Learn English Anywhere | Hong Kong Edition

Hong Kong was my home for three and a half years and if I close my eyes, it's still inside

هنگ کنگ برای سه سال و نیم خانه من بود و اگر چشمانم را ببندم هنوز در درون

me. The sights, the sounds and the smells of a city, they become a part of who you are.

من است. مناظر، صداها و بوهای یک شهر، بخشی از آن چیزی می شوند که شما هستید.

It's time to go back. Hong Kong, I'm coming.

زمان بازگشت است. هنگ کنگ، من میام

Eat Sleep Dreamers welcome to Hong Kong. I'm here to show you guys that you can learn English

Eat Sleep Dreamers به ​​هنگ کنگ خوش آمدید. من اینجا هستم تا به شما بچه ها نشان دهم که می توانید انگلیسی را در

anytime anywhere. It doesn't matter where you are. Now I've done one video in London,

هر زمان و هر کجا یاد بگیرید. مهم نیست کجا باشی. اکنون یک ویدیو در لندن،

one video in Singapore and now I'm in the most amazing city Hong Kong. This is a second

یک ویدیو در سنگاپور انجام داده‌ام و اکنون در شگفت‌انگیزترین شهر هنگ کنگ هستم. اینجا

home to me. I love this city. For me it's a city of contrast. You've got these incredible

برای من خانه دوم است. من عاشق این شهر هستم. برای من شهر تضاد است. شما این آسمان‌خراش‌های باورنکردنی را دارید

skyscrapers rising up and just over the hill you've got beautiful beaches and an amazing

که بالا می‌آیند و درست بالای تپه سواحل زیبا و اقیانوسی شگفت‌انگیز دارید

ocean. You've got international restaurants and companies and banks and you've got local

. شما رستوران ها و شرکت های بین المللی و بانک ها و

little stores, street markets. You've got old colonial architecture next to modern high-rise

فروشگاه های کوچک محلی، بازارهای خیابانی دارید. معماری قدیمی استعماری در کنار ساختمان‌های مرتفع مدرن دارید

buildings. It's a place of contrast and I absolutely love it. I'm addicted to this city.

. این محل تضاد است و من کاملاً آن را دوست دارم. من به این شهر معتاد شدم.

So we're going to take a walk around, see what English we can find because I believe

بنابراین می‌خواهیم قدم بزنیم، ببینیم چه انگلیسی می‌توانیم پیدا کنیم، زیرا معتقدم که

you can learn English anytime anywhere. We are going to look at street signs, adverts

شما می‌توانید انگلیسی را در هر زمان و هر کجا یاد بگیرید. ما به تابلوهای خیابان نگاه می کنیم،

anything. So if you are ready, let's do that.

هر چیزی را تبلیغ می کنیم. بنابراین اگر آماده هستید، بیایید این کار را انجام دهیم.

Alright guys I'm going to do something super local Hong Kong style, I'm going to travel

بسیار خوب بچه ها، من می خواهم یک کار فوق العاده محلی به سبک هنگ کنگ انجام دهم، می خواهم

on a tram. Now they locally they are known as ding dings. That is because of the sound

با یک تراموا سفر کنم. در حال حاضر آنها به صورت محلی به عنوان دینگ دینگ شناخته می شوند. این به خاطر

of the bell. When you want to get off you press the bell, it sounds like a ding ding.

صدای زنگ است. وقتی می‌خواهید پیاده شوید ، زنگ را فشار می‌دهید، به نظر می‌رسد که صدای زنگ می‌خورد.

So that is an example of onomatopoeia. Onomatopoeia is when the phonetic sound of the word resembles

بنابراین این یک نمونه از onomatopoeia است. Onomatopoeia زمانی است که صدای آوایی کلمه

the sound of the meaning. So for example 'ding ding' the sound of the bell, when you press

شبیه صدای معنی باشد. به عنوان مثال صدای زنگ "دینگ دینگ"، زمانی که

it it sounds like ding ding. If you think about table tennis or ping pong, is another

آن را فشار می‌دهید به نظر می‌رسد که صدای زنگ می‌خورد. اگر به تنیس روی میز یا پینگ پنگ فکر می کنید، راه دیگری

way of saying that. Ping and pong is the sound of the bat and the ball together. Another

برای گفتن آن است. پینگ و پنگ صدای خفاش و توپ با هم است. به

example sizzle, for example. If you are frying something in a pan with hot oil. That sound

عنوان مثال، یک نمونه دیگر از صدای هیس کردن. اگر چیزی را در ماهیتابه با روغن داغ سرخ می کنید. این صدا

, it resembles sizzle. So the phonetics in the word resemble the sound of the actual

، شبیه صدای هیس است. بنابراین آوایی در کلمه شبیه صدای

thing that you are talking about. Anyway, that's a bit of onomatopoeia. So I'm going

چیزی است که شما در مورد آن صحبت می کنید. به هر حال، این یک کمی onomatopoea است. بنابراین من

to jump aboard this tram and see where it takes me.

سوار این تراموا می شوم و می بینم که مرا به کجا می برد.

A nice little sign here, coffee to go. Now coffee to go means to take away. You are not

یک تابلوی کوچک خوب اینجا، قهوه برای رفتن. حالا قهوه رفتن به معنای برداشتن است.

going to have it in the place where you bought it, you are going to take it away with you.

قرار نیست آن را در جایی که خریده اید داشته باشید، قرار است آن را با خود ببرید.

So coffee to go, you can have a pizza to go, you could have a sandwich to go anything.

بنابراین می توانید قهوه ای برای رفتن داشته باشید، می توانید یک پیتزا برای رفتن داشته باشید، می توانید یک ساندویچ برای رفتن به هر چیزی بخورید.

So, if it's to go it means you take it away with you. Now you will notice there the pronunciation

بنابراین، اگر قرار است برود به این معنی است که آن را با خود بردارید. اکنون متوجه خواهید شد که تلفظ

coffee to go. Not coffee to go, it's to go. I'm using a weak form there because it's not

قهوه برای رفتن وجود دارد. قهوه برای رفتن نیست، رفتن است. من در آنجا از یک فرم ضعیف استفاده می کنم زیرا

an important word so we just use the weak form to to say it. So coffee to go. Alright,

کلمه مهمی نیست، بنابراین برای بیان آن فقط از شکل ضعیف to استفاده می کنیم. پس قهوه برای رفتن.

let's keep going. Alright I'm standing by the mid-levels escalator. Now Hong Kong has

باشه ادامه بدیم خوب من کنار پله برقی سطح متوسط ​​ایستاده ام. اکنون هنگ کنگ

the longest outdoor escalator system in the world. Now it takes people from central right

دارای طولانی ترین سیستم پله برقی در فضای باز در جهان است. اکنون افراد را از

up into mid-levels which is where people live and I've just found a sign here with some

مرکز به سطوح میانی می برد، جایی که مردم در آن زندگی می کنند و من به تازگی تابلویی را در اینجا با

really interesting language. Now I love street signs especially in Hong Kong. They use some

زبان واقعاً جالبی پیدا کردم. اکنون من تابلوهای خیابانی را به خصوص در هنگ کنگ دوست دارم. آنها از

very interesting language, often quite formal words that I haven't seen for many years.

زبان بسیار جالبی استفاده می کنند، اغلب کلمات کاملا رسمی که من سال هاست ندیده ام.

But this sign has a great piece of English. To loiter. Now to loiter means to wait around

اما این علامت یک قطعه انگلیسی عالی دارد. پرسه زدن. حال پرسه زدن به معنای منتظر ماندن

without any purpose. So you are standing around somewhere for no apparent reason. You don't

بدون هیچ هدفی است. بنابراین شما بدون هیچ دلیل مشخصی در جایی ایستاده اید.

know why you are doing it. So people might loiter in the street or on the street corner

نمیدونی چرا اینکارو میکنی بنابراین مردم ممکن است در خیابان یا گوشه خیابان پرسه

or here they are asking people not to loiter where this guy is loitering ok. He's sort

بزنند یا اینجا از مردم می خواهند که در کجا پرسه می زنند خوب. او به نوعی

of standing in front of the escalator. So waiting without any purpose because you'll

جلوی پله برقی ایستاده است. بنابراین بدون هیچ هدفی منتظر بمانید زیرا

block the escalator. So the pronunciation is loiter. So an example sentence might be

پله برقی را مسدود خواهید کرد. بنابراین تلفظ loiter است. بنابراین یک جمله مثال ممکن است

'There were some kids loitering on the street.' Just hanging around, no real purpose just

"بچه هایی بودند که در خیابان پرسه می زدند." فقط دور زدن، بدون هدف واقعی فقط

standing there. Back home if you have any signs that are in English, have a look at

ایستادن در آنجا. اگر علائمی به زبان انگلیسی دارید، به خانه برگردید، به آنها نگاه

them because they use some really interesting vocabulary. Now you guys know how much I love

کنید زیرا از واژگان واقعاً جالبی استفاده می کنند . حالا شما بچه ها می دانید که من چقدر

adverts for learning English. I think they are super creative with the language. This

تبلیغات برای یادگیری زبان انگلیسی را دوست دارم. من فکر می کنم آنها با زبان فوق العاده خلاق هستند. این

one, brilliant. To do something like a boss. If you do something like a boss it means you

یکی، درخشان برای انجام کاری شبیه یک رئیس. اگر کاری را مانند یک رئیس انجام می دهید به این معنی است که

do it very well. It's a really informal phrase and you can play with it, ok? So here it says

آن را خیلی خوب انجام می دهید. این یک عبارت واقعا غیر رسمی است و می توانید با آن بازی کنید، خوب؟ بنابراین اینجا می گوید

you eat like a boss, it means you can eat very well. You could teach English like a

شما مثل یک رئیس غذا می خورید، یعنی می توانید خیلی خوب غذا بخورید. شما می توانید انگلیسی را مانند یک

boss, right? You can teach English really well. You can run like a boss. I run like

رئیس آموزش دهید، درست است؟ شما می توانید انگلیسی را واقعاً خوب آموزش دهید . شما می توانید مانند یک رئیس بدوید. من مثل

a boss means, I run really well. You are really good at doing this thing. So yeah, really

یک رئیس می دوم یعنی واقعا خوب می دوم. شما واقعاً در انجام این کار خوب هستید. بنابراین بله،

nice informal phrase there, kind of fun to play with. OK, I'm at the top of the escalators

عبارت غیررسمی واقعاً خوبی وجود دارد، بازی کردن با آن به نوعی سرگرم کننده است. خوب، من در بالای پله برقی

and I've just seen this word. In fact I've seen this word a couple of times on a few

هستم و این کلمه را تازه دیده ام. در واقع من این کلمه را چند بار روی چند

signs. Bulky, it's an adjective we use to describe some luggage or a sort of object

علامت دیده ام. حجیم، این صفتی است که برای توصیف برخی از چمدان ها یا نوعی

that is heavy, that's difficult to carry. It's unwieldy, we can call it bulky. So this

شیء سنگین استفاده می کنیم که حمل آن دشوار است. ناکارآمد است، می توانیم آن را حجیم بنامیم. بنابراین

is talking about bulky baggage or a bulky suitcase, it's big, it's large, it's heavy,

در مورد چمدان بزرگ یا چمدان بزرگ صحبت می شود ، بزرگ است، بزرگ است، سنگین است،

it's difficult to carry. Nice! Alright, let's keep going. I don't know if you noticed guys

حمل آن دشوار است. خوب! باشه ادامه بدیم نمی‌دانم متوجه شده‌اید یا

but it's a crazy hot day today. Thirty five degrees, humid, sun beating down. Now I'm

نه، اما امروز یک روز داغ داغ است. سی و پنج درجه، مرطوب، آفتاب غروب. حالا

use to this because I lived in Hong Kong for three and a half years. I absolutely loved

من به این عادت دارم چون سه سال و نیم در هنگ کنگ زندگی کردم . من کاملاً عاشق

living here and once I lived here I picked up a few of the variations that Hong Kong

زندگی در اینجا بودم و زمانی که در اینجا زندگی کردم، تعدادی از تغییراتی را که انگلیسی هنگ کنگی

English has. So I noticed for example that people use 'seldom' quite a lot to mean not

دارد انتخاب کردم. بنابراین، به عنوان مثال، متوجه شدم که مردم از "به ندرت" بسیار زیاد استفاده می کنند که به معنای نه

very often. Now I would personally only use that in written English. So generally I would

چندان زیاد است. اکنون من شخصاً فقط از آن به زبان انگلیسی نوشتاری استفاده می کنم. بنابراین به طور کلی من

probably just say hardly ever. So, do you know what 'I hardly ever go swimming.' It

احتمالا فقط می گویم به سختی هرگز. بنابراین، آیا می دانید چه چیزی "من به سختی به شنا می روم."

means I don't go swimming very often. So I noticed that is one thing. Another word that

یعنی من زیاد شنا نمی کنم. بنابراین متوجه شدم که این یک چیز است. کلمه دیگری که

I only really hear in Hong Kong is the word shroff and it means a office where you would

من واقعاً در هنگ کنگ می شنوم کلمه shroff است و به معنای دفتری است که در آن

pay. So let's say you are at a car park and you need to pay for your ticket to park your

پول پرداخت می کنید. بنابراین فرض کنید در یک پارکینگ هستید و باید هزینه بلیط خود را بپردازید تا ماشین خود را در

car there, you would pay at the shroff office. Or at the hospital, let's say you need to

آنجا پارک کنید، باید در دفتر شرف پرداخت کنید. یا در بیمارستان، فرض کنید

pay for some medicine you go to the shroff office. So yeah, what I love is the kind of

باید برای مقداری دارویی که به مطب شرف می‌روید، هزینه بپردازید . بنابراین بله، چیزی که من دوست دارم، نوعی

slight variation of English here. It's a little bit different, different pronunciation, some

تنوع جزئی زبان انگلیسی در اینجا است. کمی متفاوت است، تلفظ متفاوت است،

different vocabulary. I love that, it gives Hong Kong it's own identity and Hong Kong

واژگان متفاوت است. من آن را دوست دارم، این به هنگ کنگ هویت خود و انگلیسی هنگ کنگ

English it's own identity. Just stopping here, a very famous Instagram wall in Hong Kong.

هویت خود را می دهد. فقط در اینجا توقف می کنیم، یک دیوار اینستاگرام بسیار معروف در هنگ کنگ.

I was actually staying quite near here and just there was a continuous stream of people

من در واقع تقریباً نزدیک اینجا می ماندم و فقط یک جریان مداوم از مردم وجود داشت

getting their photos taken against this wall. It's amazing.

که عکس هایشان را روی این دیوار می گرفتند. این شگفت انگیز است.

Alright Eat Sleep Dreamers,

بسیار خوب، رویاپردازان خواب را بخورید،

I've walked into a little art space called PMQ and I'm in an exhibit called Cuddle Bubble.

من وارد فضای هنری کوچکی به نام PMQ شدم و در نمایشگاهی به نام حباب نوازش هستم.

It's pretty magical, I like it. So the sign is pretty cool, it has loads of interesting

خیلی جادویی است، من آن را دوست دارم. بنابراین علامت بسیار جالب است، واژگان جالب زیادی دارد

vocabulary. So cuddle in itself is like an embrace, you bring someone close to you with

. پس نوازش به خودی خود مانند یک آغوش است،

your arms to show affection, to show love. So to cuddle someone. There are a couple of

برای ابراز محبت، برای نشان دادن عشق، یکی را با آغوشت به خود نزدیک می کنی. بنابراین برای در آغوش گرفتن کسی. چند

other nice phrases that they use there. They use the word scorching in the instructions

عبارت خوب دیگر وجود دارد که آنها در آنجا استفاده می کنند. آنها از کلمه سوزان در دستورالعمل

over there. Scorching means super hot, so 'this is a scorching day'. In fact yeah, every

های آنجا استفاده می کنند. سوزاندن به معنای فوق العاده گرم است، بنابراین "این یک روز سوزان است". در واقع بله، هر

day in the summer in Hong Kong is scorching, so really hot. It also talks about the hustle

روز در تابستان در هنگ کنگ سوزان است، بسیار گرم است. همچنین در مورد

and bustle. The hustle and bustle of life. The busyness of life. We often talk about

شلوغی و شلوغی صحبت می کند. شلوغی و شلوغی زندگی. مشغله های زندگی. ما اغلب در

the hustle and bustle of a city so there's a nice little phrase, sort of a collocation

مورد شلوغی و شلوغی یک شهر صحبت می کنیم، بنابراین یک عبارت کوچک زیبا وجود دارد، به نوعی ترکیبی

that goes together. The hustle and bustle. So you might say 'I love the hustle and bustle

که با هم ترکیب می شود. شلوغی و شلوغی. بنابراین ممکن است بگویید "من عاشق شلوغی و شلوغی

of city life.' Or 'I love the hustle and bustle of Hong Kong.'

زندگی شهری هستم." یا "من عاشق شلوغی و شلوغی هنگ کنگ هستم."

Eat Sleep Dreamers, that's

Eat Sleep Dreamers، همین است

it I think I have found enough English for one day. I am absolutely shattered. Hong Kong

که فکر می کنم برای یک روز انگلیسی کافی پیدا کرده ام . من کاملاً متلاشی هستم. هنگ کنگ

has been amazing, what a place to search for English. Obviously it has it's historical

شگفت انگیز بوده است، چه مکانی برای جستجوی انگلیسی. بدیهی است که ریشه تاریخی

roots with English language. It's one of the official languages here so it makes sense,

آن با زبان انگلیسی است. این یکی از زبان های رسمی اینجاست پس منطقی است،

right? But yeah I hope you have enjoyed this one. If you have enjoyed it please give it

درست است؟ اما بله امیدوارم از این یکی لذت برده باشید. اگر از آن لذت بردید، لطفاً آن

a big thumbs up, like it, share it, tell your friends, let me know in the comments below

را بزرگ کنید، لایک کنید، آن را به اشتراک بگذارید، به دوستان خود بگویید ، در نظرات زیر به من اطلاع دهید

and if you want me to come to your city or your country let me know as well. I'm always

و اگر می خواهید به شهر یا کشور شما بیایم به من نیز اطلاع دهید. من

up for travelling, meeting you guys and seeing where we can learn English around the world.

همیشه آماده سفر هستم، شما بچه ها را ملاقات می کنم و می بینم که کجا می توانیم انگلیسی را در سراسر جهان یاد بگیریم.

Remember I've got new videos every Tuesday and every Friday helping you take your English

به یاد داشته باشید که من هر سه شنبه و هر جمعه ویدیوهای جدیدی دارم که به شما کمک می کند زبان انگلیسی خود را

to the next level. Check me out on Instagram, Instagram stories and of course on Facebook.

به سطح بالاتری ببرید. من را در اینستاگرام، استوری های اینستاگرام و البته در فیس بوک بررسی کنید.

But until next time guys, this is Tom, the Chief Dreamer in Hong Kong, saying goodbye.

اما تا دفعه بعد بچه ها، این تام، رئیس رویاپرداز در هنگ کنگ است که خداحافظی می کند.