Top 10 IDIOMS From Sport | Easy English 122

Hello, welcome to Easy English.

سلام، به Easy English خوش آمدید.

So a few weeks back, we made a video about idioms,

بنابراین چند هفته پیش، ما ویدیویی درباره اصطلاحات ساختیم

which you can watch up here.

که می‌توانید آن را در اینجا تماشا کنید.

Now, one of the idioms I mentioned,

حالا یکی از اصطلاحاتی

was called ''the ball is in your court'',

که گفتم «توپ در زمین توست» نام داشت

which is a reference to tennis.

که اشاره ای به تنیس دارد.

And it got me thinking;

و آن من را به فکر فرو برد؛

I wonder how many idioms there are

من تعجب می کنم که چند اصطلاح وجود دارد که به

referencing the world of sport.

دنیای ورزش اشاره می کند.

So I thought I could give you a top 10 list

بنابراین فکر کردم می‌توانم فهرستی

of the most useful sporting idioms.

از 10 تا از مفیدترین اصطلاحات ورزشی را به شما ارائه دهم.

Before we get started,

قبل از شروع،

please don't forget to give us a thumbs up and subscribe below.

لطفاً فراموش نکنید که در زیر به ما سر بزنید و مشترک شوید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Number one.

شماره یک.

Hello and welcome to the start of a brand new season.

سلام و به شروع فصل جدید خوش آمدید .

We're here at Easy English FC

ما اینجا در Easy English FC هستیم

as they unveil their new £400 million signing; Mr. Mitch.

زیرا آنها از خرید جدید 400 میلیون پوندی خود رونمایی می کنند. آقای میچ

Mr. Mitch comes out and waves to the audience

آقای میچ بیرون می آید و

after tending to his hair.

پس از مراقبت از موهایش برای حضار دست تکان می دهد.

The crowd are going wild.

جمعیت وحشی می شوند.

Mr. Mitch approaches the centre circle ready for kick-off.

آقای میچ به دایره وسط نزدیک می شود و آماده شروع بازی است.

He kisses the ball in a weird way.

او توپ را به طرز عجیبی می بوسد.

And here we go.

و در اینجا ما می رویم.

Hands on hips.

دست روی باسن.

Oh, he slips and oh, disaster!

اوه، او می لغزد و آه، فاجعه!

He's broken his leg.

پایش شکسته

To ''kick off'' is an idiom used to describe something starting,

شروع کردن اصطلاحی است که برای توصیف شروع چیزی به کار می رود،

as in; let's kick this party off.

مانند: بیایید این مهمانی را راه اندازی کنیم

It can also be used in a negative sense

همچنین می تواند به معنای منفی

to describe a violent situation erupting,

برای توصیف یک موقعیت خشونت آمیز در حال فوران

for example; suddenly, a huge fight kicked off.

استفاده شود. ناگهان دعوای بزرگی شروع شد.

Number two.

شماره دو.

Hello welcome, you're joining us live

سلام خوش آمدید،

for the 200 metre freestyle swimming race.

برای مسابقه شنای 200 متر آزاد به ما ملحق می شوید.

We're seeing the racers now,

ما اکنون مسابقه‌دهنده‌ها را می‌بینیم که

entering the final 100 metres.

وارد 100 متر نهایی می‌شوند.

There's the U.S., there's Germany, there's Australia.

آنجا ایالات متحده است، آنجا آلمان، آنجا استرالیا است.

But where's Team GB?

اما تیم GB کجاست؟

Oh, there's Team GB now, led by Mr. Mitch,

اوه، اکنون تیم GB به رهبری آقای میچ وجود دارد

who looks clearly out of his depth.

که به وضوح از عمق خود به نظر می رسد.

The idiom ''out of your depth''

اصطلاح "از عمق شما"

refers to someone who does not have the adequate skills,

به شخصی اشاره دارد که مهارت،

knowledge or experience to deal with a particular situation.

دانش یا تجربه کافی برای مقابله با یک موقعیت خاص را ندارد.

Number three.

شماره سه.

Hello and welcome back to Easy English FC.

سلام و به Easy English FC خوش آمدید.

The game, still at nil-nil.

بازی هنوز صفر- صفر است.

Let's cut to Mr. Mitch, who's watching on from the sidelines

بیایید به آقای میچ بپردازیم، کسی که از کنار زمین

as Easy English FC look for a goal.

به دنبال گلزنی Easy English FC است.

He looks in pain.

او با درد نگاه می کند.

One pass, two pass,

یک پاس، دو پاس،

crossed, headed,

پاس، سر،

goal!

گل!

Easy English FC have taken the lead

Easy English FC

without their £400 million man.

بدون مرد 400 میلیون پوندی خود پیشتاز شد.

To ''watch from the sidelines''

"نگاه کردن از حاشیه"

means to be witnessing something,

به معنای مشاهده چیزی است،

but not actively involved.

اما به طور فعال درگیر نیست.

So think of the substitutes on the substitutes bench

بنابراین به بازیکنان تعویضی روی نیمکت تعویضی

in a game of football.

در یک بازی فوتبال فکر کنید.

Number four.

شماره چهار.

Hello and welcome to the Ice Dance.

سلام و به رقص یخ خوش آمدید.

You're joining us now as Team GB, led by Mr. Mitch,

شما اکنون به ما ملحق می شوید زیرا تیم GB به رهبری آقای میچ

is just getting his boots ready.

به تازگی کفش های خود را آماده می کند.

He's doing the old cross-stitch style,

او روش قدیمی دوخت متقاطع را انجام می دهد و به

followed by a nice hard pull.

دنبال آن یک کشش سخت خوب انجام می دهد.

And here he is skating,

و اینجا اسکیت می‌کند،

one leg up, arms out like an aeroplane,

یک پاش بالا، دست‌هایش مثل هواپیما بیرون

looking very, very casual.

، خیلی خیلی معمولی به نظر می‌رسد.

And into a quite fast spin.

و به یک چرخش بسیار سریع.

Spin, spin, spin.

چرخش، چرخش، چرخش.

Very, very graceful.

خیلی خیلی برازنده

What's that noise?

آن سر و صدا چیست؟

I hear cracking.

صدای کرک می شنوم

He's spinning too fast!

او خیلی سریع می چرخد!

Oh, he's skating on thin ice.

اوه، او روی یخ نازک اسکیت می کند.

Mr. Mitch, look out!

آقای میچ، مراقب باشید!

Oh, he's gone under.

آه، او زیر بار رفته است.

To be ''on thin ice'' or ''skating on thin ice''

"روی یخ نازک" یا "اسکیت روی یخ نازک

is an idiom which reflects the precariousness

" اصطلاحی است که نشان دهنده ناپایداری

or risk of a situation.

یا خطر یک موقعیت است.

For example; skating on thin ice.

مثلا؛ اسکیت روی یخ نازک

Number five.

شماره پنج.

Hello and welcome to the Welterweight World Championship.

سلام و خوش آمدید به مسابقات قهرمانی وزن جهان .

Mr. Mitch approaches the ring representing Team England

آقای میچ به رینگ نماینده تیم

up against the mighty, mighty U.S. team.

انگلستان در برابر تیم قدرتمند و قدرتمند ایالات متحده نزدیک می شود.

Here he is looking very, very confident.

در اینجا او بسیار بسیار مطمئن به نظر می رسد.

Let's go, Round one.

بریم دور اول

Team U.S. just smashin' his face in I think.

من فکر می کنم تیم ایالات متحده فقط صورت او را در هم می شکند.

Punch, punch, punch, punch.

مشت، مشت، مشت، مشت.

Hook, hook, jab, punch.

قلاب، قلاب، ضربه، مشت.

Mr. Mitch taking an almighty beating.

آقای میچ ضرب و شتم بزرگی می کند.

He's on the ropes!

او روی طناب است!

He's ready to go!

او آماده رفتن است!

Unless they're Muhammad Ali,

مگر اینکه آنها محمد علی باشند،

when you see a boxer up against the ropes,

وقتی بوکسوری را در برابر طناب می بینید

it usually means they're on the verge of defeat.

، معمولاً به این معنی است که آنها در آستانه شکست هستند.

So the idiomatic phrase ''on the ropes''

بنابراین عبارت اصطلاحی «روی طناب»

means you're in a state of collapse or almost ready to give up.

به این معنی است که شما در حالت فروپاشی هستید یا تقریباً آماده تسلیم شدن هستید.

Number six.

شماره شش.

Welcome back to round two.

به دور دوم خوش آمدید.

Team England versus Team U.S..

تیم انگلیس در مقابل تیم ایالات متحده

Still getting punched in the face from what I can see.

، از آنچه من می بینم هنوز هم به صورت مشت می خورد .

Team U.S. is absolutely smashing him.

تیم ایالات متحده کاملاً او را شکست می دهد.

Oh and 'ere comes one.

اوه و یکی می آید.

Oh!

اوه!

It's right below the belt.

درست زیر کمربند است.

That's got to hurt.

این باید به درد بخوره

The idiom ''below the belt''

اصطلاح "زیر کمربند"

means to do or say something underhanded,

به معنای انجام دادن یا گفتن چیزی پنهان،

cruel or unfair to someone.

ظالمانه یا ناعادلانه به کسی است.

Much like in boxing;

بسیار شبیه در بوکس؛

punching someone below their belt...

مشت زدن به کسی زیر کمربندش...

if you know where I'm going.

اگه میدونی کجا دارم میرم.

Number seven.

شماره هفت.

Hello, welcome back to the end of round two.

سلام، به پایان دور دوم خوش آمدید.

An absolute demolition job by the U.S..

یک کار تخریب مطلق توسط تیم ایالات متحده

Team England is in the corner, Mr. Mitch.

انگلیس در گوشه و کنار است، آقای میچ.

He wants to carry on, but they've thrown in the towel!

او می خواهد ادامه دهد، اما آنها در حوله انداخته اند!

It's all over!

همه چیز تمام شد!

When a boxer's trainer ''throws in the (white) towel'',

وقتی مربی یک بوکسور حوله (سفید) را پرتاب می کند، به

it means that the trainer believes

این معنی است که مربی معتقد است

the boxer is no longer able to carry on.

که بوکسور دیگر قادر به ادامه کار نیست.

A little bit like in a battle, waving a white flag.

کمی شبیه در نبرد، اهتزاز یک پرچم سفید.

It means basically, to give up,

اساساً به معنای تسلیم شدن،

after fighting under a difficult situation.

پس از مبارزه در شرایط دشوار است.

Number eight.

شماره هشت.

Hello, welcome to the running.

سلام، به اجرا خوش آمدید.

This time we've got Team England versus Team Australia.

این بار تیم انگلیس را در مقابل تیم استرالیا قرار دادیم.

Both racers are on the track.

هر دو مسابقه در پیست هستند.

Ready, steady...

آماده، ثابت...

Oh!

اوه!

Team England have run off.

تیم انگلیس فرار کرده است.

Mr. Mitch has jumped the gun!

آقای میچ تفنگ را پریده است!

To ''jump the gun'' is generally a negative idiomatic phrase.

«پرش با تفنگ» عموماً یک عبارت اصطلاحی منفی است.

Which means, to start something before you were supposed to.

به این معنی که قبل از اینکه قرار بود کاری را شروع کنید.

Much like starting a race before the start of pistol.

بسیار شبیه شروع یک مسابقه قبل از شروع تپانچه.

Number nine.

شماره نه.

Hello, you're joining us at the end of the race,

سلام، در پایان مسابقه به ما ملحق می شوید ،

where...

کجا...

who's coming?

کی می آید؟

Oh, it's Team Australia.

اوه، این تیم استرالیا است.

They've won even though Mr. Mitch had a head start.

آنها برنده شده اند، حتی اگر آقای میچ یک شروع خوب داشته باشد.

Can't believe it.

باورم نمیشه

He looks puffed out.

او پف کرده به نظر می رسد.

Get him a beer.

براش آبجو بیار

To get or to be given ''a head start''

به‌عنوان یک «ابتکار» یا «ابتدای اول»

generally means you're given an unfair advantage

به شما داده می‌شود، معمولاً به این معنی است که در اوایل یک امتیاز ناعادلانه

early on over everybody else.

نسبت به دیگران به شما داده می‌شود.

Number ten.

شماره ده.

Hello, welcome back to the swimming.

سلام، به شنا خوش آمدید.

Let's catch up to see where Mr. Mitch is.

بیایید پیگیری کنیم تا ببینیم آقای میچ کجاست.

Oh, he's really been thrown in at the deep end.

اوه، او واقعاً در اعماق زمین پرتاب شده است.

To be ''in at the deep end''

"در اعماق" بودن

or to be ''thrown in at the deep end''

یا "پرتاب شدن در اعماق"

refers to starting something difficult,

به شروع کاری دشوار،

perhaps a new job without any preparation whatsoever.

شاید یک کار جدید بدون هیچ گونه آمادگی اشاره دارد .

Thanks for watching this week's video.

از تماشای ویدیوی این هفته متشکریم.

Let us know in the comments below,

در نظرات زیر،

any sporting idioms that you know

هر اصطلاح ورزشی را که می دانید و

that we might have missed out on.

ممکن است از دست داده باشیم، به ما اطلاع دهید.

And if you enjoyed this video,

و اگر از این ویدیو لذت بردید،

then give it a thumbs up and subscribe to Easy English

پس آن را به اشتراک بگذارید و در Easy English مشترک شوید تا

and we'll see you next week, bye.

هفته آینده شما را ببینیم، خداحافظ.

Let's cut to our roaming reporter.

بیایید به خبرنگار رومینگ خود بپردازیم.

How's Team GB doing?

تیم GB چگونه است؟

Hello Jeff.

سلام جف

Yes, I can confirm that Team GB...

بله، می توانم تایید کنم که تیم جی بی

is still drowning.

... همچنان در حال غرق شدن است.

Back to you, Jeff.

برگشت به تو، جف.