DO YOU EXAGGERATE THINGS? 🔴LIVE stream - English Addict - 298 / Sun 30th JUNE 2024

It is a gloomy day today.

امروز روز غم انگیزی است.

Windy.

بادی.

We might even have some rain later on as well.

حتی ممکن است بعداً نیز مقداری باران داشته باشیم.

Here we go.

Slightly later than advertised,

در اینجا ما می رویم. متأسفانه

کمی دیرتر از زمانی که تبلیغ شده است

unfortunately.

.

For which I apologise. Here we go. We are back together once again.

که من عذرخواهی می کنم. در اینجا ما می رویم. ما یک بار دیگر با هم برگشتیم.

English addict is coming to you right now.

معتاد انگلیسی در حال حاضر به سراغ شما می آید.

Live from the birthplace of the English language.

زندگی از زادگاه زبان انگلیسی.

We all know where it is.

همه می دانیم کجاست.

Of course it is.

البته که هست.

England.

انگلستان.

And, It is just me.

و فقط من هستم

Me on my own.

من به تنهایی

By myself.

توسط خودم

I have been abandoned by Mr. Steve.

من توسط آقای استیو رها شده ام.

He has gone off and left me alone again, as he always does.

او رفت و مثل همیشه مرا تنها گذاشت .

And today he's done it. And I'm by myself.

و امروز او این کار را انجام داد. و من تنها هستم.

Just me. Unfortunately.

فقط من. متاسفانه

I'm sorry about that.

درباره ی آن قضیه متاسفم. می

I know a lot of people like to watch Steve, but he's not here.

دانم که افراد زیادی دوست دارند استیو را تماشا کنند، اما او اینجا نیست.

So if you want to go away now and do something else,

بنابراین اگر می‌خواهید همین الان بروید و کار دیگری انجام دهید،

maybe you have something more important to do. You don't have to watch this.

شاید کار مهم‌تری برای انجام دادن داشته باشید. شما مجبور نیستید این را تماشا کنید.

You can go and do something else because Mr. Steve is not here today.

شما می توانید بروید و کار دیگری انجام دهید زیرا آقای استیو امروز اینجا نیست.

It is just boring me. I'm ever so sorry about that.

فقط من را خسته می کند. من همیشه برای آن متاسفم.

My name is Duncan,

اسم من دانکن است

and I talk about the English language.

و در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

You might say that I am an English addict.

شاید بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم.

I am addicted to English.

من به انگلیسی معتاد هستم.

I love using English.

من عاشق استفاده از زبان انگلیسی هستم.

It is a great way of expressing yourself.

این یک راه عالی برای بیان خود است.

The way you want to express words, the way you want to express your emotions,

روشی که می خواهید کلمات را بیان کنید، روشی که می خواهید احساسات خود را بیان کنید،

your feelings, your descriptions of things around you.

احساسات خود را، توصیفات خود از چیزهای اطرافتان.

Today we are looking at the subject of exaggeration.

امروز به بحث مبالغه می پردازیم.

We exaggerate. It's a great word as well.

ما اغراق می کنیم. این یک کلمه عالی نیز هست.

So if you exaggerate something, it means you are making something seem more

بنابراین اگر چیزی را اغراق کنید، به این معنی است که چیزی را بیش

than it really is or wants.

از آنچه هست یا می‌خواهید جلوه می‌دهید.

You exaggerate.

تو اغراق میکنی.

You make something seem more than it is in reality.

شما چیزی را بیش از آنچه در واقعیت هست به نظر می‌رسانید.

And I think it is fair to say that we all do it.

و من فکر می کنم منصفانه است که بگوییم همه ما این کار را انجام می دهیم.

I'm sure I do it.

من مطمئن هستم که این کار را انجام می دهم.

I'm sure you sometimes exaggerate things.

مطمئنم گاهی اوقات در مورد چیزها اغراق می کنید.

Maybe you want to be dramatic about a certain thing that is happened,

شاید بخواهید درمورد اتفاق خاصی که رخ داده، نمایشی باشید،

or maybe something that you want people to be impressed by.

یا شاید چیزی که می خواهید مردم تحت تاثیر آن قرار گیرند.

You will quite often exaggerate those particular things.

شما اغلب در آن چیزهای خاص اغراق خواهید کرد.

Hello to the live chat as well. Nice to see you here.

سلام به چت زنده هم. خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Oh that's interesting Mason.

اوه جالبه میسون

Congratulations.

تبریک می گویم.

Congratulations, Ms..

تبریک می گویم خانم

Molson, you are first on today's live chat.

مولسون، شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Congratulations, Mason.

تبریک میگم میسون

You are in first place.

شما در رتبه اول هستید.

We also have. Each vertex is here.

ما همچنین داریم. هر رأس اینجاست.

Beatrice is here.

بئاتریس اینجاست

You should.

تو باید.

We also have.

ما همچنین داریم.

Oh, Luis Mendez is here today.

اوه، لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Luis.

Nice to see you here as well.

سلام، لوئیس.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Zelnick is here.

زلنیک اینجاست.

We also have Marcy.

مارسی هم داریم.

Christine.

کریستین

hello, Christine.

سلام کریستین

I hope you are feeling good.

امیدوارم حالتون خوب باشه

I hope you are feeling better than I am today.

امیدوارم حال شما بهتر از امروز باشد.

Because I am really suffering from hay fever.

چون واقعا از تب یونجه رنج میبرم.

My seasonal allergies are so bad I can barely speak.

آلرژی فصلی من آنقدر بد است که به سختی می توانم صحبت کنم.

My throat is sore, so today it might be a short one.

گلوی من درد می کند، بنابراین امروز ممکن است کوتاه باشد.

Don't be too surprised if I suddenly disappear because

اگر من ناگهان ناپدید شدم خیلی تعجب نکنید زیرا

I don't know why, but my hay fever today is quite bad.

نمی دانم چرا، اما تب یونجه امروز من بسیار بد است.

Maybe it's because it is windy and all of the pollen and all of the dust is blowing around.

شاید به این دلیل است که باد می وزد و همه گرده ها و گرد و غبار در اطراف می وزد.

Anyway, I'm sure you have absolutely no interest

به هر حال، من مطمئن هستم که شما مطلقاً علاقه ای

in hearing about my illnesses or my slight sneezing problems,

به شنیدن بیماری های من یا مشکلات خفیف عطسه من ندارید،

because you are interested in talking about and listening to me explain English.

زیرا علاقه مندید در مورد انگلیسی صحبت کنید و به من گوش دهید.

And that's the reason why we are here.

و این دلیلی است که ما اینجا هستیم.

Florence is here.

فلورانس اینجاست

Inaki.

ایناکی.

Hello to Inaki.

سلام به ایناکی.

It's nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Who else is here?

Salah.

کی دیگه اینجاست؟

صلاح

Hello Salah Uddin nice to see you here by the way if you want to join in on the live chat

سلام صلاح الدین خوشحالم که شما را اینجا می بینم، در ضمن اگر می خواهید در چت زنده بپیوندید،

you will have to subscribe.

باید مشترک شوید.

It is a new thing I am introducing today.

این یک چیز جدید است که امروز معرفی می کنم.

So if you want to chat on the live stream you must subscribe.

بنابراین اگر می خواهید در جریان زنده چت کنید باید مشترک شوید.

Thank you very much for that.

بابت آن بسیار ممنونم.

Marwa is here.

مروه اینجاست.

Oh, I haven't done this for a long time.

اوه من خیلی وقته این کارو نکردم

Marwa Mamo, nice to see you back as well.

مروا مامو، خوشحالم که تو را برگشتم.

Rosa.

رزا

We also have Florence Roberts.

فلورانس رابرتز را هم داریم.

hello to you as well.

سلام به شما نیز

And a couple of more mentions before I move on with the topic.

و چند اشاره دیگر قبل از اینکه به موضوع ادامه دهم.

We also have.

ما همچنین داریم.

Oh, interesting.

اوه جالبه

We have nobody else to mention. Oh, MRT. Hello MRT.

ما هیچ کس دیگری نداریم که بگوییم اوه، MRT. سلام MRT.

So hello to you as well. Thank you very much for joining me today.

پس سلام به شما هم از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

My name is Duncan.

اسم من دانکن است.

I talk about English and that is what we are doing today.

من در مورد انگلیسی صحبت می کنم و این همان کاری است که ما امروز انجام می دهیم.

Anyway enough of that because I just keep going blah blah blah blah blah blah blah blah.

به هر حال این کافی است چون من فقط به راهم ادامه می دهم بلا بلا بالله بلا بلا بالله.

And I'm sure it's not very interesting.

و مطمئنم خیلی جالب نیست.

Today's subject is all about we are talking about exaggeration.

موضوع امروز همه چیز درباره ما است که درباره اغراق صحبت می کنیم.

Quite often we will exaggerate.

اغلب ما اغراق می کنیم.

It is a human thing.

این یک امر انسانی است.

So I don't think any animals in nature.

بنابراین من هیچ حیوانی در طبیعت فکر نمی کنم. به

I don't think they ever exaggerate at all for any reason.

نظر من هیچ وقت به هر دلیلی اغراق نمی کنند.

Human beings have egos.

انسان ها منیت دارند.

We like to make other people think we are special.

ما دوست داریم کاری کنیم که دیگران فکر کنند ما خاص هستیم.

In some way, and quite often we will exaggerate those things

به نحوی، و اغلب اوقات ما در این موارد اغراق می‌کنیم

to make ourselves feel more important or better than we really are.

تا احساس کنیم مهم‌تر یا بهتر از آنچه واقعا هستیم.

And quite often we also like to get lots of attention as well.

و اغلب ما نیز دوست داریم توجه زیادی را به خود جلب کنیم.

So if you exaggerate something, well, it's quite simple really.

بنابراین اگر چیزی را اغراق کنید، خوب، واقعاً بسیار ساده است.

To exaggerate is to make something seem more than it is.

اغراق کردن یعنی چیزی را بیشتر از آنچه هست جلوه دهد. در مورد

You will exaggerate a certain thing.

چیز خاصی اغراق خواهید کرد.

Exaggeration is the noun.

مبالغه اسم است.

It is saying that you are making a statement that is not

این به این معناست که شما بیانیه‌ای می‌دهید که

what actually happened, or it is not as it appears.

واقعاً اتفاق افتاده یا آنطور که به نظر می‌رسد نیست.

It is an exaggeration.

اغراق آمیز است.

You exaggerate that thing.

شما در این مورد اغراق می کنید.

So to exaggerate

پس اغراق کردن

is the verb.

فعل است.

You are exaggerating something to exaggerate.

شما در مورد چیزی اغراق می کنید تا اغراق کنید.

You make, I think, and the

شما فکر می کنم و

exaggeration.

اغراق می کنید.

This is going well today, isn't it?

امروز به خوبی پیش می رود، اینطور نیست؟

It's going real really well. Really well. Yes. Don't worry.

واقعا خوب پیش میره واقعا خوب. آره. نگران نباشید.

You don't have to put up with me for very long.

لازم نیست خیلی طولانی من رو تحمل کنی

An overstatement of a thing or an achievement is a type of exaggeration.

اغراق در مورد یک چیز یا یک دستاورد نوعی اغراق است.

It is an exaggeration.

اغراق آمیز است.

You are making something seem more than it really is.

شما چیزی را بیشتر از آنچه هست جلوه می دهید.

If you exaggerate, you are making something seem bigger, better, or.

اگر اغراق کنید، چیزی را بزرگتر، بهتر یا بهتر جلوه می دهید.

Longer than it really is.

طولانی تر از آنچه واقعا هست.

So some people might exaggerate the size of their.

بنابراین برخی از افراد ممکن است در اندازه خود اغراق کنند.

Garden,

باغ،

or the size of their house,

یا اندازه خانه آنها،

or maybe the size of their salary.

یا شاید به اندازه حقوق آنها.

So sometimes we will exaggerate things

بنابراین گاهی اوقات ما چیزها را اغراق می کنیم

to make them seem more than they really are.

تا آنها را بیش از آنچه هستند به نظر برسانیم.

And that is why we like to do it.

و به همین دلیل است که ما دوست داریم این کار را انجام دهیم.

Human beings like to exaggerate.

انسان دوست دارد اغراق کند.

An overstatement of a thing or an achievement is a type of exaggeration.

اغراق در مورد یک چیز یا یک دستاورد نوعی اغراق است.

Maybe you are applying for a job.

شاید شما برای کار درخواست می دهید.

Maybe you are trying to get a job somewhere

شاید شما در تلاش برای یافتن شغل در جایی هستید

and you exaggerate

و در

about your qualifications or your skills.

مورد صلاحیت ها یا مهارت های خود اغراق می کنید.

I think a lot of people do this.

فکر می کنم خیلی ها این کار را می کنند.

In fact, I know it is true because people do exaggerate

در واقع، من می دانم که این درست است، زیرا مردم در

about their past achievements, the things they've done in the past,

مورد دستاوردهای گذشته خود، کارهایی که در گذشته انجام داده اند، اغراق می کنند،

so they make them seem as if they are more qualified,

بنابراین آنها را واجد شرایط بیشتری نشان می دهند،

or they make themselves appear to be more suitable for the job than they really are.

یا خود را مناسب تر نشان می دهند. شغلی که واقعاً هستند.

So you might lie or you might exaggerate.

بنابراین ممکن است دروغ بگویید یا ممکن است اغراق کنید.

And let's face it, sometimes an exaggeration is a type of lie.

و بگذریم که گاهی اغراق یک نوع دروغ است.

Technically, we might say that you are in fact lying as well.

از نظر فنی، ممکن است بگوییم که شما در واقع دروغ می گویید.

an overstatement of a thing or an achievement is a type of exaggeration.

اغراق در مورد یک چیز یا یک دستاورد نوعی اغراق است.

You are making something seem better.

شما چیزی را بهتر جلوه می دهید.

You are making yourself seem better than you really are.

خودت را بهتر از آنچه هستی نشان می‌دهی.

A small thing is exaggerated

یک چیز کوچک اغراق آمیز است

to seem larger than it actually is, or was.

تا بزرگتر از آنچه هست یا بود به نظر برسد.

As I said a few moments ago, perhaps you exaggerate about the amount of money

همانطور که چند لحظه پیش گفتم، شاید در مورد میزان پولی که

you earn in your job.

در شغل خود به دست می آورید اغراق کنید.

Maybe you exaggerate your salary.

شاید در حقوق خود اغراق کنید. به

You tell people you are earning much more than you really are.

مردم می گویید خیلی بیشتر از آنچه واقعاً هستید درآمد کسب می کنید. به

By the way, that is something I never do

هر حال، این کاری است که من هرگز انجام نمی دهم

because everyone knows I don't earn anything from YouTube really.

زیرا همه می دانند که من واقعاً چیزی از YouTube کسب نمی کنم.

They just come round every Friday afternoon

آنها فقط هر جمعه بعد از ظهر می آیند

and push a few pennies through my letterbox, which is always very nice.

و چند سکه از صندوق نامه من می اندازند، که همیشه بسیار خوب است.

So a small thing can be exaggerated to seem larger than it actually is.

بنابراین یک چیز کوچک را می توان اغراق کرد تا بزرگتر از آنچه هست به نظر برسد.

Or was.

یا بود.

You might exaggerate a certain type of thing.

ممکن است در مورد نوع خاصی اغراق کنید.

So I would say, and I think it is fair to say maybe

بنابراین من می‌گویم، و فکر می‌کنم منصفانه است که بگویم شاید

you have exaggerated something in the past, maybe something you've said,

در گذشته درباره چیزی اغراق کرده‌اید، شاید چیزی را که گفته‌اید،

or maybe if you've had a bad situation or something

یا شاید اگر موقعیت بدی داشته‌اید یا

has gone wrong, you might want lots of attention and sympathy.

مشکلی پیش آمده است، ممکن است بخواهید چیزهای زیادی داشته باشید. توجه و همدردی

You might exact your rate.

شما ممکن است نرخ خود را دقیق کنید.

That particular thing.

اون چیز خاص

For example, you caught a small fish, just a little fish, a very tiny fish.

به عنوان مثال، شما یک ماهی کوچک، فقط یک ماهی کوچک، یک ماهی بسیار ریز صید کردید.

You spent all morning sitting by the river, waiting patiently.

تمام صبح را در کنار رودخانه نشستی و صبورانه منتظر بودی.

By the way, fishing is very boring.

به هر حال، ماهیگیری بسیار خسته کننده است.

It is one of the most boring things anyone can ever do.

این یکی از کسل کننده ترین کارهایی است که هر کسی می تواند انجام دهد.

I when I was younger, I went fishing with some of my friends and I have to say, boring.

من وقتی کوچکتر بودم با چند نفر از دوستانم به ماهیگیری می رفتم و باید بگویم کسل کننده است.

Very very boring. It's not much fun for the person sitting there.

خیلی خیلی خسته کننده برای فردی که آنجا نشسته است چندان سرگرم کننده نیست .

And to be honest with you, I don't think the fish are all that keen either

و اگر با شما صادق باشم، فکر نمی‌کنم ماهی‌ها آنقدرها هم مشتاق باشند،

because they might get caught and eaten so no one really comes out of fishing very well.

زیرا ممکن است گرفتار شوند و خورده شوند، بنابراین هیچ‌کس واقعاً از ماهیگیری بیرون نمی‌آید.

Everyone loses in the end, but perhaps you want to boost.

همه در نهایت می‌بازند، اما شاید شما بخواهید تقویت کنید.

You want to show off to your friends about your fish,

شما می خواهید ماهی های خود را به دوستان خود نشان دهید،

the fish that you caught yesterday at the river.

ماهی هایی که دیروز در رودخانه صید کرده اید.

So you might exaggerate the size of the fish.

بنابراین ممکن است در اندازه ماهی اغراق کنید.

So instead of the fish being tiny, you make it seem as if it was.

بنابراین به جای اینکه ماهی ریز باشد، آن را طوری به نظر می‌رسانید که انگار هست.

It was a big fish.

ماهی بزرگی بود.

It was so big. It was huge.

خیلی بزرگ بود عظیم بود.

It was a huge fish.

ماهی بزرگی بود. در حالی

When in fact it was not.

که در واقع اینطور نبود.

So you might exaggerate a certain type of story, something involving yourself.

بنابراین ممکن است نوع خاصی از داستان را اغراق کنید، چیزی که شما را درگیر می کند.

You will make it seem more than it really was.

شما آن را بیشتر از آنچه بود به نظر خواهید رساند.

And that is when we exaggerate something.

و این زمانی است که ما در مورد چیزی اغراق می کنیم.

We make it seem more than it really was.

ما آن را بیشتر از آنچه واقعا بود به نظر می‌رسانیم.

You exaggerate.

تو اغراق میکنی.

Perhaps something dramatic happens to you.

شاید اتفاقی دراماتیک برای شما بیفتد.

An event or occurrence might be exaggerated to seem more dramatic than it really was.

یک رویداد یا رویداد ممکن است اغراق آمیز باشد تا دراماتیک تر از آنچه بود به نظر برسد.

Perhaps you had an accident.

شاید تصادف کردی

Maybe you injured yourself.

شاید به خودت آسیب زدی

I am not saying who or where or when or how, but.

من نمی گویم کی، کجا، کی و چگونه، اما.

But perhaps you want.

اما شاید شما بخواهید.

You want to get some sympathy, and a person might exaggerate a thing that happened to them.

شما می خواهید کمی همدردی کنید، و ممکن است شخصی در مورد چیزی که برای او اتفاق افتاده اغراق کند.

So maybe they fell over

پس شاید زمین خوردند

and they injured themselves and maybe they had to go to the hospital.

و خودشان مجروح شدند و شاید مجبور شدند به بیمارستان بروند.

They might exaggerate the situation because they want more attention.

آنها ممکن است وضعیت را اغراق کنند زیرا می خواهند توجه بیشتری داشته باشند.

They want to make it seem more dramatic than it really was.

آنها می خواهند آن را دراماتیک تر از آنچه واقعا بود جلوه دهند.

An event or occurrence might be exaggerated to seem more dramatic than it really was.

یک رویداد یا رویداد ممکن است اغراق آمیز باشد تا دراماتیک تر از آنچه واقعا بوده به نظر برسد.

And I'm sure we've all done that, especially when we want a little bit of attention.

و من مطمئن هستم که همه ما این کار را انجام داده ایم، به خصوص زمانی که می خواهیم کمی توجه داشته باشیم.

A problem

might be exaggerated to seem more serious than it is.

یک مشکل

ممکن است اغراق آمیز باشد تا جدی تر از آنچه هست به نظر برسد.

Can I just say there is one area of life where exaggeration

آیا می توانم فقط بگویم یک حوزه از زندگی وجود دارد که در آن اغراق

takes place a lot, and that is when the news is being reported.

زیاد اتفاق می افتد و آن زمانی است که اخبار منتشر می شود.

Quite often we have to make things seem more dramatic than it really is.

اغلب ما باید کاری کنیم که همه چیز دراماتیک تر از آنچه هست به نظر برسد.

The news will often dramatise something.

اخبار اغلب چیزی را دراماتیک می کند.

They will make it seem more dramatic or more serious than it really is.

آنها آن را دراماتیک تر یا جدی تر از آنچه واقعا هست جلوه می دهند.

Maybe one thing that affects just a few people.

شاید چیزی که فقط بر تعداد کمی از افراد تأثیر می گذارد.

The news might make it appear as if it will affect everyone,

این خبر ممکن است طوری به نظر برسد که گویی همه را تحت تأثیر قرار می دهد،

but in reality it won't affect everyone, just 1 or 2 people.

اما در واقعیت روی همه افراد تأثیر نمی گذارد، فقط 1 یا 2 نفر.

So you might say that the news quite often when the news is being reported,

بنابراین ممکن است بگویید که اخبار اغلب زمانی که اخبار گزارش می شود،

the stories will often be presented in an exaggerated way.

داستان ها اغلب به صورت اغراق آمیز ارائه می شوند.

They are exaggerated.

اغراق شده اند.

The way the news story is read, the way it is shown.

نحوه خواندن خبر، نحوه نمایش آن.

You might say that all of it is exaggerated.

ممکن است بگویید که همه اینها اغراق آمیز است. خیلی

Quite a lot.

زیاد.

There are some interesting phrases we can use as well in English.

عبارات جالبی وجود دارد که می توانیم در انگلیسی نیز از آنها استفاده کنیم.

If you exaggerate something, you make a mountain

اگر در چیزی اغراق کنید،

out of a molehill.

از تپه خال کوهی می سازید.

That means you are exaggerating something.

یعنی در مورد چیزی اغراق می کنید.

You are making it seem more dramatic than it really is.

شما آن را دراماتیک تر از آنچه هست نشان می دهید.

You make a mountain

out of a molehill.

از تپه خال کوهی درست می کنی.

You make it seem more serious or more dramatic than it really is

شما آن را جدی‌تر یا دراماتیک‌تر از واقعی‌تر

to exaggerate a thing into something more serious.

جلوه دادن یک موضوع به چیزی جدی‌تر نشان می‌دهید.

We can say that person is making a mountain out of a molehill.

می توان گفت که آن شخص از یک تپه خال کوهی می سازد.

Something small, something

چیزی کوچک، چیزی

that is not serious, is exaggerated

که جدی نیست،

into something more than it really is.

به چیزی بیش از آنچه که هست اغراق می شود.

And we all do it to embellish a story, to make it seem more dramatic

و همه ما این کار را برای آراستن یک داستان انجام می‌دهیم، دراماتیک‌تر جلوه دادن آن،

is to exaggerate.

اغراق کردن است.

And I suppose my example a few moments ago about the news is a good way of showing how

و فکر می‌کنم مثال چند لحظه پیش من در مورد اخبار، راه خوبی برای نشان دادن این است که چگونه می‌توان

stories can sometimes be embellished

داستان‌ها را گاهی تزیین کرد

to make them seem more dramatic than they actually were.

تا دراماتیک‌تر از آنچه بودند به نظر برسند. فکر

I think now I love reading stories about people's lives, but I sometimes think

می‌کنم اکنون عاشق خواندن داستان‌هایی درباره زندگی مردم هستم، اما گاهی اوقات فکر می‌کنم

when a person is writing their biography, I think sometimes they will exaggerate

وقتی شخصی در حال نوشتن زندگی‌نامه خود است، فکر می‌کنم گاهی اوقات

the stories contained within the biography just to make it seem more dramatic.

داستان‌های موجود در زندگی‌نامه را اغراق می‌کنند تا دراماتیک‌تر به نظر برسد.

So the reader will carry on reading the book, or they will continue reading the story.

بنابراین خواننده به خواندن کتاب ادامه می دهد یا به خواندن داستان ادامه می دهد.

So quite often these days,

بنابراین اغلب این روزها،

especially these days, and because a lot of people do have very short attention spans,

به خصوص این روزها، و از آنجایی که تعداد زیادی از مردم بازه توجه بسیار کوتاهی دارند،

people do not like watching things for very long for just a few minutes.

مردم دوست ندارند چیزها را برای مدت طولانی و برای چند دقیقه تماشا کنند.

So it's much harder to get someone to watch or to listen to what you are saying.

بنابراین بسیار سخت تر است که کسی را وادار به تماشای یا گوش دادن به آنچه می گویید کنید.

So quite often you will have to embellish the story or

بنابراین اغلب اوقات مجبور می شوید داستان را زیباتر کنید یا

make the story seem more dramatic than it really is.

داستان را دراماتیک تر از آنچه هست جلوه دهید.

Even here on YouTube, many people will use exaggerate version

حتی در اینجا در یوتیوب، بسیاری از افراد از نسخه اغراق‌آمیز استفاده می‌کنند

to get other people to watch their videos.

تا دیگران را وادار به تماشای ویدیوهایشان کنند.

Quite often the title of the video will be dramatic.

اغلب عنوان ویدیو دراماتیک خواهد بود.

It will be exaggerated because you want people to click on that video,

اغراق آمیز خواهد بود زیرا می خواهید مردم روی آن ویدیو کلیک کنند،

or maybe the photograph that is used on the thumbnail will be dramatic.

یا شاید عکسی که در تصویر کوچک استفاده می شود دراماتیک باشد. به نظر

It will appear as if something dramatic is going to happen in the video.

می رسد که قرار است اتفاقی دراماتیک در ویدیو بیفتد.

And then of course, people will click on them.

و البته، مردم روی آنها کلیک می کنند.

It does happen quite a lot, except me, of course.

خیلی اتفاق می افتد، البته به جز من.

I never, ever mislead anyone with my videos or my titles or all my thumbnails.

من هرگز و هرگز کسی را با ویدیوها یا عناوین یا تمام تصاویر کوچکم گمراه نمی کنم.

Never

هرگز

to try and get praise or attention.

سعی نکنید تحسین یا توجه را جلب کنید.

A person might exaggerate their abilities.

یک فرد ممکن است توانایی های خود را اغراق کند.

So this goes back to what I said a few minutes ago, where people might exaggerate

بنابراین این به همان چیزی که چند دقیقه پیش گفتم برمی گردد، جایی که مردم ممکن است در مورد

the things they can do, or maybe the things they have done in the past.

کارهایی که می توانند انجام دهند یا شاید کارهایی را که در گذشته انجام داده اند اغراق کنند.

They will exaggerate about their abilities.

آنها در مورد توانایی های خود اغراق خواهند کرد.

And as I said before, if you are applying for a job,

و همانطور که قبلاً گفتم، اگر برای شغلی درخواست می دهید،

you might exaggerate on your CV, your curriculum vitae.

ممکن است در رزومه و رزومه خود اغراق کنید.

You might put something on there that you never did.

ممکن است چیزی را روی آن قرار دهید که هرگز انجام نداده اید.

Maybe you are going for a job,

شاید شما برای کار می روید،

maybe in a certain company that has a lot of specialist areas that they cover.

شاید در یک شرکت خاص که حوزه های تخصصی زیادی دارد که آنها را پوشش می دهد.

You might have to exaggerate your abilities

ممکن است مجبور شوید توانایی های خود را اغراق کنید

so you can get a job with that particular company.

تا بتوانید در آن شرکت خاص شغلی پیدا کنید.

It does happen, of course.

این اتفاق می افتد، البته.

The only problem is if you exaggerate

تنها مشکل این است که اگر

your abilities,

توانایی های خود را اغراق کنید،

you will have to prove eventually

باید در نهایت ثابت کنید

that you can do these things.

که می توانید این کارها را انجام دهید.

And yes, that is what happens eventually.

و بله، این چیزی است که در نهایت اتفاق می افتد.

Many people get found out.

خیلی ها متوجه می شوند.

It is discovered that the thing they said they could do,

کشف می شود که کاری را که آنها می گفتند می توانند انجام دهند،

the things that they said they have experience of, they didn't

چیزهایی که می گفتند تجربه آن را دارند، نداشتند

and they don't know anything about it.

و چیزی در مورد آن نمی دانند.

They exaggerated their abilities so they could get the job.

آنها توانایی های خود را اغراق کردند تا بتوانند شغل را بدست آورند.

And the problem with that is quite often you will be discovered, you will be found out.

و مشکل با آن این است که اغلب شما کشف خواهید شد، خواهید یافت.

So there is no point lying about your abilities because the job that you are going to do

بنابراین هیچ فایده ای ندارد که در مورد توانایی های خود دروغ بگویید زیرا شغلی که قرار است انجام دهید

requires that you know how to do those things.

مستلزم آن است که بدانید چگونه آن کارها را انجام دهید.

So you do have to be careful when you exaggerate or if you lie about your abilities.

بنابراین باید مراقب باشید وقتی که اغراق می کنید یا در مورد توانایی های خود دروغ می گویید.

Quite often you will be caught in your own deception.

اغلب اوقات شما گرفتار فریب خود می شوید.

It can happen.

ممکن است اتفاق بیفتد.

To blow something

منفجر کردن چیزی

out of proportion is to dramatise or exaggerate something that has occurred.

نامتناسب به معنای نمایش دادن یا اغراق کردن چیزی است که اتفاق افتاده است.

So perhaps you are involved in an accident,

بنابراین ممکن است شما درگیر یک تصادف شده باشید،

but you make the accident seem more dramatic than it actually was.

اما باعث می‌شوید که تصادف دراماتیک‌تر از آنچه در واقع بوده به نظر برسد.

So maybe you were driving along the road and a car

بنابراین شاید شما در امتداد جاده رانندگی می کردید و ماشینی

bumps into you.

با شما برخورد می کند.

Nothing serious, nothing terrible.

هیچ چیز جدی، هیچ چیز وحشتناکی نیست.

But later, when you are telling your friends about it,

اما بعداً، وقتی در مورد آن به دوستان خود می‌گویید،

you might exaggerate the story to make it seem more dramatic.

ممکن است داستان را اغراق کنید تا دراماتیک‌تر به نظر برسد.

So yes, I was driving along the road and then the car came from nowhere.

پس بله، من در امتداد جاده رانندگی می کردم و بعد ماشین از جایی آمد.

It crashed into the side of me and my car flipped over five times and landed on its roof.

به پهلوی من برخورد کرد و ماشینم پنج بار واژگون شد و روی سقفش فرود آمد.

And then it burst into flames

و سپس آتش گرفت

and the fire brigade had to come and put the fire out, when in fact, none of that stuff happened.

و آتش نشانی مجبور شد بیاید و آتش را خاموش کند، در حالی که در واقع هیچ یک از این اتفاقات رخ نداد.

You exaggerated the story to make it seem more

شما داستان را اغراق آمیز کردید تا

interesting or dramatic than it actually was.

جالب تر یا دراماتیک تر از آنچه بود به نظر برسد.

These days there is a certain word, and I don't have the word here on the screen

این روزها یک کلمه خاص وجود دارد و من آن کلمه را اینجا روی صفحه ندارم

because I didn't have time to write it.

زیرا وقت نوشتن آن را نداشتم.

But there is another word that we often use when we are talking about exaggeration,

اما کلمه دیگری وجود دارد که ما اغلب در مورد اغراق از آن استفاده می کنیم

and that is hyperbole.

و آن هذل گویی است.

Hyperbole.

هایپربولی.

Hyperbole is a way of talking

هایپربولی راهی برای صحبت کردن

or a way of describing something using exaggeration.

یا روشی برای توصیف چیزی با استفاده از اغراق است.

You are making something seem worse than it really is, or more dramatic than it actually is.

شما چیزی را بدتر از آنچه هست یا دراماتیک تر از آنچه هست به نظر می رسانید.

You might talk about politicians as when they are making promises, or

شما ممکن است در مورد سیاستمداران مانند زمانی صحبت کنید که آنها در حال وعده دادن هستند، یا

if they are talking about a certain issue, they might use hyperbole

اگر در مورد موضوع خاصی صحبت می کنند، ممکن است از هذل گویی

for dramatic effect.

برای تأثیر دراماتیک استفاده کنند.

And that is also a type of exaggeration as well.

و این نیز نوعی اغراق است.

You exaggerate something to make it seem worse than it really is.

شما در مورد چیزی اغراق می کنید تا بدتر از آنچه هست به نظر برسد.

Instead of something being like this,

به جای اینکه چیزی شبیه این باشد،

you make it appear as if it's

آن را طوری جلوه می‌دهید که انگار

like this

worse than it really is, especially at the moment.

بدتر از آن چیزی است که واقعاً هست، مخصوصاً در حال حاضر.

So I will tell you now, we do have an election taking place next week.

بنابراین اکنون به شما می گویم، ما یک انتخابات داریم که هفته آینده برگزار می شود.

Next Thursday, a general election.

پنجشنبه آینده، انتخابات سراسری.

And over the past 3 or 4 weeks we have heard lots and lots of people talking

و در طول 3 یا 4 هفته گذشته، بسیاری از افراد را شنیده‌ایم که با

using hyperbole, exaggerating things to make them seem worse than they really are.

استفاده از هذل‌گویی صحبت می‌کنند و چیزهایی را اغراق می‌کنند تا بدتر از آنچه هستند به نظر برسند.

And I always think that's part of the job of a politician, because you always want the past

و من همیشه فکر می کنم که این بخشی از کار یک سیاستمدار است، زیرا شما همیشه می خواهید گذشته

to seem worse than it actually was,

بدتر از آنچه بود به نظر برسد،

because you want to make the future appear better than it will ever be.

زیرا می خواهید آینده را بهتر از همیشه جلوه دهید.

So I think that is a very good way of describing politics.

بنابراین من فکر می کنم که این روش بسیار خوبی برای توصیف سیاست است.

It is always about making things better than they were,

همیشه این است که همه چیز را بهتر از آنچه که بود، کنید،

even though things in the past were not always that bad.

حتی اگر اوضاع در گذشته همیشه آنقدر بد نبود.

But that is how it works.

اما این روش کار می کند.

And that is what we call hyperbole.

و این همان چیزی است که ما هذل گویی می نامیم.

You make something seem more dramatic than it really is.

شما کاری می کنید که چیزی دراماتیک تر از آنچه هست به نظر برسد.

So that is today's short subject.

بنابراین این موضوع کوتاه امروز است.

And the reason why it is short is because I'm.

و دلیل کوتاهی آن این است که من هستم.

Well, I had a bit of a bad morning, if I was honest with you.

خوب، اگر با شما صادق باشم، صبح بدی داشتم.

We did have a nice time yesterday.

دیروز به ما خوش گذشت

We went along with Beatrice because we went all the way to Bristol to see Beatrice.

ما با بئاتریس همراه شدیم زیرا برای دیدن بئاتریس تا بریستول رفتیم.

Hello, Beatrice.

سلام بئاتریس

We haven't forgotten about you.

ما شما را فراموش نکرده ایم

Don't worry, it's only me today though, unfortunately.

نگران نباش، متاسفانه امروز فقط من هستم .

Thank you.

Beatrice. Also for the Jaffa Cakes. They were lovely.

متشکرم.

بئاتریس همچنین برای کیک یافا. دوست داشتنی بودند فوق

We had a super time. We had.

العاده بودیم داشتیم.

We had a lovely meal last night.

دیشب یه غذای خوشمزه خوردیم

We also met your friends as well. Who you are staying with.

ما همچنین با دوستان شما آشنا شدیم. با کی میمونی

Lots and lots was going on yesterday.

دیروز چیزهای زیادی در جریان بود.

Lots of things were happening yesterday

دیروز چیزهای زیادی در حال رخ دادن بود،

so I think it is

بنابراین من فکر می کنم

fair to say that we had a very busy day yesterday and that is no exaggeration.

منصفانه است که بگوییم دیروز روز بسیار شلوغی داشتیم و اغراق نیست.

We are not exaggerating that to be honest.

صادقانه بگویم، ما در این مورد اغراق نمی کنیم.

Hello fabulous fairy balls.

سلام توپ های پری افسانه ای.

Fairy balls says some politicians will take people for a ride.

Fairy balls می گوید برخی از سیاستمداران مردم را به سواری می برند.

That is a great expression.

این یک بیان عالی است.

Can I just say that is a really good expression?

فقط می توانم بگویم که این بیان واقعاً خوبی است؟

If you take someone for a ride, it means you are deceiving them.

اگر کسی را سوار می‌کنید، یعنی دارید فریبش می‌دهید.

You are making them believe something that is not true.

شما آنها را مجبور می کنید چیزی را باور کنند که درست نیست.

So I do think yes, quite often politicians will take people

بنابراین من فکر می‌کنم بله، اغلب سیاستمداران مردم را به

for a ride and by that I mean quite often they will make promises

گردش می‌برند و منظورم این است که اغلب وعده‌هایی می‌دهند

that they will not keep, or they will talk about things

که به آنها عمل نمی‌کنند، یا درباره چیزهایی صحبت می‌کنند

that are not real or true, or of course

که واقعی یا واقعی نیستند، یا البته

they will just exaggerate to get your vote.

فقط اغراق کنید تا رای خود را بگیرید.

So yes, I think you are right there definitely

بنابراین بله، فکر می‌کنم شما دقیقاً می‌گویید که

in says a theatrical person has to have a good memory, just like a liar.

یک تئاتری باید حافظه خوبی داشته باشد، درست مثل یک دروغگو.

Well, that is one of the things about deceiving or lying.

خب، این یکی از چیزهایی است که در مورد فریب دادن یا دروغگویی وجود دارد.

You have to remember the lies that you tell.

باید دروغ هایی را که می گویید به خاطر بسپارید.

So if you are exaggerating something, you have to make sure that you remember the story,

بنابراین اگر در مورد چیزی اغراق می کنید، باید مطمئن شوید که داستان را به خاطر می آورید،

that you exaggerate it.

مبالغه می کنید.

Because if someone asks you to tell, you tell the story again

زیرا اگر کسی از شما بخواهد که بگویید، شما دوباره داستان را تعریف کنید

and you tell it in a different way,

و آن را به شکل دیگری بیان کنید،

then other people will realise that you were lying or exaggerating.

آنگاه دیگران متوجه می شوند که شما دروغ گفته اید یا اغراق کرده اید.

So you're right.

پس حق با شماست. فکر می

I think if you are a liar, if you are a person who likes to tell lies, or maybe you live

کنم اگر دروغگو هستید، اگر دوست دارید دروغ بگویید، یا شاید

in a fantasy world where you believe that things are happening in your life when they are not.

در یک دنیای خیالی زندگی می کنید که در آن فکر می کنید چیزهایی در زندگی شما اتفاق می افتد در حالی که نیستند.

You have to have a very good memory.

شما باید حافظه خیلی خوبی داشته باشید.

They are Mr.

آنها آقای

Duncan, and the same story is happening even here in Italy

دانکن هستند، و همین داستان در اینجا در ایتالیا نیز در حال وقوع است،

when politicians talk, talk and make promises.

وقتی سیاستمداران صحبت می کنند، صحبت می کنند و قول می دهند.

Well, I've always said that politicians are always your best friends.

خوب، من همیشه گفته ام که سیاستمداران همیشه بهترین دوستان شما هستند.

They are always your best friends when they are looking for your vote.

آنها همیشه بهترین دوستان شما هستند وقتی به دنبال رای شما هستند.

For the rest of the time, they couldn't care less.

برای بقیه زمان، آنها نمی توانند اهمیتی بدهند.

Let's face it.

بیا با آن روبرو شویم.

Marcia.

مارسیا

Hello, Marcia.

سلام مارسیا

Marcia, I love your name, by the way.

مارسیا، اتفاقاً من عاشق نام تو هستم.

Marcia, I wish Mr.

مارسیا، ای کاش آقای

Steve was here now so he could pronounce your name, but sadly, he is not.

استیو الان اینجا بود تا بتواند نام شما را تلفظ کند، اما متأسفانه نیست. از

Thank you for an unforgettable day, Mr. Duncan and Mr. Steve.

شما برای یک روز فراموش نشدنی متشکرم، آقای دانکن و آقای استیو.

You are welcome, Beatriz. No problem.

خوش اومدی بئاتریز. مشکلی نیست

And once again, thank you very much for the Jaffa Cakes.

و یک بار دیگر از شما برای کیک های یافا بسیار سپاسگزارم.

I have eaten some of them.

من برخی از آنها را خورده ام.

I did have 3 or 4 of them this morning.

من امروز صبح 3 یا 4 تا از آنها داشتم.

I have to be honest, because I'm very naughty sometimes.

باید صادقانه بگویم، چون گاهی اوقات خیلی شیطون می شوم.

Mr. Duncan, I need to improve my communication in English.

آقای دانکن، من باید ارتباطاتم را در زبان انگلیسی بهبود بخشم. آیا

Can you recommend a way to improve my speaking abilities?

می توانید راهی برای بهبود توانایی گفتاری من توصیه کنید؟

Asks Marianne. Well, of course

ماریان می پرسد. خوب، البته

your speaking ability relies

توانایی صحبت کردن شما

on your knowledge of words and grammar.

به دانش شما از کلمات و دستور زبان بستگی دارد.

And also, I think one of the big problems when you are learning English or any language

و همچنین، من فکر می کنم یکی از مشکلات بزرگ زمانی که شما در حال یادگیری زبان انگلیسی یا هر زبانی هستید،

is confidence.

اعتماد به نفس است.

Confidence.

اعتماد به نفس.

The confidence to actually speak, the confidence to open your mouth and say things.

اعتماد به نفس در صحبت کردن، اعتماد به نفس برای باز کردن دهان و گفتن چیزهایی.

So sometimes you might find that the problem with speaking to other people,

بنابراین گاهی اوقات ممکن است متوجه شوید که مشکل صحبت کردن با افراد دیگر،

using your second language quite often refers or relates to confidence.

استفاده از زبان دوم شما اغلب به اعتماد به نفس مربوط می شود.

So that is my my big advice.

بنابراین این توصیه بزرگ من است.

And as I said in the past, there are many ways of doing exercises or taking exercises

و همانطور که در گذشته گفتم، راه های زیادی برای انجام تمرینات یا تمرینات ورزشی وجود دارد،

so it can help you to become accustomed to talking.

بنابراین می تواند به شما کمک کند تا به صحبت کردن عادت کنید.

Maybe you could talk in front of a mirror, you could look at yourself.

شاید بتوانی جلوی آینه حرف بزنی، به خودت نگاه کنی.

You could

می توانستی

slowly, slowly get used to the appearance and the sound of your own voice.

آرام آرام به ظاهر و صدای صدای خودت عادت کنی.

Maybe you can record your own voice as well.

شاید بتوانید صدای خود را نیز ضبط کنید.

Maybe you can record the sound of your voice and listen to it.

شاید بتوانید صدای خود را ضبط کنید و به آن گوش دهید.

So there are many ways of learning how to speak, and many, many people who learn English

بنابراین راه‌های زیادی برای یادگیری نحوه صحبت کردن وجود دارد، و بسیاری از افرادی که انگلیسی

or any language will often say the hardest part of learning a language is using it.

یا هر زبانی را یاد می‌گیرند اغلب می‌گویند سخت‌ترین بخش یادگیری یک زبان استفاده از آن است.

And by that I mean speaking.

و منظورم صحبت کردن است.

Burki says, I think I might be the youngest viewer.

بورکی می‌گوید، فکر می‌کنم شاید جوان‌ترین بیننده باشم.

You might be, you might be.

شاید باشی، شاید باشی.

I don't know.

من نمی دانم.

Hello.

Also to oh, hello.

سلام.

همچنین به اوه، سلام.

We have 1 or 2 messages coming through now that have been deleted.

اکنون 1 یا 2 پیام داریم که حذف شده اند.

I don't know why is that strange?

نمی دانم چرا عجیب است؟

I will be going soon.

من به زودی می روم.

It's only a short one today because I'm not feeling very well.

امروز فقط کوتاه است چون حالم خیلی خوب نیست.

I have I have this terrible allergy today which is making my throat incredibly painful.

من امروز این آلرژی وحشتناک را دارم که گلویم را به شدت دردناک می کند.

So every word that I'm saying today is painful.

بنابراین هر کلمه ای که امروز می گویم دردناک است.

And that is not an exaggeration.

و این اغراق نیست.

It is not.

این نیست.

Mr. Steve will be back next Sunday.

آقای استیو یکشنبه آینده برمی گردد.

He will be back with us.

او با ما بازخواهد گشت.

So just in case you are worried that Mr.

بنابراین فقط اگر نگران این هستید که آقای

Steve has left, he hasn't.

استیو رفته است، او این کار را نکرده است.

Today he is doing a rehearsal for a show that he's in, and he will be back with us next Sunday.

امروز او در حال انجام تمرین برای نمایشی است که در آن حضور دارد و یکشنبه آینده با ما بازخواهد گشت.

He will be taking some of the strain from me.

او مقداری از فشار را از من خواهد گرفت.

And that is the wonderful thing.

و این چیز شگفت انگیز است.

When Mr.

Steve is here with me, it means I don't have to talk so much because Mr.

وقتی آقای

استیو اینجا با من است، به این معنی است که من مجبور نیستم آنقدر صحبت کنم، زیرا آقای

Steve will do quite a lot of the talking.

استیو تا حد زیادی صحبت خواهد کرد.

Hello, Claudia. It's nice to see you here as well, Claudia.

سلام، کلودیا. خیلی خوشحالم که تو را اینجا می بینم، کلودیا.

I am going to the dentist.

من دارم میرم دندانپزشک

By the way, on Friday I will be going to the dentist.

اتفاقا جمعه میرم دندونپزشک.

I will be seeing the dentist and they will be scraping

من به دندانپزشک مراجعه خواهم کرد و آنها

and prodding my teeth.

دندان هایم را می خراشند و تکان می دهند.

And to be honest with you, I don't really like having that done.

و صادقانه بگویم، من واقعاً دوست ندارم این کار را انجام دهم. راستش

I'm not a big fan of going to the dentist, to be honest.

من طرفدار زیاد رفتن به دندانپزشکی نیستم .

I do not like the dentist at all.

من اصلا از دندانپزشکی خوشم نمیاد.

Rosemary's going, I have to go now.

رزماری داره میره، الان باید برم.

I have to go. My father is missed.

من باید بروم. پدرم دلتنگ است از

Thank you, Burke, for letting me know that.

تو متشکرم، برک، که به من اطلاع دادی.

Thank you very much for your comments on the live stream.

از نظرات شما در پخش زنده بسیار سپاسگزارم.

I will be going in a moment because I am a little bit

من یک لحظه دیگر می روم زیرا

tired and also a little bit unwell today, for which I apologise.

امروز کمی خسته و همچنین کمی ناخوش هستم که از این بابت عذرخواهی می کنم.

Anyway, I'm going and I will see you maybe tomorrow because of course.

به هر حال من میرم و شاید فردا ببینمت چون البته.

Oh, I forgot, I almost forgot July is coming.

آه، یادم رفته بود، تقریباً فراموش کردم جولای می آید.

So today is the final day of June.

بنابراین امروز آخرین روز ژوئن است.

So we will be saying goodbye to June later today.

بنابراین ما اواخر امروز با ژوئن خداحافظی خواهیم کرد.

And of course July will be here tomorrow.

و البته ژوئیه فردا اینجا خواهد بود.

So lots and lots of things coming up during July and I hope you will join me for those things.

چیزهای زیادی در ماه جولای در راه است و امیدوارم که برای این کارها به من بپیوندید.

Thank you very much for your company. I hope you've enjoyed today's live stream.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم. امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

It was a short one because, well, I've already told you why.

کوتاه بود چون خب من قبلاً دلیلش را به شما گفته ام. دیگه

I won't say it again.

نمیگم

Thank you, Mr. Duncan.

ممنون آقای دانکن

Thank you.

Sid Sica. Pedro. Thank you. Pedro.

متشکرم.

سید سیکا. پدرو. متشکرم. پدرو.

By the way, I am not ill.

اتفاقا من بیمار نیستم.

So this is not illness, because a lot of people keep writing to me saying, Mr.

بنابراین این بیماری نیست، زیرا بسیاری از مردم مدام برای من نامه می نویسند و می گویند، آقای

Duncan, we are sorry to hear you are ill. I'm not ill.

دانکن، از شنیدن اینکه شما بیمار هستید متأسفیم. من بیمار نیستم.

I've just got my seasonal allergy and this year,

من به تازگی به آلرژی فصلی خود مبتلا شده ام و امسال،

it's much worse than it normally is

بسیار بدتر از حالت عادی است

because there is a lot of pollen floating around in the air.

زیرا گرده های زیادی در هوا شناور است.

Thank you very much. See you later.

بسیار از شما متشکرم. بعدا میبینمت.

I will probably be with you on Wednesday live, so the next live stream will be on Wednesday.

من احتمالا چهارشنبه با شما زنده خواهم بود، بنابراین پخش زنده بعدی چهارشنبه خواهد بود.

I hope I'm feeling much better by then.

امیدوارم تا آن زمان حالم خیلی بهتر شده باشد.

Next Sunday Steve will be with us as well on the live chat.

یکشنبه آینده استیو نیز در چت زنده با ما خواهد بود.

I promise.

قول میدهم.

I promise

قول می‌دهم

I'm not sure if Mr.

مطمئن نیستم که آقای

Steve will promise, but I'm promising anyway, thank you very much for watching.

استیو قول بدهد یا نه، اما به هر حال قول می‌دهم، خیلی ممنون که تماشا کردید.

See you later.

بعدا میبینمت.

And I am now going to have a nice warm drink to soothe my throat.

و اکنون می خواهم یک نوشیدنی گرم خوب بخورم تا گلویم را آرام کند.

This is Mr. Duncan in the birthplace of English saying.

این آقای دانکن در زادگاه انگلیسی است.

See you later. Take care of yourselves. Have a super duper weekend.

بعدا میبینمت. مراقب خودت باش. آخر هفته فوق العاده ای داشته باشید.

And of course, until the next time we meet here, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که در اینجا ملاقات می کنیم، می دانید که چه چیزی در راه است.

I know what's coming next. I think we all do. To be honest.

میدونم بعدش چی میشه به نظرم همه ما این کار را انجام می دهیم. صادقانه بگویم.

See you later. And

بعدا میبینمت. و

ta ta for now.

تا تا در حال حاضر.