Learn English Live - 23rd September 2018 - Uses of Cut / Watch / Listen/ Learn with Dunc & Steve

so here we go once again another Sunday

بنابراین یک بار دیگر یک یکشنبه دیگر

has arrived as we head towards the end

فرا رسید که به سمت

of September. October is just around the

پایان سپتامبر می رویم. اکتبر نزدیک است

corner coming up today we have lots of

امروز ما چیزهای زیادی از

things including words and phrases

جمله کلمات و عبارات

connected to the word cut also if we

مرتبط با کلمه cut داریم، همچنین اگر

have time we will have a mystery idiom

وقت داشته باشیم یک اصطلاح

mr. Steve will be here as well but the

اسرارآمیز Mr. استیو نیز اینجا خواهد بود، اما

big question is where in the world is he

سوال بزرگ این است که او کجای جهان است،

also we'll have a look at some very

ما نگاهی به برخی

unusual and some might say queer words

از کلمات بسیار غیرعادی خواهیم داشت و برخی ممکن است کلمات عجیب و غریبی را

that exist in the English language all

که در زبان انگلیسی

of that coming up today after all it's

وجود دارد بگویند.

just after 2 o'clock here in the UK it's

بعد از ساعت 2 اینجا در بریتانیا،

a Sunday afternoon and this is live

بعد از ظهر یکشنبه است و این به صورت زنده

English

انگلیسی است

did you it's just after 2 o'clock as the

، همانطور که مرد خوب گفت، درست بعد از ساعت 2 است

nice man just said and here we are now

و ما اکنون

live on YouTube coming to you live from

در یوتیوب به صورت زنده از

Much Wenlock Much Wenlock in england oh

Much Wenlock Much Wenlock به شما می آییم. در انگلیس،

my goodness

خدای من،

celebrate good times come on here we are

اوقات خوش را جشن بگیر بیا اینجا، ما

on a Sunday afternoon and everything is

در یک بعد از ظهر یکشنبه هستیم و همه چیز

SuperDuper I must admit

سوپردوپر است، باید اعتراف کنم

despite the bad weather because the

با وجود آب و هوای بد، زیرا امروز

weather is pretty awful today however I

هوا بسیار وحشتناک است، اما

am in a very good humor I am in a very

من در طنز بسیار خوبی هستم،

good mood hi everybody this is mr.

روحیه بسیار خوبی دارم سلام به همه این آقای

Duncan in England how are you today are

دانکن در انگلیس امروز چطوری

you ok I hope so

خوب هستی امیدوارم

are you happy well are you happy I

پس خوشحالی خوب هستی خوشحالی من

really really hope so here we go it's

واقعاً امیدوارم که اینجا برویم

Sunday and we are coming towards the end

یکشنبه است و به

of September just another week to go in

پایان سپتامبر می رسیم فقط یک هفته دیگر برای رفتن در

fact next Sunday is the final day of

واقع یکشنبه آینده است آخرین روز

September 2018 and then we are into

سپتامبر 2018 و سپس به

October and already on television lots

ماه اکتبر رسیده ایم و در تلویزیون بسیاری

of people are talking about Christmas

از مردم در مورد کریسمس صحبت می کنند در

already it's too early it's too soon can

حال حاضر خیلی زود است، خیلی زود است،

everyone please stop talking about

لطفاً همه صحبت کردن در مورد

Christmas I've had such a busy morning

کریسمس را متوقف

today because I've been rushing around

کنند. با عجله در

doing my washing because I had a very

حال انجام شست و شو بودم، زیرا

embarrassing moment this morning when I

امروز صبح لحظه بسیار شرم آور داشتم

discovered that I had no underpants I

که متوجه شدم شلوار زیری ندارم،

couldn't put any Underpants on because

نمی توانم زیرشلواری بپوشم زیرا

they were they were all dirty so I had

همه آنها کثیف بودند، بنابراین

to do some some washing this morning or

مجبور شدم امروز صبح مقداری شستشو انجام

else I would have had to go commando

دهم وگرنه باید بروم

have you heard of that expression have

کماندو آیا این عبارت

you heard of it it's a very interesting

را شنیده ای آیا در مورد آن شنیده ای این تعبیر بسیار جالبی

expression it means to go without your

است یعنی بدون

underwear so you put your clothes on but

لباس زیرت برو تا لباست را بپوشی اما زیر شلواری

you don't wear any Underpants and that's

نپوشی و این

what I nearly had to do today fortunate

چیزی است که من تقریباً همین را می کنم امروز باید انجام می

I had one pair of underpants left so

دادم خوشبختانه من یک جفت زیرشلوار باقی مانده بود، بنابراین

I've got them on now although I'm not

الان آنها را پوشیده ام، اگرچه

going to prove it to you but but I am

قصد ندارم آن را به شما ثابت کنم، اما من

wearing underpants so don't worry but

زیر شلواری پوشیده ام، پس نگران نباشید،

I've been busy washing my underwear or

من مشغول شستن خودم بودم. لباس زیر

else I would have had to have gone

وگرنه باید به سبک کماندویی می‌رفتم، به این

commando style which means to wear no

معنی که

underpants

زیر شلواری نپوشم،

so here we go seven minutes past two

بنابراین ساعت دو و هفت دقیقه به آخر

o'clock already

می‌رسیم،

even this livestream is going by so

حتی این پخش زنده آنقدر سریع می‌گذرد که

quickly I can't believe it how quickly

باورم نمی‌شود

everything is going by terrible terrible

همه چیز با چه سرعتی پیش می‌رود. یک روز وحشتناک وحشتناک

day today the weather is all over the

امروز هوا همه

place so let's have a look outside shall

جا را فرا گرفته است، پس بیایید به بیرون نگاهی بیندازیم،

we so there it is that is a live view

بنابراین آنجاست که یک نمای زنده

outside very cloudy we have had some

از بیرون بسیار ابری است،

sunshine this morning but it's very cool

امروز صبح کمی آفتاب داشتیم، اما هوا بسیار خنک است،

very chilly and also we've had lots of

بسیار سرد است و همچنین ما داشته ایم

rain as you can see there is rain all

باران زیاد همانطور که می بینید همه جای پنجره باران می بارد

over the window and today is a special

و امروز یک

day of course today is the beginning of

روز خاص است البته امروز

the big change as far as the seasons are

شروع یک تغییر بزرگ از نظر فصول است

concerned because today is the autumn

زیرا امروز اعتدال پاییزی

equinox

have you heard of that the autumn

است آیا شنیده اید که پاییز است

equinox let's put the word up on the

اعتدال بیایید این کلمه را روی

screen shall we so here it is it is the

صفحه نمایش بگذاریم

autumn equinox today and that is a noun

امروز اعتدال پاییزی است و آن اسمی است

that describes the equinox in autumn on

که اعتدال پاییز را در

or around about the 22nd of September in

یا حدود 22 سپتامبر در

the northern hemisphere which is where I

نیمکره شمالی که در آن من

am and also the 20th of March in the

هستم و همچنین 20 مارس در

southern hemisphere so now we are

نیمکره جنوبی توصیف می کند.

heading into autumn you might say that

ممکن است بگویید

it is now officially the end of summer

که اکنون رسماً پایان تابستان است

and for those who are wondering what the

و برای کسانی که در تعجب هستند که

word equinox means the word equinox

کلمه اعتدال به چه معناست، کلمه اعتدال

means the time or date at which the Sun

به معنای زمان یا تاریخی است که در آن خورشید

crosses the celestial equator so when

از خط استوای آسمان می گذرد، بنابراین زمانی

the days and nights are of equal length

که روزها و شب ها هستند. با طول مساوی

and this happens as I just mentioned

و این اتفاق می افتد همانطور که من به تازگی اشاره کردم در

around the 22nd of September in the

حدود 22 سپتامبر در

North which is where I am and around the

شمال، جایی که من هستم و حدود

20th of March if you are in the south of

20 مارس اگر در

the planet Earth so I hope that's

جنوب سیاره زمین هستید، بنابراین امیدوارم که

explained it so it's official that's it

توضیح داده شده باشد، بنابراین رسمی است.

there is nothing we can do about it

هیچ کاری نمی توانیم در مورد آن انجام

it is now definitely autumn there is no

دهیم، اکنون قطعا پاییز است،

doubt about it so I thought today it

شکی در آن نیست، بنابراین فکر کردم امروز

would be nice to show some excerpts from

بهتر است بخشی از

one of my autumn lessons I have talked

یکی از درس های پاییزی خود را نشان دهم که بارها در مورد پاییز در درس هایم درباره آن صحبت کرده

about also autumn many times in my

ام،

lessons but I did make a full length

اما من آیا m یک درس کامل

lesson all about autumn so I thought is

همه چیز در مورد پاییز است، بنابراین فکر کردم

a way of welcoming autumn I thought it

راهی برای استقبال از پاییز است، فکر کردم

would be nice to have some excerpts from

خوب است که چند گزیده

my autumn lesson and here is the first

از درس پاییز خود را داشته باشم و این اولین

one right now

مورد در حال حاضر

you

شماست،

so what makes autumn so special well

بنابراین چه چیزی باعث می شود پاییز بسیار خاص باشد،

just like spring autumn is a period of

درست مانند بهار پاییز یک دوره

transition you could say that it is the

گذار است که می توان گفت

opposite of spring in the sense of it

برعکس بهار است به این معنا

being the time when plants and trees and

که زمانی است که گیاهان و درختان و

even many wild animals prepare for the

حتی بسیاری از حیوانات وحشی برای

onset or arrival of winter it is the

شروع یا رسیدن زمستان آماده می شوند،

season when almost everything in nature

فصلی است که تقریباً همه چیز در طبیعت است.

wind down the leaves on the trees turn

برگ‌های درختان

gold and fall to the ground flowers will

طلایی می‌شوند و به زمین می‌ریزند گل‌ها

wither away after shedding their seeds

پس از ریختن دانه‌هایشان پژمرده

animals will begin to store food in

می‌شوند، حیوانات شروع به ذخیره غذا

their nests and burrows the days will

در لانه‌ها و گودال‌های خود می‌کنند.

become shorter and the nighttime

temperature will begin to drop

so there is no mistaking that autumn has

اگر اشتباه کنیم که پاییز فرا رسیده است، کمی بعد

arrived we will have a look at another

نگاهی به

excerpt from my big super-duper autumn

گزیده دیگری از درس بزرگ پاییزی سوپر دوپر

lesson a little bit later on but

خود

meanwhile we have something even more

خواهیم داشت، اما در عین حال، چیز

important to check out because we have

مهمتری برای بررسی داریم، زیرا ما

yes the live chat you are more than

بله را داریم چت زنده شما خیلی

welcome to join in today we have lots of

خوش آمدید که امروز به آن ملحق شوید، چیزهای زیادی در

things coming your way including words

راه است، از جمله کلمات

and phrases connected to the word cut

و عبارات مرتبط با کلمه cut

there are many uses of the word cut in

، استفاده های زیادی از کلمه cut در

the English language and we will have a

زبان انگلیسی وجود دارد و ما

look at those later on another big

بعداً به آنها نگاهی خواهیم داشت. سوال بزرگ دیگر

question must be where in the world is

باید این باشد که آقای کجای دنیاست

mr. Steve mr. Steve will be talking to

. آقای استیو استیو

us from a famous place but where in the

از یک مکان معروف با ما صحبت خواهد کرد، اما در کجای

world is that place all of that coming

دنیا این مکان است که همه اینها

later on meanwhile as I mentioned we

بعداً ارائه می شود، در همین حال همانطور که اشاره کردم،

have the live chat coming up and there

ما گفتگوی زنده را داریم و

it is on the screen now as if by magic

اکنون به طور جادویی روی صفحه نمایش داده می شود،

so who was first on the live chat shall

پس چه کسی اول در چت زنده

we have a look let's go back in time to

باید نگاهی بیندازیم بیایید به گذشته برگردیم

the start of today's live stream

به شروع پخش زنده امروز

oh look it's Olga hello Olga

اوه نگاه کنید این اولگا است سلام اولگا

congratulations you are first on the

تبریک می گویم شما اولین نفر در

live chat so

چت زنده هستید پس

congratulations to you well done and if

به شما تبریک می گویم موفق باشید و اگر

you want to be first on the live chat

می خواهید اولین باشید چت زنده

you have to be very quick with your

باید با انگشتت خیلی سریع

finger when you click you have to be

باشی وقتی کلیک میکنی باید

very very quick so congratulations to

خیلی خیلی سریع باشی پس به

Olga also Tomic is here hi Tomic nice to

اولگا هم تبریک میگم تومیک هم اینجاست سلام تومیک خوشحالم که

see you

chris is here ekta hello Hector I don't

میبینمت کریس اینجاست ekta سلام هکتور

think I've seen your name before on the

فکر نمیکنم تا حالا شده باشم نام شما را قبلاً روی

screen is it your first time on the live

صفحه دیده‌ام، آیا اولین بار است که در چت زنده حضور

chat oh if it is please let me know and

می‌یابید، لطفاً به من اطلاع دهید و

I can give you some special applause and

من می‌توانم شما را تشویق کنم و

also maybe some fireworks as well also

همچنین ممکن است چند آتش‌بازی و همچنین

Francisco is here hello Francisco mr.

فرانسیسکو اینجاست سلام آقای فرانسیسکو.

Steve will be with us shortly but where

استیو به زودی با ما خواهد بود، اما

is he where in the world is mr. Steve

او در کجای دنیا آقای. استیو

Gretel is here as well

گرتل هم اینجاست

hello Gretel Gretel Luciano hello to you

سلام گرتل گرتل لوچیانو سلام به تو

blue thunder is here as well and also

تندر آبی نیز اینجاست و همچنین

Alamgir hello to you as well Pedro it

علمگیر سلام به تو نیز پدرو

wouldn't be a live stream without Pedro

بدون پیوستن پدرو بلمونت به ما پخش زنده نخواهد بود

Belmont joining us so welcome Pedro nice

پس خوش آمدید پدرو خوشحالم

to see you here again

که دوباره شما را اینجا می بینم

it's September we are coming towards the

سپتامبر است که به

end of the month I can't believe how

پایان ماه نزدیک می شویم. نمی توانم باور کنم که

quickly this year is going by meeker is

امسال چقدر سریع می گذرد.

here hello Mika nice to hear from you

سلام میکا خوشحالم که دوباره از شما می شنوم

again and I hope you are still

و امیدوارم هنوز در حال

recovering from your super-duper trip to

بهبودی از سفر فوق العاده خود به

Island I'm just wondering how long it

جزیره I باشید. من فقط نمی دانم

takes how long did it take to get from

چقدر طول می کشد تا از

island to Japan or should I say from

جزیره به ژاپن بروید یا باید بگویم از

Japan to Island so how long does it take

ژاپن به جزیره چقدر طول می کشد پس چقدر طول می

how long did your journey take by plane

کشد سفر شما با هواپیما میکا چقدر طول می کشد

Mika if you could let me know please

اگر می توانید به من اطلاع دهید لطفاً

tell me on the live chat because that's

بگویید من در چت زنده هستم زیرا به

why it's here Ilyas is here as well

همین دلیل است که اینجا هستم ایلیا نیز اینجاست

hello to you also we have minal hello

سلام به شما همچنین ما یک سلام کوچک داریم

man al where are you watching at the

در حال حاضر کجا را تماشا می کنید

moment I'm always interested to find out

من همیشه علاقه مند هستم

where people are watching you

که بفهمم مردم کجا شما را تماشا می

world aha hello sujin sujin in south

کنند آها سلام سوجین سوجین در

korea of course lots of people talking

کره جنوبی البته افراد زیادی تی

about both South and North Korea this

صحبت کردن در مورد کره جنوبی و شمالی در این

week lots of things going on there some

هفته چیزهای زیادی در آنجا اتفاق می افتد

some very positive news for a change in

برخی از اخبار بسیار مثبت برای تغییر

the world isn't that lovely blue thunder

در جهان این است که رعد و برق آبی دوست داشتنی

and also Belarusian hi mr. Duncan how

و همچنین بلاروسی سلام آقای. دانکن امروز چطوری

are you today

are you ok I hope so are you happy I

خوب هستی امیدوارم خوشحال باشی من

really really hope so

واقعاً امیدوارم پس

Thank You Bella rusia you know what that

ممنون بلا روسیه میدونی چه عبارت جالبی

would be a very good catchphrase I might

است من ممکن است

use that one week I might use it later

از آن یک هفته استفاده کنم بعداً ممکن است از آن استفاده کنم

also we have Martha and also VIN vinamra

همچنین ما مارتا داریم و همچنین VIN vinamra

hello vinamra watching in India I know

سلام vinamra در هند تماشا می‌کنم من

that I do have lots of people now

می‌دانم که اکنون افراد زیادی

watching in India so a big hello to you

در هند تماشا می‌کنند، بنابراین یک سلام بزرگ به شما

also we have Kara deaths and tdn Irene

همچنین ما مرگ‌های Kara و tdn ایرن

Gretel satury know is here oh hello set

گرتل را داریم می‌دانم اینجاست، اوه سلام مجموعه

arena here it should be autumn but now

صحنه اینجا باید پاییز باشد اما اکنون

it is sunny and hot 36 degrees ah I wish

هوا آفتابی و گرم است 36 درجه آه ای کاش اینجا

it was 36 degrees where I am it's

36 درجه بود که من

freezing today it's very cold in fact

هستم امروز یخبندان است در واقع

this morning I had to put the heating on

امروز صبح مجبور شدم گرمایش را

in the house so yes they we now have the

در خانه روشن کنم بنابراین بله آنها اکنون

heating working in the house so that

گرمایش را در خانه داریم. این

gives you a good idea of how cold it is

به شما ایده خوبی می دهد که هوا اینجا چقدر سرد است

getting here also we have Abdo hello

همچنین ما Abdo را داریم سلام

Abdo nice to see you here on the live

عبدو خوشحالم که شما را در اینجا در چت زنده می

chat Andrew now I didn't think of that

بینم اندرو حالا من به آن اندرو فکر نمی کردم

Andrew that's a very good suggestion why

این پیشنهاد بسیار خوبی است که چرا

don't you borrow mr. Steve's Underpants

آقای قرض نمی گیرید . راستش زیرشلوار استیو را

well to be honest can I just let you in

بخواهید می‌توانم به شما اجازه ورود

on a secret

به یک

mr. Steve's Underpants are not in very

آقای مخفی را بدهم؟ زیرشلواری استیو

good condition they're not they're all

وضعیت خیلی خوبی ندارد، همه آنها در

falling to pieces they've they're full

حال تکه تکه شدن هستند، پر

of holes so know then that that's the

از سوراخ هستند، پس بدانید که

reason why I'm not

دلیل این است که من

borrowing mr. mr. Steeves and the pence

آقای را قرض نمی‌گیرم. آقای. استیوها و پنس

because because they're they're full of

چون پر از

holes they're falling to pieces I can

سوراخ هستند تکه تکه می شوند من می

see a lot of blue sky oh do you mean

توانم آسمان آبی زیادی ببینم آه آیا منظورت

from my window yes that the weather

از پنجره من است بله که آب و هوا

keeps changing but we have had a lot of

مدام تغییر می کند اما ما باران زیادی داشته ایم

rain today it's been very wet it really

امروز خیلی خیس است،

does feel as if autumn has arrived which

واقعاً احساس می‌کند که پاییز

it has it has arrived hon Dowell is here

فرا رسیده است. عزیزان داول اینجاست

hello hon Dowell also we have Nicole

سلام عزیز داول همچنین ما نیکول را داریم

hello Nicole nice to see you as well and

سلام نیکول خوشحالم که شما را می‌بینم و

I think we are now up to date with the

فکر می‌کنم اکنون به‌روز هستیم.

live chat thank you very much for

چت زنده از اینکه به من ملحق شدید بسیار متشکرم،

joining me

so if you want to get involved you are

بنابراین اگر می خواهید در این کار مشارکت کنید،

more than welcome to and don't forget I

بیشتر از آن خوش آمدید و فراموش نکنید که

am here every Sunday every Sunday from

من هر یکشنبه هر یکشنبه از ساعت 14:00 اینجا هستم.

2:00 p.m. UK time you can now see across

به وقت انگلستان، اکنون می توانید

the bottom of the screen the time of my

زمان پخش زنده من را در پایین صفحه مشاهده کنید

livestream and if you wish to donate you

و اگر می خواهید کمک مالی کنید،

can make a small donation or if you have

می توانید کمک مالی کوچکی بکنید یا اگر به

just won the lottery you can make a big

تازگی در قرعه کشی برنده شده اید، می توانید کمک مالی بزرگی

donation if you are feeling very

generous on my PayPal account you are

را انجام دهید. اکانت پی پال من از شما

more than welcome to make a donation and

برای اهدای کمک بسیار خوش آمدید و

thank you very much to all those who

از همه کسانی که

have made donations over the past couple

در چند هفته گذشته کمک مالی

of weeks thank you so much I do it do

کرده اند بسیار سپاسگزارم از شما بسیار سپاسگزارم.

appreciate it hello to Youssef as well

Youssef is here hello mr. Duncan and

. دانکن و

everyone here isn't that nice so we have

همه افراد اینجا چندان خوب نیستند، بنابراین ما

lots of people on the live chat and

افراد زیادی در چت زنده داریم و

that's the reason why we are all here to

به همین دلیل است که همه ما اینجا هستیم تا

share our love of the English language

عشق خود را به زبان انگلیسی به اشتراک بگذاریم.

whatever your experience of English

whatever your level of English you are

more than welcome to join in and for

به پیوستن به آن خوش آمدید و برای

those lucky people out there you can

آن افراد خوش شانس می توانید

also watch this live stream with live

این پخش زنده را با زیرنویس زنده نیز تماشا کنید،

subtitles as well if you are lucky

اگر به

enough to be able to do that

اندازه کافی خوش شانس هستید که بتوانید این کار را انجام دهید.

congratulations

we have the mystery idiom coming today I

think we have time to to show you the

تو

mystery idiom also a sad moment we had

اصطلاح رمز و راز همچنین یک لحظه غم انگیز

the last of the baby pigeons in the

ما آخرین بچه کبوتر را در

garden so now there are no more baby

باغ داشتیم، بنابراین اکنون دیگر بچه کبوتری وجود

pigeons they have all flown away that is

ندارد که همه آنها پرواز کرده اند،

it for this year so you can see there is

این برای امسال است، بنابراین می توانید ببینید که

a baby pigeon

یک بچه کبوتر وجود دارد

and this is the final pigeon the final

و این کبوتر آخر

baby to leave the nest but it isn't

بچه آخری که لانه را ترک می کند اما تنها نیست

alone because there's another one there

زیرا یکی دیگر هم

as well in fact there were three but one

وجود دارد در واقع سه نفر بودند اما یکی

of them disappeared I have a strange

از آنها ناپدید شد من احساس عجیبی

feeling that one of the baby pigeons was

دارم که یکی از بچه کبوترها

actually eaten but there is one of them

واقعا خورده شده است اما وجود دارد یکی از آنها

and it's trying to have a bath I think

و سعی می‌کنم حمام کنم، فکر می‌کنم

maybe this is the first time that it's

شاید این اولین باری است که

ever seen water perhaps this is the

آب دیده می‌شود، شاید این

first time that this pigeon has ever

اولین باری است که این کبوتر تا به حال

gone into water it seems very intrigued

در آب می‌رود، به نظر می‌رسد بسیار جالب است،

very interested and also a little afraid

بسیار علاقه‌مند و در عین حال کمی ترسیده است

at the same time but there isn't just

، اما آیا فقط

one pigeon here comes another one yes

یک کبوتر اینجا نیست یک کبوتر دیگر می آید بله

can you see it it's just landed and

می توانید ببینید که تازه فرود آمده است

there are now two baby pigeons but these

و اکنون دو بچه کبوتر وجود دارد اما

are the last ones to hatch out and to

اینها آخرین کبوترهایی هستند که از تخم بیرون

fly away so now the season has come to

می آیند و پرواز می کنند بنابراین اکنون فصل

an end for most birds they have now

برای اکثر پرندگان به پایان رسیده است. آنها اکنون

stopped breeding and they will prepare

تولید مثل را متوقف کرده اند و آنها را

for the onset of autumn and also winter

برای شروع پاییز و همچنین زمستان آماده می کنند و

as well the big question is what will

همچنین سوال بزرگ

win to be like this year what will this

این است که امسال چگونه برنده می شود آیا این

win to be like will it be as bad as last

پیروزی مانند زمستان گذشته چگونه خواهد

winter and there you can see another

بود؟ نمای دیگری

view of the baby pigeons and you can

از بچه کبوترها را ببینید و همیشه می توانید

always recognize baby pigeons because

بچه کبوترها را تشخیص دهید زیرا

they don't have any any markings on

آنها هیچ علامتی روی

their feathers so they have no markings

پرهای خود ندارند بنابراین هیچ علامتی

whatsoever

ندارند

so that is how you can recognize baby

بنابراین شما می توانید بچه کبوترها را تشخیص دهید

pigeons and I'm often asked how can you

و اغلب از من می پرسند که چگونه می توانید

how can you tell that they are baby

چگونه می توانید بگویید که آنها هستند بچه

pigeons well that's how you can tell

کبوترها خوب اینطوری میشه فهمید

there are no markings on their feathers

که هیچ علامتی روی پرهایشون وجود نداره پس اینطوری

so that's how you know it is live

میدونید که انگلیسی زنده هست

English and it's mr. Duncan that's me

و mr. دانکن این من هستم

coming up soon we have mr. Steve as well

به زودی ما آقای. استیو نیز

he is here but he's not exactly in the

او اینجاست اما دقیقاً در

studio he is somewhere else but where in

استودیو نیست، او در جای دیگری است، اما در کجای

the world is mr. Steve find out later on

دنیا آقای. استیو بعداً متوجه می‌شود

we've had a lot of storms this week

که ما طوفان‌های زیادی در این هفته

maybe where you're living

داشته‌ایم، شاید جایی که شما زندگی

you've had some terrible weather as well

می‌کنید، آب‌وهوای بدی هم داشته‌اید،

but we've had all sorts of things

اما ما همه چیزهایی را در

happening this week we had on Thursday

این هفته داشتیم که در روز پنج‌شنبه

we had storm alley a very strong storm

، کوچه طوفانی داشتیم. یک طوفان بسیار قوی

lots of rain lots of wind and as you can

باران زیاد باد و همانطور که

see from this video clip the storm was

از این کلیپ می بینید طوفان

very strong it was a very strong storm

بسیار قوی بود طوفان بسیار قوی بود به

so that was storm alley and that was on

طوری که کوچه طوفانی بود و آن

Thursday but can you believe it

روز پنجشنبه بود اما آیا می توانید روز بعد آن را باور کنید

the following day we also had another

ما نیز طوفان دیگری

storm as well so storm alley was the

هم داشت پس کوچه طوفانی

first one and then on Friday we had

اولین بار بود و بعد جمعه

another storm as well and this time it

طوفان دیگری هم داشتیم و این

was storm Brona that's a very unusual

بار طوفان برونا بود که یک کلمه بسیار غیرعادی

word a very strange name in fact storm

است یک نام بسیار عجیب در واقع طوفان

Broner it's actually a girl's name so

برونر در واقع اسم دخترانه است پس

there it was storm Brona

آنجاست طوفان برونا بود

and you can see the trees blowing around

و شما می توانید درختان را در حال وزیدن در اطراف ببینید

and I filmed this during my walk to the

و من این را در حین پیاده روی به دندانپزشکی فیلمبرداری کردم.

dentist I went to the dentist on Friday

روز جمعه به دندانپزشک رفتم

oh dear I don't like going to the

اوه عزیز من دوست ندارم به

dentist so this particular footage was

دندانپزشک بروم بنابراین این فیلم خاص

filmed on Friday whilst walking to the

در روز جمعه هنگام راه رفتن به

dentist and you can see the trees are

دندانپزشک و شما می توانید ببینید که درختان در حال دمیدن هستند

blowing all

over the place everything is very glowy

در آن مکان همه چیز بسیار درخشان است

very windy and one more view you can see

و باد می‌وزد و یک نمای دیگر می‌توانید ببینید

the leaves on the trees are swaying

که برگ‌های درختان در حال تاب خوردن هستند و

they are swaying from side to side mr.

از این طرف به آن طرف می‌چرخند.

Steve will be here soon for those who

استیو به زودی برای کسانی

are waiting for mr. Steve to arrive

که منتظر آقا هستند اینجا خواهد بود. استیو برای رسیدن

don't worry don't worry he'll be here

نگران نباش نگران نباش او به زودی اینجا

soon calm down take a deep breath and do

خواهد آمد

what mr. Steve has been doing this week

. استیو این هفته این کار را انجام داده است

mr. Steve has been getting back into

. استیو دوباره به مدیتیشن بازگشته است،

meditation he has found a little

او برنامه کوچکی را پیدا کرده است

application that he's installed on his

که روی تلفن خود نصب کرده است

phone to help him to relax because

تا به او کمک کند آرام شود، زیرا

sometimes Steve does get a little bit

گاهی اوقات استیو کمی

stressed from time to time he just get a

استرس دارد، او فقط

little bit stressed so let's have a look

کمی استرس می گیرد، پس بیایید یک نگاهی بیندازیم.

one of my full english lessons we are

از درس‌های کامل انگلیسی من،

going to have a look at an excerpt from

ما می‌خواهیم به گزیده‌ای از

full english 21 and in this video clip

انگلیسی کامل 21 نگاهی بیندازیم و در این کلیپ ویدیویی

you will see me playing around with a

من را در حال بازی با یک ابزار باغ خاص خواهید دید

certain garden implement

hi everybody this is mr. Duncan in

سلام به همه، این آقای است. دانکن در

England how are you today are you ok I

انگلیس امروز چطوری خوب هستی امیدوارم

hope so

are you happy I hope so

خوشحال باشی امیدوارم خیلی

oh I haven't said that for such a long

وقته که نگفته

time do you remember when I used to

باشم یادت

introduce every video lesson like that

میاد هر درس ویدیویی اینجوری رو معرفی میکردم به هر

anyway welcome to another full English

حال به انگلیسی کامل دیگه خوش اومدی

lesson yes I have decided to make

درس بله من تصمیم گرفتم

another one just in case you were

یکی دیگر را درست کنم فقط اگر فکر می کردید

thinking that the previous one was the

که قبلی

last ever of course the name of the game

آخرین مورد است البته نام

is teaching English in England that is

بازی آموزش زبان انگلیسی در انگلستان است،

where I am England also happens to be

جایی که من انگلیس هستم

the birthplace of Sherlock Holmes James

اتفاقا زادگاه شرلوک هلمز نیز هست. جیمز

Bond

باند

Harry Potter obi-wan Kenobi Oliver Twist

هری پاتر obi-wan Kenobi Oliver Twist

Mary Poppins Danger Mouse

مری پاپینز Danger

come to think of it I don't think any of

Mouse به این فکر می کنم من فکر نمی کنم هیچ یک از

those people are real I think they are

آن افراد واقعی باشند، فکر می کنم آنها

fictitious

ساختگی

they are made-up characters they don't

هستند، آنها شخصیت های ساخته شده ای هستند که

really exist except in our imagination

واقعا وجود ندارند، مگر در ما تخیل

oh I seem to have strayed a little

اوه، به نظر می رسد که من کمی

off-topic here so before I get any

از موضوع اینجا منحرف شده ام، بنابراین قبل از اینکه

further off the rails let's get back on

از ریل دورتر شوم، بیایید به آن بازگردیم،

can you see what I'm pushing here it's a

آیا می توانید ببینید که من در اینجا چه چیزی را فشار می دهم، این یک

very useful piece of God and apparatus a

قطعه بسیار مفید از خدا و دستگاه است که یک

handy thing to have about when you have

چیز مفید است. وقتی

large loads and heavy objects to move

بارهای بزرگ و جسم سنگین دارید برای حرکت

around this is a wheelbarrow you will

در اطراف این یک چرخ دستی است که

often see builders and gardeners pushing

اغلب می بینید که سازندگان و باغبانان

one of these around you can transport

یکی از این چرخ ها را به اطراف شما فشار می دهند می توانید وسایل

heavy and cumbersome things safely in a

سنگین و دست و پا گیر را با خیال راحت در

wheelbarrow

چرخ دستی حمل

you can put garden debris such as dead

کنید.

leaves and pulled up weeds into a

wheelbarrow so they can be taken away

and disposed of more conveniently on

در محل‌های ساختمانی با راحت‌تر دور ریخته می‌شود

building sites you will often see

، اغلب می‌بینید که

wheelbarrows used for moving heavy

چرخ‌چرخ‌هایی که برای جابجایی

material such as cement or bricks from

مواد سنگین مانند سیمان یا آجر از

wheelbarrow an essential tool for making

چرخ دستی استفاده می‌شوند، ابزاری ضروری برای

those heavy duty jobs much easier to

آسان‌تر کردن کارهای سنگین هستند

carry out but be careful not to overfill

، اما مراقب باشید که بیش از حد

it or it might tip over leaving you with

آن را پر نکنید یا این ممکن است باعث شود که شما با

an even bigger mess to clear up

یک آشفتگی بزرگتر روبرو شوید تا

here's a word that seems to be

این کلمه را روشن کنید، اینجا کلمه ای است که به نظر می رسد

pronounced one way but is in fact

یک جور تلفظ می شود اما در واقع به شکل

pronounced another the word is

دیگری تلفظ می شود کلمه

cumulative the first syllable this word

تجمعی است اولین هجای این کلمه

sounds like the letter Q the word

مانند حرف Q به نظر می رسد کلمه

cumulative is an adjective and means

تجمعی یک صفت است و به معنی

increasing or increased in quantity

افزایش یا افزایش در

degree or force by successive editions

درجه یا نیروی کمیت توسط ویرایش های متوالی است،

for example the addition of other things

به عنوان مثال افزودن چیزهای دیگر

over time creates a cumulative effect we

در طول زمان یک اثر تجمعی ایجاد می کند که ما

often talk about a cumulative effect

اغلب می گوییم. k در مورد یک اثر تجمعی

when discussing health issues the damage

هنگام بحث در مورد مسائل بهداشتی، آسیب وارد شده

caused to the human body by years of

به بدن انسان توسط سالها

poor diet and neglect can be described

رژیم غذایی نامناسب و بی توجهی را می توان به عنوان تجمعی توصیف کرد.

as being cumulative we often talk about

the cumulative effect on the environment

caused by steady ecological neglect a

cumulative effect normally occurs over a

یک

period of time sometimes over many years

دوره زمانی گاهی در طی سالیان

the process of accumulation is

متمادی فرآیند انباشت به صورت انباشته است.

cumulative accumulating growing

progressive accruing snowballing

mounting poor health in middle-age is

seen as being caused by cumulative

neglect we can also use the word

accumulative in this way to whenever we

talk about something being subjective

ذهنی بودن

what are we actually saying well the

آنچه را که در واقع به خوبی می گوییم،

word subjective is often used when

کلمه ذهنی اغلب هنگام

discussing opinions and points of view

بحث درباره نظرات و دیدگاه ها استفاده می شود،

we often refer to the subjective nature

ما اغلب به ماهیت ذهنی

of something the word subjective relates

چیزی اشاره می کنیم که کلمه ذهنی

to each individual's view or perception

به دیدگاه یا ادراک هر فرد

of something that can be translated in

از چیزی مربوط می شود که می تواند به

many ways a good example of this occurs

طرق مختلف ترجمه شود. مثال خوب این موضوع زمانی رخ می دهد

when talking about art a painting or

که در مورد هنر صحبت می کنیم، یک نقاشی یا

drawing of something might be

طراحی از چیزی که ممکن است

interpreted

in many ways when we look at a piece of

وقتی به یک اثر هنری نگاه می کنیم به طرق مختلف تفسیر می شود،

art we often try to work out what its

اغلب سعی می کنیم بفهمیم

meaning is what is the artist trying to

معنای آن چیست که هنرمند می خواهد

convey what are they expressing of

بیان کند چه چیزی را بیان می کند،

course one person's interpretation might

البته تفسیر یک نفر ممکن است

differ from others there might be many

با دیگران متفاوت باشد، ممکن است

ways of looking at this particular piece

راه های زیادی برای نگاه کردن وجود داشته باشد. در این

of artwork so in this case we can say

اثر هنری خاص، بنابراین در این مورد می‌توان گفت

that the views are all subjective each

که دیدگاه‌ها همگی ذهنی هستند، هر

view expressed is a personal point of

دیدگاه بیان شده یک دیدگاه شخصی است،

view so any opinion expressed concerning

بنابراین هر نظری که در مورد

a topic or issue can be described as

یک موضوع یا موضوع بیان شود را می‌توان ذهنی توصیف کرد.

being subjective it is an individual

point of view it is a personal opinion

این یک نظر شخصی

it is open for debate it is subjective

است، برای بحث باز است، ذهنی است.

thank you for watching me teaching you

ممنون از اینکه من را در حال آموزش به شما

and of course Tatar for now

و البته تاتاری در حال حاضر

doop doop doop do and of course you can

doop doop doop انجام می دهم و البته می

find all of my full English lessons on

توانید تمام درس های انگلیسی کامل

my youtube channel

من را در کانال یوتیوب من

dip-dip did to do here we go we are live

dip-dip did پیدا کنید. برای انجام این کار، ما می‌رویم، ما

from England on a Sunday afternoon and

بعدازظهر یکشنبه از انگلستان به صورت زنده پخش می‌شویم و

for those who are not sure what this is

برای آن‌هایی که مطمئن نیستند

this is live English with mr. Duncan

این چیست، انگلیسی زنده با mr. دانکن

that's me I've been teaching English on

این من هستم، من

YouTube for over 11 years and can I just

بیش از 11 سال است که در یوتیوب انگلیسی تدریس می کنم و فقط

say next month it will be my 12th

می توانم بگویم که ماه آینده دوازدهمین سالگرد من خواهد بود.

anniversary it sounds unbelievable even

I can't believe that I've been doing

this for nearly 12 years on YouTube and

of course don't forget I am the

و البته فراموش نکنید که من

first-ever English English teacher it's

اولین معلم انگلیسی انگلیسی هستم،

true on YouTube it's true I'm not what

در یوتیوب درست است، درست است، من نمی دانم چه چیزی

would I lie to you about such a thing of

در مورد چنین چیزی به شما دروغ بگویم،

course not

البته نه،

so I mentioned mr. Steve but the big

بنابراین من به آقای. استیو، اما

question is the big question is where is

سوال بزرگ این است که او کجاست،

he so now we are going to go live to mr.

بنابراین اکنون می‌خواهیم به سراغ آقای دکتر برویم.

Steve I'm just trying to get a signal

استیو من فقط سعی می کنم در اینجا یک سیگنال دریافت

here I'm going to press some buttons and

کنم، چند دکمه را فشار

I'm going to see mr. Steve mr. Steve

می دهم و می روم آقای. آقای استیو استیو در حال

calling mr. Steve are you there over

تماس با آقای استیو شما آنجا هستید

hello mr. Duncan are you there ah yes ah

سلام آقای. دانکن شما آنجا هستید آه بله آه

I've got you hello hello mr. Duncan can

من شما را دریافت کردم سلام سلام آقای. دانکن می

you hear me hello to everybody Wow how

تونی منو بشنوی سلام به همه وای چطوری

are you

yes mr. save yes Here I am I'm in New

آره آقای. ذخیره بله اینجا هستم، من در نیویورک هستم،

York New York so good tonight

امشب

so good they named it twice last week I

خیلی خوب است، خیلی خوب است که هفته گذشته دو بار اسمش را گذاشتند، من

went east to Russia this week I've come

این هفته به شرق به روسیه رفتم، من به

West to the US of A the United States of

غرب به ایالات متحده آمریکا آمدم، ایالات متحده

America thanks for that so here I am

آمریکا با تشکر از این اینجا من در

standing by the famous the iconic Statue

کنار مجسمه

of Liberty huh you're a bit of an icon

معروف آزادی ایستاده ام، شما کمی نماد

aren't you mr. Duncan to the world of

هستید، نه آقای. دانکن به دنیای

English I'm not sure if I'm an icon ha

انگلیسی من مطمئن نیستم که آیا من یک نماد

that icon something that stands out

something that everybody knows about I

heard I heard someone the other day say

that not that mr. Duncan he's a bit of a

هستم. دانکن او کمی

cult at least at least I think that's

فرقه است حداقل من فکر می کنم این همان

what they said

چیزی است که آنها گفتند

they got one of the letters wrong but

یکی از حروف را اشتباه گرفته اند اما مهم

never mind oh it's I can't say the

نیست آه این است که نمی توانم بگویم

weather's very nice here as you can see

هوا اینجا خیلی خوب است همانطور که می

it's all a little bit sort of cloudy yes

بینید همه چیز کمی به این شکل است ابری بله

I'm expecting you know a rain shower i

من منتظرم شما بدونید یه دوش بارون دوش

toted it I'll tell you something Steve

گرفتم یه چیزی بهت میگم

the weather the weather outside I'm just

استیو آب و هوا هوای بیرون من فقط میخوام

going to put the weather outside on the

هوای بیرون رو روی

screen look at that the weather here is

صفحه نمایش بذارم ببین که اینجا هوا

a bit miserable so it's so at least you

کمی بد است پس بنابراین حداقل

have blue sky Steve I'll do either it's

تو آسمان آبی داری استیو من هر دو را انجام خواهم

a bit cloudy I think there's a storm on

داد کمی ابری است فکر می کنم طوفانی

the way okay but never mind do you want

در راه است خوب است اما مهم نیست که

me to - I've been right up I've walked

من را بخواهم - من درست بالا آمده ام من

all the way up to the the top of the

تمام راه را پیاده روی کرده ام به بالای

Statue of Liberty and I've had a little

مجسمه آزادی و من یک

tour guide and I've got some facts and

راهنمای تور کوچک داشته ام و من حقایق و

figures would you like to know some

آماری دارم، آیا می خواهید برخی از

facts and figures about to the Statue of

حقایق و ارقام را در مورد مجسمه

Liberty okay well tell us something

آزادی بدانید، خوب خوب به ما چیزی

about it because there are lots of

در مورد آن بگویید زیرا چیزهای زیادی وجود دارد

things that even I don't know now some

که حتی من نمی دانم در حال حاضر برخی از

people are already complaining Pedro

افراد از قبل شکایت دارند پدرو

Pedro is already complaining about being

پدرو قبلاً از او شاکی است.

in New York now don't forget we're going

در حال حاضر در نیویورک هستید، فراموش نکنید که ما

to do this every week so if you have a

این کار را هر هفته انجام خواهیم داد، بنابراین اگر

suggestion that you would like to drop

پیشنهادی دارید که می‌خواهید به آن مراجعه کنید،

in yes and maybe a place where we can

بله و شاید جایی که بتوانیم از آنجا

visit and talk about so you can actually

بازدید کنیم و در مورد آن صحبت کنیم تا بتوانید واقعاً

make your own suggestion so today we are

پیشنهاد خودمان، بنابراین امروز

outside we are in front of the Statue of

بیرون هستیم، روبروی مجسمه

Liberty but we can be anywhere early we

آزادی هستیم، اما می‌توانیم زودتر در هر جایی باشیم،

can be anywhere because of the amazing

به دلیل فناوری شگفت‌انگیز می‌توانیم در هر جایی باشیم،

technology yes please tell us where you

بله لطفاً به ما بگویید

like me to go next week and we'll we'll

دوست دارید هفته آینده کجا بروم و ما می‌رویم.

count up the votes and then I'll just

آرا را بشمار و بعد من فقط

fly there before mr. Duncan's show and

قبل از آقای. دانکن را نشان می دهد و

tell you some facts and figures about

به شما حقایق و ارقامی را در

about some of the local architecture or

مورد برخی از معماری های محلی یا

iconic pieces of statue or anything or

مجسمه های نمادین یا هر چیز یا

something about the country's if you

چیزی در مورد کشور به شما می گوید، اگر می

want me to go to your country let me

خواهید من به کشورتان بروم، به من

know and I'll go there next week and the

اطلاع دهید و هفته آینده به آنجا خواهم رفت و

week after and the week after I'm

هفته بعد و هفته بعد من

spending all your funds all the Hat for

تمام سرمایه شما را تمام کلاه برای

rent production funds mr. Duncan having

اجاره وجوه تولیدی خرج می کنم. دانکن که

spent or flying me around the world

من را در سراسر جهان گذرانده یا پرواز داده است،

you are jet-setting I'm jet-setting look

شما در حال جت تنظیم هستید، من جت تنظیم می کنم، ببینید

what I've got here in my hand oh okay

چه چیزی در اینجا در دست دارم، اوه، خوب

this is a facts and figures of the

این حقایق و ارقام

Statue of Liberty of course I picked

مجسمه آزادی است البته من

that up from a friendly tour guide very

آن را از یک راهنمای تور دوستانه بسیار

nice she was too but she gave me this

خوب بود، او هم خیلی خوب بود، اما او این را به صورت رایگان به من داد،

for free okay tell you was a long way at

خوب، به شما بگویم که راه طولانی

the 354 steps to the top of Italy

در 354 پله تا بالای

down in the statute Statue of Liberty so

ایتالیا در مجسمه آزادی وجود دارد،

it's very good exercise you've got to be

بنابراین تمرین بسیار خوبی است که باید باشید.

very fit to be able to do that mr.

بسیار مناسب است که بتوانم این کار را انجام دهم.

Duncan so what is the Statue of Liberty

دانکن پس مجسمه آزادی چیست

or as it used to be called the Liberty

یا همانطور که قبلاً به آن می گفتند آزادی

enlightening the world Liberty

روشن کننده جهان آزادی

enlightening the world it used to be

روشنگری جهان که قبلاً به

called and they shortened it to the

آن می گفتند و آنها آن را به مجسمه آزادی کوتاه کردند.

Statue of Liberty there's a bit of a

mouthful for the Liberty the Liberty

enlightening the world Liberty

جهان آزادی

enlightening the world that's what they

روشنگری جهان را که

used to call it doesn't really roll off

قبلاً آن را می نامیدند واقعاً

the tongue no not so easy to say no so

از زبان خارج نمی شود نه گفتن نه چندان آسان نیست بنابراین

they shortened it to the Statue of

آنها آن را به مجسمه

Liberty and it's a colossal a

آزادی کوتاه کردند و این یک مجسمه عظیم

neoclassical sculpture so it's very

نئوکلاسیک است بنابراین بسیار

colossal it's large okay neoclassical so

عظیم است و بزرگ است بسیار خوب، نئوکلاسیک است، بنابراین

it's sort of it's a the style is a sort

این یک جورهایی است، یک سبک

of Roman sort of ancients or a Greek

نوعی تم رومی باستانی یا یک

Roman sort of theme so yeah well when we

تم رومی یونانی است، بنابراین بله، وقتی

say well normally when we're saying neo

به طور معمول خوب می گوییم وقتی می گوییم نئو

it means new yes or something that's

، به معنای بله جدید یا چیزی است که

come along in place of something else so

در جای خود آمده است. از چیز دیگری،

you might say neo art or neo sculptures

بنابراین ممکن است بگویید نئو آرت یا مجسمه‌های

or neo fashion not that you often use

نئو یا مد نئو، نه اینکه اغلب از

those terms but it just means new yeah

این اصطلاحات استفاده می‌کنید، بلکه فقط به معنای جدید آره است،

so it's a it's a sort of a modern

بنابراین این یک نوع

depiction of a sort of Roman

تصویر مدرن از نوعی معماری رومی

architecture that's a modern

است که یک سرکوب مدرن است.

representation of something from the

چیزی از

past from the past exactly and it's on

گذشته از گذشته دقیقاً و در

Liberty Island which of course is New

جزیره لیبرتی است که البته

York and it's over the Hudson River goes

نیویورک است و بر فراز رودخانه هادسون است که

through there and it's a it's in New

از آنجا می گذرد و در

York Harbor so what was it it was a gift

بندر نیویورک است، پس چه چیزی بود، هدیه ای

from the people of France to the people

از طرف مردم فرانسه به

of the US as a symbol of a Liberty

مردم ایالات متحده به عنوان نمادی از آزادی

honoring the American War of

احترام به جنگ

Independence which was that the

استقلال آمریکا که این بود که

independence was declared in 1776 I

استقلال در سال 1776 اعلام شد.

think we've covered that in the past in

past lessons yes but that's what it's

because of course the French helped the

فرانسوی‌ها به آمریکایی‌ها کمک کردند

Americans kick us out really didn't they

ما را بیرون بیاندازند، واقعاً

they decided to really nears in the

آنها تصمیم گرفتند که واقعاً در

groin you're my sending them a statue

کشاله ران نزدیک

yes Steve you might say that it was a

very chaotic period of

time because they wanted to get rid of

شوند

the British even though quite a lot of

. بریتانیایی با وجود اینکه بسیاری از

people in the United States at that time

مردم در آن زمان در ایالات متحده،

well before of course it became

البته قبل از

independent that they they actually

مستقل شدن،

quite liked the British being there but

کاملاً از حضور بریتانیایی ها در آنجا خوششان می آمد، اما

there were that there was a large group

گروه زیادی

of people who wanted the British to be

از مردم بودند که می خواستند بریتانیایی ها در آنجا باشند.

to be gone one of them was a French so

یکی از آنها یک فرانسوی بود، بنابراین

they helped help the Americans out and

آنها به آمریکایی ها کمک کردند و

away we went

ما رفتیم

and then they sent them a lovely statue

و سپس آنها یک مجسمه دوست داشتنی برای آنها فرستادند

to remind us in the rest of the world

تا به ما در بقیه دنیا یادآوری کنند

basically that they helped them and so

که اساساً آنها به آنها کمک کردند و بنابراین

yeah it's a representation of liberty

بله این نشان دهنده آزادی است.

really it's a a conic statue opened in

واقعاً این یک مجسمه مخروطی است که در سال 1886 افتتاح شد،

1886 Wow

so quite some considerable time after

بنابراین مدت زمان زیادی پس از

independence was declared in fact 110

اعلام استقلال در واقع 110

years afterwards in fact it was designed

سال بعد در واقع

by Frederic Bartholdi

توسط فردریک بارتولدی

bartholdi Bartholdi a French person and

بارتولدی بارتولدی یک فرد فرانسوی طراحی شد

built a by Gustave Eiffel ah so the same

و توسط گوستاو ایفل آه ساخته شد، بنابراین همان

person that built the Eiffel Tower now

شخصی که این مجسمه را ساخته است. برج ایفل در حال حاضر

as I understand it as I understand it

همانطور که من آن را درک می کنم،

Steve Gustave Eiffel was actually used

استیو گوستاو ایفل در واقع

to to give advice on the structure that

برای ارائه مشاوره در مورد ساختاری که

would actually support the statue itself

در واقع خود مجسمه را پشتیبانی می کند، استفاده می کرد،

so inside the statue it's it's hollow so

بنابراین در داخل مجسمه، آن توخالی است،

there is a framework of metal holding

بنابراین یک چارچوب فلزی وجود دارد که

all of that up of steel and apparently

همه اینها را نگه می دارد. از فولاد و ظاهراً

Gustave Eiffel was was a bit of an

گوستاو ایفل در

expert when it when it comes to building

مورد ساخت سازه هایی مانند آن کمی متخصص بود،

structures like that so he actually

بنابراین او در واقع

helped to design the support inside the

به طراحی تکیه گاه داخل

Statue of Liberty I thought I was

مجسمه آزادی I کمک کرد. فکر کردم دارم به

telling people about the Statue of

مردم درباره مجسمه

Liberty you know you mr. Duncan okay

آزادی می گویم آقای شما شما را می شناسید. دانکن باشه

carry on there I think it's gonna rain

ادامه بده، فکر می‌کنم هر لحظه باران می‌بارد،

any minute now yes so yes he also built

بله، بله، او همچنین

the the the Eiffel Tower it took 20

برج ایفل را

years to build and they built it in

ساخت که ساخت آن 20 سال طول کشید و آن را در

France and then they dismantled it and

فرانسه ساختند و سپس آن را برچیدند و

shipped it over to the US and rebuilt it

به ایالات متحده فرستادند و دوباره بازسازی کردند.

so I think that's quite amazing so 20

بنابراین من فکر می کنم که بسیار شگفت انگیز است، بنابراین 20

years it took to build it a 300 copper

سال طول کشید تا آن را با 300

sheets around a steel framework yes and

ورق مسی در اطراف یک چارچوب فولادی بسازیم، بله و

I've been up all three

من تمام

hundred and fifty four steps Wow they go

سیصد و پنجاه و چهار پله را بالا رفته ام وای آنها

right at the center all the way up to

درست در مرکز می روند تا به

the crown and there are all sorts of

سمت بالا تاج و همه نوع

windows in the crown so you can have a

پنجره در تاج وجود دارد تا بتوانید

panoramic view across New York and the

منظره ای پانوراما از سراسر نیویورک و

harbor I always I've just had a

wonderful time mr. Duncan all on all on

بندر داشته باشید. دانکن همه روی

hat for rent expenses do you know what

کلاه برای هزینه‌های اجاره‌ای می‌دانی

Steve at the some thing I didn't realize

استیو در چیزی که من متوجه نشدم

this this shows sometimes you can be

این نشان می‌دهد که گاهی اوقات شما می‌توانید

very naive I didn't realize you could

خیلی ساده لوح باشید، نمی‌دانستم که می‌توانید

actually go up inside the Statue of

در واقع تا چند لحظه به داخل مجسمه

Liberty until a few years ago where in

آزادی بروید سال‌ها پیش

fact it was after it was after 9/11 and

که در واقع بعد از 11 سپتامبر بود و

they closed the Statue of Liberty

مجسمه آزادی

indeed they closed it down for about two

را بستند، در واقع آن را برای حدود دو سال تعطیل کردند

years and then that's only when I

و پس از آن تنها زمانی بود

realized that you could actually go

که فهمیدم اکنون می‌توانید به داخل بروید،

inside now I have a couple of

من چند

interesting photographs Steve still yes

مورد جالب دارم. عکس‌های استیو هنوز بله

I have a couple of interesting

من چند

photographs I'm going to show now so

عکس جالب دارم که اکنون می‌خواهم نشان دهم، بنابراین

here are a couple of photographs here is

چند عکس در اینجا

one of the actual face of the Statue of

یکی از چهره‌های واقعی مجسمه

Liberty close-up and there you can see

آزادی است و می‌توانید

it before it was installed so so before

قبل از نصب آن را ببینید. بنابراین، قبل

they actually built the Statue of

از اینکه مجسمه

Liberty they had to put it together like

آزادی را بسازند، مجبور شدند آن را مانند

a giant jigsaw and there is the actual

یک اره منبت کاری اره مویی غول پیکر کنار هم بگذارند و صورت مجسمه واقعی وجود دارد

statue face which is 8 foot tall

که قد آن 8 فوت است،

apparently oh okay

ظاهرا اوه، بسیار

the face is 8 foot tall so it's quite a

خوب، ارتفاع صورت 8 فوت است، بنابراین یک صورت کاملاً

big face there is something I've never

بزرگ است، چیزی وجود دارد. من

noticed before the Statue of Liberty

هرگز قبل از St atue of Liberty

looks really unhappy well you know she's

واقعاً ناراضی به نظر می رسد خوب می دانید که او

standing there with all the wind blowing

آنجا ایستاده است و باد

all over her look probably of you know

در سراسر او می وزد احتمالاً شما می دانید

she'd probably probably looked happy

که او احتمالاً

when she was first put up but she's

در اولین باری که او را بلند کرده بود خوشحال به نظر می رسید اما

hungry about that

گرسنه است

she's probably taken on that sad

که احتمالاً آن حالت غم انگیز را به

expression over the many years being

خود گرفته است. در طول سال‌های متمادی که

battered by the winds

توسط بادها ضربه خورده است،

she actually look old weather Steve she

او واقعاً آب و هوای قدیمی به

actually looks a bit miserable well yes

نظر می‌رسد.

you can

apparently when it was first built

because it was made of copper the lovely

coppery color sort of brown yes but of

course over the years its weathered and

سال‌ها هوا خورده

and turned green as copper does yeah

و مانند مس سبز شده است، بله،

they'd have cleaned it because they up

آنها آن را تمیز می‌کردند زیرا آن

they they they did update it didn't they

را به‌روزرسانی کردند، مگر اینکه

bit of a restoration in at 1996 or 8

در سال 1996 یا 8 1986 بازسازی نشده است،

1986 yes it has had a couple of

بله، چند

restorations and to celebrate I think it

بازسازی داشته است. جشن گرفتن فکر

was when they celebrated its anniversary

می‌کنم زمانی که سالگردش را جشن گرفتند

they actually painted the torch at the

، مشعل را در

top they actually painted it with gold

بالا نقاشی کردند، در واقع آن را با طلا نقاشی کردند،

so now the torch at the top actually has

بنابراین اکنون مشعل بالای آن واقعاً دارای

gold leaf that must have been 1986 oh

ورق طلا است که باید سال 1986 بوده باشد، اوه

okay I had to figure by the way the

خوب، من آن را داشتم. o به هر حال

figure if anyone wants to know what the

فیگور اگر کسی بخواهد بداند که این شکل چه چیزی را به

figure depicts it's it's the road it's a

تصویر می کشد، این یک جاده است، یک

road woman and it's the depicts the

زن جاده ای است و این تصویر

goddess of Liberty Oh a Roman goddess I

الهه آزادی است، آه یک الهه رومی، من

didn't know that

نمی دانستم که

yes well yeah I've got them all here my

بله، بله، بله، آنها را دارم. همه در اینجا

facts and figures ah the goddess

حقایق و چهره های من آه الهه

libertas her name is the Roman goddess

لیبرتاس نام او الهه رومی

of Liberty which is an icon of freedom

آزادی است که نمادی از آزادی است،

so the Romans had it even though they

بنابراین رومی ها آن را داشتند، حتی اگر

were a very the Romans weren't exactly I

آنها واقعاً رومی نبودند، من

would never never thought of the Romans

هرگز به رومی ها فکر نمی کردم.

as being released celebrating Liberty

آزاد شدن در جشن

the opposite really but they did have a

آزادی واقعا برعکس، اما آنها

goddess you know the Liberty you know

الهه ای داشتند که شما آزادی را می شناسید، می دانید

that the Romans invented democracy their

که رومی ها دموکراسی

own form of it yes it was a welcoming

را شکل خودشان را اختراع کردند، بله، این

sight to immigrants arriving from abroad

منظره ای خوشایند برای مهاجرانی بود که از خارج از کشور می آمدند، به

so that lovely sort of the right hand up

طوری که دست راست دوست داشتنی بود.

with the with with the torch

همراه با مشعل

welcoming people into the country

که از مردم به کشور استقبال می کند،

because of course that's what the u.s.

زیرا البته این چیزی است که ایالات متحده آمریکا.

is founded on immigrants coming into the

بر پایه مهاجرانی است که

country

without having a free life being able to

بدون داشتن زندگی آزاد وارد کشور می شوند و می توانند

build their lives for themselves and

زندگی خود را برای خود بسازند و

then building the u.s. from there so

سپس ایالات متحده را بسازند. از آنجا پس

that's that's what it's all about and it

موضوع همین است و

must have been you imagine that hundred

باید تصور می کردید که صد

years ago you were sailing in you wanted

سال پیش در حال سفر به داخل می

to come from your country and and and

خواستید از کشور خود بیایید و

emigrate to America the promised land

به سرزمین موعود مهاجرت کنید و به آمریکا مهاجرت کنید

and the first thing that sees you as you

و اولین چیزی که شما را

approach America and your big ship is

با نزدیک شدن می بیند. آمریکا و کشتی بزرگ شما

this Statue of Liberty welcoming you to

این مجسمه آزادی است که از شما به آمریکا استقبال می کند

America that must have been quite a

که باید

wonderful sight I think so I would

منظره بسیار شگفت انگیزی بوده باشد، فکر می کنم بنابراین

imagine I think the torch used to be

تصور می کنم مشعل را لیس می

licked as well

زدند

is also apart from there's a tablet

همچنین جدا از یک تبلت است

she's holding a tablet she's holding a

که او تبلتی را در دست دارد. یک

tablet yes so in one hand she's holding

تبلت در دست دارد بله بنابراین در یک دست او

the torch she's got the torch lighting

مشعل را گرفته است او مشعل را روشن می کند

the way for for people to arrive she's

که راه را برای ورود مردم روشن می کند.

got a tablet which is basically that is

depicting the independence when you say

tablet you mean an iPad is she holding

an iPad but is it quite a big tablet you

آیا تبلت بسیار بزرگی است

know they should update it they should

که می دانید آنها باید آن را به روز کنند، آنها باید

update the Statue of Liberty and she

مجسمه آزادی را به روز کنند و او

should be holding a big a big iPad in a

باید یک آی پد بزرگ را در

hand that the tablets just got a

دست داشته باشد که تبلت ها به تازگی

statement about the American

بیانیه ای در مورد استقلال آمریکا دریافت

independence on it okay and then there

کرده اند. خوب است و

is also an inscription with her famous

سپس یک کتیبه با

poem which people I'm going to read a

شعر معروف او وجود دارد که مردم می خواهم

few lines from it and people may

چند سطر از آن را بخوانم و مردم ممکن

recognize certain parts of this is this

است قسمت های خاصی از آن را تشخیص دهند

is this something to do huddled masses

، این چیزی است که توده های جمع شده انجام می دهند

it's that that's the one welcoming

، این همان کسی است که از مردم استقبال می

people welcoming freedom and liberty and

کند خوشامدگویی به آزادی و آزادی و

welcoming people to America give me your

استقبال از مردم در آمریکا، بیچاره هایت را به من بده،

tired your poor your huddled masses

توده های

yearning to breathe free the wretched

refuse of your teeming Shore send these

جمع شده ات را

the homeless tempest-tost to me lift my

به من بده

lamp beside the Golden Door Wow

so there we go that was welcoming people

. که از مردم به آمریکا استقبال می

to America so there we are mr. don't

کرد، بنابراین ما آقای.

come on I've got to get on a plane and

نرو من باید سوار هواپیما بشوم

there's all sorts of people police men

و همه جور آدم پلیسی

and women and I think they're trying to

زن و مرد هست و فکر می کنم می خواهند

push me out because I think don't think

مرا بیرون برانند چون فکر نمی

I should be standing here I must have it

کنم باید اینجا بایستم.

you think I'm a bit of a bit of a bit of

شما فکر می کنید من

a bit of a risk standing here mr. Duncan

در اینجا ایستاده ام تا حدودی کمی ریسک پذیر هستم.

I better get on the plane before I miss

دانکن بهتر است قبل از اینکه آن را از دست بدهم سوار هواپیما شوم

it you do look a bit suspicious I don't

، تو کمی مشکوک به نظر می‌رسی، من

want to get arrested not really standing

نمی‌خواهم دستگیر شوم، نه اینکه اینجا ایستاده‌ام،

here just talking to a camera they might

فقط با دوربین صحبت می‌کنم، آنها ممکن است

think I'm a complete lunatic there is

فکر کنند من یک دیوانه کاملاً دیوانه هستم.

something quite interesting about the

fact that the Statue of Liberty exists

این واقعیت که مجسمه آزادی

especially in this time because a lot of

به خصوص در این زمان وجود دارد، زیرا به

people seem to feel at the moment

نظر می رسد بسیاری از مردم در لحظه

certain people feel that maybe the

ای احساس می کنند که ممکن است

Liberty in the United States isn't as

آزادی در ایالات متحده به دلایل خاصی مانند گذشته

free and as generous as it used to be

رایگان و سخاوتمند نباشد.

for certain reasons so yes yes

بله بله

it's I think it's quite an interesting

این است من فکر می کنم نشان بسیار جالبی

emblem it's it's a very iconic figure

است، این یک چهره بسیار نمادین است،

but Steve don't do that it's very

اما استیو این کار را نکنید، بسیار

distracting I'll tell you what was the

حواس پرت کننده است، به شما خواهم گفت که

most iconic sight in a film

نمادین ترین منظره در یک فیلم

okay Statue of Liberty okay it was in

چه بوده است.

returned to the Forbidden Planet the

سیاره ممنوعه

planet of the eighth it's just a

سیاره هشتم این فقط یک

completely different movie and it's of

فیلم کاملاً متفاوت است

the 8th a completely different film

و هشتمین فیلم کاملاً متفاوت

regional film Planet of the Apes with

منطقه ای سیاره میمون ها با

Charlton Heston okay he's he's golf and

چارلتون هستون خوب است او گلف است

a spaceship hasn't he and then he gets

و سفینه فضایی نیست و سپس گم می شود

lost and it makes the entire film to for

و آن را می سازد کل فیلم

him to realize that in fact when he's

برای او بفهمد که در واقع وقتی

woken up from his deep sleep in the

از خواب عمیق خود در

spaceship crashes he's in fact back on

سقوط سفینه فضایی بیدار می شود، در واقع به

earth but in the future okay and what

زمین بازگشته است، اما در آینده خوب است و

does he see on the shoreline that

چه چیزی در خط ساحلی می بیند که

confirms that he's back I don't know uh

تأیید می کند که او برگشته است. می دانم اوه،

ie on planet earth he walks along the

یعنی روی سیاره زمین او در امتداد خط ساحلی راه می رود

shoreline and sees the Statue of Liberty

و مجسمه آزادی را

half buried in sand okay so if anyone's

نیمه مدفون در شن و ماسه می بیند، پس اگر کسی

ever watched Planet of the Apes and

تا به حال سیاره میمون ها و نیکسون را تماشا کرده باشد،

Nixon Oh

اوه

oh my god you did it you blew us all up

خدای من، تو این کار را کردی، همه ما را منفجر کردی

if anyone's ever seen plant of the apes

اگر کسی گیاهی را دیده است از میمون‌ها

you'll remember that as the camera hands

به یاد خواهید آورد که وقتی دوربین

round to the back and you see the

به پشت می‌چرخد و شما

familiar crown and then he realizes that

تاج آشنا را می‌بینید و بعد متوجه می‌شود که در

all this time he was back on earth you

تمام این مدتی که به روی زمین بازگشته است،

know what you know what Steve there are

می‌دانید که چه می‌دانید استیو

there are probably people who haven't

وجود دارد، احتمالاً افرادی هستند که به پناهگاه پناه برده‌اند.

seen the movie and and you've just given

فیلم را دیدم و

the ending away see the movie and forget

فقط پایان را دادی، فیلم را ببین و

what I've said but everyone seemed

آنچه را که گفتم فراموش کن، اما به نظر می‌رسد همه

planning to the I don't think they need

برنامه‌ریزی کرده‌اند، فکر نمی‌کنم نیازی

to know it's so far in the future that

به دانستن این موضوع داشته باشند که میمون‌ها در آینده‌ای

the Apes have become intelligent they've

دور هستند. باهوش شوند

taken over from human oh he thinks he's

آنها را از انسان سلب کرده اند، او فکر می کند او

on another planet but in fact he's back

است در یک سیاره دیگر اما در واقع او

on earth but like thousands of years in

به زمین بازگشته است اما به هر حال مانند هزاران

the future

سال آینده

anyway I'm looking forward to seeing you

من مشتاقانه منتظر دیدار شما هستم که به

back in the studio soon yes it won't

زودی در استودیو بازگردید بله

take me long it said I'm taking the the

طولی نخواهد کشید.

new supersonic flight that's just been

پروازی که به تازگی

launched

راه اندازی شده است،

oh my in fact and I'm gonna get on it in

در واقع من می خواهم

about five minutes time okay then and

تا پنج دقیقه دیگر سوار آن

we'll see you in the studio soon Road

شوم و به زودی شما را در استودیو

ooh thank you very much mr. Steve mr.

خواهیم دید. آقای استیو

Steve live from the United States in New

استیو زنده از ایالات متحده در

York it's incredible isn't it Wow I

نیویورک باورنکردنی است، نه وای من

can't believe it I can't believe it

نمی توانم آن را باور کنم، نمی توانم آن را باور

I just hope Steve

کنم، فقط امیدوارم استیو

realizes that his microphone is still

متوجه شود که میکروفون او هنوز

live okay because Steve has has a habit

زنده است، زیرا استیو عادت دارد به

of banging around so let's hope he

اطراف بکوبد. امیدواریم که او

doesn't do it this time we are live on

این کار را انجام ندهد این بار که در

YouTube we'll be going back to the live

یوتیوب زنده هستیم،

chat in a moment but this is a special

چند لحظه دیگر به چت زنده برمی گردیم اما امروز یک

day today because it's the first day of

روز خاص است زیرا اولین روز

autumn the autumn equinox has arrived

پاییز است که اعتدال پاییزی فرا رسیده است

and as a way of celebrating and marking

و به عنوان یک روش جشن گرفتن و بزرگداشت

that occasion we are going to take a

آن مناسبت ما می

look at one of my English lessons where

خواهیم به یکی از درس های زبان انگلیسی خود نگاهی بیندازیم که

I talk all about autumn here is an

در اینجا همه چیز را در مورد پاییز صحبت می کنم گزیده ای است که

excerpt

everyone has their own favorite season

هر کس برای من فصل مورد علاقه خود را دارد،

for me I have to pick summer as my

من باید تابستان را به عنوان

favorite closely followed by spring

مورد علاقه خود انتخاب کنم و سپس بهار

autumn and winter I would love to live

پاییز و زمستان من دوست دارم

in a place that has long hot summers a

در مکانی زندگی کنم که تابستان‌های گرم و طولانی دارد،

sunny climate really does cheer the soul

آب و هوای آفتابی واقعاً روح را شاد می‌کند،

but then I would find myself missing the

اما پس از آن

unique sensation of walking out on a

احساس بی‌نظیر بیرون رفتن در یک

snowy winters day so living in England

روز برفی زمستانی را از دست می‌دهم، بنابراین زندگی در انگلیس

gives me the chance to experience both

به من این فرصت را می‌دهد. برای تجربه هم

with spring and autumn added is a

با بهار و هم اضافه شدن پاییز یک

pleasant bonus do you have many seasons

جایزه خوشایند است آیا شما فصل های زیادی

in your country which one is your

در کشور خود دارید که کدام فصل

favorite

مورد علاقه

you

doo-doo-doo-doo yes we are live live on

YouTube people often ask where are you

mr. Duncan well we are broadcasting live

شماست. دانکن خوب ما در حال پخش

from a lovely little town we are live

زنده از یک شهر کوچک دوست‌داشتنی هستیم، ما

from Much Wenlock in England and here he

از Much Wenlock در انگلیس به صورت زنده پخش می‌کنیم و او

is here is the man who needs no

اینجاست مردی که نیازی به

introduction so he's not going to get

معرفی ندارد، بنابراین او نمی‌خواهد یک معرفی داشته باشد

one

it's mr. Steve everyone howdy howdy

. استیو همه سلام دوست

partner

شریک

well I an introduction wouldn't be nice

خوب من یک مقدمه خوب نیست

mr. Duncan just something yes anyone

آقای. دانکن فقط چیزی است بله هر کسی

gonna take this office a bit hot in your

می خواهد این دفتر را کمی داغ در

studio mr. Duncan it's very hot in here

استودیوی شما آقای. دانکن اینجا خیلی گرم است

and I've been on this plane I haven't

و من در این هواپیما

had time to have a shower even to change

بوده‌ام، فرصت دوش گرفتن

I wonder what the smell was yes well

نداشتم، حتی برای تعویض، تعجب می‌کنم که چه بویی داشت، بله خوب،

anyway it was a nice time thank you for

به هر حال زمان خوبی بود،

a pain for everything mr. Duncan I think

متشکرم برای همه چیز آقای. دانکن فکر می

it only cost about a couple of thousand

کنم فقط چند هزار

pounds to send me there and back well

پوند هزینه داشت تا من را به آنجا بفرستم و برگردم

would have almost brought you a new

تقریباً یک کامپیوتر جدید برای شما می آوردم.

computer I believe this is what we call

من معتقدم این همان چیزی است که ما به آن می گوییم

taking taking something too far you do

دور انداختن چیزی که شما

realize there might be people out there

متوجه می شوید ممکن است افرادی وجود داشته باشند

who think that you are really spending

که فکر می کنند که شما واقعاً

our money on flying around the world but

پول ما را برای پرواز در سراسر جهان خرج می کنید، اما

we're not okay I've been to America

ما خوب نیستیم من قبلاً به آمریکا رفته

before no it's time ever well I've never

ام نه وقت آن رسیده است که من هرگز

been there ever ever ever we had some

آنجا نبوده ام تا به حال ما

complaints on the live length complaints

شکایت هایی از مدت زمان زنده

from people saying ID

از طرف مردم داشتیم. گفتن ID

already don't anything yet it always

در حال حاضر هیچ چیزی هنوز

seems to happen when you appear whenever

به نظر می رسد همیشه اتفاق می افتد زمانی که شما ظاهر می شود هر زمان که

mr. Steve appears on the live chat we

آقای. استیو در چت زنده ظاهر می شود، ما

get complaints straight away so well so

بلافاصله شکایت دریافت می

we was it Tomic we can be anywhere in

کنیم، بنابراین تومیک بودیم، ما می توانیم در هر

the world so we don't have to be in the

کجای دنیا باشیم، بنابراین مجبور نیستیم در

United States we can be anywhere so if

ایالات متحده باشیم، می توانیم هر جایی باشیم، بنابراین

you have a suggestion yes you would like

اگر پیشنهادی دارید بله، می توانید

to suggest a place please let us know

می‌خواهم مکانی را پیشنهاد کنم، لطفاً به ما اطلاع دهید

the live chat is up and running and

که چت زنده راه‌اندازی شده است و

we'll go there next week I'll be there

ما هفته آینده به آنجا خواهیم رفت، هفته آینده آنجا خواهم بود

next week and I'll tell you something

و چیزی در مورد کشورتان به شما خواهم گفت،

about your country you didn't know yes

شما نمی‌دانستید بله،

so there we go

بنابراین ما آنجا هستیم. برو

apparently you you have intrigued a lot

ظاهراً شما

of people by talking about Planet of the

با صحبت کردن در مورد سیاره میمون ها افراد زیادی را مجذوب خود کرده اید،

Apes

oh well an ape is a generic word for an

اوه خب، میمون یک کلمه عمومی برای

animal that looks a little bit like a

حیوانی است که کمی شبیه به

monkey so there is

میمون است، بنابراین وجود دارد،

so there is a difference between monkey

بنابراین بین میمون

and ape there is so an ape if I remember

و میمون تفاوت وجود دارد. بنابراین، یک میمون، اگر درست یادم باشد،

rightly an ape doesn't have a tail I

یک میمون دم

don't know I'm not gonna even attempt to

ندارد، نمی‌دانم، من حتی

try and pretend I know the difference

سعی نمی‌کنم وانمود کنم که تفاوت

between monkey monkeys monkeys tend to

بین میمون‌های میمون را می‌دانم، میمون‌ها تمایل

have tails

دارند دم داشته باشند

whereas apes tend not to write for

در حالی که میمون‌ها تمایل دارند برای آن بنویسند.

example chimpanzee mr. Lomax doesn't

مثال آقای شامپانزه لومکس

have a tail I've looked have you looked

دم نداره من نگاه کردم آیا

in the right place mr. Duncan I don't

جای درستی نگاه کردی آقای. دانکن من نمی

know what that means

دانم این به چه معناست

oh yes Belarus ear is missing mr. Lomax

اوه بله گوش بلاروس گم شده آقای. لومکس

oh yes if you haven't watched Planet of

آه بله، اگر

the Apes it's an iconic film from the

سیاره میمون ها را تماشا نکرده اید، این یک فیلم نمادین از

1980s would you say no try the 1960s

دهه 1980 است، آیا می گویید نه سعی کنید دهه 1960

really yes Planet of the Apes the

واقعاً بله، سیاره میمون ها، فیلم

original one was the 1960s without with

اصلی دهه 1960 بدون

Charlton Heston I'm sure it was the late

چارلتون هستون بود، مطمئنم که این فیلم بود. اواخر

nineteen sixties yeah antastic film

دهه 1960 بله،

brilliant film and with that fantastic

فیلم فوق‌العاده‌ای است و با آن پایان فوق‌العاده،

ending a lavarro

یک

says I am browned off with the Statue of

لاوارو می‌گوید که من با بحث مجسمه آزادی غافلگیر شدم.

Liberty talk I couldn't care less about

it well maybe you don't but maybe some

people do it because it's a very big

world we live in use however us tell us

دنیای بزرگی که ما در آن زندگی می کنیم استفاده می کنیم، با این حال به ما می گوییم

where you are

کجا هستید

and we'll go there next week well maybe

و هفته آینده به آنجا خواهیم رفت، شاید

maybe and we'll bore everybody with

شاید و شاید همه را با جزئیات کشور شما خسته کنیم،

details of your country oh great

اوه عالی،

I didn't say that by the way I'm only

من این را نگفتم.

joking now I'm willing to go anywhere so

شوخی می کنم حالا حاضرم هر جایی بروم پس

please tell me somebody the first person

لطفاً به من بگو اولین نفری

to tell me where to go next week I will

که به من بگوید هفته بعد کجا

go I can think of a place all right

بروم من می روم می توانم به مکانی فکر کنم خیلی خب

nobody's said nobody suggested anything

هیچ کس نگفته کسی چیزی پیشنهاد

yet I I can think of a place where you

نکرده است من می توانم به جایی فکر کنم که تو

can go Steve

می توانم بروم

of course I've always wanted to go to

استیو البته من همیشه می خواستم به

Brazil as you well know so I'm maybe

برزیل بروم همانطور که شما خوب می دانید من شاید

going there next week well maybe we

هفته آینده به آنجا می روم شاید

could go to Rio de Janeiro yes maybe we

بتوانیم به ریودوژانیرو برویم بله شاید

will Rio we can do a bit of dancing a

ریو می توانیم کمی رقصیدن

bit of seltzer and you can try some

کمی سلتزر انجام دهیم و شما می توانید کمی گواکامول آنتونیا را امتحان کنید

guacamole

Antonia as Antonio said yes 1969

همانطور که آنتونیو گفت بله در 1969

apparently yes so there we go would you

ظاهراً بله بنابراین ما آنجا هستیم

move down yes it starred Charlton Heston

برو پایین آره چارلتون هستون در آن نقش آفرینی

he's the guy that was was very much into

کرد، او همان مردی است که به

guns and he said you will

اسلحه علاقه زیادی داشت و گفت

ever ever take my gun from me the only

که هرگز اسلحه مرا از من می گیری تنها

way you will get it is to take it from

راهی که می توانی آن را بگیری این است که آن را از

my cold dead hand was that in a film or

دست سرد مرده ام بگیری این بود که در یک فیلم یا

in real life in real life that was his

در زندگی واقعی در زندگی

actual stance because he was very into

واقعی این موضع واقعی او بود، زیرا او خیلی اهل

guns right matrix's first next week I'm

تفنگ بود. اولین هفته آینده

off to Afghanistan I'm gonna write that

من به افغانستان می روم، می خواهم

down okay I was yeah but we don't want

بنویسم که بله، بله، اما ما نمی

to tell people before we go that's the

خواهیم قبل از رفتن به مردم بگویید که این

whole we actually call it where in the

کل است، ما در واقع به آن می‌گوییم در کجای

world

there's no point calling it where in the

دنیا، فایده‌ای ندارد که آن را در

world's one suggestion then okay we have

یک پیشنهاد جهان بنامیم، پس بسیار خوب، ما

some suggestions so this isn't this

چند پیشنهاد داریم، بنابراین

isn't official voting they were not

این رای‌گیری رسمی نیست، آنها

definitely going there so no no it's

قطعاً به آنجا نمی‌رفتند. بنابراین نه نه، این

just some ideas some suggestions so so

فقط چند ایده است، چند پیشنهاد، بنابراین

we might we might not it depends it

ممکن است ما نتوانیم نه

depends Danzig yeah says says Martha

بستگی دارد دانزیگ بله می‌گوید مارتا

that must be in Poland okay yes I could

که باید در لهستان باشد، بله، می‌توانم

go there eventually it's gonna become

به آنجا بروم، در نهایت

too expensive we're going to need we're

خیلی گران می‌شود، ما به آن نیاز داریم،

going to need a funding for this I'm

برای این به بودجه نیاز داریم، من

thinking more I'm thinking more about

بیشتر فکر می‌کنم. من بیشتر به

famous landmarks though yes then just

مکان‌های دیدنی معروف فکر می‌کنم، اگرچه بله، پس فقط

standing in the middle of a desert but

در وسط یک بیابان ایستاده‌ام،

but maybe sort of a famous landmark that

اما شاید به نوعی نقطه عطف معروفی است که

exists in a certain place alum beer

در یک مکان خاص

there's another suggestion Rio de

وجود دارد، پیشنهاد دیگری وجود دارد

Janeiro Rio in yes her name is Rio and

ریودوژانیرو ریو، بله نام او ریو است و

she likes to go naked on the beach well

او دوست دارد برهنه به ساحل بروید خوب

that's a nice suggestions there we will

این یک پیشنهاد خوب است آنجا ما

pick one of those okay or maybe

یکی از آن موارد خوب را انتخاب می کنیم یا شاید

somewhere else altogether

جای دیگری در

it's up to you you you're the one you

کل به شما بستگی دارد که شما همان کسی هستید که

just say here's the ticket

فقط می گویید بلیط اینجاست

off you go find out something about this

شما بروید چیزی در مورد این منطقه پیدا کنید

area and and then when you're live on

و سپس وقتی یکشنبه زنده هستید

Sunday you can tell everybody about it

می توانید به همه در مورد آن بگویید

Rita says if you come to Rio de Janiero

ریتا می گوید اگر به ریودوژانیرو بیایید

you will eat Phil de fer Giada was that

فیل دفر گیادا را می خورید این بود که

I hope I pronounced that right

امیدوارم درست گفته باشم

also pedro agrees Thank You Pedro so we

پدرو هم موافق است متشکرم پدرو تا

might be somewhere near you next week

شاید جایی نزدیک باشیم شما هفته آینده

who knows that's it's so exciting and

چه کسی می داند که این است خیلی هیجان انگیز است و

also we have oh I think we have a person

همچنین ما اوه فکر می کنم ما یک نفر را

to go to one landmark and send pictures

داریم که به یک نقطه عطف برویم و عکس هایی

for mr. Steve after after that he

برای آقای بفرستیم. پس از آن استیو

explains about his landmark

در مورد نقطه عطف خود توضیح می دهد

oh I know what you mean Pedro what

اوه می دانم منظور شما چیست پدرو آنچه

you're saying is maybe people can send

شما می گویید این است که شاید مردم بتوانند

their photograph in and then you can

عکس خود را به داخل بفرستند و سپس شما بتوانید

stand in front of the photograph and

جلوی عکس بایستید و

then talk about that place so yes maybe

سپس در مورد آن مکان صحبت کنید، بنابراین بله شاید

so these are these are just ideas so

اینها آیا اینها فقط ایده هستند، بنابراین

nothing is planned at the moment so who

هیچ چیز در حال حاضر برنامه ریزی نشده است، بنابراین چه کسی

knows where mr. Steve will be next week

می داند آقای. استیو هفته آینده خواهد بود

we will have to find out can I just

ما باید بفهمیم آیا می توانم فقط

mention something very important I have

به یک چیز بسیار مهم اشاره کنم من شروع کردم به

started posting some new lessons on my

پست کردن چند درس جدید در

YouTube channel some grammar lessons and

کانال YouTube خود برخی از درس های دستور زبان و

a new one will be posted every Wednesday

یک درس جدید هر چهارشنبه پست می شود

so there are some new lessons being

بنابراین برخی از درس های جدید

posted right now and thank you very much

درست پست می شوند اکنون و از

for your lovely comments and on

نظرات زیبای شما بسیار متشکرم و در

Wednesday we will be taking a look at

روز چهارشنبه به نکات

imperatives on the next how's your

ضروری در مورد

grammar so that coming on Wednesday back

دستور زبان بعدی نگاهی خواهیم انداخت تا چهارشنبه

to the live chat oh it's so busy Steve

به چت زنده بازگردید، اوه خیلی شلوغ است استیو،

now you have some things to show us

حالا چیزهایی دارید که به ما نشان دهید

today don't you I do I have some some

امروز نیستی من چند

words with it cut within them phrases

کلمه دارم با آن برش در عبارات

yes

بله

with cut either at the beginning or the

با برش یا در ابتدا یا

end yes it seems like a very simple word

آخر بله به نظر یک کلمه بسیار ساده

it seems like a word that maybe doesn't

به نظر می رسد کلمه ای است که شاید

have many meanings or uses but actually

معانی زیادی نداشته باشد یا استفاده می کند اما در

the word cut has many uses you can use

واقع کلمه cut کاربردهای زیادی دارد شما می توانید از

it in many ways and also there are

آن به طرق مختلف استفاده کنید و همچنین

expressions and phrases to do with this

عبارات و عباراتی برای این

particular word we'll have a look at

کلمه خاص وجود دارد

that in a moment something I noticed

که در یک لحظه نگاهی به آن خواهیم داشت چیزی که دیروز متوجه شدم

yesterday now I always love springtime

اکنون من همیشه بهار

Steve I love spring very much and during

استیو را دوست دارم من عاشق بهار بسیار زیاد است و در

the spring well one thing in particular

طول بهار یک اتفاق خاص

happens we get lots of lovely lambs

می افتد ما بره های دوست داشتنی زیادی

around where we live

در اطراف جایی که زندگی می کنیم

wandering around in the fields but I

در مزرعه پرسه می زنیم اما من

noticed yesterday when I was walking I

دیروز متوجه شدم وقتی داشتم قدم می زدم

was actually knows Friday sorry Friday

در واقع می دانستم جمعه متاسفم جمعه

when I was coming back from the dentist

وقتی داشتم از زمین برمی گشتم. دندانپزشک

yes I went to the dentist on Friday I

بله، من روز جمعه به دندانپزشک رفتم،

noticed that there were some you

متوجه شدم که تعدادی از شما

in the field near where we live and I

در مزرعه نزدیک محل زندگی ما هستند و

noticed that these particular use seem

متوجه شدم که این کاربردهای خاص به نظر می رسد کمی حامله به نظر می رسند

to look a little bit pregnant

ah so what do you think Steve oh that

آه، پس نظر شما چیست استیو اوه که

one definitely does that let's they've

یکی قطعا این کار را انجام می دهد. اجازه دهید آنها

been eating too much grass so it so it

بیش از حد علف خورده اند، بنابراین

looks as if it looks as if these

به نظر می رسد که انگار این

particular sheep or should I say these

گوسفندهای خاص یا باید بگویم این

female sheep that are called use au is a

گوسفندهای ماده که به آنها use au می گویند یک

female sheep so are you pregnant do you

گوسفند ماده هستند، آیا شما حامله هستید آیا این گوسفند را دوست دارید

like that

Oh mr. Duncan are always getting a joke

. دانکن همیشه یک جوک

very funny

بسیار خنده دار می شود،

so yes so it looks as if these

بنابراین بله، به نظر می رسد که انگار این

particular sheep are are already already

گوسفندهای خاص در حال حاضر

growing little babies inside them

بچه های کوچکی در درون خود رشد می

they'll be born at Christmas time maybe

کنند، آنها در زمان کریسمس به دنیا می

so maybe we will have some Christmas

آیند، بنابراین شاید ما بره های کریسمس داشته باشیم

lambs don't know what the gestation

که نمی دانیم چیست.

period is for a sheep some Christmas

دوره بارداری برای یک گوسفند مقداری بره کریسمس است

lambs so we can have lamb for Christmas

تا بتوانیم برای شام کریسمس بره

dinner no thanks I have turkey turkey no

بخوریم نه ممنون من بوقلمون دارم نه البته بوقلمون می خورم

of course will be having turkey

definitely how long what the gestation

قطعا مدت بارداری برای یک بچه بره چقدر طول می کشد

period is for for a baby lamb a

gestation period that's an interesting

دوره بارداری که

word yes the the the amount of time that

کلمه جالبی است بله، مدت زمانی که

it has to spend in the womb the amount

باید در رحم بگذراند،

of time it spends out nine months is the

مدت زمانی که 9 ماه می

gestation period for a human baby but

گذراند، دوره بارداری یک نوزاد انسان است،

what is it for a baby lamb so how long

اما برای یک بچه بره چقدر است، بنابراین چقدر طول

does it take for it from the little egg

می کشد تا از تخم کوچولو

to the full-grown lamb how long does it

به بره کامل چقدر طول

take apparently I was talking to him

میکشه ظاهرا

three months I don't think I was talking

سه ماه باهاش ​​صحبت میکردم فکر نمیکنم

to Tameka earlier on the live chat it's

قبلا با تامکا در چت زنده صحبت میکردم این

nothing to do with pregnant sheep but I

ربطی به گوسفند آبستن نداره ولی

did ask Myka how long it takes or how

از مایکا پرسیدم چقدر طول میکشه طول می کشد یا چقدر طول می

long it took to get from Japan to Island

کشد برای رسیدن از ژاپن به جزیره

because Myka went there for a few days

طول کشید چون مایکا برای یادگیری زبان انگلیسی چند روزی به آنجا رفت،

to study English apparently is 12 hours

ظاهراً 12 ساعت به

sounds about right

نظر می رسد درست

it's a long time to be on a plane I

است، مدت زیادی است که در هواپیما

remember our days when we used to go to

باشید، روزهای ما را به یاد می آورم که همیشه به مالزی می رفتیم.

Malaysia all the time and thirteen and a

و سیزده

half hours it used to take thirteen and

a half hours on the plane Oh 10 hours

ساعت و نیم در هواپیما سیزده ساعت و نیم طول می‌کشید، اوه 10 ساعت

too long

خیلی طولانی بود،

I couldn't do that anymore so we have

دیگر نمی‌توانستم این کار را انجام دهم، بنابراین

the live chat I know Steve you get very

ما چت زنده را داریم، می‌دانم استیو شما

excited about the live chat so I will

در مورد چت زنده بسیار هیجان‌زده می‌شوید، بنابراین من این کار را انجام خواهم داد.

let you have a look at the live chat for

اجازه دهید چند لحظه به چت زنده نگاهی بیندازید،

a few moments yes we've been looking at

بله، ما به دنبال

there's been all sorts of nice comments

آن بودیم، انواع نظرات خوب وجود دارد،

any other ideas of that way you want me

هر ایده دیگری در این زمینه وجود دارد که می خواهید

to go for next week please let me know

هفته آینده بروم، لطفاً به من اطلاع دهید

yeah well Antonia has said there can you

بله خوب آنتونیا گفته است. می‌توانید

explain what is a mooncake oh okay now

توضیح دهید کیک ماه چیست، اوه خوب

that's interesting I don't know if

حالا جالب است، نمی‌دانم آیا

that's come up from a previous question

این از یک سوال قبلی است

that's been asked now a mooncake we had

که پرسیده شده است

plenty of mooncake in malaysia didn't we

یا

in Malaysia and also when I was in China

نه. در چین،

when I lived in China we used to eat

زمانی که من در چین زندگی می کردم، در

moon cake during the Autumn Festival

طول فصل پاییز، کیک ماه می خوردیم

they would have lots of moon cake

آنها کیک ماه زیادی خواهند داشت

because the moon would come out and look

زیرا ماه بیرون می آید و

really big and fantastic so so people

واقعاً بزرگ و خارق العاده به نظر می رسد بنابراین مردم

would eat moon cake so there are there

کیک ماه می خورند بنابراین

are different types of moon cake but

انواع مختلفی از کیک ماه وجود دارد اما به

traditionally it is eaten in China I I

طور سنتی در چین خورده می شود من

want to also say now I might be wrong

می خواهم اکنون نیز بگویم من ممکن است

here so this is off the top of my head I

در اینجا اشتباه کرده باشم، بنابراین

also think in Japan as well they have

فکر می کنم در ژاپن هم

moon cake but I might be wrong there I'm

کیک ماه دارند، اما من ممکن است در آنجا اشتباه کنم،

sure Mika will put me right what's it

مطمئنم که میکا من را درست می کند

celebrating mr. Duncan listen normally

. دانکن به طور معمول گوش کن

the if I remember rightly it's the

، اگر درست یادم باشد

Autumn Festival okay well I remember

جشنواره پاییز است، خوب یادم می‌آید

going we had a Malaysian friend and he

که رفتیم یک دوست مالزیایی داشتیم و او

said oh I'm going to buy you some I

گفت اوه، من می‌خواهم برایت بخرم

bought you some moon cake and of course

، برایت کیک ماه خریدم و البته

we both thought all cake how delicious

هر دو فکر می‌کردیم همه کیک چقدر خوشمزه است.

we love cake you know what can what can

ما کیک را دوست داریم می دانید چه چیزی ممکن

go wrong yes until we tasted it and

است اشتباه کند بله تا زمانی که طعم آن را نچشیم و

although it's called cake it's not cake

اگر چه به آن کیک می گویند این کیک

in the in the in the form that we would

به شکلی نیست که

know cake as yes I Eve Airy sweet with

ما کیک را به عنوان بله می شناسیم.

with sort of settlers and currents or

jamming in fact the one I had had eggs

مربا در واقع تخم مرغی که من

had an egg inside yeah just a just like

داشتم یک تخم مرغ داخلش داشت بله درست

a boiled egg the problem is when we hear

مثل تخم مرغ آب پز، مشکل این است که وقتی

the word or see the word cake

کلمه کیک را می شنویم یا کلمه کیک را می

we always think it's something very

بینیم همیشه فکر می کنیم این یک چیز

sweet tea cake so something's showing

کیک چای بسیار شیرین است، بنابراین چیزی

okay something sweet and delicious but

خوب چیزی شیرین را نشان می دهد. خوشمزه است اما

certain types of cake isn't actually

انواع خاصی از کیک در واقع

cake it's more like a pie

کیک نیست، بیشتر شبیه یک پای

or maybe something that's very solid so

یا شاید چیزی است که بسیار جامد است، بنابراین

normally we think of a cake as being

معمولاً ما فکر می کنیم یک کیک یک

something very sweet and very creamy

چیز بسیار شیرین و بسیار خامه ای

very delicious but moon cake is is quite

بسیار خوشمزه است، اما کیک ماه کاملاً

different from from the cake that we

با کیک متفاوت است. که ما

would think of yes it wasn't sweet at

به این فکر می کنم که بله،

all very different if you're not used to

خیلی متفاوت نیست، اگر به

it it's horrible Nicole yes oh sorry you

آن عادت ندارید، وحشتناک است نیکول بله، متاسفم که

go on Steve I was gonna say Nicole has

ادامه می دهید استیو، می خواستم بگویم نیکول

given us the answer to the you gestation

به ما جواب

period you about five four to five

دوران بارداری شما را داده است. تا پنج

months five minutes at four counts so

ماه، پنج دقیقه در چهار شمارش،

that's right then so so there might be

پس درست است، بنابراین ممکن است

some early winter lambs so if it's now

بره های اوایل زمستان وجود داشته باشند، بنابراین اگر اکنون

September said oak Tober November

سپتامبر است، گفت: بلوط توبر نوامبر

December January February

دسامبر ژانویه ژانویه

well that spring that's it so the Lambs

بهار خوب است، بنابراین بره ها همین طور هستند،

but they're already looking pregnant

اما آنها در حال حاضر باردار به نظر

they're probably quite far you know

می رسند. احتمالاً خیلی دور است، شما می دانید

there might only have a month to go oh I

که ممکن است فقط یک ماه به پایان برسد، اوه، می

see yes months to go yes it just depends

بینم بله، ماه ها باقی مانده است، بله، این فقط بستگی دارد،

I suppose so five months five months yes

فکر می کنم پنج ماه پنج ماه بله

so so we will see we will see what

، بنابراین ما خواهیم دید که در

happens there according to Sri Sri sham

آنجا چه اتفاقی می افتد طبق گفته سری سری شم

it is mid-autumn festival tomorrow oh I

آن فردا جشنواره اواسط پاییز است، اوه، می

see so I think now we know why people

بینم، بنابراین فکر می کنم اکنون می دانیم که چرا

were talking about moon cake so tomorrow

مردم درباره کیک ماه صحبت می کنند، پس

it is mid-autumn festival and I would

فردا جشنواره اواسط پاییز است و من فرض می کنم

assume that's in China or maybe across

که در چین یا شاید در سراسر

Asia as well Nicole asks what does

آسیا باشد، نیکول می پرسد که

complacency me ah to be complacent means

رضایت از من چیست؟ راضی بودن

to be overconfident or very sure of your

یعنی بودن بیش از حد به توانایی های خود اعتماد دارید یا بسیار مطمئن هستید،

abilities but you become very careless

اما بسیار بی دقت می شوید،

so sometimes if you are if you are

بنابراین گاهی اوقات اگر از خود راضی هستید، به

complacent

it means you forget to keep improving or

این معنی است که فراموش کرده اید به پیشرفت خود ادامه دهید یا

to to carry on being aware of your

به آگاهی از توانایی های خود ادامه دهید

abilities so you can be complacent you

تا بتوانید از خود راضی باشید،

can be overconfident yes you can be for

می توانید اعتماد به نفس بیش از حد داشته باشید بله می توانید

example if you're preparing these live

مثلاً اگر در حال آماده کردن این

lessons and you put a lot of effort into

درس‌های زنده هستید و تلاش زیادی برای

it and then one week you just decided or

آن انجام می‌دهید و سپس یک هفته تصمیم گرفتید یا

for several weeks oh I'm just gonna go

برای چند هفته آه، من فقط ادامه می‌دهم

on and just see what happens I do that

و فقط ببینم چه اتفاقی می‌افتد، هر هفته این کار را انجام می‌دهم.

every week oh you don't mr. doke

شما آقا نیستید به

so that would be complacent you're not

طوری که از خود راضی باشد

you you you you're not sort of living up

شما نیستید، شما به نوعی

to the responsibility of what needs to

به مسئولیت کاری که باید

be done yes completely even it's

انجام شود عمل نمی کنید، بله کاملاً حتی این در

actually a very negative thing so we

واقع یک چیز بسیار منفی است، بنابراین ما

never use complacent in a positive way

هرگز از خود راضی به صورت مثبت استفاده

it is always used in a negative way so

نمی کنیم. همیشه به صورت منفی استفاده می شود، بنابراین

if a person is complacent it means they

اگر فردی از خود راضی است، به این معنی است که

are maybe overconfident

او ممکن است بیش از حد اعتماد به نفس داشته

maybe they are good at something and

باشد، شاید در چیزی خوب است و

they've become too comfortable with that

با آن توانایی خیلی راحت شده است،

ability but of course when you become

اما البته

complacent that is when you start making

زمانی که شما راضی می شوید، شروع به

mistakes so you can be too confident

اشتباه کردن می کنید. می توانید خیلی مطمئن باشید اعتماد به نفس بیش از

overconfidence is complacency yes you

حد رضایت است بله شما

start you stop just you stop doing the

شروع می کنید شما متوقف می شوید فقط کارهایی را که انجام

things it and it made you become

نمی دهید و باعث

successful in the first place and then

موفقیت شما در وهله اول می شود و

it all starts to fall apart yes so

سپس همه چیز شروع به از هم پاشیدگی می کند بله بنابراین

that's complacent so I think that's a

این راضی است بنابراین من فکر می کنم این

very good explanation can I just point

توضیح بسیار خوبی است. من فقط به نکته

something out I had a lovely email from

ای اشاره می کنم که چند روز پیش یک ایمیل دوست داشتنی از

Valentina a few days ago and I forgot to

والنتینا داشتم و فراموش کردم

mention this last week so I'm going to

هفته گذشته به آن اشاره کنم بنابراین اکنون می خواهم به

mention it now Valentina now this is

آن اشاره کنم والنتینا اکنون این

something that is very useful for those

چیزی است که برای کسانی

who want to use my live streams as a way

که می خواهند بسیار مفید است. از پخش زنده من به عنوان

of improving their word power and can

راهی برای بهبود قدرت کلمات آنها استفاده کنید و آیا می

you see can you see what is happening

توانید ببینید آیا می بینید که در آنجا چه اتفاقی می

there you can see that Valentina is

افتد و می توانید ببینید که والنتینا در

actually writing all of the notes from

واقع تمام یادداشت های

my live stream down on on paper or into

پخش زنده من را روی کاغذ یا در

a notebook so I think that's a brilliant

یک دفترچه یادداشت می نویسد. بنابراین فکر می کنم این

idea what a fantastic way of using my

یک ایده عالی برای استفاده از

live streams so Thank You Valentina for

پخش زنده من است، بنابراین از شما متشکرم والنتینا که

letting me know and there you can see

به من اطلاع دادید و در آنجا می توانید

some of the notes that Valentina has

برخی از یادداشت هایی را ببینید که والنتینا

actually written now and it's that

واقعاً اکنون نوشته است و این بسیار

amazing I think that's fantastic so

شگفت انگیز است که فکر می کنم فوق العاده است، بنابراین

thank you very much Valentina fir for

از شما بسیار متشکرم والنتینا برای

showing me that so that is a very good

نشان دادن آن به من مثال بسیار خوبی است

example of how useful my live streams

از اینکه پخش زنده من چقدر می تواند مفید

can actually be yes I think that's

amazing yes if you you know taking notes

yes and that's the way to learn never be

afraid to write things down never never

be a

afraid to listen and repeat - what what

باشد.

ترس از گوش دادن و تکرار - آنچه

you hear so the things you hear the

می شنوید پس چیزهایی که می شنوید

things you read the things you see on my

چیزهایی که می خوانید چیزهایی که در درس های من می بینید

lessons or you hear in my lessons never

یا در درس های من می شنوید

be afraid to write these things down or

هرگز از نوشتن این چیزها نترسید

of course as I said before you can

یا البته همانطور که قبلاً گفتم می توانید

repeat you can say what you hear so so

تکرار شما می توانید آنچه را می شنوید بگویید، بنابراین

never be afraid to do that that is one

هرگز از انجام آن نترسید که این یکی

of the best ways to learn to be honest

از بهترین راه ها برای یادگیری صادق بودن است،

so don't be afraid to write things down

بنابراین از نوشتن چیزها نترسید

and then you can go back later on and

و سپس می توانید بعداً برگردید

have a look at the words and you can

و نگاهی به آن بیندازید. کلمات و شما می توانید

improve your your word power and learn

قدرت کلام خود را بهبود ببخشید و

some new things at the same time nicole

در عین حال چیزهای جدیدی یاد بگیرید. نیکول

says is trump complacent well probably

می گوید ترامپ از خود راضی است و

wouldn't be the right way to use that

احتمالاً راه درستی برای استفاده از آن

word okay I mean you could say he was

کلمه

complacent if he's not taking proper

نخواهد بود.

care of running the country yes and he's

مراقبت از اداره کشور بله و او

just sort of letting other people do it

فقط به دیگران اجازه می دهد این کار را انجام دهند

or he's not but yes you might you might

یا او این کار را نمی کند، اما بله، ممکن

be able to say that but it's usually

است بتوانید این را بگویید، اما معمولاً

after somebody's been successful for a

بعد از اینکه یک نفر برای مدتی موفق بوده

period of time and then they drop the

است و سپس آنها

ball on things they stop doing the

توپ را روی چیزها رها می کنند. آنها از انجام

things that made them successful and

کارهایی که باعث موفقیت آنها شده است دست می کشند و

then the success falls away hmm so I

سپس موفقیت از بین می رود هوم ، بنابراین من

wouldn't have said that he was

نمی گویم که او

complacent no I want to avoid talking

راضی است نه من می خواهم از صحبت

about this too much because of course

بیش از حد در مورد این موضوع اجتناب کنم زیرا البته

this is a subject that divides opinion

این موضوعی است که نظرات را بسیار تقسیم می کند.

very much but yes complacency is just

بله، از خود راضی بودن فقط

being overconfident if you get too too

محرمانه بودن بیش از حد است اگر بیش از حد

sure of your abilities if you become too

از توانایی‌های خود مطمئن شوید اگر بیش از حد

arrogant that's a good word arrogant so

مغرور شوید، این کلمه خوبی است متکبر،

you might become arrogant too confident

بنابراین ممکن است بیش از حد با اعتماد به نفس مغرور شوید

and then you stop doing the things that

و سپس از انجام کارهایی که

made you successful in the first place

در وهله اول باعث موفقیت شما شده‌اند دست بکشید

and then faults and problems start to

و سپس اشتباهات و مشکلات شروع به

occur because you don't your foundation

رخ دادن می‌کنند. زیرا شما اساس خود را

the things that you do that makes you

ندارید کارهایی که انجام می دهید و باعث موفقیت شما می شود

successful exactly stop you stop doing

دقیقاً باعث توقف انجام

them like as I said if you stopped

آنها می شود، همانطور که گفتم اگر

preparing for these lessons people would

آماده شدن برای این درس ها را متوقف می کردید، مردم

notice that you didn't have video clips

متوجه می شدند که کلیپ های ویدیویی

ready or you didn't bother shaving or

آماده ندارید یا اینکه شما این کار را نکرده اید. به خود زحمت ریشیدن یا

things like that so you thought that

چیزهایی از این قبیل را بدهید، بنابراین فکر کردید که

despite the fact that you're so success

با وجود اینکه آنقدر موفق هستید

that people watch you no matter what you

که مردم شما را بدون توجه به آنچه انجام می دهید تماشا می

do yes you know you and you stop caring

کنند، بله، شما را می شناسید و دیگر

about the process and about what you're

به این روند و کاری که

doing you become careless and sloppy

انجام می دهید اهمیت نمی دهید، بی خیال می شوید و شلخته

that's complacent yes and then people

که از خود راضی است بله و سپس مردم دیگر

stop watching you and and things you

تماشای شما را متوقف می کنند و چیزهایی که شما می

know that that sort of that would start

دانید که چنین

to happen hmm

اتفاقی می افتد،

but as long as you keep on doing the

اما تا زمانی که به انجام

things that make you successful in the

کارهایی که در وهله اول باعث موفقیت شما می

first place then complacency won't set

شود ادامه دهید، سپس از خود راضی باشید. y نمی خواهد

in anyway it is having it is coming up

در به هر حال تنظیم آن است که آن را

to quarter past three already water mr.

تا سه و ربع در حال حاضر آب آقای.

Duncan well here's my water I haven't

دانکن خوب اینجا آب من است

got my little my little glass of water

من لیوان کوچکم آب را

oh okay then well you can have some of

نخوردم اوه خوب پس تو می توانی آب

mine I'll wait till we have a little

من را بخوری من صبر می کنم تا کمی

break a war infection that's some of my

استراحت کنیم عفونت جنگ که برخی از

warts you know water I need to see the

زگیل های من است می دانید به آب نیاز دارم برای دیدن

results of blood tests before I ever

نتایج آزمایش خون

before I drink out of that bottle uh mr.

قبل از اینکه از آن بطری بنوشم اوه آقای.

dink I don't know what that means

دینک نمی دانم یعنی

what are you saying are you saying that

چه می گویید، می

I'm I'm disgusted away your mouth being

گویید من از اینکه دهن شما آقایی باشد منزجر شده ام

mr. doing this mouth has been well you

. انجام این دهان خوب بوده است،

can see where it's been and you can

می‌توانید ببینید کجا بوده است و

certainly see where it is anyway you

مطمئناً می‌توانید ببینید که کجاست

have a drink what's the topic the topic

today is anything you want it to be yes

but we're specifically words connected

with cut yes we will be talking about

words connected to the word cut in a few

در چند لحظه در مورد کلمات مرتبط با کلمه cut صحبت خواهیم کرد،

moments but here is another word another

اما در اینجا یک کلمه دیگر عبارت دیگری است

phrase which can be used in many ways as

که می تواند به طرق مختلف مورد استفاده قرار گیرد، همچنین

well

do you recognize how to sell out so a

آیا می دانید که چگونه می توانید فروش را انجام دهید، بنابراین

sell out can be used in many ways we can

می توانید از فروش به روش های مختلفی استفاده کنید.

describe something that is no longer in

چیزی که دیگر عرضه نمی‌شود،

supply so maybe if you sell out of

پس شاید اگر

something it means you have nothing left

چیزی را تمام کردید به این معنی است که چیزی

of that particular thing so you sell out

از آن چیز خاص ندارید، بنابراین

of bread you have sold out of bread

نان را تمام کرده‌اید، نان

so you sell out you have no more of that

را تمام کرده‌اید، بنابراین دیگر آن

particular thing also a person who

چیز خاص را ندارید. فردی که

decides to take money very easily or to

تصمیم می گیرد خیلی راحت پول بگیرد یا

give up their their morals for money can

اخلاقش را برای پول کنار بگذارد را می

be described as a sellout so for example

توان به عنوان یک فروشندگی توصیف کرد، به عنوان مثال

maybe I present these English less

شاید من این انگلیسی ها را کمتر ارائه کنم

and maybe a big company comes along and

و شاید یک شرکت بزرگ بیاید و

they want to give me a million dollars

آنها بخواهند یک میلیون دلار به من بدهند.

to talk about take it take it mr. Duncan

صحبت در مورد آن را T قبول کن آقای دانکن

to talk about their products but people

درباره محصولاتش صحبت کند، اما مردم

might describe me as a sellout if I do

ممکن است من را به عنوان یک فروشنده توصیف کنند، اگر این کار

it now you see so the word sellout can

را اکنون انجام دهم، می بینید، بنابراین کلمه sellout را می

be used in more than one way so you'd be

توان به بیش از یک روش استفاده کرد، بنابراین شما

getting something but the people

چیزی دریافت می کنید اما افرادی

watching you would lose something yes

که شما را تماشا می کنند چیزی را از دست می دهند

in the long run so over time the thing I

بله در درازمدت، بنابراین با گذشت زمان، کاری که

did before stops happening so maybe all

قبلا انجام داده‌ام متوقف می‌شود، بنابراین ممکن است

of the quality changes or maybe the

همه کیفیت‌ها تغییر کند یا شاید

things I did before stopped happening so

کارهایی که قبلا انجام داده‌ام انجام

if you sellout it means you you give up

نشوند، بنابراین اگر بفروشید به این معنی است که شما

or you give over the things that you've

تسلیم می‌شوید یا از کارهایی که انجام داده‌اید تسلیم می‌شوید.

done for money and then after that the

برای پول و بعد از آن

things that you did in the past maybe it

کارهایی که در گذشته انجام دادید

may not be as good as they used to be

شاید به خوبی قبل نباشند

because you decided to sell out and

زیرا تصمیم به فروش دارید و

because you because you're now doing

به دلیل اینکه اکنون دارید کاری انجام

something and someone's paying you yes

می دهید و کسی به شما پول می دهد بله

you have to you have to do what they

باید این کار را انجام دهید. شما باید کاری را که

tell you to do exactly you can't do what

به شما می گویند انجام دهید دقیقاً شما نمی توانید کاری را

you necessarily want to do we would talk

که لزوماً می خواهید انجام دهید، ما با

all the people and fans and people that

همه مردم و طرفداران و افرادی که

watched you yes we'll see won't you

شما را تماشا کردند صحبت خواهیم کرد بله، خواهیم دید که آیا شما

won't be doing what you used to used to

کاری را انجام نمی دهید شما قبلاً

do you'll be doing so no different

انجام می دادید، بنابراین هیچ

people say oh he's sold out that's it

افراد مختلفی نمی گویند اوه او را فروخته است

so if you sell out it means you give up

پس همین است، پس اگر فروختی به این معنی است

the the essence of the thing you used to

که از اصل کاری که قبلا

do because now money is more important

انجام می‌دادی دست می‌کشی، زیرا اکنون پول مهم‌تر

than the thing that you used to do and

از کاری است که قبلا انجام می‌دادی و

we were talking about this this morning

امروز صبح

where we we were but then if someone was

در جایی که بودیم در مورد آن صحبت می‌کردیم. آن وقت اگر کسی قرار

to offer you a million pounds mr. Duncan

باشد یک میلیون پوند به شما پیشنهاد دهد آقای. دانکن

I wouldn't stop you I don't hang out I

من نمی‌خواهم جلوی تو را بگیرم، من با هم معاشرت نمی‌کنم

don't think anyone anyone is ever going

، فکر نمی‌کنم کسی هرگز

to offer a million pounds for this

یک میلیون پوند برای این پیشنهاد بدهد،

really which would you watch money would

واقعاً که شما نگاه می‌کنید به پولی

you sell out for mr. Duncan that's

که برای آقای می‌فروشید. دانکن

interesting well how'd you sell out for

جالب است خوب چگونه

a thousand pounds no here is an

هزار پوند فروختی نه اینجا

interesting thing I know we shouldn't be

چیز جالبی است می دانم که نباید

talking about this because we are

در این مورد صحبت کنیم زیرا زمان ما در

running out of time but can I just say

حال اتمام است اما می توانم بگویم

every week I get offers from companies

هر هفته از شرکت ها پیشنهاداتی دریافت می کنم

and people and websites all wanting me

و مردم و وب سایت ها همگی از من می خواهند که

to promote their products in the lessons

محصولاتشان را در درس ها تبلیغ کنم

and then they will send me a little bit

و سپس کمی پول یا شاید درصدی از فروش را برای من ارسال می کنند،

of money

or maybe a percentage of the sales so if

بنابراین اگر

someone buys something because I

کسی چیزی را بخرد زیرا من

mentioned it I will get a percentage but

به آن اشاره کردم، درصدی را دریافت خواهم کرد، اما

to be honest with you I don't want to

صادقانه بگویم. شما

sell out I don't want to give that

نمی‌خواهم بفروشم نمی‌خواهم این

freedom up and I think really it would

آزادی را رها کنم و فکر می‌کنم واقعاً

be annoying for you as well if I kept

برای شما نیز آزاردهنده خواهد بود اگر من همیشه

mentioning products all the time during

در جریان پخش زنده‌ام محصولات را ذکر

my live streams I think you would soon

کنم، فکر می‌کنم به

get annoyed so I do get offers all the

زودی اذیت خواهید شد. بنابراین همیشه پیشنهادهایی

time it's just that I don't take them I

دریافت می‌کنم، فقط به این دلیل است که آنها را قبول نمی‌کنم.

don't take the office because I'm always

worried about taking something away from

from what I do and what I love Victor

says that he would take the money oh

پول آه

let's have a look oh yes Victor says I

بیایید نگاهی بیندازیم اوه بله ویکتور می گوید من

would take the money yes well it depends

می خواهم پول بله خوب بستگی به این دارد

on how much I'm a sellout satury know

که من چقدر فروشنده هستم می دانم که

has said and sell in there isn't a

گفته است و می فروشم، یک

phrase selling there's no the phrase

عبارت فروش وجود ندارد، عبارت

sell out there isn't sell in there isn't

sell out there is sell in وجود

the opposite to that although having

ندارد، برعکس آن نیست، اگرچه داشتن

said that there is buy in so you can buy

گفت که خرید وجود دارد، بنابراین شما می توانید

into something mitt which means to

چیزی را بخرید که به معنای

actually accept a way of doing something

پذیرفتن روشی برای انجام کاری است،

so you buy in buy-in I will write that

بنابراین خرید خرید کنید، من آن

down very quickly because I think it's

را خیلی سریع یادداشت می کنم زیرا فکر می

important to express and explain that

کنم بیان و توضیح درست آن مهم است،

properly so if you buy do you buy into

بنابراین اگر شما خرید می کنید به

what mr. Duncan is doing on his live

چیزی که آقای. دانکن در

stream yeah

استریم زنده‌اش انجام می‌دهد، بله

so there it is I will put it on the full

، من آن را روی تمام

screen so you can see it properly there

صفحه قرار می‌دهم تا بتوانید آن را به درستی ببینید

it is so you can buy into something so

، بنابراین شما می‌توانید چیزی را خریداری کنید، بنابراین

if you buy in it means you accept it you

اگر آن را بخرید به این معنی است که آن را می‌پذیرید،

go along with it you're not not

با آن همراهی می‌کنید. شما

necessarily purchasing something no it's

لزوماً چیزی را نمی‌خرید، نه این

it's it's going along with something so

است که با چیزی همراه می‌شود،

it's used as as a sort of phrase an

بنابراین به عنوان نوعی عبارت

idiom so it means you accept or go along

اصطلاحی استفاده می‌شود، بنابراین به این معنی است که چیزی را می‌پذیرید یا با آن همراهی

with something you decide to get

می‌کنید که تصمیم دارید درگیر شوید

involved or join something you take on a

یا به چیزی بپیوندید که در کاری خاص انجام می‌دهید.

certain way of thinking you buy in to it

طرز فکری که شما با آن خرید می کنید

and I got the buy-in talking of words

و من با صحبت کردن از کلمات

mr. Steve I don't leave

آقای. استیو من ترک نمی کنم

you have some uses of the word cut quite

شما برخی از کاربردهای کلمه برش را دارید

a few actually mr. Duncan this seems of

در واقع آقای. دانکن این به نظر شما می رسد

you I'm always fascinated by small words

من همیشه شیفته کلمات کوچک

in English I love these small words

در انگلیسی هستم من عاشق این کلمات کوچک هستم

because sometimes they can have so many

زیرا گاهی اوقات آنها می توانند معانی زیادی

meanings well I've got quite a few here

داشته باشند و من در اینجا تعداد زیادی

with cut in them okay first of all with

از آنها را با cut در آنها دارم، اول از همه با

cut at the beginning cut down to size Oh

cut در ابتدا اوه

cut someone down to size so you cut a

اندازه یک

person down to size it's not literally

نفر را کوچک کنید تا اندازه یک نفر را کوچک کنید، این به معنای واقعی کلمه نیست،

so we're not literally chopping them and

بنابراین ما آنها را به معنای واقعی کلمه خرد نمی کنیم و

cutting them up this means to deflate

آنها را کوچک نمی کنیم، این به معنای کاهش

somebody's self-importance so somebody

اهمیت خود فردی

has sort of got ideas about their

است تا کسی ایده هایی در مورد آنها داشته باشد.

station if they think they're more

اگر فکر می‌کنند

important than they really are

مهم‌تر از چیزی هستند که واقعاً هستند،

then you might want to cut them down to

ممکن است بخواهید آن‌ها را به

size or put them down to size so for

اندازه‌شان کم کنید یا آن‌ها را به اندازه کوچک کنید،

example if you've got somebody at work

مثلاً اگر فردی در محل کار دارید

who's doing an equivalent job to you but

که کار مشابهی با شما انجام می‌دهد،

they suddenly think that they can start

اما او ناگهان فکر کنید که آن‌ها می‌توانند شروع به

bossing you about or ordering you about

رئیس‌کردن یا دستور دادن به شما

and they're not they're not the boss of

کنند، اما آنها نیستند، آن‌ها رئیس

you they're just somebody on the same

شما نیستند، آنها فقط فردی هستند

pay the same job as you you might decide

که همان شغلی را دارند که شما ممکن است تصمیم بگیرید

that you want to cut them down to size

که می‌خواهید آنها را کاهش دهید. اندازه را

by saying something to them like you

با گفتن چیزی به آنها مانند اینکه می

know stop talking to me like that you're

دانید صحبت نکنید به من اینطور فکر کن که

not the boss of me yes so you want to

تو رئیس من نیستی بله، پس

you want to cut somebody down to size so

میخوای میخوای یه نفر رو به اندازه کم کنی تا

somebody's got to overconfident and

کسی اعتماد به نفس بیش از حد داشته باشه و

arrogant and you want to you want to you

مغرور باشه و تو میخوای میخوای

want to cut them down to size or put

میخوای اونها رو کم کنی یا بزاری

them back down to where they should be

آنها به جایی که باید باشند عقب می

because they think there's something

نشینند زیرا فکر می کنند چیزی

more than they are yes because some

بیشتر از بله وجود دارد زیرا برخی از

people do that though especially in in

افراد این کار را انجام می دهند، اگرچه

maybe if you work in a company where

ممکن است اگر در شرکتی کار کنید که

there are lots of positions so people

موقعیت های زیادی وجود دارد، بنابراین

are at different positions and someone

افراد در موقعیت های مختلف هستند و

might think that they are better than

ممکن است کسی فکر کند. اینکه آنها بهتر از

someone else because they hold a certain

دیگران هستند زیرا موقعیت خاصی

position so sometimes you have to cut

دارند، بنابراین گاهی اوقات باید

that person down to size you have to

اندازه آن شخص را کوچک کنید، باید به

make them realise that they are not as

او بفهمانید که

important as they think they are exactly

آنقدر که فکر می کند مهم نیست،

you cut them down to size now mr. Duncan

شما اکنون او را به اندازه کوچک کنید. . دانکن

do you ever cut corners when you're

آیا تا به حال وقتی در

preparing your live stream I do sand

حال آماده کردن پخش زنده خود هستید کوتاه بیایید، من شن و ماسه انجام می دهم،

I do sometimes not today though not

من گاهی اوقات این کار را انجام نمی دهم، اما امروز نه

today

،

that means to cut corners means to take

این به معنای

a short cut I mean in a task or a goal

کوتاه کردن یک مسیر کوتاه، یعنی در یک کار یا یک هدف

or to leave out important steps and a

یا کنار گذاشتن مراحل مهم است. و

process to reduce the effort of a task

فرآیندی برای کاهش تلاش یک کار

if you want to get something done and

اگر می‌خواهید کاری را انجام دهید

you might have a timeframe in which that

و ممکن است یک بازه زمانی داشته باشید که در

you need to get it done and you realize

آن باید آن را انجام دهید و متوجه

you're running out of time to do

می‌شوید که برای انجام کاری وقت

something and you might decide in order

ندارید و ممکن است تصمیم بگیرید

to get that task completed on time you

برای اینکه آن کار را به موقع انجام دهید

will cut some corners

، برخی از گوشه ها را کاهش

you may leave out some steps sometimes

می دهید، ممکن است برخی از مراحل را کنار بگذارید، گاهی اوقات

some important steps in order to get

برخی از مراحل مهم را برای

that done an example would be so you're

انجام آن انجام دهید، یک مثال می تواند این باشد که شما

not literally cutting corners but it

به معنای واقعی کلمه کوتاه نمی کنید، اما

well the idea is that instead of having

ایده خوب این است که به جای مجبور

to make do it go with the difficult way

به انجام آن با روش دشواری

you're rounding it off you're cutting

که دارید آن را گرد می کنید، در حال

the corners you're taking the easy path

بریدن گوشه ها هستید، مسیر آسانی را

to something the new building was

برای رسیدن به چیزی انتخاب می کنید که ساختمان جدید به موقع به

completed in time but they cut corners

پایان رسیده است، اما آنها

with the safety so a new buildings

با ایمنی از آن جدا می شوند تا ساختمان های جدید

opened it's a it's ahead of schedule or

باز شوند. این جلوتر از برنامه است یا

it's right on schedule but in fact then

درست است طبق برنامه، اما در واقع بعد از

it starts falling apart because they've

آن شروع به از هم پاشیدن می کند، زیرا آنها

cut corners with the quality of the

با کیفیت

building materials or something like

مصالح ساختمانی یا چیزی شبیه

that so to cut corners on something if

به آن، گوشه ها را بریده اند، بنابراین

you go any other examples with that this

اگر نمونه های دیگری را با آن دنبال کنید، این

thing that's pretty good now quite often

چیزی که اکنون بسیار خوب است، اغلب

if you cut corners it can cause problems

اگر شما گوشه های آن را می برید می تواند مشکلاتی ایجاد کند،

so again it's a thing that is often said

بنابراین دوباره این چیزی است که اغلب

in a negative way

به صورت منفی گفته می شود،

yeah so maybe if you construct a

بله، بنابراین شاید اگر

building I've just said that and oh I'm

ساختمانی بسازید من همین الان گفتم و اوه من

just what you just said I'm just adding

همان چیزی هستم که شما گفتید من فقط چیزی اضافه می

something to it it's not all about

کنم همه چیز مربوط به

buildings but things normally to do with

ساختمان ها نیست، اما کارهایی که معمولاً با

safety so quite often we think of

ایمنی انجام می شود، بنابراین اغلب ما به فکر کوتاه

cutting corners to make something easier

کردن گوشه ها هستیم تا کاری را آسان تر کنیم،

but if you cut corners you can also make

اما اگر گوشه ها را کوتاه کنید، می توانید کارها را نیز

things earn safe as they might not be

ایمن کنید زیرا ممکن

obvious straight away but those those

است فوراً مشخص نباشند، اما آن

shortcuts or the things that you've

میانبرها یا چیزهایی که

missed out may become more obvious they

از دست داده اید ممکن است آشکارتر شوند،

may be hidden yes they may be hidden but

ممکن است پنهان باشند بله ممکن است پنهان باشند اما

they may come out later on so for

ممکن است بعداً ظاهر شوند، به

example you could you could spend a lot

عنوان مثال می توانید

of money on a nice new car

پول زیادی را برای یک ماشین جدید خوب خرج

and you've only got so much money but

کنید و فقط پول زیادی گرفت اما

you buy a car and then you put rubbish

شما یک ماشین می خرید و بعد

tires on it hmm or you put poor quality

لاستیک های زباله روی آن می گذارید یا سوخت بی کیفیت

fuel in huh yes good point so if you put

می ریزید بله نکته خوب است بنابراین اگر

bad tires on your car that the car looks

لاستیک های بدی روی ماشین خود بزنید که ظاهر ماشین سالم است

alright but you have an accident because

اما تصادف می کنید زیرا

you cut corners yes you didn't put the

پیچیدگی ها را بریده اید بله این کار را انجام داده اید.

proper tongue as on or maybe the

زبان مناسب را روشن نکنید یا شاید

performance of the car will be

عملکرد خودرو به

compromised yes a similar phrase would

خطر بیفتد، بله،

be shortcut if you took shortcuts to

اگر از میانبرهایی استفاده کنید تا

achieve something that you could use

به چیزی برسید که می توانید از

that as well in a similar way but a

آن نیز به روشی مشابه استفاده کنید، یک عبارت مشابه میانبر خواهد بود، اما

shortcut literally means a quick way to

میانبر در لغت به معنای سریع است. راه به

somewhere so if you wanted to go across

جایی می رسد، بنابراین اگر می خواهید

the river the shortcut route would be

از رودخانه عبور کنید، مسیر میانبر

over the bridge but he might have to

روی پل خواهد بود، اما او ممکن است مجبور شود

drive all the way round so taking a

تمام مسیر را طی کند، بنابراین از یک

shortcut so you go instead of going

میانبر استفاده کنید تا به جای

round all the bends you go you take it

دور زدن همه پیچ هایی که می روید بروید، آن را انتخاب کنید.

an easy route that right mr. Duncan yes

مسیر آسان که درست آقای. دانکن بله،

so may take a sure so maybe instead of

پس ممکن است مطمئن شوید، بنابراین شاید به جای

going all the way around you go across

اینکه همه راه را دور بزنید، از آنطرف عبور کنید،

so you go across you take a shortcut so

بنابراین از آن طرف، یک میانبر را انتخاب کنید

you could walk all the way around there

تا بتوانید تمام مسیر را در آنجا پیاده روی کنید،

so instead you find a shorter route so

بنابراین در عوض، یک مسیر کوتاه‌تر پیدا کنید، بنابراین

if we wanted to walk into Much Wenlock

اگر ما می‌خواستیم وارد شویم خیلی از Wenlock

we could go up the road which is the

می‌توانیم از جاده‌ای که

long way round or we could take a

راه طولانی است بالا برویم یا می‌توانیم یک

shortcut and go across the field

میان‌بر را انتخاب کنیم و در سراسر میدان برویم،

hmm so the shortcut may be you may not

بنابراین ممکن است میانبر این باشد که ممکن

be allowed to go there but you you've

است اجازه نداشته باشید به آنجا بروید، اما

taken a quicker route to somewhere who's

مسیر سریع‌تری را برای رسیدن به جایی انتخاب کرده‌اید. چه

a good example actually Gretel says

کسی مثال خوبی است در واقع گرتل می گوید

don't cut corners on this project it has

این پروژه را کوتاه نکنید، این پروژه باید

to be done thoroughly no matter what the

به طور کامل انجام شود، مهم نیست که چه

cost or no matter the cost so yes that's

هزینه ای دارد یا مهم نیست هزینه، بنابراین بله همین

it yes i think i think that something

است بله، من فکر می کنم که

Gretel has got off the internet so yes

گرتل از اینترنت خارج شده است، بنابراین بله

that's it to cut corners and if you cut

این کار باعث بریدن گوشه ها می شود و

corners quite often you will get into

اگر اغلب گوشه ها را برش می دهید، به

some sort of difficult yes Carrodus we

نوعی دچار مشکل خواهید شد، بله Carrodus،

can say that cutting corners may lead to

می توانیم بگوییم که برش دادن گوشه ها ممکن است منجر به

hidden defects that's right not be

نقص های پنهان شود که درست

obvious straight away but then maybe may

است بلافاصله آشکار نمی شود، اما ممکن

take years to come out but it might

است سال ها طول بکشد تا ظاهر شود. در نهایت ممکن است

eventually hmm to cut no ice okay to cut

hmm برای قطع نه یخ خوب است

no ice it's an interesting one yes that

بدون یخ بریدن این جالب است بله به این

means to have no impact or effect oh

معنی است که هیچ تاثیری یا تأثیری ندارد،

especially on your opinion about

مخصوصاً روی نظر شما در مورد

something or someone to cut no ice yes

چیزی یا کسی که یخ را قطع نمی کند بله

you are not impressed you are not

شما تحت تأثیر قرار نگرفته اید که تحت تأثیر قرار نگرفته اید

influenced it comes from ice skating

actually well they're not quite sure

. کاملاً مطمئن نیستم

where the phrase comes from but in order

که این عبارت از کجا آمده است، اما

to to be able to ice skate effectively

برای اینکه بتوانیم به طور مؤثری اسکیت روی یخ انجام

this the skates have to cut into the ice

دهیم، اسکیت ها باید روی یخ بریده شوند،

you see I'm I'm ice skating and it also

می بینید که من دارم اسکیت روی یخ می کنم و همچنین

probably derived from cutting ice before

احتمالاً از بریدن روی یخ قبل از ما نشأت گرفته است.

we had refrigerators which is obviously

یخچال و فریزر که بدیهی است

something that's quite difficult to do

انجام آن بسیار دشوار است،

so I don't care Hugh who you are mr.

بنابراین برای من مهم نیست که آقای هیو شما کی هستید.

Duncan I don't care how important you

دانکن من اهمیتی نمی دهم که شما

are as an English teacher I'm still not

به عنوان یک معلم انگلیسی چقدر مهم هستید، من هنوز هم قرار نیست

going to make you tea and coffee all the

همیشه برای شما چای و قهوه

time it cuts no ice with me no it cuts

no ice I'm not impressed so the your

درست کنم.

your importance cuts no ice so in other

یخ نمی برد، به

words your importance doesn't influence

عبارت دیگر اهمیت

the way that you would behave towards

شما بر رفتار شما با آنها تأثیر نمی گذارد،

them just because they've got an

فقط به این دلیل که آنها

elevated position in some way I'm sorry

به نوعی موقعیت بالایی دارند.

but that argument cuts no ice with me

hmm I won't change my mind so we can say

نظرم را عوض کن تا بتوانیم بگوییم

cut no ice or it cuts no ice that's it

یخ را قطع نکن یا یخ را قطع نمی‌کند،

so somebody might be trying to change

بنابراین ممکن است کسی بخواهد نظر

your mind over something and they come

شما را در مورد چیزی تغییر دهد و آنها استدلالی بیاورند،

up with an argument but you are going to

اما شما

stand firm on your original opinion

روی عقیده اصلی خود ثابت قدم

you're not going to change your mind

خواهید بود. قرار است نظر شما را تغییر دهد

what they're saying to you cut snow ice

که آنها به شما می گویند یخ برف را قطع کنید

and it doesn't influence or change your

و این نظر شما را تحت تأثیر قرار نمی دهد یا تغییر نمی دهد،

opinion yeah since in in any way they

بله، زیرا به هر طریق

might be trying to influence you away

ممکن است سعی کنند شما را تحت تأثیر قرار

from doing the right thing for example

دهند تا از انجام کار درست برای مثال

by trying to persuade you I mean you

با تلاش برای متقاعد کردن استفاده کنید. منظورم این است که شما

could say for example going back to your

می توانید بگویید که به عنوان مثال به

your example of selling out somebody

مثال خود در مورد فروش برخی از آنها برگردید

might offer you a lot of money to talk

ممکن است بدن به شما پول زیادی بدهد تا در

about a products and then you say no

مورد یک محصول صحبت کنید و بعد شما بگویید نه

standing by my principles I'm not going

با رعایت اصول من این کار

to do that and then they might come back

را انجام نمی‌دهم و سپس آنها ممکن است

to you with an argument oh yes but mr.

با استدلال به شما بازگردند، بله، اما آقای.

Duncan

we'll pay you this much a month and that

دانکن

ما این مبلغ را ماهیانه به تو می‌پردازیم و این

will give you an opportunity to do blah

به تو فرصتی می‌دهد که بلاهبله انجام دهی

blah and you was used to go back to them

و از تو استفاده کرده‌ای که به آنها برگردی و

say I'm sorry that cuts no ice with me

بگویی متاسفم که هیچ یخی با من

no seeking to my original decision I'm

قطع نمی‌کند و به دنبال تصمیم اولیه‌ام نیستم.

not going to do it yes but I suppose in

قرار نیست این کار را انجام دهم بله، اما فکر می‌کنم به

a slightly broader sense you can also

معنای کمی گسترده‌تر شما همچنین می‌توانید

say that you were not impressed by

بگویید که تحت تأثیر

something yes so influence yes so it

چیزی قرار نگرفته‌اید، بله، بله، بله، بنابراین

doesn't influence me I'm not really

روی من تأثیر نمی‌گذارد، من واقعاً

impressed by it I won't change my mind

تحت تأثیر آن نیستم. توجه داشته باشید

it cuts no ice with me that's it you can

که با من یخ نمی کند، این است که می توانید در

said of a people you can say do it over

مورد افرادی بگویید که می توانید بگویید این کار را با چیزهایی انجام دهید

things it's usually said in reference to

که معمولاً در مورد

people it's coming up to half-past three

مردم گفته می شود تا سه و نیم می رسد

believe it where we are going to take a

باور کنید جایی که قرار است

break because we are talking also about

استراحت کنیم زیرا ما هستیم همچنین در مورد

autumn today it is the autumn equinox

پاییز امروز اعتدال پاییزی صحبت

today kid did you know that Steve I do

می کنم بچه آیا می دانستی که استیو من اکنون انجام می دهم

now I didn't before you just said that

من قبلاً نمی دانستم که

so today it is the autumn equinox it is

پس امروز اعتدال پاییزی

the time of the year when the days and

است، زمانی از سال است که روزها و

nights are in equal length

شب ها در هم هستند به طول مساوی

but of course from now on the days will

اما البته از این به بعد

get much much shorter night time will

روزها بسیار کوتاه تر می شوند زمان شب

arrive early and for those who are

زود فرا می رسد و برای آن ها کسانی که

wondering what the word equinox means

تعجب می کنند کلمه اعتدال به چه معناست،

because it's a very interesting word

زیرا این کلمه بسیار جالب

slightly unusual a little queer that

کمی غیرعادی است، کمی عجیب و غریب است که

word equinox the time or date at which

کلمه اعتدال زمان یا تاریخی

the Sun crosses the celestial equator

که خورشید از استوای آسمانی عبور

isn't it I love that word celestial it

می کند، آیا من عاشق این کلمه آسمانی هستم، این کلمه

sounds sort of like a like a little

شبیه به مثل

fairy skipping around celestial when

پری کوچکی که دور آسمان پرش می کند

when the days and nights are of equal

وقتی روزها و شب ها به

length so yes we are now entering the

طول یکسان هستند، بله، ما اکنون وارد

autumn equinox and autumn is now here so

اعتدال پاییزی می شویم و پاییز اکنون اینجاست، بنابراین

as a way of a wave on the equator yes it

به عنوان یک موج روی استوا، بله

doesn't make much everybody you don't

، همه شما را زیاد نمی کند. در

really see any any equinox because the

واقع هیچ نقطه اعتدالی نمی بینم زیرا طول

days and nights remain of equal length

روزها و شب ها در طول

yes of the year and that is something I

سال برابر است و این چیزی است که

mention in my autumn lesson and we are

من در درس پاییز خود به آن اشاره می کنم و می

going to take a look at an excerpt from

خواهیم به گزیده ای از

one of

یکی از

my lessons and this is all about the

درس هایم نگاهی بیندازیم و این همه چیز در مورد

season of autumn see you in a bit you

فصل پاییز شما را می بینم کمی بعد

may notice that the trees behind me have

ممکن است متوجه شوید که درختان پشت سر

not yet begun to lose their leaves this

من هنوز برگ های خود را از دست نداده اند

is because autumn affects the various

زیرا پاییز روی حیوانات مختلف

animals

tree and plant life at different times

درخت و زندگی گیاهان در زمان های مختلف تأثیر می گذارد

some trees will shed their leaves at the

برخی از درختان برگ های خود را می ریزند.

start of the season while others will

شروع o اگر فصلی که دیگران

lose theirs towards the end

در پایان فصل خود را از دست خواهند داد،

ah and of course you can find this

آه و البته می توانید این

lesson on my youtube channel it is

درس را در کانال یوتیوب من بیابید،

available to watch now I was going to

اکنون برای تماشا در دسترس

have a mystery idiom today but as I said

است، امروز قرار بود یک اصطلاح اسرارآمیز داشته باشم، اما همانطور که

at the beginning of today's lesson it

در ابتدای درس امروز گفتم، آن را مشاهده کنید.

looks as if we won't have time to do it

به نظر می رسد که ما وقت نداریم این کار را انجام

cutting corners mr. Duncan I'm not

دهیم. دانکن من از تو کوتاه

cutting you cutting corners I did warn

نمی‌کنم. امروز به

everyone I said at the beginning today

همه هشدار دادم که در

that we might not have time for a

ابتدا گفتم ممکن است زمانی برای یک

mystery idiom but we will have one next

اصطلاح اسرارآمیز نداشته باشیم، اما هفته آینده یکی

week don't forget we are here every

خواهیم داشت. فراموش نکنید که

single week every week every Sunday from

هر هفته هر هفته هر یکشنبه اینجا هستیم. از

2 p.m. UK time I'm often asked when are

ساعت 2 بعد از ظهر به وقت انگلستان اغلب از من می پرسند که چه زمانی

you on and there you can see now right

در آنجا هستید و اکنون می توانید ببینید که دقیقاً

underneath there it is going by now 2

در زیر آنجا

p.m. UK time every single Sunday it's

ساعت 2 بعد از ظهر است. هر یکشنبه به وقت انگلستان تمام می شود

gone and of course you can also make

و البته اگر

donations to my paypal as well if you'd

like to make a small donation or if you

می خواهید کمک مالی کوچکی کنید یا

have recently won the lottery a big

اگر اخیراً در قرعه کشی برنده شده اید یک

donation that would be ever so nice then

کمک مالی بزرگ می توانید به پی پال

I can be sent all around the world why'd

من نیز کمک کنید. به سرتاسر دنیا فرستاده

you keep saying that we won't be doing

می‌شوید چرا مدام می‌گویید که ما این کار را انجام

that we we honestly won't be paying for

نمی‌دهیم که صادقانه بگوییم که هزینه

air tickets for mr. Steve please that's

بلیط هواپیما را برای آقا نمی‌پردازیم. استیو خواهش می کنم

that's the opposite there there is a

که این برعکس است، جایی وجود دارد

point where where the joke has to end or

که در آن جوک باید به پایان برسد، در

else people might get the wrong idea

غیر این صورت ممکن است مردم تصور اشتباهی

they might think we're really doing that

داشته باشند و ممکن است فکر کنند ما واقعاً این کار را انجام

I don't I think people realize I'm

we I didn't really travel all the way to

می دهیم. من واقعاً هفته گذشته تمام راه را به

Moscow last week and I didn't travel all

مسکو سفر کردم و من

the way to to New York okay anyway I

تمام راه را به نیویورک نرفتم، به هر حال،

hope we're all clear on that but I'd

امیدوارم همه ما در این مورد روشن باشیم، اما من می

like to so please donate right and we

خواهم پس لطفاً به درستی کمک مالی کنید و

could do live lessons in all these

بتوانیم درس های زنده را انجام دهیم. در تمام این

countries couldn't wouldn't that be

کشورها نمی‌توانست

amazing that would be amazing I would

شگفت‌انگیز باشد که شگفت‌انگیز باشد،

love well again it all comes down to

باز هم دوست دارم همه چیز به

money because flying around the world

پول ختم می‌شود، زیرا پرواز در سراسر جهان

costs money does we're not really asking

هزینه دارد، آیا ما واقعاً این را نمی‌خواهیم

for that it's very expensive note just

که یادداشت بسیار گران قیمت است.

to just to maintain the studio at the

فقط برای نگه داشتن استودیو در کنار

lights and the cameras and the equipment

چراغ ها و دوربین ها و تجهیزات

and the encoder and my lovely new

و رمزگذار و کامپیوتر جدید و دوست داشتنی من

computer all of this needs taking care

همه اینها نیاز به مراقبت دارند

of and there's there's lots of other

و چیزهای زیادی وجود

things that you you don't know about

دارد که شما نمی دانید

that I have to pay for to do this it's

که من باید برای آنها هزینه کنم. انجام این کار

very expensive this hobby it's very

بسیار گران است این سرگرمی بسیار

expensive hobby hobby it's a business

گران است سرگرمی سرگرمی این یک ب

mr. Duncan right I've got another word

آقای استفاده دانکن درست است، من یک کلمه دیگر دارم

with cut in it okay cut off your nose to

که در آن برش داده شده است، خوب، بینی

spite your face cut off your nose to

خود را قطع کن تا با صورتت، بینی خود را با چهره خود قطع کن،

spite your face which actually literally

که در واقع به معنای واقعی کلمه

that that does come apparently they

که می آید ظاهراً آنها

think that the derivation or the origin

فکر می کنند که مشتق یا

of that word hmm

منشأ آن کلمه هوم

was when people were there was a I think

بوده است. وقتی مردم آنجا بودند، فکر می

a particular city that was being invaded

کنم شهر خاصی بود که مورد تهاجم قرار می گرفت،

yes and all the women cut off their

بله و همه زن ها بینی خود را می بریدند

noses to make themselves unattractive to

تا

the invaders but the expression cut off

برای مهاجمان جذابیت نداشته باشند، اما تعبیری که

your nose to spite your face means that

بینی شما را به مخالفت با چهره شما بریده اید به این معنی است که

it's a self-destructive means to fix a

این یک وسیله خود ویرانگر است. برای اصلاح یک

situation it's to punish somebody for

وضعیت، مجازات کردن کسی به خاطر

something to punish somebody but in

چیزی است تا کسی را تنبیه کنید، اما با

doing so you harm yourself more than the

انجام این کار بیشتر به خودتان آسیب می زنید تا

person that you're trying to harm it's

شخصی که می خواهید به او آسیب

to disadvantage yourself in the course

برسانید، در

of trying to disadvantage somebody else

مسیر تلاش برای آسیب رساندن به شخص دیگری به ضرر خود است

so for example the manager would like to

، به عنوان مثال مدیر این کار را انجام می دهد.

would would like to promote John to the

دوست دارم جان را به

office manager's position he doesn't

سمت مدیر دفتر

want to promote him to the office

ارتقاء دهم، او نمی خواهد او را به سمت

manager's position but if he doesn't

مدیر دفتر ارتقا دهد، اما اگر این کار را نکند

he'll be cutting off his nose to spite

، بینی خود را می برد تا به

his face so what you're saying is that

چهره اش بدزدد. در جایی که شما می گویید این است

there

that maybe they managed it maybe some of

که شاید آنها آن را مدیریت کرده اند، شاید برخی

the boss doesn't like this particular

از رئیس ها از این

person at work they maybe had an

شخص خاص در محل کار خوششان نمی آید، آنها ممکن

argument in the past but he is in fact

است در گذشته مشاجره داشته باشند، اما او در

the best person to take up this position

واقع بهترین فرد برای تصدی این سمت

as office manager

به عنوان دفتر است.

so really he'd like to punish him by not

مدیر واقعاً دوست دارد او را با عدم

giving in the promotion but if he does

تسلیم شدن در ترفیع تنبیه کند، اما اگر این کار را انجام

that the whole business will suffer so

دهد کل تجارت آسیب می بیند، بنابراین

in fact he'll be punishing himself more

در واقع بیشتر

than he's punishing the other person so

از اینکه شخص دیگری را تنبیه کند، خودش را تنبیه می کند، بنابراین

to cut up your nose to spite your face

بینی شما را به تنبیه بریده است.

it means you do something so for example

صورت شما یعنی کاری انجام می دهید مثلا

you want to go to a party somewhere and

می خواهید به یک مهمانی بروید و

you say oh I'm not going I'm not going

می گویید اوه من نمی روم نمی روم

you've been invited to somebody's party

شما به مهمانی کسی دعوت شده اید

what's the matter what's the matter it

چه

should be never oh I've missed an eff

موضوعی است اوه من یک eff

off nevermind and I've taken a shortcut

off nevermind را از دست دادم و یک میانبر انتخاب کردم

yeah mr. Duncan cut off Oh double F yes

بله آقای. دانکن قطع Oh double F بله

it was really annoying 90 minute go on

واقعا آزاردهنده بود 90 دقیقه ادامه دهید

they put it in the code just put another

آنها آن را در کد قرار دادند فقط یک F دیگر را

F there there

در آنجا

it certainly if you'd be careful how you

قرار دهید، مطمئناً اگر مراقب باشید

how you how you denounced mr. Duncan

که چگونه آقا را محکوم کردید. دانکن

because know right there we go cut off

چون بدان که همین جا بینیت را می بریم

your nose to spite your face so you

تا با چهره ات مخالفت کنیم، بنابراین

might have been invented invited to a

ممکن است اختراع شده باشی که به یک

party somebody's birthday party but you

مهمانی در جشن تولد کسی دعوت شده باشی، اما

don't like the person you've had an

argument with a person a few days before

از کسی که چند روز قبل به خاطرش با یک نفر دعوا کرده ای خوشت نمی آید.

for example and some and you say to

به عنوان مثال و برخی و شما به کسی می گویید

somebody or I'm not going to their party

یا من به مهمانی آنها نمی روم

because I don't like them anymore and

زیرا من دیگر آنها را دوست ندارم و

somebody might say well don't cut off

ممکن است یکی بگوید خوب

your nose to spite your face in other

بینی خود را برای کینه توزی بریده نشوید به

words you'll be harming yourself more by

عبارت دیگر به خودتان آسیب می زنید. بیشتر

not going yeah because you'd have had a

با نرفتن، بله، زیرا شما اوقات خوشی را در آنجا سپری می کردید،

lovely time there and but because

اما به دلیل

there's lots of other people at that

اینکه افراد زیادی در آن

party they're not going to really miss

مهمانی حضور دارند، آنها واقعاً دلتنگ

you that much they will miss you but not

شما نخواهند شد، آنها دلشان برای شما تنگ خواهد شد، اما نه

as much as you will miss the experience

به اندازه ای که شما دلتنگ آن می شوید.

of going to the party you know sometimes

تجربه رفتن به مهمانی می‌دانید که گاهی اوقات

we do that don't we we want to punish

ما این کار را می‌کنیم که اگر نمی‌خواهیم

somebody for something and in fact we do

کسی را به خاطر چیزی تنبیه کنیم و در واقع این کار

it we harming ourselves more in the

را انجام می‌دهیم، در این فرآیند به خودمان آسیب بیشتری

process and that's what that expression

می‌رسانیم و این همان چیزی است که این عبارت

means another another way of describing

به معنای روش دیگری برای توصیف

that is is to be passive-aggressive so

است. منفعل - تهاجمی بودن پس

you are you are kind of being aggressive

شما یک نوع ب هستید پرخاشگر بودن

but in a non-violent way but quite often

اما به روشی غیرخشونت آمیز اما اغلب

when you do that you can actually be

وقتی این کار را انجام می دهید در واقع می توانید

harming yourself

به خودتان آسیب

you know by not talking to someone you

بزنید، می دانید که با صحبت نکردن با کسی

think oh yes I'm telling them I'm

فکر می کنید اوه بله، من به او می گویم که به او نشان می دهم که در حال

showing them fishing them yes but really

ماهیگیری است بله اما واقعاً

you you have this wonderful friendship

شما شما هستید این دوستی فوق‌العاده را

that you are now destroying so you what

داشته باشید که اکنون دارید آن را نابود می‌کنید، بنابراین آنچه را

you are teaching that person a lesson

که به آن شخص می‌دهید درس می‌دهید،

but at the same time you are also

اما در عین حال

destroying the friendship and now

دوستی را نیز از بین می‌برید و حالا

val/val think I've had enough of them

val/val فکر می‌کنید من به اندازه کافی از آن‌ها لذت

they'll go off and find out signs and

برده‌ام، آنها می‌روند و پیدا می‌کنند. نشانه‌ها را بیرون بیاورید و

then you'll be cut out of this social

سپس از این دایره اجتماعی حذف خواهید شد،

circle that's it so yes it literally

بله، به معنای واقعی کلمه

means apparently there was this city

به این معنی است که ظاهراً این شهر در جایی وجود داشته است،

somewhere whether in hundreds of years

چه صدها سال

ago that we're going to be invaded and

پیش که ما مورد تهاجم قرار می‌گیریم

the women all cut off their noses so

و همه زنان بینی‌های خود را می‌برند.

that they wouldn't be attractive to the

که برای مهاجمان جذاب نخواهند بود

the invaders yes of course that was

، بله، البته این

harming them probably more because it's

به آنها آسیب بیشتری می رساند، زیرا

very painful to cut of your nose I would

بریدن بینی شما بسیار دردناک است،

imagine yes and also also you'd have a

تصور می کنم بله و همچنین شما یک

big hole in the front of your head I did

سوراخ بزرگ در جلوی سر خود دارید. با

despite your face yes despite me spite

وجود چهره شما بله با وجود من با وجود من

of course is to do something nasty or

البته من انجام یک کار زشت یا

horrible to someone to try and get

وحشتناک برای کسی برای

revenge from so so yeh trying to get

انتقام گرفتن از آن است، بنابراین تلاش برای

revenge on somebody that's what it means

انتقام گرفتن از کسی این به معنای

revenge get them back for something but

انتقام گرفتن است، او را به خاطر چیزی پس بگیرید، اما

in the process of doing that you harm

در روند انجام آن،

yourself more and you're harming them

بیشتر به خودتان آسیب می‌زنید و آسیب می‌زنید.

that's it yes of course we often do

بله، البته ما اغلب

don't do that this is the point I was

انجام نمی دهیم، این همان چیزی است که می خواستم

going to make I think quite often we do

به آن اشاره کنم، فکر می کنم اغلب ما این کار را انجام می دهیم،

this I think it's it's it's one of these

فکر می کنم این یکی از این

human behavioral things that we actually

کارهای رفتاری انسانی است که در واقع

do quite often we like to teach people a

اغلب انجام می دهیم و دوست داریم انجام دهیم. اکنون به مردم

lesson now by that I mean we like to

درسی بدهید که منظورم این است که ما دوست داریم به

show them that that that we are in

آنها نشان دهیم که ما

charge or maybe we like to assert our

مسئول هستیم یا شاید ما دوست داریم

dominance in some way so you like to to

به طریقی تسلط خود را نشان دهیم، بنابراین شما دوست دارید

show this and quite often we will be

این را نشان دهید و اغلب ما

arrogant or maybe rude or maybe we will

مغرور یا شاید بی ادب یا بی ادب خواهیم بود. شاید ما

be bad-tempered or maybe we will just go

بدخلق باشیم یا شاید فقط

away and soak it's a pride yes your

برویم و غرور را خیس کنیم، بله غرور

pride

and you'll hurt over something and you

شماست و به خاطر چیزی صدمه می بینید و می

want to get back at somebody but quite

خواهید به کسی برگردید، اما

often you might do something that harms

اغلب ممکن است کاری انجام دهید که

you more than it harms them that's when

بیشتر از آن به شما آسیب برساند. به آنها آسیب می رساند که در آن زمان است که

you can use that expression yes cut off

می توانید از این عبارت استفاده کنید بله قطع کنید

your nose to spite your face

بینی شما با وجود چهره شما

that's what I'm cut up mr. Duncan you

این چیزی است که من بریده ام آقای. دانکن که

want cut up you are cut up if you're cut

می‌خواهی قطع کنی، اگر به

up over something it means you're very

خاطر چیزی قطع شده باشی، به این معنی است که خیلی

upset sad but just just very upset over

ناراحت هستی، اما فقط به خاطر چیزی خیلی ناراحت

something hmm she was cut up over her

هستی که او به خاطر قطع رابطه دوست پسرش آخر هفته گذشته از او قطع شده است،

boyfriend breaking up with her last

weekend so somebody is very upset you

بنابراین یک نفر خیلی ناراحت است. ناراحت هستید

break up with your boyfriend you're

که از دوست پسرتان جدا می

upset you cut up really deeply affected

شوید ناراحت هستید واقعاً تحت

by something John was cut up over the

تأثیر چیزی قرار گرفته اید که جان به دلیل از

loss of his job or you can be if

دست دادن شغلش ناراحت شده است یا می توانید اگر

somebody dies that you know very well

کسی بمیرد که به خوبی می دانید

Excel God they were really cut up over

اکسل خدایا آنها واقعاً به

the death of that person so to be very

خاطر مرگ آن شخص به طوری که بسیار

deeply affected distancing distraught

عمیقا تحت تاثیر قرار گرفتن پریشان فاصله

destroy shut up Oh mr. Duncan would be

نابود خفه شدن اوه آقای. اگر دانکن

cut up if he couldn't do his live

نتواند هر هفته درس‌های زنده‌اش را انجام دهد، قطع می‌شود، اگر

lessons every week got you use cut up on

شما از برش

the road yes you can yep if you're all

در جاده استفاده کنید، بله، می‌توانید بله، اگر همه‌تان در جاده

cut up

بریده شده باشید

on the road it means somebody somebody

، این بدان معناست که کسی

literally pulled right in front of you

به معنای واقعی کلمه یک نفر را درست جلوی شما کشیده است.

cuts you off yes that is very true mr.

شما خاموش بله این بسیار درست است آقای.

Duncan wondering how long it would take

دانکن متعجب است که چقدر طول می

you to come up with that alternative can

کشد تا آن جایگزین را پیدا کنید، می

I just say can I just say it's one of

توانم بگویم می توانم فقط بگویم این یکی

the things that really upset Steve when

از چیزهایی است که وقتی استیو

people cut him up so so if someone goes

را قطع می کنند واقعاً ناراحت می شود، بنابراین اگر کسی

across in front of him whilst his

در حین رانندگی استیو جلوی او رفت.

driving Steve gets very annoyed I do I

خیلی اذیت می شود من

don't like people cutting me up it means

دوست ندارم که مردم مرا کوتاه کنند، این بدان معنی است

they're just pulling too quickly and you

که آنها خیلی سریع می کشند و شما

have to break otherwise you crash into

باید بشکنید در غیر این صورت با آنها تصادف می

them that means that and also it means

کنید، این به این معنی است و همچنین به این معنی است

you're very upset over something yes

که شما از چیزی بسیار ناراحت هستید.

good cut up cut your teeth on if you cut

اگر

your teeth that means to gain experience

دندان‌هایتان را بتراشید، دندان‌هایتان را کوتاه کنید، این بدان معناست که

in a career in the early part of your

در اوایل

career when you're young news

زندگی حرفه‌ای خود، وقتی جوان هستید، تجربه کسب کنید.

means you're learning a trade the singer

cut his teeth in the small clubs and

bars before becoming famous so it's like

معروف شدن به این معناست که به

an apprenticeship in a way it's how you

نوعی مانند یک کارآموزی است، این است که چگونه

learn the basics of your job your

اصول کار خود را یاد می

profession hmm and you cut your teeth on

گیرید و دندان های خود را بر روی آن می برید، در واقع به دندان های

it actually does refer to your your baby

شیری شما اشاره دارد،

teeth coming through yes it come often

بله، اغلب

it's difficult it might be painful it it

دشوار است، ممکن است دردناک باشد.

might take a lot of effort but once

ممکن است تلاش زیادی شود اما

you've done all that you've set the

وقتی تمام کارهایی را انجام دادید

foundations for your career that's it so

که پایه‌های شغلی خود را تنظیم کردید،

in the term that you just mentioned when

در اصطلاحی که شما به آن اشاره کردید، چه

when a baby starts to produce its teeth

زمانی یک کودک شروع به تولید دندان‌هایش

in its mouth of course we can say that

در دهانش می‌کند، البته می‌توانیم بگوییم

the teeth are cutting so or maybe you

که دندان‌هایش در حال بریدن هستند. یا شاید می

can say that the baby is cutting and

توانید بگویید که کودک در حال بریدن است و

that means that their teeth are starting

این بدان معنی است که دندان های آنها شروع

to emerge in their mouth him of course

به بیرون آمدن در دهان می کند، البته

it can be quite painful for the baby yes

این می تواند برای کودک بسیار دردناک باشد

the the analogy is that when your teeth

بله، مشابه این است که وقتی دندان های شما

are coming through it's painful and and

در حال بیرون آمدن است دردناک است و

often in the early part of your career

اغلب در اوایل کار

you have to you have to do a lot of

خود باید

effort a lot of work pain in order to

تلاش زیادی انجام دهید تا

gain that experience that's it and the

آن تجربه را به دست آورید که تمام است و

first is owned by a mistake and the

اولین بار ناشی از اشتباه است و

first time the first time something

اولین بار که چیزی

happens so that's good yes good I like

اتفاق می افتد. این خوب است بله خوب است من دوست دارم

that one cut your teeth so mr. Duncan

که یکی دندان های شما را برید تا آقای. دانکن،

you you cut your teeth in English when

وقتی در چین تدریس می‌کردی، دندان‌هایت را به زبان انگلیسی کوتاه

you were teaching in China I'd say that

کردی،

you could say that further for the whole

می‌توانم بگویم که می‌توان گفت در تمام

four years I was in China I cut my teeth

چهار سالی که در چین بودم،

when it comes to teaching and being used

وقتی صحبت از تدریس و

to standing in front of a big classroom

عادت به ایستادن در مقابل می‌شود، دندان‌هایم را بریدم. یک کلاس درس بزرگ،

although although having said that this

اگرچه گفتیم که

is a pretty big classroom now it's the

این یک کلاس درس بسیار بزرگ است، اکنون

whole world clear cut Oh something is

تمام دنیا کاملاً واضح است، اوه یک چیز

clear cut it's definite it's there's no

واضح است، قطعاً هیچ

nothing vague about it it's obvious well

چیز مبهمی در مورد آن وجود ندارد، واضح است

explain sharply-defined

که به خوبی توضیح دهید واضح است -

the opposite would be it not clear cut

برعکس، واضح نیست

yes so that was a case of clear-cut

بله، پس این یک مورد قتل آشکار بود

murder yes so it with a court case it's

بله، بنابراین با یک پرونده قضایی،

obvious there is no

واضح است که

doubt whatsoever that was clear-cut

شکی نیست که هر

murder it could also mean clear-cut can

چه قتل آشکار بود، می تواند به

mean clearing an area of forest trees

معنای پاکسازی یک منطقه از درختان جنگل باشد.

okay a clear-cut it means you like a

قطع کن یعنی دوست داری

hillside to clear all the trees away but

دامنه ای از تپه را پاک

usually something's not clear-cut it

کنی، اما معمولاً چیزی واضح نیست، به این

means it's not obvious what it is it's

معنی است که مشخص نیست چیست،

not definite there is doubt hmm

قطعی نیست.

doubt in what you're saying that's not

very clear-cut what you the way we could

راهی که می توانستیم

explain a word and some of might say

یک کلمه را توضیح دهیم و برخی ممکن است بگویند

that's not very clear-cut I don't really

که خیلی واضح نیست من واقعاً نمی

understand so it's the difference so it

فهمم بنابراین این تفاوت است بنابراین

is clear-cut it is understandable and

واضح است قابل درک و

obvious it isn't clear-cut means

واضح است واضح نیست به معنای

something that isn't clear and might be

چیزی است که واضح نیست و ممکن است

confusing a set of instructions on

گیج کننده باشد مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها در مورد

something say for example you bought you

چیزی مثلاً می‌گویند شما

bought something new and there was a set

خریده‌اید، چیز جدیدی خریده‌اید و مجموعه‌ای

of instructions and then you know I

از دستورالعمل‌ها وجود دارد و سپس می‌دانید که من

don't really understand they're not very

واقعاً نمی‌فهمم که آنها خیلی

clear-cut I don't understand that at all

واضح نیستند، من اصلاً نمی‌دانم

or some instruction from your boss at

دستورالعملی از رئیستان در محل

work on on how to start a project or how

کار در مورد چگونگی شروع یک پروژه یا

to do a project and you might think

نحوه انجام یک پروژه و ممکن است فکر کنید

that's not very clear cutter don't run

که این کار خیلی واضح نیست.

someone are supposed to be doing there

so that's clear-cut next one do you make

the cut do you make the cut mmm that

کات را انجام می دهی mmm به این

means that comes from a golfing term or

معنی که از یک اصطلاح گلف می آید یا

certainly a sporting term which means

قطعاً یک اصطلاح ورزشی است که به این معنی است

that you need enough points to get

که برای رسیدن به دور بعدی به امتیاز کافی نیاز دارید آیا به اندازه

through to the next round do you make

the cut are you good enough and it's a

کافی خوب هستید و یک

sporting term but then it's used in

اصطلاح ورزشی است اما پس آن را در

everyday life too to about situations in

زندگی روزمره بیش از حد برای موقعیت های

life do you reach certain standards or

زندگی شما استفاده می شود

requirements in order to do a job are

برای انجام یک کار به استانداردها یا الزامات خاصی برسید، آیا

you good enough he didn't make the cut

شما به اندازه کافی خوب هستید، او نتوانسته است

for university as his English skills

در دانشگاه موفق شود، زیرا مهارت های انگلیسی او

weren't good enough so you might be very

به اندازه کافی خوب نبود، بنابراین ممکن است

good at some things for example you

در برخی موارد بسیار خوب باشید، مثلاً

might have a you might have a very good

ممکن است یک رزومه خیلی خوب داشته باشید

CV or resume a as a very good CV but if

یا یک رزومه را به عنوان یک رزومه خیلی خوب رزومه داشته

you haven't got into interview skills

باشید، اما اگر مهارت های مصاحبه را کسب

you're not going to make the cut you

نکرده اید، نمی توانید این کار را انجام دهید، می

know I'm gonna get the job so if you say

دانید که من کار را پیدا می کنم، بنابراین اگر می گویید

to make the cut it means that you're

این کار را انجام دهید. به این معنی است که شما به

good enough to succeed in something so

اندازه کافی خوب هستید که در کاری موفق شوید،

you you tick all the boxes you Kamath

بنابراین تمام کادرها را علامت می‌زنید.

all all the requirements are met so you

meet all the requirements you make the

cut that's it one more I've read this

one no clean cut clean cut clean cut

برش تمیز

means refers to a person's appearance

به معنای ظاهر یک فرد است

and that's somebody who is very smartly

و آن کسی است که بسیار هوشمندانه

dressed and their whole appearance is

لباس می پوشد و کل

very precise has been ver ver very

ظاهرش بسیار دقیق است و کاملاً

detailed so they've got a perfect

دقیق است بنابراین آنها یک مدل موی عالی دارند.

haircut the glass is a very very very

stylish maybe a very clear clean-shaven

shirt and collar very very very smart

پیراهن تراشیده و یقه خیلی خیلی خیلی باهوش

clean-cut but but not not overly

تمیز برش اما خیلی

fashionable oh I wouldn't say I would

شیک نیست، اوه، نمی‌توانم

say somebody he was just smartly dressed

بگویم کسی که فقط لباس‌های هوشمندانه به تن

well presented but nothing outlandish so

داشت، اما هیچ چیز عجیب و غریبی نداشت، بنابراین

it would be fairly maybe traditional

sort of clothing I would say yes I think

می‌توانستم بگویم بله

a good clean-cut look neat a clean-cut

، ظاهری تمیز و تمیز و تمیز داشته باشد.

look is somebody who in a man would have

ظاهر کوتاه کسی است که در یک مرد

a very tidy haircut wouldn't have long

یک مدل موی خیلی مرتب داشته باشد، موهای بلندی نداشته

hair will be clean-shaven and it just

باشد، تراشیده می شود و

would look very smart yes clean so you

فقط بسیار هوشمندانه به نظر می رسد، بله تمیز است، بنابراین شما

often describe somebody as if someone

اغلب کسی را طوری توصیف می کنید که گویی یک

was scruffy it would mean their hair is

نفر ژولیده است، به این معنی است که موهایش نازک است.

all over the place the opposite would be

همه جا برعکس

scruffy a scruffy look wearing old

ظاهری ژولیده با پوشیدن لباس‌های قدیمی

clothes maybe the shirt wasn't I and but

شاید پیراهن من نبودم

the opposite of that the opposite that

و برعکس آن که

would be clean-cut

تمیز

they were very precise very smart the

می‌شد آنها بسیار دقیق بودند، بسیار باهوش،

opposite could be disheveled yes you see

برعکس می‌توانست ژولیده باشد،

you wouldn't describe mr. Duncan as

شما آقا را توصیف نمی کنید. دانکن به‌عنوان

clean-cut that wouldn't isn't a

کلین‌کاتی که نمی‌توانست

clean-cut look wearing a baseball cap

ظاهری تمیز داشته باشد، پوشیدن کلاه بیسبال

and a t-shirt isn't a clean-cut look

و تی‌شرت، ظاهر تمیزی نیست.

where is it I may be more

that way and if I had a shirt and a

collar a tie on and a suit then you

یک یقه کراوات و یک کت و شلوار پس از آن

would describe me as a clean-cut fellow

شما مرا به عنوان یک فرد تمیز توصیف می کنید،

you are definitely one of them that's it

شما قطعا یکی از آنها هستید، این تنها چیزی است

that's all I've got is that all you got

که من دارم این است

we've got ten minutes still to go

که شما فقط ده دقیقه فرصت دارید

what are we gonna do it early and I

تا برسیم. زودتر این کار را انجام می دهم و

could make make the tea cake early

می توانم کیک چای را زود درست

mother I've got a good look at the live

کنم مادر، چت زنده را خوب نگاه

chat I've got nothing else to do that's

کردم، کار دیگری برای انجام دادن ندارم، این است

it I'm out of amount of stuff can you

که من چیزهای زیادی ندارم، آیا می توانید

think of any other example you could go

مثال دیگری فکر کنید شما می توانید به

back use of the word can you go back to

عقب برگردید استفاده از کلمه can you go back

the Statue of Liberty do some fly all

to Statue of Liberty

the way back there again I know I'm just

دوباره به آنجا پرواز کنید می دانم که من فقط شوخی می کنم

joking of course

البته

here is another strange word because

اینجا یک کلمه عجیب دیگر است زیرا

there are so many strange words in the

کلمات عجیب و غریب زیادی در

English language and here is another one

انگلیسی وجود دارد زبان و این یک کلمه دیگر است،

this is a very strange word finicky

این یک کلمه

finicky now this is such an unusual word

and it's so unusual here is mr. Steve in

بسیار عجیب است. استیو

the garden to explain it finicky finicky

در باغ برای توضیح دادن آن، فینیکی

is an english adjective the word finicky

فینیکی یک صفت انگلیسی است. کلمه

is an english adjective that means to be

فینیکی یک صفت انگلیسی است که به معنای

fussy or picky about things a fastidious

دمدمی مزاج بودن یا حساس بودن در مورد چیزهایی است که یک فرد سخت گیر

or hard-to-please person can be

یا سخت پسند می تواند

described as being finicky for example

به عنوان فردی سختگیر توصیف شود، برای مثال

you are such a finicky eater I can't

شما چنین فردی هستید. من نمی‌توانم

stand your finicky behavior a finicky

رفتار بداخلاق شما را تحمل کنم، خوشحال کردن یک

person is often hard to please because

فرد بدقلق اغلب سخت است، زیرا

they will always find fault in

آنها همیشه در

everything a finicky person can be

همه چیز ایراد

described as fussy choosy pernickety

picky selective and hard to please

finicky

Thank You mr. Steve

می‌گیرند. استیو

do-do-do-do it is sunday afternoon

انجام بده، بعدازظهر یکشنبه است

coming up to seven minutes away from

که تا هفت دقیقه

four o'clock we will be gone in around

از ساعت چهار فاصله داریم،

about seven minutes but don't worry

حدود هفت دقیقه دیگر می‌رویم، اما نگران نباشید

we will be back next week 2 p.m. UK time

، هفته آینده ساعت 2 بعد از ظهر برمی‌گردیم. وقت انگلستان

for those who aren't sure your a bit of

برای کسانی است که مطمئن نیستند شما

a finicky eater aren't you mr. Duncan I

یک ریز خوار هستید، آیا آقای شما نیستید. دانکن من

can be very finicky fussy finicky for

می‌توانم خیلی سخت‌گیر باشم،

example yesterday we went for a meal in

مثلاً دیروز ما برای یک وعده غذایی در

too much Wenlock yesterday and ordered a

ونلاک خیلی زیاد رفتیم و یک سیب‌زمینی پخته سفارش دادیم،

baked potato yes and it came with salad

بله و حالا با سالاد آمد

now mr. Duncan was picking out all the

آقای. دانکن داشت تمام

green and red peppers and the tomatoes

فلفل‌های سبز و قرمز و گوجه‌فرنگی‌ها

and you could describe that as a bit

را انتخاب می‌کرد و می‌توانی آن را کمی سخت‌تر توصیف کنی،

finicky so I wasn't willing to eat all

بنابراین من حاضر نبودم

of it he was picking out the bits he

همه آن‌ها را بخورم، او تکه‌هایی را

didn't want it is true that sometimes I

که نمی‌خواست انتخاب می‌کرد درست است که گاهی اوقات من

can be a very finicky eater but it's

می تواند یک غذا خور بسیار سخت باشد، اما

certain things like for example I don't

چیزهای خاصی است، مثلاً من

like to eat cucumber I don't like to eat

دوست ندارم خیار بخورم، دوست ندارم

fresh or raw tomatoes because it upsets

گوجه فرنگی تازه یا خام بخورم زیرا

my stomach and also a chili pepper chili

معده من را ناراحت می کند و همچنین فلفل قرمز

pepper can be too too strong and also

فلفل قرمز می تواند خیلی قوی باشد. همچنین

once again it upsets my stomach

یک بار دیگر معده من را ناراحت می

stop talking of my stomach did you hear

کند صحبت کردن از معده ام را متوقف کنید آیا شنیدید

my stomach earlier was was rumbling

که شکم من قبلاً غرش می کند

because I'm hungry I haven't eaten

زیرا گرسنه هستم امروز

anything today

again I've eaten nothing I was so busy

دوباره چیزی نخوردم من چیزی نخوردم آنقدر درگیر

preparing today's livestream that I

تهیه پخش زنده امروز بودم که

haven't had anything to eat I could have

نگرفتم. چیزی برای خوردن نداشتم، می‌توانستم به خاطر

cut corners cuz you and yelling and and

تو و فریاد زدن

made some time to eat you could have cut

و کمی وقت گذاشتن برای غذا خوردن، گوشه‌ها را قطع کنم، می‌توانستم گوشه‌ها را بریده باشم

corners and left out some of all these

و برخی از این

clips and we could have just talked

کلیپ‌ها را کنار بگذارم و می‌توانستیم فقط

about the live stream yeah time I I

در مورد پخش زنده صحبت کنیم، بله زمانی که خودم را

sacrificed my my morning meal so I could

فدا کردم ناهار صبح تا بتوانم

bring you this mister don't could bring

این آقا را برایتان بیاورم نمی توانم

you this live stream you read me sad

این پخش زنده را برای شما بیاورید برای من بخوانید

music a violin playing for example no I

موسیقی غمگین یک ویولن در حال نواختن به عنوان مثال

haven't got any of that live chat or the

نه من هیچ کدام از آن چت زنده را ندارم یا

live chat is very busy by the way so

چت زنده خیلی شلوغ است، بنابراین

let's put it on the screen shall we here

بیایید آن را روی صفحه

it comes before we go here is the live

قرار دهیم. برو اینجا چت زنده است

chat we

ما

you've got John we've got somebody in

شما دارید جان ما یک نفر را در

Dallas Texas Dallas Texas watching us

دالاس داریم تگزاس دالاس تگزاس دارد ما را تماشا می کند

hello there

سلام

I can't John where is that third from

من نمی توانم جان آن یک سوم

the top okay second from the top I'm

از بالا کجاست خوب دوم از بالا من می

going to go back oh yes I see John Gero

خواهم برگردم اوه بله من جان گرو را می

becaise ah thank you very much that's

بینم چون آه خیلی متشکرم که

crazy

دیوانه وار است

yes Oh worse that's fantastic Dallas

بله اوه بدتر این فوق العاده است دالاس

Texas well there was a famous soap opera

تگزاس خوب بود یک سریال سریال معروفی وجود داشت که

we used to enjoy watching back in the

در دهه 1980 از تماشای آن لذت می بردیم

1980s well you did literally what was it

و شما به معنای واقعی کلمه به

called it was called Dallas it was

نام آن را انجام می دادید که نامش دالاس بود

called Dallas that's it how could you

اسمش دالاس بود که چطور

not remember love those say proper

می‌توانی عشق را به خاطر نداشته باشی که

estate Steve used to watch a TV show

می‌گویند استیو یک برنامه تلویزیونی به نام دالاس را تماشا می‌کرد

called Dallas and of course we were in

و البته ما

the United States today mr. Steve was in

امروز در ایالات متحده بودیم. استیو

front of the Statue of Liberty talking

جلوی مجسمه آزادی بود و

all about it

همه چیز را در مورد آن صحبت می کرد

very interesting Tomic says curiosity

بسیار جالب تومیک می گوید کنجکاوی

killed the cat I don't know what that

گربه را کشت نمی دانم به چه چیزی

refers to

اشاره می کند

maybe it's something we said earlier

شاید این چیزی است که قبلاً گفتیم

Louise Louise Vittorio says I am finicky

لوئیز لوئیز ویتوریو می گوید من سختگیر هستم،

so if you if you are finicky you are

پس اگر شما سختگیر هستید. شما

fussy you can be very choosy so yes I

دمدمی مزاج هستید، می توانید بسیار انتخابگر باشید، بنابراین بله، من

could be about food it could be about

می توانم در مورد غذا صحبت کنم، ممکن است در مورد

your friends it could be about you could

دوستان شما باشد، ممکن است در مورد شما باشد که ممکن

be finicky about choosing a partner in

است در انتخاب شریک زندگی سختگیر باشید، در

fact I've got a lot of friends I've got

واقع من دوستان زیادی دارم، من

friends like that one particular friend

چنین دوستانی دارم یک دوست خاص

who's never got married because he's

که هرگز ازدواج نکرده است، زیرا

very fussy about about the person that

در مورد شخصی

he chooses to have as a partner

که انتخاب می کند به عنوان شریک زندگی اش خیلی بداخلاق است، بسیار

perfect okay what - there's like a

خوب چه - مانند یک

checklist of things that they've got to

چک لیست از چیزهایی است که آنها باید

meet and if they don't meet all those he

ملاقات کنند و اگر آنها همه آنها را ملاقات نکردند، او

won't he won't go out with them well you

آیا او با آنها بیرون نمی رود شما می

know you can be too finicky you can be

دانید که شما می توانید بیش از حد سختگیر باشید، می توانید

right you can be too choosy and if you

حق با شما باشد، می توانید خیلی خوش سلیقه باشید و

are too choosy if you are fussy about

اگر شما بیش از حد اهل انتخاب هستید اگر در مورد

everything then you might find your life

همه چیز دمدمی مزاج هستید، ممکن است متوجه شوید که زندگی

will be very unhappy Oh

شما بسیار ناراضی خواهد بود. Oh

run sack is here hello wrung sack now

run sack is here hello wrung sack now

wrung sack is someone who actually

wrung sack هست کسی که واقعاً

follows me on my Twitter all right Oh

من را در توییتر من دنبال می کند، اوه

Chloe not a lot of people know that I

کلویی، خیلی ها نمی دانند که

have a Twitter page but I also have a

من یک صفحه توییتر دارم، اما یک

Twitter

account and rank sac is one of my

حساب توییتر و رتبه بندی هم یکی از

regular commenters so wrung sac will

کامنت گذاران همیشگی من است، بنابراین کیسه wrung

often favorite or like the posts that I

اغلب پست ها را مورد پسند یا لایک می کند. که

put on Twitter yes I do have a Twitter

من در توییتر قرار دادم بله من یک

account as well yes you can have a face

حساب توییتر هم دارم بله شما می توانید چهره ای

with clean-cut features very neat very

با ویژگی های تمیز داشته باشید که ظاهر بسیار شیک و

smart looking

هوشمندانه ای دارد

yes I think so go up a bit

بله فکر می کنم پس کمی بالا بروید

mohamad there are you going too far back

محمد آیا دوباره خیلی به

back again hello Jen promote just please

عقب بر می گردید سلام جن تبلیغ کنید فقط لطفاً

let me know what does it mean when below

به من اطلاع دهید وقتی در زیر

or according to the lesson context it

یا با توجه به زمینه درس

mean cut out

معنی آن چیست،

oh sure you mean by that I'm let me just

مطمئناً منظور شما این است که من به من اجازه می دهم

have another hello gentlemen I have just

فقط یک سلام دیگر آقایان داشته باشم من تازه

come in please let me know what does it

وارد شدم لطفاً به من بگویید چه کار می کند

mean when wend below - according to the

mean when wend پایین - با توجه به

lesson context I'm not I'm not sure I'm

زمینه درس من نیستم مطمئن

not sure wend

نیستم مطمئن نیستم wend

below whether there is no word wend it

پایین که آیا کلمه wend وجود ندارد

might be went went below cut out means

ممکن است رفت زیر برش به معنای

to me it means to delete it means to

برای من به معنای حذف به معنای به

literally cut something out yes so if

به معنای واقعی کلمه چیزی را قطع کنید بله، بنابراین

you cut out it means you remove or you

اگر قطع کنید به این معنی است که حذف کرده اید یا

avoid it or you you even ignore

اجتناب می کنید یا شما حتی

something so you cut something out you

چیزی را نادیده می گیرید، بنابراین چیزی را قطع می کنید،

ignore or you you leave out for example

نادیده می گیرید یا کنار می گذارید، مثلاً

maybe maybe when you die people will

شاید وقتی بمیرید، مردم وصیت

read your will the thing that you've

نامه شما را بخوانند و آن چیزی را که

left behind and maybe you will cut your

پشت سر گذاشته اید، بخوانند و شاید

rent relations or your relatives out of

روابط اجاره ای یا اقوام خود را قطع کنید. از

the will you remove them you leave

روی اراده شما آنها را حذف می کنید

nothing to them you remove something so

چیزی را برای آنها باقی نمی گذارید شما چیزی را حذف می کنید بنابراین

to cut something that means you remove

برای بریدن چیزی که به معنای حذف تحت

literally it literally means lift it's a

اللفظی است به معنای واقعی کلمه به معنای بلند کردن است یک

literal meaning to literally cut

معنی تحت اللفظی بریدن چیزی است که به معنای واقعی کلمه

something out cut out yes it literally

بریده شود بله به معنای واقعی کلمه

explains itself John yes mm-hmm well I

خودش را توضیح می دهد جان بله mm-hmm خوب

don't think we've had it ever had anyone

من فکر نمی‌کنم تا به حال کسی

in carrot from from Dallas before no we

در هویج از دالاس داشته باشیم، نه، ما

Texas well we do have quite a few people

تگزاس، خوب، ما افراد زیادی

watching in the United States and this

در ایالات متحده تماشا می‌کنند و این

is because I always like to watch and

به این دلیل است که من همیشه دوست دارم تماشا کنم و مراقب باشم

keep an eye on who is watching and

که چه کسی دارد تماشا می‌کند و

where they are watching and I know I

جایی که آنها تماشا می‌کنند و می‌دانم

have a lot a lot of people now watching

که اکنون افراد زیادی

in places like Australia now you might

در مکان‌هایی مانند استرالیا تماشا می‌کنند،

not imagine that to be to be a real

ممکن است تصور نکنید که این یک

thing but yes Australia United States

چیز واقعی است، اما بله استرالیا ایالات متحده

Canada so these are places that tend to

کانادا، بنابراین این مکان‌هایی هستند که تمایل دارند

use English as their first language of

از انگلیسی استفاده کنید h به عنوان زبان اول آنها

course in Canada French is widely spoken

در کانادا البته زبان فرانسوی به طور گسترده صحبت می شود،

so maybe maybe that one is a slight gray

بنابراین شاید آن یک منطقه کمی خاکستری

area but yes yes generally speaking we

باشد، اما بله، به طور کلی،

do have a lot of people watching now in

ما افراد زیادی داریم که اکنون در ایالات متحده تماشا می کنند

the United States so just in case you

، بنابراین فقط در صورتی که شما

are watching in the USA can I say a big

در حال تماشای آن هستید. ایالات متحده آمریکا می توانم یک

hi hi howdy do they say howdy

سلام بزرگ بگویم سلام، آنها می گویند سلام،

I always remember getting into trouble I

من همیشه به یاد

got into trouble once for saying howdy

دارم که به مشکل خوردم، یک بار به خاطر سلام کردن

in one of my lessons the lesson where

در یکی از درس هایم به مشکل خوردم.

I'm talking about saying hello and I

said howdy and I I had so many people

بسیاری از مردم

complaining they say mr. Duncan we don't

شکایت می کنند که می گویند آقای. دانکن ما نمی

say howdy in the United States unless

گوییم سلام در ایالات متحده مگر اینکه

you are a cowboy we stand corrected

شما یک گاوچران هستید، ما درست می گوییم

that's a fair comment I think so

این یک نظر منصفانه است، من فکر می کنم بنابراین

Stanislaw says I'm very finicky when it

استانیسلاو می گوید من

comes to choosing a wife well I was just

در انتخاب همسر خوب هستم، من فقط

describing a friend of mine yes it was

یکی از دوستانم را توصیف کردم بله

the same the problem is if you're too

مشکل همین بود که اگر خیلی

finicky you will never find anybody

سخت‌گیر باشی، هرگز کسی را پیدا نمی‌کنی

that's perfect you can be chill end up

که بی‌نقص باشد، می‌توانی

being on your own in in life you can be

در زندگی آرام باشی،

too choosy you have to sometimes you

می‌توانی خیلی اهل انتخاب باشی، گاهی اوقات مجبور می‌شوی که کمتر به آن بسنده کنی.

have to settle for Less well I think you

فکر می کنم

have to you you can't go through a

باید به شما کمک کنید، نمی توانید

checklist when you're coming to choose a

وقتی می خواهید شریک زندگی خود را انتخاب کنید، یک چک لیست را بررسی کنید.

partner I think maybe maybe you have to

have a few important you know that you

don't want them to be mass murderers no

not really no or maybe never water that

یا شاید هرگز آب نزنید

is that is that is actually a very good

، این در واقع نکته بسیار خوبی

point Steve if you are going to date

است استیو اگر قرار است با

someone can you make sure that they are

کسی قرار ملاقات بگذارید، می توانید مطمئن شوید که

not a mass murderer because that might

او یک قاتل دسته جمعی نیست زیرا ممکن است

cause problems in the relationship down

باعث ایجاد مشکلاتی در رابطه

the road you not not for everybody you

شود، شما نه برای همه. می

know some people are married to mass

دانید که برخی افراد با قاتلان دسته جمعی ازدواج کرده اند

murderers and they go and visit them in

و آنها برو و در زندان با آنها ملاقات کن

prison yes but it's a kind of attraction

بله، اما این یک نوع جذابیت

to some people

برای برخی افراد است

yes but I I would imagine that they

بله، اما من تصور می کنم که آنها

become mass murderers later what do you

بعداً به قاتلان دسته جمعی تبدیل می شوند.

mean they start dating someone who's

already murdered people

but yes apparently if you are a murderer

in prison some some people are attracted

برخی از مردم

to you because you're a murderer I tell

جذب شما می شوند زیرا شما یک قاتل هستید، اگر دوست

you something if you're if you're if

دارید یک چیزی به شما می گویم،

your level of dating starts with people

اگر سطح آشنایی شما با افرادی شروع می شود

who have committed mass murders you you

که مرتکب قتل های دسته جمعی شده اند،

really your bar is very low I sort of

واقعاً سطح شما بسیار پایین

program about it there are men in prison

است. مردانی در زندان هستند

who have committed murder or mass murder

که مرتکب قتل یا قتل جمعی شده

and they get lots of letters from women

اند و نامه های زیادی از زنان دریافت می کنند

who want to want to know them I don't

که می خواهند آنها را

know why just one of those one of those

there's no answer to that I know there

was a program about it it's probably I

بشناسند. برنامه ای در مورد

don't know it's probably I don't know I

آن احتمالاً من نمی دانم احتمالاً من نمی دانم

have no idea but yes it's probably when

هیچ ایده ای ندارم اما بله احتمالاً زمانی است که

we're not giving out advice on dating

ما در مورد قرار ملاقات مشاوره

but you probably shouldn't be writing

نمی دهیم اما احتمالاً نباید

down a list of criteria yes things that

لیستی از معیارها را بنویسید بله چیزهایی که

you met before you would get when we say

قبل از ملاقات داشتید زمانی که w

criteria we mean a list of things that

منظور از معیارها، لیستی از چیزهایی است که

you require so the things that must

شما به آن نیاز دارید، بنابراین چیزهایی که باید

exist for you to go ahead with with that

وجود داشته باشند تا بتوانید با آن چیزها پیش بروید،

thing I think you need you need to be

فکر می کنم شما نیاز دارید که

you need to see so you need to be first

باید باشید، بنابراین باید اول

of all attracted to some yes and then

از همه جذب برخی شوید. بله و سپس

they need to there need to be a few

آنها باید چند

things in place yes I don't think they

چیز را انجام دهند بله من فکر نمی کنم آنها

should be a mass murderer I think that

باید یک قاتل دسته

suggests I always do no I wasn't I was

just about to say that they cross that

جمعی باشند.

off a list but but sometimes you do have

یک لیست اما گاهی اوقات شما

to settle for less

مجبورید به کمتر

so sometimes don't mean settle for those

راضی باشید، بنابراین گاهی اوقات به این معنی نیست که به کسانی بسنده کنید که

I'm trying to make a point that sounds

من سعی می کنم به نکته ای اشاره

like a negative but sometimes you do I

کنم که منفی به نظر می رسد، اما گاهی اوقات شما

think most people settle for less so

فکر می کنم اکثر مردم به کمتر راضی هستند بنابراین

they go over it is perfect they go out

آنها از آن عبور می کنند. عالی است آنها

into the world looking for that perfect

به دنبال آن شخص کامل به دنیا می روند

person but they will never find them

اما هرگز آنها را پیدا نمی کنند

sometimes you have to settle for less

گاهی اوقات باید به کمتر از آن رضایت بدهی

that's what I did I did that waiting for

این کاری است که من انجام دادم که انتظار برای

that that's what I do is waiting for

آن کاری است که من انجام می دهم منتظر

that Mister Donut what I did I said

آن آقای دونات هستم. گفت:

settle for a lot less wine you settle

به شراب خیلی کمتر بسنده کن و

for one last one last look at the live

به آخرین نگاهی که به چت زنده می

chat and then we

زند رضایت بده بعد

are going Sergio says that women like

می‌رویم سرجیو می‌گوید که

med like mr. Duncan I'm not sure what

خانم‌ها مثل آقای دکتر دوست دارند. دانکن من مطمئن نیستم که

that means they knew mr. Duncan had them

این به چه معناست که آنها آقا را می شناختند. دانکن آنها را داشت

hey wouldn't like we meant like men like

هی دوست نداشت منظور ما مانند مردانی مانند

mr. Duncan

آقای بود. دانکن

okay Thank You Sergio that is very nice

باشه مرسی سرجیو که خیلی خوبه

Jeff isn't here today where is Jo Jeff's

جف امروز اینجا نیست جو جف

in America isn't he yes he is and he's

در آمریکا کجاست، بله او هست و

not here is he in California Jeff Jeff

اینجا نیست، او در کالیفرنیا است جف

is in I want to say Florida Florida the

جف در می خواهم بگویم فلوریدا فلوریدا در

Orange County yes okay

اورنج کانتی بله خوب

is that what else can you tell us about

این است که چه چیز دیگری می توانید در مورد فلوریدا به ما بگویید

Florida nothing all I know is it's it's

هیچ چیز فقط می دانم این است

a very hot and it's very good for

که هوا بسیار گرم است و برای پرورش پرتقال بسیار خوب است و

growing oranges that's it so that's it

همینطور است بنابراین

is that everything that's it what I know

همه چیزهایی که من

about Florida maybe I'll go there next

در مورد فلوریدا می دانم شاید بعداً به آنجا بروم

week so whilst mr. Steve goes upstairs

هفته بنابراین در حالی که آقای. استیو به طبقه بالا می

and goes to Wikipedia to find out some

رود و به ویکی پدیا می رود تا

more things about Florida we will go we

چیزهای بیشتری در مورد فلوریدا بداند. ما خواهیم رفت

will thank you very much to Blue Thunder

Sergio

also hundl Maria Martha thank you very

much for joining us today a very busy

one a very busy one today it's a very

. یک

nice picture Maria it's a very nice

عکس بسیار زیبا ماریا این یک

clear smiley picture of you I can can't

تصویر خندان بسیار زیبا از شما است من

usually see the what have you call them

معمولاً نمی توانم آن ها را ببینم که شما آنها

the ident on the on the lettuce idents

را شناسه روی کاهو می نامید.

what do you call them mister they are

the icons but yours is very clear

earlier although I can see very Aikido

قبلاً اگرچه می‌توانم خیلی آیکیدو را ببینم

is very clear earlier although I can see

خیلی واضح است، اگرچه می‌توانم

very I can see straight away that you're

خیلی ببینم که می‌توانم بلافاصله ببینم که شما

a woman the name would give that whoever

یک زن هستید، این نام را می‌توان نامید که هر کس

but quite often you see because we don't

اما اغلب می‌بینید، زیرا

know we can't tell the sex of somebody

ما نمی‌دانیم نمی‌توانیم بگوییم جنسیت یک نفر

from the name but it's nice to see you

از نامش اما خوشحالم که شما را می بینم

nice clear smiling pretty face by sex he

با چهره ای زیبا و شفاف خندان از

means he means gender gender yes that's

جنسیت منظورش جنسیت است بله این

good then Tatar for now thank you very

خوب است پس از آن تاتار فعلاً خیلی

much Martha Arora

ممنون مارتا آرورا نه

nee mo thank you very much and mr. Steve

مو خیلی ممنون و آقای.

is going thanks Steve Thank You mr.

استیو می رود متشکرم استیو متشکرم آقای.

Duncan you may say your good-byes first

دانکن شما ممکن است اول

goodbye

خداحافظی خود را خداحافظی کنید

au revoir adios Tata for now

au revoir adios Tata در حال حاضر

any of this you didn't think of sayonara

هیچ کدام از اینها شما به سایونارا سایونارا فکر نکرده

sayonara a wiedersehen goodbye

اید

look forward to seeing you all again

next week from whichever country I mr.

.

Duncan decides he's gonna send me to yes

دانکن تصمیم می‌گیرد که من را به بله بفرستد،

who knows it could be anywhere somewhere

کسی که می‌داند می‌تواند در جایی

on planet Earth so maybe I won't marry

از سیاره زمین باشد، بنابراین شاید من ازدواج

I'll be on the moon or on Mars well we

نکنم، روی ماه یا مریخ خواهم بود، خوب، می‌توانیم،

can it we could hope we can only hope I

امیدواریم فقط می‌توانیم امیدوار باشیم من

and I will see you next Sunday as well

و من یکشنبه آینده نیز

don't forget next Sunday 2 p.m. UK time

می بینمت، یکشنبه آینده ساعت 14 را فراموش نکن. زمان انگلستان

this is mr. Duncan saying thanks for

این آقای است. دانکن می‌گوید از تماشای شما تشکر

watching and I will see you later don't

می‌کنم و بعداً شما را می‌بینم،

forget there is a new lesson on

فراموش نکنید چهارشنبه یک درس جدید وجود دارد،

Wednesday we will be talking all about

ما همه چیز در مورد

imperatives of the English grammar so

الزامات دستور زبان انگلیسی صحبت خواهیم کرد، بنابراین

all of that to come and of course we're

همه آن‌ها در آینده خواهند آمد و البته ما

back next Sunday

this is mr. Duncan in the birthplace of

یکشنبه آینده برمی‌گردیم

. آقای. دانکن در زادگاه

English saying thanks for watching

انگلیسی می گوید متشکرم برای تماشای

thanks for watching me teaching you live

تشکر برای تماشای من که به شما آموزش زنده می دهم

and of course - mr. Steve thank you very

و البته - mr. استیو خیلی از شما متشکرم

much and you know what's coming next yes

و می‌دانید که چه چیزی در راه است، بله،

you do did do...ta ta for now

فعلاً این کار را انجام دادید