It's time to learn the many English definitions of the word 'HARD'.

You know, the world of English is a fun and exciting place to be,

می دانید، دنیای انگلیسی مکانی سرگرم کننده و هیجان انگیز برای بودن است،

I'm so glad you could join me for another lesson.

بسیار خوشحالم که می توانید برای یک درس دیگر به من بپیوندید .

Today we will look at a word that appears  simple, but in fact has many uses.

امروز به کلمه ای نگاه خواهیم کرد که ساده به نظر می رسد ، اما در واقع کاربردهای زیادی دارد.

It is a word that describes how something feels,

این کلمه ای است که احساس یک چیزی را،

both physically and emotionally.

هم از نظر فیزیکی و هم از نظر احساسی، توصیف می کند.

It can also be used in a wide number of idioms and expressions

همچنین می تواند در تعداد زیادی از اصطلاحات و عبارات استفاده شود

and also expresses the level of ease something is to carry out.

و همچنین میزان سهولت انجام کاری را بیان می کند.

In this lesson we will look at the word

در این درس به کلمه

‘hard’.

"سخت" نگاه خواهیم کرد.

Having come into use during the early days of English

در اوایل زبان انگلیسی

and being derived from Germanic;

مورد استفاده قرار گرفته و از آلمانی مشتق شده است.

the word hard can be used in the form of both an adjective and adverb.

کلمه سخت را می توان هم در قالب صفت و هم به صورت قید استفاده کرد.

As an adjective the word ‘hard’ can mean a solid thing.

به عنوان یک صفت، کلمه "سخت" می تواند به معنای یک چیز محکم باشد.

The thing in question might have a solid surface or be made of a dense material.

چیز مورد نظر ممکن است یک سطح جامد داشته باشد یا از یک ماده متراکم ساخته شده باشد.

We will often describe this as ‘hard’.

ما اغلب این را به عنوان "سخت" توصیف می کنیم.

A solid thing is hard. It cannot be bent.

یک چیز محکم سخت است. نمی توان آن را خم کرد.

It is not flexible.

انعطاف پذیر نیست.

A slab of granite is hard.

یک تخته گرانیت سخت است.

Something solid, firm, rigid,

چیزی جامد، محکم، سفت و سخت

or a thing that is not easy to pierce can be described also as being hard.

یا چیزی که سوراخ کردن آن آسان نیست را می توان به عنوان سخت توصیف کرد.

A hard surface is difficult to break.

شکستن سطح سخت سخت است.

A hard object is difficult to crack.

شکستن یک جسم سخت دشوار است.

An inflexible thing that can’t be bent is hard.

یک چیز انعطاف ناپذیر که نمی توان آن را خم کرد، سخت است.

A tough person who shows no fear,

یک فرد سرسخت که هیچ ترسی از خود نشان نمی دهد

or generally exhibits strength in their character

یا به طور کلی در شخصیت خود قدرت نشان می دهد را

can be described as hard.

می توان سخت توصیف کرد.

In stocks and shares, a commodity that remains steady

در سهام و سهام ، کالایی که در ارزش ثابت یا ثابت باقی می ماند

or firm in its value can be described as hard.

را می توان سخت توصیف کرد.

To do something with a great deal of force,

انجام کاری با قدرت زیاد

or in a aggressive way is hard; for example -

یا به روش تهاجمی سخت است. به عنوان مثال -

A hard smack,

یک

a hard kick,

ضربه محکم، یک ضربه سخت،

a hard slap.

یک سیلی سخت.

An activity that requires a great deal of effort

فعالیتی که نیاز به تلاش زیادی دارد را

can be described as being hard.

می توان سخت توصیف کرد.

We describe something as being ‘hard work’.

ما چیزی را به عنوان "کار سخت" توصیف می کنیم.

Climbing a mountain in the rain is hard work.

بالا رفتن از کوه زیر باران کار سختی است.

We can also say ‘hard going’, when describing a difficult thing.

همچنین می‌توانیم در هنگام توصیف یک چیز دشوار بگوییم «سخت پیش می‌رویم» .

The thing being done is exhausting and requires a lot of effort.

کاری که انجام می شود طاقت فرسا است و نیاز به تلاش زیادی دارد.

It is hard.

سخت است.

Something which is difficult to bear or withstand can also be described as hard.

چیزی که تحمل یا تحمل آن دشوار است را نیز می توان سخت توصیف کرد.

Enduring hard times or hardship refers to a difficult period in a person’s life.

تحمل دوران سخت یا سختی به دوره سختی از زندگی یک فرد اشاره دارد.

A season of extremely damaging weather can be described as hard.

یک فصل آب و هوای بسیار مخرب را می توان سخت توصیف کرد.

There might be a hard winter of exceptionally low temperatures to endure.

ممکن است زمستان سختی با دمای بسیار پایین برای تحمل کردن وجود داشته باشد.

A hard summer might be extremely dry or unseasonable wet,

تابستان سخت ممکن است به شدت خشک یا مرطوب باشد و

thus creating problems for farmers.

در نتیجه مشکلاتی را برای کشاورزان ایجاد کند.

It is a hard season.

فصل سختی است.

A difficult question or something that is not easy to answer

یک سوال دشوار یا چیزی که پاسخ یا حل آن آسان نیست را

or solve can be described as hard,

می توان سخت توصیف کرد،

such as a hard exam question

مانند یک سوال امتحانی سخت

or a hard jigsaw puzzle.

یا یک پازل سخت.

You cannot answer the question because it is too hard.

شما نمی توانید به این سوال پاسخ دهید زیرا خیلی سخت است.

Information that is true and accurate is ‘hard’.

اطلاعات درست و دقیق «سخت» است.

You might have some hard evidence to show, as proof of something.

ممکن است شواهد محکمی برای اثبات چیزی داشته باشید.

Facts that cannot be disproved are the hard facts.

حقایقی که نمی توان آنها را رد کرد ، حقایق سخت است.

They are irrefutable.

غیر قابل انکار هستند.

A type of alcohol that is above average strength,

نوعی الکل که قدرت آن بالاتر از حد متوسط ​​است،

such as spirit, can be described as hard,

مانند الکل، می تواند به عنوان سخت توصیف شود،

for example - hard liquor.

به عنوان مثال - مشروب سخت.

A type of drug that can become addictive over time is also hard.

نوعی از مواد مخدر که می تواند در طول زمان اعتیاد آور شود نیز سخت است.

We often describe illegal substances as ‘hard drugs’.

ما اغلب مواد غیرقانونی را به عنوان "مواد مخدر سخت" توصیف می کنیم.

An extreme thing or something explicit can be described as hard, or ‘hard core’.

یک چیز افراطی یا چیزی صریح را می توان سخت یا «هسته سخت» توصیف کرد.

In phonetics, the hard sound made with the back of the tongue

در آواشناسی، صدای سختی که از پشت زبان

when pronouncing words such as cat or gas,

هنگام تلفظ کلماتی مانند cat یا gas ایجاد می شود

is described as hard,

، سخت توصیف می شود،

such as the hard C in cat

مانند سخت C در cat

or the hard G in gas.

یا G سخت در گاز.

As an adverb, the word hard defines effort being made to do something.

به عنوان یک قید، کلمه سخت تلاش برای انجام کاری را تعریف می کند .

You might work hard all day.

ممکن است تمام روز سخت کار کنید.

You can play hard at a certain type of sport.

شما می توانید در نوع خاصی از ورزش سخت بازی کنید.

To occur forcefully or with force; for example -

به زور یا با زور رخ دهد. به عنوان مثال

the rain falls hard, with force.

- باران شدید، با قدرت می بارد.

The rain is falling hard.

باران به شدت می بارد.

To set or become solid is hard.

تنظیم یا جامد شدن سخت است.

The cement has set hard. It has become hard.

سیمان سفت شده است. سخت شده است.

To do something to the fullest extent, such as a hard right turn whilst driving.

برای انجام کاری به حداکثر میزان، مانند پیچیدن سخت به راست در حین رانندگی.

You turn the steering wheel all the way whilst navigating a corner or sharp bend.

هنگام حرکت در یک گوشه یا پیچ تند، فرمان را تا آخر می‌چرخانید.

There are many phrases in English that use ‘hard’.

عبارات زیادی در انگلیسی وجود دارد که از "سخت" استفاده می کنند.

To be ‘hard done by’ means to be treated harshly or unfairly.

«سخت انجام دادن» به معنای برخورد خشن یا ناعادلانه است.

To be ‘hard up’ means to have little or no money.

«سرسخت» بودن به معنای کم بودن یا نداشتن پول است.

You might ‘give someone a hard time’,

ممکن است «به کسی سختی بدهید»، به

which means to make a situation harder for someone.

این معنی که شرایط را برای کسی سخت‌تر کنید.

One person gives another a hard time.

یک نفر به دیگری سختی می دهد.

To be ‘hard hit’ means to be badly affected by something.

"ضربه سخت" به معنای تحت تاثیر قرار گرفتن بد از چیزی است.

You might be hit hard by the failing economy.

ممکن است به شدت از اقتصاد در حال شکست ضربه بخورید.

To ‘play hard to get’ means to seem distant and appear uninterested in someone.

"سخت بازی کردن برای بدست آوردن" به معنای دور به نظر رسیدن و بی علاقگی به کسی است.

A cruel or unfair person might be described as being hard on someone.

ممکن است یک فرد ظالم یا بی انصاف به عنوان سخت گیری نسبت به کسی توصیف شود.

They are being harsh.

خشن رفتار می کنند.

If you are ‘hard at it’, then you are busy doing something.

اگر «در آن سخت» هستید، پس مشغول انجام کاری هستید.

You are immersed in what you are doing, you are hard at it.

شما در کاری که انجام می دهید غوطه ور هستید، در آن سخت هستید.

To be ‘hard-nosed’ means to be ruthless to those around you.

"سخت بینی" به معنای بی رحمی نسبت به اطرافیان است.

A hard-nosed business man will do anything to be successful.

یک تاجر سرسخت برای موفقیت دست به هر کاری می زند.

Finally we can say ‘hard cheese’ to someone who has just experienced some bad luck

در نهایت می‌توانیم به کسی که به تازگی برخی از بدشانسی یا بدشانسی را تجربه کرده است، «پنیر سخت» بگوییم

or a misfortune of some sort.

.

I hope today’s lesson was not hard to understand.

امیدوارم درک درس امروز سخت نبوده باشد.

I think it has really given you something to think long and hard about.

من فکر می کنم واقعاً به شما چیزی برای فکر کردن طولانی و سخت داده است.

This is Mr Duncan in the birthplace of English saying...

این آقای دانکن در زادگاه انگلیسی است...

thanks for watching and see you again soon.

از تماشای شما متشکرم و به زودی دوباره شما را می بینم.

You know what's coming next...

میدونی بعدش چی میاد

of course you do...

...البته که

ta ta for now.

فعلا...تا تا.