Don't worry.

I will not be taking up much more of your time.

نگران نباش.

بیشتر از این وقتتان را نمی‌گیرم.

I am 160cm.

من قدم ۱۶۰ سانتی‌متر است.

That's not very tall.

اینکه خیلی بلند نیست.

I'm over 183cm.

من قدم بالای ۱۸۳ سانتی‌متر است.

My height 183cm.

قد من ۱۸۳ سانتی‌متر است.

I am a very tall person.

من آدم خیلی قدبلندی هستم.

That's what most people say when they meet me.

این چیزی است که اکثر مردم وقتی من را می‌بینند می‌گویند.

I know Beatriz, I was just joking.

می‌دونم بئاتریس، فقط داشتم شوخی می‌کردم.

Ferrari is Franco, not Giovanni?

فراری فرانکو است نه جیووانی؟

I know I was joking, that was a joke. Beatriz.

می‌دانم شوخی کردم، شوخی بود. بئاتریس

A little joke, joke joke joke joke.

یه شوخی کوچولو، شوخی شوخی شوخی.

Oh, this is so nice.

اوه، این خیلی خوبه.

I don't want to go back home, to be honest.

راستش را بخواهی، دلم نمی‌خواهد به خانه برگردم.

I want to stay here all afternoon.

دلم می‌خواد تمام بعد از ظهر اینجا بمونم.

The only problem is.

تنها مشکل این است.

I am hungry

من گرسنه‌ام

and I haven't had anything to eat today,

و امروز چیزی برای خوردن نداشته‌ام،

so I will have to go back to eat some food

بنابراین باید به زودی برگردم و کمی غذا بخورم

soon.

.

Okay.

باشه.

I'm bored with this view.

از این منظره خسته شدم.

She pees.

او ادرار می‌کند.

A small village.

یک روستای کوچک.

Sheep or sheep?

گوسفند یا گوسفند؟

Sheep.

گوسفند

It is time for lunch.

وقت ناهار است.

No, Mr. Duncan. Yes. You're right. I think I should be having some lunch soon.

نه، آقای دانکن. بله. حق با شماست. فکر کنم باید زودتر ناهار بخورم.

Even though it is nearly 3:00.

با اینکه ساعت نزدیک ۳ است.

I'm having a very late lunch today.

من امروز ناهار خیلی دیر می‌خورم.

Is the bamboo in your country, Mr. Duncan?

آیا بامبو در کشور شماست، آقای دانکن؟

Well, that is a very interesting question, because we do have bamboo here,

خب، این سوال خیلی جالبی است، چون ما اینجا بامبو داریم،

but a lot of people normally grow it in their gardens for decoration.

اما خیلی از مردم معمولاً آن را در باغچه‌هایشان برای تزئین می‌کارند.

So I hope that answers your question.

بنابراین امیدوارم که این به سوال شما پاسخ دهد.

We do have bamboo, but I don't think we produce it for for use as a material.

ما بامبو داریم، اما فکر نمی‌کنم آن را برای استفاده به عنوان یک ماده تولید کنیم.

But a lot of people do like to have bamboo growing in that garden.

اما بسیاری از مردم دوست دارند در آن باغ بامبو پرورش دهند.

Apparently it makes a very good

ظاهراً

screen

if you want to block out the neighbours.

اگر می‌خواهید جلوی همسایه‌ها را بگیرید، پرده خیلی خوبی می‌شود.

Bamboo is apparently very good for that.

ظاهراً بامبو برای این کار خیلی خوب است.

What a spectacular country it is.

چه کشور دیدنی و جذابی است.

I am in love with it, so interested in it. Thank you Giovanni. That's very kind of you to say.

من عاشقش هستم، خیلی بهش علاقه دارم. ممنون جیووانی. این خیلی لطف داری که اینو میگی.

I hope

امیدوارم از

you are enjoying this. Something different.

این لذت برده باشید. چیزی متفاوت.

Don't worry, I won't be doing this all the time.

نگران نباش، من همیشه این کار را نخواهم کرد.

But I thought today I would try and see if I could get my phone to plug into my big camera

اما فکر کردم امروز امتحان کنم و ببینم می‌توانم گوشی‌ام را به دوربین بزرگم وصل کنم

so we can have some fun looking around

تا بتوانیم کمی در اطراف

the area in which I live.

منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنم خوش بگذرانیم.

Wonderful day!

روز فوق‌العاده‌ای بود!

Oh my goodness. Oh!

ای خدای من. اوه!

Oh my goodness.

ای خدای من.

We're getting really close now,

داریم خیلی نزدیک میشیم، به

I would say that this is a very typical village.

نظرم اینجا یه روستای خیلی معمولیه.

You can see lots of small houses and also a church as well.

می‌توانید تعداد زیادی خانه کوچک و همچنین یک کلیسا را ​​ببینید.

Churches.

کلیساها

There are lots of churches in this area.

کلیساهای زیادی در این منطقه وجود دارد.

Yes, that is actually a church.

بله، آن در واقع یک کلیسا است.

Most small villages will have their own church

بیشتر روستاهای کوچک در ماچ ونلاک کلیسای مخصوص به خود را دارند

in Much Wenlock.

.

We have a church and in this particular place there is a very small church, a local church

ما یک کلیسا داریم و در این مکان خاص، یک کلیسای بسیار کوچک هم هست، یک کلیسای محلی

for the people who live there to go in and say that prayer has.

برای مردمی که آنجا زندگی می‌کنند تا به آنجا بروند و بگویند که دعا تأثیر داشته است.

So that tower, you can see, is actually a church.

بنابراین، آن برج، همانطور که می‌بینید، در واقع یک کلیسا است.

It is a church.

یک کلیسا است.

I do like some live lessons outside this time of year, not only from your studio.

من کلاس‌های حضوری خارج از این موقع سال رو دوست دارم، نه فقط از استودیوی شما.

A nice pair of camping chairs and some notes.

یک جفت صندلی کمپینگ خوب و چند یادداشت.

It should be lovely indeed.

واقعاً باید دوست‌داشتنی باشد.

Well, I did bring something with me to show you today, but unfortunately, because the weather is so lovely

خب، من امروز چیزی با خودم آوردم که به شما نشان بدهم، اما متأسفانه، چون هوا خیلی خوب

and bright and it's also very

و روشن است و اینجا هم خیلی

windy up here,

باد می‌وزد،

it's really, really windy up here.

اینجا واقعاً، واقعاً باد شدیدی می‌وزد.

You might not be able to tell from the video, but there is quite a strong gale blowing around my ears.

شاید از روی ویدیو نتوانید تشخیص دهید، اما طوفان شدیدی در اطراف گوش‌هایم می‌وزد.

Is there a supermarket in that village? No there isn't.

آیا در آن روستا سوپرمارکت وجود دارد؟ نه، وجود ندارد.

So the village you are looking at now on your screen does not have a supermarket.

بنابراین روستایی که الان روی صفحه نمایش خود می‌بینید، سوپرمارکت ندارد.

So if anyone wants to go to the shops, they have to get in the car and drive.

بنابراین اگر کسی بخواهد به مغازه‌ها برود، باید سوار ماشین شود و رانندگی کند.

But of course you have

اما البته

a couple of towns very close, very nearby, including Much Wenlock.

چند شهر خیلی نزدیک، خیلی نزدیک، از جمله ماچ ونلاک وجود دارد.

Of course.

البته.

Here in Much Wenlock we have, we have about three supermarkets.

اینجا در ماچ ونلاک، حدود سه سوپرمارکت داریم.

Good supermarkets. They're okay. They're not too bad.

سوپرمارکت‌های خوب. حالشون خوبه. خیلی هم بد نیستند.

So there is always a place to buy your groceries.

بنابراین همیشه جایی برای خرید مواد غذایی مورد نیازتان وجود دارد.

Maybe you run out of milk.

شاید شیرت تموم شده.

Which happens quite often.

که اغلب اتفاق می‌افتد.

I don't know why.

نمی‌دانم چرا.

I always seem to find that we are always in a state

من همیشه متوجه می‌شوم که ما هر روز در وضعیتی هستیم که

of running out of milk every single day.

شیرمان تمام می‌شود.

There never seems to be enough milk in the fridge.

انگار هیچ‌وقت شیر ​​کافی توی یخچال نیست.

I don't know why.

نمی‌دانم چرا.

Peter says in the wild, bamboo grows in tropical and subtropical regions of Asia.

پیتر می‌گوید بامبو در طبیعت، در مناطق گرمسیری و نیمه‌گرمسیری آسیا رشد می‌کند.

Yes, that is true.

بله، این درست است.

That is true. Yes.

این درست است. بله.

And it is, I suppose you would call it a material that is grown and used for building.

و این، فکر می‌کنم شما آن را ماده‌ای می‌نامید که پرورش داده می‌شود و برای ساختمان‌سازی استفاده می‌شود.

I think it's used for reinforcing

فکر کنم برای مقاوم سازی

buildings.

ساختمان ها استفاده میشه.

I remember seeing a video a few years ago where they were actually using bamboo

یادم می‌آید چند سال پیش ویدیویی دیدم که در آن واقعاً از بامبو

to, to put around a building that was being constructed.

برای قرار دادن دور ساختمانی که در حال ساخت بود استفاده می‌کردند.

They were actually using bamboo as scaffolding.

آنها در واقع از بامبو به عنوان داربست استفاده می‌کردند.

Which I found

rather fascinating, to be honest, I'd never seen that before.

که به نظرم

خیلی جذاب بود، راستش را بخواهید، قبلاً هرگز چنین چیزی ندیده بودم.

Is there a cinema in Much Wenlock?

آیا در ماچ ونلاک سینما وجود دارد؟

There is a cinema.

سینما وجود دارد.

We have an art centre called the Edge Art centre, and there is a cinema, a very small cinema.

ما یک مرکز هنری به نام مرکز هنری اِج داریم و یک سینما هم هست، یک سینمای خیلی کوچک.

But yes, they do show films there,

بله، آنها آنجا فیلم نمایش می‌دهند،

but it isn't like one of those big cinemas.

اما مثل یکی از آن سینماهای بزرگ نیست.

It's not like one of those big

نه شبیه یکی از آن

multiplex cinemas, nothing like that.

سینماهای بزرگ چند طبقه است، نه چیزی شبیه آن.

Ung is in Vietnam.

اونگ در ویتنام است.

Hello, Vietnam. In Vietnam there is a lot of bamboo,

سلام، ویتنام. در ویتنام بامبو زیاد است،

but I've never seen bamboo in Europe.

اما من هرگز بامبو را در اروپا ندیده‌ام.

As I said, many people grow it in their gardens for decoration.

همانطور که گفتم، بسیاری از مردم آن را در باغ‌های خود برای تزئین پرورش می‌دهند.

Hello to Suleiman.

سلام بر سلیمان.

Hello, Mr. Duncan, where are you?

سلام، آقای دانکن، کجایی؟

This is Shropshire in England.

اینجا شروپ‌شایر در انگلستان است.

We are now broadcasting live, standing on Wenlock Edge,

ما اکنون در حال پخش زنده هستیم، در لبه ونلاک ایستاده‌ایم و به

looking out over the beautiful Shropshire landscape.

چشم‌انداز زیبای شروپ‌شایر نگاه می‌کنیم.

So this place is very close to a small town called Much Wenlock, which is where I live.

خب، این مکان خیلی نزدیک به شهر کوچکی به نام ماچ ونلاک است، که محل زندگی من است.

Yeah.

آره.

I will be going in a moment.

یه لحظه دیگه میرم.

I've been here for around about one hour and four minutes.

من حدود یک ساعت و چهار دقیقه است که اینجا هستم.

So I will say goodbye. And I will see you on Sunday.

پس من خداحافظی خواهم کرد. و یکشنبه شما را خواهم دید.

We are back on Sunday.

ما یکشنبه برگشتیم.

It will, of course, be me and Mr. Steve as well.

البته، من و آقای استیو هم خواهیم بود.

We will be joining you live with more English Addict.

ما به صورت زنده با برنامه‌ی «معتاد انگلیسی» بیشتر به شما ملحق خواهیم شد.

I hope you've enjoyed this rather unusual live stream.

امیدوارم از این پخش زنده‌ی نسبتاً غیرمعمول لذت برده باشید.

As I said earlier, this was a kind of experiment to see

همانطور که قبلاً گفتم، این نوعی آزمایش بود تا ببینم

if it was possible, if it is indeed impossible or possible

آیا

to broadcast live through my big camera.

پخش زنده از طریق دوربین بزرگ من واقعاً غیرممکن است یا ممکن.

And guess what? I can.

و حدس بزنید چی شد؟ من می‌توانم.

I'm not sure if that's good news or bad news,

مطمئن نیستم که این خبر خوبی است یا بد،

so I hope you've enjoyed today's live stream.

بنابراین امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

Thank you very much for your company and I hope you've enjoyed this.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم و امیدوارم از این مطلب لذت برده باشید.

Whatever it was.

هر چه که بود.

And enjoy the rest of your Wednesday.

و از بقیه چهارشنبه خود لذت ببرید.

I will quickly say goodbye to the live chat.

من به سرعت با چت زنده خداحافظی خواهم کرد.

Just a moment.

فقط یه لحظه.

Oh, thank you very much

اوه،

for your company today. Thank you Beatrice.

از همراهی شما امروز بسیار سپاسگزارم. ممنون بئاتریس.

Thank you Silliman.

ممنون سیلیمان.

Thank you also, Christine.

کریستین، از تو هم ممنونم.

Lunatic moose and I love your name.

من و گوزن دیوانه عاشق اسم تو هستیم.

Also my Uber. Hello. My Uber.

همچنین اوبر من. سلام. اوبر من.

I didn't see your name.

اسمت رو ندیدم.

I didn't ignore you. I did not ignore you. Please don't worry.

من تو را نادیده نگرفتم. من تو را نادیده نگرفتم. لطفا نگران نباشید.

I didn't ignore you.

من تو را نادیده نگرفتم.

I did not see your name on the screen.

اسم شما را روی صفحه ندیدم.

Thank you very much, Ung.

خیلی ممنونم، اونگ.

Also, thank you very much to Palmira.

همچنین، از پالمیرا بسیار سپاسگزارم.

And of course, Luis Mendez.

و البته، لوئیس مندز.

I will be back with you on Sunday from 2 p.m.

یکشنبه از ساعت ۲ بعد از ظهر دوباره در خدمتتون هستم. به

UK time. I will leave you with

وقت بریتانیا.

a couple of sights of this area and then I will go.

چند تا از جاهای دیدنی این منطقه رو براتون میذارم و بعد میرم.

Thank you very much for watching.

از توجه شما بسیار سپاسگزارم.

See you later.

بعداً می‌بینمت.

Take care of yourselves.

مواظب خودتان باشید.

And of course.

و البته.

Until the next time we meet here.

تا دفعه‌ی بعدی که اینجا همدیگر را ببینیم.

This is Mr.

این آقای

Duncan on a beautiful summer's day saying, catch you later.

دانکن است که در یک روز زیبای تابستانی می‌گوید، بعداً می‌بینمت.

And of course.

و البته. فعلاً

Ta ta for now.

همین.

See you on Sunday,

یکشنبه،

2pm, UK time.

ساعت ۲ بعد از ظهر، به وقت بریتانیا، می‌بینمت.

I will be back on Sunday

یکشنبه ساعت

at 2 p.m. UK time.

۲ بعد از ظهر برمی‌گردم. به وقت بریتانیا.