Learn English with Coldplay

Eat Sleep Dreamers, I'm super excited. Today we're going to learn English with one of the

رویاپردازان خواب را بخورید، من فوق العاده هیجان زده هستم. امروز قصد داریم زبان انگلیسی را با یکی از

most famous bands in the world, Coldplay.

معروف ترین گروه های موسیقی دنیا یعنی Coldplay یاد بگیریم.

Music is a great way to learn English and today we're going to look at some really interesting

موسیقی یک راه عالی برای یادگیری زبان انگلیسی است و امروز می خواهیم واژگان بسیار جالب

vocabulary, some natural pronunciation and some really useful grammar structures. Coldplay,

، برخی تلفظ های طبیعی و ساختارهای گرامری واقعا مفید را بررسی کنیم. Coldplay

take it away.

، آن را بردارید.

I'd like to look at some interesting pronunciation here. We've got the sentence ''cause you're

من می خواهم به تلفظ جالبی در اینجا نگاه کنم. ما این جمله را داریم "چون تو

a sky full of stars'. Now that first word 'cause it's an informal way of saying because

یک آسمان پر از ستاره هستی". اکنون این کلمه اول «چون یک روش غیررسمی برای گفتن است، زیرا

and we use it in spoken English mainly. So 'cause because 'cause you are. Now instead

و ما عمدتاً از آن در گفتار انگلیسی استفاده می کنیم. پس چون چون هستی. حالا به

of you are he's saying 'cause you're and again really normal in spoken English. It's quite

جای شما، او می‌گوید: «چون شما در زبان انگلیسی گفتاری واقعاً عادی هستید.

long to say Because you are a sky full of stars. "cause you're a sky full of stars.

گفتن خیلی طولانی است زیرا شما آسمانی پر از ستاره هستید. "چون تو یک آسمان پر از ستاره هستی.

He also says I want to die in your arms, I wanna, wanna want to but again in spoken English

او همچنین می‌گوید می‌خواهم در آغوش تو بمیرم، می‌خواهم، می‌خواهم، اما دوباره به زبان انگلیسی گفتاری

to make life easy for ourselves we would say I wanna, I wanna go, I wanna do, I wanna play,

برای اینکه زندگی را برای خودمان آسان کنیم، می‌گوییم می‌خواهم، می‌خواهم بروم، من Wanna do, I wantna play,

I wanna run. I wanna wanna wanna. Now it's important with pronunciation, you don't have

I wantna run. I wantna wanna wanna. حالا با تلفظ مهم است، لازم نیست

to say these words like that. You don't have to say, I wanna go home, you could say I want

این کلمات را آنطور بگویید. لازم نیست بگویی، می خواهم به خانه بروم من می‌خواهم

to go home but it's good to be aware of the pronunciation so that when you are listening

به خانه برگردم، اما خوب است که از تلفظ آن آگاه باشم

to someone maybe a tv programme or a friend and they say I wanna, you know that that's

تا وقتی به یک برنامه تلویزیونی یا دوستی گوش می‌دهی و او می‌گوید می‌خواهم، بدانی

the pronunciation of I want to go. So good to be aware of these things, if you want to

که تلفظ می‌خواهم بروم این است . حواستان به این چیزها باشد، اگر می خواهید

use them in your spoken English, that's up to you.

از آنها در زبان انگلیسی صحبتی خود استفاده کنید، این به شما بستگی دارد.

I'm feeling drunk and high. So drunk is when you've had too much alcohol. In British culture

من احساس مستی و سرخوردگی دارم. پس مستی زمانی است که الکل بیش از حد مصرف کرده باشید. در فرهنگ بریتانیا، ما مقدار زیادی الکل داریم.

we have a lot of words for drunk, hammered, wasted, plastered. If you are a little bit

کلماتی برای مست، چکش خورده، هدر رفته، گچ گرفته شده است. اگر کمی

drunk you could be tipsy. And high we associate with drugs so if you've had drugs then you

مست هستید ممکن است بدحال باشید.

are probably high. I think in this example Chris Martin is talking about life, he's drunk

. فکر می‌کنم در این مثال، کریس مارتین در مورد زندگی صحبت می‌کند، او از

on life, he's high on life so he's happy and not necessarily that he's taken alcohol or

زندگی مست است، او از زندگی لذت می‌برد، بنابراین خوشحال است و لزوماً الکل یا

drugs but just that life is making him feel, is making him feel great. If you want a whole

مواد مخدر مصرف نمی‌کند، بلکه فقط این که زندگی به او احساس می‌کند ، به او احساس عالی می‌دهد. اگر می خواهید یک

lesson on all the words that we have for being drunk in British English then let me know

درس کامل در مورد تمام کلماتی که ما برای مست بودن در انگلیسی بریتانیایی داریم، در نظر زیر به من اطلاع دهید

in the comment below.

.

Here Chris Martin talks about I shouldn't have crossed the line. I shouldn't have. Shouldn't

در اینجا کریس مارتین در مورد من صحبت می کند که من نباید از خط عبور می کردم. من نباید داشته باشم. shouldn't

have is a really interesting grammar structure, it's a past modal, it's in the negative here

have یک ساختار گرامری واقعاً جالب است، این یک حالت گذشته است، در اینجا منفی است که

shouldn't have and we use it to talk about regretting past situations or being sorry

نباید داشته باشد و ما از آن برای صحبت در مورد پشیمانی از موقعیت های گذشته یا پشیمانی

about past decisions. For example maybe in the morning you feel very tired and you might

از تصمیمات گذشته استفاده می کنیم. به عنوان مثال، ممکن است صبح ها احساس خستگی زیادی کنید و ممکن است

say I shouldn't have gone to bed late last night. So you are regretting your decision

بگویید من نباید دیشب دیر به رختخواب می رفتم . بنابراین از تصمیم خود

to go to bed late. I shouldn't have gone to bed late. Another example you might say I

برای دیر به رختخواب رفتن پشیمان هستید. من نباید دیر به رختخواب می رفتم. مثال دیگری که ممکن است بگویید من

shouldn't have been so mean to my friend and again you're regretting your past action.

نباید اینقدر با دوستم بد رفتار می کردم و دوباره از کار گذشته خود پشیمان هستید.

So shouldn't have, really useful nice grammar structure to talk about regrets of the past.

بنابراین نباید ساختار گرامری بسیار مفیدی برای صحبت در مورد پشیمانی های گذشته داشته باشیم.

We are legends every day. This is another great piece of informal British English. Now

ما هر روز اسطوره هستیم. این یک قطعه عالی دیگر از انگلیسی غیررسمی بریتانیایی است. اکنون

legend has lots of meanings but here and in informal situations it can mean if someone

افسانه معانی زیادی دارد، اما در اینجا و در موقعیت‌های غیررسمی می‌تواند به این معنا باشد که اگر

has been really helpful or very generous or they are really successful you can call them

کسی واقعاً مفید یا سخاوتمند بوده است یا واقعاً موفق است، می‌توانید او

a legend. Let's put it into an example, thank you so much for helping me organise the party,

را افسانه بنامید. بیایید آن را به عنوان یک مثال قرار دهیم، از شما بسیار سپاسگزارم که به من در سازماندهی مهمانی کمک کردید،

you're a legend. So I'm just saying you were really helpful, super helpful. Or if someone

شما یک افسانه هستید. بنابراین من فقط می گویم شما واقعا مفید بودید، فوق العاده مفید. یا اگر کسی

lends you some money, let's say you need some money to get on the train and someone lends

مقداری پول به شما قرض می دهد، فرض کنید برای سوار شدن به قطار به مقداری پول نیاز دارید و کسی

it to you you could say you are a legend, thank you so much. And again it just means

آن را به شما قرض می دهد، می توانید بگویید که شما یک افسانه هستید، بسیار متشکرم. و باز هم فقط به این معنی است که

thank you, you are very generous. So it's a really nice informal piece of vocabulary

از شما سپاسگزارم، شما بسیار سخاوتمند هستید. بنابراین این یک قطعه واژگان غیررسمی واقعاً خوب است

we use in spoken British English.

که ما در گفتار انگلیسی انگلیسی استفاده می‌کنیم.

Somehow, it's an adverb and it means, we use it when we are not sure how something happened

به نوعی، این یک قید است و به این معنی است که وقتی مطمئن نیستیم چیزی اتفاق افتاده یا مطمئن نیستیم از آن استفاده می کنیم

or we're not sure, we can't explain how something happened. It's a really useful word so for

، نمی توانیم توضیح دهیم که چگونه اتفاقی افتاده است. این کلمه واقعاً مفیدی است، بنابراین برای

example I'd say 'Somehow I've lost my phone' I don't know how but it's happened and I can't

مثال می‌گویم «به‌طوری تلفنم را گم کرده‌ام» نمی‌دانم چطور، اما این اتفاق افتاده است و نمی‌توانم

explain it so somehow I've lost my phone. Really useful especially for me as I can't

آن را توضیح دهم، به‌طوری‌که تلفنم را گم کرده‌ام. واقعاً برای من مفید است زیرا همیشه نمی توانم

always explain how things happen. Eat Sleep Dreamers if you are finding this video useful

توضیح دهم که چگونه اتفاق می افتد. اگر این ویدیو را مفید می‌دانید، رویاپردازان خواب را بخورید،

please give it a big thumbs up.

لطفاً آن را بزرگ کنید.

You don't know how lovely you are. Chris Martin here is saying you don't know how beautiful

نمیدونی چقدر دوست داشتنی هستی کریس مارتین در اینجا می گوید شما نمی دانید چقدر زیبا

you are because lovely means beautiful. Also in British English it can mean enjoyable or

هستید زیرا دوست داشتنی یعنی زیبا. همچنین در انگلیسی بریتانیایی می تواند به معنای لذت بخش یا

pleasant and we use it all the time. So for example I might describe a weekend as being

دلپذیر باشد و ما همیشه از آن استفاده می کنیم. بنابراین برای مثال من ممکن است یک آخر هفته را به

'a lovely weekend' so a really enjoyable weekend. Maybe you've been out with your friends and

عنوان یک آخر هفته دوست داشتنی توصیف کنم، بنابراین یک آخر هفته واقعا لذت بخش. شاید با دوستانتان بیرون رفته اید و

you might say 'Thanks so much for a lovely evening' and that means thank you so much

ممکن است بگویید "خیلی متشکرم برای یک عصر زیبا" و این بدان معنی است که از شما

for an enjoyable evening. We might also say 'It was lovely to see you yesterday' so again

برای یک شب لذت بخش بسیار سپاسگزارم. همچنین می‌توانیم بگوییم «دیروز دیدنت دوست‌داشتنی بود» بنابراین باز

it was really pleasant and enjoyable to see you. We use it all the time.

هم دیدن شما بسیار لذت بخش و لذت بخش بود . ما همیشه از آن استفاده می کنیم.

I'd rather be a comma than a full stop. This is a really nice grammar structure. We use

ترجیح میدم کاما باشم تا نقطه. این یک ساختار گرامری واقعا زیبا است. ما از

it to prefer one thing over another. I'd rather so the 'd the d there is I would, I would

آن برای ترجیح یک چیز بر چیز دیگر استفاده می کنیم. من ترجیح می‌دهم که «d the d» وجود داشته باشد، این را

rather this than that. So an example would be 'I'd rather be a cat than a dog' actually

به آن ترجیح می‌دهم. بنابراین یک مثال می تواند این باشد که "ترجیح می دهم یک گربه باشم تا یک سگ" در واقع

no no no wait 'I'd rather be a dog than a cat.' So my preference is to be a dog more

نه نه صبر کنید "من ترجیح می دهم یک سگ باشم تا یک گربه." بنابراین ترجیح من سگ بودن بیشتر

than a cat. Because dogs are cool man, I love dogs, they are kind of, you know happy and

از گربه است. از آنجایی که سگ ها انسان باحالی هستند، من سگ ها را دوست دارم، آنها یک جورهایی هستند، می دانید خوشحال هستند و

they look like they have a lot of fun, yeah I'd rather be a dog. Another example 'I'd

به نظر می رسد که آنها بسیار سرگرم کننده هستند، بله من ترجیح می دهم یک سگ باشم. مثال دیگر "من ترجیح می دهم

rather stay at home tonight than go out.' Again you are showing that your preference

امشب در خانه بمانم تا بیرون رفتن." باز هم نشان می دهید که ترجیح شما

is to stay at home and not go out so two things and you are preferring one. So what does Chris

این است که در خانه بمانید و بیرون نروید، بنابراین دو چیز را ترجیح می دهید. بنابراین

Martin mean here by I'd rather be a comma than a full stop. Well, lyrics are, people

منظور کریس مارتین در اینجا از ترجیح می دهم یک کاما باشد تا نقطه پایان چیست. خوب، اشعار هستند، مردم

interpret lyrics differently. People have different meanings and they attach them to

غزل را متفاوت تفسیر می کنند. افراد معانی مختلفی دارند و آنها را به آنها متصل می

them. There's no right or wrong, I guess. Unless we ask Chris Martin ourselves then

کنند. حدس می زنم هیچ درست یا غلطی وجود ندارد. مگر اینکه خودمان از کریس مارتین بپرسیم،

maybe we could find an answer.

شاید بتوانیم پاسخی پیدا کنیم.

Which song or band would you like to learn English from next? You let me know in the

دوست دارید از کدام آهنگ یا گروه بعدی انگلیسی یاد بگیرید؟ شما در نظرات زیر به من اطلاع دهید

comments below and I will make the video for you. So tell me which band or which song would

و من ویدیو را برای شما می سازم . پس به من بگو دوست داری بعد از کدام گروه یا کدام آهنگ

you like to learn English from next?

انگلیسی یاد بگیری؟

Thank you so much for watching Eat Sleep Dreamers, this is Tom, the English Hipster and you know

خیلی ممنون که Eat Sleep Dreamers را تماشا کردید، این تام، هیپستر انگلیسی است و می

what time it is, it's time to take your English to the next level.

دانید ساعت چند است، وقت آن است که زبان انگلیسی خود را به سطح بعدی ببرید.