Brits Give ME Life Advice | Easy English 75

What life advice can you give us?

چه توصیه ای برای زندگی می توانید به ما بدهید؟

Who are we advising? What age group? Or is it just everybody?

به چه کسی مشاوره می دهیم؟ چه گروه سنی؟ یا فقط همه هستند؟

So, you could advise… like, a retrospective advice to maybe like,

بنابراین، شما می توانید ... مانند، یک توصیه گذشته نگر به شاید مانند،

ten years younger yourself. Or you could give a general one,

ده سال جوانتر خود را توصیه کنید. یا می‌توانید یک مورد کلی بدهید،

just to anyone watching. - Can’t believe I'm silent,

فقط به هر کسی که تماشا می‌کند. - باورم نمیشه ساکتم،

I'm always giving advice. Now I’m silent. What advice?

همیشه نصیحت میکنم. حالا من ساکتم چه پیشنهادی؟

I would… yes. Go ahead Theresa.

من… بله. برو ترزا

I was going to say I would advise to work hard at school.

می خواستم بگویم توصیه می کنم در مدرسه سخت کار کنم.

Me too, that was one of my bits of advise, definitely. - Work hard.

من هم، این یکی از توصیه های من بود، قطعا. - سخت کار کن

It’s only for a little time. - Why do you say that?

فقط برای مدت کمی است - چرا اینطوری میگی؟

Because it gives you choices in the future.

زیرا به شما امکان انتخاب در آینده را می دهد.

Get rid of a*****es in your life very, very soon. - Yeah?

خیلی خیلی زود از شر ****های زندگی خود خلاص شوید . - آره؟

Erm… because they are drowning you down and you're not worth it.

ارم... چون دارند تو را غرق می کنند و ارزشش را نداری.

Um… and pay attention at school.

اوم... و در مدرسه توجه کن.

I know, I just learned it when I was like, twenty-five.

می دانم، من آن را در بیست و پنج سالگی یاد گرفتم.

Then I went back to school and I'm really sorry I didn't do that

سپس به مدرسه برگشتم و واقعا متاسفم که

when I was eighteen.

در هجده سالگی این کار را نکردم.

Could you tell me what your life advice would be?

ممکن است به من بگویید توصیه زندگی شما چیست؟

Okay, my life advice to people would be to never underestimate

بسیار خوب، توصیه زندگی من به مردم این است که هرگز

the value of languages and travel.

ارزش زبان و سفر را دست کم نگیرید.

I would say… it might sound a bit ch… cheesy.

من می گویم... ممکن است کمی بد به نظر برسد.

But we say that… yeah, always follow your intuition,

اما ما می گوییم که… بله، همیشه از شهود خود پیروی کنید ،

everything will unfold. Like, if you listen to the way you feel,

همه چیز آشکار خواهد شد. مثلاً، اگر به احساسات خود،

people around you… you know how you react to things then yeah,

افراد اطرافتان گوش دهید... می‌دانید که چه واکنشی نسبت به چیزها نشان می‌دهید، بله،

how a situation might feel to you, that's always a good way to go.

ممکن است یک موقعیت برای شما چه احساسی داشته باشد، این همیشه راه خوبی است.

If it feels uncomfortable then don’t do it.

اگر احساس ناراحتی می کند، آن را انجام ندهید.

And if it feels like the right thing, just go for it.

و اگر احساس می کنید کار درستی است، فقط به دنبال آن بروید.

I think we don't listen to our intuition enough nowadays

من فکر می کنم امروزه به اندازه کافی به شهود خود گوش نمی

and we should.

دهیم و باید.

What life advice would you give? - To my younger

چه توصیه ای برای زندگی دارید؟ - به خود کوچکترم

self?

؟

If you like. - Um… I think it just… finding your… your passion

اگر دوست دارید. - ام... فکر می کنم این فقط... پیدا کردن علاقه

and your place in life is, is, is the big thing for me.

و جایگاهت در زندگی برای من چیز بزرگی است.

Right I'm gonna have to pop her down.

درست است، من باید او را پایین بیاورم.

Always be patient.

همیشه صبور باشید.

Um… yeah, just… just finding your place and your purpose in life.

اوم... بله، فقط... فقط مکان و هدف خود را در زندگی پیدا کنید.

I think that's the ultimate goal.

من فکر می کنم این هدف نهایی است.

And that should happen quite naturally and I think once you found that…

و این باید کاملاً طبیعی اتفاق بیفتد و من فکر می‌کنم وقتی متوجه شدید که…

you know it's all about kind of, finding that thing that,

می‌دانید که همه چیز به نوعی مربوط می‌شود، پیدا کردن آن چیزی که،

if you do that for a living it doesn't feel like work,

اگر برای امرار معاش این کار را انجام دهید، احساس کار نمی‌کند،

if you know what I mean, you know. Finding your passion so, you know,

اگر منظور من را بدانید، شما دانستن وقتی اشتیاق خود را پیدا می کنید،

you love what you do, you’re following what your passion

می دانید، کاری را که انجام می دهید دوست دارید،

rather than kind of other goals.

به جای اهداف دیگری، از علایق خود پیروی می کنید.

Um… otherwise no, I mean, hindsight's a brilliant thing,

اوم... در غیر این صورت نه، منظورم این است که آینده نگری چیز درخشانی است،

but I try not look back like that and er… otherwise it just…

اما من سعی می کنم اینطور به عقب نگاه نکنم... وگرنه فقط...

just be true to yourself and listen to your,

فقط با خودت صادق باش و به صدای درونی خود گوش بده

your kind of, inner voice I guess.

.

What life advice can you give?

چه توصیه ای برای زندگی می توانید داشته باشید؟

Well I did hear a really good quote on the radio the other day actually.

خوب، من یک نقل قول واقعاً خوب را در واقع روز پیش از رادیو شنیدم.

And they said, which I thought was…

و آنها گفتند، که من فکر می‌کردم این بود...

was a really good one to think about for life.

واقعاً فکر کردن به آن برای زندگی خوب بود.

And it said erm… always have somebody to love,

و می‌گفت: خب... همیشه کسی را داشته باشید که دوستش داشته باشید،

always enjoy each day and always have something to look forward to.

همیشه از هر روز لذت ببرید و همیشه چیزی برای انتظار داشته باشید.

I would advise myself to go with my gut feelings.

من به خودم توصیه می کنم که با احساسات درونی ام کنار بیایم.

To follow my heart and not to worry about what other people think of me,

دنبال قلبم باشم و نگران نباشم که دیگران در مورد من چه فکر می کنند،

what I'm doing, what I'm thinking, because I think over time,

چه کار می کنم، به چه فکر می کنم، زیرا فکر می کنم با گذشت زمان

I’ve probably missed a lot of… fun, enjoyment,

، احتمالاً بسیاری از سرگرمی ها، لذت ها را از دست داده ام،

because I worry too much about other people.

زیرا نگران هستم. بیش از حد در مورد افراد دیگر

And what has that given you then?

و آن وقت چه چیزی به شما داده است؟

What’s the benefits of picking up these languages?

استفاده از این زبان ها چه مزایایی دارد ؟

When you go to the places, I think you just feel more part of them.

وقتی به مکان ها می روید، فکر می کنم بیشتر احساس می کنید که بخشی از آنها هستید.

More part of the places and more…

بخش بیشتری از مکان ها و بیشتر...

able to understand them and appreciate them and…

قادر به درک آنها و قدردانی از آنها و...

And not just being a witness, your… your… your there.

و نه فقط شاهد بودن، شما... شما... شما آنجا هستید.

I found, with what I'm doing… now, and with my happiness,

فهمیدم، با کاری که انجام می دهم... حالا، و با خوشحالی من،

it didn’t ever come from what I studied

هرگز ناشی از آن چیزی نیست که در دانشگاه درس خوانده

or what I was obsessing with at Uni…

ام یا در مورد آن وسواسی که در دانشگاه

I went to university and for me, it felt like a waste of time.

داشتم... من به دانشگاه رفتم و برای من احساس هدر دادن بود. زمان.

So is it about finding a balance then?

پس آیا این در مورد یافتن تعادل است؟

So it's about not wasting your time at school but doing stuff.

بنابراین در مورد این است که وقت خود را در مدرسه تلف نکنید، بلکه کارهایی انجام دهید.

But also having a good balance with where your heart takes you really.

اما همچنین داشتن یک تعادل خوب با جایی که قلب شما واقعاً شما را می برد.

And what you enjoy and enjoyment is key. I think to any job.

و آنچه از آن لذت می برید و لذت می برید، کلیدی است. به هر شغلی فکر میکنم

Yes. - Really, you have to enjoy.

آره. -واقعا باید لذت برد.

And this would be your advice, maybe?

و شاید این توصیه شما باشد؟

That would be my advice, yes. - Find enjoyment? - Enjoyment in life.

این توصیه من خواهد بود، بله. - لذت را پیدا کنید؟ - لذت بردن از زندگی

Yes that's really good advice I think.

بله به نظر من توصیه خوبی است.

Yes, I’d definitely follow that advice.

بله، من قطعاً از این توصیه پیروی خواهم کرد.

Be true to yourself and have a good enjoyment in what you do.

با خودتان صادق باشید و از کاری که انجام می دهید لذت ببرید.

If you like it, you'll be good at it as well. - That’s true.

اگر آن را دوست دارید، در آن نیز خوب خواهید بود. - درست است.

I think though, you shouldn’t rush into university,

با این حال، من فکر می کنم، شما نباید با عجله وارد دانشگاه شوید،

give yourself a year and… - or not go at all, in fact.

یک سال به خودتان فرصت دهید و ... - یا در واقع اصلاً نروید.

I mean, unless you want to be a doctor or a…

منظورم این است که، مگر اینکه بخواهید پزشک شوید یا...

yes, if you got a vocation, then I think that's the way forward.

بله، اگر حرفه ای دارید، فکر می کنم این راه رو به جلو است.

Otherwise, I think yeah, it's not necessary…

در غیر این صورت، من فکر می کنم بله، لازم نیست...

and apprenticeships are really fab these days.

و این روزها کارآموزی واقعا عالی است.

have a skill, I mean I did nursing and I…

یک مهارت دارم، منظورم این است که من پرستاری کردم و من...

that’s carried me all over the world, never been without a job

این مرا در سراسر دنیا برده است، هرگز بی کار نبودم

and um… never wanted to be a nurse and then thought

و اوم... هرگز نخواستم پرستار باشم و بعد فکر

I might try it and loved it. - Yeah, try different things.

کردم که ممکن است آن را امتحان کنم و دوستش داشتم. - بله، چیزهای مختلف را امتحان کنید .

Yeah, that’s good advice. - And the… don’t rush in to uni,

بله، این توصیه خوبی است. - و ...

if you don’t know who you are. - No, I didn’t go to uni.

اگر نمی دانی کی هستی، به دانشگاه عجله نکن. - نه، من دانشگاه نرفتم.

Neither did I. - I did and I would say…

من هم نداشتم. - کردم و می‌گفتم...

if you don’t know what you want to do and you don't have a calling,

اگر نمی‌دانی می‌خواهی چه کار کنی و تلفنی هم نداری

then go to university. Because it does broaden your horizons

، برو دانشگاه. زیرا افق دید شما را گسترده تر می کند

and give you more of an idea of what you might like to do in life.

و به شما ایده بیشتری از آنچه ممکن است دوست داشته باشید در زندگی انجام دهید می دهد.

And it is enjoyable and it's quite enriching, in many ways.

و لذت بخش است و از بسیاری جهات کاملاً غنی است.

Now, if I can ask you. What… what is your…

حالا اگه بتونم ازتون بپرسم چه ... شما چیست

are you giving life advice like to everyone

... آیا به همه توصیه های زندگی می کنید

or just to your younger self?

یا فقط به خود جوان تر؟

I don't know. - Okay, tell me what you life advice is

من نمی دانم. - باشه، به من بگو توصیه زندگیت

then and we’ll try and figure it out.

چیست و ما سعی می کنیم آن را بفهمیم.

Always chase bubbles as fast as you can because it’s really fun.

همیشه تا آنجا که می توانید حباب ها را تعقیب کنید زیرا واقعاً سرگرم کننده است.

And are you someone who chased er… enough bubbles or not enough bubbles?

و آیا شما کسی هستید که به دنبال ... حباب کافی است یا حباب کافی ندارید؟

Not enough. - Not enough.

کافی نیست. - کافی نیست.

Is there a deeper meaning to chasing bubbles?

آیا تعقیب حباب ها معنای عمیق تری دارد؟

Or do you mean literally, just chase bubbles?

یا منظورتان به معنای واقعی کلمه، فقط دنبال حباب است؟

Just chase bubbles. - Perfect.

فقط حباب ها را تعقیب کنید. - کامل.

Let’s go to the first one… that you said about… what was is,

برویم سراغ اولی... که گفتی... آنچه بود هست،

keep a*****es out of your life. - Yes.

از زندگیت دوری کن. - آره.

Okay and… does this… I’m guessing that this is because

خوب و ... آیا این ... من حدس می زنم که این به این دلیل است که

maybe you had some people like this in your life?

شاید شما چنین افرادی را در زندگی خود داشته اید؟

I think everybody had them. They’re the people you know who…

فکر می کنم همه آنها را داشتند. آن‌ها کسانی هستند که شما می‌شناسید که...

always negative, always pulling you down when you… when you…

همیشه منفی هستند، همیشه شما را پایین می‌کشند، زمانی که شما...

when you're saying like, oh I want to study that!

وقتی می‌گویید، اوه من می‌خواهم آن را مطالعه کنم!

Oh no, don't do that, go to work. Erm… things like that you know.

اوه نه، این کار را نکن، برو سر کار. ارم… چیزهایی از این قبیل که می دانید.

Like, oh I'm going to live in Spain for a year.

مثلاً، اوه من می خواهم یک سال در اسپانیا زندگی کنم .

Oh no, don't do that. Stay here,

اوه نه، این کار را نکن

that kind of a*****es. And there's always people who are afraid to live.

همین جوری بمون اینجا و همیشه افرادی هستند که از زندگی کردن می ترسند.

That’s a very good point. - Yep.

این نکته بسیار خوبی است. - بله

And how many a*****es do you have left in your life?

و چند تا ***** در زندگی شما باقی مانده است؟

None! None really, really. Yeah? - Yeah, that's why I left my country.

هیچ یک! هیچکدام واقعاً، واقعاً. آره؟ - آره، به همین دلیل کشورم را ترک کردم.

Wow! A country full of a*****es.

وای! کشوری پر از *******ها.

Do you say this from a point of view of someone

آیا این را از دیدگاه کسی می گویید

who maybe didn’t follow their intuition, earlier in your life?

که شاید در اوایل زندگی شما از شهود خود پیروی نکرده است؟

Erm… no, I think I've always tried to. But, you know,

ارم... نه، فکر می کنم همیشه سعی کرده ام. اما، می دانید،

every time I haven't, then I’ve realised afterwards I should have.

هر بار که این کار را نکرده ام، بعداً متوجه شدم که باید می کردم.

So it's just… it's comforting myself that... yeah,

پس فقط... این به خودم آرامش می دهد که... بله،

I should always do that because there might be a…

همیشه باید این کار را انجام دهم زیرا ممکن است

A few times where I didn’t for some reasons and then I realised,

... چند بار به دلایلی این کار را نکردم و بعد متوجه شدم،

oh yeah, if I had…

اوه بله، اگر داشتم...

What life advice would you give people?

چه توصیه زندگی آیا به مردم می دهید؟

Um… make good friends and then keep them close.

اوم... دوستان خوبی پیدا کنید و سپس آنها را نزدیک نگه دارید .

And what would you say to someone who maybe erm… is maybe…

و چه می گویید به کسی که شاید... شاید...

has a few… some good friends, but maybe two or three that maybe,

چند تا... چند تا دوست خوب داشته باشد، اما شاید دو یا سه تا که شاید

aren’t so great. Maybe they like, look up to them,

، چندان عالی نباشند. شاید دوست داشته باشند، به آنها نگاه کنند،

but not for the reason that they’re a good friend?

اما نه به این دلیل که دوست خوبی هستند ؟

Well if they don’t do things for you, that you do for them,

خوب اگر آنها کارهایی را برای شما انجام نمی دهند، که شما برای آنها انجام می دهید

then I wouldn’t keep them ‘cos they’re probably

، من آنها را نگه نمی دارم "زیرا آنها احتمالا

just taking advantage of you. Not always, but probably.

فقط از شما سوء استفاده می کنند." نه همیشه، اما احتمالا.

Nicely put.

به زیبایی قرار داده شده است.

Do you say this because you’re reflecting back on maybe things

آیا این را به این دلیل می گویید که احتمالاً کارهایی را

that you’ve done or is this something you’ve actually put into place

که انجام داده اید بازتاب می دهید یا این چیزی است که قبلاً انجام داده

previously, retrospectively that’s worked for you?

اید، به طور گذشته نگر برای شما مفید بوده است؟

Yeah, I mean like, I can only go off my own personal experience.

بله، منظورم این است که من فقط می توانم از تجربه شخصی خودم استفاده کنم .

So yeah, I guess it's a bit of a combination of both you know,

بنابراین بله، حدس می‌زنم که ترکیبی از هر دو باشد،

that's erm… Like I said, hindsight's an amazing thing and…

درست است... همانطور که گفتم، آینده نگری چیز شگفت‌انگیزی است و...

and looking back, I kind of, probably spent a few years of my life

و با نگاهی به گذشته، احتمالاً چند سال از زندگی‌ام را صرف

chasing something that I thought I should be chasing,

دنبال کردن چیزی کردم که فکر می‌کردم.

rather than following my passion, if you know what I mean.

اگر می دانید منظورم را می دانید، به جای دنبال کردن علاقه ام، باید تعقیب کنم.

Whether that's you know, kids these days have got a lot of pressures

چه بدانید، بچه ها این روزها تحت فشارهای زیادی

about you know, going to the right university,

در مورد شما هستند، رفتن به دانشگاه مناسب،

about getting the right job, about getting married

در مورد یافتن شغل مناسب، در مورد ازدواج

and about having kids in this… there is a lot of expectation

و بچه دار شدن در این زمینه... انتظارات زیادی

on young people. And so I think erm…

از جوانان وجود دارد. و بنابراین من فکر می‌کنم درست است...

ultimately it’s just trying to ignore the noise and…

در نهایت این فقط تلاش برای نادیده گرفتن سر و صدا و...

and kind of listen to… to what you want to do and…

و نوعی گوش دادن به... به کاری که می‌خواهید انجام دهید و...

and surround yourself with kind of people

و اطراف خود را با افرادی احاطه کنید

that are going to support that.

که از آن حمایت می‌کنند.

Right, I'm gonna have to go mate ‘cos she's gonna trash your equipment.

درست است، من باید بروم رفیق، زیرا او تجهیزات شما را دور می ریزد.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Do you now follow your gut instinct? - All the time. - Really?

آیا اکنون از غریزه درونی خود پیروی می کنید؟ - همیشه. - واقعا؟

Yeah. - And have you had any success in doing that?

آره - و آیا در انجام آن موفقیتی داشته اید؟

I just feel that as a person, I'm probably happier

من فقط احساس می کنم که به عنوان یک فرد، احتمالاً خوشحال تر هستم

Because, I think if you're trying to second guess all the time

زیرا، فکر می کنم اگر سعی کنید همیشه حدس بزنید

what people think you should be doing,

که مردم فکر می کنند باید چه کاری انجام دهید،

you miss out and that makes you miserable and I think you should

از دست می دهید و این شما را بدبخت می کند و فکر می کنم باید اینطور

be true to yourself, follow your heart.

باشید. با خودتان صادق باشید، از قلب خود پیروی کنید.

I think this is quite good for other people,

من فکر می‌کنم این برای افراد دیگر بسیار

not just you respectively, as well.

خوب است، نه فقط برای شما.

Well if I'm happier, then I think everybody else is gonna be happier,

خوب اگر من خوشحال تر باشم، پس فکر می کنم بقیه خوشحال تر خواهند بود،

yeah. - Ah, that’s nice. - Yeah. - Really nice, well said.

بله. - آه، این خوب است. - آره - واقعا خوبه، خوب گفتی.

With your second point, were you a naughty kid at school?

با نکته دوم، آیا در مدرسه بچه شیطونی بودید؟

I think my parents… parents weren’t there for me and therefore

فکر می‌کنم پدر و مادرم... پدر و مادرم کنارم نبودند و به همین دلیل

I was difficult. Something you learn afterwards.

سخت بودم. چیزی که بعد از آن یاد می گیرید.

And because I didn't get much love and attention,

و چون خیلی مورد محبت و توجه قرار نگرفتم،

I reflected on school and teachers and things like that. - I see.

به مدرسه و معلمان و چیزهایی از این دست فکر کردم. - می بینم.

I didn't have a very stable youth. - I see.

جوانی چندان پایدار نداشتم. - می بینم.

And you learnt this and did you say you re-studied?

و این را یاد گرفتی و گفتی دوباره درس خواندی؟

I re-studied, yeah. - Very good, so you’ve kind of,

دوباره مطالعه کردم آره - خیلی خوب است، پس به نوعی،

ticked the boxes for your life advice? - Yes.

برای نصیحت زندگی تان علامت زده اید؟ - آره.