GOOGLE 'Learn English with Mr Duncan' - English Addict - 🔴LIVE - Listening - WED 13th March 2024

We have 13 degrees today.

امروز ۱۳ درجه داریم.

13 Celsius.

13 درجه سانتیگراد

It is really starting to feel as if spring is in the air.

واقعاً احساس می شود که انگار بهار در هوا است.

Even the daffodils in the garden seem extra happy today.

حتی نرگس های باغ امروز بسیار خوشحال به نظر می رسند.

Yes, it is a nice warm England

بله، انگلستان گرم خوبی است

and you are welcome to join in on today's live chat.

و شما خوش آمدید به چت زنده امروز بپیوندید.

This is English addict.

این معتاد انگلیسی است. به صورت

Coming to you live and direct from the birthplace of the English language

زنده و مستقیم از زادگاه زبان انگلیسی

which just happens to be England

که اتفاقاً انگلستان است به

We are back together

حضور

I hope you are feeling well.

شما می‌آیم.

I hope you are feeling super duper today.

امیدوارم امروز احساس فوق العاده احمقانه داشته باشید.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr. Duncan.

این آقای دانکن است.

In England, you may have heard of me in the distant past.

در انگلستان، ممکن است در گذشته های دور نام من را شنیده باشید.

I started out on YouTube in 2006.

من در سال 2006 در YouTube شروع به کار کردم.

And guess what? I'm still here doing it.

و حدس بزنید چیست؟ من هنوز اینجا هستم و آن را انجام می دهم.

Even though a lot of people don't seem to realise that I'm still here.

حتی با وجود اینکه به نظر می رسد بسیاری از مردم متوجه نیستند که من هنوز اینجا هستم.

Many people think I'm dead, but I'm not.

بسیاری از مردم فکر می کنند که من مرده ام، اما من نیستم.

I'm still here very much alive, very much

من هنوز اینجا هستم خیلی زنده، خیلی

well and very much

خوب و خیلی خوب

teaching English here on YouTube.

اینجا در یوتیوب انگلیسی تدریس می کنم.

So that is what I do.

پس این کاری است که من انجام می دهم.

I like to come on to the Internet to show my

من دوست دارم برای نشان دادن چهره خود به اینترنت بیایم

face.

.

Some people say, Mr. Duncan, how dare you?

بعضی ها می گویند آقای دانکن چطور جرات کردی؟

How dare you show your face?

چطور جرات میکنی صورتت رو نشون بدی؟

I'm having my breakfast.

دارم صبحانه میخورم

You. You are putting me off my food.

شما. داری غذامو کنار میذاری

Sometimes that can happen.

گاهی ممکن است این اتفاق بیفتد.

Hello, everyone. Yes, we are back together.

سلام به همه بله، ما دوباره با هم هستیم.

It is Wednesday.

چهارشنبه است.

We are having a super, super Wednesday.

ما یک چهارشنبه فوق العاده و فوق العاده داریم.

It is very nice to be here.

اینجا بودن خیلی خوبه

And of course, as I always ask if you can give me a lovely like if you like this already.

و البته، همانطور که همیشه می‌پرسم اگر قبلاً این را دوست دارید، می‌توانید یک لایک دوست‌داشتنی به من بدهید.

Maybe you've only been watching for the past 2 minutes and already

شاید شما فقط در 2 دقیقه گذشته تماشا کرده اید و در حال حاضر

you are madly in love with this.

دیوانه وار عاشق این هستید.

Please give me a like that would be ever so nice.

لطفا یک لایک به من بدهید که خیلی خوب باشد.

So that is the introduction over.

بنابراین مقدمه تمام شد.

And yes, we have made it all the way to Wednesday.

و بله، ما آن را به چهارشنبه رساندیم.

It is nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

For those learning English, for those

برای کسانی که انگلیسی یاد می گیرند، برای کسانی

who want to practice the English listening,

که می خواهند لیسنینگ انگلیسی را تمرین کنند،

it is a very good way of doing it.

این روش بسیار خوبی برای انجام آن است.

Listening to someone speaking English

گوش دادن به کسی که به زبان انگلیسی

or any language for that matter, spontaneously.

یا هر زبان دیگری صحبت می کند، خود به خود.

This is spontaneous.

این خود به خودی است.

I don't know what's going to happen next.

نمی‌دانم در ادامه چه اتفاقی قرار است بیفتد.

You don't know either.

تو هم نمیدونی

And I have to say, it does make it a little bit

و باید بگویم که آن را کمی

more exciting.

هیجان انگیزتر می کند.

Nice to see the live chat is always and already, as usual, busy.

خوشحالم که چت زنده همیشه و در حال حاضر، طبق معمول، مشغول است.

Hello to Vitesse.

سلام به ویتسه

You are first on today's live chat

شما برای اولین بار در چت زنده امروز هستید،

again

between

بین

we will have to give some sort of award to Vitesse.

ما باید نوعی جایزه به Vitesse بدهیم.

Maybe, maybe some sort of Oscar instead of an Oscar.

شاید، شاید نوعی اسکار به جای اسکار.

It will be a finger clicking like this

این یک انگشت مانند کلیک کردن خواهد بود

because Vitesse has a very fast finger.

زیرا Vitesse انگشت بسیار سریعی دارد.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

It is very nice to see you here. Vitesse.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم. ویتسه

Also, we have we have Louis Mendez

همچنین، ما داریم که لوئیس مندز

is here today.

امروز اینجاست.

Hello, Louis.

سلام، لویی.

Nice to see you back as well.

از بازگشت شما نیز خوشحالم.

I hope you are feeling super duper.

امیدوارم احساس فوق العاده احمقانه داشته باشید

My friend is here as well, watching in India.

دوست من هم اینجاست و در هند تماشا می کند.

Hello to India.

سلام به هند.

It is nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Also, we have Ma wah

همچنین ما وه ما

ma wal.

وال داریم.

It's nice to see you back.

خوشحالم که تو را برگشتم. به

It feels like a long time since I last saw you here on the live chat.

نظر می رسد از آخرین باری که شما را اینجا در چت زنده دیدم زمان زیادی است.

So it is nice to have you back here as well.

پس خوشحالم که شما هم به اینجا برگشته اید.

Who else is here, pal?

کی دیگه اینجاست رفیق؟

Mira is here as well.

میرا هم اینجاست.

Nice to see you back.

خوشحالم می بینم برگشتی.

Also, Beatriz is here.

همچنین Beatriz اینجاست.

We also have Curitiba, October.

ما همچنین Curitiba، اکتبر را داریم.

Hello to you as well.

سلام به شما هم.

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Your time is very precious.

وقت شما بسیار با ارزش است.

My time is also very precious.

زمان من نیز بسیار با ارزش است.

I give my time to you for free.

وقتم را مجانی در اختیار شما می گذارم.

So I hope you feel free to join today's live chat.

بنابراین امیدوارم با خیال راحت به چت زنده امروز بپیوندید.

We have a very interesting subject coming up today.

امروز یک موضوع بسیار جالب داریم.

Now, as you know, I love English words

در حال حاضر، همانطور که می دانید، من عاشق کلمات انگلیسی هستم

and the way in which they can be used sometimes words that start out

و روشی که در آن می توان از آنها استفاده کرد، گاهی اوقات کلماتی که

as a certain type of word

به عنوان یک نوع خاص از کلمه شروع می شوند،

can become used in a different way

می توانند به روشی متفاوت استفاده شوند

or even have a completely different context.

یا حتی زمینه کاملاً متفاوتی داشته باشند.

Today we are looking at brand names or trademarks.

امروز ما به بررسی نام های تجاری یا علائم تجاری می پردازیم.

Sometimes names when you want to sell

گاهی اوقات زمانی که می خواهید

something that you created yourself, quite often

چیزی را که خودتان ایجاد کرده اید بفروشید، نام می برند، اغلب اوقات

you will create your own brand.

نام تجاری خود را ایجاد می کنید.

For example, I like to think that this here

به عنوان مثال، من دوست دارم فکر کنم که این

is my little brand.

برند کوچک من است.

So my brand is English addict.

بنابراین برند من معتاد انگلیسی است.

And of course it has a lovely smiley face as well.

و البته یک صورتک دوست داشتنی نیز دارد.

So you might say that this is a type of brand.

بنابراین ممکن است بگویید که این یک نوع برند است.

It is something that is easily recognisable,

این چیزی است که به راحتی قابل تشخیص است،

but also something created individually,

اما همچنین چیزی است که به صورت جداگانه ایجاد شده است،

in this case by me.

در این مورد توسط من.

So brands appear everywhere.

بنابراین مارک ها در همه جا ظاهر می شوند.

When you go shopping, you might look on the supermarket shelf,

وقتی به خرید می روید، ممکن است به قفسه سوپرمارکت نگاه کنید،

you might have your favourite brand,

ممکن است مارک مورد علاقه خود را داشته باشید،

something you always buy, maybe

چیزی که همیشه می خرید، شاید

a certain type of breakfast cereal,

یک نوع خاص از غلات صبحانه،

maybe a certain type of washing powder,

شاید یک نوع خاصی از پودر لباسشویی،

a certain thing that you always buy your favourite brand.

یک چیز خاص که همیشه مورد علاقه خود را می خرید. نام تجاری.

So quite often branding

بنابراین اغلب برندسازی

is a very good way of getting people to buy your product

راه بسیار خوبی برای ترغیب مردم به خرید محصول شما است

because it is easily recognised.

زیرا به راحتی قابل تشخیص است.

However, over the years these trademarks

با این حال، در طول سال ها این علائم تجاری

or brands have slowly

یا مارک ها به آرامی

become used in different ways.

به روش های مختلف مورد استفاده قرار گرفته اند.

So it is possible for some things that we see or use or buy,

بنابراین ممکن است برای برخی از چیزهایی که می بینیم یا استفاده می کنیم یا می خریم،

or maybe something we have contact with in our everyday life.

یا شاید چیزی که در زندگی روزمره با آن ارتباط داریم.

It is possible to suddenly use that particular

ممکن است به طور ناگهانی از آن

brand, the actual name in different ways.

برند خاص، نام واقعی به روش های مختلف استفاده شود.

So we are looking at that today. I think

بنابراین ما امروز به آن نگاه می کنیم. به نظر من

it's an interesting subject and I hope you do too.

موضوع جالبی است و امیدوارم شما هم انجام دهید.

Hello to everyone.

سلام به همگی.

The garden is looking nice, as I mentioned a few moments ago.

همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم، باغ زیبا به نظر می رسد.

We have lovely high temperatures today all over the country.

امروز در سرتاسر کشور دمای بسیار بالایی داریم .

And apparently next week it might be

و ظاهراً هفته آینده ممکن است

in the twenties

در دهه بیست باشد

already.

.

So we are approaching halfway through March.

بنابراین ما به نیمه ماه مارس نزدیک می شویم.

So we might actually be getting high temperatures.

بنابراین ممکن است در واقع دمای بالایی داشته باشیم.

So I couldn't resist going out into the garden this morning and filming

بنابراین من نمی توانستم مقاومت کنم که امروز صبح به باغ بروم و

a few video clips on my mobile phone.

چند کلیپ ویدیویی را با تلفن همراهم فیلمبرداری کنم.

look at that. So this is this morning.

به آن نگاه کن پس امروز صبح است.

And you will see now many of the daffodils in the garden are now coming out.

و اکنون خواهید دید که بسیاری از نرگس های باغ در حال بیرون آمدن هستند.

A beautiful sight this time of year.

منظره ای زیبا در این فصل از سال. گلهای زرد

The beautiful, easily recognisable

زیبا و به راحتی قابل تشخیص گل

yellow flowers of the daffodil.

نرگس.

There are many different types of daffodil.

نرگس انواع مختلفی دارد.

Of course, there are some that are yellow and white,

البته تعدادی زرد و سفید و

some that are large, and some that are very small.

برخی بزرگ و برخی بسیار کوچک هستند.

You can see there that some of the daffodils have not come out yet.

در آنجا می بینید که برخی از نرگس ها هنوز بیرون نیامده اند.

They are starting to come out.

آنها شروع به بیرون آمدن می کنند.

So there you can see some daffodil bits

بنابراین در آنجا می توانید چند تکه نرگس را ببینید

and then eventually they will all open and look like this.

و در نهایت همه آنها باز می شوند و به این شکل می شوند.

Isn't that lovely?

دوست داشتنی نیست؟

Not only that, I noticed also in the garden this morning,

نه تنها این، من امروز صبح متوجه شدم که در باغ،

there were some bumble

تعدادی

bees as well buzzing around.

زنبورهای بامبل نیز در اطراف وزوز می کنند.

And there you can see a very

و در آنجا می‌توانید یک

early bumble bee

زنبور عسل بسیار اولیه را ببینید که در

buzzing around on the heather.

اطراف هدر وزوز می‌کند.

So not only are the daffodils coming out, but also the bumblebees

بنابراین نه تنها نرگس‌ها بیرون می‌آیند، بلکه زنبورها نیز

are starting to buzz around as well.

شروع به وزوز کردن می‌کنند.

So that is what I saw this morning.

پس این چیزی است که امروز صبح دیدم.

I couldn't resist going outside to show you that

نمی‌توانستم مقاومت کنم که بیرون نروم تا آن را به شما نشان دهم

because it made me smile.

زیرا باعث شد لبخند بزنم.

I have to say, it did bring a big smile to my face if I was honest with you.

باید بگویم، اگر با شما صادق باشم، لبخند بزرگی بر لبانم آورد.

Hello to

سلام به

Mahendra Rawat.

ماهندرا راوات.

Hello to you. Also, we have Claudia.

درود بر تو. همچنین، ما کلودیا را داریم.

Welcome back, Claudia.

خوش آمدی، کلودیا.

It is nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I hope everything is all right.

امیدوارم همه چیز خوب باشد.

I know everything will not be perfect at the moment,

می دانم که در حال حاضر همه چیز عالی نخواهد بود،

but we are here to keep a smile on your face.

اما ما اینجا هستیم تا لبخند را بر لبان شما نگه داریم.

Hopefully. By the way.

خوشبختانه. راستی.

Can I tell you something personal?

میتونم یه چیز شخصی بهت بگم؟

Do you mind if I tell you something personal?

اشکالی ندارد اگر به شما چیزی شخصی بگویم؟

I don't normally talk about my personal things,

من معمولاً در مورد مسائل شخصی ام صحبت نمی کنم،

but I'm going to now my back to the tooth.

اما اکنون پشتم را به دندان می کشم.

At the top.

در بالا.

At the back of my mouth is really annoying me.

پشت دهانم واقعاً آزارم می دهد.

In fact, I had a very strange thought last night.

راستی دیشب یه فکر خیلی عجیب به ذهنم رسید.

I wanted to pull my back tooth out.

می خواستم دندون پشتم رو بیرون بیارم.

I wanted it to come out.

میخواستم بیرون بیاد

I was very tempted

من خیلی وسوسه شدم

to take

که

some tools, something to hold on to my tooth so I could

چند ابزار بردارم، چیزی که به دندانم بچسبم تا بتوانم

pull it out.

آن را بیرون بیاورم.

Is that a strange thing to want to do?

آیا این کار عجیبی است که بخواهید انجام دهید؟

But it does annoy me because it's a little bit loose and sometimes it's painful.

اما من را آزار می دهد زیرا کمی شل است و گاهی اوقات دردناک است.

Not all the time, but sometimes.

نه همیشه، اما گاهی اوقات.

So last night I had this crazy fantasy

بنابراین دیشب این فانتزی دیوانه وار

about pulling this tooth out,

در مورد بیرون آوردن این دندان و

getting rid of it once and for all.

خلاص شدن از شر آن یک بار برای همیشه داشتم.

Personally speaking,

از نظر شخصی،

it's probably not a good idea.

احتمالاً ایده خوبی نیست.

I'm sure Claudia will tell me that as well on the live chat

مطمئنم کلودیا در چت زنده به من خواهد گفت

that it is not a good idea

که

to pull your own teeth out.

بیرون کشیدن دندان ایده خوبی نیست.

But sometimes you just think, it annoys me so much.

اما گاهی اوقات فقط فکر می کنی، این خیلی من را آزار می دهد.

And last night I nearly did it.

و دیشب تقریباً انجامش دادم.

I nearly pulled my tooth out.

نزدیک بود دندانم را بیرون بیاورم.

Hello, Also.

سلام، همچنین.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

I don't want to miss anyone else.

نمی خوام دلتنگ کسی دیگه بشم

Any of my lovely regulars.

هر یک از افراد همیشگی دوست داشتنی من

It is nice to see you all here today.

خوشحالم که امروز همه شما را اینجا می بینم.

The daffodils this year.

نرگس های امسال

Can I just say the garden is looking a little bit strange at the moment because the daffodils

فقط می توانم بگویم که باغ در حال حاضر کمی عجیب به نظر می رسد زیرا نرگس ها

all look different.

همه متفاوت به نظر می رسند.

They look as if they don't actually want to come out.

آنها طوری به نظر می رسند که انگار واقعاً نمی خواهند بیرون بیایند.

This year, they seem a little weak.

امسال کمی ضعیف به نظر می رسند.

And I think it is because we've had a very

و من فکر می کنم به این دلیل است که ما

mild, wet winter.

زمستان بسیار معتدل و مرطوبی داشته ایم.

In fact, here in the UK, we have had the wettest

در واقع، اینجا در بریتانیا، ما مرطوب ترین

February ever.

فوریه را داشته ایم.

So last month was the wettest February

بنابراین ماه گذشته مرطوب ترین فوریه ای بود که

we've ever had in recorded history.

تا به حال در تاریخ ثبت شده داشتیم.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

But it is true.

اما حقیقت دارد.

Claudia says maybe you have a cavity.

کلودیا می گوید شاید شما حفره دارید.

It isn't a cavity, but I know what you mean.

این یک حفره نیست، اما می دانم منظور شما چیست. در

It is actually the tooth itself.

واقع خود دندان است.

It is.

It has become loose and it happens, you see, as you get older.

این است.

شل شده است و می بینید که با بزرگتر شدن این اتفاق می افتد.

Sometimes it happens.

گاهی این اتفاق می افتد.

Maybe one or two of your teeth will start to become loose.

شاید یک یا دو دندان شما شروع به لق شدن کند.

So I have one at the back of my mouth, and it really annoys me.

بنابراین من یکی در پشت دهانم دارم و واقعاً من را آزار می دهد.

Sometimes at night I'm in bed and I can feel it moving around

گاهی اوقات شب ها در رختخواب هستم و می توانم حرکت آن را در

as I lying down and it's very annoying.

حالی که دراز می کشم احساس کنم و بسیار آزاردهنده است.

So I kind of I tell you,

بنابراین به نوعی به شما می گویم،

last night I nearly pulled it out.

دیشب تقریباً آن را بیرون آوردم.

It is probably not a good idea.

احتمالا ایده خوبی نیست.

I do not advise anyone

من به کسی توصیه نمی کنم

to pull their own teeth out, so I haven't done it.

که خودش دندان هایش را بیرون بیاورد، بنابراین این کار را نکرده ام.

I nearly did it.

تقریبا انجامش دادم

But I managed to stop myself in time

اما من به موقع توانستم جلوی خودم را بگیرم

because it may have been reckless of me to do it.

زیرا ممکن است انجام آن بی پروا بوده باشد.

Something that is reckless.

چیزی که بی پروا است.

If you do something reckless, it means you do something

اگر کاری بی پروا انجام می دهید، به این معنی است که کاری انجام می دهید

that might be dangerous or outrageous or something

که ممکن است خطرناک یا ظالمانه باشد یا کاری

that might cause harm to yourself

که ممکن است به خودتان

or someone around you, something reckless.

یا اطرافیانتان آسیب برساند، کاری بی پروا.

So last night I nearly did something reckless.

بنابراین دیشب تقریباً یک کار بی پروا انجام دادم.

I nearly pulled one of my own teeth out.

نزدیک بود یکی از دندان هایم را بیرون بیاورم.

But I didn't.

اما من این کار را نکردم.

I managed not to. But they are annoying.

من موفق شدم که نکنم. اما آزاردهنده هستند.

You need your teeth.

شما به دندان های خود نیاز دارید.

But they are so annoying.

اما آنها خیلی آزار دهنده هستند.

I think of all of the parts of my body.

من به تمام اعضای بدنم فکر می کنم.

The most.

بیشترین.

The most annoying part of my body is my teeth.

آزاردهنده ترین قسمت بدن من دندان هایم هستند.

And I don't know why.

و من نمی دانم چرا.

I just find it so annoying.

فقط به نظرم خیلی آزار دهنده است.

You have to clean them all the time

شما باید همیشه آنها را تمیز کنید

and then sometimes they become painful.

و سپس گاهی اوقات دردناک می شوند.

And if you are like me, if you enjoy drinking coffee,

و اگر مثل من هستید، اگر از نوشیدن قهوه لذت می برید،

sometimes the coffee will stain your teeth.

گاهی قهوه دندان هایتان را لکه دار می کند.

And then you have to go to the dentist.

و سپس شما باید به دندانپزشک بروید.

You have to have them cleaned.

شما باید آنها را تمیز کنید.

And there is always something going on with your teeth.

و همیشه چیزی با دندان های شما در جریان است.

So I do find teeth quite annoying.

بنابراین من دندان ها را کاملا آزاردهنده می دانم. من

Am I?

هستم؟

Am I the only one that feels like that?

آیا من تنها کسی هستم که چنین احساسی دارم؟

Am I being weird today?

آیا من امروز عجیب هستم؟

Please let me know if I am being a little bit weird.

لطفا اگر کمی عجیب و غریب هستم به من اطلاع دهید.

Claudia says you must go to the dentist.

کلودیا می گوید باید بروی دندانپزشک.

Well, I did go to the dentist, and the dentist said that they could

خوب، من به دندانپزشکی رفتم، و دندانپزشک گفت که آنها می توانند

put something around the tooth so it wasn't loose.

چیزی را دور دندان بگذارند تا لق نشود.

But they wanted me to pay £180 to do it.

اما آنها از من خواستند که 180 پوند برای این کار بپردازم.

And I asked, Will it stop the tooth from falling out?

و من پرسیدم، آیا از افتادن دندان جلوگیری می کند؟

And she said, No.

و او گفت، نه. فکر کردم،

I thought, Well, I don't think

خوب، فکر نمی‌کنم

I'm going to pay £180, to be honest,

180 پوند بپردازم، صادقانه بگویم،

to have some work done

برای انجام کارهایی

on a tooth that will eventually fall out anyway.

روی دندانی که در نهایت به هر حال می‌ریزد.

So I'm not criticising dentists,

بنابراین من از دندانپزشکان انتقاد نمی کنم،

I'm not criticising dentists because here

من از دندانپزشکان انتقاد نمی کنم زیرا اینجا

in the UK it is very expensive

در انگلستان

to go to the dentist, incredibly expensive.

رفتن به دندانپزشک بسیار گران است، فوق العاده گران است.

So that is all I'm saying for now.

پس این تمام چیزی است که در حال حاضر می گویم.

Hello everyone.

سلام به همه.

It is nice to see so many people here on the live chat Wednesday.

خوشحالم که افراد زیادی را اینجا در چت زنده چهارشنبه می بینیم.

A lot of people do forget Wednesday.

بسیاری از مردم چهارشنبه را فراموش می کنند.

I am here with you every Wednesday from 2 p.m.

من هر چهارشنبه از ساعت 14 اینجا با شما هستم.

UK time, so don't worry.

به وقت انگلستان، پس نگران نباشید.

Palmira says, Did you know that hundreds of emigres emigres I think you do.

پالمیرا می‌گوید، آیا می‌دانستید که فکر می‌کنم صدها مهاجر مهاجرت می‌کنند.

You mean immigrants or people who emigrated from East

منظور شما مهاجران یا افرادی است که از شرق اروپا مهاجرت کرده اند،

Europe had worked in fields of daffodils collecting.

در مزارع جمع آوری نرگس کار کرده اند.

It's bulbs

این پیاز

or flowers and that work was very hard,

یا گل است و آن کار بسیار سخت بود،

just like slaves would work.

درست مثل بردگان.

And apparently it happened in Cornwall and other places.

و ظاهراً در کورنوال و جاهای دیگر اتفاق افتاده است.

I did not know that. I have to be honest with you.

من این را نمیدانستم. من باید با شما صادق باشم.

I never think of flowers as

من هرگز گل را به عنوان

something being connected to slavery

چیزی که به بردگی

or some form of forced labour.

یا نوعی کار اجباری مرتبط است فکر نمی کنم.

I have to be honest with you.

من باید با شما صادق باشم.

I always think the flowers are lovely and nice.

من همیشه فکر می کنم گل ها دوست داشتنی و زیبا هستند.

It's strange, isn't it,

عجیب است، اینطور نیست که

how certain things have a certain image in your mind.

بعضی چیزها تصویر خاصی در ذهن شما دارند.

But I don't doubt it.

اما من شک ندارم

I'm sure it happened in my but still happening

مطمئن هستم که این اتفاق در من رخ داده است، اما هنوز

for all I know in this crazy world of ours.

برای تمام آنچه می دانم در این دنیای دیوانه ما اتفاق می افتد.

by the way, can I just mention something very quickly?

به هر حال، می توانم خیلی سریع به چیزی اشاره کنم؟

Today is

امروز

World Elephant Day.

روز جهانی فیل است.

If you like elephants, I love them.

اگر فیل دوست دارید، من آنها را دوست دارم. به

I think they are one of the most beautiful creatures on the planet.

نظر من آنها یکی از زیباترین موجودات روی کره زمین هستند.

They are so lovely.

خیلی دوست داشتنی هستن

So kind and gentle, even though they are large.

خیلی مهربون و ملایم با اینکه بزرگ هستند.

They are incredibly protective of their young.

آنها به طرز باورنکردنی از جوانان خود محافظت می کنند.

So if a person goes near a herd of elephants,

بنابراین اگر شخصی به گله فیل نزدیک شود،

if they have a young elephant with them,

اگر یک فیل جوان همراه خود داشته باشد،

I believe a young elephant is called a calf.

معتقدم به فیل جوان گوساله می گویند.

You will find that the other

متوجه خواهید شد که

elephants will attack the danger.

فیل های دیگر به خطر حمله خواهند کرد.

So you do have to be careful.

پس باید مراقب باشید

And yes, it has happened in the past.

و بله، در گذشته این اتفاق افتاده است.

Elephants have trampled

فیل ها را زیر پا گذاشته اند

or they stampeded over.

یا روی آن ها کوبیده اند.

Human beings.

انسان ها.

It can happen, but quite often they do it if they feel as if they are in danger.

ممکن است اتفاق بیفتد، اما اغلب اگر احساس کنند در خطر هستند، این کار را انجام می‌دهند.

They don't normally do it.

آنها معمولاً این کار را نمی کنند.

It's a little bit like clowns.

کمی شبیه دلقک هاست.

Cows are the same, so lots

گاوها یکسان هستند، بنابراین بسیاری

of different types of cattle will do the same thing if they feel threatened,

از گاوهای مختلف اگر احساس خطر کنند همین کار را انجام می دهند،

especially if they have young around them.

به خصوص اگر جوانی در اطراف خود داشته باشند.

They will attack and elephants will do the same thing.

آنها حمله می کنند و فیل ها همین کار را می کنند.

Apparently this particular

ظاهراً این

day was was created in Thailand,

روز خاص در تایلند ایجاد شده است،

where elephants are seen as as wonderful creatures.

جایی که فیل ها به عنوان موجودات شگفت انگیزی دیده می شوند.

However, they are also sometimes used in tourism,

با این حال، گاهی اوقات از آنها در گردشگری نیز استفاده می‌شود،

so they will give people large,

بنابراین

large elephants will give people rides

فیل‌های بزرگ را به مردم می‌دهند که

on these rather crude looking baskets, which will sit on top of the elephant.

این سبدهای نسبتاً خام را سوار می‌کنند که بالای فیل می‌نشینند.

And and I think maybe there is a little bit of animal cruelty taking place.

و من فکر می‌کنم شاید اندکی ظلم به حیوانات وجود داشته باشد.

So there are people who enjoy the wildlife

بنابراین افرادی هستند که از حیات وحش

and seeing animals in their natural surroundings.

و دیدن حیوانات در محیط طبیعی خود لذت می برند.

And I think that's one of the reasons why we have things

و فکر می‌کنم این یکی از دلایلی است که ما چنین چیزهایی داریم، در

like this, this particular day, World Elephant Day.

این روز خاص، روز جهانی فیل.

So maybe sometimes it's easy to forget about these beautiful creatures and they are beautiful.

بنابراین شاید گاهی اوقات فراموش کردن این موجودات زیبا آسان باشد و آنها زیبا هستند.

They are lovely even though they are large.

آنها دوست داشتنی هستند حتی اگر بزرگ هستند.

And, you know, I like animals very much.

و، می دانید، من حیوانات را بسیار دوست دارم. می

You see here in my studio next to me,

بینید اینجا در استودیوی من در کنار من،

I have my lovely giraffe that Mr.

زرافه دوست داشتنی ام را دارم که آقای

Steve bought for me.

استیو برایم خرید.

I love birds as well.

من عاشق پرنده ها هستم

And you can see over there, there are lots of birds.

و شما می توانید در آنجا ببینید، تعداد زیادی پرنده وجود دارد.

So I love animals very much.

بنابراین من حیوانات را خیلی دوست دارم.

You can even see just behind me my where is it?

حتی می توانی پشت سر من را ببینی که کجاست؟

There it is. My cockerel, my little cockerel.

ایناهاش. خروس من، خروس کوچولوی من.

So I have.

پس من دارم.

Well, in fact, it's quite a large one, but I don't like to boast,

خوب، در واقع، آن بسیار بزرگ است، اما من دوست ندارم به رخ کشیدن،

to be honest.

صادقانه بگویم.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

It's very nice to see you here on this special day, because it is World Elephant Day.

بسیار خوشحالم که شما را در این روز خاص اینجا می بینم، زیرا روز جهانی فیل است.

I've never.

من هرگز.

I don't think I've ever been close to an elephant, ever.

فکر نمی کنم تا به حال به یک فیل نزدیک شده باشم.

There are many, many animals on the planet that have never been near

حیوانات بسیار زیادی روی این سیاره وجود دارند که هرگز

or close to

به

elephants or one of them.

فیل ها یا یکی از آنها نزدیک یا نزدیک نبوده اند.

I've never been near an elephant, and they are so

من هرگز به یک فیل نزدیک نشده ام، و آنها آنقدر

gentle.

مهربان هستند.

They are so

آنها طوری هستند که

I always think they look a little bit sad,

من همیشه فکر می کنم کمی غمگین به نظر می رسند،

but their eyes always look a little bit sad.

اما چشمان آنها همیشه کمی غمگین به نظر می رسند.

It always looks as if they are unhappy,

همیشه به نظر می رسد که آنها ناراضی هستند،

but in fact they are lovely, gentle creatures.

اما در واقع آنها موجودات دوست داشتنی و مهربانی هستند.

Very nice to see so many people here.

خیلی خوشحالم که این همه آدم را اینجا می بینم.

we have turkey here.

ما اینجا بوقلمون داریم

Hello, Turkey.

سلام ترکیه

Not the bird, but the country.

نه پرنده، بلکه کشور.

Or should I say turkey?

یا باید بگویم بوقلمون؟

Turkey is what people like to say

بوقلمون چیزی است که مردم دوست دارند بگویند می

know, or how they like to pronounce turkey.

دانند، یا چگونه دوست دارند ترکیه را تلفظ کنند.

Hello, Dilek.

سلام دیلک

Hello, Dilek. Nice to see you here.

سلام دیلک خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Watching from Turkey, a country that I've been to in the past.

تماشا از ترکیه، کشوری که در گذشته به آن سفر کرده ام.

I've actually been there twice.

من در واقع دو بار آنجا بوده ام.

I've even made a video lesson in Turkey.

من حتی یک درس تصویری در ترکیه ساخته ام.

You can find it on my YouTube channel

می توانید آن را در کانال یوتیوب من پیدا کنید

because I'm still here doing this.

زیرا من هنوز اینجا هستم و این کار را انجام می دهم.

17 years.

17 سال.

Can you believe it? Am I crazy? Maybe.

می تونی باور کنی؟ آیا من دیوانه ام؟ شاید.

Maybe I am.

شاید من هستم.

Who knows?

چه کسی می داند؟

Fluffy cats.

گربه های کرکی.

I think a lot of people do like cats.

من فکر می کنم بسیاری از مردم گربه را دوست دارند.

Before people started having dogs here in the UK,

قبل از اینکه مردم در اینجا در بریتانیا شروع به داشتن سگ کنند،

many people had cats as a pet,

بسیاری از مردم گربه را به عنوان حیوان خانگی داشتند،

so they would keep one cat or maybe two

بنابراین آنها یک گربه یا شاید دو

or sometimes three or four cats as well.

یا گاهی اوقات سه یا چهار گربه نیز نگهداری می کردند.

So growing up I used to have a cat, we had a family cat

بنابراین، وقتی بزرگ شدم، یک گربه داشتم، ما یک گربه خانوادگی داشتیم

and we had a for many, many years.

و برای چندین و چند سال یک گربه داشتیم.

She was a very old cat.

او یک گربه بسیار پیر بود.

When she finally passed away, unfortunately.

متأسفانه وقتی بالاخره فوت کرد.

But yes, yes, a lot of people still keep cats, although I think it's fair to say here in the UK,

اما بله، بله، بسیاری از مردم هنوز گربه نگهداری می کنند، اگرچه من فکر می کنم منصفانه است که در اینجا در بریتانیا بگوییم،

more and more people now keep dogs rather than cats.

اکنون افراد بیشتری به جای گربه از سگ نگهداری می کنند.

They have become very popular indeed.

آنها واقعاً بسیار محبوب شده اند.

Paul Mavis says, I had my cat called Tiger.

پل ماویس می‌گوید، من گربه‌ام را به نام ببر داشتم.

That is a really good name for a cat, I have to say

این نام واقعاً خوبی برای یک گربه است، باید بگویم

for over 18 years, 18 years.

برای بیش از 18 سال، 18 سال.

That's incredible.

این باور نکردنی است.

So you had a cat that lived for 18 years.

بنابراین شما گربه ای داشتید که 18 سال زندگی کرد.

That is a long time.

مدت زمانی زیادی است.

That is one year old.

یعنی یک ساله

Cats.

گربه ها

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

And I don't mean that in a rude way.

و منظور من این نیست که بی ادبانه باشد.

Take a break now. A little break.

الان استراحت کن کمی استراحت

And then we are back and we will be looking at

و سپس ما بازگشته ایم و به

brand names, trademarks,

نام های تجاری، علائم تجاری،

common things that you might buy or something

چیزهای رایجی که ممکن است بخرید یا چیزی که

you might own, things you might see around you.

ممکن است مالک آن باشید، چیزهایی که ممکن است در اطراف خود ببینید می پردازیم.

We are looking at the way in

ما به دنبال روشی هستیم که در

which those particular brands can be used as both nouns

آن مارک های خاص می توانند هم به عنوان اسم

in general English and also verbs as well.

در انگلیسی عمومی و هم به عنوان فعل استفاده شوند.

Don't go away.

دور نشو

I'm a big boy now.

من الان پسر بزرگی هستم.

We have a subject to talk about today.

امروز موضوعی برای صحبت داریم.

We are talking about it in a few seconds from now.

چند ثانیه دیگر در مورد آن صحبت می کنیم.

English

addict is with you today and I hope you are enjoying.

معتاد انگلیسی امروز با شماست و امیدوارم لذت ببرید.

If you like what you are seeing,

اگر چیزی را که می بینید دوست دارید،

then please give me a lovely like

لطفاً یک لایک دوست داشتنی

underneath this video and then maybe

زیر این ویدیو به من بدهید تا شاید

someone will get to see it.

کسی بتواند آن را ببیند.

I always like to think that I am the best kept secret.

من همیشه دوست دارم فکر کنم که بهترین راز پنهان من هستم.

The best kept secret on YouTube.

بهترین راز در یوتیوب.

Is this.

آیا این است.

And people are always surprised

و مردم همیشه

when they find that I'm still here making lessons.

وقتی متوجه می شوند که من هنوز اینجا هستم و درس می خوانم شگفت زده می شوند.

I'm doing live streams.

من در حال پخش زنده هستم.

I do get lots of messages from people who are surprised to find

من پیام‌های زیادی از افرادی دریافت می‌کنم که متعجب می‌شوند

that I'm still here doing this after 17 years.

پس از 17 سال هنوز اینجا هستم و این کار را انجام می‌دهم.

It does seem strange. You are right.

عجیب به نظر می رسد حق با شماست.

Hello to.

سلام به.

Lewis.

لوئیس

Lewis is talking about.

لوئیس در مورد آن صحبت می کند.

I think Lewis is talking

من فکر می کنم لوئیس

about different qualifications for certain jobs.

در مورد صلاحیت های مختلف برای مشاغل خاص صحبت می کند.

Sometimes it happens.

گاهی این اتفاق می افتد.

Sometimes there is a conversation taking place on the live chat,

گاهی اوقات یک گفتگو در چت زنده در حال انجام است،

and I have no idea what it is about because I'm.

و من نمی دانم در مورد چیست زیرا من هستم.

I'm doing this.

من این کار را می کنم.

You see, sometimes I can't concentrate on everything.

می بینید، گاهی اوقات نمی توانم روی همه چیز تمرکز کنم.

Here we go.

Then. Let's have a look at today's topic.

در اینجا ما می رویم.

سپس. بیایید نگاهی به موضوع امروز بیندازیم.

And I think this is an interesting topic to me.

و فکر می کنم این موضوع برای من جالب است.

Anyway, and I hope it is to you.

به هر حال و امیدوارم برای شما باشد.

Also, we are looking at brand names.

همچنین، ما در حال بررسی نام های تجاری هستیم.

When we talk about brand names, we are talking

وقتی در مورد نام های تجاری صحبت می کنیم،

about different types of companies

در مورد انواع مختلفی از شرکت ها صحبت می کنیم

that produce a certain thing, a certain item, and quite often

که یک چیز خاص، یک کالای خاص را تولید می کنند و اغلب

they will have a brand or brand name.

آنها یک نام تجاری یا نام تجاری دارند.

So that's what we're looking at today.

بنابراین این چیزی است که ما امروز به آن نگاه می کنیم.

And there are ways of using these particular

و راه هایی برای استفاده از این

brands or brand names

مارک های خاص یا نام های تجاری

as nouns in everyday English.

به عنوان اسم در زبان انگلیسی روزمره وجود دارد.

So not only are these words naming a certain product,

بنابراین نه تنها این کلمات نام یک محصول خاص را نامگذاری می کنند، بلکه به

they've also become used generally,

طور کلی

for example, and I will show you some examples right now.

به عنوان مثال مورد استفاده قرار گرفته اند، و من همین الان چند نمونه را به شما نشان خواهم داد.

So first of all, these are brand names that have now become used

بنابراین اول از همه، اینها نام های تجاری هستند که اکنون

as nouns in general English.

به عنوان اسم در زبان انگلیسی عمومی استفاده می شوند.

So this one may be somewhere in your house.

بنابراین این یکی ممکن است جایی در خانه شما باشد.

You have some of these boxes.

شما تعدادی از این جعبه ها را دارید. از

They are used for storing food, keeping food fresh,

آنها برای نگهداری مواد غذایی، تازه نگه داشتن مواد غذایی استفاده می شود

and this particular type is called Tupperware.

و به این نوع خاص Tupperware می گویند.

However, over time,

با این حال، با گذشت زمان،

people have started using the word Tupperware.

مردم شروع به استفاده از کلمه Tupperware کردند.

So anything, any plastic box

بنابراین هر چیزی، هر جعبه پلاستیکی

that is used for keeping food in.

که برای نگهداری مواد غذایی استفاده می شود.

So it is possible to describe anything,

بنابراین می توان هر چیزی،

any type of plastic food container as Tupperware,

هر نوع ظرف پلاستیکی غذا را به عنوان Tupperware توصیف کرد،

even if that particular product

حتی اگر آن محصول خاص

is not made by that company.

توسط آن شرکت ساخته نشده باشد.

So the original Tupperware, I think it was the late

بنابراین تاپرور اصلی، فکر می‌کنم اواخر

1960s, early 1960s when Tupperware started to be used.

دهه 1960، اوایل دهه 1960 بود که تاپرور شروع به استفاده کرد.

But now it is so popular people use

اما اکنون بسیار محبوب شده است که مردم از

that particular name in general terms.

آن نام خاص به طور کلی استفاده می کنند.

So a plastic food container,

بنابراین یک ظرف پلاستیکی غذا،

any plastic container will be referred to as Tupperware,

هر ظرف پلاستیکی به عنوان Tupperware شناخته می شود،

even if that particular thing

حتی اگر آن چیز خاص

wasn't made by the company.

توسط شرکت ساخته نشده باشد.

So it is possible for many things to

بنابراین ممکن است بسیاری از چیزها

to become used in everyday English

در زبان انگلیسی روزمره مورد استفاده قرار گیرند، یکی

is another one.

دیگر از موارد است.

This is another one.

این یکی دیگر است. آیا

Have you ever been in a Jacuzzi?

تا به حال در جکوزی بوده اید؟

Well,

خب

some people have them in their gardens now.

بعضی ها الان تو باغشون دارن.

They go out into the garden and they sit in their hot tub.

آنها به باغ می روند و در جکوزی خود می نشینند.

So the general term for this particular thing is hot tub.

بنابراین اصطلاح کلی برای این چیز خاص جکوزی است.

We call it a hot tub.

ما به آن وان آب گرم می گوییم.

A hot tub is something that you get into.

جکوزی چیزی است که شما وارد آن می شوید.

Originally, they were used as a means of therapy

در اصل، آنها به عنوان یک وسیله درمانی

for people who had rheumatism or arthritis.

برای افرادی که مبتلا به روماتیسم یا آرتریت بودند استفاده می شد.

Maybe they had joint pain.

شاید درد مفاصل داشتند.

So originally the Jacuzzi

بنابراین در اصل جکوزی

was made by a company

توسط یک شرکت ساخته شده

and they called this product Jacuzzi.

و به این محصول جکوزی می‌گویند.

But over time, many people started using the word Jacuzzi

اما با گذشت زمان، بسیاری از مردم شروع به استفاده از کلمه جکوزی

for any hot tub.

برای هر جکوزی کردند.

So if you have a hot tub, even if it isn't made by that company,

بنابراین اگر جکوزی دارید، حتی اگر ساخت آن شرکت نباشد،

you will still refer to it as a Jacuzzi.

باز هم از آن به عنوان جکوزی یاد خواهید کرد.

Any type of hot

هر نوع

tub might be called a Jacuzzi.

جکوزی را می توان جکوزی نامید.

You get in to the Jacuzzi, you get out of the Jacuzzi,

وارد جکوزی می‌شوی، از جکوزی بیرون می‌روی،

you have a wee wee in the Jacuzzi.

در جکوزی می‌روی.

Well,

خوب،

so it is strange how brand names can slowly

بنابراین عجیب است که چگونه نام های تجاری می توانند به آرامی

be used as general nouns.

به عنوان اسم های عمومی استفاده شوند.

So even though this product is called Jacuzzi,

بنابراین حتی اگر این محصول جکوزی نام دارد،

even if it isn't

حتی اگر

that particular brand, people will still use the word.

آن برند خاص نباشد، مردم همچنان از این کلمه استفاده می کنند.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

this is something that takes me back to my childhood

این چیزی است که من را به دوران کودکی‌ام برمی‌گرداند،

because we had one of these cameras

زیرا زمانی که من بچه بودم یکی از این دوربین‌ها را داشتیم

when I was a kid and they are slowly becoming popular again.

و کم کم دوباره محبوب می‌شوند.

So for many years, not many people used them, but they are becoming popular again.

بنابراین سال‌هاست که افراد زیادی از آنها استفاده نمی‌کنند، اما دوباره محبوب می‌شوند.

The word is Polaroid.

کلمه پولاروید است.

Now, Polaroid is a brand name.

اکنون، پولاروید یک نام تجاری است.

It is a trade name.

یک نام تجاری است.

However, for any photograph that can be developed

با این حال، برای هر عکسی که می تواند

quickly, people will often say Polaroid,

به سرعت توسعه یابد، مردم اغلب می گویند Polaroid،

Show me your Polaroids,

Polaroids خود را به من نشان دهید،

some pictures, maybe pictures

برخی عکس ها، شاید تصاویری

that you've had developed very quickly.

که شما خیلی سریع ایجاد کرده اید.

And these cameras, I remember growing up in the 1970s

و این دوربین ها را به یاد دارم که در دهه 1970

and the early 1980s, and many people

و اوایل دهه 1980 بزرگ شدم و بسیاری از مردم

had this type of camera.

این نوع دوربین را داشتند. می‌توانستید

You could take a picture and then the photograph would come out

یک عکس بگیرید و سپس عکس بیرون بیاید

and then you could wait for a few moments and magically

و سپس می‌توانید چند لحظه صبر کنید و به طور جادویی

the photograph would develop in front of you.

عکس در مقابل شما رشد کند.

It's amazing.

این شگفت انگیز است.

Sometimes you could get black

گاهی اوقات می توانید سیاه

and white and other times you could get colour.

و سفید شوید و گاهی اوقات می توانید رنگی بگیرید.

So we used to have a black and white Polaroid camera,

بنابراین ما قبلا یک دوربین پولاروید سیاه و سفید داشتیم،

but over time, the word Polaroid has become a common noun

اما با گذشت زمان، کلمه Polaroid به اسم رایج

for any photograph that can be developed quickly.

برای هر عکسی تبدیل شده است که می تواند به سرعت توسعه یابد.

We call it a Polaroid.

ما به آن پولاروید می گوییم.

Of course, Polaroid also is often used when we are talking about sunglasses.

البته زمانی که در مورد عینک آفتابی صحبت می کنیم از پولاروید نیز استفاده می شود.

A certain type of protection

نوع خاصی از محافظ

that goes over the sunglasses.

که روی عینک آفتابی قرار می گیرد.

And I believe it was.

و من معتقدم اینطور بود.

I also believe it was created by the same company.

من همچنین معتقدم که توسط همان شرکت ایجاد شده است.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

If you have a cold, if you have a fever,

اگر سرما خورده اید، اگر تب دارید،

or maybe you have hay fever sometimes like me,

یا شاید گاهی مثل من تب یونجه دارید، به

you will need some of these Kleenex.

مقداری از این کلینکس نیاز خواهید داشت.

This is a brand of

این یک مارک

tissue paper,

دستمال کاغذی،

boxes of tissues.

جعبه دستمال کاغذی است.

The most common brand or certainly the most

رایج ترین نام تجاری یا مطمئناً

well-known brand is Kleenex.

شناخته شده ترین برند Kleenex است.

But over time, people have started to call

اما با گذشت زمان، مردم شروع به نامیدن

any type of paper tissue, any

هر نوع دستمال کاغذی، هر

as Kleenex.

نوع، کلینکس کردند.

Press me a Kleenex.

به من یک کلینکس فشار دهید.

Can you pass me a Kleenex?

آیا می توانید یک کلینکس به من بدهید؟

My nose is running.

دماغم می ریزد.

I need a clean.

من نیاز به تمیز کردن دارم

It's so I can wipe my nose.

برای این است که بتوانم بینی ام را پاک کنم.

So any box of tissue paper

بنابراین هر جعبه دستمال کاغذی

is often referred to as Kleenex,

اغلب به عنوان Kleenex شناخته می شود،

even if that particular product

حتی اگر آن محصول خاص

is not made by the company.

توسط شرکت ساخته نشده باشد.

Here's an interesting one.

در اینجا یک مورد جالب است.

This is just for the ladies.

این فقط برای خانم هاست

So, ladies, get ready.

پس خانم ها آماده شوید.

Speedo.

اسپیدو.

If you go to the beach,

اگر به ساحل بروید،

if you go to one of these very exotic

اگر به یکی از این سواحل بسیار عجیب و غریب بروید

beaches, you might find lots of people lying around in the sun

، ممکن است افراد زیادی را پیدا کنید که در زیر نور خورشید دراز کشیده اند

and quite often the man will wear a Speedo.

و اغلب این مرد یک اسپیدو می پوشد.

It is a brand of swimwear.

این یک برند لباس شنا است.

So there are many different types of swimwear made by Speedo.

بنابراین انواع مختلفی از لباس های شنا توسط Speedo ساخته شده است.

However, this particular type of swimwear,

با این حال، به هر حال، این نوع خاص از لباس شنا،

I'm very distracted by this, by the way.

من بسیار با این پریشان هستم، اتفاقا.

It's it's right next to me.

درست کنار من است

It's been a while since I've been so close.

مدتی است که اینقدر نزدیکم می

You see a of swimwear now

بینید که لباس شنایی که اکنون

worn by men is generally referred to as Speedo.

توسط مردان پوشیده می شود به طور کلی Speedo نامیده می شود.

You are wearing some Speedo as he walked along the beach.

وقتی او در کنار ساحل قدم می‌زد، کمی اسپیدو می‌پوشید.

Wearing Speedo is a brand of swimwear.

Wearing Speedo یک برند لباس شنا است.

Here is Speedo.

اینجا اسپیدو است.

I wore a Speedo on the beach.

من در ساحل سپیدو پوشیدم.

Can you imagine me wearing a Speedo? Ooh,

آیا می توانید تصور کنید من یک اسپیدو بپوشم؟ اوه،

by the way, that is not me.

اتفاقا من نیستم.

If anyone is thinking that, that is me, it isn't.

اگر کسی به این فکر می کند، آن من هستم، اینطور نیست.

I wish it was me, but it isn't.

ای کاش من بودم، اما اینطور نیست.

So any tight swimwear designed for men

بنابراین به هر لباس شنای تنگی که برای آقایان طراحی شده باشد،

is generally referred to as a speedo.

به طور کلی اسپیدو گفته می شود.

Speedo?

اسپیدو؟

I see. Yes.

می بینم. آره.

We are getting some interesting comments coming up on the live chat.

ما نظرات جالبی را در چت زنده دریافت می کنیم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Keep them coming. Here's another one.

آنها را ادامه دهید. اینم یکی دیگه

This is a brand of permanent marker,

این یک مارک نشانگر دائمی است،

something that is used as a pen quite often

چیزی که اغلب به عنوان یک قلم

with very large point sharpie.

با نوک تیز بسیار بزرگ استفاده می شود.

So a lot of people will use this particular brand name

بنابراین بسیاری از افراد از این نام تجاری خاص استفاده خواهند کرد

even if they are not using that particular brand.

حتی اگر از آن برند خاص استفاده نکنند.

They will talk about their pen as being a sharpie,

آنها در مورد قلم خود به عنوان یک قلم تیز،

a certain type of marker, a pen,

نوع خاصی از نشانگر، یک خودکار صحبت خواهند کرد،

normally a type of pen that you will write with

معمولاً نوعی قلم که شما با آن می نویسید

that is large and is very clear to see.

بزرگ است و بسیار واضح است.

I wrote my name with a sharpie.

اسمم را با شارپی نوشتم.

Any type of marker pen

هر نوع خودکاری

will often be referred to as a Sharpie,

اغلب به عنوان شارپی شناخته می شود،

even if you are not using that particular company's pen.

حتی اگر از خودکار آن شرکت خاص استفاده نمی کنید.

It's very strange.

خیلی عجیب است.

Very interesting. Here we go. Here's another one.

بسیار جالب. در اینجا ما می رویم. اینم یکی دیگه

Another brand that can be used as a noun in English.

برند دیگری که می توان از آن به عنوان اسم در زبان انگلیسی استفاده کرد.

do you ever hurt yourself?

آیا تا به حال خودت را اذیت می کنی؟

Do you ever enjoy yourself?

آیا تا به حال از خودتان لذت می برید؟

Do you ever cut your skin accidentally

آیا تا به حال شده که به طور تصادفی پوست خود را بریده

and you have a little bit of blood coming out?

و کمی خون از آن خارج شود؟

Some people don't like that, by the way.

اتفاقاً بعضی ها این را دوست ندارند.

Some people do not like the sight of blood.

برخی از مردم دیدن خون را دوست ندارند.

Some people will

برخی افراد

pass out if they see blood.

اگر خون ببینند بیهوش می شوند.

So here is a way of preventing your friends from passing out

بنابراین در اینجا راهی برای جلوگیری از بیهوش شدن

or fainting at the sight of your bleeding arm.

یا غش کردن دوستانتان با دیدن بازوی در حال خونریزی ارائه شده است.

You can put a Band-Aid on it.

می توانید روی آن یک چسب زخم قرار دهید.

Band-Aid.

چسب زخم.

So this is a type of sticking plaster.

بنابراین این یک نوع گچ چسبنده است.

So this particular brand of sticking plaster,

بنابراین این برند خاص از چسب چسبنده،

it is put on wounds, cuts,

آن را روی زخم‌ها، بریدگی‌ها،

any injury to keep it clean

هر جراحتی می‌گذارند تا تمیز بماند

and to stop it from going septic or becoming infected

و از سپتیک شدن یا عفونی شدن آن جلوگیری شود

Band-Aid, a brand of sticking plaster.

.

You will need a Band-Aid on that cut.

روی آن برش به یک چسب زخم نیاز دارید.

You will need a Band-Aid

on that wound to keep it clean.

برای تمیز نگه داشتن آن به یک چسب زخم روی آن زخم نیاز دارید.

So generally speaking, any type of sticking plaster,

بنابراین به طور کلی، هر نوع گچ چسبنده،

we will often say Band-Aid instead,

ما اغلب به جای آن می گوییم چسب زخم،

even though that particular word is a brand name,

حتی اگر آن کلمه خاص یک نام تجاری است،

it is a name of a particular type of sticking plaster,

نام یک نوع خاصی از گچ چسبنده است که از

protecting you from from infection.

شما در برابر عفونت محافظت می کند.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

If you are feeling hungry or maybe you want to have something to drink

اگر احساس گرسنگی می‌کنید یا می‌خواهید در حین بیرون از خانه چیزی برای نوشیدن بنوشید،

whilst out and about, maybe you are going for a walk in the countryside.

شاید برای قدم زدن در حومه شهر می‌روید.

You might want a cup of tea, but there is no way around where you can buy one.

ممکن است یک فنجان چای بخواهید، اما راهی برای خرید آن وجود ندارد.

So instead you will take one of these,

بنابراین به جای آن یکی از اینها را می گیرید،

a thermos thermos.

قمقمه.

So this particular word is a brand name.

بنابراین این کلمه خاص یک نام تجاری است.

It is a name of a certain company that make

این نام یک شرکت خاص است که

bottles that you can seal.

بطری هایی می سازد که می توانید آنها را مهر و موم کنید.

They are specially made.

آنها به طور خاص ساخته شده اند.

So if you put something hot inside the bottle, it will stay hot.

بنابراین اگر چیزی داغ داخل بطری بگذارید، داغ می ماند.

And if you put something cold

و اگر چیزی سرد

inside the bottle, it will stay cold.

داخل بطری قرار دهید، سرد می ماند.

But there are many different companies that make this particular type of bottle.

اما شرکت های مختلفی وجود دارند که این نوع بطری خاص را تولید می کنند.

Many, although most people will refer to it

خیلی ها، اگرچه بیشتر مردم آن را قمقمه می خوانند

as a thermos,

، اما

I will bring a thermos of tea in case we get too cold.

اگر خیلی سرد شویم، قمقمه چای می آورم.

And so you can use that generally as a noun.

و بنابراین شما می توانید آن را به طور کلی به عنوان یک اسم استفاده کنید.

So any type of sealed drink bottle

بنابراین هر نوع بطری نوشیدنی مهر و موم شده ای

that will keep the contents hot or cold

که محتویات آن را گرم یا سرد نگه دارد را

can be described as a thermos.

می توان قمقمه توصیف کرد.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

So these are all brand names that can also be used

بنابراین اینها همه نام های تجاری هستند که می توانند

as general nouns in English.

به عنوان اسم های عمومی در انگلیسی نیز استفاده شوند.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

there it is.

ایناهاش.

A very common thing.

یک چیز بسیار رایج

I'm sure somewhere in your house you have some of this somewhere.

من مطمئن هستم که در جایی در خانه شما مقداری از اینها را در جایی دارید.

But did you know that Velcro is actually a brand name?

اما آیا می دانستید که Velcro در واقع یک نام تجاری است؟

So the people who invented this particular thing

بنابراین افرادی که این چیز خاص را اختراع کردند

called it Velcro and they used it as a brand.

آن را Velcro نامیدند و از آن به عنوان یک برند استفاده کردند.

So over time, lots of people have decided

بنابراین با گذشت زمان، افراد زیادی تصمیم گرفتند

to call this Velcro,

که این Velcro را نام ببرند،

even if it's not made by the company that invented it.

حتی اگر توسط شرکتی که آن را اختراع کرده است ساخته نشده باشد.

So Velcro is a brand of fixing fabric.

بنابراین Velcro یک برند ثابت کننده پارچه است.

It is a very interesting thing. Did you know that Velcro

خیلی چیز جالبی است. آیا می دانستید که Velcro

was invented

by accident when someone noticed that

به طور تصادفی زمانی اختراع شد که شخصی متوجه شد که

certain types of flower had wood

انواع خاصی از گل ها دارای چوب هستند و

would attract things to it and they would stick

چیزهایی را به سمت خود جذب می کند و آنها

to this particular type of flower head.

به این نوع خاص از سر گل می چسبند.

And they had a closer look and they realised that the flower had

و آنها با دقت بیشتری نگاه کردند و متوجه شدند که گل

had lots of little tiny hooks.

دارای تعداد زیادی قلاب کوچک کوچک است.

And the thing that was sticking to it was being caught

و چیزی که به آن چسبیده بود

by all of the tiny hooks, and that is what Velcro is.

توسط همه قلاب‌های کوچک گیر می‌کرد، و این همان Velcro است.

So you might say that Velcro is actually mimicking

بنابراین ممکن است بگویید که Velcro در واقع

something that occurs in nature.

چیزی را تقلید می کند که در طبیعت رخ می دهد.

I will fix it to the wall with some velcro.

من آن را با مقداری نوار چسب به دیوار ثابت می کنم.

So velcro is very useful.

بنابراین نوار چسب بسیار مفید است.

You can use it in all sorts of situations.

شما می توانید از آن در همه شرایط استفاده کنید.

I thought I had one.

فکر کردم یکی دارم

I thought I had some velcro on my hat, but I haven't.

فکر می کردم روی کلاهم مقداری نوار چسب زده ام، اما نداشتم.

I have any velcro here to show you, unfortunately.

متأسفانه من یک نوار چسب در اینجا برای نشان دادن شما دارم.

But you know what it is?

اما میدونی چیه؟

It is a brand of fixing fabric.

این یک مارک پارچه ثابت است.

Any type of hooking fabric.

هر نوع پارچه قلابی.

So that means that you put two things together.

پس این بدان معناست که شما دو چیز را کنار هم قرار می دهید.

One half will have lots of tiny hooks and the other half

یک نیمه دارای تعداد زیادی قلاب کوچک و نیمی دیگر از

will be a very loose type of material,

نوع مواد بسیار شل خواهد بود

and they will attach themselves together.

و خود را به هم متصل می کنند.

Very clever.

بسیار باهوش.

Actually, I have to say one of the one of the most clever

در واقع، باید بگویم یکی از هوشمندانه ترین

of all the inventions, and it comes straight from nature.

اختراعات، و مستقیماً از طبیعت می آید. آیا

Isn't that amazing?

این شگفت انگیز نیست؟

Here's another one, another brand name.

اینجا یکی دیگر است، یک نام تجاری دیگر.

So this, believe it or not, started out as a brand name.

بنابراین، این، چه باور کنید چه نه، به عنوان یک نام تجاری شروع شد.

There was one company in the USA

یک شرکت در ایالات متحده آمریکا بود

that made yo yos

که یو یو را ساخت

and that is the name that they gave this particular thing.

و این نامی است که آنها به این چیز خاص دادند.

It is a type of thing that you play with.

این یک نوع چیز است که شما با آن بازی می کنید.

Sometimes children play with it

گاهی اوقات کودکان با آن بازی می کنند

and also adults as well will play with a yo yo.

و همچنین بزرگسالان نیز با یویو بازی می کنند.

So the original company, which by the way, was called or is called

خب شرکت اصلی که اتفاقا اسمش یا دانکن بود

Duncan,

is that strange?

عجیبه؟

An American company, they make toys, lots of different types of toys.

یک شرکت آمریکایی، آنها اسباب بازی ها، انواع مختلفی از اسباب بازی ها را می سازند.

And one of their products is the yo yo.

و یکی از محصولات آنها یو یو است.

So they actually invented the yo

بنابراین آنها در واقع یو یو را اختراع کردند

yo and the company is called Duncan.

و شرکت دانکن نام دارد.

Isn't that strange?

این عجیب نیست؟

So these days, yo yo

بنابراین این روزها، یو یو

is used generally for anything that looks like that.

به طور کلی برای هر چیزی که شبیه آن به نظر می رسد استفاده می شود.

It is a type of toy for children.

این یک نوع اسباب بازی برای کودکان است.

And of course many adults as well will also use

و البته بسیاری از بزرگسالان نیز از یو

yo yo ooze to play with

یو اوز برای بازی

and have fun.

و تفریح ​​استفاده می کنند.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

This is the final one of our nouns.

این آخرین اسم ماست.

In a few minutes we will look at verbs.

چند دقیقه دیگر به افعال نگاه خواهیم کرد.

So there are many brand names that have also become

بنابراین بسیاری از نام های تجاری وجود دارند که به فعل نیز تبدیل شده اند

verbs as well.

.

Finally, we have as a noun, we have this thing

در نهایت، ما به عنوان یک اسم داریم، این چیزی را داریم

which we happen to have right here in the house.

که اتفاقاً در اینجا در خانه داریم.

So we actually have one of these crockpot.

بنابراین ما در واقع یکی از این خمپاره ها را داریم. به

It is called a crock pot, but that is in fact the brand name.

آن دیگ خمره می گویند، اما در واقع این نام تجاری است.

It is the brand that makes that particular product.

این برند است که آن محصول خاص را می سازد.

In fact, they, as I understand it,

در واقع، آن‌طور که من می‌فهمم،

they created the first crockpot.

آنها اولین گلدان را ایجاد کردند.

It is a type of slow cooker, so it is something that you can cook

این یک نوع آرام پز است، بنابراین چیزی است که می توانید

food in over a very long period of time.

غذا را در مدت زمان بسیار طولانی بپزید.

So you can leave it for many hours

بنابراین می توانید ساعت های زیادی آن را بگذارید

and it will slowly cook the food inside.

و به آرامی غذا داخل آن پخته می شود.

It is a type of slow cooker.

این یک نوع آرام پز است.

So the brand is crockpot,

بنابراین، نام تجاری، ظرف خمره است،

but you will find that many people will refer to this particular item

اما متوجه خواهید شد که بسیاری از مردم به این کالای خاص

as a crock pot, even though

به عنوان ظرف خمره ای اشاره می کنند، حتی اگر

that is the brand.

این برند باشد.

I am making a nice stew in the crock pot.

من در دیگ خورش خوب درست می کنم.

This is a type of slow cooker

این یک نوع آرام پز است

and that for now is

و فعلاً این است

that I will be with you in a few moments.

که تا چند لحظه دیگر با شما خواهم بود.

Don't worry, I'm not going away. Don't panic.

نگران نباش من نمی روم وحشت نکنید.

There will be some verbs connected

برخی از افعال

to brand names and there are quite a few.

به نام های تجاری مرتبط هستند و تعداد کمی از آنها وجود دارد.

So don't go away.

پس نرو

Still plenty more to look at as we look at the interesting world of brand names

همچنان که به دنیای جالب نام‌های تجاری

and how they are used in the English language.

و نحوه استفاده از آنها در زبان انگلیسی نگاه می‌کنیم، چیزهای بیشتری باید بررسی شود.

So there is no snow outside.

بنابراین بیرون برفی نیست.

You will be pleased to hear that there is no snow anywhere.

از شنیدن اینکه هیچ جا برفی نیست خوشحال خواهید شد.

In fact,

در واقع،

because summer is on the way,

چون تابستان در راه است،

everyone is in that nice.

همه در این شرایط خوب هستند.

It's nice to know that summer is coming

خوب است بدانید تابستان

or at least spring.

یا حداقل بهار در راه است.

I get excited at this time of year, especially

من در این زمان از سال هیجان زده می شوم، به خصوص

when the temperature starts to rise

زمانی که دما شروع به افزایش می کند

and everything starts to look more pleasant outside.

و همه چیز در بیرون دلپذیرتر به نظر می رسد.

And of course, the biggest difference of all is the long days.

و البته بزرگترین تفاوت این روزهای طولانی است.

We have more sunshine to enjoy.

ما آفتاب بیشتری برای لذت بردن داریم.

So there are many reasons to enjoy this time of year as the days become longer,

بنابراین دلایل زیادی برای لذت بردن از این زمان از سال وجود دارد، زیرا روزها طولانی تر می شوند،

the temperatures start to increase slowly,

دماها به آرامی شروع به افزایش می کنند،

even though we are still having lots and lots of rain,

حتی اگر ما هنوز هم باران های زیادی می باریم،

which is a little bit annoying, if I was honest with you, the live chat is very busy.

که کمی آزاردهنده است، اگر با شما صادق باشم. چت زنده بسیار شلوغ است.

Hello everyone on the live chat.

سلام به همه کسانی که در چت زنده هستند.

Nice to see you here today we are looking at brand names,

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم، ما به بررسی نام های تجاری،

names of products we've looked at now.

نام محصولاتی که اکنون به آنها نگاه کرده ایم، هستیم.

And now we are going to look verbs.

و اکنون ما به دنبال افعال هستیم.

So these are brand names

بنابراین اینها نام های تجاری هستند

that are used as verbs, something you won't doing,

که به عنوان فعل استفاده می شوند، کاری که شما انجام نمی دهید،

something you are going to do a way in which you are doing something

کاری که قرار است به روشی انجام دهید که در آن چیزی را انجام می دهید

or carrying something out, maybe an activity of some sort.

یا کاری را انجام می دهید، شاید نوعی فعالیت.

We can use certain brand names as verbs.

ما می توانیم از نام های تجاری خاصی به عنوان فعل استفاده کنیم.

Here is one that I know very well.

در اینجا یکی است که من به خوبی می شناسم.

This is one that I remember from my childhood.

این موردی است که از کودکی به یاد دارم.

My mother will always clean the carpet

مادر من همیشه فرش

in the living room and she would use

اتاق نشیمن را تمیز می کند و از هوور استفاده می کند

a Hoover.

.

Hoover.

هوور.

So Hoover is actually a brand name.

بنابراین هوور در واقع یک نام تجاری است.

It is a name of a company that make vacuum cleaners.

نام شرکتی است که جاروبرقی تولید می کند.

You might hoover the carpet.

ممکن است فرش را تکان دهید.

So there you can see we are using it as a verb.

بنابراین در آنجا می توانید ببینید که ما از آن به عنوان یک فعل استفاده می کنیم.

You hoover the carpet, you use one of these

شما روی فرش را تکان می دهید، از یکی از اینها

to clean your carpet.

برای تمیز کردن فرش خود استفاده می کنید.

So we often use the verb hoover

بنابراین ما اغلب از فعل hoover

to mean cleaning the carpet.

به معنای تمیز کردن فرش استفاده می کنیم.

You are using a vacuum cleaner to clean the carpet.

برای تمیز کردن فرش از جاروبرقی استفاده می کنید.

You hoover the carpet, you hoover the floor.

فرش را تکان می‌دهی، زمین را تکان می‌دهی.

Quite often in British English, people

اغلب در انگلیسی بریتانیایی، مردم از

will use the word Hoover,

کلمه Hoover استفاده می کنند،

even if the vacuum cleaner they have

حتی اگر جاروبرقی که دارند

is not made by that particular company.

توسط آن شرکت خاص ساخته نشده باشد.

So it is interesting how certain brand names

بنابراین جالب است که چگونه برخی از نام های تجاری به

have become verbs.

فعل تبدیل شده اند.

Common nouns become verbs,

اسم های رایج تبدیل به فعل می شوند

and there is a very good example.

و مثال بسیار خوبی وجود دارد.

In fact, I think that might be the most common one that we use in British English.

در واقع، من فکر می کنم که ممکن است رایج ترین موردی باشد که ما در انگلیسی بریتانیایی استفاده می کنیم.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

If you've ever wanted to find out how old Mr.

اگر تا به حال خواسته اید بفهمید آقای دانکن چند سال

Duncan is or where he lives or how tall he is,

دارد یا کجا زندگی می کند یا قدش چقدر است،

that's me, by the way.

اتفاقاً این من هستم.

You might you might go on to the Internet and Google.

ممکن است به اینترنت و گوگل بروید.

Google, you are looking

گوگل، شما به

you are searching for information on the Internet.

دنبال اطلاعاتی در اینترنت هستید.

You Google something.

شما یه چیزی رو گوگل کنید

So a search engine brand.

بنابراین یک مارک موتور جستجو. البته

There are others, of course, even though most people don't really know

افراد دیگری هم هستند، حتی اگر بیشتر مردم واقعاً نمی‌دانند

what they are or where they are,

چه هستند یا کجا هستند،

a lot of people tell me these days, Mr.

این روزها بسیاری از مردم به من می‌گویند، آقای

Duncan, you have to have DuckDuckGo.

دانکن، شما باید DuckDuckGo داشته باشید.

I don't know what they're talking about, to be honest.

من نمی دانم آنها در مورد چه چیزی صحبت می کنند، صادقانه بگویم.

So if you are searching for something on the Internet, if you are looking for something on the Internet,

بنابراین اگر به دنبال چیزی در اینترنت هستید، اگر به دنبال چیزی در اینترنت هستید،

you will Google that particular thing.

آن مورد خاص را گوگل خواهید کرد.

Of course, Google is a big company,

البته، گوگل یک شرکت بزرگ است،

owns lots of different other things as well, including this.

صاحب بسیاری از چیزهای مختلف دیگر، از جمله این.

The thing that I'm on now is owned by Google,

چیزی که من اکنون در آن هستم متعلق به گوگل است،

a search engine brand.

یک مارک موتور جستجو.

You might Google it.

ممکن است آن را گوگل کنید.

You are looking for something.

شما به دنبال چیزی هستید.

You are searching for a certain piece of information, some facts, maybe

شما به دنبال اطلاعات خاصی هستید، برخی حقایق، شاید

Google the information.

اطلاعات را در گوگل جستجو کنید.

You are searching for it so the actual brand becomes a verb.

شما در جستجوی آن هستید تا برند واقعی به یک فعل تبدیل شود.

You are Googling something.

داری یه چیزی رو گوگل میکنی

You are looking for information on the Internet.

شما به دنبال اطلاعات در اینترنت هستید.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

Now, this is something that has been in the news

اکنون، این چیزی است که در

this week here in England.

این هفته در انگلیس در اخبار بوده است. آیا

Have you heard about it?

در مورد آن شنیده اید؟

There was a big scandal during the week

یک رسوایی بزرگ در طول هفته

involving this particular type of software with a member of the royal family

مربوط به این نوع نرم افزار خاص با یکی از اعضای خانواده سلطنتی

who decided that she was going to play around with Photoshop.

که تصمیم گرفت با فتوشاپ بازی کند، رخ داد.

The only problem was the photo that she was editing

تنها مشکل این بود که عکسی که او در حال ویرایش آن بود

was then sent to all of the national newspapers

برای همه روزنامه های سراسری فرستاده شد

and she didn't do a very good job

و او کار چندان خوبی

of correcting or altering the photograph.

برای تصحیح یا تغییر عکس انجام نداد.

Did you hear about that? It's very strange.

آیا در مورد آن شنیده اید؟ خیلی عجیب است.

So here we go.

پس بزن که بریم.

This is a brand that has become a verb.

این برندی است که تبدیل به فعل شده است.

You Photoshop up something,

شما چیزی را فتوشاپ می کنید،

you alter something digitally, maybe a photograph.

چیزی را به صورت دیجیتالی تغییر می دهید، شاید یک عکس.

Quite often a photograph will be altered in some way.

اغلب اوقات یک عکس به نوعی تغییر می کند.

Perhaps you have a photograph of me

شاید شما عکسی از من دارید

and you think, Mr.

و فکر می کنید که آقای

Duncan looks a bit old there.

دانکن در آنجا کمی پیر به نظر می رسد.

He looks a bit tired.

او کمی خسته به نظر می رسد.

So you might make some changes to my face

بنابراین ممکن است تغییراتی در چهره من ایجاد کنید

to make me look better.

تا ظاهرم بهتر شود.

Although, to be honest with you,

اگر چه، صادقانه بگویم،

how can you improve on this?

چگونه می توانید در این زمینه پیشرفت کنید؟

Really? How? How can you can't.

واقعا؟ چگونه؟ چطور نمیتونی

You can't.

شما نمی توانید.

Photoshop would never be able to make this better.

فتوشاپ هرگز نمی تواند این را بهتر کند.

I'm pretty sure of it.

من تقریباً از آن مطمئن هستم.

So Photoshop is often used as a verb.

بنابراین فتوشاپ اغلب به عنوان یک فعل استفاده می شود.

It is a noun, it is a trademark.

این یک اسم است، یک علامت تجاری است.

But in this case you are using it as a verb,

اما در این حالت شما از آن به عنوان فعل استفاده می کنید،

a photo editing software is Photoshop.

یک نرم افزار ویرایش عکس فتوشاپ است.

You might photoshop your portrait.

ممکن است پرتره خود را فتوشاپ کنید.

You want to look a little better on the picture

شما می خواهید کمی بهتر به تصویر برسید

so you will make some changes.

تا تغییراتی ایجاد کنید.

You photoshop it.

تو فتوشاپش میکنی

If you photoshop something, it means you are altering a photograph.

اگر چیزی را فتوشاپ می کنید، به این معنی است که یک عکس را تغییر می دهید.

You are making changes.

شما در حال ایجاد تغییرات هستید.

Maybe you are adding something, maybe you are taking something away.

شاید دارید چیزی اضافه می کنید، شاید چیزی را حذف می کنید.

Like all of the lines on your face,

مثل تمام خطوط روی صورتتان،

you photoshop something.

چیزی را فتوشاپ می کنید.

I still can't believe that happened.

من هنوز نمی توانم باور کنم که این اتفاق افتاده است.

By the way, I still find it very hard to believe that a member of the royal family

به هر حال، هنوز هم برای من بسیار سخت است که باور کنم یکی از اعضای خانواده سلطنتی

would do some photoshopping

فتوشاپ انجام دهد و

would alter a photograph, and then

عکسی را تغییر دهد و سپس

it was published in all of the newspapers,

در همه روزنامه ها منتشر شد

and lots of people realised

و بسیاری از مردم متوجه شدند

that it was very badly photoshopped.

که این عکس بسیار بد فتوشاپ شده است. .

It wasn't very well done and to be honest with you,

این کار خیلی خوب انجام نشد و صادقانه بگویم که

it became quite a scandal.

کاملاً به یک رسوایی تبدیل شد.

So one thing you should know about the British

بنابراین یک چیزی که باید در مورد انگلیسی ها

and especially the English, we get very excited when there is ever a scandal.

و به خصوص انگلیسی ها بدانید، زمانی که رسوایی رخ می دهد بسیار هیجان زده می شویم.

We love scandals, to be honest.

راستش ما عاشق رسوایی ها هستیم.

If you like using your mobile phone or your smart device,

اگر دوست دارید از تلفن همراه یا دستگاه هوشمند خود استفاده کنید،

you will probably be this from time to time.

احتمالاً هر از چند گاهی چنین خواهید بود.

So this is another word that is a brand name.

بنابراین این کلمه دیگری است که یک نام تجاری است.

However, it has also become a verb.

با این حال تبدیل به فعل نیز شده است.

You might WhatsApp someone,

شما ممکن است یک نفر را واتس اپ کنید، شما

you WhatsApp a person,

یک نفر را واتس اپ کنید،

you send them a message on your mobile phone.

با تلفن همراه خود برای آنها پیام ارسال کنید.

Quite often people will use this particular messaging service.

اغلب مردم از این سرویس پیام رسانی خاص استفاده می کنند.

It is very popular these days because it is secure, it is safe to use.

این روزها بسیار محبوب است زیرا امن است، استفاده از آن بی خطر است.

People cannot hack into it

مردم نمی توانند

WhatsApp.

واتس اپ را هک کنند.

So it is a noun, it is a brand,

بنابراین یک اسم است، یک مارک است،

but also it can be used as a verb.

اما می توان از آن به عنوان فعل نیز استفاده کرد.

You will whatsapp your friend,

شما دوستان خود را واتس اپ می کنید،

you will WhatsApp your relatives,

اقوام خود را واتس اپ می کنید،

you will send a message to them,

برای آنها پیام ارسال می کنید،

you might WhatsApp a photograph,

ممکن است یک عکس در واتس اپ

you send a photograph to your friends,

ارسال کنید، یک عکس برای دوستان خود،

maybe one person or many people.

شاید یک نفر یا افراد زیادی ارسال می کنید.

So the word WhatsApp is a brand name,

بنابراین کلمه WhatsApp یک نام تجاری است،

but also it can be used as a verb in day to day life.

اما همچنین می تواند به عنوان یک فعل در زندگی روزمره استفاده شود.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

If you have to repair something, a certain type of stick, i.e.

اگر باید چیزی را تعمیر کنید، نوع خاصی از چوب، به عنوان مثال

tape Sellotape.

نوار Sellotape.

Sellotape is a brand.

Sellotape یک برند است.

However, over the years it has also become

با این حال، در طول سال‌ها این فعل نیز تبدیل شده است که

the verb you might sellotape something

می‌توانید چیزی را که از

you are using sticky tape to stick something together.

نوار چسب استفاده می‌کنید برای چسباندن چیزی به هم بچسبانید.

You sell a tape something.

شما یک نوار چیزی می فروشید.

So we are using the noun, the brand name, as a verb.

بنابراین ما از اسم، نام تجاری، به عنوان فعل استفاده می کنیم.

You might sell a tape, a gift

شما ممکن است یک نوار بفروشید، هدیه ای

that means you are putting sellotape on the outside of a gift.

که به این معنی است که شما نوار چسب را در قسمت بیرونی یک هدیه قرار می دهید.

Normally, whilst covering it with a wrapping paper.

به طور معمول، در حالی که آن را با یک کاغذ بسته بندی می پوشانید.

So you want to keep the wrapping paper on the gift so you will

بنابراین می خواهید کاغذ بسته بندی را روی هدیه نگه دارید تا از

use sellotape.

نوار چسب استفاده کنید.

You might sellotape to a wall.

ممکن است نوار را به دیوار بچسبانید.

So in that sense we are sticking something to the wall

بنابراین از این نظر ما چیزی را به دیوار می‌چسبانیم

so you might sellotape a picture to the wall.

تا بتوانید یک عکس را به دیوار بچسبانید.

You are using sellotape to stick that thing

شما از نوار چسب برای چسباندن آن چیز

in a certain place,

در یک مکان خاص استفاده می کنید

as it were.

.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

Super Glue.

چسب فوق العاده.

Super Glue is an amazing thing.

Super Glue چیز شگفت انگیزی است.

But did you know it started out as a brand,

اما آیا می‌دانستید که به‌عنوان یک برند شروع شد،

a brand of glue called Super Glue

یک برند چسب به نام Super Glue

and the reason why they called it that is because it dries very quickly.

و دلیل اینکه چرا آن را این نام گذاشتند این است که خیلی سریع خشک می‌شود.

And I remember many years ago when this particular product came out,

و به یاد دارم سال ها پیش وقتی این محصول خاص عرضه شد،

lots of people were sticking their fingers together by accident.

افراد زیادی به طور تصادفی انگشتان خود را به هم چسبانده بودند.

Some people would be repairing an object

برخی از افراد در حال تعمیر یک شی هستند

and then they would realise that they were stuck to the object.

و سپس متوجه می شوند که به آن شی چسبیده اند.

They couldn't let go because the glue had dried

آنها نمی توانستند رها کنند زیرا چسب خشک شده بود

and they were now stuck to it.

و اکنون به آن چسبیده بودند.

Super Glue a strong glue brand.

Super Glue یک برند چسب قوی است.

However, these days we often say we will super glue the pieces.

با این حال، این روزها اغلب می گوییم که قطعات را فوق العاده می چسبانیم.

It means you will repair something that is broken

یعنی چیزی را که شکسته است

with super glue.

با چسب فوق العاده تعمیر خواهید کرد.

Super glue it together We will super glue it together.

فوق العاده آن را به هم بچسبانیم ما آن را فوق العاده به هم می چسبانیم.

It means we will stick that thing or repair that particular thing.

یعنی آن چیز را می چسبانیم یا آن چیز خاص را تعمیر می کنیم.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

If you are expecting a delivery or if you are sending

اگر منتظر تحویل هستید یا اگر در حال ارسال

a delivery, you might

تحویل هستید، ممکن است

FedEx that particular thing.

آن مورد خاص را FedEx کنید.

You FedEx something.

شما چیزی فدکس.

It is a courier brand by courier

این یک نام تجاری پیک با پیک است،

I mean delivery, a delivery service.

منظورم تحویل، یک سرویس تحویل است.

They take something from one place to another.

چیزی را از جایی به جای دیگر می برند.

They deliver something to an individual or a company.

آنها چیزی را به یک فرد یا یک شرکت تحویل می دهند.

I will FedEx it to you later.

بعداً آن را برای شما فدکس خواهم کرد.

So to FedEx, something is to send

بنابراین برای FedEx، چیزی برای ارسال

something out for delivery.

چیزی برای تحویل است.

Please FedEx it to me.

لطفا آن را برای من فدرال اکسپرس کنید.

Send it to me.

برای من بفرست

You send it and I will receive it.

شما بفرستید من دریافت خواهم کرد.

And the person who will bring it will be a nice man

و شخصی که آن را به ارمغان می آورد یک مرد خوب

or a nice lady from FedEx

یا یک خانم خوب از FedEx

or of course, any other company as well.

یا البته هر شرکت دیگری نیز خواهد بود.

So it has become used more and more as a brand.

بنابراین بیشتر و بیشتر به عنوان یک برند مورد استفاده قرار گرفته است.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

I like this one

because it's very popular all around the world.

من این یکی را دوست دارم

زیرا در سراسر جهان بسیار محبوب است.

Uber, you might say Uber

اوبر، ممکن است جایی بگویید اوبر

somewhere, you might Uber to your friend's house,

، ممکن است اوبر را به خانه دوستتان برسانید،

you might Uber

ممکن است اوبر را

into town.

وارد شهر کنید.

So we are using the word Uber,

بنابراین ما از کلمه Uber استفاده می‌کنیم

which is a taxi service brand, a brand that has lots

که یک برند خدمات تاکسی است، برندی که تعداد

and lots of different people working for them privately

زیادی از افراد مختلف

as taxi drivers or drivers.

به‌عنوان رانندگان تاکسی یا راننده برای آنها به طور خصوصی کار می‌کنند.

They will take you to the place you want to be or want to go to.

آنها شما را به جایی می برند که می خواهید باشید یا می خواهید بروید.

So a taxi service brand is called Uber,

بنابراین یک برند خدمات تاکسی Uber نامیده می شود،

but these days a lot of people use this as a verb as well.

اما این روزها بسیاری از مردم از آن به عنوان یک فعل نیز استفاده می کنند.

I will Uber to your house,

من اوبر را به خانه شما می برم،

let's Uber to town.

بیایید اوبر را به شهر برسانیم.

That means let's take a taxi.

یعنی بریم تاکسی بگیریم. بیا

Let's go by cab.

با تاکسی برویم

I will call for an Uber.

من برای اوبر تماس خواهم گرفت.

Of course.

البته.

Other taxi services are available.

سایر خدمات تاکسی در دسترس است.

Don't forget I'm not advertising here

فراموش نکنید که من اینجا تبلیغ نمی کنم

before anyone accuses me of doing it.

قبل از اینکه کسی مرا به انجام آن متهم کند.

I'm not. Here's another one.

من نیستم. اینم یکی دیگه

Now, this is something that was around many years ago.

اکنون، این چیزی است که سال ها پیش وجود داشت.

It is still around and it caused a lot of controversy at the time because lots of pop singers,

هنوز هم وجود دارد و در آن زمان جنجال‌های زیادی ایجاد کرد، زیرا تعداد زیادی از خوانندگان پاپ و

lots of musical artists were using

بسیاری از هنرمندان موسیقی از

this particular type of software.

این نوع نرم‌افزار خاص استفاده می‌کردند.

So this is a type of software that is used

بنابراین این یک نوع نرم افزار است که

for altering the tone

برای تغییر لحن

or pitch of something.

یا زیر و بم چیزی استفاده می شود.

So if you're a terrible singer, if your singing is awful,

پس اگر خواننده وحشتناکی هستید، اگر آواز خواندنتان افتضاح است،

make me Nicole

nine after 10:00.

بعد از ساعت 10:00، مرا نیکول نه کنید.

But I'll be there waiting for you.

اما من آنجا منتظر تو خواهم بود.

Please don't let me down

لطفاً من را ناامید نکنید

so you could auto tune that and make it sound fantastic.

تا بتوانید آن را به صورت خودکار تنظیم کنید و صدای آن را فوق العاده کنید.

I could sound like Rihanna or Lady Gaga.

صدای ریحانا یا لیدی گاگا را داشتم.

so it is possible.

بنابراین امکان پذیر است.

It is possible. A pitch altering software.

ممکن است. یک نرم افزار تغییر گام

I will auto tune your voice so you don't sound dreadful.

من صدای شما را به طور خودکار تنظیم می کنم تا وحشتناک به نظر نرسید.

Did you auto tune that?

آیا آن را به صورت خودکار تنظیم کردید؟

Did you change the sound of that

آیا صدای آن

person's voice using computer software

شخص را با استفاده از نرم افزار کامپیوتری تغییر دادید

so auto tune can be used as both a noun?

تا بتوان از تنظیم خودکار هم به عنوان اسم استفاده کرد؟

Of course it is an actual brand name

البته این یک نام تجاری واقعی است

or it can be used as a verb as well.

یا می توان از آن به عنوان فعل نیز استفاده کرد. می‌توانید

You can auto tune something, you can change the sound

چیزی را به صورت خودکار تنظیم کنید، می‌توانید صدا را تغییر دهید

to make it more pleasant and not so horrible.

تا آن را دلپذیرتر و نه چندان وحشتناک کنید.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

We have two more, by the way.

اتفاقا دوتا دیگه هم داریم

And then I'm going.

و سپس من می روم.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

If you make a mistake whilst writing or typing,

اگر هنگام نوشتن یا تایپ اشتباه کنید،

I'm sure a lot of people don't use this anymore

مطمئنم که بسیاری از مردم دیگر از آن استفاده نمی‌کنند،

because most people use their computers

زیرا اکثر مردم از رایانه‌های خود

or their word processors or their mobile phone.

یا پردازشگرهای کلمه یا تلفن همراه خود استفاده می‌کنند.

So you can't use this on your computer

بنابراین

if you make a mistake on your word document,

اگر در سند word خود اشتباهی مرتکب شوید، نمی

you don't have to use this.

توانید از آن در رایانه خود استفاده کنید، لازم نیست از آن استفاده کنید.

You can just delete it and correct it.

شما فقط می توانید آن را حذف و اصلاح کنید.

So you don't have to put this on your computer monitor

بنابراین لازم نیست این را روی مانیتور رایانه خود قرار دهید که

depicts a correction fluid brand.

مارک مایع اصلاحی را نشان می دهد.

It is a type of fluid.

نوعی سیال است.

It is white, and you will often put it

سفید است و اغلب آن را

on things that you want to correct.

روی چیزهایی که می خواهید اصلاح کنید قرار می دهید.

You want to cover the mistake.

شما می خواهید اشتباه را بپوشانید.

I will tip fix the mistake.

من راهنمایی می کنم اشتباه را برطرف کنید.

You are erasing them by painting

با رنگ آمیزی

over them with this product.

روی آنها با این محصول آنها را پاک می کنید.

So this is not just a brand.

پس این فقط یک برند نیست.

This is also used as a verb quite.

این نیز به عنوان یک فعل کاملا استفاده می شود.

Often we will use this particular word as a verb as well.

اغلب ما از این کلمه خاص به عنوان یک فعل نیز استفاده می کنیم.

I will typically use the phone number,

من معمولاً از شماره تلفن استفاده می کنم،

so that means you are going hide

به این معنی که شما

the phone number, you are going to cover it.

شماره تلفن را مخفی می کنید، می خواهید آن را پوشش دهید.

I will tip the phone number, I will cover it.

شماره تلفن را نوک می دهم، آن را پوشش می دهم.

So you can't see it.

بنابراین شما نمی توانید آن را ببینید.

Finally, one of my most favourite things in the world.

بالاخره یکی از مورد علاقه ترین چیزهای من در دنیا.

I'm sure we've all had this in our hands at some

من مطمئن هستم که همه ما این را در برخی از محصولاتی که

I love this product.

من عاشق این محصول هستم در دست داشته ایم.

I do like it very much.

من آن را خیلی دوست دارم

Whenever you receive a package, maybe something fragile

هر زمان که بسته‌ای را دریافت می‌کنید، ممکن است چیزی شکننده

quite often inside there will be that plastic

اغلب در داخل آن

bubble wrap, bubble wrap and you can have lots of fun with it

بسته‌بندی حباب‌دار پلاستیکی، بسته‌بندی حباب‌دار وجود داشته باشد و می‌توانید با آن بسیار سرگرم شوید،

because you can make it go pop.

زیرا می‌توانید آن را به حالت پاپ درآورید. می‌توانید

You can spend hours and hours popping the bubble wrap.

ساعت‌ها و ساعت‌ها را صرف بیرون زدن حباب‌ها کنید.

So this is a brand of protective packaging.

بنابراین این یک برند بسته بندی محافظ است.

It is a type of protective packaging.

این یک نوع بسته بندی محافظ است.

So bubble wrap originally the brand name.

بنابراین بسته بندی حباب در اصل نام تجاری است.

However, nowadays people will also use this as a verb.

با این حال، امروزه مردم از این به عنوان فعل نیز استفاده می کنند.

You will bubble wrap something, you will cover it

شما چیزی را حباب بسته می کنید، آن را

in this particular product because it will

در این محصول خاص می پوشانید زیرا از

protect your fragile objects.

اشیاء شکننده شما محافظت می کند.

You might bubble wrap

a vase to protect it if you are sending it.

اگر گلدانی را می فرستید، ممکن است برای محافظت از آن، آن را با حباب بپیچید.

Maybe you are FedEx ing a vase to your friend

شاید شما دارید فدرال اکسپرس یک گلدان را برای دوستتان می‌فرستید،

so you will have to bubble wrap that particular thing.

بنابراین باید آن چیز خاص را حباب بپیچید.

I will bubble wrap it.

من آن را حباب بسته بندی می کنم.

I will bubble wrap it.

من آن را حباب بسته بندی می کنم.

I will put bubble wrap around it.

دورش روکش حباب میزنم

So it is interesting to note how many of these particular brand names

بنابراین جالب است بدانید که چه تعداد از این نام‌های تجاری خاص به

slowly over time become part of the English language,

تدریج و با گذشت زمان به بخشی از زبان انگلیسی تبدیل می‌شوند و

generally used as verbs

عموماً به عنوان افعالی استفاده می‌شوند که

covering all

همه

types of the same thing.

انواع یک چیز را پوشش می‌دهند.

And of course, if you are doing something,

و البته، اگر کاری انجام می دهید، می

you can also use as a verb as well.

توانید به عنوان فعل نیز استفاده کنید.

And that, as they say, is

و این، همانطور که می گویند، این است که

that it's almost time to say goodbye.

تقریباً زمان خداحافظی فرا رسیده است.

And I'm sure there are many others as well,

و من مطمئن هستم که بسیاری دیگر نیز وجود دارند،

many others out there in the world.

بسیاری دیگر در خارج از جهان.

Now names, brand names that have slowly over time

در حال حاضر نام ها، نام های تجاری که به تدریج در طول زمان

become common nouns or verbs as well.

تبدیل به اسم یا افعال رایج نیز شده اند.

Thank you very much for your company today.

از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

It's been nice having you here.

خوشحالم که اینجا هستید

I've enjoyed being here as I always do.

من مثل همیشه از بودن در اینجا لذت بردم.

I always like being here.

من همیشه اینجا بودن را دوست دارم.

To be honest, it's

صادقانه بگویم، از اینکه

so I'm happy to be with you

با شما هستم خوشحالم

and I will be back with you on Sunday.

و یکشنبه با شما بازخواهم گشت.

Next Sunday 2 p.m.

یکشنبه آینده ساعت 2 بعد از ظهر

UK Time is when I'm back with you twice a week.

زمان انگلستان زمانی است که هفته ای دو بار با شما برمی گردم.

You can have me here with you.

شما می توانید من را اینجا با خود داشته باشید.

Is that enough?

آیا این کافی است؟

Some people say, Mr.

برخی از مردم می گویند، آقای

Duncan, we hope you can do more than twice a week.

دانکن، ما امیدواریم که شما بتوانید بیش از دو بار در هفته این کار را انجام دهید.

We want you to do three times as well, four times a week,

ما از شما می خواهیم که سه بار، چهار بار در هفته،

or maybe five or even every day.

یا شاید پنج یا حتی هر روز این کار را انجام دهید.

I'm not sure about that.

مطمئن نیستم.

Anyway, I will see you on Sunday. Mr.

به هر حال یکشنبه میبینمت. آقای

Steve also will be here as well on Sunday, so don't panic.

استیو نیز یکشنبه اینجا خواهد بود، پس نترسید.

Don't worry, I will be here on Sunday.

نگران نباش من یکشنبه اینجا هستم.

Steve will be here on Sunday and we will do this all over again

استیو یکشنبه اینجا خواهد بود و ما این کار را دوباره انجام خواهیم داد

and we will be here for 2 hours on Sunday.

و یکشنبه به مدت 2 ساعت اینجا خواهیم بود.

So I hope you can join us then.

پس امیدوارم بتوانید در آن زمان به ما بپیوندید.

Thank you for your company.

ممنون از همراهی شما

See you soon.

به زودی میبینمت.

This is Mr.

این آقای

Duncan That's me, by the way, saying thank you for watching.

دانکن است، اتفاقاً من هستم که می‌گوید از تماشای شما متشکرم.

If you like this, then please give me a lovely

اگر این را دوست دارید، لطفاً یک لایک دوست‌داشتنی در زیر به من بدهید

like underneath

and maybe if I'm lucky, YouTube

و شاید اگر من خوش شانس باشم، YouTube

might let other people see this.

ممکن است به دیگران اجازه دهد این را ببینند.

That would be ever so nice.

که همیشه خیلی خوب خواهد بود.

And of course, until the next time we meet, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که ما ملاقات می کنیم، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد. شاد بمان

Stay happy. Stay safe.

. ایمن بمان.

Keep that smile upon your face as you walk amongst the human race.

هنگامی که در میان نسل بشر قدم می زنید، آن لبخند را بر لبان خود نگه دارید.

And I will see you on Sunday.

و یکشنبه میبینمت

And of course,

و البته

ta ta for now.

فعلا تا تا.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.