LIVE English Lesson - 7th January 2018 - PART TWO - body part idioms - keep fit - uses of 'work'

twelve days of Christmas yes well the 12 days of Christmas refer to actually the

دوازده روز کریسمس بله، 12 روز کریسمس در واقع به

festivities that take place around Christmas so for the twelve days and

جشن هایی اطلاق می شود که در حوالی کریسمس برگزار می شود، بنابراین برای دوازده روز و

then after the twelve days you have to go back to normal that means at

سپس پس از دوازده روز باید به حالت عادی برگردید، یعنی در

Christmas that the festivities have all come to an end

کریسمس که جشن ها همه به آن رسیده اند.

so that is where we are right now this is the twelfth night it's time to take

پایانی که اکنون در آن قرار داریم این دوازدهمین شب است که زمان آن است

down the Christmas decorations Christmas officially comes to an end of course

که تزئینات کریسمس را از بین ببریم کریسمس رسماً به پایان می رسد، البته

this is all based on religion our old friend religion and that's the reason

این همه بر اساس مذهب دوست قدیمی ما مذهب است و به همین دلیل است

why after Twelfth Night and this of course is the beginning of what they

که پس از شب دوازدهم و این البته آغاز چیزی است که

call Epiphany in the Christian religion did you know that I do now

در دین مسیحیت به نام Epiphany می گویند آیا می دانید که من اکنون انجام می دهم،

so you're saying we'll get bad luck if we leave them up you mean more bad luck

بنابراین شما می گویید که اگر آنها را رها کنیم بدشانسی خواهیم داشت، یعنی بدشانسی بیشتر است

how can we get any more mr duncan we get bad luck normally whatever happens

چگونه می توانیم بیشتر از آقای دانکن ما معمولاً بدشانسی می‌خوریم، چه اتفاقی بیفتد،

whether we take the Christmas decorations down or not which we still

چه تزیینات کریسمس را پایین بیاوریم یا نه، که هنوز

get lots of bad luck hot in here you are right lots of logs on the fire as usual

در اینجا با بدشانسی مواجه می‌شویم، شما درست می‌گویید تعداد زیادی کنده روی آتش، طبق

usual he puts too many logs on the fire who is stoking it up mr. Steve is

معمول، او تعداد زیادی کنده روی آتش می‌گذارد. دارد آن را تقویت می کند آقای. استیو به

telling me off he's saying that I always put too many logs on the fire last year

من می‌گوید که می‌گوید من همیشه تعداد زیادی کنده روی آتش می‌گذاشتم سال گذشته

he put seven new logs on that the top of the fire was glowing red hot in fact I

او هفت کنده جدید روی آن گذاشت که بالای آتش قرمز داغ می‌درخشید، در واقع من

said I think I've damaged the fire he has damaged the fire we need a new

گفتم فکر می‌کنم به آتشی که او آسیب رسانده آسیب رسانده‌ام. آتش ما به یک بافل جدید نیاز داریم

baffle the pot part of the part of the fire has actually melted because I

قسمت قابلمه قسمت آتش در واقع ذوب شده است زیرا

apparently I was putting too many logs on the fire so so now me with excited

ظاهراً من بیش از حد کنده های مربوط به آتش را می گذاشتم بنابراین اکنون من با هیجان

about the fire mr. Steve is not very hungry

در مورد آتش سوزی آقای. استیو خیلی گرسنه نیست

do you like the star look there are three stars here oh it's there's that

آیا شما نگاه ستاره را دوست دارید، اینجا سه ​​ستاره وجود دارد، اوه آن

one that one and where's the other one three stars as to Steve the real

یکی آن یکی و دیگری کجاست سه ستاره به عنوان استیو

Christmas star and also me as well the real star cause people would same as

ستاره واقعی کریسمس و همچنین من و همچنین ستاره واقعی چرا که مردم مانند

Jesus Oh baby Jesus any wedding will not believe

عیسی اوه عزیزم عیسی هیچ عروسی باور نمیکنه

right not condoning it now you know if you

درسته نبخشیدنش حالا میدونی اگه

want to do it fine can I take some tinsel you know what I

میخوای خوب انجامش بدی میتونم کمی قلوه بیارم میدونی

always say I say live and let live live and let live live and let live if

همیشه چی میگم میگم زندگی کن و بذار زندگی کنه و بذار زندگی کنه و بذار زندگی کنه اگه

someone wants to believe in something let them

کسی هست می‌خواهد به چیزی اعتقاد داشته باشد به آنها اجازه بده

if someone doesn't let them fine do you win employees crackers should we take

اگر کسی به آنها اجازه نداد خوب است آیا کراکرهای کارمندان را برنده می‌شویم باید

them to make sure can I just say these are these the posh crackers or are they

آنها را ببریم تا مطمئن شویم می‌توانم بگویم اینها این ترقه‌های شیک هستند یا

the cheap ones let's take him on the fire as you what happens Steve wants to

ارزان هستند بیایید او را روی آتش ببریم شما چه اتفاقی می‌افتد استیو می‌خواهد

burn these on the fire I don't I don't think that's a good idea to be honest so

اینها را روی آتش بسوزاند، من فکر نمی‌کنم این ایده خوبی باشد صادقانه بگویم، بنابراین ما این کار

we won't do that Steve put them in the box everything is going in the Box these

را نمی‌کنیم که استیو آنها را در جعبه قرار دهد همه چیز در جعبه است.

are any order to what we're doing just just stick it in there just stick it all

برای کاری که انجام می‌دهیم، فقط آن را در آنجا بچسبانید، فقط آن را در آنجا قرار

in don't worry about it okay right I'll take these these balls

ندهید نگران باش درسته من این توپ ها

off yes you can handle the balls okay there we go mr. Steve thank you very

را از روی زمین برمی دارم بله شما می توانید توپ ها را کنترل کنید خوب ما برویم آقای. استیو خیلی از شما متشکرم

much I'm sure you can do that just put them anywhere think about these balls is

مطمئنم که می توانید این کار را انجام دهید فقط آنها را در هر جایی قرار دهید که در مورد این توپ ها فکر کنند این است

that they're made of plastics and surveys they think actually break they

که آنها از پلاستیک ساخته شده اند و نظرسنجی ها فکر می کنند در واقع آنها را می شکند و

they just they just get squashed so they don't break they don't smash they're not

فقط آنها را له می کنند تا نشکنند. آنها را له نکن

made of glass so fortunately you can't break them we have to say goodbye to the

که از شیشه ساخته نشده اند، پس خوشبختانه نمی توانی آنها را بشکنی، ما باید با مرد برفی خداحافظی کنیم که

snow man this snow man has been sitting in my studio during my recent livestream

این مرد برفی در جریان پخش زنده اخیر من در استودیو

see you next Christmas

Steve's broken wand oh that's okay you can fix that Oh Steve has lost his end

من نشسته است. شما می توانید ثابت کنید که اوه استیو پایان خود را از دست داده است

not for the first time that glass actually we're taking the

نه برای اولین بار آن شیشه را در واقع ما

tinsel off now taking the tinsel off pretty easy it wouldn't be easy to

اکنون قلع و قمع را برمی داریم بسیار آسان است.

actually bring the tree out we rather than move it at the moment in that way

لحظه ای که

Steve is complaining he says that it would be better if we bring the tree out

استیو در آن حالت شکایت می کند، می گوید که اگر درخت را بیرون بیاوریم بهتر است

now we're going to do that in a moment so don't worry Steve now one or two

در یک لحظه این کار را انجام دهیم، بنابراین نگران نباش استیو اکنون یکی دو

people have asked if I could talk about tinsel

نفر پرسیده اند که آیا می توانم در مورد آن صحبت کنم. قلع و قمع

so tinsel tinsel is something that's used to decorate Christmas trees or you

بنابراین قلوه سنگ چیزی است که برای تزئین درختان کریسمس یا می

can have it hanging up around the room so this particular thing is called

توانید آن را در اتاق آویزان کنید، بنابراین این چیز خاص

tinsel I'll take that no what are you doing Steve Steve we're taking it off Oh

نامش قلع و قمع است، من فکر می کنم که نه، چه می کنید استیو استیو، ما آن را در می آوریم اوه

Steve was putting the tinsel back onto the tree what's going on this oughta be

استیو داشت قلوه سنگ را دوباره روی درخت می گذاشت.

confusing I don't want to do I'm all confused

گیج کننده من نمی خواهم انجام دهم من همه گیج هستم

what day is it today this is this is Twelfth Night oh by the way there is a

امروز چه روزی است این شب دوازدهم است اوه اتفاقاً یک نمایشنامه شکسپیر وجود دارد که

Shakespeare play a Shakespeare play called Twelfth Night

یک نمایشنامه شکسپیر به نام شب دوازدهم

as well written over 400 years ago and Twelfth Night is a very unusual

نیز بیش از 400 سال پیش نوشته شده است و شب دوازدهم یک

Shakespeare play in that it involves a little bit of gender swapping did you

نمایشنامه شکسپیر بسیار غیرمعمول که شامل کمی تعویض جنسیت است آیا

know that yes Shakespeare was very much ahead of his time look at this tinsel to

می‌دانستید که بله شکسپیر بسیار جلوتر از زمان خود بود به این قلوه سنگ نگاه کنید

hold that end sleeve called the end of it of it look at no fans look at this

تا آن آستین انتهایی به نام انتهای آن را نگه دارید. این

tinsel it's a gigantic look at that giant snake look how long it is that

قلع و قمع، نگاهی غول‌پیکر به آن نگاه مار غول‌پیکر است که چقدر طول می‌کشد

might be that might be the longest two i've ever seen a girl on stage that was

که ممکن است طولانی‌ترین دو موردی باشد که تا به حال دختری را روی صحنه دیده‌ام که

in this pageant appearing on stage like that anyway I think mr. Steve has

در این مسابقه حضور داشته و به هر حال من فکر می‌کنم آقای. استیو

appeared on stage too often it's done completely to his end right it's now

اغلب روی صحنه ظاهر می‌شود، کاملاً تا آخر کار انجام می‌شود، حالا

completely bare okay we have to take the lights off so first of all we will pull

کاملاً خالی است، خوب است، ما باید چراغ‌ها را خاموش کنیم، بنابراین اول از همه

the tree out do you remember the last time I did this we pushed it in last

درخت را بیرون می‌کشیم، آیا یادت می‌آید آخرین باری که این کار را کردم، آخرین بار آن را فشار دادیم.

time now this time I have to pull it out all right he doesn't pull on the fire

اکنون این بار باید آن را بیرون بیاورم، او روی آتش نمی کشد

yes mr. Matt look concerned about the heat I have it I have a strange feeling

بله آقای. مت به نظر می رسد نگران گرما است من آن را دارم احساس عجیبی دارم

that the tree is going to melt by the fire did you take the plugs and plug the

که درخت در اثر آتش ذوب می شود آیا شما شاخه ها را برداشتید و درخت را وصل کردید

tree mr. Steve and plug the tree there we go I'll hold on to these while you

آقای. استیو و درخت را به آنجا وصل کن، ما می رویم، من به آنها می گیرم تا زمانی که شما

pull it out okay I will grab hold of it

آن را بیرون بیاورید، خوب، من آن را می گیرم،

that's it all right so now we will take the lights off the

همه چیز درست است، بنابراین اکنون چراغ ها را از روی درخت برداریم،

tree as well well it tangled up here tangled it's all tangled tangled that's

همانطور که در اینجا گره خورده است. همه درهم پیچیده این

a great word tangled if something is tangled it means everything is tied

یک کلمه عالی است اگر چیزی در هم پیچیده باشد به این معنی است که همه چیز به هم گره خورده است

together like this it is an example tangled that's that's tangled I think

مانند این یک مثال درهم است که درهم است من فکر

that I don't think anyone can see that okay let's have a look let's take the

می کنم که فکر نمی کنم کسی بتواند آن را ببیند خوب بیایید نگاهی بیندازیم بیایید

lights off the lights are coming off right now bye-bye lights bye-bye see you

چراغ ها را خاموش کنیم چراغ ها در حال خاموش شدن هستند چراغ های خداحافظ خداحافظ

next year

سال آینده می بینمت

actually I think I'm taking the wrong lights off first I think it I think I

در واقع فکر می کنم اول چراغ های اشتباه را خاموش می کنم فکر می کنم فکر کنم

should take these lights off first

باید این چراغ ها را خاموش کنم اول در هم

tangled up we know me sometimes I like to make a mess it's what I do I've done

پیچیده ما مرا می شناسیم گاهی دوست دارم برای ایجاد آشفتگی این کاری است که من انجام می دهم من

it really mr. Steeves fixed it untangled it actually this is not easy to do which

آن را واقعاً انجام داده ام آقای. استیوز آن را حل کرد و آن را باز کرد در واقع انجام این کار آسان نیست

one have you got I thought the I'm not sure actually at

the moment I'm not sure what's actually going on here I seem to have got myself

into a tangle there this all too quickly oh by the way can I say hello to all my

خیلی سریع، به هر حال، می‌توانم به همه

new subscribers watching in Egypt over the past few days I've had hundreds

مشترکین جدیدم که در مصر تماشا می‌کنند سلام کنم. من

hundreds of new subscribers watching in Egypt so a big hello to all my new

صدها مشترک جدید داشته‌ام که در مصر تماشا می‌کنند، بنابراین یک سلام بزرگ به همه

followers and of course today we are heading towards 600,000 subscribers 600

دنبال‌کنندگان جدیدم و البته امروز ما 600 هزار مشترک به سمت 600000 مشترک حرکت می کنند

thousands - Duncan that's a lot isn't it how many people follow you on a regular

- دانکن این تعداد زیاد است، نه این که تعداد افراد به طور منظم شما را دنبال می کنند.

basis I wish it was that's fantastic

push you in there all the way that's it there we go

I like to think that Steve's helping me but I'm not sure if he is should I bind

من اما مطمئن نیستم که آیا او باید

them back on is he's taking them off ah

آنها را دوباره ببندم، این است که آنها را برمی دارد آه،

this certainly winding me up winding you up winding if you wind up so on if you

این قطعاً من را به هم می زند، شما را می پیچد و اگر

wind them up it means you you irritate them you get them really angry

آنها را ببندید، به این معنی است که آنها را عصبانی می کنید. آنها واقعا عصبانی هستند

you've whined them up hurry up they're gonna Knight

که شما آنها را ناله کرده اید

our mint tea is getting cold oh we've got a cup of tea yes thank you

چای نعناع ما دارد سرد می شود اوه ما یک فنجان چای داریم بله متشکرم

Steve hard work we'll need a break after this

استیو زحمت می کشی ما بعد از این کار به یک استراحت نیاز داریم.

okay we're taking the lights off now so what you're watching at the moment is a

recording this is Saturday night it's Twelfth Night the night when all of the

ضبط کردن این شنبه شب است، شب دوازدهم است، شبی که تمام

Christmas trees and Christmas decorations have to be taken down over

درختان کریسمس و تزئینات کریسمس باید برداشته شوند،

they have to be taken down that's it you're doing very well they're almost

آنها باید پایین

finished mr. Steve on this particular string string of life can I let you in

بیایند. استیو در مورد این رشته خاص از زندگی می‌توانم به شما اجازه بدهم

on the secret now I'm not saying that mr. Steve is

راز را در میان بگذارید. استیو

clumsy but quite often mr. Steve can be quite clumsy it's true close were you

دست و پا چلفتی است اما اغلب آقای. استیو می تواند کاملاً دست و پا چلفتی باشد، درست است که شما در

acting then mr. Steve put the lights on the fire No can we reuse these next year

آن زمان بازی می کردید. استیو چراغ‌ها را روی آتش گذاشت نه می‌توانیم سال آینده دوباره از آن‌ها استفاده کنیم،

yes put them in the box in the box everything goes in the box he's supposed

بله آنها را در جعبه داخل جعبه قرار دهید، همه چیز در جعبه قرار می‌گیرد، او قرار است

to pack them up neatly you know it's okay you can't damage these things

آنها را به طور مرتب بسته‌بندی کند، می‌دانید اشکالی ندارد که نمی‌توانید به این چیزها آسیب بزنید

there's such good quality you see all right this is a small one do you want to

، کیفیت خوبی دارند. خوب می بینید که این یک درخت کوچک است، آیا می خواهید

hear the story about the tree the Christmas tree so this Christmas tree

داستان درخت کریسمس را بشنوید، بنابراین این درخت کریسمس

well when we originally bought it we thought it would fit in here but in fact

زمانی که در ابتدا آن را خریدیم، فکر می کردیم که در اینجا جا می شود، اما در واقع

it's slightly too large for this room so instead of using the whole tree we just

برای این اتاق کمی بیش از حد بزرگ است. به جای استفاده از کل درخت، ما فقط

use part of it so this tree isn't the full tree it's just part of the truth

از بخشی از آن استفاده می کنیم، بنابراین این درخت درخت کامل نیست، فقط بخشی از حقیقت است

now if difficulty he was finding the ends but I don't think it really matters

اکنون اگر او در یافتن انتهای آن مشکل داشت، اما من فکر نمی کنم واقعاً مهم

to be honest if anyone watched just put the tree up they'd realize that we

باشد که صادق باشیم اگر کسی تماشا کرده باشد. فقط درخت را قرار دهید آنها متوجه خواهند شد که ما

there's another section to this which we accidentally put the wrong bit on didn't

بخش دیگری نیز در این مورد داریم که به طور تصادفی آن را اشتباه قرار دادیم،

really make this job very silly we made such a mess of putting this tree up did

واقعاً این کار خیلی احمقانه نبود، ما با گذاشتن این درخت آنقدر به

you see the video we did a live stream and it was a miserable

هم ریختیم. یک استریم زنده و این

it was the bismuth disaster wasn't it Steve it was made us look proper proper

بدبختی بود، فاجعه بیسموت بود استیو این نبود که ما را وادار کرده بود درست

proper fools I'm getting into such a mess here with the with the lights

و حسابی به نظر بیایم احمقهای درست و حسابی من دارم با چراغها درگیر می شوم.

doing Steve oh nothing giving the wrong place I certainly am all right certainly

in the wrong place at the wrong time as they say no look it's all gone limp can

زمانی که آنها می گویند نه نگاه کن همه چیز سست شده است، می

you see that as how I feel I don't think we're gonna get these off you know I'm

توانی ببینی که من چه احساسی دارم، فکر نمی کنم اینها را از بین ببریم، می دانید که من خیلی

going round around in super close I think you're you might be doing it the

نزدیک دور و برم می گردم، فکر می کنم شما ممکن است این کار را انجام دهید

right way I think I'm doing it the wrong way you're winding the back on it I'm

راه درست است فکر می کنم اشتباه انجام می دهم شما پشت آن را می پیچید من

white wines in the market oh I see what's happening take it to a right mess

شراب های سفید در بازار هستم اوه می بینم که چه اتفاقی می افتد اینجا را به یک آشفتگی

here charli's you were talking so much you

برسانید چارلی خیلی صحبت می

were talking so much she's just completely lost where you were think so

کردید خیلی حرف می زند او کاملاً گم شده جایی که تو بودی، فکر کن پس

I've got the end look I've got I've got the end here

من به پایان رسیدم نگاهی به پایان دارم،

good job one of us knows what they're doing right there yes I've got the end

من به پایان رسیدم.

that's the end it at the end I've got the end Steve that's the end

این پایان است در انتها من پایان را دارم استیو این پایان است

that's done if I if I keep hold at the end oh is that it that's it yeah we've

که تمام می شود اگر من در پایان نگه دارم آه این است که همین است بله

got the lights off so the lights now off we have removed them they are now

ما نور را داریم خاموش است، بنابراین چراغ ها خاموش شده اند، ما آنها را حذف کرده ایم، آنها

removed from the tree now to be honest I'm not going to worry too much about

اکنون از درخت برداشته شده اند.

wrapping them up properly because what will happen is next Christmas when I get

these down I will actually unravel them I will untangle them so we won't do it

در واقع آنها را باز می کنم، من آنها را باز می کنم، بنابراین ما این کار را

now we'll do it at the end of the year there

اکنون انجام نمی دهیم، این کار را در پایان سال انجام

will be next year oh this year this year because it's

خواهیم داد، سال آینده خواهد بود، اوه امسال، زیرا به این

because it's now 2018 of T oh my goodness can you believe it it's like

دلیل است که اکنون سال 2018 است، خدای من، باورت می شود مثل

we're living in future I remember when I was at school and people used to talk

این است که ما در آینده زندگی می کنیم، به یاد می آورم زمانی که در مدرسه بودم و مردم در

about 2000 and 2001 as if it was really really far away in the future but in

مورد سال های 2000 و 2001 صحبت می کردند که انگار واقعاً در آینده بسیار دور است، اما در

here we are now in 2018 so this is really science fiction now isn't it it's

اینجا ما اکنون در سال 2018 هستیم، بنابراین این واقعاً علمی تخیلی است. حالا

like something from a science fiction novel the only problem is we don't have

مثل چیزی از یک رمان علمی تخیلی نیست ، تنها مشکل این است که ما هنوز

any flying cars well not yet anyway I think this is more like a comedy I

هیچ ماشین پرنده ای نداریم، به هر حال، من فکر می کنم این بیشتر شبیه یک کمدی است

think so so oh okay then you've taken that piece I've taken that piece off so

، بنابراین اوه اوکی پس شما آن قطعه را برداشتید من آن قطعه را برداشتم، بنابراین

now we have to take the bottom section we need to sort of squash them all up a

اکنون باید قسمت پایینی را برداریم و باید آنها را مرتب کنیم.

bit don't we yes this this can take a while actually

کمی روشن می‌شویم، بله، این ممکن است کمی طول بکشد،

yes go make yourself a drink I think I think we might end it here shall we end

بله، برای خودتان یک نوشیدنی درست کنید، فکر می‌کنم ممکن است آن را همین‌جا به پایان برسانیم،

it here okay

خوب،

right certain kind of office that's that's the Christmas tree now packed

درست است، یک نوع دفتر که درخت کریسمس در حال حاضر بسته شده است.

away so we now have the Christmas decorations in that box and the

بنابراین ما اکنون تزئینات کریسمس را در آن جعبه داریم و

Christmas tree in here we have one more thing to take down just here oh I'm so

درخت کریسمس را در اینجا یک چیز دیگر داریم که فقط اینجا باید برداریم اوه من خیلی داغ هستم،

hot oh I think my trousers were about to catch fire there okay thank you Steve

اوه فکر می کنم شلوارم در آستانه آتش گرفتن بود، باشه ممنون

that's great other than that solder in a moment we will take the Christmas cards

استیو. پس از آن لحیم کاری در یک لحظه کارت های کریسمس را

down but you won't see that we're going to do that after we have finished doing

پایین می آوریم، اما شما نمی بینید که پس از اتمام این کار، این کار را انجام

this so we are now going back to the studio on Sunday afternoon where

خواهیم داد، بنابراین ما اکنون بعد از ظهر یکشنبه به استودیو برمی گردیم، جایی که

everything is as live as life can be see you

همه چیز به صورت زنده است. همانطور که زندگی می تواند شما را

dooba dooba dude what happened what happened I was cut off did you see what

ببیند دوبا دوبا رفیق چه اتفاقی افتاد چه اتفاقی افتاد من قطع شدم دیدی چه

happened there thank you very much to British Telecom

اتفاقی افتاده است از British Telecom بسیار

thank you British Telecom for cutting me off they disconnected my internet for a

ممنونم از British Telecom که مرا قطع کردی آنها اینترنت من را برای

few moments so can I just apologize to those who who were asking mr. Duncan

چند لحظه قطع کردند پس می توانم فقط از کسانی که سوال کردند عذرخواهی کن گرم آقای دانکن

what happened to you I'm very sorry about that my internet connection

چه اتفاقی برای شما افتاد من بسیار متاسفم که اتصال اینترنت من

suddenly disconnected and it's all thanks to British Telecom thank you very

به طور ناگهانی قطع شد و همه اینها به لطف British Telecom است از شما بسیار

much for that at least we are back now so that was a slight technical problem

سپاسگزارم که حداقل اکنون برگشتیم، بنابراین یک مشکل فنی جزئی

it isn't my fault it is British Telecom if you want to blame

بود، تقصیر من نیست. British Telecom است اگر می خواهید

someone blame them thank you very much for that I don't know how much of that

کسی را سرزنش کنید او را سرزنش کنید از شما بسیار سپاسگزارم که من نمی دانم چقدر از آن

you saw but mr. Steve and myself we were taking down the Christmas decorations on

را دیدید اما آقای. استیو و من در شب دوازدهم داشتیم تزئینات کریسمس را پایین می آوردیم،

Twelfth Night but of course for some people around the world it is actually

اما البته برای برخی از مردم در سراسر جهان امروز در واقع

Christmas Day today because they are Orthodox Christians so it I don't want

روز کریسمس است زیرا آنها مسیحی ارتدوکس هستند بنابراین من نمی خواهم

to confuse things any more but happy Christmas to those who are celebrating

چیزها را بیش از این اشتباه بگیرم اما کریسمس مبارک برای آنها کسانی که امروز کریسمس را جشن می گیرند،

Christmas today even though here in the UK officially yesterday was the last day

اگرچه اینجا در بریتانیا رسماً دیروز آخرین

of Christmas right here so it's mr. Duncan we are back thank you very much

روز کریسمس همین جا بود، بنابراین آقای. دانکن ما برگشتیم خیلی ممنون که

for reconnecting me we had a slight technical problem now

دوباره به من وصل شدی ما یک مشکل فنی جزئی داشتیم

you know what this means this now means that there will be two videos two videos

حالا میدونی این یعنی چی الان دو ویدیو دو ویدیو

connected to today's live streams so there will be the first 20 minutes and

به پخش زنده امروز متصل میشه پس 20 دقیقه اول و

then the rest of the livestream I don't know how I'm going to sort that out but

بعد بقیه پخش زنده نمی‌دانم چگونه می‌خواهم آن را حل کنم، اما

I have a feeling that I'm going to have to work very hard to sort that slight

احساس می‌کنم باید سخت تلاش کنم تا آن

problem out anyway we are all here together it is live we are coming up to

مشکل کوچک را حل کنم به هر حال ما همه با هم اینجا هستیم.

15 minutes away from three o'clock let's have a look at the mystery idioms now

از ساعت سه تا 15 دقیقه فاصله داریم بیایید نگاهی به اصطلاحات اسرارآمیز بیندازیم

these are mystery idioms that I showed you about two weeks ago and here they

اینها اصطلاحات اسرارآمیز هستند که حدود دو هفته پیش به شما نشان دادم و

are once again so these are mystery idioms they are expressions well-known

دوباره اینجا هستند پس این اصطلاحات رمزآلود هستند آنها عبارات شناخته شده هستند

expressions in the English language and you have to guess what they are just say

عبارات در زبان انگلیسی و شما باید حدس بزنید آنها چه هستند فقط

what you see so there is the first one and there is the second one but what are

آنچه را که می بینید بگویید بنابراین اولی وجود دارد و دومی وجود دارد اما

they they are well-known English expressions but what are they and there

آنها چه هستند آنها عبارات معروف انگلیسی هستند اما آنها

is the first one once again if you think you know the answer please let me know

چیست و اولی وجود دارد یک بار دیگر اگر فکر می کنید می دانید پاسخ لطفا به من اطلاع دهید

today we are going to talk about many things we are also going to talk with

امروز قرار است در مورد بسیاری از چیزها صحبت کنیم که همچنین قرار است با آقای صحبت کنیم

mr. Steve after three o'clock all about keeping fit and healthy because of

. استیو بعد از ساعت سه بعد از ظهر همه چیز در مورد حفظ تناسب اندام و سلامتی است

course it is the start of a new year and many people at the beginning of the year

زیرا البته شروع سال جدید است و بسیاری از مردم در ابتدای سال

they like to think that they can make resolutions make plans for the new year

دوست دارند فکر کنند که می توانند تصمیم بگیرند و برای سال جدید برنامه ریزی کنند.

and one of the plans that many people make they they make the plan to become

برنامه هایی که بسیاری از مردم می گذارند آنها برای سالم تر شدن برنامه ریزی می

more healthy so after 3 o'clock mr. Steve will be here with me yes it's true

کنند بنابراین بعد از ساعت 3 آقای. استیو اینجا با من خواهد بود بله درست است

mr. Steve will be here after 3 o'clock I think it's just you mr. Steve so there

آقای. استیو بعد از ساعت 3 اینجا خواهد بود، فکر می کنم فقط شما هستید آقای. استیو پس

he is mr. Steve will be here after 3 o'clock today live unless of course

او آقا است. استیو امروز بعد از ساعت 3 به صورت زنده اینجا خواهد بود، مگر اینکه

British Telecom decide to cut us off again it's not very nice I was just

مخابرات بریتانیا تصمیم بگیرد دوباره ارتباط ما را قطع کند، این خیلی خوب نیست، فقط

asked to explain the word wind up yes wind up can mean more than one thing

از من خواسته شد که کلمه باد کردن بله باد کردن می تواند به بیش از یک چیز

wind up can mean to tie something round in a very neat way so you can wind

معنی داشته باشد. چیزی را به شکلی کاملاً مرتب ببندید تا بتوانید

something up wind up it means to roll something or to make

چیزی را باد کنید. این به معنای پیچاندن چیزی یا

something more manageable by winding it neatly so you wind it up of course you

قابل کنترل کردن چیزی با پیچیدن منظم آن است تا آن را پیچ کنید

can also wind up your watch you can wind up your watch and wind up can also mean

البته می توانید ساعت خود را نیز پیچ کنید. تماشا کردن و پایان دادن نیز می تواند

to end some things so if you end a meeting if you end a conversation if you

به معنای پایان دادن به برخی چیزها باشد، بنابراین اگر جلسه را پایان دهید، اگر مکالمه را پایان دهید، اگر

start to finish what you are doing you wind up you close you prepare to finish

شروع به اتمام کاری کنید، بسته می کنید و آماده می شوید تا تمام کنید،

so I hope that helps you live-chat is up and running let's have a

بنابراین امیدوارم که به شما کمک کند چت زنده در حال اجرا بیایید

look lots of people today on the live chat thank you our May - Thank You Ari -

امروز در چت زنده نگاهی به افراد زیادی بیندازیم با تشکر از می ما - متشکرم آری -

Thank You Marie for saying hello is it ear in the mud no it isn't Bella has

ممنون ماری برای گفتن سلام آیا گوش در گل و لای است نه این نیست بلا

also made a guess at today's mystery idioms Luciano is here hello Luciano hi

همچنین معمای امروز را حدس زده است اصطلاحات لوسیانو اینجاست سلام لوسیانو سلام به

everybody hello mr. Duncan how are you today I'm

همه سلام آقای. دانکن امروز چطوری من

not too bad but sadly we had some technical problems today with a live

خیلی بد نیستم اما متاسفانه امروز با یک چت زنده چند مشکل فنی

chat we were cut off it's true also encroachment or ik root Mont or AK root

داشتیم که قطع شدیم درست است تجاوز یا ik root Mont یا AK root

Mont you latests says I am here as well it's nice to see

Mont شما آخرین ها می گویند من اینجا هستم و همچنین خوب است که

you nice to see so many people here live thank you for staying with me because we

از دیدن شما خیلی خوشحالم که اینجا زنده می بینید از اینکه با من می مانید متشکرم زیرا

had some technical problems 20 minutes into today's livestream unfortunately

20 دقیقه بعد از پخش زنده امروز مشکلات فنی داشتیم

the internet connection here was cut off so thank you very much once again to

متأسفانه اتصال اینترنت اینجا قطع شد، بنابراین یک بار دیگر از

British Telecom for spoiling my life stream how dare you as you know the name

British Telecom برای خراب کردن جریان زندگی من بسیار سپاسگزارم. چطور جرات دارید که می دانید

of the game is to teach English we are now going to take a look at one of my

نام بازی برای آموزش زبان انگلیسی است، اکنون می خواهیم به یکی از

full English lessons this is an excerpt from full English number 16

درس های کامل انگلیسی من نگاهی بیندازیم، این گزیده ای از شماره 16 کامل انگلیسی

do you ever find yourself stricken with shyness do you ever feel shy would you

است. احساس خجالتی بودن

describe yourself as a shy person it would be fair to say that we all feel a

خود را به عنوان یک فرد خجالتی توصیف می کنید، منصفانه است که بگوییم همه ما گهگاهی

little shy from time to time there are certain situations where shyness might

احساس خجالتی می کنیم، شرایط خاصی وجود دارد که خجالتی ممکن است

affect you perhaps you are meeting someone for the first time even worse

روی شما تأثیر بگذارد، شاید برای اولین بار است که حتی بدتر از آن با کسی ملاقات می کنید.

perhaps you are about to meet many people who you don't know they say that

شاید شما در شرف ملاقات با افراد زیادی هستید که نمی دانید آنها می گویند که

loneliness is a crowded room and for a shy person this is very true we often

تنهایی یک اتاق شلوغ است و برای یک فرد خجالتی این بسیار درست است، ما اغلب

equate nervousness with being shy you might not know what to say in certain

عصبی بودن را با خجالتی بودن یکسان می کنیم، ممکن است ندانید در شرایط خاص چه بگویید

situations which can lead to the appearance of being shy a lack of

که می تواند منجر به خجالتی بودن می شود، عدم

confidence in certain situations can lead to an attack of shyness we often

اعتماد به نفس در موقعیت های خاص می تواند منجر به حمله خجالتی شود. ما اغلب

position shy alongside awkward in a sentence a shy person might be described

در یک جمله خجالتی را در کنار خجالتی قرار

as apprehensive bashful coy retiring and timid a shy person might find themselves

being accused of being antisocial or standoffish as their silence can

می دهیم. متهم به ضداجتماعی یا بی‌تفاوتی هستند، زیرا گاهی اوقات سکوت آنها

sometimes be misinterpreted as arrogance or conceitedness I know this because it

می‌تواند به اشتباه به عنوان غرور یا تکبر تعبیر شود.

has happened to me I can sometimes be quite shy in certain situations which

can lead to some people asking what's the deal with your friend Duncan he

won't speak to anyone he seems a bit arrogant to me no I'm not being arrogant

با کسی صحبت نمی کند او به نظر من کمی مغرور به نظر می رسد نه من مغرور نیستم

or stuck-up all conceited I'm just a little bit shy that's all

یا متکبر نیستم فقط کمی خجالتی هستم این همه چیزی است

have you ever taken part in a contest or competition and after the result or

که شما تا به حال در یک مسابقه شرکت کرده اید مسابقه یا مسابقه و پس از اعلام نتیجه یا

winner has been announced you feel cheated you find yourself thinking that

برنده، احساس می‌کنید فریب خورده‌اید، به این فکر می‌کنید که

perhaps the winner was chosen for a reason perhaps you felt that the

شاید برنده به دلیلی انتخاب شده است، شاید شما احساس می‌کنید که

competition was rigged or fixed to rig something means to arrange a situation

رقابت تقلب شده است یا برای تقلب چیزی به معنای تنظیم موقعیت

in such a way that the result is assured to rig something is to cheat and fix a

به این شکل است. اینکه نتیجه مطمئن برای تقلب کردن چیزی است، تقلب و اصلاح یک

game or contest to go one particular way for example in a talent show

بازی یا مسابقه برای رفتن به یک راه خاص است، به عنوان مثال در یک نمایش استعدادیابی

the winner might turn out to be a relative of one of the judges this might

، برنده ممکن است یکی از بستگان یکی از داوران باشد، این ممکن است

lead people to think that the contest was rigged or fixed in sport a boxing

باعث شود مردم فکر کنند که مسابقه در ورزش تقلب شده یا ثابت شده است، یک

match can be rigged so as to allow people to place heavy bets on the winner

مسابقه بوکس می‌تواند تقلب شود تا افراد بتوانند روی برنده شرط‌بندی سنگین بگذارند،

one of the boxes taking part in the match is paid to take a fall so as to

یکی از جعبه‌هایی که در مسابقه شرکت می‌کنند برای سقوط پرداخت می‌شود تا

ensure that the other one wins almost anything can be rigged or fixed so as to

اطمینان حاصل شود که دیگری تقریباً برنده می‌شود. هر چیزی را می توان تقلب یا اصلاح کرد تا

give someone an advantage or a definite chance of winning

به کسی مزیت یا شانس قطعی برای برنده شدن

the world of English is indeed a fun and exciting place to be but it can also be

در دنیای انگلیسی بدهد، در واقع مکانی سرگرم کننده و هیجان انگیز است، اما همچنین می تواند

confusing for those learning the language some English words especially

برای کسانی که برخی از کلمات انگلیسی را یاد می گیرند گیج کننده باشد. به خصوص

can create confusion and lead to mistakes being made a good example of

می تواند سردرگمی ایجاد کند و منجر به اشتباهاتی شود که نمونه بارز

this confusion is the similarity between the words momentum and memento they seem

این سردرگمی شباهت بین کلمات حرکت و یادگار است که به نظر می رسد

to be related but in fact they are not in physics the word momentum relates to

به هم مرتبط هستند اما در واقع در فیزیک نیستند و کلمه تکانه

the quantity of motion of an object based on its mass and speed that is to

به کمیت حرکت یک جسم مربوط می شود. بر اساس جرم و سرعت آن،

say how heavy and how fast it can travel is related to the amount of energy it

یعنی اینکه بگوییم چقدر سنگین و با چه سرعتی می تواند حرکت کند ، به مقدار انرژی که

can create this energy is classed as potential which relates to what the

می تواند ایجاد کند مربوط می شود، این انرژی به عنوان پتانسیل طبقه بندی می شود که مربوط به کاری است که

object can do for example the weight and speed of a rolling rock will give you

جسم می تواند انجام دهد، به عنوان مثال وزن و سرعت یک جسم. سنگ نورد

its potential energy value the movement is its momentum the force and thrust

ارزش انرژی بالقوه خود را به شما می دهد. حرکت، تکانه آن است.

created is called impetus movement is impetus momentum can also relate to the

driving force or impetus of a course of events how one action or event can have

an effect on other things the size of the effect and how long it will last

چیزهای دیگر اندازه اثر و مدت زمان ماندگاری آن

relates to its momentum the discussion of a controversial topic will gain

به شتاب آن مربوط می شود. بحث در مورد یک موضوع بحث برانگیز با

momentum as more people become involved

درگیر شدن افراد بیشتر شتاب بیشتری پیدا می کند که

the word memento refers to an object that has been kept as a reminder of a

کلمه یادگاری به آن اشاره دارد. یک شی که به عنوان یادآوری از یک رویداد گذشته نگه داشته شده است،

past event a memento is a souvenir it is something that has been put aside as a

یک یادگاری یک یادگاری است، چیزی است که به عنوان یک دارایی ارزشمند کنار گذاشته شده

treasured possession a keepsake is a memento a photograph taken at a special

است، یک یادگاری یک یادگاری است یک عکس گرفته شده در یک

event can be a memento something bought during a trip to a particular place is a

رویداد خاص می تواند یک یادگاری باشد چیزی که در طول یک رویداد خریداری شده است. سفر به یک مکان خاص یک

memento so as you can see the words momentum and memento are very different

یادگاری است، بنابراین همانطور که می بینید کلمات حرکت و یادگاری بسیار متفاوت هستند،

indeed

در واقع

you thank you very much I hope you enjoyed that that was a segment some

شما بسیار متشکرم، امیدوارم لذت برده باشید که بخشی از

excerpts from one of my full English lessons they are all available don't

بخشی از یکی از درس های کامل انگلیسی من بود ، همه آنها در دسترس هستند.

forget on my youtube channel I suppose I should tell you now that all of the

در کانال یوتیوب من را فراموش نکنید، فکر می کنم اکنون باید به شما بگویم که همه

playlists are available underneath this video as well so all of my lessons the

لیست های پخش زیر این ویدیو نیز موجود است، بنابراین همه دروس من،

playlists are under this video and there are lots and lots of English lessons

لیست های پخش زیر این ویدیو هستند و

besides my full English lessons there are lots of other general English

علاوه بر زبان انگلیسی کامل، درس های انگلیسی بسیار زیادی وجود دارد. دروس بسیاری از درس‌های انگلیسی عمومی دیگر

lessons as well don't forget I've been on here now for over eleven years it's

نیز وجود دارد، فراموش نکنید که من الان بیش از یازده سال است که اینجا هستم، این

true and today hopefully later today we will reach 600,000 subscribers I'm

درست است و امروز امیدوارم بعداً امروز به 600,000 مشترک برسیم،

hoping so so today I'm hoping that we will reach 600,000 subscribers will you

بنابراین امیدوارم امروز من هاپ هستم. با توجه به اینکه ما به 600000 مشترک خواهیم رسید، آیا

be one of those new subscribers I know over the past few days I've had lots of

شما یکی از آن مشترکین جدیدی خواهید بود که می دانم در چند روز گذشته افراد جدیدی را در مصر تماشا کرده ام که در چند روز گذشته تعداد

new people watching in Egypt lots of new subscribers joining me over the past few

زیادی مشترک جدید به من ملحق شده اند،

days so a big hello and welcome to everyone who has joined my YouTube

بنابراین یک سلام و خیر مقدم به همه کسانی که در

channel over the past few days watching in Egypt and of course everywhere else

چند روز گذشته به کانال یوتیوب من پیوسته اند و در مصر و البته در همه جای دنیا تماشا می کنند

around the world because now it is 2018 and we are officially in the future it's

، زیرا اکنون سال 2018 است و ما رسماً در آینده هستیم،

like living in a science fiction novel don't you think

مانند زندگی در یک رمان علمی تخیلی است، فکر نمی کنید

thank you very much for everyone who has decided to stay with me today of course

متشکرم شما بسیار برای همه کسانی که تصمیم گرفتند امروز با من بمانند

we had some technical problems earlier thank you very much Arry das says the

البته قبلاً مشکلات فنی داشتیم خیلی ممنون آری داس می گوید

quality of the stream is much better now the quality of your live stream has

کیفیت پخش بسیار بهتر است اکنون کیفیت پخش زنده شما

improved very much I don't know what happened

بسیار بهبود یافته است. نمی دانم قبلاً چه اتفاقی افتاده

earlier we had some problems I've not been watching you for three years as I

بود ما مشکلاتی داشتیم من سه سال است که شما را تماشا نکرده ام زیرا من

live in London now I feel very sorry for the last three years old don't worry

در لندن زندگی می کنم اکنون بسیار متاسفم برای این سه سال اخیر نگران

about that a croute meant don't worry at least you are here now it would appear

نباشید که یک croute به معنای نگران نباشید حداقل شما الان اینجا هستید به نظر می‌رسد

that your online activity is gaining momentum in 2018 I think so thank you

که فعالیت آنلاین شما در سال 2018 در حال افزایش است، فکر می‌کنم بنابراین از

for your lovely greetings so many people today joining me we did have a slight

شما برای احوالپرسی دوست‌داشتنی‌تان تشکر می‌کنم، بسیاری از افرادی که امروز به من ملحق شدند، متأسفانه اوایل یک مشکل جزئی داشتیم،

problem earlier on unfortunately so today's livestream is going to be in two

بنابراین پخش زنده امروز در دو

parts unfortunately so we had 20 minutes and

بخش خواهد بود، متأسفانه ما 20 قسمت داشتیم. چند دقیقه و

then unfortunately my internet connection was cut off very rude but

بعد متاسفانه اتصال اینترنت من خیلی بی ادبانه قطع شد

fortunately it's come back now mr. Duncan why don't you make conversation

اما خوشبختانه الان برگشته است. دانکن چرا

with your subscribers well that's what I'm doing now I'm doing that right now

با مشترکین خود مکالمه خوبی برقرار نمی کنید، این کاری است که من اکنون انجام می دهم، همین الان این کار را انجام می دهم

thanks a lot for your lovely messages today thanks for getting involved we are

، بسیار سپاسگزارم برای پیام های دوست داشتنی شما امروز، از مشارکت شما تشکر می کنم،

coming up to three o'clock and of course mr. Steve will be here today we're going

ما تا ساعت سه می آییم و البته آقای. استیو امروز اینجا خواهد بود، ما

to ask some questions would you describe yourself as a modest person modest the

می خواهیم چند سوال بپرسیم آیا شما خود را فردی متواضع توصیف می کنید،

word modest is an interesting word modest means to not show off or to be

کلمه متواضع کلمه جالبی است متواضع به معنای خودنمایی نکردن یا

very humble in your attitude towards your own life so if you are a very

بسیار فروتن بودن در نگرش نسبت به زندگی خود، بنابراین اگر شما فردی بسیار

modest person it means you are very humble so you don't like to boast you

متواضع هستید، به این معنی است که شما بسیار متواضع هستید، بنابراین دوست ندارید به خود ببالید،

don't like to brag about your achievements you like to be very modest

دوست ندارید در مورد دستاوردهای خود لاف بزنید، دوست دارید بسیار متواضع باشید،

so would you describe yourself as a modest person do you know anyone who

بنابراین آیا خود را فردی متواضع توصیف می کنید، آیا کسی را می شناسید که چنین

isn't modest hmm do you know someone who is a bit of a show-off do you know

نیست متواضع نیستی هوم آیا کسی را میشناسی که کمی خودنمایی است آیا

someone who like to brag so yes to be modest is to be

کسی را میشناسی که دوست دارد لاف بزند پس بله متواضع بودن یعنی

humble very humble you don't like to talk about your achievements I think

فروتنی بسیار متواضع شما دوست ندارید در مورد دستاوردهای خود صحبت کنید فکر می کنم

between you and me he's not here yet but mr. Steve I think mr. Steve is very very

بین شماست و من او هنوز اینجا نیست اما آقای. استیو من فکر می کنم آقای. استیو بسیار بسیار

modest in fact I think mr. Steve sometimes is too modest I really think

متواضع است در واقع من فکر می کنم آقای. استیو گاهی اوقات خیلی متواضع است، من واقعاً این را فکر می کنم،

that so I think mr. Steve sometimes he he becomes too modest too worried about

بنابراین فکر می کنم آقای. استیو گاهی اوقات بیش از حد متواضع می شود و بیش از حد نگران این است

appearing to be showing off but mr. Steve is a very talented person he will

که ظاهراً خودنمایی کند اما آقای. استیو فرد بسیار با استعدادی است و

probably he will probably hate me saying that mr. Duncan you are a modest teacher

احتمالاً از من متنفر خواهد بود که بگویم آقای. دانکن شما یک معلم متواضع

Thank You TS tsta we are now approaching 300 sorry five hundred and ninety nine

هستید متشکرم TS tsta ما اکنون به 300 نزدیک می شویم متأسفانه پانصد و نود و نه

thousand three hundred and eighty four people have subscribed we are still a

هزار و سیصد و هشتاد و چهار نفر مشترک شده اند ما

long way from six hundred thousand subscribers but maybe by the end of

هنوز با ششصد هزار مشترک فاصله داریم اما شاید تا پایان

today maybe by the end of this day I might have over six hundred thousand

امروز شاید تا در پایان این روز من ممکن است بیش از ششصد هزار

subscribers ah thank you very much and a big hello if you are one of my new

مشترک داشته باشم آه بسیار سپاسگزارم و یک سلام بزرگ اگر شما یکی از مشترکین جدید من هستید

subscribers lots of things to talk about in the second part of today's livestream

بسیاری از موارد برای صحبت در قسمت دوم پخش زنده امروز

can I just say once again I'm very sorry about the slight technical problem we

می توانم یک بار دیگر بگویم. خیلی متاسفم بابت مشکل فنی خفیفی که

had earlier but at least we are here now and guess who else is here now can you

قبلا داشتیم، اما حداقل الان اینجا هستیم و حدس بزنید چه کسی الان اینجاست، می‌توانید

guess

حدس بزنید

I do bee do bee D bee do bee do bee boo and the big question this week is will

که من زنبور عسل را انجام می‌دهم و سوال بزرگ این هفته این است که آیا

mr. Steve will mr. Steve sniff will mr. Steve cough that's the big question that

آقای . استیو آقای استیو اسنیف خواهد آقای. سرفه استیو این سوال بزرگی است که

I'm asking today will mr. Steve makes some strange noises we will find out

من امروز از او می پرسم. استیو صداهای عجیبی در می آورد که ما همین الان متوجه خواهیم شد

right now because here he is it's mr. Steve hello hello mr. Steve hello mr.

زیرا او اینجاست، آقای. استیو سلام سلام آقا استیو سلام آقای

Duncan we had some problems earlier hello yes I know you came running out of

دانکن ما قبلاً مشکلاتی داشتیم سلام بله می دانم که شما از استودیو بیرون آمدید

the studio and there was a little technical hitch have we had a little

و یک مشکل فنی کوچک وجود داشت ، آیا ما کمی

break in the internet connection didn't we we have a Miss there was a fault

در اتصال به اینترنت دچار مشکل شدیم، آیا ما یک خانم داریم یک نقص وجود دارد

thank you very much to British Telecom once again for ruining destroying my

بسیار متشکرم یک بار دیگر به British Telecom به خاطر خراب کردن پخش

livestream today I think maybe they have a problem with me I think so oh you're

زنده امروز من فکر می کنم شاید آنها با

getting paranoid mr. Duncan yes they're all out there together all out there to

من مشکلی داشته باشند. دانکن بله، همه با هم هستند

get you is against me it isn't YouTube it's now British Telecom it's they go on

تا تو را بگیرند، علیه من است، یوتیوب نیست، اکنون British Telecom است، آنها ادامه می‌دهند

and out to get you it's the government the government against me the world is

و بیرون می‌روند تا تو را بگیرند ، دولت علیه من است، دنیا

against me every building is Lincoln's I think if those foxes on your desk I

علیه من است در هر ساختمان لینکلن است فکر می کنم اگر آن روباه ها روی میز شما هستند،

think they're against you I'd watch out for them one of the little foxes can you

من فکر می کنم آنها علیه شما هستند، مراقب آنها باشم یکی از روباه های کوچک، آیا می

see the foxes there one of the foxes on my desk just tried to run away did you

توانید روباه ها را آنجا ببینید یکی از روباه ها روی میز من فقط سعی کرد فرار کند،

hear that they're made of they're made of paper

شنیدید؟ که آنها ساخته شده اند آنها از کاغذ ساخته

aren't they they're lovely aren't they these these are my little foxes mr.

شده اند، آنها دوست داشتنی نیستند، اینها روباه های کوچک من هستند آقای.

Steve bought these for me a couple of years ago aren't they lovely and the

استیو اینها را چند سال پیش برای من خرید ، آیا آنها دوست داشتنی نیستند و

reason why I'm mentioning foxes today is because here in the UK they are trying

دلیل اینکه من امروز به روباه ها اشاره می کنم این است که اینجا در انگلیس تلاش می کنند

to reintroduce fox hunting now a lot of people don't like the thought of foxes

شکار روباه را دوباره معرفی کنند اکنون بسیاری از مردم این فکر را دوست ندارند.

being hunted so what normally happens is people ride horses with with some dogs

روباه‌ها شکار می‌شوند، بنابراین چیزی که معمولاً اتفاق می‌افتد این است که مردم سوار بر اسب می‌شوند و چند سگ

leading the way and then the dogs catch the Fox and they tear it to pieces they

پیشروی می‌کنند و سپس سگ‌ها روباه را می‌گیرند و آن را تکه تکه می‌کنند

kill the Fox so for many years this has been a

و روباه را می‌کشند، بنابراین برای سال‌های زیادی این یک

regular sport although to be honest I don't consider it a sport it's our rich

ورزش معمولی بوده است، اگرچه صادقانه بگویم من آن را یک ورزش در نظر نگیرید، این ثروت ماست

isn't it the rich and the wealthy a lot of people think that fox hunting is just

، آیا این پولدارها و ثروتمندان نیستند، بسیاری از مردم فکر می کنند که شکار روباه فقط

for the rich and the wealthy yes you're right Steve it is it's a it's a little a

برای پولدارها و ثروتمندان است بله درست می گویی استیو این یک

plaything for the for the rich and the aristocracy and people who can afford to

بازی کوچک است برای ثروتمندان و اشراف و افرادی که

to have horses that's it and but but it's still hunting hasn't been banned

می توانند اسب داشته باشند همین است و اما هنوز شکار ممنوع

it's just the hunting of foxes which I to agree with I've got to say so they

نشده است، فقط شکار روباه است که من با آن موافقم و باید بگویم که

they that the horses now follow a scent don't they they they put some scent on

آنها که اسب‌ها در حال حاضر از یک عطر

to a onto a big cloth or something like that and then trail it through the

پیروی می‌کنند o یک پارچه بزرگ یا چیزی شبیه به آن و سپس آن را در

country and then the the hounds follow that instead and the horses run out of

سراسر کشور دنبال کنید و سپس سگ های شکاری دنبال آن می روند و اسب ها از سگ های شکاری خارج می شوند

the hounds so the sport is still there was it employs a lot of people it's

، بنابراین این ورزش هنوز وجود دارد و افراد زیادی را استخدام می کند،

quite a big industry but they don't actually hunt down a fox and kill it

صنعت بسیار بزرگی است اما آنها در واقع دیگر یک روباه را شکار نکنید و آن را بکشید

anymore which is which i think is civilized although having said that

که به نظر من متمدنانه است، اگرچه

having said that that there have been reports of Fox hunts actually still

گفته می شود که گزارش هایی از شکار روباه وجود دارد که در واقع هنوز روباه را می

killing the Fox yes this is a very controversial subject at the moment here

کشد بله این موضوع در حال حاضر بسیار بحث برانگیز است.

in the UK it is a controversial but the government at the moment of trying to

در بریتانیا بحث برانگیز است، اما دولت در لحظه تلاش برای

make sure that fox hunting stays banned now last year strangely enough the

اطمینان از ممنوعیت شکار روباه در سال گذشته به طرز عجیبی،

government here in the UK was trying to push to have fox hunting reintroduced

دولت اینجا در بریتانیا تلاش می کرد شکار روباه را دوباره معرفی کند،

yes but now they've changed their mind well is it the argument that the fox

بله، اما اکنون آنها تغییر کرده اند. فکر آنها خوب این است که بحث

hunt has put up is that foxes are a pest they do they destroy chickens and and

شکار روباه این است که روباه ها آفتی هستند که مرغ ها و و

and farmers animals and things like that but to use fox hunting as an excuse for

و دامداران حیوانات و چیزهایی از این قبیل را از بین می برند اما شکار روباه را بهانه ای برای

controlling the numbers of foxes is a little far-fetched because I don't think

کنترل بی حسی می کنند. روباه‌ها کمی دور از ذهن است، زیرا فکر نمی‌کنم

fox hunting actually kills that many fox it's so me there they have to be

شکار روباه واقعاً این تعداد روباه را می‌کشد، بنابراین من آنجا هستم که باید به نحوی

controlled in some way the populations of foxes gets too high but I think the

جمعیت روباه‌ها را کنترل کرد، اما فکر می‌کنم

idea of having a bloodsport to do it is is not particularly it's a bit

ایده داشتن یک ورزش خونی انجام این کار به خصوص یک

distasteful elephant and of course these days Steve we have we have foxes in our

فیل ناپسند نیست و البته این روزها استیو ما روباه داریم در

town centers and so certain routes certain parts of the UK if you live in

مراکز شهرمان روباه داریم و بنابراین در مسیرهای خاصی در مناطق خاصی از بریتانیا، اگر

the town you will see foxes walk around at night so they are walking around the

در شهر زندگی می کنید، روباه ها را در شب خواهید دید بنابراین آنها در حال قدم زدن در

streets so not just in the countryside but also in the neighborhoods

خیابان ها هستند، بنابراین نه تنها در حومه شهر، بلکه در محله ها نیز به

I remember in Wolverhampton we lived on a on a quite large estate and and at

یاد دارم که در ولورهمپتون در یک ملک بسیار بزرگ زندگی می کردیم و

night you would see foxes walking around the streets very common because they've

شب ها روباه هایی را می دیدید که در خیابان ها راه می روند، زیرا آنها

learnt it's much easier to raid people's dust bins for food where people throw

یاد گرفته اند. حمله به سطل‌های گرد و غبار مردم برای یافتن غذا بسیار آسان‌تر است، جایی که مردم

out a lot of waste food and eat that rather than then hunt for for little

مقدار زیادی غذای زباله را بیرون می‌ریزند و آن را می‌خورند تا اینکه به دنبال

animals in the dark so it's much easier for them to just raid people's dust bins

حیوانات کوچک در تاریکی شکار کنند، بنابراین برای آنها بسیار راحت‌تر است که فقط به سطل‌های گرد و غبار مردم حمله کنند،

yeah I think so also because of farming as well so the way that farming is

بله، فکر می‌کنم همینطور است. ب به دلیل کشاورزی و همچنین روشی که

carried out nowadays so so a lot of foxes are moving towards the what they

امروزه کشاورزی انجام می شود، بنابراین بسیاری از روباه ها به سمت

call the conurbations the areas where there are lots of people living but it's

مناطقی که شهرها می نامند، مناطقی که افراد زیادی در آن زندگی می کنند، حرکت می کنند، اما این

it's very interesting it's a controversial subject it is well

بسیار جالب است، موضوع بحث برانگیز است، خوب است.

sometimes we like to talk about controversial things but of course we

گاهی اوقات ما دوست داریم در مورد چیزهای بحث برانگیز صحبت کنیم، اما البته

have happier things to talk about as well because it's the new years a new

چیزهای خوشحال کننده تری نیز برای صحبت در مورد آنها داریم، زیرا سال جدید است،

year the new year it's baloon be high so far I've got to

سال جدید، سال جدید است ، تا اینجای کار بالاست، باید

say it's a big disappointment really but let's hope it picks up during the year

بگویم که واقعا ناامید کننده بزرگی است، اما اجازه دهید امیدوارم در طول سال

well we're only we're only seven days into the new year so so who knows

خوب شود، ما فقط هفت روز به سال جدید سپری شده‌ایم، بنابراین چه کسی می‌داند

something nice might happen it was a shock going back to work I'd had 10 days

ممکن است اتفاق خوبی بیفتد، بازگشت به سر کار شوکه کننده بود، من 10

off and as a lot as I'm sure a lot of people were sympathise out there he had

روز مرخصی داشتم و به همین اندازه من مطمئن هستم که بسیاری از مردم در آنجا همدردی می کردند که او

a lot of time off work and then you suddenly go back it's a bit of a shock

مرخصی زیادی داشت و بعد ناگهان به عقب برمی گردی این برای سیستم کمی شوکه

to the system I couldn't remember all my passwords its computers and systems and

کننده است من نمی توانستم تمام رمزهای عبورم را به خاطر بسپارم، رایانه ها و سیستم ها و

apps that we haven't work I forgot all my passwords how do I'd use that hour

برنامه هایش که ما کار نمی کنیم همه رمزهای عبور خود را فراموش کرده ام اون ساعت

what do I press here forgot it all oh dear that doesn't sound very good that

اینجا چی فشار بدم همه چی رو فراموش کردم آه عزیزم که صداش خیلی خوب

of course not everyone these days uses technology

نیست که البته این روزها همه از تکنولوژی استفاده نمیکنن

now this is one of the questions that I'm asking today first of all are you

الان این یکی از سوالاتی است که امروز میپرسم اول از همه

modest would you describe yourself as a modest person and another question today

متواضع هستی خودتان را فردی متواضع توصیف کنید و امروز یک سوال دیگر

this is an interesting question is there anyone you know who has no email or

این یک سوال جالب است آیا کسی را می شناسید که ایمیل یا

computer so they have no computer devices nothing at all

رایانه ای ندارد بنابراین اصلاً دستگاه رایانه ای ندارد

and no email address they don't use modern communication devices so do you

و هیچ آدرس ایمیلی ندارد و از وسایل ارتباطی مدرن استفاده نمی کند.

know anyone what about you Steve do you know anyone uh I think what elderly

کسی را در مورد تو می‌دانی استیو آیا کسی را می‌شناسی اوه من فکر می‌کنم افراد مسن به چه چیزهایی

people tend not to the older you are I think the less likelihood that you're

تمایل ندارند که تو پیرتر

going to have use the email I don't to mention anyone in particular but I know

باشی.

people my age certainly who refused to go on Facebook and refuse to get

افراد هم سن و سال من که از رفتن به فیس بوک امتناع می ورزند و از

involved in social media and things like that which is fair enough but you can't

درگیر شدن در رسانه های اجتماعی و چیزهایی مانند آن امتناع می ورزند که به اندازه کافی منصفانه است، اما

you will get left behind I think you've just got to be you've got to at least

نمی توانی پشت سر می نشینی. حداقل

know what it's about and you're very good at that mr. Duncan you're very good

بدانی در مورد چیست و تو هستی خیلی خوبه آقای دانکن، تو

at staying ahead with technology and the latest trends and what's going on

در پیشبرد فناوری و آخرین روندها و آنچه در حال رخ دادن است بسیار خوب هستی،

because and I do agree with you it's very important that you do because if

زیرا و من با تو موافقم، بسیار مهم است که این کار را انجام دهی، زیرا اگر

you don't you're just going to end up like a lot of elderly people sort of

این کار را نکنی، در نهایت مانند بسیاری از افراد به پایان می‌رسی. افراد مسن به نوعی

bewildered and frightened of the world and not understanding what's going on

گیج و ترسیده از دنیا هستند و نمی دانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است

and the changes that are happening because the world is an ever-changing

و تغییراتی که در حال رخ دادن است، زیرا جهان مکانی دائماً در حال تغییر

place and I remember when I was at school hmm I can always remember that

است و من به یاد دارم زمانی که در مدرسه بودم همیشه می توانم به یاد بیاورم که

can't remember much about school but I can remember this one teacher coming in

چیز زیادی به خاطر نمی آورد. در مورد مدرسه، اما می توانم به یاد بیاورم که این معلم وارد شد

and it was we were about 16 at the time and he was touring around the various

و ما در آن زمان حدود 16 ساله بودیم و او در حال گشت و گذار در مدارس مختلف

schools and he said the one thing you your generation and every generation

بود و گفت که شما نسل شما و هر نسلی

from now on will have to find how to cope with and live with is change and he

از این به بعد باید پیدا کنید که چگونه کنار آمدن و زندگی کردن با آن تغییر است و او

said and I remember him saying this if you don't move with the times if you

گفت و من به یاد دارم که این را گفت اگر با زمان حرکت

don't accept change you will be left behind and you'll be living in quite a a

نکنی اگر تغییر را نپذیری پشت سر می مانی و در دنیای کوچک ترسناکی زندگی می کنی

frightened little world harking on about the past and how you

در مورد گذشته و نحوه زندگی شما

like what's you know when you grew up as a child it's very dangerous to talk like

تو چه می دانی وقتی در کودکی بزرگ شدی، این گونه صحبت کردن بسیار خطرناک است،

that because the world is changing rapidly more rapidly now than ever and

زیرا جهان اکنون با سرعت بیشتری از همیشه در حال تغییر است و

you have to stay up-to-date with these changes or you won't be part of the

شما باید با این تغییرات به روز بمانید وگرنه بخشی از آن نخواهید بود.

modern world well that's it because things do change

دنیای مدرن به این دلیل است که همه چیز تغییر

I mean ah I'm on the sharp end of everything because that's because what I

می کند، منظورم این است که آه من در همه چیز هستم، زیرا به این دلیل است که

do what I do is technology-based and of course technology is always changing

کاری که من انجام می دهم مبتنی بر فناوری است و البته فناوری همیشه

from week to week so so I really do have to keep studying every week finding out

هفته به هفته در حال تغییر است، بنابراین من واقعاً باید هر هفته به مطالعه ادامه دهید تا بدانید

what's new in the world of technology so here on YouTube for example things are

چه چیزهای جدیدی در دنیای فناوری وجود دارد، بنابراین برای مثال اینجا در YouTube همه چیز

always changing they're always making things different on YouTube always

همیشه در حال تغییر است.

changing things technology even the thing you're watching now the way this

livestream works all of the technology involved in this livestream is always

پخش زنده کار می کند تمام فناوری های موجود در این پخش زنده همیشه در

changing always so I always have to keep up to date and it's very easy to get

حال تغییر است، بنابراین من همیشه باید به روز باشم و خیلی راحت

left behind yeah very very easy it is at work I mean that keeps me because I'm

پشت سرگذاشته می شوم، بله، خیلی آسان، در کار است، منظورم این است که من را نگه می دارد زیرا من

that that sort of generation whom well I didn't really grow I didn't grow up with

همین هستم نوعی ژنرال من واقعاً بزرگ نشدم من با

computers you didn't you probably did computers were coming in when I was a

رایانه بزرگ نشدم شما نه شما احتمالاً رایانه ها در

teenager but there were very basic things we certainly didn't have mobile

نوجوانی وارد می شدند اما چیزهای بسیار اساسی وجود داشت که ما مطمئناً تلفن

phones or social media but you know I've had work has forced me to have to do it

همراه یا رسانه های اجتماعی نداشتیم. اما می دانی که من کاری داشته ام که مجبورم کرده این کار را انجام دهم،

because if you don't keep up to date with things at work then you'll be out

زیرا اگر در محل کار به روز نباشی

of a job and it's hot I don't like chain weed none of us like change and I hate

، بیکار می شوی و داغ است، من علف های هرز زنجیره ای را دوست ندارم. از ما تغییر را دوست داریم و من از

it and I hate new technology and having to learn how to do it but you know I'll

آن متنفرم و از فناوری جدید متنفرم و از اینکه باید یاد بگیرم چگونه آن را انجام دهم، اما شما می دانید که من

moan won't I are known about it a lot oh you only are do you definitely moan

ناله خواهم کرد، آیا من در مورد آن بسیار شناخته شده هستم، اوه فقط شما هستید، قطعاً ناله می کنید

mister I'm definitely one of those people who could go and live on a on a

آقای من قطعاً یکی از آن افرادی است که می تواند برود و در یک

desert island with nothing I could definitely feel it going for that type

جزیره بیابانی بدون هیچ چیز

of way of living you know like Mormons do that don't

they shun all technology are you sure I don't think thinking it what am I

زندگی کند. فکر نکن دارم به چی فکر میکنم

thinking thank you you're think of the army Amish

متشکرم شما به ارتش فکر می کنم آمیش ها

that's what I'm thinking of the our communities the Amish and the Mormons

این چیزیه که من به جوامع خودمون آمیش ها و مورمون ها فکر میکنم

are very different from each other yes okay let's rewind the Amish community

خیلی با هم فرق دارند، بله، بیایید انجمن آمیش ها را به عقب برگردانیم،

that's what I'm thinking of either if there's anyone watching in the Amish

این همان چیزی است که من به آن فکر می کنم، یا اگر کسی در انجمن آمیش ها تماشا می

community actually they're okay it doesn't matter because they don't have

کند، واقعاً خوب است ، مهم نیست زیرا آنها

computers or electricity so we're okay so I'm going to join an Amish community

رایانه یا برق ندارند. ما خوب هستیم، بنابراین من می‌خواهم به یک جامعه آمیش بپیوندم،

I think we've really dodged the bullet there I don't whether they have bullets

فکر می‌کنم ما واقعاً از گلوله در آنجا طفره رفته‌ایم.

but that's technology so they're probably - probably bows and arrows it's

just a big rock just run rocks around yes Oh Bob we've talked about something

فقط سنگ ها را دور بزن بله اوه باب ما در مورد چیزی

we didn't even intend to talk about mrs. oaken no I've almost forgotten about the

صحبت کردیم که حتی قصد نداشتیم در مورد خانم صحبت کنیم. اواکن نه تقریباً

disastrous first hour look we're all very sporty today aren't we you tell you

نگاه فاجعه‌بار ساعت اول را فراموش کرده‌ام که امروز همه ما خیلی اسپرت هستیم، آیا شما به شما بگویید

mr. Duncan said to me put something sporty on today because we're talking

آقای. دانکن به من گفت امروز یک چیز ورزشی بپوش چون ما در

about health for talking about sports were talking about a new year how to get

مورد سلامتی صحبت می کنیم برای صحبت در مورد ورزش در مورد یک سال جدید صحبت می کنیم که چگونه

healthy fit lose weight that sort of thing that's a theme because it's a new

تناسب اندام داشته باشیم وزن کم کنیم این یک موضوع است زیرا سال جدید است

year you know what they say they say new year new you and of course it was not of

شما می دانید آنها چه می گویند می گویند سال نو شما و البته این مربوط

today's live stream I was in the garden running around the garden that was

به پخش زنده امروزی نبود من در باغی بودم که در حال دویدن در اطراف باغ بودم که در

actually me this morning in the freezing cold weather it was - one outside it was

واقع من امروز صبح در هوای سردی که بود - یکی بیرون آن

frosty and I was running around the garden doing the introduction to today's

یخبندان بود و من در حال دویدن در اطراف باغ بودم. باغ در حال انجام مقدمه

live stream I've got three more day today I've been cold all day it was

پخش زنده امروزی من امروز سه روز دیگر وقت دارم من تمام روز سرد بودم هوا

freezing it's like too warm in your studio because all the lights are on

یخ زده بود انگار در استودیو شما خیلی گرم است زیرا همه چراغ ها

it's very nice in here Mohamed sure cow says can you please stop talking and

روشن هستند اینجا خیلی خوب است محمد مطمئن گاو می گوید می توانید لطفاً حرف نزنید و

take care of our comments what do you mean by that so you want us to stop

مراقب نظرات ما باشید منظورتان از این حرف چیست، بنابراین می‌خواهید

talking well how can we take care of your comments if if we stop talking

خوب صحبت نکنیم، چگونه می‌توانیم از نظرات شما مراقبت کنیم، اگر

that's impossible it's a paradox Mohammed want you to to read hit what

این غیرممکن است، این یک پارادوکس است که محمد از شما می‌خواهد بخوانید

he's putting on the on on the comments well I just I've just read the comment

او چه می‌گوید؟ قرار دادن در th در مورد نظرات خوب من فقط من فقط نظر را خواندم

the comment is can you please stop talking

نظر این است می توانید لطفاً صحبت نکنید

Oh okay well how can we answer the

اوه خوب خوب چگونه می توانیم به

questions if we stop talking that's impossible but what's the question I

سؤالات پاسخ دهیم اگر صحبت را متوقف کنیم غیرممکن است اما سؤال چیست من

don't know you see that's the thing it's it's like it's like a never-ending

نمی دانم شما می بینید که این چیزی است که مثل یک دایره بی پایان

circle we all within a wheel I think just to try and make people realize

است که همه ما در یک چرخ هستیم، من فکر می کنم فقط برای این است که سعی کنیم مردم متوجه شوند،

because there's such a lot of people watching you're literally getting like a

زیرا افراد زیادی وجود دارند که شما را تماشا می کنند که به معنای واقعی کلمه

comment a second coming through I know I very difficult to answer all of them but

یک نظر از شما دریافت می کنند. پاسخ دادن به همه آنها دشوار است اما

I'd love to you know what I'm the victim of my own success but keep writing keep

دوست دارم بدانید که من قربانی موفقیت خودم هستم اما به نوشتن ادامه دهید و به

writing what you need what mr. Duncan needs is an assistant but this is what

نوشتن آنچه نیاز دارید ادامه دهید. دانکن به یک دستیار نیاز دارد، اما این همان چیزی است

happens on the radio or television little people are sending in lots of

که در رادیو یا تلویزیون اتفاق می‌افتد، افراد کوچک نظرات زیادی ارسال

comments they have to filter out which ones they just have to pick a few

می‌کنند و باید آن‌ها را فیلتر کنند که فقط باید چند مورد را انتخاب کنند،

because you can't there isn't time to to reply to all the comments and

زیرا شما فرصتی برای پاسخ دادن ندارید. به همه نظرات و

suggestions so you want somebody sitting in the corner we'll get you we'll get

پیشنهادات، بنابراین شما می خواهید کسی در گوشه ای بنشیند، ما شما را دریافت می کنیم، به

you an assistant mr. Duncan and they can look at all the comments coming through

شما یک دستیار می دهیم. دانکن و آن‌ها می‌توانند به همه نظراتی که از طریق آن‌ها می‌آید نگاه کنند

and and then you pick out a few ones that sound interesting or would be good

و سپس شما چند مورد را انتخاب کنید که جالب به نظر می‌رسند یا به خوبی

fitting in with what we're doing in the show so well I'm supposed to be your

با کاری که ما در نمایش انجام می‌دهیم مطابقت دارد، من قرار است

assistant but I haven't got a screen so I can't see the comments either well

دستیار شما باشم، اما من صفحه نمایش ندارم، بنابراین من هم نمی توانم نظرات را ببینم،

you're kind of assisting me by the by the fact that you join me for the second

شما به نوعی به من کمک می کنید که برای ساعت دوم به من ملحق می شوید

hour and today of course we are talking about health and exercise a health

و البته امروز ما در مورد سلامتی و ورزش یک سلامتی صحبت می

because of course that as I said earlier the new year the new you zoomy a lot of

کنیم. البته همانطور که قبلاً گفتم سال جدید جدید شما بسیاری از مردم را بزرگنمایی می کنید

people a lot of people truck is there an echo in here hello new year and you you

بسیاری از مردم کامیون اینجا یک پژواک در اینجا وجود دارد سلام سال نو و شما

that's all quite difficult to say who here knew you sorry I'm talking people

که همه اینها کاملاً دشوار است که بگوییم چه کسی شما را می شناسد متاسفم که دارم صحبت می کنم مردم

can only listen to one person at a time I'm helping you I'm not sure about that

فقط می توانند در یک زمان به یک نفر گوش دهند. من به شما کمک می کنم مطمئن نیستم که

I wasn't helping your I'd be in the other room yes yes you would much help

من به شما کمک نمی

in there either how are you mr. Duncan Oh mr. Steve my

کردم. دانکن اوه آقای استیو

English is getting better thanks to you Thank You Kristina for that we are

انگلیسی من به لطف شما بهتر می شود. متشکرم کریستینا برای اینکه ما در

talking about health and exercise and also idioms and phrases connected with

مورد سلامتی و ورزش و همچنین اصطلاحات و عبارات مرتبط با

that very subject aren't we yes I've got a few I've got quite a few here

همین موضوع صحبت می کنیم.

I've got some idioms and phrases connected with health and also body

من برخی اصطلاحات و عبارات مرتبط با سلامتی و همچنین اعضای

parts as well if we've got time for that yes because of course it's a very busy

بدن را دارم، اگر برای آن وقت داشته باشیم، بله، البته این یک نمایش بسیار شلوغ

show and as I mentioned earlier we were disconnected thank you very much once

است و همانطور که قبلاً اشاره کردم ما

again to British Telecom for cutting me off so so this this complete livestream

قطع شدیم. Telecom برای قطع ارتباط با من ، بنابراین این پخش زنده کامل

is now in two parts so that I think that's going to confuse everyone to be

اکنون در دو قسمت است، بنابراین فکر می کنم همه را گیج می کند

honest everyone luciano says i love the conversation please keep going your

صادقانه بگویم همه لوسیانو می گوید من عاشق گفتگو هستم لطفا ادامه دهید

topics are amazing so would you like to do some health and exercise or body part

موضوعات شما شگفت انگیز هستند، بنابراین می خواهید سلامتی داشته باشید و ورزش یا اصطلاحات قسمت بدن

idioms mr. Steve it's up to you um let's do that let's do the health ones shall

mr. استیو این به تو بستگی دارد، بیایید این کار را انجام دهیم، بیایید موارد

we okay health ones right so a lot of people have been I've got four by the

سلامتی را انجام دهیم.

way for health related ones a lot of people over the Christmas period or a

holiday period would have been eating too much drinking too much watching too

پریود خوردن بیش از حد نوشیدن بیش از حد زیاد تماشای تلویزیون بیش از حد در حال

much television sitting around so you might be out this is a phrase you can

نشستن بود، بنابراین ممکن است

use when you say that people are out of condition or out of shape if you're out

of condition or out of shape you are unfit you are not in good physical

بیرون باشید. از نظر اندامی که تناسب اندام ندارید وضعیت بدنی خوبی ندارید،

condition for example I'm really out of shape I need to lose weight and take

مثلاً من واقعاً از تناسب اندام هستم، باید وزن کم کنم و

exercise there we go that's the first one if you can I could say to you mr.

ورزش کنم .

Duncan all you're a bit out of shape got a bit of a spare tire around your middle

دانکن همه شما کمی نامناسب هستید، کمی تایر زاپاس در

there your outer condition take some exercise I won't say that of

وسط خود دارید، وضعیت بیرونی شما کمی ورزش کنید، البته این را نمی گویم،

course but I could say that I'm glad you didn't say that

اما می توانم بگویم خوشحالم که این را نگفتید.

that's just fictitious over she wouldn't say that right here's another one no

این فقط ساختگی است زیرا او نمی گوید که در اینجا یک مورد دیگر بدون

comment from mr. Duncan because mr. Duncan is the complete opposite of that

نظر از آقای. دانکن چون آقای. دانکن کاملا برعکس این است

he is in fact as fit as a fiddle that's true there we go as fit as a fiddle

که او در واقع به اندازه یک کمانچه

which means to be healthy and fit I feel as fit as a fiddle today it means you're

full of life energy you feel good mentally physically everything actually

تناسب اندام دارد. شما از نظر روحی احساس خوبی دارید از نظر جسمی همه چیز واقعاً

interestingly enough do you know where that phrase comes from fit as a fiddle

به اندازه کافی جالب است آیا می دانید این عبارت از کجا آمده است fit as a fiddle

fit as a fiddle I have a feeling you're going to tell me I looked it up because

fit as a fiddle من احساس می کنم که می خواهید به من بگویید آن را جستجو

I thought what does that mean fit as a fiddle

کردم زیرا فکر کردم این به چه معناست fit به عنوان یک کمانچه کمانچه

apparently it it means it means fit for purpose it's very very ancient saying

ظاهراً به این معنی است که برای هدف مناسب است. این ضرب المثل بسیار باستانی است

going back hundreds of years where people are fiddle is another word for a

که صدها سال پیش که مردم کمانچه هستند کلمه دیگری برای

violin isn't it and they used to say that fiddle is fit for purpose or

ویولن است، اینطور نیست و آنها می گفتند که کمانچه برای هدف مناسب است یا

something along those lines so it means something fit for purpose so your body

چیزی در همین راستا بنابراین به این معنی است که چیزی برای هدف مناسب است، بنابراین بدن شما

is fit for purpose ie works well it's in good condition fit as a fiddle that's

برای هدف مناسب است، یعنی به خوبی کار می کند، در شرایط خوبی مناسب است، به عنوان یک کمانچه که

very commonly used is it not mr. Duncan yes in fact I used it today at the start

بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. دانکن بله، در واقع من امروز از آن در شروع پخش

of the livestream in the garden when I was reading out when I was reading at my

زنده در باغ استفاده کردم، زمانی که در حال خواندن

little poem you might go to the doctor and for a health check-up and he says

شعر کوچکم بودم، شما ممکن است به دکتر بروید و برای معاینه سلامتی و او

you're in very good condition you're as fit as a fiddle that's nice so I would

بگویید شما در حال خواندن هستید. شرایط خیلی خوب شما به اندازه یک کمانچه مناسب هستید که خوب است، بنابراین من

fiddle actually fiddle can also have a very negative meaning as well to fiddle

کمانچه را انجام می دهم، در واقع کمانچه می تواند یک معنای بسیار منفی نیز داشته باشد، همچنین کمانچه

means to cheat or to steal money in secrets so you take money or maybe you

به معنای تقلب کردن یا سرقت پول در اسرار است، بنابراین شما پول می گیرید یا شاید

trick someone into thinking something that isn't true

کسی را فریب دهید تا فکر کند. چیزی که به طور معمول درست نیست

normally involving the the stealing of money fiddling fiddling people out of

شامل دزدی پول کمانچه زدن افراد از

money fiddle diddling them doing them out of

پول کمانچه زدن آنها از راه

money stealing in some way but this in this context it means fit for purpose

پول دزدی به نوعی اما این در این زمینه به معنای مناسب برای هدف

healthy and fit I must fit as a fiddle there we go

سالم و مناسب است. ما می رویم،

but of course if I wasn't feeling very well I was feeling a bit under the

اما البته اگر من خیلی احساس خوبی نداشتم، کمی زیر آب و هوا احساس می کردم،

weather oh there's another one right okay if I wasn't feeling very well I

اوه یکی دیگر وجود دارد، خوب است، اگر حالم خیلی خوب نبود،

might say that I was how of sorts okay out of sorts or you might

می توانم بگویم که من خیلی خوب بودم یا شما ممکن است

say under the weather out of sorts which means not feeling well or in a bad mood

بگویید در زیر آب و هوا از نوع به این معنی است حالم خوب نیست یا حالم بد است و

not feeling yourself oh I just I'm a bit out of sorts today I don't feel myself I

خودت را احساس نمی‌کنم، اوه، من امروز کمی در وضعیت نامناسبی هستم، خودم را احساس نمی‌کنم،

think I've got flu coming on I feel all out of sorts you worry too much

فکر می‌کنم آنفولانزا گرفته‌ام.

I think you're out of sorts so you don't feel right you don't know exam what's

فکر می‌کنی از حالت عادی خارج شده‌ای، بنابراین احساس درستی نمی‌کنی، نمی‌دانی امتحان چه

wrong with you is it you just don't feel right you're just out of sorts hmm so so

مشکلی با تو دارد، این است که احساس درستی نمی‌کنی، فقط از حالت عادی خارج شده‌ای،

you know something is wrong but you can't identify it and it might not be

پس می‌دانی چیزی اشتباه است، اما تو نمی توانید آن را تشخیص دهید و ممکن است

physical you might not feel it might be mental you might be worrying about

فیزیکی نباشد، ممکن است احساس نکنید ممکن است ذهنی باشد، ممکن است در مورد

something or you feel as though something's just not right you know you

چیزی نگران باشید یا احساس می کنید که چیزی درست نیست، می

don't feel connected you don't feel sort of in the right place you sort of oh I'm

دانید که احساس ارتباط ندارید، احساس نمی کنید جای درستی که اوه، من

all out of sorts and maybe you just need to go lie down and then you'll feel

همه چیز در حالت عادی نیستم و شاید شما فقط باید دراز بکشید و بعد

better about assaults apparently Alamgir or Alamgir says I always use YouTube to

در مورد حمله

help me to exercise there is a very good YouTube channel that encourages people

احساس بهتری خواهید کرد. کانال یوتیوب خوب است که مردم را تشویق می کند

to keep fit fantastic so so YouTube is not just helping you with your your

تا تناسب اندام فوق العاده ای داشته باشند، بنابراین یوتیوب نه تنها از طریق کانال من به شما در مورد زبان انگلیسی شما کمک می کند، بلکه به شما کمک می کند

English via my channel but also he will you are keeping fit on YouTube well

آیا شما در یوتیوب به خوبی تناسب اندام خود را حفظ می کنید

after all YouTube is a very useful thing indeed I think so do you have another I

پس از همه YouTube چیز بسیار مفیدی است در واقع من فکر می کنم آیا شما دیگری دارید من

do perhaps we could start our own fitness channel

انجام می دهم شاید بتوانیم کانال تناسب اندام خود را راه اندازی کنیم

another fitness idiom that's we could say yes I've got one more hear that

یک اصطلاح تناسب اندام دیگر که می توانیم بگوییم بله من یک بار دیگر شنیدم

right how about this one take a sickie take a sickie now first of

درست است که چطور در مورد این یک بیمار بگیر، یک بیمار بگیر، حالا اول از

all I have a feeling that this is a British colloquialism I'm not sure don't

همه من احساس می کنم که این یک زبان محاوره ای بریتانیایی است، مطمئن نیستم

where they use it in America I don't think they use this in the United States

کجای آمریکا از آن استفاده می کنند، فکر نمی کنم آنها از آن در آمریکا استفاده کنند. ایالات متحده

I have a strange feeling down my left leg that is a British expression take a

من احساس عجیبی در پایین پای چپم دارم که یک عبارت انگلیسی است مریض

sickie it means take a day off work bye falsely claiming to be ill John has a

بگیر، یعنی یک روز مرخصی بگیر بای به دروغ ادعای مریض بودن جان را دارد که جمعه ها مریض می گیرد،

reputation for taking a sickie on Fridays so yes I you take a sickie so

بنابراین بله، من شما مریض می شوید.

you pretend to be unwell to get an extra day off work yes so we all you phone up

شما وانمود می کنید که حالم خوب نیست تا یک روز بیشتر مرخصی بگیرید، بله، پس همه شما تلفن می زنیم

and say oh I'm oh oh really freely ill today I think I've got a flu coming I'm

و می گوییم آه، آه، آه، اوه واقعاً امروز بیمار هستم، فکر می کنم آنفولانزا گرفته ام،

you know I'm not gonna come in today you know make it up Stephen I hope that's

می دانم که من نمی توانم امروز بیا و می دانی آن را درست کن استفن امیدوارم

not the voice you use because that is not convincing very very well today

این صدایی نباشد که استفاده می کنی چون خیلی خیلی قانع کننده نیست خوب امروز

oh I think I've got a cold coming let me have a go I'm not feeling very well

اوه فکر می کنم سرما خورده ام اجازه دهید یکم بروم من حالم خیلی خوب

today I've got I've got cold and and diarrhea and vomiting and one of my legs

نیست امروز سرما خوردم و اسهال و استفراغ و یکی از

is fall enough hmm knocked out of ten was that good was that convincing I

پاهایم افتاده به اندازه کافی هوم ناک اوت شدم از ده خیلی خوب بود این بود که متقاعد کننده من

couldn't see it yes take a sickie it means yeah that's it could what quality

نمی توانستم آن را ببینم بله مریض می شود، این بدان معنی است که بله این می تواند با کیفیتی باشد که

often you might for example it's Friday or even if it's a Monday you've your

اغلب ممکن است مثلاً جمعه باشد یا حتی اگر دوشنبه است،

bosses at work get very suspicious if you if you keep taking Fridays and

رئیسان شما در محل کار بسیار مشکوک می شوند. شما اگر به مرخصی روزهای جمعه و

Monday's off sick because they know if it's Friday you're going off to visit

دوشنبه ادامه دهید، زیرا آنها می‌دانند که اگر جمعه است،

some friends some over the weekend and if you take Monday off all the time it

در آخر هفته به دیدن برخی از دوستانتان می‌روید و اگر دوشنبه را همیشه مرخصی می‌گیرید، به این

means you're still hungover from there from the weekend of drinking so because

معنی است که از آخر هفته همچنان از آنجا خمار هستید. از نوشیدن به این دلیل که

some people like a sickie some people like to have a long weekend so yes

برخی از افراد بیمار را دوست دارند، برخی افراد دوست دارند یک آخر هفته طولانی داشته باشند، بنابراین

that's right they either take the Friday off or they take the Monday off and you

بله درست است آنها یا جمعه را تعطیل می کنند یا دوشنبه را تعطیل می کنند و شما

are right there yeah but mr. Steve do you ever take a sickie mr. Steve no I

همانجا هستید، بله، اما آقای. استیو آیا تا به حال یک آقای بیمار را مصرف می کنید؟ استیو نه من

don't and the reason is I'd feel guilty about it for one thing and also I know

این کار را نمی‌کنم و دلیلش این است که برای یک چیز در مورد آن احساس گناه می‌کنم و همچنین می‌دانم

that work places now if if for example I mean this has happened in the company I

که مکان‌های کاری اکنون اگر منظورم این باشد که در شرکتی که من در آن کار می‌کنم این اتفاق افتاده باشد،

work for that they've got to make some redundancies because there's too many

آنها باید آن را بسازند. برخی از تعدیل‌ها، زیرا تعداد زیادی وجود دارد

you know that would come not doing so well maybe or they just

که می‌دانید کارشان به این خوبی انجام نمی‌شود، شاید آنها فقط

need to cut the staff and what they do now is that you have to be seen to be

باید کارکنان را کاهش دهند و کاری که اکنون انجام می‌دهند این است که شما باید دیده شوید

doing this aboveboard so you've got to be doing it in the right way so they

که این کار را در بالا انجام می‌دهید، بنابراین باید این کار را انجام دهید. به روش درست

draw up a series of criteria and mark everybody on that and then the market of

، یک سری معیارها را ترسیم می کنند و همه را روی آن علامت گذاری می کنند و سپس

what people that come out the lowest lose their jobs and one of the criteria

بازار افرادی که کمترین رتبه را دارند شغل خود را از دست می دهند و یکی از معیارهایی

that they that they put into that is how many sick days you've taken on Mondays

که آنها در آن قرار می دهند این است که چند روز بیماری دارید.

and Fridays before you continue what yes what what

قبل از اینکه ادامه دهید،

do you mean by criteria criteria a lack of selection a parameter way I can't

دوشنبه ها و جمعه ها را گرفته ام.

explain it properly criteria just a list of things yes make things that are

measurable the criteria can often be things that are required or things that

چیزهایی باشد که مورد نیاز است یا چیزهایی که

are observed as a way of coming to a conclusion so the criteria so you often

به عنوان واو رعایت می شود y از رسیدن به یک نتیجه گیری، بنابراین معیارها، بنابراین

group things that are connected to one particular thing or the things that you

اغلب چیزهایی را که به یک چیز خاص مرتبط هستند یا چیزهایی را

are listing so the criteria so the criteria for judging if somebody is to

که فهرست می کنید گروه بندی می کنید، بنابراین معیارها برای قضاوت در مورد اینکه آیا کسی قرار

be made redundant or not they might for example look at their performance that

است بیکار شود یا نه، ممکن است به عنوان مثال به نظر برسد. در عملکرد

would be wrong criteria they would look at their sick days that would be another

آنها که معیارهای اشتباهی است آنها به روزهای بیماری خود نگاه می کنند که

criteria they would they would look at HR issues human disease they they you

معیار دیگری است آنها به مسائل منابع انسانی نگاه می کنند بیماری انسانی آنها می

know punched anybody at work HR is human resources resources yeah resources so

دانید که هر کسی را در محل کار مشت کرده اند منابع انسانی منابع انسانی است بله منابع بنابراین

one of the criteria I know that they use to measure is how many Mondays and

یکی از معیارها من می دانم که آنها برای اندازه گیری استفاده می کنند این است که چند روز دوشنبه و

Fridays you've taken off sink yes and if it's over a certain number then you get

جمعه شما سینک را درآورده اید بله و اگر بیشتر از یک عدد خاص باشد،

a minus point for that I'm gonna be honest I think in the past many years

یک امتیاز منفی دریافت می کنید که صادقانه بگویم فکر می کنم در گذشته چندین سال

ago I would occasionally phone work and say that I felt unwell but actually I

پیش من فکر می کنم. گاهی اوقات به کار تلفن می‌زد و می‌گفت که من احساس ناراحتی می‌کنم، اما در واقع

wasn't I just didn't want to go to work I think we've all done I I know I've

اینطور نبودم، فقط نمی‌خواستم سر کار بروم، فکر می‌کنم همه ما این کار را انجام داده‌ایم، می‌دانم

done it in the past but you know I don't I don't have to do it now and the other

که در گذشته این کار را انجام داده‌ام، اما شما می‌دانید که من این کار را نکرده‌ام. من مجبور نیستم این کار را انجام دهم و

thing is people can get caught out in fact what I used to work in a

چیز دیگر من مردم می توانند متوجه شوند که من

Hospital years ago mm-hm and there was a culture there of you got your your

سال ها پیش در یک بیمارستان کار می کردم.

normal say twenty days holiday okay but if you took up to ten sick days off a

year there would be no questions asked so you can see what's coming next what

هیچ سوالی پرسیده نمی‌شود، بنابراین می‌توانید ببینید که در آینده چه اتفاقی می‌افتد، کارهایی که

people used to do at work is they used to say well have only had five six days

مردم قبلاً در محل کار انجام می‌دادند، می‌گفتند خوب فقط

off this I can take another five by the end of the year so what they would do is

پنج روز مرخصی داشته‌اند. آیا

they would just take the sick days off and it was like a coach show it was

آنها فقط روزهای بیماری را مرخصی می گرفتند و مانند یک نمایش مربی بود، این کاری بود

something that everybody did and I remember once bumping into somebody at

که همه انجام می دادند و یادم می آید یک بار در محل کار با کسی برخورد کردم

work and I I was actually on holiday and they were with their children in in a

و من در واقع در تعطیلات بودم و آنها با فرزندان خود در

restaurant some in the room he was McDonald's I think okay all having a

رستورانی در رستورانی بودند. اتاق او مک دونالد بود من فکر می کنم خوب است همه یک

burger and I said oh hello how are you and I said are you on holiday said now

همبرگر خوردند و من گفتم اوه سلام چطوری و گفتم آیا در تعطیلات هستید گفت اکنون

I'm just taking my sick days because they could take up to ten a year if you

فقط روزهای بیماری ام را می گذرانم زیرا اگر بیشتر از آن مصرف کنید ممکن است تا ده سال طول بکشد.

took more than ten people say oh why have you taking twelve days off you know

ده نفر می گویند آه چرا دوازده روز مرخصی گرفتی، ده ها را خوب می دانی

tens all right but not twelve and even the bosses would do it but just towards

اما نه دوازده و حتی رئیسان این کار را انجام می‌دهند، اما فقط

the end of the year that all go off they take five days off because they don't

در اواخر سال که همه تعطیل می‌شوند، پنج روز مرخصی می‌گیرند، زیرا

need taking five off then they'd you know it was holidays as far as they were

نیازی به پنج مرخصی ندارند، پس می‌دانستند که تا آنجایی که آنها تعطیل بودند، تعطیلات بود.

concerned yes I think we all will get what you mean there Steve they were

نگرانم بله، من فکر می کنم همه ما منظور شما را در آنجا متوجه خواهیم شد استیو آنها

entitled to it so they they large so so suffice it to say let's just compress

حق دریافت آن را داشتند، بنابراین آنها بزرگ هستند، بنابراین کافی است بگوییم بیایید

everything down that you've just said for the last four minutes yes people

همه چیزهایی را که در چهار دقیقه گذشته گفتید فشرده کنیم، بله، مردم

treat their sick days that they are allowed to have as holiday yes so they

روزهای بیماری خود را درمان می کنند. که آنها مجاز هستند به عنوان تعطیلات داشته باشند بله، بنابراین آنها

think that they have their normal holiday which they are allowed to take

فکر می کنند که آنها تعطیلات عادی خود را دارند که مجاز به گرفتن

but then they have sick days that they can take but they treat them also like

آن هستند، اما پس از آن آنها روزهای بیماری دارند که می توانند آنها را بگذرانند، اما آنها نیز مانند تعطیلات با آنها رفتار می کنند

holiday that's right that's very common in public sector work so if you work for

که درست است که در کار بخش دولتی بسیار رایج است. بنابراین اگر

the government or the NHS it's it's it's very common for people to do that I've

برای دولت یا NHS کار می‌کنید، این کار برای مردم بسیار رایج است که من در

got a careful what I say here is if you work in industry if you work in the

اینجا می‌گویم که اگر در صنعت کار می‌کنید اگر در

private sector then they're very they're much more strict about - looking at your

بخش خصوصی کار می‌کنید، پس آنها بسیار هستند. در مورد - نگاه کردن به کل خود بسیار سختگیرتر هستید

whole at your sick days and you'll get into trouble for it but I

در روزهای مریضی و به خاطر آن دچار مشکل خواهید شد، اما

mean I've got a friend that works for the Civil Service which is a government

منظورم این است که من دوستی دارم که برای خدمات ملکی کار می کند که یک شغل دولتی است

job and yeah he takes a sick day off ever at least one every two weeks come a

و بله، او حداقل هر دو هفته یک روز مرخصی می گیرد.

couple of months at least I can actually I feel as if I have a sick day coming on

حداقل چند ماه دیگر می توانم واقعاً احساس کنم که گویی یک روز مریض دارم

now you you can't have a sick day it's your own business you can't you can

اکنون شما نمی توانید یک روز مریض داشته باشید، این کار شماست، نمی توانید

never be sick even if on a Sunday when you're doing your live lessons even if

هرگز نمی توانید مریض شوید، حتی اگر در یکشنبه ای که هستید. دوباره درس‌هایتان را زنده انجام می‌دهید، حتی

you've got the flu you'd have to be here we have a special hello coming up

اگر آنفولانزا دارید، باید اینجا باشید، ما یک سلام ویژه داریم

Cecilia hello Cecilia mr. Duncan please say hello to my mother Angie and my

سیسیلیا سلام آقای سیسیلیا. دانکن لطفا به مادرم انجی و

sister Ana we are in Argentina we are cooking together Wow

خواهرم آنا سلام کن ما در آرژانتین هستیم با هم آشپزی می کنیم وای

watching you know plastic can I say a big hello to Cecilia and also Angie Elia

تماشای پلاستیک می دانی می توانم یک سلام بزرگ به سیسیلیا و همچنین انجی الیا

and Angie hello and also your sister Ana and apparently they are all cooking what

و آنجی سلام کنم و همچنین خواهرت آنا و ظاهراً همه آنها هستند. آشپزی

what are you cooking we want to know delicious whatever it is is it something

چی میپزی ما میخوایم بدونیم خوشمزه هر چی هست چیز

nice what are you cooking we want to know we really do want to know what

خوبیه چی میپزی ما میخوایم بدونیم واقعا

you're cooking and please Andrew says we get our salaries by cash therefore on

میخوایم بدونیم چی میپزی و لطفا اندرو میگه ما حقوقمون رو

the day when the salary arrives nobody ever gets sick oh yeah I'm sure yes no

نقد میگیریم روزی که حقوق می رسد هیچ کس مریض نمی شود اوه بله مطمئنم بله هیچ

one ever gets ill on the day when they receive their wages I think so

کس در روزی که دستمزد خود را دریافت می

it's not strange yes or a lot of Christmas office party

everyone goes to that so do you have some some body part idioms for us

کند بیمار نمی شود. برخی از اصطلاحات مربوط به اعضای بدن را برای ما داشته باشید،

I do indeed yes I've got quite a few here that's okay well you just keep

من واقعاً بله، من تعداد زیادی اینجا دارم که اشکالی ندارد، شما فقط به

reading them until I say stop right here but here we go let's kick off

خواندن آنها ادامه دهید تا زمانی که بگویم همین جا توقف کنید، اما در اینجا می رویم، بیایید

with see eye to eye Oh see eye to eye that means you share

با چشم به چشم شروع کنیم. چشم به این معنی است که

the same opinions or agree on something for example my husband and I see eye to

شما نظرات یکسانی دارید یا الف به عنوان مثال من و شوهرم

eye on most things which means that they agree on most things

در مورد بیشتر چیزها چشم در چشم می بینیم، به این معنی که آنها در مورد بیشتر چیزها موافق هستند،

but another way of putting that would be my friend and I are always arguing at

اما راه دیگری برای بیان آن دوست من است و من همیشه در حال دعوا هستیم

the moment we just don't see eye to eye over her boyfriend so I - I means you

در حال حاضر که ما به آنها توجه نمی کنیم. به دوست پسرش توجه کنید پس من - منظورم این است که شما موافق هستید،

agree so if you if you do see eye - are you often mutually agree on things yes

بنابراین اگر چشم را می بینید - آیا اغلب در مورد چیزهایی با هم توافق دارید

so for example mr. Duncan we see eye to eye on most things we agree on most

بله، برای مثال آقای. دانکن ما چشم در چشم در بسیاری از چیزهایی که در اکثر

things do we not mr. Duncan but on some things for example I can't think of any

چیزها موافق هستیم می بینیم. دانکن اما در مورد بعضی چیزها به عنوان مثال نمی توانم به هیچ چیز فکر

right there we might not see eye to eye for example on how many logs to put on

کنم آنجا ممکن است چشم در چشم نبینیم مثلاً در هر لحظه چند کنده چوب را روی آتش بگذاریم

the fire at any one time what a strange example I know it's a

چه مثال عجیبی می دانم که

strange example but then I'd be the worst thing that might be the worst

مثال عجیبی است اما بعد من بدترین چیزی خواهم بود که ممکن است بدترین

example of anything I've ever heard in my life a good example would be earlier

نمونه از هر چیزی باشد که تا به حال در زندگی ام شنیده ام. مثال خوب این است که قبلاً

some people were disagreeing with me about my views on fox hunting ah right

برخی از مردم در مورد دیدگاه های من در مورد شکار روباه با من مخالف بودند، درست است،

so it would appear that we and some of my viewers do not see eye to eye so

بنابراین به نظر می رسد که ما و برخی از بینندگان من چشم به چشم نمی بینند، بنابراین

maybe we do not see eye to eye so we agree don't we Steve yes we don't we act

شاید ما چشم به چشم نمی بینیم، بنابراین موافقیم نه استیو بله، ما طوری رفتار

like we don't like fox hunting particular issue but some people

می کنیم که انگار از شکار روباه خوشمان نمی آید، اما برخی از افرادی که

watching today think that fox hunting is required unnecessary and it is needed

امروز تماشا می کنند فکر می کنند که شکار روباه غیر ضروری است و لازم است

well see they say that they use it to justify controlling the Fox population

خوب ببینید آنها می گویند که از آن برای توجیه کنترل جمعیت روباه استفاده می کنند،

but there are far more humane ways to control foxes than then hunting them

اما راه های بسیار انسانی تر برای کنترل روباه ها وجود دارد تا شکار آنها

with dogs and tear them to pieces I'm sorry I've said it well what if they to

با سگ و تکه تکه کردن آنها. متاسفم. خوب گفته‌ام چه می‌شود اگر آن‌ها با هم

differ wait there a second Steve have just thought yes one of the things also

تفاوت داشته باشند، منتظر استیو دوم فقط تو باشد بله، یکی از چیزها

of course one of the myths is that foxes spread rabies now we don't have rabies

نیز البته یکی از افسانه‌ها این است که روباه‌ها هاری را منتشر می‌کنند، حالا ما

here in the UK do with Steve no we don't we're arc rabies free I think it's

اینجا در بریتانیا هاری نداریم، با استیو، نه، نه، ما عاری از هاری هستیم، فکر می‌کنم این

virtually the only country in the world that is rabies free so we don't actually

تقریبا تنها کشور است. در جهان که عاری از هاری است، بنابراین ما در واقع

have rabies here in the UK so that reason for hunting foxes is invalid in

اینجا در انگلستان هاری نداریم، بنابراین دلیل شکار روباه

valid it is not true or real they used to do you remember that there used to be

معتبر نیست، درست یا واقعی نیست آنها قبلاً می گفتند، به یاد داشته باشید که قبلاً

a there was a probe that was a program in the seventies a quite a a drama

وجود داشته است کاوشگر که یک برنامه در دهه هفتاد بود یک

series quite a drama was it it was a drama where society broken down and um

سریال کاملاً درام کاملاً درام آیا درام بود که در آن جامعه از هم پاشید و اوم

foxes were spreading rabies I'm sure so I'm sure there was a there a program in

روباه ها هاری را منتشر می کردند مطمئن هستم بنابراین مطمئن هستم که برنامه ای در

the seventies about about foxes spreading old spreading rabies there was

دهه هفتاد وجود داشت. در مورد روباه‌ها که بیماری هاری را گسترش می‌دهند قطعاً وجود داشت،

definitely because I think in the seventies there was a danger that rabies

زیرا من فکر می‌کنم در دهه هفتاد این خطر وجود داشت که

was going to be reintroduced into the UK and they were blaming foxes of course

هاری دوباره به بریتانیا معرفی شود و آنها روباه‌ها را مقصر می‌دانستند البته

dogs cats everybody catches rate you know all animals get rabies but not in

سگ‌ها گربه‌ها همه را می‌گیرند می‌دانید همه حیوانات هاری می‌شوند اما نه

the UK not in the UK so when British people go abroad on holiday yeah they go

در بریتانیا نه در بریتانیا، بنابراین وقتی مردم بریتانیا g o در خارج از کشور در تعطیلات، بله،

up to all the dogs and the cats they're you know all because we're a dog they'll

آنها به سراغ همه سگ ها و گربه

think oh they're Steve they go up to all of them yeah well you know I'm you know

ها می روند. می‌دانید

this it's a way speaking British people have got this love of animals they've

این راهی است که انگلیسی‌ها این عشق را به حیوانات دارند،

got real no real fear of animals because we've got no no dangerous animals in

آنها واقعاً از حیوانات نمی‌ترسند، زیرا ما هیچ حیوان خطرناکی در

this country really there's no rabies so when people go abroad and a dog comes up

این کشور نداریم، واقعاً هاری وجود ندارد، بنابراین وقتی مردم به خارج از کشور می‌روند و سگی می‌آید.

to them in the street or a cat they'll go and Stroke it but of course it could

تا آنها در خیابان یا گربه ای می روند و آن را سکته می کنند، اما البته ممکن

be full of rabies dogs can be dangerous yes I'm a particularly they've got

است پر از سگ هاری باشد، می تواند خطرناک باشد بله، من به خصوص آنها

rabies yes or or if it's a big dog with very sharp teeth and it's not in a very

هاری دارند، بله یا اگر سگ بزرگی است که بسیار دندان های تیز و حالش خیلی

good mood no I'm talking about diseases and I'm talking about rabies in

خوب نیست نه من در مورد بیماری ها صحبت می کنم و به طور خاص در مورد هاری صحبت می کنم

particular now I understand what is rabies Oh some people are asking what

حالا فهمیدم هاری چیست اوه بعضی ها می پرسند که

rabies is well can I quickly say it is a disease that's transmitted by animals

هاری خوب است می توانم سریع بگویم این یک بیماری است که توسط حیوانات

normally through a bite would I be right there Steve you are correct

به طور معمول از طریق گاز گرفتن منتقل می شود.

it's a it's a it's a nasty disease spread by the the bite of of animal any

با گاز گرفتن حیوان، هر

animal can carry any furry animal even bats have got it as well bats bats and

حیوانی می‌تواند هر حیوان پشمالو را حمل کند، حتی خفاش‌ها نیز آن را دارند و خفاش‌ها نیز به آن مبتلا شده‌اند و

once you get bitten you it the disease takes a long time to come on so it can

هنگامی که شما گاز گرفته می‌شوید، بیماری زمان زیادی طول می‌کشد تا ظاهر شود، بنابراین ممکن

take weeks or months even years sometimes for the disease to to actually

است هفته‌ها یا ماه‌ها حتی سال‌ها طول بکشد. برای اینکه این بیماری واقعاً

show itself by which time it's too late you're gonna die it's a 100% fatality oh

خودش را نشان دهد تا زمانی که خیلی دیر شده است می میرید، این یک مرگ 100٪ است ای

dear with rabies it's that that one where you're foaming at the

عزیز با هاری، این است که در آن جایی که در دهان شما کف می کنید

mouth and strapped you've seen pictures of people strapped to beds and that the

و بند می زنید، عکس هایی از افراد بسته شده را دیده اید. به رختخواب و اینکه

all your nerves are infected with this virus and you start foaming at the mouth

تمام اعصاب شما به این ویروس آلوده شده و از دهان شما کف می

it's a it's a horrible way to die you don't want rabies so all of this white

کند، این یک راه وحشتناک برای مردن است، شما هاری نمی خواهید، بنابراین تمام این

foam comes out of your mouth and you shake you convulses it's not a very nice

کف سفید از دهان شما خارج می شود و شما می لرزید و تشنج می کنید. این روش خیلی

way to go killed tens of thousands of people

خوبی نیست که ده ها هزار نفر را

around the world every year but of course there is a vaccine you can take

در سراسر جهان هر سال بکشید، اما مطمئناً واکسنی وجود دارد که می توانید استفاده کنید

and also here in the UK we are we are completely safe from rabies we are know

و همچنین اینجا در بریتانیا که هستیم کاملاً از هاری در امان هستیم.

for those asking what rabies is now you know jordão asks mr. duncan you said

هاری است در حال حاضر شما می دانید jordão می پرسد آقای. دانکن

you will take your Christmas tree down but what about the lights in your studio

گفتی که درخت کریسمس خود را پایین می آوریم اما چراغ های استودیو شما

still got them look well to be honest mark my studio always has lights always

هنوز خوب به نظر می رسند. راستش را بخواهید مارک استودیو من همیشه همیشه چراغ دارد

so so these lights you can see here behind me are not Christmas lights they

بنابراین این چراغ هایی که می توانید اینجا پشت سر من ببینید چراغ های کریسمس نیستند، آنها چراغ های کریسمس

are my normal studio lights on the set and of course mr. Steve has some lights

من هستند. نورهای استودیو معمولی سر صحنه و البته آقای. استیو چند چراغ

as well yes I think these you've got to go mr. Duncan no those aren't crib that

نیز دارد، بله، فکر می‌کنم اینها باید به آقای. دانکن نه، آنهایی که گهواره نیستند،

those that those are just set lights they is that those are lights from my

آنهایی که فقط چراغهای تنظیم شده هستند، اینها چراغهای استودیوی من هستند

studio - maybe they weren't there before Christmas yes but they are there now see

- شاید قبل از کریسمس آنجا نبودند بله، اما اکنون آنجا هستند، ببینید

we're not seeing eye to eye on this mr. don't know we are falling out are

ما به این موضوع توجهی نداریم. آقای. نمی دونم ما داریم می افتیم داریم

falling out on this one shall we have another body part idiom how about this

از این یکی می افتیم، آیا باید یک اصطلاح دیگر برای اعضای بدن داشته باشیم، این

one elbow grease Oh elbow grease that means to do some hard

یک گریس آرنج چطور است، اوه گریس آرنج، یعنی

work with your hands normally if you want to make that table look smooth

اگر می خواهید آن میز صاف به نظر برسد، کار سختی را با دستان خود انجام دهید.

you're gonna have to use some elbow grease it just means a bit of hard work

شما باید از مقداری گریس آرنج استفاده کنید، این فقط به این معنی است که کمی کار سختی انجام

your elbows are going hard work polishing sanding something use some

می‌دهید. آرنج‌های شما در حال انجام کار سختی هستند

elbow grease it's a bit like it's a bit like mr. Steve when he's cleaning the

. استیو وقتی ماشین را تمیز می کند باید

car he has to clean a car you have to put a lot of elbow grease yeah it's when

ماشین را تمیز کند، شما باید مقدار زیادی روغن آرنج بریزید، بله، این زمانی است

you're using your arms and your hands for something I remember when I was at

که از بازوها و دستانتان برای چیزی استفاده می کنید که یادم می آید

school years ago I was made to look the complete fool I

سال ها پیش وقتی در مدرسه بودم، مجبور شدم نگاه کنم. کاملا احمق

was in woodwork class okay and we were sanding some wood down with some

من در کلاس کار با چوب بودم خوب بود و داشتیم چوب را با کمی

sandpaper okay and the teacher came up to me and said put some elbow grease

سمباده سمباده می زدیم و معلم به سمت من آمد و گفت مقداری روغن آرنج

into that and I'd never heard that expression before Oh No so about ten

را داخل آن بریز و من هرگز این عبارت را قبل از اوه نه نشنیده بودم پس حدود ده

minutes later I went up to him and said I can't remember his name Oh have you

دقیقه بعد رفتم سمتش و گفتم اسمش رو یادم نمیاد آخه

got some elbow grease and he bursts out laughing told the whole class and I was

روغن آرنج گرفتی و اون از خنده منفجر شد به کل کلاس و من

made to look a complete fool because elbow grease isn't grease you know that

کاملا احمق به نظر اومدم چون گریس آرنج گریس نیست شما اون

grease is something that's slippery and makes everything I know we know you've

گریس رو میدونید چیزی است که لغزنده است و باعث می شود همه چیزهایی را که من بدانم می دانیم می دانیم که شما همین

just explained it to us Steve you've just explained that to us how far to go

الان آن را برای ما توضیح دادید استیو همین الان برای ما توضیح دادید که با توضیحات من چقدر باید پیش برویم،

with my explanations so I thought this was a real thing a jar with elbow grease

بنابراین فکر کردم این یک شیشه واقعی است

written on it and I've remembered that because you always remember being mocked

که روی آن روغن آرنج نوشته شده است. آن را به خاطر آورده ام، زیرا شما همیشه ب

and made a fool of a teacher in front of the rest of the class you always

در حضور بقیه کلاس، معلم را مسخره کردی و احمق کردی،

remember those involved in all I can say is I'm glad you didn't hear the

همیشه کسانی را که در این کار دخیل بودند به یاد می آوری و می توانم بگویم خوشحالم که این جمله را نشنیدی که

expression cut your nose off to spite your face because you might have got the

بینی ات را بریده بودی، زیرا ممکن است قیچی را گرفتم

scissors and tried to try to cut your nose off anyway I had to take that one

و سعی کردم به هر حال بینیت را جدا کنم، مجبور شدم آن بینی را

on the chin Oh take it on the chin okay what does that

روی چانه بگیرم، اوه آن را روی چانه بگیرم، خوب

mean that means be brave when something bad happens

این یعنی چه یعنی شجاع باش وقتی اتفاق بدی می افتد

that's probably usually your fault just accept something when it happens to you

که احتمالاً معمولاً تقصیر توست فقط چیزی را بپذیر وقتی برایت اتفاق می

it's too late to change it there's no way to change it just take it on the

افتد خیلی دیر است برای تغییرش هیچ راهی برای تغییرش وجود ندارد فقط آن را روی

chin there we go I've raised an example who I've crashed

چانه بگیر ما آنجا می رویم مثالی زدم که

my friend's car he's going to be furious I'm just gonna have to tell him and take

با ماشین دوستم تصادف کردم او عصبانی می شود من فقط می خواهم باید به او بگویید و

it on the chin take your punishment take your punishment in other words you're

آن را روی چانه بگیرید، مجازات خود را بگیرید، به عبارت دیگر،

gonna tell your friend you crashed a car he's gonna punch you in the face but

به دوستتان بگویید که با ماشین تصادف کردید، او با مشت به صورت شما خواهد زد، اما

that it's not doesn't mean literally that's going to happen but that's where

این به معنای واقعی کلمه این نیست که این اتفاق خواهد افتاد. اما این جایی است که از آنجا

it comes from so some things happen it's bad it's your fault

می آید، بنابراین بعضی چیزها اتفاق می افتد، این بد است تقصیر

you've got her own up to it accept it take it on the chin although it might

توست که خود او را قبول کرده قبول کن آن را روی چانه بگیر، اگرچه ممکن است

happen he might actually punch you in the fame I tactually but

اتفاق بیفتد که او ممکن است در واقع به شهرت شما مشت بزند

it's sort of metaphorical than the right well T we're going to take a break for a

. برای یک

moment because there is a lesson to my stride there is a lesson on my youtube

لحظه چون درسی برای قدم زدن من وجود دارد، در کانال یوتیوب من درسی

channel all about health and exercise and now we are going to take a look at

درباره سلامتی و ورزش وجود دارد و اکنون می خواهیم به

some excerpts from that very lesson hi everybody this is mr. Duncan in England

برخی از گزیده هایی از آن درس نگاهی بیندازیم سلام به همه این آقای. دانکن در انگلیس

how are you today are you ok I hope so are you happy I hope so in today's

امروز چطوری خوب هستی امیدوارم خوشحال باشی امیدوارم در

lesson we will take a look at two aspects of our lives one is something we

درس امروز نگاهی به دو جنبه از زندگی مان بیندازیم یکی چیزی است که

take for granted while it is there but miss it terribly when it has gone the

تا زمانی که در آنجا هست بدیهی می دانیم اما وقتی در آنجا هست به شدت دلتنگش می شویم.

other is an activity that we are all encouraged to do but few of us seem to

دیگر فعالیتی است که همه ما تشویق به انجام آن هستیم اما به نظر می رسد تعداد کمی از

have the time to carry out in this lesson we will take a look at health and

ما زمان انجام آن را داریم در این درس نگاهی به سلامتی و

exercise

ورزش

when we talk about our health we are actually describing two things first we

خواهیم انداخت وقتی در مورد سلامت خود صحبت می کنیم در واقع دو چیز را توصیف می کنیم. ابتدا

refer to our physical health the way our body is functioning how well it is

به سلامت جسمانی‌مان اشاره می‌کنیم که بدن ما چگونه

working how all the different parts of your body are functioning then we refer

کار می‌کند که چگونه همه بخش‌های مختلف بدن شما کار می‌کنند، سپس

to our mental health how each one of us feels emotionally if you feel tired

به سلامت روانی خود اشاره می‌کنیم که اگر بعد از هر فعالیت ناگهانی احساس خستگی کنید، هر یک از ما چه احساسی از نظر عاطفی داریم.

after any sudden activity such as getting up from the sofa and walking a

مانند بلند شدن از مبل و راه رفتن در

short distance or feeling out of breath after climbing a few stairs then there

مسافت کوتاه یا احساس تنگی نفس پس از بالا رفتن از چند پله، در

is a good chance that you are out of shape you are unfit your health is poor

این صورت شانس خوبی وجود دارد که تناسب اندام ندارید، سلامتی شما ضعیف است

there are many words connected to exercise such as aerobics exercise that

، کلمات زیادی به ورزش مرتبط است ، مانند هوازی ورزش‌هایی که

makes the heart beat fast through constant body movement we call this

باعث تند شدن ضربان قلب از طریق حرکت مداوم بدن می‌شوند که ما به آن

cardiovascular exercise burn this word is used to express the energy being used

ورزش قلبی عروقی می‌گوییم سوزاندن این کلمه برای بیان انرژی

up during exercise recreation a general word for any exercise or leisure

مصرف‌شده در حین ورزش استفاده می‌شود یک کلمه کلی برای هر ورزش یا

activity keep fit the act of taking exercise or following a course of

فعالیت تفریحی متناسب با عمل انجام ورزش یا دنبال کردن یک دوره

exercise routine there are many simple exercises for keeping fit and healthy

تمرین روتین تمرینات ساده زیادی برای حفظ تناسب اندام و سلامتی وجود دارد

the most popular ones include walking yes just go for a walk walk to the end

که محبوب‌ترین آنها عبارتند از پیاده‌روی، بله فقط پیاده‌روی کنید تا انتهای

of your street then around the corner across the field up the hill and back

خیابان خود بروید، سپس از گوشه کنار زمین تا بالای تپه به

down again walk in a big circle around the streets and along the roads keep on

پایین برگردید. یک دایره بزرگ در اطراف خیابان ها و در امتداد جاده ها به

walking until you arrive back home Oh you can also jog jogging is quicker than

راه رفتن ادامه دهید تا زمانی که به خانه برگردید اوه شما همچنین می توانید آهسته آهسته آهسته آهسته دویدن سریعتر از

walking but not as fast is running you can jog to the end of your street then

پیاده روی است اما نه به آن سرعت دویدن شما می توانید تا انتهای خیابان خود بدوید سپس

around the corner across the field up the hill and back

در گوشه ای از زمین از تپه بالا بروید و

down again jog in a big circle around the streets

دوباره پایین بروید در یک دایره بزرگ در اطراف خیابان ها

and along the roads keep on jogging until you arrive back

و در امتداد جاده ها به آهسته دویدن ادامه دهید تا زمانی که به

home oh you can go for a run one two three oh yeah it's okay I'm just

خانه برگردید اوه می توانید برای دویدن بروید یک دو سه اوه بله اشکالی ندارد من فقط در حال

exercising my word power please yourself believe it or not it is possible to

استفاده از قدرت کلامم هستم لطفا خودتان را باور کنید یا نه ممکن است

exercise too much you can do too much exercise

بیش از حد ورزش کنید، می توانید بیش از حد ورزش کنید.

there are many sporting activities that can give you a vigorous workout and help

keep you fit such as badminton football squash tennis and volleyball another

و والیبال یکی دیگر

great activity is swimming which is good for giving you a relaxing all-over body

از فعالیت‌های فوق‌العاده شنا است که

workout as you float in the water without all that tiring muscle strain

به شما کمک می‌کند تا در آب شناور شوید، بدون آن همه فشار عضلانی خسته‌کننده،

ah that's better

آه، بهتر است که

anybody here we are with just another 15 minutes to go just 15 minutes left and

هر کسی اینجا باشد، فقط 15 دقیقه دیگر تا پایان فقط 15 دقیقه باقی مانده است. و

then we have to say goodbye for those who are watching this after the

پس از آن باید برای کسانی که این را تماشا می کنند پس از پخش

livestream can I just tell you that today's livestream is in two parts

زنده خداحافظی کنیم، فقط می توانم به شما بگویم که پخش زنده امروز در دو قسمت است

because we had a technical problem so if you are watching this later on the

زیرا ما یک مشکل فنی داشتیم بنابراین اگر بعداً در پخش مجدد آن را تماشا می کنید این

replay this particular livestream is in two parts because we we did have a

پخش زنده خاص در دو قسمت است. بخش‌ها چون ما

slight problem with the internet connection these are today's mystery

با اتصال به اینترنت مشکل جزئی داشتیم، اینها اصطلاحات مرموز امروزی هستند،

idioms I will give you the answers today and here is the second one they are well

من امروز به شما پاسخ خواهم داد و در اینجا دومین موردی است که آنها به خوبی

known expressions in English or you have to tell me is what they ah and there is

شناخته شده هستند. ns به زبان انگلیسی یا باید به من بگویید این است که آنها آه

the first one once again and of course mr. Steve is with me today

و اولی یک بار دیگر وجود دارد و البته mr. استیو امروز با من است

and it looks as if he's in the corner of the studio doing some exercises oh look

و به نظر می رسد که او در گوشه ای از استودیو است و تمریناتی را

at that you are so strong mr. Steve just watching you there I thought I just

انجام می دهد. استیو فقط تو را در آنجا تماشا می‌کند، فکر می‌کردم

catch up enough for you if I yeah die daily routine just slowing up my pecs

به اندازه‌ی کافی به تو می‌رسم، اگر بمیرم روال روزانه‌ام، فقط به آهسته‌کردن تناسب

just notice the thanks yeah as you can use this in various ways just showing up

اندام‌ام توجه می‌کنم، ممنونم، بله، زیرا می‌توانی از این به طرق مختلف استفاده

my muscles oh yes ah it looks like you're firing a bow and arrow yes what

کنی و فقط ماهیچه‌هایم را نشان بدهی، اوه بله آه شبیه توست. یک تیر و کمان شلیک می‌کنم، بله

this is a good run for your stomach oh yes I get your stomach go that looks

، این یک دویدن خوب برای شکم شماست، اوه بله، من شکم شما را از بین می‌برم که به نظر

like you're doing something very wrong that's it it looks really rude back at

می‌رسد دارید کار خیلی اشتباهی انجام می‌دهید ، به نظر می‌رسد که واقعاً بی‌ادب به نظر می‌رسد که

the head there we go Oh Steve mr. Steve please stop doing that

به سرتان برگردیم، ما می‌رویم اوه آقای استیو . استیو لطفاً از انجام این کار دست

haha well that's that's me done for the day is starting to scare me I've had

بردارید، خب این کار من برای آن روز شروع به ترساندن من

this since I was 18 and that was the last time you used it yeah exhausted now

کرده است، من از 18 سالگی این بیماری را داشتم و این آخرین باری بود که از آن استفاده کردید، بله، حالا

after all that mr. Steve is desperately trying to develop his biceps yes

پس از آن همه آن آقا خسته شده اید. استیو عاجزانه در تلاش است عضله دوسر خود را رشد دهد بله

triceps they are the the muscles in your arm what the thing you did

عضلات سه سر بازو آنها همان ماهیچه های بازوی شما هستند ، کاری که

just with that apparatus looked very rude by the way I might save that as a

فقط با آن دستگاه انجام دادید بسیار بی ادبانه به نظر می رسید، من ممکن است آن را به عنوان یک هدیه ذخیره کنم،

gift because it looked it looked brilliant it looks so rude it's a

زیرا به نظر عالی به نظر می رسد، بسیار بی ادب به نظر می رسد. این یک

brother for years it's you know it's it's brilliant you'd have to go to a gym

برادر است برای سالها، می دانید این عالی است شما باید به باشگاه بروید

just buy one of those you keep it for 30 years but you do have to use it I do use

فقط یکی از آنهایی را بخرید که آن را برای 30 سال نگه دارید، اما باید از

it as well you know and my pecs are a testament to my dedication to keeping

آن استفاده کنید. گواهی بر تعهد من به حفظ

fit okay then that's what we're talking about today you just saw an excerpt from

تناسب اندام خوب است، پس این چیزی است که امروز در مورد آن صحبت می کنیم، شما فقط گزیده ای از

one of my lessons in fact there is a lesson all about keeping fit and

یکی از درس های من را دیدید، در واقع یک درسی در مورد حفظ تناسب اندام

exercise and it is available on my youtube channel if you want to watch it

و ورزش وجود دارد و در کانال یوتیوب من در دسترس است اگر شما می خواهید آن را تماشا

you can no problem so mr. Steve you want to talk about health and exercise

کنید، مشکلی نیست، بنابراین آقای. استیو می‌خواهی در مورد سلامتی و ورزش صحبت

because I think you are I think it would be fair to say that you are very keen on

کنی چون فکر می‌کنم اینطوری هستی. من فکر می‌کنم منصفانه است که بگویم شما بسیار مشتاق هستید

on keeping fit yes I've always tried throughout my life to maintain a healthy

که تناسب اندام داشته باشید، بله، من همیشه در طول زندگی‌ام سعی کرده‌ام راه‌های سالمی را حفظ کنم

ways and take exercise and things like that yes I yes I do of course every year

و ورزش و چیزهایی را انجام دهم. بله، بله بله، البته هر سال

at this time of the year after Christmas everybody starts to think about getting

در این زمان از سال بعد از کریسمس همه به فکر

fit they all start joining gyms don't they and spending money on a year's

تناسب اندام می افتند، همه آنها شروع به عضویت در باشگاه های ورزشی می کنند، نه و برای یک سال

contract to join a gym they're probably here for three months and then stop

قرارداد برای پیوستن به باشگاهی که احتمالاً هستند، پول خرج می کنند. اینجا به مدت سه ماه و

doing it all together gym gyms are very they like to recruit people at this time

سپس تمام این کارها را با هم کنار بگذارید

of the year because they know full well that half the people that that join will

go for about two months and then give it up but they'll have to pay for it for

. آنها باید تا پایان سال هزینه آن را بپردازند

the rest of the year so they make a lot of money out of people not going to the

، بنابراین از مردمی که به باشگاه نمی‌روند پول زیادی به دست می‌آورند،

gym but you don't need to join a gym you don't need to do that you just go for a

اما شما نیازی به پیوستن به باشگاه ندارید، لازم نیست این کار را انجام دهید، بلکه فقط می‌روید. برای

walk and losing weight now this is a very controversial subject well sort of

پیاده روی و کاهش وزن در حال حاضر این یک موضوع بسیار بحث برانگیز است

people like to lose weight it's very simple you know all this don't over

افرادی که دوست دارند وزن کم کنند بسیار ساده است، شما می دانید که همه اینها بیش از حد

complicate it there's all these programs about how to lose weight and joining a

پیچیده نیست، همه این برنامه ها در مورد چگونگی کاهش وزن و پیوستن به یک

gym special diets it's actually quite simple if you take more energy in than

ورزشگاه رژیم های غذایی ویژه هستند، اگر انرژی بیشتری نسبت به مصرف انرژی خود مصرف کنید، در واقع بسیار ساده است.

you're using up you'll put on weight it's as simple as that

وزن اضافه می کنم به همین سادگی است که

we all know what to do but we don't all like to to actually make the effort to

همه ما می دانیم چه کاری باید انجام دهیم، اما همه ما دوست نداریم واقعاً برای

do it so people put on weight them they over a long period of time you don't see

انجام آن تلاش کنیم تا افراد برای مدت طولانی وزن خود را افزایش دهند که شما نمی بینید.

people putting on a stone in a month it happens over over a year or over two

افرادی که در یک ماه سنگ می‌گذارند، بیش از یک سال یا بیش از دو سال اتفاق می‌افتد

years and then suddenly you find yourself couple of stone overweight but

و سپس ناگهان متوجه می‌شوید که چند سنگ اضافه وزن دارید، اما

that's happened slowly so it's best if you want to lose weight then that's

این به آرامی اتفاق می‌افتد، بنابراین اگر می‌خواهید وزن کم کنید، بهتر است

because you've only probably been eating an extra two or 300 calories a day but

به این دلیل است که فقط احتمالاً خوردن دو یا 300 کالری اضافی در روز اما

over a long period of time that results in you're putting on weight

در مدت طولانی که منجر به افزایش وزن می شود

and what do people do they go out and buy a new pair of trousers because the

و مردم چه کار می کنند بیرون می روند و یک شلوار جدید می خرند زیرا شلوارهای

the other ones got a bit tight and then that feels alright and so where they get

دیگر کمی تنگ شده اند و پس از آن احساس خوبی دارد و بنابراین جایی که

used to that wait another year then they are a bit tighter so they go and buy

آنها به این انتظار عادت می کنند سال دیگر کمی تنگ‌تر هستند، بنابراین می‌روند و

bigger trousers and then they get used to that no stop stop when it gets tight

شلوارهای بزرگ‌تری می‌خرند و بعد به آن عادت می‌کنند که وقتی تنگ می‌شود، توقفی نداشته باشد

and do something about it that's what I say Steve yes here is something that

و کاری در مورد آن انجام دهند، این همان چیزی است که من می‌گویم استیو بله، اینجا چیزی است که

I've always wondered now I don't I don't want to seem insensitive but I always

الان همیشه به آن فکر می‌کردم. نمی خواهم بی احساس به نظر بیایم، اما همیشه

wonder when you see someone who is very fat I always wonder at what point did

تعجب می کنم که وقتی فردی را می بینید که خیلی چاق است، همیشه به این فکر می کنم که او در چه لحظه ای

they realize they were getting fat so at what point when they pulled their

متوجه شد که چاق شده است، بنابراین در چه زمانی شلوار خود را

trousers up or try to fasten the belt on their trousers at what point did they

بالا کشیدند یا سعی کردند کمربند را روی شلوارشان ببندند در چه مرحله ای فکر کردند

think you know what I think I think I'm getting a little bit fat but yes it's

می دانید چه فکر می کنم فکر می کنم کمی چاق می شوم اما بله

very difficult it's very difficult but it's not difficult to lose weight all

خیلی سخت است خیلی سخت است اما کاهش وزن سخت نیست تمام

you've got to do what we're not a health fitness channel are weeds of anyone's

کاری که باید انجام دهید ما یک کانال تناسب اندام سلامتی نیستیم، علف های هرز تماشای هرکسی هستیم

watch no no we're talking we're just talking from our own experience because

نه نه، ما داریم صحبت می کنیم، ما فقط از تجربه خودمان صحبت می کنیم، زیرا

yeah because I'm I'm pretty slim and you're very slim in fact I think I think

بله، چون من بسیار لاغر هستم و شما بسیار لاغر هستید در واقع فکر می کنم من فکر

you are more into health feds are a bit obsessed with all that

می کنم شما بیشتر به سلامتی علاقه دارید، فدرال داران کمی

than I am so I like exercise III sometimes eat unhealthily but most of

نسبت به من وسواس دارند، بنابراین من exe را دوست دارم rcise III گاهی اوقات غذای ناسالم می خورم اما

the time I try to control the amount that I eat but of course at Christmas

بیشتر اوقات سعی می کنم مقدار غذا را کنترل کنم، اما البته در کریسمس

everyone always eats too much but I'm just

همه همیشه بیش از حد غذا می خورند، اما من فقط تعجب می کنم

wondering how you get from being slim to fat

که چگونه از لاغری به چاق

it happens over a long period of time because it's over a long period of time

می شوید این اتفاق در یک دوره طولانی رخ می دهد. زمان چون در یک دوره زمانی طولانی است

years usually you get used to each stage it's like getting older you get you know

سالها معمولاً به هر مرحله عادت می کنید مثل این است که بزرگتر می شوید و می دانید

it happens so slowly hmm that you don't notice the sudden change because it say

آنقدر آهسته اتفاق می افتد که متوجه تغییر ناگهانی نمی شوید زیرا

you put on a stone over it over two years okay you don't notice those small

می گوید روی آن سنگ گذاشته اید. دو سال بسیار خوب، شما متوجه

little changes you get used to it and before you know it it's gone too far and

تغییرات کوچکی نمی شوید که به آن عادت می کنید و قبل از اینکه بفهمید خیلی دور شده است

the secret is all you've got to do is tip the balance to the other way you've

و راز این است که تنها کاری که باید انجام دهید این است که تعادل را به روش دیگری که

got to eat less so you taking in less calories and take a bit more exercise to

باید انجام دهید تغییر دهید. کمتر بخورید تا کالری کمتری دریافت کنید و کمی بیشتر ورزش

use more calories up but you don't have to go to the extremes just you know I

کنید تا کالری بیشتری مصرف کنید، اما لازم نیست افراط کنید، فقط می دانید که

have a couple of less chocolate biscuits a day and then go for a walk for an

من روزی چند بیسکویت شکلاتی کمتر می خورم و سپس پیاده روی کنید.

extra 10 or 15 minutes yes and then if you tip the balance the other way you

10 یا 15 دقیقه اضافی بله و سپس اگر تعادل را برعکس کنید، این کار را

will then start to gradually lose that weight Oh over a long period of time

خواهید کرد سپس شروع به کاهش تدریجی وزن کنید اوه در مدت زمان طولانی

that's all you've got to do let's just look at crash diets

، این تنها کاری است که باید انجام دهید، بیایید فقط به رژیم های تصادفی نگاهی بیندازیم،

okay Steve I've got to put the brakes on slightly let's have a look at the live

خوب استیو، باید کمی ترمز کنم، بیایید نگاهی به چت زنده بیندازیم.

chat very quickly one or two people are talking about this now because it seems

یکی دو نفر در حال حاضر در مورد این صحبت می کنند زیرا به نظر

to have God got a lot of people interested Manilla someone watching in I

می رسد که خداوند افراد زیادی را علاقه مند کرده است مانیلا کسی که در حال تماشای

think it in Manila says I am an instructor and it is important to do

آن است فکر می کنم در مانیل می گوید من یک مربی هستم و انجام

exercises for the body and the mind for many aspects yeah yes of course it could

تمرینات برای بدن و ذهن برای بسیاری مهم است. جنبه ها بله بله البته می تواند

help your health overall and certain diseases of course can be kept away not

به سلامت کلی شما کمک کند و البته می توان بیماری های خاصی را نه به طور کامل دور نگه داشت،

completely but of course health and exercise has also been linked to helping

اما البته سلامتی و ورزش نیز با کمک به

prevent certain types of cancer would that be fair to say Steve they now

پیشگیری از انواع خاصی از سرطان مرتبط است.

realize that X sighs even a small amount of exercise I

X آه می کشد حتی مقدار کمی از ورزش را من

don't know expert in this but I do read a lot about it even just ten minutes a

متخصص در این کار نمی دانم، اما در مورد آن زیاد مطالعه می کنم، حتی فقط ده دقیقه در

day exercise is enough to prevent a lot of major diseases like diabetes a lot of

روز ورزش برای جلوگیری از بسیاری از بیماری های مهم مانند دیابت، بسیاری از

cancers it makes a huge difference there now they now saying that exercise just

سرطان ها، کافی است. اکنون تفاوت وجود دارد آنها اکنون می گویند که ورزش فقط

10 minutes a day is equivalent is more powerful the most powerful medicines

10 دقیقه در روز معادل است، قوی ترین

that we have it on a disposal hmm and if you just do something like that it's

داروهایی است که ما آن را در اختیار داریم.

going to make major differences to your health down the road

exercise is important a lot of people need need it's very difficult sometimes

بسیاری از افراد نیاز دارند که گاهی اوقات

on your own to make these changes so it's sometimes a good idea to join

انجام این تغییرات به تنهایی بسیار دشوار است، بنابراین گاهی اوقات ایده خوبی است که به

groups and get support from groups and and and go to an instructor and join a

گروه ها بپیوندید و از گروه ها حمایت کنید و و و و به یک مربی بروید و به

group of pianned and there's a social element to that as well but the danger

گروهی از پیان ها بپیوندید و یک عنصر اجتماعی وجود دارد. اما خطر

is the crash diets people trying to lose a stone you know in it you know in a few

این است که افرادی که سعی می کنند سنگی را از دست بدهند که در آن می دانید در عرض چند هفته می دانید

weeks that that's what's dangerous yes dieting if you try to lose too much

که این همان چیزی است که خطرناک است، بله اگر بخواهید وزن زیادی

weight or a lot of weight in a short period of time we call it crash diet

یا وزن زیادی را در مدت کوتاهی کم کنید، رژیم گرفتن خطرناک است. زمانی که ما آن را رژیم غذایی تصادفی می نامیم رژیم غذایی

crash dieting and it puts your body into into into a stress mode into into it it

تصادفی و بدن شما را در حالت استرس قرار

thinks it's starving and you can't keep these sort of things up for long but you

می دهد و فکر می کند که گرسنه است و شما نمی توانید این جور چیزها را برای مدت طولانی نگه دارید، اما می

can make small little changes here and there so you can just maybe walk a bit

توانید تغییرات کوچکی را اینجا و آنجا ایجاد کنید. شما می‌توانید کمی

further take that if you go by bus or train just just just walk a bit further

بیشتر راه بروید که اگر با اتوبوس یا قطار بروید فقط کمی جلوتر بروید

and maybe stop buying biscuits it's very if they're in the house you'll eat them

و شاید خریدن بیسکویت را متوقف کنید، اگر در خانه هستند، آنها را

if you don't buy them you can't you can't you can't eat them it's almost

می‌خورید اگر آنها را نخرید. نمی توانی نمی توانی نمی توانی آنها را بخوری

sounds you're almost sounding is if you're lecturing very I know I don't

تقریباً صدا می کند اگر سخنرانی می کنی خیلی می دانم که قصد سخنرانی ندارم

mean to lecture but you can make small changes go to bed half an hour earlier

اما می توانی تغییرات کوچکی ایجاد کنی نیم ساعت زودتر به رختخواب برو

look we had this conversation last week or the week before we had the

ببینید ما این مکالمه را هفته گذشته یا هفته قبل داشتیم که

conversation before about everything in moderation so this is something I I know

قبلاً در مورد همه چیز در حد اعتدال صحبت کردیم، بنابراین این چیزی است که می دانم

I'm repeating myself slightly but I don't want to but of course everything

کمی خودم را تکرار می کنم اما نمی خواهم اما البته همه چیز

in moderation a small amount of this and a small amount of that and some exercise

در حد اعتدال مقدار کمی از این است. و مقدار کمی از آن و مقداری تمرین

a pretty good recipe for keeping yourself fit and healthy definitely and

یک دستور العمل بسیار خوب برای حفظ تناسب اندام و سلامت خود قطعاً

of course you can you can go to the doctors as well if you are lucky enough

و البته می توانید اگر به اندازه کافی خوش شانس هستید

to have free treatment or maybe you have some sort of plan with your with your

که درمان رایگان داشته باشید یا برنامه ای دارید می توانید به پزشکان مراجعه کنید. با

local doctor you can go along and have physical checks as well which I always

پزشک محلی خود می توانید همراه شوید و معاینات فیزیکی انجام دهید همچنین که همیشه

think is a very good idea especially for people of a certain age yes if you if

فکر می‌کنم ایده بسیار خوبی است، به خصوص برای افراد در یک سن خاص، بله،

you haven't been in any exercise for years and then you suddenly want to do

اگر سال‌ها ورزش نکرده‌اید و ناگهان می‌خواهید آن را انجام دهید

it it's probably good idea to get a check-up before you do it and pointing

، احتمالاً ایده خوبی است که معاینه شوید. قبل از اینکه شما این کار را انجام دهید و به

at me and I'm pointing it mr. Steve and the reason is because we are we are of a

من اشاره کنید و من به آن اشاره می کنم آقای. استیو و دلیل آن این است که ما در

certain age and of course it's certain ages it's certain ages you are more

سن خاصی هستیم و البته در سنین خاصی هستیم، در سنین خاصی

susceptible you are more likely to get something that's pretty nasty or

بیشتر مستعد ابتلا به چیزی بسیار بد یا

horrible so yes I think I think regular health checks are also very important

وحشتناک هستید، بنابراین بله، فکر می‌کنم بررسی‌های منظم سلامت نیز انجام می‌شود. بسیار مهم است

and of course going to the doctor before you do any exercise and that's another

و البته مراجعه به پزشک قبل از انجام هر ورزش و این

important thing so if you are thinking of doing some exercise always make sure

نکته مهم دیگری است، بنابراین اگر به فکر انجام ورزش هستید، همیشه

that you are able to do it by visiting the doctor as well so don't forget to do

با مراجعه به پزشک مطمئن شوید که قادر به انجام آن هستید ، بنابراین فراموش نکنید که این کار را انجام دهید،

that because it's very important I think you're right going for a walk I think so

زیرا بسیار مهم است، فکر می کنم شما درست می خواهید پیاده روی کنید، من فکر می کنم

do you know mr. Steve there are lots of uses of the word work are you aware of

آیا شما می دانید آقای. استیو کاربردهای زیادی از کلمه کار وجود دارد، آیا می دانید

that okay there are lots of ways of using the word work first of all you can

که خوب، راه های زیادی برای استفاده از کلمه کار وجود دارد، اول از همه می

work it out have you heard of that expression work it out yes to try and

توانید آن را حل کنید، آیا این عبارت را شنیده اید، بله سعی

find a solution yes a solution may be a problem if there is a problem or

کنید راه حلی پیدا کنید. بله یک راه حل ممکن است مشکل باشد اگر مشکلی وجود دارد یا

something that's bothering you or maybe you have a disagreement with someone you

چیزی که شما را آزار می دهد یا ممکن است با کسی اختلاف نظر داشته باشید می

can try to work it out you try to solve the difficulty you work out an argument

توانید سعی کنید آن را حل

over something a difference of opinion you could also work something over as

کنید. همچنین می‌تواند چیزی را حل کند و

well an ting over work something over if you work something over it means you you

همچنین گیج شدن بر سر کار کردن، اگر روی چیزی کار کنید به این معنی است که شما

do thing to another person you might work

کاری را با شخص دیگری انجام می‌دهید که ممکن است روی او

them over you might attack them beat you up

کار کنید، ممکن است به آنها حمله کنید و

beat them up yes you'll work them over oh dear I don't like the sound of that

شما را مورد ضرب و شتم قرار دهید. عزیز من صدای آن

one and also work can also mean function so if something is operating or it's

یکی را دوست ندارم و همچنین کار می تواند به معنای عملکرد باشد بنابراین اگر چیزی در حال کار است یا

working normally we can say that it does work it functions for example the the

به طور معمول کار می کند می توانیم بگوییم که کار می کند کار می کند مثلاً

internet was not working earlier now it is yes it's completely the opposite the

اینترنت قبلاً کار نمی کرد اکنون بله است. کاملا مخالف

the opposite of work of course is break so something that that isn't working or

البته برعکس کار شکستن است، بنابراین چیزی که کار نمی‌کند یا کار

isn't functioning has broken so earlier my internet decided to break or break

نمی‌کند خراب شده است، بنابراین زودتر اینترنت من تصمیم گرفت آن را خراب یا خراب

down it stopped working also you can work in something if you

کند، کار نمی‌کند، همچنین اگر

work in you mix things together you might work in one thing into another

در آن کار می‌کنید می‌توانید در چیزی کار کنید. چیزهایی که با هم ممکن است در یک چیز به چیز دیگری تبدیل

thing you work it in work yes you might be making if you're making cakes you

might you might if you're mixing the the the butter with the with the flour you

could you're working a teen aren't you you're working the two together that's

شوند. کار یک نوجوان نیستی که این دو را با هم کار می‌کنی

it's true the meant making cement and then there is of course work up work up

، درست است که منظور از سیمان ساختن است و البته

if you work up it means you are building up to something you are creating tension

اگر کار را بالا ببری، به این معنی است که در حال ساختن چیزی هستی که با جذب افراد تنش ایجاد می‌کنی.

by getting people prepared for something that's going to happen so you might work

آماده برای چیزی که قرار است اتفاق بیفتد، بنابراین ممکن است

up to something or you might work up the crowd you look around you can have very

کاری را انجام دهید یا ممکن است با جمعیتی که به اطراف نگاه می‌کنید کار کنید، می‌توانید کار بسیار

excited work up and of course work out means to solve as well so solve or of

هیجان‌انگیزی داشته باشید و البته کار کردن به معنای حل کردن است، بنابراین حل کردن یا

course talking of health and exercise work out work out can mean to actually

البته صحبت از سلامتی و ورزش کار کردن کار کردن می تواند به معنای برای اینکه

do exercises to keep yourself fit you

واقعاً تمریناتی را برای حفظ تناسب اندام انجام دهید، ورزش

work out I like it if you if you have worked very hard to the point of

کنید، من دوست دارم اگر تا حد خستگی سخت کار کرده

exhaustion you can say that you've worked your fingers to the bone yes so

اید، می توانید بگویید که انگشتان خود را به استخوان رسانده اید، بله، بنابراین

there are many ways of using the word work and of course work in its most

راه های زیادی برای استفاده از این کلمه وجود دارد. کار و البته کار در

general form can mean a task to do something your work you do something

کلی‌ترین شکل آن می‌تواند به معنای انجام

maybe you work in the garden or work in the laboratory all like mr. Steve and

کاری باشد . من و استیو

myself we work here every single Sunday and you can captures every Sunday from 2

ما هر یکشنبه اینجا کار می کنیم و می توانید هر یکشنبه از ساعت 2 بعدازظهر عکس بگیرید

p.m. UK time it's almost time for us to go can you believe it mr. Steve I've

. زمان انگلستان تقریباً زمان رفتن ما فرا رسیده است . استیو من

only used up a few of my body idioms ok well because we had a problem earlier

فقط چند تا از اصطلاحات بدنم را به کار بردم، خوب چون ما قبلاً مشکل

I'm going to be very generous and I'm going to stay a little bit longer so I

داشتیم، بسیار سخاوتمند خواهم بود و کمی بیشتر می‌مانم، بنابراین

think we've got time for two more ok then two more are we all which shall

فکر می‌کنم برای دو نفر وقت داریم. بهتر است پس دو نفر دیگر همه ما هستیم

I choose two more of your body part idioms oh he's a good one right get

که باید دو مورد دیگر از اصطلاحات اعضای بدنت را انتخاب کنم اوه او خوب است، درست

something off your chest mm-hmm get something off your chest that means to

است چیزی را از سینه خود خارج کن.

tell somebody about pent-up feelings problems secrets all worries you get

همه نگرانی‌ها را از سینه‌ات

something off that off your chest that you've been worried about that's been

بیرون می‌آوری که نگرانش بوده‌ای،

you know deep down there you haven't told anyone for example I told her I was

می‌دانی در اعماق وجودت به کسی نگفته‌ای، مثلاً من به او گفتم

leaving I was glad to get it off my chest

که می‌روم، خوشحالم که آن را از روی سینه‌ام برداشتم،

thanks for listening to me telling you about my problems at work it feels good

ممنون که گوش دادی برای من که در مورد مشکلاتم در محل کار به شما می گویم، احساس خوبی

to get it off my chest so you've got maybe a confession to make something

است که آن را از روی سینه ام برداریم تا شاید اعترافی داشته باشید تا چیزی

you've kept secret or something you worried about that you haven't talked

را که مخفی نگه داشته اید یا چیزی که نگران آن بوده اید و درباره آن صحبت نکرده

about you suddenly talk about it with someone you get it off your chest so

اید، ناگهان درباره آن صحبت کنید. با کسی آن را از روی سینه خود بردارید تا نگران

something that that you're you're concerned about deep inside yes you've

شوید در مورد اعماق درونتان بله

get it off your chest so really the expression kind of relates to the

شما آن را از روی سینه خود برداشته اید، بنابراین واقعاً این بیان به نوعی مربوط به

feeling of having something yes were you decide weight heavy on your chest

احساس داشتن چیزی است بله اگر تصمیم گرفتید وزن سنگینی روی سینه خود داشته

when you get stressed you have this very tight very uncomfortable feeling in your

باشید وقتی استرس دارید این احساس بسیار تنگ و بسیار ناراحت کننده را در قفسه سینه خود دارید.

chest so to get it off your chest I think it refers to the feeling of

بنابراین برای اینکه آن را از روی سینه خود بردارید، فکر می کنم به احساس

getting rid of the stress and the worry I think so

خلاص شدن از استرس و نگرانی اشاره دارد، من فکر می کنم

exactly we had a slight problem earlier so we are going to overrun there are two

دقیقاً ما قبلاً یک مشکل جزئی داشتیم بنابراین می خواهیم از دو

parts to today's live stream because we had a slight problem in the first hour

قسمت پخش زنده امروز عبور کنیم زیرا ما داشتیم یک مشکل جزئی در ساعت اول،

so we have 20 minutes of the first hour and as you can see one hour and 40

بنابراین ما 20 دقیقه از ساعت اول داریم و همانطور که می بینید یک ساعت و 40

minutes of the second hour so we will carry on a little bit longer we will

دقیقه از ساعت دوم، بنابراین کمی بیشتر ادامه خواهیم داد،

have one more of mr. Steeves body part idioms which one should we have I've got

یک ساعت دیگر از آقای. اصطلاحات اعضای بدن استیوز که باید داشته باشیم من در

about five here for this one pick a good one

اینجا حدود پنج مورد را برای این یکی انتخاب کرده ام. یکی خوب را انتخاب

keep your chin up keep your chin up you say this to someone in a difficult

کنید چانه خود را بالا نگه دارید این را به کسی بگویید که در موقعیت دشواری

situation to help them to feel or to be brave keep your chin up for example I

قرار دارد تا به او کمک کنید احساس کند یا شجاع بماند به عنوان مثال،

know your worries about your first day in the new job but don't worry it'll be

من نگرانی های شما را در مورد اولین روز کار جدیدتان می دانم، اما نگران نباشید درست می شود،

okay just keep your chin up be brave keep your chin up you know no

فقط چانه خود را بالا نگه دارید، شجاع باشید، چانه خود را بالا نگه دارید، می دانید

matter what's happening you just carry on it's just a phrase that you use to

مهم نیست چه اتفاقی می افتد، فقط به آن ادامه دهید. عبارتی که برای مردم به کار می برید برای

people isn't it to make them feel better keep your chin up and it just encourages

این نیست که آنها احساس بهتری داشته باشند چانه خود را بالا نگه دارید و فقط

them to be brave that's it yeah persevere don't give up keep your chin

آنها را تشویق می کند که شجاع باشند، همین است که بله استقامت نکنید تسلیم نشو چانه خود را بالا نگه دارید

up be brave yes face the problem directly keep your

شجاع باشید بله با مشکل روبرو شوید مستقیماً خود را حفظ کنید

chin up don't become disheartened don't lose heart back hips keep your chin up

ناامید نشو قلبت را از دست نده پشت باسن چانه خود را بالا نگه دار

that's what I've done today I've kept my chin up because we had some technical

این کاری است که من امروز انجام دادم من چانه ام را بالا نگه داشته ام زیرا قبلاً مشکلات فنی داشتیم

difficulties earlier everything went wrong thank you very much once again to

همه چیز خراب شد یک بار دیگر از

British Telecom for disconnecting my livestream earlier and don't forget

انگلیسی ها بسیار متشکرم مخابرات برای قطع اتصال زنده من زودتر و فراموش نکنید

there are two parts to today's livestream in fact I think people are

که وجود دارد دو قسمت از پخش زنده امروز است در واقع فکر می کنم مردم

already watching the first part how because I'm getting messages now

قبلاً قسمت اول را تماشا می کنند چرا که من اکنون پیام

coming through from people watching the first part so there are two parts and

هایی از افرادی که قسمت اول را تماشا می کنند دریافت می کنم بنابراین دو قسمت وجود دارد و

don't forget later on you will also have captions and subtitles will be available

فراموش نکنید که بعداً زیرنویس نیز خواهید داشت. و زیرنویس‌ها بعداً در دسترس خواهند بود

later and don't forget you can press this little symbol this little sign here

و فراموش نکنید که می‌توانید این علامت کوچک، این علامت کوچک را اینجا

underneath the video and that will give you the subtitles if you are watching

زیر ویدیو فشار دهید و زیرنویس‌ها را در اختیار شما قرار می‌دهد، اگر در حال تماشای

this on the repeat mystery idioms were going to give you the answers to the

این مطلب در اصطلاحات رمز و راز تکراری هستید، به شما پاسخ می‌دهد.

mystery idioms mr. steve is going to hang around like a bad smell thank you

اصطلاحات رمزآلود mr. استیو قرار است مانند بوی بدی بچرخد، متشکرم،

so here we go today's mystery idioms so here is the first one and now we will

بنابراین در اینجا به اصطلاحات اسرارآمیز امروز می پردازیم، بنابراین اینجا اولین مورد است و اکنون پاسخ را

reveal the answer

نشان خواهیم داد

chain reaction is the answer to that one so now you can see that the chain is

واکنش زنجیره ای پاسخ به آن یکی است، بنابراین اکنون می توانید ببینید که زنجیره در حال

reacting so that is the picture and the phrase is chain reaction the meaning one

واکنش است. بنابراین این تصویر است و عبارت واکنش زنجیره ای است به این معنی که یک

event that leads to a sequence of other events taking place the product of one

رویداد که منجر به وقوع یک توالی از رویدادهای دیگر می شود حاصلضرب یک

reaction leads to others taking place there is a chain reaction and the second

واکنش منجر به وقوع واکنش های دیگر می شود، یک واکنش زنجیره ای است و

one I thought this was quite a good one actually I it took me a long time to

دومی فکر می کردم این کاملاً یک اتفاق است. خوب در واقع من زمان زیادی را صرف کردم تا

create this so here is the second mystery idiom and the answer is coming

این را ایجاد کنم، بنابراین اینجا دومین اصطلاح رازآلود است و پاسخ در حال آمدن

right now yes make a pig's ear make a pig's ear the meaning to do a very bad

است بله گوش خوک ساختن گوش خوک به معنای انجام کار بسیار بد

job of something to make or produce something in a careless way is to mess

از چیزی برای ساختن یا تولید کردن است. چیزی به روشی بی احتیاطی این است که چیزی را به هم ریخته

something up you make a pig's ear of something so there they are today's

، شما گوش خوک را از چیزی در می آورید، بنابراین آنها

mystery idiom answers and that is just about all we have time for it is now

پاسخ های اصطلاح مرموز امروزی هستند و این تقریباً تمام وقت ماست که

coming up to ten past four we have had a slight problem today with the stream we

اکنون تا ساعت چهار و ده گذشته است، ما یک مشکل جزئی داشته ایم. امروز با جریان w

had a slight interruption didn't we Steve we did I wasn't here at the time

من یک وقفه جزئی داشتم، استیو ما این کار را نکردیم، من در آن زمان اینجا نبودم،

but yes you came running out all out of sorts I was out of saw hours so I was

اما بله، همه چیز تمام شد.

panicking slightly I was bit worried in fact I thought I thought Steve had done

فکر کرد استیو کاری کرده است

something to disconnect me and I said to you keep your chin up it'll all be

که ارتباطم را قطع کند و من به تو گفتم چانه ات را بالا نگه دار، همه

alright you're not in over your head what does that mean in over your head

چیز درست می شود تو بالای سرت نیستی چه معنایی در بالای سرت

that means you you take on a task that you can't handle but you handled it

دارد یعنی تو کاری را انجام می دهی که می توانی نمی توانم اما شما آن را به زیبایی اداره کردید

beautifully mr. Duncan in over your head I've been asked to do a presentation at

آقای. دانکن در بالای سر شما از من خواسته شده است که یک ارائه در محل کار انجام دهم،

work oh but it's I'm in over my head or it's too

اوه، اما من در بالای سرم هستم یا خیلی

difficult I can't do it so something that you are incapable of doing or

سخت است، من نمی توانم آن را انجام دهم، بنابراین کاری که شما قادر به انجام آن نیستید یا

something that is out of your your realm out of your depth your ability your

کاری که خارج از آن است قلمرو خود را خارج از عمق توانایی شما

ability you might be able to do it once you get more training but at the moment

توانایی شما ممکن است قادر به انجام آن زمانی که شما آموزش بیشتر اما در حال حاضر

you're a bit in over your head but mr. Duncan is not in over his head

شما کمی بیش از سر خود را، اما آقای. دانکن

when it comes to sorting out technical difficulties I thought I handled the

در مورد حل کردن مشکلات فنی فکر نمی‌کند من فکر می‌کنم

problem very well and by the way your mother is learning how to use an iPad is

مشکل را خیلی خوب حل کرده‌ام و از طرفی مادر شما در حال یادگیری نحوه استفاده از آی‌پد است،

that true I'm not going to comment on that but it's true there isn't it

درست است که من در مورد آن نظری نمی‌دهم، اما این درست است. درست است،

she's got an iPad I'd say if it's true or not she let's put it this way

او یک آیپد دارد، می‌توانم بگویم اگر درست است یا نه، بیایید آن را این‌طور بیان کنیم،

somebody bought her an iPad for Christmas it wasn't me

کسی برای کریسمس برایش آی‌پد خرید، من نبودم،

she's got it in her house whether she's using it or not I don't know now I've

او آن را در خانه‌اش گرفته، چه از آن استفاده کند یا نه. نمی دانم الان

heard that your mother sends messages to your sister so I think maybe your mother

شنیده ام که مادرت برای خواهرت پیام می فرستد، بنابراین فکر می کنم شاید مادرت

is watching it but sometimes do you know that your mum watches us on her iPad why

دارد آن را تماشا می کند، اما گاهی اوقات می دانی که مادرت ما را با آی پدش تماشا می کند که چرا

I'm gonna be careful what we say secretly so we better be careful what

من مواظب حرف هایمان باشم. بنابراین بهتر است مراقب باشیم که چه

we're saying just in case mr. Steve's mother is watching right now we we

می گوییم فقط در مورد آقای. مادر استیو در حال حاضر تماشا می کند ما

really better be careful because I'm going soon because when Steve goes home

واقعاً بهتر است مراقب باشیم زیرا من به زودی می روم زیرا وقتی استیو به خانه برود

to see his mum he will get his hand slapped I would get it in the neck you

تا مادرش را ببیند دستش را می زند من آن را به گردن شما می

and maybe even a slapped bottom I'll get it in that no I'm a bit too old for that

اندازم و حتی ممکن است یک سیلی به پایین بدن شما بزنم. دریافت آن در آن است که نه من برای کسی

whose get it in the neck I'll get it in the neck get it in the neck that's

که آن را به گردن می اندازم خیلی پیر هستم آن را در گردن می گیرم آن را در گردن می گیرم این

another expression to do with the body it is what does it mean it means that

تعبیر دیگری است که در مورد بدن انجام می شود این یعنی چه

you'll be punished for for saying something bad or doing something bad I

شما به خاطر گفتن چیز بد یا انجام کار بد تنبیه خواهید شد.

think it mainly refers to somebody giving giving you a verbal telling off

فکر می کنم بیشتر به این اشاره دارد که کسی به شما گفتن شفاهی می دهد

yes they punish you by shouting at you or by being angry with you yeah so you

بله آنها شما را با فریاد زدن یا عصبانی شدن با

receive someone else's anger you get it in the neck I like it so that said it's

شما تنبیه می کنند. آن را در گردن بگیرید من آن را دوست دارم به طوری که گفت

time to we are now coming towards the end we've

زمان آن است که ما اکنون به پایان می رسیم

done a slightly longer version for this part because we had a technical problem

ما یک نسخه کمی طولانی تر برای این قسمت انجام دادیم زیرا قبلاً مشکل فنی داشتیم

earlier compensation everything wrong nation but I must admit I handled it

جبران همه چیز اشتباه ملت است اما باید اعتراف کنم که با آن کار کردم

very well you weren't in over your head and you kept your chin up I thought I

خیلی خوب تو بالای سرت نبودی و چانه ات را نگه داشتی بالا من فکر می کردم که من واقعاً

handled the situation very well indeed so thanks for watching we will be here

وضعیت را خیلی خوب مدیریت کردم، بنابراین از تماشای شما متشکرم

next week we're back next week hopefully there won't be any problems with the

هفته آینده اینجا خواهیم بود، هفته آینده برمی گردیم امیدوارم هیچ مشکلی در اینترنت وجود نداشته باشد

Internet thank you very much for your lovely

بسیار ممنون از نظرات دوست داشتنی و دوست داشتنی شما.

lovely comments let's have a quick look at the live chat before we disappear

قبل از اینکه ناپدید شویم به چت زنده نگاه کنید

thank you very much - Jo Dao and winner said ute Belarus year and also Julie

بسیار متشکرم - جو دائو و برنده گفت ute Belarus year و همچنین جولی

psycho I read ass Olga thank you very much for

روانی.

your lovely lovely messages thank you very much - grammar nazi' is that really

your name really really okay then grammar or grandma no grammar Oh grammar

نام واقعاً خیلی خوب است، پس گرامر یا مادربزرگ بدون گرامر اوه گرامر

nazi' oh I like that yes that loans you being very strict about about your

نازی، آه من دوست دارم که بله، این به شما وام می دهد که در مورد گرامر جدید انگلیسی خود بسیار سخت گیری کنید،

English new grammar quite a good name I think I think we'll move on from that

نام بسیار خوبی است، فکر می کنم فکر می کنم از آن

one Jamelia is going now christina and also luciano thank you very much for

چیزی که جملیا می رود ادامه دهیم. حالا کریستینا و همچنین لوسیانو از شما بسیار متشکرم که

watching us today bye it's been a very interesting two hours not least of all

امروز ما را تماشا کردید خداحافظ، دو ساعت بسیار جالب بود، مهمتر از همه

because the internet was cut off what are you doing Rudy on there we go

چون اینترنت قطع شده بود

Wow mr. Steve you look like a Jedi Knight hey is this my lightsaber I'm not

. استیو تو شبیه یک شوالیه جدی هستی هی این شمشیر نوری من است، من

sure what was that was that your impression of a lightsaber oh no I don't

مطمئن نیستم که تصور شما از یک شمشیر نوری چه بود، اوه نه،

know I I'm not very good at impressions Shh

من نمی دانم، من در برداشت ها خیلی خوب نیستم

we are going now see you next week and of a bye sorry well that when I finish

، حالا می رویم شما را می بینیم هفته آینده و خداحافظی خوب متاسفم که وقتی کارم تموم شد

you can say goodbye and of course I get it in the neck afterwards from mr.

می تونی خداحافظی کنی و البته بعد از اون از آقا می گیرم.

Duncan you certainly will I will see you next week thanks for watching thank you

دانکن حتما هفته آینده می بینمت ممنون که تماشا کردی خیلی ممنون از اینکه

very much for watching thanks for bearing with me as well because we did

با من همراهی کردی چون

have some problems some technical problems I will see you next week it's

مشکلات فنی داشتیم هفته آینده می بینمت،

time to go time to say goodbye thanks Steve

وقت رفتن به خداحافظی است با تشکر استیو

Thank You mr. Duncan see you next week bye

متشکرم آقای دانکن هفته آینده می بینمت

that's mr. Steve he has gone he has left the building already

خداحافظ آقای. استیو او رفته است او ساختمان را ترک کرده است

he's just climbed out of the window no you're not mr. Steve said I'm still here

و همین الان از پنجره بیرون رفته است نه شما آقای نیستید. استیو گفت من هنوز اینجا هستم

but he isn't because I've turned his microphone off see you soon thank you

اما او نیست چون میکروفونش را خاموش کرده‌ام به زودی می‌بینمت خیلی ممنون که

very much for watching and of course you know what's coming next until next week

تماشا کردی و البته می‌دانی چه اتفاقی می‌افتد تا هفته

yes I will be back next Sunday from 2 p.m. UK time you know what's coming next

آینده بله، یکشنبه آینده از ساعت 2 بعد از ظهر برمی‌گردم. وقت انگلستان شما می دانید که در آینده چه خواهد شد

of course you do...

، البته که انجام می دهید...

ta ta for now 8-)

تا الان 8-)