"OFF" Phrasal Verbs - Business English

London, London, London. Hi. James, from EngVid. Secret London. I was actually born here. Beautiful

لندن، لندن، لندن. سلام. جیمز، از EngVid. لندن مخفی من در واقع اینجا به دنیا آمدم.

place. Love it. Now, I want to teach you a lesson today on phrasal verbs. We're going

مکان زیبا. دوستش دارم. حالا می خواهم امروز در مورد افعال عبارتی به شما درس بدهم. ما

to work on five phrasal verbs.

روی پنج فعل عبارتی کار خواهیم کرد.

But this is specific. These are business phrasal verbs, so if you're in business or you're

اما این خاص است. اینها افعال عبارتی تجاری هستند، بنابراین اگر در تجارت هستید یا در حال

learning about business, these terms will come up regularly. Now, phrasal verbs and

یادگیری کسب و کار هستید، این اصطلاحات مرتباً مطرح می شوند. اکنون از افعال و

idioms in English are used, and you're expected to know them like that. So let's go to the

اصطلاحات عبارتی در زبان انگلیسی استفاده می شود و انتظار می رود که آنها را به این صورت بشناسید. پس بیایید به

board and see where's Mr. E.

تابلو برویم و ببینیم

Mr. E wants to teach us something today about "off". Well, the first thing we have to learn,

آقای E کجاست. آقای E می خواهد امروز چیزی در مورد "خاموش" به ما یاد دهد . خوب، اولین چیزی که باید یاد بگیریم، به

specifically, "off" has about five meanings. But today, we're going to concentrate on two.

طور خاص، "خاموش" تقریباً پنج معنی دارد. اما امروز، ما روی دو مورد تمرکز خواهیم کرد.

And all of these ones here are basically going to, you know, relate to those two meanings.

و همه این موارد در اینجا اساساً به آن دو معنا مربوط می شوند.

"Off" either means to move away from something or to go down. All right? To make smaller

«خاموش» یا به معنای دور شدن از چیزی یا پایین آمدن است. خیلی خوب؟ برای کوچکتر کردن

or reduce in size. And these phrasal verbs are used in business quite often. If you know

یا کاهش اندازه. و این افعال عبارتی اغلب در تجارت استفاده می شود. اگر

anything about what's happened in the last five years, you're going to go, "Oh, my gosh.

چیزی در مورد آنچه در پنج سال گذشته اتفاق افتاده می دانید، می خواهید بگویید: "اوه، خدای من.

That's what they were talking about."

این چیزی است که آنها در مورد آن صحبت می کردند."

So let's talk about the first one, "take off". If you're like me and you work a lot --

پس بیایید در مورد اولین "برخاستن" صحبت کنیم. اگر شما هم مثل من هستید و زیاد کار می کنید --

I don't work a lot. Okay. I don't work lot. I'm being honest. But sometimes, you need

من زیاد کار نمی کنم. باشه. من زیاد کار نمیکنم من صادقانه می گویم. اما گاهی اوقات شما نیاز

a vacation, and I take vacations. So you need to "take off". But in English, what we say

به تعطیلات دارید و من به تعطیلات می روم. بنابراین شما نیاز به "برخاستن" دارید. اما در انگلیسی، چیزی که ما

in business, when you go to your boss, and you say, "Boss, I would like some time off."

در تجارت می گوییم، وقتی پیش رئیس خود می روید و می گویید "رئیس، من می خواهم کمی مرخصی داشته باشم."

They will say, "Would you like to take some time off?" Or you might say, "I want to take

آنها می گویند: "می خواهی کمی مرخصی بگیری ؟" یا ممکن است بگویید، "می

some time off in the summer. I want to take off a month." So you'll hear this phrase, "take off"

خواهم در تابستان کمی مرخصی بگیرم. می خواهم یک ماه مرخصی بگیرم ." بنابراین شما این عبارت را خواهید شنید، "برخاستن"

"take off". And it means for vacation. But there's also another meaning, which is really,

"برخاستن". و به معنای تعطیلات است. اما معنای دیگری نیز وجود دارد که

really good. And this is -- remember; we're talking about "away from" when we're talking

واقعاً بسیار خوب است. و این است -- به یاد داشته باشید. ما در مورد "دور از" صحبت می کنیم، زمانی که در

about "off" because of "take off". You can see the airplane. The airplane takes off.

مورد "خاموش" به دلیل "برخاستن" صحبت می کنیم. می توانید هواپیما را ببینید. هواپیما بلند می شود.

That's for your vacation because I know you're going somewhere sunny like Canada in January.

این برای تعطیلات شما است زیرا می دانم که در ژانویه به جایی آفتابی مانند کانادا می روید.

Anyway. Don't come here in January. It's not sunny; it's cold.

به هر حال. در ژانویه اینجا نیایید. آفتابی نیست؛ سرده.

But another thing -- see how the airplane is taking off, so it means it's leaving? Airplanes

اما یک چیز دیگر -- ببینید چگونه هواپیما در حال بلند شدن است، یعنی در حال ترک است؟ هواپیماها

go up. When somebody goes up and things are going really well, they say, "My business

بالا می روند وقتی کسی بالا می رود و اوضاع واقعاً خوب پیش می رود، آنها می گویند: "کسب و کار من

is taking off." It means it's doing well. So your boss might say -- or he or she might

در حال پیشرفت است." یعنی کارش خوبه بنابراین رئیس شما ممکن است بگوید -- یا ممکن است

say, "I really want this idea to take off because it will be good for the company."

بگوید: "من واقعاً می خواهم این ایده مطرح شود زیرا برای شرکت خوب است."

It means they want the idea to be successful. If something takes off, it's successful. "We

این بدان معناست که آنها می خواهند این ایده موفق باشد. اگر چیزی از بین برود، موفقیت آمیز است.

started a new water brand, and it's taking off in Italy." They love it. Canadian water.

ما یک برند جدید آب راه اندازی کردیم و در ایتالیا در حال اوج گیری است.» آنها آن را دوست دارند. آب کانادا

Who knew? Okay? And it "took off". It means it's successful. It's doing really well.

چه کسی می دانست؟ باشه؟ و "بلند شد". یعنی موفق شده واقعا خوب کار میکنه

Now, let's look at another one. This is close to my heart because recently, I found out

حالا بیایید به یکی دیگر نگاه کنیم. این به قلب من نزدیک است زیرا اخیراً متوجه

there's a company across the sea -- imagine a country called "India" -- where they actually

شدم شرکتی در آن سوی دریا وجود دارد -- کشوری به نام "هند" را تصور کنید -- که در واقع

took everything about me except my face and my name, and wrote my bio out. It's called

همه چیز را در مورد من به جز صورت و نام من گرفتند و بیوگرافی من را نوشتند. به

a "rip off". But we'll get to that.

آن "ریپ کردن" می گویند. اما ما به آن خواهیم رسید.

If you have a store and you have products --books or markers, okay -- and you see someone

اگر فروشگاهی دارید و محصولاتی دارید -- کتاب یا نشانگر، خوب -- و می بینید که شخصی

come in, and then they take it, and they run out of your store, and they don't pay you,

وارد می شود و سپس آن را می گیرد و از فروشگاه شما خارج می شود و پولی به شما نمی دهد،

you would say, "I wasn't paid." You can say, "That person ripped me off." That means that

می گویید ، "من پولی دریافت نکردم." می توانید بگویید: "آن شخص مرا از پا درآورد." یعنی آن

person stole from me. And we use that for when someone takes physical objects and takes

شخص از من دزدی کرده است. و ما از آن برای زمانی استفاده می کنیم که شخصی اشیاء فیزیکی را می گیرد و

them without paying from a store. So you can say, "The store was ripped off" because the

آنها را بدون پرداخت از فروشگاه می برد. بنابراین می‌توانید بگویید، "فروشگاه پاره شد" زیرا

product was taken and no money was given for it." Okay? That's one form of "to rip off".

محصول برداشته شد و پولی برای آن داده نشد." خوب؟ این یکی از شکل‌های "شکاف کردن" است.

Another is if you were the customer or client. If you go to my store and I sell this water

دیگری این است که اگر شما مشتری یا مشتری بودید. به فروشگاه من بروید و من این آب را

for five dollars, and then you walk to Mr. E's store and see the exact same water but

به قیمت پنج دلار می فروشم، و سپس به فروشگاه آقای E می روید و دقیقا همان آب را می بینید، اما

more water inside going for one dollar, you'll say, "I was ripped off." It's similar to being

آب بیشتری در داخل آن به قیمت یک دلار می رود، می گویید "من را پاره کردند." شبیه به

stolen from because what it means is, "I paid more than the value of the object." The object

دزدیده شدن از آنجا به این دلیل که معنی آن این است: "من بیشتر از ارزش

is only worth a dollar, but these people made me pay five. I feel ripped off. Something

آن شی پرداخت کردم."

was taken from me, and it wasn't fair. I didn't get the value. Rip off. Water is a rip off.

و منصفانه نبود. من ارزش را نگرفتم. Rip off. Water is rip off

It's free, people. Check the clouds. It comes down regularly. Anyway. Next.

. رایگان است، مردم. ابرها را بررسی کنید. مرتباً پایین می آید. به هر حال. بعدی. مورد

The next thing for "rip off" is to steal an idea. Told you this was business phrasal verbs.

بعدی برای "rip off" دزدیدن یک ایده است. به شما گفته بود که این افعال عبارتی تجاری است.

Lots of times, McDonald's says, "Burger King's got a new burger. Let's rip it off." And they

بسیاری از مواقع، مک دونالد می گوید: "برگر کینگ یک همبرگر جدید دارد. بیایید آن را پاره کنیم." و

make the same product, and they call it the McSomething.

آنها همان محصول را می سازند و به آن می گویند McSomething.

Burger King did it first; McDonald's steals it.

برگر کینگ اول این کار را انجام داد؛ مک دونالد آن را دزدید.

I'll give you a great example. Samsung and Apple. Okay, people. Don't sue me. It's in

من یک مثال عالی برای شما می زنم. سامسونگ و اپل. باشه، مردم. نکن. از من شکایت کن.

the papers. It's real. Apple had a product where you could touch the screen and move

در روزنامه ها آمده است. واقعی است. اپل محصولی داشت که می توانستی صفحه نمایش را لمس کنی و

everything. Brilliant. Millions of people bought it. Samsung looked at it and went,

همه چیز را جابه جا کنی. عالی. میلیون ها نفر آن را خریدند. سامسونگ به آن نگاه کرد و

"That's a damn good product. We like it." So they took the idea. They didn't ask Apple.

گفت: "این محصول لعنتی خوبی است. ما آن را دوست داریم." بنابراین آنها این ایده را گرفتند. آنها از اپل نپرسیدند.

They didn't pay Apple. They stole the idea. Now, remember; the first stealing is to take

آنها به اپل پولی ندادند. آنها ایده را دزدیدند. حالا به یاد داشته باشید؛ اولین دزدی گرفتن

physical objects. In this case, they stole the idea, and they made the Samsung. People

اشیاء فیزیکی است. در این مورد آنها را دزدیدند. ایده، و آنها سامسونگ را ساختند. مردم

love the Samsung. In fact, they ripped it off, but they made it better. But Apple sued

سامسونگ را دوست دارند. در واقع، آن را پاره کردند، اما آن را بهتر کردند. اما اپل از

them -- that means took them to court -- and said, "You must pay us." And Samsung had to

آنها شکایت کرد - یعنی آنها را به دادگاه برد - و گفت: "شما باید به ما پول بدهید. و سامسونگ مجبور شد

pay because they stole the idea. So someone rips off your idea; they steal the idea from

پول بپردازد زیرا آنها ایده را دزدیده اند. بنابراین یک نفر ایده شما را از بین می برد؛ آنها ایده را از شما می دزدند

you. It's yours. And you know, it's like a book. And they tear a page out of the book.

. این مال شما است. و می دانید، مانند یک کتاب است. و صفحه ای از کتاب را پاره می کنند

They take that page and steal it. It belongs in the book, not to them. Okay?

. آن صفحه را بدزدید. متعلق به کتاب است، نه به

So that was "off", and that's how we talk about "away from", "to take something away

from something else".

Now, let's talk about phrasal verbs "off" and "going down". Here, if I'm off-screen

آنها درباره افعال عبارتی "off" و "downing". در اینجا، اگر برای یک ثانیه خارج از صفحه نمایش

for a second -- I'll come back. I promise you. Here's Mr. E. He's going to look down,

باشم -- برمی گردم. به شما قول می دهم. اینجا آقای E است. او به پایین نگاه می کند،

and you will see. Look. "Sell off." If you have too many -- "I have too many. I don't

و شما خواهید دید ببینید، نگاه کنید، "فروختن." اگر تعداد زیادی دارید - "من خیلی زیاد دارم. من این تعداد را نمی

want this many. I need to sell them off." If I ask you to buy for five dollars, you

خواهم من باید آنها را بفروشم." اگر از شما بخواهم به قیمت پنج دلار بخرید، شما

say "no", and I keep them. So then, I say, "If I reduce the price" -- make the price

می گویید "نه" و من آنها را نگه می دارم. پس من می گویم "اگر قیمت را کاهش دهم" -- قیمت

go down --" I can sell them. At five dollars, nobody buys. But now, I say one dollar. I

را کاهش دهید - -" من می توانم آنها را بفروشم. با پنج دلار، هیچ کس خرید نمی کند. اما الان می گویم یک دلار. من

sell them all. It's a sell off." It means to reduce the price by a large amount in order

همه آنها را می فروشم. این یک فروش است." به این معنی است که قیمت را تا حد زیادی کاهش دهید

to get people to buy them so you can get rid of them. Right? You don't want them anymore.

تا مردم آنها را بخرند تا بتوانید از شر آنها خلاص شوید . درست است؟ شما دیگر آنها را نمی خواهید.

You want to sell them. Reduce the price, and you say it's a "sell off", meaning, "We want

می خواهید آنها را بفروشید. قیمت، و شما می گویید "فروش" است، به این معنی که "ما می خواهیم

to get rid of it, and it's a price lower, better for you, the consumer or the client

از شر آن خلاص شویم، و قیمت آن کمتر است ، برای شما، مصرف کننده یا مشتری

or customer." So to reduce the price, to reduce the number that you have, so everything goes down.

یا مشتری بهتر است." بنابراین برای کاهش قیمت، برای کاهش شماره ای که شما دارید، پس همه چیز پایین می آید.

What's another one? Well, another one we want to talk about is "lay off". My man here is

یکی دیگر چیست؟ خوب، یکی دیگر از مواردی که می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم "اخراج" است. مرد من اینجا می

saying, "I want to work." There's a problem. "I want to work?" Why is he saying that? Well,

گوید: "من می خواهم کار کنم." یک مشکل وجود دارد. "من می خواهم. کار کردن؟" چرا او این را می گوید؟ خوب

a "layoff" is when a company, for some reason, must reduce its workers because they don't

، "اخراج" زمانی است که یک شرکت به دلایلی باید کارگران خود را کاهش دهد زیرا

have money or materials to work with. Maybe they make cars, and there's not enough tires,

آنها پول یا مواد لازم برای کار کردن ندارند. شاید آنها ماشین بسازند و وجود ندارد. لاستیک‌ها،

wheels for the cars. So they can't make any. They have to tell some people, "Go home. There's

چرخ‌ها برای ماشین‌ها کافی است. بنابراین آنها نمی‌توانند هیچکدام را بسازند. آنها باید به برخی افراد بگویند: "بروید خانه.

no work for you. And because there's no work, we can't pay you. So you can't work here."

هیچ کاری برای شما وجود ندارد و چون کاری نیست، نمی توانیم به شما پول بدهیم. بنابراین شما نمی توانید اینجا کار کنید."

So the worker is asked not to work, not because they did anything wrong -- that's being called

بنابراین از کارگر خواسته می شود کار نکند، نه به این دلیل که آنها کار اشتباهی انجام داده اند - به این می گویند

"fired". They're not fired. They've done everything okay. The company has no money or materials

"اخراج". آنها اخراج نشده اند. آنها همه چیز را درست انجام داده اند. پول یا مواد لازم

to work with, so they're laid off. The difference between being fired and laid off is this.

برای کار کردن، بنابراین آنها اخراج

If you are laid off, the company is saying if things get better, we will call you back

to work. When you're fired, that's it, Sucker. You're out. Okay? You don't work there anymore.

می شوند. اخراج شدی، همین است، مکنده

But in this case, they're saying, "We're going to call you back. We just don't have the money

. ما فقط پول

or the materials." My man wants to work. He's like, "I did nothing wrong. I want to work.

و مواد نداریم.» مرد من می خواهد کار کند. او می گوید : «من هیچ اشتباهی نکردم. من می خواهم کار کنم.

Why am I lying down?" Sorry. No work. Okay?

چرا دراز می کشم؟" ببخشید . کاری نیست. باشه؟ مورد

Next one we're going to do is "write off". See the big zero? I did a video before where

بعدی که قراره انجام بدیم "رایت کردن"ه.

we talked about a write off when you reduce it down to zero. So you can look at that.

تا صفر. بنابراین می توانید به آن نگاه کنید.

Check it out. Video with "off" and what "off" means. But in this case, it's different. I

آن را بررسی کنید. ویدیو با "خاموش" و معنای "خاموش" .

didn't talk about this because this is a business term that I didn't think the general student

فکر نمی‌کنید دانشجوی عمومی

would want to see. When you have a "write off" in business, it means you have an expense

بخواهد ببیند. وقتی در تجارت "حذف" دارید ، به این معنی است که هزینه‌ای دارید

that the government considers not taxable. "What was that?" You should say, "Say that

که دولت آن را غیرقابل مالیات می‌داند

again?" Well, in most countries that have capitalism or do -- you know, exchange money

. "خب، در اکثر کشورهایی که سرمایه داری دارند یا دارند -- می دانید، پول را با کالا مبادله کنید

for goods, you get taxed. And what the government says is when you have a write off, it says

، شما مالیات می گیرید. و آنچه دولت می گوید این است که وقتی شما انصراف دارید، می گوید

that if you're running a business, to have a business, you need certain things. You need

که اگر کسب و کاری دارید، به کسب و کار دارید، به چیزهای خاصی نیاز دارید. شما به نشانگرها نیاز دارید

markers. You need computers. You don't make money for them because you have to buy them.

. شما به رایانه نیاز دارید. شما برای آنها پول در نمی آورید زیرا باید آنها را بخرید.

But if you don't have them, you don't have a business. So your government says, "Look,

اما اگر آنها را نداشته باشید، کسب و کار ندارید. بنابراین. نوبت توست دولت می‌گوید: «ببین،

if you buy these things, we will reduce the tax that you pay us." "What?" You say. "Government

اگر این چیزها را بخری، مالیاتی را که به ما می‌دهی کم می‌کنیم.» می‌گویی: «چی؟» "دولت

giving money back?" Like Yoda. "Money back? Government? No." Yes. So when you get a write

پول را پس می دهد؟" مثل یودا. "پول برگشت؟ دولت؟ نه." آره. بنابراین، زمانی که یک اخطار دریافت می کنید

off, you can say sometimes it's for eating dinner, buying your suits, buying pens or

، می توانید بگویید که گاهی اوقات برای خوردن شام، خرید کت و شلوار، خرید خودکار یا

computers or paper. The government says, "You need these to work with, so you get a write

کامپیوتر یا کاغذ است. دولت می گوید: "شما به اینها نیاز دارید تا با آنها کار کنید، پس رد می

off. We will reduce the tax you have to pay." And you thought you weren't going to get anything

شوید. مالیاتی را که باید بپردازید کاهش می دهیم." و فکر کردی از اینجا چیزی به دست نمی آوری

from here, right? You did. It's not a rip off. I'm working hard for you. Okay?

، درست است؟ شما انجام دادید. این یک پاره کردن نیست. من برای شما سخت کار می کنم. باشه؟

So these are the five. So I'm going to give you a little story. I want you to think about

بنابراین این پنج نفر هستند. بنابراین من قصد دارم یک داستان کوچک برای شما تعریف کنم. من می خواهم در مورد داستان فکر کنید

the story because in English, if your English is good, you can take multiple things and

زیرا در انگلیسی، اگر انگلیسی شما خوب باشد، می توانید چندین چیز را بردارید

put them together and make it make sense. Then, you can watch the video again and do

و آنها را کنار هم قرار دهید و معنا پیدا کنید. سپس، می توانید دوباره ویدیو را تماشا کنید

the quiz at EngVid. All right? Quickly. So let's go.

و مسابقه را در EngVid انجام دهید. خیلی خوب؟ به سرعت. پس بزن بریم.

I took off from work one day because, you know, I went on my vacation. And you know,

من یک روز از سر کار بیرون آمدم زیرا، می دانید، به تعطیلاتم رفته بودم. و می دانید

the company was doing really well. We had taken off in sales, so I took off and took

، شرکت واقعاً خوب کار می کرد. ما از فروش خارج شده بودیم، بنابراین من پیاده

my vacation. But then, I found out one of the employees, Mr. E, was ripping us off and

شدم و تعطیلاتم را گرفتم. اما بعد، متوجه شدم یکی از کارمندان، آقای E، ما را از بین می برد و

selling our secrets to the Indian people. Because of that, there were many, many layoffs

اسرار ما را به مردم هند می فروخت. به همین دلیل، اخراج های زیادی

in the company, and a lot of people, good people, couldn't work. This is terrible. But

در شرکت وجود داشت و بسیاری از افراد، افراد خوب، نتوانستند کار کنند. این وحشتناکه. اما

lucky me, I came back and because I was doing well, I got to write off my trip and my vacation."

خوش شانسم، برگشتم و چون حالم خوب بود، مجبور شدم سفر و تعطیلاتم را بنویسم."

So go do the quiz. See how you do. And if you don't do well, come and watch the video

پس برو امتحان کن. ببین چطوری. و اگر خوب نشدی، بیا و تماشا کن.

again. And by the way, Indian people -- not upset with you. Just have to use a country.

دوباره ویدیو. و به هر حال، مردم هند -- از دست شما ناراحت نیستند. فقط باید از یک کشور استفاده کنید.

Next time, I'll use the United States that rips off everybody. Anyway. E, I'm out. I'm

دفعه بعد، من از ایالات متحده استفاده خواهم کرد که همه را از بین می برد. به هر حال. E، من بیرون هستم.

taking off. See you.

بلند می شوم می بینمت.