What does the English word 'DRAG' mean? - English Addict with Mr Duncan

Here is an interesting way of expressing an action and a feeling.

در اینجا یک روش جالب برای بیان یک عمل و یک احساس وجود دارد.

We might use this word to describe the movement

ممکن است از این کلمه برای توصیف حرکت

or the position of an object as it is being moved.

یا موقعیت یک جسم در حین حرکت استفاده کنیم.

It could also be used to describe the feeling of an event or situation

همچنین می تواند برای توصیف احساس یک رویداد یا موقعیتی که

seemingly going on forever and ever.

ظاهرا برای همیشه و همیشه در جریان است استفاده شود.

The word is ‘drag’.

کلمه "کشیدن" است.

As a verb the word drag means move or transport something,

به عنوان یک فعل، کلمه کشیدن به معنای جابجایی یا انتقال چیزی است،

normally an object that is too heavy to carry.

معمولاً جسمی که حمل آن بیش از حد سنگین است.

Instead of lifting the object up, you drag it along the ground,

به‌جای بلند کردن شیء به سمت بالا، آن را در امتداد زمین می‌کشید،

normally whilst still holding onto it.

معمولاً در حالی که هنوز روی آن نگه داشته شده‌اید.

A heavy object that is difficult to hold

یک جسم سنگین که نگه داشتن آن دشوار است

might be dragged along as a way of moving it.

ممکن است به عنوان راهی برای حرکت آن کشیده شود.

You drag something along the ground.

چیزی را روی زمین می کشید.

You are dragging it. It is being dragged.

شما آن را می کشید. در حال کشیده شدن است.

You might also drag something because carrying it would be too much trouble.

همچنین ممکن است چیزی را بکشید زیرا حمل آن مشکل زیادی خواهد داشت.

To carry something or move in a lazy way.

حمل کردن چیزی یا حرکت به شکل تنبلی.

You might drag your feet as you walk.

ممکن است هنگام راه رفتن پاهای خود را بکشید.

You might drag your backpack along behind you because you are too tired to carry it.

ممکن است کوله پشتی خود را پشت سر خود بکشید زیرا برای حمل آن بسیار خسته هستید.

An event or situation that seems to be going by very slowly can be said to ‘drag’.

رویداد یا موقعیتی که به نظر می رسد بسیار کند پیش می رود، می توان گفت که «کشیدن».

A long lecture that seems to be going on

یک سخنرانی طولانی که به نظر می رسد

for a ‘very long’ time might be described as ‘dragging by’.

برای مدت زمان «بسیار طولانی» ادامه دارد، ممکن است به عنوان «کشیدن توسط» توصیف شود.

A boring thing that must be endured, might ‘drag on’ for too long.

یک چیز کسل کننده که باید تحمل کرد، ممکن است برای مدت طولانی "دراز بکشد".

As a noun, you might say that particular event is, or was a drag.

به عنوان یک اسم، ممکن است بگویید که آن رویداد خاص یک کشش است یا بود.

A boring person might be described as a drag.

ممکن است یک فرد خسته کننده به عنوان یک درگ توصیف شود.

“Don't invite him to the party, he is such a drag.”

"او را به مهمانی دعوت نکنید، او بسیار گیراست."

Once again, as a verb,

یک بار دیگر، به عنوان یک فعل،

we might use the word drag to describe the action of spoiling or ruining something.

ممکن است از کلمه کشیدن برای توصیف عمل خراب کردن یا خراب کردن چیزی استفاده کنیم.

To drag a person or their reputation through the mud... (figuratively)

کشیدن یک شخص یا آبروی او در لجن... (به صورت مجازی)

means their good name or reputation is being questioned.

یعنی نام نیک یا آبروی او زیر سوال می رود.

You might drag something down by holding onto it.

ممکن است با نگه داشتن آن چیزی را به سمت پایین بکشید.

To drag someone under the water.

کشیدن کسی به زیر آب

To pull something along in a certain direction is drag.

کشیدن چیزی در جهت خاصی کشیدن است.

You might drag someone around the shop.

ممکن است کسی را به اطراف مغازه بکشید.

In this situation, we are using the word figuratively to express movement.

در این شرایط از کلمه به صورت مجازی برای بیان حرکت استفاده می کنیم.

“She dragged me around the shopping centre looking for new clothes.”

"او مرا به دنبال لباس های جدید به اطراف مرکز خرید کشاند."

In this type of sentence, we are normally suggesting

در این نوع جملات، ما معمولاً پیشنهاد می کنیم

that we are being forced to do something that we would much rather not do.

که مجبور به انجام کاری هستیم که ترجیح می دهیم انجام ندهیم.

Once again, as a noun, the word ‘drag’ can refer to resistance caused by movement.

بار دیگر، به عنوان یک اسم، کلمه "کشیدن" می تواند به مقاومت ناشی از حرکت اشاره کند.

For example, the speed of a moving object is affected by drag.

برای مثال، سرعت یک جسم متحرک تحت تأثیر درگ است.

So as you can see, this rather simple word can be used in many different ways.

بنابراین همانطور که می بینید، این کلمه نسبتا ساده را می توان به روش های مختلف استفاده کرد.

I hope this lesson has not been a drag.

امیدوارم این درس سخت نبوده باشد.

I hope the time you spent watching it did not drag by.

امیدوارم زمانی که برای تماشای آن صرف کردید طولانی نشود.