Compound Word Mistakes: ALRIGHT or ALL RIGHT? AWHILE or A WHILE? EVERYDAY or EVERY DAY?

Every day, every day, every day, I'm hustling, shuffling.

هر روز، هر روز، هر روز، دارم هول می‌کنم، می‌چرخند.

Hi.

سلام.

James from EngVid.

جیمز از EngVid.

Oh, it's about today's lesson.

اوه، این در مورد درس امروز است.

I'm saying "every day", and E is telling us that this is not the correct word.

من می گویم "هر روز"، و E به ما می گوید که این کلمه درست نیست.

And if you're wondering what we're talking about, I'm talking about compound words.

و اگر تعجب می کنید که در مورد چه چیزی صحبت می کنیم، من در مورد کلمات مرکب صحبت می کنم.

The word "every day" is actually made up of two words, "every" and "day".

کلمه "هر روز" در واقع از دو کلمه "هر" و "روز" تشکیل شده است.

But depending on how it's put together, i.e. if the word is separate "every day" and they're

اما بسته به نحوه چیدمان آن، یعنی اگر کلمه «هر روز» جدا باشد و در

put together, they actually have different meanings.

کنار هم قرار گیرند، در واقع معانی متفاوتی دارند.

Yeah?

آره؟

And this is actually sometimes made a mistake by English speakers.

و این در واقع گاهی اوقات توسط انگلیسی زبانان اشتباه می شود.

Now, when we speak, you can't hear it, but when you write it, there's a definite difference.

حالا وقتی صحبت می کنیم، نمی توانی آن را بشنوی، اما وقتی آن را می نویسی، تفاوت قطعی وجود دارد.

And today's lesson is to show you what it means when these words are put together or

و درس امروز این است که به شما نشان دهم وقتی این کلمات کنار هم قرار می گیرند

taken apart, the differences, and I'll let you know how they're used grammatically, okay,

یا جدا می شوند، تفاوت ها به چه معناست، و من به شما اطلاع خواهم داد که چگونه از نظر دستوری استفاده می شود، خوب،

and give you some examples.

و چند مثال برای شما می زنم.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's go to the board and find out why E is telling me this every day, "I'm hustling"

بیایید به هیئت مدیره برویم و دریابیم که چرا E هر روز به من این را می‌گوید: "من هول می‌کنم

is wrong.

" اشتباه است.

I'm going to start off with the first one, will be "a while" versus "a while", so you

من قصد دارم با اولین مورد شروع کنم ، "یک مدت" در مقابل "یک مدت" خواهد بود، بنابراین

have to be careful when you pronounce it.

باید هنگام تلفظ آن مراقب باشید.

Really, when you're speaking all of these, you're not going to hear a difference.

در واقع، وقتی همه اینها را بیان می کنید، تفاوتی نمی شنوید.

But once you write it on paper, they do mean different things.

اما هنگامی که آن را روی کاغذ بنویسید، معنای متفاوتی دارند.

So, "a while" and "a while" is actually a period of time, right?

بنابراین، "یک مدت" و "یک مدت" در واقع یک دوره زمانی است، درست است؟

So it could be a short period of time or a long period of time, but it just means a duration

بنابراین می تواند یک دوره زمانی کوتاه یا یک دوره زمانی طولانی باشد، اما فقط به معنای

of time that is passing.

مدت زمانی است که در حال گذر است.

The difference between this and this is when you have "this", you don't need to use a preposition.

تفاوت بین این و این در زمانی است که شما "این" را دارید، نیازی به استفاده از حرف اضافه ندارید.

And specifically, the preposition I'm thinking about is "this".

و به طور خاص، حرف اضافه ای که من به آن فکر می کنم «این» است.

"For", this is understood to be part of "this".

"برای"، این بخشی از "این" است.

Even though this is a phrase, when we say this phrase, we have to say "for a while".

با اینکه این یک عبارت است، اما وقتی این عبارت را می گوییم، باید بگوییم «مدتی».

Mr. E will be late, you will have to wait for a while.

آقای E دیر می شود، باید کمی صبر کنید.

Otherwise, you can say you'll have to wait a while for E. Where's the "for"?

در غیر این صورت، می توانید بگویید که باید مدتی برای E صبر کنید. "برای" کجاست؟

It's contained in here, so a preposition isn't necessary.

در اینجا موجود است، بنابراین حرف اضافه لازم نیست.

So whenever you write "this one", you need a preposition, but when you use "this one",

بنابراین هر زمان که "این یکی" را می نویسید، به یک حرف اضافه نیاز دارید، اما وقتی از "این یکی" استفاده می کنید،

no preposition goes before it.

هیچ حرف اضافه ای قبل از آن نمی رود.

Cool?

سرد؟

So that's your first one down of the common everyday mistakes.

بنابراین این اولین مورد از اشتباهات رایج روزمره شماست.

See, I did that in there for you, say five every day.

ببین، من این کار را برای تو انجام دادم، بگو هر روز پنج.

So I'm going to come here and explain what the difference is and why E said it.

بنابراین من می خواهم به اینجا بیایم و توضیح دهم که تفاوت چیست و چرا E آن را گفت.

All right.

خیلی خوب.

Oh, all right.

اوه درسته.

Check that out.

آن را بررسی کنید.

That was by accident.

که تصادفی بود

I swear to you, I wasn't doing it on purpose.

به شما قسم، من این کار را از روی عمد انجام ندادم.

So there's "all right" and "all right", and we're going to say, "What is the difference?"

بنابراین "درست است" و "درست است" وجود دارد و ما می خواهیم بگوییم "تفاوت چیست؟"

Well, there isn't.

خوب، وجود ندارد.

They're both all right.

هردو حالشون خوبه

Although I wrote down "adjective" and you can see "adjective", "adjective", "adverb",

اگرچه من "صفت" را یادداشت کردم و می توانید "صفت"، "صفت"، "قید" را ببینید

the actual correct one when you write it on papers is "this one".

، اما درست واقعی وقتی آن را روی کاغذ می نویسید "این یکی" است.

You know what?

میدونی چیه؟

I'm going to do something different.

من قصد دارم کار متفاوتی انجام دهم.

I'm going to do "frog green".

من قصد دارم "سبز قورباغه ای" را انجام دهم.

This one is the one you should use most of the time.

این موردی است که بیشتر اوقات باید از آن استفاده کنید.

It's the easiest one to do.

این ساده ترین کار است.

Now, if you are actually writing to your friend or buddy and you're doing a text message,

اکنون، اگر واقعاً برای دوست یا دوست خود می‌نویسید و در حال ارسال پیامک هستید،

this is fine.

خوب است.

Don't let anyone tell you no.

اجازه نده کسی به تو نه بگوید

It's fine.

خوبه.

And everybody understands.

و همه می فهمند

All right?

خیلی خوب؟

True.

درست است، واقعی.

But if you're writing to a paper, a formal paper, you need to put this one down.

اما اگر در حال نوشتن روی یک مقاله، یک مقاله رسمی هستید، باید آن را کنار بگذارید.

And in fact, I would say this is the safest one to use because whether it is informal

و در واقع، من می‌توانم بگویم که این امن‌ترین مورد برای استفاده است، زیرا چه

writing or formal writing, there's no correction necessary.

نوشتن غیررسمی یا رسمی باشد، هیچ اصلاحی لازم نیست.

And "all right" means it's okay or it's - what's the word I want to use?

و "بسیار خوب" به این معنی است که اشکالی ندارد یا درست است - کلمه ای که می خواهم استفاده کنم چیست؟

It's satisfactory.

راضی کننده است

And if you hear me say "satisfactory", that long word, it's like - it lacks a little something.

و اگر از من می شنوید که می گویم "رضایت بخش" ، آن کلمه طولانی، مثل این است که - چیزی کم دارد.

When something - you know, it's all right.

وقتی چیزی - می دانید ، همه چیز درست است.

It's okay.

مشکلی نیست.

It's not that great.

آنقدرها هم عالی نیست.

It's not that bad.

آنقدرها هم بد نیست.

However, if someone says to you, "Are you all right?", it means are you okay physically?

با این حال، اگر کسی به شما بگوید: "حالت خوب است؟"، به این معنی است که از نظر جسمی خوب هستی؟

You're doing okay.

تو حالت خوبه

There's nothing wrong with you.

هیچ مشکلی با شما نیست.

A little bit of a different meaning, and we'd be using this one here.

کمی معنای متفاوتی دارد، و ما از این یکی در اینجا استفاده می کنیم.

Okay?

باشه؟

So, it means both of them mean "satisfactory" or "okay".

پس به این معناست که هر دو به معنای رضایت بخش یا خوب هستند.

But if I ask you, "Are you all right?", please write this.

اما اگر از شما بپرسم "خوب هستید؟"، لطفاً این را بنویسید.

And if you're doing a formal paper, please write this.

و اگر در حال انجام یک مقاله رسمی هستید، لطفاً این را بنویسید.

Okay?

باشه؟

But if you're going to be writing to your friend in text or something, you put, "All

اما اگر قرار است به صورت متنی یا چیزی برای دوستتان بنویسید، می‌نویسید: "بسیار

right.

خوب.

I'll meet you later on.

بعداً با شما ملاقات خواهم کرد.

This is good enough."

این به اندازه کافی خوب است."

All right.

خیلی خوب.

Oh.

اوه

Sorry.

متاسف.

It's also a filler word.

همچنین یک کلمه پرکننده است.

I have to do a video on filler words.

من باید یک ویدیو در مورد کلمات پرکننده بسازم.

Words that you say like "mm", "er", or "like" that you shouldn't say all the time.

کلماتی که می گویید مانند "mm"، "er" یا "like" که نباید همیشه آنها را بگویید.

Another day.

روزی دیگر.

"He said every day was wrong."

او گفت هر روز اشتباه است.

And I have two every days.

و من هر روز دو تا دارم.

What is the difference?

تفاوت در چیست؟

Well, we got "day" and "every", so something must be similar.

خوب، ما "روز" و "هر" را دریافت کردیم، بنابراین چیزی باید مشابه باشد.

We've just discussed that.

ما فقط در مورد آن بحث کرده ایم.

But when we say - let's start with the easy one.

اما وقتی می گوییم - بیایید با آسان شروع کنیم.

Every day separated, we're talking about each and every day.

هر روز جدا از هم، در مورد هر روز صحبت می کنیم.

I have oatmeal every day.

من هر روز بلغور جو دوسر می خورم.

And what does that mean?

و این به چه معناست؟

On Monday?

در روز دوشنبه؟

On Tuesday?

روز سه شنبه؟

On Wednesday?

چهارشنبه؟

It's repeated, and it's daily.

تکرار می شود و روزانه است.

You're going to say, "Well, what's the difference here?"

شما می خواهید بگویید: "خب، اینجا چه فرقی می کند؟"

Well, now we've got this compound word put together, "every day".

خوب، حالا ما این کلمه مرکب "هر روز" را در کنار هم قرار داده ایم.

It means routine or regular.

به معنای روتین یا منظم است.

It doesn't mean the daily intervals of time.

این به معنای فواصل زمانی روزانه نیست.

It's a bit different.

کمی متفاوت است.

So, if you say, "This is my everyday clothing", it means my regular clothing, and I'm not

پس اگر بگویید «این لباس روزمره من است» یعنی لباس همیشگی من و من

talking about Monday, Tuesday, Wednesday.

درباره دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه صحبت نمی کنم.

I'm just saying general, normal, or routine, okay?

فقط میگم کلی ، معمولی یا روتین، باشه؟

His everyday clothing is a suit because he works in an office.

لباس روزمره او کت و شلوار است زیرا در دفتر کار می کند.

Or you could say, "Every day he wears a suit."

یا می توانید بگویید: "او هر روز کت و شلوار می پوشد."

Similar but not the same.

مشابه، اما نه همان.

This one is routine.

این یکی روتین است

This one is duration of time, that is repeated, the daily repetition, cool?

این یکی مدت زمان است، که تکرار می شود، تکرار روزانه، جالب است؟

And now, if we go over here, "Every day I'm hustling" makes no sense because what he's

و حالا، اگر به اینجا برویم، «هر روز در حال هجوم هستم» معنایی ندارد زیرا آنچه

trying to say or what I was saying is, "Every day", that means Monday, Tuesday, Wednesday,

او می‌خواهد بگوید یا آنچه من می‌گفتم «هر روز» است، یعنی دوشنبه، سه‌شنبه، چهارشنبه،

Thursday, I'm hustling.

پنجشنبه، من. متر شلوغی

It's not my regular thing, cool?

این چیز معمولی من نیست، خوب؟

So I'm really emphasizing the daily aspect, and you need to use this one.

بنابراین من واقعاً بر جنبه روزانه تأکید می کنم و شما باید از آن استفاده کنید.

Here's an interesting one, "all together" and "all together".

در اینجا یک مورد جالب وجود دارد، "همه با هم" و "همه با هم".

You got to be careful.

باید مواظب باشی

You say, "They came all together.

شما می گویید: "همه با هم

It's all together alright."

آمدند، همه چیز با هم خوب است."

It almost sounds okay.

تقریباً خوب به نظر می رسد.

"All together" means as a group.

«همه با هم» یعنی گروه.

They came all together at the restaurant, so they all arrived at the same time as a

آنها همه با هم در رستوران آمدند، بنابراین همه آنها همزمان به عنوان یک

group, okay?

گروه رسیدند، باشه؟

But "all together" means completely.

اما «همه با هم» یعنی کاملاً.

He was all together wrong.

او با هم اشتباه می کرد.

He means completely wrong.

منظورش کاملا اشتباهه

It's not group wrong.

اشتباه گروهی نیست

So although they seem somewhat the same, the meaning is very different.

بنابراین اگرچه آنها تا حدودی یکسان به نظر می رسند ، اما معنی بسیار متفاوت است.

I had an altogether different experience.

من یک تجربه کاملا متفاوت داشتم.

I had a completely different experience.

من یک تجربه کاملا متفاوت داشتم. اگر

We need to get all together if we're going to go on the trip.

می‌خواهیم به سفر برویم، باید همه را دور هم جمع کنیم.

We need to get as a group.

ما باید به عنوان یک گروه باشیم.

Very different meaning, even though they look somewhat similar, right?

معنای بسیار متفاوتی دارند، حتی اگر تا حدودی شبیه به هم باشند، درست است؟

Cool.

سرد.

That's a little tougher because you're like, "But they're so different."

این کمی سخت تر است زیرا شما می گویید "اما آنها بسیار متفاوت هستند."

Eh, this is why people make mistakes because they look at the spelling, and they see similarity

آه، به همین دلیل است که مردم به دلیل نگاه کردن به املا اشتباه می کنند و شباهت را

in the words, and they think, "Hey, why not?

در کلمات می بینند و فکر می کنند "هی، چرا که نه؟

Makes sense.

منطقی است.

I've seen these words enough."

من این کلمات را به اندازه کافی دیده ام."

But they've taken it out of context and don't understand how it's supposed to be used, alright?

اما آنها آن را از متن خارج کرده اند و نمی دانند که چگونه قرار است از آن استفاده شود، خوب؟

Now, where am I?

حالا من کجا هستم؟

Ah, my favorite because I am so guilty of doing this.

آه، مورد علاقه من است، زیرا من در انجام این کار بسیار مقصر هستم.

So guilty, alright?

خیلی مقصر، باشه؟

So you've got "a lot, a lot, a lot".

بنابراین شما "خیلی ، زیاد، زیاد" دارید.

I was going to make a joke about this, but I don't want to get in trouble.

من قصد داشتم با این موضوع شوخی کنم اما نمی خواهم به دردسر بیفتم.

So "a lot" is not a word.

پس «خیلی» یک کلمه نیست.

What?

چی؟

But I see many people write "a lot" like that.

اما من می بینم که بسیاری از مردم چنین می نویسند "خیلی".

Yeah, it's not a word.

بله، این یک کلمه نیست.

It's not a word.

این یک کلمه نیست.

It's supposed to be this one, which is an idiom.

قرار است این یکی باشد که یک اصطلاح است.

It means "much".

به معنای "زیاد" است.

Very much or a lot.

خیلی زیاد یا زیاد.

Let's just say "very much" or "many", here.

بیایید فقط بگوییم "خیلی زیاد" یا "خیلی"، در اینجا.

I have a lot of money, but not a lot of time, and not a lot of women.

من پول زیادی دارم، اما نه وقت زیادی دارم و نه زنان زیادی.

I am a very sad man.

من مردی بسیار غمگین هستم.

A lot, okay?

خیلی، باشه؟

Now this, you're going to think, "Oh, this is the plural of this."

حالا این، شما می خواهید فکر کنید، "اوه، این جمع این است."

It's a verb, and it means "to distribute or give out", a very different meaning.

این یک فعل است، و به معنای "توزیع یا دادن" است، معنایی بسیار متفاوت.

The double L put together is a verb, and it means "to distribute or give out".

دو L در کنار هم یک فعل است و به معنای "توزیع کردن یا دادن" است.

So I was allotted four chairs at my table.

بنابراین به من چهار صندلی در میز اختصاص داده شد.

They gave me or distributed four chairs at my table.

آنها به من دادند یا چهار صندلی روی میز من تقسیم کردند.

But I don't think that's a lot.

اما من فکر نمی کنم این مقدار زیادی باشد.

That would be many.

که بسیار خواهد بود.

Ooh, look at that.

اوه، به آن نگاه کنید.

He played with it.

باهاش ​​بازی کرد

Yeah, I did.

بله، انجام دادم.

You can, too.

شما هم می توانید.

It's the beauty of mastering English or mastering anything.

این زیبایی تسلط بر زبان انگلیسی یا تسلط بر هر چیزی است.

You can start to play.

می توانید شروع به بازی کنید.

So this, no.

پس این، نه.

So what I'm saying is when you say it, it will sound like this.

بنابراین چیزی که من می گویم این است که وقتی شما آن را می گویید، اینگونه به نظر می رسد.

They'll sound the same.

صدای آنها یکسان خواهد بود.

Almost all of these sound the same as you say them.

تقریباً همه اینها به همان شکلی است که شما می گویید.

But the key is writing.

اما کلید نوشتن است.

So when we're looking at this issue, it's when you're writing it down, remember that

بنابراین وقتی به این موضوع نگاه می‌کنیم، زمانی است که شما آن را یادداشت می‌کنید، به یاد داشته باشید که ایده‌های

there are going to be different ideas associated with these things.

مختلفی در ارتباط با این چیزها وجود خواهد داشت.

If you write this, this is not English.

اگر این را بنویسید، این انگلیسی نیست.

Even if you write it to your friend and no one's going to see, it's still not English.

حتی اگر آن را برای دوست خود بنویسید و کسی نتواند آن را ببیند، باز هم انگلیسی نیست.

That's the correct spelling for that.

این املای صحیح برای آن است.

And if you're putting this one together, remember it's a verb to mean "to give out" or "distribute".

و اگر این یکی را با هم می‌چینید، به یاد داشته باشید که این فعل به معنای «بخشیدن» یا «توزیع» است.

Oh, I think I've used my allotted time in teaching you these, so what I want to do is

اوه، فکر می‌کنم از زمان در نظر گرفته شده برای آموزش اینها به شما استفاده کرده‌ام، بنابراین کاری که می‌خواهم انجام دهم این است

go to the quiz, okay, give you something, a little extra, just a little extra, and of

که به مسابقه بروم، بسیار خوب، چیزی به شما بدهم، کمی بیشتر، فقط کمی اضافی، و

course our homework.

البته تکالیف ما.

You ready?

آماده ای؟

Okay, time for the quiz.

خوب، وقت مسابقه است.

Let's see what you remember or retained from the lesson.

بیایید ببینیم چه چیزهایی را به خاطر می آورید یا از درس حفظ می کنید.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

So the first question we have is, "We did a lot of work today."

بنابراین اولین سوالی که داریم این است که "امروز کارهای زیادی انجام دادیم."

What should go up there?

چه چیزی باید به آنجا برود؟

Mm-hmm, a lot.

مممم، خیلی

Now I'm over-pronouncing it, I don't want you going down, "I did a lot of work today."

حالا من زیاد تلفظش می کنم، نمی خوام پایین بیای، "من امروز خیلی کار کردم."

They'll think you have a mental problem, not just an English problem.

آنها فکر می کنند که شما یک مشکل روانی دارید، نه فقط یک مشکل انگلیسی.

And what did I say about this one?

و من در مورد این یکی چه گفتم؟

That's right, this is not a word, right?

درست است، این یک کلمه نیست، درست است؟

You will see people putting it down because they know it's a lot, they'll write it down.

مردمی را خواهید دید که آن را پایین می‌آورند، زیرا می‌دانند که زیاد است، آن را یادداشت می‌کنند.

Don't do so, okay?

این کار را نکن، باشه؟

Next, "We might be here" - let's do this here - "We might be here for a while or a while."

بعد، "ما ممکن است اینجا باشیم" - بیایید این کار را اینجا انجام دهیم - "ممکن است برای مدتی یا مدتی اینجا باشیم."

I know they both have something to do with a period of time, but what was the rule I

می دانم که هر دو ربطی به یک دوره زمانی دارند، اما قانونی که به شما دادم چه بود

gave you?

؟

Yeah, because we have this preposition, this already includes it, so we can just say - sorry,

بله، چون ما این حرف اضافه را داریم، این قبلاً شامل آن می‌شود، بنابراین می‌توانیم بگوییم - متأسفم،

this includes it, so we use this one here - "a while", right?

این شامل آن می‌شود، بنابراین ما از این یکی در اینجا استفاده می‌کنیم - "یه مدتی"، درست است؟

This one follows a preposition.

این یکی از حرف اضافه پیروی می کند.

Cool.

سرد.

What about this one, number three?

در مورد این یکی، شماره سه چطور؟

"He was crying, so I asked if everything was alright."

"او گریه می کرد، بنابراین من پرسیدم که آیا همه چیز خوب است."

Now here's the funny one, what did I say is funny about this?

حالا این خنده دار است، من در این مورد چه گفتم خنده دار است؟

Well, if this was a part of an essay, you would have to use this one.

خوب، اگر این بخشی از یک مقاله بود ، باید از این یکی استفاده کنید.

If this was just common, you know, texting, you could use this one.

اگر این فقط رایج بود، می دانید، پیامک، می توانید از این یکی استفاده کنید.

So, you have to know context for this one.

بنابراین، شما باید زمینه این مورد را بدانید.

Who am I writing to?

برای کی مینویسم؟

Am I writing to my professor in a paper, go with this one 100%, doesn't matter.

آیا من در یک مقاله برای استادم می نویسم ، 100٪ با این یکی برو مهم نیست.

You're writing to a friend in a text, this is alright.

شما در یک متن برای یک دوست می نویسید ، مشکلی نیست.

Number four, "She rode her bicycle every day, every day."

شماره چهار، "او هر روز، هر روز با دوچرخه اش می رفت."

It actually kind of makes sense, she rode a bicycle every day, every day.

در واقع به نوعی منطقی است، او هر روز، هر روز دوچرخه سواری می کرد.

It almost makes sense, crazy, but yeah.

تقریباً منطقی است، دیوانه است، اما بله.

Alright, so which one is it?

خوب، پس کدام است؟

Now you have to understand the idea, it could be routine, but really what we're trying to

اکنون باید این ایده را درک کنید، ممکن است یک امر عادی باشد، اما واقعاً آنچه ما می‌خواهیم

say is this, specifying daily as in Monday, Tuesday, Wednesday, so every day, she rode

بگوییم این است که هر روز مانند دوشنبه، سه‌شنبه، چهارشنبه مشخص کنیم، بنابراین هر روز، او

her bicycle each day, right?

هر روز دوچرخه‌اش را می‌رفت، درست است؟

Now number five, "They arrived all together or all together."

حالا شماره پنج، « همه با هم یا همه با هم رسیدند».

Okay, well, this one we just have to do a simple translation.

خوب، خوب، این یکی ما فقط باید یک ترجمه ساده انجام دهیم.

They arrived completely, well it's not Star Trek, you know, being beamed down, it's like

آنها کاملاً رسیدند، خوب، این سفر ستاره‌ای نیست ، می‌دانید که با پرتو فرو رفته‌اند،

they're missing arms and legs, Captain.

انگار دست‌ها و پاهایشان را از دست داده‌اند، کاپیتان.

They arrived as a group, right, so they arrived all together.

آنها به عنوان یک گروه، درست است، بنابراین آنها همه با هم رسیدند.

Because remember, this one means completely, and if you don't watch Star Trek, go watch

زیرا به یاد داشته باشید، این یکی به معنای کامل است، و اگر Star Trek را تماشا نمی‌کنید، به تماشای Star Trek بروید

Star Trek, then you'll know what I'm talking about when they beam down.

، آنگاه متوجه خواهید شد که من در مورد چه چیزی صحبت می‌کنم.

Sometimes it doesn't work out, and they don't arrive all together.

گاهی اوقات نتیجه نمی دهد و همه با هم نمی رسند.

Alright, sometimes not all together, and sometimes not all together.

خوب، گاهی نه همه با هم و گاهی نه همه با هم.

Watch a couple episodes, you'll know what I mean, okay?

چند قسمت را تماشا کن، منظورم را متوجه می شوی، باشه؟

And you'll know who Scotty is, he wears a red shirt, but he always survives, that's

و شما می دانید که اسکاتی کیست، او پیراهن قرمز می پوشد، اما همیشه زنده می ماند، این موضوع

another thing we'll talk about, red shirts.

دیگری است که در مورد آن صحبت خواهیم کرد، پیراهن های قرمز.

Okay, so as you know, we've done our quiz, and what I want to do now is I want to give

خوب، همانطور که می دانید، ما آزمون خود را انجام دادیم، و کاری که من می خواهم انجام دهم این است که می خواهم

you a little bit, and it is this time a little bit, one more compound word or phrase that

کمی به شما بدهم، و این بار کمی، یک کلمه یا عبارت مرکب دیگر است که

people sometimes make mistakes.

مردم گاهی اوقات می سازند. اشتباهات.

See "sometime", that's right there.

"گاهی" را ببینید، همین جاست.

Okay, so "sometime" here is a period of time that's usually long.

خوب، بنابراین "گاهی" در اینجا یک دوره زمانی است که معمولا طولانی است.

We may be here for "sometime", that means a period of time, or maybe a long period of

ما ممکن است برای "زمانی" اینجا باشیم، این به معنای یک دوره زمانی، یا شاید یک دوره زمانی طولانی است

time.

.

But when we put it together, it changes to an adverb, so this is an adjective, it changes

اما وقتی آن را کنار هم می گذاریم، به یک قید تبدیل می شود، پس این یک صفت است،

to an adverb, and it means an unknown amount of time, that was tough, unknown amount, an

به یک قید تبدیل می شود، و به معنای مقدار زمان نامعلوم بود، آن سخت بود، مقدار نامعلوم،

unknown amount of time, and usually it's a future that is unspecified.

مقدار زمان نامعلوم، و معمولاً آینده ای که مشخص نیست

So if I say to you, "Hey, let's go for dinner sometime", when are we going?

پس اگر به شما بگویم "هی، بیا یه وقت شام بریم" کی میریم؟

I didn't tell you, you know it's not now, because I said let's go sometime, so it's

بهت نگفتم میدونی الان نیست چون گفتم یه وقتایی بریم پس

an unknown amount of time.

یه مدت زمان نامعلومه.

I told you English is a tough language to learn.

به شما گفتم انگلیسی زبان سختی برای یادگیری است.

It's tough for me too, I don't like this, it's mean.

برای من هم سخت است، این را دوست ندارم، بد است.

Okay, so it's an unknown amount of time, and it's an unspecified time in the future.

بسیار خوب، پس مدت زمان نامعلومی است و زمان نامشخصی در آینده است.

Let's go for a drink sometime.

بیا بریم یه نوشابه بخوریم

Could be a week, could be a month, you don't know, it's unknown, and it's pushed into the

ممکن است یک هفته باشد، ممکن است یک ماه باشد، نمی‌دانید، ناشناخته است، و به سمت آینده تحت فشار قرار گرفته است

future, as opposed to I've been at the doctor's for some time, which would be a long amount

، بر خلاف زمانی که من برای مدتی پیش دکتر بودم، که زمان زیادی خواهد

of time.

بود.

Cool?

سرد؟

All right, I know you got this.

باشه، میدونم اینو گرفتی

So because I know you got this, here's what I want you to do.

بنابراین چون می‌دانم که شما این را دریافت کردید، این چیزی است که از شما می‌خواهم انجام دهید.

It wouldn't be a class, or it wouldn't be my class if we didn't do homework, so I want

اگر تکالیف را انجام نمی‌دادیم، کلاس نمی‌شد، یا کلاس من نمی‌شد، پس از

you to make up your own sentences using these compound words or phrases, okay?

شما می‌خواهم با استفاده از این کلمات یا عبارات مرکب جملات خود را بسازید، باشه؟

Write them in the comments below, either on engVid, or you can do it on YouTube, and for

آنها را در نظرات زیر بنویسید، یا در engVid، یا می توانید این کار را در یوتیوب انجام دهید، و به

each one you get right, you're going to get 1,000 points.

ازای هر موردی که درست می کنید، 1000 امتیاز می گیرید.

So I want you guys to mark those thumbs up, or give them a yay, right?

بنابراین من از شما بچه ها می خواهم که آنها را علامت گذاری کنید، یا به آن ها قدردانی کنید، درست است؟

Let them know they've done a good job, because this is a little bit complicated.

به آنها بگویید که کار خوبی انجام داده اند، زیرا این کمی پیچیده است.

As I said, native speakers make mistakes on this every day, every day I'm hustling, you

همانطور که گفتم، زبان مادری هر روز در این مورد اشتباه می کنند، هر روز که من در حال هجوم هستم، می

know?

دانید؟

So if they're making it, you're probably making them, but now you won't.

بنابراین اگر آنها آن را درست می کنند، احتمالاً شما آنها را می سازید، اما اکنون این کار را نمی کنید.

Anyway, I've got to get going, but before I go, where I want you to go is to www.engvid.com,

به هر حال، من باید شروع کنم، اما قبل از رفتن، جایی که می‌خواهم شما بروید www.engvid.com است،

as in English, vid as in video, where you can do the quiz for this particular lesson,

مانند انگلیسی، ویدیو مانند ویدیو، جایی که می‌توانید مسابقه این درس خاص را انجام دهید،

and you can see other verbs, other lessons on verb usages, compound words, language,

و می توانید افعال دیگر، درس های دیگر در مورد استفاده از فعل، کلمات مرکب، زبان، یادگیری

language acquirement.

زبان را ببینید.

That means how you can learn the language, no, better yet, understand the language, master

این بدان معناست که چگونه می توانید زبان را یاد بگیرید، نه، بهتر است زبان را بفهمید،

the language.

به زبان مسلط شوید.

Anyway, don't forget to subscribe and like, and I'll see you in the next video.

به هر حال سابسکرایب و لایک فراموش نشه و در ویدیوی بعدی میبینمتون.

As always, thank you.

مثل همیشه ممنون

What do you mean there's no quote today?

منظور شما چیست؟

I forgot, I forgot, I'm human.

فراموش کردم، فراموش کردم، من انسانم.

Every day you give me that stuff, yeah, yeah, yeah, whatever.

هر روز آن چیزها را به من می دهی، آره، آره، آره، هرچیزی.