What Superpower Would You Want? | Easy English 86

Hello, welcome to Easy English.

سلام، به Easy English خوش آمدید.

So today, I want to find out what  superpowers the people of Brighton

بنابراین امروز، من می‌خواهم بفهمم که مردم برایتون

wish they had and what they'd do with them.

آرزو دارند چه ابرقدرتی داشته باشند و با آنها چه می‌کنند.

Let's go.

What superpower would you have? – Out of any,  

بیا بریم.

چه ابرقدرتی دارید؟ - از هر کدام،

I'd like to be able to fly. What superpower,  if you could have one, would you have?

دوست دارم بتوانم پرواز کنم. اگر می‌توانستید، چه ابرقدرتی را خواهید داشت؟

I'd like to fly. - I'd like to fly too. I'm  quite happy with what I've got. – That’s nice.

من دوست دارم پرواز کنم - من هم دوست دارم پرواز کنم. من از چیزی که دارم کاملاً راضی هستم. - خوبه.

But, you… you wouldn’t even just…  just… not even something big?

What if you could just, do this

and your shopping would turn up in your fridge?

Or something like that. - I'd love to fly.

اما، شما… شما حتی فقط… فقط… حتی یک چیز بزرگ هم نمی کنید؟

اگر فقط می توانستید این کار را انجام

دهید و خرید شما در یخچال شما پیدا شود چه؟

یا چیزی شبیه به آن. - من دوست دارم پرواز کنم.

Flying. – Yeah, I'd love to fly. What  superpower, if you could have one, would you have?

پرواز کردن. - آره، من دوست دارم پرواز کنم. اگر می‌توانستید، چه ابرقدرتی را خواهید داشت؟

Er… so my superpower would be  to travel anywhere, at any time,

خب… پس قدرت من این خواهد بود که به هر کجا و در هر زمان سفر کنم،

which is probably a bit of a  classic one, but I feel like,

که احتمالاً کمی کلاسیک است، اما احساس می‌کنم،

especially in COVID, erm… the abilities to travel

مخصوصاً در کووید،… توانایی سفر

and go anywhere with all the  current restrictions and everything,

و رفتن به هر جایی با تمام محدودیت‌های فعلی و همه چیز را دارم. ،

would be a real privilege. What  superpower, if you had one, would you have?

یک امتیاز واقعی خواهد بود. اگر یک ابرقدرت داشتید، چه ابرقدرتی داشتید؟

I never really wanted one, but  if I could use on right now,

من هرگز واقعاً نمی‌خواستم، اما اگر می‌توانستم همین الان از آن استفاده

it would be managing without sleep.   

کنم، بدون خواب مدیریت می‌کردم.

What superpower, if you could choose  one, would you have, do you think?

فکر می‌کنید اگر بتوانید یکی را انتخاب کنید، چه ابرقدرتی داشتید؟

Well, I think teleportation would  be the er… the best one around,

خوب، من فکر می‌کنم که تله‌پورت کردن بهترین راه است،

because… cut down on those travel costs.   

زیرا... هزینه‌های سفر را کاهش می‌دهد.

if I could have any superpower it  would probably be; to be invisible,

اگر می‌توانستم ابرقدرتی داشته باشم ، احتمالاً چنین خواهد بود. نامرئی بودن،

because I’d like to see sort of like,  what goes on in other situations

زیرا می‌خواهم چیزی شبیه به آن را ببینم، آنچه در موقعیت‌های دیگر اتفاق می‌افتد

that maybe like, I’ve not been Invited  to. Or, you know, going to like,

که شاید دوست داشته باشم، من دعوت نشده‌ام . یا، می دانید، دوست دارید،

private meetings with the  government and things like that.

جلسات خصوصی با دولت و مواردی از این قبیل.

Erm… and find out a bit more  about top secret things.   

ارم… و کمی بیشتر درباره چیزهای محرمانه اطلاعات بیشتری کسب کنید.

Invisibility. – Oh, okay. Er…  when we were doing this interview,

نامرئی بودن - اوه، باشه خوب... وقتی داشتیم این مصاحبه را انجام می‌دادیم،

people said that we should pick  you’d because of you’re tattoo.

مردم گفتند که باید به خاطر خالکوبی‌تان، شما را انتخاب کنیم.

So, there’s no.. no web-slinging?

بنابراین، هیچ .. هیچ وب slinging وجود ندارد؟

No, I mean, I love reading  ''Spiderman'', but if I had my own power,

نه، منظورم این است که من عاشق خواندن «مرد عنکبوتی» هستم، اما اگر قدرت خودم را داشتم،

it’d be invisibility. What superpower  would you have? – I think invisibility.

نامرئی بود. چه ابرقدرتی دارید؟ - فکر می کنم نامرئی بودن.

Yeah? – Yeah. – Okay. – Just  be able to nose at people.   

آره؟ - آره - باشه. - فقط بتوانید به مردم نگاه کنید.

So, tell me; what superpower, if  you could have one, would you have?

خب به من بگو؛ اگر بتوانید یکی از آنها را داشته باشید، چه ابرقدرتی را خواهید داشت؟

Invisibility. – Okay. And, firstly;

نامرئی بودن - باشه. و اولا؛

what would you do with your newly found power?

با قدرت تازه پیدا شده خود چه می کنید؟

Erm… I would go into supermarkets… - Right.

آرم... من به سوپرمارکت ها می رفتم... - درست است.

Okay.

باشه.

And probably take quite a lot of stuff.

و احتمالاً چیزهای زیادی مصرف می کند.

What stuff are you stealing?  Just out of… - Random food.

چه چیزهایی را می دزدی؟ فقط از… - غذای تصادفی.

So you’re going to ''Asda''? - Yeah.  – That’s the first… your first…

پس به «اسدا» می روید؟ - آره - این اولین ... اولین شماست ... در

Actually no, it wouldn't be food,

واقع نه، این غذا نیست

I’d probably go and have a look at  all their candles. – Really? - Yeah.

، احتمالاً می روم و به همه شمع های آنها نگاه می کنم. - واقعا؟ - آره

So hold on, you wake up and  you find that you’re invisible.

پس صبر کنید، بیدار می شوید و متوجه می شوید که نامرئی هستید.

And the first thing you’re doing is;  down ''Asda'' to steal some candles?

و اولین کاری که انجام می دهید این است؛ پایین "اسدا" برای سرقت چند شمع؟

It wouldn't be ''Asda'', I think I’d go to London;

"اسدا" نخواهد بود، فکر می کنم به لندن بروم.

I’d go down Oxford Street. – Okay, okay.

می رفتم پایین خیابان آکسفورد. - خوب خوب.

I'd like to just say; I don't  normally go around stealing stuff.

من فقط می خواهم بگویم؛ من معمولاً برای دزدی چیزها نمی گردم.

It’s just probably, one of those kind of, things…

احتمالاً یکی از آن چیزهایی است

that I would like to do…

که من دوست دارم انجام دهم...

if I had the nerve.

اگر اعصاب داشتم.

And being invisible would give me the nerve.

و نامرئی بودن به من اعصاب می کرد.

I love it. This is so funny.

عاشقشم. این خیلی خنده دار است

Tell me, what, why… why flying?

به من بگو، چی، چرا... چرا پرواز؟

Just a quicker way of  getting everywhere, isn't it?

فقط راهی سریعتر برای رسیدن به همه جا، اینطور نیست؟

No traffic on the roads. - Ok, so,  er, where… where are you going?

ترافیک در جاده ها وجود ندارد. - باشه، خب، کجا... کجا می روی؟

Well, anywhere really.

خوب، واقعاً هر جا.

(It'd) be nice to fly over to  France for the day wouldn’t it?

(خیلی خوب است که یک روز به فرانسه پرواز کنیم، اینطور نیست؟

Ah ok, I thought, when you first said it,

آه، خوب، فکر کردم، وقتی برای اولین بار آن را گفتید،

I thought you were just using  it as like, a convenience like,

فکر می‌کردم شما فقط از آن به‌عنوان یک مورد استفاده

to get to like, the shops. -  Well… - Do you know what I mean?

می‌کنید. - خب... - میدونی منظورم چیه؟

I can walk to the shops, no.  Further distances I think.

من می توانم به مغازه ها راه بروم، نه. فاصله های بیشتر فکر کنم.

Yeah, maybe fly up to London.

بله، شاید به لندن پرواز کنید.

Well, I’d… I’d go up really  high like… like the birds do.

خب، من … مثل پرندگان بسیار بالا می‌رفتم.

Erm, and you know, go across to  France and come back and er… you know.

ارم، و می دانید، به فرانسه بروید و برگردید و... می دانید.

Maybe go on a world-wide flight  like an… like an albatross. - Yeah?

شاید مانند یک آلباتروس به پرواز در سراسر جهان بروید . - آره؟

Yeah. - And how about you, where would you go?

آره - و شما چطور، کجا می روید؟

What would you do with your  power? - I’d probably do the same;

با قدرت خود چه می کنید ؟ - احتمالاً همین کار را می‌کنم؛

I’d go in the sky.

به آسمان می رفتم

I’d just (be) drifting on the…  the coast, just like a bird.

من فقط مثل یک پرنده در ساحل در حال حرکت خواهم بود.

Ah, okay! You're like, catching  the heat… - Yeah, no… no hassle.

آهان باشه! انگار گرما را می گیری... - آره، نه... بدون دردسر.

I’ve… chilled and just  relaxing, enjoying life. - Nice!

من ... سرد شده ام و فقط در حال استراحت هستم و از زندگی لذت می برم. - خوب!

So, you are not necessarily  going anywhere? You're just…

بنابراین، لزوماً به جایی نمی‌روید؟ تو فقط...

No, I’m just chilling.

نه، من فقط دارم سرد می شوم.

But yeah, I’d be able to teleport  to anywhere in the world.

اما بله، من می‌توانم به هر کجای دنیا تله‌پورت کنم.

Okay, so you’re just like, from this moment…

خوب، پس شما از این لحظه درست مثل این هستید...

Yeah, I can click my fingers and  I’m in New Zealand or Vietnam.

بله، می توانم روی انگشتانم کلیک کنم و در نیوزلند یا ویتنام هستم.

I was gonna say, where… where are  you going with it? You'd got to…

می خواستم بگویم کجا... کجا می روی با آن؟ تو باید...

Where am I going? I feel like, you  know, every evening I might spend,

کجا می روم؟ احساس می‌کنم، می‌دانی، هر شبی که ممکن است

you know, erm… have dinner a different country.

بگذرانم، می‌دانی، ... شام را در کشور دیگری صرف کنم.

Ah well, you know, my… my life would  be easier with er… at the moment.

آه، خوب، می‌دانی، زندگی من با او... در حال حاضر آسان‌تر می‌شود.

But, just think how many  things you could actually do,

اما، فقط فکر کنید که واقعاً چند کار می‌توانید انجام دهید،

if you didn't need that much sleep,  there are a lot of hours in the day,

اگر به خواب زیادی نیاز نداشتید، ساعت‌های زیادی در روز وجود دارد،

if you weren't spending  eight to ten of them asleep.

اگر هشت تا ده تا از آنها را در خواب سپری نمی‌کردید.

Then, you could get everything  ticked off your to-do list,

سپس، می‌توانید همه چیز را از فهرست کارهایتان حذف کنید،

you could learn a language, erm… you know,

می‌توانید زبانی را یاد بگیرید... می‌دانید،

you could probably train up  your, another superpower.

احتمالاً می‌توانید ابرقدرت دیگری را آموزش دهید.

So er… It’d be like getting an extra life.

خب... این شبیه به دست آوردن یک زندگی اضافی است.

Prank people like literally, all day.

افراد شوخی به معنای واقعی کلمه، تمام روز را دوست دارند.

So, you’d just be a complete nuisance with it.

بنابراین، شما فقط با آن یک مزاحم کامل خواهید بود.

Yeah, I'd run the, like, the grey  line between, you know, good and bad.

بله، مثل خط خاکستری بین خوب و بد، می‌دانم.

And just continuously play pranks on people.

و فقط به طور مداوم با مردم شوخی کنید.

I think that’d be my day job  as well. - You what, sorry?

فکر می کنم این کار روزانه من نیز باشد. - تو چی، ببخشید؟

That’d be my day job as a vill… like,  sort of like, hero SLASH villain;

این می تواند کار روزانه من به عنوان یک شرور باشد... مانند،  یک جورهایی شبیه، قهرمان شرور SLASH.

just pranking people. - And what  people, like your family members, or?

فقط مسخره کردن مردم - و چه افرادی، مانند اعضای خانواده شما، یا؟

Oh anybody. literally anybody. -  Yeah? - If we’re going into the, er…

اوه هر کسی. به معنای واقعی کلمه هر کسی - آره؟ - اگر به داخل کاخ باکینگهام برویم

Buckingham Palace; see the  Queen; yoink! - Perfect.

. ملکه را ببینید . یوانک - کامل.

But, would you not at one  point, have a moral conundrum;

اما، آیا در یک نقطه، یک معمای اخلاقی ندارید.

that you have these powers  and all you’re using with it,

که شما این قدرت‌ها را دارید و تنها چیزی که با آن استفاده می‌کنید این

is to pull down the Queen’s… -  I mean, if I had to save people,

است که قدرت ملکه را پایین بکشید... - منظورم این است که اگر مجبور بودم مردم را نجات دهم،

I could, you know, I’d use it to  save people, get people out of like,

می‌توانستم، می‌دانید، از آن برای نجات مردم، بیرون راندن مردم استفاده می‌کردم. مانند،

hostage situations and stuff like that.

موقعیت های گروگان گیری و موارد مشابه.

But in the meantime, when  there’s nothing going on,

اما در این میان، وقتی هیچ اتفاقی

just prank people, why not? - I like that.

نمی‌افتد، فقط با مردم شوخی کنید، چرا که نه؟ - من آن را دوست دارم.

It's like a hobby SLASH job.

مثل یک کار SLASH سرگرمی است.

Would you not then, hit some sort of… you know,

آیا شما نمی خواهید، به نوعی... می دانید،

they have th… there's this… always this line,

آنها دارند... این ... همیشه این خط،

in all these superhero films of; with great power,

در همه این فیلم های ابرقهرمانی وجود دارد. با قدرت زیاد،

comes great responsibility,  would you not feel there's like,

مسئولیت بزرگی به وجود می آید، آیا احساس نمی کنید که

a moral conundrum of; I should actually  do more with my power than just…

یک معمای اخلاقی وجود دارد. در واقع باید با قدرتم بیشتر از این کار کنم...

Oh… what else could I do  with an invisibility cloak?

اوه... با یک شنل نامرئی چه کار دیگری می‌توانم انجام دهم ؟

I'm not really quite sure what else  I could do with being invisible.

من واقعاً مطمئن نیستم که با نامرئی بودن چه کارهای دیگری انجام دهم.

Hmm… for good I mean.

هوم… منظورم خوب است.

Or for bad. - I can only think of things for bad.

یا برای بد. - من فقط می توانم به چیزهای بد فکر کنم.

Okay, but could you do something  on like, a… a worldwide scale?

خوب، اما آیا می توانید کاری در مقیاس جهانی انجام دهید؟

As opposed to just, stealing  like, household items - What like;

برخلاف فقط، دزدی مانند وسایل خانه - What like;

infiltrating erm… drug gangs? - Ah!  Okay. - Yeah okay, I could do that.

نفوذ به باندهای مواد مخدر؟ - آه! باشه. - آره باشه، من میتونم اینکارو بکنم.

Infiltrate drug gangs and  confiscate all their drugs

به باندهای مواد مخدر نفوذ کنید و همه مواد مخدر

without them knowing, as I walk out the door

آنها را بدون اینکه بدانند مصادره کنید، در حالی که من

with them under my invisibility cloak. - Great!

با آنها زیر عبای نامرئی خود از در بیرون می روم. - عالی!

So you'd be some sort of like,  federal age… invisible agent? - Yeah.

بنابراین شما می‌توانید به نوعی شبیه به عصر فدرال... عامل نامرئی باشید؟ - آره

Okay yeah, I'm going with that.  - Love it! I like… by day;

باشه آره من باهاش ​​میرم - دوستش دارم! من دوست دارم… در روز؛

she steals candles and by night; she steals drugs.

او شمع می دزدد و در شب; او مواد مخدر می دزدد

Okay so, you are using it for your own benefit,

بسیار خوب، شما از آن به نفع خود استفاده می کنید،

to snoop on your friends.  - Yes. - For what reason?

تا دوستان خود را جاسوسی کنید. - آره. - برای چه دلیل؟

To hear what they say about you  or to see what they get up to?

برای شنیدن آنچه در مورد شما می گویند یا برای دیدن آنچه که آنها تصمیم می گیرند؟

No, to see what they get up to. My frie… yeah,

نه، تا ببینم آنها چه کار می کنند. سیب زمینی من... آره،

my friends are quite mischievous. So yeah,

دوستان من خیلی شیطون هستند. بنابراین بله،

see what they get up to I  think. - But what's the benefit?

به نظر من، ببینید آنها چه می کنند. - اما چه فایده؟

Then you just know… - Fun. -  For fun? - For fun. - Okay.

سپس شما فقط می دانید ... - سرگرم کننده. - برای سرگرمی؟ - برای سرگرمی. - باشه.

Aside from using it for your own personal benefit,

جدا از استفاده از آن برای منافع شخصی خود،

would you use it for like, a good cause at all?

آیا اصلاً از آن برای یک هدف خوب استفاده می کنید؟

Happy to, what you have in mind?

خوشحالم، آنچه در ذهن دارید؟

Er… Helping to rescue people.

بله... کمک به نجات مردم.

You got a lot of… lot of  migrants, that basically know you,

شما تعداد زیادی مهاجر دارید، که اساساً شما را می شناسند،

you can alert the the life… life… life guards

می توانید به زندگی ... زندگی ... هشدار دهید. نجات غریق

and the RNLI (Royal National Lifeboat Institution)

و RNLI (موسسه قایق نجات ملی سلطنتی

have got any asylum seekers that  might be out in the… in the channel,

) پناهجویانی را دارند که ممکن است در ... در کانال باشند. ،

in distress. - I see. So you're  like, some sort of, arial coastguard?

در پریشانی - می بینم. پس شما به نوعی گارد ساحلی آریالی هستید؟

Yeah. It wouldn't… it wasn't the  initial plan. But It's… it's er…

آره نمی شد... این طرح اولیه نبود. اما این ... این ...

topical, it's topical. -  Yeah, it is, it's nicely said.

موضوعی است، موضوعی است. - آره، همینطور است، به خوبی گفته شده است.

There's always this moral conundrum  of; I should be doing more with it.

همیشه این معمای اخلاقی وجود دارد ؛ باید بیشتر باهاش ​​کار کنم

Yep. - If you started getting these feelings,

بله - اگر شروع به دریافت این احساسات کنید،

would you start thinking of how you can use it

آیا به این فکر می کنید که چگونه می توانید از آن

to better other peoples lives other than yourself?

برای بهتر شدن زندگی دیگران غیر از خودتان استفاده کنید؟

Yeah I'd take some of the crap off the streets.

بله، من مقداری از مزخرفات را از خیابان ها دور می کنم.

What like, pick up rubbish?  - No, I'd be like Superman;

چه چیزی، زباله ها را جمع کنید؟ - نه، من مثل سوپرمن هستم.

getting rid of the… the troubles. - Oh, I see.

خلاص شدن از ... مشکلات - اوه می فهمم.

That's what I'd do. - You're like a  ''Taxi Driver'' type. - Yeah, yeah.

این کاری است که من انجام می دهم. - شما مانند یک «راننده تاکسی» هستید. - آره آره.

You'd get rid of the scum, off the  street. - Yeah, that's what I'd do.

شما از شر زباله‌ها در خیابان خلاص می‌شوید . - آره، این کاریه که من انجام میدم.

What would you be doing with your extra,

آن وقت با

spare time in the middle of the night then?

اوقات فراغت اضافی خود در نیمه های شب چه می کردید؟

Well, erm… I think there is  a lot of activism out there,

خب، اوم... من فکر می‌کنم فعالیت‌های زیادی در خارج وجود دارد،

that is absolutely fascinating now.  Social media is a great way to…

که اکنون کاملاً جذاب است. رسانه‌های اجتماعی یک راه عالی برای…

to kind of, find the erm… the  people out there with erm…

برای پیدا کردن … افراد با

their lived experiences. So  you can find what needs help,

تجربه‌های زیسته‌شان هستند. بنابراین، می‌توانید آنچه را که به کمک نیاز دارد،

what needs support, use your voice.

آنچه نیاز به حمایت دارد، پیدا کنید، از صدایتان استفاده کنید.

There's so many things you can do,

کارهای زیادی هست که می‌توانید انجام دهید،

that you can actually do within  the confines of your own life,

که می‌توانید در محدوده زندگی خود انجام دهید،

you know, you don't have to fly, do you?

می‌دانید، لازم نیست پرواز کنید، درست است؟

Outside of just, being nosey, would  you use it to, actually use it,

به غیر از این که هشیار باشید، آیا از آن استفاده می‌کنید، در واقع از

for like, for good? - Yeah, to  make make things better, yeah.

آن برای همیشه استفاده می‌کنید؟ - بله، برای بهتر کردن اوضاع، بله.

Yeah, in what way?

آره به چه صورت

I don't really know what you could do with it

من واقعاً نمی دانم جز افشای مردم با آن چه کاری می توانید انجام دهید

other than exposing people. -  No, no, you're right, I don't…

. - نه، نه، شما درست می گویید، من نه...

I think it probably be mostly for nosey-ness then.

فکر می کنم احتمالاً آن وقت بیشتر به خاطر فضولی است.

For your own personal benefit? - Yeah.

به نفع شخصی خودتان؟ - آره

Just see what the rest of the  world are up to, outside mine.

فقط ببینید بقیه دنیا، خارج از دنیای من، چه کار می کنند.

I'd have to get the police involved I think.

من فکر می کنم باید پلیس را درگیر کنم.

In my… but then, I don't  really want the police to know

اما در آن زمان، من واقعاً نمی‌خواهم پلیس بداند

that I've got this invisibility  cloak, where I go around shoplifting,

که من این شنل نامرئی را دارم، جایی که در طول روز در مغازه‌ها می‌روم

during the day. - Yeah, they'd  come over and be like; madam,

. - آره، آنها می آمدند و مانند خانم

why are there like… - Exactly!

چرا اینجوری هستن... - دقیقا!

What else are you doing with  this invisibility cloak?

با این شنل نامرئی چه کار دیگری انجام می دهید ؟

Because then, they'd take it off me

چون در آن صورت، آن را از

and then I wouldn't be invisible anymore,

روی من برمی‌داشتند و دیگر نامرئی نمی‌شدم،

so yeah. I've got a conundrum now;

پس آره. من الان یک معمایی دارم.

how do I do good and evil, all  at the same time? - Brilliant.

چگونه خوب و بد را همزمان انجام دهم؟ - درخشان

Thanks for watching this week's episode.

ممنون که قسمت این هفته را تماشا کردید.

Let us know in the comments below;

در قسمت نظرات پایین ما را آگاه کنید؛

what superpower you'd have and if  you'd use it for the powers of good,

چه ابرقدرتی خواهید داشت و آیا از آن برای قدرت های خیر استفاده می کنید

or for evil.

یا برای شر.

And we'll see you next week, bye.

و هفته آینده شما را می بینیم، خداحافظ.