It’s time to learn English in the sunshine. It’s a beautiful day!

I can already hear lots of people saying Mr.

من می‌شنوم که خیلی‌ها می‌گویند آقای

Duncan is no sound. Well, there is sound.

دانکن صدایی ندارد. خب صدا هست

Now you should be able to hear.

حالا باید بتوانید بشنوید.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr. Duncan.

این آقای دانکن است.

And of course, we can't have a live stream without Mr.

و البته بدون آقای استیو نمی توانیم پخش زنده داشته باشیم

Steve. Here he is.

. او اینجا است.

Are you okay?

Hello? Yes, we were on. Yes, Hello, Mr. Duncan?

حالت خوبه؟

سلام؟ بله، ما بودیم. بله، سلام آقای دانکن؟

Yes. The funny thing is.

آره. چیز خنده دار این است.

The funny thing is that we.

چیز خنده دار این است که ما.

We were separate, so I came up here first

ما جدا بودیم، بنابراین من اول آمدم اینجا

to arrange all the equipment, and then Mr.

تا همه وسایل را مرتب کنم و بعد آقای

Steve followed behind me.

استیو پشت سرم آمد.

It is an absolutely beautiful day.

روز کاملاً زیبایی است.

Even though now the sun has gone in.

با وجود اینکه اکنون خورشید غروب کرده است.

Can you believe it?

It's typical. That's good.

این معمولی است. خوبه.

That's good.

خوبه.

Because I've only got one

زیرا من فقط یک

protection factor against the sun on my arms.

عامل محافظتی در برابر آفتاب روی بازوهایم دارم.

And obviously I don't want to age.

و واضح است که من نمی خواهم پیر شوم.

So you stink, by the way.

پس اتفاقاً بوی بدی می دهی.

Stink of what?

بوی چی؟

Stink of whatever chemicals you've got on my hands.

هر چه مواد شیمیایی داری در دستان من بوی بدی بده.

Steve's put to 30.

استیو به 30 رسیده است.

Steve has put chemicals

استیو

all over his body now, and it stinks only on my hands.

در حال حاضر مواد شیمیایی به بدنش زده است و فقط روی دستان من بوی بد می دهد. آیا می

You do realise that will now attract

دانید که اکنون

all the disgusting flies?

همه مگس های نفرت انگیز را جذب می کند؟

Yes, but I will remain ageless, Mr.

بله، اما من بی سن خواهم ماند، آقای

Duncan, which is my anger.

دانکن، که عصبانیت من است.

Anyway, I suppose we should check.

به هر حال فکر می کنم باید بررسی کنیم.

I suppose that we're actually broadcasting.

من فکر می کنم که ما در واقع داریم پخش می کنیم.

Can anyone Here is if you can hear is.

آیا هر کسی در اینجا اگر می توانید بشنوید است.

Please let us know on the live chat.

لطفا در چت زنده به ما اطلاع دهید.

If not, then we are in a lot of trouble.

اگر نه، پس ما در مشکلات زیادی هستیم.

I'm assuming people can hear us.

من فرض می کنم مردم می توانند صدای ما را بشنوند.

So can you hear us first of all?

پس اول از همه صدای ما را می شنوید؟

We are not in the studio.

ما در استودیو نیستیم.

We are actually out and about at the moment.

ما در واقع در حال حاضر خارج از خانه هستیم.

And my equipment, I am just making sure.

و تجهیزات من، من فقط مطمئن هستم.

I'm just checking his equipment.

من فقط تجهیزاتش را چک می کنم.

Yes. I'm just making sure you can hear us.

آره. من فقط مطمئن می شوم که می توانید صدای ما را بشنوید.

You can come over a bit more, Steve,

شما می توانید کمی بیشتر بیایید، استیو،

Make his own design.

طراحی خود را بسازید.

Don't be shy is here.

خجالت نکش اینجاست

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

So now we have established that you can.

بنابراین اکنون ما ثابت کرده ایم که شما می توانید.

Here is where I will explain.

اینجا جایی است که توضیح خواهم داد.

Oh, my God. That's just terrible.

اوه خدای من. این فقط وحشتناک است.

What if you did nothing?

اگه هیچ کاری نکردی چی؟

It system and hand

این سیستم و دست

just because the pollen from the rain

فقط به این دلیل که گرده های حاصل از باران

it is not it's your stinky.

آن را بدبوی شما نیست.

It's the same stuff I put on.

همون چیزیه که من گذاشتم

I've got my face just on my hand.

صورتم فقط روی دستم است.

It's really going straight.

واقعا داره مستقیم پیش میره

I think that's just because it's the pollen.

من فکر می کنم این فقط به دلیل گرده است.

That's the reaction I normally get from Mr.

این واکنشی است که من معمولاً از آقای

Duncan in the morning.

دانکن در صبح دریافت می کنم.

Turtle's rejection. You're obsessed.

طرد لاک پشت. شما وسواس دارید.

You're obsessed with these things.

شما به این چیزها وسواس دارید.

You shouldn't be so obsessed.

نباید اینقدر وسواس باشی

I'm not obsessed.

من وسواس ندارم.

I just rubbed some on my hands.

فقط مقداری به دستانم مالیدم.

This disgust me. Be strong.

این من را بیزار می کند قوی باش.

It is that.

همین است.

It's the same stuff I was have on Mr. Duncan.

این همان چیزهایی است که من در مورد آقای دانکن داشتم.

When we go for a walk

وقتی با دستانم به پیاده روی می رویم

with my hands to a little man walking away from you.

پیش مرد کوچکی که از تو دور می شود.

Anyway, we are in the control.

به هر حال ما در کنترل هستیم.

Just what position?

فقط چه موقعیتی؟

Okay, Steve, just don't worry.

باشه، استیو، فقط نگران نباش.

Let me just explain what we're doing.

بگذارید فقط توضیح دهم که داریم چه کار می کنیم.

I'm already regretting bringing Steve here.

من قبلاً از آوردن استیو به اینجا پشیمان هستم.

So first of all,

پس اولاً

I haven't seen anyone say that they can hear us.

من ندیدم کسی بگوید که صدای ما را می شنود.

Yes, I have. Okay, good.

بله دارم. باشه خوبه

So. Oh, Oh, good.

بنابراین. اوه، اوه، خوب.

It's just another confirmation,

این فقط یک تایید دیگر است،

but it would be nice, though.

اما خوب است.

Just double check that you can see and hear us.

فقط دوبار بررسی کنید که می توانید ما را ببینید و بشنوید.

And it's because you're my hand.

و به این دلیل است که تو دست منی

It's just disgusting. I keep my hands down.

فقط منزجر کننده است. دستامو پایین نگه میدارم

What is.

چیست.

What is that stuff you've put on factor 31.

آن چیزهایی که روی فاکتور 31 گذاشته اید

What make is it.

چیست.

I don't know which make it is whatever it is, don't

نمی دونم هر چی هست ساختش چیه، دیگه

get it again because it's disgusting.

نگیر چون زشته.

It's the same stuff I've had for years. Oh, it stinks.

این همان چیزهایی است که سالها داشتم. اوه، بو می دهد.

Although apparently my sister told me that it

اگرچه ظاهراً خواهرم به من گفته است که

it doesn't keep so you're supposed to change sun

نگه نمی‌دارد، بنابراین باید

protection cream every year because it doesn't,

هر سال کرم ضد آفتاب را عوض کنید زیرا اینطور نیست، اما

it doesn't maintain its strength.

استحکام خود را حفظ نمی‌کند.

Okay. You mean it goes right?

باشه. یعنی درست میشه؟

So you have to use it in a certain amount of time.

بنابراین باید در مدت زمان مشخصی از آن استفاده کنید.

If it goes off, you've got to sell by date.

اگر خاموش شد، باید بر اساس تاریخ بفروشید.

I'm putting my glasses on because it's so bright, Mr.

من دارم عینکم را می زنم چون خیلی روشن است آقای

Duncan, and I don't want to squint, causing wrinkles.

دانکن و نمی خواهم چشمک بزنم و باعث چین و چروک شود.

Okay, Steve, there's no there's no sunlight.

باشه، استیو، نور خورشید نیست.

I know, but it's bright.

می دانم، اما روشن است.

Yes. Okay.

آره. باشه.

Suddenly

ناگهان

the sun was out this morning, and now we've come out.

خورشید امروز صبح بیرون آمد و اکنون ما بیرون آمده ایم.

You can see what's happened.

می توانید ببینید چه اتفاقی افتاده است.

The sun's gone in. It's all cloudy. Typical.

خورشید غروب کرد. همه جا ابری است. معمول.

Because what we're waiting for is,

زیرا آنچه ما منتظر آن هستیم این است که

is walkers to come by

واکرها بیایند

so we can abuse them live online.

تا بتوانیم به صورت آنلاین از آنها سوء استفاده کنیم.

Go ahead.

برو جلو.

That's good.

خوبه.

That's what we want to do.

Anybody that comes walking up

این کاری است که ما می خواهیم انجام دهیم.

هر کس که

here, I'm going to swear at the Mr. Duncan.

اینجا بیاید، من به آقای دانکن فحش خواهم داد.

Okay.

And so to generate a bit of excitement

باشه.

و بنابراین برای ایجاد کمی هیجان

and that people will probably fight firefighters

و اینکه مردم احتمالاً با آتش نشانان مبارزه می کنند

and then that will increase your viewership.

و سپس بینندگان شما را افزایش می دهد.

It won't, though,

با این حال، این کار را نخواهد کرد،

because my view is don't like that sort of thing.

زیرا دیدگاه من این است که چنین چیزهایی را دوست ندارم.

So all we will end up doing is losing everyone.

بنابراین تنها کاری که ما انجام خواهیم داد این است که همه را از دست بدهیم.

Everybody likes a bit of drama.

همه کمی درام را دوست دارند.

Anyway, talking of drama,

به هر حال، صحبت از درام،

Meeka is celebrating her birthday today.

میکا امروز تولد خود را جشن می گیرد.

So happy birthday, Meeka.

پس تولدت مبارک، میکا.

Happy birthday.

تولدت مبارک.

Happy birthday to you, Meeka.

تولدت مبارک میکا.

I won't sing the song

من آهنگ را نمی خوانم

because you get a copyright strike, will you?

چون شما اعتصاب حق نسخه برداری دریافت می کنید، اینطور نیست؟

If we sang Happy Birthday,

اگر ما تولدت مبارک را خواندیم،

I don't.

نمی‌خوانم.

Oh, happy birthday to you.

اوه تولدت مبارک

Happy birthday to you.

تولدت مبارک.

Happy birthday to you. Happy birthday.

تولدت مبارک. تولدت مبارک.

A tune that won't be recognised

آهنگی که

by the algorithms Happy birthday to

توسط الگوریتم ها تشخیص داده نمی شود تولدت مبارک

Mika.

میکا.

Happy birthday and many happy returns from England.

تولدت مبارک و بازگشت های مبارک از انگلیس.

I hope you are having a good day.

امیدوارم روز خوبی را سپری کرده باشید.

Where you are today is not lovely.

جایی که امروز هستید دوست داشتنی نیست.

Please tell us what you're doing for your birthday.

لطفا به ما بگویید برای تولد خود چه می کنید.

So what I would like to know.

بنابراین آنچه که من می خواهم بدانم.

Well, I'm going to guess that you are watching us

خوب، من حدس می زنم که شما ما را

on the live stream.

در پخش زنده تماشا می کنید.

I'm going to guess.

من می خواهم حدس بزنم.

And it's just a guess.

و این فقط یک حدس است.

I'm not 100% sure.

من 100% مطمئن نیستم.

I'm sure.

من مطمئن هستم.

I saw a note from Mika saying she can't stay for long,

یادداشتی از میکا دیدم که می‌گفت نمی‌تواند برای مدت طولانی بماند،

but that for you, the pollen from the rapeseed.

اما برای تو، گرده‌ی کلزا است.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

You don't have to do that, Steve.

شما مجبور نیستید این کار را انجام دهید، استیو.

You can

we do that when we were on our own,

شما می‌توانید

این کار را زمانی که خودمان بودیم انجام دهیم،

Not when we're in the live stream from that.

نه زمانی که در جریان پخش زنده از آن هستیم.

So, okay,

بنابراین، خوب،

let's face it,

this morning has been anything other than fun, has it?

اجازه دهید با آن روبرو شویم،

امروز صبح چیزی غیر از سرگرمی بوده است، اینطور نیست؟

Why

چرا

is it because of our stupid neighbour

به خاطر همسایه احمق ما

and his barking dog? Yes.

و سگ پارسش است؟ آره.

We woke up this morning at quarter

امروز صبح ساعت ربع

to eight in the morning.

تا هشت صبح از خواب بیدار شدیم.

I don't know what's wrong with one of our neighbours,

نمی‌دانم مشکل یکی از همسایه‌های ما چیست،

but he might be the most ignorant person

اما او ممکن است نادان‌ترین فردی باشد که تا به

I've ever met

حال دیده‌ام،

because he lets his dog out all the time.

زیرا او همیشه سگش را بیرون می‌گذارد.

And it just yaps, barks, barks, barks all the time.

و همیشه هق هق می کند، پارس می کند، پارس می کند.

And it was doing it this morning

و این کار را امروز صبح به مدت نزدیک به

for nearly an hour

یک ساعت

without stopping to make things worse.

بدون توقف انجام می داد تا اوضاع بدتر شود. ساعت

He was quarter to eight in the morning.

ربع به هشت صبح بود.

He that's late for a lot of people.

او که برای بسیاری از مردم دیر است.

Well, it doesn't matter.

خب مهم نیست.

It's too early for anything.

برای هر چیزی زود است

You don't make any noise at that time.

اون موقع سر و صدا نمیکنی

You never want to know

شما هرگز نمی خواهید بدانید که

whether the people are in bed or not.

آیا مردم در رختخواب هستند یا نه.

We had it all there yesterday

دیروز هم همه چیز را آنجا داشتیم

as well, on and off all day.

، تمام روز روشن و خاموش بود.

So he might be

بنابراین ممکن است او

he is an idiot, but they all are around here.

یک احمق باشد، اما همه آنها اینجا هستند.

I mean, anyway. Anyway, let's not that well.

یعنی به هر حال. به هر حال خوب نباشیم

That particular person is an idiot.

آن شخص خاص یک احمق است.

I think he's an idiot.

من فکر می کنم او یک احمق است.

Well, we can prove he's an idiot

خوب، ما می توانیم ثابت کنیم که او یک احمق است،

because he lets his dog go outside and bark

زیرا او به سگش اجازه می دهد تا یک ساعت بیرون برود و پارس کند

for an hour.

.

It's the first thing in the morning

این اولین چیزی است که در صبح

when some people are still in bed. Yes.

زمانی که برخی افراد هنوز در رختخواب هستند. آره.

Because they've had a late night service.

چون سرویس آخر شب داشته اند.

And I have to say,

و باید بگویم،

this is what annoys me about people who own dogs.

این چیزی است که من را در مورد افرادی که سگ دارند آزار می دهد.

Not all dog owners, but some of them most.

نه همه صاحبان سگ، اما برخی از آنها بیشتر.

Yes.

A lot of our view as a dog owners.

آره.

بسیاری از دیدگاه ما به عنوان صاحب سگ.

Well, yeah, but I'm talking about

خوب، بله، اما من در مورد این صحبت می کنم آیا تا

do you ever wonder why I.

به حال فکر کرده اید که چرا من.

We live?

Do you have to. Yes.

ما زندگی می کنیم؟

آیا شما مجبور هستید. آره.

Well, I'm talking about genuinely genuinely anyway, so

خوب، به هر حال من در مورد واقعاً واقعی صحبت می کنم، بنابراین

some people who own dogs are selfish idiots.

برخی از افرادی که سگ دارند، احمق های خودخواه هستند.

And it's true.

و این درست است. می‌دانی

You know, I'm right

، من دقیقاً

in the index, you know, out there in YouTube land, you

در فهرست هستم، می‌دانی، آنجا در سرزمین یوتیوب، ساعت‌های بسیار زیادی

you've listened to someone's barking dog

به پارس سگ کسی گوش دادی

for many, many hours.

.

So don't say you haven't because you have.

پس نگویید که ندارید چون دارید.

What do you do if you have a neighbour

اگر همسایه ای دارید

that's got an annoying barking dog?

که سگ مزاحم پارس می کند، چه می کنید؟

Please tell us what is the best way to react to that.

لطفاً به ما بگویید بهترین راه برای واکنش به آن چیست.

Well, there's nothing you can do.

خب هیچ کاری نمیتونی بکنی

Yes. Instead, we'd like to.

آره. در عوض، ما دوست داریم.

We'd like to know.

ما دوست داریم بدانیم.

I mean, we can.

یعنی ما می توانیم.

I mean where we used to live before in Wolverhampton.

منظورم جایی است که قبلاً در ولورهمپتون زندگی می کردیم.

Okay, there's an annoying barking dog.

خوب، یک سگ مزاحم پارس می کند.

And I called the council

و من با شورا تماس گرفتم

and they came over

و آنها آمدند

and assessed it and said, Yes, it was

و آن را ارزیابی کردند و گفتند: بله،

extreme and they had a letter.

افراطی بود و نامه داشتند.

You had an X, She had an extreme dog did she.

شما یک X داشتید، او یک سگ افراطی داشت.

Yes. What was it.

آره. چی بود

Was it was, it was a right wing.

اگر بود، جناح راست بود.

The barking was extreme.

پارس شدید بود.

A councillor assessed it and said

یکی از اعضای شورا آن را ارزیابی کرد و گفت

yes, you are within your rights, this is unacceptable.

بله، شما در حد حق خود هستید، این غیرقابل قبول است.

And they had a letter and then it stopped.

و نامه ای داشتند و بعد قطع شد.

It's probably a good time to mention

احتمالاً زمان خوبی است که بگوییم

that Steve is very good at complaining

استیو در شکایت کردن

to the local authority about anything.

به مقامات محلی در مورد هر چیزی بسیار خوب است.

Well, I know my rights,

خوب، من حقوقم را می دانم،

I know

می دانم که

I'm just joking

فقط شوخی می کنم

and therefore you see, I'm just joking.

و بنابراین می بینید که من فقط شوخی می کنم.

No, I'm just joking.

نه، من فقط شوخی می کنم.

I know you are.

می دانم که تو هستی.

But that's why we have a sort of protection

اما به همین دلیل است که ما نوعی محافظت

in place for somebody for someone to go

در اختیار داریم تا کسی که

if their neighbours are creating a disturbance.

اگر همسایگانش مزاحمت ایجاد می کنند، برود.

Okay.

That saves you having to having to take matters

باشه.

این باعث می شود که مجبور نشوید امور را

into your own hands. Well, there's nothing you can do.

به دست خود بگیرید. خب هیچ کاری نمیتونی بکنی

Well, you know, like

خوب، می دانید، مثل

go out

late at night,

بیرون رفتن

شب دیر،

capture the dog, ring its neck, that sort of thing.

سگ را دستگیر کنید، گردنش را حلقه کنید، از این جور چیزها.

What do you do?

چه کار میکنی؟ آیا

You ever wonder why we lose our viewers?

تا به حال فکر کرده اید که چرا ما بینندگان خود را از دست می دهیم؟

Those things like saying things are going to increase?

آن چیزهایی مانند گفتن چیزهایی که قرار است افزایش یابد؟

We do not we do not support killing dogs.

ما از کشتن سگ ها حمایت نمی کنیم.

So that's what I'm saying.

پس این چیزی است که من می گویم. به

That's why we've got the council.

همین دلیل ما شورا داریم.

But that almost sounds like that's what you would do

اما تقریباً به نظر می رسد که

if you couldn't do that.

اگر نمی توانستید این کار را انجام دهید، این کاری است که انجام می دهید.

Well, that's what people do, too.

خوب، این کاری است که مردم نیز انجام می دهند.

People are driven to extreme measures.

مردم به اقدامات افراطی سوق داده می شوند.

No one is killing dogs.

هیچ کس سگ ها را نمی کشد.

Well, I'm not saying we're going to.

خوب، من نمی گویم که ما می خواهیم.

I'm just saying that is. Yes.

فقط می گویم همین است. آره.

And I'm saying that no one around here

و من می گویم که هیچ کس در این اطراف

is killing dogs.

سگ ها را نمی کشد.

So you can hire somebody to do that for you.

بنابراین می توانید کسی را استخدام کنید تا این کار را برای شما انجام دهد.

Yes.

آره.

Okay. We're just talking.

باشه. فقط داریم حرف میزنیم

We're just.

Yes, but you're talking to us.

ما فقط هستیم

بله، اما شما با ما صحبت می کنید.

You're talking on the Internet.

شما دارید در اینترنت صحبت می کنید.

Well, you just called our neighbour an idiot.

خوب، شما همسایه ما را احمق خطاب کردید.

Well, he's an idiot.

خب او یک احمق است.

I know, but that's not a good thing to do

می دانم، اما این

live on the planet either.

هم برای زندگی روی این سیاره کار خوبی نیست.

But that's true.

اما این درست است.

That's true.

He is an idiot

درست است.

او یک احمق است

because he let his dog bark in the morning, you see?

چون اجازه داد سگش صبح پارس کند، می بینی؟

So. Oh, Claudia is here.

بنابراین. اوه، کلودیا اینجاست.

What's cooking? Claudia?

آشپزی چیست؟ کلودیا؟

What have you got in your part?

چه چیزی در قسمت خود دارید؟

I have to say I am hungry.

باید بگم گرسنه ام

But you're going out tonight, so?

اما تو امشب میری بیرون، خب؟

Well, as far as I know,

خوب، تا آنجا که من می دانم،

because Steve has a friend who's talking of

زیرا استیو دوستی دارد که

talking of idiots.

از احمق ها صحبت می کند.

Steve has a friend who constantly arranges

استیو دوستی دارد که دائماً قرار می‌دهد

to go out for a meal with Steve,

تا با استیو برای صرف غذا بیرون برود،

but then keeps cancelling at the last minute.

اما در آخرین لحظه آن را لغو می‌کند.

At the last minute on the same night.

در آخرین لحظه در همان شب.

And he's done it about four times now.

و او این کار را در حال حاضر حدود چهار بار انجام داده است.

It is full time

تمام وقت است

and I keep telling Steve not to bother.

و من مدام به استیو می گویم که مزاحم نشود.

Don't bother if this person keeps letting you down.

اگر این شخص مدام شما را ناامید می کند، ناراحت نشوید.

Sometimes you just have to let them go for a while.

گاهی اوقات شما فقط باید آنها را برای مدتی رها کنید.

Yeah.

And send a message

آره

و

to them that says, Please stop messing me around.

به آنها پیامی بفرستید که می گوید، لطفاً دست از سرگردانی من بردارید.

There's nothing more annoying

هیچ چیز آزاردهنده تر نیست

when someone does

وقتی کسی انجام می دهد

that hasn't happened to you in your life

که در زندگی شما اتفاق نیفتاده است،

when you know someone

وقتی کسی را می شناسید

and then you make an arrangement.

و بعد هماهنگ می کنید.

And then at the very last moment,

و سپس در آخرین لحظه،

as you're ready to go out, they cancel it.

همانطور که شما آماده بیرون رفتن هستید، آن را لغو می کنند.

And this friend of Steve's friend,

و این دوست دوست استیو،

well, I've known him I've known him for over 40 years.

خوب، من او را می شناسم، بیش از 40 سال است که او را می شناسم.

We went to college together, you know,

ما با هم به دانشگاه رفتیم، می‌دانی،

bit of a fruitcake

کمی کیک میوه‌ای است

and I'm not going to go down that road.

و من قصد ندارم آن راه را ادامه دهم.

Well, I am.

خب من هستم.

That is for others to talking to fruitcakes

این برای دیگران است که با کیک میوه صحبت کنند

and talking to fruitcakes

و با کیک میوه

and people who are a bit crazy.

و افرادی که کمی دیوانه هستند صحبت کنند. حدود سه هفته دیگر

We are going to be in Paris

در پاریس خواهیم بود

in around about three weeks from now.

.

And we are having our big meetup,

و ما در حال برگزاری ملاقات بزرگ خود،

The Big Rendezvous in Paris.

قرار ملاقات بزرگ در پاریس هستیم. آیا

Are you looking forward to it?

شما مشتاقانه منتظر آن هستید؟

Steve Yes, I am looking forward to it.

استیو بله، من مشتاقانه منتظر آن هستم.

Mr. Duncan Assuming I can, yeah.

آقای دانکن با فرض اینکه بتوانم، بله.

I don't have a mental breakdown between then and now

من بین آن زمان و اکنون و آن زمان دچار فروپاشی روحی نمی شوم

and then.

.

Why not?

چرا که نه؟

Because of things that are going on,

به دلیل چیزهایی که در حال وقوع است،

you know, as we, as people have already,

می دانید، همانطور که ما به عنوان مردم قبلاً،

if we already alluded to,

اگر قبلاً به آن اشاره کرده بودیم

we've, we've managed to fall out with virtually

، تقریباً با

all our neighbours.

همه همسایگان خود درگیری پیدا کرده ایم.

We haven't fallen out with our neighbours.

ما با همسایه هایمان درگیر نشده ایم.

They have fallen out with us.

آنها با ما درگیر شده اند.

Well, yes, because they are a bit selfish.

خوب، بله، زیرا آنها کمی خودخواه هستند.

I wonder.

I wonder what Pedro would do.

من تعجب میکنم. نمی

دانم پدرو چه می کند.

I know what Pedro would do.

من می دانم پدرو چه خواهد کرد.

I wonder what Pedro would do.

نمی دانم پدرو چه می کند.

Yes, there would be.

بله، وجود خواهد داشت.

Maybe, you know, if it goes on because he's not alone.

شاید، می دانید، اگر این کار ادامه پیدا کند، زیرا او تنها نیست.

But we need.

اما ما نیاز داریم.

What we need is a tough guy on our side

چیزی که ما نیاز داریم یک مرد سرسخت در کنارمان است

because we are not men.

زیرا ما مرد نیستیم.

You may have noticed we don't even together.

شاید متوجه شده باشید که ما حتی با هم نیستیم.

We don't. We don't.

ما نمی کنیم. ما نمی کنیم.

We don't equal one man.

ما با یک مرد برابر نیستیم

No.

نه.

Even between us,

حتی بین ما،

I think

من فکر می کنم گاهی اوقات

we get very close together

خیلی به هم نزدیک می شویم

sometimes and try to look like one man.

و سعی می کنیم شبیه یک مرد باشیم.

We try to look scary.

سعی می کنیم ترسناک به نظر برسیم.

No, no one. People aren't scared of his.

نه هیچکس مردم از او نمی ترسند.

You say that and I think there are a couple of women.

شما این را می گویید و من فکر می کنم چند زن هستند.

No one's talking to us, by the way.

اتفاقاً کسی با ما صحبت نمی کند.

Everyone's talking about going to the dentist.

همه در مورد رفتن به دندانپزشک صحبت می کنند.

That's all right.

مشکلی نیست.

So what do you think

پس نظرت

of these, Claudia?

در مورد اینها چیه، کلودیا؟

They look like rusty nails.

آنها مانند ناخن های زنگ زده به نظر می رسند.

We're just sort of.

ما فقط یه جورایی هستیم

Yes, we're just a sort of background noise,

بله، ما فقط نوعی صدای پس زمینه هستیم،

I think.

Yes, I see the whole live chat.

فکر می کنم.

بله، من کل چت زنده را می بینم.

Only little bits are going up.

فقط ذره های کوچکی در حال بالا رفتن هستند.

Yes.

آره.

Well, again,

خب بازم

how many times have I said this, you know?

چند بار اینو گفتم میدونی؟

Yes.

آره.

Y you don't tap, you swipe isn't present for

شما ضربه نمی زنید، کشیدن انگشتتان برای

my boots is an okay thing is I could ever go.

چکمه های من وجود ندارد، چیز خوبی است این است که من می توانم بروم.

I'll do that a bit better.

من این کار را کمی بهتر انجام خواهم داد.

Oh yeah, that's it.

اوه بله، همین است.

That is it. Okay. Is it?

همین است. باشه. آیا این است؟

I had a cavity in that moment.

من در آن لحظه یک حفره داشتم.

All right, all right. Okay.

باشه، باشه باشه.

Let's give names to If you're going to read something

بیایید نامی برای

really clearly,

you've given them between molars, then Yes, each.

آنها بگذاریم.

Each molar.

It will each point.

هر مولر.

آن را به هر نقطه.

Each tooth in your mouth has a certain number.

هر دندان در دهان شما تعداد مشخصی دارد.

Because I notice whenever the dentist

چون متوجه می شوم هر وقت دندانپزشک

is playing with my teeth, they always read

با دندان های من بازی می کند، همیشه

certain numbers out.

اعداد خاصی را می خوانند.

And I think it has something to do with the gum level.

و فکر می کنم ربطی به سطح لثه دارد.

Claudia, you are a dentist.

کلودیا، شما یک دندانپزشک هستید.

I'm sure you know all about this.

من مطمئن هستم که شما همه چیز را در این مورد می دانید.

So they always say they always check your teeth

بنابراین آنها همیشه می گویند همیشه دندان های شما را چک می کنند

and they.

و آنها را.

They do something with your gums

آنها با لثه های شما کاری انجام می دهند

and they read some sort of measurement.

و نوعی اندازه گیری را می خوانند.

So is that right?

پس درسته؟

Is it to do with the amount of gum

آیا به مقدار آدامسی

that you have between your teeth?

که بین دندان هایتان دارید مربوط می شود؟

They sort of a honey cake.

آنها به نوعی کیک عسلی هستند.

A honey cake. Okay.

یک کیک عسلی باشه.

What's that got to do with teeth?

چه ربطی به دندان دارد؟

There aren't any bees

هیچ زنبوری وجود ندارد

that you accidentally left in that cake.

که شما تصادفاً در آن کیک رها کرده باشید.

It's like having two different live streams here.

مثل داشتن دو پخش زنده مختلف در اینجا است.

Honey cake.

کیک عسلی.

Honey cake? Yes. Is that what Claudia's making?

کیک عسلی؟ آره. آیا این چیزی است که کلودیا می سازد؟

Is it a cake that's got honey in it,

آیا این کیکی است که در آن عسل است،

or is it a cake that you say,

یا کیکی است که می گویید،

Here, honey, here's a cake.

عزیزم، اینجا یک کیک است.

I think it's got honey in it. Right.

فکر کنم عسل توش باشه درست.

Okay.

باشه.

I think it's safe to say,

فکر می‌کنم می‌توان گفت،

because you obviously, you can

زیرا واضح است که می‌توانید

love the word honey.

کلمه عسل را دوست داشته باشید. بدیهی است

That's teaching English,

که آموزش زبان انگلیسی

obviously, is a sweet liquid

مایع شیرینی است

that bees produce.

که زنبورها تولید می کنند.

Oh, basically, it's literally, isn't it?

اوه، اساساً به معنای واقعی کلمه است، اینطور نیست؟ آیا

Isn't it their vomit?

استفراغ آنها نیست؟

I think it is.

من فکر میکنم که هست.

Then they literally vomit

سپس آنها به معنای واقعی کلمه

the honey it and there's some bacteria that grow

عسل را استفراغ می کنند و تعدادی باکتری رشد می کنند

or something as well or fungus or something.

یا چیز دیگری یا قارچ یا چیز دیگری وجود دارد.

But.

But you can call somebody honey, can't you. Yes.

ولی.

اما شما می توانید به کسی زنگ بزنید عزیزم، نمی توانید. آره.

Hello, honey.

سلام عزیزم.

Yes, but why, honey, I'm home.

بله، اما چرا عزیزم، من خانه هستم.

Why would you call them that?

چرا آنها را اینطور صدا می کنید؟

Because they're sweet, like honey.

چون شیرین هستند، مثل عسل.

So it's described as what is a term of endearment.

بنابراین آن را به عنوان آنچه که یک اصطلاح دوست داشتنی توصیف می شود.

A term of endearment.

یک دوره دوستی

Just. Yes. So.

فقط آره. بنابراین.

So do we call each other anything

پس آیا ما همدیگر را هر چیزی صدا می کنیم

while honey is a bit of an old fashioned,

در حالی که عسل کمی از مد افتاده است،

I don't know if.

نمی دانم اگر باشد.

Do people still call their loved ones?

آیا مردم هنوز با عزیزان خود تماس می گیرند؟

Honey?

So say to me on the live chat,

عسل؟

بنابراین در چت زنده به من بگویید،

say to us, Do you call your loved one?

به ما بگویید، آیا با عزیزتان تماس می گیرید؟

Honey,

عزیزم،

there are many things, many ways

چیزهای زیادی وجود دارد، راه های زیادی وجود دارد که

you can describe your lover.

می توانید معشوق خود را توصیف کنید. می

You can say, Honey, your sweetheart, babe.

تونی بگی عزیزم، عزیزت، عزیزم.

Hello, My sweetheart. Babe is the

سلام عزیز دلم. عزیزم

common one.

Now bellow, babe, babe, babe, babe.

یکی رایج است.

حالا زیر، عزیزم، عزیزم، عزیزم، عزیزم.

I was always called babe.

همیشه به من می گفتند عزیزم

Yeah, you still are.

آره تو هنوز هستی

You are a big babe.

تو بچه بزرگی هستی

I babe's babe's.

من بیبی بیبی.

Okay, Steve.

باشه، استیو.

You can say Babe's and put an S on the end.

می توانید بگویید Babe's و یک S در انتهای آن قرار دهید.

And it sounds a bit more child like it.

و آن را به نظر می رسد کمی بیشتر شبیه آن است.

Yes, it sounds.

بله، به نظر می رسد. به نظر می رسد اگر این را به کسی بگویید

It sounds like maybe you're a bit mentally challenged

شاید کمی دچار مشکل ذهنی باشید،

if you say that to someone,

if you say, Babe, I think in a text.

اگر بگویید عزیزم، فکر می کنم در یک متن.

Hello Babe's Hello, babe.

سلام عزیزم سلام عزیزم.

If you say babe,

اگر می گویید عزیزم،

it means that there's a relationship

به این معنی است که

going on between the two of you.

بین شما دو نفر رابطه ای در جریان است.

But if you say Babe's it, it means that you like them.

اما اگر بگویید Babe's it، به این معنی است که آنها را دوست دارید.

But there isn't a relationship going on. Isn't this.

اما رابطه ای در جریان نیست این نیست آیا

Isn't this a lovely conversation to be having in the.

این گفتگوی دوست داشتنی نیست

What do I do? Tap?

چکار کنم؟ ضربه زدن؟

No swipe, swipe, not tap up or down.

بدون تند کشیدن، تند کشیدن، نه ضربه زدن به بالا یا پایین.

Just.

فقط

Just do that using swipe jumping onions again.

فقط این کار را با استفاده از پیازهای جهشی مجدد انجام دهید.

I'll be swiping for him in a minute.

یک دقیقه دیگر برای او سوایپ می کنم.

Chopping onions again.

پیاز را دوباره خرد کنید.

Well, surely they didn't go in the honey cake.

خوب، مطمئناً آنها در کیک عسلی نرفتند.

The honey cake has just come out of the oven.

کیک عسلی تازه از فر در آمده است.

We'd like to see a picture of you chopping onions.

دوست داریم عکسی از شما در حال خرد کردن پیاز ببینیم.

Claudia, I have to say, I am hungry.

کلودیا، باید بگویم، من گرسنه هستم.

I'm a bit hungry. Suddenly

من کمی گرسنه هستم. ناگهان

hangry, that's what. What is it?

گرسنه، همین است. چیست؟

If you say you're hungry, what does that mean?

اگر می گویید گرسنه هستید، یعنی چه؟

It means you are hungry and angry

یعنی گرسنه و عصبانی هستی

because you are so hungry. Your.

چون خیلی گرسنه ای. شما

Your mood is changed.

روحیه ات عوض شده

I get that. Yes, Steve gets it.

گرفتم. بله، استیو متوجه شد.

But you get it all the time. Not necessarily.

اما شما همیشه آن را دریافت می کنید. لازم نیست.

I'm just hungry.

من فقط گرسنه ام

You're always.

تو همیشه هستی

You are always hungry and angry.

شما همیشه گرسنه و عصبانی هستید.

But isn't this true, though?

Sometimes you haven't. You?

اما آیا این درست نیست؟

گاهی اوقات شما این کار را نکرده اید. شما؟

I think your blood sugar drops.

فکر کنم قند خونت افت کنه

You're hungry,

گرسنه هستید،

but it makes you irritable at the same time.

اما در عین حال شما را تحریک پذیر می کند.

It does.

این کار را انجام می دهد.

And that is you're hungry, hungry and angry.

و این این است که شما گرسنه، گرسنه و عصبانی هستید.

Did you bring your phone, by the way? Yes.

راستی گوشیت رو آوردی؟ آره.

Can I just have a look at it?

آیا می توانم فقط نگاهی به آن بیندازم؟

Okay. I'll go and fetch it.

باشه. من برم بیارمش

Where is it?

کجاست؟

It's in my bag.

توی کیفم هست

Oh, I see.

اوه می فهمم.

Hi, everybody. Welcome.

سلام به همه. خوش آمدی.

We are out and about today.

ما امروز بیرون هستیم.

We are doing a live stream out in the countryside.

ما یک پخش زنده در حومه شهر انجام می دهیم.

Something a little bit different.

یه چیز کمی متفاوت

Yes. I'm just wondering what it sounds like.

آره. من فقط تعجب می کنم که چه صدایی دارد.

You see,

ببینید،

this should be interesting.

این باید جالب باشد.

You have access, Mr. Duncan.

شما دسترسی دارید، آقای دانکن.

You don't have access to something else here.

اینجا به چیز دیگری دسترسی ندارید.

It's just finding YouTube.

این فقط یوتیوب را پیدا می کند.

So

پس

can you believe, Steve, this

می توانی باور کنی، استیو، این

this gives you a good example of what Steve is like.

مثال خوبی از اینکه استیو چگونه است به تو می دهد.

He doesn't even have the YouTube app in his phone.

او حتی برنامه یوتیوب را در گوشی خود ندارد.

I've got no use for it.

من هیچ فایده ای ندارم

That is so sad.

این خیلی غم انگیز است.

I'm sorry, but that is very sort of I got here.

متاسفم، اما به نوعی به اینجا رسیدم.

Mr. Duncan, you've got three in one oil.

آقای دانکن، شما سه روغن در یک دارید.

What's that for?

آن برای چیست؟

Is that for your for your boom.

آیا این برای شما برای رونق شما است.

This is oil is this is commonly used to stop

این روغن است که معمولاً برای متوقف کردن

your doors, but you put it in hinges don't you,

درهای شما استفاده می شود، اما شما آن را در لولاها قرار می دهید نه در

where you put it. Anyway, it's a lubrication.

جایی که آن را قرار می دهید. به هر حال این یک روغن کاری است.

It's three in one oil.

این روغن سه در یک است.

It's you put it on the hinges of your door

این شما هستید که آن را روی لولاهای در خود قرار می دهید

to stop them squeaking.

تا از صدای جیر جیر آنها جلوگیری کنید.

You don't to get so close. By the way. Okay.

نباید اینقدر نزدیک بشی راستی. باشه.

It can't see.

نمی تواند ببیند.

So guess what I've done with this.

پس حدس بزنید که من با این چه کرده ام.

Mr. Duncan?

آقای دانکن؟

How did you oil your joints in your body?

چگونه مفاصل خود را در بدن خود چرب کردید؟

Because they're all creaky and old 0eeeee.

چون همشون هق هق و قدیمی هستند 0eeeee.

If only that would work.

اگر فقط این کار می کرد.

No, Mr..

نه، آقای.

I now, because for years

من اکنون، چون سال هاست که

there is a kissing gate gate that we go through

دروازه ای برای بوسیدن وجود دارد که

when we're on our walk to stop the cattle getting out

وقتی در حال پیاده روی هستیم از آن عبور می کنیم تا گاوها را از بیرون نگیریم

and they,

و آنها،

the local council put them up everywhere around here

شورای محلی آنها را در همه جا در اینجا قرار می دهند و

they call them kissing gates, but there's one near us

آنها را در حال بوسیدن صدا می کنند. دروازه‌ها، اما یکی نزدیک ماست

that has this loud squeak

که این صدای جیر جیر بلند را دارد

and for years, every time it annoys me

و سال‌هاست، هر بار که

every time you open it.

آن را باز می‌کنی، مرا آزار می‌دهد.

This is so fascinating.

این خیلی جذاب است.

And I have it, which sounds extreme.

و من آن را دارم که افراطی به نظر می رسد. به

It does sound

نظر می رسد که

I have literally come out walking with a can of oil

من به معنای واقعی کلمه بیرون آمده ام و با یک قوطی روغن قدم می زنم

in order to put some drops of lubrication

تا چند قطره روغن را

onto the hinges of this kissing gate and next time

روی لولاهای این دروازه بوسیدن بریزم و دفعه بعد که از آن

we go through, you will be greeted by pure silence.

رد شدیم، با سکوت محض روبرو خواهید شد.

No more annoying, Squeaks.

دیگر آزاردهنده نیست، Squeaks.

Do you think this is my behaviour

آیا فکر می کنید این رفتار من است که

going around in the countryside,

در حومه شهر می گردم و

putting oil on the hinges of kissing gates?

روی لولای دروازه های بوسیدن روغن می گذارم؟

It is probably is a little extreme.

احتمالاً کمی افراطی است.

Yeah.

And that's a window into my personality, I think.

آره

و این دریچه ای به شخصیت من است، فکر می کنم.

But anyway, it just annoys me and it also attracts.

اما به هر حال فقط اذیتم می کند و جذب هم می کند.

It sets off all the dogs

همه سگ ها را به راه می اندازد

because when you undo this gate, all the dogs

زیرا وقتی این دروازه را باز می کنید، همه سگ ها

start barking

شروع به پارس کردن می کنند

and the cattle look up and they notice this squeak.

و گاوها به بالا نگاه می کنند و متوجه این جیر جیر می شوند.

So we will be able to go back stealthily

بنابراین ما می‌توانیم یواشکی به عقب برگردیم،

like we were on tiptoes.

همانطور که روی نوک پا بودیم.

Nobody will be able to hear is coming

هیچ کس نمی تواند بشنود که در حال آمدن است

and we can pounce on

و ما می توانیم به

anybody that's there that we don't like.

هر کسی که آنجاست که دوست نداریم حمله کنیم. آیا

Have you found YouTube on my phone?

یوتیوب را در گوشی من پیدا کرده اید؟

Okay.

I still can't believe

باشه.

من هنوز نمی توانم باور کنم که

you don't have the YouTube app on your phone.

شما برنامه YouTube را در تلفن خود ندارید.

Well, I don't watch

خوب، من نه تماشا می کنم

and I don't watch YouTube on my phone.

و نه یوتیوب را با تلفنم تماشا می کنم.

I only watch it on my laptop.

من فقط تو لپ تاپم میبینمش

Try this three minute shower routine to quickly

این روال سه دقیقه ای دوش گرفتن را امتحان کنید تا به سرعت

get rid of toenail fungus, itchy skin and toenail.

از شر قارچ های پا، خارش پوست و ناخن های پا خلاص شوید.

Do you get toenail fungus, Mr. Steve?

آیا شما قارچ ناخن پا دارید، آقای استیو؟

Oh, no.

وای نه.

Sometimes I get 3 minutes.

گاهی 3 دقیقه وقت می گیرم.

Sometimes I get a fungal infection in the

گاهی اوقات

between my toes and your mouth.

بین انگشتان پا و دهان شما دچار عفونت قارچی می شوم.

If I did again, you don't have to get athlete's foot.

اگر دوباره این کار را انجام دادم، لازم نیست پای ورزشکار بگیرید.

If I go to a public place.

اگر به مکان عمومی بروم.

Very annoying

خیلی آزاردهنده است

that I have to put some little finger size

که باید یک هفته کرم اندازه انگشت کوچک بزنم

cream on for a week.

.

Llamas sale is a common one.

فروش لاما یک امر رایج است. آیا

Have you found it yet, Mr.

هنوز آن را پیدا کرده اید، آقای

Duncan? Yes. It doesn't work.

دانکن؟ آره. این کار نمی کند.

That's probably because it's an old clunky phone

این احتمالاً به این دلیل است که یک تلفن قدیمی درهم و برهم است

that I got of somebody, you know.

که من از کسی گرفتم.

Yeah, I gave this to you because.

بله، من این را به شما دادم زیرا.

Because you're too tight to get a new one.

چون خیلی تنگ شده اید که نمی توانید یک مورد جدید تهیه کنید.

Well, I won't.

خوب، من نمی خواهم.

Needs too soon now, right?

الان خیلی زود نیاز است، درست است؟

Yes. We've got comments coming through.

آره. ما نظراتی داریم

And what So what do you think?

و چه پس نظر شما چیست؟

People have me hit YouTube on my phone.

مردم از من خواستند یوتیوب را روی تلفنم بزنم.

I only watch it on my laptop.

من فقط تو لپ تاپم میبینمش

I like how it's working. It's working. Uh,

من دوست دارم چگونه کار می کند. آن کار می کند. اوه،

now let's see if I can look

حالا بیایید ببینیم که آیا می توانم

at the live chat without necessarily disconnecting Mr.

بدون قطع ارتباط آقای دانکن، به چت زنده نگاه کنم

Duncan.

.

What would we do without Mr.

بدون آقای دانکن چه کار می کردیم

Duncan?

؟ نزدیک می گوید

I'm addicted to Mr.

من به آقای دانکن معتاد هستم

Duncan, says close.

.

Yeah, we know that. Close. Yeah,

بله، ما این را می دانیم. بستن. آره

between my tone and you.

بین لحن من و تو

But there's nothing wrong with that.

اما هیچ ایرادی در آن وجود ندارد.

I, too, have been addicted to Mr.

من هم

Duncan for the last 30 odd years.

در 30 سال گذشته به آقای دانکن معتاد بودم.

So I can understand your.

بنابراین من می توانم شما را درک کنم.

Your addiction.

اعتیاد شما

Then I got no interest,

سپس من هیچ علاقه ای نداشتم، جای

no wonder it's not working properly.

تعجب نیست که به درستی کار نمی کند.

You've got about 500 apps open on your phone.

شما حدود 500 برنامه را روی تلفن خود باز کرده اید.

I keep telling Steve, Steve, I got to get rid of him.

من مدام به استیو می گویم، استیو، باید از شر او خلاص شوم.

I still don't know why you don't know how to use it.

من هنوز نمی دانم چرا شما نمی دانید چگونه از آن استفاده کنید.

Doesn't make any difference.

هیچ فرقی نمیکنه

You don't need to get rid of them.

نیازی نیست از شر آنها خلاص شوید.

It is a difference because all of those

این یک تفاوت است زیرا همه آن

all of those programmes

برنامه هایی

that you keep in the background on your phone,

که در پس زمینه گوشی خود نگه می دارید،

are you using them in the memory?

آیا از آنها در حافظه استفاده می کنید؟

I understand that, but it only lets me.

من این را درک می کنم، اما فقط به من اجازه می دهد.

It gets rid of them after 24 hours. Mr.

بعد از 24 ساعت از شر آنها خلاص می شود. آقای

Ingram I've,

اینگرام من،

I've might put a setting in the fire anyway.

ممکن است به هر حال یک تنظیم در آتش بگذارم.

Are you enjoying this live stream by the way.

به هر حال از این پخش زنده لذت می برید؟

I'm not.

من نیستم.

Are you enjoying.

لذت می بری.

Well, Steve, we can go back if you want.

خب، استیو، اگر بخواهی می‌توانیم برگردیم.

I'm only joking.

من فقط شوخی می کنم.

It's my show now.

اکنون نمایش من است.

Hello. Welcome to Mr.

سلام. به آقای دانکن خوش آمدید

Duncan. Is in the countryside.

. در حومه شهر است.

I'm bored with this view.

من از این منظره خسته شدم

I'm going to change now.

الان دارم عوض میشم

I'm going to alter the view.

من می خواهم دید را تغییر دهم.

Wait there just a moment. Don't go away.

فقط یه لحظه اونجا صبر کن نرو

Oh, I have to say.

Oh, that's better.

اوه، باید بگویم.

اوه، این بهتر است. به

I think that is a much better view.

نظر من این نمای خیلی بهتری است. می

You see, now behind me,

بینید، اکنون پشت سر من،

you can see clearly the beautiful view

می توانید به وضوح منظره زیبا را ببینید

and you could normally walk down this path as Steve

و به طور معمول می توانید در این مسیر قدم بردارید، همانطور که استیو

will now demonstrate.

اکنون نشان می دهد.

Can you can you walk down that path, gets rid of me

می‌توانی در آن مسیر قدم بزنی، از شر من خلاص می‌شود

just to demonstrate

تا نشان دهد

that he goes

که او می‌رود

and I'm going to chase after Mr.

و من می‌خواهم به دنبال آقای

Steve

استیو بیفتم

was an arse.

.

Oh, can you see this?

اوه، می توانید این را ببینید؟

This is cow parsley.

این جعفری گاوی است.

Cow, parsley. Kind of partly.

گاو، جعفری. نوعی تا حدی.

You have some to eat now?

الان مقداری برای خوردن دارید؟

Oh, yes.

آه بله.

The cows like that.

گاوها آن را دوست دارند.

Yeah.

Okay.

آره

باشه.

Oh, Mr.

اوه، آقای

Steve is out of breath.

استیو نفسش بند آمده است.

No, I'm not.

نه من نیستم.

I'm just pretending I'm so fit.

من فقط وانمود می کنم که خیلی مناسب هستم.

You say

شما بگویید

Yes.

Now that you slimmed down, it's annoyingly.

بله.

حالا که لاغر شدید، آزاردهنده است.

He's becoming

almost as fit as me, if not fitter, which is annoying.

او

تقریباً به اندازه من تناسب اندام می شود، اگر نه خوش اندام، که آزاردهنده است.

I think I'm. I think I'm fitter than you.

من فکر می کنم من هستم. فکر می کنم از تو خوش اندام ترم

We have a big field of oilseed rape

یک مزرعه بزرگ کلزا

near us, which

در نزدیکی خود داریم که

thankfully the wind is not blowing in this direction.

خوشبختانه باد به این سمت نمی وزد.

Otherwise Mr.

در غیر این صورت آقای

Duncan would be coughing and sneezing just down there.

دانکن همان پایین سرفه و عطسه می کرد.

There's there's the most amazing field

آنجا شگفت انگیزترین میدان وجود دارد

and it's all yellow.

و همه آن زرد است.

It's incredible.

باورنکردنیه.

But the only problem is

اما تنها مشکل این است که

there isn't any signal in that area.

هیچ سیگنالی در آن منطقه وجود ندارد.

Where are the calves?

گوساله ها کجا هستند؟

Says V Chance. Well, we're not at home.

می گوید V Chance. خب ما خونه نیستیم

We are far from home at the moment.

ما در حال حاضر از خانه دور هستیم.

We are about a mile from home.

ما حدود یک مایل با خانه فاصله داریم.

I would say probably not that far.

من می گویم احتمالا نه چندان دور.

Halfway between here and halfway to much.

نیمه راه بین اینجا و نیمه راه خیلی زیاد.

Wenlock Yeah,

ونلاک آره،

that means nothing, by the way, to anyone.

اتفاقاً برای هیچ کس معنی ندارد.

Well, we say

خوب، ما می گوییم بیایید

let's just say we've walked a mile from the house

فقط بگوییم که ما یک مایل از خانه راه رفته ایم

and we are doing this live stream

و این پخش زنده را انجام می دهیم

and now we're in the countryside enjoying the day.

و اکنون در حومه شهر هستیم و از روز لذت می بریم.

The weather's lovely.

هوا دوست داشتنی است

Apparently the weather is going to be nice.

ظاهرا هوا خوب میشه

I know that Tom always hates it

من می دانم که تام همیشه

when I talk about the weather,

وقتی در مورد آب و هوا صحبت می کنم از آن متنفر است،

so I'm going to talk about the weather

بنابراین می خواهم در مورد آب و هوا

and how

و اینکه

the weather today is lovely

هوای امروز دوست داشتنی است صحبت کنم

and we are going to get a few days of nice weather

و چند روز هوای خوب خواهیم داشت

because apparently there's a lot of hot air

زیرا ظاهراً هوا بسیار گرم است. هوا

coming from

از آزور می آید

the Azores, A lot of hot air

، هوای گرم زیادی در

coming out of our mouths in the Azores.

آزور از دهان ما خارج می شود.

So we've got a lot of it's lovely.

بنابراین ما بسیاری از آن دوست داشتنی است.

I think it's high pressure at the moment

من فکر می کنم در حال حاضر فشار بالا است

and when you get high pressure,

و وقتی فشار زیادی می گیرید،

of course,

البته

the weather becomes calm

هوا آرام می شود

and quite often you will get warm air

و اغلب اوقات هوای گرم

being drawn up from the Mediterranean.

از دریای مدیترانه بیرون می آید.

We always hear a lot about the Azores, the Azores

ما همیشه در مورد آزور، آزور

in our weather forecasts, because

در پیش بینی های آب و هوای خود چیزهای زیادی می شنویم، زیرا

it's commonly an area where we get lots of hot,

معمولاً منطقه ای است که در آن هوای گرم و خشک زیادی داریم

dry weather.

.

It's sort of

این به نوعی به

because of the direction of the

دلیل جهت وزش

the wind coming from the south west.

باد از سمت جنوب غربی است.

It's a swirl

این یک چرخش

and mass of heat and air called the jet stream.

و توده ای از گرما و هوا است که به آن جریان جت می گویند.

And it all builds up around the Azores,

و همه چیز در اطراف آزور ایجاد می‌شود،

which I think is somewhere near the sort of

که فکر می‌کنم جایی نزدیک

a switch

off the coast of Africa, some sort of in between.

به سواحل آفریقا، نوعی در میان است.

As you leave as you leave, if you fly away from the UK

همانطور که شما را ترک می کنید، اگر از بریتانیا

and Ireland, you go across

و ایرلند دور شوید، از آن طرف می روید

and you're heading towards Africa.

و به سمت آفریقا می روید.

It's sort of that big area,

این به نوعی آن منطقه بزرگ است،

the west coast of Africa,

ساحل غربی آفریقا،

because it's because it's such an expanse of water.

زیرا به این دلیل است که چنین وسعت آبی است.

You've got a hot air coming through and then the water

شما یک هوای گرم دارید و سپس آب

and it dries all of that air and sometimes

و تمام آن هوا را خشک می کند و گاهی

it goes to the north

به شمال می رود

and sometimes it goes to the south.

و گاهی به سمت جنوب.

So at the moment it's in the far north, which means

بنابراین در حال حاضر در شمال دور است، به این معنی که

we are getting lots of lovely warm weather.

ما هوای گرم و دوست داشتنی زیادی داریم.

It's very nice.

خیلی خوبه.

Overcast is what I would say.

ابری چیزی است که من می گویم.

If it's overcast, it means we've got clouds,

اگر هوا ابری است، به این معنی است که ما ابر داریم،

but there's a little bit of sun coming.

اما کمی آفتاب در راه است.

That's how you describe if it's an overcast day,

اگر روز ابری باشد، اینطور توصیف می‌کنید،

it means that

یعنی

there's clouds in the sky

ابرهایی در آسمان وجود دارد

and you can't really see the sun very much.

و واقعاً نمی‌توانید خورشید را خیلی ببینید.

Yes, but we have

بله، اما ما

we had lovely sunshine earlier, but now it's gone in.

قبلاً آفتاب دوست‌داشتنی داشتیم، اما اکنون از بین رفته است.

It's gone,

which is good

این خوب است

because it means

زیرا به این معنی است که

I'm not ageing as we as we stand here.

من در حالی که اینجا ایستاده‌ایم پیر نمی‌شوم.

It's it's a bit too late to worry about that.

برای نگرانی در مورد آن کمی دیر شده است.

It's a bit too late for that.

برای آن کمی دیر است.

Steve

استیو

thank you are very, very sorry to the live chat, Mr.

متشکرم، آقای گراهام از چت زنده خیلی متاسفم

Graham. Any questions?

. هر سوالی دارید؟

I can't pay much attention today.

امروز نمی توانم زیاد توجه کنم.

My phone is blowing up

گوشی من در حال انفجار است

and you're chopping onions as well too.

و شما هم پیاز را خرد می کنید.

So you have to concentrate

بنابراین باید تمرکز کنید

because you don't want to chop

زیرا نمی خواهید

the end of one of your fingers off.

انتهای یکی از انگشتان خود را ببرید.

Florence Yes, we are both funny.

فلورانس بله، ما هر دو بامزه هستیم.

A lot of people say that we are funny.

خیلی ها می گویند ما خنده دار هستیم.

I'm not sure which Brits type of funny,

من مطمئن نیستم که کدام نوع بریتانیایی خنده دار است،

so it can be funny as in humorous

بنابراین می تواند خنده دار باشد به عنوان طنز

or funny as in who

یا خنده دار مانند اینکه با چه کسی

are you laughing with us

می خندید

or are you laughing at us?

یا به ما می خندید؟

There is a big difference.

There's a big difference.

یک تفاوت بزرگ وجود دارد.

تفاوت زیادی وجود دارد

I think about that one.

به اون یکی فکر میکنم

I just assume people are laughing at me

من فقط فرض می کنم که مردم به من می خندند

because that's pretty much

زیرا این تقریباً همان چیزی است که

what I've had most of my life.

من در بیشتر زندگی ام داشته ام. اتفاقاً

I've just I've just come up with a good idea

من فقط به یک ایده خوب رسیدم

by the way, go away.

، برو.

If you're going to see me,

اگر قرار است مرا ببینی،

Steve is sneezing.

استیو عطسه می کند.

I've just come up with a very good idea for a game.

من به تازگی به یک ایده بسیار خوب برای یک بازی رسیده ام.

What is growing in the field?

چه چیزی در این زمینه رشد می کند؟

Just over there.

درست اونجا

So I'm going to show you the field because.

بنابراین من میدان را به شما نشان می دهم زیرا.

Because we don't know either.

چون ما هم نمی دانیم.

So maybe there is someone out there

بنابراین شاید کسی وجود داشته باشد

who is an expert on farming.

که در کشاورزی متخصص باشد.

Maybe they can tell us what

شاید آنها بتوانند به ما بگویند چه

what is growing in that field.

چیزی در آن زمینه رشد می کند.

So there is the field over there.

پس میدان آنجاست.

But the big question is

اما سوال بزرگ این است که

what is the crop?

محصول چیست؟

So does anyone know what that is

بنابراین آیا کسی می داند که

growing in that field?

در آن زمینه چه چیزی در حال رشد است؟

Can anyone tell us the zoom in?

آیا کسی می تواند بزرگنمایی را به ما بگوید؟

Mr. Duncan Yes, I have.

آقای دانکن بله، من دارم.

I just have. No, you can't.

من فقط دارم. نه، شما نمی توانید.

It's only a mobile phone.

این فقط یک تلفن همراه است.

Unfortunately, it's not.

متاسفانه اینطور نیست. این

It's not £20,000 worth of equipment.

تجهیزات 20000 پوندی نیست.

So there it is.

بنابراین وجود دارد.

A crop is growing in the field.

یک محصول در مزرعه در حال رشد است.

But I wonder what it is.

اما من تعجب می کنم که آن چیست.

What is the crop?

محصول چیست؟

Does anyone know?

کسی میدونه؟

I think it might be sprouts.

فکر کنم ممکنه جوانه باشه

I think it might be Brussels sprouts.

من فکر می کنم ممکن است از کلم بروکسل باشد.

I'm going to have a closer look.

من قصد دارم یک نگاه دقیق تر داشته باشم.

Mr. Graham.

آقای گراهام

Mr.

Steve is intrigued,

آقای

استیو کنجکاو شده است، به

is going on to the farmer's land,

سمت زمین کشاورز می رود،

is going onto the farmer's land.

به زمین کشاورز می رود.

Steve is now

استیو اکنون در حال

trespassing on the farmer's land.

تعدی به زمین کشاورز است.

You will get into a lot of trouble for that.

برای این کار دچار دردسرهای زیادی خواهید شد.

We're going to get into trouble.

قراره به دردسر بیفتیم

I wonder what it is.

تعجب می کنم که چیست.

I think it is.

من فکر میکنم که هست.

I think it's sprouts.

فکر کنم جوانه باشه

It's either that or broad bean.

این یا همان لوبیا است.

Well, it could be, yes,

خوب، ممکن است، بله،

it could be broad beans.

می تواند لوبیا نخودی باشد.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

That is a very good guess.

این حدس بسیار خوبی است.

I think. Yes, I think it might be.

من فکر می کنم. بله، من فکر می کنم ممکن است.

Might be broad beans, weeds.

ممکن است لوبیا، علف های هرز باشد.

No, they're not weeds are weeds as well.

نه، آنها علف هرز نیستند، علف های هرز نیز هستند.

Yes, there are weeds in there as well.

بله، علف های هرز نیز در آن وجود دارد.

You're right.

حق با شماست.

But the farmer will no doubt spray

اما کشاورز بدون شک

the field with weed killer.

مزرعه را با علف کش سمپاشی خواهد کرد.

Why do you want to look so close?

چرا می خواهی اینقدر نزدیک نگاه کنی؟

This is Steve.

این استیو است.

When he's on camera,

وقتی جلوی دوربین می‌رود،

he sort of starts talking and it says, Here, Hi, Mr.

شروع به صحبت می‌کند و می‌گوید، سلام، آقای

Steve. And I'm talking now on the Internet.

استیو. و من در حال حاضر در اینترنت صحبت می کنم.

And then suddenly he's right in front of the camera

و ناگهان او درست در مقابل دوربین قرار می گیرد

and he can't see anything else.

و هیچ چیز دیگری را نمی بیند.

Oh, my God. My eyes.

اوه خدای من. چشمان من.

My eyes look so wrinkly.

چشمام خیلی چروک شده

I wouldn't get that close.

من آنقدر نزدیک نمی شوم.

Mr. Duncan, that's not good.

آقای دانکن، این خوب نیست.

Well, what about that crop over there? We can.

خوب، در مورد آن محصول آنجا چطور؟ ما میتوانیم.

We can show the people that crop over there.

ما می توانیم به مردم نشان دهیم که در آنجا محصول می دهند.

It's too far away.

خیلی دور است. می

You can see the colour.

توانید رنگ را ببینید.

Yes, but I can't.

بله، اما نمی توانم.

But it's awkward to to film from here because.

اما فیلمبرداری از اینجا ناخوشایند است زیرا.

Yes, sign the gate.

بله، دروازه را امضا کنید.

I think it's it's too far away.

فکر کنم خیلی دور باشه

People are saying I think it's

مردم می گویند من فکر می کنم این است

I think you might be right.

من فکر می کنم ممکن است حق با شما باشد.

I think it's broad being.

من فکر می کنم این موجود گسترده است.

Yes. That's a good guess.

آره. این حدس خوبی است.

I think it might be broad beans.

فکر کنم ممکنه لوبیا باشه

So what we will do four months from now,

بنابراین آنچه را که چهار ماه دیگر انجام خواهیم داد، یک

we will do another live stream from here,

استریم زنده دیگر را از اینجا انجام خواهیم داد

and then we will reveal what is growing in that field.

و سپس آنچه را که در آن زمینه در حال رشد است را فاش خواهیم کرد.

I bet you can't wait.

شرط می بندم نمی تونی صبر کنی

And there's Mr. Steve now with his giant finger.

و حالا آقای استیو با انگشت غول پیکرش هست.

Xavier just said hello.

خاویر فقط سلام کرد.

Xavier has got a B1 exam today.

خاویر امروز امتحان B1 دارد.

Oh, okay. That's an English.

اوه، باشه این یک انگلیسی است.

Wow. That's fantastic. That's.

وای. این فوق العاده است. یعنی.

Yes, that's very good.

بله، این خیلی خوب است.

Maybe one of the questions will be

شاید یکی از سوالات این باشد که

who is your favourite online teacher?

معلم آنلاین مورد علاقه شما کیست؟

Yes.

If they ask you

آره.

اگر از شما بپرسند

who is your most favourite

که مورد علاقه ترین

English teacher in the world and who

معلم انگلیسی شما در جهان کیست و چه کسی

the biggest award ever.

بزرگترین جایزه را دریافت کرده است.

Yeah.

آره

For teaching English, please mention my name.

برای آموزش زبان انگلیسی لطفا نام من را ذکر کنید.

Please say Mr. Duncan.

لطفا بگویید آقای دانکن.

No one else. Okay.

هیچکس دیگر. باشه.

Could you do that? Thank you.

آیا می توانید این کار را انجام دهید؟ متشکرم.

Just just reference Mr.

فقط کافی است به آقای

Duncan everywhere on your English paper,

دانکن در همه جای مقاله انگلیسی خود اشاره کنید،

and you won't have to put much on there.

و نیازی نیست چیز زیادی در آنجا بنویسید.

They'll just assume that, you know,

آنها فقط فرض می کنند که، می دانید،

there's only 20 people watching, by the way.

اتفاقاً فقط 20 نفر تماشا می کنند.

That's right.

درست است.

I don't know why at the moment.

فعلاً نمی دانم چرا.

My my views

دیدگاه های من

and everything is really, really awful at the moment.

و همه چیز در حال حاضر واقعاً وحشتناک است.

I What's happening? What?

من چه اتفاقی می افتد؟ چی؟

Why don't you like me anymore?

چرا دیگه منو دوست نداری؟

Well, if I have, I said something

خوب، اگر داشته باشم،

to the people that are watching my game.

به افرادی که بازی من را تماشا می کنند، چیزی گفته ام.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

Okay.

باشه.

Whoever that I'm watching can't hear, you know,

هر کسی که من تماشا می کنم نمی تواند بشنود، می دانید،

But I'm just wondering what is happening. Maybe.

اما من فقط در تعجب هستم که چه اتفاقی می افتد. شاید.

Maybe there are some other people

شاید افراد دیگری هم به

thinking the same way you say

همان شکلی که شما می گویید فکر می کنند

how I if I offended you in some way,

که اگر من به شما توهین کردم، می

you see that if I hurt you,

بینید که اگر به شما صدمه بزنم،

well, that's not going to help Mr. Duncan.

خوب، این به آقای دانکن کمکی نمی کند.

Okay,

خوب،

Well, obviously not,

خب، بدیهی است که نه،

because the people that are watching are watching you.

زیرا افرادی که تماشا می کنند، شما را تماشا می کنند.

They want to watch you, Mr. Duncan.

آنها می خواهند شما را تماشا کنند، آقای دانکن.

So, yes, good.

بنابراین، بله، خوب است.

And best of luck with your exam.

و با آرزوی موفقیت در امتحان

So have you.

شما هم همینطور.

I think it's Xavier.

فکر کنم خاویر باشه

I think Xavier.

فکر کنم خاویر

I think I pronounce your name correctly.

فکر کنم اسمت رو درست تلفظ کنم

I used to know a French guy with the same name as you,

من قبلاً یک مرد فرانسوی به نام شما را می‌شناختم،

but say no more about that.

اما بیشتر در مورد آن چیزی نگو.

Where's Mr.

Duncan going?

آقای

دانکن کجا می رود؟

He's wandering off in a robotic fashion.

او به شکل رباتیکی سرگردان است.

Very interesting.

بسیار جالب.

I bet Mr.

شرط می بندم که آقای

Duncan can't wait to go back to

دانکن نمی تواند صبر کند تا

see if the gate that I've oiled

ببیند دروازه ای که من روغن زدم

really has stopped squeaking.

واقعاً صدای جیر جیر نمی کند یا خیر.

I'm your.

من تو هستم

I'm your new teacher.

من معلم جدید شما هستم

What? What were you saying?

چی؟ داشتی چه چیزی میگفتی؟

That was interesting. No,

جالب بود. نه،

I was talking about the squeaking gate again, Mr.

من دوباره در مورد دروازه جیرجیر صحبت می کردم، آقای

Duncan.

Oh,

دانکن.

اوه،

well, nobody's walked by.

خوب، کسی از آنجا رد نشده است.

No. First of abuse.

نه اول از سوء استفاده.

We were going to beat them up

قرار بود

with our big manly fists. Yes.

با مشت های درشت مردانه مان آنها را بزنیم. آره.

And we were going to show you, because this is how Mr.

و ما قصد داشتیم به شما نشان دهیم، زیرا آقای

Duncan is trying to attract viewers now.

دانکن اکنون سعی در جذب بینندگان دارد.

Yes.

آره.

Violence mean that's what you need

خشونت به این معناست که این همان چیزی است که شما به آن نیاز دارید،

past what everyone's doing now on Twitter and TikTok.

گذشته از کاری که همه اکنون در توییتر و TikTok انجام می دهند.

They were all filming fights in the street.

همه در خیابان مشغول فیلمبرداری از دعوا بودند.

Who put them on, putting them on the Internet?

چه کسی آنها را روی اینترنت گذاشته است؟ به

Who do you think I should shut that farmer's gate?

نظر شما چه کسی باید دروازه کشاورز را ببندم؟

Mr. Duncan, Was it open when you came along?

آقای دانکن، وقتی شما آمدید باز بود؟

No, that's what it was like. Uh,

نه اینطوری بود اوه

it should be shut.

باید بسته بشه

Really? Well, you can shut it if you want.

واقعا؟ خوب، اگر بخواهید می توانید آن را ببندید.

If you want to film it. No.

اگر می خواهید از آن فیلم بگیرید. نه.

Particularly

if you want to film, you're closing a gate.

به خصوص

اگر می خواهید فیلم بگیرید، در حال بستن یک دروازه هستید.

Might be interesting, but

شاید جالب باشد، اما

this is where Mr.

این جایی بود که آقای

Duncan got lost.

دانکن گم شد.

Once I did get lost up here,

وقتی اینجا گم شدم، به

it seems that got lost here

نظر می‌رسد اینجا گم شدم

and ended up wandering through fields. Yeah, I just.

و در میان مزارع سرگردان شدم. آره، من فقط

I took a wrong turning, that's all.

من یک چرخش اشتباه گرفتم، همین.

I was getting worried because I wonder where Mr.

داشتم نگران میشدم چون فکر میکردم آقای

Duncan it last year. I think it wasn't it.

دانکن پارسال کجاست. فکر کنم این نبود

Well it was that it was that field over there.

خوب این بود که آن میدان آنجا بود.

You know,

when we started the live stream today, that's where

می دانید،

وقتی امروز پخش زنده را شروع کردیم، آنجا بود که

I got lost.

گم شدم.

I went through that fence,

از آن حصار،

that gate over there and got lost, completely lost.

آن دروازه آن طرف گذشتم و گم شدم، کاملا گم شدم.

And I couldn't tell where I was.

و من نمی توانستم بگویم کجا هستم.

It's very strange feeling being lost about a mile

این احساس بسیار عجیبی است که حدود یک مایل

and a half from your house.

و نیم از خانه خود را گم کرده اید.

That's because

I'm stupid, I think. Yeah.

فکر می کنم به این دلیل است که من احمق هستم. آره

Anyway, right.

به هر حال درسته

Apparently it runs in the family

ظاهراً در حماقت خانواده اجرا می شود

stupidity.

.

It runs in my family.

این در خانواده من اجرا می شود.

Live chat.

چت زنده.

I see something there, Mr. Duncan.

من آنجا چیزی می بینم، آقای دانکن.

Maybe quality is better than quantity.

شاید کیفیت بهتر از کمیت باشد.

Yes, I suppose so.

بله، من هم همینطور فکر میکنم.

Thank you, Florence.

ممنون فلورانس

I'm just having a look at your other finger.

من فقط به انگشت دیگرت نگاه می کنم.

Yes.

آره.

If you use this finger, you see, Then won't do that.

اگر از این انگشت استفاده کنید، می بینید، سپس این کار را انجام نمی دهید.

It's all right.

همه چیز درست است.

I'm just trying to get the hang of it.

من فقط سعی می کنم از آن استفاده کنم.

Mr. Duncan,

آقای دانکن،

in our technology, let's see how fast Mr.

در فناوری ما، ببینیم آقای استفن چقدر سریع است

Stephen. Mr.

Duncan can run away from the farm.

. آقای

دانکن می تواند از مزرعه فرار کند.

34 years.

34 سال.

Well, you know, it depends on what the farm is like.

خوب، می دانید، بستگی به این دارد که مزرعه چگونه باشد.

I mean, if it's, you know,

منظورم این است که اگر می دانید،

handsome young farmers, son,

پسر، کشاورز جوان خوش تیپ،

then I've never run towards them.

پس من هرگز به سمت آنها دویده ام.

I've known this, but the farm son.

من این را می دانستم، اما پسر مزرعه.

Yeah. Can I just tell you that really?

آره آیا می توانم این را به شما بگویم واقعا؟

A bit sort of pervy.

یه جورایی تخطئه

Well, you know, obviously head 21 years.

خوب، می دانید، بدیهی است که سر 21 سال.

I'm laughing with you.

دارم با تو میخندم

It's not negative, says Florence.

فلورانس می گوید این منفی نیست.

Thank you very much for that. I

بابت آن بسیار ممنونم. من

and battery issues,

و مشکلات باتری،

as we know is chopping onions

همانطور که می دانیم خرد کردن پیاز است

and Mr.

و آقای

Jenkins wandered off again

جنکینز دوباره سرگردان شد،

the grass is greener on the other side.

علف آن طرف سبزتر است.

The water bill is higher too.

قبض آب هم بالاتره

As jerk from Vitesse.

به عنوان یک تند و سریع از Vitesse.

Can you see what I've got here?

میتونی ببینی من اینجا چی دارم؟

I've got some little angels there waiting to fly away.

من چند فرشته کوچک در آنجا دارم که منتظر پرواز هستند.

These little angels.

این فرشته های کوچولو

So what you have to do,

پس کاری که باید انجام دهی،

you have to blow on the angels,

باید بر فرشتگان باد بزنی،

and then you have to make a wish at the same time.

و بعد هم باید آرزویی کنی.

And then they all fly away.

و سپس همه آنها پرواز می کنند.

And hopefully one day your will come true.

و به امید روزی که شما محقق شوید.

What do you think, Mr. Steve?

نظر شما چیست آقای استیو؟ یه

Shall we give it a blow?

ضربه بهش بدیم؟

Would you like to play with me? Yes.

دوست داری با من بازی کنی؟ آره.

Yes, There will be scenes of two men

بله، صحنه هایی از دمیدن دو مرد

blowing on a dandelion.

روی قاصدک وجود خواهد داشت.

Dandelion?

That's what this is, A dandelion.

قاصدک؟

این همان چیزی است که قاصدک است.

So this is what happens when a dandelion goes to seed

بنابراین این همان چیزی است که وقتی یک قاصدک به دانه می رود

and then all of these things fly away.

و سپس همه این چیزها دور می شوند اتفاق می افتد.

Oh, Mr. Steve's gone.

اوه، آقای استیو رفته است.

Okay, that's me moment ruined.

خوب، آن لحظه من خراب شده است.

No, look, it's ruined before.

نه ببین قبلا خراب شده

Before,

قبل،

before, after we go.

قبل، بعد از رفتن.

Before, after, before, after, before, after.

قبل، بعد، قبل، بعد، قبل، بعد.

Beep, beep, beep, beep, beep.

بوق، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ.

And we've now deprived that dandelion of ever

و ما اکنون آن قاصدک را از اینکه

coming to seed and procreating.

بذر و تولید مثل کند محروم کرده ایم.

That's it.

خودشه.

So this now this is basically plant murder.

بنابراین این در حال حاضر اساساً قتل گیاهی است.

I've murdered that that plant.

من آن گیاه را کشتم

And this is where it begins.

و از اینجا شروع می شود. می

You see, one day

بینی، یک روز

you are killing dandelions, the next day

قاصدک ها را می کشی، روز دیگر

you are strangling your neighbours. Don't.

همسایه هایت را خفه می کنی. نکن.

This is how it begins, right?

اینگونه شروع می شود، درست است؟

There you go. Let's go.

شما بروید. بیا بریم.

Let's go to see that blow.

برویم تا آن ضربه را ببینیم.

Are you ready?

اماده ای؟

And how delightful.

و چقدر لذت بخش

It's not love.

عشق نیست

What a lovely moment of time that was.

چه لحظه ی قشنگی بود

And we were able to share it with

و ما توانستیم آن را

with with you out there in YouTube land.

با شما در سرزمین YouTube به اشتراک بگذاریم.

We've we've we've helped that dandelion to spread

ما به آن قاصدک کمک کرده‌ایم تا

its seed far across the local area.

دانه‌هایش را در سراسر منطقه پخش کند.

Yeah. I'm saying nothing

آره من چیزی نمی گویم

and Yeah well I mean

و آره خوب منظورم این است که

there's dandelions everywhere you reported this

the weekend that I reported,

آخر هفته ای که من گزارش دادم، همه جا قاصدک وجود دارد،

I think I think we talked about it.

فکر می کنم در مورد آن صحبت کردیم.

Oh, God.

اوه خدا می

You know, one of those seeds and now knows Mr.

دانید، یکی از آن دانه ها و حالا می داند که آقای

Duncan always come from down.

دانکن همیشه از پایین آمده است.

If the wind the wind itself, you see, normally

اگر باد خود باد باشد، می بینید، به طور معمول

that's how it happened. Yes.

این طور است. آره.

In the wind they will just and

در باد آنها فقط خواهند بود و

it's a bit floppy.

کمی فلاپی است.

They blow away rabbits like dandelions.

آنها خرگوش ها را مانند قاصدک باد می کنند.

But I don't think there's many rabbits around here

اما من فکر نمی کنم خرگوش های زیادی در اینجا وجود داشته باشد

because there are lots of dandelions.

زیرا تعداد زیادی قاصدک وجود دارد.

And if there were lots of rabbits around here,

و اگر خرگوش های زیادی در این اطراف وجود داشته باشد،

I think if some of us shoot them or poison them

فکر می کنم اگر برخی از ما به آنها شلیک کنیم یا آنها را مسموم کنیم

or gas them, guess how do you guess a rabbit?

یا آنها را گاز بگیریم، حدس بزنید چگونه یک خرگوش را حدس می زنید؟

You put gas down, it's down, it's homes.

بنزین زدی، خاموش شد، خانه هاست.

Oh, that sounds good.

اوه، این خوب به نظر می رسد.

Which hell?

The front or the back.

کدام جهنم؟

جلو یا عقب.

Well, rabbits

خوب، خرگوش ها

they live in, They live in holes in the ground.

در آنها زندگی می کنند، آنها در سوراخ های زمین زندگی می کنند.

Actually, the holes in the ground.

در واقع، سوراخ های روی زمین. به

What do you call the whole insects?

کل حشرات چه می گویید؟

Burrows. They are burrows.

لانه ها. آنها لانه هستند.

Rabbits live in burrows.

خرگوش ها در لانه ها زندگی می کنند.

Burrows Badgers live insects.

گورکن ها حشرات زنده.

Of course, burrow can also be the the verb.

البته، burrow نیز می تواند فعل باشد.

If you are digging underground,

اگر در حال حفاری در زیر زمین هستید، می

you see, if you dig in the ground,

بینید، اگر در زمین حفاری کنید، در

you burrow underground.

زیر زمین حفر می کنید.

Then that is also the name of a rabbit's house.

سپس این نیز نام خانه خرگوش است.

Yes. Yes. Claudia,

آره. آره. کلودیا،

this is what I have to do

این کاری است که من باید

in on my lawn

در چمن خود انجام دهم، این است که

is I have to go around with weedkiller

باید با علف کش بروم

and and remove the dandelions.

و قاصدک ها را جدا کنم.

If you seem to enjoy killing,

اگر به نظر می رسد که از کشتن لذت می برید،

I use a lot of chemicals in my garden, like.

من از مواد شیمیایی زیادی در باغم استفاده می کنم.

And you like killing wildlife.

و شما دوست دارید حیات وحش را بکشید.

Well, the thing is, if you've got a lawn,

خب، مسئله این است که اگر چمنی دارید،

you've got to take care of it.

باید از آن مراقبت کنید.

You've got to get rid of the moss,

شما باید از شر خزه ها خلاص شوید،

you've got to get rid of the weeds,

باید از شر علف های هرز خلاص شوید،

because if you don't and I treat my lawn twice a year

زیرا اگر این کار را نکنید و من دو بار در سال چمن خود را

with these pellets and you sort of sprinkle them over

با این گلوله ها درمان می کنم و شما به نوعی آنها را

using an applicator

با استفاده از اپلیکاتور روی آنها می پاشید

and it kills off all the weeds in the moss.

و تمام علف های هرز خزه را از بین می برد.

But if you don't do it,

اما اگر این کار را انجام ندهید،

then you end up with more weeds than grass

در نهایت علف های هرز بیشتری نسبت به علف خواهید داشت

and it doesn't look very nice.

و خیلی زیبا به نظر نمی رسد.

So you have to treat it.

پس باید آن را درمان کنید.

Unfortunately, with chemicals, there's no other way.

متاسفانه، با مواد شیمیایی، هیچ راه دیگری وجود ندارد.

And I could see Mr.

و می‌توانستم ببینم که آقای

Duncan coming up behind me with cow power.

دانکن با قدرت گاوی پشت سرم می‌آید.

So I'm not because I'm hiding his cow pass.

بنابراین من به این دلیل نیستم که پاس گاو او را پنهان می کنم.

I'm hiding.

دارم قایم میشم.

You can't see me. I'm hiding.

تو نمیتونی منو ببینی دارم قایم میشم.

So this is my clever disguise.

بنابراین این لباس مبدل هوشمندانه من است.

It does look a bit like parsley.

کمی شبیه جعفری است.

You can't see me.

تو نمیتونی منو ببینی

You see? You can't see me.

می بینی؟ تو نمیتونی منو ببینی

I'm hiding.

دارم قایم میشم.

It's amazing. This.

این شگفت انگیز است. این.

This is my special SS.

این اس اس مخصوص من است.

Disguised cows do love this.

گاوهای مبدل این را دوست دارند.

I think it's probably

فکر می کنم احتمالاً

after grass, their next favourite

بعد از علف، غذای سبز مورد علاقه بعدی آنها

green thing to eat.

برای خوردن است.

And.

But it grows very quickly.

و.

اما خیلی سریع رشد می کند.

It must grow like

two or three centimetres a day, at least, because

حداقل باید روزی دو یا سه سانتی‌متر رشد کند، زیرا

in a week this is shot up around here

در عرض یک هفته این اطراف در اینجا پرتاب می‌شود

that'll die off.

که می‌میرد.

And it comes very early in the summer

و خیلی زود در تابستان می آید

and that will all have gone to seed

و همه اینها

within the next few weeks.

ظرف چند هفته آینده شروع به کار خواهند کرد.

So that plant Florence, it's cow parsley,

پس آن گیاه فلورانس، جعفری گاوی است، به این می

that's what it's called. It's cool.

گویند. باحاله

You don't tap, you swipe.

شما ضربه نمی زنید، سوایپ می کنید.

I well you know that's a cow in the middle

من خوب می دانی که این یک گاو در وسط

of that area,

آن منطقه است،

cow parsley,

جعفری گاوی،

because cows like to eat it, I think.

زیرا گاوها دوست دارند آن را بخورند، فکر می کنم.

And it just the leaves look like parsley.

و فقط برگها شبیه جعفری هستند.

Yeah.

Which is a herb which you put in food.

آره

که گیاهی است که در غذا می ریزید.

Yes.

I actually think Claudia and I worried about that.

آره.

من در واقع فکر می کنم کلودیا و من نگران این موضوع بودیم. فکر

I don't think you can put cow,

نمی کنم بتوانید گاو،

cow parsley in your food.

جعفری گاوی را در غذای خود قرار دهید.

I think that would be very dangerous.

من فکر می کنم که بسیار خطرناک خواهد بود.

Exactly.

دقیقا.

Now, I don't think you could eat

حالا، من فکر نمی کنم که بتوانید

cow parts of a normal pasture.

قسمت های گاو یک مرتع معمولی را بخورید.

You could not.

تو نمیتوانستی.

But not a cow a bit.

اما نه یک گاو.

But anyway, we'll bring some to Paris with us

اما به هر حال، ما مقداری را با خود به پاریس خواهیم آورد

for you all to see.

تا همه شما ببینید.

I'll bring a whole suitcase full of cow parsley.

من یک چمدان کامل پر از جعفری گاوی خواهم آورد.

Yes, that's it. Exactly.

آره همینه. دقیقا.

And

و

so I thought you were going to shout abuse.

بنابراین فکر کردم که تو فریاد توهین می کنی.

I thought you were going to shout abuse at them.

من فکر می کردم تو قراره سرشون فریاد بدی کنی

Well, that's not shouting.

خب، این فریاد نیست.

Call a dog.

یک سگ صدا کن

I've seen bigger hamsters,

من همسترهای بزرگتر را دیده ام،

Mr. Duncan.

I'm being naughty.

آقای دانکن.

دارم شیطون میشم

Naughty.

شیطون

Not really being naughty because going to be.

واقعاً شیطون نیستم چون می‌شود.

No, they can't see you.

نه، آنها نمی توانند شما را ببینند.

Oh, my goodness.

اوه خدای من.

Everybody is phoning today.

امروز همه دارند تلفن می کنند.

They don't.

Let me watch today's livestream.

آنها نمی کنند.

اجازه دهید پخش زنده امروز را تماشا کنم.

First my brother,

اول برادرم،

then a patient and then a lady who sells

بعد یک بیمار و بعد خانمی که

dentistry merchandise and now a friend.

اجناس دندانپزشکی می فروشد و حالا یک دوست.

Claudia. Just tell them to get lost.

کلودیا فقط به آنها بگویید گم شوند.

Claudia is popular times.

کلودیا زمان محبوب است.

You've got to be assertive.

شما باید قاطع باشید

Assert yourself.

خودت را ثابت کن

No, I'm watching Mr.

نه، من آقای

Duncan on the livestream.

دانکن را در پخش زنده تماشا می کنم.

Go away

برو

and they will wonder

و آنها تعجب خواهند کرد که در

what the hell you're talking about.

مورد چه چیزی صحبت می کنی.

Get anything out of life.

هر چیزی را از زندگی دریافت کنید.

Unless you're a searcher,

مگر اینکه شما یک جستجوگر باشید،

so they won't know what you're talking about.

بنابراین آنها نمی دانند در مورد چه چیزی صحبت می کنید.

Though you say they'll say what to Mr.

اگرچه شما می گویید که به آقای دانکن چه می گویند

Duncan, and Claudia will say

، و کلودیا خواهد گفت

It's it's a crazy guy on the Internet.

این یک مرد دیوانه در اینترنت است.

It is. It's really weird.

این است. واقعا عجیب است.

Who were those two that just went by?

آن دو نفر که رفتند چه کسانی بودند؟ به

Who do you think?

نظر شما چه کسی؟

I don't know. I don't recognise them.

من نمی دانم. من آنها را نمی شناسم

I don't think we know them.

فکر نمی کنم آنها را بشناسیم.

But yes, we have got people going by.

اما بله، ما افرادی را داریم که می روند.

Well, they've gone there.

خوب، آنها به آنجا رفته اند.

They've gone now. Yes.

الان رفته اند آره.

We don't know who they are.

ما نمی دانیم آنها چه کسانی هستند.

We've never seen them before.

ما قبلا آنها را ندیده بودیم.

They didn't say hello but they had,

آنها سلام نکردند، اما داشتند،

they had really small dogs.

آنها واقعا سگهای کوچک داشتند.

What's the point.

چه فایده ای دارد.

What's the point of having a really small dog?

داشتن یک سگ واقعا کوچک چه فایده ای دارد؟

It's almost like no

dog really, when you think about it.

وقتی به آن فکر می کنید، تقریباً شبیه هیچ سگی نیست.

But it's probably got a very loud bark.

اما احتمالاً صدای پارس بسیار بلندی دارد.

Oh, yeah.

اوه، آره

Because the smaller the dog, the louder the bark.

زیرا هر چه سگ کوچکتر باشد صدای پارس بلندتر است.

I think

فکر می کنم

you dome's here from Bangkok.

شما از بانکوک اینجا هستید.

Hello, old man in Bangkok.

سلام، پیرمرد در بانکوک.

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

How are the elections going at the moment?

انتخابات در حال حاضر چگونه پیش می رود؟

Because there are some

زیرا

some politics happening at the moment in Thailand.

در حال حاضر برخی سیاست ها در تایلند اتفاق می افتد.

Yes, we can talk about that.

بله، ما می توانیم در مورد آن صحبت کنیم.

You see, it's not just stupid conversation

ببینید، این فقط یک گفتگوی احمقانه

about dogs and cow parsley.

در مورد سگ و جعفری گاوی نیست.

We can talk global politics as well.

ما می توانیم در مورد سیاست جهانی نیز صحبت کنیم.

So it's all happening at the moment

بنابراین همه چیز در حال حاضر

in macroeconomics just just give us a subject.

در اقتصاد کلان اتفاق می افتد فقط یک موضوع را به ما بدهید.

We'll talk about it.

ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

But they're trying

اما آنها تلاش می کنند تا

they're trying to have a lot of reforms

اصلاحات زیادی را که

you see in Thailand.

در تایلند می بینید انجام دهند.

So so that they are thinking

به طوری که آنها

at the moment that there might be

در حال حاضر به این فکر می کنند که

there might be a lot of reforms

ممکن است اصلاحات زیادی

taking place in Thailand,

در تایلند در حال انجام باشد و

making things a little better.

اوضاع را کمی بهتر کند.

All right.

خیلی خوب.

Well, of course, a lot of people in

خب، البته، بسیاری از افراد در

AI in Turkey

هوش مصنوعی در ترکیه در

are trying to well, a voting as well.

تلاش هستند تا رای دهند.

Well, they have been quite significant as to in

خوب، آنها از نظر رأی دادن بسیار مهم بوده اند

they have voted,

،

but now they have to have another vote.

اما اکنون باید رأی دیگری داشته باشند.

They have to have a vote.

باید رای داشته باشند. به

They call it a runoff.

آن می گویند رواناب.

A runoff because nobody got past the 50%

دور دوم به این دلیل که هیچ کس از سطح 50 درصد مقدماتی عبور نکرد

qualifying level.

.

But it's looking at the moment, it looks at the moment

اما به این لحظه نگاه می کند، به نظر می رسد که

as if Erdogan will get back a status quo.

اردوغان به وضعیت موجود باز خواهد گشت.

They won't be able to remain the same,

آنها نمی توانند همان

where a very good group did.

جایی که یک گروه بسیار خوب این کار را انجام دادند، باقی بمانند.

You know that status quo started out as a folk group

می دانید که وضعیت موجود به عنوان یک گروه فولکلور

before they got into the rock and roll thing.

قبل از ورود به راک اند رول شروع شد.

All the guitars and everything they

همه گیتارها و هر کاری که می‌کردند

they used to do folk, they were like folk folk group.

، مثل گروه فولک بود.

A folk group is what I'm saying.

یک گروه عامیانه چیزی است که من می گویم.

They just had a German shepherd.

آنها فقط یک ژرمن شپرد داشتند.

I hope you kept it on the lead.

امیدوارم آن را در پیشرو حفظ کرده باشید.

Who was at the start of a joke?

چه کسی در شروع یک شوخی بود؟

I used to know a German shepherd.

من قبلا یک ژرمن شپرد را می شناختم.

He was a very nice man.

او مرد بسیار خوبی بود.

That's right. Yes.

درست است. آره.

I think that's where you're going with that.

من فکر می کنم این جایی است که شما با آن می روید.

Oh, yes.

I wonder if the German Shepherd is

آه بله.

من تعجب می کنم که آیا ژرمن شپرد سگی است

a dog that in Germany

که در آلمان

has some something to do with the control of sheep.

ربطی به کنترل گوسفند دارد؟

A bit like a sheep.

کمی شبیه گوسفند

Doctors here in the UK.

پزشکان اینجا در بریتانیا

I can't imagine a German shepherd

من نمی توانم تصور کنم که یک چوپان آلمانی

taking care of sheep, maybe eating sheep,

از گوسفندان مراقبت کند، شاید گوسفندان را بخورد، به

attacking them,

آنها حمله کند،

but I'm not sure about being an actual shepherd.

اما مطمئن نیستم که یک چوپان واقعی باشم.

Maybe the shepherds have the dogs to protect them

شاید چوپان ها سگ هایی برای محافظت از آنها

against other animals.

در برابر حیوانات دیگر داشته باشند.

Yes, mate.

بله رفیق.

Or maybe.

یا شاید.

Maybe the German shepherd

شاید ژرمن شپرد

is there to protect the farmer from the sheep

آنجا باشد تا از کشاورز در برابر گوسفندان محافظت کند

because the sheep in Germany are quite, quite violent.

زیرا گوسفندان در آلمان کاملاً خشن هستند.

They've all, they've got big teeth.

آنها همه دارند، دندان های بزرگی دارند.

And I say they don't just eat

و من می گویم که آنها فقط علف نمی خورند

grass, they're omnivores. Yes.

، آنها همه چیزخوار هستند. آره.

They eat people as well.

مردم را هم می خورند.

Yes. It's probably yes.

آره. احتمالاً بله است.

If someone could tell us

اگر کسی می تواند به ما بگوید

why is a German shepherd called a German shepherd.

چرا به ژرمن شپرد ژرمن شپرد می گویند.

Why, why, why?

چرا چرا چرا؟

My theory is, is to the shepherds.

تئوری من این است که برای چوپانان است.

In the olden days

در زمان‌های قدیم،

when there were lots of wild animals roaming around,

وقتی حیوانات وحشی زیادی در اطراف پرسه می‌زدند،

and it was there to protect the farmer

و برای محافظت از کشاورز

and the sheep against maybe, maybe wild boar or movies

و گوسفند در برابر شاید، شاید گراز وحشی یا فیلم‌ها

or something. As a wild boar here at the moment,

یا چیزهای دیگر، آنجا بود. به عنوان یک گراز وحشی در این لحظه،

yes.

Because of course, we don't have any

بله.

چون مطمئناً، ما دیگر هیچ

sort of animals

گونه حیوانی

roaming around in our countryside anymore.

در حومه خود نداریم.

They were all killed centuries ago.

همه آنها قرنها پیش کشته شدند.

But we do have wild animals,

اما ما حیوانات وحشی داریم،

but not ones that can sort of eat you.

اما نه حیواناتی که بتوانند شما را بخورند.

We don't have logic in Germany.

ما در آلمان منطق نداریم.

They've still got bears,

آنها هنوز هم خرس دارند، اینطور

haven't they, Roaming in the forests?

نیست که در جنگل ها پرسه می زنند؟

Yes, but we don't have them here.

بله، اما ما آنها را در اینجا نداریم.

We don't have bears. But.

ما خرس نداریم ولی.

But sometimes the squirrels

اما گاهی اوقات سنجاب‌ها

can get together in a big gang

می‌توانند در یک گروه بزرگ گرد هم بیایند

and they can give you a nasty chew on your face.

و می‌توانند چهره‌تان را بجوند.

Because people have asked us before

از آنجا که مردم قبلاً از ما پرسیده بودند

when we're out in the countryside, particularly

که چه زمانی در حومه شهر هستیم، به خصوص

when Mr.

Duncan is filming in maybe a forest or a wood,

وقتی آقای

دانکن در حال فیلمبرداری در یک جنگل یا جنگل است، آیا

aren't you worried about being attacked?

نگران حمله به شما نیستید؟

But we don't have, uh, wild animals.

اما ما حیوانات وحشی نداریم.

If anything, I'm worried about being attacked by it is

اگر هر چیزی، من نگران این هستم که مورد حمله قرار بگیرم،

another human beings,

انسان دیگری است،

because they are the worst.

زیرا آنها بدترین هستند.

Although they do say

اگرچه آنها می گویند

that there are some Black Panthers

که برخی از پلنگ های سیاه وجود دارند

that have escaped into the

که به داخل کشور فرار کرده اند

and are living in parts of the UK.

و در بخش هایی از بریتانیا زندگی می کنند.

But is that true?

اما آیا این حقیقت دارد؟

Do you have a beaver in your area?

آیا شما در منطقه خود بیش از حد دارید؟

I was me.

من خودم بودم

I stay far away from beavers, Steve.

من از بیشورها دور می مانم، استیو.

I have to say Steve is not a big fan of beavers.

باید بگویم استیو از طرفداران بیورها نیست.

No, I've never been near a beaver.

نه، من تا به حال نزدیک یک بیور نبودم.

I believe they can give you a nasty bite.

من معتقدم که آنها می توانند به شما گاز بدی بدهند.

The closest I came is when I was.

نزدیک ترین چیزی که به من رسید، زمانی بود که بودم.

My mother gave birth to me.

مادرم مرا به دنیا آورد.

Ever since then, I've stayed there.

از آن زمان، من آنجا ماندم.

You don't. You don't do that.

شما این کار را نمی کنید. شما این کار را نمی کنید.

I'm going to have to teach you

من باید

the method of actually telling jokes.

روش جوک گفتن واقعی را به شما آموزش دهم.

Oh, well, anyway.

Student Yeah, but people are used to. We're being too

اوه، خوب، به هر حال.

دانشجو بله، اما مردم عادت کرده اند. ما

vague with it, with our jokes.

با شوخی هایمان خیلی مبهم هستیم.

Steve says we're being too

استیو می گوید ما خیلی

vague.

Well, sometimes

مبهم هستیم.

خوب، گاهی اوقات

if you make it more so, the word will come to your

اگر شما آن را بیشتر کنید، این کلمه

When being to Marcel Marceau,

به هنگام بودن شما به مارسل مارسو می رسد،

of course we understand that you make a You did me.

البته ما می فهمیم که شما یک You did me را می سازید.

We were being very rude.

خیلی بی ادب بودیم

We were.

ما بودیم.

No, we don't.

نه، ما نداریم.

You don't have to do that, Steve.

شما مجبور نیستید این کار را انجام دهید، استیو.

All I'm saying is Mick was referring to the animal.

تنها چیزی که می گویم این است که میک به حیوان اشاره می کرد.

Yes, well, I was.

بله، من بودم.

Yes, well, I've.

بله، خوب، من.

It's been a while

since I've seen a beaver, but as in English,

مدتی است

که بیور را ندیده ام، اما مانند زبان انگلیسی،

the same word can have different meanings.

همان کلمه می تواند معانی مختلفی داشته باشد.

And you'll have to look that up because

و شما باید آن را جستجو کنید زیرا

alternative

meanings to the word beaver.

معانی دیگری برای کلمه Beaver وجود دارد.

And then you know what we were saying.

و سپس می دانید که ما چه می گفتیم.

Let's have a look at the live chat show.

بیایید نگاهی به برنامه چت زنده بیندازیم.

I am Disassociate Said to Beaver.

من جدایی هستم که به بیور گفته شد.

Yes.

Well, I mean, that's that's been on there for ages.

آره.

خب، منظورم این است که این مدت‌هاست که وجود دارد.

I know what it's an animal with with big front teeth.

من می دانم حیوانی با دندان های جلویی بزرگ با چه چیزی است.

Yes.

آره. به

It looks like a sort of a a giant sort of it's

نظر می رسد یک نوع غول پیکر،

quite it's quite hairy, quite hairy, quite big.

کاملاً پر مو، کاملاً مودار، بسیار بزرگ است.

And it chews into wood and forms dams in rivers.

و چوب را می جود و در رودخانه ها سدهایی را تشکیل می دهد.

Okay, then the common beaver is very hairy, but.

خوب، پس بیور معمولی بسیار مودار است، اما.

But I think there was there was

اما من فکر می کنم وجود دارد وجود دارد وجود دارد وجود دارد

there was smooth fun.

لذت آرام وجود دارد.

What the heck. Yeah.

چه لعنتی آره می

You know, you can shave them, can't you?

دانی، می توانی آنها را اصلاح کنی، نه؟

I think this is going.

فکر کنم این داره پیش میره

I haven't seen a hairy beaver or a smooth one, Mr.

آقای دانکن، من بیشور مودار یا صاف ندیدم،

Duncan, I can quite categorically confirm to you.

کاملاً می توانم به شما تأیید کنم.

Well, I have seen a hairy one. Actually, it wasn't.

خوب، من یک مودار دیده ام. در واقع، اینطور نبود.

It wasn't a very nice one.

خیلی قشنگ نبود

This is my mother.

این مادر من است.

She didn't have any clothes on.

لباسی به تن نداشت

I went in the room once in a bedroom,

من یک بار در اتاق خواب به اتاق رفتم

and I was confronted with

و با منظره ای روبرو شدم

a sight that I'll never forget.

که هرگز فراموش نمی کنم.

But there we go.

اما ما به آنجا برویم.

I think Florence is now understanding.

من فکر می کنم فلورانس اکنون درک می کند.

I've got to now

الان باید به

double trouble.

دردسر مضاعف برسم

So don't say

پس نگویید

we never teach you anything but

ما هرگز چیزی به شما یاد نمی دهیم، اما

they have tried to release beavers in.

آنها سعی کرده اند بیش از حد را رها کنند.

Yes, they have.

Make your right.

بله، این کار را کرده اند.

حق خودت را بگیر

I think that they are trying

من فکر می کنم که آنها در تلاش هستند

to reintroduce beavers into the UK.

تا بیورها را به بریتانیا بازگردانند.

Of course, that could all go horribly wrong

البته، همه اینها می تواند به طرز وحشتناکی اشتباه باشد

because they can be

زیرا می توانند

quite destructive,

کاملاً مخرب باشند، به همین

which is why we got rid of them in the first place.

دلیل است که ما در وهله اول از شر آنها خلاص شدیم.

Well,

خوب،

I think they are the only animal

من فکر می کنم آنها تنها حیوانی هستند

that creates its own eco system, right?

که سیستم اکو خود را ایجاد می کنند، درست است؟

Or it's the only animal that actively destroys

یا این تنها حیوانی است که به طور فعال اکوسیستم خود را نابود می کند

its own ecosystem

because they chop down

زیرا آنها

all the trees with their big teeth.

همه درختان را با دندان های بزرگ خود می ریزند.

That's it.

And then they block rivers and things like that,

خودشه.

و سپس آنها رودخانه ها و چیزهایی از این قبیل را مسدود می کنند، به

which is why we hunted them to extinction in the UK

همین دلیل است که ما مدت ها پیش آنها را تا انقراض در بریتانیا شکار کردیم

a long time ago.

.

We went around with a big,

ما با یک تکه چوب بزرگ به اطراف رفتیم

a big piece of wood and just trying to whack them.

و فقط سعی کردیم آنها را بکوبیم.

So let's see if this back to nature experiment works

پس بیایید ببینیم که آیا این آزمایش بازگشت به طبیعت جواب می دهد

or, you know, in ten years time we'll be

یا می دانید، ده سال دیگر ما

the farmers will be out with their guns

کشاورزان با اسلحه های خود بیرون می آییم

and I'll be up to my know the numbers.

و من از اعداد و ارقام خود مطلع خواهم شد.

I'll be up to my neck in Beaver,

من در بیور تا گردن خواهم بود،

which is

something only a heterosexual man would want to do.

کاری که فقط یک مرد دگرجنسگرا دوست دارد انجام دهد.

So that that's too on the nose.

به طوری که آن بیش از حد روی بینی است.

Not on the nose.

نه روی بینی اینطور

It doesn't.

It's that doesn't work as a joke.

نیست.

این که به عنوان شوخی کار نمی کند.

Well, I think it's there.

خوب، فکر می کنم آنجاست.

Yeah. Okay. Well, as far as attending.

آره باشه. خوب، در مورد حضور.

Oh, yes.

آه بله.

There are alternative meanings to the word beaver.

معانی جایگزینی برای کلمه Beaver وجود دارد.

Yeah, you just are sorry.

آره تو فقط متاسفم

And you only hinting at that is isn't comic effects.

و شما فقط به این اشاره می کنید که جلوه های کمیک نیست.

It's just that. Yes. Okay.

فقط همین است. آره. باشه.

Don't. Don't kill it.

نکن. آن را نکش.

Kill the joke.

شوخی را بکش

Well, nobody's

خوب، هیچکس

nobody's

هیچکس

alluded to the fact

به این واقعیت اشاره نمی کند

that they may understand the double meaning. Yes.

که آنها ممکن است معنای دوگانه را درک کنند. آره.

You don't have to allude.

لازم نیست کنایه بزنید.

You leave it.

شما آن را رها کنید.

You leave it for the viewer to work out.

شما آن را به تماشاگر واگذار می کنید تا کار کند.

Well, that's what I'm asking.

خب منم همینو میپرسم آیا

Have you worked it out? Yes, I'm sure.

آن را کار کرده اید؟ بله مطمئن هستم.

I'm sure. It's getting hot under the sun.

من مطمئن هستم. زیر آفتاب داره گرم میشه

There are many adults watching today,

امروزه بزرگسالان زیادی در حال تماشا هستند،

many adults who understand the world.

بزرگسالان زیادی که دنیا را درک می کنند.

We don't want to offend,

ما نمی خواهیم توهین کنیم،

but we're not offending anyone, really.

اما واقعاً به کسی توهین نمی کنیم.

Also, we're not offending you.

همچنین، ما به شما توهین نمی کنیم.

Are you offended? I'm scared of beavers.

تو دلخور شدی؟ من از بیشورها می ترسم.

Yes, very scared And should.

بله، خیلی می ترسم و باید.

I've stayed away from them my entire life. Yeah.

من در تمام عمرم از آنها دور بودم. آره

Are we talking about the animals?

آیا ما در مورد حیوانات صحبت می کنیم؟

Do

آیا

I hope so?

من چنین امیدی دارم؟

Well, I think we've almost run out of things to say.

خوب، من فکر می کنم که ما تقریباً چیزهایی برای گفتن تمام کرده ایم.

I think we have.

I think because the sun's come out now.

من فکر می کنم ما داریم.

من فکر می کنم چون اکنون خورشید بیرون آمده است.

Only two

فقط دو

people came by

نفر آمدند

and didn't feel in the mood to be with them.

و حال و حوصله همراهی با آنها را نداشتند.

I thought, No, I didn't go.

فکر کردم، نه، نرفتم.

I did give them a dirty look.

من به آنها نگاه کثیفی انداختم.

They gave us a dirty look.

نگاه کثیفی به ما انداختند.

I'm surprised

من تعجب می کنم که

they were within their rights

آنها در حد حق خود بودند

to come up to us

که به سراغ ما بیایند

and know and say,

و بدانند و بگویند

I don't wish to be filmed,

من نمی خواهم از من فیلم گرفته شود،

but then they're in a public place.

اما آنها در یک مکان عمومی هستند.

So I don't think that rule would apply.

بنابراین من فکر نمی کنم که این قانون اعمال شود.

It doesn't apply in the middle of the countryside.

در وسط روستا صدق نمی کند.

Probably doesn't. It isn't.

احتمالا اینطور نیست. این نیست.

What are you doing?

I'm just having a look as I can't be everywhere,

چه کار می کنی؟

من فقط نگاه می کنم چون نمی توانم همه جا باشم،

I think.

فکر می کنم.

Right.

درست.

You know, when you read what's on the screen,

می دانید، وقتی آنچه را که روی صفحه نمایش است می خوانید،

you have to read it clearly.

باید آن را به وضوح بخوانید.

Don't go out there.

بیرون نرو

Survive in just a small part of what I do.

فقط در بخش کوچکی از کاری که انجام می دهم زنده بمانم.

Mr. Duncan, I know this can't change.

آقای دانکن، من می دانم که این نمی تواند تغییر کند.

There's a beaver here.

Look, there's this big microphone of yours.

اینجا یک بیور هست

ببین، این میکروفون بزرگ تو هست.

Looks like a giant beaver.

به نظر می رسد یک بیش از حد غول پیکر.

It's great, though.

با این حال عالی است.

So it's obviously an elderly beaver.

بنابراین واضح است که یک بیش از حد مسن است.

Yeah, that's what happens.

بله، این چیزی است که اتفاق می افتد.

Apparently, they go.

ظاهراً می روند.

They go grey when they get old.

وقتی پیر می شوند خاکستری می شوند.

You can't see Mr.

شما نمی توانید

Duncan's microphone.

میکروفون آقای دانکن را ببینید.

I'm referring to Mr. Duncan. The microphone.

منظورم آقای دانکن است. میکروفون.

That's so. Yes. Okay.

اونهم همینطور. آره. باشه.

Just, you know, because, you know,

فقط، شما می دانید، زیرا، می دانید،

there we go.

ما به آنجا می رویم.

You see, kill it.

میبینی بکشش

Did you know actually this funny you should say that,

آیا می‌دانستید که واقعاً این خنده‌دار است که باید آن را بگویید،

because this is actually called a dead wombat.

زیرا در واقع به آن وومبت مرده می‌گویند.

That's the technical term for that fluffy thing

این اصطلاح فنی برای آن چیز کرکی است

that goes over the microphone is actually called

که روی میکروفون می رود در واقع

a dead wombat

وومبت مرده نامیده می شود

because it looks

زیرا به نظر می رسد

like an animal that's been hit by a car.

حیوانی است که با ماشین برخورد کرده است.

It's true.

درسته.

Are you cold?

سردته؟

No reason.

بی دلیل.

I'm trying to keep the sense of my neck

من سعی می کنم حس گردنم را حفظ کنم

because I don't want that old man neck.

زیرا آن گردن پیرمرد را نمی خواهم.

I elderly man get these sort

من پیرمرد چنین گردن‌هایی دارم

of straggly necks

that sort of look like they're made of old leather.

که انگار از چرم کهنه ساخته شده‌اند.

I hate to say this due to being in the sun too much.

من از گفتن این حرف بدم می‌آید به دلیل قرار گرفتن بیش از حد در آفتاب.

So, you know,

بنابراین، می دانید،

it's a bit too late for that, I'm afraid,

برای آن کمی دیر شده است، می ترسم

if I ask for that.

اگر آن را بخواهم.

Mr. Duncan.

You asked for that.

آقای دانکن

شما این را خواستید.

It it is all new hot.

این همه جدید داغ است. من

I am hot.

گرمم

Yes.

You've got

آره.

شما

Steve's got two layers on

دو لایه استیو دارید

and I'm just wearing one layer.

و من فقط یک لایه می پوشم.

Well.

خوب.

Oh, okay. But Mr.

اوه، باشه اما آقای

you can look at that. Can you see it.

شما می توانید به آن نگاه کنید. میتونی ببینیش.

Oh, do you like that.

اوه دوست داری

Oh is this disgust, Is it making you excited.

آه این انزجار است، آیا شما را هیجان زده می کند.

No,

نه،

it making me.

این باعث میشه من

Yeah. Anyway. Right.

آره به هر حال. درست.

This makes the sound clear.

این باعث شفافیت صدا می شود.

Yeah. When you bring the microphone all wrong.

آره وقتی میکروفون را اشتباه می آورید.

So the dead wombat, it stops the wind

بنابراین وومبت مرده،

noise from affecting the sound.

صدای باد را از تأثیرگذاری بر صدا متوقف می کند.

Snoring is another new word for me.

خروپف یک کلمه جدید دیگر برای من است.

Yes.

آره.

No ring,

بدون حلقه،

you know, into something.

می دانید، به چیزی.

It means you're sort of taking little bits out of it.

این بدان معنی است که شما به نوعی از آن چیزهای کوچکی برداشت می کنید.

Like a beaver would gnaw into a tree

مانند سگ آبی که به

trunk slowly, sort of

آرامی تنه درخت را می جود و به نوعی

taking little bites out with it.

با آن لقمه های کوچکی می گیرد.

Strong front teeth.

دندان های جلویی قوی

Yes, you might.

بله، شما ممکن است.

I suppose another way would be nibble

فکر می کنم راه دیگر نیبل نیش باشد

bites.

.

Rats gnaw into things they know

موش‌ها چیزهایی را که می‌دانند می‌خورند

and they like that with a relish,

و آن‌ها را با ذوق می‌پسندند

and

و

eventually they get it.

در نهایت به آن می‌رسند.

It denotes the fact that you've got to,

این نشان دهنده این واقعیت است که شما باید

you know, you constantly.

دائماً انجام دهید. یه جورایی

He's sort of chewing something. Yeah.

داره یه چیزی می جوه آره

And taking chunks, little bits out of it.

و تکه های کوچکی از آن را بردارید.

It is amazes me how they're able to do that.

من را شگفت زده می کند که چگونه آنها می توانند این کار را انجام دهند.

I'm always fascinated by the woodpecker.

من همیشه مجذوب دارکوب هستم.

It always fascinates me

همیشه من را مجذوب خود می کند که

how they're able

to actually hollow out a tree with a beak.

چگونه می توانند در

واقع یک درخت را با منقار خالی کنند.

But would you say a bird nose into,

اما آیا می گویید بینی پرنده به

something they peck, they pack.

چیزی که نوک می زنند، بسته می شوند.

Exactly. And hence woodpecker.

دقیقا. و از این رو دارکوب.

So you've got to have teeth to gnaw into something.

بنابراین شما باید دندان داشته باشید تا چیزی را بجوید.

Yeah. See, we can gnaw into something.

آره ببینید، ما می توانیم چیزی را بجویم.

If you've got maybe an apple,

اگر شاید یک سیب دارید،

you can gnaw into an apple.

می توانید سیب را بجوید.

Just little bites of it.

فقط لقمه های کوچکی از آن

It's a sort of a long process, isn't it.

این یک نوع فرآیند طولانی است، اینطور نیست.

It's not like it's not a slow process.

اینطور نیست که روند کندی نیست.

It's a long process.

این یک روند طولانی است.

I think eventually they will

من فکر می‌کنم در نهایت

evolution will allow

تکامل به آنها اجازه می‌دهد

them to learn how to use a little chainsaw

تا یاد بگیرند که چگونه از یک اره برقی کوچک استفاده کنند

so they can just move very

تا بتوانند خیلی

young, young, young

جوان، جوان، جوان حرکت کنند

and

و

the viewer is going to discover up

بیننده

to 29, 29 people watching,

تا 29، 29 نفر را که تماشا می‌کنند، کشف کند،

they're going to stay for longer.

آنها می‌مانند. طولانی تر

Goodness gracious, you've got nothing else to say.

خداروشکر، چیز دیگری برای گفتن ندارید.

We're running out of things to say now.

اکنون دیگر چیزهایی برای گفتن تمام شده است.

We've been on for an hour now. Feels like it.

الان یک ساعته که روشن هستیم احساس می کند.

It does feel like it.

این حس را دارد.

I bet it feels like an hour to you as

شرط می بندم وقتی می خواهم کلاهم را به خروس بزنم برای شما یک ساعت به نظر می رسد

I'm going to cock my hat.

.

My fingernails are so long,

ناخن هایم آنقدر دراز است که

I'm going to cock my hat to Mr. Dinka.

کلاهم را به جناب دینکا می اندازم.

My fingernails are very long.

ناخن های دستم خیلی بلند است.

But why is anyone interested in that?

اما چرا کسی به آن علاقه دارد؟

I don't know.

من نمی دانم.

But I've just noticed my cell phone.

اما من تازه متوجه تلفن همراهم شدم.

I'm cocking my hat.

کلاهم را خنثی می کنم.

Mr. Duncan.

Yes,

آقای دانکن

بله، می

I know you said that

دانم که شما گفتید که

you cock your hat means you put it at an angle.

کلاه خود را خروس می کنید یعنی آن را در زاویه قرار می دهید.

Yes, it looks very jaunty.

بله، به نظر می رسد بسیار شاداب است.

Jaunty.

شاداب

But the reason I'm doing it

اما دلیل اینکه من این کار را انجام می دهم این

is because the sun is coming in from this y,

است که خورشید از این y وارد می شود

and I'm trying to.

و من سعی می کنم.

As you know, I'm obsessed with anti-ageing,

همانطور که می دانید، من به ضد پیری وسواس دارم،

and so I'm trying to stop.

و بنابراین سعی می کنم این کار را متوقف کنم.

It's a bit like damage on my neck.

کمی شبیه آسیب به گردن من است.

It's a bit late for that.

برای آن کمی دیر شده است.

It is. Later I put my colour up.

این است. بعدا رنگمو گذاشتم بالا

Should it be worried about it? 30 years ago?

آیا باید نگران آن بود؟ 30 سال پیش؟

It's too late now.

الان خیلی دیر است.

It's too late.

خیلی دیر شده است.

It's never too late. It's never too late.

هیچ وقت دیر نیست. هیچ وقت دیر نیست.

It's over.

تمام شد.

What?

The livestream and everything else.

چی؟

پخش زنده و هر چیز دیگری.

I haven't seen. Louis.

من ندیده ام لویی.

Did you mention

آیا اشاره کردید

this is something I wanted to mention last Sunday.

این چیزی است که می خواستم یکشنبه گذشته به آن اشاره کنم. آیا به

Did you mention your big news?

خبر بزرگ خود اشاره کردید؟

I think I've never mentioned it.

فکر می کنم هرگز به آن اشاره نکرده ام.

I don't think you had the time going.

من فکر نمی کنم شما زمان رفتن را داشته باشید.

You mentioned the fact

شما به این واقعیت اشاره کردید

that you were going for a job interview,

که برای مصاحبه شغلی می روید،

but you haven't told us what the result of the job

اما به ما نگفتید که نتیجه مصاحبه شغلی چه

interview was.

The result is I'm got the job.

بوده است.

نتیجه این است که من کار را بدست آورده ام.

Yeah.

آره

He's going to start working again to go back to work

او دوباره شروع به کار می کند تا دوباره سر کار برگردد

again.

.

He's going to start working again. Is he?

او دوباره شروع به کار می کند. آیا او؟

He's crazy.

او دیوانه است.

Mr. Duncan's not too pleased.

آقای دانکن خیلی راضی نیست.

Well, it's not that I'm not pleased.

خب، اینطور نیست که من راضی نیستم.

I'm just surprised that you've decided to go back

من فقط متعجبم که تصمیم گرفتی

to the thing that you were so glad to stop doing.

به کاری برگردی که از انجامش خیلی خوشحال بودی.

Yes, but this is with a different company,

بله، اما این با یک شرکت متفاوت است

and I'm

و من

hoping that they will be better than the last company.

امیدوارم که آنها بهتر از شرکت قبلی باشند.

But if they're not, I'm in a good position.

اما اگر آنها نباشند، من در موقعیت خوبی هستم.

I can just tell them to get lost.

فقط می توانم به آنها بگویم گم شوند.

Yeah, probably best not to say that in public.

بله، احتمالاً بهتر است این را در ملاء عام نگوییم.

That's true.

درست است.

Yes. Now, the company.

آره. در حال حاضر، شرکت.

I'm desperate to go back to work. I need them.

من ناامید هستم که به سر کار برگردم. من به آنها نیاز دارم.

I know. That's just as bad, by the way.

میدانم. اتفاقاً به همان اندازه بد است.

I guess the reason is because we.

من حدس می زنم دلیل این است که ما.

We're going to Paris, you see,

ما به پاریس می رویم، می بینید،

and we need to pay for it.

و باید هزینه آن را بپردازیم.

That's it. So Mr.

خودشه. بنابراین آقای

Steve is now having to take on a job so we can pay

استیو اکنون باید شغلی را بر عهده بگیرد تا بتوانیم هزینه

for the the plane ride.

سفر هواپیما را بپردازیم.

And also we're going to be sleeping

و همچنین قرار است

on the streets in a small tent

در خیابان ها در یک چادر کوچک بخوابیم

so we won't have to know I'm working. Mr. Duncan.

تا مجبور نباشیم بدانیم کار می کنم. آقای دانکن

We can

می‌توانیم، می‌توانیم، می‌توانیم

we can we can sleep in, you know, in a nice hotel.

در یک هتل خوب بخوابیم.

We're

going to sleep under the Oak tree.

میریم زیر درخت بلوط بخوابیم

Yes.

And I'm hoping to get some business there

آره.

و من امیدوارم که عصرها در آنجا تجارت کنم،

in the evenings,

you know, bit a bit of a bit of new trade in the city.

کمی تجارت جدید در شهر.

What?

چی؟

And I think that's inappropriate.

و من فکر می کنم که این نامناسب است.

I didn't say I'm joking. I'm joking.

من نگفتم شوخی می کنم. من شوخی میکنم.

But it's it's inappropriate anyway.

اما به هر حال نامناسب است.

It's a joke, you know. But a new meet in the city.

این یک شوخی است، می دانید. اما یک ملاقات جدید در شهر.

Yeah.

آره

They'll reckon you know, I'll see,

آنها حساب می کنند که می دانید، من می بینم،

they'll see my pale skin

آنها پوست رنگ پریده ام را خواهند دید

and I'll be attracted to that.

و من جذب آن خواهم شد.

They'll just think it's an old piece admitting

آنها فقط فکر می کنند این یک قطعه قدیمی است که اعتراف می کند

that someone's left lying around and says, Hey, look,

که یک نفر دراز کشیده است و می گوید: هی، ببین،

somebody new in town, look over.

یک نفر تازه وارد در شهر، نگاهی به او بیندازد.

This is some old mutton

این یک گوشت گوسفند قدیمی است که

lying, lying under Arc de Triomphe.

در زیر طاق پیروزی قرار دارد.

Fresh meat.

گوشت تازه.

It's not fresh meat, trust me.

این گوشت تازه نیست، به من اعتماد کنید.

Well, that's

a phrase that people use to describe

خب، این

عبارتی است که مردم برای توصیف آن استفاده می‌کنند، اگر

if you're going clubbing, for example. What?

مثلاً به باشگاه می‌روید. چی؟

Well, I'm just it's it's

خوب، من فقط این

it's a word that people used to think.

کلمه ای است که مردم قبلاً فکر می کردند.

And yes,

و بله،

so there might be a night club somewhere or a bar.

بنابراین ممکن است یک باشگاه شبانه در جایی یا یک بار وجود داشته باشد.

Everyone is used to seeing the same people

همه به دیدن افراد مشابه عادت کرده اند

and they've probably all dated each other

و احتمالاً همه آنها در مقطعی با یکدیگر قرار گذاشته اند

at some point.

.

And then somebody new comes

و بعد یک نفر تازه وارد می شود

in that no one's seen before

که قبلاً کسی ندیده است

and has maybe they've moved into the area

و شاید به منطقه نقل مکان کرده باشد

and people will say, Ooh, look, fresh meat.

و مردم بگویند، اوه، نگاه کن، گوشت تازه. به

This sounds like this sounds They say

نظر می رسد این به نظر می رسد آنها می گویند

this sounds like

این

maybe an experience that you've had in the past,

شاید تجربه ای است که شما در گذشته داشته اید،

though they do say, but they do sell fresh meat.

اگرچه می گویند، اما گوشت تازه می فروشند.

Yes. Meaning?

آره. معنی؟

Oh, there's somebody new that we can chat up.

اوه، یک نفر جدید است که می توانیم با هم چت کنیم.

Yeah, it's done.

بله، تمام شد.

I mean, I've heard.

یعنی شنیده ام

So would you say that about a woman?

پس آیا این را در مورد یک زن می گویید؟

I don't think you know,

فکر نمی‌کنم بدانی،

I think you only say that about a man, don't you?

فکر می‌کنم این را فقط در مورد یک مرد می‌گویی، نه؟

I think if it's a woman.

فکر کنم اگه زن باشه

So a woman would say that a man is fresh meat.

پس زن می گوید مرد گوشت تازه است.

Well, a man would say that about other men I'm

خوب، یک مرد این را در مورد مردان دیگری که من

talking about.

در مورد آنها صحبت می کنم می گوید.

Oh, it's one of those I'm talking about,

اوه، این یکی از کسانی است که من در مورد آن صحبت می کنم، می

you know, in the in the UK, it's the gays

دانید، در بریتانیا، این همجنس گرایان هستند که

we will say or people will say fresh meat.

ما می گوییم یا مردم می گویند گوشت تازه.

I mean, somebody new who's attractive in town

منظورم این است که یک نفر جدید که اکنون در شهر جذاب است

now, a man, actress, sexual man in a club will say,

، یک مرد، بازیگر، مرد جنسی در یک باشگاه می گوید:

Oh, Totty,

اوه، توتی،

They will use the phrase TOTTY.

آنها از عبارت TOTTY استفاده می کنند.

No one says they do.

هیچ کس نمی گوید که دارند.

They do TOTTY refers to,

آنها می دانند که TOTTY به

you know, an attractive, available woman.

یک زن جذاب و در دسترس اشاره دارد.

When was the last time you went out anywhere

آخرین باری که

with people who were under the age of 70?

با افراد زیر 70 سال بیرون رفتید کی بود؟

It's I think it's been a long time, to be honest.

صادقانه بگویم فکر می کنم مدت زیادی از آن گذشته است.

That is a phrase that is commonly used anyway.

این عبارتی است که به هر حال معمولاً استفاده می شود.

There's somebody coming and really with the abuse now,

یک نفر می آید و واقعاً با سوء استفاده در حال حاضر،

I'm not going to do that, Mr. Duncan.

من این کار را نمی کنم، آقای دانکن.

I'm going to

من می روم و به

I'm going to tell her her dog

او می گویم که سگش

looks like a giant, right?

شبیه یک غول است، درست است؟

Just jump.

فقط بپر

I could hear you all the way.

میتونستم تو تمام راه بشنوم

Janice jokes, as always,

جانیس مثل همیشه شوخی می کند،

as a perfect man, doesn't swear, doesn't smoke,

به عنوان یک مرد کامل، فحش نمی دهد، سیگار نمی کشد،

doesn't get angry, doesn't drink, he doesn't exist.

عصبانی نمی شود، مشروب نمی نوشد، وجود ندارد.

So that saying that none of those things exist,

بنابراین با گفتن اینکه هیچ یک از آن چیزها وجود ندارد،

you say

شما می گویید که

none of those things

هیچ یک از آن چیزها

actually exist in a man because men normally are.

در یک مرد وجود ندارد زیرا مردان معمولاً چنین هستند.

They like to drink, they like to smoke,

دوست دارند مشروب بخورند، دوست دارند سیگار بکشند،

they like to swear.

دوست دارند فحش بدهند.

I don't know.

من نمی دانم.

I'm not saying you do.

من نمی گویم شما انجام دهید.

I'm saying that's what the joke is, right?

من می گویم شوخی همین است، درست است؟

The joke.

جوک.

I'm explaining that the tests just make

من توضیح می‌دهم که آزمایش‌ها فقط باعث می‌شود که

you seem more worried about the man.

شما بیشتر نگران مرد باشید.

She was very friendly.

او بسیار دوستانه بود.

Did you see that?

اون رو دیدی؟

She waved and said hello.

دست تکان داد و سلام کرد.

And I waved and said, Hello.

و من دست تکان دادم و گفتم: سلام.

That's courtesy.

این حسن نیت است.

That was the other first two that came through.

این دو مورد اول دیگری بود که از راه رسیدند.

They noticed that we weren't even here.

آنها متوجه شدند که ما حتی اینجا نیستیم. می

I was going to ask if she's seen any beavers.

خواستم بپرسم که آیا او هیچ گونه سگ دریایی دیده است؟

Probably not since she got up this morning.

احتمالاً از وقتی که امروز صبح از خواب بیدار نشده است.

Oh, yeah.

اوه، آره

Oh, yeah. Okay, do that.

اوه، آره باشه اینکارو بکن

Anyway, right there.

به هر حال، همان جا.

There's no beavers in this area, Mr. Duncan.

آقای دانکن در این منطقه بیور نیست.

Well, there was one, but it's it's fast retreating.

خوب، یکی بود، اما به سرعت در حال عقب نشینی است.

Joking, joking.

شوخی، شوخی.

He's on jokes, by the way. This is just offensive.

اتفاقاً او در حال شوخی است. این فقط توهین آمیز است.

Well, I started.

خب من شروع کردم

I didn't. I'm not.

من این کار را نکردم. من نیستم.

I don't mean to offend.

قصد توهین ندارم

If I've offended, I apologise.

اگر توهین کردم عذرخواهی میکنم

I just saw the sun on my face.

من فقط خورشید را روی صورتم دیدم.

Then I've aged a few hours.

سپس من چند ساعت پیر شدم.

Just simple bit of exposure.

فقط کمی نوردهی ساده

If anything, the sun is healing your face.

اگر چیزی باشد، خورشید صورت شما را شفا می دهد.

That's it?

Yeah. If that's what you want to do.

خودشه؟

آره اگر این همان کاری است که می خواهید انجام دهید.

You want to do that?

شما می خواهید این کار را انجام دهید؟

Isn't that lovely?

دوست داشتنی نیست؟

Getting a bit of sun on my face?

کمی آفتاب روی صورتم می نشیند؟

Yeah, a little bit is good for you.

بله، کمی برای شما خوب است. به

Need the vitamin D you see.

ویتامین D که می بینید نیاز دارید.

Well, I take vitamin D supplements for that.

خوب، من برای آن مکمل ویتامین D مصرف می کنم.

Okay.

باشه.

Right. There we go.

درست. ما میرویم آنجا.

Trust me, it's not working.

باور کن کار نمیکنه

Vitamin D is not working.

ویتامین D کار نمی کند.

I would send it back straight away.

من آن را بلافاصله پس می فرستم. آنجا

There's a giant dunk

یک گیاه غول پیکر وجود دارد

plant over there.

.

Okay. Hark!

باشه. هارک!

What?

چی؟

Hark ahead.

هارک جلوتر

What you say when you.

وقتی می گویید.

When you hear something.

وقتی چیزی می شنوید.

You mean in the 18th century?

منظورتان در قرن 18 است؟

No. Say it now.

نه حالا بگو

People say now you hear a sound.

مردم می گویند حالا صدایی می شنوید.

You go, Hark!

تو برو، هارک!

What was that, sir?

آقا این چی بود؟

If you want a sound, sort

اگر صدایی می‌خواهید، به

of, you know, Coach cultured,

نوعی، می‌دانید، مربی با فرهنگ، می‌شنوید که

you hear you're in company and you hear a noise.

در شرکت هستید و صدایی می‌شنوید. اگر می‌خواهید

You want to sound unusual sound

صدایی غیرعادی داشته باشید، می‌خواهید

if you want to sound out of touch.

صدایی غیرعادی داشته باشید.

So Hark, What was that?

خب هارک، این چی بود؟

What was that, sir?

آقا این چی بود؟

What bird do be tweeting on yonder?

چه پرنده ای در آنجا توییت می کند؟

It's a cow, says V.

V می‌گوید این یک گاو است.

It did sound like a cow. You're absolutely right.

صدایش شبیه گاو بود. کاملا حق با شما است.

It did sound like a cow.

صداش شبیه گاو بود

Or you weren't referring to that lady that went past.

یا منظورتان آن خانمی نبود که گذشته بود.

Are you?

You mean the sound that we just heard? Yes.

شما هستید؟

منظورت صدایی است که ما همین الان شنیدیم؟ آره.

That's funny. See, that was funny.

جالبه. ببین خنده دار بود

But don't push it.

اما آن را فشار ندهید.

Don't pressure. Look,

فشار نیاور نگاه کن،

because you are that is that is an abusive word for.

چون تو هستی که کلمه توهین آمیزی است.

Oh, yes. Don't don't say that.

آه بله. اینو نگو

You don't need to explain it in that way. Yeah.

لازم نیست اینطوری توضیح بدی آره

I think what

من فکر می کنم

people learning English as a second language,

افرادی که انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد می گیرند،

as I always say that most people that watches

همانطور که همیشه می گویم اکثر افرادی که تماشا می کنند

and I'm I'm including you as well a very intelligent a

و من هستم، شما را نیز بسیار باهوش می

well I know but I'm just explaining

دانم، اما من فقط توضیح می دهم

that they might not know

که آنها ممکن است

people might not realise the words of abuse

مردم را نشناسند. ممکن است کلمات توهین آمیزی

that are used towards, you know, different sexes.

که در مورد جنس های مختلف استفاده می شود را متوجه نشوند.

I think,

من فکر می‌کنم، در

I think actually to

واقع اگر

be fair, in on a serious point, I think women

منصف باشم، در یک نکته جدی، فکر می‌کنم که زنان

receive a lot more abuse

بسیار بیشتر مورد آزار قرار می‌گیرند

and there are more bad words than men

و وقتی به آن فکر می‌کنید کلمات بد بیشتری نسبت به مردان وجود دارد

when you think about it.

.

And I think that's very unfair.

و من فکر می کنم که این بسیار ناعادلانه است.

I don't know whether it's

نمی‌دانم

unfair or not,

بی‌انصافی است یا نه،

and it just depends, isn't it really?

و فقط بستگی دارد، واقعاً اینطور نیست؟

I would say. But yeah, I would. I don't know.

من می خواهم بگویم. اما بله، من این کار را خواهم کرد. من نمی دانم.

But that is one word you can

اما این کلمه‌ای است

that you could do a lesson on that abusive words

که می‌توانید در مورد آن کلمات توهین‌آمیز که

you can use against men and women.

می‌توانید علیه مردان و زنان استفاده کنید، درس بگیرید.

How about that. Do you want that?

در مورد آن چطور. آیا شما آن را می خواهید؟

Has that ever been done?

آیا تا به حال این کار انجام شده است؟

Well,

I'm sure one of the other big

خوب،

من مطمئن هستم که یکی از

YouTube English teachers has done it

معلمان بزرگ زبان انگلیسی یوتیوب این کار را

well and they've probably got millions

به خوبی انجام داده است و احتمالا میلیون ها

and millions of views for it.

و میلیون ها بازدید از آن داشته اند.

But we could we could explain the common

اما می‌توانیم

word to use.

کلمه رایج را برای استفاده توضیح دهیم.

You've just tomes of abuse. You just said that.

شما فقط موارد سوء استفاده دارید. تو همین الان گفتی

Why are you saying it again?

چرا بازم میگی؟

And I can say that because I like saying those words.

و من می توانم این را بگویم زیرا دوست دارم آن کلمات را بگویم.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

Anyway, we ought to balance it out by saying

به هر حال، ما باید آن را با گفتن اینکه

what is a common you like using abusive words?

استفاده از کلمات توهین آمیز را دوست دارید، متعادل کنیم؟

One I'm joking, I'm joking.

یکی شوخی می کنم، شوخی می کنم.

I'm getting a bit tired Mr. Duncan.

من دارم کمی خسته می شوم آقای دانکن.

It's like Steve always seems like he's just coming

مثل این است که استیو همیشه به نظر می رسد که

round from anaesthetic

از داروی بیهوشی بیرون می آید

When he's speaking, it's always

وقتی او صحبت می کند، همیشه

so It was like the ramblings of a person who's

همینطور است

just coming round after a five hour operation.

.

Yeah, I like to say abusive words to people

بله، من دوست دارم به افرادی که می بینید کلمات توهین آمیز بگویم

that you see the.

.

Let's talk about the duckling, shall we.

بیایید در مورد جوجه اردک صحبت کنیم.

Why? Well, because it's relevant.

چرا؟ خوب، چون مربوط است.

We're in the country.

ما در کشور هستیم

We are in the country.

ما در کشور هستیم.

Yes, the country is England

بله کشور انگلستان است

and there is a plant called the duck.

و گیاهی به نام اردک وجود دارد.

I don't know.

من نمی دانم. به

It's called the duck plant.

آن گیاه اردک می گویند.

You're telling me, Steve, you're asking me questions

تو به من می گویی، استیو،

about something you're talking about,

در مورد چیزی که در موردش صحبت می کنی از من سؤال می کنی،

and it's got these broad eigenvectors on Mr.

و این بردارهای ویژه گسترده ای را در مورد آقای

Duncan.

دانکن دارد.

Now's your chance to click away.

اکنون فرصتی برای کلیک کردن وجود دارد.

You can go watch something else.

میتونی بری یه چیز دیگه ببینی

I'm sure there must be some Family Guy episodes

من مطمئن هستم که باید چند قسمت Family Guy وجود داشته باشد

because someone has illegally uploaded onto YouTube.

زیرا شخصی به طور غیرقانونی در YouTube آپلود کرده است.

Yeah.

آره

Click, click.

کلیک کنید، کلیک کنید.

Now relax in the corner.

حالا در گوشه ای استراحت کنید.

Click it now. Go by.

اکنون روی آن کلیک کنید. برو

I think that's the leaf.

من فکر می کنم این برگ است.

That's a doc leaf.

این یک برگ سند است.

D.O.C..

D.O.C..

I think it's there.

فکر کنم اونجا باشه.

See, you're telling us and

ببینید، به ما و شما می‌گویید

you, if you get stoned, which you often do,

، اگر سنگسار شوید، که اغلب انجام می‌دهید،

if you're walking with shorts on by nettles, nettles

اگر با شورت در کنار گزنه، گزنه راه می‌روید

and it's all the s

و این همه

nettles that have leaves that sting you don't they?

برگ‌های گزنه هستند که نیش می‌زنند، نه؟

Nettles. You know, nettles.

گزنه. میدونی گزنه

And we always used to say parents always used to say,

و ما همیشه می‌گفتیم والدین همیشه می‌گفتند،

if you get stung by a nettle,

اگر گزنه شما را نیش زد،

then you get the doc leaf and you rub it

برگ سند را می‌گیرید و آن را

into, into the stings from the nettles.

داخل نیش‌های گزنه می‌مالید.

So if you get a sting on your hand, you take it

بنابراین اگر نیش به دستتان خورد،

if you can find one, of course.

البته اگر بتوانید آن را پیدا کنید، آن را می گیرید.

And then you just rip it like that

و بعد شما فقط آن را به همین شکل پاره می کنید

and it's supposed to ease ease

و قرار است

the the stinging from the nettles.

نیش گزنه را کاهش دهد.

Because I think the idea is that

چون فکر می کنم ایده این است که

the nettle is acid,

گزنه اسیدی،

the sting, and that alkaline

نیش و قلیایی است

and it's supposed to balance. I don't know.

و قرار است متعادل شود. من نمی دانم.

I know you don't know.

میدونم که نمیدونی

I can tell you.

I think that's the theory.

من می توانم به شما بگویم.

من فکر می کنم این تئوری است.

But So welcome to Mr.

اما پس به آقای استیو خوش آمدید،

Steve brings up a subject talk about

موضوعی را مطرح می‌کند

and he doesn't really know much about it.

و او واقعاً چیز زیادی در مورد آن نمی‌داند.

Well, I do.

انجامش می دهم.

That's just what my mother told me.

این فقط همان چیزی است که مادرم به من گفت. می

You know,

you remember things about what your mother taught

دانید،

چیزهایی در مورد آنچه مادرتان به شما و والدینتان یاد داده است را به خاطر می آورید

you and your parents.

.

When you grow up.

وقتی بزرگ شدی

It's a shame she didn't teach you about beavers.

حیف که او به شما در مورد بیورها یاد نداد.

I began that.

من آن را شروع کردم.

So there it is.

There is a doc. Leave, Mr.

بنابراین وجود دارد.

یک سند وجود دارد. برو آقای

Tangent.

مماس

Mr. Steve has told something today.

آقای استیو امروز چیزی گفته است.

It's 44 degrees.

44 درجه است.

If you get a sting on your hand from a nettle,

اگر از گزنه روی دستتان نیش زد، از

use one of these.

یکی از این موارد استفاده کنید.

You rub on it, you rub it on your sting.

به آن می مالید، به نیش می مالید.

Though this though,

با این حال،

this is saying a vote is saying it's

این می‌گوید که یک رأی می‌گوید دمای هوا

44 degrees in India at the moment That is hot.

در هند در حال حاضر 44 درجه است.

That is hot. That is very hot.

که داغ است. که خیلی گرم است.

So yes.

درنتیجه بله.

Well, I mean, it's probably quite what it is

خب، منظورم این است که احتمالاً

hot here, too.

اینجا هم خیلی گرم است.

That's humid, humid, humid, humid and humid.

که مرطوب، مرطوب، مرطوب، مرطوب و مرطوب است.

It's about it's only around 18.

حدوداً حدود 18 سال است.

It feels a lot, I think here.

فکر می‌کنم اینجا خیلی حس است.

I think it must have

من فکر می‌کنم حتماً

you've got a temperature thing on your phone.

یک دما در گوشی شما وجود دارد.

But tell us a temp.

اما یک دما را به ما بگویید.

Well, I'm not in the

خب، من در آن چیزی نیستم که

you may have noticed

شاید متوجه شده باشید

we're actually doing a live stream

at the moment on the phone.

در حال حاضر در حال پخش زنده از طریق تلفن هستیم.

I think where we are is considerably hotter.

من فکر می کنم جایی که ما هستیم بسیار گرمتر است.

Yes. It's when I left the house.

آره. همون موقع بود که از خونه بیرون اومدم به

Trust

me, Steve, when I left the house, it was 18 today.

من اعتماد کن، استیو، وقتی از خانه بیرون رفتم، امروز 18 بود.

We had a sort of sheltered area.

ما یک جور منطقه سرپناه داشتیم.

Yes.

آره.

Even the even the man on the television last night

حتی آن مردی که دیشب در تلویزیون

said, it would be about 18 or 19.

گفت، حدود 18 یا 19 سال می شود.

It's more than that.

بیشتر از این است.

Yeah.

Anyway, but they measure it in the shade anyway,

آره

به هر حال، اما به هر حال آن را در سایه اندازه می گیرند،

do they.

می کنند.

Yeah.

How do you know that?

آره

شما از کجا می دانید؟

Well,

because the devices that they use

خوب

چون وسایلی که

to measure it are all in these boxes

برای اندازه گیری استفاده می کنند همه در این جعبه ها هستند

and it's not in direct sunlight.

و زیر نور مستقیم آفتاب نیست.

We used to have a weather station at school

ما قبلاً یک ایستگاه هواشناسی در مدرسه داشتیم

and it had all these interesting little devices.

و همه این وسایل کوچک جالب را داشت.

There was this little thing that would

این چیز کوچکی بود که

stick up in the air and it had little cups

در هوا می‌چسبید و فنجان‌های کوچکی دور تا

all the way around it and it would spin around

دورش داشت و به دور خود می‌چرخید

and that would measure the speed of the wind,

و سرعت باد،

the average speed of the wind.

سرعت متوسط ​​باد را اندازه می‌گرفت.

And what was that device called?

و اسم آن دستگاه چه بود؟

Trying to remember what it was called.

سعی می کنم به خاطر بیاورم که اسمش چیست.

But it had a very strange name

اما اسم بسیار عجیبی داشت

and it was it and an anemometer.

و آن بود و بادسنج.

At the moment I think it is something like that.

در حال حاضر من فکر می کنم چیزی شبیه به آن است.

Something like that. There should be a window metre

یه چیزی شبیه اون. باید یک پنجره سنج وجود داشته باشد

to make it

an anemometer or an annulment, something like that.

که آن را

بادسنج یا ابطال کند، چیزی شبیه به آن.

Somebody can look it up for us.

کسی می تواند آن را برای ما جستجو کند.

We're not in a position to be able to confirm that.

ما در موقعیتی نیستیم که بتوانیم آن را تأیید کنیم.

It's 32 Celsius, their motion is

32 درجه سانتیگراد است، حرکت آنها

32,000 in India as well.

در هند نیز 32000 است.

So that's that's very hot.

پس این خیلی گرم است.

Are you in India having a heat wave at the moment?

آیا در حال حاضر در هند موج گرما دارید؟

They're having a heat wave in Malaysia,

آنها در مالزی موج گرما دارند

which is incredible because it's always hot there.

که باورنکردنی است زیرا همیشه در آنجا گرم است.

I've got floods in Italy, says Christina.

کریستینا می گوید من در ایتالیا سیل گرفته ام.

And it's only 12 degrees, says

و فقط 12 درجه است، می گوید

Florence, which is obviously in Italy as well.

فلورانس، که آشکارا در ایتالیا نیز هست.

I think so, yes. Extremes.

من فکر می کنم اینطور است، بله. افراط.

Whereas it's quite warm here.

در حالی که اینجا کاملا گرم است.

I'm

من

having nice time actually

در واقع

with the weather,

با آب و هوا اوقات خوبی را سپری می کنم،

if I was honest with you and I know that you love

اگر با شما صادق بودم و می دانستم که دوست دارید، می

I know you love it when we talk about the weather,

دانم که وقتی در مورد آب و هوا صحبت می کنیم،

our motions in Saudi Arabia, of course. Yes.

البته حرکاتمان در عربستان سعودی، دوستش دارید. آره.

I remember now,

الان یادم می آید،

because I've had this conversation before,

چون قبلاً این گفتگو را داشتم،

because I was going to go and work in Riyadh.

چون قرار بود بروم و در ریاض کار کنم.

You were slightly off there, weren't you?

کمی دور بودی، نه؟

Slightly off motions in muscle.

حرکات کمی در عضله.

Remember those in Saudi Arabia?

کسانی که در عربستان هستند را به یاد دارید؟

Yeah, I was in Saudi Arabia, Yes.

بله، من در عربستان سعودی بودم، بله.

I was going to go to work in Riyadh once.

یک بار قرار بود برای کار به ریاض بروم.

Alessandra is in Italy.

الساندرا در ایتالیا است.

Good.

I got that one right now.

خوب

من اون یکی رو همین الان گرفتم

Florence is in Switzerland,

فلورانس در سوئیس است،

so I've got that wrong as well.

بنابراین من نیز این اشتباه را دارم.

I can never remember.

من هرگز نمی توانم به یاد بیاورم.

What you have to do is never mention it.

کاری که باید انجام دهید این است که هرگز آن را ذکر نکنید.

Never, never Never mention things that you don't know

هرگز، هرگز هرگز چیزهایی را که اکنون مطمئن نیستید ذکر نکنید

for sure now. Because.

. زیرا.

Because if you

if you don't know

زیرا

اگر شما نمی دانید

and then you ask yourself the question, do I know it?

و سپس از خود این سوال را بپرسید، آیا من آن را می دانم؟

And then you don't know.

و بعد شما نمی دانید.

You're actually making yourself look foolish now.

در واقع الان خودت را احمق جلوه می دهی.

Somewhere we could meet up next time.

جایی که بتوانیم دفعه بعد همدیگر را ببینیم.

Switzerland. Switzerland. Yes.

سوئیس. سوئیس. آره.

Because Mr.

چون آقای

Steve will need to take two jobs, I think

استیو باید دو شغل داشته باشد، فکر می‌کنم

because I've never been to Switzerland

چون هرگز به سوئیس نرفته‌ام

and I've always wanted to go.

و همیشه می‌خواستم بروم.

Yes,

بله،

he's never mentioned it to me, by the way.

اتفاقاً او هرگز به من اشاره نکرده است.

I have never.

من هرگز.

I think you've never mentioned Switzerland.

من فکر می کنم شما هرگز به سوئیس اشاره نکرده اید.

Switzerland? Yes. I would like to go there

سوئیس؟ آره.

just because of the chocolate.

فقط به خاطر شکلات دوست دارم برم اونجا.

Really.

واقعا

Just to get cheap chocolate.

فقط برای گرفتن شکلات ارزان.

You can just get to the local shops though.

شما فقط می توانید به مغازه های محلی بروید.

Can get and get VAT get some linked.

می توانید مالیات بر ارزش افزوده دریافت کنید و دریافت کنید.

Yes.

Well they sell in the spar shop in much Wenlock.

آره.

خوب آنها در فروشگاه اسپار در بسیاری از Wenlock می فروشند.

I know, I know.

میدونم میدونم.

You didn't have to go all the way.

مجبور نبودی تا آخر راه بروی

They had Riad, the capital of Saudi Arabia.

آنها ریاض، پایتخت عربستان سعودی را داشتند.

I live in eastern

من در شرق عربستان سعودی زندگی می کنم

Saudi Arabia, so it's probably a bit cooler.

، بنابراین احتمالا کمی خنک تر است.

Florence, as I'm waiting for you.

فلورانس که منتظرت هستم

Mr. Steve.

آقای استیو

Oh, right. Okay. Trust me.

درسته. باشه. به من اعتماد کن. به

Trust me.

Don't. It's not worth the wait.

من اعتماد کن.

نکن. ارزش صبر کردن را ندارد

It is not worth the wait.

ارزش صبر کردن را ندارد.

Definitely not worth it goes well.

قطعا ارزشش را ندارد که خوب پیش برود.

What?

One day when we do come over,

چی؟

یک روز که آمدیم،

whenever we visit a country, we will tell you.

هر وقت به کشوری سفر کردیم، به شما خواهیم گفت.

And then see me.

و بعد منو ببین

We are going to visit any other countries.

ما قصد داریم به هر کشور دیگری سفر کنیم.

First of all, we're going

اول از همه، ما می خواهیم

to see what happens in Paris.

ببینیم در پاریس چه اتفاقی می افتد.

So if Paris is a complete disaster,

بنابراین اگر پاریس یک فاجعه کامل باشد، دیگر این کار را

we won't do it ever again.

انجام نخواهیم داد.

But if it is a resounding success

اما اگر موفقیت چشمگیری باشد

and we have the best time ever in our lives,

و ما بهترین زمان را در زندگی خود داشته باشیم،

then we might do it again.

ممکن است دوباره آن را تکرار کنیم.

So it depends, really.

بنابراین بستگی دارد، واقعا.

It's up to you, if you will, meeting us in Paris.

اگر بخواهید، به شما بستگی دارد که با ما در پاریس ملاقات کنید.

You have to make it a good one.

شما باید آن را خوب بسازید.

But at this way

اما در این راه

I'm going to be wearing Kevlar body armour.

من زره بدن کولار را می پوشم.

Yes, You said this the other day.

بله، شما این را روز پیش گفتید.

I know, but I'm just repeating it.

میدونم ولی دارم تکرار میکنم در آن

It wasn't funny then

زمان خنده دار نبود،

because, you know, we don't know who you are

زیرا، می دانید، ما نمی دانیم شما کی هستید

or whether you've got any criminal.

یا اینکه آیا شما مجرمی دارید یا خیر.

We ought to do background checks, really.

واقعاً باید پیشینه را بررسی کنیم.

We ought to employ a company to do background checks.

ما باید یک شرکت را برای بررسی پیشینه استخدام کنیم.

Check, check, check, check.

چک کنید، چک کنید، چک کنید، چک کنید.

Look.

نگاه کن

Anyway, Mr. Duncan, I'm getting tired.

به هر حال آقای دانکن من دارم خسته میشم.

You know, we're not doing anything.

میدونی ما هیچ کاری نمیکنیم

Well, I'm just.

Well, I'm standing.

خوب، من فقط هستم.

خب من ایستاده ام

How can you get tired doing standing for an hour?

چگونه می توانید از یک ساعت ایستادن خسته شوید؟

You are the only person I know

تو تنها کسی هستی که من می شناسم

who can get tired doing nothing.

که از انجام هیچ کاری خسته می شود.

But with your great big feet, what they help

اما با پاهای بزرگ بزرگ شما، کاری که به

you do to use

شما کمک می کند انجام دهید تا

very little energy to stay, stay upright.

انرژی بسیار کمی برای ماندن مصرف کنید، راست بمانید.

But what I a of one of my feet got to do with it.

اما چیزی که من از یک پای من به آن ربط دارد.

Well, because if you've got big feet

خوب، چون اگر پاهای بزرگی دارید

and it's easy for you to stand up, it's not true.

و ایستادن برای شما آسان است، این درست نیست.

It's a lie because it's sort of, you know,

این یک دروغ است زیرا به نوعی، می دانید،

it's like a stable platform.

مانند یک سکوی پایدار است.

No, that's prejudiced

نه، این تعصب است،

is prejudice against people with big feet.

تعصب نسبت به افرادی با پاهای بزرگ است. به همین

That's why clowns have

دلیل است که دلقک ها به خاطر پاهای بزرگشان

such a bad time in their life

روزهای بدی را در زندگی خود می گذرانند

because of their large feet.

.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hi. This is nursing.

سلام. این پرستاری است

Yeah. Oh, right. Yes.

آره درسته. آره.

Um,

اوم،

right.

What?

درسته

چی؟

The ground is looking.

زمین نگاه می کند.

Have you noticed we haven't had rain for a few days

آیا متوجه شده‌اید که چند روزی است که باران نباریده‌ایم

and cracks are appearing in the

و ترک‌هایی در

in the soil that they're appearing everywhere,

خاک ظاهر می‌شوند که در همه جا ظاهر می‌شوند،

including our presentation skills.

از جمله مهارت‌های ارائه ما.

Yes.

آره.

So cracks,

بنابراین کرک،

you can use that phrase

شما می توانید از این عبارت

in at least two different ways.

حداقل به دو روش مختلف استفاده کنید.

So a crack, obviously, is

بنابراین واضح است که شکاف

something that opens up

چیزی است که

in the ground crack.

در شکاف زمین باز می شود. در

It's actually a gap.

واقع یک شکاف است.

It's a gap that opens up in the ground.

این شکافی است که در زمین باز می شود.

Yeah.

Usually, you know they might have a crack in the wall.

آره

معمولاً، می دانید که ممکن است در دیوار شکاف داشته باشند.

You might have a crack in your vase.

ممکن است در گلدان خود شکافی داشته باشید.

You might have a crack on the dry soil or the earth.

ممکن است در خاک خشک یا زمین شکاف داشته باشید.

When it dries, it becomes very cracked

هنگامی که خشک می شود، بسیار ترک می خورد

as everything in the ground will,

زیرا همه چیز در زمین خشک می شود،

will, will dry out and then cracks will appear.

خشک می شود و سپس ترک هایی ظاهر می شود.

Cracks, as you say, can appear in your wall at home.

همانطور که می گویید ترک ها می توانند در دیوار خانه شما ظاهر شوند.

And then you've got to

و سپس باید

put some filler in there and repaint it.

مقداری پرکننده در آن قرار دهید و آن را دوباره رنگ کنید.

But if if you use if you do a task,

اما اگر اگر از «اگر کاری انجام می‌دهید» استفاده می‌کنید،

if you're doing something like

اگر در حال انجام کاری مانند

presenting on YouTube,

ارائه در یوتیوب هستید،

but you are, your ability to do

اما این کار را انجام می‌دهید، به نظر می‌رسد توانایی شما برای انجام

that seems to be declining like, like us,

این کار مانند ما رو به کاهش است،

then you can say cracks are beginning to show

می‌توانید بگویید که ترک‌ها شروع به نمایان شدن کرده‌اند.

in their ability to present

توانایی آن‌ها برای ارائه

a cohesive live stream and cracks are beginning

یک پخش زنده منسجم و کرک‌ها شروع

to show,

the implication being that things are falling apart

به نشان دادن می‌کنند،

مفهوم این امر این است که همه چیز کمی از هم می‌پاشد

a bit. They're not as good as they were.

. آنها به خوبی آنها نیستند.

Maybe in a relationship

شاید در رابطه ای

like, for example, maybe, maybe Harry and Meghan.

مانند، برای مثال، شاید، شاید هری و مگان.

Did you hear the news about Harry and Meghan?

اخبار هری و مگان را شنیدی؟

They they had a near, near catastrophe, haven't they?

آنها یک فاجعه نزدیک و نزدیک داشتند، اینطور نیست؟

Now,

حالا

correct me if I'm wrong,

اگر اشتباه می کنم تصحیح کنید،

but a near catastrophe is not a catastrophe.

اما فاجعه نزدیک، فاجعه نیست.

Is that right?

Would that be if you have a near catastrophe?

درست است؟

آیا اگر شما یک فاجعه نزدیک داشته باشید؟

Well,

I think that

that means you didn't have like a close shave.

خوب،

من فکر می کنم

این بدان معنی است که شما یک اصلاح نزدیک انجام نداده اید. می‌توان

You could say a close shave,

گفت یک اصلاح نزدیک،

but apparently you can't really have a high speed

اما ظاهراً نمی‌توانید

chase through the streets of New York because

در خیابان‌های نیویورک با سرعت بالا تعقیب و گریز کنید، زیرا

the traffic is so bad.

ترافیک بسیار بد است.

I'm sure it was exaggerated.

مطمئنم اغراق شده بود

I think going back to what we were talking about,

فکر می‌کنم با بازگشت به آنچه در موردش صحبت می‌کردیم،

cracks are beginning to show.

ترک‌ها شروع به نمایان شدن کردند.

Yes, that's a good example, Mr.

بله، این یک مثال خوب است، آقای

Duncan,

a relationship that seems to be going very well.

دانکن،

رابطه ای که به نظر می رسد خیلی خوب پیش می رود.

And then suddenly you you hear

و سپس ناگهان می‌شنوید که

maybe next or neighbours, you hit the railing

شاید همسایه‌ها یا همسایه‌ها، به نرده‌ها ضربه می‌زنید

or one of them walks out of the house and you can say

یا یکی از آنها از خانه بیرون می‌رود و می‌توانید بگویید

that relationship isn't going very well.

که رابطه خیلی خوب پیش نمی‌رود.

The cracks are beginning to show.

ترک ها شروع به خودنمایی می کنند.

So that's a phrase worth remembering.

پس این عبارتی است که ارزش یادآوری را دارد.

Of course, crack is also used

البته، کراک

as a word to describe a particularly

به عنوان یک کلمه برای توصیف یک

powerful drug

داروی قوی خاص که

you can get on the streets.

می توانید در خیابان ها تهیه کنید نیز استفاده می شود.

I've never tried it myself, but maybe one day.

من خودم هرگز آن را امتحان نکردم، اما شاید یک روز.

And, you know

میدونی

what? Mr.

چیه؟ آقای

Duncan wandering off to you that he's wandering off

دانکن در حال سرگردانی به سمت شما است که او در حال سرگردانی است

and leaving me holding the fort.

و من را در نگه داشتن قلعه ترک می کند.

We've used that expression.

ما از آن عبارت استفاده کرده ایم.

It's an idiom to describe somebody

این یک اصطلاح برای توصیف کسی است که

carrying on

with something

on their own when somebody else has abandoned them.

به تنهایی کاری را انجام می دهد در حالی که شخص دیگری آنها را رها کرده است.

Uh But it looks like Mr.

اما به نظر می رسد که آقای

Duncan is coming back.

دانکن برمی گردد.

I got something for you, Steve.

من چیزی برات دارم، استیو.

It's a bit of a buttercup.

این یک مقداری کره است.

Do you like them?

آیا آنها را دوست دارید؟

And there is a little thing you can do.

و یک کار کوچک وجود دارد که می توانید انجام دهید.

You can put it under their chin.

می توانید آن را زیر چانه آنها بگذارید.

And if it glows,

و اگر بدرخشد،

which it is, it means you like, better, you see?

که هست، یعنی دوست داری، بهتر، می بینی؟

So if it glows,

بنابراین اگر می درخشد،

which it is, can you see it glowing?

که هست، آیا می توانید آن را درخشان ببینید؟

That means Mr.

یعنی جناب

Steve, like better,

استیو، به اصطلاح بهتر،

buttercup, so-called.

باترکاپ را دوست دارد.

Because it it's the colour of butter.

چون به رنگ کره است.

I don't know.

من نمی دانم.

So you're giving information about something

بنابراین شما در مورد چیزی که

we don't actually know?

ما واقعاً نمی دانیم اطلاعات می دهید؟ به

It's cup shaped, isn't it.

شکل فنجان است، اینطور نیست.

The flower is cup shaped.

گل به شکل فنجان است.

Shaped a bit like a cup would hold something

شکل آن کمی شبیه یک فنجان است که چیزی را نگه می دارد

and it's yellow which is the colour of butter.

و زرد است که رنگ کره است.

So I'm guessing its name derives from the fact that,

بنابراین حدس می زنم نام آن از این واقعیت گرفته شده باشد که،

uh, it,

اوه،

it is shaped like a cup and it's the colour of butter.

شکل آن مانند یک فنجان است و به رنگ کره است.

It's not lovely.

دوست داشتنی نیست

Uh, yes, this is the,

اوه، بله، این

this is the best part of the whole live stream.

بهترین بخش از کل پخش زنده است.

This.

این.

So save this, save this part here.

پس این را ذخیره کنید، این قسمت را اینجا ذخیره کنید.

All we need now is some clover.

تنها چیزی که اکنون نیاز داریم شبدر است.

Oh, we've got some clover, Mr.

اوه، ما شبدر داریم، آقای

Duncan, down here. That's a good one, too.

دانکن، اینجا پایین. اون هم خوبه

If you're bored

اگر

when you are out and about in the countryside.

وقتی در حومه شهر هستید حوصله تان سر می رود.

And maybe you sat down to have something to eat

و شاید زمانی که در حال استراحت هستید نشسته اید تا چیزی بخورید

or sat down for a drink

یا برای نوشیدنی نشسته اید

for while you're having a rest

and you see some buttercup as you see some

و مقداری کره را می بینید همانطور که برخی را می بینید

not buttercups.

نه کره ای.

You see some.

What was I talking about just then?

شما برخی را می بینید.

من در آن زمان در مورد چه چیزی صحبت می کردم؟

Clover?

شبدر؟

You see some clover?

شبدر می بینی؟

What does everybody look for?

همه به دنبال چه هستند؟

Because clover has three

چون شبدر سه

leaves, doesn't it. On it.

برگ دارد، اینطور نیست. بر روی آن.

But if you find a four leaf,

اما اگر چهار برگی پیدا کردید،

it's supposed to be good luck.

قرار است موفق باشید.

So let me demonstrate, Mr.

بنابراین اجازه دهید من نشان دهم، آقای

Duncan.

دانکن.

Do you like my buttercup?

کیا من رو دوست داری؟

I'm wearing it now.

الان دارم میپوشمش

Like. Like a piece of clothing.

پسندیدن. مثل یک تکه لباس. به

I think it's very lovely.

نظرم خیلی دوست داشتنیه

This could be the new trend for 2023.

این می تواند روند جدید سال 2023 باشد.

This could be the Buttercup challenge on ticked up.

این می تواند چالش باترکاپ باشد.

People have to wear as many buttercups as they can

مردم باید تا آنجایی که می توانند

without falling over.

بدون افتادن از گلدان بپوشند.

It's not lovely.

It's got.

دوست داشتنی نیست

دارد.

It's gone all limp.

این همه سست شده است.

Have a limp. One.

لنگی داشته باش یکی

As you can see, I think it's my age.

همانطور که می بینید، فکر می کنم سن من است.

There you go, Mr. Duncan.

شما بروید، آقای دانکن. ما

There we go.

میرویم آنجا.

There is a clover leaf from a clover plant.

یک برگ شبدر از گیاه شبدر وجود دارد.

And as you can see, it has three

و همانطور که می بینید

separate

leaves on it on the stalk.

روی ساقه آن سه برگ مجزا دارد.

And that, of course, is what you

و این، البته، همان چیزی است که

to see with clover, three leafed clover.

با شبدر، شبدر سه برگی می توانید ببینید.

But occasionally in nature

اما گاهی اوقات در طبیعت

you will find a cloverleaf

یک برگ شبدر پیدا می کنید

with four little leaves coming off it.

که چهار برگ کوچک از آن بیرون می آید.

I like the way you're holding it

من از نحوه نگه داشتن آن

in front of a green background.

در مقابل پس زمینه سبز خوشم می آید.

You got to see it.

باید ببینیش

Put it in front of my shirt.

بگذار جلوی پیراهن من.

You do it.

And I know that there's just tragic.

شما آن را انجام دهید.

و من می دانم که فقط غم انگیز است.

You can see it.

می توانید آن را ببینید.

Occasionally you will find in nature

گاهی در طبیعت شبدری را می بینید که

a clover with four leaves on it.

روی آن چهار برگ است.

And but they're very rare.

و اما آنها بسیار نادر هستند.

Very rare, as I'm sure you know.

بسیار نادر، همانطور که مطمئنم می دانید.

And so if you're sitting in a field of clover,

و بنابراین، اگر در مزرعه ای از شبدر نشسته اید،

you can search through and find that

می توانید آن

elusive, elusive four leaf clover.

شبدر چهار برگ گریزان و گریزان را جستجو کنید و پیدا کنید.

Something is elusive.

چیزی گریزان است.

It's hard to find.

پیدا کردنش سخته

So why do you need one?

پس چرا به یکی نیاز دارید؟

Because it's good luck. Is it?

چون خوش شانسه آیا این است؟

You make a wish.

تو یه آرزو کن

How has that been proved?

چگونه ثابت شده است؟

Well, it's just it's a folklore, isn't it?

خوب، این فقط یک فولکلور است، اینطور نیست؟

Is it?

آیا این است؟

But it's not true. Well,

اما این درست نیست. خوب،

folklore is not true.

فولکلور درست نیست.

Well, I know, but it's true that there are. There are.

خوب، من می دانم، اما درست است که وجود دارد. وجود دارد.

I have seen a four leaf clover.

من یک شبدر چهار برگ دیده ام.

Yes, I'm sure they exist.

بله، مطمئنم وجود دارند.

But it doesn't mean that they're lucky.

اما این به این معنی نیست که آنها خوش شانس هستند.

Well, I didn't ruin it.

خب من خرابش نکردم

That's what people say.

این چیزی است که مردم می گویند.

It's all made in the four leaf clover.

این همه در شبدر چهار برگ ساخته شده است.

So it's good luck. It's all made up.

پس موفق باشید. این همه ساخته شده است.

I think it's good luck so far.

فکر می کنم تا اینجای کار موفق بوده است.

The Christmas dawn, Nugent.

طلوع کریسمس، نوجنت.

Yeah, exactly.

بله دقیقا.

We want good luck for our trip to Paris.

برای سفرمان به پاریس آرزوی موفقیت داریم.

Yes, We need all the luck.

بله، ما به همه شانس نیاز داریم.

All the luck we can get here.

تمام شانسی که می توانیم در اینجا به دست آوریم.

I'm looking now for four leaf clover.

من الان دنبال شبدر چهار برگی هستم.

Do you want me to have a look?

میخوای ببینم؟

I don't know. You're not going to find one, Steve.

من نمی دانم. تو قرار نیست یکی را پیدا کنی، استیو.

This one takes a long time.

این یکی خیلی طول میکشه

I don't think my battery will last that long.

فکر نمی کنم باتری من اینقدر دوام بیاورد.

And I think my legs will.

و من فکر می کنم پاهای من خواهد شد.

Oh, Mr.

اوه، آقای

Steve, it's 1126 in Japan

استیو، در ژاپن 1126

and 526 in Saudi Arabia.

و در عربستان سعودی 526 است.

Oh, it is year 326.

اوه، سال 326 است.

So we are in between

بنابراین ما بین

those two times

این دو زمان هستیم،

due to the fact that we're in different

زیرا

latitudes only.

فقط در عرض های جغرافیایی مختلف هستیم.

Yes,

بله،

they get a lot of people like my watch.

آنها افراد زیادی را مانند ساعت من دریافت می کنند.

It's, it's retro.

این یکپارچهسازی با سیستمعامل است. می

You see

بینید که

there it is.

آنجاست.

A lot of people say we like your watch.

بسیاری از مردم می گویند که ما ساعت شما را دوست داریم.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

It's retro.

این یکپارچهسازی با سیستمعامل است.

This watch, by the way, is about 25 years old.

البته این ساعت حدودا 25 ساله است.

This is one of the original Casio calculator

این یکی از ساعت های ماشین حساب کاسیو اصلی

watches from the mid 1990s.

اواسط دهه 1990 است.

Oh, I was looking for four leaf clover

اوه، من به دنبال شبدر چهار برگی بودم که

getting bit obsessed with it.

کمی با آن وسواس پیدا کردم.

Now I tell you that you're just going to find one.

حالا من به شما می گویم که شما فقط یکی را پیدا خواهید کرد.

Anyone ever found it?

کسی تا حالا پیداش کرده؟

If you can find a full leaf clover like that,

اگر بتوانید شبدر پربرگی مانند آن پیدا کنید، به این

it doesn't mean that they're not at all.

معنا نیست که اصلاً نیستند.

Please tell us,

لطفا به ما بگویید، آیا

have you ever found a four leaf clover?

تا به حال یک شبدر چهار برگ پیدا کرده اید؟

Please let us know.

لطفا اجازه دهید تا ما بدانیم.

Christina asks.

کریستینا می پرسد.

Is it a good luck?

آیا این یک شانس خوب است؟

Yes.

Folklore says it is. Yes.

آره.

فولکلور می گوید این است. آره.

And folklore, of course, is not actual law.

و فولکلور، البته، قانون واقعی نیست.

It's just what people say and pass down to each other

این فقط همان چیزی است که مردم می گویند و

through the generations.

در طول نسل ها به یکدیگر منتقل می کنند.

But yes, it is supposed to be lucky.

اما بله، قرار است خوش شانس باشد.

If you find one, you make a wish

اگر یکی را پیدا کردید، یک آرزو می کنید

and hope that it will come true.

و امیدوارید که برآورده شود.

Hello to Toowong.

سلام به تووونگ

Toowong

تووونگ

Darl who is watching and I think you are in Vietnam.

دارل که تماشا می کند و فکر می کنم شما در ویتنام هستید.

Hello from Vietnam.

سلام از ویتنام

We are talking to you now from England.

اکنون از انگلیس با شما صحبت می کنیم.

Good old England.

انگلستان خوب قدیمی

Oh, the sea going powered by.

آه، دریا با انرژی می رود.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

Is that one of the ones?

آیا این یکی از آنهاست؟ آیا

Can you see that, Mr. Duncan?

می توانید آن را ببینید، آقای دانکن؟

It's the seed everywhere out here.

این بذر همه جا اینجاست.

Because, of course,

چون البته

the flowers are

گل ها

growing very fast because the conditions are ideal.

خیلی سریع رشد می کنند چون شرایط ایده آل است.

It's sort of late spring and early summer.

این اواخر بهار و اوایل تابستان است.

It's officially in summer, yet

به طور رسمی در تابستان است، اما از

technically, it's still spring. Right. Okay.

نظر فنی، هنوز بهار است. درست. باشه.

So it doesn't begin till the 21st of June.

بنابراین تا 21 ژوئن شروع نمی شود.

Oh, right.

درسته.

I believe, if I'm not mistaken,

من معتقدم، اگر اشتباه نکنم،

I think it's normally June.

فکر می کنم ماه ژوئن است.

Summertime begins. I hope you're this live stream.

تابستان آغاز می شود. امیدوارم شما این پخش زنده باشید.

I haven't been here for much longer.

من خیلی وقته اینجا نبودم

Well, no, I'm pretty. Well, I'm. Why?

خوب، نه، من زیبا هستم. خوب، من هستم. چرا؟

Where are you going?

کجا میری؟

Well, I'm going to go and sit down

خب من میرم بشینم

because my back's aching.

چون کمرم درد میکنه.

Poor Mr. Steele. This is the problem.

بیچاره آقای استیل. مسئله این است. می

You see. See, I'm not.

بینید. ببین من نیستم

I'm much younger than Mr. Steve.

من خیلی جوانتر از آقای استیو هستم.

I'm just a young, young lad

من فقط یک پسر جوان و جوان هستم

that Mr.

Steve pulled off the streets one day

که آقای

استیو یک روز

when I was begging for food.

زمانی که من برای غذا گدایی می کردم از خیابان ها بیرون کشید.

You've lost that.

شما آن را از دست داده اید.

That is my story.

این داستان من است. می

You see, That's the back story of how we met.

بینید، این داستان پشت سر همدیگر است.

I was. I was begging.

من بودم. التماس می کردم.

Yeah. Mr..

آره آقای آقا...

Mr.. Give me that.

این را به من بدهید.

Gave me some food.

مقداری غذا به من داد

And you said, Oh, I will give you some food.

و تو گفتی، اوه، من به تو غذا می دهم.

I will give you some nourishment.

من به شما مقداری غذا می دهم.

I get something in return.

در ازای آن چیزی می گیرم.

What's it worth?

چه ارزشی دارد؟

What's it worth? Yes.

چه ارزشی دارد؟ آره.

And I've been paying the price ever since.

و من از آن زمان بهای آن را پرداخته ام.

Very good for you.

برای شما بسیار خوب است.

That was a good one.

این یکی خوب بود.

That's a good comeback.

این یک بازگشت خوب است.

Well done.

آفرین.

Well, I don't know about you, but I'm bored.

خوب، من در مورد شما نمی دانم، اما من حوصله ام سر رفته است.

Okay, then. Let's go.

باشه پس بیا بریم.

Shall foodstuff.

مواد غذایی باید.

He's joking for comic effect.

او برای جلوه های کمیک شوخی می کند.

Comic effect.

جلوه کمیک.

We love having you here because you are like

ما دوست داریم شما را در اینجا داشته باشیم زیرا شما مثل این هستید که

you are all like mental therapy for us.

همه شما مانند روان درمانی برای ما هستید.

I think I would have had a breakdown today

فکر می کنم امروز

if I come on this line. I wasn't sure.

اگر به این خط می آمدم دچار خرابی می شدم. مطمئن نبودم

I wasn't sure what you were going to say then.

اون موقع مطمئن نبودم چی میخوای بگی

Well, I think with two people that watch.

خوب، من فکر می کنم با دو نفر که تماشا می کنند.

Yes.

And they are also therapy for us.

آره.

و همچنین برای ما درمان هستند.

Yes.

It's nice to know that there are other

آره.

خوب است بدانید که

weird and crazy people in the world

افراد عجیب و غریب و دیوانه دیگری در دنیا وجود دارند

and there aren't many people who are brave enough

و افراد زیادی نیستند که آنقدر شجاع باشند که

to put themselves forward and say, look,

خودشان را جلو ببرند و بگویند ببین،

we are a little bit strange, but we love what we do

ما کمی عجیب هستیم، اما ما عاشق کاری هستیم که انجام می دهیم

and we love doing it for you.

و عاشق انجام آن برای شما

So I am glad that you have been able to join us today.

بنابراین خوشحالم که امروز توانستید به ما بپیوندید.

Been lovely.

دوست داشتنی بود

It been lovely.

دوست داشتنی بود

It's my therapy too, says Florence. Yes, exactly.

فلورانس می گوید، این درمان من نیز هست. بله دقیقا.

Because it's almost there. It's like this.

چون تقریباً آنجاست. اینجوریه

It's like a community. As I've said before.

مثل یک جامعه است. همانطور که قبلاً گفته ام.

Yes, Mr.

بله، آقای

Duncan has created a community

دانکن جامعه ای

here of like minded people,

از افراد همفکر

or completely mad.

یا کاملا دیوانه در اینجا ایجاد کرده است.

Okay, I'm joking.

باشه شوخی میکنم

Some of you are very,

بعضی از شما خیلی خیلی می

very saying

گویید

let's not tar everyone with the same brush,

بیایید همه را با یک قلم مو تار نکنیم و

talking to the sane.

با عاقل صحبت می کنید.

That's where we'll be hopefully going on.

اینجاست که امیدواریم ادامه دهیم.

We get to Paris.

Sorry, there's a play on words,

به پاریس می رسیم.

با عرض پوزش، یک بازی با کلمات وجود دارد،

Mr. Duncan.

Are we going to be

آقای دانکن.

آیا

when we get to Paris,

وقتی به پاریس می رسیم،

are we going to be are we going to go insane?

خواهیم بود، آیا قرار است دیوانه شویم؟

I hope not, because I'm saying

امیدوارم نه، چون می گویم

I hope not because I can't swim.

امیدوارم نه چون نمی توانم شنا کنم.

You see, we go there's another joke.

می بینید، ما می رویم یک شوخی دیگر.

I like that Vitesse.

من آن Vitesse را دوست دارم.

Hilarious.

خنده دار.

So I repeat it.

بنابراین آن را تکرار می کنم.

No, it's.

نه، این است.

It's the fly. The fly, the fly.

این مگس است. مگس، مگس.

I think we're dead

فکر می‌کنم مرده‌ایم

because we've been standing still a long time.

چون خیلی وقت است که ایستاده‌ایم.

It's that stinky stuff that you're wearing.

این چیزهای بدبویی است که می پوشی.

They still smell it.

هنوز آن را بو می کنند.

I think you're. They think you're a corpse.

من فکر می کنم شما هستید. آنها فکر می کنند شما یک جسد هستید.

We're going in

a moment

ما در

یک لحظه می رویم

because we go with the main river that goes to

زیرا با رودخانه اصلی که به پاریس می رود می رویم که به

Paris is called the sane. Yes.

آن عاقل می گویند. آره.

And if you are insane, it means you've gone

و اگر شما دیوانه هستید، به این معنی است که شما

mad explaining the joke.

دیوانه شده اید و این جوک را توضیح داده اید.

Yes. You don't need to that.

آره. شما به آن نیاز ندارید

I think I do. You don't?

فکر می کنم دارم. شما این کار را نمی کنید؟

I like to never tell a joke and then explain it.

دوست دارم هیچ وقت جوک نگویم و بعد توضیح بدهم.

Well, the words we're not on stage.

خوب، کلمات ما روی صحنه نیستیم.

Know what we are.

بدانیم ما چه هستیم.

They we're on the YouTube stage.

ما روی صحنه یوتیوب هستیم.

It just where on the YouTube stage might be.

این دقیقاً جایی که در صحنه YouTube ممکن است باشد.

It might not be easy for people

ممکن است برای افرادی

whose grasp of English isn't native like ourselves

که مانند خودمان زبان انگلیسی بومی ندارند،

to always understand our jokes,

همیشه درک لطیفه های ما آسان نباشد، به همین

which is why I feel the need to sometimes.

دلیل است که گاهی اوقات احساس نیاز می کنم.

Maybe just don't tell them.

شاید فقط به آنها نگویید.

Just don't tell the joke.

فقط جوک نگو

I know, but I've got to amuse myself somehow.

می دانم، اما باید به نوعی خودم را سرگرم کنم.

If I'm going to be standing here for over an hour.

اگر قرار باشد بیش از یک ساعت اینجا بایستم. این را

Put it this way

اینطور بیان کنید

You're the only one who's being

شما تنها کسی هستید که

amused by anything you say.

با هر حرفی که می گویید سرگرم می شوید.

I've just seen the butterfly,

من به تازگی پروانه،

the cabbage, white,

کلم، سفید،

as we call it, the butterflies.

به قول ما، پروانه ها را دیده ام.

They've got white wings

آنها بال های سفید دارند

and they lay their eggs in cabbages.

و تخم های خود را در کلم می گذارند.

Probably other plants as well, but

احتمالاً گیاهان دیگری نیز هستند، اما به

I think predominantly cabbages, which is why

نظر من عمدتاً کلم هستند، به همین دلیل است که

they're called cabbage white butterflies,

آنها را پروانه های سفید کلم می نامند،

the farms that light.

مزارعی که روشن می شوند.

And of course, because it destroys the crops.

و البته به این دلیل که محصولات را از بین می برد.

Thank you.

متشکرم.

Okay, so when you haven't going slightly, do

خوب، پس وقتی کمی نرفته اید، آیا

I need to call a doctor or maybe a priest?

باید با یک دکتر یا شاید یک کشیش تماس بگیرم؟

Oh, you're not falling asleep on my feet, Mr.

اوه، شما روی پاهای من نمی خوابید، آقای

Duncan.

دانکن.

The price we pay for this, you know, it's great.

بهایی که ما برای این می پردازیم، می دانید، عالی است.

We're going now.

الان میریم

Where are the things flying around me again?

چیزهایی که دوباره در اطراف من پرواز می کنند کجا هستند؟

Florence says I'm right to explain the jokes.

فلورانس می گوید من حق دارم جوک ها را توضیح دهم.

I explain the beaver joke.

شوخی بیور را توضیح می دهم.

No. Okay, Please don't.

نه. باشه، لطفا نکن.

Just. Just.

فقط فقط

If you go to Urban, Dictionary.com

اگر به Urban، Dictionary.com

and Beaver, it will explain everything.

و Beaver بروید، همه چیز را توضیح می دهد.

Urban Dictionary, dot com, Is it in there?

دیکشنری شهری، دات کام، آیا در آنجا وجود دارد؟

It's definitely in there

مطمئناً در آنجا وجود دارد

because they have Urban Dictionary is a great website

زیرا آنها Urban Dictionary یک وب سایت عالی است

where all of the colloquialisms and slang

که در آن همه اصطلاحات محاوره ای و اصطلاحات عامیانه وجود دارد

terms are on there, including the really rude ones.

، از جمله موارد واقعاً بی ادبانه.

So urban dictionary dot

بنابراین دیکشنری شهری دات

com put beaver into the search.

کام بیور را وارد جستجو کرد.

It was a funny line I'm one of the I'm one of the

این یک خط خنده دار بود من یکی از فیلم های من یکی از

not aeroplane films.

فیلم های هواپیما نیستم

Which one was it. The one with.

کدومش بود اونی که با.

I don't no you're telling me when Elvis

من نه شما به من می گویید زمانی که

Presley's wife was a ninja climbing up a ladder.

همسر الویس پریسلی یک نینجا بود که از نردبان بالا می رفت.

I remember that.

من آن را به خاطر می آورم.

And, and what's his name.

و، و نام او چیست.

And it's Albert repeated what a fascinating story

و این است که آلبرت چه داستان جذابی را

about what is.

You know what I'm talking about.

درباره آنچه هست تکرار کرد.

شما می دانید من در مورد چه صحبت می کنم.

Yeah, I think so.

آره، من اینطور فکر می کنم.

The film Yes.

فیلم بله.

With the

با

Priscilla Presley was in it

پریسیلا پریسلی که در آن حضور داشت

and the guy from Aeroplane, the funny comedian

و مردی از Aeroplane، کمدین بامزه ای

that was also in Forbidden Planet when he was younger,

که در جوانی در سیاره ممنوعه نیز حضور داشت،

you know his name.

Oh, Leslie Nielsen Nielsen. Yes.

نامش را می دانید.

اوه، لزلی نیلسن نیلسن. آره.

And it was. Yes, it was police squad.

و این بود. بله، این تیم پلیس بود.

Police squad, Yes.

گروه پلیس، بله

And Priscilla

و پریسیلا

Presley was climbing up a ladder into the loft

پریسلی در حال بالا رفتن از نردبان به داخل اتاق زیر شیروانی بود

and he thinks she's going to she's on a bookcase.

و فکر می‌کند که دارد می‌رود روی قفسه کتاب. او

She's yes. Anyway, she's going up a ladder.

بله. به هر حال، او از یک نردبان بالا می رود.

And he goes he looks up and says,

و او می رود و به بالا نگاه می کند و می گوید، بیش از حد

Nice beaver.

خوب.

And she comes

out and says, Yes, I've recently had it stuffed. Yes.

و او بیرون می آید

و می گوید: بله، اخیراً آن را پر کرده ام. آره.

And she actually comes down holding a stuffed beaver.

و او در واقع در حالی که یک ماشور پر شده پایین می آید.

Yeah. See the joke? That's it.

آره شوخی را می بینید؟ خودشه.

So that joke is actually very subtle because it's

بنابراین آن شوخی در واقع بسیار ظریف است زیرا

funny twice.

دو بار خنده دار است.

Yeah. They are able to actually make that joke.

آره آنها واقعاً می توانند آن شوخی را انجام دهند.

And that's that's clever writing.

و این همان نوشتن هوشمندانه است.

It's very hard to make a joke funny twice.

خیلی سخت است که یک جوک را دوبار خنده دار کنی.

You can.

تو می توانی.

You can make a joke and make it funny once,

شما می توانید یک شوخی کنید و یک بار آن را خنده دار کنید،

but making a joke funny twice is brilliant.

اما دو بار خنده دار کردن یک جوک عالی است.

I think it's a that's a good

من فکر می کنم این یک خوب است

that's a good yes, a good example.

که خوب است بله، یک مثال خوب.

I Steve, you go.

من استیو، تو برو

You're amazing.

تو شگفت انگیزی

Remember, that is what made me laugh.

یادت باشه همین باعث خنده ام شد

You didn't really remember it.

واقعا یادت نبود

Well, I couldn't remember the names of the people.

خب، اسم افراد را به خاطر نمی آوردم.

You couldn't remember any of the details.

شما هیچ یک از جزئیات را به یاد نمی آورید.

Beatrice, it says, Have a wonderful afternoon.

بئاتریس می گوید، بعد از ظهر فوق العاده ای داشته باشید.

I didn't know you were on Beatrice.

من نمیدونستم تو با بئاتریس هستی

Hello. Beatrice didn't know you were here.

سلام. بئاتریس نمی دانست که شما اینجا هستید.

I think Beatrice came late

فکر کنم بئاتریس دوباره دیر اومد

again.

.

Nice. Funny joke from Vitesse.

خوب. جوک خنده دار از Vitesse.

The numbers keep going up and we're going.

اعداد بالا می روند و ما می رویم.

But never mind.

اما بیخیال.

I don't think the numbers are going up.

فکر نمی کنم اعداد بالا برود.

They've gone up seven.

هفت تا بالا رفته اند

Yes, that's. That's.

بله همینطور است. یعنی.

I suppose for us that's up.

من فکر می کنم برای ما که تا.

We'll have to do more of these sort of impromptu,

ما باید بیشتر از این نوع

off the cuff,

unexpected

surprise livestreams,

پخش‌های زنده غیرمنتظره و غیرمنتظره‌ی غیرمنتظره‌ی غافلگیرکننده‌ی خود را انجام دهیم،

even if it's just for our amusement,

حتی اگر این فقط برای سرگرمی ما باشد،

even if it's just,

I think it's actually helped us today

حتی اگر فقط باشد،

فکر می‌کنم امروز واقعاً به ما کمک کرده است،

because let's face it,

زیرا اجازه دهید با آن روبرو شویم،

we didn't have a good start to the day, did we know?

ما این کار را نکردیم. روز خوبی داشته باشید، آیا می دانستیم؟

You didn't know so well, I tell you what

تو به این خوبی نمی دانستی، من به تو می گویم که

Steve shouted down to the window.

استیو تا پنجره فریاد زد.

I wouldn't if all of you

اگر همه شما این کار را نکنید، این کار را

don't.

نمی کنم.

I shouted out the window.

از پنجره فریاد زدم.

You said, Shut that fucking dog up.

گفتی آن سگ لعنتی را ببند.

Yeah, It was so annoying.

آره خیلی آزار دهنده بود

I mean, you know, I'm going to snap at some point.

منظورم این است که می‌دانی، من قرار است در یک نقطه‌ای بچشم.

Steve shouted that out of the window,

استیو آن را از پنجره فریاد زد و

shouted it out to the neighbours.

برای همسایه ها فریاد زد.

I have heard,

شنیده ام،

he shouted at the donkey and Shut that fucking dog up.

او سر الاغ فریاد زد و آن سگ لعنتی را ببند.

I used another word beginning with that.

من از کلمه دیگری که با آن شروع می شود استفاده کردم.

But he didn't use that word. He used another.

اما او از این کلمه استفاده نکرد. از دیگری استفاده کرد.

I lose my temper.

من اعصابم را از دست می دهم.

I do that.

من این کار را می کنم.

You see that?

You've got it. You've got a worn people in Paris.

می بینی که؟

گرفتیش. شما مردمی فرسوده در پاریس دارید.

Yeah. See, I seem like a fairly mild mannered.

آره ببینید، به نظر من یک رفتار نسبتاً ملایمی دارم.

Yeah, but when people push me and I cross the line,

بله، اما وقتی مردم مرا هل می دهند و من از خط عبور می کنم،

it's like

مثل

a nuclear explosion.

یک انفجار هسته ای است.

I just go straight for the nuclear button.

من فقط مستقیم سراغ دکمه هسته ای می روم.

There is no on and off with me when it comes to anger

وقتی صحبت از عصبانیت و سوء تفاهم به میان می آید، هیچ روشن و خاموشی با من وجود ندارد

and misunderstanding.

.

I go from 0 to 11.

من از 0 به 11 می روم.

Okay. Like that.

باشه. مثل اون.

At the moment, Mr.

در حال حاضر، آقای

Steve is still in meltdown.

استیو هنوز در بحران است.

I'm just coming down now.

الان دارم میام پایین

You're melting down. That's not good, by the way.

داری ذوب میشی اتفاقاً این خوب نیست.

If you're melting,

اگر در حال ذوب شدن هستید،

if you melting down,

اگر ذوب می شوید،

that just means your core is still hot.

این بدان معناست که هسته شما هنوز داغ است.

It's it's

now making its way to the centre of the earth.

اکنون دارد راه خود را به مرکز زمین باز می کند.

Anyway, if he comes

به هر حال، اگر بیاید

knocking at the door, I'm going to say it was you, Mr.

در را بزند، من می گویم شما بودید، آقای

Duncan.

دانکن.

I don't have a girlie voice

من صدای دخترانه ای

like yours.

مثل شما ندارم.

It was definitely your voice.

قطعا صدای تو بود

What are we doing now?

الان داریم چیکار میکنیم؟

Will know it was your voice.

خواهد فهمید که صدای شما بوده است.

I should show that Coca Cola.

من باید آن کوکاکولا را نشان دهم.

I was very aggressive. That was how you sounded?

من خیلی پرخاشگر بودم. اینطوری صدا کردی؟

You went straight.

مستقیم رفتی

Should that go, girl?

این باید برود، دختر؟

I was very aggressive and give you shout.

من بسیار پرخاشگر بودم و شما را فریاد زدم.

Very company. I don't.

خیلی شرکتی من این کار را نمی کنم.

I didn't realise that people could shout and be camp.

من متوجه نشدم که مردم می توانند فریاد بزنند و اردو بزنند.

Shut that fucking joke up.

این شوخی لعنتی رو ول کن

All right.

خیلی خوب.

Anyway, what are we going to do now?

به هر حال ما الان قراره چیکار کنیم؟

We were walking into town.

داشتیم وارد شهر می شدیم.

It's too late now, isn't it?

الان خیلی دیر است، اینطور نیست؟

Well, going now. We're going to town.

خب حالا برو ما به شهر می رویم.

Thanks for watching. We're going into town now.

ممنون از ملاحظه تان. الان میریم شهر

So where shall we go?

پس کجا بریم؟

Put your glasses on. Right, That's it.

عینکتو بزن درست است، همین.

We're going now.

الان میریم

Lovely to see you.

دوست دارم ببینمت

And he will hear. You can hear us.

و او خواهد شنید. می توانید صدای ما را بشنوید.

Thanks for watching.

We'll be back on Sunday and Sunday, 2 p.m.

ممنون از ملاحظه تان.

یکشنبه و یکشنبه ساعت 2 بعد از ظهر برمی گردیم. به

UK time.

وقت انگلستان

Have a lovely few days

چند روز دوست داشتنی داشته باشید

Between now and then is when we're back and

we look forward to seeing you, of course.

.

And do we say anything before we go?

و آیا قبل از رفتن چیزی می گوییم؟

Yeah.

آره

Bugger off.

باگر خاموش.

I forgot to turn it off.

یادم رفت خاموشش کنم

I forgot to go to turn it off.

یادم رفت برم خاموشش کنم

You didn't see us then

تو آن موقع ما را ندیدی که

holding hands for. Coffee.

دست در دست هم بگیریم. قهوه.

If I turn it off, Mr. Duncan.

اگر خاموشش کنم، آقای دانکن.

Okay. We're going to to

باشه. قراره

see one Sunday.

یه یکشنبه ببینیم