Describe people in English with animal adjectives & idioms: sheepish, sluggish, fishy...

Dodo do do dodo do.

دودو انجام دهید دودو انجام دهید.

Hey, what's that smell?

هی، این چه بویی است؟

E, have you been cooking again?

E، آیا دوباره آشپزی می کنید؟

Oh, no, he says it's fishy as well.

اوه، نه، می گوید ماهی هم هست.

Hi, James from www.engvid.com . We're going to work on some animal idioms in a different

سلام، جیمز از www.engvid.com. ما قصد داریم روی برخی اصطلاحات حیوانات به روشی متفاوت

fashion.

کار کنیم.

What I mean by that is you've probably heard many idioms using animals.

منظور من از آن این است که شما احتمالاً اصطلاحات بسیاری را شنیده اید که از حیوانات استفاده می کنند.

The ones I want to use now is how we use them as adjectives to describe something, and why

مواردی که اکنون می خواهم استفاده کنم این است که چگونه از آنها به عنوان صفت برای توصیف چیزی استفاده می کنیم، و چرا

are we doing this?

این کار را انجام می دهیم؟

I've said before, when it comes to idioms, they are shorthand.

قبلاً گفته ام، وقتی صحبت از اصطلاحات می شود، آنها کوتاه نویس هستند.

So, instead of saying five sentences, we can use two words, five words, or one sentence

بنابراین، به جای گفتن پنج جمله، می توانیم از دو کلمه، پنج کلمه یا یک جمله استفاده

to get across a meaning to someone.

کنیم تا یک معنی را به کسی برسانیم.

Or, when someone says it, you go oh, I have it.

یا وقتی کسی آن را می گوید، تو برو اوه، من آن را دارم.

I've got it right away.

من آن را فورا دریافت کردم.

So, I want to teach you these ones because they're commonly used to describe people's

بنابراین، من می‌خواهم این موارد را به شما آموزش دهم، زیرا معمولاً برای توصیف

characteristics.

ویژگی‌های افراد استفاده می‌شوند.

Okay?

باشه؟

So, I've got six of them on the board.

بنابراین، من شش نفر از آنها را در هیئت مدیره دارم.

I will go over and explain what they mean.

من می روم و منظور آنها را توضیح می دهم.

Before I start, I'll do vocabulary, because how I will help you is by teaching you some

قبل از شروع، واژگان را انجام می‌دهم، زیرا چگونه به شما کمک می‌کنم با آموزش برخی واژگان شاید خارجی به شما کمک می‌کنم

maybe foreign vocabulary, then we'll do a quiz to help you make sure we further your

، سپس یک مسابقه امتحانی انجام می‌دهیم تا به شما کمک کنیم مطمئن شوید که درک شما را بیشتر می‌کنیم

understanding.

.

And I'm going to have - may have - I do have a bonus section for you.

و من قصد دارم - ممکن است - یک بخش جایزه برای شما دارم.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

So, Mr. E says "Something seems fishy", and that looks like a dead fish.

بنابراین، آقای E می‌گوید: « چیزی شبیه ماهی مرده است».

If you have a dead fish, you put it in a car at say, 30 degrees centigrade, leave it for

اگر ماهی مرده دارید، آن را در ماشین در دمای 30 درجه سانتیگراد می گذارید،

a day or two, it'll be fishy.

یک یا دو روز بگذارید، ماهی می شود.

But before we get to "fishy", let's look at the other ones we have on the board.

اما قبل از رسیدن به "ماهی"، بیایید به موارد دیگری که در هیئت مدیره داریم نگاه کنیم.

But we'll start with our vocabulary.

اما ما با واژگان خود شروع می کنیم.

Backstabber.

خنجر پشت.

A backstabber is someone that, when your back is facing them, they take a knife and they

خنجر پشتی کسی است که وقتی پشتت رو به رویشان است، چاقو می گیرند و

go "weeheh, weeheh, weeheh!"

می گویند «ویهه، وه، وههه!»

Usually, a backstabber is somebody that looks innocent and you think you can trust, but

معمولاً خنجر پشت به کسی گفته می شود که بی گناه به نظر می رسد و شما فکر می کنید می توانید اعتماد کنید، اما

you cannot trust them.

نمی توانید به او اعتماد کنید.

They may even seem to be your friend, but they are not nice to their friends.

آنها حتی ممکن است به نظر دوست شما باشند، اما با دوستان خود خوب نیستند.

They're actually worse to their friends than they are to their enemies.

آنها در واقع برای دوستانشان بدتر از دشمنانشان هستند.

So, a backstabber is someone, when you turn your back, they stab you with a knife.

پس خنجر پشت کسی است که وقتی پشتت را برمی گردانی با چاقو به تو می زنند.

Untrustworthy.

غیر قابل اعتماد

The next word is "grudge".

کلمه بعدی "کینه" است.

When you have a grudge is to hold bad feelings against somebody for something they've done

وقتی کینه دارید این است که احساسات بدی نسبت به کسی برای کاری که

in the past for a long time.

در گذشته برای مدت طولانی انجام داده است داشته باشید.

So, if someone did something to you three years ago and you hold a grudge, you don't

بنابراین، اگر سه سال پیش کسی با شما کاری انجام داد و شما کینه دارید، آن را

forget that.

فراموش نکنید.

You remember it and you still feel angry about it.

شما آن را به خاطر می آورید و هنوز از این بابت عصبانی هستید .

Okay?

باشه؟

So, those are two key words we're going to use for the vocabulary to work on our adjectives

بنابراین، این دو کلمه کلیدی هستند که ما می خواهیم برای واژگان استفاده کنیم تا روی صفت هایمان

here.

در اینجا کار کند.

Sheepish.

گوسفند.

Baah!

بها!

Baah!

بها!

Sheep are lovely animals.

گوسفند حیوانات دوست داشتنی هستند.

They're fluffy, they feel nice when you touch them.

آنها کرکی هستند، وقتی آنها را لمس می کنید احساس خوبی دارند.

They're a little bit shy and nervous.

آنها کمی خجالتی و عصبی هستند.

If somebody is sheepish, it means shy, nervous, or no confidence.

اگر کسی گوسفند باشد، به معنای خجالتی، عصبی، یا عدم اعتماد به نفس است.

So, if someone had a sheepish smile, it'd be like - not really a smile.

بنابراین، اگر کسی لبخندی شبیه به گوسفند داشت، واقعاً یک لبخند نیست.

Barely a smile, because they have no confidence to really smile or they're a little bit shy,

به سختی لبخند می زنند، زیرا آنها اعتماد به نفسی برای لبخند زدن ندارند یا کمی خجالتی هستند،

okay?

خوب؟

The next one, chicken.

بعدی، مرغ.

The world's most favorite meat.

محبوب ترین گوشت دنیا.

I'm sorry.

متاسفم.

Anyway.

به هر حال.

I'm a little hungry.

من کمی گرسنه هستم.

When someone is chicken, we have two ways of saying it.

وقتی کسی مرغ است، دو راه برای گفتن آن داریم.

"You are a chicken", or "You are chicken".

«تو مرغ هستی» یا «تو مرغ هستی».

You might say, "That's the same".

ممکن است بگویید: "همین طور است".

No.

If you are a chicken, it means you are afraid of many things.

نه.اگر مرغ باشی یعنی از خیلی چیزها می ترسی.

Everything makes you afraid, because that's what "chicken" means, afraid.

همه چیز باعث ترس شما می شود، زیرا "مرغ" به معنای ترس است.

When someone says, "You're chicken", it means in this situation, you are afraid.

وقتی یکی می گوید: «تو مرغی» یعنی در این شرایط می ترسی.

So, if I said, "Do you want to jump off a tall building?"

بنابراین، اگر من بگویم، "می خواهی از یک ساختمان بلند بپری؟"

"No, that's crazy!"

"نه، این دیوانه است!"

You might go, "Chicken!".

شما ممکن است بروید، "مرغ!".

I go, "Yep, I'm a chicken, because this is not smart, it's dangerous, I'm afraid of it."

من می گویم: "آره، من یک مرغ هستم، چون این باهوش نیست، خطرناک است، من از آن می ترسم."

But if you're a chicken, everything scares you.

اما اگر مرغ باشی، همه چیز تو را می ترساند.

I heard a noise, that scared me, you're a chicken.

صدایی شنیدم که من را ترساند، تو مرغی.

People push you, you're a chicken.

مردم شما را هل می دهند، شما یک جوجه هستید.

Traffic scares you, everything scares you, you're a chicken.

ترافیک تو را می ترساند، همه چیز تو را می ترساند، تو جوجه ای.

So, it's a little different how we use it.

بنابراین، نحوه استفاده ما از آن کمی متفاوت است.

If someone says, "You're a chicken", it means you're afraid of many things.

اگر کسی بگوید "تو مرغ هستی" یعنی از خیلی چیزها می ترسی.

If they say, "You're chicken", you're afraid of that particular situation.

اگر بگویند «تو مرغ هستی» از آن موقعیت خاص می ترسی.

It's a small difference, but it's a difference.

این یک تفاوت کوچک است، اما یک تفاوت است.

Number three: pig.

شماره سه: خوک.

A pig is an animal, "Oink, oink, oink", that likes to be in the mud.

خوک حیوانی است «اوینک، اوینک، اوینک» که دوست دارد در گل باشد.

Mud is earth and water mixed together, and it's dirty.

گل، خاک و آب است که با هم مخلوط شده و کثیف است.

It likes to roll around.

غلت زدن را دوست دارد.

It's a happy animal, but it's also a dirty animal.

این حیوان شادی است، اما حیوان کثیفی نیز هست .

In fact, in some cultures, they don't eat pig or pork because they think pigs are dirty.

در واقع، در برخی فرهنگ ها، آنها خوک یا گوشت خوک را نمی خورند زیرا فکر می کنند خوک ها کثیف هستند.

When we use the word "pig" in English, we can use it for some slang as well as a basic

هنگامی که ما از کلمه "خوک" در انگلیسی استفاده می کنیم، می توانیم آن را برای برخی از اصطلاحات عامیانه و همچنین یک معنای اصلی استفاده کنیم

meaning.

.

One meaning means unpleasant.

یک معنی به معنای ناخوشایند است.

Remember I said earth and water mixed together and the pigs play in it?

یادت هست گفتم زمین و آب با هم مخلوط شده و خوک ها در آن بازی می کنند؟

Well, it's kind of dirty.

خب یه جورایی کثیفه

It's unpleasant.

ناخوشایند است.

We don't like to get dirty, so we don't like to be like pigs.

ما دوست نداریم کثیف شویم، پس دوست نداریم مثل خوک باشیم.

If someone doesn't wash themselves regularly, or here's something else that seems strange

اگر شخصی مرتباً خود را نمی‌شوید، یا چیز دیگری وجود دارد که عجیب به نظر می‌رسد

but it's true.

اما حقیقت دارد.

If they use bad language, if they're always saying the f-word or the s-word or saying

اگر آنها از زبان بد استفاده می کنند، اگر همیشه کلمه f یا شمشیر را می گویند یا

bad things about people, they are unpleasant to be around and we call them a pig.

در مورد مردم بد می گویند، حضور آنها در اطراف ناخوشایند است و ما به آنها خوک می گوییم.

Sometimes, especially, women will call a man a pig if he talks about a woman's body and

گاه، به خصوص، زنان اگر مردی را در مورد بدن زن و چیزهای دیگر صحبت کند، خوک خطاب می

other things.

کنند.

Greedy.

حریص.

Another thing for "pig" means you like to eat a lot, or you take more than your share.

یک چیز دیگر برای "خوک" این است که شما دوست دارید زیاد بخورید یا بیشتر از سهم خود می گیرید.

If Daniel and I have a pizza and, on the pizza, there are ten slices, big pizza.

اگر من و دنیل یک پیتزا داشته باشیم و روی پیتزا ده تکه باشد، پیتزای بزرگ.

And I eat eight and Daniel eats two, I'm a pig.

و من هشت تا میخورم و دانیال دو تا میخوره، من یک خوک هستم.

Because he should have five, but I took most of it.

چون او باید پنج تا داشته باشد، اما من بیشتر آن را گرفتم.

I'm a pig.

من یک خوک هستم.

I'm probably unpleasant to be around as well.

من هم احتمالاً از بودن در اطراف ناخوشایند هستم.

Anyway.

به هر حال.

And in North America, "Bad boys, whatcha gonna do, whatcha gonna do when the police come

و در آمریکای شمالی، "پسران بد، چه کاری انجام می دهند، چه کاری انجام می دهند وقتی پلیس به

for you?"

دنبال شما بیاید؟"

Don't call a police officer a pig.

افسر پلیس را خوک خطاب نکنید.

Just letting you know that.

فقط به شما اطلاع دادم که

It's slang, but sometimes you'll hear people in North America, when they're upset with

این عامیانه است، اما گاهی اوقات می شنوید که مردم در آمریکای شمالی، وقتی از پلیس ناراحت هستند،

the police because maybe they stopped them in their car and gave them a ticket, they'll

زیرا شاید آنها را در ماشینشان متوقف کرده و به آنها بلیط داده اند، می

go "Pig!"

روند "خوک!"

But they will never say it to the police officer's face.

اما آنها هرگز آن را به صورت افسر پلیس نمی گویند .

I don't suggest you do, but if you're watching "Bad Boys" with Will Smith, or you're watching

من به شما پیشنهاد نمی کنم این کار را انجام دهید، اما اگر در حال تماشای «پسران بد» با ویل اسمیت هستید، یا در حال تماشای

other movies and you hear people say, "The pigs are coming!"

فیلم های دیگری هستید و می شنوید که مردم می گویند: « خوک ها می آیند!»

They're usually not talking about "oink, oink", they're talking about the actual police.

آنها معمولاً در مورد "اوئین، اوینک" صحبت نمی کنند، بلکه در مورد پلیس واقعی صحبت می کنند.

Okay?

باشه؟

Good to know.

خوب است بدانید.

Snake.

مار.

"Hssss."

"هسسس."

I had his liver with some fava beans... sorry, bad joke.

جگرش را با باقالی ... ببخشید شوخی بدی کردم.

But a snake - the Native Americans, Indigenous people from North America, used to say that

اما یک مار - بومیان آمریکا، مردم بومی آمریکای شمالی، می گفتند که

people speak with forked tongue.

مردم با زبان چنگال صحبت می کنند.

Forked tongue means you could not trust it, because the tongue went this way and this

زبان چنگال یعنی نمی توانی به آن اعتماد کنی، چون زبان این طرف و آن

way.

طرف رفت.

It said two things at the same time.

دو چیز را همزمان می گفت.

A snake is untrustworthy.

مار غیرقابل اعتماد است.

Snakes, as you know, are in the grass.

همانطور که می دانید مارها در چمن هستند.

You never know where they are and when they're going to bite you or strike you.

شما هرگز نمی دانید کجا هستند و کی قرار است شما را گاز بگیرند یا ضربه بزنند.

So, we say "Snake in the grass" to say you can't trust them.

بنابراین، ما می گوییم "مار در علف" تا بگوییم نمی توانید به آنها اعتماد کنید.

If a person is a snake, they are untrustworthy.

اگر انسان مار باشد، غیر قابل اعتماد است.

They are also - do you remember backstabbers?

آنها همچنین هستند - آیا خنجر پشت سر را به خاطر دارید؟

They're the ones who seem friendly to you - remember forked tongue - "I'm your friend"

آنها کسانی هستند که برای شما دوستانه به نظر می رسند - زبان چنگال را به خاطر بسپارید - "من دوست شما هستم"

and then behind your back, "I'm going to kill you!"

و سپس پشت سر شما "من می خواهم شما را بکشم!"

If someone is a snake, they are a backstabber or they are untrustworthy.

اگر کسی مار باشد خنجر پشت است یا غیر قابل اعتماد.

By the way, this is not Mr. E, before you get confused.

در ضمن، این آقای E نیست، قبل از اینکه گیج شوید.

That's Mr. E, this is a snake, very different.

این آقای E است، این یک مار است، بسیار متفاوت است.

Number five: fishy.

شماره پنج: ماهی.

Remember Mr. E says, "That seems fishy to me"?

یادتان هست که آقای E می‌گوید: "این به نظر من ماهیتی است "؟

When a fish is dead and been out of water for a long time, it tends to smell.

وقتی ماهی مرده باشد و برای مدت طولانی از آب خارج شود، تمایل به بوییدن دارد.

And if there were a fish in this room that would have been here for five days, I may

و اگر ماهی در این اتاق بود که پنج روز اینجا بود، ممکن

not know where it is but it would make me suspicious that there's a dead animal or fish

است ندانم کجاست، اما برایم مشکوک می شد که حیوان یا ماهی مرده ای

in here.

در اینجا وجود دارد.

It would make me want to know - something's wrong and I need to find it, because it smells

این باعث می شود که بدانم - چیزی اشتباه است و باید آن را پیدا کنم، زیرا بوی

very bad.

بسیار بدی دارد.

When people say somebody is fishy or something is fishy or a situation, it means something

وقتی مردم می گویند کسی ماهی است یا چیزی ماهیگیر است یا موقعیتی، به این معنی است که

is wrong.

چیزی اشتباه است.

I have a doubt or a suspicion, and I want to know what is wrong, because I can feel

من شک دارم یا شک دارم و می‌خواهم بدانم مشکل چیست، زیرا می‌توانم احساس

there's something wrong, because something smells.

کنم مشکلی وجود دارد، زیرا چیزی بو می‌دهد.

Something smells wrong.

یه چیزی بوی بد میده

Now, let's look at "beef".

حالا بیایید به "گوساله" نگاه کنیم.

Beef, mmm.

گوشت گاو، میلی متر

Barbeque.

باربیکیو.

Anyway.

به هر حال.

So, when we look at beef, it's quite interesting, because a lot of people have - well, beef

بنابراین، وقتی به گوشت گاو نگاه می‌کنیم، بسیار جالب است، زیرا بسیاری از مردم این را دارند - خوب، گوشت

used to be a very popular word to describe a situation with someone else.

گاو یک کلمه بسیار محبوب برای توصیف موقعیت با شخص دیگری بود.

And then it fell out of fashion, but we brought it back again, or people brought it back with

و بعد از مد افتاد، اما ما دوباره آن را برگرداندیم، یا مردم آن را با

modern rap music or urban music.

موسیقی رپ مدرن یا موسیقی شهری بازگرداندند.

If you look at movies in the 1930s, if you had a beef with somebody, it meant to have

اگر به فیلم‌های دهه 1930 نگاه می‌کنید، اگر با کسی گوشت گاو داشتید، به این معنی بود

a problem.

که مشکل دارید.

So, if you said I had a problem with you, I have a beef with you, it means I have a

بنابراین، اگر گفتید من با شما مشکل داشتم، من یک گوشت گاو با شما دارم، به این معنی

problem that I - yeah, problem.

است که من مشکلی دارم که من - بله، مشکل دارم.

Yet, when we look at modern - the modern use of beef, they talk about beefing with somebody.

با این حال، وقتی به استفاده مدرن - مدرن از گوشت گاو نگاه می کنیم، آنها در مورد گوشت گاو با کسی صحبت می کنند.

That's a lot of rap music or urban music.

این خیلی موسیقی رپ یا موسیقی شهری است.

They talk about beefing, but people still do use it on a casual sense, like "Do you

آنها در مورد گوشت گاو صحبت می کنند، اما مردم هنوز هم از آن به معنای عادی استفاده می کنند، مانند "

have a beef with me?"

آیا یک گوشت گاو با من دارید؟"

Do you have a problem?

آیا شما مشکلی دارید؟

Now, now that we've got all six of these done, I would like to take a quick quiz to test

اکنون، اکنون که هر شش مورد از این موارد را انجام دادیم، می‌خواهم یک آزمون سریع برای آزمایش

your knowledge.

دانش شما انجام دهم.

Are you ready?

اماده ای؟

And we are now ready to do the quiz.

و ما اکنون آماده انجام مسابقه هستیم.

Let's see how well you learned those phrases - sorry, those words we used with animals.

بیایید ببینیم چقدر خوب آن عبارات را یاد گرفتید - متاسفم، آن کلماتی که در مورد حیوانات استفاده کردیم.

The first one we're going to do is: I have had a beef with that guy from the first day

اولین کاری که قرار است انجام دهیم این است: من از اولین روزی که با آن مرد

I met him.

آشنا شدم، با او غذا می‌خوردم.

Your two options are: problem or good relationship.

دو گزینه شما عبارتند از: مشکل یا رابطه خوب.

I'll give you a second or two to think about which is the correct answer.

من یک یا دو ثانیه به شما فرصت می دهم تا فکر کنید پاسخ صحیح کدام است.

Did you say the correct answer is "problem"?

گفتی جواب درست "مشکل" است؟

You are correct.

شما درست می گویید.

You can actually put the word in there: I have had a problem with that guy from the

در واقع می توانید این کلمه را وارد کنید: من از روز اولی که با آن پسر

first day I met him.

آشنا شدم مشکل داشتم.

We talked about beef being an old word used in the 50s and 60s or 30s and 50s.

ما در مورد گوشت گاو صحبت کردیم که یک کلمه قدیمی است که در دهه های 50 و 60 یا 30 و 50 استفاده می شد.

And now, people are using it in urban music and rap, saying "beefing" with someone.

و اکنون، مردم از آن در موسیقی شهری و رپ استفاده می کنند و می گویند "بیفینگ" با کسی.

Number two: A lot of people think that Moe is a snake.

شماره دو: بسیاری از مردم فکر می کنند که مو یک مار است.

Which one would that be?

کدام یک خواهد بود؟

Very trustworthy or untrustworthy?

خیلی قابل اعتماد یا غیر قابل اعتماد؟

Correct.

درست.

You could actually put: A lot of people think that Moe is untrustworthy, and replace "snake"

در واقع می توانید این را بیان کنید: بسیاری از مردم فکر می کنند که مو غیرقابل اعتماد است و "مار" را

with that one, "a snake".

با آن یکی، "مار" جایگزین می کنند.

So "untrustworthy" is it.

بنابراین "غیرقابل اعتماد" است.

Let's look at number three now.

حالا بیایید به شماره سه نگاه کنیم.

What do you think the answer for this sentence would be?

به نظر شما پاسخ این جمله چه خواهد بود؟

"You are such a pig looking at women that way!"

"تو خیلی خوکی هستی که اینطور به زنها نگاه میکنی !"

Would it be police officer, caring, or rude?

آیا این افسر پلیس، دلسوز یا بی ادب خواهد بود؟

Okay.

باشه.

Well, the answer is "rude", which I'm sure you know, because rude is another word for

خب، جواب "بی ادب" است که مطمئنم می دانید، زیرا بی ادبی کلمه دیگری برای

unpleasant.

ناخوشایند است.

In this case, we cannot substitute "rude" for "pig", it's more the meaning of what someone

در این مورد، ما نمی‌توانیم «بی‌ادب» را جایگزین «خوک» کنیم، این بیشتر به معنای چیزی است که

is saying than an actual substitution.

کسی می‌گوید تا جایگزینی واقعی.

And now, we'll do number four, the final one: There is something fishy about the way Frank

و حالا، شماره چهار را انجام می‌دهیم، آخرین مورد : چیز عجیبی در نحوه

was acting the other day.

عملکرد فرانک روز قبل وجود دارد.

Well, it's true, fish live in water which is usually cold.

خوب، درست است، ماهی ها در آبی زندگی می کنند که معمولا سرد است.

It's not "cool", but remember we talked about being fishy is suspicious, because something

این "باحال" نیست، اما به یاد داشته باشید که ما در مورد ماهی بودن صحبت کردیم مشکوک است، زیرا چیزی

smells funny.

بوی خنده دار می دهد.

So, "suspicious" is the correct answer, as "rude" is in number three.

پس "مشکوک" پاسخ صحیح است، همانطور که "بی ادب" در شماره سه است.

Now, for the bonus, because you stuck around with me this long, I think you deserve it.

حالا، برای جایزه، چون این مدت با من گیر کردی، فکر می کنم لیاقتش را داری.

Here are three other words, but before I continue, I'd like you to pay attention to something.

در اینجا سه ​​کلمه دیگر وجود دارد، اما قبل از اینکه ادامه دهم، دوست دارم به چیزی توجه کنید.

The words "fishy", "snake", "beef", and the other one, "sheepish", they tend to be negative

کلمات "ماهی"، "مار"، "گوسفند" و دیگری "گوسفند"،

in characterizing people or situations.

در توصیف افراد یا موقعیت ها منفی هستند.

So, where you would use this is when you want to describe a person or a thing in a negative

بنابراین، جایی که می‌توانید از این استفاده کنید، زمانی است که می‌خواهید یک شخص یا چیزی را به

way for most of these ones.

شیوه‌ای منفی برای اکثر این موارد توصیف کنید.

Okay?

باشه؟

Now, I'll do the next three and you'll notice it takes - we go further on the negative zone.

اکنون، من سه مورد بعدی را انجام می‌دهم و متوجه خواهید شد که طول می‌کشد - ما بیشتر در منطقه منفی پیش می‌رویم.

It wasn't my idea, but it seems when we humans look at animals, we tend to look at negative

این ایده من نبود، اما به نظر می‌رسد وقتی ما انسان‌ها به حیوانات نگاه می‌کنیم، تمایل داریم به

things about them and put them or project them onto other people.

چیزهای منفی در مورد آنها نگاه کنیم و آنها را به دیگران نشان دهیم یا آنها را به دیگران نشان دهیم.

So, the word "sluggish".

بنابراین، کلمه "کسل".

Sluggish means slow, because there is this animal that moves very slowly.

سست به معنای کند است، زیرا این حیوان وجود دارد که بسیار کند حرکت می کند.

And for some of you, this the first time I have spoken slowly in any videos.

و برای برخی از شما، این اولین بار است که در هر ویدیویی آهسته صحبت می کنم.

So, a slug moves slowly.

بنابراین، یک حلزون به آرامی حرکت می کند.

And, for many people, they feel sluggish unless they have a coffee in the morning, right?

و برای بسیاری از مردم احساس تنبلی می کنند مگر اینکه صبح یک قهوه بخورند، درست است؟

Or they wake up tired and go "Oh, I'm sluggish today.

یا خسته از خواب بیدار می شوند و می گویند "اوه، من امروز تنبلم،

I'm very tired."

خیلی خسته هستم."

Asinine.

آسینین

Asinine comes from ass, and that's that - my Spanish friends would say "culo", I think.

Asinine از الاغ می آید، و این همان است - فکر می کنم دوستان اسپانیایی من "culo" می گویند.

Yes.

آره.

But, that's not it.

اما، این نیست.

It comes from "donkey", burro, the donkey.

از «خر»، خر، خر آمده است.

Because people think donkeys aren't very smart.

چون مردم فکر می کنند خرها خیلی باهوش نیستند.

So, when somebody says you made an asinine comment, they mean a stupid comment, because

بنابراین، وقتی کسی می‌گوید شما یک کامنت غیرمعمول دادید ، منظورشان یک نظر احمقانه است،

it's like a donkey would say.

زیرا مانند این است که یک الاغ بگوید.

It's not intelligent.

این هوشمند نیست.

Sorry, donkeys.

ببخشید خرها

I think you're cute.

به نظر من تو ناز هستی

And finally, squirrely.

و در نهایت، سنجاب.

This is going to be really hard to explain to you, because a squirrel is basically a

توضیح این موضوع برای شما بسیار سخت خواهد بود ، زیرا سنجاب اساساً یک

rat that looks really cute.

موش است که واقعاً زیبا به نظر می رسد.

In Canada, in the parks, we have them and people think they're absolutely beautiful

در کانادا، در پارک ها، ما آنها را داریم و مردم فکر می کنند که آنها حیوانات کاملاً زیبایی

animals.

هستند.

They are rats.

آنها موش هستند.

They're just cute looking rats.

آنها فقط موش های بامزه ای هستند.

They eat nuts and they put them in their cheeks, but if you look closely, they're like "Mmm,

آنها آجیل می خورند و آنها را در گونه های خود می گذارند، اما اگر خوب نگاه کنید، آنها مانند "ممم،

I'm a rat!"

من یک موش هستم!"

Anyway.

به هر حال.

But squirrels are nervous.

اما سنجاب ها عصبی هستند.

If you ever see a squirrel in the park, it's like "Oh my God, Oh my God, I'm outside, I'm

اگه یه موقع تو پارک یه سنجاب دیدی مثل "وای خدایا، خدای

outside, I'm all by myself, I'm outside, ah!"

من، بیرونم، بیرونم، خودمم، بیرونم، آخ!"

And you're like "Chill out, bud.

و شما مانند "آرامش، غنچه. به

Look at all the space."

همه فضا نگاه کن."

"Yeah, but I'm afraid."

"آره، اما من می ترسم."

And they're always jumping around and they run very quickly.

و همیشه در حال پریدن هستند و خیلی سریع می دوند.

They're nervous and they're restless.

آنها عصبی و بی قرار هستند.

They don't stay in one place.

آنها در یک مکان نمی مانند.

So, if someone's acting squirrely, they're usually acting in an unusual fashion.

بنابراین، اگر کسی شبیه سنجاب عمل می کند، معمولاً به شیوه ای غیرعادی عمل می کند.

They might be looking around like this and you go, "You're acting squirrely".

آنها ممکن است اینطور به اطراف نگاه کنند و شما بگویید "تو داری سنجاب بازی می کنی".

Squirrely can also be "crazy".

سنجاب همچنین می تواند "دیوانه" باشد.

Because if you had squirrels in your head and they're moving around, you're probably

چون اگر سنجاب هایی در سرتان بود و آنها در حال حرکت هستند،

a little bit crazy, okay?

احتمالا کمی دیوانه هستید، خوب؟

So, in case someone says "You're a little squirrely", you should say, "What exactly

بنابراین، اگر کسی بگوید "تو کمی سنجاب هستی"، باید بگویید، "منظورت دقیقاً

do you mean?

چیست؟

I know I'm energetic today, or are you trying to call me crazy?"

می دانم که امروز پرانرژی هستم، یا می خواهی مرا دیوانه خطاب کنی؟"

That's the bonus.

این امتیاز است.

And of course, I have homework for you because we can't get better unless we practice.

و البته من برای شما تکلیف دارم چون تا تمرین نکنیم بهتر نمی شویم.

Two homework questions I have for you today are worth one hundred points each.

دو سوال تکلیفی که امروز برای شما دارم هر کدام صد امتیاز دارند.

So, when you write in the comments below, please write in the comments below, your answers

بنابراین، وقتی در نظرات زیر می نویسید، لطفا در نظرات زیر، پاسخ های خود را

for these two questions and you can earn one hundred points for each one.

برای این دو سوال بنویسید و می توانید برای هر یک صد امتیاز کسب کنید.

The first one is: I'm slow in the morning until I have a coffee.

اولی این است: صبح ها کند هستم تا قهوه بخورم.

Which word did you learn today for your vocabulary that you can use to replace "slow"?

امروز کدام کلمه را برای دایره لغات خود یاد گرفتید که بتوانید به جای "slow" از آن استفاده کنید؟

The second question: Bob, you are too afraid to call that pretty girl.

سوال دوم: باب، تو خیلی می ترسی به اون دختر خوشگل زنگ بزنی.

What word did you learn today that can replace the word "afraid"?

امروز چه کلمه ای را یاد گرفتید که می تواند جایگزین کلمه "ترس" شود؟

Now, if you did well on this quiz, I'm sure you know the answer to that, and you can put

حال، اگر در این مسابقه خوب عمل کردید، مطمئنم که پاسخ آن را می‌دانید و می‌توانید

those answers in the comments and have other people comment on them.

آن پاسخ‌ها را در نظرات قرار دهید و از افراد دیگر بخواهید که درباره آنها نظر دهند.

But, I'm about to go, because it's time for me to leave.

اما، من در شرف رفتن هستم، زیرا زمان رفتن من فرا رسیده است.

But before I do that, I want to ask you to subscribe, and you can do that by looking

اما قبل از انجام این کار، می‌خواهم از شما بخواهم که مشترک شوید، و شما می‌توانید با نگاه کردن به

somewhere around here, there will be a subscribe button.

جایی در اینجا، این کار را انجام دهید، یک دکمه اشتراک وجود دارد .

When you hit that, there will be a bell.

وقتی به آن ضربه بزنید، یک زنگ وجود خواهد داشت.

YouTube doesn't always tell people when my videos come out, so if you hit the bell, it

یوتیوب همیشه به مردم نمی‌گوید چه زمانی ویدیوهای من منتشر می‌شوند، بنابراین اگر زنگ را بزنید،

will let you know when it comes out.

وقتی منتشر شد به شما اطلاع می‌دهد.

You'll know on your cell phone, your computer, or your laptop that a new video has come out.

در تلفن همراه، رایانه یا لپ‌تاپ خود خواهید فهمید که ویدیوی جدیدی منتشر شده است.

Please go to www.engvid.com , where you can do the actual quiz, because we've got a larger

لطفاً به www.engvid.com بروید، جایی که می‌توانید آزمون واقعی را انجام دهید، زیرا ما یک

quiz to test yourself on.

مسابقه بزرگتر برای آزمایش خود داریم.

You'll also find other wonderful teachers you can learn from, and I look forward to

همچنین معلمان فوق العاده دیگری را خواهید یافت که می توانید از آنها بیاموزید، و من مشتاقانه

seeing you again soon.

منتظر دیدار مجدد شما هستم.

I always say thank you and I'm going to say thank you now, because without you, none of

من همیشه می گویم متشکرم و الان هم می خواهم تشکر کنم، زیرا بدون تو هیچ کدام از

this is possible.

اینها ممکن نیست.

Have a great day, glad you enjoyed the video, don't forget to subscribe and I'll see you

روز خوبی داشته باشید، خوشحالم که از ویدیو لذت بردید، فراموش نکنید که مشترک شوید و به زودی دوباره شما را می بینم

again soon.

.

Have a good one.

یک خوب.

I'm a little squirrely right now because the video is over and I've got nothing to do.

من الان کمی سنجاب هستم چون ویدیو تمام شده و کاری ندارم.

Hm hm hm hm hm hm.

هه هه هه هه.