We're Making Plans for August! - English Addict - EXTRA - 🔴LIVE stream - Thursday 1st August 2024

It is a lovely day today.

امروز یک روز دوست داشتنی است.

The sun is out.

خورشید بیرون است.

It's rather warm.

نسبتا گرم است

24 cells here.

24 سلول در اینجا.

We have here in the birthplace of the English language.

ما اینجا در زادگاه زبان انگلیسی داریم.

You know where it is? I know where it is.

میدونی کجاست؟ من میدانم کجاست.

We all know where it is.

همه می دانیم کجاست.

It is England.

انگلستان است.

Okay,

خوب،

I. Him.

من. او.

Oh, we are here together on a very special day.

اوه، ما در یک روز بسیار خاص اینجا با هم هستیم.

Why is it special, Mr. Duncan?

چرا خاص است، آقای دانکن؟

Well, today it is the 1st of August.

خب امروز اول مرداده.

We have a brand new month.

ما یک ماه کاملا جدید داریم.

I always feel excited.

من همیشه احساس هیجان می کنم.

It is like turning a page in a book.

مثل ورق زدن یک کتاب است.

But the story has not yet been written.

اما داستان هنوز نوشته نشده است.

Mr. Duncan, what a very deep way of starting off today's live stream.

آقای دانکن، چه راه بسیار عمیقی برای شروع پخش زنده امروزی.

We are here in August. My name is Mr. Duncan.

ما در ماه اوت اینجا هستیم. اسم من آقای دانکن است.

Can you see?

می توانی ببینی؟

It says it right there underneath my lovely face.

دقیقا زیر صورت دوست داشتنی من می گوید.

And my name is Duncan

و نام من دانکن است

and my name is definitely Duncan.

و نام من قطعا دانکن است.

Just so we are sure.

فقط تا مطمئن باشیم

Because that is my name.

چون اسم من همینه

And it's not yours. It is mine.

و مال تو نیست مال منه.

Okay, so please don't call yourself Duncan, because that's not your name.

خوب، پس لطفا خودت را دانکن صدا نکن، چون این اسم تو نیست.

My name is Duncan, but yours is not.

اسم من دانکن است، اما اسم تو نیست.

I hope we are clear on that.

امیدوارم در این مورد شفاف باشیم.

And I talk about the English language, I love English, I am an English addict.

و من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم، من عاشق انگلیسی هستم، من یک معتاد انگلیسی هستم.

As it says up there, English addict.

همانطور که آن بالا می گوید، معتاد انگلیسی.

And it also says it there as well, just to make sure

و همچنین آن را در آنجا می گوید، فقط برای اینکه مطمئن شوید

that we are all very clear and I talk about English.

که همه ما کاملاً واضح هستیم و من در مورد انگلیسی صحبت می کنم.

I am crazy about the English language.

من دیوانه زبان انگلیسی هستم.

It is so warm in the studio.

در استودیو خیلی گرم است.

Why is it so warm in here?

چرا اینجا انقدر گرمه؟

I have the air conditioning on.

من تهویه هوا روشن دارم

Well, in fact I have a fan.

خب، در واقع من یک طرفدار دارم.

It is not actual air conditioning.

تهویه مطبوع واقعی نیست.

All it is actually doing is blowing

تنها کاری که در واقع انجام می دهد دمیدن

the warm air around the room.

هوای گرم در اطراف اتاق است.

It is not making the room any cooler.

اتاق را خنک تر نمی کند.

In fact, it might be doing the opposite.

در واقع، ممکن است برعکس عمل کند.

I did something yesterday.

دیروز یه کاری کردم

Now, I don't know if this happens to you, but I cut my hair yesterday

حالا نمی دونم این اتفاق برای شما هم افتاده یا نه، اما من دیروز موهایم را

very short and now my hat

خیلی کوتاه کردم و الان کلاهم

feels loose on my head.

روی سرم شل شده است.

Sometimes that happens when you cut your hair.

گاهی اوقات وقتی موهای خود را کوتاه می کنید این اتفاق می افتد.

Sometimes everything feels different and strange.

گاهی اوقات همه چیز متفاوت و عجیب است.

Also, I've noticed that my glasses keep slipping down after cutting my hair.

همچنین، متوجه شده ام که بعد از کوتاه کردن موهایم، عینکم به سمت پایین می لغزد.

I don't know what.

نمیدونم چیه

I have no idea why that might be the case.

من نمی دانم چرا ممکن است چنین باشد.

Hello to the live chat!

سلام به چت زنده!

It's nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Apparently it is.

ظاهرا همینطور است. امروز

The Swiss national holiday

تعطیلات ملی سوئیس است،

today, so happy holidays to all those watching in Switzerland.

تعطیلات به همه کسانی که در سوئیس تماشا می کنند مبارک باشد.

I hope you have a super duper national holiday.

امیدوارم تعطیلات ملی فوق العاده ای داشته باشید.

So what is that for? Why are you doing it?

پس این برای چیست؟ چرا این کار را می کنی؟

Is it connected to the the independence

آیا این به استقلال مربوط می شود

or maybe some sort of events that took place in the past?

یا شاید به نوعی اتفاقاتی که در گذشته رخ داده است؟

Maybe it's something religious, maybe.

شاید این یک چیز مذهبی است، شاید.

Perhaps.

شاید.

So. Hello to the live chat.

بنابراین. سلام به چت زنده

Yes, I know I am here on Thursday.

بله، می دانم که پنجشنبه اینجا هستم.

It does feel strange to be here on a Thursday,

احساس عجیبی است که پنجشنبه اینجا هستم،

but I'm here because it is the first day of August.

اما من اینجا هستم زیرا اولین روز ماه اوت است.

Always a very exciting time of year for me for various reasons.

همیشه به دلایل مختلف برای من یک فصل بسیار هیجان انگیز از سال است .

It also means that I can.

همچنین به این معنی است که من می توانم.

Enjoy the moment

for many different reasons as well.

به دلایل مختلف نیز از لحظه لذت ببرید.

It is my birthday this month.

این ماه تولدمه

I will get this out the way.

من از این راه خارج خواهم شد.

First of all, I will say it only once

اول از همه امروز فقط یک بار می گویم

today.

.

I will say it only once.

فقط یک بار می گویم. 12 آگوست

It is going to be my birthday

تولد من است

on the 12th of August.

.

Now a few people have written to me asking when my birthday is.

حالا چند نفر به من نامه نوشته اند که تولد من کی است.

So it is this month on the 12th of August,

بنابراین در این ماه در 12 آگوست است

and of course during the month of August we often have nice weather as well.

و البته در ماه آگوست نیز اغلب آب و هوای خوبی داریم.

The weather today is absolutely gorgeous outside

هوای امروز بیرون کاملاً عالی است

and there it is that is actually outside the window right now.

و در واقع بیرون از پنجره است.

You can see it is rather warm.

می بینید که نسبتاً گرم است.

You can see the heat vapour moving past the camera,

بخار گرما را می بینید که از کنار دوربین عبور می کند

and we are looking at one of the many beautiful sights around this area.

و ما در حال تماشای یکی از مناظر بسیار زیبای اطراف این منطقه هستیم.

And it is a very warm day.

و روز بسیار گرمی است.

Of course, there are problems that are caused by hot weather.

البته مشکلاتی هم هست که ناشی از گرمای هواست.

When the weather gets hot, when the temperature begins to rise, certain things will happen.

وقتی هوا گرم می شود، وقتی دما شروع به افزایش می کند، اتفاقات خاصی رخ می دهد.

At the moment we have lots of insects flying around causing all sorts of chaos.

در حال حاضر ما حشرات زیادی داریم که در اطراف پرواز می کنند و باعث ایجاد هرج و مرج می شوند.

Last Sunday we were outside in the garden with Mr.

یکشنبه گذشته با آقای

Steve and also myself, and we were talking about

استیو و همچنین خودم بیرون در باغ بودیم و

quite a few subjects last Sunday, including ants,

یکشنبه گذشته درباره موضوعات زیادی صحبت می کردیم، از جمله مورچه ها،

those pesky little insects that get everywhere.

آن حشرات کوچک مزاحم که همه جا را می گیرند.

Well, can you believe it?

خب باورت میشه؟

Yesterday

دیروز

we had a lot of ants in our garden.

در باغمان مورچه های زیادی داشتیم.

Would you like to see them?

آیا دوست دارید آنها را ببینید؟

They were all coming out because the weather is now very, very hot.

همه آنها بیرون می آمدند زیرا هوا اکنون بسیار بسیار گرم است.

And also lots of ants will begin to to find new places

و همچنین بسیاری از مورچه ها شروع به پیدا کردن مکان های جدید

to build their nests.

برای ساختن لانه خود می کنند.

So for those who do not like

بنابراین برای کسانی که حشرات را دوست ندارند

insects, you are probably not going to like this.

، احتمالاً این را دوست ندارید.

So there you can see lots of ants coming out yesterday.

بنابراین می توانید تعداد زیادی مورچه را ببینید که دیروز بیرون آمدند.

Some of them have wings.

برخی از آنها بال دارند.

Some of them are very large as well.

برخی از آنها نیز بسیار بزرگ هستند.

You will notice some of them are very big ants

متوجه خواهید شد که برخی از آنها مورچه های بسیار بزرگی هستند

that are flying away and they will be queens.

که در حال پرواز هستند و آنها ملکه خواهند شد.

They will form their new nests.

آنها لانه های جدید خود را خواهند ساخت.

And then of course there are lots of work ants.

و البته مورچه های کاری زیادی وجود دارد.

They are the ones that do all the work

آنها کسانی هستند که همه کارها را انجام می دهند

and they are running around as well.

و همینطور در حال دویدن هستند.

So if you don't like ants, then then maybe this is not the sort of thing you should be looking at.

بنابراین اگر مورچه ها را دوست ندارید، پس شاید این چیزی نیست که باید به آن نگاه کنید.

But I suppose the most annoying thing about ants is that they get everywhere.

اما من فکر می کنم آزاردهنده ترین چیز در مورد مورچه ها این است که آنها به همه جا می رسند.

You cannot get rid of them.

شما نمی توانید از شر آنها خلاص شوید.

They are very feisty little creatures.

آنها موجودات کوچک بسیار شیطونی هستند.

If something is feisty, it means it has a lot of energy and a lot of courage

اگر چیزی زشت است، به این معنی است که انرژی و جسارت زیادی دارد

so that they are not easy to get rid of.

به طوری که خلاص شدن از آنها آسان نیست. مدت

They do

take a long time to get rid of.

زیادی طول می کشد تا از شر آنها خلاص شوند.

If you are trying to remove ants from your house or in your garden, because that's the problem.

اگر می‌خواهید مورچه‌ها را از خانه یا باغ خود حذف کنید، زیرا مشکل همین است.

When do you get ants?

چه زمانی مورچه می گیری؟

Quite often they will come into the house and once they come into the house,

اغلب آنها به خانه می آیند و وقتی وارد خانه می شوند، خلاص شدن از شر

they are very hard to get rid of.

آنها بسیار سخت است.

It is very hard to get rid of ants.

خلاص شدن از شر مورچه ها بسیار سخت است.

There is an expression that we often use.

تعبیری وجود دارد که ما اغلب از آن استفاده می کنیم. اگر

You might have ants in your pants

مورچه در شلوار خود دارید ممکن است

if you have ants in your pants, it means you are very active.

مورچه در شلوار خود داشته باشید، به این معنی است که شما بسیار فعال هستید.

Or maybe you are restless for some reason.

یا شاید به دلایلی بی قرار هستید.

So I hope you enjoyed that.

پس امیدوارم از آن لذت برده باشید.

And of course, one of the big problems in your kitchen.

و البته یکی از مشکلات بزرگ آشپزخانه شما.

If you get ants in the kitchen, they will.

اگر مورچه‌ها را در آشپزخانه بیاورید، این کار را خواهند کرد.

They will go to where all of the sweet food is kept and they are incredibly annoying.

آنها به جایی می روند که همه غذاهای شیرین نگهداری می شود و به طرز باورنکردنی آزاردهنده هستند.

We don't get large ants here.

اینجا مورچه های بزرگ را نمی گیریم.

Then the ants are not very big.

سپس مورچه ها خیلی بزرگ نیستند.

However, they are just as annoying.

با این حال، آنها به همان اندازه آزاردهنده هستند.

In fact, I think small ants

در واقع، من فکر می‌کنم مورچه‌های کوچک

are more annoying than large ones because they get everywhere

آزاردهنده‌تر از مورچه‌های بزرگ هستند، زیرا به همه جا می‌رسند

and they can get into your cupboards and into your food

و می‌توانند وارد کمد و غذای شما شوند

and there is nothing worse than having lots of ants around.

و هیچ چیز بدتر از داشتن تعداد زیادی مورچه در اطراف نیست.

They can be a real pain in the neck.

آنها می توانند یک درد واقعی در گردن باشند.

So normally in the summertime, especially when the weather is hot,

بنابراین به طور معمول در تابستان، به خصوص زمانی که هوا گرم است، متوجه خواهید شد

you will find that the ants will all come out and

که مورچه ها همه بیرون می آیند و

they will try to find new places to live.

سعی می کنند مکان های جدیدی برای زندگی پیدا کنند.

Hello live chat.

سلام چت زنده.

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

By the way, we do have a subject.

اتفاقاً ما موضوعی داریم.

We are talking about plans because of course it is a new month

ما در مورد برنامه ها صحبت می کنیم زیرا طبیعتاً یک ماه جدید است

and you might find that people are making plans

و ممکن است متوجه شوید که مردم در حال برنامه ریزی

for the forthcoming month.

برای ماه آینده هستند.

So we have just arrived in August.

بنابراین ما به تازگی به ماه اوت رسیده ایم.

We are now at the beginning, so a lot of people

ما اکنون در آغاز هستیم، بنابراین افراد زیادی

might be making plans for this month.

ممکن است برای این ماه برنامه ریزی کنند.

So that is what we are looking at today.

بنابراین این همان چیزی است که ما امروز به آن نگاه می کنیم.

We will be looking at making plans for the future.

ما به دنبال برنامه ریزی برای آینده خواهیم بود.

Maybe you have plans for this month,

شاید برای این ماه برنامه هایی داشته باشید،

maybe you have something planned for later this year

شاید برای اواخر امسال

or maybe something for the 2025.

یا شاید هم برای سال 2025 برنامه ای داشته باشید.

Some people have already made plans for next year.

برخی از افراد قبلاً برای سال آینده برنامه ریزی کرده اند.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

Hello to the live chat!

سلام به چت زنده!

Nice to see you all. Here we have Vitus.

از دیدن همه شما خوشحالم در اینجا ما Vitus را داریم.

I had a feeling that you would be first

من احساس می کردم که شما اولین نفر

on today's live chat, so congratulations, Vitus.

در چت زنده امروز خواهید بود، بنابراین تبریک می گویم، Vitus.

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Very, very nice.

خیلی خیلی خوب.

Smooth. Very good. Palmira.

صاف. خیلی خوب. پالمیرا.

Close. Second.

بستن. دومین.

Very close.

خیلی نزدیک.

Also, we have charged hello to you as well.

ضمناً سلام را نیز برای شما شارژ کرده ایم.

Nice to see you back.

خوشحالم می بینم برگشتی.

Joining us again on the live chat. How lovely.

دوباره به ما در چت زنده بپیوندید. چقدر دوست داشتنی.

Also we have Florence and of course we have.

فلورانس را هم داریم و البته داریم.

Yes, he is here.

بله، او اینجاست.

Luis Mendez is here today.

لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Louis.

سلام، لویی.

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Is it warm where you are at the moment?

در حال حاضر جایی که هستید گرم است؟

Now, you may have heard

در حال حاضر، ممکن است

in the news

در اخبار شنیده باشید که

the Olympic Games are taking place at the moment.

بازی های المپیک در حال برگزاری است.

And yesterday I did notice that 1

و دیروز متوجه شدم که 1

or 2 of the competitors in the triathlon were were suffering a little bit

یا 2 نفر از شرکت کنندگان در مسابقات سه گانه

after swimming along the Thames, not the Thames

پس از شنا در امتداد تیمز کمی رنج می بردند، نه تیمز

that's here in England.

که اینجا در انگلیس است.

The same.

همینطور.

Come on, Mr.

بیا، آقای

Duncan, get it right there was swimming along the same

دانکن، درست متوجه شو که در همین مسیر شنا می‌کردند

and some of them were being sick afterwards.

و برخی از آنها مریض می‌شدند.

I'm not going to say why, but it might have something to do with the pollution in the water.

نمی‌خواهم دلیلش را بگویم، اما ممکن است ربطی به آلودگی آب داشته باشد.

It might be connected to that.

ممکن است به آن متصل باشد.

I'm not going to say that it is, but it might.

نمی خواهم بگویم که اینطور است، اما ممکن است.

But I did notice that.

اما من متوجه این موضوع شدم.

So have you been watching the Olympic Games?

پس آیا شما بازی های المپیک را تماشا کرده اید؟

I haven't been watching much of it, but I have caught

من زیاد آن را تماشا نکرده‌ام، اما

little bits of the Olympic Games.

بخش‌های کوچکی از بازی‌های المپیک را گرفته‌ام. همانطور که می دانید

I'm not a big fan of sport, as you know, but it's interesting.

من طرفدار زیادی از ورزش نیستم، اما جالب است.

It is interesting.

جالبه.

Also, we have who else is here today, Mr.

همچنین، ما داریم که چه کسی امروز اینجاست، آقای

Putin?

Hello Mr. Putin, I know that you are not the real Mr. Putin.

پوتین؟

سلام آقای پوتین، من می دانم که شما آقای پوتین واقعی نیستید.

Also we have.

همچنین ما داریم.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Andrew.

اندرو

Hello.

سلام.

Andrew Molloy, check of

اندرو مولوی،

oh very nice, very good.

اوه خیلی خوب، خیلی خوب است.

Mr. Duncan, I like your retrospective looking studio.

آقای دانکن، من استودیوی گذشته نگر شما را دوست دارم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

I've been using this studio, this new design,

من از این استودیو، این طراحی جدید استفاده کرده ام،

since, I think it was last November.

از زمانی که، فکر می کنم نوامبر گذشته بود.

I started using it.

من شروع به استفاده از آن کردم.

So I've been using this now for for a few months.

بنابراین من الان چند ماهی است که از این استفاده می کنم.

But this is more comfortable for me because I like standing up.

اما این برای من راحت تر است زیرا من ایستادن را دوست دارم.

Now, I know a lot of people don't like standing for a long period of time.

اکنون، من می دانم که بسیاری از مردم دوست ندارند برای مدت طولانی بایستند.

However, I love it.

با این حال، من آن را دوست دارم.

I can stand up for many, many hours without feeling tired at all.

من می توانم ساعت های بسیار زیادی بدون اینکه اصلاً احساس خستگی کنم سرپا بایستم.

So that is one of the reasons why I like

بنابراین این یکی از دلایلی است که من

this particular setup in the studio.

این مجموعه خاص را در استودیو دوست دارم.

And of course we have lots of things behind me as well

و البته ما چیزهای زیادی پشت سر من داریم

to to keep you occupied.

تا شما را مشغول نگه داریم.

Things that you can look at.

چیزهایی که می توانید به آنها نگاه کنید.

So I'm glad you appreciate that.

بنابراین خوشحالم که قدردان آن هستید.

It's very nice of you to say, Andrew.

خیلی خوبه که گفتی اندرو.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Very.

Burrus is here as well.

خیلی

بوروس هم اینجاست.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

Claudia.

کلودیا

Hello, Claudia. Nice to see you here as well.

سلام، کلودیا. خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I hope you are doing well before I do my live stream.

امیدوارم قبل از پخش زنده من حال شما خوب باشد.

Every live stream.

هر پخش زنده

If I remember, I always like to have a little bit of mouthwash just to freshen my mouth.

اگر یادم باشد همیشه دوست دارم کمی دهانشویه فقط برای خوشبو شدن دهانم بخورم.

Now, a lot of dentists say that mouthwash

اکنون بسیاری از دندانپزشکان می گویند دهانشویه

is useless and pointless.

بی فایده و بیهوده است.

But what I like to do just before I come on, I normally clean my teeth in the morning,

اما کاری که دوست دارم درست قبل از آمدن انجام دهم، معمولاً صبح دندان هایم را تمیز می کنم،

but just before I do my live stream, I always like to have a little bit of mouthwash, and I like to.

اما درست قبل از پخش زنده، همیشه دوست دارم کمی دهان شویه داشته باشم و دوست دارم.

Swill my mouth

دهانم را بچرخان

to rinse your mouth with something.

تا با چیزی دهانت را بشورم.

And in this case, I'm talking about mouthwash.

و در این مورد، من در مورد دهانشویه صحبت می کنم.

But some dentists I know, I've heard this in the past from my own dentists.

اما برخی از دندانپزشکان را که می شناسم، در گذشته از دندانپزشکان خودم شنیده ام.

They've said that it is pointless using mouthwash,

آنها گفته اند که استفاده از دهانشویه بیهوده است،

but sometimes when I clean my teeth quite often I will also use a little bit of mouthwash as well.

اما گاهی اوقات وقتی دندان هایم را مرتب تمیز می کنم، از کمی دهان شویه نیز استفاده می کنم.

Afterwards.

پس از آن.

Palmira says he vomited ten times.

پالمیرا می گوید ده بار استفراغ کرده است.

The Canadian triathlon competitor.

رقابت‌کننده سه‌گانه کانادایی.

So I have a feeling maybe whilst he was swimming along the river

بنابراین من احساس می کنم شاید در حالی که او در امتداد رودخانه شنا می کرد و می

saying maybe he was drinking some of the water as well.

گفت شاید او نیز مقداری از آب را می خورد.

Perhaps he got thirsty and decided to have a little bit

شاید تشنه شد و تصمیم گرفت کمی

of a bit of a drink of the green water.

از آب سبز بنوشد.

I remember that as well.

آن را هم به یاد دارم.

When I was initially when I was in Rome, I noticed that the Tiber

زمانی که در ابتدا در رم بودم، متوجه شدم که تیبر

is also a very strange colour,

نیز یک رنگ بسیار عجیب است،

a very strange green colour.

یک رنگ سبز بسیار عجیب.

I don't know what the reason is for that,

من نمی‌دانم دلیل آن چیست،

but we do have the same problem here as well

اما ما اینجا هم در انگلیس همین مشکل را داریم،

in England, the River Thames in London is heavily polluted,

رودخانه تیمز در لندن به شدت آلوده است،

so you don't often find people swimming

بنابراین اغلب افرادی را پیدا نمی‌کنید که

in the River Thames for the same reason.

برای همین کار در رودخانه تیمز شنا می‌کنند. دلیل.

Hello to who else is here today.

سلام به چه کسی دیگر امروز اینجاست.

I don't want to miss anyone out. Zaki.

من نمی خواهم کسی را از دست بدهم. زکی.

Hello to Zaki Oseary who is watching in Turkey.

سلام به زکی اوسیاری که در ترکیه تماشا می کند.

I have been to Turkey twice.

من دوبار به ترکیه رفته ام.

I even made a lesson there all about going on holiday.

من حتی در مورد رفتن به تعطیلات در آنجا درس گرفتم.

So I have been to Turkey in the past.

بنابراین من در گذشته به ترکیه بوده ام.

Hello Zaki, whereabouts in Turkey are you watching at the moment?

سلام زکی، در حال حاضر کجای ترکیه را تماشا می کنید؟

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

Today we are looking at words and phrases connected to

امروز ما به کلمات و عبارات مرتبط با

making plans.

برنامه ریزی نگاه می کنیم.

Now I know we are halfway through the year

حالا می‌دانم نیمه‌ی سال را پشت سر گذاشته‌ایم،

but people are still making plans for this year,

اما مردم هنوز در حال برنامه‌ریزی برای امسال هستند،

so some people are not very good at making plans.

بنابراین برخی افراد در برنامه‌ریزی خیلی خوب نیستند.

I have to say I am one of them.

باید بگویم من یکی از آنها هستم.

I am one of those people who is absolutely awful at making plans.

من از آن دسته افرادی هستم که در برنامه ریزی کاملاً افتضاح هستم.

Steve is the same as well.

استیو هم همینطور.

He also is no good at making plans.

او همچنین در برنامه ریزی خوب نیست.

He's very good at making plans in his job,

او در برنامه ریزی در شغل خود بسیار خوب است،

but it's not very good at making plans

اما در برنامه ریزی

for his social life or his pleasure, as it were.

برای زندگی اجتماعی یا لذت خود، به عنوان مثال، خیلی خوب نیست.

And we will be talking about things you can plan

و ما در مورد چیزهایی صحبت خواهیم کرد که می توانید

words connected to making plans a little bit later on.

کلمات مرتبط با برنامه ریزی را کمی بعد برنامه ریزی کنید.

So all of that will be coming up, Zeki says.

زکی می‌گوید، پس همه آن‌ها در راه خواهند بود.

I am in Istanbul, not Constantinople.

من در استانبول هستم نه قسطنطنیه.

There was a song many years ago in the 1970s

سالها پیش در دهه 1970 آهنگی وجود داشت

called Istanbul, not Constantinople.

به نام استانبول، نه قسطنطنیه.

That was the name of the song.

اسم آهنگش همین بود خیلی

It was quite a nice song as well.

آهنگ قشنگی هم بود

Very catchy.

خیلی جذابه

If something is catchy, it means it is something that you can't get rid of.

اگر چیزی جذاب است، یعنی چیزی است که نمی توانید از آن خلاص شوید.

It is catchy, it stays in your head

جذاب است، در سر شما می ماند

and you can't stop thinking about it.

و نمی توانید از فکر کردن به آن دست بردارید.

Ferry booze says do you have a green thumb?

مشروب فری می گوید شست سبز داری؟

Me too. I have a green thumb.

من هم همینطور. من یک انگشت شست سبز دارم.

I would say that I don't have a green thumb.

من می گویم که من انگشت شست سبز ندارم.

I'm not very good at gardening.

من در باغبانی خیلی خوب نیستم.

I normally leave all of the gardening to Mr.

من معمولاً تمام باغبانی را به آقای استیو می سپارم

Steve, so I normally leave it all to him.

، بنابراین معمولاً همه را به او واگذار می کنم.

He is the gardener, as we will.

او باغبان است، همانطور که ما خواهیم کرد.

We will be seeing in a few moments from now.

تا چند لحظه دیگر خواهیم دید.

English Addict is with you today as a way of bringing in the new man.

انگلیسی معتاد امروز با شما به عنوان راهی برای آوردن مرد جدید است.

August has arrived and I hope for you it will be a good one,

آگوست فرا رسید و امیدوارم برای شما خوب باشد،

Mr. Duncan.

آقای دانکن.

Oh, Lewis. Lewis is telling me off.

اوه، لوئیس. لوئیس داره از من حرف میزنه

You can't confuse the water you see in the river.

شما نمی توانید آبی را که در رودخانه می بینید اشتباه بگیرید.

Sand and the water we drink from the river, saying the best of the world.

ماسه و آبی که از رودخانه می نوشیم بهترین های دنیا را می گویند.

If you cherish on the internet, you can see all the systems to make that water good.

اگر در اینترنت دوست داشته باشید، می توانید تمام سیستم هایی را برای خوب کردن آن آب ببینید.

Well, yes, of course, I would never, ever say otherwise.

خوب، بله، البته، من هرگز، هرگز غیر از این نمی گویم.

So the water that you see in the river,

بنابراین آبی که در رودخانه می بینید،

of course, can be treated.

البته قابل تصفیه است.

But that is the same everywhere, including here in England.

اما این در همه جا یکسان است، از جمله اینجا در انگلیس.

So much of the water that we drink has been processed

بسیاری از آبی که می نوشیم

through water treatment plants.

از طریق تصفیه خانه های آب فرآوری شده است.

When I say plant, I mean a type of structure where where the water is filtered

وقتی می‌گویم گیاه، منظورم نوعی ساختار است که در آن آب فیلتر می‌شود

and all of the awful stuff, all of the horrible stuff is taken out.

و همه چیزهای وحشتناک، همه چیزهای وحشتناک خارج می‌شوند.

So yes, Lewis, I agree with you.

پس بله، لوئیس، من با شما موافقم.

The water

that you see in the river scene or even the River Thames

آبی

که در صحنه رودخانه یا حتی رودخانه تیمز می بینید،

is taken away and filtered.

برداشته و فیلتر می شود.

It is cleaned

تمیز می شود

just so we are clear on that

تا روی آن

metal tip.

نوک فلزی روشن باشیم.

Hello to metal tip.

سلام به نوک فلزی. اتفاقاً همان

That is the place by the way.

جاست.

That is where Zaki lives.

زکی آنجا زندگی می کند.

Esma is also watching in Istanbul.

اسما هم در استانبول تماشا می کند.

Can I just say I've never been there?

آیا می توانم بگویم من هرگز آنجا نبوده ام؟

I have never been to Istanbul.

من هرگز به استانبول نرفته ام.

I've been to other places in Turkey but never there.

من به جاهای دیگر در ترکیه رفته ام اما هرگز آنجا نبوده ام.

And as I understand it, there is the most amazing market

و همانطور که می فهمم، شگفت انگیزترین بازار

in Istanbul that sells all sorts of things.

در استانبول وجود دارد که انواع و اقسام کالاها را می فروشد.

In a few moments we are looking at

در چند لحظه ما به

today's subject, which is all about,

موضوع امروز نگاه می کنیم، که همه چیز

well, it is all about making plans because we have a new month

درباره برنامه ریزی است، زیرا ما یک ماه جدید داریم

and during a new month,

و در طول یک ماه جدید،

as the month begins, quite often people will make plans.

با شروع ماه، اغلب مردم برنامه ریزی می کنند.

That is what we are looking at today.

این چیزی است که ما امروز به آن نگاه می کنیم.

Don't go away from this live stream.

از این پخش زنده دور نشوید.

Keep it here with English addicts.

آن را در اینجا با معتادان انگلیسی نگه دارید.

I'm a big boy now!

من الان پسر بزرگی هستم!

English addict is with you today.

معتاد انگلیسی امروز با شماست.

I hope you are having a good Thursday.

امیدوارم پنجشنبه خوبی داشته باشید.

Just to remind you, you can see Mr.

فقط برای یادآوری، می توانید

Steve and myself every Sunday.

هر یکشنبه آقای استیو و من را ببینید.

So I will be back with you on Sunday.

پس یکشنبه با شما برمی گردم.

If you are wondering when you can catch me.

اگر فکر می کنید چه زمانی می توانید من را بگیرید.

Other than now,

غیر از الان،

it is Sunday, 2 p.m.

یکشنبه، ساعت 14 است. به

UK time.

وقت انگلستان

And it's not just me, it is also Mr.

و فقط من نیستم، آقای

Steve as well.

استیو هم هستم.

Joining us on the live chat every Sunday.

هر یکشنبه در چت زنده به ما بپیوندید.

I hope you are having a good Thursday.

امیدوارم پنجشنبه خوبی داشته باشید.

It feels very strange being with you on Thursday.

احساس بسیار عجیبی است که پنجشنبه با شما هستم.

It almost feels as if I shouldn't be here, but I am

تقریباً به نظر می رسد که نباید اینجا باشم، اما هستم

and there is nothing we can do about it, unfortunately.

و متاسفانه هیچ کاری نمی توانیم در مورد آن انجام دهیم .

Can I say hello Colonel?

می توانم سلام کنم سرهنگ؟

Oh, hello Colonel.

سلام جناب سرهنگ

Apparently you were or you are in Paris.

ظاهراً در پاریس بودید یا هستید.

So did you go to see the Olympic Games?

پس برای دیدن بازی های المپیک رفتی؟

Were you at the opening ceremony?

در مراسم افتتاحیه حضور داشتید؟

I hear it was quite spectacular.

شنیدم خیلی دیدنی بود

Especially the fireworks and the laser show around the Eiffel Tower.

به خصوص آتش بازی و نمایش لیزری در اطراف برج ایفل.

And of course, the wonderful voice of Celine Dion as well.

و البته صدای فوق العاده سلین دیون هم همینطور.

An amazing.

یک چیز شگفت انگیز. از

Thank you, Louis, for joining us today.

شما متشکرم، لوئیس، که امروز به ما ملحق شدید.

It's very nice when people make comments.

وقتی مردم نظر می دهند خیلی خوب است.

So if you want to say hello to anyone, if you want to say hello to me

بنابراین اگر می‌خواهید به کسی سلام کنید، اگر می‌خواهید به من

or someone else on the live chat, if you want to tell me where you are,

یا شخص دیگری در چت زنده سلام کنید، اگر می‌خواهید به من بگویید کجا هستید،

or maybe you are going to tell me what your plans are going to be for this month,

یا شاید می‌خواهید به من بگویید که چه برنامه‌ای دارید. برای این ماه باشد،

because today we are looking at that actual subject we are discussing.

زیرا امروز ما به موضوع واقعی مورد بحث خود نگاه می کنیم.

We are looking at, we are going to take a deep dive into making plans.

ما در حال بررسی هستیم، می‌خواهیم در ساختن برنامه‌ها غوطه‌ور شویم.

So quite often we make plans for the future.

بنابراین اغلب ما برای آینده برنامه ریزی می کنیم.

In fact, that is the only way you can make plans for the future.

در واقع این تنها راهی است که می توانید برای آینده برنامه ریزی کنید.

Something that is going to happen a period of time

چیزی که قرار است در یک دوره زمانی

in the future that you want to to do something in.

در آینده اتفاق بیفتد که شما می خواهید کاری را در آن انجام دهید.

So during that period of time, you will do something

بنابراین در آن دوره زمانی، کاری را انجام خواهید داد

and that is what we are looking at today.

و این همان چیزی است که ما امروز به آن نگاه می کنیم.

It is common for people to make plans for their future.

معمولاً مردم برای آینده خود برنامه ریزی می کنند.

I think it is something we all like to do.

من فکر می کنم این کاری است که همه ما دوست داریم انجام دهیم.

We all like to maybe think about the things we will do this year,

همه ما دوست داریم شاید به کارهایی که امسال انجام خواهیم داد فکر کنیم،

or maybe in the distant future, we will look at all of those things today.

یا شاید در آینده ای دور، امروز به همه آن چیزها نگاه کنیم.

So it is common for people to make plans for their future.

بنابراین معمول است که مردم برای آینده خود برنامه ریزی کنند.

And of course, when you think about your life,

و البته، وقتی به زندگی خود فکر می کنید،

there are many things that you can plan for.

چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید برای آنها برنامه ریزی کنید.

Maybe a big event that is coming up in your life,

شاید یک اتفاق بزرگ در زندگی شما رخ دهد،

maybe something that you want to do in the future.

شاید کاری که می خواهید در آینده انجام دهید.

You can't do it at the moment, but maybe in the future you will do it.

در حال حاضر نمی توانید این کار را انجام دهید، اما شاید در آینده این کار را انجام دهید.

It can create a sense of

می تواند حس

direction and purpose in someone's life.

جهت و هدف را در زندگی شخصی ایجاد کند.

The action of making plans.

عمل طرح ریزی.

So I think it is something people enjoy doing.

بنابراین فکر می کنم این کاری است که مردم از انجام آن لذت می برند.

We enjoy doing it because it gives us a sense of of direction

ما از انجام آن لذت می بریم زیرا به ما حس جهت

or maybe a sense of purpose,

یا شاید هدفمندی می دهد،

a reason for existing even.

حتی دلیلی برای وجود.

I know it sounds like a very dramatic thing to say, but it is true.

می‌دانم که گفتن این حرف بسیار دراماتیک به نظر می‌رسد، اما حقیقت دارد.

We often make plans because we want to have something in the future,

ما اغلب برنامه‌ریزی می‌کنیم زیرا می‌خواهیم چیزی در آینده داشته باشیم،

something to look forward to, something that lies ahead,

چیزی که منتظر آن باشیم، چیزی که در پیش است، و

that we will do at some point.

در مقطعی انجام خواهیم داد.

So I think it is true that making plans for the future

بنابراین فکر می‌کنم این درست است که برنامه‌ریزی برای آینده به

does give a person a sense of purpose and also direction as well.

فرد احساس هدف و همچنین جهت می‌دهد.

Plans are made for a near

برنامه‌هایی برای آینده‌ای نزدیک انجام می‌شود

future time, so when we talk about near future, we mean maybe

، بنابراین وقتی در مورد آینده نزدیک صحبت می‌کنیم، شاید

a few weeks from now or over the next month.

چند هفته بعد یا در ماه آینده باشد.

So short plans or the near future

بنابراین برنامه‌های کوتاه یا کارهای آینده‌ای نزدیک

things that you plan to do over the next few weeks,

که قصد انجام آن‌ها را در چند هفته آینده،

or maybe over the next month or two,

یا شاید در طی یکی دو ماه آینده دارید،

plans are made for a near future time,

برای آینده‌ای نزدیک،

or a time in the distant future, or later in life.

یا زمانی در آینده‌ای دور، یا بعداً در زندگی انجام می‌شوند.

So you might make a plan for

بنابراین ممکن است برای کریسمس برنامه ریزی کنید

Christmas.

.

Oh my goodness, I can't believe I just said that.

وای خدای من، باورم نمیشه همین الان اینو گفتم

I don't think I've ever used the word Christmas before

فکر نمی‌کنم قبلاً

in August, but some people now, even now,

در ماه آگوست از کلمه کریسمس استفاده کرده باشم، اما برخی از مردم اکنون، حتی اکنون،

some people are making plans for the Christmas season.

برخی افراد در حال برنامه‌ریزی برای فصل کریسمس هستند.

All I can say.

تمام چیزی که می توانم بگویم.

It's too early.

خیلی زود است. هنوز

It's too early to talk about Christmas.

خیلی زود است که در مورد کریسمس صحبت کنیم.

Please, please don't talk about Christmas.

لطفا، لطفا در مورد کریسمس صحبت نکنید.

It's too.

همینطور است.

Soon.

به زودی.

But some people are doing that

اما برخی از افراد این کار را انجام می دهند

and of course later in life.

و البته در مراحل بعدی زندگی.

So it is not unusual.

بنابراین غیرعادی نیست.

It isn't unusual for people to make plans for themselves later in life.

برای افراد غیرعادی نیست که در آینده برای خود برنامه ریزی کنند.

Now, I suppose when you are young, if you are a teenager,

حالا، فکر می‌کنم وقتی جوان هستید، اگر یک نوجوان هستید،

or maybe if you are in your early 20s, you are still very young.

یا شاید اگر در اوایل 20 سالگی خود هستید، هنوز خیلی جوان هستید.

Perhaps you are not that worried,

شاید شما آنقدرها نگران نیستید

or you are not very concerned about making plans for the future.

یا خیلی نگران برنامه ریزی برای آینده نیستید. با

However.

این حال.

If there is one thing I realise,

اگر یک چیز وجود داشته باشد که من متوجه می شوم،

or I've certainly realised it as I've got older,

یا مطمئناً با بزرگتر شدن متوجه آن شده ام،

is the best time to make your plans is quite often when you are young.

بهترین زمان برای برنامه ریزی شما اغلب زمانی است که جوان هستید.

So have something planned, have something in place.

پس چیزی برنامه ریزی کنید، چیزی در جای خود داشته باشید.

You don't have to plan many things,

لازم نیست خیلی چیزها را برنامه ریزی کنید،

but it is sometimes good to have a sort of pact,

اما گاهی اوقات خوب است که نوعی پیمان داشته باشید،

something you will follow, a direction that you

چیزی که از آن پیروی خواهید کرد، مسیری که

you plan to go in in your life.

قصد دارید در زندگی خود به آن بروید.

And of course, as you get older, I think we all start making plans for the future

و البته، با بزرگتر شدن، من فکر می کنم همه ما شروع به برنامه ریزی برای آینده می کنیم

because then it becomes more realistic in the future,

زیرا در این صورت در آینده واقع بینانه تر می شود،

becomes something that is very tangible.

تبدیل به چیزی می شود که بسیار ملموس است.

You can almost touch the future as you get older,

با بزرگتر شدن تقریباً می توانید آینده را لمس کنید،

and maybe you realise there are things that you have to do as well, things

و شاید متوجه شوید که کارهایی وجود دارد که باید انجام دهید، چیزهایی که

you have to have in place, things you have to plan for as you get older.

باید در جای خود داشته باشید، چیزهایی که باید با افزایش سن برای آنها برنامه ریزی کنید.

So that is certainly something I would agree with

بنابراین مطمئناً این چیزی است که من

from my own point of view in my own personal life.

از دیدگاه خودم در زندگی شخصی خودم با آن موافق هستم.

And I suppose from Steve, his point of view as well,

و من فکر می کنم از دیدگاه استیو، همچنین،

we have done a lot of planning over the past 3 or 4 months about the future.

ما در 3 یا 4 ماه گذشته برنامه ریزی های زیادی در مورد آینده انجام داده ایم. اتفاقاً

Not all of those things are happy things, by the way,

همه آن چیزها چیزهای خوشحال کننده ای نیستند،

but some of them are, and some of them are not.

اما برخی از آنها هستند و برخی از آنها نیستند.

So there are many ways of of planning your future.

بنابراین راه های زیادی برای برنامه ریزی آینده وجود دارد.

You might plan something for the near future,

ممکن است چیزی برای آینده نزدیک

or maybe the distant future.

یا شاید آینده دور برنامه ریزی کنید.

A time that is far, far away

زمانی که بسیار دور است

but still very important.

اما هنوز بسیار مهم است.

An activity or project can be planned

یک فعالیت یا پروژه را می توان

for a certain time, certain

برای یک زمان خاص،

a certain point, a certain time, a certain date.

یک نقطه خاص، یک زمان خاص، یک تاریخ خاص برنامه ریزی کرد.

That means you are choosing one particular thing.

این بدان معناست که شما یک چیز خاص را انتخاب می کنید.

So when we refer to something as certain, a certain thing,

بنابراین وقتی به چیزی به عنوان یقین، یک چیز معین اشاره می کنیم، به

we are pointing one thing out.

یک چیز اشاره می کنیم.

Maybe a certain date or a certain month.

شاید تاریخ یا ماه خاصی.

That is the point at which you want to do something.

این همان نقطه ای است که می خواهید کاری انجام دهید.

So that is the reason why we often refer to it as a certain time.

بنابراین به همین دلیل است که ما اغلب از آن به عنوان یک زمان خاص یاد می کنیم.

It is a point of time that you are planning to do something on or during.

این زمانی است که شما در حال برنامه ریزی برای انجام کاری در آن یا در طول آن هستید.

Plans can be made definite with detail

برنامه‌ها را می‌توان با جزئیات مشخص کرد

and it is common for people

و معمولاً افراد

to make plans that they are very clear on or they are sure of.

برنامه‌هایی را می‌سازند که کاملاً واضح هستند یا از آن مطمئن هستند.

You make plans to do something maybe you arrange to meet a friend

شما برای انجام کاری برنامه ریزی می کنید، شاید قرار ملاقات با یک دوست را

at a certain time, on a certain date, in a certain place.

در یک زمان خاص، در یک تاریخ خاص، در یک مکان خاص انجام دهید.

So all of those things are definite.

پس همه آن چیزها قطعی است.

You have decided, you have confirmed

شما تصمیم گرفته اید،

with the other person that that thing will happen.

با طرف مقابل تأیید کرده اید که آن اتفاق خواهد افتاد.

It is definite.

قطعی است.

It will happen.

اتفاق خواهد افتاد.

We have made that plan.

ما آن برنامه را انجام داده ایم.

Or of course you can make a plan

یا البته می توانید به

provisionally without much detail.

طور موقت بدون جزئیات زیاد برنامه ریزی کنید.

So maybe you you have an idea.

پس شاید شما ایده ای دارید.

Maybe you are talking with your friend about something and you think,

شاید در مورد چیزی با دوستتان صحبت می کنید و فکر می کنید

maybe we should go out for dinner next month,

شاید ماه آینده برای شام بیرون برویم

and then you both decide when you can do it.

و بعد هر دو تصمیم می گیرید چه زمانی می توانید این کار را انجام دهید.

You might not arrange to do it straight away,

ممکن است فوراً ترتیبی دهید که این کار را انجام ندهید،

but you might have something planned.

اما ممکن است برنامه ریزی داشته باشید.

But you don't have any details.

اما شما هیچ جزئیاتی ندارید. هیچ

There are no details.

جزئیاتی وجود ندارد.

There are no definite plans.

هیچ برنامه مشخصی وجود ندارد.

So something is provisional.

بنابراین چیزی موقتی است.

You have made a plan provisionally.

شما به طور موقت برنامه ریزی کرده اید.

It is not decided yet.

هنوز قطعی نشده است.

You don't have all the details.

شما تمام جزئیات را ندارید.

You haven't decided when or where it will happen.

شما تصمیم نگرفته اید که چه زمانی و کجا اتفاق می افتد.

Something that is designed.

چیزی که طراحی شده است.

Something that is designed

چیزی که طراحی شده

but not yet made is a plan.

اما هنوز ساخته نشده است یک طرح است.

So perhaps you have decided to invent

بنابراین شاید تصمیم گرفته اید

something or design something.

چیزی اختراع کنید یا چیزی طراحی کنید.

Maybe a useful piece of equipment, or

شاید یک وسیله مفید، یا

maybe a new gadget that is very useful.

شاید یک ابزار جدید که بسیار مفید است.

You might decide to design that thing.

ممکن است تصمیم بگیرید که آن چیز را طراحی کنید.

You plan that particular thing.

شما آن چیز خاص را برنامه ریزی می کنید.

You make a plan.

شما برنامه ریزی کنید

So quite often this is something that is practical.

بنابراین اغلب این چیزی است که عملی است.

You actually do it yourself.

شما در واقع خودتان این کار را انجام می دهید.

You make a plan.

شما برنامه ریزی کنید

So maybe you draw your plan.

پس شاید شما نقشه خود را ترسیم کنید.

Maybe you write something down as your plan.

شاید شما چیزی را به عنوان برنامه خود بنویسید.

So something that has not yet been made or constructed

بنابراین چیزی که هنوز ساخته یا ساخته نشده است،

is of course, a plan.

البته یک طرح است.

We describe it as being in the early stages.

ما آن را در مراحل اولیه توصیف می کنیم.

Maybe you have just started making plans for it.

شاید شما به تازگی شروع به برنامه ریزی برای آن کرده اید.

We can say that it is still in the planning stage.

می توان گفت که هنوز در مرحله برنامه ریزی است.

If something is in the planning stage, it means you are still discussing it.

اگر چیزی در مرحله برنامه ریزی است، به این معنی است که شما هنوز در حال بحث در مورد آن هستید.

You haven't made any solid plans,

شما هیچ برنامه محکمی نگذاشته اید،

it is still being designed.

هنوز در حال طراحی است.

You will still thinking of what it will look like.

شما هنوز به این فکر خواهید کرد که چه شکلی خواهد بود.

So quite often plans

بنابراین اغلب اوقات برنامه‌ریزی‌ها زمان

take a long time to be made

زیادی می‌برند تا

a definite plan

برنامه‌ای مشخص

is sure and decided

و مطمئن باشد، در

while an undecided plan is not finished and could still change.

حالی که یک برنامه بلاتکلیف تمام نشده است و هنوز می‌تواند تغییر کند.

So if you make a plan that has been decided, that means there will be no changes made.

بنابراین اگر برنامه‌ای بسازید که تصمیم گرفته شده است، به این معنی است که هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد.

It is a solid plan.

طرح محکمی است.

Sometimes we might make a plan that is undecided.

گاهی ممکن است برنامه ای بسازیم که بلاتکلیف باشد. هنوز

It could still change.

هم می تواند تغییر کند.

You might still make changes to those plans, maybe something you are designing

ممکن است هنوز در آن برنامه ها تغییراتی ایجاد کنید، شاید چیزی که در حال طراحی آن هستید

or perhaps a moment of time where you plan to do something.

یا شاید لحظه ای از زمانی که قصد انجام کاری را دارید.

You might change the arrangements,

ممکن است ترتیبات را تغییر دهید،

you might make changes.

ممکن است تغییراتی ایجاد کنید.

You might say that a plan is up in the air

ممکن است بگویید که یک طرح در حال اجراست

if it has not yet been decided.

اگر هنوز تصمیم گیری نشده باشد.

So if you haven't made the plan,

بنابراین اگر طرحی را انجام نداده اید،

if you haven't agreed on the plan,

اگر روی طرح به توافق نرسیده اید،

we can say that it is up in the air.

می توانیم بگوییم که روی هواست.

It is a great expression that means something has not been decided.

این یک بیان عالی است که به معنای تصمیم گیری نشده است.

I am not sure what we are going to do next week.

من مطمئن نیستم که هفته آینده قرار است چه کار کنیم.

It is still up

هنوز

in the air.

در هواست.

We haven't made any definite plans.

ما هیچ برنامه مشخصی انجام نداده ایم.

We are still trying to decide what to do.

ما هنوز در تلاش هستیم تا تصمیم بگیریم چه کنیم.

For example, the new plans or the plans for the new housing

برای مثال، طرح‌های جدید یا طرح‌های طرح مسکن جدید

scheme are still up in the air at the moment, so perhaps there is something

در حال حاضر هنوز در هوا هستند، بنابراین شاید کاری وجود دارد

that you are planning to do, but you haven't made any decisions.

که قصد انجام آن را دارید، اما هیچ تصمیمی نگرفته‌اید. در حال حاضر

The plans for the new housing scheme

برنامه های طرح مسکن جدید

are still up in the air at the moment.

همچنان در حال اجراست.

That means we haven't made any decisions yet.

یعنی هنوز هیچ تصمیمی نگرفته ایم.

You might make plans for a certain period of time,

ممکن است برای یک دوره زمانی مشخص برنامه ریزی کنید،

such as a week plan or a month plan.

مانند یک برنامه هفته یا یک ماه.

So some people might plan ahead

بنابراین برخی از افراد ممکن است

by just one week or maybe one month.

فقط یک هفته یا شاید یک ماه از قبل برنامه ریزی کنند.

Quite often in your job, if you have a certain type of job

اغلب در شغل خود، اگر نوع خاصی از شغل دارید

where you have to plan your schedule before you start your new week,

که باید قبل از شروع هفته جدید، برنامه خود را برنامه ریزی کنید،

then you will make plans quite often for the following week.

اغلب برای هفته بعد برنامه ریزی خواهید کرد.

I know Mr.

من می دانم که آقای

Steve has to do that, you say because of his job.

استیو باید این کار را انجام دهد، شما می گویید به خاطر شغلش.

So quite often Mr. Steve has to make plans

بنابراین اغلب آقای استیو باید

in his work

در

diary so he knows where he will be during the following week.

دفتر خاطرات کاری خود برنامه ریزی کند تا بداند در هفته بعد کجا خواهد بود.

So it does happen quite a lot.

بنابراین خیلی اتفاق می افتد.

So you might make plans for a certain period of time, such as a week plan

بنابراین ممکن است برای یک دوره زمانی مشخص برنامه ریزی کنید، مانند یک برنامه هفته

or a month plan, or sometimes I suppose

یا یک ماه، یا گاهی اوقات فکر می کنم

sometimes people can make plans for the whole year,

گاهی اوقات مردم می توانند برای کل سال برنامه ریزی کنند،

but I would say that is more unusual.

اما من می گویم این غیرعادی تر است.

People don't normally plan their whole year in advance

مردم معمولاً کل سال خود را از قبل

a schedule or schedule.

برنامه ریزی یا برنامه ریزی نمی کنند.

Now I know what you're going to say, Mr. Duncan.

حالا میدونم چی میخوای بگی آقای دانکن.

How do you say it?

چگونه این را می گویید؟

Is there a correct way to say schedule?

آیا روش صحیحی برای گفتن برنامه وجود دارد؟

Is it schedule or schedule these days?

این روزها برنامه است یا برنامه؟

Both are acceptable.

هر دو قابل قبول است.

Even though you might find that schedule is used more.

حتی اگر ممکن است متوجه شوید که این برنامه بیشتر استفاده می شود.

I believe in American English.

من به انگلیسی آمریکایی اعتقاد دارم.

You might hear it used more, but schedule

ممکن است بشنوید که بیشتر استفاده شده است، اما برنامه زمان بندی کنید

schedule.

.

Both are acceptable, so don't worry about it.

هر دو قابل قبول هستند، پس نگران نباشید.

Do not worry at all.

اصلا نگران نباش.

So a schedule or schedule is a type of plan

بنابراین برنامه زمانی یا برنامه زمانی نوعی طرح است

that maps out arrangements during a certain period of time.

که ترتیبات را در یک دوره زمانی مشخص ترسیم می کند.

So you might find that in your job.

بنابراین ممکن است آن را در شغل خود پیدا کنید.

Or maybe if you are planning a certain type of event,

یا شاید اگر در حال برنامه‌ریزی نوع خاصی از رویداد هستید،

you have to make

باید

a schedule,

برنامه‌ای تهیه کنید،

a plan of what will happen during certain times,

برنامه‌ای از آنچه در زمان‌های خاص اتفاق می‌افتد،

a schedule of events or activities,

برنامه‌ای از رویدادها یا فعالیت‌ها،

things that will happen during a period of time

چیزهایی که در یک دوره زمانی اتفاق می‌افتند که

you normally plan those things, maybe on certain dates,

معمولاً آن چیزها را برنامه‌ریزی می‌کنید. ، شاید در تاریخ های خاصی،

or maybe at certain times during one day.

یا شاید در زمان های خاصی در طول یک روز.

So you might meet at 10 a.m.,

بنابراین ممکن است ساعت 10 صبح همدیگر را ملاقات کنید،

you might have lunch at 12 p.m.,

ممکن است ساعت 12 بعد از ظهر ناهار بخورید،

then you have maybe another meeting at 2 p.m.,

سپس شاید یک جلسه دیگر در ساعت 2 بعد از ظهر داشته باشید،

then maybe you have a break at 3 p.m..

سپس شاید در ساعت 3 بعدازظهر استراحت داشته باشید.

So all of those things will be written out as a schedule.

بنابراین همه این موارد به عنوان یک برنامه نوشته می شود.

The schedule is the plan

برنامه برنامه ریزی است که

of what will happen and when it will take place.

چه اتفاقی خواهد افتاد و چه زمانی رخ خواهد داد.

We can say that something is scheduled to happen.

می توان گفت که قرار است اتفاقی بیفتد.

It has been planned.

برنامه ریزی شده است.

For example, if you are waiting at the airport,

به عنوان مثال، اگر در فرودگاه منتظر هستید،

the plane is scheduled to take off at 10 p.m..

هواپیما قرار است ساعت 10 شب بلند شود.

So the schedule is the plan.

بنابراین برنامه، برنامه است.

When something is going to happen quite often at an airport,

وقتی قرار است اتفاقی اغلب در فرودگاه بیفتد،

you will look at the schedule board

به تابلوی برنامه

or the notice board, where all of the times of the

یا تابلوی اعلانات نگاه می‌کنید، جایی که تمام زمان‌های

the flights leaving are listed.

پروازها درج شده است.

So the schedule or schedule

بنابراین برنامه زمانی یا برنامه زمانی

is something that lists when things are going to happen,

چیزی است که لیستی از زمان وقوع اتفاقات،

when they will take place.

زمان وقوع آنها را نشان می دهد.

Many people

بسیاری از مردم

have a diary or planner that they can check so as to know

یک دفترچه خاطرات یا برنامه ریز دارند که می توانند آن را بررسی کنند تا بدانند

where they should be at a certain time, so it isn't unusual.

در یک زمان خاص کجا باید باشند، بنابراین غیرعادی نیست.

Maybe if you are one of those very posh people who have

شاید اگر شما از آن دسته افراد بسیار شیک هستید که

one of these,

یکی از اینها را دارید،

maybe you have a phone and perhaps you have a plan on your phone.

شاید یک گوشی دارید و شاید برنامه ای روی گوشی خود دارید.

Do you like that?

آن را دوست داری؟

Look as a little giraffe on my phone.

مثل یک زرافه کوچک در گوشی من نگاه کنید.

It's not lovely.

دوست داشتنی نیست

It's that nice. Hello?

خیلی خوبه سلام؟

Hello, Mr.

سلام آقای

Giraffe,

زرافه

it's nice to see you.

از دیدن شما خوشحالم.

So quite often people will keep their schedule.

بنابراین اغلب مردم برنامه خود را حفظ می کنند.

Or maybe they have a diary built into their phone,

یا شاید آنها یک دفترچه خاطرات در تلفن خود تعبیه کرده اند،

so they can always check to make sure that they.

بنابراین همیشه می توانند بررسی کنند تا مطمئن شوند که دارند.

They never miss any important events or engagements.

آنها هرگز هیچ رویداد مهم یا نامزدی را از دست نمی دهند.

Something that will happen at a certain time.

چیزی که در یک زمان خاص اتفاق می افتد.

So it is in your phone.

بنابراین در گوشی شما وجود دارد.

And of course, sometimes people will will have an alarm as well.

و البته گاهی اوقات مردم زنگ خطر نیز خواهند داشت.

So you might have an alarm that will ring when

بنابراین ممکن است زنگ هشداری داشته باشید که وقتی

you have to do something.

مجبور به انجام کاری هستید زنگ می‌زند.

So it is very common.

بنابراین بسیار رایج است.

Many people have a diary or a planner.

بسیاری از مردم یک دفترچه خاطرات یا یک برنامه ریز دارند.

Of course, some people still have the old fashioned paper diary that they have to turn the pages of.

البته برخی از افراد هنوز دفتر خاطرات کاغذی قدیمی را دارند که باید آن را ورق بزنند.

Like Steve, Steve

مانند استیو، استیو

still has an old fashioned

هنوز یک

diary so he can put all of his appointments

دفترچه خاطرات قدیمی دارد تا بتواند همه قرارهای خود را در آنجا بگذارد

in so he won't forget them.

تا آنها را فراموش نکند.

But I know a lot of people these days will use modern technology

اما من می دانم که بسیاری از مردم این روزها از فناوری مدرن

to record their schedule or their schedule.

برای ضبط برنامه یا برنامه خود استفاده می کنند.

The choice is yours.

انتخاب باشماست.

And before we finish

و قبل از اینکه

today, we have the most common things planned,

امروز را تمام کنیم، معمول‌ترین چیزها را برنامه‌ریزی کرده‌ایم،

so things we will often plan on for

بنابراین چیزهایی که اغلب برای آنها برنامه‌ریزی می‌کنیم

include

شامل

parties, maybe a certain celebration,

مهمانی‌ها، شاید یک جشن خاص،

maybe a certain type of party such as a birthday party.

شاید نوع خاصی از مهمانی مانند جشن تولد است.

Maybe a person is having their birthday over the next few days,

شاید یک نفر در چند روز آینده تولد خود را داشته باشد،

maybe around the 12th of August for example.

مثلاً در حدود 12 آگوست.

Maybe someone is having a birthday they.

شاید کسی تولد داشته باشد.

It's me, by the way.

اتفاقا من هستم

I know I promised I wouldn't say it again, but then you go.

میدونم قول دادم دیگه نگویم ولی تو برو.

Also, you might plan your holiday.

همچنین، ممکن است تعطیلات خود را برنامه ریزی کنید.

I know a lot of people, a lot of friends of mine.

من افراد زیادی را می شناسم، بسیاری از دوستانم را.

They always plan their holidays

آنها همیشه تعطیلات خود را

in advance, quite often for the following year.

از قبل برنامه ریزی می کنند، اغلب برای سال بعد.

So there are people I know who already have their plans made for 2025.

بنابراین افرادی هستند که من می شناسم که از قبل برنامه های خود را برای سال 2025 تنظیم کرده اند.

They've already decided where they are going to go next year.

آنها قبلاً تصمیم گرفته اند سال آینده به کجا بروند.

In fact, many people have booked their holidays for next year already.

در واقع، بسیاری از مردم از قبل تعطیلات خود را برای سال آینده رزرو کرده اند.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

So there are some people who have already booked their holiday

بنابراین برخی از افراد هستند که از قبل تعطیلات خود را

for next year, or even the year after as well.

برای سال آینده یا حتی سال بعد رزرو کرده اند.

So there are people making plans already for 2026,

بنابراین افرادی هستند که از قبل برای سال 2026 برنامه ریزی می کنند،

which is a very long way off.

که راه بسیار طولانی است.

But it is true that many people do like to have

اما این درست است که بسیاری از مردم دوست دارند

something planned, some sort of trip

برنامه ریزی داشته باشند، نوعی تعطیلات در سفر،

vacation holiday

because it gives you something to look forward to.

زیرا به شما چیزی می دهد که مشتاقانه منتظر آن باشید.

Quite often in life, when you are working every day, you have to

اغلب اوقات در زندگی، وقتی هر روز کار می کنید، باید

work five days a week, sometimes six days a week.

پنج روز در هفته کار کنید، گاهی اوقات شش روز در هفته.

You have to have something to look forward to.

شما باید چیزی داشته باشید که منتظر آن باشید.

So your vacation time, your holiday time is very important.

بنابراین زمان تعطیلات شما، زمان تعطیلات شما بسیار مهم است.

And I think that's the reason why a lot of people, they will make plans

و فکر می‌کنم به همین دلیل است که بسیاری از مردم،

a long time before they happen.

مدت‌ها قبل از وقوع برنامه‌ریزی می‌کنند.

And I think that's one of the reasons why people like to book their holiday very early,

و من فکر می کنم این یکی از دلایلی است که مردم دوست دارند تعطیلات خود را خیلی زود رزرو کنند،

because then it gives them something in the future

زیرا در این صورت چیزی در آینده به آنها می دهد

to look forward to, something that will come in the future.

که منتظر آن باشند، چیزی که در آینده خواهد آمد.

Weddings?

مراسم ازدواج؟

Oh yes. Weddings.

آه بله. مراسم ازدواج.

I suppose you can plan a wedding, maybe a couple who are planning to get married.

من فکر می کنم می توانید یک عروسی برنامه ریزی کنید، شاید زوجی که قصد ازدواج دارند.

Perhaps they will make plans for the wedding

شاید آنها برای عروسی

and maybe some sort of celebration afterwards as well.

و شاید نوعی جشن بعد از آن نیز برنامه ریزی کنند.

Interesting.

جالب هست.

It's been a long time since I went to a wedding.

خیلی وقت بود که به عروسی نرفتم.

The last time I went to a wedding, I think it was

آخرین باری که به عروسی رفتم، فکر کنم

maybe three years ago, the last time I went to a wedding.

شاید سه سال پیش بود، آخرین باری که به عروسی رفتم. با

Although.

اينكه.

I did, of course, have my own last year, last August.

من البته سال گذشته، آگوست گذشته، خودم را داشتم.

That's all I'm saying about that.

این تمام چیزی است که من در مورد آن می گویم.

And of course, these days, because many people like to plan ahead

و البته، این روزها، از آنجا که بسیاری از مردم دوست دارند

for all of their things, some people even plan their own funerals.

برای همه چیزهای خود از قبل برنامه ریزی کنند، برخی از افراد حتی برای مراسم خاکسپاری خود برنامه ریزی می کنند.

It's true.

درسته. این

It's not unusual nowadays for for people to go to a company

روزها غیرعادی نیست که مردم به یک شرکت

or maybe a company that arranges your your funeral for you.

یا شرکتی بروند که مراسم تشییع جنازه شما را برای شما ترتیب دهد.

So some people plan their funeral.

بنابراین برخی از مردم برای تشییع جنازه خود برنامه ریزی می کنند.

And when I say that, I mean all of the things that will happen.

و وقتی این را می گویم، منظورم همه چیزهایی است که اتفاق خواهد افتاد.

The colour of the coffin,

رنگ تابوت،

the music

موسیقی

that you want played as you are, as you are carried

که می خواهید همانطور که هستید پخش می شود، همانطور که شما را

into the church

به کلیسا

or into the graveyard.

یا قبرستان می برند.

Some people do.

It is very common nowadays for people to plan their own funerals.

برخی از مردم انجام می دهند. امروزه

بسیار متداول است که مردم برای تشییع جنازه خود برنامه ریزی کنند.

It is not an unusual thing.

چیز غیرعادی نیست.

It does happen.

In fact, we have adverts, TV advertisements,

این اتفاق می افتد.

در واقع، ما تبلیغات، تبلیغات تلویزیونی،

advertising companies

شرکت های تبلیغاتی داریم

that will arrange your funeral for you.

که مراسم تشییع جنازه شما را برای شما ترتیب می دهند.

Some people like to do that.

برخی افراد دوست دارند این کار را انجام دهند.

Some people don't want to do that because they think they will live forever.

برخی از مردم نمی خواهند این کار را انجام دهند زیرا فکر می کنند تا ابد زندگی خواهند کرد.

And of course general events as well.

و البته اتفاقات کلی.

Things that are happening, things that are happening

چیزهایی که در حال رخ دادن هستند، چیزهایی که

in the future, maybe a special event, maybe something you've planned

در آینده اتفاق می افتد، شاید یک رویداد خاص، شاید چیزی که

with your family or your friends.

با خانواده یا دوستانتان برنامه ریزی کرده اید.

Maybe you've just planned some sort of

شاید شما فقط برای یک

get together

rendezvous, maybe a type of meeting where you will meet other people and get together.

قرار ملاقات برنامه ریزی کرده اید، شاید یک نوع ملاقات که در آن افراد دیگری را ملاقات کرده و دور هم جمع می شوید.

Maybe some of your old school friends, maybe some of your classmates you haven't seen for a long time.

شاید برخی از دوستان مدرسه قدیمی شما، شاید برخی از همکلاسی های شما که مدت زیادی است ندیده اید.

You might arrange an event for you to get together.

ممکن است برای شما یک رویداد ترتیب دهید تا دور هم جمع شوید.

So there are many ways of expressing plans.

بنابراین راه های زیادی برای بیان برنامه ها وجود دارد.

There are many ways of expressing future plans.

راه های زیادی برای بیان برنامه های آینده وجود دارد.

Things you will plan for the future.

چیزهایی که برای آینده برنامه ریزی خواهید کرد.

I have to say,

باید بگویم،

and I know I've said this already,

و می‌دانم که قبلاً هم این را گفته‌ام،

I am not very good at making plans.

در برنامه‌ریزی خیلی خوب نیستم.

Very bad, very bad at making plans.

خیلی بد، خیلی بد در برنامه ریزی.

It was a little bit of a nightmare

when when we were planning the trip

زمانی که قصد داشتیم

to Italy to meet up with you.

برای ملاقات با شما به ایتالیا سفر کنیم، کمی کابوس بود.

It was a bit of a nightmare, but Steve

این کمی کابوس بود، اما استیو کار

did something very clever and it's not very often that happens.

بسیار هوشمندانه ای انجام داد و خیلی اوقات این اتفاق نمی افتد.

It is not very often.

خیلی وقت ها نیست.

So we decided to get a company to do it for us.

بنابراین تصمیم گرفتیم که شرکتی را برای ما انجام دهد.

So Steve decided to ask someone to do all of the arranging for us.

بنابراین استیو تصمیم گرفت از کسی بخواهد که همه کارها را برای ما انجام دهد.

And that was it.

و همین بود.

By the way, we had a lovely time meeting up with you.

به هر حال، ما لحظات خوبی را با شما ملاقات کردیم.

Maybe in 2025 we will do it again.

شاید در سال 2025 دوباره این کار را انجام دهیم.

We will have another rendezvous, myself, Mr.

ما یک قرار ملاقات دیگر خواهیم داشت، من، آقای

Steve and maybe you as well.

استیو و شاید شما نیز.

We will have to make plans

ما باید برای آن برنامه ریزی کنیم

for it.

.

And that, as they say, is almost that for today.

و این، همانطور که می گویند، تقریباً برای امروز است.

Whatever your plans are for the future,

برنامه های شما برای آینده هر چه که باشد،

whatever they may be, may they go well, may they be successful,

هر چه که باشد، باشد که به خوبی پیش برود، باشد که موفق باشند

and may they bring all the joy as you want.

و هر چه می خواهید به ارمغان بیاورند.

Claudia says, yes, I remember Mr.

کلودیا می گوید، بله، من آقای

Duncan, your wedding, and I also remember your birthday.

دانکن، عروسی شما را به یاد دارم، و همچنین تولد شما را به یاد دارم.

Well, the wedding was the day before my birthday.

خب عروسی یک روز قبل از تولدم بود.

Florence has some bad news.

فلورانس یک خبر بد دارد.

I don't like bad news.

من خبر بد را دوست ندارم

There is too much bad news around at the moment.

در حال حاضر خبرهای بد زیادی در اطراف وجود دارد.

But Florence says, a month ago, my bike

اما فلورانس می‌گوید، یک ماه پیش، دوچرخه‌ام را

was stolen here in Geneva.

اینجا در ژنو دزدیدند.

I think one of the worst feelings that you can have

من فکر می کنم یکی از بدترین احساساتی که می توانید داشته باشید این است که

is to lose something through theft.

چیزی را از طریق دزدی از دست بدهید.

It is really annoying when someone steals from you.

وقتی کسی از شما دزدی می کند واقعا آزار دهنده است.

There is no excuse for it.

هیچ بهانه ای برای آن وجود دارد.

Whatever people say, stealing

مردم هر چه می گویند، دزدی

is not a nice thing to do to another person.

کار خوبی برای فرد دیگری نیست.

I've had many things stolen from me in my life,

در زندگی ام چیزهای زیادی از من دزدیده شده است،

especially when I was living in China.

به خصوص زمانی که در چین زندگی می کردم.

I had many, many things stolen.

من چیزهای زیادی دزدیده بودم.

Two bikes.

دو دوچرخه

I had two bikes stolen.

من دو تا دوچرخه دزدیدم

One of them was brand new, a bike.

یکی از آنها کاملا نو بود، یک دوچرخه.

I bought it

one day

یک روز خریدم

and the next day

و روز دیگر

gone.

رفت. به

Stolen.

سرقت رفته.

And they use bicycle.

و از دوچرخه استفاده می کنند.

The bicycle was no more.

دوچرخه دیگر نبود.

Florence's is it almost one year?

فلورانس تقریباً یک سال است؟

Yes, it is coming up to one year already I know, I can't believe it either.

بله، یک سال است که می دانم، من هم نمی توانم آن را باور کنم.

The 11th of August

11 مرداد

I know, I can't believe it either.

می دانم، من هم نمی توانم آن را باور کنم.

I know what will happen.

می دانم چه اتفاقی خواهد افتاد.

I will get a lot of hate mail again because last year

من دوباره نامه های نفرت زیادی دریافت خواهم کرد زیرا پارسال

when I got married.

که ازدواج کردم.

I got a lot of hate mail,

من نامه های نفرت زیادی دریافت کردم،

so I'm sure I will get some more this year as well.

بنابراین مطمئن هستم که امسال نیز تعداد بیشتری دریافت خواهم کرد.

Thank you very much for your company today.

از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

It has been an interesting one.

جالب بوده است.

I couldn't resist coming on to say hello because

نمی‌توانستم از آمدن برای سلام کردن مقاومت کنم، زیرا

we have a new month,

ما یک ماه جدید،

new opportunities, new plans, new outlooks,

فرصت‌های جدید، برنامه‌های جدید، چشم‌اندازهای جدید،

new endeavours,

تلاش‌های جدید،

things that you you might have planned for this month.

چیزهایی داریم که ممکن است برای این ماه برنامه‌ریزی کرده باشید.

I hope they all go as well as they can.

امیدوارم همه آنها تا جایی که می توانند خوب پیش بروند.

Thank you very much for your company today.

از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

I hope you've enjoyed the live stream and I hope you've enjoyed everything that's been on here today.

امیدوارم از پخش زنده لذت برده باشید و امیدوارم از همه چیزهایی که امروز در اینجا بود لذت برده باشید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم. با

Thank you to the live chat.

تشکر از چت زنده.

It's so nice to see you here.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Don't forget I'm back on Sunday, 2 p.m.

فراموش نکن یکشنبه ساعت 2 بعد از ظهر برگشتم.

UK time is when I'm here with you.

زمان انگلستان زمانی است که من اینجا با شما هستم.

And of course, until the next time we all meet here together again.

و البته، تا دفعه بعد که همه دوباره اینجا با هم ملاقات می کنیم.

I wish you a nice first day.

اولین روز خوبی رو براتون آرزو میکنم

Have a drink, have something to eat,

نوشیدنی بنوشید، چیزی بخورید،

have a smile, have a lot.

لبخند بزنید، چیزهای زیادی بخورید.

And I will see you on Sunday.

و یکشنبه میبینمت

And of course, you know what's coming next.

و البته، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes you do. Before I talk

بله شما انجام می دهید. قبل از اینکه

too long, people always say, Mr.

خیلی طولانی صحبت کنم، مردم همیشه می گویند، آقای

Duncan, why does it take you so long to say goodbye?

دانکن، چرا خداحافظی شما اینقدر طول می کشد؟

Just say good bye, for goodness sake.

فقط به خاطر خدا خداحافظی کن تا

Ta ta for now.

تا فعلا

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.

Yeah.

آره