YouTubers TEACH YOU 10 English Expressions

Eat Sleep Dreamers what's going on? How are you? I am in Berlin, Germany. I've been

رویاپردازان خواب بخورید چه خبر است؟ چطور هستید؟ من در برلین، آلمان هستم. من

brought here by Lingoda for their Follow Languages Day event. It's been amazing! I've met so

توسط لینگودا برای رویداد روز دنبال کردن زبان‌ها به اینجا آورده شده‌ام . شگفت انگیز بوده است! من با

many incredible English teachers, German teachers, other language teachers, and I thought what'd

بسیاری از معلمان زبان انگلیسی، معلمان آلمانی، معلمان زبان دیگر آشنا شده ام، و فکر کردم

be really cool, is if they could teach you their favorite English phrases. Let's do this.

چه چیز بسیار جالبی است اگر آنها بتوانند عبارات انگلیسی مورد علاقه خود را به شما آموزش دهند. بیا انجامش بدیم.

Eat Sleep Dreamers, I have been joined by Lina. Lina, what is your channel called?

Lina به من ملحق شده است . لینا اسم کانالت چیه؟

- "Lina Vasquez", or "The Busy Linguist".

- "لینا واسکز" یا "زبان شناس مشغول".

- Okay, and you are from Australia?

- باشه، و شما اهل استرالیا هستید؟

- I am a mix of Latvian-Australian, with a Peruvian father.

- من ترکیبی از لتونی-استرالیایی هستم، با پدری پرویی.

- Wow!

- وای!

- There you go.

- شما برو.

- Crazy combination! Now what is your favorite English phrase?

- ترکیب دیوانه! حالا عبارت انگلیسی مورد علاقه شما چیست؟

- Alright, this might be. I mean it's a bit rude. Us Australians are known for being a

- باشه، ممکنه این باشه منظورم این است که کمی بی ادب است. ما استرالیایی ها به

bit vulgar.

کمی مبتذل بودن معروفیم.

- Yeah!

- آره!

- "Sh*t's about to hit the fan" When you know that something is about to go wrong.

- "Sh*t's to hit the fan" وقتی می دانید که چیزی در شرف وقوع است.

- Yeah.

- آره

- The "S" stuff is about to hit the fan.

- چیزهای "S" در حال ضربه زدن به فن است.

- Oh that's brilliant!

- اوه عالیه!

- For example, you know that you have. Well, something that I did as a teenager; I crashed

- مثلا میدونی که داری. خوب، کاری که من در نوجوانی انجام دادم. من

my Dad's car, and I was like "Oh my God! Sh*t's about to hit the fan"

با ماشین بابام تصادف کردم و مثل "اوه خدای من! Sh*t's داره به فن برخورد کنه"

- That's perfect! 'cause you know he's gonna explode at you.

- عالیه! چون می دانی که او به سمت تو منفجر خواهد شد.

- Yes, it's in that interim phase, of you know something's about to go down; either

- بله، در آن مرحله میانی است، از اینکه می دانید چیزی در شرف سقوط است. یا

there's gonna be huge consequences for something, but it's not there yet, so you're like! Yeah,

عواقب بزرگی برای چیزی وجود خواهد داشت، اما هنوز وجود ندارد، بنابراین شما مانند آن هستید! آره

the suspense!

، تعلیق!

- The anticipation of it. Oh that is brilliant. Sh*t's about to hit the fan. Thank you very much

- انتظار از آن. اوه که درخشان است. Sh*t در حال ضربه زدن به فن است. خیلی ممنون

Lina.

لینا.

- Thank you!

- Guys go check out her channel. I'll put it in the link below Okay, my next phase is

- متشکرم!

- بچه ها برو کانالش رو ببین من آن را در لینک زیر قرار می دهم بسیار خوب، فاز بعدی من

"Out out". Now that might seem a bit strange to you guys, but let's put it into context.

"خارج شدن" است. حالا ممکن است برای شما کمی عجیب به نظر برسد ، اما اجازه دهید آن را در چارچوب قرار دهیم.

So, if I was talking about going out for a night, I would say "I'm not going out. I'm

بنابراین، اگر در مورد یک شب بیرون رفتن صحبت می کردم، می گفتم "بیرون نمی روم. من

going out out". Now, what does that mean? Well, it's kind of an exaggerated form. It

بیرون می روم". حالا معنی اون چیه؟ خوب، این یک نوع اغراق آمیز است. این

means that you're not just having one or two drinks, you're having a big night! This is

بدان معناست که شما فقط یک یا دو نوشیدنی نمی خورید، شما یک شب بزرگ را سپری می کنید! این

the big version, right? So, I'm going out out. So I'm going to a pub, a club, I'm doing

نسخه بزرگ است، درست است؟ پس من دارم میرم بیرون بنابراین من به یک میخانه، یک باشگاه می روم، دارم

it big time! I'm doing it big style! Now that's the most common use of this "Out out". I've

آن را به موقع انجام می دهم! من آن را به سبک بزرگ انجام می دهم! اکنون این رایج ترین استفاده از این "خارج" است. من

heard people say "I'm staying in in", like not just that I'm staying in, but I'm staying

شنیده ام که مردم می گویند "من در می مانم"، مثل اینکه نه فقط در آنجا می مانم، بلکه

in in, like I'm really staying in! I was in a shop recently, and this shop assistant gave

در داخل می مانم، مثل اینکه واقعاً در آنجا می مانم! من اخیراً در یک مغازه بودم و این فروشنده

me a small bag, and she said "Do you want a bag bag?", and I was like "What?". She was

یک کیف کوچک به من داد و او گفت " کیف کیف می خواهی؟" و من مثل "چی؟" بودم. او

like "You know, do you want a bag bag? Do you want like a proper bag? A big bag.". I've

مثل "می دانی، کیف کیف می خواهی؟ می خواهی مثل یک کیف مناسب؟ یک کیف بزرگ.". من

never heard that used before. So people play with this phrase quite a lot, but the one

هرگز نشنیده بودم که قبلا استفاده شود. بنابراین مردم خیلی با این عبارت بازی می کنند، اما عبارت

"out out" is really good. So, "Are you guys going out?" "Yeah we're going out out, like

"خارج" واقعا خوب است. بنابراین، "آیا شما بچه ها بیرون می روید؟" "آره، ما داریم بیرون می رویم، مثل

we're going out big time!". Okay, our next special phrase, "On paper". Now this means

اینکه در یک زمان بزرگ بیرون می رویم!". بسیار خوب، عبارت ویژه بعدی ما، "روی کاغذ". اکنون این به معنای

"In theory", not "In reality". So there's a TV show called Love Island, in which contestants

"در تئوری" است، نه "در واقعیت". بنابراین یک برنامه تلویزیونی به نام جزیره عشق وجود دارد که در آن شرکت کنندگان

have to find love. Now they often say to each other, "Oh you're my type on paper!", like

باید عشق را پیدا کنند. حالا آنها اغلب به یکدیگر می گویند : "اوه شما تیپ من روی کاغذ هستید!"، مانند

"In theory, you are my type. I like your criteria; you're tall, you're good looking.", whatever.

"در تئوری، شما تیپ من هستید. من معیارهای شما را دوست دارم ؛ شما قد بلند هستید، خوش تیپ هستید."، هر چه باشد.

But maybe in reality, it's a different story. Let's think of another context, like a plan!

اما شاید در واقعیت، داستان متفاوت باشد. بیایید به زمینه دیگری فکر کنیم، مثل یک طرح!

Okay, so you're planning something. You say, "Okay our plan, it looks good on paper.",

باشه پس داری یه چیزی برنامه ریزی میکنی شما می گویید، "باشه طرح ما، روی کاغذ خوب به نظر می رسد."،

but maybe in reality, it doesn't work. Something is wrong; maybe you got the time wrong, or

اما ممکن است در واقعیت، کارساز نباشد. چیزی اشتباه است؛ شاید زمان را اشتباه گرفته اید،

it's raining or whatever. If something is on paper, it means in theory, but the reality

یا باران می بارد یا هر چیز دیگری. اگر چیزی روی کاغذ باشد، به معنای تئوری است، اما واقعیت

can be different. Eat Sleep Dreamer's! Look who I've been joined by! It is Phillip from

می تواند متفاوت باشد. Sleep Dreamer's را بخورید! ببین چه کسی به من ملحق شده است! فیلیپ از

Amigos Ingleses.

Amigos Inngleses است.

- How's it going? Hola!

- اوضاع چطوره؟ هولا!

- Thanks so much for joining us. Phillip, what is your favorite English phrase?

- با تشکر بسیار برای پیوستن به ما. فیلیپ ، عبارت انگلیسی مورد علاقه شما چیست؟

- Well I wouldn't say it's my favorite phrase, but it's a phrase that I used this morning

- خب من نمی گویم این عبارت مورد علاقه من است، اما این عبارتی است که امروز صبح

'cause I got in a taxi, and the taxi driver was driving quite fast, and aggressively.

از آن استفاده کردم، چون سوار تاکسی شدم و راننده تاکسی خیلی سریع و پرخاشگرانه رانندگی می کرد.

I started to feel "a bit iffy".

شروع کردم به احساس "کمی گیجی".

- Ooh Iffy! Now what does that mean, how do we describe that?

- اوه ایفی! حالا این به چه معناست، چگونه آن را توصیف کنیم؟

- So it just means that you're not feeling yourself. You're starting to feel a bit sick,

- پس این فقط به این معنی است که شما خودتان را احساس نمی کنید. شما شروع به احساس بیماری کرده اید

a bit strange.

، کمی عجیب و غریب.

- Yeah, yeah, yeah! It's kinda similar to dodgy, right? Like "I feel a bit dodgy". Yeah

- آره، آره، آره! این یک جورهایی شبیه به دودگی است، درست است؟ مانند "احساس می کنم کمی بدبین هستم". بله،

but "Iffy" is really nice, yeah! "I feel a bit unwell." Maybe?

اما "ایفی" واقعاً خوب است، بله! "من کمی احساس بدی دارم." شاید؟

- Yes, yeah, yeah!

- بله، بله، بله!

- Did you find a solution for your "iffy-ness"?

- راه حلی برای "بی بند و باری" خود پیدا کردید؟

- Well I almost had to tell the driver to slow down, and stop accelerating so much,

- خب من تقریباً مجبور شدم به راننده بگویم سرعتش را کم کند و اینقدر شتاب ندهد،

but then he stopped, so I got out, and once I walked for a bit, I started to feel myself

اما بعد او ایستاد، بنابراین من پیاده شدم و یک بار کمی راه رفتم، دوباره شروع به احساس خودم

again, but I was feeling a bit "iffy".

کردم، اما کمی احساس می کردم. "افی".

- Nice, Nice! Phillip, thank you very much! I appreciate it!

- خوب خوب! فیلیپ، بسیار متشکرم! من آن را قدردانی می کنم!

- You're welcome!

- خواهش میکنم!

- All right here's another great phrase! "Spitting image". If someone is a "spitting image" of

- خوب اینجا یک عبارت عالی دیگر است! " تصویر تف". اگر کسی "تصویر تف"

someone else, they look exactly like them, right? So, you could say "Oh my Dad is a spitting

شخص دیگری باشد، دقیقاً شبیه اوست، درست است؟ بنابراین، می توانید بگویید "اوه پدر من

image of a football player called David Seaman!", right? That means he looks exactly like him.

تصویر یک فوتبالیست به نام دیوید سیمن است!"، درست است؟ یعنی دقیقا شبیه خودش است.

So to be a "spitting image", you have to look exactly like someone else. I guess another

بنابراین برای اینکه یک «تصویر تف کردن» باشید، باید دقیقاً شبیه شخص دیگری باشید. حدس می‌زنم

way to say that would be to be "Doppelganger". It's a German word; a "Doppelganger". So "My

راه دیگری برای گفتن آن این باشد که «دوپلگانگر» باشید. این یک کلمه آلمانی است. یک "دوپلگانگر". بنابراین "

Dad is a doppelganger for David Seaman", "He looks exactly like David Seaman". Hmm! It's

پدر من برای دیوید سیمن یک قاتل است"، "او دقیقا شبیه دیوید سیمن است". هوم! این

a nice one; a "doppelganger" or a "spitting image"! So who are you a spitting image of?

یکی خوب است. یک "دوپلگانگر" یا " تصویر تف"! پس تو تصویر تف از کی هستی؟

Let me know! Which famous person are you a spitting image of? Okay guys, this is brilliant!

خبرم کن! تصویر کدام فرد مشهور هستید؟ خوب بچه ها، این عالی است!

It's a super informal way to show that you are annoyed or angry about something! "'Something'

این یک روش فوق‌العاده غیررسمی برای نشان دادن اینکه از چیزی عصبانی یا عصبانی هستید است! "چیزی

is a joke". Right, so you could say like, "Ugh, this traffic is a joke!". That means

" یک شوخی است". درست است، بنابراین می توانید بگویید: "اوه، این ترافیک یک شوخی است!". این بدان معناست که

you are annoyed with it, it's frustrating you, whatever it might be. If you're a football

شما از آن ناراحت هستید، شما را ناامید می کند، هر چه که باشد. اگر طرفدار فوتبال هستید

fan, and a player has played really badly, you could say, "Oh his performance was a joke!",

و بازیکنی واقعاً بد بازی کرده است، می‌توانید بگویید: "اوه عملکردش شوخی بود!"،

like "It was terrible! I'm really annoyed about it!". So good, so put "anything" and

مانند "خیلی وحشتناک بود! من واقعاً از این موضوع عصبانی هستم!". خیلی خوب است، بنابراین "هر چیزی"

then "it is a joke", or "it was a joke" - brilliant! And very informal! Yes Eat Sleep Dreamer's!

را بگذارید و سپس "شوخی است" یا "شوخی بود" - عالی! و خیلی غیر رسمی! بله Eat Sleep Dreamer's!

Here we have Harry from "Real English with Real Teachers".

در اینجا ما هری را از "انگلیسی واقعی با معلمان واقعی" داریم.

- Hi!

- سلام!

- What's your favorite phrase?

- عبارت مورد علاقه شما چیست؟

- My favorite phrase Tom, and Eat Sleep Dreamer's, is "Lippy"!

- عبارت مورد علاقه من تام و خوردن خواب رویایمر، "لیپی" است!

- Yes!

- آره!

- "To get a bit lippy"

- "کمی لبو شدن"

- What does it mean?

- یعنی چی؟

- It means you get a bit verbally aggressive.

- یعنی کمی از نظر کلامی پرخاشگر می شوید.

- Okay!

- باشه!

- Maybe you're speaking out of turn. Maybe you're saying the wrong things at the wrong

-شاید شما خارج از نوبت صحبت می کنید. شاید شما چیزهای اشتباه را در زمان نامناسب می گویید

time; which I do a lot!

. که من زیاد انجامش میدم!

- Yes! I think about it with teachers. I remember teachers being like, you know, maybe you're

- آره! من در مورد آن با معلمان فکر می کنم. یادم می‌آید که معلم‌ها می‌دانند، شاید شما

being a bit cheeky to them they'd be like "Oi, don't get lippy!", like that kind of

با آنها کمی گستاخ رفتار می‌کنید، آن‌ها می‌گویند: «اوه، لجبازی نکن!»، مثل چنین

situation.

موقعیت‌هایی.

- I can imagine your teachers saying that to you.

- من می توانم تصور کنم که معلمان شما این را به شما می گویند.

- Yeah they might've said it, sometimes!

- آره ممکنه بعضی وقتا بگن!

- "Tom, don't get lippy!" And maybe in the pub, sometimes after a few drinks, people

- "تام، لجبازی نکن!" و شاید در میخانه، گاهی اوقات پس از چند نوشیدنی،

get a bit lippy!

مردم کمی لجباز شوند!

- That's true!

- درست است!

- You know, you've had two pints, you've got a bit over excited, and you've said something

- می دونی، دو تا پینت خوردی، کمی هیجان زده شدی، و حرف

bad.

بدی زدی.

- Perfect!

- کامل!

- So don't get lippy, be nice!

- پس لب نخور، خوب باش!

- Thank you Harry!

- ممنون هری!

- You're welcome!

- خواهش میکنم!

- This is another great one! "Whatshisface", "Whatshisface". Now this needs context. So,

- این یکی دیگه عالیه! "Whatshisface"، "Whatshisface". حالا این نیاز به زمینه دارد. بنابراین

the other day I saw a famous TV presenter, here in Berlin; he was filming. Now I know

، یک روز دیگر یک مجری معروف تلویزیون را اینجا در برلین دیدم. داشت فیلم می گرفت حالا می دانم

that his first name was Greg, but I didn't know his second name. So when I sent the video

که اسم کوچکش گرگ بود، اما اسم دومش را نمی دانستم. بنابراین وقتی ویدیو را

to my friends of who it was, I said "Oh it's Greg Whatshisface!", because I couldn't remember

برای دوستانم ارسال کردم که چه کسی بود، گفتم "اوه، گرگ واتشیسفیس است!"، زیرا

his surname. So we use "Whatshisface" to replace the name of someone, when we can't remember

نام خانوادگی او را به خاطر نمی آوردم. بنابراین ما از "Whatshisface" برای جایگزینی نام کسی استفاده می کنیم، زمانی که نمی توانیم

it. "Oh it was Greg Whatshisface! Aw, I can't remember". I guess it's another way to say

آن را به خاطر بسپاریم. "اوه، گرگ واتشیسفیس بود! آه، یادم نمی آید." حدس می‌زنم این روش دیگری برای گفتن است

like "Whatshisname", "Oh it's Greg Whatshisname! Aw, you know, like, aw what's his name? Greg,

مانند "Whatshisname"، "Oh it's Greg Whatshisname! اوه، می‌دانی، اوه، اوه نام او چیست؟ Greg,

Greg, Greg Whatshisface!" In the end, I remembered what it was; it was Greg. No I can't remember!

Greg, Greg Whatshisface!" آخرش یادم اومد چی بود. گرگ بود نه یادم نمیاد!

Okay, my next phrase is "Yay big". "Yay big", what does that mean? Well, it's a really useful

بسیار خوب، عبارت بعدی من "ای بزرگ" است. "ای بزرگ" یعنی چی؟ خوب، این یک عبارت واقعا مفید است

phrase to show someone the size of something. Now, it's not an exact way to show them; it's

برای نشان دادن اندازه چیزی به کسی. اکنون، این یک راه دقیق برای نشان دادن آنها نیست.

not a precise measurement, but you use your hands and you say "Oh, it was yay big". So

این یک اندازه گیری دقیق نیست، اما شما از دستان خود استفاده می کنید و می گویید "اوه، خیلی بزرگ بود".

for example, if I was showing you the size of a cat, I would say, "Oh it was about yay

برای مثال، اگر اندازه یک گربه را به شما نشان می‌دادم، می‌گفتم: "اوه، خیلی

big". I need two hands to do this, but I've only got one at the moment. Or if I was to

بزرگ بود". من برای انجام این کار به دو دست نیاز دارم، اما در حال حاضر فقط یک دست دارم. یا اگر بخواهم

show you the height of a wall, "It was yay big", right? "It was this big.". So it's a

ارتفاع یک دیوار را به شما نشان دهم، "این خیلی بزرگ بود"، درست است؟ "به این بزرگی بود.". بنابراین این یک

really fantastic way to show someone the size of something; use your hands, "It was yay

راه واقعاً خارق العاده برای نشان دادن اندازه چیزی به کسی است. از دستان خود استفاده کنید، "خیلی

big". Alright, our next phrase is "To get round to doing something". Now this is where

بزرگ بود". بسیار خوب، عبارت بعدی ما این است که " برای انجام کاری دور شویم". حالا اینجا جایی است که

you have an intention to do something, but you haven't done it yet. Now maybe it's because

شما قصد انجام کاری را دارید، اما هنوز آن را انجام نداده اید. حالا شاید به این دلیل است

you haven't had time, or you're just a bit lazy; it could be lots of different reasons.

که وقت ندارید، یا فقط کمی تنبل هستید. می تواند دلایل مختلفی داشته باشد

So, maybe your mum asks you, "Have you cleaned your room?. "Aw look I haven't got round to

بنابراین، شاید مادرتان از شما بپرسد، "آیا اتاقت را تمیز کرده ای؟" "اوه ببین من هنوز به

it yet", like, "I know I will do it, I intend to do it, but I haven't done it yet.". So

آن سر نزده ام"، مانند، "می دانم که این کار را انجام خواهم داد، قصد انجام آن را دارم، اما انجام ندادم" هنوز آن را انجام نداده‌ام." بنابراین

to get round to doing something. So yeah, a really nice little phrase; "To get round

برای انجام کاری دور شوم. بنابراین بله، یک عبارت کوچک بسیار زیبا؛ "برای انجام کاری دور شوم

to doing something". Okay our next phrase is "To give me a shout". If someone says to

". بسیار خوب عبارت بعدی ما "برای من فریاد زدن" است. اگر کسی بگوید

you "Oh give me a shout", then they're asking you to let them know when you've done something.

شما "اوه من را فریاد بزن"، سپس آنها از شما می خواهند که وقتی کاری را انجام دادید به آنها اطلاع دهید.

So, in an office you might say, "Give me a shout when you've finished the e-mail", right?

بنابراین، در دفتری ممکن است بگویید: " وقتی ایمیل را تمام کردید، من را فریاد بزنید." درست است؟

"Give me a shout when you've finished the e-mail". "Tell me when you've finished the

"وقتی ایمیل را تمام کردی صدایم کن" "به من بگو چه زمانی ایمیل را تمام کردی

e-mail". You might use it yourself; you might say, "Oh I'll give you a shout when I'm done",

". ممکن است خودتان از آن استفاده کنید؛ ممکن است بگویید "اوه، من به شما می دهم" وقتی کارم تمام شد، یک فریاد بزن»،

"I'll give you a shout when I'm done". Like, "I will tell you when I am done". So this

«وقتی کارم تمام شد به تو فریاد می زنم». مثل «وقتی کارم تمام شد به تو می گویم». بنابراین

is a really nice informal way to say to someone that you'll tell them something, or ask them

این یک راه غیررسمی واقعاً خوب برای گفتن به کسی است که شما چیزی به آنها خواهید گفت، یا از آنها

to tell you when they've done something. So yeah, a super cool phrase to use informally.

بخواهید وقتی کاری را انجام داده اند به شما بگویند. بنابراین بله، یک عبارت فوق العاده جالب برای استفاده غیررسمی است.

What a day it's been in Berlin! I hope you guys have enjoyed that! I hope you enjoyed

چه روزی است. en در برلین! امیدوارم از آن لذت برده باشید! امیدوارم از

meeting all those fantastic YouTube Teachers as well. Guys if you've enjoyed it, please

ملاقات با معلمان فوق العاده YouTube نیز لذت برده باشید. بچه ها اگر از آن لذت بردید، لطفاً

give it a big thumbs up. Share it with anyone you know. This is Tom, the Chief Dreamer,

آن را به خوبی تأیید کنید. آن را با هر کسی که می شناسید به اشتراک بگذارید. این تام، رئیس رویاپرداز است که

in Berlin saying "auf Wiedersehen".

در برلین می گوید "auf Wiedersehen".