Do we say RUBBISH or TRASH in England? - English Addict - EXTRA - 🔴LIVE stream - WED 26th JUNE 2024

Take me away on a flight of fancy.

مرا با یک پرواز خیالی ببر.

And let me forget

و بگذار

all about the toils and troubles of modern life.

همه زحمات و مشکلات زندگی مدرن را فراموش کنم.

Hi, everybody.

سلام به همه.

Hello there.

سلام.

It's a hot one today,

to say the least.

دست کم امروز هوا گرم است.

In the studio.

در استودیو. هوا

It is around 36, maybe even 37 degrees outside.

حدود 36، شاید حتی 37 درجه است.

Not quite as hot, but it is still quite warm today.

خیلی گرم نیست، اما امروز هنوز کاملاً گرم است.

Here, in the birthplace

اینجا، در زادگاه

of the English language, you know where it is.

زبان انگلیسی، می دانید کجاست.

I know where it is.

من میدانم کجاست.

I think we all know where it is.

فکر می کنم همه می دانیم کجاست.

When you think about it for a moment.

وقتی یه لحظه بهش فکر میکنی

Yes, it's England.

بله، انگلیس است.

It is everyone.

همه است.

It's is England.

انگلیس است

And we are back together again.

و ما دوباره با هم برگشتیم.

Hi, everybody. This is Mr.

سلام به همه. این آقای

Duncan in England.

دانکن در انگلستان است.

How are you today?

امروز چطوری؟ حالت

Are you okay?

خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you happy?

آیا شما خوشحال هستید؟ آیا

Are you feeling happy today?

امروز احساس خوشبختی می کنید؟

I hope you are feeling good today.

امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

I'm not feeling too bad.

حالم خیلی بد نیست

Even though I have been suffering.

با وجود اینکه رنج کشیده ام.

In fact, I still am

در واقع، من هنوز

suffering from the dreaded seasonal allergies.

از آلرژی های فصلی وحشتناک رنج می برم.

Of course I am talking hay fever.

البته من در مورد تب یونجه صحبت می کنم.

I'm suffering from the hay fever.

من از تب یونجه رنج میبرم

I have been sneezing.

من عطسه می کردم.

My nose has been running.

دماغم جاری شده است.

My eyes are so sore.

چشمام خیلی درد داره

Not only that, I don't know about you,

نه تنها این، من شما را نمی دانم،

but I am absolutely sick

بلکه

and tired of listening

از گوش دادن

to politicians talking on the television.

به صحبت های سیاستمدارانی که در تلویزیون صحبت می کنند کاملاً بیمار و خسته شده ام.

I can't bear to turn on the TV, especially the news.

حوصله روشن کردن تلویزیون به خصوص اخبار را ندارم.

I really can't bear it at all.

واقعا اصلا نمیتونم تحمل کنم

I have had enough.

من به اندازه ی کافی داشتم.

Fortunately,

خوشبختانه

next week, next Thursday,

هفته آینده، پنجشنبه آینده،

we won't have to worry in this country

ما در این کشور نگران نخواهیم بود

because the general election is taking place

زیرا انتخابات سراسری

next Thursday.

پنجشنبه آینده برگزار می شود.

So it will all be over

بنابراین همه چیز

for another five years.

تا پنج سال دیگر تمام خواهد شد.

Although knowing the British government,

اگرچه با شناخت دولت بریتانیا،

it might be another three months.

ممکن است سه ماه دیگر طول بکشد.

When you think about it.

وقتی به آن فکر می کنید.

If recent history is anything to go by.

اگر تاریخ اخیر چیز دیگری است.

My name is Duncan, by the way.

اتفاقاً اسم من دانکن است.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

It's so hot

هوا آنقدر گرم است که

I can't even wear my hat.

حتی نمی توانم کلاهم را بر سر بگذارم.

Very unusual.

خیلی غیرعادی

I'm not wearing my hat.

من کلاهم سرم نیست

It's very hot here in the studio.

اینجا در استودیو خیلی گرم است.

Thank you for joining me on this Wednesday.

از اینکه در این چهارشنبه به من ملحق شدید متشکرم.

I know it is always a little bit strange during the week.

می دانم که همیشه در طول هفته کمی عجیب است.

Some people are busy.

بعضی ها سرشان شلوغ است.

Some people are working and some people just

برخی از مردم در حال کار هستند و برخی دیگر

don't want to watch.

نمی خواهند تماشا کنند.

What do you mean?

That's the majority?

منظورت چیه؟

این اکثریت است؟

How dare you!

چه جراتی داری!

We are here again today.

ما امروز دوباره اینجا هستیم.

Lots of things to get through.

چیزهای زیادی برای گذراندن

Besides me

علاوه بر من

complaining about my my hay fever.

از تب یونجه ام شکایت دارم.

We also have other things coming up as well.

موارد دیگری نیز در راه است.

We are looking at words and phrases

ما به کلمات و عبارات

connected to an interesting subject, you might say.

مرتبط با یک موضوع جالب توجه می کنیم.

Today's live stream is a load of rubbish.

پخش زنده امروز انبوهی از زباله است.

Some people might say

ممکن است برخی افراد بگویند

that there's nothing unusual about that,

که هیچ چیز غیرعادی در این مورد وجود ندارد،

but they would be wrong, of course.

اما مطمئناً اشتباه می کنند.

Thank you for joining me today.

از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم.

And yes, we have made it all the way to Wednesday.

و بله، ما آن را به چهارشنبه رساندیم. به

We are coming towards the end of June as well.

اواخر خرداد هم میرسیم.

So on Sunday it will be the last day of June.

بنابراین یکشنبه آخرین روز ژوئن خواهد بود.

What an incredible month it has been.

چه ماه باورنکردنی بود.

We have had the most amazing month.

شگفت‌انگیزترین ماه را داشته‌ایم.

We went of course to Italy for a few days.

البته چند روزی به ایتالیا رفتیم. فوق

We had the most wonderful time.

العاده ترین زمان را سپری کردیم.

I'm going to show you some photographs very quickly.

من قصد دارم خیلی سریع چند عکس را به شما نشان دهم.

So there I am, in the place that we stayed

بنابراین من آنجا هستم، در مکانی که در

at towards the end of our holiday,

اواخر تعطیلاتمان در آن اقامت داشتیم،

a beautiful region of Italy called Tusk ini.

منطقه ای زیبا از ایتالیا به نام Tusk ini.

And that that is where we stayed.

و این همان جایی بود که ما ماندیم.

In fact, we stayed in a place called Chianti.

در واقع در جایی به نام چیانتی ماندیم.

The region, the wine region.

منطقه، منطقه شراب.

And I'm sure you've heard of it as well.

و من مطمئن هستم که شما نیز در مورد آن شنیده اید.

And I suppose I should mention the beautiful viewers

و من فکر می کنم باید به تماشاگران زیبایی که

we met during our time as well.

در زمان خود با آنها برخورد کردیم نیز اشاره کنم.

We had the most amazing live stream

ما شگفت انگیزترین پخش زنده را

in the centre of Rome.

در مرکز رم داشتیم.

There you can see myself with Mr.

در آنجا می توانید خودم را با آقای

Steve and all the other English addicts.

استیو و سایر معتادان انگلیسی ببینید.

You know who you are.

میدونی کی هستی

So we had the most wonderful time

بنابراین ما بهترین زمان را سپری کردیم

and if you are wondering,

و اگر تعجب می کنید،

you can watch the live stream that we did in Rome.

می توانید پخش زنده ای را که در رم انجام دادیم تماشا کنید.

You can watch it again with captions.

می توانید دوباره آن را با زیرنویس تماشا کنید.

We had the most amazing time.

شگفت انگیز ترین زمان را سپری کردیم.

So can I say a big

بنابراین می‌توانم

thank you to all those who went to so much trouble,

از همه کسانی که برای

to a great deal of trouble, in fact,

to meet up with us in Rome.

ملاقات با ما در رم به این همه دردسر و دردسرهای بزرگ متحمل شدند تشکر بزرگی کنم.

Of course, next year we will be doing another one.

البته سال آینده یک برنامه دیگر انجام خواهیم داد.

There will be an English addict

rendezvous next year.

سال آینده میعادگاه معتادان انگلیسی برگزار خواهد شد.

Where will it be?

کجا خواهد بود؟

I don't know. At the moment,

من نمی دانم. در حال حاضر،

another thing we saw as well.

یک چیز دیگری نیز دیدیم.

We saw the most amazing festival take place

شگفت‌انگیزترین جشنواره را دیدیم که

in a city on a hill

در شهری روی تپه‌ای

that we visited called Senjem and Yano.

که از آن بازدید کردیم به نام سنجم و یانو برگزار شد.

And we had the most amazing time

و ما شگفت انگیزترین زمان را با

watching this wonderful display.

تماشای این نمایشگر فوق العاده سپری کردیم.

Would you like to see what happened?

دوست داری ببینی چی شد؟

Okay.

باشه.

One of the many places

یکی از مکان‌هایی که

we visited whilst in Italy.

در ایتالیا از آن بازدید کردیم.

And there.

و آنجا

That was a place called Senjem Nano.

جایی بود به اسم سنجم نانو.

And a wonderful place.

و یک مکان فوق العاده

And they had a big festival that took place

و آنها یک جشنواره بزرگ داشتند که

whilst we were there.

در زمانی که ما آنجا بودیم برگزار شد.

We didn't intend to go to see it.

ما قصد نداشتیم برای دیدنش برویم.

However, we did see it, but not intentionally.

با این حال، ما آن را دیدیم، اما نه عمدا.

So there is some information we actually picked up

بنابراین اطلاعاتی وجود دارد که ما در واقع

this little guidebook as well.

این کتاب راهنمای کوچک را نیز انتخاب کردیم.

The fairy tale messy

افسانه به هم ریخته

and this apparently is connected to the Harvest Festival

و این ظاهراً به جشنواره برداشت مرتبط است

that also happens at that time of year in Italy.

که در آن زمان از سال در ایتالیا نیز اتفاق می افتد.

And I was reliably informed

و من به طور قابل اعتماد مطلع شدم

that there are many of these festivals

که بسیاری از این جشنواره ها

that take place around Italy during that particular time.

در آن زمان خاص در سراسر ایتالیا برگزار می شوند.

But I have to say, it was the most amazing spectacle

اما باید بگویم، شگفت‌انگیزترین منظره بود

when you see something that leaves a deep impression,

وقتی چیزی را می‌بینید که تأثیر عمیقی بر جای می‌گذارد،

you might describe it as a spectacle.

ممکن است آن را به عنوان یک نمایش توصیف کنید.

Something you saw that leaves a deep impression

چیزی که دیدی و تاثیر عمیقی

on your your memory and maybe even your heart.

در حافظه و شاید حتی قلبت می گذارد.

Mr. Steve got very emotional when we first arrived,

آقای استیو وقتی ما برای اولین بار وارد شدیم بسیار احساساتی شد

and we started watching some of the processions taking place.

و ما شروع به تماشای برخی از راهپیمایی ها کردیم .

Steve got very emotional,

استیو خیلی احساساتی شد

and even now he doesn't know why.

و حتی الان هم نمی داند چرا.

So there it was.

پس آنجا بود.

For those wondering what the festival was all about.

برای کسانی که می‌پرسند این جشنواره چه بود.

And it did take place on the 14th,

و در 14،

15th and 16th of June.

15 و 16 ژوئن برگزار شد.

And apparently it happens every year.

و ظاهرا هر سال این اتفاق می افتد.

And this year it was the 30th anniversary

و امسال سی امین سالگرد

of this particular thing taking place.

این اتفاق خاص بود.

And I have to say, it was incredible.

و باید بگویم که باور نکردنی بود.

The other thing to mention was that

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این بود که

it was the harvest season as well.

فصل برداشت هم بود.

So actually, it makes sense

بنابراین در واقع، منطقی است

that they were celebrating the harvest festival

که آنها جشن برداشت محصول را جشن می گرفتند،

because the harvest was actually taking place

زیرا برداشت در واقع

in that area.

در آن منطقه انجام می شد.

There you can see some photographs

در آنجا می‌توانید عکس‌هایی را ببینید که

I took during our time in Tuscany,

در زمان اقامتمان در توسکانی گرفته‌ام،

and you can clearly see that the harvest

و به وضوح می‌بینید که برداشت

has recently taken place.

اخیراً انجام شده است.

So there it was, the wonderful time we had in

پس آنجا بود، دوران فوق العاده ای که در

Tuscany.

توسکانی داشتیم.

Also in Rome we visited Florence as well.

همچنین در رم از فلورانس نیز دیدن کردیم.

We had the most amazing time.

شگفت انگیز ترین زمان را سپری کردیم.

Thank you once again

یک بار دیگر

to those who met up with us.

از کسانی که با ما دیدار کردند سپاسگزاریم.

So here are all of the people

بنابراین در اینجا همه افرادی هستند

who met up with us during our time in Rome.

که در زمان اقامت ما در رم با ما ملاقات کردند.

And you can see everyone is included there.

و می توانید ببینید که همه در آنجا گنجانده شده اند.

You can see one of the meals we had,

می توانید یکی از وعده های غذایی ما را ببینید،

and that was during our first proper day,

و آن در اولین روز مناسب ما بود،

where we went to the Colosseum

جایی که به کولوسئوم رفتیم

and we met up with many of our lovely viewers,

و با بسیاری از بینندگان دوست داشتنی خود ملاقات کردیم

and then we met up again.

و سپس دوباره همدیگر را دیدیم.

And you can see there, there is Alessandra

و شما می توانید آنجا را ببینید، الساندرا نیز وجود دارد

as well, as well as everyone else.

، و همچنین دیگران.

And then we were joined by other people as well

و سپس افراد دیگری نیز به ما ملحق شدند

and it became quite a crowd.

و جمعیت بسیار زیاد شد.

I will be honest with you, it did become quite a crowd.

من با شما صادق خواهم بود، آن را به یک جمعیت تبدیل شد.

So thank you very much.

خوب، خیلی ممنون.

You know who you are.

میدونی کی هستی

So those who came

بنابراین کسانی که آمدند

and quite a few people travelled a long distance

و تعداد کمی از مردم مسافت زیادی را طی کردند

to join us as well in Rome.

تا در رم به ما ملحق شوند.

So once again, thank you very much.

بنابراین یک بار دیگر از شما بسیار سپاسگزارم.

We had the most amazing time

شگفت‌انگیزترین زمان را سپری کردیم

and we really did enjoy ourselves.

و واقعاً از خود لذت بردیم.

I have to say, English Addict is with you today.

باید بگویم، انگلیسی معتاد امروز با شماست.

English Addict is with you on Sunday from 2 p.m.

انگلیسی معتاد یکشنبه از ساعت 14 با شماست. به

UK time and also on Wednesday.

وقت انگلستان و همچنین چهارشنبه.

And that is what you are watching right now.

و این همان چیزی است که شما در حال تماشای آن هستید. تقریباً هر روز

There are new lessons

دروس جدیدی

appearing on my YouTube channel

در کانال YouTube من ظاهر می شود

as well, almost every day.

.

I've been so busy.

من خیلی سرم شلوغ بود

Yesterday I was out filming at the back of the house,

دیروز پشت در خانه برای فیلمبرداری بیرون بودم

and that's one of the reasons

و این یکی از دلایلی است

why I was unwell yesterday with my allergy.

که دیروز به خاطر آلرژی ام خوب نبودم.

So at this time of year I will explain

بنابراین در این زمان از سال توضیح خواهم داد که

the thing that I am sensitive to

چیزی که به آن حساس هستم در

is actually the pollen from the grass.

واقع گرده علف است.

So all of the different types of grass

بنابراین همه انواع مختلف علف هایی

that grows around here.

که در اینجا رشد می کنند.

I am sensitive to the pollen

من به گرده ها حساس هستم

and we do live in the middle of the countryside.

و در وسط روستا زندگی می کنیم.

So you can probably imagine

بنابراین احتمالاً می توانید تصور کنید که

there is a lot

of grass pollen floating around in the air.

گرده های علف زیادی در هوا شناور هستند.

So that is what I am sensitive to besides other things.

پس این چیزی است که من علاوه بر چیزهای دیگر به آن حساس هستم.

The other thing to mention is, well,

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که

I did have a little accident

من

during my time in Italy.

در طول مدتی که در ایتالیا بودم تصادف کوچکی داشتم.

Would you like to see the place where it happened?

آیا دوست دارید مکانی را که در آن اتفاق افتاده است ببینید؟

Because we went back and we actually took a photograph

چون به عقب برگشتیم و در واقع

of the place where it occurred.

از جایی که این اتفاق افتاد عکس گرفتیم.

So there it is.

بنابراین وجود دارد.

There is the scene of my little accident

صحنه تصادف کوچکم وجود دارد

that I had, and I won't tell you how I did it,

که داشتم، و به شما نمی گویم چگونه این کار را انجام دادم،

but let's just say I was doing some filming at the time

اما بگذارید بگوییم من در آن زمان مشغول فیلمبرداری بودم

and you know what happens with me?

و می دانید چه اتفاقی برای من می افتد؟

I become so distracted

when I'm doing my filming,

وقتی فیلمبرداری را انجام می‌دهم خیلی حواس‌ام پرت می‌شود

and you can see the surface that I actually fell onto.

و می‌توانید سطحی را ببینید که واقعاً روی آن افتادم.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

So now you can see why

بنابراین اکنون می توانید ببینید که چرا

my injuries

صدمات من

were so bad because I fell onto that surface.

اینقدر بد بود زیرا روی آن سطح افتادم.

Would you like to see my injuries?

آیا دوست داری مجروحیت مرا ببینی؟

So if you are,

پس اگر هستید،

if you are squeamish, if you don't like looking at blood,

اگر خسیس هستید، اگر دوست ندارید به خون نگاه کنید،

please look away right now.

لطفا همین الان به دور نگاه کنید.

So that's what I did to myself.

پس این کاری است که من با خودم کردم.

I managed to fall flat on my face and Mr.

من موفق شدم روی صورتم بیفتم و آقای

Steve said he was very worried because it

استیو گفت که بسیار نگران است زیرا به نظر می

it appeared as if I was unconscious for a short time.

رسید برای مدت کوتاهی بیهوش بودم.

Of course I wasn't, I wasn't unconscious,

البته من نبودم، بیهوش نبودم،

I was not unconscious at any moment.

هیچ لحظه بیهوش نبودم.

So please don't worry about that.

پس لطفا در این مورد نگران نباشید.

But Steve did think that I had a heart attack,

اما استیو فکر می کرد که من دچار حمله قلبی شده ام،

but I had it.

اما آن را داشتم.

I'm perfectly 100% well,

من کاملاً 100% خوب هستم،

except my hay fever.

به جز تب یونجه.

And that's the only thing I have to worry about.

و این تنها چیزی است که باید نگران آن باشم.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

I haven't said hello to you.

من به شما سلام نگفته ام

Wow, I've just realised.

وای من تازه فهمیدم

Hello, Vitus.

سلام ویتوس

You are first on the live chat.

شما برای اولین بار در چت زنده هستید.

Congratulations.

تبریک می گویم.

Also we have Palmira, we have Christina.

همچنین ما پالمیرا داریم، کریستینا را داریم.

We have Elizabeth, who is watching in Paris.

ما الیزابت را داریم که در پاریس تماشا می کند.

Of course, that was the location last year

البته، این مکان سال گذشته

for our rendezvous that we had in France.

برای قرار ملاقات ما در فرانسه بود.

Also, Maria is here also.

همچنین، ماریا نیز اینجاست.

We have met.

ما ملاقات کرده ایم.

Hello, Mitra.

سلام میترا

Where are you watching?

کجا تماشا می کنی؟

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

The British Institute Roorkee is here.

موسسه بریتانیایی Roorkee اینجاست.

I have no idea what that refers to.

من نمی دانم به چه چیزی اشاره دارد.

If you want to tell us what your name actually

اگر می خواهید به ما بگویید نام شما در واقع چه

means, please feel free to do

معنایی دارد، لطفاً این

so on the live chat.

کار را در چت زنده انجام دهید.

Hello, Alessandra.

سلام الساندرا

Oh, yes. There you are.

آه بله. شما آنجا هستید.

Hello, Alessandra.

سلام الساندرا

It was an absolute pleasure meeting you.

دیدار با شما بسیار لذت بخش بود.

And also your husband Salvadori as well.

و همچنین شوهرت سالوادوری.

It was absolutely wonderful.

کاملا فوق العاده بود

Mauricio is here.

مائوریسیو اینجاست.

Hello, Mauricio.

سلام، مائوریسیو.

We met you as well

whilst we were in Italy.

زمانی که در ایتالیا بودیم با شما آشنا شدیم.

It was a pleasure meeting you and thank you once again

دیدار با شما بسیار خوشحال کننده بود و یک بار دیگر از شما

for the lovely lift home.

برای آسانسور زیبای خانه تشکر می کنم.

You gave us a little lift home

on the day when I nearly collapsed

روزی که من

from heat exhaustion.

از شدت گرما تقریباً از پا در آمدم، کمی آسانسور خانه را به ما دادی.

We also have Tanya.

ما تانیا را هم داریم.

Hello, Tanya.

سلام تانیا

It's nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

And once again it was nice meeting you.

و بار دیگر از آشنایی با شما خوشحال شدم.

Most sun is here.

بیشتر خورشید اینجاست.

Please be careful. Mr. Duncan.

لطفا مراقب باش. آقای دانکن

Can I just let you in on a secret about my life?

آیا می توانم فقط یک راز در مورد زندگی من به شما بدهم؟

During my life, I have fallen over

در طول عمرم بارها زمین خورده ام

many times.

.

And before you say anything,

و قبل از اینکه چیزی بگویی،

it has nothing to do with alcohol.

ربطی به الکل ندارد.

I wasn't drunk, but I do sometimes miss fall over.

مست نبودم، اما گاهی دلم برای سقوط تنگ می شود.

And this is one of the problems if you are very tall.

و این یکی از مشکلاتی است که اگر قد بلندی دارید.

So when you met me

بنابراین وقتی من را

in Rome, most of you said, Mr.

در رم ملاقات کردید، اکثر شما گفتید، آقای

Duncan, you are so tall, we didn't realise

دانکن، شما آنقدر قد بلند هستید، ما متوجه نشدیم که در

how tall you actually are.

واقع چقدر قد دارید.

But one of the problems, if you are tall,

اما یکی از مشکلات این است که اگر قد بلند باشید،

you will often fall over.

اغلب زمین خواهید خورد.

You will lose your balance and fall over.

تعادل خود را از دست خواهید داد و به زمین خواهید افتاد.

So in my life, I have fallen over

بنابراین در زندگی‌ام،

quite a lot for various reasons,

به دلایل مختلف بسیار از دست رفته‌ام،

but never because of alcohol.

اما هرگز به خاطر الکل.

Never ever.

هرگز.

Just because my feet are very big

فقط به این دلیل که پاهایم خیلی بزرگ است

and my body is very tall.

و بدنم خیلی بلند است. به همین

That is the reason why.

دلیل است.

Christina Jackson.

کریستینا جکسون مایه

It was a shame we didn't meet Alessandra,

شرمساری بود که الساندرا را ملاقات نکردیم،

but I was in trouble that evening.

اما آن شب در مشکل بودم.

Christina, you gave us quite a shock.

کریستینا، تو ما را شوکه کردی.

I won't say anything else.

من چیز دیگری نمی گویم.

Your secret is safe with me.

راز شما پیش من می ماند.

Jemmy is here.

جمی اینجاست

Jemmy from Hong Kong.

جمی از هنگ کنگ.

Hello. Jemmy from Hong Kong.

سلام. جمی از هنگ کنگ.

Learn Chinese is here watching from China.

یادگیری چینی اینجاست که از چین تماشا می کند.

Can I say a big Niihau to you?

آیا می توانم یک Niihau بزرگ به شما بگویم؟

Watching in China?

در چین تماشا می کنید؟

Of course.

البته.

A country that I used to live in.

کشوری که قبلاً در آن زندگی می کردم.

I lived in China for many years teaching English.

سال ها در چین زندگی کردم و به تدریس زبان انگلیسی پرداختم.

Christina says your balance is a little bit

کریستینا می گوید تعادل شما کمی

like the Tower of Pisa.

شبیه برج پیزا است.

You're right.

حق با شماست.

The only difference is the building didn't fall over.

تنها تفاوت این است که ساختمان سقوط نکرده است.

But I did,

اما من انجام دادم

and I seem to have a habit of doing it,

و به نظر می رسد عادت به انجام آن دارم،

which is not very good.

که خیلی خوب نیست.

Would you like to see something that is very British?

آیا دوست دارید چیزی را ببینید که بسیار بریتانیایی باشد؟

Because a lot of people at the moment

زیرا در حال حاضر بسیاری از مردم در

are talking about sport.

مورد ورزش صحبت می کنند.

Of course we have football taking place.

البته ما فوتبال داریم.

The Euro championship is taking place and also

مسابقات قهرمانی یورو برگزار می شود و همچنین

at the weekend, Mr.

در آخر هفته، آقای

Steve and myself, we noticed that once more

استیو و من، متوجه شدیم که آنها یک بار دیگر در

they are playing cricket here in Much Wenlock

اینجا در Much Wenlock کریکت بازی می کنند

and there you can see them.

و آنجا می توانید آنها را ببینید.

So this was actually filmed last weekend

بنابراین این در واقع آخر هفته گذشته

whilst we were out walking and you can see

در حالی که ما در حال پیاده روی بودیم فیلمبرداری شد و می توانید ببینید که

they are indeed playing cricket.

آنها واقعاً کریکت بازی می کنند.

So at this time of year, if you visit any village

بنابراین در این زمان از سال، اگر به روستایی سفر کنید،

you will often find people playing cricket

اغلب افرادی را می‌بینید که کریکت بازی می‌کنند

and there you can see them doing it.

و در آنجا می‌توانید ببینید که آنها این کار را انجام می‌دهند.

Oh, now I think that was a very good hit.

اوه، حالا فکر می کنم که این یک ضربه بسیار خوب بود.

I think the ball

فکر می‌کنم توپ

went quite a long way.

خیلی طولانی شد.

In fact, you can see the batsman,

در واقع، شما می توانید بتمن را ببینید،

they are congratulating each other

آنها

on a superb swing.

با یک تاب عالی به یکدیگر تبریک می گویند.

By the way, I have no idea what I'm talking about.

اتفاقاً من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

The other thing that people are talking about

موضوع دیگری که مردم

besides football is of course, tennis.

در کنار فوتبال درباره آن صحبت می کنند البته تنیس است.

Because next week it is the start

چون هفته آینده شروع

of Wimbledon.

ویمبلدون است.

It is English addict.

معتاد انگلیسی است.

And there you can see us trying

و در آنجا می توانید ببینید که ما در حال تلاش

and failing to play tennis.

و شکست در بازی تنیس هستیم.

I have to say, Mr.

باید بگویم

Steven myself.

خود آقای استیون.

We are not very good at sport, as you may have noticed.

همانطور که ممکن است متوجه شده باشید، ما در ورزش خیلی خوب نیستیم.

As you may have seen just a few moments ago.

همانطور که ممکن است چند لحظه پیش دیده باشید.

Today we are talking about rubbish.

امروز در مورد آشغال صحبت می کنیم.

I know what you're going to say.

میدونم چی میخوای بگی

You are going to say, Mr. Duncan.

شما می خواهید بگویید، آقای دانکن.

You talk nothing but rubbish.

تو جز چرند حرفی نمیزنی

I couldn't possibly comment on that, to be honest.

راستش نمی‌توانستم در مورد آن نظر بدهم.

Giovanni is here.

جیووانی اینجاست

Hello, Giovanni.

سلام، جووانی.

Once again, thank you for joining us also.

یک بار دیگر، از شما برای همراهی شما نیز سپاسگزاریم.

And I suppose I should mention very briefly

و من فکر می کنم باید به طور خلاصه به

the food that we ate in Italy.

غذاهایی که در ایتالیا خوردیم اشاره کنم.

Would you like to see one of the meals we had?

آیا می خواهید یکی از وعده های غذایی ما را ببینید؟

This is Mr.

این

Steve's lasagne.

لازانیا آقای استیو است.

Would you like to see it?

There it is now on the screen.

دوست دارید آن را ببینید؟

اکنون روی صفحه نمایش وجود دارد.

If you think

اگر فکر می کنید

that particular lasagne

لازانیای خاص

looks delicious, I can tell you now.

خوشمزه به نظر می رسد، اکنون می توانم به شما بگویم.

It was incredible.

بی نظیر بود.

And I know we mentioned this on Sunday.

و من می دانم که ما به این موضوع در روز یکشنبه اشاره کردیم.

I will mention it again briefly.

باز هم به اختصار اشاره می کنم.

We had the most amazing food during our time in Italy.

ما در طول مدت اقامتمان در ایتالیا شگفت‌انگیزترین غذاها را می‌خوردیم.

It was absolutely incredible.

کاملاً باورنکردنی بود.

I would recommend going to Italy

من فقط برای غذا رفتن به ایتالیا را توصیه می کنم

just for the food.

.

You don't even have to go and visit

حتی لازم نیست بروید و از

any of the ruins

هر یک از خرابه ها

or any of the large buildings.

یا ساختمان های بزرگ دیدن کنید.

You don't have to go anywhere,

لازم نیست جایی بروید،

just eat lots of Italian food.

فقط مقدار زیادی غذاهای ایتالیایی بخورید.

And I have to say you will not be disappointed.

و باید بگویم که ناامید نخواهید شد.

We had the most amazing time.

شگفت انگیز ترین زمان را سپری کردیم.

The other thing was Steve actually lost weight.

نکته دیگر این بود که استیو در واقع وزن کم کرد.

Now, I don't know how that's possible

حالا، نمی‌دانم چطور ممکن است،

because we did eat a lot of food.

زیرا ما غذای زیادی خوردیم.

And I think also maybe

و همچنین فکر می کنم شاید

I lost quite a lot of weight as well.

وزن زیادی هم کم کردم.

So besides eating,

بنابراین علاوه بر غذا خوردن،

we were also doing a lot of walking around,

پیاده روی زیادی نیز انجام می دادیم

which might have something to do with it.

که ممکن است ربطی به آن داشته باشد.

Today we have an interesting subject to talk about

امروز یک موضوع جالب برای صحبت داریم

and I will talk about it.

و در مورد آن صحبت خواهم کرد. در

Right now we are looking at rubbish

حال حاضر ما به

words and phrases

کلمات و عبارات بی ارزش

connected to the things we throw out,

مرتبط با چیزهایی که بیرون می اندازیم،

the things we throw away.

چیزهایی که دور می اندازیم نگاه می کنیم.

Maybe something that is broken,

شاید چیزی که خراب است،

what doesn't work anymore.

چه چیزی دیگر کار نمی کند.

Maybe after you cook your food,

شاید بعد از پختن غذا،

maybe there is a lot of packaging

بسته بندی زیادی وجود داشته باشد

that you have to throw away, or even the food itself.

که باید دور بریزید یا حتی خود غذا.

Maybe you have to throw the food away as well

شاید هم به دلایل مختلف مجبور شوید غذا را دور بریزید

for various reasons.

.

I know a lot of people do.

من می دانم که بسیاری از مردم این کار را انجام می دهند.

They don't like to keep their food very long,

آنها دوست ندارند غذایشان را خیلی طولانی نگه دارند،

so as soon as they cook the food

بنابراین به محض اینکه غذا را می پزند

and they eat the food,

و غذا را می خورند،

if there is anything left over, they won't keep it.

اگر چیزی باقی مانده باشد، آن را نگه نمی دارند.

They will throw it away. So it does happen.

آن را دور خواهند انداخت. بنابراین این اتفاق می افتد.

A lot of people do throw food away.

بسیاری از مردم غذا را دور می اندازند.

So that is the theme of today's lesson.

بنابراین موضوع درس امروز همین است.

We are talking all about rubbish

ما همه چیز در مورد زباله صحبت می کنیم

and there you can see my big trash can.

و آنجا می توانید سطل زباله بزرگ من را ببینید.

Or is it the rubbish? Can.

یا این آشغال است؟ می توان.

We will find out in a few moments.

تا چند لحظه دیگر متوجه خواهیم شد.

First of all, I suppose I should mention

اول از همه، فکر می کنم باید اشاره کنم که

there is a difference between these two words

بین این دو کلمه

trash or rubbish.

زباله یا زباله تفاوت وجود دارد.

Mr. Duncan,

آقای دانکن،

can you please tell us

لطفاً به ما بگویید آیا

is there a difference between the word trash and rubbish?

بین کلمه زباله و زباله تفاوتی وجود دارد؟

Well, in fact, there are quite a few differences

خوب، در واقع، تفاوت های زیادی

between these words.

بین این کلمات وجود دارد.

Quite often people will ask about the differences

اغلب مردم در مورد تفاوت های

in the uses between American English and British English.

استفاده بین انگلیسی آمریکایی و انگلیسی بریتانیایی می پرسند.

And you would be right to do so

و شما حق دارید که این کار را انجام دهید

because there are differences.

زیرا تفاوت هایی وجود دارد.

For example, trash

به عنوان مثال، سطل زباله

is used in American English,

در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود،

so quite often you will hear the word trash used

بنابراین اغلب اوقات کلمه زباله را می شنوید که در مورد

when we talk about things that people are throwing away,

چیزهایی که مردم دور می اندازند،

things that people don't need anymore,

چیزهایی که مردم دیگر نیازی ندارند،

things that people throw out,

چیزهایی که مردم بیرون می اندازند،

the things that they don't want.

چیزهایی که آنها صحبت می کنیم، استفاده می شود. نمی خواهم

And as I mentioned a few moments ago,

و همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم،

there are many different types of trash.

انواع مختلفی از زباله وجود دارد.

So trash is often used in American English,

بنابراین زباله اغلب در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود،

whilst rubbish.

در حالی که زباله.

Rubbish is often used in British English.

زباله اغلب در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود.

So we will often use the term rubbish.

بنابراین ما اغلب از اصطلاح زباله استفاده می کنیم.

The noun rubbish

اسم آشغال

to talk about the things

برای صحبت در مورد چیزهایی که

we throw out, the things we don't want

بیرون می‌ریزیم، چیزهایی که نمی‌خواهیم

in American English they will often say trash.

در انگلیسی آمریکایی اغلب به آنها زباله می‌گویند.

So there is a difference between those two words.

بنابراین بین این دو کلمه تفاوت وجود دارد.

In American English.

به انگلیسی آمریکایی.

You might also hear the word garbage used.

ممکن است کلمه زباله را نیز بشنوید.

You might also be fascinated to know that we do

همچنین ممکن است مجذوب شوید که بدانید ما از

use it in British English as well.

آن در انگلیسی بریتانیایی نیز استفاده می کنیم.

So quite often we will use garbage.

بنابراین اغلب ما از زباله استفاده می کنیم.

If we are referring to something

اگر به چیزی اشاره می کنیم

that is not good or something that is terrible,

که خوب نیست یا چیز وحشتناکی است،

we might say that something is garbage.

ممکن است بگوییم که چیزی زباله است.

So garbage is often used in American English

بنابراین زباله اغلب در انگلیسی آمریکایی

besides trash.

علاوه بر زباله استفاده می شود.

Here in British English we will use rubbish,

در اینجا در انگلیسی بریتانیایی ما از زباله استفاده می کنیم،

but also we will sometimes use garbage as well

اما گاهی اوقات

when we are describing something that is not very good.

وقتی چیزی را توصیف می کنیم که خیلی خوب نیست از زباله نیز استفاده می کنیم.

For example, Mr.

به عنوان مثال،

Duncan's live streams are garbage.

پخش زنده آقای دانکن زباله است.

Please don't say that because I will cry a lot.

لطفا این حرف را نزنید چون خیلی گریه خواهم کرد.

The general word for unwanted

کلمه کلی

waste is refuse.

زباله های ناخواسته پسماند است.

Now, you might notice something very interesting

اکنون، ممکن است متوجه چیز بسیار جالبی

about that particular word,

در مورد آن کلمه خاص شوید،

because it does look like the word refuse.

زیرا شبیه کلمه رد می‌شود.

And that's because it is.

و به این دلیل است که اینطور است.

It is the same word.

همان کلمه است.

However, when we are talking about things we throw away,

با این حال، وقتی در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که دور می اندازیم، از

we use refuse.

زباله استفاده می کنیم.

So we throw our rubbish out.

پس زباله هایمان را بیرون می ریزیم.

We throw out the things that we don't want.

ما چیزهایی را که نمی خواهیم بیرون می اندازیم.

The things we throw out are often referred to as refuse.

چیزهایی که بیرون می‌ریزیم اغلب به عنوان زباله شناخته می‌شوند.

The things that we don't want, the things we don't need,

چیزهایی که نمی‌خواهیم، چیزهایی که به آن‌ها نیاز نداریم،

household waste

زباله‌های خانگی

such as rotten food

مانند غذای فاسد

and packaging or are often described as refuse

و بسته‌بندی یا اغلب به‌عنوان پسماند

the things we don't want, the things we don't need

چیزهایی که نمی‌خواهیم توصیف می‌شوند، چیزهایی که نیاز نداریم به

are described as refuse.

عنوان زباله توصیف می‌شوند. .

So perhaps, maybe that particular word

بنابراین شاید، شاید آن کلمه خاص

could cause a little bit of confusion.

بتواند کمی سردرگمی ایجاد کند.

Maybe it does.

شاید اینطور باشد.

Sometimes

گاهی اوقات

these days much of the packaging

این روزها بسیاری از بسته بندی ها

is divided

or separated for recycling, so it is common.

برای بازیافت تقسیم یا جدا می شوند، بنابراین رایج است.

These days when we are throwing things out,

این روزها که چیزهایی را بیرون می‌ریزیم،

we will often divide them

اغلب آنها را

into different categories of refuse,

به دسته‌های مختلف زباله تقسیم می‌کنیم،

especially things that can be recycled,

مخصوصاً چیزهایی که قابل بازیافت هستند،

such as glass, plastic,

مانند شیشه، پلاستیک

and also cardboard and paper.

و همچنین مقوا و کاغذ.

So it isn't unusual these days,

بنابراین این روزها غیرعادی نیست،

even though some people think it is a waste of time

حتی اگر برخی فکر می کنند که این کار اتلاف وقت است،

because apparently, and I didn't realise this

زیرا ظاهراً، و من

until I did a little bit of research

تا زمانی که کمی تحقیق کردم

and I found out that a lot of the things we throw out

و متوجه شدم که بسیاری از چیزهایی که ما پرتاب می کنیم متوجه این موضوع نشدم

and we put aside as recycling

و ما کنار می گذاریم چون بازیافت

are not recycled,

بازیافت نمی شود،

they are still thrown away.

هنوز دور ریخته می شود.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

So I was quite surprised to hear that.

بنابراین من از شنیدن آن کاملا شگفت زده شدم.

The things thrown away

چیزهایی که دور ریخته می شوند

are put into containers,

در ظروف قرار می گیرند،

so whenever we throw anything out, quite often

بنابراین هر زمان که چیزی را بیرون می اندازیم، اغلب

we will put it into a certain type of container.

آن را در یک نوع ظرف قرار می دهیم.

You can see here the background

می‌توانید در اینجا پیش‌زمینه

for today's lesson

درس امروز را ببینید در

is actually a container

واقع ظرفی است که

we can use to put our rubbish in.

می‌توانیم از آن برای قرار دادن زباله‌هایمان استفاده کنیم.

This particular type of container,

and of course there are many others as well,

can be described as a tan

bin receptacle.

Now that's a very interesting word because receptacle

اکنون این کلمه بسیار جالبی است زیرا ظرف

is a general term for anything

یک اصطلاح کلی برای هر چیزی است

that you can put something in.

که می توانید چیزی را در آن قرار دهید.

Container is another one.

Container یک کلمه دیگر است.

So you might put your recyclable

بنابراین ممکن است مواد قابل بازیافت خود را

material into a container.

در یک ظرف قرار دهید.

Also there is another word called skip.

همچنین کلمه دیگری به نام پرش وجود دارد.

So that is a skip a very large container

بنابراین یک ظرف بسیار بزرگ است

that is used for putting rubbish in.

که برای ریختن زباله در آن استفاده می شود.

And finally we have dumpster.

و در نهایت ما یک زباله دان داریم.

I will show you more clearly what I mean.

منظورم را واضح تر به شما نشان خواهم داد.

So there you can see a trash can in American English.

بنابراین در آنجا می توانید یک سطل زباله را به انگلیسی آمریکایی ببینید. از

This particular thing will be referred to as a trash can.

این چیز خاص به عنوان سطل زباله یاد می شود.

Trash can.

سطل زباله

However, in British English

با این حال، در انگلیسی بریتانیایی

we will often call this a dustbin.

ما اغلب به این سطل زباله می گوییم.

A trash can is an American English dustbin

سطل زباله یک سطل زباله انگلیسی آمریکایی

is British English.

انگلیسی بریتانیایی است.

And as I mentioned a few moments ago,

و همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم

we have dumpster.

ما زباله دان داریم.

Dumpster.

آشغال دانی.

It is a large container used for putting lots of big,

این یک ظرف بزرگ است که برای قرار دادن بسیاری از

heavy things into things that we can't lift

چیزهای بزرگ و سنگین در چیزهایی استفاده می شود که نمی توانیم

or carry or take away by ourselves.

خودمان بلند کنیم یا حمل کنیم یا برداریم.

Dumpster.

آشغال دانی.

So this particular term is

بنابراین این اصطلاح خاص

often used in American English.

اغلب در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود.

You will often hear Americans, people living in the US

شما اغلب می شنوید که آمریکایی ها، افرادی که در ایالات متحده زندگی می کنند

refer to this as a dumpster.

از این به عنوان زباله دان یاد می کنند.

Here in England,

اینجا در انگلستان،

good old British English,

انگلیسی خوب قدیمی بریتانیایی،

we refer to this particular thing as a skip.

ما به این چیز خاص به عنوان یک پرش اشاره می کنیم.

So basically they are the same thing,

بنابراین اساساً آنها یک چیز هستند،

but with a slightly different design.

اما با طراحی کمی متفاوت.

So here in British English we will call this

بنابراین در اینجا در انگلیسی بریتانیایی این را

a skip skip.

skip skip می نامیم.

So there is a very subtle difference.

بنابراین یک تفاوت بسیار ظریف وجود دارد.

Unwanted items such as old cars

اقلام ناخواسته مانند ماشین های قدیمی

and washing machines are referred to

و ماشین لباسشویی به

as junk.

عنوان آشغال شناخته می شوند.

Junk.

جنس اوراق و شکسته.

Quite often things we throw out normally large things

اغلب چیزهایی را که معمولاً بزرگ هستند

or mechanical things that are no longer useful.

یا چیزهای مکانیکی که دیگر مفید نیستند بیرون می‌ریزیم.

Quite often things made of metal

اغلب چیزهای ساخته شده از فلز را

might be described as junk,

می توان به عنوان آشغال توصیف کرد،

or of course we can call it scrap as well.

یا البته می توان آن را ضایعات نیز نامید.

Another word we can use

کلمه دیگری که می توانیم به

besides junk.

غیر از آشغال استفاده کنیم.

The place where refuse is

مکانی که

finally left is called a tip.

در نهایت زباله ها در آن رها می شود، نوک نامیده می شود.

So we can describe the place where

بنابراین می‌توانیم مکانی را توصیف کنیم که در آن

all of the rubbish, all of the trash is taken

همه زباله‌ها، همه زباله‌ها

to be permanently disposed of.

برای دفع دائمی به آنجا برده می‌شوند.

We can call it a tip.

ما می توانیم آن را یک نکته نامید.

Quite often in British English we will use the term tip

اغلب در انگلیسی بریتانیایی ما از عبارت tip

in American English.

در انگلیسی آمریکایی استفاده می کنیم.

Quite often they will say dump,

اغلب آنها می گویند زباله،

they will go to the dump.

آنها به زباله دان خواهند رفت.

We will go to the tip.

ما به نوک می رویم.

Although having said that, in British English

اگرچه با گفتن این موضوع، در انگلیسی بریتانیایی

we can often say dump as well.

اغلب می‌توانیم Dump را نیز بگوییم.

It can also be used for another reason as well.

همچنین می توان از آن به دلیل دیگری نیز استفاده کرد.

The word dump

کلمه Dump

is a slang term

یک اصطلاح عامیانه

for going for a poop.

برای رفتن به مدفوع است.

Poop.

مدفوع

It's true.

درسته.

I'm not joking.

شوخی نمی کنم.

So in British English, when we say

بنابراین در انگلیسی بریتانیایی، وقتی می گوییم

that we are going for a dump,

که ما برای تخلیه می رویم، به این

it doesn't mean we are going to visit the tip.

معنی نیست که ما قصد داریم از نوک بازدید کنیم.

It means something quite different.

این به معنای چیزی کاملا متفاوت است.

A recycling depot will deal with the items

یک انبار بازیافت با اقلامی

that can be reused, things that can be reused,

که قابل استفاده مجدد هستند، چیزهایی که می توانند دوباره استفاده شوند،

things that can be used again, recycled.

چیزهایی که می توانند دوباره استفاده شوند و بازیافت شوند، سروکار دارد.

Quite often we talk about plastic.

اغلب ما در مورد پلاستیک صحبت می کنیم.

So these days many people are concerned

بنابراین این روزها بسیاری از مردم نگران

about the way in which plastic is produced

نحوه تولید

and used and disposed of.

و استفاده و دفع پلاستیک هستند.

So you might say that plastic is one of the big problems

بنابراین ممکن است بگویید که پلاستیک یکی از مشکلات بزرگ

when it comes to environmental issues.

در مورد مسائل زیست محیطی است. البته

A lot of people, of course, are very concerned about that.

بسیاری از مردم در این مورد بسیار نگران هستند.

We have some phrases now,

اکنون عباراتی داریم، آیا

would you like to see some phrases

دوست دارید عباراتی

connected to rubbish and trash?

مرتبط با زباله و زباله را ببینید؟

Here's our first one.

این اولین مورد ما است.

You take out the trash if you take out the trash.

اگر زباله ها را بیرون بیاورید، زباله ها را بیرون می آورید.

This can be used as a phrase to mean

این را می توان به عنوان یک عبارت به معنای

dispose of an unwanted thing.

دور انداختن یک چیز ناخواسته استفاده کرد.

Maybe a person who is staying in your house

شاید فردی که در خانه شما می ماند

and you kick them out.

و شما او را بیرون می کنید.

You might say that you are taking out the trash.

ممکن است بگویید که سطل زباله را بیرون می آورید.

You are removing something that is unwanted.

شما در حال حذف چیزی هستید که ناخواسته است.

You take out the trash.

زباله ها را بیرون می آورید.

Quite often used in American English.

اغلب در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود. در

Here's another phrase.

اینجا یک عبارت دیگر است.

This particular phrase is often used in British English.

این عبارت خاص اغلب در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود.

We use it quite often.

ما اغلب از آن استفاده می کنیم.

Something is a load of rubbish.

چیزی یک بار زباله است.

When we describe something as a load of rubbish,

وقتی چیزی را به عنوان یک بار زباله توصیف می کنیم،

we mean a terrible thing or something

منظور یک چیز وحشتناک یا کاری است

that has been done badly.

که بد انجام شده است.

So maybe you go along to see a show or a performance,

بنابراین شاید برای دیدن یک نمایش یا یک اجرا همراه شوید،

but it is terrible.

اما وحشتناک است.

It is being done so badly, so dreadfully.

خیلی بد، خیلی وحشتناک انجام می شود.

It is awful.

افتضاح است.

You might describe that thing as a load of rubbish,

شما ممکن است آن چیز را به عنوان یک بار زباله توصیف کنید،

something that is of poor quality or not very good

چیزی که کیفیت پایینی دارد یا خیلی خوب نیست

or not very well done,

یا خیلی خوب انجام نشده است،

can be described as a load of rubbish.

می تواند به عنوان یک بار زباله توصیف شود. در

Here's another one

اینجا یکی دیگر

for those who love those phrases.

برای کسانی که عاشق این عبارات هستند.

Two bin something.

دو بن چیزی.

If you bin something,

اگر چیزی را بن می‌زنید،

and I suppose in a way we are using this as a phrasal verb

و من فکر می‌کنم به نوعی از آن به عنوان یک فعل عبارتی

to bin something that means you are throwing

برای بن کردن چیزی استفاده می‌کنیم، به این معنی که شما

something away.

چیزی را دور می‌اندازید.

To discard a thing

دور انداختن یک چیز

or an item is to bin

یا یک مورد به معنای دور انداختن

that thing you are throwing it away.

آن چیزی است که آن را دور می اندازید.

You might have an old pair of socks that have worn

ممکن است یک جفت جوراب قدیمی داشته باشید که پوشیده شده

and now they are full of holes.

و اکنون پر از سوراخ است.

You might have to bin them.

ممکن است مجبور شوید آنها را بنشانید.

You bin your socks,

جوراب هایت را

you throw them away because they are no longer useful.

دور می اندازی، چون دیگر فایده ای ندارند.

I don't know why.

نمی دانم چرا. به

I seem to always get through many socks.

نظر می رسد همیشه جوراب های زیادی را پشت سر می گذارم.

I don't know why.

نمی دانم چرا. در

Here's another phrase.

اینجا یک عبارت دیگر است.

In fact, we have phrases we can use in general terms

در واقع، ما عباراتی داریم که می‌توانیم به صورت کلی از آنها استفاده کنیم،

you can throw away something.

شما می‌توانید چیزی را دور بریزید.

If you throw away something,

اگر چیزی را دور می اندازید، به این

it means you are throwing it out.

معنی است که آن را بیرون می اندازید. داری

You are getting rid of it.

از شرش خلاص میشی

It is something that is useless to you.

چیزی است که برای شما بی فایده است.

So you throw it away.

پس آن را دور می اندازید.

You throw away your old food,

غذای کهنه،

your old packaging, your old clothes.

بسته بندی کهنه ات، لباس های کهنه ات را دور می اندازی.

You might throw away your clothes.

ممکن است لباس هایتان را دور بیندازید.

And then of course, you can throw out something.

و البته، می توانید چیزی را بیرون بیاورید.

If you throw out something, it means you are once again

اگر چیزی را بیرون بیاندازید، به این معنی است که یک بار دیگر

disposing of that thing.

آن چیز را دور می اندازید.

In British English, we

در انگلیسی بریتانیایی،

might say, Chuck out.

ممکن است بگوییم، Chuck out.

If you chuck out something,

اگر چیزی را بیرون بیاورید به این

it means you are throwing it away.

معنی است که آن را دور می اندازید.

You are disposing of that thing.

تو داری آن چیز را دور می زنی

So quite often in British English

بنابراین اغلب در انگلیسی بریتانیایی

you will hear people say, I missed

می‌شنوید که مردم می‌گویند، دلم برای

Chuck that out.

چاک تنگ شده بود.

It needs to be chucked out.

باید از بین برود.

It needs to be thrown away.

باید دور ریخت.

I will have to throw away

باید

my old socks.

جوراب های کهنه ام را دور بریزم.

Quite a few phrases that we can use.

چند عبارتی که می توانیم استفاده کنیم.

We can cast out something,

ما می توانیم چیزی را بیرون بیاوریم،

we can dump something.

می توانیم چیزی را رها کنیم.

We can discard something to discard.

ما می توانیم چیزی را برای دور انداختن کنار بگذاریم.

It means to push aside

یعنی کنار زدن

or to get rid of that thing, to throw it away.

یا خلاص شدن از آن چیز، دور انداختن.

You discard that particular thing.

شما آن چیز خاص را کنار بگذارید.

The word dump.

کلمه تخلیه.

I did give you one

definition a few moments ago, a rather rude one.

چند لحظه پیش یک تعریف به شما دادم، تعریفی نسبتاً بی ادبانه.

The word dump is a noun and a verb,

کلمه dump یک اسم و فعل است

and also trash

و همچنین trash

and rubbish

و rubbish را

can also be used as nouns and verbs.

می توان به عنوان اسم و فعل نیز استفاده کرد.

So it is interesting to note

بنابراین جالب است بدانید

that the word dump can be the place

که کلمه زباله می‌تواند مکانی باشد

where you dispose of your rubbish,

که زباله‌های خود را در آنجا دور می‌ریزید،

or it can be dropping something, discarding something.

یا می‌تواند چیزی را رها کنید، چیزی را دور بریزید.

The action of disposing of an item

عمل دفع یک اقلام

is dump.

زباله است.

You might dump your girlfriend

شما ممکن است دوست دختر خود را

because she has been unfaithful.

به دلیل خیانت او رها کنید.

She has been seeing that boy

او آن پسر را

from down the road in secret.

از پایین جاده مخفیانه می بیند.

You might dump your boyfriend

شما ممکن است دوست پسر خود را رها کنید

because he has been seeing the girl

زیرا او دختری را می بیند

who lives down the road.

که در جاده زندگی می کند.

Or the boy for that matter.

یا پسر برای آن موضوع.

So the word dump can be used

بنابراین کلمه dump را می توان

as both a noun and a verb.

هم به عنوان اسم و هم به عنوان فعل استفاده کرد.

The word trash

کلمه trash

as a noun or verb.

به عنوان اسم یا فعل.

A person might trash your house,

ممکن است شخصی خانه شما را زباله کند،

so we can use the word trash as a noun,

بنابراین ما می توانیم از کلمه trash به عنوان اسم

but also as a verb.

و همچنین به عنوان فعل استفاده کنیم.

So if someone breaks into your house

بنابراین اگر شخصی به خانه شما نفوذ کند

and they they destroy everything inside the house,

و او همه چیز را در خانه خراب کند،

they vandalise the house.

خانه را خراب می کند.

We can say that those people

می توان گفت که آن افراد

have trashed your house.

خانه شما را آشغال کرده اند.

To trash something means to damage

سطل زباله به معنای آسیب رساندن

or cause damage to a certain thing.

یا آسیب رساندن به چیزی است.

You vandalise something you trash something.

شما چیزی را خراب می کنید و چیزی را زباله می کنید.

The word rubbish,

کلمه زباله

as I said a few moments

همانطور که چند لحظه

ago, can also be used as a noun and a verb.

پیش گفتم به عنوان اسم و فعل هم قابل استفاده است.

A person might rubbish your plan or idea.

ممکن است شخصی طرح یا ایده شما را بی ارزش کند.

So if a person tries

بنابراین اگر شخصی سعی کند

to rubbish a thing that you've said or suggested,

چیزی را که شما گفته اید یا پیشنهاد کرده اید بی ارزش کند، به

it means they are criticising it.

این معنی است که از آن انتقاد می کند.

They are trying to criticise the thing that you have said

آنها سعی می کنند از چیزی که شما گفته اید

or the idea that you have.

یا ایده ای که دارید انتقاد کنند.

They rubbish that thing.

آنها آن چیز را آشغال می کنند.

So in that sense we are using the word rubbish as

بنابراین از این نظر ما از کلمه زباله به عنوان

a verb.

یک فعل استفاده می کنیم.

Finally,

در نهایت،

finally

a useless thing can be described

یک چیز بی فایده را می توان

as a piece of junk,

به عنوان یک تکه آشغال توصیف کرد،

quite often something that doesn't work anymore,

اغلب چیزی که دیگر کار نمی کند،

or maybe something that looks old and worn out.

یا شاید چیزی که قدیمی و فرسوده به نظر می رسد.

Maybe you have a car that still works,

شاید ماشینی داشته باشید که هنوز کار می کند،

but it looks old

اما قدیمی

and damaged and rusty.

و آسیب دیده و زنگ زده به نظر می رسد.

You might describe that car as a piece of junk.

ممکن است آن ماشین را به عنوان یک آشغال توصیف کنید.

What a piece of junk.

چه تیکه آشغالی.

Are you really going to drive that?

آیا واقعاً قصد دارید آن را رانندگی کنید؟

What a piece of junk.

چه تیکه آشغالی.

For example, an old rusty car

به عنوان مثال، یک ماشین زنگ زده قدیمی را

might be described

می توان به

as a piece of junk, something that is no good,

عنوان یک آشغال توصیف کرد، چیزی که خوب نیست،

something that is useless,

چیزی که بی فایده است،

or something that is old and worn out,

یا چیزی کهنه و فرسوده است،

can be described as a piece of junk.

می تواند به عنوان یک آشغال توصیف شود.

And that is our list of words

و این لیست ما از کلمات

and phrases connected to rubbish or trash.

و عبارات مرتبط با زباله یا زباله است.

Don't forget, trash is often used in American English.

فراموش نکنید، زباله اغلب در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود.

Rubbish is often used in

زباله اغلب در

British English,

انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود،

so there are many ways of describing

بنابراین راه های زیادی برای توصیف

all of the things we throw away.

همه چیزهایی که دور می ریزیم وجود دارد.

I would imagine today, at some point,

تصور می کنم امروز، در نقطه ای،

maybe this morning, or perhaps later in the day,

شاید امروز صبح، یا شاید بعداً در روز،

you will throw something away.

چیزی را دور بریزید.

I did this morning.

امروز صبح انجام دادم

I had to throw something away.

مجبور شدم چیزی را دور بریزم.

I had to throw some packaging outside

مجبور شدم مقداری بسته بندی را بیرون بیاندازم

to to be collected next week for the recycling.

تا هفته آینده برای بازیافت جمع آوری شود.

So I would say that it is

بنابراین می توانم بگویم که این

something that we all have in common.

چیزی است که همه ما مشترک هستیم.

We all have something we throw away.

همه ما چیزی داریم که دور می اندازیم.

We all have something that we have to throw out.

همه ما چیزی داریم که باید آن را دور بریزیم.

We have something we have to dispose of.

ما چیزی داریم که باید دور بریزیم.

We all have rubbish around us.

همه ما در اطراف خود زباله داریم.

Giovani says please survive

جیوانی می گوید لطفا

until next year.

تا سال آینده زنده بمانید.

I think I may have missed something on the live chat.

فکر می کنم ممکن است چیزی را در چت زنده از دست داده باشم.

So sometimes when the live chat is moving,

بنابراین گاهی اوقات که چت زنده در حال حرکت است،

sometimes I do miss parts of the conversation.

گاهی اوقات من بخش هایی از گفتگو را از دست می دهم.

So maybe there is something that I missed out there.

بنابراین شاید چیزی وجود داشته باشد که من آنجا را از دست داده ام.

I wonder.

من تعجب میکنم.

But I hope we will all survive until next year.

اما امیدوارم همه ما تا سال آینده زنده بمانیم.

Even though we are living in

با وجود اینکه ما در

very strange times, you may have noticed

زمان های بسیار عجیبی زندگی می کنیم، ممکن است متوجه شده باشید که

things are a little weird in the world.

چیزها در دنیا کمی عجیب هستند.

This time next week I will be very happy

این بار هفته آینده من بسیار خوشحال خواهم شد

because we will be just one day away

زیرا فقط یک روز تا

from the general election here in the UK.

انتخابات عمومی اینجا در بریتانیا فاصله داریم.

As I said at the start of today's live stream,

همانطور که در ابتدای پخش زنده امروز گفتم،

I am absolutely fed up,

من

sick and tired of hearing about the election.

از شنیدن در مورد انتخابات کاملاً خسته، بیمار و خسته شده ام.

Really

واقعاً

drives me completely mad.

من را کاملاً دیوانه می کند.

Completely round the bend.

خم را کاملا گرد کنید.

Something can drive you round the bend.

چیزی می تواند شما را از پیچ دور کند.

It makes you feel crazy.

این به شما احساس دیوانگی می دهد.

Something that you don't want to listen to anymore.

چیزی که دیگر نمی خواهید به آن گوش دهید.

Something you don't want to hear.

چیزی که شما نمی خواهید بشنوید.

It can drive you round the bend

این می تواند شما را دور خم

or round the twist as well.

یا چرخش را نیز دور کند.

Did I see?

دیدم؟

Oh, hello, hello.

اوه، سلام، سلام.

You are late, but at least you are here.

شما دیر آمدید، اما حداقل اینجا هستید.

Lewis.

لوئیس

Many differences.

تفاوت های زیادی.

He's here today.

او امروز اینجاست

You see, I didn't notice you appear today, Lewis.

می بینی، من امروز به ظاهرت توجه نکردم، لوئیس.

I didn't notice because I was so busy

متوجه نشدم چون خیلی مشغول

talking about rubbish.

حرف زدن در مورد آشغال بودم.

Some people say that that's all I ever talk about.

برخی از مردم می گویند که این تنها چیزی است که من همیشه در مورد آن صحبت می کنم.

Tomorrow there will be a new lesson.

فردا یک درس جدید وجود دارد.

By the way.

راستی.

Tomorrow a new lesson.

فردا یه درس جدید

All about a thing we do.

همه چیز در مورد کاری که ما انجام می دهیم.

All of us do. Especially when it is hot.

همه ما انجام می دهیم. مخصوصاً وقتی هوا گرم است.

That is coming tomorrow.

که فردا میاد

Hopefully

امیدوارم تا

in just a couple of weeks.

چند هفته دیگر

The Paris Olympics

المپیک پاریس

will be beginning.

آغاز خواهد شد.

Now that is very interesting because I saw an interesting report

حالا این خیلی جالب است چون هفته گذشته گزارش جالبی دیدم

last week.

. وقتی در ایتالیا بودم

I read it on the internet

آن را در اینترنت خواندم

whilst in Italy,

and I noticed that they are talking about the pollution

و متوجه شدم که آنها در مورد آلودگی

at the moment in the rivers, saying

در حال حاضر در رودخانه ها صحبت می کنند و می گویند

because apparently they want to do some of the

زیرا ظاهراً می خواهند برخی

some of the competitions, some of the contests

از مسابقات را انجام دهند، برخی از مسابقات را

in the water, the swimming

در آب انجام دهند.

contests, of course,

مسابقات شنا، البته،

not running because you can't run

دویدن نیست زیرا نمی توانید

in water, it's very hard.

در آب بدوید، بسیار سخت است.

You can run water, but you can't run in the water.

شما می توانید آب را اجرا کنید، اما نمی توانید در آب بدوید.

It is very difficult.

خیلی سخت است.

So apparently they are slightly concerned

بنابراین ظاهراً آنها

in Paris at the moment

در حال حاضر کمی در پاریس نگران هستند

because there is a lot of pollution in the rivers scene,

زیرا آلودگی زیادی در صحنه رودخانه ها وجود دارد،

and they think now perhaps they might have to postpone

و آنها فکر می کنند که شاید مجبور شوند

all of the swimming events as the

با

Olympic Games begin.

شروع بازی های المپیک همه رویدادهای شنا را به تعویق بیندازند.

Hello planet John

سلام سیاره جان

C, expat coach,

سی، مربی مهاجر، نام

that is a very interesting

بسیار جالبی است

name.

By the way, why don't you talk about litter and litter?

.

راستی چرا از آشغال و آشغال حرف نمیزنی؟

Box litter is an interesting one

بستر جعبه‌ای جالب است

because we can use it in American

زیرا می‌توانیم آن را در

English and British English.

انگلیسی آمریکایی و انگلیسی انگلیسی استفاده کنیم.

So you might find the word litter

بنابراین ممکن است دریابید که کلمه litter

l I double t a

l I double t a

r is also used as a noun and a verb.

r نیز به عنوان اسم و فعل استفاده می شود.

The thing that you throw away

چیزی را که دور می اندازید

is litter,

خاک است،

but also the action of throwing

اما عمل

something away is litter.

دور انداختن هم خاک است.

You might litter the streets with your rubbish

ممکن است خیابان‌ها را با زباله‌های خود پر کنید،

because you keep throwing it away

زیرا مدام آن‌ها را

like that

مانند آن

litter box, litter box.

جعبه زباله، جعبه زباله دور می‌ریزید.

Now that is an interesting phrase.

حالا این جمله جالبی است.

Litter box is a thing

جعبه زباله چیزی است

that we often use when we get a new animal in the house.

که ما اغلب هنگام خرید یک حیوان جدید در خانه از آن استفاده می کنیم.

Now you know what it is like if you buy a small puppy

حالا می دانید اگر یک توله سگ کوچک

or a little cat.

یا یک گربه کوچک بخرید چه شکلی است.

Quite often they will do their there.

اغلب آنها کار خود را در آنجا انجام می دهند.

We wheeze

ما خس خس می کنیم

and their poop poop

و مدفوع آنها را

on your carpet or on the floor in your house,

روی فرش یا روی زمین خانه شما خس می کنیم،

so you have to train them to use

بنابراین باید آنها را آموزش دهید که از

a special thing called a litter box.

یک چیز خاصی به نام جعبه زباله استفاده کنند.

Litter box.

سطل زباله.

So a thing that the animal will go to

بنابراین چیزی که حیوان به سراغش می‌رود

and they will do they we will use in their poo poops

و آن‌ها انجام می‌دهند، ما از مدفوع آنها

on the litter box

روی جعبه زباله

instead of your carpet,

به جای فرش شما استفاده می‌کنیم،

which can be quite annoying to say the least.

که حداقل می‌تواند آزاردهنده باشد.

I will be going in a few moments.

چند لحظه دیگه میرم

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I am back with you on Sunday.

من یکشنبه با شما برگشتم

Don't forget Sunday.

یکشنبه را فراموش نکنید.

I am here.

من اینجا هستم.

How can I break the news to you?

چگونه می توانم خبر را برای شما اعلام کنم؟

I don't think Mr.

فکر نمی کنم آقای

Steve will be with us on the live stream this Sunday.

استیو در پخش زنده این یکشنبه با ما باشد.

However,

با این حال،

there is good news

خبرهای خوبی وجود دارد

because we are going to Bristol on Saturday

زیرا ما شنبه برای دیدن بئاتریس به بریستول می رویم،

to see Beatrice,

so we might do a live stream on Saturday.

بنابراین ممکن است شنبه یک پخش زنده داشته باشیم.

We might if we have time.

شاید اگر وقت داشته باشیم.

So we are going to be in Bristol

بنابراین ما قرار است

on Saturday with Beatrice, so we if we have time

شنبه با بئاتریس در بریستول باشیم، بنابراین اگر وقت داشته باشیم

and if I can find a suitable place to do it,

و مکان مناسبی برای انجام آن پیدا کنم

and if we have a good signal,

و اگر سیگنال خوبی داشته باشیم،

we will do a live stream in Bristol on Saturday.

شنبه یک استریم زنده در بریستول انجام خواهیم داد. آیا

Does that sound like a good idea?

این ایده خوبی به نظر می رسد؟

Because then we will have the chance to see Mr.

چون در آن صورت ما این شانس را خواهیم داشت که آقای

Steve.

استیو را ببینیم.

But it looks at the moment

اما در حال حاضر به نظر می رسد که متاسفانه

as if Steve will not be with us on

استیو در یکشنبه با ما نخواهد بود

Sunday, unfortunately.

.

Anyway, we are looking forward to being in Bristol to seeing Beatrice

به هر حال، ما مشتاقانه منتظر حضور در بریستول برای دیدن بئاتریس هستیم

and hopefully we will be with you

و امیدواریم

as well on the live stream.

در پخش زنده نیز با شما باشیم.

Something extra to look forward to.

چیز اضافی برای انتظار.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I hope you've enjoyed this.

امیدوارم از این کار لذت برده باشید.

You can of course watch this again.

البته می توانید دوباره این را تماشا کنید.

There will be captions later

بعداً زیرنویس‌هایی وجود خواهد داشت

and you will be able to watch this

و می‌توانید

as many times as you like.

هر چند بار که دوست دارید این را تماشا کنید.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I hope this has been useful.

امیدوارم این مطلب مفید بوده باشد.

I have been talking all about rubbish today.

من امروز همه چیز در مورد آشغال صحبت کردم.

But what about the live stream?

اما جریان زنده چطور؟

Did you like it?

خوشت آمد؟

I hope you did.

امیدوارم انجام داده باشید.

And if so, please give me a lovely

و اگر چنین است، لطفاً یک لایک دوست داشتنی به من بدهید

like to show that you liked my live stream.

تا نشان دهم از پخش زنده من خوشتان آمده است.

Thank you very much for watching.

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم.

It is time to go.

وقت رفتن است.

I don't like to go.

دوست ندارم برم ای

I wish I could stay here all afternoon, but sadly

کاش می توانستم تمام بعدازظهر را اینجا بمانم، اما متأسفانه

I have other things to do.

کارهای دیگری برای انجام دادن دارم.

I am very busy at the moment making new lessons.

در حال حاضر بسیار مشغول ساختن دروس جدید هستم.

That's all I'm saying.

این تمام چیزی است که من می گویم.

I have something special planned

من برای جولای برنامه خاصی دارم

for July because July will be here next week.

زیرا جولای هفته آینده اینجا خواهد بود.

Also next week.

همچنین هفته آینده.

Besides the general election, we have

علاوه بر انتخابات عمومی، ما

Mr. Duncan going to the dentist.

آقای دانکن را داریم که به دندانپزشکی می رود.

Unfortunately, I have an appointment

متاسفانه

next week to the dentist.

هفته آینده وقت دندانپزشکی دارم.

And to be honest with you, can I be honest?

و برای اینکه با شما صادق باشم، آیا می توانم صادق باشم؟

I don't like going to the dentist.

من دوست ندارم به دندانپزشکی بروم.

And I know we do have dentists watching our live streams.

و من می دانم که ما دندانپزشکان داریم که پخش زنده ما را تماشا می کنند.

Claudia, I know you're watching.

کلودیا، می دانم که داری تماشا می کنی.

And you, you are a person who is involved

و تو آدمی هستی که

with people's teeth,

با دندان مردم درگیر هستی،

but I don't like going to the dentist.

اما من دوست ندارم به دندانپزشکی بروم.

So next week I will be going to the dentist.

بنابراین هفته آینده به دندانپزشکی خواهم رفت.

I am not looking forward to that.

من منتظر آن نیستم.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

See you soon.

به زودی میبینمت.

Take care of yourselves

مواظب خودتون باشید

and of course, until the next time we meet here,

و البته تا دفعه بعد که اینجا همدیگه رو میبینیم

you know what's coming next.

بدونید بعدش چی میشه.

Until the next time we are all here together

تا دفعه بعد که همه با هم

on the live stream.

در پخش زنده اینجا هستیم.

Take care of yourselves.

مراقب خودت باش.

Stay happy, stay cool.

شاد باشید، خونسرد بمانید.

If you are at the moment

اگر در حال حاضر

experiencing some of this crazy heat

کمی از این گرمای دیوانه کننده را تجربه می کنید

that's happening, please stay cool.

، لطفا خونسرد باشید.

And of course, until the next time we meet,

و البته، تا دفعه بعد که ما ملاقات می کنیم،

you know what's coming next.

شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Take care of yourself.

مراقب خودت باش. هنگامی که در میان نسل بشر قدم می زنید،

Keep that smile upon your face

آن لبخند را بر لبان خود نگه دارید

as you walk amongst the human race.

.

And of course.

و البته.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.

Maybe Saturday as well.

شاید شنبه هم همینطور.

Live? Yes.

زنده؟ آره.

It's true.

درسته. تا

Ta ta for now.

تا فعلا از تماشای

Thank you very much

شما بسیار سپاسگزارم.

for watching.