5 common mistakes in spoken English

What he did, and what you may make of it, is completely different.

کاری که او انجام داد و آنچه ممکن است از آن برداشت کنید ، کاملاً متفاوت است.

I'm going to have to read another paragraph.

من باید یک پاراگراف دیگر را بخوانم.

Hi, James from engVid.

سلام، جیمز از engVid.

Today's lesson is on the five most common mistakes people make when they speak, or five

درس امروز درباره پنج اشتباه رایج مردم هنگام صحبت کردن یا پنج

common mistakes.

اشتباه رایج است.

There are others.

دیگران هستند.

I'm sure we'll get to that.

من مطمئن هستم که ما به آن خواهیم رسید.

But the ones I want to work on today are up on the board.

اما آنهایی که امروز می‌خواهم روی آنها کار کنم، در هیئت مدیره هستند.

Here's what's funny.

خنده دار اینجاست.

Damn it, I made another mistake.

لعنتی یه اشتباه دیگه کردم

If you can figure out what it is when I go there, try and figure what I want to teach

اگر می توانید بفهمید که وقتی من به آنجا می روم چه چیزی است ، سعی کنید آنچه را که می خواهم به

you.

شما یاد دهم را بفهمید.

Okay?

باشه؟

In English, people speak, and the thing about speaking is, speaking is instantaneous.

در انگلیسی، مردم صحبت می کنند، و چیزی که در مورد صحبت کردن وجود دارد این است که صحبت کردن آنی است.

Instantaneous means it happens right away.

آنی یعنی فورا اتفاق می افتد.

When you speak, I get a very good idea of how good your English is, or what level your

وقتی صحبت می کنید، من به خوبی متوجه می شوم که انگلیسی شما چقدر خوب است یا سطح انگلیسی شما در چه سطحی

English is.

است.

So it's important that when you speak, you know these common things.

بنابراین مهم است که وقتی صحبت می کنید، این چیزهای رایج را بدانید.

You get them correct, because quickly people will judge you, because the things I have

شما آنها را درست متوجه می شوید، زیرا مردم به سرعت در مورد شما قضاوت خواهند کرد، زیرا چیزهایی که من

on the board are said by Canadians, or Americans, or British people almost every day.

در هیئت مدیره دارم تقریباً هر روز توسط کانادایی ها، آمریکایی ها یا بریتانیایی ها گفته می شود.

Regular words.

کلمات منظم

Now, let's go to the board, and I'll give you an example.

حالا برویم سراغ تابلو و من برای شما مثال می زنم.

I talked about reading another chapter, or make and do.

من در مورد خواندن یک فصل دیگر، یا ساخت و انجام صحبت کردم.

Okay?

باشه؟

Now, I'll get to make and do, but I can tell you right now we have a bigger lesson, a couple

حالا، من می‌توانم بسازم و انجام دهم، اما می‌توانم به شما بگویم در حال حاضر یک درس بزرگ‌تر، یکی دو

of them, on the website, so go check out engVid, and you'll see those ones, all right?

تا از آنها، در وب‌سایت داریم، بنابراین به engVid بروید، و آن‌ها را خواهید دید، خب؟

So let's start with "other" and "another".

پس بیایید با «دیگری» و «دیگری» شروع کنیم.

Very common mistake with foreign students, because let's face it, they kind of look the

اشتباه بسیار رایج با دانشجویان خارجی، زیرا اجازه دهید با آن روبرو شویم، آنها یک جور به نظر می رسند

same.

.

And when people, Canadians or British people speak, they go, "I'll have another beer, I'll

و وقتی مردم، کانادایی ها یا بریتانیایی ها صحبت می کنند، می گویند: "یک آبجو دیگر می خورم، یک آبجو دیگر می خورم

have another beer."

."

All you hear is "other".

تنها چیزی که می شنوید «دیگری» است.

So it's very confusing.

بنابراین بسیار گیج کننده است.

When do I say "other", and when do I say "another"?

چه زمانی می گویم «دیگری»، و چه زمانی می گویم «دیگری»؟

Now, I can't tell you every instance.

حالا نمی توانم همه موارد را به شما بگویم.

Actually, I am going to, we'll have a lesson on it, because it is big.

در واقع، من می روم، ما در مورد آن درسی خواهیم داشت، زیرا بزرگ است.

But the thing that will help you most when you first start off is, go back to basic grammar.

اما چیزی که برای اولین بار به شما کمک می کند این است که به گرامر اولیه بازگردید.

When you go to basic grammar, you learn there are two articles, "a" and "the".

وقتی به گرامر پایه می روید، یاد می گیرید که دو مقاله وجود دارد، "a" و "the".

And then you're told specifically that there is "an".

و سپس به طور خاص به شما گفته می شود که "an" وجود دارد.

And "an" means "one", because "a" means "one", and "the" means "one".

و «اَن» به معنای «یک» است، زیرا «الف» به معنای «یک» است و «ث» به معنای «یک» است.

But we use "an" when there is a vowel involved, right?

اما ما از "an" استفاده می کنیم که یک مصوت در آن دخیل باشد، درست است؟

So you say "an apple", not "a apple", "an apple".

بنابراین شما می گویید "یک سیب" نه "یک سیب"، "یک سیب".

So right away we have some information.

بنابراین فوراً اطلاعاتی در اختیار داریم.

When we're dealing with "another", we have "an" in front, which means "one".

وقتی با «دیگری» سر و کار داریم، «an» در جلو داریم که به معنای «یک» است.

So a good way to remember if you're having trouble, whether you should say, "I want another

بنابراین یک راه خوب برای یادآوری اینکه اگر مشکل دارید، بگویید، "من یک آبجو دیگر می خواهم

beer" or "I want other beer", "Dos cervezas, por favor", that's the only Spanish I know.

" یا "من آبجو دیگری می خواهم"، "Dos cervezas, por favor"، این تنها اسپانیایی است که می دانم.

Okay?

باشه؟

And I think it's "dos" with a "da".

و من فکر می کنم "dos" با "دا" است.

Anyway, what you want to keep in mind is "an" means "one".

به هر حال، چیزی که می خواهید در ذهن داشته باشید این است که "an" به معنای "یک" است.

So here it goes "one other".

بنابراین در اینجا "یکی دیگر" می رود.

Now keep this in mind.

حالا این را در نظر داشته باشید.

"Other" usually means "different".

«دیگر» معمولاً به معنای «متفاوت» است.

The other coat, the other jacket.

کت دیگر ، ژاکت دیگر.

We mean not that one, a different one.

منظور ما آن یکی نیست ، دیگری است.

With "another" we mean "one addition".

منظور از «دیگر » «یک اضافه» است.

So how will I help you?

پس چگونه به شما کمک خواهم کرد؟

Well, when we use "another", we usually mean singular things.

خوب، وقتی از "دیگری" استفاده می کنیم، معمولاً منظور چیزهای مفرد است.

I'll have another drink.

یه نوشیدنی دیگه میخورم

I would like another beer.

من یک آبجو دیگر می خواهم.

Usually one more.

معمولا یکی دیگه

So usually when we say "another", we've got the "one" here, it means "one plus".

بنابراین معمولاً وقتی می گوییم "دیگری"، در اینجا "یک" را داریم، به معنای "یک به علاوه" است.

Cool, right?

باحال، درسته؟

It's easy.

آسان است.

So think singular with "another".

پس با «دیگری» مفرد فکر کنید.

When we usually use "other", we can talk about plurals, right?

وقتی معمولاً از "دیگر" استفاده می کنیم، می توانیم در مورد جمع صحبت کنیم، درست است؟

I need another person to help me.

من به شخص دیگری نیاز دارم که به من کمک کند.

One more person to help me.

یک نفر دیگر به من کمک کند.

We don't say "I need other person".

ما نمی گوییم "من به شخص دیگری نیاز دارم".

We say "we need others to help" because "other" is usually used in a plural form.

می گوییم «به کمک دیگران نیاز داریم» زیرا «دیگر» معمولاً به صورت جمع استفاده می شود.

So "other" is usually for different and plurals, right?

بنابراین "دیگری" معمولا برای متفاوت و جمع است، درست است؟

And "another" is usually used for singular.

و «دیگر» معمولاً برای مفرد به کار می رود.

Easy?

آسان؟

Good.

خوب

First mistake students make.

اولین اشتباه دانش آموزان

Second one.

دوم.

This gets tricky.

این مشکل می شود.

Make and do.

بساز و انجام بده.

My favorite saying from students is "Teacher, I make my homework."

جمله مورد علاقه من از دانش آموزان این است که "استاد، من تکلیفم را انجام می دهم".

And then I have to remind them, I say, "No, I make the homework.

و سپس باید به آنها یادآوری کنم، می گویم: "نه، من تکلیف را انجام

You do the homework."

می دهم. شما تکلیف را انجام دهید."

And then right away they say, "What do you mean?

و بلافاصله آنها می گویند: "منظورت چیست؟

I make.

من می سازم.

You see?

می بینید؟

Look at my paper."

به کاغذ من نگاه کنید."

And I say to them, "When you make your homework, did you write?"

و من به آنها می گویم: "وقتی تکلیف خود را انجام می دهید، آیا می نوشتید؟"

And they go, "Yes."

و آنها می گویند: "بله."

And I go, "Did you check?"

و من می گویم: "چک کردی؟"

"Yes."

"آره."

And I go, "Did you finish?"

و من می گویم: "تموم کردی؟"

They go, "Yes."

آنها می گویند: "بله."

And I go, "Did you notice I said 'did', 'did', 'did', 'did', 'did', 'did', not'make','make',

و من می گویم، "توجه کردی که گفتم "کردم"، "کردم"، "کردم"، "کردم"، "کردم"، "کردم"، "ساخت"، "ساخت"،

'make','make','make'?"

"ساخت"، "ساخت" "ساختن"؟

And they go, "Oh."

و آنها می گویند: "اوه."

And I say, "Did you finish your homework?"

و من می گویم: "تکلیف خود را تمام کردید؟"

"Yes."

"آره."

And these are all actions.

و اینها همه اعمال است.

So usually "do" is used for action.

بنابراین معمولاً از "do " برای عمل استفاده می شود.

It's an auxiliary verb used for actions, or we talk about to enhance or make emphasis.

این یک فعل کمکی است که برای اعمال استفاده می شود، یا در مورد آن برای تقویت یا تأکید صحبت می کنیم.

I do love you, okay?

من تو را دوست دارم، باشه؟

So it's auxiliary or action.

پس کمکی یا عملی است.

"Make," you go, "But teacher,'make' is also a verb."

"ساختن" می روی، "اما معلم، "ساختن" هم یک فعل است.

And I go, "You're right.

و من می گویم: "حق با شماست.

It is.

It's a verb."

این یک فعل است."

But when you make something, when you're done, you usually have it.

اما وقتی کاری را می سازید، وقتی کارتان تمام می شود، معمولاً آن را دارید.

Here's one you'll like.

در اینجا یکی را دوست خواهید داشت.

When you come to Canada, where I am, and you get a job, if you're lucky you will make money.

وقتی به کانادا می آیی، جایی که من هستم، و شغلی پیدا می کنی، اگر خوش شانس باشی، پول در می آوری.

If you're lucky you will get a good job and make lots of money.

اگر خوش شانس باشید شغل خوبی پیدا خواهید کرد و پول زیادی به دست خواهید آورد.

That's one of the reasons you're studying English.

این یکی از دلایلی است که شما انگلیسی می خوانید.

Not to do money, but to make money, okay?

نه برای پول دادن، بلکه برای پول درآوردن، باشه؟

So just think of this.

پس فقط به این فکر کن

When you make something, you usually have something when you're finished.

وقتی چیزی درست می کنید، معمولاً وقتی کارتان تمام شد، چیزی دارید.

Perfect example, you make a cake and you make dinner.

مثال عالی، شما کیک درست می کنید و شام درست می کنید.

When you do something, it's an action.

وقتی کاری را انجام می دهید ، یک عمل است.

I'm going to do the dishes or I'm going to do my homework.

می روم ظرف ها را بشورم یا تکالیفم را انجام می دهم.

I could do you.

من می توانستم شما را انجام دهم.

Don't ask what that means.

نپرس این یعنی چی

I'm not going to tell you.

من قصد ندارم به شما بگویم.

Another video another time.

یه ویدیو دیگه یه وقت دیگه

All right?

خیلی خوب؟

So we touched on two.

بنابراین ما دو مورد را لمس کردیم.

Let's do the third video.

بیایید ویدیو سوم را انجام دهیم.

Third video.

ویدیو سوم.

The third one.

سومی.

The third one is equal and fair.

سومی برابر و عادلانه است.

Students usually don't know.

دانش آموزان معمولا نمی دانند.

They know equal.

برابر می دانند.

Equal is easy.

برابر آسان است.

"Equal" means two parts.

«برابر» یعنی دو قسمت.

You cut, you have two.

برید، دوتا داری

Equal, exactly the same.

برابر، دقیقاً یکسان.

Not exactly this has a ring, but you get the point.

این دقیقاً یک حلقه ندارد، اما نکته را متوجه شدید.

Equal.

برابر.

Fair, you do know what it is.

منصفانه، شما می دانید آن چیست.

Believe it or not, you do know it.

باور کنید یا نه، شما آن را می دانید.

I'm going to give you an example, and you'll get it like that, okay?

من برای شما یک مثال می زنم، و شما آن را به این شکل دریافت خواهید کرد، باشه؟

You and your friend are both working.

شما و دوستتان هر دو مشغول به کار هستید.

You both make five things.

هر دو شما پنج چیز می سازید.

Each thing is worth $10.

ارزش هر چیز 10 دلار است.

Each of you should get $50, but your friend is better looking than you, and they make

هر کدام از شما باید 50 دلار دریافت کنید، اما دوستتان از شما بهتر است و

$1,000.

1000 دلار درآمد دارد.

You go, "Ha, that's not right."

تو برو، "ها، این درست نیست."

That is not fair.

عادلانه نیست.

That's what fair means.

انصاف یعنی همین

Fair is to give what is deserved to the appropriate person.

عادلانه این است که آنچه را که سزاوار است به شخص مناسب بدهیم.

What is fair?

عادلانه چیست؟

And we did that with money, okay?

و ما این کار را با پول انجام دادیم، خوب؟

Now quickly, equal, say equal is this one.

حالا سریع، برابر، بگو مساوی این یکی است.

When something is equal, it's put into parts that are the same, right?

وقتی چیزی برابر است، آن را در قسمت هایی قرار می دهند که یکسان هستند، درست است؟

We have equal teams.

ما تیم های مساوی داریم.

There will be five girls, five girls in each team, or two boys, three girls, two boys,

در هر تیم پنج دختر، پنج دختر ، یا دو پسر، سه دختر، دو پسر،

three girls.

سه دختر حضور خواهند داشت.

It is equal.

برابر است.

Fair is what is needed for that person or thing, right?

عادلانه چیزی است که برای آن شخص یا چیز لازم است، درست است؟

What is right?

حق چیست؟

In this case, the big girl needs a big pizza pizza.

در این مورد ، دختر بزرگ به یک پیتزای بزرگ نیاز دارد.

The small girl needs a small piece.

دختر کوچک به یک قطعه کوچک نیاز دارد.

Otherwise, they will both be hungry.

در غیر این صورت هر دو گرسنه خواهند بود.

Well, this one will have too much.

خوب، این یکی بیش از حد خواهد داشت.

This won't have enough.

این کافی نخواهد بود

What is fair?

عادلانه چیست؟

Big for big.

بزرگ برای بزرگ.

Small for small.

کوچک برای کوچک.

That's fair.

این عادلانه است.

Is it equal?

برابر است؟

No.

نه.

But that's just like life, son.

اما این درست مثل زندگی است، پسر.

All right, let's move on.

بسیار خوب، بیایید ادامه دهیم.

Finally, we got two more.

بالاخره دوتا دیگه هم گرفتیم

Fun and funny.

سرگرم کننده و خنده دار.

Look at the boy and girl.

به دختر و پسر نگاه کن

Look at the laughing mouth.

به دهان خنده نگاه کن

If you like the Joker.

اگر جوکر را دوست دارید

I can't remember the line from the Batman.

من نمی توانم خط بتمن را به خاطر بیاورم.

Something about fun.

چیزی در مورد سرگرمی

What's so funny?

چه چیزی اینقدر خنده دار است؟

No.

I don't remember.

نه یادم نیست

Whatever.

هر چه.

Life goes on.

زندگی ادامه دارد.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Fun versus funny.

سرگرم کننده در مقابل خنده دار.

Fun is when you enjoy yourself.

سرگرمی زمانی است که از خود لذت می برید.

Think of fun in joy.

در شادی به تفریح ​​فکر کنید.

They're smiling because they're having fun.

آنها لبخند می زنند زیرا سرگرم می شوند.

But they're not laughing because nothing's funny.

اما آنها نمی خندند زیرا هیچ چیز خنده دار نیست.

It's just fun.

این فقط سرگرم کننده است.

Funny is you have to go, "Ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha ha

خنده دار است که شما باید بروید ، " هه هه هه هه هه هه هه هه ها

ha ha ha ha ha ha ha."

Yeah, you got it.

آره فهمیدی

You laugh.

تو می خندی.

You have fun.

شما خوش می گذرد.

You say, "That was funny.

شما می گویید: "این خنده دار بود.

What you said was very funny.

آنچه شما گفتید بسیار خنده دار بود.

I had fun when you told that joke.

وقتی آن جوک را گفتید لذت بردم

It was funny, so I laughed."

. خنده دار بود ، بنابراین خندیدم."

They can be used in the same sentence.

آنها را می توان در یک جمله استفاده کرد.

It's just you have to understand which one.

فقط باید بفهمی کدوم

If you're a little bit confused and you're over 18, you'll understand this.

اگر کمی گیج هستید و بالای 18 سال دارید، این را خواهید فهمید.

If you are having relations with a girl or a boy, and afterwards you kiss, okay, and

اگر با یک دختر یا یک پسر رابطه دارید ، و بعد از آن می بوسید ، خوب ، و

you say, "Mm, that was funny," they will go, "Ha ha ha, you don't like how I kiss you.

می گویید "میلی متر ، خنده دار بود ،" آنها می روند ، "هه هه ، شما دوست ندارید که چگونه شما را می بوسم.

You laugh at me."

به من می خندی."

And you go, "No, no, no.

و تو می‌گویی، "نه، نه، نه.

I enjoyed it."

من از آن لذت بردم."

The proper thing to say was, "I had fun.

حرف مناسب این بود: "خوشحال شدم.

I enjoyed it."

لذت بردم."

Not, "It was funny because you're no good."

نه، "این خنده دار بود زیرا تو خوب نیستی."

All right?

خیلی خوب؟

You'll remember this.

این را به خاطر خواهید آورد

Don't get it confused.

گیجش نکنید

And finally, come back and go back.

و در نهایت ، برگرد و برگرد.

There's a reason why this is the final one, and let me help you with it.

دلیلی وجود دارد که چرا این آخرین مورد است، و اجازه دهید در این مورد به شما کمک کنم.

I have students from all over the world fly, and then they like to say... I'll stop the

من دانش آموزانی از سراسر جهان دارم که پرواز می کنند و بعد آنها دوست دارند بگویند... جلوی فرانسوی ها را می گیرم

French, okay?

، باشه؟

They fly from all over the world, and when they're going home, they usually say, "When

آنها از سراسر جهان پرواز می کنند و زمانی که به خانه می روند معمولاً می گویند: "وقتی

I come back home, I will speak the good English."

به خانه برگردم، انگلیسی خوب صحبت خواهم کرد."

And I go, "Oh, my God.

و من می گویم: "اوه، خدای من.

No, no.

نه، نه،

I'm in trouble."

من در مشکل هستم."

And they go, "Why, teacher?

و می گویند "چرا معلم؟

My accent be bad."

لهجه من بد باشد."

And I go, "No, it's not your accent.

و من می گویم: "نه، این لهجه

It's not your accent.

شما نیست. لهجه

It's your bad English."

شما نیست. انگلیسی بد شماست."

They go, "Why?"

آنها می گویند: "چرا؟"

I go, "Well, here's the deal.

من می گویم: "خب، این معامله است.

Are you in your country now?"

شما الان در کشور خود هستید؟"

They say, "No.

آنها می گویند: "نه

I am here."

من اینجا هستم."

Then I have to tell them, "Here."

سپس باید به آنها بگویم "اینجا".

Try and remember this.

سعی کنید و این را به خاطر بسپارید.

When you're standing there, you cannot say, "Go."

وقتی آنجا ایستاده‌اید ، نمی‌توانید بگویید «برو».

You say, "Come."

شما می گویید "بیا".

Because you're standing here, so you're going to say, "When I come back here."

چون اینجا ایستاده ای، پس می خواهی بگویی: "وقتی به اینجا برگردم."

They go, "Really, teacher?"

می گویند واقعاً استاد؟

I go, "Yeah."

می روم "آره."

They go, "You're going back to your country?"

آنها می گویند: "به کشورت برمی گردی؟"

And I go, "Yes."

و من می گویم "بله."

They go, "Okay."

آنها می گویند: "باشه."

When we say, "Go back," it's because you're here, you need to go, and there's the active

وقتی می گوییم «برگرد»، به این دلیل است که شما اینجا هستید، باید بروید و

verb.

فعل فاعل وجود دارد.

Go.

برو

Go.

برو

You always tell people, "Go," and they must leave, right?

شما همیشه به مردم می گویید "برو" و آنها باید بروند، درست است؟

I go, "When you go," watch, I'm gone.

می‌روم، «وقتی می‌روی» ، تماشا کن، من رفته‌ام.

When you go back, because you have to go over a distance.

وقتی به عقب برمی گردی، چون باید از مسافتی عبور کنی.

You must travel.

باید سفر کنی

And once you travel, you say, "I go back.

و هنگامی که به سفر می روید، می گویید "من برمی گردم.

When I come back, I must be here right now."

وقتی برگشتم، باید همین الان اینجا باشم."

They go, "Oh, thank you, teacher."

آنها می گویند: "اوه ، ممنون استاد."

This is an important lesson, this final one, because you need to come back.

این یک درس مهم است، این درس آخر، زیرا شما باید برگردید.

These are the five spoken mistakes, and remember, please remember, when you speak, it's instant.

اینها پنج اشتباه گفتاری هستند، و به یاد داشته باشید، لطفاً به یاد داشته باشید، وقتی صحبت می کنید، آنی است.

So if you want to sound like your English is good, because it is, and you've studied

بنابراین اگر می خواهید به نظر برسید که انگلیسی شما خوب است، زیرا خوب است، و سخت مطالعه کرده اید

hard, don't make these very common mistakes.

، این اشتباهات بسیار رایج را مرتکب نشوید.

Okay?

باشه؟

So the first one is, remember?

پس اولین مورد این است، یادتان هست؟

Other and another.

دیگر و دیگری.

Another is one plus.

دیگری یک مثبت است.

We use it for single things, and we say, "In addition," or, "Added on."

ما آن را برای چیزهای مجرد به کار می بریم و می گوییم: «به علاوه» یا «افزوده شده».

When we say, "Other," we usually mean different, okay?

وقتی می گوییم «دیگر»، معمولاً منظورمان متفاوت است، خوب؟

Number two, make and do.

شماره دو، ساختن و انجام دادن.

Do is an auxiliary verb, right?

آیا یک فعل کمکی است، درست است؟

It means action.

به معنای عمل است.

Pshh.

Pshh.

While make is, you have something in your hand.

در حالی که ساخت است، شما چیزی در دست دارید.

Number three, equal and fair, okay?

شماره سه، برابر و منصفانه، باشه؟

I don't make money equal to Bill Gates, and I don't think it's fair, okay?

من برابر بیل گیتس پول در نمی‌آورم و فکر نمی‌کنم منصفانه باشد، باشه؟

Number four, fun and funny.

شماره چهار، سرگرم کننده و خنده دار.

If you're kissing or having any kind of relation with someone, don't say it's funny.

اگر در حال بوسیدن یا هر نوع رابطه ای با کسی هستید، نگویید که خنده دار است.

Say it was fun and enjoyable.

بگو سرگرم کننده و لذت بخش بود.

Say it's funny when you watch jokes or the Joker and Batman.

بگویید وقتی جوک ها یا جوکر و بتمن را تماشا می کنید خنده دار است.

And number five, go and come back.

و شماره پنج، برو و برگرد.

I'm not going to go back, because I don't know where I'd go to, but I will come back

من قرار نیست برگردم، چون نمی دانم کجا بروم، اما اگر شما برمی گردم

if you...

...

Well, if you go to www.engvid.com, you'll see me.

خب، اگر به www.engvid.com بروید، مرا خواهید دید.

So come back, okay?

پس برگرد، باشه؟

I'll put it up here, because if you want to know where to go, it makes a difference.

من آن را اینجا قرار می دهم، زیرا اگر می خواهید بدانید کجا بروید، تفاوت ایجاد می کند.

Go to www.engvid.com.

به www.engvid.com بروید.

Come back soon.

زود برگرد