Work out your English!

[singing]

[خواندن]

"The eye of the tiger." Hi. James from www.engvid.com, singing one of my favourite

"چشم ببر." سلام. جیمز از www.engvid.com، در حال خواندن یکی از

workout songs: Rocky Balboa, "Eye of the Tiger". You'll notice that Mr. E has on a cape, a

آهنگ های تمرینی مورد علاقه من: Rocky Balboa، "Eye of the Tiger". متوجه می‌شوید که آقای E روی شنل، یک

spit curl -- you know, curl -- from Superman. That's coming out June 14 -- advertisement.

شنل - می‌دانید، فر - از سوپرمن دارد. این در 14 ژوئن منتشر می شود -- تبلیغات.

But anyway, he's working out. Look at those chest muscles -- pectorals, chest muscles.

اما به هر حال او در حال تمرین است. به آن ماهیچه های سینه نگاه کنید -- سینه ها، ماهیچه های سینه.

And those arms -- biceps. He's a super worm because today we're going to "Work out your

و آن بازوها -- دو سر بازو. او یک کرم فوق العاده است، زیرا امروز ما قصد داریم "Work out

English with Mr. E." Okay. Anyway, why are we doing a workout for something that's mental,

English your English with Mr. E." باشه. به هر حال، چرا ما برای چیزی که ذهنی است، تمرین می کنیم،

right? It's not physical -- "physical" is body; "mental" is mind. Well, really they

درست است؟ این فیزیکی نیست -- "فیزیکی" بدن است. "ذهنی" ذهن است. خوب، واقعاً

have something in common: they're both good for you. A workout changes your body and makes

آنها یک چیز مشترک دارند: هر دو برای شما خوب هستند. یک تمرین بدن شما را تغییر می دهد و

it something you want it to be. Learning a language is the same. You're actually changing

آن را به چیزی تبدیل می کند که شما می خواهید. یادگیری زبان هم به همین صورت است. شما در واقع

the structure of your mind. You're changing things in your brain so you can get a certain

ساختار ذهن خود را تغییر می دهید. شما چیزهایی را در مغز خود تغییر می دهید تا بتوانید به یک نتیجه خاص برسید

result: a new language or a new way of thinking. The principles, or the way we go about it,

: یک زبان جدید یا یک روش جدید تفکر. اصول، یا روشی که ما برای آن پیش می‌رویم

are almost the same. I'm going to break it down because sometimes people get confused

، تقریباً یکسان است. می‌خواهم آن را بشکنم ، زیرا گاهی اوقات مردم

with ideas for learning and think it's difficult, but they understand, you know... you run:

با ایده‌های یادگیری اشتباه می‌گیرند و فکر می‌کنند دشوار است ، اما می‌دانند، می‌دانی... می‌دوی:

your heart is good. You lift heavy weight: your arms get big. Same thing. Let's go to

دلت خوب است. وزنه سنگین بلند می کنید: بازوهایتان بزرگ می شوند. همین مورد بریم

the board. Okay, "R", "W", "N": three basic blocks of

سراغ هیئت. خوب، "R"، "W"، "N": سه بلوک اصلی

any workout. Anybody who's very big and strong will tell you you need these three things

هر تمرین. هر کسی که خیلی بزرگ و قوی باشد به شما خواهد گفت که شما به این سه چیز نیاز دارید

in order to get in good shape and to be strong. Well, what are they?

تا به فرم خوبی برسید و قوی باشید. خوب، آنها چیست؟

Let's start off with the one that everybody knows best: A workout -- a "workout" versus

بیایید با چیزی که همه بهتر می دانند شروع کنیم: یک تمرین -- یک "تمرین" در مقابل

a "program". Now, I have this on the board for a reason. "Working out" in English means

یک "برنامه". اکنون، من این را به دلیلی در هیئت مدیره دارم . "ورزش کردن" در انگلیسی به معنای

to exercise or do actions to change your body -- make it stronger. In this case, a "workout"

ورزش کردن یا انجام اقداماتی برای تغییر بدن - قوی تر کردن آن است. در این مورد، "تمرین

is like a lesson. This is a lesson. This would be a "workout". It's one time -- you go in.

" مانند یک درس است. این یک درس است. این یک "تمرین" خواهد بود. این یک بار است -- شما وارد شوید.

You do it, right? But it's not the same as a "program". A "program" is a few workouts

این کار را انجام می دهید، درست است؟ اما این همان "برنامه" نیست. "برنامه" چند تمرین است

put together with an idea. You want to get to somewhere, all right? In this case, to

که با یک ایده کنار هم قرار می گیرند. میخوای به جایی برسی، خب؟ در این صورت برای

get there, we want to learn English. That's what we want to do. That would be the "program".

رسیدن به آنجا می خواهیم انگلیسی یاد بگیریم. این کاری است که ما می خواهیم انجام دهیم. این "برنامه" خواهد بود.

The "workout" would be the lessons that we take in order to learn the program. Simple

"تمرین" درس هایی است که برای یادگیری برنامه می گیریم. به

enough? You're saying, "Okay, I know this. Why are you teaching me?" Well, what most

اندازه کافی ساده؟ شما می گویید "باشه، من این را می دانم. چرا به من آموزش می دهید؟" خوب، چیزی که اکثر

people don't know, to get the most out of a workout, there are three variables -- three

مردم نمی‌دانند، برای اینکه از یک تمرین حداکثر بهره را ببرید ، سه متغیر وجود دارد - سه

variables or three things -- that you must do. There is "intensity", "duration", and

متغیر یا سه چیز - که باید انجام دهید. "شدت"، "مدت زمان" و

"workload", okay? So "intensity": How much you do. Sorry, "intensity" is how hard you

"بار کار" وجود دارد، خوب؟ بنابراین «شدت»: چقدر انجام می دهید. متاسفم، "شدت" این است که چقدر سخت

work. "Workload" is how much you do. And "duration" is for how long. Well, in learning a language,

کار می کنید. "مبارزه کاری" مقداری است که شما انجام می دهید. و "مدت " برای چه مدت است. خوب، در یادگیری زبان

there are three answers to this. So if we start off with, let's say, intensity. Do you

، سه پاسخ برای این وجود دارد. بنابراین اگر با شدت شروع کنیم، بیایید بگوییم. آیا شما

passively -- and passive means just sit there and watch. You're not speaking. You're not

منفعلانه -- و منفعل یعنی فقط بنشینید و تماشا کنید. تو حرف نمیزنی شما

active. You're not doing anything. You just listen, or you just read: that's passive.

فعال نیستید تو هیچ کاری نمیکنی شما فقط گوش می دهید، یا فقط می خوانید: این منفعل است.

We can really make it more intense by taking the information that you hear and you read

ما واقعاً می‌توانیم با گرفتن اطلاعاتی که می‌شنوید و می‌خوانید

and using it right away by writing something like writing a response on www.engvid.com

و فوراً با نوشتن چیزی مانند نوشتن پاسخ در www.engvid.com

-- you know, send us a comment -- or talking to somebody. You learn a lesson -- automatically

-- می‌دانید، برای ما نظر ارسال کنید -- یا صحبت کردن با کسی، آن را شدیدتر کنیم. . شما درسی یاد می گیرید -- به طور خودکار

going out and talking about it. That's really intense, okay? So that's the "intensity".

بیرون می روید و در مورد آن صحبت می کنید. این واقعاً شدید است، خوب؟ پس این «شدت» است.

You can change it from being passive to active or both.

می توانید آن را از حالت منفعل به فعال یا هر دو تغییر دهید.

The second one we can look at, as I said, is "workload". What is the "workload"? How

دومین موردی که می‌توانیم به آن نگاه کنیم، همان‌طور که گفتم ، «بار کاری» است. "حجم کار" چیست؟

much are you doing, right? Are you doing a page or are you doing grammar? Are you doing

چقدر کار می کنی، درسته؟ آیا شما یک صفحه انجام می دهید یا در حال گرامر هستید؟ آیا شما افعال را انجام می دهید

verbs -- sorry, are you doing, you know, vocabulary? What are you doing? Each subpart of it is

-- ببخشید، آیا می دانید، واژگان؟ چه کار می کنی؟ هر قسمت از آن

harder. Writing is harder. It's a big workload -- right? -- versus learning ten vocabulary

سخت تر است. نوشتن سخت تر است. حجم کار بزرگی است -- درست است؟ - در مقابل یادگیری ده لغت

words. What's your workload like? And the other one is "duration". Personally,

واژگان. حجم کار شما چگونه است؟ و دیگری «مدت» است. شخصاً

when I study, or if I'm studying a language, I like to put in at least 30 minutes. I don't

وقتی مطالعه می‌کنم، یا اگر در حال مطالعه زبان هستم، دوست دارم حداقل 30 دقیقه وقت بگذارم. من

have to do ten hours. In fact, sometimes doing too much is not good. But how long are you

مجبور نیستم ده ساعت کار کنم. در واقع، گاهی اوقات انجام بیش از حد خوب نیست. اما چه مدت دارید

doing? Five minutes, and you say you're studying? You're not studying. 30 minutes is like the

انجام می دهید؟ پنج دقیقه، و شما می گویید در حال مطالعه هستید؟ تو درس نمیخونی 30 دقیقه مانند

bare minimum, you know, just the smallest amount. Maybe an hour is good, maybe two hours.

حداقل است، می دانید، فقط کوچکترین مقدار. شاید یک ساعت خوب باشد، شاید دو ساعت.

So let's look at those three variables in a workout, and as you change them you'll notice

بنابراین بیایید به این سه متغیر در یک تمرین نگاه کنیم، و با تغییر آنها متوجه خواهید شد

your ability to learn English gets better and better or goes down, right? So remember

که توانایی شما برای یادگیری زبان انگلیسی بهتر و بهتر می شود یا کاهش می یابد، درست است؟ پس

what we said: There's "intensity", which is how hard you're studying; "workload", how

آنچه گفتیم را به خاطر بسپار: «شدت» وجود دارد، یعنی چقدر سخت درس می‌خوانی. "بار کار"،

much you're studying; and "duration", how much -- how often -- not how often, but how

چقدر در حال مطالعه هستید. و "مدت"، چقدر -- هر چند وقت یکبار -- نه چند وقت یکبار، بلکه

long do you study. Five minutes? Ten minutes? An hour? Okay? An hour a day is great. You

مدت زمان مطالعه شما. پنج دقیقه؟ ده دقیقه؟ یک ساعت؟ باشه؟ یک ساعت در روز عالی است. شما

don't need more. Watch a few of our videos. Okay, next: "Program". I told you the "program"

بیشتر نیاز ندارید چند تا از ویدیوهای ما را تماشا کنید. خوب، بعدی: "برنامه". من به شما گفتم "برنامه"

is a large thing. A "workout" is one thing; the "program" is all the things. What do you

چیز بزرگی است. "تمرین" یک چیز است. "برنامه" همه چیز است. چه چیزی می

want? You want to learn English, so you need a program. You need to put it in such a way

خواهید؟ شما می خواهید انگلیسی یاد بگیرید، بنابراین به یک برنامه نیاز دارید. شما باید آن را به گونه ای قرار دهید

that it works. Well, there are also three variables for this. "What?" Yeah, there're

که کار کند. خوب، سه متغیر نیز برای این وجود دارد. "چی؟" بله،

three variables. Number one, you have to -- when you're looking at a program for learning something,

سه متغیر وجود دارد. شماره یک، شما باید -- وقتی به برنامه ای برای یادگیری چیزی نگاه می کنید

for -- let's talk about language. You have to be consistent. You study today, but not

-- بیایید در مورد زبان صحبت کنیم. باید ثابت قدم باشید. شما امروز درس می خوانید، اما

for six months? That's not consistent. Your workouts are no good. They're not going to

شش ماه نه؟ این سازگار نیست. تمریناتت خوب نیست

help you if you do them every five months. It's got to be consistent. Daily is best.

اگر آنها را هر پنج ماه یک بار انجام دهید، به شما کمکی نمی کنند. باید سازگار باشد. روزانه بهترین است.

What about review? Well, once you learn something, you've got to review it, right? You've got

در مورد بررسی چطور؟ خوب، وقتی چیزی یاد گرفتید، باید آن را مرور کنید، درست است؟ باید

to review what you're learning, go over it. That's why teachers have tests. I did a video

مطالبی را که یاد می گیرید مرور کنید، مرور کنید. به همین دلیل است که معلمان آزمون دارند. من یک ویدیو

where I talked about the testing method and why they tested in a certain way. You have

ساختم که در آن در مورد روش تست و اینکه چرا آنها به روش خاصی آزمایش کردند صحبت کردم. باید

to go over. What did I learn? Review it. Review it. Go over it. It'll help your memory.

بری چه چیزی یاد گرفتم؟ آن را مرور کنید. آن را مرور کنید. از آن عبور کنید. این به حافظه شما کمک می کند.

And finally, you've got to clean up the garbage, like, correct your mistakes. When you make

و در نهایت، شما باید زباله ها را تمیز کنید ، مثلا اشتباهات خود را اصلاح کنید.

a mistake, correct it, okay? Over the long term, if you're correcting the mistakes, you'll

وقتی اشتباهی مرتکب شدی، اصلاحش کن، باشه؟ در دراز مدت، اگر اشتباهات را تصحیح کنید، متوجه خواهید شد

find that the consistency -- the reviewing and the correcting of the mistakes -- your

که ثبات - مرور و تصحیح اشتباهات -

English will just improve and flower. Before you know it, you're speaking the language,

انگلیسی شما فقط بهبود می یابد و شکوفا می شود. قبل از اینکه متوجه شوید، به زبان صحبت می کنید،

not learning the language. I know you like that. I do, too.

نه زبان را یاد می گیرید. میدونم که دوست داری من هم همینطور.

All right, so we talked about a workout. Now, everybody thinks that's it. You work out.

خوب، پس ما در مورد تمرین صحبت کردیم. حالا همه فکر می کنند همین است. تو ورزش کن

You just lift these huge heavy weights, and you run, and everything's good. Sorry to tell

شما فقط این وزنه های سنگین را بلند می کنید و می دوید و همه چیز خوب است. متاسفم که به

you: The human body doesn't work like that and nor does your mind. You work out, but

شما می گویم: نه بدن انسان اینطور کار می کند و نه ذهن شما. شما ورزش می کنید،

you need something called "fuel", or something to make it work. When I was talking to you

اما به چیزی به نام "سوخت" یا چیزی برای کار کردن آن نیاز دارید. وقتی داشتم با شما

about your workload, in learning lessons or learning methodology -- method -- what we're

در مورد حجم کارتان صحبت می‌کردم، در درس‌های یادگیری یا روش‌شناسی یادگیری - روش - چیزی که

talking about here is nutrition. Nutrition is the food you put in. If you work out and

در اینجا درباره آن صحبت می‌کنیم، تغذیه است. تغذیه غذایی است که در آن قرار می دهید. اگر ورزش کنید و

you eat bad food, you will get a bad result -- lots of work; no return. But with nutrition,

غذای بد بخورید، نتیجه بدی خواهید گرفت -- کار زیاد. بدون بازگشت. اما در مورد تغذیه،

what we want to talk about is -- well, what's "nutrition"? What you put in. What are you

چیزی که می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم این است - خوب، "تغذیه" چیست؟ چه چیزی را وارد می کنید

studying? Okay. I often tell people study what you like. It makes more sense. Now, that's

. باشه. من اغلب به مردم می گویم آنچه را دوست دارید مطالعه کنید. منطقی تر است. حالا، این

at the beginning, okay? But I also have to look at, when I'm talking about nutrition

در آغاز است، خوب؟ اما وقتی در مورد تغذیه صحبت می‌کنم، باید به آن هم توجه کنم

-- it's what type of information you're taking. There are two types of English, really. There's

-- این نوع اطلاعاتی است که شما دریافت می‌کنید. واقعا دو نوع انگلیسی وجود دارد. چیزی است

what I call "bar English" and "business English". And I would teach this to my students because

که من آن را "انگلیسی نوار" و "انگلیسی تجاری" می نامم. و من این را به دانش آموزانم آموزش می دادم زیرا

they would come in and say "I'm studying for IELTS and TOEFL, and I need to know all this

آنها می آمدند و می گفتند "من برای آیلتس و تافل درس می خوانم و باید همه این

academic stuff." And I went, "Great, so are you not going to ever go out in a foreign

موارد آکادمیک را بدانم." و من گفتم: "عالی، پس آیا هرگز در یک کشور خارجی بیرون نمی روی

country and talk to English people? You're just going to sit in a room and sign documents?"

و با انگلیسی ها صحبت می کنی؟ فقط می خواهی در یک اتاق بنشینی و اسناد را امضا کنی؟"

-"Why, yes, I'm going to have beer with them." -"No, you're not because you don't know 'bar

-"چرا، بله، من می روم با آنها آبجو بخورم." -"نه، تو نیستی چون "بار

English'." "Bar English" isn't just you go to the bar and you drink and you say, "Hey

انگلیسی" بلد نیستی." "بار انگلیسی" فقط این نیست که شما به بار بروید و نوشیدنی بنوشید و بگویید: "هی

man, give me another beer, or, "Dos cervezas, por favor." You know, it's not that. It's

مرد، یک آبجو دیگر به من بده، یا "Dos cervezas, por favor." می دانید، اینطور نیست.

what we call "social English". It's the contractions: "I wanna go" or "I'm gonna" that you shouldn't

ما به آن می گوییم. "انگلیسی اجتماعی". این انقباضات است: "I wantna go" یا "I'm gonna" که نباید

use when you're using formal English, especially when writing. No. No, no, no, no, no. But

هنگام استفاده از انگلیسی رسمی، به خصوص هنگام نوشتن استفاده کنید. نه. نه، نه، نه، نه، نه

you do when you speak, and it makes people more comfortable -- the idiomatic speech,

اما وقتی صحبت می‌کنید این کار را انجام می‌دهید، و این باعث می‌شود مردم راحت‌تر شوند - گفتار اصطلاحی،

which isn't necessarily good for an office environment, but it's quite acceptable and

که لزوماً برای محیط اداری خوب نیست ، اما

expected when you're at a bar, at a beach, and with your family. Okay? This is what I

زمانی که در یک بار، در ساحل و یا در یک بار هستید، کاملاً قابل قبول و مورد انتظار است. با خانواده ات. باشه؟ این همان چیزی است که

put "nutrition" in. Stuff you should take in. You should balance off the academic with

من "تغذیه" را در آن قرار دادم. چیزهایی که باید در آن استفاده کنید. باید بین تحصیلی

a little bit of the social. It'll make your life more whole, and you'll find that you

و کمی مسائل اجتماعی تعادل برقرار کنید. این زندگی شما را کامل تر می کند و خواهید یافت. اینکه

can actually go out, talk to people, and that will enhance your learning, okay? Cool? You

واقعاً می‌توانید بیرون بروید، با مردم صحبت کنید، و این باعث افزایش یادگیری شما می‌شود، خوب؟ عالی؟ شما این را

like that? Why do I have "out"? I've always said when

دوست دارید؟ چرا من "بیرون" می‌کنم؟ همیشه گفته‌ام وقتی

people work out -- because sometimes I dabble. "Dabble" means to play in something. It's

مردم ورزش می‌کنند -- چون گاهی اوقات من دست و پا می‌زنم. «Dabble» به معنای بازی کردن است n چیزی

not also what you put in, it's what doesn't come out. So in layman's terms, which means

همچنین چیزی نیست که وارد می‌کنید، چیزی است که بیرون نمی‌آید . بنابراین در اصطلاح عامیانه که به معنای

common people terms: No poo poo; no good. Okay? So you're taking all this stuff in,

اصطلاحات مردم عادی است: No poo poo; خوب نیست. باشه؟ پس شما همه این چیزها،

the bar room and the business and that, right? But what are -- what are you taking out? I

اتاق بار و کسب و کار و اینها را وارد می کنید، درست است؟ اما چه هستند -- چه چیزی را بیرون می آورید؟ من

touched on it on the workout. You've got to correct your mistakes. A lot of people take

در تمرین آن را لمس کردم. شما باید اشتباهات خود را اصلاح کنید. بسیاری از مردم به

in bad English because they study something badly or they don't correct anything, and

دلیل اینکه چیزی را بد مطالعه می کنند یا چیزی را اصلاح نمی کنند، انگلیسی بد می خوانند و به آن

continue with it. Well, those mistakes build up, just like bad food builds up and creates

ادامه می دهند. خب، این اشتباهات زیاد می شوند، درست مثل غذای

a bad body. After a while, you've studied a year. You have so many mistakes. It's almost

بد که بدن بدی ایجاد می کند. بعد از مدتی، شما یک سال مطالعه کردید. خیلی اشتباه داری رفع آن تقریبا

impossible to fix. So you give up, saying, "I will never be good." In computer words

غیرممکن است. بنابراین شما تسلیم می شوید و می گویید: "من هرگز خوب نخواهم شد." در لغات

or language, parlance -- "parlance" means wording -- "garbage in, garbage out". I'm

یا زبان کامپیوتری، اصطلاح - "parlance" به معنای جمله بندی است - "زباله داخل، زباله بیرون". من

telling you take in -- know what you're taking in. You need the academic. You need some social.

به شما می گویم که قبول کنید - بدانید که چه چیزی را قبول می کنید. شما به آکادمیک نیاز دارید. شما به مقداری اجتماعی نیاز دارید.

Work on those aspects. You also need to watch what you don't throw out -- things that are

روی آن جنبه ها کار کنید. همچنین باید مراقب چیزهایی باشید که بیرون نمی‌ریزید -- چیزهایی که

useless to you -- you may never even use. Why are you learning medical terminology?

برای شما بی فایده هستند -- حتی ممکن است هرگز استفاده نکنید. چرا اصطلاحات پزشکی را یاد می گیرید؟

You're not a doctor; you're a garbage man, right? Know how the garbage machine works.

تو دکتر نیستی. تو یک آدم زباله گردی، درست است؟ بدانید ماشین زباله چگونه کار می کند.

Cool? Anyway, and the final one is "Rest". Everybody

سرد؟ به هر حال و آخرین آن «استراحت» است. همه

knows -- not everyone; silly to say. But a lot of people who work out realize quite quickly

می دانند -- نه همه. احمقانه گفتن اما بسیاری از افرادی که ورزش می‌کنند خیلی سریع متوجه می‌شوند

that you can work out, and you can eat the right food, but if you don't get adequate

که شما می‌توانید ورزش کنید و می‌توانید غذای مناسب بخورید، اما اگر به اندازه کافی نخورید

-- and "adequate" means "enough". If you don't get enough rest, the problem is your muscles

- و "کافی" به معنای "کافی" است. اگر به اندازه کافی استراحت نکنید، مشکل این است که ماهیچه های

won't grow because your body is always repairing or fixing itself, okay? So that's what we're

شما رشد نمی کنند، زیرا بدن شما همیشه در حال ترمیم یا تعمیر است، خوب؟ بنابراین این همان چیزی است که

looking at here when we talk about rest. You need to grow. You need to get bigger. And

ما در اینجا وقتی در مورد استراحت صحبت می کنیم به آن نگاه می کنیم. شما باید رشد کنید. شما باید بزرگتر شوید. و

you need the time to grow. People grow over time. Things grow over time -- so do muscles.

برای رشد به زمان نیاز دارید. افراد در طول زمان رشد می کنند . چیزها با گذشت زمان رشد می کنند -- عضلات نیز رشد می کنند.

Language is the same. You need a break. You're like, "What? You told me I have to work out

زبان هم همینطور. شما نیاز به استراحت دارید. شما می گویید، "چی؟ به من گفتی که باید

hard and all this intensity and all this. I've got to watch the garbage I put in and

سخت تمرین کنم، این همه شدت و این همه. من باید تماشای زباله هایی که در آن ریخته ام و

all" -- yeah. But you need to rest. You need two forms of rest. You notice I have "breaks"

همه چیز" -- بله. اما باید استراحت کنی شما به دو شکل استراحت نیاز دارید. متوجه شدید که من "وقفه"

and "time out". Breaks: when you're learning, if you learn in chunks, take 20 or 30 minutes.

و "تایم اوت" دارم. استراحت: وقتی در حال یادگیری هستید، اگر به صورت تکه ای یاد می گیرید، 20 یا 30 دقیقه وقت بگذارید.

Work on something. Take a break. Five minutes, ten minutes, take some air. Walk around. Let

روی چیزی کار کن استراحت کنید. پنج دقیقه، ده دقیقه، کمی هوا بخور. راه رفتن در اطراف.

it sit, okay? What do I mean, "let it sit"? Let the information go into your brain, and

بگذار بنشیند، باشه؟ منظورم از "بگذارید بنشیند" چیست؟ اجازه دهید اطلاعات وارد مغز شما شود و

then come back. Don't always cram. "Cram" means taking something and pushing it in again

سپس برگردید. همیشه شلوغ نکنید "کرام" یعنی چیزی را بگیری

and again into something, okay? Don't cram. That's bad. It's not enjoyable either. Don't

و دوباره و دوباره آن را به درون چیزی هل بدهی، باشه؟ انباشته نکنید. این بد است. لذت بخش هم نیست اطلاعات را

cram information. What you want to do is put the information. Give it time to settle. Come

جمع نکنید کاری که می خواهید انجام دهید قرار دادن اطلاعات است. به آن زمان بدهید تا حل شود.

in a little bit, then come back to it. You'll find that you understand it a little bit better.

کمی وارد شوید، سپس به آن بازگردید. متوجه خواهید شد که آن را کمی بهتر درک می کنید.

So take breaks in your learning. After 15 minutes of learning, 30 minutes, 45 -- take

بنابراین در یادگیری خود استراحت کنید. بعد از 15 دقیقه یادگیری، 30 دقیقه، 45 -

breaks. They've found that in learning language, 20 to 30 minutes is very good for the brain

استراحت کنید. آنها دریافته اند که در یادگیری زبان، 20 تا 30 دقیقه برای مغز بسیار خوب است

to get the information and learn from it. Now, that's a break while you're learning

تا اطلاعات را به دست آورد و از آن بیاموزد. اکنون، زمانی که در حال یادگیری یک درس یا تمرین هستید، این یک استراحت است

a lesson or in a workout. But in a program -- see I'm coming back to this again. In a

. اما در یک برنامه -- ببینید من دوباره به این موضوع برمی گردم. در

program, take a time out. Now, what I mean by "time out" is going to sound funny. Take

یک برنامه، وقت بگذارید. حال، منظور من از "تایم اوت" خنده دار به نظر می رسد.

a time out from actually learning, sitting in front, reading books, being in class. Take

از یادگیری واقعی، نشستن در مقابل، خواندن کتاب، حضور در کلاس زمان صرف کنید.

a break. Don't do any language. But when you go outside, try and use your language. Try

استراحت کنید. هیچ زبانی انجام نده اما وقتی بیرون می روید، سعی کنید از زبان خود استفاده کنید. سعی کنید

and use it in a natural environment. I know for some of you, I know don't live in countries

و در محیط طبیعی استفاده کنید. من می دانم که برای برخی از شما، می دانم که در کشورهایی زندگی نمی کنید

where English is a primary language, that will be a little difficult. So people like,

که زبان انگلیسی زبان اصلی آن است، این کمی دشوار خواهد بود. بنابراین افرادی مانند

a Spanish person in America -- United States -- they would find it easier, or a German

یک اسپانیایی در آمریکا -- ایالات متحده -- این کار را آسان تر می دانند یا یک

person because there're so many English tourists. But take a break from actually active learning.

فرد آلمانی چون تعداد زیادی توریست انگلیسی وجود دارد. اما از یادگیری واقعی فعال فاصله بگیرید.

The "learning curve", we call it -- what I found with students was that they'd come in

ما آن را "منحنی یادگیری" می نامیم -- چیزی که من با دانش آموزان پیدا کردم این بود که آنها به اینجا می آمدند

here, and they would go up, up, up, up, up, and then there would be called a "plateau"

، و می رفتند، بالا، بالا، بالا، بالا، و سپس یک "فلات" نامیده می شد

-- a place where they would stay -- and then they would say "my English is going down".

- - مکانی که در آن می ماندند - و سپس می گفتند "انگلیسی من پایین می آید".

And I would say, "Actually, it's not going down. Your brain is analyzing and learning.

و من می‌گفتم، "در واقع، پایین نمی‌آید. مغز شما در حال تجزیه و تحلیل و یادگیری است.

It seems to you down. So one day when you go, 'Now my English better', it was always

به نظر شما ضعیف است. بنابراین یک روز که می‌روید، "حالا من انگلیسی بهتر است"، همیشه

here, and it was always going up. You just didn't see it until it came here. Your brain

اینجا بود، و همیشه در حال رفتن بود. بالا. شما فقط آن را ندیدید تا زمانی که به اینجا آمد. مغز شما

needs time and so do you. So what I want you to do is -- I want you to take a break right

هم به زمان نیاز دارد.

now. That's right, take a break because I'm finished this lesson. But before I do, let's

من این درس را به پایان رساندم. اما قبل از انجام، اجازه

do the review. People always say the most important part

دهید مروری را انجام دهیم. مردم همیشه می گویند مهم ترین

of the workout is actually the rest so you can get the information. But to go over it

بخش تمرین در واقع بقیه است تا بتوانید اطلاعات را به دست آورید. اما برای مرور

again, work out. There's a difference between a "workout" and a "program". A "workout" is

دوباره آن، تمرین کنید. تفاوت بین "ورزش" و "برنامه". "تمرین"

the lesson you're studying, okay? Work on the process in that lesson. There's a video

همان درسی است که در حال مطالعه آن هستید، خوب؟ روی روند آن درس کار کنید. یک ویدیو

on that process. Go check it out. You'll see it -- another learning lesson. The "program"

در مورد آن روند وجود دارد. بروید آن را بررسی کنید. خواهید دید. آن -- یک درس یادگیری دیگر. "برنامه

is the end goal, what do you want, and what workouts or what lessons are you going to

" هدف نهایی است، چه می خواهید، و چه تمریناتی یا چه درس هایی را می خواهید

study to get to that end goal. A student is different than a businessman, which is different

مطالعه کنید تا به آن هدف نهایی برسید. یک دانش آموز با یک کار متفاوت است. essman، که

than a person vacationing. They'll all have different programs, and have to have different

با فردی که در حال تعطیلات است متفاوت است. همه آنها برنامه های متفاوتی خواهند داشت و برای رسیدن به آن باید

workouts to get there, okay? Remember that. Next, "nutrition": just like your workout,

تمرینات متفاوتی داشته باشند، خوب؟ به یاد داشته باشید که. بعد، "تغذیه": دقیقاً مانند تمرین،

what are you going to put in your body? What are you filling yourself with? Is it more

چه چیزی را در بدن خود قرار می دهید؟ خودت را با چه چیزی پر می کنی؟ آیا بیشتر

social -- bar talk -- or is it more formal -- education or business? Don't forget you've

اجتماعی است -- بحث در نوار -- یا رسمی تر است -- آموزش یا تجارت؟ فراموش نکنید که

got to clean out those mistakes. When someone's correcting you, or you find a mistake, correct

باید این اشتباهات را پاک کنید. وقتی کسی شما را تصحیح می کند یا اشتباهی پیدا می کنید،

it. If you leave the garbage in -- don't take it out -- it's going to make you bad, okay?

آن را اصلاح کنید. اگر زباله ها را در آن رها کنید - آنها را بیرون نیاورید - شما را بد می کند، خوب؟

Garbage in; garbage out; good nutrition; good learning in: mistakes come out. And finally,

زباله در; آشغال بیرون انداخته شود؛ تغذیه ی خوب؛ یادگیری خوب در: اشتباهات آشکار می شوند. و در نهایت

rest. Take breaks while you're learning as well as a longer break, maybe a day or two.

استراحت. زمانی که در حال یادگیری هستید استراحت کنید و همچنین یک استراحت طولانی تر، شاید یک یا دو روز.

Give your time -- yourself time. Give your brain time to think and absorb. Cool? You

به خودتان وقت بدهید. به مغزتان فرصت فکر کردن و جذب کردن بدهید. سرد؟ شما

like that? Well, it's our break time, okay? Because this

آن را دوست دارید؟ خب، وقت استراحت ماست، باشه؟ زیرا

is a workout -- a www.engvid.com workout. www.engvid.com, I just said it. So please

این یک تمرین است -- یک تمرین www.engvid.com. www.engvid.com همین الان گفتم. پس

go to -- Mr. E -- www.engvid.com, where "eng" stand for "English", and "vid" stands for

لطفاً به -- Mr E -- www.engvid.com بروید، جایی که "eng" مخفف "English" و "vid" مخفف

"video". Hey, and don't forget to subscribe because you'll get my latest video every week,

"video" است. سلام، و فراموش نکنید که مشترک شوید زیرا آخرین ویدیوی من را هر هفته،

every month, every year, whenever. All the new ones come up, and you'll be the first

هر ماه، هر سال و هر زمان دریافت خواهید کرد. همه موارد جدید مطرح می شوند و شما اولین

one to know. It'll be right on your page. Anyway, have a good one. I'm out. Super E

کسی هستید که می دانید. درست در صفحه شما خواهد بود. به هر حال خوب داشته باش من بیرونم. Super E

-- he's gone from "Mister" to "Super". This is a break. Remember: you have to come back

-- او از "آقا" به "سوپر" رفته است. این یک استراحت است. به یاد داشته باشید: باید برگردید

and study another video later. Ciao.

و بعداً یک ویدیوی دیگر را مطالعه کنید. سیائو