Using your 'common sense' - Sensible + Careless - English Addict eXtra / Tuesday 13th December 2022

Here we are again.

ما دوباره اینجا هستیم.

We are back together.

ما دوباره با هم هستیم.

And it is another winter's day here

و اینجا یک روز زمستانی دیگر

in the birthplace of the English language.

در زادگاه زبان انگلیسی است.

And you know where that is, don't you?

و میدونی کجاست، نه؟

Of course you do.

البته که انجامش میدی.

If this is English addict coming to live in direct

اگر این معتاد انگلیسی است که مستقیماً از انگلیس برای زندگی می آید

from England,

،

then I am

من به

giving you.

شما می دهم.

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

Me and you.

من و تو.

Together once more. Hi, everybody.

یک بار دیگر با هم سلام به همه.

This is Mr. Duncan in England. How are you today?

این آقای دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟

Are you okay? I hope so.

حالت خوبه؟ امیدوارم.

Are you feeling happy?

آیا احساس خوشبختی می کنید؟

Are you feeling super duper today?

آیا امروز احساس فوق العاده احمقانه ای دارید؟

I really hope you are.

من واقعا امیدوارم که شما.

My name is Duncan. I talk about English.

اسم من دانکن است. من در مورد انگلیسی صحبت می کنم.

I love English very much.

من انگلیسی را خیلی دوست دارم.

You might say that I am one of those up there.

شاید بگویید من یکی از آن بالا هستم.

I am an English addict.

من یک معتاد انگلیسی هستم.

And I have a feeling

و من یک احساس دارم

maybe, perhaps

شاید، شاید

you might be one of those as well.

شما هم یکی از آن ها باشید.

Here we are again.

ما دوباره اینجا هستیم.

Yes. We have made it all the way to the beginning of another week.

آره. ما آن را به ابتدای یک هفته دیگر رساندیم.

How has your week been so far?

هفته شما تا الان چطور بوده؟ آیا

Has it been a good week or has it been a load of rubbish so far?

هفته خوبی بوده یا تا به حال یک بار زباله بوده است؟

I don't know really.

من واقعا نمی دانم.

We had a lovely day yesterday, by the way.

اتفاقاً دیروز روز خوبی داشتیم.

We had some visitors come over and we went for a nice meal.

چند تا بازدید کننده اومدیم و رفتیم یه غذای خوب.

Very nice time.

زمان بسیار خوبی

Some lovely food.

مقداری غذای دوست داشتنی

And I tried something yesterday that I haven't eaten for a very long time.

و دیروز چیزی رو امتحان کردم که خیلی وقته نخوردم.

I had and I know this might upset people

من داشتم و می‌دانم که

if you are a vegetarian or a vegan,

اگر گیاه‌خوار یا گیاه‌خوار هستید، این ممکن است مردم را ناراحت کند،

turn away now because I'm going to say something that might upset you.

حالا دور شوید زیرا می‌خواهم چیزی بگویم که ممکن است شما را ناراحت کند.

Prepare to be triggered.

آماده شدن برای تحریک شدن

I had

من

pheasant yesterday.

دیروز قرقاول خوردم

It was rather nice.

نسبتا خوب بود

A very strange meat.

یه گوشت خیلی عجیب

It's it's rather like eating lamb.

این بیشتر شبیه خوردن گوشت بره است.

I don't know why, but pheasant meat is very strange.

نمیدونم چرا ولی گوشت قرقاول خیلی عجیبه.

It's a little bit like eating lamb, and I'm not sure why, but it was very nice.

کمی شبیه به خوردن گوشت بره است و نمی دانم چرا، اما خیلی خوب بود.

Much nicer than the first time I tried pheasant.

بسیار زیباتر از اولین باری که قرقاول را امتحان کردم.

We had that somewhere else in much Wenlock,

ما آن را در جای دیگری در ونلوک داشتیم،

and whilst eating it I noticed that there were lots of hard

و در حین خوردن آن متوجه شدم که مقدار زیادی

lumps inside the meat and I realised afterwards

توده سفت داخل گوشت وجود دارد و بعداً متوجه شدم

it was actually the buckshot.

که در واقع همان باک شات بود.

The the things that they used to shoot.

چیزهایی که قبلا شلیک می کردند.

The pheasants were still inside the meat. So.

قرقاول ها هنوز داخل گوشت بودند. بنابراین.

So whilst I was eating the meat I had to

بنابراین در حالی که داشتم گوشت را می خوردم مجبور شدم

spit the buckshot out of my mouth,

باک شات را از دهانم بیرون بیاورم،

which made a very interesting sensation to say the least.

که دست کم حس بسیار جالبی ایجاد کرد .

It's nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

If you haven't already noticed,

اگر قبلاً متوجه نشده اید،

he's not here today.

او امروز اینجا نیست.

We don't have Mr. Steve, unfortunately.

ما متاسفانه آقای استیو را نداریم. از

I'm very sorry about that.

این بابت خیلی متاسفم.

He did say he was going to be here today, but

او گفت که قرار است امروز اینجا باشد، اما

unfortunately,

متأسفانه،

because sometimes Steve

چون گاهی اوقات استیو

forgets things, he forgot that he was meeting up

چیزهایی را فراموش می‌کند، فراموش می‌کرد که

with some of his former work colleagues, people he used to work with.

با برخی از همکاران سابقش ملاقات می‌کرد، افرادی که قبلاً با آنها کار می‌کرد.

So they were going today to have a lovely meal.

بنابراین آنها امروز می رفتند تا یک غذای دوست داشتنی بخورند.

In fact, that's what they're doing right now.

در واقع، این همان کاری است که آنها در حال حاضر انجام می دهند.

Whilst I am here on my own presenting today's live streams.

در حالی که من به تنهایی در اینجا هستم و پخش زنده امروز را ارائه می کنم.

So I'm ever so sorry because of this man.

بنابراین من همیشه به خاطر این مرد بسیار متاسفم.

Naughty Mr. Steve.

شیطون آقای استیو.

Naughty, naughty, naughty, naughty, naughty.

شیطون، شیطون، شیطون، شیطون، شیطون.

There is no Mr.

آقای استیو وجود ندارد

Steve, but he has said he said he's free for the rest of the week,

، اما او گفته است که تا پایان هفته آزاد است،

so hopefully he will be with us on Thursday.

بنابراین امیدوارم پنجشنبه با ما باشد.

So there will be Mr.

بنابراین پنج شنبه آقای استیو خواهد بود

Steve on Thursday. But please don't let that put you off.

. اما لطفا اجازه ندهید که شما را ناامید کند.

Please don't go away.

لطفا دور نشو

Please stay with me.

لطفا با من بمان.

We have an interesting subject to talk about today,

امروز موضوع جالبی برای صحبت کردن داریم،

something that we all like to think we have,

چیزی که همه ما دوست داریم فکر کنیم داریم،

but quite a few people don't

اما تعداد کمی از مردم

have that particular thing today.

آن چیز خاص را امروز ندارند.

We are talking about common sense being sensible.

ما در مورد عقل سلیم صحبت می کنیم.

Maybe be doing things carefully.

شاید کارها را با دقت انجام می دهد.

You are doing things in a careful way.

شما کارها را با دقت انجام می دهید.

You are thinking, thinking about the thing you are about to do

شما در حال فکر کردن هستید، به کاری که می خواهید انجام دهید فکر می کنید

and you are using common sense.

و از عقل سلیم استفاده می کنید.

We are talking about that later on as well.

ما بعداً در مورد آن صحبت می کنیم.

Yes, we have made it to the start of another week.

بله، ما به شروع یک هفته دیگر رسیدیم.

It's been okay so far.

تا الان خوب بوده

Rather enjoyable, in fact.

در واقع لذت بخش است.

Yes, it's Tuesday.

بله، سه شنبه است.

You pick the PDP DVD, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep.

شما DVD PDP، بوق، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ را انتخاب می کنید.

Tuesday has arrived.

سه شنبه فرا رسید.

And yes, it is a super duper one.

و بله، آن یک فوق العاده احمقانه است.

I think

فکر می کنم

Tuesday the

سه شنبه

13th of December 2022.

13 دسامبر 2022. زمان

Not long to go.

زیادی باقی نمانده است.

The year is slowly coming to an end.

سال کم کم داره تموم میشه

We only have about three weeks left and then we will be into another year, a new year

فقط حدود سه هفته فرصت داریم و سپس وارد سالی دیگر خواهیم شد، یک سال جدید

and as I always wish every year,

و همانطور که همیشه آرزو می کنم هر سال،

as the old year passes and the new one approaches,

با گذشت سال قدیم و نزدیک شدن به سال جدید،

I always hope that the following year

همیشه امیدوارم که سال بعد

will be better than the previous one.

بهتر از سال باشد. قبلی.

This year I'm not going to lie.

امسال قرار نیست دروغ بگم

I'm not going to just say anything that's untrue.

من قرار نیست فقط چیزی بگویم که خلاف واقع باشد.

This year has been pretty awful.

امسال خیلی افتضاح بود

That's all I'm saying for now.

فعلا فقط همین را می گویم.

But we might have a look back over the year.

اما ممکن است نگاهی به گذشته داشته باشیم.

From your point of view or from my point of view a little bit later on.

از دیدگاه شما یا از دیدگاه من کمی بعد.

Oh, it is lovely outside, by the way.

اوه، اتفاقاً بیرون دوست داشتنی است.

Let's have a little look outside the window because it is very nice at the moment.

بیایید کمی به بیرون از پنجره نگاه کنیم زیرا در حال حاضر بسیار خوب است.

Outside.

خارج از.

Oh, look at that.

اوه، به آن نگاه کنید.

Now, we had some snow at the weekend,

در حال حاضر، ما در آخر هفته مقداری برف داشتیم،

but most of the snow has now gone.

اما بیشتر برف اکنون رفته است.

There is a little bit of snow left in certain places, but not much.

در برخی نقاط برف کمی باقی مانده است، اما نه چندان. با

However, apparently this Sunday it's going to snow

این حال ظاهرا این یکشنبه برف می بارد

and they have forecast heavy snow.

و برف سنگینی را پیش بینی کرده اند.

So during Sunday's live stream, we might actually have

بنابراین در طول پخش زنده یکشنبه، ممکن است

some heavy snow during the live stream.

در طول پخش زنده برف سنگینی داشته باشیم.

So I hope you will be able to join us for that

بنابراین امیدوارم که بتوانید برای آن روز

on Sunday, next Sunday.

یکشنبه، یکشنبه آینده به ما بپیوندید.

And of course, I am with you on Thursday as well.

و البته پنجشنبه هم با شما هستم.

We are doing some extra live streams

ما

during the month of December

در ماه دسامبر

as a nice way of ending the year.

به‌عنوان روشی خوب برای پایان دادن به سال، پخش‌های زنده اضافی را انجام می‌دهیم.

I hope you are having a good day today.

امیدوارم امروز روز خوبی را سپری کرده باشید.

So far.

تا حالا.

I had a little surprise the other day.

روز قبل یک سورپرایز کوچک داشتم.

Something lovely came into the garden.

یک چیز دوست داشتنی وارد باغ شد.

A bird, a particular type of bird

یک پرنده، نوع خاصی از پرنده

that I've never had in the garden before, ever.

که تا به حال هرگز در باغ نداشته ام.

We will be having a look at that in a few moments.

تا چند لحظه دیگر نگاهی به آن خواهیم داشت.

A bird that I was so surprised to see.

پرنده ای که از دیدنش خیلی تعجب کردم.

A bird that never, ever comes into our garden.

پرنده ای که هرگز و هرگز وارد باغ ما نمی شود.

But at the moment there is one just warm

اما در حال حاضر یکی فقط گرم است

and it appears to have created a little home

و به نظر می رسد خانه کوچکی

for itself in the back garden because there is lots of food there.

برای خود در باغچه پشتی ایجاد کرده است زیرا غذای زیادی در آنجا وجود دارد.

So I will tell you all about that a little bit later on as well.

بنابراین من همه چیز را کمی بعد به شما خواهم گفت .

Talking of the live stream, we also have the live chat.

صحبت از پخش زنده، ما همچنین چت زنده را داریم.

It wouldn't be the live stream without you here today.

بدون شما امروز در اینجا پخش زنده نخواهد بود. آیا

Can I say hello to the live chats? Who was first?

می توانم به چت های زنده سلام کنم؟ اول کی بود؟

Oh, very interesting.

اوه خیلی جالبه

The champion is back.

قهرمان برگشته

He is back in first place at the top of the pile.

او به جایگاه اول در بالای جدول بازگشته است.

Vitesse, you are first on today's live chat.

Vitesse، شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Congratulations to you.

تبریکات فراوان به شما.

It's nice to see you back.

خوشحالم که دوباره شما را می بینم.

Vitesse, back on the top where you belong.

ویتسه، به بالای جایی که به آن تعلق دارید برگردید.

In fact, anyone can be first. Anyone?

در واقع هر کسی می تواند اول باشد. هر کسی؟

I have no favourites, as you know.

من هیچ مورد علاقه ای ندارم، همانطور که می دانید.

We also have Mohsen, we have Beatrice, we have Francisca.

محسن هم داریم، بئاتریس داریم، فرانسیسکا داریم.

Hello to you as well. Paolo is here.

سلام به شما نیز. پائولو اینجاست.

We also have Claudia

ما همچنین کلودیا را

here is a question that I did not ask last week, but I'm going to ask it today.

در اینجا داریم، سؤالی که من هفته گذشته نپرسیدم، اما امروز می خواهم آن را بپرسم.

Can you guess what the question is?

می توانید حدس بزنید سوال چیست؟

Can you Do you know what the question is?

آیا می دانید سوال چیست؟

I think you do.

من فکر میکنم تو انجامش میدی.

What's cooking, Claudia?

چه آشپزی است، کلودیا؟

What have you got in the pot?

چه چیزی در گلدان دارید؟

What's cooking, Claudia?

چه آشپزی است، کلودیا؟

Is it something spicy and hot?

چیزی تند و تند است؟

Is it something salty or not?

چیز نمکی هست یا نه؟

Or Claudia,

یا کلودیا،

What is in the pot?

چه چیزی در گلدان است؟

Claudia What is in the pot today?

کلودیا امروز در گلدان چیست؟

Are you cooking something nice?

چیز خوبی میپزی؟

Is there something delicious bubbling in your pot?

آیا چیز خوشمزه ای در قابلمه شما حباب می کند؟

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

Today. I would love to find out.

امروز. خیلی دوست دارم بفهمم.

I'm always interested in these things.

من همیشه به این چیزها علاقه دارم.

As you know, I love food.

همانطور که می دانید من عاشق غذا هستم.

If there is one thing I love about this time of year,

اگر در این زمان از سال،

as we head towards Christmas, you know what I'm going to say?

در حالی که به سمت کریسمس می رویم، یک چیز را دوست دارم، می دانید چه می خواهم بگویم؟

Food.

غذا.

It's all about the food.

همه چیز به غذا مربوط می شود.

I was saying this yesterday to Mr.

من دیروز داشتم این را به آقای

Steve, Sister because that's one of the special guests we had yesterday

استیو می گفتم، خواهر، زیرا این یکی از مهمانان ویژه ای بود که دیروز

joining us for lunch.

برای ناهار به ما ملحق شد.

And I was saying to Steve's sister

و من به خواهر استیو می‌گفتم

that to be honest with you, Christmas presents

که صادقانه بگویم، هدایای کریسمس

mean less to me as I get older.

هر چه بزرگتر می‌شوم برایم کمتر ارزش دارد.

However, I still

با این حال، من هنوز

love to eat

عاشق غذا خوردن

during the Christmas period.

در طول دوره کریسمس هستم.

Anything, especially my Christmas dinner.

هر چیزی، به خصوص شام کریسمس من.

I always love my Christmas lunch on Christmas Day with Mr.

من همیشه عاشق ناهار کریسمس در روز کریسمس با آقای

Steve.

استیو هستم.

We normally have brussel sprouts, carrots, parsnips.

ما معمولاً کلم بروکسل، هویج، جعفری داریم.

You have to have parsnips.

باید ازگیل بخورید.

I'm sorry.

متاسفم.

You do some people don't like parsnips, including Mr.

شما برخی از مردم، از جمله آقای استیو سیستم، جعفری را دوست ندارند

Steve System, but I think you'll have to have parsnips.

، اما من فکر می‌کنم که شما باید جعفری بخورید.

And of course, traditionally people have Turkey.

و البته به طور سنتی مردم ترکیه را دارند.

However, we are having chicken.

با این حال، ما مرغ می خوریم.

We normally have chicken because to be honest with you, turkey is too big.

ما معمولاً مرغ داریم چون صادقانه بگویم که بوقلمون خیلی بزرگ است.

There's too much turkey.

بوقلمون خیلی زیاده

There's only two of us on Christmas Day, so it's too much really.

در روز کریسمس فقط دو نفر هستیم، بنابراین واقعاً خیلی زیاد است.

And we don't like to waste food.

و ما دوست نداریم غذا را هدر دهیم.

So instead we normally have chicken on Christmas Day

بنابراین ما معمولاً در روز کریسمس

instead of turkey.

به جای بوقلمون مرغ می خوریم.

I wonder what's

من تعجب می کنم که

Claudia is cooking?

کلودیا در حال پختن چیست؟

Oh, it would appear that Claudia

اوه، به نظر می رسد که کلودیا در

is actually doing some baking today.

واقع امروز مشغول پخت و پز است.

Very interesting.

بسیار جالب.

So you are baking a cake.

پس در حال پختن کیک هستید.

What type of cake Could you please explain?

چه نوع کیک ممکنه توضیح بدید

Give me more details, Because now I am really intrigued

جزئیات بیشتری به من بدهید، زیرا اکنون من واقعاً کنجکاو هستم که

to find out what is going on.

بفهمم چه خبر است.

Hello to A.R..

سلام به A.R.

Hello A.r, who is watching in Morocco.

سلام A.r که در مراکش تماشا می کند. فکر می کنم

I suppose I should say congratulations to you because you are going through

باید به شما تبریک بگویم چون

to the semi-finals of the World Cup.

به نیمه نهایی جام جهانی می روید.

Of course we're talking football, aren't we?

البته ما از فوتبال صحبت می کنیم، اینطور نیست؟

We are. We are.

ما هستیم. ما هستیم.

Oh, can I also say hello to

آه، من هم می توانم به او سلام کنم

him? He is.

؟ او هست.

You know who I'm talking about?

میدونی در مورد کی حرف میزنم؟

Luis Mendez

لوئیس مندز

is here today. Hello, Luis.

امروز اینجاست. سلام، لوئیس.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Nice to see you.

از دیدن شما خوشحالم.

Back on the live chat.

بازگشت به چت زنده.

Are you looking forward to Christmas?

آیا منتظر کریسمس هستید؟

Do you celebrate Christmas? I know not everyone does.

آیا کریسمس را جشن می گیرید؟ می دانم که همه این کار را نمی کنند. می

I know there are people who don't celebrate Christmas for various reasons.

دانم افرادی هستند که به دلایل مختلف کریسمس را جشن نمی گیرند.

Maybe your location, maybe your traditions

شاید مکان شما، شاید سنت های شما

don't include the Christmas festivities.

شامل جشن های کریسمس نباشد.

However, a lot of people these days do, and they do like

با این حال، بسیاری از مردم این روزها این کار را می کنند و دوست دارند

to celebrate the Christmas period.

دوره کریسمس را جشن بگیرند.

Now, to be honest, I like Christmas very much.

حالا راستش من کریسمس را خیلی دوست دارم.

It is a good chance for people to relax.

فرصت خوبی برای آرامش افراد است.

Maybe it is a good chance to get in touch or contact people.

شاید این فرصت خوبی برای تماس یا تماس با افراد باشد.

You haven't spoken to for a long time.

خیلی وقته باهاش ​​حرف نزدی

Is it not a good idea? I think so.

آیا ایده خوبی نیست؟ من هم اینچنین فکر میکنم.

It is something a lot of people do.

این کاری است که بسیاری از مردم انجام می دهند.

If maybe there is a person in your life to whom you haven't spoken

اگر ممکن است شخصی در زندگی شما وجود داشته باشد که

for a long time, perhaps this is a good opportunity to do it.

برای مدت طولانی با او صحبت نکرده اید، شاید این فرصت خوبی برای انجام آن باشد.

Maybe you can mend

شاید بتوانید

a relationship, or maybe you can fix

یک رابطه را اصلاح کنید، یا شاید بتوانید

the difference between you and another person.

تفاوت بین خود و شخص دیگری را برطرف کنید.

And this time of year is always a very good opportunity

و این زمان از سال همیشه فرصت بسیار خوبی

to make amends, to fix a problem.

برای جبران، برای رفع مشکل است.

Maybe a person you've stopped talking

شاید فردی که صحبت

to, maybe you've had an argument in the past.

با او را متوقف کرده اید، شاید در گذشته دعوا کرده اید.

I always think Christmas time is a good time to get in touch with people

من همیشه فکر می کنم زمان کریسمس زمان خوبی برای برقراری ارتباط با افرادی است

with whom you have not talked to for a long time.

که برای مدت طولانی با آنها صحبت نکرده اید.

What do you think of that? A good idea or not?

نظرت راجع به آن چیست؟ ایده خوبی است یا نه؟

Hello, Mila, Mila slovene sky.

سلام میلا میلا آسمان اسلوونی.

I hope I pronounce your name right.

امیدوارم اسمت رو درست تلفظ کنم

Christmas is my favourite holiday season.

کریسمس فصل تعطیلات مورد علاقه من است.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

What are the special things about Christmas?

چیزهای خاص در مورد کریسمس چیست؟

Of course, is it happens in winter, and winter

البته، آیا در زمستان اتفاق می‌افتد، و

can be quite a magical time of year if you have the cold weather, if you have snow.

اگر هوای سرد دارید، اگر برف دارید، زمستان می‌تواند زمان بسیار جادویی از سال باشد.

I always think that Christmas has a much deeper meaning.

من همیشه فکر می کنم که کریسمس معنای بسیار عمیق تری دارد .

If there is snow around, I think so.

اگر در اطراف برف باشد، فکر می کنم.

So I'm looking forward to that.

بنابراین من مشتاقانه منتظر آن هستم.

Hopefully there will be some snow as well.

امیدوارم کمی برف هم بیاد.

Hello, also to Palmero.

سلام، همچنین به پالمرو.

Oh, apparently

اوه، ظاهرا

Claudius says the cake is now ready.

کلودیوس می گوید کیک اکنون آماده است.

Now I will put the kind of loonie in the oven

حالا نوع لونی رو میذارم تو فر

and it is stuffed with eggplant

و با بادمجان

and mozzarella cheese.

و پنیر موزارلا پر میشه. من

I am jealous right now.

الان حسودیم

Can you see my face is going green as I stand here now, I'm becoming very envious

می‌بینی که وقتی اینجا ایستاده‌ام، صورتم سبز می‌شود، من بسیار حسادت می‌کنم

because that sounds absolutely delicious.

زیرا به نظر کاملاً خوشمزه است.

I love eggplant, I love melted cheese.

من عاشق بادمجان هستم، من عاشق پنیر آب شده هستم.

I love cannelloni as well.

من عاشق کانلونی هستم.

So that's a type of I suppose it's a type of pasta

بنابراین این یک نوع از من فکر می کنم یک نوع پاستا

as well. So very nice.

نیز هست. خیلی خوبه به

That sounds lovely.

نظر دوست داشتنی میاد.

I really just sound good.

واقعا صدام خوبه

I am officially 100% jealous now.

الان رسما 100% حسودیم.

Definitely.

قطعا.

Hello. Eat it. Hello.

سلام. بخورش. سلام.

Eat it.

بخورش.

My favourite festive season is Christmas.

فصل جشن مورد علاقه من کریسمس است.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

I think it's a good time of year.

فکر می کنم زمان خوبی از سال است.

I think a lot of people want to sample your cooking.

من فکر می کنم بسیاری از مردم می خواهند از آشپزی شما نمونه بگیرند.

I have a feeling, Claudia, that you might be a very good cook.

من احساس می کنم، کلودیا، ممکن است آشپز خیلی خوبی باشی.

And that is the reason why I often mention your oven or your pot.

و به همین دلیل است که من اغلب به فر یا قابلمه شما اشاره می کنم.

Because I am always interested to find out what you are doing.

زیرا من همیشه علاقه مندم که بدانم شما چه کار می کنید.

Beatriz As

Beatriz همانطور که

Beatriz says, I like

Beatriz می گوید، من

Christmas celebrations, although it's a bit sad at 12:00 when we cheer

جشن های کریسمس را دوست دارم، اگرچه ساعت 12:00 وقتی تشویق می کنیم کمی غم انگیز است

and we feel sad because my father and mother are not with us anymore.

و احساس ناراحتی می کنیم زیرا پدر و مادرم دیگر در کنار ما نیستند.

But it's lovely to know that my brother is with me.

اما دوست داشتنی است که بدانم برادرم با من است.

I always say that this time of year is a good time

من همیشه می گویم که این زمان از سال زمان خوبی است

to think of those who are no longer with you and also those

برای فکر کردن به کسانی که دیگر با شما نیستند و همچنین کسانی

who are still here with you,

که هنوز اینجا با شما هستند،

especially if it's someone that you've lost touch with.

به خصوص اگر کسی باشد که ارتباط خود را با شما قطع کرده اید.

So I always think at this time of year it is good to get in touch.

بنابراین من همیشه فکر می کنم در این زمان از سال خوب است که با هم تماس بگیریم. با

Contact someone, maybe a person you haven't spoken to for a long time,

کسی تماس بگیرید، شاید با فردی که مدت زیادی با او صحبت نکرده اید،

but you keep thinking I must contact that person one day.

اما مدام فکر می کنید که باید روزی با آن شخص تماس بگیرم.

I want to get back in touch with them.

من می خواهم دوباره با آنها ارتباط برقرار کنم.

Now is the opportunity to do it.

اکنون فرصت انجام آن است.

I always think Christmas is a good time to do it.

من همیشه فکر می کنم کریسمس زمان خوبی برای انجام آن است.

But yes, I agree with you, Beatriz.

اما بله، من با شما موافقم، Beatriz.

It is a strange time of year, especially if you spend your time

زمان عجیبی از سال است، به خصوص اگر وقت خود را صرف کرده باشید

or you did spend your time in the past with your relatives,

یا در گذشته وقت خود را با اقوام خود سپری کرده باشید،

which, to be honest with you, most of us have when you think about it.

که صادقانه بگویم، اکثر ما وقتی به آن فکر می کنیم، چنین چیزی را داریم.

So I think it is a good

بنابراین فکر می کنم فرصت خوبی است

opportunity.

.

It is a good opportunity to fix those differences that you've had with someone in the past.

این یک فرصت خوب برای رفع آن اختلافاتی است که در گذشته با کسی داشته اید.

I always think it's a good opportunity and we all do it, including me.

همیشه فکر می کنم فرصت خوبی است و همه ما از جمله من این کار را انجام می دهیم.

There are people in my life who I don't speak to anymore,

افرادی در زندگی من هستند که دیگر با آنها صحبت نمی کنم،

or maybe someone I've lost contact with, especially people from my past.

یا شاید کسی که ارتباطم را با آنها قطع کرده ام، به خصوص افرادی که از گذشته من هستند.

I've always wanted to contact them.

من همیشه دوست داشتم با آنها تماس بگیرم.

Of course, sometimes it is not possible to contact them because you've

البته گاهی اوقات امکان تماس با آنها وجود ندارد زیرا

you've lost their details, or maybe they've moved

اطلاعات آنها را گم کرده اید یا شاید آنها

or changed their phone number.

شماره تلفن خود را جابجا کرده یا تغییر داده باشند.

And I know what you're thinking.

و میدونم به چی فکر میکنی داری

You're thinking, Mr. Duncan.

فکر میکنی آقای دانکن

I would imagine a lot of people do that with you.

تصور می کنم افراد زیادی با شما این کار را می کنند.

They change their phone number, so.

آنها شماره تلفن خود را تغییر می دهند، بنابراین.

So you can't get in touch with them.

بنابراین نمی توانید با آنها ارتباط برقرار کنید.

I know what you're thinking out there in YouTube land.

من می دانم که در سرزمین یوتیوب به چه چیزی فکر می کنید.

How dare you?

چطور جرات میکنی؟

So we have a very busy live chat today.

بنابراین ما امروز یک چت زنده بسیار شلوغ داریم.

Thank you for joining me.

از این که من را همراهی میکنید متشکرم.

I had a lovely surprise in the garden.

من یک سورپرایز دوست داشتنی در باغ داشتم.

Would you like to see something really amazing?

آیا دوست دارید چیزی واقعا شگفت انگیز ببینید؟

Maybe not amazing to you,

شاید برای شما شگفت انگیز نباشد،

but to me it was quite amazing.

اما برای من بسیار شگفت انگیز بود.

I had a little visitor.

من یک بازدید کننده کوچک داشتم.

In fact, the bird in question is still in the garden.

در واقع پرنده مورد نظر هنوز در باغ است.

It has spent the past three days in the garden feeding

سه روز گذشته را در تغذیه باغ گذرانده است

and it looks very comfortable in the garden.

و در باغ بسیار راحت به نظر می رسد.

Would you like to have a look at it?

دوست دارید نگاهی به آن بیندازید؟

Here it is.

ایناهاش.

Here is the bird that I've never had before.

اینجا پرنده ای است که من تا به حال نداشتم.

But now it has appeared

اما حالا

after ten years of living here,

بعد از ده سال زندگی در اینجا ظاهر شده است،

I have never seen this particular bird before. But

من قبلاً این پرنده خاص را ندیده بودم. اما

it's here.

اینجاست.

Finally, it has arrived.

بالاخره رسید.

It has decided to come and say hello to me.

تصمیم گرفته که بیاید و به من سلام کند.

Oh, look at that. There it is.

اوه، به آن نگاه کنید. ایناهاش.

So that is a very unusual bird.

بنابراین این یک پرنده بسیار غیر معمول است.

It is black and white and it is called a pied wagtail.

سیاه و سفید است و به آن دم پایی می گویند.

And the reason why it's called a wagtail is because its tail

و دلیل نامیده شدن آن دم به این دلیل است که دم آن

will wag up and down.

بالا و پایین می چرخد.

You might be able to see it doing it.

ممکن است بتوانید آن را در حال انجام آن ببینید.

So this is a pied wagtail and it is an unusual bird

بنابراین این یک دم پره است و یک پرنده غیرعادی است

and the strange thing is

و چیز عجیب این است که

we never get them here where I live.

ما هرگز آنها را به اینجا جایی که من زندگی می کنم نمی رسانیم.

However, in much Wenlock there is a large field, a large recreation area,

با این حال، در بسیاری از Wenlock یک میدان بزرگ، یک منطقه تفریحی بزرگ،

a large field where during the summer months there are many, many wacky tales.

یک میدان بزرگ وجود دارد که در طول ماه‌های تابستان داستان‌های حواس‌انگیز بسیاری وجود دارد.

But we never get them here.

اما ما هرگز آنها را به اینجا نمی رسانیم.

Where I live.

جایی که من زندگی می کنم.

So imagine my surprise a couple of days ago when I saw one in the garden.

بنابراین تعجب من را چند روز پیش تصور کنید که یکی را در باغ دیدم.

Very lovely bird.

پرنده بسیار دوست داشتنی

It's slightly larger than a sparrow

کمی بزرگتر از گنجشک است

and as you can see, it tends to move around very quickly.

و همانطور که می بینید تمایل دارد خیلی سریع به اطراف حرکت کند.

It's not the easy bird or the easiest bird to actually film.

این پرنده آسان یا ساده ترین پرنده برای فیلمبرداری واقعی نیست.

It's not very easy to film.

فیلمبرداری خیلی آسان نیست.

You have to keep moving your camera around all the time because it never stays still.

شما باید همیشه دوربین خود را در اطراف حرکت دهید زیرا هرگز ثابت نمی ماند.

As you can see, it is a very active bird but is beautiful.

همانطور که می بینید این پرنده بسیار فعال است اما زیباست.

Isn't that lovely?

دوست داشتنی نیست؟

So I was quite surprised to see

بنابراین من از دیدن

this particular bird in the garden

این پرنده خاص در باغ بسیار شگفت زده شدم

because I've never had one before.

زیرا قبلاً چنین پرنده ای نداشته ام.

So imagine my excitement

بنابراین هیجان من را تصور کنید

and I think this particular bird

و فکر می کنم این پرنده خاص

has made itself very comfortable in the garden because there is a lot of food that I've put out

خودش را در باغ بسیار راحت کرده است زیرا غذاهای زیادی وجود دارد که

over the past few days, and that is one thing many birds need at this time of year.

در چند روز گذشته بیرون آورده ام و این چیزی است که بسیاری از پرندگان در این زمان از سال به آن نیاز دارند. .

They really do rely on human beings

آن‌ها واقعاً به انسان‌ها تکیه می‌کنند که

leaving out peanuts, seeds,

بادام زمینی، دانه‌ها،

suet and all sorts of other things as well.

سوت و انواع چیزهای دیگر را نیز کنار بگذارند.

So there it is, a little unexpected visitor to my garden,

پس اینجاست، یک بازدیدکننده کوچک غیرمنتظره از باغ من،

a little pied wagtail, if not lovely.

یک دم کوچک رنگارنگ، اگر دوست داشتنی نباشد.

What a cute

چه

little bird it is.

پرنده کوچولوی بامزه ای است

I hope you enjoyed that.

امیدوارم از آن لذت برده باشید.

They are really nice. Actually.

آنها واقعاً خوب هستند. در حقیقت.

They're very hard to film.

فیلمبرداری آنها بسیار سخت است.

I always think the Pied Wagtail is very similar to Mr.

من همیشه فکر می کنم Pied Wagtail بسیار شبیه به آقای

Steve.

استیو است.

It never stops moving around.

هرگز حرکت در اطراف را متوقف نمی کند.

It's very hard to film because it keeps moving.

فیلمبرداری بسیار سخت است زیرا به حرکت خود ادامه می دهد. میلر می گوید که

It never stays still for very long,

هرگز برای مدت طولانی ثابت نمی ماند

Miller says.

.

The Pied Wagtail is really cute.

Pied Wagtail واقعا زیباست.

Yes, they are lovely birds, very unusual birds.

بله، آنها پرندگان دوست داشتنی هستند، پرندگان بسیار غیر معمول.

And they have some very strange little habits.

و آنها عادات کوچک بسیار عجیبی دارند.

It's a pity that we don't get them here during the summer,

حیف است که آنها را در تابستان به اینجا نمی آوریم،

but if I go over the hill

اما اگر از تپه ای

that the back of my house and if I go into much Wenlock, they are everywhere,

که پشت خانه ام است بروم و اگر به ونلوک زیادی بروم، آنها همه جا هستند،

lots of them during the summer.

تعداد زیادی از آنها در طول تابستان.

But we never get them here on this side of Wenlock Edge.

اما ما هرگز آنها را در این سمت از Wenlock Edge نمی‌آوریم.

Unfortunately.

متاسفانه

Paul Mara

پل مارا

I think you are right, by the way, Palmira,

فکر می کنم حق با شماست، اتفاقا پالمیرا،

I don't think the pheasant that you ate the other day is the same one that you see in your garden.

فکر نمی کنم قرقاولی که روز قبل خوردید، همان قرقاولی باشد که در باغ خود می بینید.

No, I don't think so.

نه، من اینطور فکر نمی کنم.

I think it's a very different one at this time of year, during the month of December.

من فکر می کنم در این زمان از سال، در ماه دسامبر، بسیار متفاوت است.

It is legal.

قانونی است.

It is allowed.

این مجاز است.

You can do it, you can shoot pheasants.

شما می توانید آن را انجام دهید، می توانید به قرقاول ها شلیک کنید.

So during the month of December, there are certain days

بنابراین در ماه دسامبر، روزهای خاصی وجود دارد

when you can actually shoot pheasants.

که می‌توانید واقعاً به قرقاول شلیک کنید.

And that's one of the reasons why people have pheasant at Christmas time,

و این یکی از دلایلی است که مردم در زمان کریسمس قرقاول مصرف می کنند،

because it's one of the only times of the year that you can actually hunt

زیرا این یکی از تنها زمان های سال است که می توانید در واقع

or kill pheasants.

قرقاول را شکار یا بکشید.

Whenever I see the birds.

هر وقت پرنده ها را می بینم

Mr. Duncan, I always think of you. Thank you, Claudia.

آقای دانکن، من همیشه به شما فکر می کنم. متشکرم، کلودیا.

That's very kind of you to say.

این خیلی لطف شماست که می گویید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

I know I've mentioned this today already, but I'm going to mention it again.

می دانم که امروز قبلاً به این موضوع اشاره کرده ام، اما دوباره به آن اشاره خواهم کرد.

Yes, we are.

بله ما هستیم.

I think next Sunday

فکر می کنم یکشنبه آینده

it will be one week before that special day.

یک هفته قبل از آن روز خاص باشد.

I've already mentioned it.

قبلاً به آن اشاره کردم.

And I you know what I'm talking about.

و من می دانی که در مورد چه چیزی صحبت می کنم. داره

It's coming.

میاد

The holidays are coming.

تعطیلات در راه است.

Christmas is on the way. Mhm.

کریسمس در راه است. مهم

Christmas time is coming.

زمان کریسمس نزدیک است.

Are you ready.

اماده ای.

I know one person who is not ready and that person is Mr.

من یک نفر را می شناسم که آماده نیست و آن شخص آقای

Steve.

استیو است.

He said he's not ready for Christmas.

او گفت که برای کریسمس آماده نیست.

He hasn't brought any presents yet

او هنوز هیچ هدیه ای نیاورده است

which is a little bit

که

worrying for me actually.

در واقع برای من کمی نگران کننده است.

And I'm,

و من

I'm slightly worried, slightly worried

کمی نگرانم، کمی نگرانم

that Steve has not bought any presents at the moment.

که استیو در حال حاضر هیچ هدیه ای نخریده است.

And one of the other reasons why I'm worried is because there

و یکی از دلایل دیگری که باعث نگرانی من می شود این است که

there are lots of strikes, lots of industrial action taking place this month.

اعتصابات و اقدامات صنعتی زیادی در این ماه صورت می گیرد.

We have the postal workers, we have drivers,

ما کارکنان پست داریم، رانندگان داریم،

we have possibly nurses going on strike.

احتمالاً پرستارانی داریم که اعتصاب می کنند.

Lots of people are going on strike.

بسیاری از مردم در حال اعتصاب هستند.

They are taking industrial action.

اقدام صنعتی انجام می دهند.

They are protesting because they want a pay rise.

اعتراض دارند چون خواهان افزایش حقوق هستند.

And also who else?

و همچنین چه کسی دیگر؟

Train drivers, bus drivers, although I think

رانندگان قطار، رانندگان اتوبوس، اگرچه فکر می کنم

I think the bus drivers have actually reached an agreement.

رانندگان اتوبوس در واقع به توافق رسیده اند.

So I don't think they're going on strike.

بنابراین فکر نمی کنم آنها اعتصاب کنند.

But the train drivers definitely are going on strike.

اما رانندگان قطار قطعا اعتصاب می کنند.

So there is a lot of industrial action

بنابراین اقدامات صنعتی زیادی

taking place leading up to Christmas.

تا کریسمس در حال انجام است.

Lots of people protesting about their low wages.

بسیاری از مردم به دلیل دستمزد پایین خود اعتراض کردند.

They want a pay increase.

آنها خواهان افزایش حقوق هستند.

So that is also one thing that is worrying people as well.

بنابراین این نیز یکی از مواردی است که مردم را نیز نگران می کند.

Hello Edith

سلام Edith

Eade It says Pheasant Soup is a very delicious meal.

Eade می گوید سوپ قرقاول یک غذای بسیار خوشمزه است.

Sounds nice.

Yes, well I had pheasant with mashed potatoes and vegetables, Very nice.

بنظر خوب میاد.

بله قرقاول با پوره سیب زمینی و سبزیجات خوردم خیلی خوبه.

We went to a lovely place, not very far away from where I live, in fact.

ما به یک مکان دوست داشتنی رفتیم، در واقع نه چندان دور از محل زندگی من.

And yes, it was lovely.

و بله دوست داشتنی بود

We had a lovely time meeting up with Mr.

ما لحظات خوبی را با

Steve's sister and also his brother in law as well.

خواهر آقای استیو و همچنین برادر شوهرش ملاقات کردیم.

So all four of us went to a lovely place.

بنابراین هر چهار نفر به یک مکان دوست داشتنی رفتیم.

We had something to eat.

چیزی برای خوردن داشتیم.

We had a very long chat.

گپ خیلی طولانی داشتیم

I don't know why, but the last two times,

نمی دانم چرا، اما دو بار آخر،

twice recently, we've met each other.

دو بار اخیر، همدیگر را دیدیم.

We've all met up together and all we've been doing is talking non-stop.

ما همه با هم همدیگر را ملاقات کرده ایم و تنها کاری که انجام داده ایم این است که بی وقفه صحبت کنیم.

We seem to have so much to talk about.

به نظر می رسد که ما چیزهای زیادی برای صحبت کردن داریم.

We really do.

ما واقعاً انجام می دهیم.

Can I say hello to I want to say hello to Iraq.

می توانم سلام کنم می خواهم به عراق سلام کنم. آیا

Can I say hello? Hi Iraq.

می توانم سلام کنم؟ سلام عراق.

Shehab Ahmad is here.

شهاب احمد اینجاست.

Hello to you, Shehab, and I hope you're feeling good today.

سلام به شما شهاب و امیدوارم امروز حالتون خوب باشه.

Live from England, you can see behind me that is the view at the moment.

زنده از انگلستان، می توانید پشت سر من را ببینید که در حال حاضر این منظره است.

From the window you can see there is some snow.

از پنجره می توان دید که مقداری برف باریده است.

Can you see that?

میتونی اونو ببینی؟

And also there there is still some snow, not much. But

و همچنین هنوز مقداری برف وجود دارد، نه چندان. اما

on Sunday,

در روز یکشنبه،

if you join on Sunday, you might see snow falling.

اگر یکشنبه بپیوندید، ممکن است شاهد بارش برف باشید.

Heavy snow, apparently.

برف سنگین ظاهرا

So it looks as if we are going to get a lot of snow on Sunday.

بنابراین به نظر می رسد که در روز یکشنبه قرار است برف زیادی بباریم.

And I hope you will stick around to find out.

و امیدوارم برای پیدا کردن این موضوع بمانید.

We are looking at a certain subject today.

ما امروز به موضوع خاصی نگاه می کنیم.

We are looking at common sense words

ما در حال بررسی کلمات

and phrases connected to being sensible.

و عبارات عقل سلیم مرتبط با معقول بودن هستیم.

Maybe if you have to follow a certain procedure,

شاید اگر باید رویه خاصی را دنبال کنید،

maybe you have to follow certain safety rules.

شاید باید قوانین ایمنی خاصی را رعایت کنید.

Quite often it involves using

اغلب شامل استفاده از

common sense.

عقل سلیم است.

And for those missing Mr.

و برای کسانی که امروز آقای استیو را از دست داده اند

Steve today, don't worry, he has promised to be

، نگران نباشید، او قول داده است که

with us, hopefully

امیدوارم

on Thursday.

روز پنجشنبه با ما باشد.

So I will be back with you on Thursday.

بنابراین من پنجشنبه با شما خواهم بود.

Oh Mr.

اوه آقای

Dunk Good Thursday as well.

دانک پنج شنبه خوب هم همینطور.

And yes, next Sunday.

و بله، یکشنبه آینده.

Also, we are here with you.

همچنین، ما اینجا با شما هستیم.

Hopefully you will join us because I know next Sunday it is also

امیدوارم به ما بپیوندید زیرا می دانم یکشنبه آینده

the World Cup final.

فینال جام جهانی نیز هست.

Who will be playing?

چه کسی بازی خواهد کرد؟

Who will be in the final?

چه کسی در فینال خواهد بود؟ به

Who do you think will be in the final?

نظر شما چه کسی در فینال خواهد بود؟

A lot of people are saying that who is the favourite at the moment

بسیاری از مردم می گویند که در حال حاضر چه کسی مورد علاقه است

because most of the favourites have been knocked out.

زیرا اکثر افراد مورد علاقه حذف شده اند.

I know Morocco are playing in the semi-final, all but who else is playing?

من می دانم که مراکش در نیمه نهایی بازی می کند، همه به جز چه کسی دیگر بازی می کند؟

Who else?

کی دیگه؟

Anyone I know who isn't

کسی را می شناسم که

England?

انگلیس نیست؟

Oh, definitely not playing in the World Cup.

اوه، قطعا در جام جهانی بازی نمی کنم.

They will not be in the final, unfortunately.

متأسفانه در فینال حضور نخواهند داشت.

That's a pity.

حیف است.

I have to say.

من باید بگویم.

That is a shame.

این مایه شرمساری است.

It is a real, real shame.

این یک شرم واقعی است.

As I always say in any competition,

همانطور که همیشه می گویم در هر مسابقه ای،

may the best team win, whoever it happens to be.

هر کس که باشد، بهترین تیم برنده باشد.

So we are looking at a certain subject today.

بنابراین ما امروز به موضوع خاصی نگاه می کنیم.

I hope you will stick with me as we go through words

امیدوارم با مرور کلمات

and phrases connected to common sense.

و عبارات مرتبط با عقل سلیم همراه من باشید.

Common sense is something we like to think we all have.

عقل سلیم چیزی است که ما دوست داریم فکر کنیم همه داریم.

I bet you do.

من شرط می بندم انجامش میدی.

I bet you think that you have a lot of common sense.

شرط می بندم فکر می کنید که عقل سلیم زیادی دارید.

Common sense is the way of thinking

عقل سلیم روش

logically, quite often about the things you are going to do,

منطقی فکر کردن است، اغلب در مورد کارهایی که قرار است انجام دهید،

maybe things that require a certain amount of care

شاید چیزهایی که نیاز به دقت

or consideration or maybe safety.

یا توجه خاصی دارند یا شاید ایمنی.

We often

ما اغلب از

use the phrase common sense.

عبارت عقل سلیم استفاده می کنیم.

The phrase common sense relates to the process of logical

عبارت عقل سلیم به فرآیند

or sensible thought.

تفکر منطقی یا معقول مربوط می شود.

So I suppose in any situation you might say that there is a certain amount of common sense

بنابراین تصور می‌کنم در هر موقعیتی ممکن است بگویید که مقدار معینی عقل سلیم وجود دارد

that we have to have, or maybe we have to think in a certain way

که باید داشته باشیم، یا شاید

before we do a particular task, something we are going to do.

قبل از انجام یک کار خاص، کاری که قرار است انجام دهیم، باید به روشی خاص فکر کنیم.

Quite often you have to think about the safety issues.

اغلب اوقات باید به مسائل ایمنی فکر کنید.

Is it safe to do that particular thing?

آیا انجام آن کار خاص بی خطر است؟

Do I need to take care?

آیا باید مراقبت کنم؟

Do I need to have some extra precautions?

آیا باید اقدامات احتیاطی اضافی انجام دهم؟

Precaution.

احتیاط

I like that word, by the way.

اتفاقا من این کلمه را دوست دارم.

Precaution.

احتیاط

When we talk about the word precaution,

وقتی در مورد کلمه احتیاط صحبت می کنیم،

it means you are doing something in a certain way to ensure

به این معنی است که شما کاری را به روش خاصی انجام می دهید تا از

your safety precautions.

اقدامات احتیاطی خود اطمینان حاصل کنید.

You are wary of the dangers

شما مراقب خطرات هستید

and quite often you will have to take precautions during that time.

و اغلب در این مدت باید اقدامات احتیاطی را انجام دهید.

So the phrase

بنابراین عبارت

common sense relates to the process of logical

عقل سلیم به فرآیند

or sensible thought,

تفکر منطقی یا معقول مربوط می شود،

and that is way we often define it.

و ما اغلب آن را به این شکل تعریف می کنیم.

The obvious methods of doing something

روش های واضح انجام کاری

normally mean that common sense is being used.

معمولاً به این معنی است که از عقل سلیم استفاده می شود.

So the obvious method of doing

بنابراین روش واضح برای انجام

something quite often are the safest.

کاری اغلب ایمن ترین است.

Some thing that you are going to do normally involves

برخی از کارهایی که قرار است انجام دهید معمولاً شامل

following certain rules or procedures,

پیروی از قوانین یا رویه‌های خاصی است

and many of those procedures involve being safe.

و بسیاری از این روش‌ها شامل ایمن بودن هستند.

So obvious things,

چیزهای واضح،

clear things, things that are easy to remember.

چیزهای واضح، چیزهایی که به راحتی قابل یادآوری است.

If you are going to do something that is risky or dangerous,

اگر قرار است کاری انجام دهید که مخاطره آمیز یا خطرناک است،

there are often things you have to consider

اغلب مواردی وجود دارد که باید در نظر بگیرید که

the obvious methods of doing something

روش های واضح انجام کاری

normally mean that common sense is being used.

معمولاً به این معنی است که از عقل سلیم استفاده می شود.

But of course, as we will find out later, not everyone uses common sense.

اما البته، همانطور که بعداً خواهیم فهمید، همه از عقل سلیم استفاده نمی کنند.

Sometimes people forget or they just

گاهی اوقات افراد فراموش می کنند یا فقط

ignore the safety procedures

رویه های ایمنی را

to observe.

برای رعایت نادیده می گیرند.

The safest way of doing something

امن ترین راه برای انجام کاری به این

means that common sense will be practised.

معنی است که عقل سلیم تمرین خواهد شد.

So you are following certain rules.

بنابراین شما قوانین خاصی را دنبال می کنید.

So if you are doing something that may or may not be dangerous.

بنابراین اگر کاری انجام می دهید که ممکن است خطرناک باشد یا نباشد.

So even if the thing appears to be safe, maybe sometimes

بنابراین حتی اگر چیزی به نظر بی خطر باشد، شاید گاهی اوقات

you have to think about what you are doing and how you are going to do it.

باید به این فکر کنید که چه کاری انجام می دهید و چگونه می خواهید آن را انجام دهید.

Or of course you might be doing something dangerous like this.

یا البته ممکن است کار خطرناکی مانند این انجام دهید.

Maybe you are going to climb a tree

شاید قصد دارید از درختی بالا بروید

because you want to cut some of the branches off.

زیرا می خواهید تعدادی از شاخه ها را قطع کنید.

Many people do this and many people every year fall from trees.

بسیاری از مردم این کار را انجام می دهند و سالانه افراد زیادی از درختان سقوط می کنند.

I think it's one of the most common things that people do in that garden

من فکر می کنم این یکی از رایج ترین کارهایی است که مردم در آن باغ انجام می دهند،

when we are talking about accidents and mishaps.

زمانی که صحبت از تصادفات و حوادث ناگوار است.

Falling, I think is the most common.

افتادن، فکر می کنم رایج ترین است.

Falling from trees or maybe falling from a roof.

افتادن از درخت یا شاید افتادن از پشت بام.

If you are on top of the roof, you can fall from roof.

اگر بالای پشت بام هستید، ممکن است از پشت بام بیفتید.

Maybe you are not being safe, maybe you are not using common sense.

شاید شما در امان نیستید، شاید از عقل سلیم استفاده نمی کنید.

You are doing something risky or dangerous.

شما در حال انجام کاری خطرناک یا خطرناک هستید.

You might have an accident.

ممکنه تصادف کنی گمان میکنم

I suppose.

Also, people might fall from ladders as well.

.

همچنین، افراد ممکن است از نردبان نیز بیفتند.

So that's another thing where a person

بنابراین این چیز دیگری است که در آن فرد

might not observe the safety procedures.

ممکن است رویه های ایمنی را رعایت نکند.

They will not use their common sense and quite often they will end up having an accident.

آنها از عقل سلیم خود استفاده نمی کنند و اغلب در نهایت تصادف می کنند.

Unfortunately,

متأسفانه،

Claudia says, Mr.

کلودیا می‌گوید، آقای

Steve did something very risky the other day.

استیو روز گذشته کاری بسیار خطرناک انجام داد.

He did. He went off in the snow.

او انجام داد. او در برف رفت.

He was driving to one of his concerts that he was performing it

او در حال رانندگی به یکی از کنسرت هایش بود که داشت آن را اجرا می کرد

and and we had quite a lot of snow, to be honest.

و راستش را بخواهید برف زیادی داشتیم.

We did have a lot of snow that fell.

ما برف زیادی داشتیم که بارید.

And Mr.

Steve went out in the car and I was very worried about him.

و آقای

استیو داخل ماشین رفت و من خیلی نگران او بودم.

But he was safe. He was safe.

اما او در امان بود. او در امان بود.

Safe and sound, as they say.

به قول خودشان سالم و بی خطر.

Hello, Christina.

سلام کریستینا

Hello to you as well.

سلام به شما نیز.

Hello also to Huang Trong.

سلام به هوانگ ترونگ.

Hello, Mr.

سلام آقای

Duncan from Vietnam.

دانکن از ویتنام.

Hello to Vietnam.

سلام به ویتنام

It's nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

We are talking about commonsense.

ما در مورد عقل سلیم صحبت می کنیم.

To think before doing something risky will require

فکر کردن قبل از انجام کاری مخاطره آمیز مستلزم

common sense to be observed,

رعایت عقل سلیم است،

to think before doing something risky.

فکر کردن قبل از انجام کاری مخاطره آمیز.

As I just mentioned, Mr.

همانطور که قبلاً اشاره کردم، آقای

Steve, the other day, he was driving his car and there had been a lot of snow falling,

استیو، روز قبل، او در حال رانندگی با ماشین خود بود و برف زیادی باریده بود،

so the roads were covered with slippery cold snow

بنابراین جاده ها با برف سرد لغزنده پوشیده شده بود

and I thought that Steve was taking a risk.

و من فکر می کردم که استیو ریسک می کند.

I really did.

من واقعا انجام دادم.

So quite often you have to think before

بنابراین اغلب قبل از

doing something dangerous or risky.

انجام کاری خطرناک یا مخاطره آمیز باید فکر کنید.

It will often require common sense to be observed.

اغلب برای مشاهده نیاز به عقل سلیم دارد.

So quite often we use the word observe to mean

بنابراین اغلب ما از کلمه مشاهده به معنای

follow you follow a certain rule

پیروی از یک قانون خاص

or you follow a certain list of instructions.

یا پیروی از لیست خاصی از دستورالعمل ها استفاده می کنیم.

You observe those lists, you look at them, you read them,

شما آن لیست ها را مشاهده می کنید، به آنها نگاه می کنید، آنها را می خوانید،

you remember them, and then you follow them.

آنها را به خاطر می آورید و سپس آنها را دنبال می کنید.

You observe the rules.

شما قوانین را رعایت کنید

So to think before doing something risky, of course, not everyone does that.

بنابراین برای فکر کردن قبل از انجام کاری مخاطره آمیز، البته، همه این کار را نمی کنند.

Not everyone thinks before doing something risky.

همه قبل از انجام کاری مخاطره آمیز فکر نمی کنند.

Quite often people will do things and they will take no precautions

اغلب مردم کارهایی را انجام می دهند و هیچ اقدام احتیاطی نمی کنند

whatsoever.

.

Here's a good one.

اینجا یکی خوبه

An activity, as I mentioned earlier, an activity done

یک فعالیت، همانطور که قبلاً ذکر کردم، فعالیتی که در سطح بالایی انجام می شود

high up requires some level of safety and common sense.

نیاز به سطحی از ایمنی و عقل سلیم دارد.

Anything that means

هر چیزی که به این معنی است که

you are going up,

شما در حال بالا رفتن هستید،

maybe you are climbing a ladder or a tree, maybe you are going up onto the roof.

شاید از یک نردبان یا درخت بالا می‌روید، شاید دارید روی پشت بام بالا می‌روید.

Maybe you are cleaning the windows on the outside side

شاید شما در حال تمیز کردن پنجره های بیرونی هستید

and you have to climb a ladder.

و مجبور هستید از یک نردبان بالا بروید.

All of those things are dangerous.

همه آن چیزها خطرناک است.

They are dangerous activities, an activity done

آنها فعالیت های خطرناکی هستند، فعالیتی که در بالا انجام شود

high up requires some level of safety and common sense.

نیاز به سطحی از ایمنی و عقل سلیم دارد.

You have to think before you do it.

قبل از انجام آن باید فکر کنید.

Do I need to do that thing?

آیا باید آن کار را انجام دهم؟

Is it important?

آیا مهم است؟

Do I need to be careful?

آیا باید مراقب باشم؟

Do I have to take care

آیا باید از

a dangerous sport or activity?

ورزش یا فعالیت خطرناک مراقبت کنم؟

So maybe something that you want to do, maybe a certain pastime or a certain sport.

بنابراین شاید کاری که می خواهید انجام دهید، شاید یک سرگرمی خاص یا یک ورزش خاص.

Quite often in sport there are dangers.

اغلب اوقات در ورزش خطراتی وجود دارد.

There are parts of your body that might be damaged, injured,

قسمت هایی از بدن شما ممکن است آسیب ببیند، آسیب ببیند،

you might be seri ously injured doing these sports.

ممکن است در انجام این ورزش ها به شدت آسیب ببینید.

So there are moments where you have to take care.

بنابراین لحظاتی وجود دارد که باید مراقب آن باشید.

You have to use common sense.

شما باید از عقل سلیم استفاده کنید.

A dangerous sport or activity will require special clothing

یک ورزش یا فعالیت خطرناک نیاز به

or equipment to be used.

استفاده از لباس یا تجهیزات خاص دارد.

So I suppose a good example is your head.

بنابراین من فکر می کنم یک مثال خوب سر شما باشد.

Your brain does not like being banged around.

مغز شما دوست ندارد به اطراف کوبیده شود.

It does not like receiving impacts.

دریافت تاثیرات را دوست ندارد.

And a common problem

و یک مشکل رایج

if you enjoy your head or if you bang

اگر از سر خود لذت می برید یا

your head, or if you knock your head on something,

سر خود را می کوبید، یا اگر سر خود را به چیزی می کوبید،

you can suffer something called concussion, which is literally

ممکن است دچار چیزی به نام ضربه مغزی شوید، که به معنای واقعی کلمه

where your brain moves around your skull

جایی است که مغز شما در اطراف جمجمه شما حرکت می کند

and it can cause damage to the nerves.

و می تواند به اعصاب آسیب برساند. .

And it's not a good thing to have.

و داشتن آن چیز خوبی نیست.

Concussion is not a good thing to have.

ضربه مغزی چیز خوبی نیست.

That's one of the reasons why they they always say if you've enjoyed your head in some way,

این یکی از دلایلی است که همیشه می گویند اگر به نوعی از سرت لذت برده ای،

if you've taken a blow or

اگر ضربه ای خوردی یا

maybe something has hit you on the head

شاید چیزی به سرت خورده

and you feel a little unwell, you must never go to sleep.

و کمی احساس ناراحتی می کنی، هرگز نباید بخوابی. .

They always advise that and if you feel unwell after hitting your head,

آنها همیشه توصیه می کنند که و اگر پس از ضربه به سر خود احساس ناراحتی کردید،

you should always go to a hospital or seek some sort of medical attention.

همیشه باید به بیمارستان بروید یا به دنبال مراقبت های پزشکی باشید.

So there are

many sports, many activities that will require

بنابراین

ورزش های زیادی وجود دارد، فعالیت های زیادی که

special clothing or equipment to be used.

برای استفاده از آنها نیاز به لباس یا تجهیزات خاصی دارد.

I'm sure you can think of quite a few.

من مطمئن هستم که می توانید به چند مورد فکر کنید.

This is where we talk about the negative side of common sense.

اینجاست که در مورد جنبه منفی عقل سلیم صحبت می کنیم.

It is not good to expect a person to use common sense,

این خوب نیست که از یک فرد انتظار استفاده از عقل سلیم داشته باشیم،

so never assume that a person is going to be sensible.

بنابراین هرگز تصور نکنید که یک فرد قرار است عاقل باشد.

Never assume

هرگز تصور نکنید

that a person is going to follow common sense.

که یک فرد قرار است از عقل سلیم پیروی کند.

Quite often we do things without thinking.

اغلب ما بدون فکر کردن کارها را انجام می دهیم.

Sometimes we do things without

گاهی اوقات ما بدون

following any common sense.

پیروی از عقل سلیم کارها را انجام می دهیم.

Maybe we are going to do something risky.

شاید قرار باشد کار خطرناکی انجام دهیم.

Maybe we are going to do something that we haven't thought through.

شاید قرار باشد کاری انجام دهیم که به آن فکر نکرده ایم.

We haven't thought about the consequences of that action.

ما به عواقب آن اقدام فکر نکرده ایم.

So it is not good to expect a person to use common sense

بنابراین خوب نیست که از یک فرد انتظار داشته باشیم که از عقل سلیم استفاده کند

as they will often try to avoid observing it.

زیرا اغلب سعی می کند از رعایت آن اجتناب کند.

And it is true.

و حقیقت دارد.

I suppose, one of the worst offenders

من فکر می کنم یکی از بدترین متخلفان

of not following common sense.

عدم پیروی از عقل سلیم است.

I'm sure you know what I'm going to say.

مطمئنم میدونی چی میخوام بگم

Of course we are talking about young people.

البته ما در مورد جوانان صحبت می کنیم.

Quite often young people will do things, dangerous

اغلب جوانان کارهایی انجام می دهند،

things that are reckless things that might be risky.

کارهای خطرناکی که کارهای بی پروا و خطرناکی هستند.

Young people quite often will not think

جوانان اغلب

of the consequences and

به عواقب آن فکر نمی کنند و

that can lead

این می تواند منجر

to to all sorts of terrible things happening.

به انواع اتفاقات وحشتناک شود.

So it is not good to expect a person to use common sense

بنابراین خوب نیست که از یک فرد انتظار داشته باشیم که از عقل سلیم استفاده کند

as they will often try to avoid observing it.

زیرا اغلب سعی می کند از رعایت آن اجتناب کند.

And I think that's true.

و من فکر می کنم این درست است.

Even adults, many adults

حتی بزرگسالان، بسیاری از بزرگسالان

will try to find a way around doing something.

سعی می کنند راهی برای انجام کاری پیدا کنند.

Maybe there is something on your roof that you want to fix and you think,

شاید چیزی روی پشت بام شما باشد که بخواهید آن را درست کنید و فکر کنید

I will just go up onto the roof.

من فقط به پشت بام می روم.

I'm going to go on top of the roof and I'm going to fix that problem.

من می روم بالای پشت بام و می خواهم آن مشکل را برطرف کنم.

You might not even consider the danger of doing it.

حتی ممکن است خطر انجام آن را در نظر نگیرید.

You might not even consider the risks.

شما حتی ممکن است خطرات را در نظر نگیرید.

You just think I'm going to do that right now.

تو فقط فکر میکنی من همین الان اینکارو میکنم

It does happen.

این اتفاق می افتد.

And that's why accidents happen so often.

و به همین دلیل است که تصادفات اغلب اتفاق می افتد.

It is the reason why.

دلیل آن است.

So here are some examples of not following

بنابراین در اینجا چند نمونه از عدم پیروی از

common sense, not using common sense.

عقل سلیم، عدم استفاده از عقل سلیم آورده شده است.

So we have examples including climbing a tree

بنابراین نمونه هایی از جمله بالا رفتن از درخت

without a harness.

بدون مهار داریم.

So quite often people will go up into trees, they will climb trees

بنابراین اغلب مردم از درختان بالا می روند،

maybe for a sense of fun or adventure.

شاید برای یک حس سرگرمی یا ماجراجویی از درختان بالا می روند.

They want to have a little bit of danger

آنها می خواهند کمی خطر

or risk and they will climb a tree.

یا خطر داشته باشند و از درختی بالا بروند.

But of course, the problem with climbing trees is quite often

اما البته، مشکل بالا رفتن از درختان این است که اغلب

you might think that you can climb trees much better than you really can

ممکن است فکر کنید که می‌توانید خیلی بهتر از آنچه واقعاً می‌توانید از درخت بالا بروید

and you might end up falling and injuring yourself.

و ممکن است در نهایت سقوط کنید و خود را مجروح کنید.

And I did it once as a child.

و من یک بار در کودکی این کار را انجام دادم.

I was a teenager.

من یک نوجوان بودم.

I was a young lad and I was climbing a tree one day and I slipped.

من پسر جوانی بودم و یک روز از درختی بالا می رفتم که سرم خورد.

One of the branches snapped and I fell

یکی از شاخه ها شکست و من

all the way down to the ground and it was not much fun.

تمام راه را روی زمین افتادم و خیلی جالب نبود.

I will be honest with you.

من با شما صادق خواهم بود. راستش

I was lucky not to break anything, to be honest.

من خوش شانس بودم که چیزی را نشکنم.

So climbing a tree without a harness or

بنابراین بالا رفتن از درخت بدون مهار یا

and this is another one that people do sometimes I know in certain countries

و این یکی دیگر است که مردم گاهی اوقات انجام می دهند، من می دانم که در برخی کشورها

the rules are different,

قوانین متفاوت است،

but riding a motorcycle

اما سوار شدن بر موتور سیکلت

without a helmet, without any safety equipment

بدون کلاه ایمنی، بدون تجهیزات ایمنی

on your head, dangerous, risky.

روی سر، خطرناک، خطرناک است.

It is common sense to make sure that you protect

این یک عقل سلیم است که مطمئن شوید از

certain parts of your body, including your head.

قسمت های خاصی از بدن خود محافظت می کنید، از جمله سرتان.

Maybe your hands, and also your knees.

شاید دستان شما و همچنین زانوهای شما.

Because I used to ride a motorcycle many years ago.

چون سال ها پیش موتور سوار می شدم.

I used to ride a motorbike all over the place.

همه جا موتور سوار می شدم.

And I always had to observe certain safety

و من همیشه باید رویه های ایمنی خاصی را رعایت می کردم،

procedures, certain items of clothing, especially

برخی از لباس ها، به ویژه

helmet, a crash helmet.

کلاه ایمنی، کلاه ایمنی.

I would often were, to be honest, how those the live chat.

صادقانه بگویم، اغلب می‌توانستم بگویم که چت زنده چگونه است.

Don't worry, I haven't forgotten you. Don't worry.

نگران نباش فراموشت نکردم نگران نباشید.

I know you are still there.

من می دانم که شما هنوز آنجا هستید.

So common sense often involves

بنابراین عقل سلیم اغلب شامل

following certain safety procedures.

پیروی از رویه های ایمنی خاص است.

The most common accidents occur

رایج‌ترین تصادفات

when common sense was not practised,

زمانی رخ می‌دهد که عقل سلیم تمرین نمی‌شود،

when it was not followed, when people were thinking

زمانی که از آن پیروی نمی‌شود، زمانی که مردم فکر می‌کنند

It won't happen to me.

این اتفاق برای من نخواهد افتاد.

The only problem with thinking like that is quite often it will happen to you.

تنها مشکل با چنین فکر کردن این است که اغلب برای شما اتفاق می افتد.

We become reckless.

ما بی پروا می شویم.

We don't think of the consequences, especially when we're young.

ما به عواقب آن فکر نمی کنیم، به خصوص وقتی جوان هستیم.

It's true.

درسته.

Common sense often relates

عقل سلیم اغلب

to being sensible and taking care,

به عاقل بودن و مراقبت مربوط می شود،

or it can relate to general safety rules.

یا می تواند به قوانین ایمنی عمومی مربوط شود.

So with many things, especially in your work environment

بنابراین در مورد بسیاری از چیزها، به خصوص در محیط کار شما

and I'm sure you have come across this, I have in my life,

و من مطمئن هستم که شما با این مورد روبرو شده اید، من در زندگی ام دارم،

there might be certain places where you work

ممکن است مکان های خاصی وجود داشته باشد که در آن کار می کنید

or certain jobs that you do, where you have to be safe.

یا مشاغل خاصی که انجام می دهید، جایی که باید در آن ایمن باشید.

You have to follow common sense, maybe a dangerous job.

شما باید از عقل سلیم پیروی کنید، شاید یک کار خطرناک.

Maybe if you work on a building site.

شاید اگر در یک سایت ساختمانی کار می کنید.

There are many hazards, many dangers, many things that could

خطرات زیادی وجود دارد، خطرات بسیار، چیزهای زیادی وجود دارد که می تواند

or if you are careless, if you don't follow common sense,

یا اگر بی احتیاطی کنید، اگر عقل سلیم را رعایت نکنید،

you might find that you have an accident

ممکن است متوجه شوید که تصادف کرده اید

or even worse.

یا حتی بدتر. در

Here are some ways of following the rules

اینجا چند راه برای پیروی از قوانین

and also following common sense.

و همچنین پیروی از عقل سلیم آورده شده است.

For example, climbing a ladder.

مثلاً بالا رفتن از نردبان.

If you go up a ladder, you have to make sure that someone at the bottom is holding onto it.

اگر از یک نردبان بالا می روید، باید مطمئن شوید که یک نفر در پایین آن را نگه داشته است.

They are holding the ladder that is common sense.

نردبان عقل سلیم را در دست دارند.

Maybe if you are cooking something, Claudia,

شاید اگر در حال پختن چیزی هستید، کلودیا،

I'm talking to you.

من با شما صحبت می کنم.

Maybe you are cooking something in the kitchen.

شاید در حال پختن چیزی در آشپزخانه هستید.

Maybe you have something cooking in the oven or on the stove.

شاید چیزی در فر یا روی اجاق گاز می پزید.

You have to make sure that you pay attention.

شما باید مطمئن شوید که توجه دارید.

Don't forget about it.

در مورد آن فراموش نکنید.

It is common sense,

عقل سلیم،

simple logic, common sense.

منطق ساده، عقل سلیم است.

If you are about to do something dangerous or risky, you have to make sure that you have

اگر قرار است کاری خطرناک یا خطرناک انجام دهید، باید مطمئن شوید که

the right equipment.

تجهیزات مناسب را در اختیار دارید.

You also have to make sure that you check the equipment.

همچنین باید مطمئن شوید که تجهیزات را بررسی کرده اید.

One of the most common safety checks,

یکی از رایج ترین بررسی های ایمنی،

of course, is before a plane takes off.

البته قبل از بلند شدن هواپیما است.

Quite often the pilot and the co-pilot will have to sit

غالباً خلبان و کمک خلبان باید

for a period of time and they will go through lots of checks.

برای مدتی بنشینند و بررسی های زیادی را انجام می دهند.

They will go through a procedure where they check everything

آنها یک روش را طی می کنند که در آن همه چیز را بررسی می کنند

to make sure that the plane is functioning properly before it takes off.

تا مطمئن شوند که هواپیما قبل از بلند شدن به درستی کار می کند.

So common sense can also relate

بنابراین عقل سلیم می تواند

to safety procedures

به رویه های ایمنی

as well.

نیز مربوط باشد.

Not following common sense might be described

پیروی نکردن از عقل سلیم ممکن است

as reckless,

به عنوان بی پروا،

foolish, stupid,

احمق، احمق،

unsafe,

ناامن،

treacherous,

خیانتکار،

dangerous, foolhardy.

خطرناک، احمق توصیف شود.

I like that last one.

من اون آخری رو دوست دارم

Now, maybe you've never heard of that one. Foolhardy.

حالا، شاید شما هرگز در مورد آن چیزی نشنیده باشید. سرسخت.

A person who is foolhardy

فردی که احمق است

is a person who does things without thinking them through.

کسی است که کارها را بدون فکر کردن انجام می دهد.

Or maybe they don't take precautions.

یا شاید آنها اقدامات احتیاطی را انجام نمی دهند.

Maybe they don't use common sense.

شاید از عقل سلیم استفاده نمی کنند.

I you might say that Mr.

ممکن است بگویید آقای

Steve, the other day when he went out in the car

استیو، یک روز دیگر که بعد از باریدن برف با ماشین بیرون رفت

after the snow had fallen,

،

you might say that Mr.

ممکن است بگویید که آقای

Steve was foolhardy.

استیو احمق بود.

He was doing something that might be seen as dangerous.

او داشت کاری می کرد که ممکن بود خطرناک دیده شود.

Something risky can be described as foolhardy.

چیزی که مخاطره آمیز است را می توان حماقت توصیف کرد.

I like that one.

من آن را دوست دارم.

It's an interesting word.

کلمه جالبی است

So if that's a new word,

بنابراین اگر این کلمه جدیدی است،

if you've never seen that word before, please let me know.

اگر قبلاً آن کلمه را ندیده اید ، لطفاً به من اطلاع دهید.

Common sense

عقل سلیم را

can be described as reasonable,

می توان معقول،

rational, coherent,

منطقی، منسجم،

logical,

منطقی،

sound, practical,

صحیح، عملی،

sensible.

معقول توصیف کرد.

So all of these words describe common sense.

بنابراین همه این کلمات عقل سلیم را توصیف می کنند.

You are doing something that you have thought about.

شما کاری را انجام می دهید که به آن فکر کرده اید.

You have given it a lot of thought.

خیلی فکر کردی

You have prepared yourself for doing it.

شما خود را برای انجام آن آماده کرده اید.

You have decided to do something

شما تصمیم گرفته اید کار

risky or dangerous, but

خطرناک یا خطرناکی انجام دهید، اما

also you have done things that will make sure that if something goes wrong,

همچنین کارهایی انجام داده اید که باعث می شود اگر مشکلی پیش بیاید،

you are not injured or killed.

زخمی یا کشته نشوید.

It's always good to use common sense, even though sometimes we don't.

استفاده از عقل سلیم همیشه خوب است، حتی اگر گاهی اوقات این کار را نکنیم.

Here we go.

When in doubt, if you are not sure if you are uncertain,

در اینجا ما می رویم.

وقتی شک دارید، اگر مطمئن نیستید که مطمئن نیستید،

when in doubt, use common sense

وقتی شک دارید، از عقل سلیم استفاده کنید

and don't take risks.

و ریسک نکنید.

I know it's very easy to say, Mr. Duncan.

من می دانم که گفتن آن بسیار آسان است، آقای دانکن.

It's easy to say that, but in real life we all like to take risks.

گفتن این موضوع آسان است، اما در زندگی واقعی همه ما دوست داریم ریسک کنیم.

Sometimes,

گاهی اوقات،

as many people say, there is a great proverb

همانطور که بسیاری از مردم می گویند، یک ضرب المثل بزرگ وجود دارد

It is better to be safe than sorry quite often.

که بهتر است همیشه متأسف باشید.

It is better to be safe and follow

بهتر است در امان باشید و از

common sense than to be reckless

عقل سلیم پیروی کنید تا اینکه بی پروا باشید

and get into trouble.

و دچار مشکل شوید.

It is better to be safe than sorry,

ایمن بودن بهتر از متاسف بودن است،

and I think that is a good way of ending today's live stream.

و من فکر می کنم این راه خوبی برای پایان دادن به پخش زنده امروز است .

Whatever you are doing, especially if it's something dangerous

هر کاری که انجام می دهید، به خصوص اگر چیزی خطرناک

or risky, maybe, maybe it's something connected to climbing high up.

یا مخاطره آمیز باشد، شاید، شاید چیزی مرتبط با بالا رفتن از ارتفاع باشد.

Or perhaps you are doing something with electricity.

یا شاید با برق کاری انجام می دهید.

That's another one.

اون یکی دیگه

Many people every year, they are injured and sometimes killed

بسیاری از مردم هر ساله

because of electricity, because they've been taking risks.

به دلیل خطرات ناشی از برق زخمی می شوند و گاهی اوقات کشته می شوند.

They haven't been careful.

آنها دقت نکرده اند

It is better to be safe than sorry

بهتر است

common sense thinking

before you do something and

قبل از انجام کاری که

was today's subject.

موضوع امروز بود، در امان باشید تا متاسف باشید.

I hope you enjoyed it.

امیدوارم ازش لذت برده باشی.

Looking at doing things

نگاه کردن به انجام کارهایی

that might be dangerous or risky.

که ممکن است خطرناک یا مخاطره آمیز باشد.

And I suppose in our day to day lives there are situations or moments

و من فکر می کنم در زندگی روزمره ما موقعیت ها یا لحظاتی وجود دارد

where you will do something without taking care.

که شما بدون مراقبت کاری انجام خواهید داد.

Maybe if it's something you have to do in a hurry, or maybe if it

شاید اگر کاری است که باید با عجله انجام دهید، یا شاید

if it is something unexpected, maybe you have to make a repair

اگر چیزی غیرمنتظره باشد، شاید مجبور باشید

to something very quickly and you don't have time to think.

خیلی سریع چیزی را تعمیر کنید و وقت فکر کردن ندارید.

Sometimes you don't

گاهی اوقات شما از

use common sense.

عقل سلیم استفاده نمی کنید.

I think it is true that quite often in life we do take risks.

من فکر می کنم این درست است که اغلب در زندگی ما ریسک می کنیم.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Beatrice says.

بئاتریس می گوید.

Driving whilst using your mobile phone,

رانندگی در حین استفاده از تلفن همراه،

that is something many people do.

کاری است که بسیاری از مردم انجام می دهند.

I sometimes when I'm driving around with Mr.

من گاهی اوقات وقتی با آقای استیو در حال رانندگی هستم

Steve, if Mr.

Steve is driving the car and I'm looking out of the window,

، اگر آقای

استیو ماشین را می‌راند و من از پنجره به بیرون نگاه می‌کنم،

I see many people on the motorway travelling at high speed

افراد زیادی را در بزرگراه می‌بینم که با سرعت زیاد در حال حرکت هستند

and they're talking on their phone so they have one hand on the steering wheel

و با تلفن خود صحبت می‌کنند. بنابراین آنها یک دستشان روی فرمان است

and the other hand they're holding their phone and they're driving

و با دست دیگر تلفنشان را گرفته اند و

sometimes at 60 or maybe 70 miles an hour

گاهی با سرعت 60 یا شاید 70 مایل در ساعت رانندگی می کنند

and they're talking on the phone like this.

و اینطور با تلفن صحبت می کنند.

No problem.

مشکلی نیست

Everything's all right.

همه چیز مرتبه.

I'll be fine.

خوب می شوم.

No, you won't,

نه، شما نمی توانید،

especially if the police catch you.

به خصوص اگر پلیس شما را دستگیر کند.

Thank you very much for your company today.

از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

It's very nice to see you All here again, joining me live.

خیلی خوشحالم که دوباره همه شما را اینجا می بینم که به صورت زنده به من می پیوندید.

You can watch this again, by the way, later on.

اتفاقاً بعداً می توانید این را دوباره تماشا کنید.

You can watch this all over again with captions as well.

شما می توانید این را دوباره با زیرنویس تماشا کنید.

I will see you on Thursday.

پنجشنبه میبینمت

That is when I'm back with you on Thursday from 2 p.m.

آن وقت است که من پنجشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر با شما هستم. به

UK time. And yes,

وقت انگلستان و بله،

Mr. Steve will be here on Thursday.

آقای استیو پنجشنبه اینجا خواهد بود.

Definitely.

قطعا. به

I've told him, I've said Mr.

او گفته ام، گفتم آقای

Steve, you have to be here on Thursday.

استیو، شما باید پنجشنبه اینجا باشید.

You must be here because everyone is missing you.

تو باید اینجا باشی چون همه دلتنگ تو هستند.

So Steve will be back with us on Thursday as well,

بنابراین استیو روز پنجشنبه نیز با ما بازخواهد گشت

and I will see you then as well as well.

و من شما را نیز می بینم.

Take care of yourself.

مراقب خودت باش. از

Enjoy the rest of your Tuesday.

بقیه روز سه شنبه خود لذت ببرید.

I hope you've had a good time today and we will get together

امیدوارم امروز به شما خوش گذشته باشد و روز پنجشنبه دور هم جمع شویم

and enjoy the English language once more on Thursday.

و از زبان انگلیسی لذت ببریم.

This is Mr. Duncan saying thanks for watching.

این آقای دانکن است که می گوید از تماشای شما تشکر می کنم.

Don't forget to give me a like as well a lovely like

فراموش نکنید که به من یک لایک بدهید، همچنین یک لایک دوست داشتنی

can go a long way it really can

می تواند بسیار کمک کند، واقعاً می تواند

see you on

شما را در روز

Thursday and of course until the next time we meet you know what's coming next.

پنجشنبه ببیند و البته تا دفعه بعد که شما را ملاقات می کنیم بدانید که چه چیزی در راه است.

Yes you do Take care of yourself.

بله تو مواظب خودت باش شاد بمان

Stay happy.

.

Keep that smile upon your face.

این لبخند را بر لبان خود نگه دارید

And of course...

و البته...

ta ta for now.

تا تا فعلا.