Oh my God… we did it!!!!

all right hi everybody this is Mr Duncan and Mr  Steve and yes you have guessed correctly we are  

بسیار خوب سلام به همه این آقای دانکن و آقای استیو هستند و بله درست حدس زدید که ما

now in Wales we are spending the weekend here  because it is my birthday on Saturday the 12th  

اکنون در ولز هستیم، آخر هفته را اینجا می گذرانیم، زیرا روز تولد من در شنبه دوازدهم

of August however there is something we haven't  mentioned there is something we haven't told you  

آگوست است، اما چیزی وجود دارد که ما به آن اشاره نکرده ایم. چیزی که ما به شما نگفته‌ایم

a little thing that is happening and if you look  very closely at my hand you will notice that there  

اتفاق کوچکی که در حال رخ دادن است، و اگر خیلی دقیق به دست من نگاه کنید، متوجه می‌شوید

is something shining because it's happened we've  done it we've tied the knot everyone we've decided  

چیزی درخشنده است، زیرا این اتفاق افتاده است، ما آن را انجام داده‌ایم، همه ما تصمیم گرفته‌ایم.

that Mr Steve has to make an honest man of me  and that's what we've done because we've got  

آقای استیو باید از من یک مرد صادق بسازد و این کاری است که ما انجام داده‌ایم زیرا ما

married yes we did it on Friday the 11th and Mr  Steve is almost speechless he still can't quite  

ازدواج کردیم بله، این کار را جمعه یازدهم انجام دادیم و آقای استیو تقریباً لال است او هنوز نمی‌تواند

believe that it's happened you can't can you I'm  so happy Mr Duncan I am I'm joking of course can  

باور کند که این اتفاق افتاده است. نمی‌توانی من خیلی خوشحالم آقای دانکن من شوخی می‌کنم البته می‌توانی می‌بینی

you see the ring glistening in the sunshine isn't  it lovely the weather has been good yes we've  

حلقه زیر نور آفتاب می‌درخشد، دوست‌داشتنی نیست هوا خوب بود بله،

finally done it after 34 years uh we decided to uh  just tie the knot more champagne please uh yes uh  

بالاخره بعد از 34 سال این کار را انجام دادیم، اوه ما تصمیم گرفتیم فقط کافیست یک شامپاین بیشتر گره بزنید آه بله اوه   ما

we're slightly inebriated more champagne and uh  we're having a lovely time here in Wales um and  

کمی بیشتر شامپاین را نوشیده ایم و اوه ما در اینجا در ولز اوقات خوشی را سپری می کنیم و

yes I can't believe we've done it it's happened  it's all happened so what's happened over the  

بله نمی توانم باور کنم که این کار را انجام داده ایم این اتفاق افتاده است. اتفاقی که در

last few years a lot of people have been saying  Mr Duncan and Mr Steve you should you should make  

چند سال گذشته افتاده است، بسیاری از مردم می‌گویند آقای دانکن و آقای استیو، باید

it official so that's what we've decided to do  the day before my birthday which of course was  

آن را رسمی کنید، بنابراین این همان کاری است که ما تصمیم گرفتیم روز قبل از تولد من انجام دهیم، که البته این همان

also also the day when we met as well sorry I've  got champagne burps coming up at the moment so it  

روزی بود که ما هم همینطور بود. متاسفم و متاسفم که در حال حاضر آروغ های شامپاین بلند شده است، بنابراین در

was actually the day we met my birthday was  the day when we first met way back in 1989.

واقع روزی بود که تولدم را ملاقات کردیم، روزی بود که برای اولین بار در سال 1989 با هم آشنا شدیم.

seems like a long time ago we're only halfway  through Mr Duncan uh I think we've got at  

به نظر می رسد مدت ها پیش ما فقط در نیمه راه هستیم. دانکن اوه، فکر می‌کنم

least another 34 years ahead of us I think so  that's my plan anyway and uh yeah I'll only be  

حداقل 34 سال دیگر در پیش داریم، فکر می‌کنم به هر حال این برنامه من است و اوه بله، من

I'll only be how old will I be I don't know  I'm 62 now this is a 90. I've only been 90  

فقط چند ساله خواهم بود، نمی‌دانم، من 62 ساله هستم. حالا این یک 90 است. من فقط 90 سال داشتم، بله، بله،

um yeah so yes I'll only be 96. Mr Duncan and  we still have years to go after that yes so we  

من فقط 96 سال خواهم داشت. آقای دانکن و ما هنوز سال‌ها بعد از آن فرصت داریم، بله، بنابراین ما

are staying here for a couple of days we're having  my birthday here and that will happen on Saturday  

چند روزی اینجا می‌مانیم. تولد اینجاست و آن روز شنبه اتفاق خواهد افتاد

but the big news I suppose the news that we've  kept from you very cleverly I have to say it was  

اما خبر مهمی که فکر می‌کنم اخباری را که خیلی هوشمندانه از شما مخفی کرده‌ایم، باید بگویم که

very hard keeping it a secret so now you know the  reason why we went to Shrewsbury a few weeks ago  

مخفی نگه داشتن آن بسیار سخت بود، بنابراین اکنون می‌دانید دلیل اینکه چرا چند نفر به شروزبری رفتیم. هفته‌ها پیش

it was to sort out the wedding rings that Mr Steve  wanted to get for us so we now have wedding rings  

برای مرتب کردن حلقه‌های ازدواجی بود که آقای استیو می‌خواست برای ما تهیه کند، بنابراین ما اکنون حلقه‌های ازدواج داریم

and it is official we are now married we will now  continue with our lovely weekend break and we will  

و رسمی است که اکنون ازدواج کرده‌ایم، اکنون به تعطیلات آخر هفته خود ادامه می‌دهیم و

see you again very soon take care for now and of  course until the next time we meet hopefully Live  

به زودی دوباره شما را خواهیم دید. فعلاً مراقب باشید و البته  تا دفعه بعدی که امیدوارم به صورت زنده

on YouTube you know what's coming next yes you  do cheers Mr Steve cheers Mr Duncan and for now

در YouTube می‌دانید چه اتفاقی می‌افتد بله شما  تشویق کنید آقای استیو آقای دانکن را تشویق می‌کند و در حال حاضر