Swim 🏊🏻‍♂️- Water - Sea🌊- idioms & phrases - English Addict 251 - Join the LIVE CHAT - 28th May 2023

Welcome

to today's livestream.

به پخش زنده امروز خوش آمدید.

I hope you are feeling well.

امیدوارم حالتون خوب باشه

Here we go again.

دوباره شروع کنیم.

We are back.

ما برگشتیم.

We are back, everyone.

همه برگشتیم

And it's so nice to see you today.

و خیلی خوشحالم که امروز شما را می بینم.

Live from my little studio in Much Wenlock,

زنده از استودیوی کوچک من در Much Wenlock،

we are all together again.

ما دوباره با هم هستیم.

Hi everybody.

سلام به همه.

This is Mr. Duncan in England.

این آقای دانکن در انگلیس است.

How are you today? Are you okay?

امروز چطوری؟ حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you feeling happy today?

آیا امروز احساس خوشبختی می کنید؟

I hope there is a smile on your face.

امیدوارم لبخند بر لبانتان باشد.

Please excuse me,

ببخشید،

because I am doing something at the moment.

چون در حال حاضر مشغول انجام کاری هستم.

You don't normally see me do this,

شما معمولاً نمی بینید که من این کار را انجام دهم،

but I'm doing it today.

اما من امروز این کار را انجام می دهم.

I have a lovely,

من یک نوشیدنی دوست داشتنی،

refreshing, healthy drink.

با طراوت و سالم دارم.

Look at this.

به این نگاه کن

Now you will not believe

اکنون

all the ingredients that are contained

تمام مواد موجود

within this very healthy drink.

در این نوشیدنی بسیار سالم را باور نخواهید کرد.

I will tell you all about that in a few moments.

من همه چیز را در چند لحظه به شما خواهم گفت.

But first of all,

اما اول از همه،

I must introduce myself

من باید خودم را معرفی کنم،

just in case you've never seen this before.

فقط اگر قبلاً چنین چیزی را ندیده باشید.

In which case, can I say hello?

در چه صورت می توانم سلام کنم؟

There

در آنجا

you are in for a very big treat.

شما درگیر یک رفتار بسیار بزرگ هستید.

That's all I can say.

این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

I won't give too much away.

من زیاد تقدیم نمی کنم.

So if it is your first time.

بنابراین اگر اولین بار است.

Welcome. Welcome, everyone.

خوش آمدی. همگی خوش آمدید. می

I know over the past 24 hours,

دانم که در 24 ساعت گذشته،

I've had a lot of new subscribers

مشترکین جدید زیادی

from Myanmar

از میانمار

and also from Vietnam as well.

و همچنین از ویتنام داشته ام.

A big hello to all those watching in Vietnam

یک سلام بزرگ به همه کسانی که در ویتنام

and also in Myanmar as well.

و همچنین در میانمار تماشا می کنند.

Very nice to see you today.

خیلی خوشحالم که امروز شما را می بینم.

I don't know why I've had so many new subscribers

من نمی دانم چرا تعداد زیادی مشترک جدید

from that particular part of the world,

از آن نقطه خاص از جهان دارم،

but it is very nice to see you here.

اما خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

My name is Duncan.

اسم من دانکن است.

I love English.

من عاشق زبان انگلیسی هستم.

I do.

انجام میدهم.

You might say I'm one of those up there.

شاید بگید من یکی از اون بالا هستم

You might say that I am an English addict.

شاید بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم.

I am crazy

من دیوانه

about

the English language, so I am an English addict.

زبان انگلیسی هستم، بنابراین من یک معتاد انگلیسی هستم.

And I have a feeling maybe you are as well.

و من این احساس را دارم که شاید شما هم همینطور باشید.

Who, by the way, I suppose I should mention,

به هر حال، فکر می‌کنم باید به او اشاره کنم،

coming up in June,

در ماه ژوئن،

we have the big Paris rendezvous taking place.

قرار ملاقات بزرگ پاریس را داریم.

Some of us are meeting up some other English addicts

برخی از ما در حال ملاقات با معتادان انگلیسی دیگر

just like me meeting up.

مانند من هستیم.

Will you be there?

انجا خواهی بود؟

Will you be touching my flesh?

آیا به گوشت من دست می زنی؟

That's what we often say when we meet someone.

این چیزی است که ما اغلب هنگام ملاقات با کسی می گوییم.

We say that we pressed flesh together.

ما می گوییم که گوشت را به هم فشار دادیم.

I know it sounds a little bit naughty, but it isn't.

می دانم که کمی شیطنت آمیز به نظر می رسد، اما اینطور نیست. به

Trust me.

من اعتماد کن.

So we are going to meet up in Paris

بنابراین ما

at the near near

در نزدیکی

the start of June,

آغاز ژوئن در پاریس ملاقات خواهیم کرد،

which of course is just around the corner.

که البته همین نزدیکی است.

Meanwhile, we have the weekend,

در ضمن آخر هفته داریم

which is coming to an end because it is Sunday.

که داره تموم میشه چون یکشنبه هست.

Deep, deep,

عمیق، عمیق،

deep, deep, deep, deep.

عمیق، عمیق، عمیق، عمیق.

I'm so excited.

من خیلی هیجان زده ام.

I just can't hide it because,

من فقط نمی توانم آن را پنهان کنم زیرا،

well, you know what's happening soon,

خوب، شما می دانید که به زودی چه اتفاقی می افتد،

as I mentioned, we are meeting up in Paris.

همانطور که اشاره کردم، ما در پاریس ملاقات می کنیم.

I hope the weather will be good at the moment.

امیدوارم فعلا هوا خوب باشه.

I have been checking the weather forecast

من در حال بررسی پیش بینی آب و هوا

for the beginning of June and it looks

برای اوایل ژوئن هستم و به نظر می رسد

as if everything weather wise is going to be okay.

که همه چیز از نظر آب و هوا خوب است.

Warm and sunny.

گرم و آفتابی.

I hope that is what it will be like.

امیدوارم همینطور باشد.

Can I say hello to.

میتونم بهش سلام کنم

I've just noticed.

من تازه متوجه شدم

Florence. Hello, Florence.

فلورانس. سلام فلورانس

Thank you very much for your super sticker

از استیکر فوق العاده شما

and also your donation as well on the live chat.

و همچنین کمک مالی شما در چت زنده بسیار سپاسگزاریم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم. نظر

That is very kind of you.

لطف تونه.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

And it's nice to see you here as well.

و خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Of course, we do have the live chat.

البته ما چت زنده داریم.

Who was first, I wonder?

من تعجب می کنم که اولین کسی بود؟

Let's have a look, shall we?

بیایید نگاهی بیندازیم، نه؟

Oh, very interesting.

اوه خیلی جالبه

First, today on the live chat, it is Beatrice.

اول، امروز در چت زنده، آن Beatrice است.

Congratulations, Beatrice.

تبریک می گویم، بئاتریس.

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Very nice.

بسیار خوب.

Congratulations to you, Beatrice.

به تو تبریک می گویم، بئاتریس.

We also have

ما همچنین به

I just mentioned you

شما اشاره کردم

and I'm going to mention you again.

و دوباره به شما اشاره خواهم کرد.

Florence, you are second, we also have rec Saudi.

فلورانس، تو دومی، ما هم عربستان سعودی داریم.

Now I am guessing that you are in Saudi Arabia.

الان حدس می زنم که شما در عربستان هستید. آیا

Am I right or am I wrong?

من درست هستم یا اشتباه می کنم؟

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

Also, we have Vitus.

ویتوس هم داریم.

Vitus, welcome once again.

ویتوس، یک بار دیگر خوش آمدید.

Your finger was a little slow today.

انگشتت امروز کمی کند بود. به

It would appear that Beatrice

نظر می رسد که بئاتریس

has been doing some exercises with her finger

چند تمرین با انگشت خود انجام داده است

because she has the the fastest clip today.

زیرا او سریع ترین کلیپ امروز را دارد.

Mohsen is here.

محسن اینجاست.

We also have Ruza.

روضه هم داریم.

Amalia, nice to see you here, Molly.

آمالیا، از دیدنت خوشحالم، مالی.

Also Dashi va.

همچنین داشی وا.

Hello, Dashi Yvonne, Nice to see you here as well.

سلام، داشی ایوان، خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Is it your first time?

آیا اولین بار است؟

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

Also, we have who else.

همچنین، ما چه کسی دیگر را داریم. به

Tell Meera Zika is here?

میرا زیکا بگویید اینجاست؟

Yes, sir.

بله قربان.

Hello? Yes, sir.

سلام؟ بله قربان.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Who?

سازمان بهداشت جهانی؟

We also have

ما همچنین

Paul Comeaux.

پل کامو را داریم.

Abraham,

ابراهیم،

I've never seen your name on the live chat before.

من هرگز نام تو را در چت زنده ندیده ام.

Is it your first time?

آیا اولین بار است؟

Can I just also say

آیا می‌توانم فقط

at the start of today's livestream,

در ابتدای پخش زنده امروز بگویم،

before I continue any further, can I just say

قبل از اینکه ادامه دهم، می‌توانم بگویم که

there are live captions

زیرنویس‌های زنده وجود دارد،

so you can actually activate live caption

بنابراین

if you want to follow what I'm saying.

اگر می‌خواهید آنچه را که من می‌گویم دنبال کنید، بتوانید زیرنویس زنده را فعال کنید.

You are more than welcome to do that.

شما بیش از این خوش آمدید که این کار را انجام دهید.

We also have oga.

اوگا هم داریم.

Hello, OGA haven't seen you for a while.

سلام، OGA مدتی است که شما را ندیده ام.

Nice see you back as well.

خوشحالم که برگشتی

Sylvie.

سیلوی

Hello to Sylvie.

سلام به سیلوی

I am feeling

a little nervous today.

امروز کمی عصبی هستم.

I am feeling a little nervous today.

امروز کمی عصبی هستم.

And that is the reason why.

و به همین دلیل است.

Because I'm starting to suffer from hay fever.

چون دارم از تب یونجه رنج می برم.

The pollen is once again in the air

گرده ها بار دیگر در هوا هستند

and every year I become sensitive to pollen

و هر سال به گرده های

from the grass around this area.

چمن های اطراف این منطقه حساس می شوم.

So as you just heard,

بنابراین همانطور که شنیدید،

I did sneeze and I might be sneezing

من عطسه کردم و ممکن است

quite a lot today because I do get hay fever

امروز خیلی عطسه کنم، زیرا

at this time of year, which between you and me

در این زمان از سال تب یونجه می‌گیرم، که بین من و شما

is a big pain in the neck.

درد بزرگی در گردن است.

So I might be suffering slightly

بنابراین ممکن است

from hay fever today.

امروز کمی از تب یونجه رنج ببرم.

And I hope

و امیدوارم

I won't be sneezing too much.

زیاد عطسه نکنم

Thank you.

Oh, isn't that lovely?

متشکرم.

اوه، این دوست داشتنی نیست؟

Oh, Mohsin said bless you, Mr.

آخه محسن گفت مبارکت باشه آقای

Duncan.

دانکن.

And also Zuzana said bless you as well.

و همچنین زوزانا گفت بر شما هم مبارک باد. آیا می

Do you know why we do that?

دانید چرا این کار را می کنیم؟

Why do we say bless you after a person sneezes?

چرا بعد از عطسه انسان می گوییم مبارکت باشد؟

Well, many years ago, in the distant past,

خوب، سالها پیش، در گذشته های دور،

during disease and plague,

در زمان بیماری و طاعون،

if a person became ill or appeared

اگر شخصی مریض می شد یا ظاهراً

to be ill and they sneezed

مریض می شد و عطسه می کرد

or maybe they coughed, a person would say, bless you.

یا شاید هم سرفه می کرد، یک نفر می گفت مبارکت باشد.

And it was a way of helping them to recover

و این راهی برای کمک به آنها برای بهبودی

from their illness, although quite often they didn't.

از بیماری بود، اگرچه اغلب این کار را نمی کردند.

These days,

however, most people can get coughs and colds

با این حال، این روزها بیشتر مردم ممکن است به سرفه و سرماخوردگی

and sneeze, or in my case, hay fever,

و عطسه یا در مورد من تب یونجه مبتلا شوند،

because that's what I get every single year.

زیرا این همان چیزی است که من هر سال به آن مبتلا می شوم.

I get hay fever and I hate it.

من تب یونجه میگیرم و از آن متنفرم.

If I was honest with you,

اگر با شما صادق بودم،

I wish I could make my hay fever go away.

کاش می توانستم تب یونجه ام را از بین ببرم.

I have tried everything.

من همه چیز را امتحان کرده ام.

I have tried certain types of medicine.

من انواع خاصی از داروها را امتحان کرده ام.

I have tried certain drinks,

من نوشیدنی های خاصی،

certain types of herbs,

انواع خاصی از گیاهان را امتحان کرده ام،

and it doesn't change a thing.

و چیزی را تغییر نمی دهد.

I still get hay fever every single year,

من هنوز هر سال تب یونجه می‌گیرم،

so I do get hay fever quite badly

بنابراین

at this time of year.

در این زمان از سال به شدت تب یونجه می‌گیرم.

So don't be too surprised if I sneeze once or twice.

بنابراین اگر یک یا دو بار عطسه کردم زیاد تعجب نکنید.

Today we also have Christina.

امروز کریستینا را هم داریم.

Oh, and Tommy.

اوه، و تامی.

Hello, Tommy.

سلام تامی

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Today.

امروز.

You would be pleased to hear that we are playing

شما خوشحال خواهید شد که بشنوید که ما در حال بازی هستیم که

fill in the blanks.

جای خالی را پر کنید.

And I

و من

have decided to make some changes

تصمیم گرفتم تغییراتی

to that particular game.

در آن بازی خاص ایجاد کنم.

So we are playing it.

بنابراین ما آن را بازی می کنیم.

But today I am going to make it a little easier.

اما امروز می خواهم کمی آسان تر کنم.

I will be giving some clues.

سرنخ هایی خواهم داد

So today we are playing Fill in the Blanks,

بنابراین امروز ما Fill in the Blanks را بازی می کنیم،

but there will also be some clues as well

اما سرنخ هایی نیز وجود خواهد داشت

because a few people have complained.

زیرا چند نفر شکایت کرده اند.

They said Mr.

گفتند آقای

Duncan, fill in the blanks

دانکن جاهای خالی را پر کن

is a very hard competition.

رقابت بسیار سختی است.

Please make it easier.

لطفا راحت ترش کنید

So I will just a little bit.

بنابراین من فقط کمی.

Hello also.

سلام همچنین.

Oh, we also have Pedro again, who is here today.

اوه، ما دوباره پدرو را داریم که امروز اینجاست.

Hello, Pedro.

سلام پدرو

Nice to see you back as well.

از بازگشت شما نیز خوشحالم.

Many of our regular

بسیاری از بینندگان ثابت ما

and also some new viewers today as well.

و همچنین برخی از بینندگان جدید امروز نیز.

Claudia, hello to Claudia.

کلودیا، سلام به کلودیا.

I suppose I should ask, what's cooking?

فکر می کنم باید بپرسم آشپزی چیست؟

Claudia, what have you got in your past?

کلودیا، چه چیزی در گذشته ات داشتی؟

What's cooking, Claudia?

چه آشپزی است، کلودیا؟

Is it something

آیا چیز

spicy or hot?

تند یا تند است؟

What is it?

چیست؟

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

Apparently, Claudia had a nightmare last night.

ظاهراً کلودیا دیشب یک کابوس دید.

I had an English test and I could not answer anything.

من امتحان زبان انگلیسی داشتم و نتونستم جواب بدم. با

I told myself I know English.

خودم گفتم انگلیسی بلدم.

And then I read lots and lots of words

و سپس کلمات زیادی را خواندم

that I've never heard from or heard of before.

که قبلاً از آنها نشنیده بودم یا نشنیده بودم.

It was a horrible nightmare.

این یک کابوس وحشتناک بود.

A lot of people do have those types of nightmare.

بسیاری از مردم این نوع کابوس ها را می بینند.

Maybe if you have a bad dream and most nightmares

شاید اگر خواب بدی می بینید و بیشتر کابوس ها

or bad dreams tend to have certain themes.

یا رویاهای بد تم خاصی دارند.

So quite often you might have a bad dream

بنابراین اغلب اوقات ممکن است

where you are falling

در جایی که در حال سقوط هستید خواب بدی ببینید

or maybe you are doing something

یا شاید در حال انجام کاری هستید

that you've never done before.

که قبلا هرگز انجام نداده اید.

Maybe you are sitting an exam of some sort

شاید شما در حال امتحان نوعی

and maybe all of the questions you don't know

و شاید همه سوالاتی هستید که

the answers to, which sounds like your nightmare.

پاسخ آنها را نمی دانید، که شبیه کابوس شماست.

Claudia That sounds like what you had last night,

کلاودیا، صادقانه بگویم، شبیه چیزی است که دیشب داشتی

to be honest.

. البته

Another one, of course, is,

یکی دیگر این است که

is when you are

وقتی

giving a speech in front of lots of people

در حضور افراد زیادی سخنرانی می کنید

and then you realise that you have no clothes

و بعد متوجه می شوید که هیچ لباسی

on your body, you are completely naked.

روی بدن خود ندارید، کاملا برهنه هستید.

So that apparently for most people

به طوری که ظاهرا برای اکثر مردم

is a is a common nightmare.

یک کابوس رایج است.

Fortunately, it doesn't happen in real life.

خوشبختانه در زندگی واقعی این اتفاق نمی افتد.

Thank goodness.

خدا را شکر.

Hello to r m hello r m.

سلام به r m سلام r m.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Can I wave to you?

می توانم برایت دست تکان دهم؟

Okay.

باشه.

It is done.

انجام شده است.

So a few moments ago I did mention my drink.

بنابراین چند لحظه پیش من به نوشیدنی خود اشاره کردم.

Can you see it?

میتونی ببینیش؟

It looks now,

اکنون به نظر می رسد،

I suppose on this particular camera it looks green.

فکر می کنم در این دوربین خاص سبز به نظر می رسد.

Can you see it?

میتونی ببینیش؟

Well, this is one of my.

خب این یکی از منه

My new ways of staying healthy.

راه های جدید من برای سالم ماندن

I've been doing a lot of walking,

من زیاد پیاده روی کرده ام،

but I'm also having

اما

delicious

smoothies made from all sorts of things.

اسموتی های خوشمزه ای هم می خورم که از انواع چیزها درست شده اند.

And the reason why this is green is

و دلیل سبز بودن آن این است

because it has vegetables

که

and fruit inside it.

در داخل آن سبزیجات و میوه وجود دارد.

So this particular drink is made using

بنابراین این نوشیدنی خاص با استفاده از

plant based yoghurt,

ماست گیاهی،

banana,

موز،

apple,

سیب،

orange,

پرتقال،

strawberries.

توت فرنگی درست می شود.

They are all in this drink.

همه آنها در این نوشیدنی هستند.

And

و

most importantly of all,

مهمتر از همه،

there is a green vegetable called kale.

سبزی سبزی به نام کلم پیچ وجود دارد.

Now you've probably heard of it.

اکنون احتمالاً در مورد آن شنیده اید.

Apparently, it's one of those superfoods.

ظاهراً یکی از آن ابر غذاهاست.

This is it's supposed to be very good for your body.

این قرار است برای بدن شما بسیار مفید باشد.

So everything is in here.

پس همه چیز اینجاست

But I think the most important

اما به نظر من مهمترین

ingredient is kale, which is a type of vegetable.

ماده کلم کلم است که نوعی سبزی است.

It looks like leaf,

شبیه برگ است،

it looks like a kind of leaf.

شبیه یک نوع برگ است.

And you chop it up and you put it in your smoothie.

و آن را خرد می کنید و در اسموتی خود می ریزید.

You can also cook it as well.

همچنین می توانید آن را بپزید.

So this particular drink that I have here

بنابراین این نوشیدنی خاصی که من اینجا دارم

is not only healthy, it's not only nutritious,

نه تنها سالم است، نه تنها مغذی است،

but it's also

بلکه

it's also very nice as well.

همچنین بسیار خوب است.

It's very chilly

هوا خیلی سرده

because it's been in the refrigerator all night.

چون تمام شب تو یخچال بوده.

So.

بنابراین.

Oh, my goodness.

اوه خدای من.

I have to say that that is very delicious.

باید بگم که خیلی خوشمزه است.

And it's also quite healthy as well.

و همچنین کاملا سالم است. خیلی

So many of the things that I'm doing.

از کارهایی که من انجام می دهم.

And of course, next week we are going to weigh myself.

و البته هفته آینده قراره وزنم رو بگیریم.

I'm going to weigh myself.

من خودم را وزن می کنم.

We are all going to witness me weighing myself

همه ما شاهد هستیم که من خودم را وزن می کنم

to see if I have lost

تا ببینم آیا

some weight over the past month

در یک ماه گذشته مقداری وزن کم کرده ام یا خیر،

because that's what I've been doing.

زیرا این همان کاری است که انجام داده ام. می

You see,

بینید،

I've been trying to lose a little bit of weight

من سعی کرده ام کمی وزن کم کنم،

because I want to wear my skinny jeans

زیرا می خواهم شلوار جین تنگم را بپوشم

When we meet in Paris, I want to wear my lovely,

وقتی در پاریس همدیگر را ملاقات می کنیم، می خواهم

sophisticated,

cool, fashionable, skinny jeans.

شلوار جین زیبا، پیچیده، باحال، مد روز و تنگم را بپوشم.

But unfortunately, over the past few months,

اما متأسفانه در طول چند ماه گذشته

because I put weight on, I couldn't get into them.

به دلیل اینکه وزنم زیاد شده بود، نتوانستم وارد آنها شوم.

I couldn't pull them up.

نتوانستم آنها را بالا بکشم.

So I've lost some weight.

بنابراین مقداری وزن کم کردم.

And hopefully next weekend I'm going to try and see

و امیدوارم آخر هفته آینده سعی کنم ببینم می

if I can put my skinny jeans on.

توانم شلوار جین تنگم را بپوشم یا نه.

So I suppose that might be the question for next week.

بنابراین من فکر می کنم این ممکن است سوال هفته آینده باشد.

Will I be able to wear my skinny jeans next week?

آیا هفته آینده می توانم شلوار جین تنگم را بپوشم؟

So I'm going to weigh myself next Sunday

بنابراین من یکشنبه آینده خودم را وزن می کنم

and I'm going to also see if I can put my skinny jeans

و همچنین می خواهم ببینم که آیا می توانم شلوار جین تنگم را

on for when we meet in Paris.

برای ملاقات در پاریس بپوشم یا خیر. آیا

Can I say hello to Maliha?

می توانم به ملیحه سلام کنم؟

Hello, Maliha, Nice to see you here as well.

سلام، ملیحه، خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I also have Florence.

فلورانس هم دارم.

Hello, Florence.

سلام فلورانس

You seem very thin, Mr. Duncan.

شما خیلی لاغر به نظر می رسید، آقای دانکن.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

I have lost a lot of weight.

وزن زیادی کم کرده ام.

I have to say,

باید بگویم، دقیقاً

I don't know

exactly how much weight I've lost,

نمی دانم

چقدر وزن کم کرده ام،

but I know I've lost some weight.

اما می دانم که مقداری وزن کم کرده ام.

We've been walking.

داشتیم راه میرفتیم

We've been doing all

ما

sorts of things in fact, in a moment,

در واقع انواع کارها را انجام داده ایم، در یک لحظه،

you are going to see what we were doing

شما خواهید دید که ما

a couple of days ago.

چند روز پیش چه کار می کردیم.

On Friday, we went to a beautiful place,

جمعه رفتیم یه جای قشنگ

not very far away from where I live,

نه چندان دور از محل زندگیم

and we had a lovely walk.

و یه پیاده روی دوست داشتنی داشتیم.

In fact, we had a very long walk.

در واقع پیاده روی بسیار طولانی داشتیم.

In fact, we had

در واقع، ما

we had an almost too long walk

یک پیاده روی تقریباً طولانی داشتیم

because the next day my legs were really aching.

زیرا روز بعد پاهایم واقعاً درد می کردند.

And to make matters worse, yesterday we also went

و بدتر از این که دیروز هم رفتیم

for a walk.

پیاده روی.

I've been

من در

walking so much over the past few days,

چند روز گذشته خیلی پیاده روی کرده ام،

so I'm trying my best.

بنابراین تمام تلاشم را می کنم.

You certainly can't say that.

شما مطمئنا نمی توانید این را بگویید.

I haven't been trying because I have.

من تلاش نکرده ام چون تلاش کرده ام.

Yes, Francisco, I have lost some weight.

بله، فرانسیسکو، من مقداری وزن کم کرده ام.

I might even say I've lost a lot of weight.

حتی ممکن است بگویم وزن زیادی کم کرده ام.

I was.

من بودم.

I was between you and me.

من بین من و تو بودم

Now, I know this is a personal thing,

حالا، می دانم که این یک چیز شخصی است،

but, you know, I love sharing everything with you.

اما، می دانید، من دوست دارم همه چیز را با شما به اشتراک بگذارم.

But I was I was getting a little bit soft

اما من داشتم کمی در

around the stomach and around my face.

اطراف شکم و اطراف صورتم نرم می شدم.

So I thought, hmm,

بنابراین فکر کردم، هوم،

I'm going to be very careful because I'm at I'm

من بسیار مراقب خواهم بود زیرا

at a very delicate age

در سن بسیار حساسی هستم

where everything starts going wrong.

که همه چیز شروع به اشتباه می کند.

And you know what?

It's like as you approach 60.

میدونی چیه؟

مثل این است که وقتی به 60 سالگی نزدیک می شوید.

And I'm sure if anyone is over 60, you will know

و من مطمئن هستم که اگر کسی بالای 60 سال داشته باشد، با

as you approach the age of 60,

نزدیک شدن به 60 سالگی متوجه خواهید شد که باید

you have to take a little bit more care of yourself.

کمی بیشتر مراقب خود باشید.

So because I have two years before

بنابراین چون دو سال تا

I reach 60, I have to be very careful with myself.

60 سالگی فرصت دارم، باید خیلی مراقب خودم باشم.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hello, Christiane.

سلام کریستین

Christiane, Jonell, hello to you.

کریستین، جونل، سلام به شما.

You are watching at the moment in Paris.

شما در حال حاضر در پاریس تماشا می کنید.

Hello to you.

درود بر تو.

Well, we will be in Paris near the beginning of June.

خب، نزدیک اوایل ژوئن در پاریس خواهیم بود.

We might even do a live stream

حتی ممکن است یک پخش زنده

from Paris.

از پاریس انجام دهیم.

Does that sound like a good idea?

آیا این ایده خوبی به نظر می رسد؟

If you would like me to do that, please

اگر دوست دارید این کار را انجام دهم، لطفاً

let me know on the live chat.

در چت زنده به من اطلاع دهید.

Jagdish asks Mr.

جاگدیش از آقای دانکن می پرسد

Duncan, How old are you?

چند سالته؟

I am well.

من خوبم.

My birthday is in August this year

تولد من مرداد امسال

and every year.

و هر سال است.

It's strange, isn't it?

عجیب است، اینطور نیست؟

My birthday is always at the same time.

تولد من همیشه در یک زمان است.

Every year.

هر سال.

August and I will be.

اوت و من خواهیم بود.

I will be 58.

من 58 ساله خواهم شد.

I am two years.

من دو ساله هستم.

Two years away from 60.

دو سال فاصله با 60.

Can you believe it?

باورت میشه؟

Terrible.

وحشتناک.

Hello to Severino.

سلام به سورینو.

I don't like genes that are too tight.

من ژن های خیلی تنگ را دوست ندارم.

Well, I have to be honest with you.

خوب، من باید با شما صادق باشم.

I do like wearing tight clothing,

من پوشیدن لباس های تنگ را دوست دارم،

but sometimes it can be uncomfortable, especially

اما گاهی اوقات ممکن است ناراحت کننده باشد، به خصوص

if you are walking for long periods of time.

اگر برای مدت طولانی راه می روید.

So I do sort of agree with you,

بنابراین تا حدودی با شما موافقم،

but if I am going for a long walk,

اما اگر برای پیاده روی طولانی بروم،

I don't normally like to wear jeans,

معمولاً دوست ندارم شلوار جین بپوشم،

especially if I'm going for a walk

به خصوص اگر برای پیاده روی

through the countryside.

در حومه شهر بروم.

So sometimes I don't like wearing jeans,

بنابراین گاهی اوقات دوست ندارم شلوار جین بپوشم،

but I think because I'm going to Paris

اما فکر می کنم چون به پاریس می روم

and of course Paris is sophisticated and stylish

و البته پاریس پیچیده و شیک

and chic,

و شیک است،

I feel as if I have to make

احساس می کنم باید

a little extra effort,

کمی تلاش بیشتری بکنم،

so I have to be careful.

پس باید مراقب باشم. .

Hello.

سلام.

Also to Francesca.

همچنین به فرانچسکا.

Hello, Francesca.

سلام فرانچسکا

Thank you for joining us today.

از اینکه به ما پیوستید، از شما ممنونم.

Very nice to see you.

خیلی خوشحالم از دیدنت

So, Kristie, and

بنابراین، کریستی، و

yes, we will be in Paris.

بله، ما در پاریس خواهیم بود.

We haven't decided where we are going to meet yet,

ما هنوز تصمیم نگرفته‌ایم که قرار است کجا ملاقات کنیم،

but I am going to let all those

اما به همه کسانی

who are meeting up in Paris,

که در پاریس ملاقات می‌کنند اجازه می‌دهم،

I will be letting you know all of the final details

تمام جزئیات نهایی را که

of exactly where we will be meeting.

دقیقاً کجا ملاقات خواهیم کرد را به شما اطلاع خواهم داد.

I have to say,

باید بگویم

I am excited.

هیجان زده ام.

I can't wait.

من نمی توانم صبر کنم.

Mr.

Duncan, you have a youthful spirit.

آقای

دانکن شما روحیه جوانی دارید.

Thank you very much. I try my best.

بسیار از شما متشکرم. تمام تلاشم رو میکنم.

Sometimes it's not easy, but I do try.

گاهی اوقات آسان نیست، اما من سعی می کنم.

So yesterday, or should I say on

پس دیروز یا بهتره بگم

Friday, we went for a lovely walk.

جمعه رفتیم یه پیاده روی دوست داشتنی.

We decided to go to a place

تصمیم گرفتیم به مکانی

not very far away

نه چندان دور

from where we live, called Church Stretton.

از محل زندگی خود برویم، به نام کلیسای استرتون.

And it is a very nice place.

و جای بسیار خوبی است.

And I couldn't resist doing some filming,

و من نمی‌توانستم در مقابل انجام برخی فیلم‌برداری،

some beautiful

چند

shots, some beautiful scenery,

عکس زیبا، چند مناظر زیبا،

some beautiful sights coming up right now.

برخی مناظر زیبا که در حال حاضر در حال ظهور هستند مقاومت کنم.

And then after this, Mr.

و بعد از این، آقای

Steve will be with us.

استیو با ما خواهد بود.

He is going to join us in a round

او قرار است در یک دور

about 3 minutes from now.

حدود 3 دقیقه دیگر به ما بپیوندد.

So don't go away.

پس نرو

Oh, isn't that lovely?

اوه، این دوست داشتنی نیست؟

So that's where we were on Friday.

پس این جایی بود که ما جمعه بودیم.

We had the most amazing walk

ما شگفت انگیزترین پیاده روی را داشتیم

and the weather was incredible.

و آب و هوا باورنکردنی بود.

In fact, it was almost, almost too hot.

در واقع، تقریباً، تقریباً خیلی گرم بود.

Hello, everyone. Welcome.

سلام به همه خوش آمدی.

This is English addict.

این معتاد انگلیسی است.

And we are live right now

و ما در حال حاضر

from the birthplace of the English language.

از زادگاه زبان انگلیسی زندگی می کنیم.

Hello there.

سلام.

Now,

اکنون،

TBD, TBD, TBD.

TBD، TBD، TBD.

We are waving to you.

ما برای شما دست تکان می دهیم.

We hope you are feeling well.

امیدواریم حالتون خوب باشه

Welcome, everyone, but don't be shy.

همه خوش آمدید، اما خجالتی نباشید.

Come closer.

بیا نزدیکتر.

Come close, sir, and say hello.

قربان بیا و سلام کن.

Hello. Oh, there you are.

سلام. اوه، شما اینجا هستید.

Hello. Hello, Mr. Studio.

سلام. سلام جناب استودیو.

Hello, Mr. Stewart.

سلام آقای استوارت.

Hello, Mr. Duncan.

سلام آقای دانکن

Mr. Stewart, How are you today?

آقای استوارت، امروز چطوری؟

Oh, no. Cause if I didn't know, I'm not.

وای نه. چون اگر نمی دانستم، نمی دانم.

I'm not, sir, But thank you very much.

من نیستم آقا، اما خیلی ممنون.

It's lovely.

دوست داشتنی است.

I can't complain.

من نمی توانم شکایت کنم.

It's lovely outside, Mr. Duncan.

بیرون دوست داشتنی است، آقای دانکن.

It's. It's a strange day today

این است. امروز روز عجیبی است

because we have beautiful sunshine

زیرا ما آفتاب زیبایی داریم

and then it went very cloudy.

و سپس هوا بسیار ابری شد.

And then the sun came out again.

و سپس خورشید دوباره بیرون آمد.

And then it went cloudy again.

و بعد دوباره ابری شد.

And that is how it stayed.

و همینطور ماندگار شد.

It's cloudy right now,

در حال حاضر هوا ابری است،

but we've had the most amazing weather.

اما ما شگفت انگیزترین هوا را داشته ایم.

And apparently next week

و ظاهراً هفته آینده هوا

it's going to be hot, hot, hot.

گرم، گرم، گرم خواهد بود.

This will give me a chance to

این به من فرصتی می دهد تا

increase the

vitamin D levels in my body.

سطح ویتامین D را در بدنم افزایش دهم.

Talking of how how I saw you yesterday, by the way,

صحبت از اینکه چطور دیروز تو را دیدم، اتفاقاً

you were in the garden sunbathing semi-naked.

در باغ بودی که نیمه برهنه آفتاب می گرفتی. من

I saw it.

آن را دیدم.

Well, the neighbours were complaining

خوب، همسایه ها شاکی بودند

and some of the birds were flying around

و تعدادی از پرنده ها در حال پرواز بودند،

because they thought

زیرا

they thought that it was a little worm

فکر می کردند که کرم کوچکی است که

wriggling around.

دور خود می چرخد.

But it wasn't.

اما اینطور نبود.

It was an Adonis lying in the sun.

این یک آدونیس بود که زیر نور خورشید دراز کشیده بود.

No, you might think Mr.

نه، شما ممکن است فکر کنید آقای

Steve, I thought you were averse to the sun.

استیو، من فکر می کردم شما از خورشید بیزارید.

Averse?

There's a good word against Don't like

بیزاری؟

کلمه خوبی علیه آفتاب دوست ندارم وجود دارد

the sun, but

، اما

I discovered a sort of blood test

یک نوع آزمایش خون کشف کردم

that my vitamin D levels are very low.

که سطح ویتامین D من بسیار پایین است.

And despite taking vitamin D tablets,

و علیرغم مصرف قرص های ویتامین D،

it has not increased it over the last six months.

طی شش ماه گذشته آن را افزایش نداده است.

So I am going to have to

بنابراین باید

go and

بروم و

sunbathe 10 minutes a day

روزی 10 دقیقه

with just something covering my modesty.

فقط با چیزی که عفت من را بپوشاند آفتاب بگیرم.

Yes.

Although, yes, he was naked in the garden and then

آره.

اگرچه، بله، او در باغ برهنه بود و پس از آن

apparently it's been in the news

ظاهراً در اخبار منتشر شده است

because the weather is getting better here in England.

زیرا هوا در اینجا در انگلیس بهتر می شود.

A lot of people have been going into their gardens

بسیاری از مردم به باغ‌هایشان رفته‌اند

and they've been lying in their gardens

و

completely naked.

کاملاً برهنه در باغ‌هایشان دراز کشیده‌اند.

Well, that is disgusting.

خب این منزجر کننده است.

I am covering myself up, but I want to expose

من خودم را می پوشانم، اما می خواهم

my skin 10 minutes a day when the sun's out,

روزی 10 دقیقه پوستم را در معرض نور خورشید قرار دهم،

because that's the best way to boost your vitamin

زیرا این بهترین راه برای افزایش ویتامین

D yet it shouldn't age my skin.

D است، اما نباید پوست من را پیر کند.

If you see me yesterday, you'd have laughed.

اگه دیروز منو دیدی حتما میخندی

I had a towel over my head and neck to protect.

حوله ای روی سر و گردنم گذاشته بودم تا از آن محافظت کنم. می

You know, I don't want my face to age or my neck.

دانی، من نمی خواهم صورتم پیر شود یا گردنم.

That's always a giveaway, isn't it?

این همیشه یک هدیه است، اینطور نیست؟

Older people being in the sun,

افراد مسن زیر نور خورشید،

the neck all goes wrinkly.

گردن همه چروک می شود.

You always end up with a neck.

شما همیشه با یک گردن مواجه می شوید. به

It looks like a certain part

نظر می رسد قسمت خاصی

of a lady being in the sun too much and hands.

از یک خانم بیش از حد زیر آفتاب و دست است.

They always give it away as well, a wrinkled hand

آنها همیشه آن را نیز از بین می‌برند، یک دست چروکیده،

because they're very difficult

زیرا

to protect against the sun when you're out and about.

محافظت از آنها در برابر نور خورشید زمانی که بیرون از خانه هستید بسیار دشوار است.

So I had socks on too.

پس من هم جوراب پوشیده بودم. در

Here I use socks on to cover

اینجا من از جوراب برای پوشاندن

my arms and I had a towel over my head

بازوهایم استفاده می کنم و یک حوله روی سرم گذاشته بودم

so that the sun didn't affect my face at all.

که آفتاب اصلاً روی صورتم تأثیر نگذارد.

And yet there I was, 10 minutes, one side, 10

و با این حال من آنجا بودم، 10 دقیقه، یک طرف، 10

minutes, the other bit like roasting a joint.

دقیقه، طرف دیگر کمی شبیه برشته کردن یک مفصل بود.

Yes.

آره.

And hopefully that will boost my vitamin D levels

و امیدوارم که سطح ویتامین D من را افزایش دهد،

because it turns out it's very difficult

زیرا معلوم است که

to get them up with tablets. So.

تامین آن با قرص بسیار دشوار است. بنابراین.

So anyway, one, two, one, one.

بنابراین به هر حال، یک، دو، یک، یک.

I'll buy some mark a little of that.

من مقدار کمی از آن را می خرم.

I'd send them to you.

من آنها را برای شما ارسال می کنم.

What I

wanted to say was a lot of people

چیزی که می خواستم

بگویم این بود که بسیاری از مردم

are sunbathing naked in their back gardens

در باغچه پشتی خود برهنه آفتاب می گیرند

and one or two people have received complaints

و یکی دو نفر

from their neighbours and apparently now I'm not sure

از همسایگان خود شکایت دریافت کرده اند و ظاهراً اکنون مطمئن نیستم که

how this works, but apparently it is not.

چگونه این کار انجام می شود ، اما ظاهراً اینطور نیست.

I don't think it is illegal

من فکر نمی کنم

to sunbathe naked in your back garden

آفتاب گرفتن برهنه در باغچه پشتی شما

as long as you can't be seen by other people.

تا زمانی که دیگران شما را نبینند غیرقانونی است.

Now by that

حالا

I think they mean from from your neighbours windows.

من فکر می کنم منظور آنها از پنجره های همسایه شماست.

But if your neighbour

اما اگر همسایه شما به سمت

comes up to your fence and tries to look over the top

حصار شما می آید و سعی می کند به آن بالا نگاه کند

and they are trying to look at you

و آنها سعی می کنند به شما نگاه کنند

to see if you're naked, then that that is wrong,

تا ببینند شما برهنه هستید یا نه، پس این اشتباه است، می

you see,

بینید،

because the neighbour is then doing the wrong thing.

زیرا همسایه کار اشتباهی انجام می دهد. . به هر حال

They should not be trying to look over your fence

آنها نباید سعی کنند از حصار شما نگاه کنند

anyway, so you can, apparently you can bathe.

، بنابراین شما می توانید، ظاهراً می توانید حمام کنید.

But I don't want to nude.

اما من نمی خواهم برهنه باشم.

I'm not interested in that. No,

من به آن علاقه ای ندارم. نه،

Olga says yes.

اولگا می گوید بله.

Interesting.

جالب هست.

I was advised to check my vitamin D level recently.

اخیراً به من توصیه شد که سطح ویتامین D خود را بررسی کنم.

Well

خب،

I've been reading a lot of studies about this, Mr.

من مطالعات زیادی در مورد این موضوع خوانده ام، آقای

Duncan.

I mean, this is nothing to do with teaching English.

دانکن.

منظورم این است که این ربطی به آموزش زبان انگلیسی ندارد.

It's just slightly interesting to you.

فقط کمی برای شما جالب است. به

It turns out most of us are probably

نظر می رسد اکثر ما احتمالاً

lacking in vitamin D because it's very difficult

کمبود ویتامین D داریم زیرا

to get it from your diet.

دریافت آن از رژیم غذایی بسیار دشوار است.

You've got to eat sort of salmon every day

شما باید هر روز نوعی ماهی قزل آلا

or something like that.

یا چیزی شبیه به آن بخورید.

There's only certain foods

فقط غذاهای خاصی وجود دارند

that contain a lot of vitamin D,

که حاوی مقدار زیادی ویتامین D هستند،

so you've got to eat an awful lot of it.

بنابراین باید مقدار زیادی از آن را بخورید.

So the only way that most of us What are you doing?

بنابراین تنها راهی که اکثر ما دارید چه کار می کنید؟

So, okay, don't panic.

پس باشه نترس

The only way that most of us

تنها راهی که بیشتر ما

can get our vitamin D levels up significantly

می توانیم سطح ویتامین D خود را به میزان قابل توجهی بالا ببریم

is to go in the sun, but only for a limited period.

این است که زیر نور خورشید برویم، اما فقط برای مدتی محدود.

And I have been trying to you, my doctor said to me,

و من برای شما تلاش کردم، دکترم به من گفت،

take tablets,

قرص بخور،

take these vitamin D tablets,

این قرص ویتامین D را بخور،

but they were far to lower dose.

اما دوز آنها بسیار کمتر بود.

I've been reading this. It

من این را خوانده ام

I've been reading that.

من آن را خوانده ام

This is Mr.

این آقای

Steve in the garden.

استیو در باغ است.

Yes. Mr.

آره. آقای

Duncan, I don't want you to show that.

دانکن، من نمی خواهم این را نشان دهید.

I do not give you permission.

من به شما اجازه نمی دهم.

Mr.. Don't do that, Mr..

آقای.. این کار را نکن،

Mr. Duncan.

آقای دانکن.

Just want people to see me sunbathing.

فقط می خواهم مردم مرا در حال آفتاب گرفتن ببینند.

It's not fair, Mr. Duncan.

این منصفانه نیست، آقای دانکن.

That's not fair.

عادلانه نیست.

And it's very difficult to get your vitamin

و

D levels up with tablets.

بالا بردن سطح ویتامین D با قرص بسیار دشوار است.

You've got to take ten times

شما باید ده برابر

what the recommended doses for a long period of time.

دوزهای توصیه شده برای مدت طولانی مصرف کنید.

Apparently. So.

ظاهرا بنابراین.

There you go.

شما بروید.

So that's my story.

پس این داستان من است.

What's going on there?

اونجا چه خبره؟

I'm just covering my head up from the sun.

من فقط سرم را از آفتاب می پوشانم.

Mr..

To see it so that I don't get

آقای ..

برای اینکه ببینمش که

I thought, I bet Mr.

فکر نکنم، شرط می بندم که آقای

Duncan's taking secret pictures.

دانکن عکس های مخفی می گیرد.

What's going on there?

اونجا چه خبره؟

Well, I don't want my hands to get wrinkly in the end, Mr.

خب، من نمی خواهم دستانم در نهایت چروک شود، آقای

Duncan.

دانکن.

So you're wearing socks over your hands?

پس جوراب روی دستت پوشیده ای؟

Yes, because that's all I could find anyway.

بله، چون به هر حال این تنها چیزی بود که می توانستم پیدا کنم.

And you've got a T-shirt over your face now.

و شما الان یک تی شرت روی صورت خود دارید.

That's my growing.

این رشد من است. می‌توانید

You can see that looks like a Klu Klux Klan member.

ببینید که شبیه یک عضو Klu Klux Klan است.

You.

شما.

It's not blue, by the way.

اتفاقاً آبی نیست.

It's cool, whatever it is.

باحاله هر چی که هست

But yes.

So, yes,

اما بله.

بنابراین، بله،

apparently most people do have low vitamin D levels,

ظاهراً اکثر مردم سطح ویتامین D پایینی دارند،

and that's important for, as Mr.

و این مانند آقای

Steele, his feet, and that's important for your bones.

استیل، برای پاهای او و برای استخوان‌های شما مهم است.

As somebody pointed out,

همانطور که کسی اشاره کرد،

resistance against

مقاومت در برابر

virus infections,

عفونت های ویروسی،

all sorts of things.

انواع چیزها.

So it's worth getting it checked

بنابراین ارزش بررسی آن را دارد

because unless you spend a lot of time in the sun,

زیرا اگر زمان زیادی را زیر نور خورشید سپری نکنید،

you probably low in vitamin D,

احتمالا ویتامین D کمی

and if you've got dark skin,

دارید و اگر پوست تیره دارید،

it's even more difficult for you

to make vitamin C, vitamin D in the sun, apparently.

ساختن ویتامین C و ویتامین D در زیر نور خورشید برای شما دشوارتر است. ، ظاهرا

So. There you go.

بنابراین. شما بروید.

That's my little pep talk.

این صحبت های کوچک من است.

Talking of health, that was fascinating.

صحبت از سلامتی، جالب بود.

Talking of health,

صحبت از سلامتی،

people are talking about your weight loss, Mr.

مردم در مورد کاهش وزن شما صحبت می کنند، آقای

Duncan. Yes.

دانکن. آره.

Well, I've lost weight.

خب من وزن کم کردم آخر

Next weekend, we are going to weigh me

هفته آینده من را

on the scales to see how much weight I've lost.

روی ترازو وزن می کنیم تا ببینیم چقدر وزن کم کرده ام.

And of course, we have to find out if

و البته، باید دریابیم که آیا می‌توانم

I can fit into my skinny

jeans for our big Paris rendezvous.

برای قرار ملاقات بزرگمان در پاریس، در شلوار جین تنگم جا بیفتم یا خیر.

Bruno sent us a five

برونو برای ما پنج

something, whatever the currency is.

چیزی فرستاد، هر ارزی که باشد.

Okay, So is that because you showed me sunbathing?

خوب، پس این به این دلیل است که شما در حال آفتاب گرفتن را به من نشان دادید؟

So am I like a prostitute now?

پس من الان مثل یک فاحشه هستم؟

Yes. Well, okay.

آره. بسیار خوب.

Some are being paid to be naked new viewers today.

امروز به برخی دستمزد می‌دهند تا بیننده‌های جدید برهنه باشند.

Well, good stuff.

خوب چیزای خوبیه

Good. Mr. Smith, Mr. Steve is a man.

خوب آقای اسمیت، آقای استیو یک مرد است.

He is okay?

او خوب است؟

Yes, he is. He is a man.

بله، او است. او یک مرد است.

I mean, there are lots of people

منظورم این است که افراد زیادی هستند

who are saying otherwise.

که خلاف این را می گویند. از

Thank you, Bruno, for your lovely donation.

شما، برونو، برای اهدای زیبای شما سپاسگزارم.

And who is your superstar? Vicar.

و سوپراستار شما کیست؟ معاون.

So that's my £5.

پس این 5 پوند من است.

So I want that five,

بنابراین من آن پنج را می‌خواهم،

whatever it is, whatever that currency

هر چه که باشد، هر ارز

or whatever it is.

یا هر چه باشد.

CHF because that is for me.

CHF چون این برای من است.

Thank you. The Pony Do you know in Venezuela

متشکرم. پونی آیا می دانید در ونزوئلا

that inflation is so high in Venezuela, in Venezuela,

تورم در ونزوئلا، در ونزوئلا آنقدر بالاست

that people are going there

که مردم به آنجا می روند

and they're buying the money and they're making

و پول می خرند و کرافت می سازند

Kraft.

.

Kraft works works of Kraft

کرافت آثار

baskets and other types of art

سبدهای کرافت و انواع دیگر هنر را

out of the money because the money is

از پول کار می کند، زیرا پول

is has devalued, devalued so much.

کم شده است، بسیار بی ارزش شده است.

I really could speak today

من واقعاً می‌توانم امروز صحبت کنم،

but I think it's this

اما فکر می‌کنم این

it's it's all sticking in Argentina I think

همه چیز در آرژانتین است. فکر می‌کنم

thank you very much Bruno and it's it's Swiss francs

خیلی از شما متشکرم برونو و این فرانک سوئیس است،

so they're probably worth a lot of money.

بنابراین احتمالاً ارزش پول زیادی دارند.

Far more than pounds.

خیلی بیشتر از پوند

I would think so, yes.

من اینطور فکر می کنم، بله.

I do have fair skin, which is why I'm low in vitamin D

من پوست روشنی دارم، به همین دلیل ویتامین D کمی دارم

Of course it's been winter, but yeah, that's it.

البته زمستان بود، اما بله، همین است.

So what I've learned is reading on the internet,

بنابراین چیزی که من آموخته ام خواندن در اینترنت است،

if you have low vitamin D levels,

اگر سطح ویتامین D پایینی دارید،

you're going to have a lot of high dose tablets

قرص های با دوز زیاد زیادی خواهید داشت که

will go in the sun for a long time.

برای مدت طولانی زیر نور خورشید خواهند رفت.

Apparently you make

ظاهراً

25,000

units of vitamin D if you go in the sun

اگر تمام روز را از قرص ها در معرض نور خورشید قرار دهید، 25000 واحد ویتامین D تولید می کنید،

all day from tablets, it's impossible to get that on.

دریافت آن غیرممکن است.

See, I'm just I feel okay.

ببینید، من فقط احساس خوبی دارم.

Steve, I think we've covered vitamin cover that.

استیو، من فکر می کنم ما پوشش ویتامین را پوشش داده ایم.

Yes. Okay.

آره. باشه.

I've just what I'm trying to say.

من فقط چیزی را که سعی می کنم بگویم.

We've covered that.

ما آن را پوشش داده ایم.

We don't need to talk about it anymore.

ما دیگر نیازی به صحبت در مورد آن نداریم.

So.

So please stop talking about that.

بنابراین.

پس لطفا در مورد آن صحبت نکنید.

£4.50 said brunette.

4.50 پوند گفت: سبزه.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

It's nice to be appreciated for what it could.

این خوب است که برای آنچه که می تواند قدردانی شود.

At least one person appreciates me

حداقل یک نفر از من قدردانی می کند

by who doesn't?

که قدردان من نیست؟

Are you saying are you on about me?

آیا می گویید در مورد من صحبت می کنید؟

Anyway, when we go to when we go to Paris,

به هر حال وقتی به پاریس می رویم

I should be bronzed.

باید برنز باشم.

I should be walking around in shorts

من باید با شلوارک

in the top of that. It's lovely.

در آن بالا قدم بزنم. دوست داشتنی است.

Looks disgusting.

منزجر کننده به نظر می رسد

Everything is in this. There is

همه چیز در این است.

banana plant based

yoghurt, apple, orange,

ماست گیاهی موز، سیب، پرتقال،

strawberries, and the most important ingredient, kale,

توت فرنگی، و مهمترین ماده، کلم پیچ وجود دارد،

which apparently is full of all of those wonderful,

که ظاهرا پر از همه آن

wonderful vitamins, including vitamin K, vitamin

ویتامین های فوق العاده و شگفت انگیز است، از جمله ویتامین K، ویتامین

K, Vitamin K, Who's heard of vitamin K?

K، ویتامین K، چه کسی در مورد ویتامین K چیزی شنیده است؟

I know. I thought it was made up.

میدانم. فکر کردم ساخته شده

I thought it was like vitamin Kryptonite

من فکر کردم مانند ویتامین کریپتونیت

or something like that.

یا چیزی شبیه به آن است.

But vitamin K is a real thing.

اما ویتامین K یک چیز واقعی است.

The real thing and is important

چیز واقعی و مهم است

and you can only get it from green leafy vegetables.

و شما فقط می توانید آن را از سبزیجات برگ سبز دریافت کنید.

Mind you,

there are two types of vitamin

توجه داشته باشید،

دو نوع ویتامین K وجود دارد

K, there's cable and K2.

، کابل و K2.

What about K?

در مورد K چطور؟

Why

چرا

is that a vitamin that?

این یک ویتامین است؟

Well, it could be described as an essential

خوب، می توان آن را به عنوان یک

ingredient for some activities.

عنصر ضروری برای برخی فعالیت ها توصیف کرد.

How you take it?

چگونه آن را می گیرید؟

Yeah.

You rub it on things, don't you, miss?

آره

شما آن را روی چیزها می مالید، نه، خانم؟

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

You're worried about your new viewers now?

اکنون نگران بینندگان جدید خود هستید؟

Are you talking about K-Y gel?

آیا شما در مورد ژل K-Y صحبت می کنید؟

You're worried about me talking about it?

شما نگران این هستید که من در مورد آن صحبت کنم؟

I wasn't talking about it.

من در مورد آن صحبت نمی کردم.

You mentioned it.

شما به آن اشاره کردید.

Anyway, I didn't mention K-Y gel.

به هر حال من به ژل K-Y اشاره نکردم.

You know what's annoying in here?

میدونی اینجا چه چیزی آزار دهنده است؟

I haven't seen that for years. Okay?

سالهاست که ندیده ام باشه؟

I still.

من هنوز.

You have to know when to drop this.

شما باید بدانید چه زمانی این را رها کنید.

So, look, look,

بنابراین، نگاه کن، ببین،

I hate it because I can't get in there.

من از آن متنفرم زیرا نمی توانم وارد آنجا شوم.

There's all that lovely, lovely, smooth.

همه چیز دوست داشتنی، دوست داشتنی، صاف وجود دارد.

They left inside, Steve, and I can't get to it.

آنها داخل شدند، استیو، و من نمی توانم به آن برسم.

I can't get to the tongue.

من نمی توانم به زبان بیاورم. به اندازه کافی

Isn't long enough.

طولانی نیست به اندازه کافی

It is not long enough.

طولانی نیست.

Francesca says hello, Francesca.

فرانچسکا می گوید سلام فرانچسکا.

It's important

مهم است

to feel the age you are or.

که سن خود را احساس کنید یا.

Or to feel a certain age.

یا اینکه سن خاصی را حس کنم.

Or to put it

یا به

another way,

عبارت دیگر،

as we used to say when we were younger, as a joke.

همانطور که در جوانی به شوخی می گفتیم.

If we Yes, you're only as old

اگر ما بله، شما فقط به اندازه

as the person you feel.

شخصی که احساس می کنید سن دارید.

How about that?

در مورد آن چطور؟

Okay.

باشه.

It's important the age you feel you are.

مهم سنی است که احساس می کنید هستید.

Yes, that's it.

Yeah.

آره همینه.

آره

Age is just a number.

سن فقط یک عدد است.

You can feel old even when you're young.

حتی وقتی جوان هستید می توانید احساس پیری کنید.

If your way of thinking is

اگر طرز فکر شما

maybe not quite right, it's.

شاید کاملاً درست نباشد، درست است.

Well, I know someone like that who's.

خوب، من یکی را می شناسم که همینطور است.

Who's thinking isn't quite right.

کسی که فکر می کند کاملاً درست نیست.

I wonder who it could be.

من تعجب می کنم که می تواند باشد.

Do you know who it could be?

میدونی کی میتونه باشه؟

Well, we know people. I know.

خوب، ما مردم را می شناسیم. میدانم. می‌دانی

You know, my my mother was very young at heart

، مادرم

in the nineties, but she she laughed in jokes like

در دهه نود خیلی جوان بود، اما مثل

she was in her twenties.

دهه‌ی بیست‌اش در جوک‌ها می‌خندید.

And so I think that's important.

و بنابراین من فکر می کنم که مهم است.

You retain that sort of childlike quality

شما آن نوع کیفیت بازی کودکانه را حفظ می کنید،

of play, being able to play

when you get older.

وقتی بزرگتر می شوید می توانید بازی کنید.

So yes,

بنابراین بله،

it's it's important the age you feed

مهم این است که سنی که به شما غذا می‌دهید به جای این که به

you are rather than rather than going

by the number, Oh, I'm 70 by the way.

عدد اشاره کنید، اوه، اتفاقاً من 70 سال دارم.

What's the 67 mean? Mr.

67 یعنی چی؟ آقای

Duncan I've no idea.

دانکن من نمی دانم. این

It's not my age case anybody asks, nobody has.

مورد سن من نیست که کسی بپرسد، هیچ کس نپرسیده است.

I, It's just a brand or something.

من، این فقط یک مارک یا چیزی است.

I got This is, this is very random, by the way.

من دریافتم این است، اتفاقاً این بسیار تصادفی است.

You know what?

I'm just talking about age.

میدونی چیه؟

من فقط در مورد سن صحبت می کنم. می

You see, people might think I've got that on

بینید، مردم ممکن است فکر کنند که من آن را

because it's my birthday or something.

به خاطر تولدم یا چیزی شبیه به آن انجام داده ام.

Okay.

باشه.

Right.

Okay.

درست.

باشه.

It could be your IQ.

ممکن است ضریب هوشی شما باشد.

Of course.

البته.

Till next year.

You're coming to Paris healthy, slim and tanned.

تا سال آینده.

شما سالم، لاغر و برنزه به پاریس می آیید.

Which one of

کدام یک برای چه

which ones apply to who?

کسی صدق می کند؟

It's making me insecure with my pale skin.

با پوست رنگ پریده ام ناامنم می کند.

But of course, you will have pale skin from

اما مطمئناً از آنجایی که می آیید پوست رنگ پریده خواهید داشت

you come from.

.

Well, so do we.

خب ما هم همینطور

I'm not going to get tanned, honestly.

راستش من برنزه نمیشم

I'm just doing it to get the vitamin D,

من این کار را فقط برای دریافت ویتامین D انجام می‌دهم،

And when when my test levels are say, I'm okay,

و وقتی سطح آزمایشم می‌گوید خوبم،

I should cover myself up again.

باید دوباره خودم را بپوشانم.

LAUGHTER is the best medicine, says dress.

لباس می گوید خنده بهترین دارو است.

By the way, somebody said earlier

به هر حال، یکی قبلاً گفته بود که

they were very much looking forward

بسیار مشتاقانه منتظر

to today's live stream.

پخش زنده امروز هستند.

What do they say?

چه می گویند؟

I don't know.

من نمی دانم.

Aziz Aziz I think it was

Aziz Aziz من فکر می کنم

somebody, just a lovely message on it.

یک نفر بود، فقط یک پیام دوست داشتنی روی آن بود.

Well, you can talk this is a wonderful moment of time

خوب، می توانید صحبت کنید، این لحظه فوق العاده ای است که

we are sharing together here this

ما این هفته در اینجا با هم به اشتراک می گذاریم

week.

.

What are we talking about today, Mr. Duncan?

آقای دانکن امروز در مورد چی صحبت می کنیم؟

Oh, okay.

اوه، باشه

Well,

what I've actually been trying to tell

خوب،

آنچه من در واقع سعی کردم به

you is what we're talking about today,

شما بگویم، چیزی است که امروز درباره آن صحبت می کنیم،

which is words

که کلمات

and phrases connected to water, swimming,

و عباراتی است که به آب، شنا کردن،

being in the water or being in the sea,

بودن در آب یا بودن در دریا،

of course, as well.

البته، نیز مرتبط است.

Many places where you can enjoy water.

مکان های زیادی که می توانید از آب لذت ببرید.

Oh, you can swim. You might enjoy

اوه، شما می توانید شنا کنید. ممکن است

a little bit of water sport as well.

کمی از ورزش های آبی نیز لذت ببرید.

A lot of people these days,

بسیاری از مردم این روزها،

especially this time of year,

به خصوص در این فصل از سال،

they like to to do the water sports.

دوست دارند ورزش های آبی انجام دهند.

What about you? Have you ever

تو چطور؟ آیا تا به

have you ever tried water sports?

حال ورزش های آبی را امتحان کرده اید؟

Maybe a little bit of skiing.

شاید کمی اسکی.

Viewership is going down. Mr.

بیننده در حال کاهش است. آقای

Duncan Well,

دانکن خب،

it was a deal that said grab up and buckle up.

این یک معامله بود که می‌گفت دست و پا کن.

Sorry, drop up, buckle up and grab a cup of tea.

متاسفم، بلند شو، دست و پا بزن و یک فنجان چای بردار.

I'm so excited to watch what you say today, Mr.

من خیلی هیجان زده هستم که امروز چه می گویید، آقای

Duncan. Okay.

دانکن. باشه.

Just Mr.

فقط آقای

Duncan, not me.

You're not interested in what I say?

دانکن، نه من.

تو به حرف من علاقه ای نداری؟

Well, I have to say most of what is said on here

خب، باید بگم بیشتر چیزهایی که اینجا گفته می‌شود

is interesting, and most of that is said by me,

جالب است و بیشتر آن‌ها را من می‌گویم،

by the way, I'll have to give you my papal address

اتفاقاً باید آدرس پاپم را به شما بدهم

so that you can send money to me in future

تا در آینده برای من پول بفرستید،

because I won't get it.

زیرا من آن را دریافت نمی کنم.

It'll get you, Mr. Duncan, and I'll never see it.

آقای دانکن شما را درگیر خواهد کرد و من هرگز آن را نخواهم دید.

£4.5 equivalent to the Swiss franc.

4.5 پوند معادل فرانک سوئیس.

That's still more than YouTube pays me, by the way.

به هر حال، این هنوز بیشتر از آن چیزی است که YouTube به من پرداخت می کند.

That's still much more.

این هنوز خیلی بیشتر است.

It's probably more than you get paid

این احتمالاً بیشتر از مبلغی است که

for this livestream today.

امروز برای این پخش زنده دریافت می کنید.

As I just said, live,

همانطور که گفتم، زنده،

you just said that

شما فقط گفتید که به

you've just literally repeated what I just said.

معنای واقعی کلمه آنچه را که گفتم تکرار کردید.

I guess I get what

فکر می کنم متوجه شدم

Tomic says.

Brace yourself

تومیک چه می گوید.

خود را

for my gift from

برای هدیه من از

the Netherlands.

هلند آماده کنید.

So I see.

بنابراین من می بینم.

Intriguing, intriguing.

جذاب، جذاب.

I don't bring anything too big.

من چیز خیلی بزرگی نمیاورم

If you are going to give me a gift in Paris,

اگر می‌خواهید در پاریس به من هدیه بدهید،

please don't make it too big

لطفا آن را خیلی بزرگ نکنید،

because I'm not I'm not going.

زیرا من نمی‌روم.

Can I just say this, Steve?

آیا می توانم فقط این را بگویم، استیو؟

I'm not bringing a big suitcase or anything like that.

من یک چمدان بزرگ یا چیز دیگری نمی‌آورم.

So if you're thinking of

بنابراین، اگر می‌خواهید

giving me some really big object

چیز بسیار بزرگی به من بدهید تا

to take back to the UK with me, please don't do that.

با خودم به بریتانیا برگردم، لطفاً این کار را نکنید.

Whatever it is, please don't do that.

هر چه هست، لطفا این کار را نکنید.

It's small.

کوچک است.

If it can fit in to hand luggage.

اگر می تواند در چمدان دستی جا شود.

Right. And.

درست. و.

But don't give me anything that is huge.

اما هیچ چیز بزرگی به من نده.

I mean, it makes sniffer dogs bark all around you.

منظورم این است که باعث می شود سگ های مواد یاب در اطراف شما پارس کنند.

Then we'll be. We'll be fine.

سپس ما خواهیم بود. حالمان خوب خواهد شد.

Yes.

We'll have to check all our clothes before we go, Mr.

آره.

قبل از رفتن باید تمام لباس‌هایمان را چک کنیم، آقای

Duncan, because we don't have it

دانکن، چون

set off any alarms at the airports, do we?

در فرودگاه‌ها آلارم نمی‌زنیم، درست است؟

You know, if he were sneaking illegal substances into our bags,

می دانید، اگر او مواد غیرقانونی را به کیف ما وارد می کرد، به

things like that, I think.

نظر من، چنین چیزهایی.

I think I'd notice

فکر می‌کنم متوجه می‌شدم

if somebody was trying to sneak something on my person

اگر کسی می‌خواهد دزدکی چیزی را روی شخص من

or in my person.

یا شخص من دزدیده باشد.

I don't know what it could be some act, but

نمی دانم چه کاری می تواند باشد، اما

I'm hoping it means we have a good time.

امیدوارم به این معنی باشد که ما اوقات خوبی را سپری می کنیم.

It's for you.

این برای تو است.

Are you okay?

I'm high on life today, Mr.

حالت خوبه؟

آقای دانکن، امروز در زندگی بسیار زیاد هستم

Duncan. High on life?

. بالا در زندگی؟

Well, it certainly makes a change.

خوب، مطمئناً تغییر ایجاد می کند.

Oh, by the way,

اوه، اتفاقا،

for those wondering,

برای کسانی که تعجب می کنند،

we have the carols at the back of the house,

ما سرودها را در پشت خانه داریم،

and I've done some new filming of the carols.

و من فیلمبرداری جدیدی از سرودها را انجام داده ام.

And I have to say, I think this this is pretty good.

و باید بگویم، من فکر می کنم این بسیار خوب است.

I think this is pretty nice because the cows

من فکر می کنم این خیلی خوب است زیرا گاوها در حال

were coming up and we're getting very close.

آمدن بودند و ما بسیار نزدیک می شویم.

In fact, they were getting very,

در واقع، همانطور که می بینید، آنها بسیار بسیار نزدیک می شدند

very close, as you are about to see.

.

Oh,

اوه،

I hope you enjoyed that.

امیدوارم از آن لذت برده باشید.

The cows are back and there they were getting very up

گاوها برگشته‌اند و از

close and rather personal.

نزدیک و نسبتاً شخصی در آنجا بودند.

So now

بنابراین اکنون

we are playing fill in the blanks

ما در حال بازی هستیم که بعداً امروز جاهای خالی را پر کنید

later on today.

.

I've changed the rules a little.

من قوانین را کمی تغییر دادم.

Changed the rules.

قوانین را تغییر داد.

I have changed it.

من آن را تغییر داده ام.

I'm going to give clues to the missing words.

من می خواهم سرنخ هایی برای کلمات گم شده ارائه دهم.

So like I used to with the sentence game.

همانطور که قبلاً با بازی جمله انجام می دادم.

So it's very similar to the sentence game,

بنابراین بسیار شبیه به بازی جمله است،

but because I'm lazy, I haven't bothered

اما چون تنبل هستم، حوصله

changing anything.

تغییر چیزی را نداشته ام.

So it's still going to be called Fill in the Blanks,

بنابراین هنوز هم نام آن را پر کنید جاهای خالی می‌گذارید،

but with slightly different rules,

اما با قوانین کمی متفاوت،

as you will find out later on.

همانطور که بعدا خواهید فهمید.

Florence has sent us sent you a donation as well.

فلورانس برای ما کمک مالی ارسال کرده است.

Yes.

آره.

I've mentioned you are also in Swiss francs.

اشاره کردم که شما به فرانک سوئیس هم هستید.

I mentioned that earlier.

قبلاً به آن اشاره کردم.

So you'll be able to buy a Swiss watch.

بنابراین می توانید یک ساعت سوئیسی بخرید.

And won't we?

و نخواهیم کرد؟

Why?

چرا؟

I don't know. Just a joke.

من نمی دانم. شوخی کردم. به

The live chat seems to have broken.

نظر می رسد چت زنده شکسته شده است.

Does anybody?

آیا کسی؟

Can you still hear us? And see us? Yes.

هنوز صدای ما را می شنوی؟ و ما را ببینی؟ آره.

It's not. It's not.

این نیست. این نیست.

It's not.

این نیست.

This YouTube is has got all sorts of issues

این یوتیوب در حال حاضر انواع و اقسام مشکلات را دارد

at the moment.

.

You may have noticed over the past few days,

ممکن است در چند روز گذشته متوجه شده باشید که

various things going wrong with YouTube.

مشکلات مختلفی در YouTube وجود دارد.

I don't want to talk about it too much

من نمی خواهم زیاد در مورد آن صحبت کنم

because it's boring.

زیرا خسته کننده است.

But YouTube has some technical problems

اما یوتیوب مشکلات فنی دارد

and it's really getting on my nerves.

و واقعاً اعصاب من را به هم می زند.

Yes. So the live chat seems to have pulled.

آره. بنابراین به نظر می رسد چت زنده به پایان رسیده است.

So we can't we haven't seen anything

بنابراین نمی توانیم

since Tom said Your neighbours may like watching you.

از زمانی که تام گفت همسایه های شما ممکن است دوست داشته باشند شما را تماشا کنند، چیزی ندیده باشیم.

You know

می دانید که

what's happening

چه اتفاقی می افتد این است که

is the order of the messages keeps changing.

ترتیب پیام ها مدام تغییر می کند.

Yes, Right. Okay.

بله درسته. باشه.

The messages are coming up,

پیام‌ها بالا می‌آیند، پیام‌های

the older ones are coming up at the bottom.

قدیمی‌تر در پایین بالا می‌آیند.

Is it.

Is this their new.

آیا آن است.

آیا این جدید آنهاست

Yes, Tom, keep staying at the bottom.

بله، تام، در پایین ترین نقطه باقی بمان.

Yes. Anyway, never mind. Anyway. Anyway,

آره. به هر حال، مهم نیست. به هر حال. به هر حال،

we have lots of

things to talk about today, right?

امروز چیزهای زیادی برای صحبت کردن داریم، درست است؟

Yeah.

Yeah. Okay.

آره

آره باشه.

We went for a walk, by the way, yesterday.

اتفاقا دیروز رفتیم پیاده روی.

We decided to go for a little walk, and we encountered

تصمیم گرفتیم کمی پیاده روی کنیم و با

something rather worrying

چیزی نسبتاً نگران کننده

and something a little scary.

و چیزی کمی ترسناک روبرو شدیم.

Apparently, at this time of year,

ظاهراً در این زمان از سال،

if you're walking around,

اگر در حال قدم زدن هستید،

you might see lots of bees flying about.

ممکن است زنبورهای زیادی را ببینید که در اطراف پرواز می کنند.

And that is what we encountered yesterday.

و این همان چیزی است که دیروز با آن مواجه شدیم.

Look at this.

به این نگاه کن

So this is yesterday.

پس این دیروز است.

And if you listen carefully,

و اگر با دقت گوش کنید، در

you can actually hear

واقع می توانید صدای

the bees.

زنبورها را بشنوید.

And there were

و

hundreds and hundreds of bees flying around.

صدها و صدها زنبور در اطراف پرواز می کردند.

And if you look very closely right now, there,

و اگر در حال حاضر خیلی دقیق نگاه کنید، آنجا،

they all look look at all those bees.

همه آنها به تمام آن زنبورها نگاه می کنند.

And I was wondering why this happens.

و من تعجب می کردم که چرا این اتفاق می افتد.

Well, I found out

خب من متوجه شدم

apparently at this time of year,

ظاهراً در این موقع از سال

sometimes the bees will move from one place to another

زنبورها گاهی از جایی به جای دیگر می روند

and they will take the queen bee with them.

و ملکه را با خود می برند.

And what happens

و آنچه ظاهرا اتفاق می افتد

apparently, is they fly around and protect

، این است که آنها به اطراف پرواز می کنند و

the queen bee as they go along.

در حین حرکت از ملکه زنبور عسل محافظت می کنند.

So they are actually moving along,

بنابراین آنها در واقع در حال حرکت هستند،

but they are also protecting the queen

اما

bee at the same time.

در عین حال از ملکه زنبور عسل نیز محافظت می کنند.

But of course, we were a little worried

اما البته کمی نگران بودیم

because we didn't want to walk through there,

چون نمی‌خواستیم از آنجا عبور کنیم،

did we, in case we got stung.

اگر نیش می‌زدیم.

That was the path I did not want to get stung by bees.

این راهی بود که من نمی خواستم توسط زنبورها نیش بزنم.

No, we thought that they might.

نه، ما فکر می کردیم که آنها ممکن است.

Well, I think they probably would have attacked

خب، من فکر می کنم آنها احتمالاً به

us, Mr. Duncan. Luckily,

ما حمله می کردند، آقای دانکن. خوشبختانه

they started move off

آنها شروع به حرکت کردند

and vanished into the trees.

و در درختان ناپدید شدند.

Suddenly,

ناگهان،

suddenly they disperse and dispersed

ناگهان آنها متفرق می شوند و پراکنده می شوند

would be the phrase to use.

عبارتی است که باید استفاده کنیم.

Yes, disperse is a good phrase,

بله، پراکندگی عبارت خوبی است،

but yes, not something you want to come across

اما بله، چیزی نیست که بخواهید

when you're walking in the wild.

هنگام قدم زدن در طبیعت با آن مواجه شوید.

And in fact, you said that in this country.

و در واقع این را در این کشور گفتید.

Oh, no, it wasn't in this country.

اوه، نه، در این کشور نبود.

I think it was somewhere else in America. A policeman

فکر کنم جای دیگری در آمریکا بود.

was set upon, if that's the right phrase, too.

در صورتی که این عبارت درست باشد، یک پلیس هم قرار شد.

Yeah, He was pursued

بله، او

and attacked by a huge swarm of bees.

توسط انبوهی از زنبورها تعقیب و مورد حمله قرار گرفت.

Yeah.

آره

And I think it's I think if you just happened to be

و من فکر می‌کنم اگر اتفاقاً در

where they are at the same time as you say,

همان لحظه‌ای که می‌گویید در جایی که آنها هستند باشید،

if they've got the queen bee in there

اگر ملکه زنبور عسل را در آنجا داشته باشند

and they're protecting them, they will attack you.

و از آنها محافظت کنند، به شما حمله خواهند کرد.

So we had to be quite careful, didn't we, Mr.

بنابراین، ما باید کاملا مراقب باشیم، اینطور نیست، آقای

Duncan.

دانکن.

Fortunately they, they flew away and we could

خوشبختانه آنها پرواز کردند و ما

we were able to continue our walk.

توانستیم به پیاده روی خود ادامه دهیم.

Yes. Yeah.

آره. آره

Although it was, it was.

اگرچه بود، اما بود.

Yeah.

Quite dangerous.

آره

کاملا خطرناک

In fact, we, we saw another cloud.

در واقع ما ابر دیگری را دیدیم.

You were in the back garden weren't you.

تو باغ پشتی بودی نه

The other day doing some filming

روز دیگر در حال فیلمبرداری

when you were filming those cows. Hmm.

زمانی که از آن گاوها فیلم می گرفتید. هوم

Well, it was actually the live stream I did last week.

خب، این در واقع پخش زنده ای بود که هفته گذشته انجام دادم.

The live stream.

جریان زنده.

And you

و تو

came running in saying there's

دوان دوان آمدی و گفتی

a cloud of wasps or bees outside.

ابری از زنبورها یا زنبورها بیرون است.

And it turned out that

و معلوم شد که

and I would imagine they were actually bees

و من تصور می کنم آنها در واقع زنبورهایی هستند که به

looking for a new place to live.

دنبال مکانی جدید برای زندگی می گردند.

Are they snakes?

آیا آنها مار هستند؟

Yes, there are snakes In the UK.

بله، در بریتانیا مارهایی وجود دارد.

We've only got two,

ما فقط دو تا داریم،

I think a grass snake and an adder.

فکر کنم یک مار علف و یک جمع کننده.

But they're not dangerous.

اما آنها خطرناک نیستند.

They're any about that long.

آنها در مورد این طولانی هستند. ما

We don't really have poisonous snakes.

واقعاً مار سمی نداریم.

The adder can the adder can bite you,

جمع کننده می تواند جمع کننده می تواند شما را گاز بگیرد،

but it wouldn't kill you.

اما شما را نمی کشد.

You might get an infection or something.

ممکن است دچار عفونت یا چیز دیگری شوید.

But I mean, I don't think I've ever one.

اما منظورم این است که فکر نمی‌کنم تا به حال یکی را داشته باشم.

We've seen grass, snakes eating grass.

ما علف ها را دیده ایم، مارهایی که علف می خورند.

Snakes are green around here

مارها در اینجا سبز هستند

and they're just harmless.

و بی ضرر هستند.

They sort of slither

آنها به نوعی

along the path and then disappear into the grass.

در طول مسیر می لغزند و سپس در چمن ناپدید می شوند.

There is strange.

عجیب وجود دارد.

What?

چی؟

Waiting for you.

در انتظار شما.

Oh, well, normally you've always got something to say.

اوه، خوب، معمولاً شما همیشه چیزی برای گفتن دارید.

And it's true.

و این درست است.

Did you see what happened then, Mr.

دیدی چه اتفاقی افتاد، آقای

Steve? Almost had nothing to say.

استیو؟ تقریبا چیزی برای گفتن نداشت.

You think

شما فکر می کنید که

it doesn't happen very often,

خیلی اوقات اتفاق نمی افتد،

So please write that down in your diary.

پس لطفاً آن را در دفتر خاطرات خود بنویسید.

We are coming towards the end of May.

به اواخر اردیبهشت می رسیم.

By the way, June is coming up

اتفاقاً ژوئن نزدیک است

and of course we are going to Paris

و البته

at the start of June.

در ابتدای ژوئن به پاریس می رویم.

I'm not saying exactly when it is,

دقیقاً نمی‌گویم چه زمانی است،

but you will find out when it happens.

اما وقتی اتفاق می‌افتد متوجه خواهید شد.

And we are going there

و ما به آنجا می رویم

and it looks as if the weather is going to be nice.

و به نظر می رسد که هوا قرار است خوب باشد.

I've checked warm, sunny in Paris.

من گرم و آفتابی پاریس را بررسی کردم.

Parties outside in the beautiful

مهمانی های بیرون در

scenic of France where they have parks.

مناظر زیبای فرانسه که در آن پارک دارند.

Yes.

Giovanni says that he used to be a beekeeper.

آره.

جیووانی می گوید که قبلا زنبوردار بوده است.

Giovanni Rossetti used to be a beekeeper.

جیووانی روستی قبلا زنبوردار بود.

There is a name, isn't there?

اسمی هست، اینطور نیست؟

There is a name for that. Yes.

نامی برای آن وجود دارد. آره.

If you are a beekeeper, it has a name

اگر زنبوردار هستید اسمی دارد که

I can't remember. I can't remember the name now.

یادم نمی آید. الان اسمشو یادم نمیاد

But if you like keeping bees

اما اگر دوست دارید زنبورها نگهداری کنید

and you look after the bees,

و از زنبورها مراقبت می کنید،

maybe you wear one of those big white hats

شاید یکی از آن کلاه های سفید بزرگ را

with the neck that comes down and then you walk

با گردنی که پایین می آید به سر می گذارید و

around your garden collecting money in the morning.

صبح در باغ خود قدم می زنید و پول جمع می کنید.

I can't remember what the name

یادم نمی آید

of a beehive on these days.

این روزها اسم کندوی عسل چیست.

It's the time of the year and they move house.

وقت سال است و خانه شان را عوض می کنند.

What do you call a beekeeper?

به زنبوردار چه می گویید؟

Everyone?

هر کس؟

I'm sure someone out there who has a keyboard

من مطمئن هستم که شخصی که صفحه کلید دارد

will look it up on Google.

آن را در گوگل جستجو می کند.

Now, we don't.

We don't have vipers, do we? In the UK? We don't.

در حال حاضر، ما نه. ما

افعی نداریم، نه؟ در بریتانیا؟ ما نمی کنیم.

We only have

ما فقط

two snakes, grass, snakes and ladders.

دو مار داریم، علف، مار و نردبان.

Yeah.

آره

And they're not very big and they're not very

و آنها خیلی بزرگ نیستند و

they're not very dangerous, particularly not.

خیلی هم خطرناک نیستند، به خصوص نه.

So they don't do much.

بنابراین آنها کار زیادی نمی کنند. طبق داستان شیر،

Prince Andrew and Boris

شاهزاده اندرو و بوریس

Johnson are snakes, according to the Lion story.

جانسون مار هستند.

And Harry as well.

و هری همینطور

I agree. We agree.

موافقم. ما موافقیم.

No, you agree.

نه، شما موافقید.

I do.

I'm saying nothing.

انجام میدهم.

هیچی نمیگم

Okay.

باشه.

Well, that was that was good.

خب این خوب بود

Steve,

استیو، از

did you enjoy that?

آن لذت بردی؟

So when are you going out into the garden again?

پس کی دوباره به باغ می روید؟

Oh Are you going to do your naked sunbathing again?

اوه آیا می خواهید دوباره آفتاب گرفتن برهنه خود را انجام دهید؟

Never again.

دوباره هرگز.

But I'm going to make sure

اما من مطمئن می شوم

that all your cameras are switched off.

که تمام دوربین های شما خاموش هستند.

I didn't know you were filming,

نمی‌دانستم در حال فیلم‌برداری هستید،

but I guess you probably were.

اما حدس می‌زنم که احتمالاً بودید.

They were just photographs.

آنها فقط عکس بودند.

Oh, right. Okay.

درسته. باشه.

But I don't know.

اما من نمی دانم.

I might go into the garden later.

ممکن است بعداً به باغ بروم.

I've got to do some watering because I was going.

من باید کمی آبیاری کنم چون می رفتم.

What I was going to do is a before and after with Mr.

کاری که من قرار بود انجام دهم قبل و بعد با آقای

Steve when he was all pale and white.

استیو بود، زمانی که او رنگ پریده و سفید بود.

And then later after, after he's been sunbathing,

و بعد، بعد از اینکه او در حال حمام آفتاب گرفتن،

I wanted to show him all bronzed and healthy looking.

می‌خواستم به او نشان دهم که ظاهر برنزی و سالمی دارد.

No, I don't.

I don't want to go like that.

نه، نه.

من نمیخوام اینطوری برم

It's just 10 minutes each side, a bit like

هر طرف فقط 10 دقیقه طول می کشد، کمی شبیه

a bit like basting a joint in the oven

قرار دادن مفصل در فر

just to just to make some vitamin D anyway.

فقط برای اینکه به هر حال مقداری ویتامین D درست شود.

You said that. Yes.

تو اینو گفتی آره.

I don't know what's happened to the live chat today.

من نمی دانم امروز چه اتفاقی برای چت زنده افتاده است.

It's gone.

آن رفته.

It's gone a little bit straight.

کمی صاف رفته است.

Tom's comments keep staying there all the time.

نظرات تام همیشه در آنجا باقی می ماند.

And then we are getting the new apiarists.

و سپس ما زنبورداران جدید را دریافت می کنیم.

Apiarists? Yes.

زنبورداران؟ آره.

An apiary

زنبورستان

is, of course, is where you keep bees and apiary.

، البته، جایی است که شما زنبورها و زنبورستان را نگهداری می کنید.

Apiary.

زنبورستان.

It's a very strange word.

خیلی کلمه عجیبی است.

I would imagine it.

من آن را تصور می کنم.

It derives from Latin because it always does.

از لاتین گرفته شده است زیرا همیشه اینطور است. آیا

Does it? It always does.

آن را انجام می دهد؟ همیشه انجام می دهد.

Hello to Oh, Alexandra is here.

سلام به اوه، الکساندرا اینجاست.

We also have I didn't see you earlier,

ما همچنین داریم که قبلاً شما را ندیدم،

but we have Luis Mendez is here today.

اما ما داریم که لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Louis.

سلام، لویی.

I hope everything is going well.

امیدوارم همه چیز خوب پیش بره.

And I hope everything is all right

و امیدوارم همه چیز در

where you are at the moment.

جایی که در حال حاضر هستید درست باشد.

You know what I'm talking about.

شما می دانید من در مورد چه صحبت می کنم.

Yes.

آره.

And Vitesse is here as well.

و Vitesse نیز اینجاست.

And Vicente says that he can't travel

و ویسنته می گوید که نمی تواند سفر کند

because he's not well enough at the moment,

زیرا در حال حاضر به اندازه کافی خوب نیست،

which is a shame.

که مایه شرمساری است.

But, you know, get better

اما، می دانید، بهتر شوید

and then hopefully we can see you on another trip

و امیدواریم بتوانیم

some time in the not too distant future.

در آینده ای نه چندان دور شما را در سفر دیگری ببینیم.

Yes.

آره.

We'll see what happens if if this particular metre

ما خواهیم دید که اگر این متر خاص در

if this rendezvous is successful,

صورت موفقیت آمیز بودن این قرار ملاقات، چه اتفاقی می افتد،

we might we might actually do it again.

ممکن است واقعاً آن را دوباره انجام دهیم.

And I think it's you know, it's a 5050.

و من فکر می کنم شما می دانید، این یک 5050 است.

I think look at the people that are coming.

فکر می کنم به افرادی که می آیند نگاه کنید.

It could go either way.

در هر صورت میتوانست برود.

I'm joking.

من شوخی میکنم.

I'm joking.

من شوخی میکنم.

Of course.

البته.

I personally can't wait.

من شخصا نمی توانم صبر کنم.

No. And I really looking forward to it.

نه. و من واقعا مشتاقانه منتظر آن هستم.

I really, really, really three times

من واقعاً، واقعاً، واقعاً سه بار مشتاقانه

looking forward to it.

منتظر آن هستم.

Of course, what we the most stressful

البته، چیزی که ما استرس زاترین

part of it's going to be getting there.

قسمت آن هستیم رسیدن به آن است.

Yeah, it's well, already already we're worried

بله، خوب است، در حال حاضر ما نگران هستیم

because there are lots of strikes

زیرا اعتصابات زیادی در

taking place and next week can you believe it?

حال وقوع است و هفته آینده می توانید آن را باور کنید؟

And I know what you're going to say, Steve.

و من می دانم که شما چه خواهید گفت، استیو.

I know it's

half term

من می دانم که

نیم ترم است

and the children are off next week,

و بچه ها هفته آینده مرخصی هستند،

but there are some strides taking place in the airport

اما پیشرفت هایی در فرودگاه

here in the UK.

اینجا در بریتانیا در حال انجام است.

So I hope those strikes don't continue into June.

بنابراین امیدوارم این اعتصابات تا ژوئن ادامه پیدا نکنند.

We will see what happens.

خواهیم دید چه اتفاقی می افتد.

And yesterday, Mr.

و دیروز، آقای

Duncan,

دانکن،

there was chaos at UK airports because

هرج و مرج در فرودگاه های بریتانیا به وجود آمد زیرا

some of the technology involved in

برخی از فناوری های مربوط به

electronically scanning passports broke down.

اسکن الکترونیکی گذرنامه ها خراب شد.

It was a failure, a UK failure,

این یک شکست بود، یک شکست بریتانیا،

and I think it affected all

و فکر می‌کنم همه فرودگاه‌ها را تحت تأثیر قرار داد

the airports

and there were long queues for people trying to,

و صف‌های طولانی برای افرادی وجود داشت که سعی می‌کردند، می‌دانید،

you know, validate their passports

گذرنامه‌های خود را برای

coming in and going out.

ورود و خروج تأیید کنند.

So people people that were going through the customs

بنابراین افرادی که در حال گذراندن آداب و رسوم بودند

either

یا

leaving or coming in, not very good to be honest,

می رفتند یا می آمدند، صادقانه بگوییم خیلی خوب نیستند،

but but also to be honest, the word UK and failure

اما صادقانه بگوییم، این روزها اغلب از کلمه انگلستان و شکست

are often used in the same sentence these days.

در یک جمله استفاده می شود.

If I was honest with you, which I am being

اگر با شما روراست بودم،

fair

منصفانه می

token

failure to make sense that he

گویم که

he bets that the trip to Paris will be a failure.

او شرط می بندد که سفر به پاریس ناموفق خواهد بود.

No, the only way it will be a failure is

نه، تنها راه شکست این است

if someone makes it a failure.

که کسی آن را شکست دهد.

But it won't be.

اما نمی شود.

It'll be huge success.

موفقیت بزرگی خواهد بود

And then next year it'll be it'll have expanded.

و سپس در سال آینده، آن را گسترش خواهد داد.

The popularity will have expanded so much.

محبوبیت بسیار گسترش یافته است.

We'll have to hire a concert

ما باید یک سالن کنسرت استخدام کنیم

venue in order to

تا

get all the people that come that want to come

همه افرادی که می‌خواهند بیایند

and have a conference. Yeah.

و کنفرانسی برگزار کنند. آره

Tomic is coming by bus.

تومیک با اتوبوس می آید.

Oh, right. Okay.

درسته. باشه.

Shame we can't.

شرمنده ما نمی توانیم می

We could have gone by train.

توانستیم با قطار برویم.

By bus?

با اتوبوس؟

Yes.

آره. به

Tell him that we were thinking

او بگویید که ما به این فکر می‌کردیم که

of nicking one of the

یکی از

the migrant boats as they come off

قایق‌های مهاجر را که

on the shores of this country boat

در سواحل این قایق روستایی پیاده می‌شوند

and rowing back to France.

و به سمت فرانسه پارو می‌زنند، نفی کنیم.

You know, as soon as they get off the boats,

میدونی، به محض اینکه از قایق ها پیاده شدن،

we're going to grab the boat and row back.

قایق رو میگیریم و پارو میزنیم.

Yeah, but we decided that not to do that.

بله، اما ما تصمیم گرفتیم که این کار را نکنیم.

We will be the only people going the other way,

ما تنها افرادی خواهیم بود که از راه دیگر،

the opposite way across the channel

برعکس آن طرف کانال

in a rubber dinghy.

در یک قایق لاستیکی خواهیم رفت.

And I bet I bet the French would come out with, with,

و شرط می‌بندم فرانسوی‌ها با مسلسل‌ها بیرون می‌آیند تا

with machine guns to stop us, to stop us landing.

مانع فرود ما شوند.

And they wouldn't let us land.

و آنها به ما اجازه فرود نمی دهند.

I bet if we tried to to, to, to row to France.

شرط می بندم اگر سعی کنیم به فرانسه برویم.

Was this rowing? Is that rowing is it.

این قایقرانی بود؟ آیا قایقرانی آن است.

Yes, that's rowing because that is a ring that it's

بله، این قایقرانی است، زیرا این یک حلقه است که

not that

I don't know the thing that I wonder how you do it.

من نمی دانم که چگونه آن را انجام می دهید.

You don't row a boat like that.

اینطوری با قایق پارو نمیزنی

Have you ever wrote about.

آیا تا به حال در مورد آن نوشته اید.

Yes, I have actually.

بله، در واقع دارم.

I doubt it.

من شک دارم.

I have.

I've rode a boat gently.

من دارم.

به آرامی سوار قایق شده ام.

You're always going round land if you're doing that.

اگر این کار را انجام دهید، همیشه در حال دور زدن زمین هستید.

I have rowed about very merrily along the stream.

من با شادی در کنار رودخانه پارویی زده ام.

And sometimes I think maybe life is but a dream.

و گاهی فکر می کنم شاید زندگی فقط یک رویا باشد.

But that's another story for another time.

اما این داستان دیگری است برای زمانی دیگر.

But I think getting a bus is a good idea

اما من فکر می‌کنم اتوبوس گرفتن ایده خوبی است

because it's it's not going to be affected by strikes.

زیرا تحت تأثیر اعتصاب‌ها قرار نمی‌گیرد.

Well, yes, it will be.

خوب، بله، خواهد شد.

Because because sometimes the the ferry,

چون گاهی اوقات کشتی،

the people at the ferry ports are also

مردم در بنادر کشتی نیز

blocking the way.

راه را می بندند. فکر

I don't think you have to get on the water

نمی‌کنم برای

to get from Amsterdam to.

رفتن از آمستردام به آن، مجبور باشید روی آب بروید.

No, I didn't say Amsterdam to you is all about us.

نه، من نگفتم آمستردام به تو همه چیز مربوط به ماست.

Oh I know.

آه من می دانم.

Yeah. So but I we definitely have to go through water.

آره بنابراین، اما من قطعاً باید از آب عبور کنیم.

Our We do. Yes.

ما انجام می دهیم. آره.

We have to go over it or under it.

باید از روی آن یا زیر آن برویم.

So Amsterdam, I'm

بنابراین آمستردام،

if you can get from Netherlands to France easily.

اگر بتوانید به راحتی از هلند به فرانسه بروید.

Yes.

آره.

There's no, there's no water in between.

وجود ندارد، هیچ آبی در این بین وجود ندارد.

Yeah exactly.

بله دقیقا.

So.

Well if we're not there

بنابراین.

خوب، اگر ما آنجا نیستیم،

you'll just have to carry on without us. Okay.

شما فقط باید بدون ما ادامه دهید. باشه.

I think we've got plenty of time.

من فکر می کنم ما زمان زیادی داریم.

Not plenty of time.

زمان زیادی نیست

We can always hire a private jet.

ما همیشه می توانیم یک جت شخصی اجاره کنیم.

What?

چی؟

And I'd go that way.

و من به آن سمت می رفتم.

Well, we could do it.

خوب، ما می توانیم آن را انجام دهیم.

Or a helicopter,

یا هلیکوپتر،

or we will be there.

یا ما آنجا خواهیم بود.

And so we're there a few days earlier,

و بنابراین ما چند روز زودتر آنجا هستیم،

so we will definitely be there in time for Sunday.

بنابراین قطعا به موقع برای یکشنبه آنجا خواهیم بود.

It's not like we're going on

اینطور نیست که

Sunday morning or anything.

صبح یکشنبه برویم یا هر چیز دیگری.

Well, no, that would that would be stupid

خوب، نه، احمقانه خواهد بود

if we did that as this as it says.

اگر این کار را همانطور که می گوید انجام دهیم.

Who is Luis Mendez

لوئیس مندز کیست

is the star of the show.

ستاره نمایش است.

He's the star.

او ستاره است.

He's he's he's in France.

او او در فرانسه است.

And he will be meeting up with us

و

when we are all together in Paris.

وقتی همه با هم در پاریس باشیم با ما ملاقات خواهد کرد.

So, yeah, that that's who Louis is.

بنابراین، آره، این همان کسی است که لوئیس است.

Louis And Louis is a long stand and loyal

لویی و لوئیس یک بیننده طولانی مدت و وفادار است

viewer.

.

He's also a senior citizen,

او همچنین یک شهروند سالخورده است،

we would say, with a lot of worldly experience,

ما می‌توانیم بگوییم، با تجربه‌های دنیوی زیادی،

which we will be tapping into when we get into France

که وقتی وارد فرانسه می‌شویم، از آن استفاده خواهیم کرد تا

on in

having to make our trip as successful

سفرمان را تا حد

as it possibly can.

ممکن موفق کنیم.

His sentence is a great today,

جمله او امروز عالی است،

but I'm just talking here.

اما من فقط اینجا صحبت می کنم.

It's like it's like each word is following each other.

مثل این است که هر کلمه دنبال یکدیگر است.

But that being made up as anybody coming to Paris

اما اگر کسی که به پاریس می آید

rich enough to

آنقدر ثروتمند است که برای

pay for us to come over

آمدن ما

with on a private jet, I'll know is the answer for

با یک جت خصوصی پول بدهد، می دانم که جواب

a helicopter.

هلیکوپتر است.

Helicopter is a bit dangerous.

هلیکوپتر کمی خطرناک است.

I don't fancy a helicopter.

من علاقه ای به هلیکوپتر ندارم

Anyway, we're rabbiting on because aeroplanes

به هر حال، ما در حال کار کردن هستیم، زیرا هواپیماها

nothing ever goes wrong with aeroplanes.

هیچ مشکلی با هواپیماها ندارند.

You see

the most disturbing thing I've ever seen

آزاردهنده ترین چیزی را که

in my life on the internet yesterday?

در زندگی ام دیده ام دیروز در اینترنت می بینید؟

No, I think it was Korea, a Korean airline.

نه، فکر می کنم کره بود، یک شرکت هواپیمایی کره ای.

And one of the passengers

و یکی از مسافران در حالی که در حال پرواز بودند

decided to open the emergency door

تصمیم گرفت درب اضطراری را باز کند

while they were flying in the.

.

Yeah, that in the clouds.

آره اون تو ابرها

And there is video footage

و فیلمی وجود دارد

and it might be the scariest thing I've ever seen

و ممکن است ترسناک ترین چیزی باشد که تا به حال دیده ام

except, well, maybe Mr.

به جز، خوب، شاید آقای

Steve sunbathing in the garden.

استیو در حال آفتاب گرفتن در باغ.

But all these people are sitting there in their seats

اما همه این افراد روی صندلی های خود نشسته اند

and there's just this wind blowing through the plane.

و فقط این باد در هواپیما می وزد.

And you can see the open door and the clouds outside.

و می توانید در باز و ابرهای بیرون را ببینید.

And there is a person sitting in their chair,

و یک نفر روی صندلی خود نشسته است،

just maybe two,

فقط شاید دو،

maybe three feet away from this open door

شاید سه فوت دورتر از این در باز است

and there's just a gust of wind blowing through.

و فقط یک تند باد از آن می وزد.

And they're up in the air

و آنها در هوا هستند

because some person who is now being arrested

زیرا فردی که اکنون دستگیر شده است

decided to open the emergency exit.

تصمیم گرفت خروجی اضطراری را باز کند.

I didn't think you could do that.

فکر نمی کردم بتونی این کار رو بکنی

Well, I always thought there was some safety thing.

خوب، من همیشه فکر می کردم یک چیز ایمنی وجود دارد.

I didn't think you could do that. Maybe.

فکر نمی کردم بتونی این کار رو بکنی شاید.

Maybe you can believe a certain altitude or something.

شاید بتوان ارتفاع خاصی یا چیزی را باور کرد.

Leary says that he's an alien.

لیری می گوید که او یک بیگانه است.

Hello?

Is is is is.

سلام؟

هست هست هست.

Luis Mendez is an alien.

لوئیس مندز یک بیگانه است.

I just. I just knew it.

من فقط. من فقط آن را می دانستم.

I knew it.

من آن را می دانستم.

Well, I'm sure there'll be aliens all over.

خوب، من مطمئن هستم که بیگانگان در همه جا وجود خواهند داشت.

Paris will be aliens. Eventually.

پاریس بیگانگان خواهد شد. در نهایت.

We will have to appear.

ما باید ظاهر شویم.

Technically, we will be aliens.

از نظر فنی، ما بیگانه خواهیم بود.

Yes, because we are not from France.

بله، چون ما اهل فرانسه نیستیم.

And anything

far enough from

و هر چیزی که به اندازه

کافی دور از

the outside can be described as an alien.

بیرون باشد را می توان به عنوان یک بیگانه توصیف کرد.

They used to use it a lot in the United States.

قبلاً در ایالات متحده از آن بسیار استفاده می کردند.

Anyone Who was coming into the country illegally.

هر کسی که به طور غیرقانونی وارد کشور می شد.

Maybe that's what Louis means

شاید منظور لویی این باشد

because Louis is from Portugal.

زیرا لویی اهل پرتغال است.

So maybe that's

پس شاید

what he means, that he is an alien, not,

منظور او این باشد که او یک موجود بیگانه است، نه، می

you know,

دانید،

with a shaved head and boobies,

با سر تراشیده و بابوبی ها،

you know, from outer space aliens.

می دانید، از موجودات فضایی خارج از جو.

Not like this.

اینطوری نه.

As I said before,

همانطور که قبلاً گفتم،

you know, bald people, when the aliens land,

می دانید، مردم کچل، وقتی بیگانگان فرود می آیند،

they'll come straight for people like me

آنها مستقیماً به دنبال افرادی مانند من می آیند،

because they are.

زیرا آنها هستند.

So we must be intelligent because he's got no hair.

پس ما باید باهوش باشیم چون او مو ندارد.

Yeah.

آره

And because aliens are always bald.

و چون بیگانگان همیشه کچل هستند.

I said, okay,

من گفتم، خوب،

they'll come straight for people that look like that.

آنها مستقیماً برای افرادی که شبیه آن هستند، می آیند.

But when you say aliens are always bald.

اما وقتی می گویید بیگانگان همیشه کچل هستند.

Yes.

What is your reference to that?

آره.

اشاره شما به آن چیست؟

Because I've never seen any aliens.

چون تا به حال هیچ بیگانه ای ندیده ام.

Well, I'm talking about the fictional and I say

خب، من در مورد داستانی صحبت می‌کنم و

so things that aren't real big heads,

چیزهایی را می‌گویم که سرهای بزرگ واقعی،

narrow little bodies and

بدن‌های کوچک باریک و باریک نیستند و

you wouldn't call them hunks.

شما آن‌ها را هنگ نمی‌دانید.

What are their noses like? Big eyes.

بینی آنها چگونه است؟ چشمان درشت

So they have big noses?

پس بینی بزرگ دارند؟

I don't know.

I think they're small,

من نمی دانم.

من فکر می کنم آنها کوچک هستند،

but they've never got any hair

اما آنها هرگز هیچ مویی ندارند،

because of course it's the.

زیرا البته این موها هستند.

Yeah. You think that is

آره شما فکر می کنید که

as mankind gets more and more sort of advanced

هر چه نوع بشر بیشتر و بیشتر پیشرفت کند

will lose more hair as we as we you know.

موهای بیشتری از دست خواهد داد همانطور که ما می دانید.

But I think it's only if you're in a hot country

اما من فکر می کنم فقط اگر در یک کشور گرم باشید

you lose body hair isn't it.

موهای بدنتان از دست می رود، اینطور نیست.

Well in that case, we should be like mammals.

خوب در آن صورت، ما باید مانند پستانداران باشیم.

We should be like grizzly bears.

ما باید مثل خرس گریزلی باشیم.

In that case, because we live

در این صورت، چون ما زندگی می کنیم،

we live on a damp mossy rock.

روی یک سنگ خزه مرطوب زندگی می کنیم.

Well,

probably people from the Netherlands

خوب،

احتمالاً مردم هلند

might have more hair and say, Somebody from Africa.

ممکن است موهای بیشتری داشته باشند و بگویند، کسی از آفریقا.

Yeah.

So this seems like a conversation for another time.

آره

بنابراین به نظر می رسد این یک گفتگو برای زمان دیگری است.

I've seen a few people in the Netherlands

من چند نفر را در هلند دیده ام

and they're a bit hairy.

و آنها کمی پرمو هستند.

Okay, so that's good.

باشه پس خوبه

That's good.

خوبه.

But some people are into that.

اما برخی افراد به این موضوع علاقه دارند.

So, you know, today we're looking at watersports

بنابراین، می دانید، امروز ما به ورزش های آبی

and things you can do on the water,

و کارهایی که می توانید روی آب انجام دهید نگاه می کنیم،

but they are all in

اما همه آنها به

the form of phrases and

شکل عبارات و

idioms.

اصطلاحات هستند.

Do you like that pause there?

آیا آن مکث آنجا را دوست دارید؟

That was my dramatic pause.

این مکث دراماتیک من بود.

I waited there you see,

من آنجا منتظر ماندم، می بینید، می

I wanted to build up to a crescendo

خواستم به اوج

and then a climax, but

و سپس اوج برسم، اما

I'm not sure how well it went.

مطمئن نیستم که چقدر خوب پیش رفت.

Words and phrases connected to water, sea

کلمات و عبارات مرتبط با آب، دریا

and if you like to swim,

و اگر دوست دارید شنا کنید،

then this is just for you.

پس این فقط برای شماست.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Steve writes,

استیو می نویسد، آیا

Are you ready for some words

برای برخی از کلمات

and phrases connected to water?

و عبارات مرتبط با آب آماده هستید؟

Is this an Adam?

آیا این آدم است؟

It is.

این است.

They are all words and phrases so, yes, they will be

آنها همه کلمات و عبارات هستند، بنابراین، بله، آنها

mostly idioms, all connected,

بیشتر اصطلاحات خواهند بود، همه متصل،

connect, connected to water,

متصل، متصل به آب،

swimming, being in the water.

شنا کردن، بودن در آب.

So here is the first one.

بنابراین در اینجا اولین مورد است.

We might say that

ممکن است بگوییم که

something is water off a duck's back.

چیزی آب از پشت اردک است.

So if something is like water off a duck's back,

بنابراین اگر چیزی مانند آب از پشت اردک است،

it means that something is

به این معنی است که چیزی روی

not affecting you,

شما تأثیر نمی گذارد،

maybe something that can't cause you any harm

شاید چیزی که نمی تواند آسیبی به شما وارد کند

or any stress, stress or difficulty to be unaffected.

یا استرس، استرس یا مشکلی را تحت تأثیر قرار ندهد.

You are able to bear something.

شما قادر به تحمل چیزی هستید.

You can withstand it.

شما می توانید آن را تحمل کنید. به

It won't harm you.

شما آسیبی نمی رساند

Yes, you can do it.

بله، شما می توانید آن را انجام دهید.

It will be like water off a duck's back.

مانند آب از پشت اردک خواهد بود.

Yes It's like maybe you're used to it.

بله مثل اینکه به آن عادت کرده اید.

Maybe people abuse you

شاید مردم از شما سوء استفاده

verbally and but you're used to it.

کلامی کنند اما شما به آن عادت کرده اید.

And then somebody you're with, somebody

و بعد کسی که با او هستی، کسی

with some friends

با چند دوست

and somebody shouts out something nasty to you

و کسی چیز بدی را برایت فریاد می زند

and you say, Oh That doesn't affect me.

و تو می گویی، اوه این روی من تاثیری ندارد.

It's not water off a duck's back.

این آب از پشت اردک نیست.

Yeah, I've you've

بله، متوجه شدم که

the implication is you've been there, you've done

شما آنجا بوده اید، این کار را انجام داده اید،

that, you've weathered that stress, that storm before

قبلاً از آن استرس، طوفان عبور کرده اید

and now it's fine.

و اکنون خوب است. می

You know,

دانید،

you're trying to sell your house

شما سعی می کنید خانه خود را بفروشید

and you trying to sell your house a few times

و چند بار سعی می کنید خانه خود را بفروشید

and it keeps falling through because the people

و همچنان از بین می رود زیرا افرادی که

you're going to buy it

می خواهید آن را بخرید

pull out at the last minute,

در آخرین لحظه از آن خارج می شوند، کاری

which they can do in the UK, by the way,

که می توانند در انگلستان انجام دهند. اتفاقاً

it's different in other countries.

در کشورهای دیگر متفاوت است.

Somebody might say,

Oh, you must be really annoyed about that.

ممکن است کسی بگوید،

اوه، شما باید واقعاً از این بابت ناراحت باشید.

Oh no, it's not water off a duck's back.

اوه نه، این آب از پشت اردک نیست.

It's happened before.

قبلا هم اتفاق افتاده

I don't mind, you know, just get on with it.

من مهم نیست، می دانید، فقط با آن ادامه دهید.

So if something that is happening to you

بنابراین اگر چیزی که برای شما اتفاق می افتد روی

is not affecting you, you can say that

شما تأثیر نمی گذارد، می توانید بگویید که

it is just like water off a duck's back

دقیقاً مانند آب از پشت اردک است

for very nice it quickly goes away.

زیرا بسیار خوب است که به سرعت از بین می رود.

There's another one and stay around.

یکی دیگه هست و همینجا بمون در حال

Moving on. Yeah. Up to your neck.

حرکت آره تا گردنت.

You might be up to your neck in something.

ممکن است در چیزی تا گردن باشید.

Maybe if you get into the water,

شاید اگر وارد آب شوید،

the water might be deep.

ممکن است آب عمیق باشد.

You might be up to your neck in something.

ممکن است در چیزی تا گردن باشید.

This means that you are deeply involved.

این بدان معنی است که شما عمیقا درگیر هستید.

Or maybe you are too involved.

یا شاید شما بیش از حد درگیر هستید.

Or maybe.

یا شاید.

And quite often this is used in a negative.

و اغلب از این به صورت منفی استفاده می شود.

Yes.

آره.

So maybe you get involved with,

بنابراین ممکن است با

I don't know, a crime family

یک خانواده جنایتکار درگیر شوید

and you do them some favours,

و به آنها لطفی کنید،

you do something for them

کاری برای آنها انجام دهید

and then suddenly

و ناگهان

you realise that you can't break away.

متوجه شوید که نمی توانید از هم جدا شوید.

They have made you an offer you can't refuse.

آنها به شما پیشنهادی داده اند که نمی توانید رد کنید.

That was. I don't know what that was, by the way.

بود. اتفاقاً نمی دانم این چه بود.

Yes.

They make you an offer you can't refuse,

آره.

آنها به شما پیشنهادی می دهند که نمی توانید آن را رد کنید

and then you take the offer.

و سپس شما پیشنهاد را قبول می کنید.

But then you realise that you can't get away,

اما بعد متوجه می شوید که نمی توانید فرار کنید،

You can't back out.

نمی توانید عقب نشینی کنید.

You are now up to your neck in something.

شما اکنون در چیزی تا گردن خود هستید.

You can't escape it.

شما نمی توانید از آن فرار کنید. آیا

Can you use that if you're very busy at work as well

می توانید از آن استفاده کنید اگر در محل کارتان هم خیلی شلوغ هستید

and you've got a pile of work

و انبوهی از کار دارید

and you say I'm up to my neck in it. Yes.

و می گویید من تا گردن در آن هستم. آره.

Again, negatively. Yes.

باز هم منفی. آره.

It means that you're very, very busy.

این بدان معنی است که شما بسیار بسیار مشغول هستید.

You are deeply involved in something

شما عمیقاً درگیر چیزی

at work, like a project, for example,

در محل کار هستید، مثلاً در یک پروژه،

and somebody says, Oh, can you

و یکی می گوید، اوه، می

can you help me out with with something?

توانید در کاری به من کمک کنید؟

And you might say, No,

و ممکن است بگویید، نه،

I'm sorry, I'm too busy to my neck in this work.

متاسفم، من تا گردنم در این کار مشغول هستم.

Yeah, so to my neck in it,

بله، پس تا گردن من،

you might phone your wife up and say hello, darling.

ممکن است به همسرت زنگ بزنی و سلام کنی عزیزم.

Hello, honey.

سلام عزیزم.

I'm sorry.

متاسفم.

I'm going to be late home tonight.

امشب دیر به خانه می روم.

You will have to put the dinner in the oven.

شما باید شام را در فر بگذارید.

I am up to my neck here.

من اینجا تا گردنم هستم.

Yes. You have a lot of work.

آره. تو خیلی کار داری.

You've got a lot to do.

شما باید کارهای زیادی انجام دهید.

You're deeply involved in

شما عمیقاً درگیر

something that you probably can't get out of.

چیزی هستید که احتمالاً نمی توانید از آن خارج شوید.

It could be a crime.

میتونه جرم باشه

It could be a relationship.

میتونه یه رابطه باشه

You might want to back out of a relationship.

ممکن است بخواهید از یک رابطه عقب نشینی کنید.

And you,

و تو،

your friend says, Oh,

why don't you break up the engagement?

دوستت می‌گوید: آه،

چرا نامزدی را به هم نمی‌زنی؟

And and you say, Well, I don't know if I can.

و تو می گویی، خوب، نمی دانم می توانم یا نه.

Now I'm up to my neck in it.

حالا من تا گردن در آن هستم.

You know, I'm too deeply involved

می دانید، من آنقدر عمیقاً درگیر

in this relationship to back out.

این رابطه هستم که نمی توانم عقب نشینی کنم.

Here's another one very similar.

در اینجا یکی دیگر بسیار مشابه است.

This might be similar

این ممکن است

actually, to be out of your depth.

در واقع مشابه باشد، به خارج از عمق شما.

You are doing something you are not able to cope with

شما کاری را انجام می دهید که نمی توانید با آن کنار بیایید

or maybe something

یا شاید کاری را انجام دهید که

you are not qualified to actually do.

واقعاً صلاحیت انجام آن را ندارید.

You are now out of your debt.

شما اکنون از بدهی خود خارج شده اید.

Maybe you are dating a young girl

شاید شما با یک دختر جوان قرار دارید

and she she wants everything to be to be expensive.

و او می خواهد همه چیز گران باشد.

She wants to go to all of the fine restaurants and,

او می خواهد به همه رستوران های خوب برود و

have beautiful jewellery bought for her.

جواهرات زیبایی برایش بخرد.

Every weekend they might say, Oh,

هر آخر هفته ممکن است بگویند، اوه،

you are out of your depth, but that girl is too good.

شما از عمق خود خارج شده اید، اما آن دختر خیلی خوب است.

She's going to want more

او بیشتر

than you can actually give her.

از آنچه شما واقعاً می توانید به او بدهید، می خواهد.

You are out of your debt.

شما از بدهی خود خارج شده اید.

Yeah. So another example could be somebody

آره بنابراین مثال دیگری می‌تواند این باشد که شخصی

gives you a project at work again and

دوباره در محل کار به شما پروژه می‌دهد

and you go to a colleague,

و شما پیش همکارتان می‌روید،

your boss says, I want you to do this project.

رئیستان می‌گوید، می‌خواهم این پروژه را انجام دهید.

I think you can do it.

من فکر می کنم شما می توانید این کار را انجام دهید.

And then you look at it, you think, Oh,

و بعد به آن نگاه می کنی، فکر می کنی، اوه،

I was so difficult.

من خیلی سخت بودم.

You go to a colleague and you say,

میری پیش همکار و میگی

Can you help me, please?

I'm out of my depth.

لطفا کمکم کنین؟

من از عمق خودم خارج شده ام.

In other words you haven't got the skills required

به عبارت دیگر، شما مهارت

or the knowledge to do that particular task,

یا دانش لازم برای انجام آن کار خاص را ندارید،

whatever it is. Yes.

هر چه که باشد. آره.

You're not able to cope with it. Yes.

شما نمی توانید با آن کنار بیایید. آره.

We we often find that we are out of our debt

ما اغلب متوجه می‌شویم که

when we try something that we're not very good at.

وقتی چیزی را امتحان می‌کنیم که در آن مهارت نداریم، بدهی‌مان تمام شده است.

Something new.

Exactly.

یک چیز جدید.

دقیقا.

Here we get states

در اینجا ما متوجه می‌شویم که ایالت‌ها

got to move on

because we're already running out of time.

باید حرکت کنند،

زیرا زمان ما در حال اتمام است.

People are giving us lots of examples.

مردم مثال های زیادی برای ما می آورند.

It's gone fast today.

امروز سریع رفت

So we have this

بنابراین ما این را داریم

and then we will look at some suggestions.

و سپس به چند پیشنهاد نگاه خواهیم کرد.

You are all at sea.

شما همه در دریا هستید.

A person can be all at sea if they are

اگر فردی در زندگی بی هدف در حال حرکت باشد، می تواند تماماً در دریا باشد

drifting aimlessly in life.

.

Maybe that person has no idea what they want to do.

شاید آن شخص هیچ ایده ای نداشته باشد که می خواهد چه کاری انجام دهد.

Maybe they feel confused about their life.

شاید آنها در مورد زندگی خود احساس سردرگمی کنند.

They don't know what to do. I'm.

آنها نمی دانند چه کار کنند. من هستم.

I'm all at sea.

من همه در دریا هستم.

It's a great expression. Yeah.

این یک بیان عالی است. آره

You don't know what.

نمیدونی چیه

You don't know what you're doing.

تو نمیدونی داری چیکار میکنی

You're confused. You instead of confusion.

شما گیج شده اید. شما به جای سردرگمی

Yes. You're all at sea.

آره. شما همه در دریا هستید

I like that one. That's a good one.

من آن را دوست دارم. این یکی خوب است.

So we've have had some suggestions.

بنابراین ما پیشنهاداتی داشته ایم.

We've had some suggestions, Yes.

ما چند پیشنهاد داشتیم، بله.

Well, I'll revise

the first one.

خوب، اولی را اصلاح می کنم

.

We've had to be water under the bridge.

ما مجبور شدیم زیر پل آب باشیم.

Yes, says English lessons.

بله، می گوید درس انگلیسی. می

You can say, oh, that's water under the bridge now.

تونی بگی، آه، الان آب زیر پله.

Something you want.

چیزی که شما می خواهید.

Forget about something that's gone.

چیزی را که رفته فراموش کن از

It's past you.

تو گذشته

You might say somebody, a friend might say to you,

ممکن است به کسی بگویید، دوستی ممکن است به شما بگوید،

Oh, have you have you got over that relationship

اوه، آیا آن رابطه ای

that you had with with Angela?

که با آنجلا داشتید را پشت سر گذاشته اید؟

And then

و سپس

and you might say, oh, that,

و شما ممکن است بگویید، اوه، این،

that's water under the bridge. Now.

آب زیر پل است. اکنون.

In other words,

you've passed it, you've forgotten about it,

به عبارت دیگر،

شما آن را پشت سر گذاشته اید، آن را فراموش کرده اید

and you don't want to talk about it anymore.

و دیگر نمی خواهید در مورد آن صحبت کنید.

Or maybe you disagree

یا شاید مخالفت کردی

I meant that you've had with someone

منظورم این بود که با کسی رابطه داشتی

and now you've decided

و حالا تصمیم گرفتی

to forget about it because it's all water

فراموشش کنی چون همش آب

under the bridge.

That's actually a good that's a good it's a one.

زیر پل است.

این در واقع خوب است که خوب است.

So thank you very much for that.

پس از این بابت بسیار متشکرم.

Three men in a boat

سه مرد در یک قایق

since Vietnam.

از ویتنام.

I think that's a joke.

من فکر می کنم این یک شوخی است.

Maybe.

Moving on, Steve,

شاید. در حال

حرکت، استیو،

we've got to move on to be on at the deep end.

ما باید حرکت کنیم تا در انتها ادامه دهیم.

Yes, well, there it is on the screen now.

بله، خوب، اکنون روی صفحه نمایش وجود دارد.

Oh, isn't that amazing?

اوه، این شگفت انگیز نیست؟

So you might find yourself in the deep end.

بنابراین ممکن است خود را در اعماق آن بیابید.

The deep end, of course,

انتهای عمیق، البته،

when you go into a swimming pool,

وقتی به یک استخر می روید،

you might find there is a shallow end

ممکن است متوجه شوید که انتهای کم عمقی وجود دارد

where all the children go because, see,

که همه بچه ها به آنجا می روند، زیرا، ببینید،

because it's safe.

زیرا امن است.

And then at the other end you have the deep end,

و سپس در انتهای دیگر شما انتهای عمیق را دارید،

which is where all the

جایی که تمام

the experienced swimmers will go.

شناگران باتجربه خواهند رفت.

So you might suddenly find yourself at the deep end

بنابراین ممکن است ناگهان خود را

to be in a difficult or stressful

در یک موقعیت دشوار یا استرس زا

or testing situation.

یا آزمایشی قرار دهید.

Yeah to be at the deep end or off at the deep end.

بله برای اینکه در اعماق قرار داشته باشید یا در انتهای عمیق باشید.

The suggestion is it's a bit like being sort of

پیشنهاد این است که تا حدودی

up to your neck in it.

تا گردن در آن باشید.

It's a similar

thing and at the deep end up to my neck in it,

این یک

چیز مشابه است و در انتها تا گردن من در آن،

you're in a difficult, stressful

شما در یک موقعیت آزمایشی سخت و استرس زا هستید

testing situation, but maybe it's your first at work

، اما شاید اولین روز شما در محل کار باشد

and it's your first day on the job doing that

و اولین روزی باشد که در کار هستید و آن

particular job,

کار خاص را انجام می دهید،

and they give you a very difficult task to do.

و آنها می دهند. شما یک کار بسیار دشوار برای انجام

And you might say, Oh,

و شما ممکن است بگویید، اوه،

you've really put me in the deep end.

شما واقعاً من را در نهایت عمیق قرار دادید.

It means that you have given me something difficult

یعنی کار سختی به من داده ای

to do.

.

On my first day at work.

در اولین روز کارم

Yes, Yes, that's true.

بله، بله، این درست است. منظورم این است که

Quite often,

اغلب اوقات

I mean, I might find that when I start working again,

ممکن است متوجه شوم که وقتی دوباره کارم را شروع کنم و

going on a training course,

در یک دوره آموزشی می روم،

they might put me in at the deep end.

ممکن است من را در پایان کار قرار دهند.

They might just say, Oh,

آنها ممکن است فقط بگویند، اوه،

Mr.

Steve, can you just give a presentation to the group

آقای

استیو، آیا می توانید به گروه ارائه دهید که

on how to sell these products

چگونه این محصولات را بفروشند

and you haven't prepared at all,

و شما اصلاً آماده نشده اید،

so you're thrown in at the deep end.

بنابراین شما در انتها پرتاب می شوید.

So somebody asked you this a project? Yes.

پس کسی از شما پرسید که این پروژه است؟ آره. از

You're all asked to suddenly

همه شما خواسته می شود که ناگهان

or can you just go in

یا می توانید وارد شوید

and help these people here

و به این افراد در اینجا کمک کنید

with this project is throwing in at the deep end.

تا این پروژه در اعماق قرار بگیرد.

You don't know.

You've had no preparation at all beforehand.

شما نمی دانید.

از قبل اصلا آمادگی نداشتی

Okay, moving on.

باشه ادامه بده

We're really running out of time.

واقعا وقتمون کم میشه

Take the plunge.

گام بردارید.

You might decide to have a go at something

ممکن است تصمیم بگیرید که به چیزی بروید

or to try something.

یا چیزی را امتحان کنید.

Maybe something you've never done before.

شاید کاری که قبلا انجام نداده اید.

You decide to

شما تصمیم می گیرید که

take the plunge, you decide to jump into the water.

غوطه ور شوید، تصمیم می گیرید به داخل آب بپرید.

So maybe, literally,

بنابراین شاید، به معنای واقعی کلمه،

maybe if you've never tried swimming before,

شاید اگر قبلا هرگز شنا را امتحان نکرده اید،

you might go into the water for the first time.

ممکن است برای اولین بار به داخل آب بروید. می‌توانیم

We can say that you take the plunge, but

بگوییم که شما از آن لذت می‌برید، اما

of course it can be used figuratively to have a go.

البته می‌توان از آن برای رفتن استفاده کرد.

It's something to try something.

این چیزی است که چیزی را امتحان کنید.

Somebody is.

کسی هست.

A friend of mine, uh, met a girl recently.

یکی از دوستانم اخیراً با دختری آشنا شده است.

Did it? Yes.

انجام داد؟ آره.

And wanted to ask her out, but wasn't sure what to do.

و می خواستم از او درخواست کنم، اما مطمئن نبود چه کار کند.

And he said to me, Oh,

و او به من گفت، اوه،

you know, I'm just going to take the plunge and ask

می‌دانی، من فقط می‌خواهم غوطه‌ور شوم و از شما بپرسم

take the plunge.

.

I would have a go.

How did that how did it turn out?

من می خواهم بروم.

چطور شد که چطور شد؟

It was all right for a week

یک هفته همه چیز خوب بود

and then it all fell apart.

و بعد همه چیز خراب شد.

But

اما

but, yes, take the plunge.

، بله، دست به کار شوید.

Do something suddenly without any preparation.

کاری را به طور ناگهانی و بدون هیچ آمادگی انجام دهید.

Have a go at something, take the plunge. Take a risk.

به چیزی بروید، غوطه ور شوید. ریسک کن

If in doubt. If in doubt.

اگر شک دارید. اگر شک دارید.

If you have doubts,

اگر شک دارید،

then put those doubts aside and take the plunge.

آن شک و تردید را کنار بگذارید و دست به کار شوید.

Here we go. Another one.

در اینجا ما می رویم. یکی دیگه.

Or you might have to come for air.

یا ممکن است مجبور شوید برای هواخوری بیایید.

So maybe you feel swimming under the water.

بنابراین شاید احساس کنید که زیر آب شنا می کنید.

You might have to

ممکن است مجبور شوید برای

you might have to come up for air

رسیدن به هوا

to seek relief or a break from something.

به دنبال آرامش یا استراحت از چیزی باشید.

You come up for air, you need to take a short break.

شما برای هوا می آیید، باید یک استراحت کوتاه داشته باشید.

You need to take in some and a bit

شما باید مقداری و کمی

like a whale

مانند نهنگ را بخورید

that can be underwater for 30 minutes without

که می تواند 30 دقیقه بدون

having to go to the surface for air,

نیاز به رفتن به سطح برای هوا در زیر آب بماند،

but occasionally go up to take a break.

اما گاهی اوقات برای استراحت بالا بروید.

That's good.

خوبه.

There's loads coming in on the on the live chat.

بارهای زیادی در چت زنده وارد می شود.

You're very good at Googling, obviously.

واضح است که شما در گوگلینگ خیلی خوب هستید.

Very good.

خیلی خوب.

I like a fish.

من ماهی دوست دارم آیا

Have you got more to say? You probably have got.

چیز بیشتری برای گفتن دارید؟ احتمالا دارید کارهای

We've got lots more to do. Okay.

بیشتری برای انجام دادن داریم. باشه.

If you are like a fish

اگر مثل ماهی

out of water, it means you are a stranger

بیرون از آب هستید، یعنی

in a strange place.

در یک مکان غریب غریب هستید.

You are unfamiliar with your surroundings.

شما با محیط اطراف خود ناآشنا هستید.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

You might have a deep dive,

شما ممکن است یک شیرجه عمیق داشته باشید،

a deep,

یک شیرجه عمیق،

a dive

into something that means you study closely

به چیزی که به این معنی است که از نزدیک مطالعه می کنید

or you explore the subject in great detail.

یا موضوع را با جزئیات زیاد بررسی می کنید.

You have a deep dive, so it's a good one.

شما یک شیرجه عمیق دارید، بنابراین این یک شیرجه خوب است.

You might have a deep dive into physics

ممکن است در فیزیک

or maybe a certain branch of science.

یا شاید شاخه خاصی از علم غوطه ور شوید.

You decide to explore that thing.

شما تصمیم می گیرید آن چیز را کشف کنید.

It's a phrase that it's quite a sort of a sort

این یک عبارت است که کاملاً یک نوع عبارت است

of, you know, a sort of modern

، می دانید، یک نوع

phrase to use, isn't it?

عبارت مدرن برای استفاده، اینطور نیست؟

Right.

Let's have a deep dive into this subject.

درست.

بیایید یک فرو رفتن عمیق در این موضوع داشته باشیم.

It's just it's a bit of a sort of almost like a

این فقط یک جورهایی است که

makes you sound very sort of with it,

باعث می شود شما با آن خیلی به نظر برسید،

if you use that phrase, taking a deep dive into it.

اگر از آن عبارت استفاده کنید، یک فرو رفتن عمیق در آن انجام دهید.

Somebody uses that phrase and they,

کسی از این عبارت استفاده می کند و می

you know, probably are quite with it.

دانید، احتمالاً کاملاً با آن موافق هستند.

Would you agree with it?

آیا شما با آن موافق هستید؟

Yes. Yes.

آره. آره.

A deep

dive often used

if you just want to explore a new subject. Yes.

اگر فقط می خواهید موضوع جدیدی را کشف کنید، اغلب از شیرجه عمیق استفاده می شود. آره.

And look at it closely.

و از نزدیک به آن نگاه کنید.

Here's another one, Steve.

اینم یکی دیگه، استیو.

To throw someone a life jacket,

برای پرتاب جلیقه نجات به کسی،

you might throw them a life jacket

ممکن است یک جلیقه نجات

or maybe a life limb or just throw someone a line.

یا شاید یک عضو نجات به او بیندازید یا فقط به کسی خط بکشید.

Yeah.

آره

So maybe if someone is in the water

بنابراین شاید اگر کسی در آب باشد

and they're drowning.

و در حال غرق شدن باشد.

Whoop, whoop, whoop.

اووووووووووو

You might have to throw something to them.

ممکن است مجبور شوید چیزی را به آنها پرتاب کنید.

But of course, we can also use this figuratively,

اما البته می توانیم این را به صورت مجازی هم به کار ببریم

which means to help a person who is in trouble.

که به معنای کمک به فردی است که دچار مشکل است.

So any situation where maybe a friend

بنابراین هر موقعیتی که ممکن است یک دوست

is in a difficult situation,

در شرایط سختی باشد،

you might have to help them.

ممکن است مجبور شوید به او کمک کنید.

You you throw someone

شما به کسی

a life jacket or you throw them a line,

جلیقه نجات می‌اندازید یا به او خط می‌اندازید،

or maybe you throw them a life belt as well.

یا شاید کمربند نجات را نیز به او می‌اندازید.

So these are things that can help you

بنابراین اگر در آب مشکل دارید، اینها چیزهایی هستند که می توانند به شما کمک کنند

if you are in trouble in the water.

.

That's quite a good one. Yes. Here's another one.

این خیلی خوب است. آره. اینم یکی دیگه

Troubled waters.

آب های آشفته

Troubled waters.

آب های آشفته

There are troubled waters ahead.

آب های آشفته ای در پیش است.

We're heading into troubled waters.

داریم به سمت آب های آشفته می رویم.

It's quite often when we're talking about the economy,

زمانی که در مورد اقتصاد صحبت می کنیم،

you might hear

ممکن است بشنوید که

the person reporting mention troubled waters

فردی که گزارش می دهد به آب های ناآرام اشاره می کند که

say the economy is heading towards troubled waters.

می گوید اقتصاد به سمت آب های ناآرام پیش می رود.

Yes, we could be heading for a recession.

بله، ممکن است به سمت رکود پیش برویم.

Interest rates are going to sound high.

نرخ بهره قرار است بالا به نظر برسد.

Interest rates

are going to send the economy into troubled waters, indicate

نرخ‌های بهره

اقتصاد را به آب‌های آشفته می‌کشاند و نشان می‌دهد

that, yes, a chaotic and confused

که، بله، جاده‌ای آشفته، گیج

and unsteady road ahead.

و ناپایدار در پیش است.

Hmm. Here's another one.

هوم اینم یکی دیگه

Oh, I like this one because you mentioned whales

اوه، من این یکی را دوست دارم زیرا

a few moments ago.

چند لحظه پیش به نهنگ ها اشاره کردید.

Whales supposed to have

نهنگ ها قرار است

a whale of a time.

یک نهنگ زمان داشته باشند.

I do a very good impression of a whale.

من تصور بسیار خوبی از یک نهنگ دارم. بذار

Let me just show you.

فقط بهت نشون بدم

Oh,

اوه،

oh,

اوه،

oh,

اوه،

Well done, Mr. Duncan.

آفرین، آقای دانکن.

You feel I've found and I wonder what it means.

شما احساس می کنید که من پیدا کرده ام و من تعجب می کنم که معنی آن چیست.

I can talk to whales, life voices, vortex foetus.

من می توانم با نهنگ ها، صدای زندگی، جنین گردابی صحبت کنم.

That isn't.

این نیست.

That was a brand of soap.

اون یه مارک صابون بود

It's not a brand of soap for reducing body odours.

این یک نام تجاری صابون برای کاهش بوی بدن نیست.

Lifebuoy Yes, it used to be soap.

حلقه نجات بله، قبلا صابون بود.

Jumped ship,

says Mr.

آقا

or Mrs.

یا خانم

Alec. Now, we did have your name speaking.

الک می گوید کشتی پرید. اکنون، ما نام شما را به زبان آوردیم.

I've forgotten already.

من قبلاً فراموش کرده ام

Yeah. Jump ship. That's a good one.

آره کشتی پرش. این یکی خوب است.

You change

شما

some.

You might be working for one company

بعضی ها را عوض می کنید.

ممکن است برای یک شرکت کار کنید

and then you suddenly go

و سپس ناگهان بروید

and work for the rival company.

و برای شرکت رقیب کار کنید.

You jump ship what you were playing for

آنچه را که برای

one football team, Manchester United.

یک تیم فوتبال، منچستریونایتد، بازی می کردید، با کشتی می پرید.

And suddenly you.

و ناگهان تو

You get a good offer and you go and play the Chelsea.

پیشنهاد خوبی می گیری و می روی و با چلسی بازی می کنی.

You could sell the He's jumped ship.

شما می توانید کشتی He's jumped را بفروشید.

Yes.

It means to leave somewhere abruptly.

آره.

یعنی ناگهان جایی را ترک کنی.

So if you depart somewhere, suddenly

بنابراین اگر جایی را ترک کنید، ناگهان از

you jump ship,

کشتی بپرید،

you get out of that particular situation.

از آن موقعیت خاص خارج می شوید.

All of us,

همه ما،

as you said, like a football team,

همانطور که شما گفتید، ممکن است مانند یک تیم فوتبال، از

you might jump ship and go and play for another team

کشتی بپرید و بروید و مانند کریستیانو رونالدو برای تیم دیگری بازی کنید

like Cristiano Ronaldo did.

.

Yes. Remember that?

آره. به یاد بیاور؟

He did that, didn't he? Yes.

او این کار را کرد، نه؟ آره.

The implication being that

مفهوم آن این است که

on that other ship, there's something better,

در آن کشتی دیگر، چیزی بهتر،

better pay, better conditions,

دستمزد بهتر، شرایط بهتر،

better working conditions, something like that.

شرایط کاری بهتر، چیزی شبیه به آن وجود دارد.

Swim against the tide.

برخلاف جزر و مد شنا کنید.

Yes.

آره.

That's none of the good wants dress to go.

این هیچ یک از چیزهای خوب نیست که لباس می خواهد.

The trend or the way something is normally done.

روند یا روشی که معمولاً انجام می شود.

You might swim against the tide.

ممکن است برخلاف جزر و مد شنا کنید.

Yes, very good. Do something.

بله خیلی خوبه کاری بکنید.

Other people don't necessarily, do you?

دیگران لزوماً اینطور نیستند، شما؟

You're you know, you're not a follower.

شما می دانید، شما یک دنبال کننده نیستید.

You're a leader.

شما یک رهبر هستید

To have a whale of a time, by the way,

اتفاقاً داشتن یک نهنگ به

means to have a good experience

معنای داشتن یک تجربه خوب

whilst doing something.

در حین انجام کاری است.

You have a whale of a time like here.

شما مثل اینجا زمان زیادی دارید.

People say we love your live stream.

مردم می گویند ما پخش زنده شما را دوست داریم.

We always have a whale of a time.

ما همیشه یک نهنگ زمان داریم.

Yes, it means you're laughing ring happy.

بله، به این معنی است که شما با خوشحالی می خندید. به

You have a good time.

شما خوش می گذرد.

The party was great last night.

مهمونی دیشب عالی بود

We had a whale of a time

ما یک نهنگ وقت داشتیم که

to splash out.

بیرون بیاییم.

Oh, you see?

اوه، می بینی؟

Splash out on something.

پاشیدن به چیزی

You splash out.

تو می پاشی بیرون

I mean, I'm suffering with hay fever today.

یعنی امروز دچار تب یونجه هستم.

Yes, Mr. Day.

بله آقای دی.

Well, it's strange.

خب عجیبه

We went for a long walk on, what was it, Friday.

رفتیم یه پیاده روی طولانی، جمعه چی بود.

And we were fine.

و ما خوب بودیم

We came back here and we were both particularly Mr.

ما به اینجا برگشتیم و هر دوی ما بودیم به خصوص که آقای

Duncan was suffering from hay fever.

دانکن از تب یونجه رنج می برد.

There's something about this area.

چیزی در مورد این منطقه وجود دارد. در حال حاضر

Lots of plants with lots of pollen, lots of,

گیاهان زیادی با گرده‌های زیاد،

grass pollen is coming out at the moment,

گرده‌های علف زیادی بیرون می‌آیند،

and it always gives me hay fever to splash out on

و همیشه تب یونجه به من می‌دهد که روی

something means to spend a lot of money on one thing.

چیزی پاشیده باشم، یعنی پول زیادی برای یک چیز خرج کنم.

Mm hmm. Yes.

مم هوم آره. وقتی ما به پاریس می رویم،

Mr. Duncan's going to splash out on Mr.

آقای دانکن می خواهد سر آقای

Steve when we go to Paris.

استیو بپرد.

Yes, Mr.

بله، آقای

Steve is going to splash out on Mr.

استیو قرار است

Duncan when it's his birthday in August.

در ماه اوت وقتی تولد آقای دانکن باشد به او سر بزند.

Yes.

آره.

Okay.

باشه.

Yes. Wade into a debate.

آره. وارد بحث شوید

That's a good one.

این یکی خوب است.

Yes.

آره.

It means that you get involved.

یعنی درگیر می شوید. آیا

Can I say can I say hello to Owen Zen

می توانم بگویم آیا می توانم به شرکت Owen Zen

Co who is watching in Myanmar?

که در میانمار تماشا می کند سلام کنم؟

Hello, Myanmar.

سلام میانمار

I know

من می دانم که

over the past couple of days,

در طی چند روز گذشته،

I've had a lot of new subscribers watching

تعداد زیادی مشترک جدید

a in Myanmar and also Vietnam.

در میانمار و همچنین ویتنام داشته ام.

So hello to you.

پس سلام بر شما

Hello.

Owned Zen Co.

سلام.

شرکت ذن متعلق به

Thank you.

شما متشکرم.

Over your for your suggestions.

بیش از شما برای پیشنهادات شما آیا مجبور شده ایم

Have we had to swim against the tide? We have.

برخلاف جزر و مد شنا کنیم؟ ما داریم.

You just did. Yes, I did. That one. Yes.

شما فقط انجام دادید. بله، انجام دادم. آن یکی. آره.

There are lots of other fish in the sea

تعداد زیادی ماهی دیگر در دریا وجود دارد که

as one from dress.

یکی از آنها لباس است.

Thank you for that.

بابت آن تشکر می کنم.

The Yes.

آری.

There are other fish in the sea or there are.

ماهی های دیگری نیز در دریا وجود دارد یا وجود دارد.

There are lots of fish in the sea.

ماهی های زیادی در دریا وجود دارد.

You can say, Oh, plenty more fish in the sea.

می توان گفت، اوه، ماهی های زیادی در دریا.

Yeah. So I could. I said that to my friend

آره پس من توانستم. اینو به دوستم گفتم

who went out with his

که با دخترش رفت بیرون

girl and took a risk and asked her out.

و ریسک کرد و ازش خواست بیرون.

I can't remember the phrase

من نمی توانم عبارتی را که

we were using to describe that

برای توصیف آن استفاده می کردیم

and

و

was rejected.

رد شد، به خاطر بیاورم.

And I said, Don't worry,

و من گفتم، نگران نباش،

there's lots of other fish in the sea,

تعداد زیادی ماهی دیگر در دریا وجود دارد،

meaning there's lots of other people out there

به این معنی که افراد زیادی در آنجا هستند

that could want to go with you,

که می‌توانند با شما همراه شوند،

so don't worry about it.

پس نگران آن نباشید.

Yes, there's lots of other fish in the sea.

بله، تعداد زیادی ماهی دیگر در دریا وجود دارد.

I think I think it's just used to describe

فکر می کنم فقط برای توصیف

the fact

این واقعیت استفاده می شود

that there are lots of other people out there.

که افراد زیادی در آنجا هستند.

You can have a relationship.

شما می توانید یک رابطه داشته باشید.

Yeah, I don't think it means anything else.

آره فکر نکنم معنی دیگه ای داشته باشه

There are many more pebbles on the beach.

سنگریزه های بیشتری در ساحل وجود دارد.

Yes, there are many more grains of sand along coast.

بله، دانه های شن و ماسه بسیار بیشتری در امتداد ساحل وجود دارد.

There are.

وجود دارد.

There are many more fish in the sea.

ماهی های بیشتری در دریا وجود دارد.

So don't give up. Keep looking.

پس تسلیم نشو به جستجو ادامه دهید.

Because that right person will appear one day.

زیرا آن شخص مناسب روزی ظاهر می شود.

Lots of other fish in the sea don't give up.

بسیاری از ماهی های دیگر در دریا تسلیم نمی شوند.

Most of them are piranhas.

بیشتر آنها پیرانا هستند.

You could

say as a retort a retort.

شما می توانید

به عنوان یک متقابل بگویید یک پاسخ.

Retort. Yes.

پاسخ دادن آره.

A retort is is a comeback,

تلافی یک بازگشت است،

something you say in response

چیزی که شما در پاسخ

to maybe something unkind that somebody said to you.

به احتمالاً چیز ناخوشایندی که کسی به شما گفته است می گویید.

You give a retort, a reply.

شما جواب می دهید، پاسخ می دهید.

So if you are watching,

بنابراین اگر در حال تماشا هستید،

if you are watching in the 17th century,

اگر در قرن هفدهم تماشا می کنید،

there is a good word for you, which is. Yeah.

یک کلمه خوب برای شما وجود دارد که این است. آره

And the implication behind that

و مفهومی که پشت آن وجود دارد این

is that you were quite clever in your reply to

است که شما در پاسخ به

a witty, witty remark.

یک اظهارات شوخ‌آمیز و شوخ‌آمیز بسیار باهوش بودید.

Here we go, Steve.

ما به اینجا می رویم، استیو.

You might test the water, so this is quite good.

ممکن است آب را آزمایش کنید، بنابراین این بسیار خوب است.

Oh, I like this one.

اوه من این یکی را دوست دارم

So we use this a lot when we are once again

بنابراین هنگامی که یک بار دیگر

trying something new. Or maybe.

چیز جدیدی را امتحان می کنیم، از این بسیار استفاده می کنیم. یا شاید.

Maybe you want to find out if something is suitable

شاید بخواهید بفهمید که آیا چیزی مناسب است

or if something is okay.

یا چیزی درست است.

You test something or you make sure something is okay,

شما چیزی را تست می کنید یا مطمئن می شوید که چیزی درست است

or you try to make sure that it's suitable.

یا سعی می کنید مطمئن شوید که مناسب است.

You test the water.

شما آب را تست کنید.

So in this case, you're not actually testing water.

بنابراین در این مورد، شما در واقع آب را آزمایش نمی کنید.

It could be anything.

این می تواند هر چیزی باشد.

You are just testing the water

شما فقط آب را آزمایش می کنید

just to see if it works. Yes.

تا ببینید آیا کار می کند یا خیر. آره.

It's like if you were going to the sea

مثل این است که اگر به دریا می رفتید

and you weren't

sure if the water might be cold or not,

و

مطمئن نبودید که ممکن است آب سرد باشد یا نه،

you just dip

فقط

your will,

اراده خود را فرو ببرید،

test the water to see if it's the right temperature.

آب را آزمایش کنید تا ببینید دمای آن مناسب است یا خیر.

It's comfortable it feels nice.

راحت است حس خوبی دارد

So if you wanted to if somebody said to you, Oh,

پس اگر می خواستی اگر کسی به تو گفت، آه،

why don't you come and work for me,

چرا نمی آیی و برای من کار نمی کنی،

I'd love you to come and work for me.

دوست دارم که بیایی و برای من کار کنی. به

I think you're very good.

نظر من تو خیلی خوبی

I think you'd be very suitable.

فکر می کنم شما خیلی مناسب باشید

And you might say, Well, I enjoy my job at the moment.

و ممکن است بگویید، خب، من در حال حاضر از کارم لذت می برم.

I'm not sure if I'd like it.

مطمئن نیستم که دوستش داشته باشم یا نه.

And they might say, Well,

و ممکن است بگویند، خوب،

why don't you just come and test the water,

چرا نمی‌آیید و آب را آزمایش نمی‌کنید، می‌دانید،

you know, try a couple of weekends with it,

چند آخر هفته با آن امتحان کنید،

see what you see what you think,

ببینید چه فکر می‌کنید،

and then if you like it,

و سپس اگر دوست دارید،

you can, you can, you can join.

می‌توانید، می‌توانید ، می توانید بپیوندید.

That's it.

You can test, test the water.

خودشه.

می توانید آزمایش کنید، آب را آزمایش کنید.

You might also say temperatures, right?

شما همچنین ممکن است بگویید دما، درست است؟

You might also say

همچنین ممکن است بگویید

you might also say dip your toe in the water.

ممکن است بگویید انگشت پا را در آب فرو کنید.

You put your toe in the water

انگشت پایت را در آب می گذاری

just to see if you like that thing.

تا ببینی آیا آن چیز را دوست داری یا نه.

You try it.

تو امتحانش کن. می

You want to see if you like it

خواهید ببینید آیا آن را دوست دارید

or maybe you don't like it.

یا شاید دوست ندارید.

So you dip your toe in the water.

بنابراین انگشت پا را در آب فرو می برید.

It is the right temperature,

دمای مناسبی دارد،

see if it's comfortable, see if you like it or not.

ببینید راحت است، ببینید دوست دارید یا نه.

You might do that with a relationship that's not

شما ممکن است این کار را با رابطه ای انجام دهید که

you might say to your friend, okay,

ممکن است به دوست خود بگویید، بسیار خوب،

I've been asked out by Jack

جک از من خواسته است

and I might

و

your friend might say, well did you turn the water

ممکن است دوست شما بگوید، خوب آیا

as long as possible, but it's light as long as that.

تا آنجا که ممکن است آب را چرخانده اید، اما تا آنجا که ممکن است سبک است. همانطور که

So you're dipping?

پس داری غوطه ور میشی؟

Yes, I.

بله،

Oh, Idris.

آه، ادریس.

Idris Fikry says you might swim the sharks.

ادریس فکری می‌گوید ممکن است کوسه‌ها را شنا کنید.

Oh, yes.

آه بله.

If you.

اگر شما.

I suppose if you hang around or if you associate

فکر می‌کنم اگر دور و برتان بچرخید یا

with people who might be criminals

با افرادی که ممکن است جنایتکار باشند

or maybe you go underground,

یا ممکن است به مخفی کاری بپردازید، معاشرت می‌کنید،

then you move into criminal activity.

وارد فعالیت‌های مجرمانه می‌شوید.

You might swim with the sharks.

شما ممکن است با کوسه ها شنا کنید.

Yes, you can test the water or test the waters.

بله، می توانید آب را آزمایش کنید یا آب ها را آزمایش کنید.

It doesn't matter which one tonic

فرقی نمی کند که کدام یک از تونیک ها

could be water or water.

می تواند آب باشد یا آب.

Well, more often it's just singular water.

خوب، بیشتر اوقات فقط آب منفرد است.

Yes.

آره.

Just as because quite often water is is uncountable

همانطور که اغلب آب غیرقابل شمارش است،

is another one to swim with the fishes.

شنا کردن با ماهی ها نیز یکی دیگر از این موارد است.

Yes.

آره.

Well, that's the opposite of what

خوب، این برعکس چیزی است که

we just mentioned about.

ما در مورد آن اشاره کردیم.

Yeah,

maybe if you get involved with a crime organisation

بله،

شاید اگر با یک سازمان جنایتکار درگیر شوید

and you cross someone or you upset someone,

و از کسی عبور کنید یا کسی را ناراحت کنید،

you might find yourself sleeping with the fishes.

ممکن است متوجه شوید که با ماهی ها خوابیده اید.

That means you are

یعنی

now dead.

الان مرده ای

Yes. Normally.

آره. به طور معمول.

Yes. Yes, exactly.

آره. بله دقیقا.

You sleep with the fishes.

با ماهی ها می خوابی

It means you dead.

یعنی مرده ای

That's drowned.

که غرق شد

Yeah. So or anything.

آره پس یا هر چیز دیگری.

And any any type of murder.

و هر نوع قتل.

You've had a large

یک

concrete block tied around you

بلوک سیمانی بزرگ به دور خود بسته‌اید

and you've been thrown into the river. Yeah.

و به رودخانه پرتاب شده‌اید. آره

Yeah, yeah.

And that sleeping

آره آره.

و این خوابیدن

with the fishes, with the fishes and otherwise

با ماهی ها، با ماهی ها و در غیر این صورت

you're dead.

مرده ای.

I have to say, I enjoyed that.

باید بگویم از این کار لذت بردم.

And that that is that part of today's live stream.

و این همان بخشی از پخش زنده امروز است.

Done. And you can watch it again.

انجام شده. و می توانید دوباره آن را تماشا کنید.

I do have some requests

من درخواست هایی

about watching the live stream again.

در مورد تماشای مجدد پخش زنده دارم.

You can watch this as many times as you want.

شما می توانید این را هر چند بار که بخواهید تماشا کنید.

And yes, there will be lovely captions

و بله، زیرنویس های دوست داشتنی

on this lesson as well.

نیز در این درس وجود خواهد داشت.

Actually, we are moving on

در واقع، ما در حال حرکت هستیم

because we have something very special,

زیرا یک چیز بسیار خاص داریم،

something different coming up in a few moments.

چیزی متفاوت در چند لحظه آینده.

Normally each

به طور معمول هر

week we will play Fill in the Blank.

هفته ما Fill in the Blank را بازی خواهیم کرد.

So today we are playing the same thing,

بنابراین امروز ما همان بازی را انجام می دهیم،

but we are doing something a little different.

اما کار کمی متفاوت انجام می دهیم.

We are. We are.

ما هستیم. ما هستیم.

The blanks already filled in

جاهای خالی قبلاً پر شده اند

and we've got to do the other words around it.

و ما باید کلمات دیگر را در اطراف آن انجام دهیم.

Is that what the difference is today?

آیا تفاوت امروز همین است؟

No. Okay.

نه. باشه.

That's like the reverse

این مانند عکس

the reverse to fill in the blanks.

معکوس برای پر کردن جاهای خالی است.

No, what I'm doing today

نه، کاری که امروز انجام می‌دهم این

is I'm going to show you the sentence,

است که جمله را به شما نشان می‌دهم،

but I'm also going to give you some clues

اما چند لحظه دیگر سرنخ‌هایی را نیز به شما ارائه خواهم کرد

up in a few moments.

.

But first of all, this...

اما اول از همه این ...

doo doo doo doo doo.

دوو دوو دوو.

Did you see that the sheep were being sheared?

دیدی که گوسفندها را می چینند؟

Very nice.

بسیار خوب.

It is English addicts

این معتادان انگلیسی

on a Sunday afternoon every Sunday from 2 p.m.

در یک بعد از ظهر یکشنبه هر یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر است. به

UK time. We are here.

وقت انگلستان ما اینجا هستیم.

We've just had a very interesting question

ما به تازگی یک سوال بسیار جالب

from subscription letter Bean.

از اشتراک نامه Bean داشتیم.

The world is your oyster.

دنیا صدف شماست.

I don't quite understand.

من کاملا نمی فهمم

Could you please explain?

میشه لطفا توضیح بدید

If the world is your oyster,

اگر دنیا صدف شماست،

it means the world is out there for you to explore,

به این معنی است که دنیا برای کاوش کردن،

to enjoy, to experience.

لذت بردن و تجربه کردن آن بیرون است.

So the world is your oyster.

پس دنیا صدف توست.

It might be something that you go out into

این ممکن است چیزی باشد که به آن می روید

and you

و

discover something nice, maybe a nice surprise,

چیز خوبی را کشف می کنید، شاید یک سورپرایز خوب،

maybe a treat.

شاید یک لذت.

They often say that to young people,

آنها اغلب این را به جوانان می گویند،

so you might open an oyster

بنابراین ممکن است صدف را باز کنید

and find something good in there like a pearl.

و چیز خوبی مانند مروارید در آنجا پیدا کنید.

But if somebody says to you, the world is your oyster,

اما اگر کسی به شما بگوید دنیا صدف شماست،

it means that

به این معنی است که

there are all manner of opportunities

همه فرصت‌ها

available to you. There wasn't just one.

در دسترس شماست. فقط یکی نبود

There are many different things that you could do

کارهای مختلفی وجود دارد که می توانید انجام دهید

and be successful at and find that little pearl

و در آنها موفق باشید و آن مروارید کوچک

of of of wealth

ثروت

or or achievement.

یا موفقیت را بیابید.

You often say to young people,

شما اغلب به جوانان می گویید،

So I don't know what to do. What shall I do?

پس نمی دانم چه کار کنم. چه کار کنم؟

The world is your oyster.

دنیا صدف شماست.

You can do probably whatever you want, may be a person

شما احتمالاً می توانید هر کاری که می خواهید انجام دهید، ممکن است فردی باشید

who suddenly finds himself with a lot of free

که به طور ناگهانی خود را با مقدار زیادی رایگان می بیند

and they don't know what to do.

و نمی داند چه کاری انجام دهد.

The other person that they're talking to

شخص دیگری که با او صحبت می کنند

might give them advice.

ممکن است به آنها توصیه کند.

They might say, Don't worry, the world is your oyster.

ممکن است بگویند نگران نباش، دنیا صدف توست.

You go and explore,

شما بروید و کاوش کنید، در

or the A synonym would be the sky's the limit

غیر این صورت مترادف A حد آسمان است

as

به عنوان

b, c,

b، c،

Mr. or Mrs.

آقا یا خانم

Silverlake, who did tell us their name last week.

سیلورلیک، که هفته گذشته نام خود را به ما گفتند.

And I've forgotten,

و من فراموش کرده ام،

But yes, that's good.

اما بله، این خوب است.

Thank you very much for that anyway.

به هر حال از این بابت بسیار متشکرم.

Steve Yeah, have

استیو آره،

19 minutes to go.

19 دقیقه فرصت دارید.

We are now going to play the game that we like

حالا قرار است هر هفته بازی ای را انجام دهیم که دوست داریم

to play every week.

انجام دهیم.

All ready.

همه آماده

It's time to switch on.

زمان روشن شدن است.

Your brain is in the blanks.

مغز شما در جای خالی است.

Fill in the blanks to do and fill in the blanks.

جاهای خالی را برای انجام دادن پر کنید و جاهای خالی را پر کنید.

Fill in the blanks to fill in the blanks

جاهای خالی را پر کنید تا جاهای خالی را پر کنید جاهای

Fill in the blanks. Fill in the blanks.

خالی را پر کنید. جاهای خالی را پر کنید.

Fill in the blanks in advance.

جاهای خالی را از قبل پر کنید.

Fill in the blanks.

جاهای خالی را پر کنید.

Fill in the blanks.

Fill in the blanks.

جاهای خالی را پر کنید.

جاهای خالی را پر کنید.

Fill in the blanks.

جاهای خالی را پر کنید.

Fill that last

this time to play.

این بار برای بازی آخرین بار آن را پر کنید.

Fill in the blanks.

جاهای خالی را پر کنید.

Are you ready to play?

آیا برای بازی آماده هستید؟

Fill in the blanks.

جاهای خالی را پر کنید.

And this week we have clues as so.

و این هفته ما سرنخ هایی در این زمینه داریم.

Not only am I showing you

من نه تنها فضاهای خالی را به شما نشان می دهم

the blank spaces, I'm also giving you some clues.

، بلکه سرنخ هایی نیز به شما می دهم.

So these are four specific actual answers.

بنابراین اینها چهار پاسخ واقعی هستند.

So there are answers to this actual game today.

بنابراین پاسخ هایی برای این بازی واقعی امروز وجود دارد.

I will show you the first one

من اولی را به شما نشان می دهم

and then I think you will understand what I mean.

و بعد فکر می کنم منظور من را متوجه خواهید شد.

Here it is.

ایناهاش.

It is not something to something.

چیزی به چیزی نیست.

The something.

چیزی

And as you can see underneath,

و همانطور که در زیر می بینید،

I've given you the letter

من حرفی را

that each word begins

که هر کلمه

with, but also how many letters it has.

با آن شروع می شود و همچنین تعداد حروف آن را به شما داده ام.

Can I make it any easier?

آیا می توانم آن را آسان تر کنم؟

So this is you want a specific

بنابراین این است که شما یک

suggestion here rather than just any words.

پیشنهاد خاص در اینجا به جای هر کلمه ای می خواهید.

So we're going back to what we used to do.

بنابراین ما به آنچه قبلاً انجام می دادیم برمی گردیم.

Very similar to the sentence game.

بسیار شبیه به بازی جمله.

Yes.

آره.

So the first missing word, it has n

بنابراین اولین کلمه غایب، n

at the start

در ابتدا

with nine letters, W with four letters

با نه حرف، W با چهار حرف

and the letter G with four letters as well.

و حرف G با چهار حرف نیز دارد.

All you have to do is fill

تنها کاری که باید انجام دهید این است که

in the blank

جای خالی را

with Vitaly,

با Vitaly

which is the name of the Cyrillic.

که نام سیریلیک است پر کنید.

This which Timex remembered.

این را تایمکس به خاطر آورد.

I don't know how you remember that,

نمی دانم چطور آن را به یاد می آوری،

but you have so well done.

اما خیلی خوب کار کردی.

So I've written it down.

بنابراین من آن را یادداشت کرده ام.

I think it's I think it might be pronounced Vitaly.

فکر می‌کنم ممکن است Vitaly تلفظ شود.

Vitaly Yes, yes.

ویتالی بله، بله.

Please tell us again for confirmation.

لطفا برای تایید دوباره به ما بگویید.

Yeah.

آره

So they began.

بنابراین آنها شروع کردند.

It's the first word is begins

اولین کلمه است که

with M with nine letters,

با M با نه حرف شروع می شود،

Second word begins with W, and it's four letters.

کلمه دوم با W شروع می شود و چهار حرف است.

And the last word, it begins with Jean.

و آخرین کلمه، با ژان شروع می شود.

It's four letters.

چهار حرف است

Um, it's

اوم،

not necessary to know the difference, but

لازم نیست تفاوت را بدانیم، اما

we just would.

I'd like to call you something other than

ما فقط می‌دانیم.

من می خواهم شما را با چیزی غیر از

Mr.

or Mrs..

آقا

یا خانم صدا کنم.

So that's, that's a,

بنابراین این

that's a guess for the fill in the blank size.

یک حدس برای پر کردن اندازه خالی است.

Oh, right.

درسته.

Oh, right.

It is not necessary to know that.

درسته.

دانستن آن ضروری نیست.

Wow. Well that's differences.

وای. خوب این تفاوت هاست

I mean it fits what I was going to say.

منظورم این است که با آنچه می خواستم بگویم مطابقت دارد.

Yes, that is a good suggestion.

بله، پیشنهاد خوبی است.

It's not it's not fitting in there

این

with today's question, but that is a good suggestion

با سوال امروز مناسب نیست، اما این پیشنهاد خوبی است

and it does work Necessary is nine letters

و کار می کند. لازم است نه حرف

No, four letters.

نه، چهار حرف.

Anyway, Bruno, moving on.

به هر حال برونو، ادامه می دهد.

Still a very, very good suggestion.

هنوز هم پیشنهاد بسیار بسیار خوبی است.

If you can think of a four letter word

اگر می توانید یک کلمه چهار حرفی که

beginning with G instead of difference.

با G شروع می شود به جای تفاوت فکر کنید.

Okay, standard fit,

بسیار خوب، تناسب استاندارد،

we're going to move on

ما به جلو می رویم

because we've got loads of suggestions

زیرا پیشنهادات زیادی در حال حاضر داریم

coming through now.

.

I mean,

منظورم این است که

not garden game.

بازی باغ نیست.

It is not.

این نیست. جای

It is not to

worry the goat.

نگرانی نیست بز.

Oh it's not

آخه

to garden the game that isn't

باغبانی نیست بازی که

necessary and worry and goats is not necessary

لازم نیست و نگرانی و بزها لازم نیست

to worry the goats.

نگران بزها باشند.

Why you would worry a goat

چرا شما نگران یک بز هستید

I don't know in the first place.

من در وهله اول نمی دانم.

But if it's.

اما اگر باشد.

If it's a thank you for that.

اگر این یک تشکر است.

Well worry has five letters.

خب نگرانی پنج حرف دارد.

Does it. Yes.

انجام می دهد. آره.

Oh yeah. Okay. Yes.

اوه بله. باشه. آره.

So it is not necessary to work the game.

بنابراین نیازی به کار کردن بازی نیست.

Yeah, says Beatrice.

بله، بئاتریس می گوید.

Yeah.

آره

Uh, depending on what the game is.

اوه، بسته به نوع بازی

Yes.

آره.

You might work something if you are.

اگر هستید ممکن است کاری انجام دهید.

If you're cheating. Yeah, exactly.

اگر داری تقلب می کنی بله دقیقا.

Yes.

آره.

You play

شما بازی می کنید

or you work

یا بازی را کار می کنید

the game, it means you are finding a way to cheat.

، به این معنی است که راهی برای تقلب پیدا می کنید.

Oh, very interesting. I like that.

اوه خیلی جالبه من آن را دوست دارم.

They do it and it is not necessary to know.

آنها این کار را انجام می دهند و نیازی به دانستن نیست.

The sea are very close there.

دریا به آنجا بسیار نزدیک است.

Uh, Vitaly, uh, is that.

اوه، ویتالی، اوه، همین است.

Is your name?

نام شما است؟

I could just think of a four letter word with G.

من فقط می توانستم به یک کلمه چهار حرفی با G فکر کنم.

It is not necessary to know the

دانستن بازی ضروری نیست

game.

I'm going to give you the clue

.

سرنخ را به شما می‌دهم

and then I will give you the answer

و سپس پاسخ شما را می‌دهم

because we have two more to do.

زیرا دو کار دیگر داریم.

Maybe you are going out

شاید به این

because your friend has a birthday coming up,

دلیل که دوستتان تولد دارد بیرون می روید،

and you go into the shop and you find something

و به مغازه می روید و چیزی پیدا می کنید

that you want to buy for that person

که می خواهید برای آن شخص بخرید

and maybe the person behind the counter,

و شاید شخصی که پشت پیشخوان است،

the person serving wants to put some paper

شخصی که در حال خدمت است می خواهد کاغذی را

around your present, Huh?

در اطراف شما بگذارد. حاضر، ها؟

All right, I get it.

بسیار خوب، متوجه شدم.

Now, Mr. Duncan said the first word.

حالا آقای دانکن حرف اول را زد.

I think we can probably a lot

من فکر می‌کنم ما احتمالاً می‌توانیم خیلی‌ها

a lot of people have got the first word.

حرف اول را بزنند.

Got that right. Yes.

درست متوجه شدم. آره.

Yes.

آره.

So another 20 seconds and then we will move on.

بنابراین 20 ثانیه دیگر و سپس به جلو می رویم.

Valentin, it's not necessary to

والنتین، لازم نیست

wore the gown where you say wear the gown.

لباس مجلسی را در جایی که می گویید بپوشید.

I mean, that fits.

منظورم این است که مناسب است.

Yes. It's not necessary to wear the gown.

آره. پوشیدن لباس مجلسی ضروری نیست. می دانید

This gown being a,

، این لباس

you know, a long flowing sort of dress.

یک نوع لباس بلند است.

Valentin has actually corrected that.

والنتین در واقع این را اصلاح کرده است.

Yeah. Yeah.

آره آره

It's not necessary to wear

پوشیدن

the gown.

Telmex Got it.

لباس مجلسی ضروری نیست.

تلمکس متوجه شد.

Rosa

رزا

Rosa has it.

رزا آن را دارد.

There it is.

Tomek Yeah,

ایناهاش.

تومک آره،

he was first, yeah.

او اولین بود، آره.

Tomek And Tomek and Rossano.

تومک و تومک و روسانو.

Beatrice drinks afterwards?

بئاتریس بعد از آن می نوشد؟

Yes. Good.

آره. خوب

Yes, very good.

بله خیلی خوبه به

It looks as if a few people have got it right.

نظر می رسد که چند نفر درست متوجه شده اند.

And Cyrillic.

و سیریلیک.

So

پس آیا

have you forgotten his name already?

قبلاً نام او را فراموش کرده اید؟

Well, I'm not sure what it is.

خوب، من مطمئن نیستم که چیست.

You think it's something like Vitaly, but anyway,

شما فکر می کنید چیزی شبیه به ویتالی است، اما به هر حال،

here we go then.

ما به اینجا می رویم.

Moving on,

در حال حرکت،

We have the answer.

ما پاسخ داریم.

And the answer is if I can find it on, my screen.

و پاسخ این است که اگر بتوانم آن را روی صفحه نمایش خود پیدا کنم.

It is.

این است.

It is not necessary to wrap

نیازی به بسته بندی

the gift.

هدیه نیست.

It is not necessary to wrap the gift

بسته بندی کادو الزامی نیست

because maybe I am going to wrap the gift myself

زیرا ممکن است من خودم کادو را بپیچم

or maybe the person

یا ممکن است شخص

just wants to receive the gift

فقط بخواهد هدیه را

without any wrapping paper

بدون کاغذ بسته بندی دریافت کند

because maybe they think it's more

زیرا شاید فکر می کند

environmentally friendly.

دوستدار محیط زیست است.

Maybe, maybe, maybe not.

شاید، شاید، شاید نه.

So.

بنابراین.

So yes, we did have quite a few

بنابراین بله، ما

quite a few guesses there.

حدس های زیادی در آنجا داشتیم.

So here is another one coming up.

بنابراین در اینجا یکی دیگر در راه است.

We are playing Fill in the Blanks.

ما در حال بازی Fill in the Blanks هستیم.

And today I am giving you little clues as well.

و امروز سرنخ های کوچکی را نیز به شما می دهم.

So you is the next one.

پس شما نفر بعدی هستید.

Ooh, okay.

اوه، باشه

Please take my something

لطفا چیزی من را

with something of something.

با چیزی از چیزی ببرید.

Oh, here's one for Tomek.

اوه، اینجا یکی برای Tomek است.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

We have as a clue, we have the letter C,

ما به عنوان یک سرنخ، حرف C،

eight letters, the letter

هشت حرف، حرف

P with five letters

P با پنج حرف

and the letter S with full letters.

و حرف S با حروف کامل را داریم.

Please take my something

لطفا چیزی من را

with a something of something.

با چیزی از چیزی ببرید.

And this is a well-known expression.

و این یک عبارت معروف است.

It's a well-known expression

این یک عبارت شناخته شده

and something that Tomek could say when.

و چیزی است که تومک می تواند چه زمانی بگوید.

He says something on the license.

او در مورد مجوز چیزی می گوید.

It upsets people and he's joking. He could say this

مردم را ناراحت می کند و او شوخی می کند. او می تواند این را

after as.

بعد از عنوان بگوید.

As a reply.

به عنوان پاسخ.

Hmm.

هوم

So please

پس لطفا

take my something

چیزی من را

with a something of something.

با چیزی از چیزی ببرید.

Please take my want.

لطفا خواسته من را بپذیر

Does anyone know?

کسی میدونه؟

But we've got advice.

اما ما توصیه ای داریم

But that's not that.

اما این این نیست.

Begin with C with the first word has to begin with.

با C با اولین کلمه باید شروع شود.

C

Uh,

اوه،

but

اما

yeah, pinch

آره، کمی

of salt.

نمک.

A few people have suggested the last two words.

چند نفر دو کلمه آخر را پیشنهاد کرده اند.

Boom, We need the first words, please.

بوم، لطفاً به اولین کلمات نیاز داریم.

We need the first word, which is

ما به کلمه اول نیاز داریم که

eight words beginning with C.

هشت کلمه است که با C شروع می شود

Yes, please take my something with a

something of something.

.

Hmm.

هوم

I think you're going to get it very soon.

فکر کنم خیلی زود بهش میرسی

Uh, yes.

اوه، بله

Uh, yeah.

اوه، آره

I want to

میخوام

know, what is it?

بدونم چیه؟

It sure is that as Mr.

مطمئناً به عنوان آقای

Duncan, it is a letter.

دانکن، این یک نامه است.

Yes, because it might be plural.

بله، چون ممکن است جمع باشد.

Oh, it could be plural, Valentin Uh,

اوه، ممکن است جمع باشد، Valentin Uh،

not singular.

نه مفرد.

Yes. Oh, the next. Got it.

آره. اوه، بعدی. فهمیدم.

Stomach started revolt.

معده شروع به شورش کرد.

We've all.

We've all been giving each other clues. Yes.

همه ما داریم.

همه ما سرنخ هایی به هم داده ایم. آره.

Well,

I think it makes it more fun

خوب،

فکر می‌کنم

if you make it slightly easier.

اگر کمی آسان‌تر کنید، سرگرم‌کننده‌تر می‌شود.

Here we go then.

پس ما اینجا می رویم.

And I will give it the answer right now.

و همین الان جوابش را خواهم داد.

The answer is think

پاسخ این است که فکر کنید

yes.

بله.

Please take my comment

لطفا نظر من را

with a pinch of salt,

با کمی نمک بگیرید

which is in fact a very interesting expression.

که در واقع تعبیر بسیار جالبی است.

It's a very interesting phrase,

این یک عبارت بسیار جالب است، به این

which means, what does it mean, Steve?

معنی که، استیو به چه معناست؟

That means don't don't take my comments seriously.

یعنی نظرات من را جدی نگیرید.

Don't take what I've said seriously.

حرف هایم را جدی نگیرید.

I'm You know,

من می دانم،

it was probably meant as a joke sometimes.

احتمالاً گاهی به عنوان شوخی بوده است.

Also, if the person is being serious,

همچنین، اگر آن شخص جدی است،

but the other person listening

اما طرف مقابل که گوش می دهد،

doesn't believe the advice or they don't trust it,

نصیحت را باور نمی کند یا به آن اعتماد نمی کند،

they might think I will take his comment

ممکن است فکر کند که من نظر

or his advice with a pinch of salt.

یا نصیحت او را با کمی نمک می گیرم.

So I guess it isn't necessarily good advice.

بنابراین من حدس می‌زنم که لزوماً توصیه خوبی نیست.

It isn't necessarily true.

لزوما درست نیست

Yes, you can say don't take my comments.

بله، می توانید بگویید نظرات من را نگیرید.

You know, take my comments with a pinch of salt.

میدونی نظرات من رو با نمک بپذیر.

Or you could say, oh, somebody said something

یا می توانید بگویید اوه، یک نفر چیزی

slightly abusive to you and then somebody might say,

کمی توهین آمیز به شما گفته است و بعد ممکن است یکی بگوید،

oh, don't take their comment,

اوه، نظر آنها را نگیرید،

take their comments with a pinch of salt.

نظرات آنها را با کمی نمک بگیرید.

They don't mean it.

منظورشون این نیست

But as you also say,

اما همانطور که شما نیز می گویید،

it can also suggest something that has been said

می تواند چیزی را که به شما گفته شده است، پیشنهاد کند

to you.

.

The advice that's being given to you

توصیه هایی که به شما می شود این

is not to be taken seriously or even trusted.

است که جدی گرفته نشوید یا حتی به آنها اعتماد نکنید.

Yeah. Or even trusted.

آره یا حتی قابل اعتماد.

And in American English,

و در انگلیسی آمریکایی،

you might say with a grain of salt,

ممکن است بگویید با یک دانه نمک،

you take it with a grain of salt.

آن را با یک دانه نمک می گیرید.

So that's good.

پس این خوب است.

I'll take their advice with a pinch of salt,

من نصیحت آنها را با کمی نمک قبول می کنم،

not a words. Don't take it seriously.

نه یک کلمه. جدی نگیرید

The final one.

آخرین.

And then we are out of here.

و بعد ما از اینجا خارج شدیم.

We must something

ما باید چیزی

this something as they

این چیزی را به عنوان آنها

are something right.

چیزی درست است.

And

و

$0.06 ten letters.

0.06 دلار ده حرف.

W seven,

W هفت،

six letters, ten letters and seven letters.

شش حرف، ده حرف و هفت حرف.

We must something to something as they are something.

ما باید چیزی را به چیزی به عنوان آنها چیزی هستند.

One day one of the missing words will be something.

یک روز یکی از کلمات گم شده چیزی خواهد بود.

Hmm.

هوم

And I would have given away the answer to anything.

و من جواب هر چیزی را می دادم.

It would be funny

خنده دار خواهد بود

if all all of the missing words were something.

اگر همه کلمات از دست رفته چیزی باشد.

Yes And then I say something.

بله و بعد من چیزی می گویم.

And then by doing that, I've given away the answer.

و سپس با انجام آن، من پاسخ را داده ام.

But I would never be that stupid.

اما من هرگز آنقدر احمق نخواهم بود.

I hope

امیدوارم

any clues as to what this is about?

سرنخی داشته باشم که این در مورد چیست؟

Mr. Duncan

آقای دانکن

Maybe if you are doing something in a certain way,

شاید اگر کاری را به روش خاصی انجام می دهید،

maybe if you are at work and there are certain things

شاید اگر در محل کار هستید و کارهای خاصی وجود دارد که

you have to you have to do in a certain way.

باید انجام دهید، باید به روشی خاص انجام دهید.

Mm.

مم

We've got

a suggestion for the first word as follow from Rosa.

ما

یک پیشنهاد برای کلمه اول به شرح زیر از روزا داریم.

Okay.

Rosa has said follow for the first word

باشه.

رزا برای کلمه اول گفته دنبال کنید

and it is six letters, but is it

و شش حرف است، اما آیا این

the correct word

کلمه صحیح است

that will fit in with the rest of the words

که با بقیه کلمات

in that sentence. Indeed.

آن جمله مطابقت دارد؟ در واقع.

Is it a clue for somebody to try and get the rest?

آیا این سرنخی است که کسی تلاش کند و بقیه را بدست آورد؟

The other two questions Right.

دو سوال دیگر درست است.

Well,

خب،

so Jemmy from Hong Kong.

جمی از هنگ کنگ.

Hello. Jemmy has said that the last word could be

سلام. جمی گفته است که آخرین کلمه را می توان

written

نوشت

to be written.

تا نوشته شود.

And in other words,

و به عبارت دیگر،

we must follow the something as they are written.

ما باید چیزی را همانطور که نوشته شده است دنبال کنیم.

Hmm. Could be. Could be, Yes.

هوم می تواند باشد. ممکن است، بله.

Oh

اوه

Oh, Vitaly,

اوه، ویتالی،

Mr. or Mrs.

آقا یا خانم

Cyrillic.

سیریلیک.

One, two, three, four, five, six, seven,

یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت،

two, one.

دو، یک.

Oh, right. Now, that's too many letters.

درسته. حالا این حروف خیلی زیاد است.

And it doesn't begin with I mean,

و با شروع نمی شود یعنی

it doesn't begin with. Yes, that's the big clue.

با شروع نمی شود. بله، این سرنخ بزرگ است.

The middle word begins with t

کلمه وسط با ده حرف t شروع می شود

ten letters.

.

I mean, that that sentence is correct.

منظورم این است که آن جمله درست است.

You know,

می دانید،

that's a valid sentence,

این یک جمله معتبر است،

but it doesn't quite fit here.

اما کاملاً اینجا نمی گنجد.

So the first word begins with

بنابراین کلمه اول با

s, The second word begins with P,

s شروع می شود، کلمه دوم با P

and the third word begins with W.

و کلمه سوم با W شروع می شود

Yes, you get it now you get it, you get it.

.

And you can see the number of letters as well.

و می توانید تعداد حروف را نیز مشاهده کنید.

We will give this another few moments.

چند لحظه دیگر به این کار خواهیم داد.

Don't forget, by the way,

فراموش نکنید، اتفاقا،

we are back next Sunday, if you like.

اگر دوست دارید، یکشنبه آینده برمی گردیم.

If you like this,

if you've enjoyed all of this,

اگر دوست دارید،

اگر از همه اینها لذت برده اید،

then don't forget to join us next Sunday from 2 p.m.

پس فراموش نکنید که یکشنبه آینده از ساعت 14 به ما بپیوندید. به

UK time.

وقت انگلستان

There is a new lesson coming on Wednesday.

چهارشنبه درس جدیدی در راه است.

There is a new lesson coming on Wednesday,

چهارشنبه یک درس جدید در راه است،

so I am publishing a new lesson during the week.

بنابراین در طول هفته یک درس جدید را منتشر می کنم.

Don't forget principles. That's good.

اصول را فراموش نکنید. خوبه.

Am I involved

آیا من درگیر

in the lesson?

Yes.

درس هستم؟

آره.

No.

نه.

Because it's already made up.

چون قبلا ساخته شده است.

We must follow the principles as they are written.

ما باید اصول را همانطور که نوشته شده است رعایت کنیم.

And you write?

و تو می نویسی؟

Yes. That's so.

آره. اونهم همینطور.

Dirac has, as has said, maybe.

دیراک، همانطور که گفته شد، شاید.

Well, principles is our added.

خوب، اصول ما اضافه شده است.

I've added it up.

من آن را اضافه کردم.

It is ten letters

ده حرف است

and that will fit.

و مناسب است.

That is that that fits.

آن چیزی است که مناسب است.

And something you must do in certain way.

و کاری که باید به روش خاصی انجام دهید.

So yes, that would also

بنابراین بله، این نیز

it in me was one of the principles

در من یکی از اصولی بود

as they are written.

که آنها نوشته شده اند.

Yeah, we must follow it exactly as it is written.

بله، ما باید آن را دقیقاً همانطور که نوشته شده است دنبال کنیم.

Driss has said paragraphs.

دریس پاراگراف هایی را گفته است.

Protocol, says Florence.

پروتکل، می گوید فلورانس.

What protocol?

چه پروتکلی؟

You? Yeah, but it's not unfortunate.

شما؟ آره ولی مایه تاسف نیست

It's not ten letters.

ده حرف نیست

I mean, it's. It's correct.

منظورم این است. درست است.

He was part of the protocol

او بخشی از پروتکل بود

as it is written, you would say, then, unfortunately.

همانطور که نوشته شده است، شما می گویید، متأسفانه.

But there you go.

اما شما بروید.

Anyway, just before we go.

به هر حال، درست قبل از رفتن.

And the principle

و به

seems to be a fun game to be a popular one.

نظر می رسد این اصل یک بازی سرگرم کننده برای محبوب شدن است.

Oh, marshmallow, I think.

اوه مارشمالو فکر کنم

Marshmallow.

مارشمالو.

Oh, you just got in there.

اوه، تو همین الان وارد شدی

Well done, Marshmallow.

آفرین، مارشمالو.

Just before we go,

درست قبل از رفتن،

we will give you the answer to the final one.

جواب نهایی را به شما می دهیم.

And here it is.

Now, the final answer is being used.

و اینجاست.

اکنون پاسخ نهایی در حال استفاده است.

We must follow the procedures

ما باید مراحل را

as they are written.

همانطور که نوشته شده است دنبال کنیم.

It.

آی تی.

You must follow the rules as they have been laid out.

شما باید قوانین را همانطور که تنظیم شده است دنبال کنید.

All the principles? Yes.

همه اصول؟ آره.

So you were sort of right.

پس یه جورایی درست گفتی

The only principles

تنها اصولی

that those of you that put principles.

که آنهایی از شما که اصول را قرار می دهید.

That's. That's a good word.

یعنی. این کلمه خوبی است.

Yeah, very good.

آره خیلی خوبه

I it I think that went well.

من فکر می کنم که خوب پیش رفت

Procedures is a slightly more accurate

رویه‌ها روشی کمی دقیق‌تر

way of saying that. Yeah. Yes.

برای بیان آن است. آره آره.

So we often use the word procedure

بنابراین

if something is being done

اگر کاری

in a certain way, maybe rules.

به روش خاصی انجام می شود، شاید قوانین، اغلب از کلمه رویه استفاده می کنیم.

We often describe rules as procedures

ما اغلب قوانین را به‌عنوان رویه‌ها

or maybe something that you have to do in

یا شاید کاری توصیف می‌کنیم که باید به

a certain way, in a certain order.

روشی خاص، با ترتیب خاصی انجام دهید.

So maybe if you have to go into hospital

بنابراین شاید اگر مجبور هستید برای عمل به بیمارستان بروید

for an operation,

،

we often describe that as a procedure

اغلب آن را به عنوان یک عمل توصیف می کنیم

because it has to be done in a certain way.

زیرا باید به روش خاصی انجام شود.

Well, or in strictly.

خوب، یا به شدت.

If it was an R, you could say instructions.

اگر R بود، می توانید دستورالعمل ها را بگویید.

You must

شما باید

we must follow the instructions as they are written.

ما باید دستورالعمل ها را همانطور که نوشته شده است دنبال کنید.

Hmm.

هوم

Would be a similar phrase to that.

عبارتی مشابه آن خواهد بود.

Lovely.

Great. All right, Mr. Duncan.

دوست داشتني.

عالی. بسیار خوب، آقای دانکن.

But done on way that is.

اما انجام شده در راه است.

It's. We are out of here.

این است. ما از اینجا خارج شده ایم.

We've done 2 hours.

ما 2 ساعت کار کردیم

I hope you've enjoyed it.

امیدوارم از آن لذت برده باشید.

I hope you will join us again

امیدوارم

if you have enjoyed this.

اگر از این کار لذت برده اید دوباره به ما بپیوندید.

This particular livestream will be available later

این پخش زنده خاص بعداً

with captions,

با شرح در دسترس خواهد بود،

although at the moment YouTube

اگرچه در حال حاضر YouTube با

is having some

برخی

technical problems and it might take a long time

مشکلات فنی روبرو است و ممکن است زمان زیادی طول بکشد

for the captions and the video to be processed.

تا زیرنویس‌ها و ویدیو پردازش شوند.

So for those who are wondering why,

بنابراین برای کسانی که می‌پرسند چرا،

it's always a little bit late

همیشه کمی دیر

appearing, it's because of YouTube, not because of me.

ظاهر می‌شود، این به خاطر یوتیوب است، نه به خاطر من. ربطی

It's nothing to do with I do.

به من نداره

Watch out for Mr.

مواظب

Duncan's new lesson on Wednesday.

درس جدید آقای دانکن در روز چهارشنبه باشید.

That's coming up during the week. Yes.

که در طول هفته در راه است. آره.

So that's a pre-recorded lesson.

بنابراین این یک درس از پیش ضبط شده است.

Lots of beautiful sites and also some useful

بسیاری از سایت های زیبا و همچنین

and hopefully some interesting information as well.

اطلاعات مفید و امیدواریم جالبی نیز وجود دارد.

That is it.

همین است.

We will see you soon.

ما تو را به زودی خواهیم دید.

We will.

ما خواهیم کرد. آیا از

Have you enjoyed it? I have.

آن لذت برده اید؟ من دارم.

And I'm

و من مشتاقانه

looking forward to a cup of tea and a piece of home

منتظر یک فنجان چای و یک تکه

baked bread. Yes. Italian.

نان خانگی هستم. آره. ایتالیایی.

Yes.

We've Steve made some delicious Italian bread.

آره.

ما استیو نان ایتالیایی خوشمزه درست کردیم.

Italian bread in the bread maker

نان ایتالیایی در نان ساز

which have made French bread.

که نان فرانسوی درست کرده اند.

I've made English bread. Now I've made Italian bread.

من نان انگلیسی درست کرده ام. حالا نان ایتالیایی درست کردم.

And I've got to say, it's the tastiest

و باید بگویم که

of all the different bread so far, olive oil in it.

از همه نان های مختلف تا کنون خوشمزه ترین است، روغن زیتون موجود در آن.

And it's lovely anyway, right?

و به هر حال دوست داشتنی است، درست است؟

It's time to go. Time to go.

وقت رفتن است. وقت رفتن.

See you next Sunday 2 p.m.

یکشنبه آینده ساعت 14 می بینمت. به

UK time.

وقت انگلستان

This is Mr. Duncan and of course Mr.

این آقای دانکن و البته آقای

Steve saying thank you very much for watching.

استیو هستند که از تماشای شما بسیار متشکرم.

See you soon.

به زودی میبینمت.

And of course, until the next time we meet here,

و البته، تا دفعه بعد که در اینجا ملاقات می کنیم،

you know what's coming next.

می دانید که چه چیزی در راه است.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

I will give you a friendly wave and.

من به شما موج دوستانه می دهم و.

Then we will both say...

بعد هر دو می گوییم...

ta ta for now.

تا تا فعلا.