What is the FUTURE of TEACHING? - English Addict ~ ExTRA - 🔴LIVE - WED 10th JAN 2024 #learnenglish

Welcome, everybody.

همگی خوش آمدید.

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

English addict is with you once more.

معتاد انگلیسی یک بار دیگر با شماست.

And it's ever so nice to be with you once again.

و خیلی خوب است که یک بار دیگر با شما باشم.

I hope you are feeling good today.

امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

I I'm in the mood and

من در حال و هوا هستم و

we are back live.

ما به صورت زنده برگشتیم.

It is true.

درست است.

A very, very alive at the moment.

در حال حاضر بسیار بسیار زنده است.

Hi, everybody.

سلام به همه. می

You see,

بینید،

I wasn't going to do that because I was told that I shouldn't say Happy New Year,

من قرار نبود این کار را بکنم، زیرا به من گفته بودند که نباید سال نو را تبریک بگویم،

but I did anyway, because I'm a very, very naughty man once again.

اما به هر حال این کار را کردم، زیرا یک بار دیگر یک مرد بسیار بسیار شیطون هستم.

Hi, everybody. This is Mr.

سلام به همه. این آقای

Duncan in England. How are you today?

دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم. آیا

Are you happy?

شما خوشحال هستید؟

I hope you are feeling good.

امیدوارم حالتون خوب باشه

Don't forget to send me a link

فراموش نکنید که برای من یک لینک بفرستید

and yes,

و بله،

it is the final time that I can say Happy New Year.

آخرین بار است که می توانم سال نو را تبریک بگویم.

So I thought I would start by saying Happy

بنابراین فکر کردم که شروع کنم با گفتن اینکه

New Year 2024 has arrived.

سال نو مبارک 2024 فرا رسیده است.

How was your first ten days of the New Year?

ده روز اول سال نو چطور گذشت؟ آیا تا

Has it been a good one so far or has it been

به حال یک مورد خوب بوده است یا

a load of rubbish for those wondering?

برای کسانی که در تعجب هستند بار زباله بوده است؟

Mr. Steve is not with us today.

آقای استیو امروز با ما نیست.

In fact, he is not even here in the building.

در واقع، او حتی اینجا در ساختمان نیست.

He sadly has gone to a funeral today.

متأسفانه امروز به تشییع جنازه رفته است.

One of his work colleagues sadly passed away about two weeks ago.

یکی از همکاران او حدود دو هفته پیش متاسفانه درگذشت.

So sadly Mr.

بنابراین متأسفانه آقای

Steve has gone to a funeral.

استیو به مراسم خاکسپاری رفته است.

He is on his way back.

او در راه بازگشت است.

Of course, we always keep in touch with each other.

البته ما همیشه با هم در ارتباط هستیم.

Whenever Steve and myself are apart,

هر زمان که من و استیو از هم جدا هستیم،

we always make sure that we stay in touch.

همیشه مطمئن می شویم که در تماس هستیم.

It is one of the most wonderful things

این یکی از شگفت انگیزترین چیزهای

about living in this modern age.

زندگی در این عصر مدرن است. آیا

Have you noticed how amazing everything is?

دقت کرده اید که همه چیز چقدر شگفت انگیز است؟

And the only reason why we have all of these

و تنها دلیلی که ما همه این

wonderful things is because of change.

چیزهای شگفت انگیز را داریم، تغییر است.

Things are always changing.

همه چیز همیشه در حال تغییر است.

Things are always moving forward.

همه چیز همیشه رو به جلو است. در

They are progressing.

حال پیشرفت هستند.

They are going in a certain direction.

آنها در یک مسیر مشخص می روند.

It is fair to say that we can only go forward.

منصفانه است که بگوییم ما فقط می توانیم جلو برویم.

It is not good to start going back

شروع کردن به عقب خوب نیست

because then maybe other problems will come along.

زیرا ممکن است مشکلات دیگری پیش بیاید.

That is what we are talking about today, by the way.

اتفاقاً امروز در مورد آن صحبت می کنیم.

We are talking about change, the change of things, progress.

ما در مورد تغییر، تغییر چیزها، پیشرفت صحبت می کنیم.

And of course, I suppose at the moment one of the main reasons why are mentioning this today

و البته فکر می کنم در حال حاضر یکی از دلایل اصلی ذکر این موضوع این

is because a lot of people are talking about

است که بسیاری از مردم در مورد

artificial intelligence

هوش مصنوعی

and the way the world is changing.

و نحوه تغییر جهان صحبت می کنند.

And over the past few days I've been reading

و در طول چند روز گذشته من در حال خواندن

some new stories about certain

چند داستان جدید در مورد برخی

companies, certain organisations

شرکت ها، سازمان های خاصی هستم

that have started using artificial

که استفاده از

intelligence more and more.

هوش مصنوعی را بیشتر و بیشتر آغاز کرده اند.

In fact,

در واقع،

it has got so bad or so frequently used

آنقدر بد شده یا به قدری مورد استفاده قرار می گیرد

that now they don't need human beings to work for them.

که حالا دیگر نیازی به انسان ندارند که برای آنها کار کنند.

So in certain cases humans have become

بنابراین در موارد خاصی انسان

not obsolete, not quite.

نه منسوخ شده است، نه کاملاً.

So when we say that something is obsolete,

بنابراین وقتی می گوییم چیزی منسوخ شده است،

we normally mean that it is no longer required.

معمولاً منظورمان این است که دیگر مورد نیاز نیست.

So at the moment we still need human beings burps.

بنابراین در حال حاضر ما هنوز به آروغ انسان نیاز داریم.

In some cases,

در برخی موارد،

the requirement

نیاز

for lots and lots of people to do a certain thing has reduced.

افراد زیادی به انجام یک کار خاص کاهش یافته است.

So you might say that over time,

بنابراین ممکن است بگویید که با گذشت زمان،

fewer humans are required to do a certain task.

انسان های کمتری برای انجام یک کار خاص مورد نیاز هستند.

But there is one thing

اما یک چیز وجود دارد

that will not change as far as I am concerned.

که تا آنجا که به من مربوط می شود تغییر نخواهد کرد.

Don't forget, I am not a I,

فراموش نکنید، من یک من نیستم،

I am not a machine because there is no substitute

من یک ماشین نیستم، زیرا هیچ جایگزینی

for a real human being.

برای یک انسان واقعی وجود ندارد.

So I am with you.

پس من با شما هستم.

I don't think in the near future there is any chance of me

فکر نمی‌کنم در آینده‌ای نزدیک امکان

being replaced by a machine.

تعویض من با دستگاه وجود داشته باشد.

So don't worry.

پس نگران نباشید.

Maybe in the future we will be able

شاید در آینده بتوانیم

to have me embedded in a machine.

من را در دستگاهی جاسازی کنیم.

So it will still be me.

پس همچنان من خواهم بود.

Sadly, this lovely body will no longer be around.

متأسفانه، این بدن دوست داشتنی دیگر در اطراف نخواهد بود.

But perhaps.

اما شاید.

Maybe

شاید

part of me will live on in the machine.

بخشی از من در دستگاه زندگی کند.

But for the time being, don't forget it.

اما فعلاً آن را فراموش نکنید.

I am not I.

من من نیستم،

I am not a machine.

من یک ماشین نیستم.

There is no substitute for a real human being.

هیچ جایگزینی برای یک انسان واقعی وجود ندارد.

It's true.

درسته.

We have the live chat.

ما چت زنده را داریم.

hello, Live chat.

سلام، چت زنده

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

I am taking the risk once again.

من یک بار دیگر ریسک می کنم.

I am broadcasting in high definition,

من امروز با کیفیت بالا،

full, high definition today.

کامل و با کیفیت بالا پخش می کنم.

Mr. Duncan, Fancy pants.

آقای دانکن، شلوار فانتزی.

Very nice.

بسیار خوب.

Who was first on today's live chat?

چه کسی اولین بار در چت زنده امروز بود؟

very fast with your finger.

خیلی سریع با انگشت

You are definitely at the top of the list today.

شما قطعا امروز در صدر لیست هستید.

Beatrice.

بئاتریس

Congratulations to Beatrice.

به بئاتریس تبریک می گویم.

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

It's nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Can I just mention there are live captions

فقط می توانم اشاره کنم که زیرنویس های زنده وجود دارد

so you can have captions underneath

تا بتوانید زیر

this thing I'm doing at the moment.

این کاری که من در حال حاضر انجام می دهم زیرنویس داشته باشید.

They are live, so don't forget there will be a slight delay,

آنها زنده هستند، بنابراین فراموش نکنید که کمی تأخیر وجود خواهد داشت،

but you can activate the captions and have them underneath

اما اگر در درک آنچه می‌گویم مشکل دارید، می‌توانید زیرنویس‌ها را فعال کنید و در زیر آن‌ها قرار دهید

if you are having difficulty understanding what I'm saying.

.

But why would you? Because my English is so clear.

اما چرا شما؟ چون انگلیسی من خیلی واضحه

It is so precise, it is so relaxing to listen to.

بسیار دقیق است، گوش دادن به آن بسیار آرامش بخش است.

And those aren't my words, Those aren't my personal comments.

و اینها حرفهای من نیستند، اینها نظرات شخصی من نیستند.

They are the comments of you out there

آنها نظرات شما هستند که امروز

watching in the world of YouTube

در دنیای YouTube تماشا می کنید

today, we are looking

، ما

at the future things that might happen in the future.

به چیزهایی که ممکن است در آینده رخ دهد نگاه می کنیم.

Some people are afraid of the future.

بعضی ها از آینده می ترسند.

Some people feel worried about what will happen in the future.

برخی از افراد در مورد آنچه در آینده اتفاق می افتد احساس نگرانی می کنند. فکر می‌کنم

I suppose when we look at events, we normally

وقتی به رویدادها نگاه می‌کنیم، معمولاً

look at things that are happening now

به چیزهایی نگاه می‌کنیم که در حال حاضر اتفاق می‌افتند

to try and work out what will happen in the future.

تا تلاش کنیم و بفهمیم که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.

So I suppose that is one of the reasons why

بنابراین فکر می‌کنم این یکی از دلایلی است که

people are getting so worried or concerned

مردم

about artificial intelligence,

در مورد هوش مصنوعی بسیار نگران یا نگران هستند،

because it is still relatively new

زیرا هنوز نسبتاً جدید است

and I still think that many people don't quite understand

و من هنوز فکر می‌کنم که بسیاری از مردم دقیقاً نمی‌دانند

how it works or what it means.

چگونه کار می‌کند یا به چه معناست.

However, I over the past couple of months

با این حال، من در چند ماه گذشته

have started using certain types of AGI

شروع به استفاده از انواع خاصی از AGI

to design my thumbnails

برای طراحی ریز عکس های خود

and also to design all of the things that appear

و همچنین طراحی همه چیزهایی که

at the bottom of the screen.

در پایین صفحه نمایش داده می شود، کرده ام.

So that is the reason why lots of things have changed slightly on my livestream

بنابراین به همین دلیل است که بسیاری از چیزها کمی در جریان زنده من تغییر کرده است

because I am using other types of technology

زیرا من از انواع دیگری از فناوری

to design those things and it is very useful.

برای طراحی آن چیزها استفاده می کنم و بسیار مفید است. با این

However, because it is new, because all of these things have just come along over the past 12,

حال، به دلیل جدید بودن، زیرا همه این چیزها به تازگی در 12،

maybe 18

شاید 18

months, people have been talking about A.I..

ماه گذشته اتفاق افتاده است، مردم در مورد هوش مصنوعی صحبت می کنند.

I suppose people are a little wary

من فکر می کنم مردم کمی محتاط

or cautious.

یا محتاط هستند.

Wary. I like that one.

محتاط. من آن را دوست دارم.

If you are wary of something, it means you are not sure

اگر در مورد چیزی محتاط هستید، به این معنی است که مطمئن نیستید که

you don't want to go near that thing too quickly.

نمی خواهید خیلی سریع به آن چیز نزدیک شوید.

Maybe you are slightly nervous about that particular thing.

شاید شما کمی در مورد آن چیز خاص عصبی هستید.

You are afraid you are worried, you are wary,

شما می ترسید که نگران هستید، شما محتاط هستید،

you are suspicious of that particular thing.

به آن چیز خاص مشکوک هستید. آیا می

Can can I say hello to Vitesse?

توانم به Vitesse سلام کنم؟

Vitesse, You were in second place today with your finger.

ویتسه، تو امروز با انگشتت در جایگاه دوم بودی.

Also, we have Palmira.

همچنین پالمیرا داریم.

We also have.

ما همچنین داریم.

of course

البته

he is here.

او اینجاست

It is so nice to see you here.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Louis Mendez

لوئیس مندز

is here today.

امروز اینجاست.

Thank you very much, Louis. Nice to see you back.

خیلی ممنون لویی خوشحالم می بینم برگشتی.

Thank you for joining us on Wednesday, twice a week.

از اینکه چهارشنبه هفته ای دو بار به ما ملحق شدید متشکریم.

I am here with you Wednesday and Sunday from 2 p.m.

چهارشنبه و یکشنبه از ساعت 14 اینجا با شما هستم.

UK time most summer.

زمان بریتانیا بیشتر تابستان است.

Hello.

Most summer.

سلام.

بیشتر تابستان.

It's nice to see you here on the live chat as well.

خوشحالم که شما را اینجا در چت زنده نیز می بینم.

We also have Hello Windows.

سلام ویندوز هم داریم.

Hello.

سلام.

Hello Wind.

سلام باد.

Nice to see you here on the live stream.

خوشحالم که شما را اینجا در جریان زنده می بینم.

We are live every Wednesday and Sunday from 2 p.m.

ما هر چهارشنبه و یکشنبه از ساعت 14 زنده هستیم. به

UK time.

وقت انگلستان

Asthma.

آسم.

Asthma Rizwan is here as well.

آسم رضوان هم اینجاست.

Hello Asma, Nice to see you back.

سلام اسما، خوشحالم که برگشتی.

Is it your first time or are you returning here?

آیا اولین بار است که به اینجا برمی گردی؟

Have you decided to come

آیا تصمیم گرفتی

back for more of this?

برای این بیشتر برگردی؟

You are very brave. That's all I can say.

شما خیلی شجاع هستید. این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

Christina is here.

کریستینا اینجاست

Thank you, Christine.

متشکرم کریستین

It certainly is here.

قطعا اینجاست

Hello, Sanaa.

سلام سنا

Where are you watching at the moment, I wonder

در حال حاضر کجا را تماشا می کنی، من تعجب می کنم که

Nong Jun Finn is here as well.

نونگ جون فین نیز اینجاست.

We have some new viewers today.

امروز بینندگان جدیدی داریم.

I have a feeling that we do have

من احساس می کنم که ما

some new people joining in on the live chat.

افراد جدیدی داریم که به چت زنده می پیوندند.

And it is always nice to see new faces here.

و همیشه دیدن چهره های جدید در اینجا لذت بخش است.

Patrick. Hello, Patrick.

پاتریک سلام پاتریک

How are things? Are you still on your travels?

اوضاع چطوره؟ آیا هنوز در سفر هستید؟

Because the last time you spoke, you were on your travels and you were travelling around.

چون آخرین باری که صحبت کردید در سفر بودید و در حال رفت و آمد بودید.

But what about today?

اما امروز چطور؟

Where are you today?

امروز کجایی؟

Patrick We could, I suppose we could start a new feature

پاتریک ما می‌توانیم، فکر می‌کنم بتوانیم یک ویژگی جدید را

here.

در اینجا شروع کنیم.

Where in the world are you?

تو کجای این دنیا هستی؟

So some people do like to travel around.

بنابراین برخی از مردم دوست دارند به اطراف سفر کنند.

I know we have people like Beatrice

من می دانم که ما افرادی مانند بئاتریس داریم

and also I think Vitesse likes to travel

و همچنین فکر می کنم ویتسه دوست دارد سفر کند

and also Christina likes to travel around.

و همچنین کریستینا دوست دارد به اطراف سفر کند.

So maybe we could start a new thing.

پس شاید بتوانیم کار جدیدی را شروع کنیم.

If you are travelling to different places

اگر به جاهای مختلف سفر می کنید

and you are watching my livestream whilst you are travelling, please let me know.

و در حین سفر در حال تماشای پخش زنده من هستید ، لطفاً به من اطلاع دهید.

That would be ever so nice.

که همیشه خیلی خوب خواهد بود.

I am a returning viewer, says Asma.

اسما می گوید من بیننده بازگشتی هستم.

Thank you very much, Asma, and it's great to see you back.

خیلی ممنون اسما، و خوشحالم که برگشتم.

It is good to know that all of this

خوب است بدانید که همه اینها

has persuaded you to come back

شما را متقاعد کرده است که برگردید

and join in again, so it's always nice.

و دوباره به آن بپیوندید، بنابراین همیشه خوب است.

Angele Hello, Angelic.

Angele سلام، فرشته.

Now I recognise your name.

حالا اسمت را می شناسم

Angelic?

فرشته ای؟

Have you been here before?

شما قبلا اینجا بوده اید؟ آیا

Have you watched me before?

قبلاً مرا تماشا کرده ای؟

Because I think I used to have

چون فکر می‌کنم بیننده‌ای داشتم

a viewer

who used to join us on the livestream many years ago called Angelic.

که سال‌ها پیش در پخش زنده به ما ملحق می‌شد به نام فرشته.

So are you the same one?

پس تو همون هستی؟

Have you rediscovered me?

آیا مرا دوباره کشف کردی؟

A lot of people think I've finished.

بسیاری از مردم فکر می کنند که من تمام کرده ام.

A lot of people think I've stopped doing this.

بسیاری از مردم فکر می کنند که من این کار را متوقف کرده ام.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

There are people who think I have quit.

افرادی هستند که فکر می کنند من ترک کرده ام.

There are some people who think I'm dead, but I'm not.

بعضی ها هستند که فکر می کنند من مرده ام، اما من مرده ام.

I'm here, so don't worry.

من اینجام پس نگران نباش

Yes, I am still here

بله، من هنوز اینجا هستم و

doing this, which is always a nice thing when you think about it.

این کار را انجام می دهم، که وقتی به آن فکر می کنید همیشه چیز خوبی است.

I always like to have a smile on my face in the morning whenever I wake up.

من همیشه دوست دارم صبح ها که از خواب بیدار می شوم لبخند بر لبانم باشد .

I like to smile at the world around me

دوست دارم به دنیای اطرافم لبخند بزنم

and feel ever so nice and glad

و از اینکه روز دیگری را می بینم احساس خوبی و خوشحالی می کنم

that I get to see another day.

.

Angelic says It is not my real name.

فرشته میگه اسم واقعی من نیست.

I am Angelina.

من آنجلینا هستم.

Angelina.

آنجلینا

But the question is,

اما سوال این است که آیا

did you used to

watch me in the past or is it your first time?

در گذشته من را تماشا می کردید یا اولین بار است؟

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

I'm very interested to find out.

من بسیار علاقه مند هستم که بدانم.

Christina says Artificial intelligence can be useful in certain aspects,

کریستینا می گوید هوش مصنوعی می تواند در جنبه های خاصی مفید باشد،

but it must not replace humans.

اما نباید جایگزین انسان شود.

And I would agree with that.

و من با آن موافق خواهم بود.

There are many things

that are being talked about at the moment, many new things,

در حال حاضر چیزهای زیادی در مورد آنها صحبت می شود، چیزهای جدید زیادی وجود دارد،

artificial intelligence is one.

هوش مصنوعی یکی است.

But also, I suppose we can't forget space travel as well.

اما همچنین، من فکر می کنم که ما نمی توانیم سفر فضایی را نیز فراموش کنیم.

A lot of people talking about that.

افراد زیادی در مورد آن صحبت می کنند.

There was a mission

ماموریتی

to the moon, which I believe this week had some problems.

به ماه بود که فکر می کنم این هفته مشکلاتی داشت.

I think they were sending a small probe.

فکر می کنم آنها یک کاوشگر کوچک می فرستادند.

Beep, beep, beep, beep, beep to the moon.

بوق، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ به ماه.

And I think things went wrong with that.

و من فکر می کنم همه چیز با آن اشتباه پیش رفت.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

I will say hello to a couple of more people because I don't want to forget you.

من به یکی دو نفر دیگر سلام می کنم زیرا نمی خواهم شما را فراموش کنم.

You see, I can't because I will get into a lot of trouble.

می بینید که نمی توانم چون به دردسرهای زیادی می افتم.

I think that might be everyone.

من فکر می کنم این ممکن است همه باشد.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

It's very kind of you to join in today.

خیلی لطف دارید که امروز به آن ملحق شوید.

So we are talking about changes, things that can alter,

بنابراین ما در مورد تغییرات صحبت می کنیم، چیزهایی که می توانند تغییر کنند،

things that might be different, things

چیزهایی که ممکن است متفاوت باشند، چیزهایی

that sometimes change

که گاهی

because of various reasons.

به دلایل مختلف تغییر می کنند.

Quite often the reason is progress,

اغلب دلیل آن پیشرفت است

and that is the subject we are talking about today.

و این موضوعی است که امروز در مورد آن صحبت می کنیم.

It is English, how to act, and we are here live on.

انگلیسی است، نحوه عمل کردن، و ما در اینجا زنده هستیم.

Yes, we are here on Wednesday

بله، ما چهارشنبه اینجا هستیم

and I hope you are feeling good.

و امیدوارم حال شما خوب باشد.

I hope you are having a good Wednesday, wherever you are in the world.

امیدوارم در هر کجای دنیا که هستید چهارشنبه خوبی داشته باشید.

Thank you very much to everyone who has said hello.

از همه کسانی که سلام کردند بسیار سپاسگزارم.

Don't forget you can chat live right now if you want to say anything.

فراموش نکنید که اگر می خواهید چیزی بگویید می توانید همین الان به صورت زنده چت کنید .

Anything.

هر چیزی.

Imagine something you've always wanted to ask or something you've always wanted to say.

چیزی را تصور کنید که همیشه می خواستید بپرسید یا چیزی را که همیشه می خواستید بگویید.

Now you have the chance to do it right here

اکنون این فرصت را دارید که این کار را در اینجا به صورت

live on YouTube in front of everyone.

زنده در YouTube در مقابل همه انجام دهید.

Today we are looking at words and phrases

امروز ما به کلمات و عبارات

connected to change from the things we do now

مرتبط با تغییر از کارهایی که اکنون انجام می دهیم

to maybe things that might be done in the future.

به کارهایی که ممکن است در آینده انجام شوند نگاه می کنیم. به

That is normally how things work.

طور معمول کارها اینگونه است.

When we talk about history, when we look back in time,

وقتی از تاریخ صحبت می کنیم، وقتی به گذشته نگاه می کنیم،

we can always see that things were different.

همیشه می توانیم ببینیم که همه چیز متفاوت بوده است.

So whatever it is we are talking about, we can see that

بنابراین هر چیزی که در مورد آن صحبت می کنیم، می بینیم که

those things were done in a different way.

آن کارها به روش دیگری انجام شده است.

But why were they different?

اما چرا آنها متفاوت بودند؟

Well, the reason is simple, because over time,

خوب، دلیل ساده است، زیرا با گذشت زمان،

the way those things were done changed and that is what we are talking about today.

روش انجام آن کارها تغییر کرد و این همان چیزی است که ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم.

A lot of people worry about the future.

بسیاری از مردم نگران آینده هستند.

We worry about what might happen

ما نگران هستیم که

in the future as things change.

با تغییر اوضاع در آینده چه اتفاقی می افتد.

But really,

اما واقعاً،

to be honest, quite often there is no need to worry

صادقانه بگویم، اغلب اوقات نیازی به نگرانی نیست

and I might explain a little bit more about that

و ممکن است امروز در ادامه، کمی بیشتر در مورد آن توضیح دهم

today as we go on.

.

So when we talk about change,

بنابراین وقتی از تغییر صحبت می کنیم،

we often talk about progress.

اغلب از پیشرفت صحبت می کنیم.

Progress.

پیش رفتن.

When we talk about progress, we are talking about moving forward.

وقتی از پیشرفت صحبت می کنیم، در مورد پیشرفت صحبت می کنیم.

So as you move, you might also change the way you do things.

بنابراین در حین حرکت، ممکن است نحوه انجام کارها را نیز تغییر دهید.

And this word can be used in more than one way.

و این کلمه را می توان در بیش از یک راه به کار برد.

Of course, we can progress as a verb.

البته ما می توانیم به عنوان یک فعل پیشرفت کنیم.

You are moving forward and of course progress or progress

شما در حال حرکت رو به جلو هستید و البته پیشرفت یا پیشرفت

because it can be pronounced in more than one way

چون می توان آن را به بیش از یک روش تلفظ کرد

can mean just advancing.

می تواند به معنای پیشرفت باشد.

Things are changing.

اوضاع در حال تغییر است.

Quite often things are being changed in

اغلب چیزها به

some particular way.

روشی خاص تغییر می کنند.

Maybe the way we do a certain task, maybe the way we carry out

شاید روشی که ما یک کار خاص را انجام می‌دهیم، شاید روشی که ما

a simple everyday way action

یک پیشرفت عملی ساده و روزمره را انجام می‌دهیم، این باشد که

progress is how we often describe it.

اغلب آن را توصیف می‌کنیم.

We talk about progress, of course, it doesn't

ما از پیشرفت صحبت می کنیم، البته

necessarily mean that it is positive.

لزوماً به معنای مثبت بودن آن نیست.

Quite often we might say that progress could be negative,

اغلب ممکن است بگوییم که پیشرفت می تواند منفی باشد،

but generally speaking, we do use

اما به طور کلی، ما از

this particular phrase positively.

این عبارت خاص به طور مثبت استفاده می کنیم.

You progress, you move forward.

پیشرفت می کنی، جلو می روی.

We always like to think as human beings.

ما همیشه دوست داریم به عنوان یک انسان فکر کنیم.

We always like to think that we are moving forward.

ما همیشه دوست داریم فکر کنیم که داریم رو به جلو می رویم.

Quite often we like to think that we are improving living in some way.

اغلب ما دوست داریم فکر کنیم که به نوعی در حال بهبود زندگی هستیم.

So I don't think it is unfair to say that progress

بنابراین من فکر نمی کنم بی انصافی باشد که بگوییم پیشرفت

is quite often a positive thing

اغلب یک چیز مثبت است،

is another interesting word.

کلمه جالب دیگری است.

When we talk about progress or change,

وقتی در مورد پیشرفت یا تغییر صحبت می کنیم،

we talk about innovation to innovate,

از نوآوری برای نوآوری صحبت می کنیم،

to move forward with ideas.

تا با ایده ها پیش برویم.

Or maybe you come up with something new,

یا شاید چیز جدیدی به ذهنتان خطور کند،

maybe you come up with a new idea.

شاید ایده جدیدی داشته باشید.

So quite often innovation can refer

بنابراین اغلب نوآوری می تواند

to something new, such as an invention.

به چیز جدیدی مانند اختراع اشاره کند.

Something you have invented is a new innovation.

چیزی که شما اختراع کرده اید یک نوآوری جدید است.

It is a new thing, the way of doing something.

این یک چیز جدید است، روش انجام کاری.

So not only is it maybe a device that has been invented or created,

بنابراین نه تنها شاید دستگاهی است که اختراع یا ایجاد شده

or even modified, many things that we have used for

یا حتی اصلاح شده است، بلکه بسیاری از چیزهایی که ما

years have changed in some way.

سال ها از آن استفاده کرده ایم به نوعی تغییر کرده اند.

In fact, I can't think of many things that haven't changed in

در واقع، من نمی توانم به بسیاری از چیزهایی فکر کنم که

some way over the centuries or even over the last hundred years.

در طول قرن ها یا حتی در صد سال گذشته به نوعی تغییر نکرده اند.

I suppose there is one thing toilet paper,

فکر می‌کنم یک چیز دستمال توالت وجود دارد،

when you think about it, toilet paper has hardly changed at all.

وقتی به آن فکر می‌کنید، دستمال توالت اصلاً تغییر نکرده است.

It's still the same the way we use it,

نحوه استفاده ما از آن،

the way it is sold, the way we store toilet paper.

نحوه فروش آن، نحوه نگهداری دستمال توالت هنوز یکسان است.

So really it hasn't changed all that much when you think about it.

بنابراین واقعاً وقتی به آن فکر می کنید، آنقدرها تغییر نکرده است.

But generally speaking, most things have in some way.

اما به طور کلی، بسیاری از چیزها به نوعی دارند.

Most things have changed and quite often

اکثر چیزها تغییر کرده اند و اغلب

we will use innovation,

ما از نوآوری استفاده می کنیم،

we will invent new things.

چیزهای جدیدی اختراع می کنیم.

We will create things that can do

ما چیزهایی ایجاد خواهیم کرد که می توانند

other tasks or other things more efficiently or better

کارهای دیگر یا کارهای دیگر را به نحوی کارآمدتر یا بهتر انجام دهند

in some way.

.

How about evolution?

تکامل چطور؟

Mr. Duncan.

آقای دانکن

Now there is an interesting word that can be used in

اکنون یک کلمه جالب وجود دارد که می تواند به

quite a few ways and in many contexts as well.

چند روش و در بسیاری از زمینه ها نیز استفاده شود.

So when we talk about evolution, we are talking

بنابراین وقتی از تکامل صحبت می کنیم، در

about the change of a particular thing.

مورد تغییر یک چیز خاص صحبت می کنیم.

It will alter in some way quite often over time.

اغلب در طول زمان به نوعی تغییر می کند.

So evolution can refer to change.

بنابراین تکامل می تواند به تغییر اشاره داشته باشد.

Maybe the way we improve things, we make things work

شاید آن‌طور که ما چیزها را بهبود می‌بخشیم، کارها را

better, things become more reliable.

بهتر می‌کنیم، همه چیز قابل اعتمادتر می‌شود.

Maybe one particular device

شاید یک دستگاه

or tool is able to do something better

یا ابزار خاص بتواند کاری را بهتر

or something in a slightly more convenient way.

یا به روشی کمی راحت‌تر انجام دهد.

We talk about evolution.

ما در مورد تکامل صحبت می کنیم.

We all we also talk about evolution in the sense of the animal kingdom as well.

همه ما همچنین در مورد تکامل به معنای قلمرو حیوانات نیز صحبت می کنیم.

A lot of people think of evolution as positive change.

بسیاری از مردم تکامل را تغییر مثبت می دانند.

Things improve.

اوضاع بهبود می یابد.

Not always.

نه همیشه.

Some things might be pushed aside,

بعضی چیزها ممکن است کنار گذاشته شوند،

some things might fade away because of evolution.

بعضی چیزها ممکن است به دلیل تکامل محو شوند.

So the way in which we do things

بنابراین نحوه انجام کارها

can change through evolution.

می تواند از طریق تکامل تغییر کند.

As we talk about changes that are made to certain things.

همانطور که ما در مورد تغییراتی که در موارد خاصی ایجاد می شود صحبت می کنیم.

So I suppose it is fair to say that change is

بنابراین فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم تغییر

gradual, gradual.

تدریجی و تدریجی است.

When we say that something is gradual, it means it is slow,

وقتی می گوییم چیزی تدریجی است، یعنی کند است،

it is happening slowly.

کند اتفاق می افتد.

So most change.

بنابراین بیشتر تغییر می کنند.

Change does happen gradually,

تغییر به تدریج اتفاق می افتد،

It happens slowly.

به آرامی اتفاق می افتد.

So imagine going up a hill.

بنابراین تصور کنید از یک تپه بالا بروید.

Imagine climbing hill and you go up gradually.

تصور کنید از تپه بالا می روید و به تدریج بالا می روید. به

You slowly go up the hill.

آرامی از تپه بالا می روی.

You climb the hill gradually.

به تدریج از تپه بالا می روید.

So many types of change can also be described as gradual.

بنابراین بسیاری از انواع تغییر را می توان تدریجی نیز توصیف کرد.

It happens over time,

در طول زمان اتفاق می افتد،

I suppose you've noticed, especially if you are the same age as me.

فکر می کنم شما متوجه شده اید، به خصوص اگر شما هم سن و سال من باشید.

If you are the same age as myself,

اگر شما هم سن من هستید،

you know how old I am.

می دانید من چند سال دارم.

Don't ask.

نپرس.

Don't you dare ask how old I am because you know already.

جرات نکن بپرسی من چند سالمه چون از قبل میدونی.

Don't try to embarrass me, please, Bert,

سعی نکن من را شرمنده کنی، خواهش می کنم، برت،

If you are of a certain age like myself,

اگر تو هم سن خاصی مثل من هستی،

you will have seen many changes.

تغییرات زیادی دیده ای.

So I grew up in the 1970s.

بنابراین من در دهه 1970 بزرگ شدم.

During the 1970s, things were.

در طول دهه 1970 همه چیز وجود داشت.

Were quite different.

کاملا متفاوت بودند

Especially when we talk about things like technology.

به خصوص وقتی در مورد چیزهایی مانند فناوری صحبت می کنیم.

We did have things like television.

ما چیزهایی مثل تلویزیون داشتیم.

We did have radio.

ما رادیو داشتیم

And I suppose towards the end of the 1970s,

و گمان می‌کنم در اواخر دهه 1970،

computers were becoming more common

رایانه‌ها رایج‌تر شدند

and people were starting to discover

و مردم شروع کردند به کشف اینکه

how convenient the computer is.

رایانه چقدر راحت است.

So that happened during the 1970s.

بنابراین این اتفاق در دهه 1970 افتاد.

However, it would also be fair to say that computers were around during the 1950s

با این حال، منصفانه است که بگوییم کامپیوترها در دهه 1950

and also 1960s doing various things.

و همچنین دهه 1960 در اطراف بودند و کارهای مختلفی انجام می دادند.

The only problem was the technology, or should I say the hardware

تنها مشکل تکنولوژی بود، یا باید بگویم سخت افزار را

could not be made small.

نمی توان کوچک ساخت.

So you needed a very large computer

بنابراین برای انجام کارهای بسیار ساده به یک کامپیوتر بسیار بزرگ نیاز داشتید

to do very simple tasks.

.

So I suppose that is one of the biggest changes that has taken place.

بنابراین فکر می کنم این یکی از بزرگترین تغییراتی است که رخ داده است.

When we talk about technology, e.g.

وقتی در مورد فناوری صحبت می کنیم، به عنوان مثال.

in the 1970s, I remember watching television.

در دهه 1970، به یاد دارم که تلویزیون تماشا می کردم.

We only had four channels.

ما فقط چهار کانال داشتیم.

In fact, in the 1970s we only had three channels in the 1970s.

در واقع، در دهه 1970 ما فقط سه کانال در دهه 1970 داشتیم.

Can you imagine that now?

حالا می توانید آن را تصور کنید؟

The only things you could watch,

تنها چیزهایی که می توانستید تماشا کنید،

the only stations you had

تنها ایستگاه هایی که

three stations, three television stations.

سه ایستگاه داشتید، سه ایستگاه تلویزیونی.

That's all there were not like nowadays where you have hundreds.

این همه چیزی است که مثل امروز که صدها نفر دارید وجود نداشت.

But of course, computers did become more

اما مطمئناً رایانه‌ها

widespread, their use did grow

گسترده‌تر شدند، استفاده از آنها رشد کرد

and the personal computer came along.

و رایانه‌های شخصی به وجود آمد.

And the rest, as they say, is history.

و بقیه، همانطور که می گویند، تاریخ است.

I'm sure you know what I'm talking about that, because

مطمئنم که می‌دانید در مورد چه چیزی صحبت می‌کنم، زیرا

it is the reason why I'm standing here doing this. Now.

این دلیلی است که من اینجا ایستاده‌ام و این کار را انجام می‌دهم. اکنون.

There are many changes that can take place over time.

تغییرات زیادی در طول زمان ممکن است رخ دهد.

We can change our lifestyle.

ما می توانیم سبک زندگی خود را تغییر دهیم.

When we talk about lifestyle, we are talking about the things we do,

وقتی از سبک زندگی صحبت می کنیم، در مورد کارهایی که انجام می دهیم،

the things we do for recreation,

کارهایی که برای تفریح ​​انجام می دهیم،

the things we do generally in our day to day life,

کارهایی که به طور کلی در زندگی روزمره انجام می دهیم، صحبت می کنیم،

maybe lifestyle can refer to the food

شاید سبک زندگی می تواند به غذایی که می

you eat, the type of house you live in,

خورید، نوع خانه ای که شما زندگی می کنید اشاره داشته باشد. در،

the furniture that you have in your house,

مبلمانی که در خانه دارید،

your lifestyle, maybe your personal lifestyle,

سبک زندگی شما، شاید سبک زندگی شخصی شما،

maybe the person you share your life with, the person you live with,

شاید شخصی که زندگی خود را با او به اشتراک می گذارید، شخصی که با او زندگی می کنید،

the person you choose to get married to.

شخصی که انتخاب می کنید با او ازدواج کنید.

So there are many ways of expressing lifestyle while

بنابراین راه‌های زیادی برای بیان سبک زندگی وجود دارد، در حالی که

and I think it is fair to say over the past

من فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم در طول

50 or even 60 years,

50 یا حتی 60 سال گذشته،

there have been many changes in lifestyle.

تغییرات زیادی در سبک زندگی رخ داده است.

I suppose one of the biggest ones must be the way

من فکر می کنم یکی از بزرگترین آنها باید نحوه

families interact with each other.

تعامل خانواده ها با یکدیگر باشد.

So in the past families would be very close.

بنابراین در گذشته خانواده ها بسیار نزدیک بودند.

But in Western society these days, it is not unusual for families to be

اما در جامعه غربی این روزها دور از هم بودن خانواده ها

distant or apart in some way.

به نوعی غیرعادی نیست.

Which of course brings us back to modern technology.

که البته ما را به تکنولوژی مدرن بازمی گرداند.

Because when we talk about modern technology, well, we have computers,

چون وقتی در مورد فناوری مدرن صحبت می کنیم، خوب، ما کامپیوتر داریم،

we have our mobile phones, we have lots of ways of keeping in touch.

تلفن همراه خود را داریم، راه های زیادی برای حفظ ارتباط داریم.

So nowadays there isn't the need need

بنابراین این روزها نیازی نیست

for us to be together all the time.

که ما همیشه با هم باشیم.

It is possible to be distant and not have to worry about

ممکن است دور باشیم و نگران

being far away from our loved ones.

دوری از عزیزانمان نباشیم.

Like this morning

مثل این که امروز صبح

I was sending lots of messages to Mr.

پیام های زیادی برای آقای استیو می فرستادم

Steve and then when Mr.

و بعد وقتی آقای

Steve arrives at his destination, he always sends me a message

استیو به مقصد می رسد، همیشه به من پیام می دهد

to tell me that he's all right and that he's reached his destination safely.

تا به من بگوید که حالش خوب است و سالم به مقصد رسیده است.

So I would say that lifestyle

بنابراین می‌توانم بگویم که سبک زندگی

is certainly something that has changed

مطمئناً چیزی است که

dramatically over the years.

در طول سال‌ها به طرز چشمگیری تغییر کرده است.

Marriage, I suppose marriage is a good example of that

ازدواج، فکر می‌کنم ازدواج مثال خوبی برای آن است،

because many people these days choose not to get married.

زیرا این روزها بسیاری از مردم ترجیح می‌دهند ازدواج نکنند.

They choose to have a partner but not marry.

آنها انتخاب می کنند که شریک زندگی داشته باشند اما ازدواج نکنند.

So there are many ways in which lifestyle has changed,

بنابراین راه‌های زیادی وجود دارد که در آن سبک زندگی تغییر کرده است،

change in communication,

تغییر در ارتباطات،

change in the way we actually converse

تغییر در نحوه گفتگوی واقعی ما،

the way we interact with each other has changed a lot.

نحوه تعامل ما با یکدیگر بسیار تغییر کرده است.

And once again, this is because of technology.

و بار دیگر، این به دلیل تکنولوژی است.

I remember

یادم می آید

where you back in the 1980s

که شما در دهه 1980

and I suppose also the early 1990s, I would often send

و همچنین در اوایل دهه 1990، من اغلب

letters, postcards to people and I would receive them as well.

نامه ها، کارت پستال ها را برای مردم می فرستادم و آنها را نیز دریافت می کردم.

I used to love receiving messages.

من قبلا عاشق دریافت پیام بودم.

I had friends overseas who would often write to me

دوستانی در خارج از کشور داشتم که اغلب برای من نامه می نوشتند

and I used to feel very excited whenever I saw an envelope

و هر وقت پاکتی را می دیدم که

with a mail written on it.

روی آن نامه ای نوشته شده بود، بسیار هیجان زده می شدم.

So it is quite exciting even now.

بنابراین حتی در حال حاضر نیز بسیار هیجان انگیز است.

In fact, I would say that these days it is more exciting than ever

در واقع می توانم بگویم که این روزها

to receive a letter,

دریافت یک نامه،

an actual letter from another person.

یک نامه واقعی از یک شخص دیگر، هیجان انگیزتر از همیشه است.

They have actually taken the time

آنها در واقع وقت گذاشته اند

to sit and write a letter.

تا بنشینند و نامه بنویسند.

I know it's unusual these days because not many people send letters to each other.

می دانم که این روزها غیرعادی است زیرا افراد زیادی برای یکدیگر نامه نمی فرستند.

I know it is rare.

میدونم نادره

So the way we

بنابراین نحوه

change our habits with communication, some people, of course,

تغییر عادات خود در ارتباط، البته برخی افراد

say that it is a bad thing because we don't communicate

می گویند که این چیز بدی است زیرا ما

with each other as much as we used to.

مانند گذشته با یکدیگر ارتباط برقرار نمی کنیم.

We do seem more distant

ما نسبت به

from each other than we did in the past.

گذشته از یکدیگر دورتر به نظر می رسیم.

Of course, for some people that is a good thing,

البته، برای برخی افراد این چیز خوبی است،

especially if you are not very social.

به خصوص اگر خیلی اجتماعی نیستید.

So instead you can come on the internet and be social instead,

بنابراین در عوض می توانید به اینترنت بیایید و در عوض اجتماعی باشید،

which is a good idea.

که ایده خوبی است.

I suppose the way we live

فکر می کنم نحوه زندگی ما

can also refer to our general health.

می تواند به سلامت عمومی ما نیز اشاره داشته باشد.

We talk about health in day to day life.

ما در مورد سلامتی در زندگی روزمره صحبت می کنیم.

We talk about the way we live, the way

ما در مورد نحوه زندگی، نحوه

we eat, the way in which we exercise.

غذا خوردن، روشی که در آن ورزش می کنیم صحبت می کنیم. اکنون

More and more people now are taking care of their health.

افراد بیشتری از سلامت خود مراقبت می کنند.

Some people might be a little obsessed with it.

برخی افراد ممکن است کمی نسبت به آن وسواس داشته باشند.

Some people might think about it too much.

ممکن است برخی افراد بیش از حد به آن فکر کنند.

In fact, I have my own theory about this.

در واقع، من نظریه خود را در این مورد دارم.

I think sometimes thinking too much

من فکر می کنم گاهی اوقات فکر کردن بیش از حد

about your health can make you ill

به سلامتی می تواند شما را بیمار کند

because it causes stress.

زیرا باعث استرس می شود.

So maybe thinking too much about your health

بنابراین شاید فکر کردن بیش از حد به سلامتی خود

might not be a good thing after all.

در نهایت چیز خوبی نباشد.

So change in the way we take care of our health.

بنابراین نحوه مراقبت از سلامتی خود را تغییر دهید.

Of course, there are many innovations, many inventions,

البته، ابداعات، اختراعات و

many things now that can help you to live

چیزهای زیادی در حال حاضر وجود دارد که می تواند به شما کمک کند

longer, to enjoy better health

طولانی تر زندگی کنید و از سلامتی بهتر

for a longer period of time.

برای مدت زمان طولانی تری برخوردار شوید.

Of course, we still can't live forever.

البته ما هنوز نمی توانیم برای همیشه زندگی کنیم.

Unfortunately, they are still working on that.

متأسفانه هنوز هم روی آن کار می کنند.

I was talking to someone the other night

دیشب داشتم با یکی

about a programme that I saw on the news.

در مورد برنامه ای صحبت می کردم که در اخبار دیدم.

In fact, it was a special news report about living forever,

در واقع این یک گزارش ویژه خبری در مورد زندگی برای همیشه بود،

how to extend a person's life,

چگونه می توان عمر یک فرد را افزایش داد

and the conversation was really interesting.

و گفتگو واقعا جالب بود.

I have to say.

من باید بگویم.

So the conversation that I saw was,

بنابراین مکالمه ای که دیدم این بود که درباره

was discussing the effects of living forever.

تأثیرات زندگی برای همیشه صحبت می کرد.

So what if certain groups of people could live?

پس چه می شد اگر گروه های خاصی از مردم می توانستند زندگی کنند؟

Well, maybe not

forever, but certainly for a longer period of time?

خوب، شاید نه برای

همیشه، اما مطمئنا برای مدت زمان طولانی تر؟

And who would get the privilege of doing that?

و چه کسی از این امتیاز برخوردار خواهد بود؟

And I suppose the other thing is if people are living longer,

و من فکر می کنم چیز دیگر این است که اگر مردم بیشتر عمر کنند،

then there will be more people on the planet.

آنگاه افراد بیشتری روی این سیاره خواهند بود.

So I think I think it is it is an interesting subject,

بنابراین فکر می‌کنم موضوع جالبی است،

but I still think we are a very long

اما هنوز فکر می‌کنم

from extending the life

تا افزایش عمر یک

of the individual person

فرد

to more than maybe 8085, maybe even 90,

به بیش از 8085، شاید حتی 90،

perhaps a hundred, because there are many people

شاید صد، بسیار طولانی است، زیرا اکنون افراد زیادی وجود دارند.

now they are reaching the age of 100.

آنها به سن 100 سالگی می رسند.

I know what you're going to say, Mr. Duncan.

من می دانم که شما چه خواهید گفت، آقای دانکن. الان

There are lots of people now who are 100 years old and older

خیلی ها هستند که 100 سال به بالا هستند

whom look at Dick Van Dyke, Dick Van Dyke, Mr.

که به دیک ون دایک، دیک ون دایک، آقای دانکن نگاه می کنند و

Duncan,

look at him.

به او نگاه می کنند.

He's 98 and he's still going very strong.

او 98 سال دارد و هنوز هم بسیار قوی است.

So, yes, there are exceptions to the rule.

بنابراین، بله، استثناهایی از قاعده وجود دارد.

I think it is safe to say there are definitely exceptions to all of these rules.

من فکر می کنم به جرات می توان گفت که قطعاً استثناهایی برای همه این قوانین وجود دارد.

Definitely

قطعا

change in education.

تغییر در آموزش و پرورش.

Now, this is something I'm taking very personally.

اکنون، این چیزی است که من خیلی شخصی می‌گیرم.

Do you know why?

میدونی چرا؟

Because it affects me

زیرا

in many ways when we talk about the changes in education.

وقتی در مورد تغییرات آموزش صحبت می کنیم، از بسیاری جهات بر من تأثیر می گذارد.

Well, I suppose once again, I will go back in time to my childhood

خب، فکر می‌کنم یک بار دیگر به گذشته برمی‌گردم به دوران کودکی‌ام،

in the past,

we were not allowed

ما اجازه نداشتیم از

to use electronic devices in our exams,

وسایل الکترونیکی در امتحاناتمان استفاده کنیم،

could not take electronic calculators into our exams.

نمی‌توانستیم ماشین‌حساب الکترونیکی را در امتحاناتمان ببریم.

We were not allowed in any way to do that.

ما به هیچ وجه اجازه این کار را نداشتیم.

We had to do it all up here in our brain.

ما مجبور بودیم همه این کارها را اینجا در مغزمان انجام دهیم.

But these days

اما این روزها

it's not the case.

اینطور نیست.

Many people are now allowed to take

در حال حاضر بسیاری از افراد مجاز به گرفتن

to work out

sums or very long calculations.

مبالغ یا محاسبات بسیار طولانی هستند.

Quite often it is allowed.

اغلب اوقات مجاز است.

However, in other countries you will find

با این حال، در کشورهای دیگر خواهید دید

that the good old fashioned way of working out things

که روش خوب قدیمی برای کار کردن چیزها

in the brain is still taught

در مغز هنوز

in many, many places.

در بسیاری از مکان‌ها آموزش داده می‌شود.

But I suppose the big question must be

اما فکر می کنم سوال بزرگ باید این باشد که

what about the future of teaching?

در مورد آینده تدریس چطور؟

What are the changes that will take place

تغییراتی که

over the next 20 or 30 or even 50 years?

در 20 یا 30 یا حتی 50 سال آینده رخ خواهد داد چیست؟

What will happen?

چه اتفاقی خواهد افتاد؟

Will teachers, humans

آیا معلمان، انسان

in the classroom disappear completely?

های کلاس به طور کامل ناپدید می شوند؟

We are already seeing changes taking place.

ما در حال حاضر شاهد تغییرات در حال وقوع هستیم.

Certain groups, certain organisations

گروه‌های خاصی، سازمان‌های خاصی

that are responsible for helping people

که مسئول کمک به افراد در

learn certain subjects, including language,

یادگیری برخی موضوعات از جمله زبان هستند،

are now using artificial intelligence

اکنون بیش از پیش از هوش مصنوعی

more and more as a tool to teach.

به عنوان ابزاری برای آموزش استفاده می‌کنند.

However, the problem is a lot of

با این حال، مشکل این است که بسیاری از

it is still in its early stage.

آن هنوز در مراحل اولیه خود هستند.

It is. It hasn't been developed.

این است. توسعه نیافته است به طور

It is not fully developed.

کامل توسعه نیافته است.

So we still need human beings to make sure

بنابراین ما هنوز به انسان نیاز داریم تا مطمئن شویم

that the artificial intelligence is taking care of it.

که هوش مصنوعی از آن مراقبت می کند.

So I think that is a very important point to remember.

بنابراین فکر می کنم این نکته بسیار مهمی است که باید به خاطر بسپارید. صادقانه بگویم،

Nothing at the moment can replace the human brain

در حال حاضر هیچ چیز نمی تواند جایگزین مغز انسان

or the human being, to be honest.

یا انسان شود.

So I think I'm okay. A lot of people ask Mr.

پس فکر می کنم خوبم. خیلی ها از آقای دانکن می پرسند

Duncan, are you scared?

، آیا ترسیده ای؟

Maybe one day there will be artificial

شاید روزی

teachers on the Internet teaching.

معلمان مصنوعی در اینترنت حضور داشته باشند که تدریس می کنند.

There will be no human being at all.

اصلاً انسانی وجود نخواهد داشت.

Well, I have to say, I think people will eventually

خب، باید بگویم، فکر می‌کنم مردم در نهایت

want humans rather than a machine teaching them.

انسان‌ها را می‌خواهند تا اینکه ماشینی به آنها آموزش دهد.

So I think in the future you will find more and more people

بنابراین فکر می‌کنم در آینده خواهید دید که افراد بیشتری می‌خواهند در

will want to actually have a real human being in front of them

واقع یک انسان واقعی در مقابل خود داشته باشند

rather than an artificial, intelligent,

تا یک فرد مصنوعی، هوشمند و

generated person.

ساخته شده.

And I know these days you can make anything look real.

و من می دانم که این روزها می توانید هر چیزی را واقعی جلوه دهید.

You can have an artificial human on the screen,

شما می توانید یک انسان مصنوعی روی صفحه داشته باشید،

a person who looks human and real,

شخصی که به نظر انسان و واقعی می رسد،

but they're just a program running in the machine.

اما آنها فقط یک برنامه در حال اجرا در دستگاه هستند.

Also the voice as well.

همچنین صدا نیز.

So maybe one day someone will take my voice and use it for themselves.

پس شاید یک روز کسی صدای من را بگیرد و برای خودش استفاده کند.

So all of the hours that I've been here

بنابراین در تمام ساعاتی که من اینجا

on YouTube, someone might steal this.

در یوتیوب بودم، ممکن است کسی این را بدزدد.

The sound of my voice, and take it for themselves.

صدای صدای من، و آن را برای خودشان.

So I suppose I am a little bit afraid of that.

بنابراین فکر می کنم کمی از آن می ترسم.

That is the one thing that really does worry me.

این تنها چیزی است که واقعاً مرا نگران می کند.

I will be honest with you.

من با شما صادق خواهم بود.

So I think it is fair to say that the future of teaching

بنابراین من فکر می کنم منصفانه است که بگوییم که آینده تدریس در حال حاضر

is quite safe

کاملاً امن است

for the time being because a lot of people are still cautious,

زیرا بسیاری از مردم هنوز محتاط هستند،

they are still nervous, they are wary

آنها هنوز عصبی هستند، آنها

of all of this new technology.

نسبت به همه این فناوری جدید محتاط هستند.

So I think at least for the rest of my life,

بنابراین فکر می کنم حداقل تا آخر عمرم،

I think I will be okay.

فکر می کنم خوب باشم.

I don't think anyone is going to replace me just yet.

من فکر نمی کنم هنوز کسی جایگزین من شود.

I hope not, anyway.

به هر حال امیدوارم نه

I really hope not.

من واقعا امیدوارم که نه.

Every day actions are affected by change,

اعمال هر روز تحت تأثیر تغییر قرار می گیرند،

even the simplest thing.

حتی ساده ترین چیزها.

One of the things that I use every day and I love

یکی از چیزهایی که من هر روز از آن استفاده می کنم و دوستش دارم،

is the microwave oven, the microwave water.

مایکروفر، آب مایکروویو است.

Brilliant invention.

اختراع درخشان

And the microwave was first introduced

و مایکروویو برای اولین بار

in this country during the 1970s.

در دهه 1970 در این کشور معرفی شد.

They were quite expensive at that time.

آنها در آن زمان بسیار گران بودند.

However, nowadays people use microwave ovens all the time

با این حال، امروزه مردم همیشه در همه جا،

everywhere restaurants, cafes, even they use them.

رستوران ها، کافه ها، حتی خودشان از مایکروویو استفاده می کنند.

But at home, quite often when you want to eat something quickly,

اما در خانه، اغلب وقتی می خواهید چیزی را سریع بخورید،

you might put it in the.

ممکن است آن را در آن قرار دهید.

In fact, one thing that I do quite often, sometimes where Mr.

در واقع، یک کاری که اغلب انجام می دهم، گاهی اوقات جایی که آقای

Steve makes a cup of tea for me,

استیو برایم یک فنجان چای درست می کند،

I forget and I leave it and it goes cold.

فراموش می کنم و آن را رها می کنم و سرد می شود.

So what I do is I take it and I put it in a microwave

بنابراین کاری که من انجام می‌دهم این است که آن را می‌گیرم و

for around about one minute, well, maybe one and a half minutes.

حدود یک دقیقه در مایکروویو قرار می‌دهم، خوب، شاید یک و نیم دقیقه.

So it goes round and round and it heats up

بنابراین دور و بر می شود و

the only problem

تنها مشکل

with that,

آن را گرم می کند،

sometimes you forget

گاهی اوقات فراموش می کنید

that the tea is in the microwave

که چای در مایکروویو است و

you forget about the cup of tea that you put in the microwave.

فنجان چای را که در مایکروویو گذاشته اید فراموش می کنید.

And so later

و بنابراین بعداً در

you open the microwave door and inside

مایکروویو را باز می کنید و داخل

there is a cold cup of tea and you think,

یک فنجان چای سرد است و فکر می کنید،

yes, of course

بله، البته

I was heating that tea up earlier and I forgot about it.

من آن چای را زودتر گرم می کردم و آن را فراموش کردم.

So once again, if it's cold.

پس یک بار دیگر، اگر سرد است.

So it is not unusual for me to reheat my tea

بنابراین غیرعادی نیست که چایم را

maybe twice or three times.

شاید دو یا سه بار دوباره گرم کنم.

Eventually I do drink it, but quite often

در نهایت من آن را می نوشم، اما اغلب

I forget and I leave it in the microwave

فراموش می کنم و گاهی آن را در مایکروویو می گذارم

sometimes.

.

Well, not in the next day.

خوب، نه در روز بعد.

I find it

من آن را

stone cold in the microwave oven.

در مایکروویو سرد می بینم.

So everyday actions are affected by change.

بنابراین اعمال روزمره تحت تأثیر تغییر قرار می گیرند.

Things we do in our day to day life.

کارهایی که در زندگی روزمره انجام می دهیم.

Of course there are certain things that we still need and cannot be changed.

البته چیزهای خاصی وجود دارد که ما هنوز به آنها نیاز داریم و نمی توان آنها را تغییر داد.

For example, we need to eat, we need to sleep.

مثلاً باید بخوریم، باید بخوابیم.

Sleep is still

خواب هنوز هم

probably the most natural thing we do

احتمالا طبیعی ترین کاری است که انجام می دهیم

and there is no way we can change that.

و هیچ راهی برای تغییر آن وجود ندارد.

Technology hasn't really changed

فناوری واقعاً

anything in that respect.

چیزی را در این زمینه تغییر نداده است.

I suppose helping you to get to sleep.

من فکر می کنم به شما کمک می کند تا بخوابید.

There are new innovations that have come along, maybe certain sounds

نوآوری های جدیدی به وجود آمده است، شاید صداهای خاصی

or certain types of medicine

یا انواع خاصی از داروها

is used these days to help you get to sleep.

این روزها برای کمک به خواب شما استفاده می شود.

You might describe change as a shift.

شما ممکن است تغییر را به عنوان یک تغییر توصیف کنید.

Shift shift means to move in a certain direction

Shift shift به معنای حرکت در جهت معین

or from one place to another.

یا از مکانی به مکان دیگر است.

So maybe you are going in that direction,

بنابراین شاید شما در آن جهت حرکت می کنید،

but then you shift slightly

اما بعد کمی جابه جا می شوید

and now you are going in a different direction.

و اکنون به سمت دیگری می روید.

So there are many ways of moving.

بنابراین راه های زیادی برای حرکت وجود دارد.

Sometimes you might move in the wrong direction.

گاهی ممکن است در جهت اشتباه حرکت کنید.

Some people say that that change is bad and it can be.

برخی افراد می گویند که این تغییر بد است و می تواند باشد.

I agree with you.

من با شما موافقم.

There are many people now

در حال حاضر افراد زیادی از

criticising social media computers,

رایانه های رسانه های اجتماعی،

smartphones and all of the applications that are contained within them.

تلفن های هوشمند و همه برنامه های موجود در آنها انتقاد می کنند.

It is true that many people do not like

درست است که بسیاری از مردم

the way modern technology is going.

روشی که فناوری مدرن پیش می رود را دوست ندارند.

However, we talk about the way in which we think

با این حال، ما در مورد روشی که در آن فکر می کنیم،

the way in which we view the world.

نحوه نگرش ما به جهان صحبت می کنیم.

You might also talk about science as well.

ممکن است در مورد علم نیز صحبت کنید.

We often talk about science when we are talking about the way we think, the way

ما اغلب در مورد علم صحبت می کنیم، زمانی که در مورد نحوه تفکر خود، طرز

we think of the world, the way we think of each other,

تفکر خود نسبت به جهان، طرز فکری که نسبت به یکدیگر داریم صحبت می کنیم،

the study of the world around us has revealed

مطالعه دنیای اطراف ما

lots and lots of amazing things.

چیزهای شگفت انگیز زیادی را آشکار کرده است.

So each time we discover something new about

بنابراین هر بار که چیز جدیدی در مورد

the world around us, or even the universe,

جهان اطراف خود یا حتی جهان کشف می کنیم،

our whole attitude will also change.

کل نگرش ما نیز تغییر می کند.

It would be fair to say that change happens

منصفانه است که بگوییم تغییر

around every ten years.

هر ده سال یکبار اتفاق می افتد.

So every ten years that passes by,

بنابراین هر ده سالی که می گذرد،

you might say that there are changes taking place.

ممکن است بگویید که تغییراتی در حال رخ دادن است.

Something that started to change

چیزی که شروع به تغییر کرد به

has reached its goal.

هدف خود رسیده است.

That particular change is now everywhere.

آن تغییر خاص اکنون در همه جا وجود دارد.

It might be just in a few places,

ممکن است فقط در چند مکان باشد،

but over ten years you might suddenly find that it is everywhere.

اما در طول ده سال ممکن است ناگهان متوجه شوید که همه جا وجود دارد.

So I think it is fair to say that all of these innovations,

بنابراین فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم همه این نوآوری‌ها،

all of these changes normally take around

همه این تغییرات معمولاً حدود

ten years before they become common.

ده سال طول می‌کشد تا رایج شوند.

I suppose a good example, these days would be electric cars.

فکر می کنم یک مثال خوب، این روزها خودروهای برقی باشد.

So many years ago you would not see electric cars on the road.

خیلی سال پیش شما ماشین های برقی را در جاده ها نمی دیدید.

In fact, I remember during the 1980s there were many attempts

در واقع، به یاد دارم که در دهه 1980 تلاش های زیادی

at making and producing electric cars

برای ساخت و تولید خودروهای برقی انجام شد

and all of them failed because of the power

و همه آنها به دلیل قدرتی

that they could hold the batteries, the means of storing

که آنها می توانستند باتری ها را نگه دارند، شکست خوردند، ابزار ذخیره سازی

the power was not very good.

نیرو چندان خوب نبود.

The live chat is very busy, by the way, Christine says.

کریستین می گوید اتفاقاً چت زنده بسیار شلوغ است.

I worry more about young people who are completely hypnotised by social media.

من بیشتر نگران جوانانی هستم که به طور کامل توسط رسانه های اجتماعی هیپنوتیزم شده اند.

Well, when you think about it, we are

خوب، وقتی به آن فکر می کنید،

we are now in 2024.

اکنون در سال 2024 هستیم.

So there are people who are maybe 16,

بنابراین افرادی هستند که شاید 16،

17 or around 20 years old and they know nothing else

17 یا حدود 20 سال سن داشته باشند و چیزی

but technology.

جز فناوری نمی دانند.

So all of the technology that is around them, most of

بنابراین تمام فناوری هایی که در اطراف آنها وجود دارد، بیشتر

it has been around since they were born.

آن از زمان تولد آنها وجود داشته است.

Of course, it has changed in many ways.

البته از بسیاری جهات تغییر کرده است.

A lot of the different types of technology have changed,

بسیاری از انواع مختلف فناوری تغییر کرده اند،

but the convenience has always been there in their lives.

اما راحتی همیشه در زندگی آنها وجود داشته است.

And this is the reason why nowadays, if you go to a restaurant

و به همین دلیل است که امروزه، اگر به یک رستوران بروید

or you go to a public place quite often

یا اغلب به یک مکان عمومی بروید،

you will see very small children, sometimes toddlers,

کودکان بسیار کوچک، گاهی اوقات کودکان نوپا،

maybe two or three years old, and they're holding

شاید دو یا سه ساله را می بینید، و آنها

a tablet device in their hand.

یک تبلت در دست دارند. دست

They've got it there in front of them and they're pressing the buttons on the screen.

آنها آن را در جلوی خود دارند و دکمه های روی صفحه را فشار می دهند.

And maybe they're just a couple of years old, three

و شاید آنها فقط چند سال، سه

or four perhaps.

یا چهار سال دارند.

And there they are playing on their tablet device.

و در آنجا در دستگاه تبلت خود بازی می کنند.

It's not incredible.

این باور نکردنی نیست.

So there are a lot of people around and this will continue to happen

بنابراین افراد زیادی در اطراف هستند و

as the old people like me fade away.

با محو شدن افراد قدیمی مانند من این اتفاق ادامه خواهد داشت.

They will be the new generations that will come along

آنها نسل های جدیدی خواهند بود که از راه خواهند رسید

and all of this will just be normal.

و همه اینها عادی خواهد بود.

It won't mean anything to them.

برای آنها معنایی نخواهد داشت.

So I think it is fair to say

بنابراین فکر می کنم منصفانه است که بگوییم

that change happens around every ten years.

تغییر هر ده سال یکبار اتفاق می افتد.

Each new decade comes along.

هر دهه جدید از راه می رسد.

Something over that time will change.

در آن زمان چیزی تغییر خواهد کرد.

It will alter in some way.

به نوعی تغییر خواهد کرد.

So when we think about change,

بنابراین وقتی به تغییر فکر می کنیم،

it can be a new way of doing something,

می تواند یک روش جدید برای انجام کاری

or even a new way of thinking.

یا حتی یک روش جدید تفکر باشد.

This is an important point to mention,

این نکته مهمی است که باید به آن اشاره کرد،

because a lot of people now criticise computers,

زیرا در حال حاضر بسیاری از مردم از رایانه ها

and especially the internet and social media.

و به ویژه اینترنت و رسانه های اجتماعی انتقاد می کنند.

They say it has made people more stupid,

آنها می گویند این کار مردم را احمق تر کرده است،

it has made them less intelligent

آنها را کمتر باهوش کرده است،

because now they don't have to remember things.

زیرا اکنون مجبور نیستند چیزهایی را به خاطر بسپارند.

You don't have to store the information in your brain.

شما مجبور نیستید اطلاعات را در مغز خود ذخیره کنید.

You can simply go on the internet and find it.

شما به سادگی می توانید در اینترنت بروید و آن را پیدا کنید.

So you don't necessarily learn

بنابراین لزوماً

by looking at something on the Internet.

با نگاه کردن به چیزی در اینترنت یاد نمی‌گیرید.

Quite often we use the Internet as a way of passing the time

اغلب ما از اینترنت به عنوان راهی برای گذراندن زمان استفاده می کنیم

because maybe we have nothing to do.

زیرا شاید کاری برای انجام دادن نداشته باشیم.

Maybe we are feeling a bit bored.

شاید کمی احساس بی حوصلگی می کنیم.

So we look at the internet, so maybe it is true.

بنابراین ما به اینترنت نگاه می کنیم، پس شاید درست باشد.

Maybe there is an element of truth in the internet

شاید یک عنصر حقیقت در اینترنت

making people.

مردم سازی وجود داشته باشد.

I don't want to say stupid,

نمی خواهم بگویم احمقانه،

but maybe it makes them less willing to learn things

اما شاید این باعث می شود که آنها کمتر تمایلی به یادگیری چیزها داشته باشند

and keep them up here in their heads.

و آنها را اینجا در ذهن خود نگه دارند.

Only time will tell.

فقط زمان می تواند بگوید.

When we talk about change, we often talk about modernisation.

وقتی از تغییر صحبت می کنیم، اغلب از مدرنیزاسیون صحبت می کنیم.

You modernise something, you make it new, you make it fresh,

شما چیزی را مدرن می کنید، آن را جدید می کنید، آن را تازه می کنید،

maybe you improve on something, you update.

شاید چیزی را بهبود می بخشید، به روز می کنید.

Now there is a word we use quite a lot these days.

اکنون کلمه ای وجود دارد که ما این روزها بسیار استفاده می کنیم.

Update to update means

به روز رسانی به به روز رسانی به معنای

to have the latest version of something.

داشتن آخرین نسخه چیزی است.

So in its modern form we often think of update

بنابراین در شکل مدرن آن،

when we refer to computers,

وقتی به رایانه‌ها،

devices, things that have to be updated

دستگاه‌ها، چیزهایی که باید به‌روزرسانی شوند

so they are current and up to date,

تا به‌روز و به‌روز باشند، اغلب به به‌روزرسانی فکر می‌کنیم،

hence the word update.

از این رو کلمه به‌روزرسانی است.

In fact, just before I started today's live stream,

در واقع، درست قبل از شروع پخش زنده امروز،

I had to update my

مجبور شدم رایانه ام را به روز کنم

computer because there was a new version

زیرا نسخه جدیدی

of the anti-virus software,

از نرم افزار ضد ویروس وجود داشت،

so I had to update my computer so it would work.

بنابراین مجبور شدم رایانه ام را به روز کنم تا کار کند.

Move forward.

به جلو حرکت کن.

Of course, we always have to move forward.

البته همیشه باید جلو برویم.

As I said at the start of today's live stream,

همانطور که در ابتدای پخش زنده امروز گفتم،

moving forward is always the most natural way to go.

حرکت رو به جلو همیشه طبیعی ترین راه برای رفتن است.

There is no point going back.

برگشتن فایده ای نداره

There is no point looking over your shoulder.

فایده ای ندارد که از روی شانه خود نگاه کنید.

There is no point taking steps back

هیچ فایده ای ندارد که قدمی به عقب برداری

because the only way is forward.

زیرا تنها راه جلو است.

The future is always there and it

آینده همیشه وجود دارد و

is there for the taking progress.

برای پیشرفت وجود دارد.

We talk about progress, we talk about advances.

ما از پیشرفت صحبت می کنیم، از پیشرفت صحبت می کنیم.

To move forward is to advance.

حرکت رو به جلو پیشرفت است.

You move forward, you add events,

شما به جلو حرکت می کنید، رویدادها را اضافه می کنید،

you make changes.

تغییراتی ایجاد می کنید.

And there it was, lots

و آنجا بود،

and lots of things to look out and watch.

چیزهای زیادی برای تماشا و تماشا.

Again, you can watch this live stream as many times as you want.

باز هم می توانید این پخش زنده را هر چند بار که بخواهید تماشا کنید.

You can follow the captions.

می توانید کپشن ها را دنبال کنید. بعداً

There will be permanent captions

زیرنویس‌های دائمی

on the screen underneath later on.

روی صفحه نمایش وجود خواهد داشت.

What about you?

تو چطور؟ آیا

Are you worried about the future?

نگران آینده هستید؟

Do you fear the future?

آیا از آینده می ترسی؟

Are you afraid of what might happen next?

آیا از اتفاقی که ممکن است در آینده بیفتد می ترسید؟

When we talk about the way things change around us,

وقتی در مورد تغییرات اطرافمان صحبت می کنیم،

especially when we are talking about technology,

به خصوص وقتی در مورد فناوری صحبت می کنیم، آیا

are you afraid of the future?

از آینده می ترسید؟

Let me know underneath in the comments.

در زیر در نظرات به من اطلاع دهید.

If you think

اگر فکر می کنید

you have

something interesting to say, please share it with me.

چیز جالبی برای گفتن دارید، لطفاً آن را با من به اشتراک بگذارید.

Don't be afraid.

نترس

Don't be shy.

خجالتی نباش

Thank you very much for your company today.

از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

I am back with you. Don't forget, I am back with Mr.

من با شما برگشتم فراموش نکن، من یکشنبه با آقای

Steve on Sunday.

استیو برگشتم.

Don't miss it.

آن را از دست ندهید.

We have a lot of things to talk about.

ما چیزهای زیادی برای صحبت داریم.

We are looking back at old TV shows

ما به برنامه های تلویزیونی قدیمی نگاه می کنیم

that we used to watch many years ago.

که سال ها پیش تماشا می کردیم.

That is one of the things we are talking about.

این یکی از مواردی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم.

Of course there will be other subjects as well.

البته موضوعات دیگری نیز وجود خواهد داشت.

That is almost it for me for today.

برای امروز من تقریباً همین است.

I hope you've enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

Whatever the future holds for you,

هر چه آینده در انتظار شماست،

whatever it may be, I hope it will be a good one.

هر چه که باشد، امیدوارم آینده خوبی باشد.

Even if we are only talking about

حتی اگر فقط در مورد

the period of time between now and the next time we meet.

بازه زمانی بین اکنون و دفعه بعدی که ملاقات می کنیم صحبت کنیم.

I hope the next few days will be good for you.

امیدوارم روزهای آینده برای شما خوب باشد.

Thank you very much for your company today.

از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

It's very nice to see you all here.

خیلی خوشحالم که همه شما را اینجا می بینم.

And of course, don't forget, please give me a lovely light.

و البته، فراموش نکنید، لطفا یک نور دوست داشتنی به من بدهید.

Give me a light to show you can.

چراغی به من بده تا نشان دهم که می توانی.

And if you would like, please share

و اگر مایلید لطفا

my live stream with others as well if you want.

پخش زنده من را با دیگران نیز در صورت تمایل به اشتراک بگذارید.

You don't have to, but it's nice if you can.

شما مجبور نیستید، اما اگر بتوانید خوب است.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

See you very soon.

خیلی زود میبینمت

This is Mr.

این آقای

Duncan, in the birthplace of English, saying Thank you for watching.

دانکن در زادگاه انگلیسی است که می گوید از تماشای شما متشکرم.

Thank you for joining me live.

از اینکه به صورت زنده به من ملحق شدید متشکرم.

It's so nice to see you all here.

خیلی خوشحالم که همه شما را اینجا می بینم.

And it is very nice to see you on the live chat as well.

و بسیار خوشحالم که شما را در چت زنده می بینم .

Back on Sunday, 2 p.m.

بازگشت یکشنبه، ساعت 2 بعد از ظهر.

UK time is when I'm back with you.

زمان انگلستان زمانی است که من با شما برگشتم.

And of course until the next time we meet right here on YouTube.

و البته تا دفعه بعد که همین جا در یوتیوب همدیگر را ملاقات کنیم.

Don't forget, I'm not going anywhere.

یادت نره من جایی نمیرم من آن را تضمین می کنم که

That will be no machine taking over my job,

هیچ ماشینی کار من را نمی گیرد

I guarantee it.

.

And of course...

و البته...

ta ta for now.

تا تا فعلا.

See you later.

بعدا میبینمت.

Take care.

مراقب باش.

bye!

خدا حافظ!