'Rise from The Ashes' - What does this idiom mean? - 'make a comeback' It's time to Learn English

I would like to talk about a

من می خواهم در مورد یک

very serious subject, if I may.

موضوع بسیار جدی صحبت کنم، اگر ممکن است. آیا

Have you ever noticed how sometimes people vanish?

تا به حال توجه کرده اید که چگونه گاهی اوقات مردم ناپدید می شوند؟

They disappear.

ناپدید می شوند.

In this particular case,

در این مورد خاص،

we are talking about well-known people.

ما در مورد افراد شناخته شده صحبت می کنیم.

Famous people, or even organisations or companies.

افراد مشهور یا حتی سازمان ها یا شرکت ها. به

They seem to vanish without trace.

نظر می رسد که آنها بدون هیچ اثری ناپدید می شوند.

They seem to disappear into thin air.

به نظر می رسد آنها در هوا ناپدید می شوند.

However, it is not all bad because sometimes

با این حال، همه چیز بد نیست زیرا گاهی اوقات

those things can suddenly reappear.

آن چیزها می توانند ناگهان دوباره ظاهر شوند.

They might suddenly come back into the public domain.

آنها ممکن است ناگهان به حوزه عمومی بازگردند.

They might suddenly reappear.

ممکن است ناگهان دوباره ظاهر شوند.

A famous person who fades away from their fame

یک فرد مشهور که از شهرت و ثروت خود دور می شود

and fortune might suddenly relaunch their career.

ممکن است ناگهان حرفه خود را از سر بگیرد.

They suddenly come back.

ناگهان برمی گردند.

Perhaps a company that has gone bust,

شاید شرکتی که ورشکسته شده،

it has collapsed.

سقوط کرده است.

Maybe it suddenly returns.

شاید ناگهان برگردد.

It relaunches.

دوباره راه اندازی می شود. گاهی

We can

sometimes say that a thing returns from the dead.

می توانیم

بگوییم که چیزی از مرده برمی گردد.

It comes back from the dead.

از مردگان برمی گردد.

Or maybe it rises from the ashes.

یا شاید از خاکستر برمی خیزد.

Like the mythical Phoenix.

مانند ققنوس افسانه ای.

We can say that that particular thing

می توان گفت که آن چیز خاص

has arisen from the ashes.

از خاکستر به وجود آمده است.

It has made a comeback.

بازگشتی داشته است.

It has returned.

بازگشته است.

We often say that what goes around comes around.

ما اغلب می گوییم که آنچه در اطراف می گذرد به اطراف می آید.

Sometimes a thing disappears.

گاهی یک چیز ناپدید می شود.

But you often find that thing

اما اغلب متوجه می شوید که آن چیز

reappears at a certain time in the future.

در زمان خاصی در آینده دوباره ظاهر می شود. برمی

It comes back.

گردد.

It reappears.

دوباره ظاهر می شود.

It's rises from the grave.

از قبر برمی خیزد

It has re-energised itself.

دوباره به خودش انرژی داده است.

It has made a comeback.

بازگشتی داشته است.