What is a Moral Dilemma? ➡ English Addict 🔴Live stream - Tuesday 31st October 2023

It is a bright and sunny day here in England.

اینجا در انگلستان یک روز روشن و آفتابی است.

I hope you are having a good day where you are.

امیدوارم در جایی که هستید روز خوبی را سپری کرده باشید.

I hope the sun is shining down on you as well.

امیدوارم خورشید به شما هم بتابد.

We are here together.

ما اینجا با هم هستیم.

It is Tuesday and I thought it would be a lovely idea

سه‌شنبه است و فکر می‌کردم این ایده خوبی است که

to spend some time together

مدتی را با هم بگذرانیم،

Oh there you are.

اوه تو هستی.

So nice to see you here today.

خیلی خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Very nice, in fact. Hi, everybody. This is Mr.

در واقع خیلی خوبه سلام به همه. این آقای

Duncan in England.

دانکن در انگلیس است.

How are you today?

امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم. آیا

Are you happy?

شما خوشحال هستید؟

I hope you are feeling good today.

امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

It is a bright day, I have to say.

روز روشنی است، باید بگویم.

Yesterday we had terrible weather.

دیروز هوای بدی داشتیم.

All sorts of chaos going on here today.

همه نوع هرج و مرج امروز اینجا در جریان است.

Completely the opposite.

کاملا برعکس.

You might say that it is a complete contrast

شاید بگویید که کاملاً در تضاد

to yesterday's weather, which was awful.

با هوای دیروز است که افتضاح بود.

I wasn't here yesterday.

من دیروز اینجا نبودم

Quite a few things to do.

چند کار برای انجام دادن.

And unfortunately, I was not with you live.

و متأسفانه من زنده با شما نبودم.

But I am with you today.

اما من امروز با شما هستم.

Of course, today is

البته امروز

Halloween.

هالووین است.

Will you be going out later to scare your neighbours?

آیا بعداً برای ترساندن همسایگان خود بیرون می روید؟

Well, I will be.

خوب، من خواهم بود.

But then again, I do every day when you think about it.

اما باز هم، هر روز وقتی به آن فکر می کنید، این کار را انجام می دهم.

My name is Duncan.

اسم من دانکن است.

Mr. Duncan, if you don't mind.

آقای دانکن، اگر اشکالی ندارد.

Although you can call me anything you want to be honest.

هر چند صادقانه بگویم می توانید هر چیزی که می خواهید با من تماس بگیرید.

And I talk about the English language.

و من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

I love English so much.

من انگلیسی را خیلی دوست دارم.

You might say that I am an English addict,

ممکن است بگویید که من یک معتاد انگلیسی هستم

and maybe that is the reason why you are here today to join me live.

و شاید به همین دلیل است که امروز اینجا هستید تا به صورت زنده به من بپیوندید.

Also, of course, today is the anniversary of my YouTube channel

همچنین، البته، امروز سالگرد ایجاد کانال یوتیوب من

being created way back in 2006.

در سال 2006 است.

Such a long time ago when I was still living in China.

خیلی وقت پیش، زمانی که من هنوز در چین زندگی می کردم.

But no, we are here now and we are live.

اما نه، ما الان اینجا هستیم و زنده هستیم.

Everything looking lovely today.

امروز همه چیز زیبا به نظر می رسد

You can see that this is actually the view from my window, but a lot of people don't realise that.

می توانید ببینید که این در واقع نمای پنجره من است، اما بسیاری از مردم متوجه این موضوع نیستند.

But this is looking outside at the moment.

اما این در حال حاضر به بیرون نگاه می کند.

So you can see everything is looking green, but already

بنابراین می توانید ببینید که همه چیز سبز به نظر می رسد، اما در حال حاضر

some of the trees you can see there,

برخی از درختان را می توانید در آنجا ببینید،

some of the trees have already started

برخی از درختان با

to turn as autumn approaches

نزدیک شدن به پاییز شروع به چرخیدن کرده اند

and now we are having very cold nights.

و اکنون شب های بسیار سردی را سپری می کنیم.

It's getting very chilly at night.

شب خیلی سرد میشه

So many of these trees, well,

بسیاری از این درختان، خوب،

maybe not some of them because they are evergreens.

شاید برخی از آنها نباشند زیرا همیشه سبز هستند.

They never, ever lose their leaves, but some of them will.

آنها هرگز، هرگز برگ های خود را از دست نمی دهند، اما برخی از آنها خواهند رفت.

And because the weather is now turning cold at night,

و از آنجایی که هوا اکنون در شب سرد می شود،

they will all start to lose their leaves

همه آنها

over the next three or four weeks

طی سه یا چهار هفته آینده

as we head towards November.

که به سمت نوامبر پیش می رویم شروع به از دست دادن برگ های خود می کنند.

I can't believe it.

من نمی توانم آن را باور کنم.

We are just 24 hours away from November,

فقط 24 ساعت با نوامبر فاصله داریم،

this time tomorrow, a new month.

این بار فردا، یک ماه جدید.

And it will feel

و به نظر می رسد

as if we are approaching the end of the year.

که به پایان سال نزدیک می شویم. آیا

Are you looking forward to it?

شما مشتاقانه منتظر آن هستید؟ آیا سال

Has 2023 been a good year for you?

2023 سال خوبی برای شما بوده است؟

For my own personal experience, you will of course know that this year

برای تجربه شخصی من، مطمئناً می دانید که امسال

has been a terrible year.

سال وحشتناکی بوده است.

Some tragedy in my own personal life and it's not been very good.

یک فاجعه در زندگی شخصی خودم و خیلی خوب نبود.

I will be honest.

من صادق خواهم بود.

So I'm quite looking forward to seeing 2024,

بنابراین، اگر با شما صادق باشم، بسیار مشتاق دیدن سال 2024 هستم

if I was honest with you.

.

Besides that,

علاوه بر این،

hopefully next year we are getting super fast

امیدوارم سال آینده ما اتصال اینترنت فوق العاده سریع دریافت کنیم

Internet connection, so I will be very pleased about that as well.

، بنابراین من نیز از این بابت بسیار خوشحال خواهم شد.

You can join me on the live chat

شما می‌توانید در چت زنده به من بپیوندید،

we have Vitus and Beatrice

ما ویتوس و بئاتریس را

coming up on my screen at the same time.

همزمان روی صفحه نمایش من می‌آیند.

So congratulations to you.

پس به شما تبریک می گویم.

Yes, I agree.

بله موافقم.

The weather is looking lovely today.

امروز هوا خیلی خوبه

We are having the most amazing weather.

ما شگفت انگیزترین آب و هوا را داریم.

It is strange, actually, during autumn

عجیب است، در واقع، در طول پاییز

you can have some really nice weather.

می توانید آب و هوای بسیار خوبی داشته باشید. حال و

It has its own special atmosphere.

هوای خاص خودش را دارد.

Certain days during particular seasons

روزهای خاصی در فصول خاص

have have their own magical feeling.

حس جادویی خود را دارند.

And I have to say, when the sun comes out during the autumn season,

و باید بگویم، وقتی خورشید در فصل پاییز بیرون می‌آید،

it is quite magical and quite often

کاملاً جادویی است و اغلب اوقات

also in the morning you will have a lovely mist as well.

صبح نیز یک مه دوست‌داشتنی خواهید داشت.

Very nice.

بسیار خوب.

One of the beautiful things about living in the countryside

یکی از چیزهای زیبای زندگی در روستا این

is that you can enjoy all of those things.

است که می توانید از همه این چیزها لذت ببرید.

Hello to Claudia.

سلام به کلودیا

Hello, Claudia.

سلام، کلودیا.

I hope everything is okay with you today.

امیدوارم امروز همه چیز با شما خوب باشد.

And also my roots.

و همچنین ریشه های من.

We have Who else is here?

ما داریم کی دیگه اینجاست؟

Palmira is here today.

پالمیرا امروز اینجاست.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

And yes, we are celebrating 17 years on YouTube.

و بله، ما در یوتیوب 17 سالگی را جشن می گیریم.

I was with you on Sunday.

یکشنبه با شما بودم

So Sunday last Sunday

بنابراین یکشنبه گذشته

we were celebrating the anniversary.

ما سالگرد را جشن می گرفتیم.

But today is the actual official day

اما امروز روز رسمی واقعی است

when all of this started, when my YouTube channel was born.

که همه اینها شروع شد، زمانی که کانال یوتیوب من متولد شد.

It does look very green outside.

بیرون خیلی سبز به نظر می رسد.

And that's because it is so many of the trees

و این به این دلیل است که امروزه بسیاری از درختان

are looking rather splendid today.

نسبتاً باشکوه به نظر می رسند.

We are also having a lot of sunshine, which makes a difference.

ما همچنین آفتاب زیادی داریم که تفاوت ایجاد می کند.

There's nothing worse than a grey day or a wet day.

هیچ چیز بدتر از یک روز خاکستری یا یک روز مرطوب نیست.

Yesterday was both of those things.

دیروز هر دوی اینها بود.

We had a lot of rain, a lot of grey sky, but today is the opposite.

ما باران زیادی داشتیم، آسمان خاکستری زیادی داشتیم، اما امروز برعکس است.

we also have Louis Lewis mendez

همچنین لوئیس لوئیس مندز

is here today.

امروز اینجاست.

Hello, Louis. Nice to see you here as well.

سلام، لویی. خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Sandra is here helping me

ساندرا اینجاست و به من کمک می کند تا

celebrate my 17th year.

17 سالگی ام را جشن بگیرم.

It's nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Hello, Lambert.

سلام لامبرت

Lambert.

لامبرت

Bah bah bah bah.

باه به باه.

Hello.

You are an amazing teacher and speaker.

سلام.

شما معلم و سخنران شگفت انگیزی هستید.

Thank you very much. That's very kind of you to say.

بسیار از شما متشکرم. این خیلی لطف شماست که می گویید.

I've had plenty of practice, you see, doing this

من تمرین زیادی داشته ام، می بینید، این کار را انجام می دهم

because I've been here doing this for 17 years.

زیرا 17 سال است که اینجا هستم و این کار را انجام می دهم.

So I'm really wishing that I'm getting this right.

بنابراین من واقعاً آرزو می کنم که این را درست انجام دهم.

I hope I am doing a good job just for you.

امیدوارم فقط برای شما کار خوبی انجام داده باشم.

I really do.

من حتما انجام میدم.

Sandra Gonzalez We have Sandra here as well.

ساندرا گونزالس ما اینجا هم ساندرا داریم.

Mr. Duncan, you you once explained

آقای دانکن، شما زمانی

the difference between mist and fog.

تفاوت مه و مه را توضیح دادید.

Yes, there is a difference.

بله یک تفاوت وجود دارد.

Mist normally rolls or comes from the ground

مه معمولاً غلت می خورد یا از زمین می آید

fog normally hangs in the air.

مه معمولاً در هوا معلق است.

So we often see mist rolling over the hills or over the trees.

بنابراین ما اغلب می بینیم که غبار بر روی تپه ها یا درختان می چرخد.

So it quite often occurs when the temperature changes

بنابراین اغلب زمانی اتفاق می افتد که دما

very quickly, maybe from cold to warm.

خیلی سریع تغییر می کند، شاید از سرد به گرم.

And you often find that you get a lot of mist.

و اغلب متوجه می شوید که مه زیادی به شما وارد می شود.

Quite often in the morning you will find

اغلب در صبح متوجه خواهید شد که

there is a lot of mist in the morning.

صبح ها غبار زیادی وجود دارد.

I don't know about this morning because I was fast asleep,

من در مورد امروز صبح اطلاعی ندارم زیرا به شدت به خواب رفته بودم،

so I'm not sure if we had any mist this morning

بنابراین مطمئن نیستم که امروز صبح مه آلود شده بود یا خیر

because I was still fast asleep having my lovely dreams.

زیرا من هنوز در خواب عمیق بودم و رویاهای دوست داشتنی خود را می دیدم.

Hello, Mega, mega Kakar.

سلام، مگا، مگا کاکار.

I hope I pronounce your name right.

امیدوارم اسمت رو درست تلفظ کنم

Sometimes I don't.

گاهی اوقات من این کار را نمی کنم.

Sometimes I mispronounce your names.

گاهی اوقات نام شما را اشتباه تلفظ می کنم.

And I'm sure sometimes as you mispronounce my name as well.

و من مطمئن هستم که گاهی اوقات که شما نام من را اشتباه تلفظ می کنید.

Today we are looking at an interesting subject.

امروز به یک موضوع جالب توجه می کنیم.

By the way.

راستی.

My live stream will be short, so it won't be 2 hours.

پخش زنده من کوتاه خواهد بود، بنابراین 2 ساعت نخواهد بود.

It won't even be one hour.

حتی یک ساعت هم نمی شود.

So please stay with me. Don't go away.

پس لطفا با من بمان. نرو

Because we have an interesting subject to look at today.

چون امروز موضوع جالبی برای بررسی داریم.

We are looking at moral dilemmas.

ما به دوراهی های اخلاقی نگاه می کنیم.

When we look at moral dilemmas,

وقتی به دوراهی‌های اخلاقی نگاه می‌کنیم،

we are talking about a difficult situation or maybe a choice

در مورد یک موقعیت دشوار یا شاید انتخابی صحبت می‌کنیم

that has to be made that might be seen as difficult.

که ممکن است دشوار تلقی شود.

Maybe you have to make a choice between two things,

شاید مجبور باشید بین دو چیز یکی را انتخاب کنید،

But whatever the choice is,

اما انتخاب هر چه که باشد

there might be a negative result.

ممکن است نتیجه منفی داشته باشد.

So sometimes it is necessary in life

بنابراین گاهی در زندگی

to make a moral judgement.

قضاوت اخلاقی لازم است.

I suppose the one thing that I often think about

فکر می‌کنم

when we talk about moral dilemmas or moral judgements

وقتی درباره معضلات اخلاقی یا قضاوت‌های اخلاقی صحبت می‌کنیم، اغلب به آن فکر می‌کنم،

is in medicine.

پزشکی است.

Quite often you have to make a choice.

اغلب اوقات شما باید انتخاب کنید.

Maybe you have to perform a certain type of operation

شاید مجبور باشید نوع خاصی از عمل

or surgery on someone,

یا جراحی را روی فردی انجام دهید،

but it might also be dangerous.

اما ممکن است خطرناک باشد.

It might harm that person, it might even kill them.

ممکن است به آن شخص آسیب برساند، حتی ممکن است او را بکشد.

They might die during the surgery.

ممکن است در حین جراحی بمیرند.

So I think in medicine we often look at dilemmas,

بنابراین من فکر می کنم در پزشکی ما اغلب به دوراهی ها،

difficulties, a hard choice that has to be made.

مشکلات، انتخاب سختی که باید انجام شود نگاه می کنیم.

And sometimes it is it is negative.

و گاهی اوقات منفی است.

Whatever you do, there will be some type of negative result

هر کاری که انجام دهید، نوعی معضل نتیجه منفی وجود خواهد داشت

dilemma, moral dilemma.

، دوراهی اخلاقی.

You might say that at the moment around the world

ممکن است بگویید که در حال حاضر در سراسر جهان

there are many moral dilemmas

معضلات اخلاقی زیادی در حال

taking place.

وقوع است.

thank you.

I really love you.

متشکرم.

من واقعا تو را دوست دارم.

Greetings from Mauritania or Moree.

درود از موریتانی یا موری.

Mauritania. Mauritania.

موریتانی موریتانی

I'm going to say Mauritania.

من می خواهم بگویم موریتانی.

I hope I'm pronouncing that correctly

امیدوارم درست تلفظ کرده باشم

or else I am definitely in trouble.

وگرنه قطعا مشکل دارم.

Hello, 2 minutes. Hello, mate.

سلام 2 دقیقه سلام رفیق.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

It is unusual being here on Tuesday because I'm normally

این غیرعادی است که سه شنبه اینجا باشم زیرا من معمولاً

with you every Sunday.

هر یکشنبه با شما هستم.

So normally, normally I'm here

بنابراین به طور معمول، به طور معمول من

every Sunday from 2 p.m.

هر یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر اینجا هستم. به

UK time.

وقت انگلستان

Shall I put that on.

آن را بپوشم

I'm going to put that on the screen for you.

من می خواهم آن را برای شما روی صفحه نمایش بگذارم.

There it is. That's easy.

ایناهاش. آسان است.

Hopefully you will join me on Sunday as well.

امیدوارم یکشنبه هم به من بپیوندید.

I am with you live every Sunday from 2 p.m.

من با شما هستم زنده هر یکشنبه از ساعت 14. به

UK time.

وقت انگلستان

So just find out what the time difference is

پس فقط دریابید که تفاوت زمانی

between where you are and where I am.

بین جایی که شما هستید و من کجا هستم چقدر است.

So I'm in England and you can join me at 2 p.m.

بنابراین من در انگلیس هستم و شما می توانید ساعت 2 بعد از ظهر به من بپیوندید.

UK time every Sunday.

هر یکشنبه به وقت انگلستان خیلی

It's great to see you here. By the way,

خوب است که شما را اینجا می بینم. به هر حال،

who else is here on the live chat?

چه کسی دیگری اینجا در چت زنده است؟

I don't want to forget anyone because I always do.

من نمی خواهم کسی را فراموش کنم زیرا همیشه فراموش می کنم.

I always forget someone and then I feel

من همیشه یک نفر را فراموش می کنم و بعد از آن

very guilty afterwards.

خیلی احساس گناه می کنم.

Moral dilemmas.

دوراهی های اخلاقی

We talk about a situation

ما در مورد موقعیتی صحبت می کنیم

where we have to make some sort of choice, a moral dilemma.

که در آن باید نوعی انتخاب داشته باشیم، یک معضل اخلاقی. می

I know in the past I've I've faced dilemmas.

دانم که در گذشته با دوراهی هایی روبرو بوده ام.

I'm not sure if they are moral dilemmas or moral

مطمئن نیستم که این دوراهی‌های اخلاقی هستند یا

difficulties, but certainly in the past

مشکلات اخلاقی، اما مطمئناً در گذشته مجبور

I have had to make difficult choices,

بوده‌ام انتخاب‌های دشواری داشته باشم،

some things that may have a negative result,

برخی چیزها که ممکن است نتیجه منفی داشته باشند،

some things that I've had to choose or make a decision on,

برخی چیزهایی که مجبور به انتخاب یا تصمیم گیری در مورد آنها شده‌ام. ،

and maybe, maybe there is a party taking place.

و شاید، شاید مهمانی در حال برگزاری باشد.

So it's not a very serious thing,

بنابراین این یک چیز خیلی جدی نیست،

but you have to make a choice.

اما شما باید انتخاب کنید.

Maybe you have promised your friend

شاید به دوستتان قول داده اید

that you will go to see them and maybe they live in a different part of the country.

که به دیدن آنها بروید و شاید آنها در نقطه دیگری از کشور زندگی می کنند.

But on the same day it is also your best friend's birthday.

اما در همان روز تولد بهترین دوست شما نیز هست.

So what do you do?

پس چیکار میکنی؟

Do you go to your friend who lives far away

آیا به سراغ دوست خود که دور زندگی می کند می روید

or do you go to your other friend's party?

یا به مهمانی دوست دیگرتان می روید؟

You have to make a decision.

شما باید تصمیم بگیرید.

So I suppose I suppose that's not really a moral dilemma, but

بنابراین فکر می‌کنم این واقعاً یک معضل اخلاقی نیست، اما

it is still a difficult decision that you have to make

هنوز تصمیم دشواری است که باید بگیرید

because whatever you do, you will let someone down.

زیرا هر کاری که انجام دهید، کسی را ناامید خواهید کرد.

So if you go to the party, your friend who lives far away

بنابراین اگر به مهمانی بروید، دوست شما که دور زندگی می کند

will be disappointed.

ناامید می شود.

But if you go to see your friend who lives far away,

اما اگر به دیدن دوستتان که در دور زندگی می کند بروید،

you are going to disappoint your friend who invited you to the party.

دوستتان را که شما را به مهمانی دعوت کرده ناامید خواهید کرد.

So sometimes it is necessary

بنابراین گاهی لازم است

to make a choice or to make a decision

یک انتخاب یا تصمیمی اتخاذ کرد

that might cause upset,

که ممکن است باعث ناراحتی،

harm or sadness to another person.

آسیب یا ناراحتی فرد دیگری شود.

What is the weather like?

هوا چطوره؟

It's not too bad, even though it is getting cool

خیلی هم بد نیست با اینکه الان داره خنک میشه

right now, the temperature is slowly dropping.

دما کم کم داره پایین میاد.

We are heading into autumn.

به پاییز می رویم

It is, of course, November the first.

البته اول نوامبر است.

Tomorrow.

فردا.

And that always means that the weather

و این همیشه به این معنی است که هوا

will start to get colder, especially at night.

به خصوص در شب سردتر می شود.

All already

همه در حال حاضر

I have my electric blanket.

من پتوی برقی خود را دارم.

I don't know about you, so maybe you don't live in a place that gets very cold at night.

من شما را نمی دانم، پس شاید در جایی زندگی نمی کنید که شب ها خیلی سرد می شود.

But we do here. It gets very cold.

اما ما اینجا انجام می دهیم. خیلی سرد میشه

So we often put something on our bed, something that you connect to the electricity

بنابراین ما اغلب چیزی را روی تخت خود می گذاریم، چیزی که شما به برق وصل می کنید

and it heats your bed up.

و تخت شما را گرم می کند.

Do you have an electric blanket?

آیا پتوی برقی دارید؟

Do you have something that you put in bed that heats up?

آیا چیزی دارید که در رختخواب می گذارید که گرم شود؟

Because I do,

چون این کار را می کنم،

especially my feet.

مخصوصاً پاهایم.

I don't know why, but sometimes at night my feet

نمی دانم چرا، اما گاهی شب ها پاهایم

get very cold.

خیلی سرد می شود.

I always make a joke with Steve.

من همیشه با استیو شوخی می کنم.

I always say that the reason why my feet get cold is because I'm so tall

همیشه می گویم دلیل سرد شدن پاهایم این است که قد بلندی دارم

and the blood can't reach the end of my toes.

و خون به انتهای انگشتانم نمی رسد.

I sometimes say that whether it's true or not, I don't know really.

من گاهی می گویم که درست است یا نه، واقعاً نمی دانم.

Lewis thank you very much, Louis, for your kind comment.

لوئیس بسیار متشکرم، لوئیس، برای نظر محبت آمیز شما.

Mr. Duncan has got much better over time, but this is just my opinion.

آقای دانکن با گذشت زمان خیلی بهتر شده است، اما این فقط نظر من است.

Thank you.

متشکرم.

Well, I remember starting this I remember

خوب، یادم می آید که این کار را شروع کردم، به یاد دارم که

starting my YouTube channel way back in 2006.

کانال یوتیوب خود را در سال 2006 شروع کردم.

And to be honest with you, everything was new at that time.

و صادقانه بگویم، در آن زمان همه چیز جدید بود.

In 2006, everything was new.

در سال 2006 همه چیز جدید بود.

YouTube was new.

یوتیوب جدید بود

It had only been running.

فقط در حال اجرا بود.

It had only been operating for a few months.

فقط چند ماه بود که کار کرده بود.

So don't forget that way back in 2006,

بنابراین در سال 2006 فراموش نکنید،

I don't think there was any Twitter

من فکر نمی‌کنم توییتری وجود داشته باشد. فکر نمی‌کنم

that was I don't think that was Facebook in 2006.

فیس‌بوک در سال 2006

I don't think there was anything remotely like that.

باشد.

Or maybe they were around,

یا شاید آنها در اطراف بودند،

but they didn't have many people using it.

اما افراد زیادی از آن استفاده نمی کردند. به

I remember in 2006 and even before that,

یاد دارم در سال 2006 و حتی قبل از آن،

a lot of people were using MySpace.

افراد زیادی از MySpace استفاده می کردند.

Who remembers MySpace?

چه کسی MySpace را به خاطر می آورد؟

All that is really going back in time.

همه اینها واقعاً به گذشته برمی گردد.

So if you had a MySpace profile,

بنابراین، اگر یک نمایه MySpace داشتید،

then you were probably on the Internet

احتمالاً

at the same time as I was when I started my YouTube channel

همزمان با من در اینترنت بودید که در سال 2006 کانال یوتیوب خود را شروع کردم. باورم

way back on this date in 2006.

I can't believe it,

نمی‌شود

Beatrice says. Mr.

. آقای

Duncan Yes, I have an electric blanket on my bed and I love it.

دانکن بله، من یک پتوی برقی روی تختم دارم و آن را دوست دارم.

It's wonderful.

فوق العاده است.

So at least it's not just me.

پس حداقل فقط من نیستم.

But sometimes times.

اما گاهی اوقات

I don't know about you, but these modern electric blankets,

شما را نمی‌دانم، اما این پتوهای برقی مدرن، به

they allow you to actually keep the heat on all night.

شما اجازه می‌دهند که در واقع گرما را تمام شب روشن نگه دارید.

So you have a special setting and you can turn the heat down,

بنابراین شما تنظیمات خاصی دارید و می توانید حرارت را کم کنید،

but you can still keep the electric blanket turned on.

اما همچنان می توانید پتوی برقی را روشن نگه دارید.

So it still works whilst you sleep.

بنابراین هنوز در هنگام خواب کار می کند.

I don't know how safe that is, by the way.

اتفاقاً نمی دانم چقدر امن است.

I mean, what happens if you start to sweat in the bed?

منظورم این است که اگر در رختخواب شروع به عرق کردن کنید چه اتفاقی می افتد؟

As we know, electricity

همانطور که می دانیم، برق

and water do not go together very well,

و آب خیلی خوب با هم نیستند،

so I'm not sure how it works

بنابراین من مطمئن نیستم که چگونه کار می کند

and I don't want to find out.

و نمی خواهم بدانم.

And what happens if you have a wee wee in the bed?

و چه اتفاقی می‌افتد اگر در رختخواب یک نوزاد کوچک داشته باشید؟

What happens if you wet the bed

اگر تخت را خیس کنید

and your electric blanket is switched on?

و پتوی برقی شما روشن باشد چه اتفاقی می افتد؟

I don't like the sound of that, to be honest.

راستش من از صدای آن خوشم نمی آید.

Hello?

Ahmed Ahmed is here.

سلام؟

احمد احمد اینجاست.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Very nice to see you.

خیلی خوشحالم از دیدنت

We also have Jimi.

جیمی هم داریم.

That's my experience 15 years ago.

این تجربه 15 سال پیش من است.

I see.

می بینم.

15 years ago.

15 سال پیش.

I see.

می بینم.

Before the term moral dilemma was introduced, the phrase

قبل از معرفی اصطلاح معضل اخلاقی، عبارت

on the horns of dilemma

روی شاخ دوراهی

was suggested as a better personal expression.

به عنوان بیان شخصی بهتر پیشنهاد شد.

To excel yourself in an open English examination.

برای برتری در آزمون آزاد زبان انگلیسی.

I see. Okay, then. Yes.

می بینم. باشه پس آره.

I think that might be a phrase that some people use to be on the horn.

من فکر می کنم ممکن است این عبارتی باشد که برخی از افراد برای حضور در بوق استفاده می کنند.

So maybe to be

بنابراین ممکن است برای قرار گرفتن

in a difficult situation, maybe you might still come to some sort of harm

در یک موقعیت دشوار، ممکن است همچنان به نوعی آسیب برسانید

or cause harm to someone else.

یا به شخص دیگری آسیب برسانید.

So, yes. Thank you, Jimi, for that.

درنتیجه بله. از شما، جیمی، برای آن متشکرم.

There are, of course, many ways of expressing

البته راه های زیادی برای بیان

moral dilemmas, a choice

دوراهی های اخلاقی وجود دارد، انتخابی

that you have to make, a decision that you have to come to.

که باید انجام دهید، تصمیمی که باید به آن برسید.

You have to make that decision.

شما باید این تصمیم را بگیرید.

And the thing that you choose may or may not be right.

و چیزی که انتخاب می کنید ممکن است درست باشد یا نباشد.

It is a moral dilemma.

یک معضل اخلاقی است.

We will be looking at that in a few moments.

تا چند لحظه دیگر به بررسی آن خواهیم پرداخت.

hello, Arielle.

سلام، آریل

Thank you very much for your lovely, superb chat.

از گپ زیبا و عالی شما بسیار سپاسگزارم.

Thank you very much. That is very kind of you.

بسیار از شما متشکرم. نظر لطف تونه.

And don't forget, also, you can click down there on the live chat.

و فراموش نکنید، همچنین، می توانید روی چت زنده در آنجا کلیک کنید.

You can actually press the little heart as well to send me a love heart

شما در واقع می توانید قلب کوچک را نیز فشار دهید تا یک قلب عاشقانه

or maybe a little smiley face

یا شاید یک صورتک کوچک

or maybe 100% approval.

یا شاید تایید 100% برای من بفرستید.

I like that.

من آن را دوست دارم.

And of course, you can also

و البته، شما همچنین می توانید به

give me a lovely like as well.

من یک لایک دوست داشتنی نیز بدهید.

Please give me a like if you like this

لطفا اگر این کار را دوست دارید به من لایک کنید،

then please like me by doing this,

پس لطفا با این کار من را لایک کنید،

giving me one of these, if you don't mind.

اگر مشکلی ندارید، یکی از اینها را به من بدهید.

Palmira says I could not sleep

پالمیرا می گوید

with an electric blanket turned on.

با یک پتوی برقی روشن نمی توانستم بخوابم. وقتی در رختخواب بودم

I could not sleep with one of those actually working

نمی توانستم با یکی از آنهایی که واقعاً کار می کردند بخوابم

whilst I was in bed.

.

I could.

I have to be honest with you.

من می توانستم.

من باید با شما صادق باشم.

If there is one thing I hate.

اگر از یک چیز متنفرم.

If there is one thing I dislike, it's being cold.

اگر چیزی وجود داشته باشد که من دوست ندارم، آن سرد بودن است.

I think if I have the choice between being hot

فکر می کنم اگر بین گرم یا سرد بودن انتخاب کنم،

or cold, I would always choose being hot.

همیشه گرم بودن را انتخاب می کنم.

I don't like being cold, to be honest.

صادقانه بگویم سرد بودن را دوست ندارم.

Thank you once again, Will.

یک بار دیگر از شما متشکرم، ویل.

You have been very generous this month.

شما در این ماه بسیار سخاوتمند بوده اید.

I think this must be maybe the fifth or sixth

فکر می کنم این شاید پنجمین یا ششمین

donation that you've made.

کمکی باشد که شما انجام داده اید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

That is very kind.

که خیلی مهربان است.

I do, of course.

من، البته. از

Appreciate that very much,

آن بسیار قدردانی می کنیم،

because your donations help this to carry on.

زیرا کمک های مالی شما به ادامه این امر کمک می کند. فکر می‌کنم

I suppose I should also say that it does

باید بگویم که برای

it does take a lot of finance, a lot of money

to to run this to make all this work

اجرای همه این کارها

and to keep working very hard to teach you English as well.

و ادامه کار بسیار سخت برای آموزش زبان انگلیسی به شما، هزینه‌های مالی زیادی نیاز است.

So it does take a lot of time and effort.

بنابراین زمان و تلاش زیادی را می طلبد.

So thank you, Ariel.

پس متشکرم، آریل. صادقانه بگویم،

I do appreciate it more than I can actually say

من بیش از آن چیزی که واقعاً بتوانم

without bursting into tears, to be honest.

بدون اشک بگویم قدردانی می کنم.

Sandra, Hello, Sandra, Thank you very much for your greeting as well.

ساندرا، سلام، ساندرا، از احوالپرسی شما نیز بسیار متشکرم.

That's very nice.

خیلی خوبه.

Hello.

Dream and make it.

سلام.

رویاپردازی کن و بساز.

Mr. Duncan, do you take English classes offline?

آقای دانکن کلاس زبان انگلیسی را به صورت آفلاین شرکت می کنید؟

offline.

I see.

آفلاین.

می بینم.

Now, yes.

در حال حاضر بله.

I am an I aspirant.

من یک مشتاق من هستم.

I aspire

من آرزو دارم در

to take an exam.

امتحان شرکت کنم. به

I need English classes.

کلاس زبان انگلیسی نیاز دارم.

And I am struggling with my English level dream and make it.

و من با رویای سطح انگلیسی خود و رسیدن به آن دست و پنجه نرم می کنم.

I don't normally teach away from here because I spend so much time doing this

من معمولاً دور از اینجا تدریس نمی کنم زیرا زمان زیادی را صرف این کار می کنم

that I don't have much time to do anything else.

که وقت زیادی برای انجام کار دیگری ندارم.

However, that might all change in the future.

با این حال، همه اینها ممکن است در آینده تغییر کند.

We will have to see what happens.

باید ببینیم چه می شود.

Hello, Maths Memex.

سلام، Maths Memex.

If you like hot countries, you must come to Turkey.

اگر کشورهای گرم را دوست دارید، باید به ترکیه بیایید.

Well, I have been to Turkey

خوب، من

in the past twice I've been to Turkey

در گذشته دو بار به ترکیه رفته بودم و به ترکیه رفتم

and yes, it is very hot there.

و بله، آنجا خیلی گرم است.

I do remember because I was doing some filming

یادم می‌آید چون داشتم

for one of my English lessons

برای یکی از درس‌های انگلیسی‌ام فیلم‌برداری می‌کردم

and I was walking around and it was so hot.

و در حال قدم زدن بودم و هوا خیلی گرم بود.

And yes, you are

و بله،

right, Turkey is a very hot country.

حق با شماست، ترکیه کشور بسیار گرمی است.

But if I had the choice between very hot and very cold,

اما اگر انتخاب بین خیلی گرم و خیلی سرد را داشتم،

I would definitely choose hot.

قطعا گرم را انتخاب می کردم.

I'm always amazed when people go on holiday

من همیشه تعجب می کنم وقتی مردم به تعطیلات می روند

and they go to a place that's covered in snow.

و به جایی می روند که پوشیده از برف است.

Maybe they go for a skiing holiday.

شاید آنها برای تعطیلات اسکی بروند.

I couldn't do that.

من نمی توانستم این کار را انجام دهم.

I really couldn't go to a place or a country that was freezing cold and then stay there.

من واقعاً نمی‌توانستم به یک مکان یا کشوری بروم که در سرمای سرد بود و سپس در آنجا بمانم.

I couldn't I really couldn't.

نمیتونستم واقعا نمیتونستم

I think it would drive me a bit crazy.

فکر می کنم کمی دیوانه ام کند.

I like being warm.

من گرم بودن را دوست دارم

I like being in places that are comfortable and cosy.

من دوست دارم در مکان های راحت و دنج باشم.

Thank you very much

for all of your lovely messages today and thank you for your greetings.

از همه پیام های زیبای امروز شما بسیار سپاسگزارم و از احوالپرسی شما سپاسگزارم.

Also, I received some email

همچنین، امروز چند ایمیل

and some personal messages about my anniversary today.

و چند پیام شخصی درباره سالگردم دریافت کردم.

It is 17 years ago that I started doing this

17 سال پیش است که من شروع به انجام این

teaching English on YouTube,

آموزش زبان انگلیسی در YouTube کردم،

so we do have a subject to look at.

بنابراین موضوعی برای بررسی داریم.

Today.

امروز.

We will be talking all about moral dilemmas

ما همه چیز در مورد معضلات اخلاقی صحبت خواهیم کرد

and that is what we are doing for the rest of today's live stream.

و این همان کاری است که برای ادامه پخش زنده امروز انجام می دهیم .

So please don't go away.

پس لطفا نروید

We are here and yes,

ما اینجا هستیم و بله،

we are alive as life can be,

همانطور که زندگی می تواند زنده باشد،

which is of course, very life indeed.

که البته واقعاً زندگی است.

So I hope you're having a good day.

پس امیدوارم روز خوبی رو سپری کرده باشید

It is nice here, I have to say, after

اینجا خوب است، باید بگویم بعد از

this live stream, I might go outside and have a little walk.

این پخش زنده، ممکن است بروم بیرون و کمی قدم بزنم.

I might go to see the sheep and the cows in the field behind my house.

شاید به دیدن گوسفندها و گاوها در مزرعه پشت خانه بروم.

I might have a look at them later to say hello.

شاید بعداً نگاهی به آنها بیندازم تا سلام کنم.

Okay, Mr.

بسیار خوب، آقای

Duncan, I understand you can't always teach away

دانکن، من می دانم که شما نمی توانید همیشه

from your YouTube channel.

از کانال یوتیوب خود تدریس کنید.

Well, I do spend a lot of time doing this.

خوب، من زمان زیادی را صرف این کار می کنم.

It does take up a lot of my time.

خیلی وقتم رو میگیره

We are looking at moral dilemmas,

ما به دوراهی های اخلاقی نگاه می کنیم،

things that we have to choose, things

چیزهایی که باید انتخاب کنیم، کارهایی

that we have to do, maybe decisions that we have to make

که باید انجام دهیم، شاید تصمیماتی که باید بگیریم

that may or may not cause harm or damage.

که ممکن است باعث آسیب یا آسیب شود یا نباشد.

Something that we have to do, something we have to carry out.

کاری که باید انجام دهیم، کاری که باید انجام دهیم.

And I'm sure you can think of many situations where that might be the case,

و من مطمئن هستم که می‌توانید به موقعیت‌های زیادی فکر کنید که ممکن است چنین باشد،

maybe in your own lives or maybe something you've heard about,

شاید در زندگی خودتان یا شاید چیزی که در مورد آن شنیده‌اید،

maybe something you've read about where

شاید چیزی که خوانده‌اید که در آن

moral choices or decisions have to be made.

انتخاب‌ها یا تصمیم‌های اخلاقی باید گرفته شوند.

So what is a moral dilemma?

پس معضل اخلاقی چیست؟

Well, first of all, we will look at the word moral.

خب اول از همه به واژه اخلاقی می پردازیم.

So when we look at moral, we often

بنابراین وقتی به اخلاق نگاه می کنیم، اغلب

look at it as meaning, right.

به عنوان معنا به آن نگاه می کنیم، درست است.

The thing that is correct.

چیزی که درست است.

But of course, as I always say,

اما البته، همانطور که همیشه می گویم،

quite often these things are subjective.

اغلب این چیزها ذهنی هستند.

So maybe, maybe when we talk about morals,

بنابراین شاید، شاید وقتی از اخلاق صحبت می کنیم، در

we are talking about one person's own point of view

مورد دیدگاه خود یک فرد

about what is right or wrong.

در مورد درست یا غلط بودن صحبت می کنیم.

So we often hear people debate

بنابراین ما اغلب می شنویم که مردم

or argue about things that are done or carried out,

در مورد کارهایی که انجام شده یا انجام شده اند بحث یا بحث می کنند

and maybe there is a wrong and a right.

و شاید یک اشتباه و یک درست وجود داشته باشد.

Maybe from each person's point of view.

شاید از دیدگاه هر فرد.

But we often talk about morals

اما ما اغلب در مورد اخلاق

or something that is morally correct.

یا چیزی که از نظر اخلاقی صحیح است صحبت می کنیم.

Or of course we can talk about the opposite, which is something

یا البته می توانیم در مورد برعکس صحبت کنیم، چیزی

that is seen as bad or wrong.

که بد یا اشتباه دیده می شود.

So we say that that is morally incorrect.

بنابراین ما می گوییم که از نظر اخلاقی نادرست است.

It is not right.

درست نیست.

So the word moral quite often is used to show

بنابراین کلمه اخلاقی اغلب برای نشان دادن

that something is agreeable or right,

اینکه چیزی موافق یا درست است

or maybe it is the correct thing to do.

یا شاید کار درستی باشد استفاده می شود.

So something that is moral

بنابراین چیزی که اخلاقی است

might be seen as correct.

ممکن است درست دیده شود.

The correct way to behave the correct way

روش صحیح رفتار روش صحیح

to access the correct way to carry out a certain task,

دسترسی به روش صحیح برای انجام یک کار معین،

something that will not cause harm.

چیزی که ضرری نداشته باشد.

Or when you think

یا وقتی

about the whole situation, you decide that that was the right thing to do.

به کل وضعیت فکر می کنید، تصمیم می گیرید که کار درستی بود.

Ethical.

اخلاقی.

Now I like that word very much, something that is ethical.

حالا من این کلمه را خیلی دوست دارم، چیزی که اخلاقی است.

Quite often we use this particular term,

اغلب ما از این اصطلاح خاص استفاده می کنیم،

especially when we are discussing medical or professional

به خصوص زمانی که در مورد تصمیمات یا انتخاب های پزشکی یا حرفه ای بحث می کنیم

decisions or choices.

.

So something that is ethical is seen as moral.

بنابراین چیزی که اخلاقی است اخلاقی تلقی می شود.

It is seen as the right thing to do.

به عنوان کار درستی دیده می شود.

So quite often if you are involved in medicine, you have to make a promise.

بنابراین اغلب اگر درگیر پزشکی هستید، باید قول بدهید.

You have to make a vow

شما باید عهد ببندید

that you will always do the right thing to ease suffering,

که همیشه کار درست را برای کاهش رنج و

but also to help those who need

همچنین برای کمک به کسانی که به

help.

کمک نیاز دارند انجام خواهید داد.

So I think it is quite

بنابراین من فکر می کنم

a good thing to talk about.

صحبت در مورد آن بسیار خوب است.

When we talk about morals, we often talk about things that are ethical.

وقتی از اخلاق صحبت می کنیم، اغلب در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که اخلاقی هستند. فکر می‌کنم

I suppose also you might talk about business as well,

ممکن است در مورد تجارت نیز صحبت کنید،

so we often talk about business ethics,

بنابراین ما اغلب در مورد اخلاق تجاری،

the morals

اخلاقیات

of doing business in a fair

انجام تجارت به طور منصفانه

and I suppose equal way.

و فکر می‌کنم به طور مساوی صحبت می‌کنیم.

So even in business we often talk about ethics

بنابراین حتی در تجارت ما اغلب در مورد اخلاق

or being ethical.

یا اخلاقی بودن صحبت می کنیم.

So maybe the way you treat your competitors,

بنابراین شاید نحوه برخورد شما با رقبای خود،

the people who are also doing the same thing is you.

افرادی که همین کار را انجام می دهند، شما باشید.

You might treat them fairly or equally,

شما ممکن است با آنها منصفانه یا یکسان رفتار کنید،

maybe the way you treat your employees, the people who work for you.

شاید رفتاری که با کارمندان خود، افرادی که برای شما کار می کنند، داشته باشید.

We often see ethical treatment,

ما اغلب رفتارهای اخلاقی را می بینیم،

maybe the way you treat the people who work beneath you,

شاید رفتار شما با افرادی که زیر دست شما کار می کنند،

maybe their job is to serve you.

شاید وظیفه آنها خدمت به شما باشد.

How do you treat them?

چگونه با آنها رفتار می کنید؟

Do you treat them well or do you treat them poorly?

آیا با آنها خوب رفتار می کنید یا با آنها بد رفتار می کنید؟

So there are many ways of doing that.

بنابراین راه های زیادی برای انجام آن وجود دارد.

Also, I suppose

همچنین، گمان می‌کنم

we can say that a moral dilemma is to be stuck

بتوانیم بگوییم که یک معضل اخلاقی این است که

between right and wrong.

بین درست و غلط گیر بیفتیم.

Now, again,

در حال حاضر، دوباره،

this is subjective, so everyone might have their own opinion

این موضوع ذهنی است، بنابراین هر کسی ممکن است نظر خود را در

of what is right and what is wrong.

مورد اینکه چه چیزی درست است و چه چیزی غلط است، داشته باشد.

What is the correct way to do something,

راه صحیح انجام کاری چیست،

what is the incorrect way to do something?

روش نادرست انجام کاری چیست؟

How should you deal with a certain problem,

چگونه باید با یک مشکل خاص،

a moral dilemma?

یک معضل اخلاقی برخورد کرد؟

Because whatever the choice is, whatever your decision is,

زیرا انتخاب هر چه باشد، تصمیم شما هر چه باشد،

there might be a negative result somewhere.

ممکن است جایی نتیجه منفی داشته باشد.

So I think that is

بنابراین فکر می کنم به همین دلیل است که

why moral dilemmas are always interesting to talk about.

بحث در مورد معضلات اخلاقی همیشه جالب است.

But for those that have to make

اما برای کسانی که باید

those tough and difficult decisions,

آن تصمیمات سخت و دشوار را بگیرند،

it isn't quite so much fun, to be honest.

صادقانه بگویم، چندان سرگرم کننده نیست.

It isn't.

این نیست.

Thank you, Beatrice.

متشکرم، بئاتریس. از

Thank you for your big

شما برای

your big thanks

تشکر بزرگ شما

for my work that I've doing here.

برای کار من که در اینجا انجام می دهم سپاسگزارم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Yes. And Louis, 17 years I've been here doing this. Yes.

آره. و لویی، 17 سال است که اینجا هستم و این کار را انجام می دهم. آره.

So when we talk about a moral dilemma,

بنابراین وقتی از یک معضل اخلاقی صحبت می کنیم،

we are talking about a difficult decision or choice.

در مورد یک تصمیم یا انتخاب دشوار صحبت می کنیم.

We can also describe the word

ما همچنین می توانیم کلمه

dilemma as quandary.

معضل را به عنوان دوگانگی توصیف کنیم.

I love that word.

من عاشق این کلمه هستم

It's it's it comes out of your mouth and in the most magical way

این است که از دهان شما بیرون می آید و به جادویی ترین شکل

quandary, quandary.

معضل، دوگانگی است.

If you have a quandary, you have a difficult decision to make.

اگر مشکل دارید، تصمیم سختی برای گرفتن دارید.

You have something you have to work out, maybe a choice

شما چیزی دارید که باید انجام دهید، شاید انتخابی که

you have to make, maybe a decision that you have to carry out.

باید انجام دهید، شاید تصمیمی که باید انجام دهید.

So your dilemma can also be described

بنابراین معضل شما نیز می تواند

as a quandary as well.

به عنوان یک معضل توصیف شود.

Quandary.

دوگانگی

It is a difficult choice to make,

انتخاب سختی است، فکر می‌کنم

I suppose We don't have to look very far these days

این روزها که

when we are watching the news

اخبار تماشا می‌کنیم

or reading the newspapers or looking on the internet.

یا روزنامه می‌خوانیم یا در اینترنت نگاه می‌کنیم، لازم نیست خیلی دور نگاه کنیم.

There are many situations where difficult decisions or maybe one decision

موقعیت‌های زیادی وجود دارد که در آن تصمیمات دشوار یا شاید یک تصمیم

has to be made quite often in politics,

باید اغلب در سیاست گرفته شود،

and this is something we are talking about a lot at the moment in this country.

و این چیزی است که ما در حال حاضر در این کشور زیاد درباره آن صحبت می‌کنیم.

We are talking about certain

ما در مورد

types of political decisions

انواع خاصی از تصمیمات سیاسی صحبت می کنیم

that have been made in the past.

که در گذشته گرفته شده است.

Some people see them as the right choice

برخی از مردم آنها را به عنوان انتخاب درست

and some people see them as the wrong choice.

و برخی از مردم آنها را به عنوان انتخاب اشتباه می دانند.

So moral dilemmas

بنابراین معضلات اخلاقی

can also appear when we are talking about politics, decisions

می توانند زمانی که ما در مورد سیاست، تصمیمات

made by politicians and leaders as well.

اتخاذ شده توسط سیاستمداران و رهبران نیز صحبت می کنیم، ظاهر شوند.

So quite often ethics and I suppose

بنابراین اغلب اوقات اخلاق و من فکر می کنم

moral choices do occur.

انتخاب های اخلاقی اتفاق می افتد.

Something that is moral is often seen

چیزی که اخلاقی است اغلب

as just or with reason or with a good reason.

عادلانه یا با دلیل یا با دلیل موجه دیده می شود.

So quite often when we see something that is decided upon,

بنابراین اغلب وقتی می‌بینیم که درباره چیزی تصمیم گرفته شده است ،

you make a decision, you come to a conclusion,

شما تصمیم می‌گیرید، به نتیجه می‌رسید،

you make a choice.

انتخاب می‌کنید.

You like to think that you are doing the right thing.

دوست دارید فکر کنید که کار درست را انجام می دهید.

You are doing the thing that is correct,

شما کار درست را انجام می دهید،

you are doing the moral thing.

کار اخلاقی را انجام می دهید.

But as I said before,

اما همانطور که قبلاً گفتم،

quite often being moral

اغلب اخلاقی بودن

is subjective,

ذهنی است،

so your morality might not be the same as someone else's.

بنابراین ممکن است اخلاق شما با دیگران یکی نباشد.

And that's what makes this particular subject so interesting.

و این چیزی است که این موضوع خاص را بسیار جالب می کند.

When we see something as moral, we often see

وقتی چیزی را اخلاقی می‌بینیم، اغلب

it as being done for,

آن را

from a personal point of view,

از دیدگاه شخصی،

a good reason or the right reason.

به دلیل خوب یا دلیل درست انجام می‌دهیم. آیا

Have you ever had a moral dilemma,

تا به حال دچار دوراهی اخلاقی شده اید،

something you've had to make a choice on or about?

چیزی که مجبور شده اید درباره آن یا درباره آن انتخابی داشته باشید؟

I know I have.

من می دانم که دارم.

I know I have.

من می دانم که دارم.

I remember.

یادم می آید.

And this is very interesting.

و این بسیار جالب است.

When I first went to China, I found myself in a dilemma.

وقتی برای اولین بار به چین رفتم، خودم را در دوراهی دیدم.

I had a very difficult decision to make because I wanted to go to China.

تصمیم خیلی سختی داشتم چون می خواستم به چین بروم. می

I wanted to find out what that mystical land was all about.

خواستم بدانم آن سرزمین عرفانی چه چیزی است؟

Way back in 2003 is when I did that.

سال 2003 زمانی بود که من این کار را کردم.

However, I didn't want to leave the UK because I had my family here.

با این حال، من نمی خواستم بریتانیا را ترک کنم زیرا خانواده ام را در اینجا داشتم. البته

I had Mr.

من آقای

Steve, of course, so it meant that I had to fly away

استیو را داشتم، بنابراین به این معنی بود که باید پرواز کنم

and leave all my loved ones behind.

و همه عزیزانم را پشت سر بگذارم.

So you might describe that as a type of dilemma.

بنابراین شما ممکن است آن را به عنوان یک نوع دوراهی توصیف کنید.

I had to make a very difficult choice.

مجبور شدم انتخاب بسیار سختی انجام دهم.

Sometimes when you leave one place

گاهی اوقات وقتی یک مکان را ترک می کنید

and travel to another, or maybe you are changing your location,

و به مکان دیگری سفر می کنید، یا شاید در حال تغییر مکان خود هستید،

maybe you are actually moving to another part of the world.

شاید واقعاً در حال نقل مکان به نقطه دیگری از جهان هستید.

You have to say goodbye to people.

باید با مردم خداحافظی کرد.

So you are excited

بنابراین شما

because of your new adventure,

به خاطر ماجراجویی جدید خود هیجان زده هستید،

but you're also unhappy because you have to leave people behind.

اما همچنین ناراضی هستید زیرا باید مردم را پشت سر بگذارید.

So I think it is very difficult.

بنابراین فکر می کنم خیلی سخت است.

It is a very difficult thing when you find yourself in a dilemma

وقتی در یک دوراهی

or moral dilemma,

یا دوراهی اخلاقی قرار می گیرید،

making a decision that may or may not

تصمیمی می گیرید که ممکن است

cause harm to someone.

به کسی آسیب برساند یا نکند، کار بسیار دشواری است.

I am only here for a short time today.

من امروز فقط برای مدت کوتاهی اینجا هستم.

It's only a short one.

فقط یک مورد کوتاه است.

And to be honest with you, I really do want to go outside.

و صادقانه بگویم، من واقعاً می خواهم به بیرون بروم.

Yes, it is very difficult, Mr.

بله، خیلی سخت است، آقای

Duncan, when you make a choice, when you make a decision,

دانکن، وقتی شما انتخاب می کنید، وقتی تصمیم می گیرید،

we often say that we have to solve

اغلب می گوییم که باید این معضل را حل کنیم

or try to work out

یا سعی کنیم آن را حل کنیم

the dilemma, because quite often you have a positive side

، زیرا اغلب اوقات شما یک جنبه مثبت

and a negative side and you have to make a choice.

و یک جنبه منفی دارید. طرف و شما باید انتخاب کنید.

And sometimes those choices are not easy to make.

و گاهی اوقات انجام این انتخاب ها آسان نیست.

And that is how we express

و اینگونه است که ما

a moral dilemma.

یک معضل اخلاقی را بیان می کنیم.

As I said, I'm sure you can think of many moral dilemmas

همانطور که گفتم، من مطمئن هستم که می توانید به بسیاری از دوراهی های اخلاقی فکر کنید

that are occurring at the moment in the world

که در حال حاضر در دنیای

around us.

اطراف ما رخ می دهد.

Thank you, Ariel.

ممنون، آریل.

Once again, I want to say thank you to you, because you've you've been very good this month.

یک بار دیگر می خواهم از شما تشکر کنم، زیرا این ماه خیلی خوب بودید.

Very generous. Thank you very much.

بسیار سخاوتمندانه. بسیار از شما متشکرم.

And if you'd like to make a donation, you are more than welcome to do so as well.

و اگر مایل به کمک مالی هستید، از انجام این کار نیز خوشتان می آید.

I will put the address on the screen if I can find it.

اگر پیدا کردم آدرس را روی صفحه می گذارم.

I don't normally do this, but I'm going to do it today.

من معمولاً این کار را نمی‌کنم، اما امروز این کار را انجام می‌دهم.

There it is.

ایناهاش.

So if you want to make a small donation to say thank you, Mr.

بنابراین، اگر می‌خواهید یک کمک مالی کوچک برای تشکر از شما، آقای

Duncan, for 17 years on YouTube,

دانکن، به مدت 17 سال در YouTube انجام دهید، از

you are more than welcome to do so.

انجام این کار خوشتان می‌آید.

It is your choice.

انتخاب شماست.

You don't have to, but if you want to, you can't.

شما مجبور نیستید، اما اگر بخواهید، نمی توانید.

It's not lovely. And there is the address.

دوست داشتنی نیست و آدرسش هست

If you want to make a small donation or maybe if you've just won the lottery,

اگر می‌خواهید کمک مالی کوچکی بکنید یا شاید اگر به تازگی در قرعه‌کشی برنده شده‌اید، می‌، مه،

may, May, May, maybe you are rolling around in money.

می، شاید در حال غلتیدن پول هستید.

So you can do that as well if you want.

بنابراین اگر بخواهید می توانید این کار را نیز انجام دهید.

And there it was, the address, Erielle.

و آنجا بود، آدرس، اریل.

The moral dilemma is a big problem in work and business.

معضل اخلاقی یک مشکل بزرگ در کار و تجارت است.

Some things are so clear and any decision

بعضی چیزها خیلی واضح هستند و هر تصمیمی

leaves a bitter taste.

طعم تلخی به جا می گذارد.

I like that.

من آن را دوست دارم.

That is a very good phrase.

این عبارت بسیار خوبی است.

Something that leaves a bitter taste in your mouth

چیزی که طعم تلخی را در دهان شما به جا می گذارد،

is something that you don't really want to do

چیزی است که واقعاً نمی خواهید انجام دهید

or you don't want to actually carry that thing out.

یا نمی خواهید واقعاً آن کار را انجام دهید.

But you know, you have to you find that thing is difficult to do.

اما می دانید، شما باید دریابید که انجام این کار دشوار است.

It leaves a bitter taste in your mouth.

طعم تلخی در دهان شما باقی می گذارد.

Something also that is hard to swallow is very similar.

چیزی که بلعیدن آن سخت است بسیار شبیه است.

So something that is hard to swallow

بنابراین چیزی که به سختی بلعیده می شود،

like that

is a phrase that means something that is hard to accept or believe.

عبارتی است که به معنای چیزی است که پذیرفتن یا باور کردن آن سخت است.

So if you find it difficult to accept something

بنابراین اگر پذیرش چیزی

or believe something, you might also find

یا باور چیزی برای شما مشکل است، ممکن است متوجه شوید

that it is hard

که قورت دادن آن نیز سخت است

to swallow.

.

It leaves a bitter taste in your mouth.

طعم تلخی در دهان شما باقی می گذارد.

So yes, you are right.

پس بله حق با شماست.

You do not know.

تو نمی دانی.

Yes, you.

بله تو.

You have no idea what the result will be from your choice.

شما نمی دانید نتیجه انتخاب شما چه خواهد بود .

And that's another thing we have to do.

و این کار دیگری است که باید انجام دهیم.

We all have to make difficult decisions.

همه ما باید تصمیمات سختی بگیریم.

Some decisions might not seem very big to other people,

برخی از تصمیمات ممکن است برای افراد دیگر خیلی بزرگ به نظر نرسند،

but maybe to yourself personally.

اما ممکن است شخصاً برای خودتان.

Maybe it is a big decision, a big choice that you have to make.

شاید این یک تصمیم بزرگ باشد، یک انتخاب بزرگ که باید انجام دهید.

So I think it is fair to say in life we all have to make difficult

بنابراین فکر می کنم منصفانه است که بگوییم در زندگی همه ما باید

decisions, tough choices.

تصمیمات دشوار و انتخاب های سخت بگیریم.

Sometimes we have to leave people behind.

گاهی باید مردم را پشت سر بگذاریم.

Sometimes we have to move to another place.

گاهی اوقات باید به جای دیگری نقل مکان کنیم.

Sometimes we have to make changes that might cause

گاهی اوقات باید تغییراتی ایجاد کنیم که ممکن است

difficulty to ourselves.

برای خودمان مشکل ایجاد کند.

And that is another problem.

و این یک مشکل دیگر است.

When you have something you have to solve.

وقتی چیزی دارید باید حل کنید.

Sometimes the choice or decision might also cause

گاهی اوقات انتخاب یا تصمیم ممکن است باعث

you harm or difficulty.

آسیب یا مشکل شما شود.

It is true.

درست است.

I I'm going in the moment.

من در لحظه می روم

my goodness.

خدای من.

Arielle

آریل

has made another donation.

کمک دیگری کرده است.

That's two donations today.

این دو اهدای امروز است.

You are really spoiling me, I have to say.

باید بگم واقعا داری من رو لوس می کنی.

Thank you very much. I really do mean that.

بسیار از شما متشکرم. واقعا منظورم همینه

I it's it's, it's absolutely

من این است، این کاملاً

overwhelming.

طاقت فرسا است.

If if I if I can be honest for a moment.

اگر من اگر بتوانم یک لحظه صادق باشم.

It is very overwhelming.

بسیار طاقت فرسا است.

And I'm always touched by your generosity.

و من همیشه تحت تأثیر سخاوت شما هستم.

Everyone, thank you very much.

همه، خیلی ممنون.

I am going in a moment.

من یه لحظه میرم

I'm going outside to see what is happening,

من می روم بیرون تا ببینم چه اتفاقی می افتد،

the weather, because as you can see behind me, it is glorious

هوا، زیرا همانطور که پشت سر من می بینید،

outside today, we are having the most amazing weather.

امروز بیرون با شکوه است، ما شگفت انگیزترین هوا را داریم.

I have to be honest.

من باید صادق باشم.

Thank you once again for watching.

یک بار دیگر از تماشای شما سپاسگزارم.

And thanks so much for your lovely donations on the live chat today.

و از کمک های مالی دوست داشتنی شما در گفتگوی زنده امروز بسیار سپاسگزاریم.

I am going I will be back on Sunday.

من میرم یکشنبه برمیگردم

Don't forget Sunday 2 p.m.

یکشنبه ساعت 14 را فراموش نکنید. به

UK time.

وقت انگلستان

If you want to watch me live

اگر می خواهید من را به صورت زنده

every Sunday and I will put that on the screen.

هر یکشنبه تماشا کنید و من آن را روی صفحه نمایش خواهم گذاشت.

So you remember there it is, English

پس یادتان می‌آید آنجاست،

Addict Life Sunday 2 p.m.

زندگی معتاد انگلیسی یکشنبه ساعت 2 بعد از ظهر.

UK Time is when I'm here with you.

زمان انگلستان زمانی است که من اینجا با شما هستم.

Thanks for your company.

با تشکر از شرکت شما

Thank you for watching and I will see you again very soon.

از تماشای شما متشکرم و به زودی دوباره شما را خواهم دید.

I hope today's subject has been interesting.

امیدوارم موضوع امروز جالب بوده باشد.

You can watch this live stream again.

می توانید دوباره این پخش زنده را تماشا کنید. بعداً

There will be lovely captions later on as well for you to read.

زیرنویس‌های دوست‌داشتنی نیز وجود خواهد داشت که می‌توانید بخوانید.

So don't forget you can watch this as many times as you want

بنابراین فراموش نکنید که می توانید این را هر چند بار که بخواهید تماشا کنید

and it's all free.

و همه اینها رایگان است.

Nice catch you later.

خوشحال میشم بعدا بگیرمت

And of course, until the next time we meet here on YouTube.

و البته، تا دفعه بعد که اینجا در یوتیوب ملاقات می کنیم.

This is Mr.

Duncan after 17 years saying to you,

این آقای

دانکن است که بعد از 17 سال به شما می گوید، به

See you again soon, Take care

زودی دوباره شما را می بینم، مراقب باشید

and enjoy the rest of your Tuesday and I will see you later.

و از بقیه سه شنبه خود لذت ببرید و بعداً شما را خواهم دید.

And of course, you know what's coming next.

و البته، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do...

بله، فعلاً...

ta ta for now.

تا تا.

Take care.

مراقب باش.