Misterduncan's Full English 36 / word definitions / Listen with captions / Improve your listening

ahoy-hoy what a strange thing to say at the start of a new lesson well it might

آهوی-هوی چه چیز عجیبی گفتن در شروع یک درس جدید ممکن

seem strange now but did you know that after Alexander Graham Bell invented the

است اکنون عجیب به نظر برسد، اما آیا می‌دانستید که پس از اختراع تلفن توسط الکساندر گراهام بل،

telephone he thought that saying hello when

فکر می‌کرد که سلام کردن در هنگام

answering a call would be confusing for the person at the other end of the line

پاسخ دادن به تماس برای شخص گیج‌کننده است. در انتهای خط،

so he suggested that people say ahoy-hoy instead that's a fact and you

بنابراین او پیشنهاد کرد که مردم به جای آن بگویند ahoy-hoy این یک واقعیت است و شما

can put that in your hat hi everyone and welcome to another full english lesson

می توانید آن را در کلاه خود قرار دهید سلام به همه و به یک درس کامل انگلیسی دیگر خوش آمدید

yes we are all here together again to share our love of the English language

بله، ما دوباره اینجا هستیم تا عشق خود را به انگلیسی ها به اشتراک بگذاریم. زبان،

so without any more hanging on the line let's get over today's full English

بنابراین بدون هیچ مشکلی دیگر، بیایید از درس کامل انگلیسی امروز

lesson which will start around about...

که حدوداً شروع می‌شود،

now!

بگذریم.

a man goes to the doctor he says doctor doctor I feel like a pair of curtains

مردی به دکتر مراجعه می کند و می گوید دکتر من احساس می کنم یک جفت پرده هستم

and the doctor replies Oh pull yourself together

و دکتر پاسخ می دهد اوه خودت را جمع کن

there is nothing I enjoy more than having a good laugh if I find something

هیچ چیز بیشتر از خندیدن لذت نمی برم اگر چیزی

funny then it is hard for me to hide my amusement

خنده دار پیدا کنم پس برایم سخت است که خودم را پنهان کنم. سرگرمی

something funny amuses me the funny thing is amusing they say that laughter

چیزی خنده دار من را سرگرم می کند چیز خنده دار سرگرم کننده است آنها می گویند که

is the best medicine when you are feeling sad and this might very well be

خنده بهترین دارو برای زمانی است که غمگین هستید و این ممکن است بسیار

true however saying something you find funny can sometimes get you into trouble

درست باشد، اما گفتن چیزی که به نظر شما خنده دار است گاهی می تواند شما را به دردسر بیندازد،

sometimes making a joke about something can get you into hot water there are

گاهی اوقات شوخی کردن در مورد چیزی می تواند باعث شود.

many words relating to jokes and humor such as comedy which defines anything

واژه های زیادی در رابطه با جوک و طنز وجود دارد، مانند کمدی که هر

done for the amusement of others a comedy act will perform something

کاری را برای سرگرمی دیگران انجام می دهد تعریف می کند، یک بازی کمدی چیزی خنده دار را انجام می دهد،

funny then there is clowning or clowning around which describes the act of not

سپس دلقک یا دلقک زدن وجود دارد که نشان دهنده عمل

being serious you are playing for Laughs you are

جدی نبودن شما است. برای خنده، شما در حال

clowning around a carnival performer who acts in a ludicrous way for the

دلقک زدن در اطراف یک مجری کارناوال هستید که برای سرگرمی تماشاگران به شیوه ای مضحک عمل می کند

amusement of an audience is a clown we might describe a person who always acts

، یک دلقک است که می توانیم فردی را توصیف کنیم که همیشه احمقانه رفتار می کند.

the fool and never takes anything seriously as a clown

ver هر چیزی را به عنوان یک دلقک جدی می گیرد

he always disrupts my lessons by acting the clown in class we wasted a whole day

او همیشه با بازی کردن دلقک در کلاس درس های من را به هم می زند. ما یک روز تمام

clowning around with party balloons another word relating to humour is

را با دلقک های مهمانی تلف

comedian which is a person who tells amusing stories and jokes for a living

then there is a comedienne

کردیم. یک کمدین

which is the term used to describe a female comedian

است که اصطلاحی است که برای توصیف یک کمدین زن استفاده می شود،

although these days the word comedian is often used for both male and female

اگرچه این روزها کلمه کمدین اغلب برای بازیگران مرد و زن کمدی استفاده می شود.

comedy performers a joke is a story with a humorous ending the funny part of a joke

is called the punchline or tagline it is the climax of a joke or story

اوج یک جوک یا داستان

another word that can be used to mean joke is gag you tell a gag you stand up and tell gags

کلمه دیگری است که می تواند به

a person who stands on a stage to tell jokes is called a stand-up comedian they perform stand-up comedy

معنای شوخی به کار رود. -آپ کمدی

their act is called a routine which is a carefully rehearsed comedy performance I saw one

عمل آنها یک روتین نام دارد که یک اجرای کمدی است که با دقت تمرین شده است من یکی

I saw one of the funniest comedy routines ever last night I'm off to the comedy club

را دیدم یکی از خنده دارترین برنامه های کمدی را دیدم دیشب امشب به کلوپ کمدی می روم تا

tonight to see some new routines

برنامه های جدید را ببینم.

if a group of people are performing a short funny play with a humorous story then this is called a sketch if someone is

مردم در حال اجرای یک نمایش خنده دار کوتاه با یک داستان طنز هستند، سپس به این طرح می گویند اگر کسی در

making a joke about a famous person or a well-known organisation such as the

مورد یک فرد مشهور یا یک سازمان شناخته شده مانند دولت شوخی می کند، به

government then this is called satire lampooning spoofing or sending up

این می گویند جعل طنز و یا فرستادن

a well-known celebrity or politician might be on the receiving end of a satirical sketch

یک خبر خوب. ممکن است یک فرد مشهور یا سیاستمدار شناخته شده در حال دریافت یک طرح طنز باشد

the comedy performers are poking fun at the well-known person

، بازیگران کمدی

to perform a humorous version of something serious can be described as a spoof

برای اجرای یک نسخه طنزآمیز از چیزی جدی که می‌توان آن را به‌عنوان یک

the movie 'This Is Spinal Tap' is a spoof of the rock music industry

جعل فیلم «This Is Spinal Tap» نام برد.

then there is tongue-in-cheek humour which makes fun of something in an ironic or insincere way

the thing being watched seems to have a serious tone but it is not to be taken

به نظر می رسد که به نظر می رسد چیزی که تماشا می شود لحن جدی دارد، اما نباید

seriously it is all done tongue-in-cheek it would be fair to say that a joke

آن را جدی گرفت، این طنز بی زبانی وجود دارد که چیزی را به شیوه ای طعنه آمیز یا غیرصادقانه مسخره می کند. منصفانه خواهد بود که بگوییم شوخی

which is funny to one person might not be funny to another it might even be

که برای یک نفر خنده دار است ممکن است برای دیگری خنده دار نباشد، حتی ممکن است از

considered by some to be offensive each one of us has a slightly different

نظر بعضی ها توهین آمیز تلقی شود، هر یک از

feeling when we hear the same joke being performed it all depends on what is being said and who is saying it

ما با شنیدن همان جوک احساس کمی متفاوت داریم. پرف همه چیز به آنچه گفته می شود بستگی دارد و چه کسی آن را می گوید.

I can't believe you find Doug Stanhope funny he is so rude

I don't understand why you dislike Doug Stanhope so much he is hilarious

this is what we call our sense of humour some people will laugh at anything

شوخ طبعی برخی از مردم به هر چیزی می خندند در

whilst others will hardly ever laugh at all it is yet another

حالی که برخی دیگر به سختی می خندند، این یک

fascinating piece of the human emotion puzzle that makes us all the individuals we are

قطعه جذاب دیگر از پازل احساسات انسانی است که ما را تبدیل به افرادی می کند که هستیم

do you have a good sense of humour what makes you laugh do you know any good jokes?

آیا شما حس شوخ طبعی خوبی دارید آنچه شما را می خنداند. شوخی خوبی دارید؟

here's an interesting English phrase that you might hear used from time to

در اینجا یک عبارت انگلیسی جالب وجود دارد که ممکن است گهگاه بشنوید

time especially in a situation where authority and responsibility is being

به خصوص در شرایطی که در مورد اختیار و مسئولیت

discussed the phrase is pass the buck to pass the buck means to place

بحث می شود، عبارت pass the buck to pass the buck به معنای

responsibility for a mistake or misjudgment on to someone other than you

سپردن مسئولیت اشتباه یا قضاوت نادرست به عهده شخصی غیر از شما است.

you try to cover your own error by placing the blame on another person to

شما سعی می کنید خطای خود را با سرزنش شخص دیگری برای

avoid doing something by passing the task on to someone else is to pass the buck

جلوگیری از انجام کاری با سپردن کار به دیگری بپوشانید، به این معنی است که

you avoid responsibility for your own bad judgement and laziness the action

شما از مسئولیت قضاوت بد و تنبلی خود جلوگیری

can be described as shirking your responsibility to shirk is to evade something

می کنید. شرک کردن به معنای فرار از چیزی است

you try to wriggle out of something by placing the blame on someone else

که سعی می کنید با سرزنش دیگران از آن

you can't wriggle out of this mess by passing the buck a person might be willing to accept responsibility by

چیزی خلاص شوید که نمی توانید با رد کردن پول از این آشفتگی خلاص شوید، ممکن است شخص حاضر باشد با

stating that the buck stops here all responsibility is being accepted for

بیان اینکه پول در اینجا تمام مسئولیت را متوقف می کند، مسئولیت را بپذیرد. در حال

whatever happens be it now or in the future you are stating that you will not

حاضر و یا در آینده برای هر اتفاقی که بیفتد پذیرفته می شود، شما اعلام می

shirk your responsibilities during my time as manager I promise that whatever

کنید که در زمان مدیریت من از مسئولیت شانه خالی نمی کنید. این که هر

happens the buck stops here you are accepting responsibility for any

اتفاقی بیفتد باک در اینجا متوقف می‌شود، شما مسئولیت هر

negative outcome the phrase pass the buck derives from a small object that

نتیجه منفی را می‌پذیرید، عبارت pass the buck از یک شی کوچک که

was placed on a table during a poker game to show who was dealing the cards

در طول بازی پوکر روی میز گذاشته می‌شود گرفته می‌شود تا نشان دهد چه کسی

it was often a commonly carried object such as a knife with decorative antlers

کارت‌ها را پخش می‌کند. مانند چاقو با شاخ های تزئینی

antlers are horns that you see on a male deer which is called a buck the phrase

شاخ ها شاخ هایی هستند که روی یک گوزن نر می بینید که به آن جفت می گویند. این عبارت

came into being during the late 19th century to accept responsibility is to

در اواخر قرن نوزدهم به وجود آمد تا مسئولیت پذیرفتن به این معنی است که

say the book stops here to avoid responsibility or to push an unwanted

می گوییم کتاب اینجا متوقف می شود تا از مسئولیت دوری کند یا برای هل دادن فرد ناخواسته.

task onto another person is to pass the buck

وظیفه بر عهده شخص دیگری این است که پول را بگذرانید در

whilst we are on the subject of animal idioms here is another interesting

حالی که ما در مورد اصطلاحات حیوانات هستیم، اینجا عبارت جالب دیگری است

phrase that is often used in a situation where blame is being pushed on

که اغلب در شرایطی استفاده می شود که سرزنش

to someone else the word is...

به شخص دیگری منتقل می شود ، کلمه این است...

scapegoat

'scapegoat' is a noun that means to be blamed for the wrongdoing of another person the blame

اسمی که به معنای سرزنش شدن برای کار اشتباه شخص دیگری است،

is being put on that person unfairly they are being made a scapegoat in a

سرزنش ناعادلانه به گردن آن شخص می‌افتد. در

situation where time is limited a person might be blamed so as to save time it is

شرایطی که زمان محدود است، ممکن است فرد مورد سرزنش قرار گیرد. از آنجایی که برای صرفه جویی در زمان،

convenient to blame that person they are the scapegoat

مقصر دانستن آن شخص راحت است ، او

the accident investigators need a scapegoat for the cause of the crash

قربانی حادثه است، بازرسان حادثه برای علت سقوط به قربانی حادثه نیاز دارند،

I will not be your scapegoat

من قربانی شما نخواهم بود،

however convenient it might be

هر چند ممکن است راحت باشد

as a verb you can scapegoat someone by actively placing the blame on them

به عنوان یک فعل، شما می توانید با مقصر جلوه دادن فعالانه، کسی را قربانی کنید. در مورد

the person blamed has been scapegoated

آنها شخص مقصر قربانی شده است.

the word scapegoat relates to the biblical fable of the sins of the people being cast

کلمه بزغاله به افسانه کتاب مقدس مربوط به گناهان افرادی است

into a goat which was then forced away into the wilderness

که در بزی انداخته شده اند و سپس به زور به

the word itself comes from the archaic use of 'scape' which means 'escape' you might say that

بیابان برده می شود. فرار» ممکن است بگویید

you might say that passing the buck and being used as a scapegoat are similar in both action and meaning

که ممکن است بگویید که گذراندن پول و استفاده به عنوان بزغاله هم از نظر عمل مشابه هستند و هم به

it's time to look at another buzzword a buzzword is a word or phrase that is

این معنی که وقت آن رسیده است که به یک کلمه کلیدی دیگر نگاه

popular during a certain period of time or is generally popular

کنیم. به طور کلی محبوب ترین

today's buzzword is...

کلمه رایج امروزی این است...

clickbait

the word clickbait is a noun that means a post on the internet

clickbait کلمه clickbait اسمی است که به معنای پستی در اینترنت است

that uses sensational photos or stories as a way to encourage someone to click

که از عکس ها یا داستان های هیجان انگیز به عنوان راهی برای تشویق کسی به کلیک

on a website promotion or a news story the online posting of an intriguing

بر روی تبلیغات وب سایت استفاده می کند. یک خبر یا یک خبر ارسال آنلاین یک

story or photograph that is designed to encourage a person to interact directly

داستان یا عکس جذاب که برای تشویق شخص به تعامل مستقیم

with it by clicking on the attached link is clickbait a typical clickbait link

با آن با کلیک بر روی پیوند پیوست شده طراحی شده است.

will often use false information or a misleading photograph to lure a person

شخصی

into clicking on it with their mouse the item often involves a story about a

که با ماوس روی آن کلیک می کند، این مورد اغلب شامل داستانی در مورد یک فرد

celebrity or an outrageous event or occurrence the person clicking cannot

مشهور یا یک رویداد یا رخداد ظالمانه است که فردی که کلیک می کند نمی تواند

resist finding out what the story is about more often than not the link will

در برابر یافتن اینکه داستان درباره چه چیزی است مقاومت کند.

take them to a page of advertisements or worse still a web page containing a

بدتر از آن، یک صفحه وب حاوی یک

computer virus it would be fair to say that clickbait is very prevalent

ویروس کامپیوتری، منصفانه است که بگوییم امروزه طعمه کلیکی

nowadays on the internet

در اینترنت بسیار رایج است.

whatever you do don't click on that link it's just clickbait

nowadays clickbait appears on all corners of the web from news alerts

on major web sites such as Yahoo to the very videos appearing right here on

وب‌سایت‌های اصلی مانند یاهو تا ویدیوهایی که دقیقاً در اینجا در

YouTube clickbait uses overblown statements and hyperbole to persuade web

یوتیوب ظاهر می‌شوند، از جملات بیش‌ازحد و هذل استفاده

users to click on their links however as time goes on it would appear that people

می‌کنند تا کاربران وب را متقاعد کنند که روی آنها کلیک کنند. اما با گذشت زمان به نظر می رسد که مردم

are becoming wiser to this online scourge and are able to spot the fake

نسبت به این بلای آنلاین عاقل تر می شوند و می توانند

links more easily have you ever encountered clickbait on the Internet

لینک های جعلی را راحت تر تشخیص دهند آیا تا به حال با طعمه کلیک در اینترنت

what was the consequence

مواجه شده اید که

one of the most frustrating parts of living in this modern age must be the

یکی از ناامید کننده ترین بخش های زندگی در این زمینه بوده است. عصر مدرن باید

amount of information we are expected to read and absorb to make matters worse

مقدار اطلاعاتی باشد که از ما انتظار می رود بخوانیم و جذب کنیم تا اوضاع بدتر شود،

sometimes this information is written in such a confusing way that it becomes

گاهی اوقات این اطلاعات به گونه ای گیج کننده نوشته می شود که نامفهوم می شود

unintelligible the words used are incomprehensible and perplexing it is

کلمات استفاده شده نامفهوم و گیج کننده است

hard to grasp what is being explained to you we call this type of information

و درک آنچه توضیح داده می شود دشوار است. شما به این نوع اصطلاحات اطلاعاتی می گوییم

jargon the word jargon means a specific type of terminology that relates to a

واژگان اصطلاحات به معنای نوع خاصی از اصطلاحات است که به

certain subject some of the words used in one area of a particular subject can

موضوع خاصی مربوط می شود برخی از کلمات مورد استفاده در یک حوزه از یک موضوع خاص را می

be described as jargon I don't understand this letter I received from

توان به عنوان اصطلاحات تخصصی توصیف کرد.

my lawyer it's full of legal jargon don't try to

وکیل من پر از اصطلاحات حقوقی است، سعی نکنید

blind me with your science jargon just give it to me straight to follow a list

با اصطلاحات علمی خود مرا کور کنید، فقط آن را مستقیماً به من بدهید تا لیستی

of instructions that have been given to you might force you to learn some of the

از دستورالعمل های ارائه شده را دنبال کنم. o ممکن است شما را مجبور کنید که برخی از

jargon to master how to operate this device I will need to learn some

اصطلاحات را یاد بگیرید تا در نحوه کار با این دستگاه مسلط شوید. من باید برخی از اصطلاحات کامپیوتری را یاد بگیرم

computer jargon the jargon being read isn't fully understood it is too

اصطلاحی که خوانده می شود کاملاً درک نشده

esoteric it relates to a specialist field

the thing being read is unintelligible it is all gobbledygook it makes no sense

است. نامفهوم همه چیز گوبل است،

as far as you can tell it's just a load of mumbo-jumbo a letter from your lawyer

تا آنجا که می توانید بگویید این فقط یک حجم از ابهام است، یک نامه از وکیل

or doctor might contain lots of jargon an advanced textbook on a particular

یا دکتر شما ممکن است حاوی اصطلاحات بسیاری باشد، یک کتاب درسی پیشرفته در مورد یک

subject might contain lots of confusing jargon the operating instructions of a

موضوع خاص ممکن است حاوی بسیاری از اصطلاحات گیج کننده باشد. دستورالعمل های یک

piece of technology will almost certainly contain lots of lovely

تکه فناوری تقریباً به طور قطع حاوی بسیاری از

technical jargon we will often ask for the information to be simplified and

اصطلاحات فنی دوست داشتنی خواهد بود که اغلب از آنها می خواهیم که اطلاعات را ساده و

explained in plain English that we can easily understand just give it to me

به زبان انگلیسی ساده توضیح دهیم که ما به راحتی می توانیم آن را درک کنیم، فقط آن را

straight without all the jargon some might say that the one good thing about

مستقیماً بدون تمام اصطلاحات تخصصی به من بدهید. یک چیز خوب در مورد

jargon is that it forces us to learn new things and absorb new information this

اصطلاحات تخصصی این است که ما را مجبور می کند چیزهای جدید یاد بگیریم و اطلاعات جدید را جذب کنیم، این

might be true however in this fast-paced age of new information

ممکن است درست باشد، اما در این عصر پرسرعت از اطلاعات جدید

appearing almost on a daily basis it might be time to lessen the technical

که تقریباً در حال ظاهر شدن هستند. به طور روزانه ممکن است زمان آن رسیده باشد که

terms cut down on the gobbledygook lay off the confusing terminology and

اصطلاحات فنی را کاهش دهید، اصطلاحات گیج کننده را کنار بگذارید و

ease off the use of jargon

استفاده از اصطلاحات تخصصی را کاهش دهید

please!

لطفا!

they say all good things must come to an end

آنها می گویند همه چیزهای خوب باید به پایان برسند،

this means we have come to the end of today's full English lesson but don't cry dry

این بدان معناست که ما به پایان درس امروز انگلیسی کامل رسیدیم، اما

that eye because I will be back very soon with another lesson don't forget to

این چشم را خشک نکنید زیرا من خیلی زود با یک درس دیگر برمی گردم، فراموش نکنید

hit that subscribe button and activate the notifications so you'll never miss

که دکمه اشتراک را بزنید. و اعلان‌ها را فعال کنید تا هرگز

another one of my lessons be they live or recorded this is misterduncan in the

یکی دیگر از درس‌های من را از دست ندهید، چه زنده یا چه ضبط شده، این misterduncan در

birthplace of English wishing you well and all that remains for me to say is

زادگاه زبان انگلیسی است، برای شما آرزوی سلامتی دارم و تمام چیزی که برای گفتن من باقی مانده است

ta ta for now 8-)

فعلا تا تا است 8-)

CAN YOU SEE THIS?

آیا می‌توانید ببینید این؟

THIS IS A SECRET MESSAGE...

این یک پیام محرمانه است...

I WANT TO SAY THAT YOU ALL MEAN SO MUCH TO ME AS MY VIEWERS

من می خواهم بگویم که همه شما به عنوان بینندگان من برای من ارزش زیادی دارید.

THANK YOU FOR YOUR MANY YEARS OF SUPPORT.

از شما برای چندین سال حمایت شما سپاسگزارم.

I LOVE YOU ALL xxxx

من همه شما را دوست دارم xxxx