Learn basic English vocabulary for cleaning your house

Hi, guys. Welcome to EngVid. I just want to say to you that I have the power. Anybody

سلام بچه ها. به EngVid خوش آمدید. من فقط می خواهم به شما بگویم که من قدرت دارم. هر کسی

who watched He-Man will remember this. And if not, oh, well. I've got a lesson for you

که He-Man را تماشا کند این را به خاطر خواهد آورد. و اگر نه، اوه، خوب. امروز یک درس برای شما دارم

today, and it's on cleaning. This, my friend, is a vacuum cleaner. Look at it. Elegant lines.

و آن هم در مورد تمیز کردن است. دوست من این جاروبرقی است. نگاهش کن. خطوط ظریف

[Spits] A little dirty, but we'll clean that up in a second or two when we start the video.

[تفک] کمی کثیف است، اما در یک یا دو ثانیه وقتی ویدیو را شروع می کنیم، آن را پاک می کنیم.

This is on a basic lesson for cleaning. There's another video you should check out. It gives

این یک درس اساسی برای تمیز کردن است. ویدیوی دیگری وجود دارد که باید آن را بررسی کنید.

more phrases you can use with cleaning. Right? You will like that one, too. But anyway, let's

عبارات بیشتری را می دهد که می توانید برای تمیز کردن استفاده کنید. درست؟ شما هم آن یکی را دوست خواهید داشت. اما به هر حال، بیایید

get moving, right?

حرکت کنیم، درست است؟

There we are, over here. Mr. E. Oh, no. He has spilled something. "Spill" -- what is

ما اینجا هستیم، اینجا آقای E. اوه، نه. او چیزی ریخته است. "ریختن" --

"spilling"? A "spill" is when you have, you know, a liquid, and you drop it on the floor,

"ریختن" چیست؟ "نشت" زمانی است که شما، می دانید، مایعی دارید و آن را روی زمین

and it goes everywhere. Sometimes, you can spill things like rice, sugar, or salt because

می ریزید و همه جا می رود. گاهی اوقات، شما می توانید چیزهایی مانند برنج، شکر یا نمک

they're uncountable and they go everywhere like a liquid. "He has spilled his tea." The

را بریزید زیرا آنها غیرقابل شمارش هستند و مانند یک مایع به همه جا می روند. او چایش را ریخته است.

cleaner isn't happy. But I don't think he's using the right tool for this job. Do you?

نظافتچی خوشحال نیست اما فکر نمی کنم او از ابزار مناسبی برای این کار استفاده کند. آیا تو؟

Do you know what this is called? Do you know what he should use? By the end of this lesson,

میدونی اسم این چیه؟ آیا می دانید او باید از چه چیزی استفاده کند؟ در پایان این درس،

you're going to know that and a few handy phrases to show you are a native English speaker,

شما می خواهید آن را بدانید و چند عبارت مفید برای نشان دادن اینکه یک انگلیسی زبان مادری هستید،

yeah?

بله؟

All right. So what's happening in the picture? My friend is cleaning up the spill. But I

خیلی خوب. پس در تصویر چه اتفاقی می افتد؟ دوست من در حال تمیز کردن ریزش است. اما من

think he's using the wrong tool. Booyah! "Wipe." The first thing we want to talk about is "wipe".

فکر می کنم او از ابزار اشتباه استفاده می کند. بویه! "پاک کن." اولین چیزی که می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم "پاک کردن" است.

What is "to wipe"? Well, when you "wipe" something, you take a paper or a rag -- you know cloth.

"پاک کردن" چیست؟ خوب، وقتی چیزی را «پاک می‌کنید»، یک کاغذ یا پارچه برمی‌دارید - شما پارچه را می‌شناسید.

Or -- cloth, rag, paper. These are the things we use to wipe. It's a soft movement where

یا -- پارچه، پارچه، کاغذ. اینها چیزهایی هستند که ما برای پاک کردن استفاده می کنیم. این یک حرکت نرم است که در آن

you just kind of do this motion or this to clean something. Okay?

شما فقط به نوعی این حرکت را انجام می دهید تا چیزی را تمیز کنید. باشه؟

Now, we wipe tables, and we wipe walls to clean them. Right? So when something's not

حالا میزها را پاک می کنیم و دیوارها را پاک می کنیم تا تمیز شوند. درست؟ بنابراین وقتی چیزی

serious, you can wipe it. It will go away easily. Right? Unlike my last girlfriend.

جدی نیست، می توانید آن را پاک کنید. به راحتی از بین خواهد رفت . درست؟ برخلاف آخرین دوست دخترم.

Anyway.

به هر حال.

"Wash", "wash", what is "washing"? Well, you should wash your hands, right, to get them

«شستن»، «شستن»، «شستن» چیست؟ خوب، شما باید دستان خود را بشویید، درست است، تا آنها

clean. But we also need to wash other things. One of the things we wash is after you eat

تمیز شوند. اما ما باید چیزهای دیگر را نیز بشوییم. یکی از چیزهایی که ما می شستیم این است که بعد از

your food, you have your knife and your fork, right, and a plate. You put them in water.

خوردن غذا، چاقو و چنگال ، راست و یک بشقاب در اختیار دارید. آنها را در آب قرار می دهید.

All right? See our little water here? This is a sink. That's where you put them, by the

خیلی خوب؟ آب کوچک ما را اینجا می بینید؟ این یک سینک است. اتفاقاً همان جایی است که آنها را قرار می دهید

way. Did you know they're called "sink"? This is called a "sink". You put your dishes in

. آیا می دانستید که به آنها "سینک" می گویند؟ به این «سینک» می گویند. ظروف خود را

the sink, and you wash them. Okay?

در سینک ظرفشویی می گذارید و آنها را می شویید. باشه؟

So we've got our sink. We also wash our clothes. You're clean, right? I'm sure you don't wear

بنابراین ما سینک خود را داریم. لباس هایمان را هم می شوییم. تو تمیزی، درسته؟ مطمئنم همیشه یک لباس نمی پوشی

the same clothes all the time. You take them off. You put them in the machine. We call

. شما آنها را بردارید. شما آنها را در دستگاه قرار می دهید. ما به

that a "washing machine". Okay? So "wash" -- you "wash" dishes; you "wash" your clothes.

آن "ماشین لباسشویی" می گوییم. باشه؟ بنابراین "شست" -- شما "شستن" ظروف. شما لباس های خود را "شستید"

And that's what we've got here. Another word for "clothes" by the way, boys and girls,

و این چیزی است که ما اینجا داریم. کلمه دیگری برای "لباس" به هر حال، پسران و دختران،

"laundry". A lot of times, we don't say, "I'm washing my clothes." In fact, we mostly say,

"لباسشویی". خیلی وقت ها نمی گوییم لباس هایم را می شوم . در واقع، ما بیشتر می گوییم:

"I'm doing my laundry", but we'll come back to that. Okay? So you've got "laundry" to

«دارم لباس هایم را می شوییم»، اما به آن برمی گردیم . باشه؟ بنابراین شما باید "لباس های شسته شده" را

wash.

بشویید.

Now, "scrubbing" -- "scrub". "Scrub" -- I'm missing something here. Oops. Pardon me. You

در حال حاضر، "ماشیدن" -- "ماشین". "اسکراب" -- من اینجا چیزی را گم کرده ام. اوه ببخشید. شما

scrub, and it's hard. Remember I said when you use a cloth, you use it for soft? "Scrubbing"

اسکراب می کنید، و این سخت است. یادته گفتم وقتی از پارچه استفاده میکنی برای نرم کردنش استفاده میکنی؟ "ماشین کردن

is when you want to go really, really hard on something because it's hard to clean. Now,

" زمانی است که شما می خواهید به چیزی بسیار سخت بروید زیرا تمیز کردن آن سخت است. حالا

what do we scrub? We scrub floors. Okay? You have dirt on the floor. You have to get down

چی رو اسکراب کنیم؟ ما کف را می شوییم. باشه؟ شما خاک روی زمین دارید. شما باید به

there and scrub it. You scrub your sink because remember, you've been washing things. You

آنجا بروید و آن را بشویید. سینک خود را تمیز می کنید زیرا به یاد داشته باشید که در حال شستن چیزها بوده اید.

need to scrub to get the dirt out. It won't come out with a wipe. Okay? There's a lot

برای از بین بردن کثیفی باید مالش دهید. با دستمال مرطوب بیرون نمیاد باشه؟ آنجا

of dirt there. Please, oh, please, tell me you scrub your toilet. Don't wipe your toilet,

خاک زیادی است. لطفا، اوه، لطفا، به من بگو که توالتت را بشویی توالتتو پاک نکن،

okay? You know what you use it for, so you need to scrub that thing clean. Okay? Or don't

باشه؟ شما می دانید برای چه از آن استفاده می کنید، بنابراین باید آن را تمیز کنید. باشه؟ یا

invite me to your house. Some of you have, but I noticed you only wipe your toilets.

مرا به خانه ات دعوت نکن. برخی از شما این کار را کرده اید، اما من متوجه شدم که فقط توالت های خود را پاک می کنید.

I'm not coming. Change that attitude -- change your behavior, I'll be there. Okay? And walls.

من نمیام. این نگرش را تغییر دهید -- رفتار خود را تغییر دهید، من آنجا خواهم بود. باشه؟ و دیوارها

Walls get dirty. People throw things; food goes on the wall. Especially if you have babies,

دیوارها کثیف می شوند مردم اشیا را پرتاب می کنند. غذا روی دیوار می رود به خصوص اگر بچه دارید،

it goes up on the wall. You need to scrub it because it goes into the paint. Okay?

روی دیوار بالا می رود. شما باید آن را بشویید زیرا وارد رنگ می شود. باشه؟

So we've got -- the verb is to "scrub", and we have -- what do you scrub? Floors, sinks,

بنابراین ما باید -- فعل "ماشین کردن" است، و داریم -- شما چه چیزی را تمیز می کنید؟ کف، سینک

toilets, and walls. And usually, we use a -- and this is the word you want to use -- a

، توالت و دیوارها. و معمولا، ما از یک -- و این کلمه ای است که می خواهید استفاده کنید -- یک

"brush". It's a similar to what you do to brush your teeth. It's a brush you put in

"برس" استفاده می کنیم. این شبیه کاری است که شما برای مسواک زدن دندان های خود انجام می دهید. این یک برس است که در

your hands, and you scrub, okay?

دستان خود می گذارید و می شویید، باشه؟

So we've got "scrub", "wash", "wipe". What else can you do in your house? Sweep. Now,

بنابراین ما "ماشین کردن"، "شستن"، "پاک کردن" را داریم. چه کارهای دیگری می توانید در خانه خود انجام دهید؟ جارو کردن. در حال حاضر،

sometimes, people have wood floors or hard floors with no carpet. And we sweep the floor,

گاهی اوقات، مردم دارای کف چوبی یا کف سخت بدون فرش هستند. و ما زمین را جارو می کنیم،

okay? I don't have a broom. I'm sorry. I had a vacuum cleaner. Who knew? The art department

باشه؟ من جارو ندارم متاسفم. جاروبرقی داشتم. چه کسی می دانست؟ بخش هنر

brought in a vacuum -- no broom. But a broom. You see people doing this, right? Okay? The

یک جارو را وارد کرد -- بدون جارو. اما جارو. می بینید که مردم این کار را می کنند، درست است؟ باشه؟

thing they're using is a "broom". That's what Mr. E was using here, a broom. But I don't

چیزی که آنها استفاده می کنند "جاروب" است. این همان چیزی بود که آقای E در اینجا از جارو استفاده می کرد. اما به نظر

think a broom is a good thing for a spill. Do you? A broom moves things. A spill is liquid,

من جارو برای ریختن چیز خوبی نیست. آیا تو؟ جارو وسایل را حرکت می دهد. ریزش مایع است،

remember? So I think he's using the wrong tool. We're going to have to figure this out.

یادتان هست؟ بنابراین فکر می کنم او از ابزار اشتباهی استفاده می کند . ما باید این را بفهمیم.

But with a broom, if paper or you have -- yeah. Sugar, dirt, you can clean it up. But water,

اما با جارو، اگر کاغذ دارید یا دارید - بله. شکر، خاک، می توانید آن را تمیز کنید. اما آب، برای

it's not good for. So you use a broom to sweep. "Sweep" is the verb we use when we use brooms.

آن خوب نیست. بنابراین برای جارو کردن از جارو استفاده می کنید. "Sweep" فعلي است كه هنگام استفاده از جارو استفاده مي كنيم.

And we sweep floors. Not walls, people; just the floor.

و ما طبقات را جارو می کنیم. نه دیوارها، مردم؛ فقط کف

"Vacuum." Remember? Okay. "Vacuum." "Vacuum" is for carpets and rugs. Not -- you don't

"خلاء". یاد آوردن؟ باشه. "خلاء". «وکیوم » مخصوص فرش و قالیچه است. نه -- شما

always have wood on the floor, okay? You have material or cloth. Right? Maybe it looks like

همیشه چوب روی زمین ندارید، باشه؟ شما مواد یا پارچه دارید. درست؟ شاید روی زمین اینطور به نظر برسد

this on the floor. You need a vacuum to suck up the dirt. It "vacuums". You "vacuum". When

. برای مکیدن خاک به جاروبرقی نیاز دارید . "خلاء" می کند. شما "خلاء" می کنید. وقتی

you say, "I'm going to vacuum my house", I know you have carpets or rugs. A "carpet"

می گویید «خانه ام را جاروبرقی می کشم»، می دانم که فرش یا قالیچه دارید. یک «فرش

is usually from wall to wall. The whole floor has it on. A "rug" is usually a small area.

» معمولاً از دیواری به دیوار دیگر است. کل طبقه آن را دارد. "قالیچه" معمولاً یک منطقه کوچک است.

This is a "rug" because it's a small area, while a carpet would be from wall to wall.

این یک "قالی" است زیرا یک منطقه کوچک است، در حالی که یک فرش از دیواری به دیوار دیگر است.

Okay? So if you don't know what you have in your house, if you go to one side of the house

باشه؟ بنابراین اگر نمی دانید در خانه خود چه دارید، اگر به یک طرف خانه

or room, there's carpet -- you go to the other side, it's still there on all the walls, you

یا اتاق بروید، فرش وجود دارد -- به طرف دیگر بروید ، هنوز روی همه دیوارها وجود دارد،

have carpet. If you're standing on a small space in a big room, it's a rug. All right?

شما فرش دارید. اگر روی یک فضای کوچک در یک اتاق بزرگ ایستاده اید، این یک فرش است. خیلی خوب؟

Cool. So you need a vacuum cleaner to vacuum, all right?

سرد. بنابراین برای جاروبرقی به جاروبرقی نیاز دارید، خوب است؟

What's the last one we're going to do? This is what this guy should be using: a mop. When

آخرین کاری که قرار است انجام دهیم چیست؟ این همان چیزی است که این مرد باید از آن استفاده کند: یک دستشویی. هنگامی

we say "mop up a mess" or "mop something up", you need this. It's got strings on it, and

که می گوییم "مشکلاتی را پاک کن" یا "چیزی را پاک کن"، به این نیاز دارید. رشته هایی روی آن قرار دارد و

you need a bucket. Okay? So you put it in there; you take it; and you go over the water.

به یک سطل نیاز دارید. باشه؟ بنابراین شما آن را در آنجا قرار می دهید. شما آن را بگیرید؛ و از روی آب می روی.

So he should use a "mop", really, not a broom, to clean up a spill. He would mop it up, squeeze,

بنابراین او باید از یک "مپ" استفاده کند، نه از جارو، برای تمیز کردن ریزش. آن را پاک می کرد، فشار می داد،

push it, and put the water into the bucket. And then, you take the bucket and empty it

فشار می داد و آب را داخل سطل می گذاشت. و سپس، سطل را بردارید و آن را

in your sink. Now, you know why you have to scrub the sink. Pretty cool, huh?

در سینک خود خالی کنید. حالا، می دانید که چرا باید سینک را بشویید. خیلی باحاله، نه؟

So these are six things we want to talk about for general cleaning of the house. "Mopping"

بنابراین این شش موردی است که می خواهیم برای نظافت عمومی خانه در مورد آنها صحبت کنیم . «پاپ کردن

is for wet things, for liquids. "Vacuum" is for carpets and rugs. "Brooms" are for floors,

» برای چیزهای مرطوب است، برای مایعات. «وکیوم» مخصوص فرش و قالیچه است. "جاروب" برای طبقات،

normal floors. You brush -- oh, sorry. You "scrub" hard surfaces, things that are really,

طبقات معمولی است. شما مسواک می زنید - اوه، متاسفم. شما سطوح سخت، چیزهایی که واقعاً کثیف هستند را "مالش"

really dirty. You use a "brush". You wash in the sink your dishes and your clothes in

می کنید. شما از "برس" استفاده می کنید. ظرف های خود را در سینک و لباس های خود را

a washing machine. And you wipe most things many times, right? In the day, you'll wipe

در ماشین لباسشویی می شویید. و بسیاری از چیزها را بارها پاک می کنید ، درست است؟ در روز، شما همیشه چیزها را پاک خواهید

things all the time. Just clean it a little bit. You like that? Cool. I'm going to disappear

کرد. فقط کمی آن را تمیز کنید. شما آن را دوست دارید؟ سرد. من

for a second because I'm going to give you three handy phrases you're going to like.

برای یک ثانیه ناپدید می شوم زیرا سه عبارت مفید را به شما می دهم که دوست دارید.

It's the way we, in English, save time saying is what we do for jobs. Ready?

این روشی است که ما به زبان انگلیسی در زمان صرفه‌جویی می‌کنیم و می‌گوییم این است که برای مشاغل چه می‌کنیم. آماده؟

Hey. Oh, I was just taking up -- hold on. Remember I told you we're going to do three

سلام. اوه، من تازه شروع کردم - صبر کن. یادتان هست که به شما گفتم سه

phrases that we use constantly? Well, it's -- we call it "shorthand". "Shorthand" means

عبارتی را انجام می دهیم که مدام از آنها استفاده می کنیم؟ خوب، این است -- ما آن را "خلاصه" می نامیم. «خلاصه» یعنی

to say many things by saying just a little bit, okay? In this case, in North America

با کمی گفتن خیلی چیزها ، باشه؟ در این مورد، در آمریکای شمالی

and in Britain and other places, we say some things to get the message across quickly.

و در بریتانیا و جاهای دیگر، ما چیزهایی می گوییم تا پیام را سریع برسانیم.

I might say to you, "I'm doing the laundry." And you go, "What do you mean 'doing the laundry'?"

ممکن است به شما بگویم، "من دارم لباس‌ها را می‌شورم." و شما می‌گویید: «شستن لباس‌ها یعنی چه؟»

Well, it means I'm washing -- remember we talked about the washing machine? I put it

خوب، یعنی دارم می شوم -- یادت هست در مورد ماشین لباسشویی صحبت کردیم؟ گذاشتمش

in the washing machine. Then I put it in the dryer. Some people hang their clothes outside

تو ماشین لباسشویی بعد گذاشتمش تو خشک کن. بعضی ها

if it's nice weather, you know, so the sun can dry it. And then, after I do that, I fold

اگر هوا خوب باشد لباس هایشان را بیرون آویزان می کنند تا آفتاب بتواند آن را خشک کند. و بعد، بعد از انجام این کار،

them. I fold the clothes. And when I'm finished folding the clothes, I put them away. Now,

آنها را تا می کنم. لباس ها را تا می کنم. و وقتی تا کردن لباس ها تمام شد، آنها را کنار می گذارم. حالا

instead of saying -- "What are you doing?" -- "well, I'm washing the clothes; I'm drying

به جای گفتن -- "چیکار میکنی؟" -- "خب

my clothes; I'm folding my clothes; I'm putting them away", I say, "I'm doing the laundry."

من لباس ها را می شوم، لباس هایم را خشک می کنم، لباس هایم را تا می کنم، می گذارم کنار"، می گویم: "دارم لباس ها را می شوییم."

Cool? That's one shorthand. So you can tell your friends if they call, "Hey! Do you want

سرد؟ این یک کوتاه نویسی است. بنابراین می‌توانید اگر دوستانتان تماس گرفتند، بگویید: "هی! آیا می‌خواهی

to go to the store?" "Sorry, dude. I've got to do the laundry." They'll know it's a long

به فروشگاه بروی؟" "ببخشید رفیق. من باید لباس‌ها را بشورم." آنها متوجه خواهند شد که این کار طولانی است

job, two hours, and then, no time.

، دو ساعت، و پس از آن، هیچ وقت.

How about the next one, "do the dishes". What do you mean "do the dishes"? Are you going

در مورد بعدی "ظروف بشور" چطور؟ منظورت از "ظروف بشور" چیه؟ آیا

to make them? You have a factory where you make dishes and give to people? No. It's along

می خواهید آنها را بسازید؟ شما کارخانه ای دارید که در آن ظروف درست می کنید و به مردم می دهید؟ نه. این در

the same idea. We talk about -- remember "washing"? I said "washing", "wash"? Same lesson for

امتداد همین ایده است. ما درباره "شستن" صحبت می کنیم؟ گفتم شستن، شستن؟ همان درس

before, right? But now, we're using it with phrases that we use in Canada. So if you say,

قبلی، درست است؟ اما اکنون، ما از آن با عباراتی که در کانادا استفاده می کنیم استفاده می کنیم. بنابراین، اگر بگویید،

"Man, I've got to stay home tonight. I've got to do the laundry, and I've got to do

"مرد، من باید امشب در خانه بمانم. باید لباس‌ها را بشوییم، و

the dishes; or I'm doing the laundry, and I'm doing the dishes", what we're saying is

باید ظرف‌ها را بشوییم؛ یا دارم لباس‌ها را می‌شورم، و کارها را انجام می‌دهم. ظروف»، چیزی که ما می‌گوییم این است که

if we're doing the dishes, I'm washing the dishes. I have to rinse them. That means put

اگر ظرف‌ها را می‌شویم، من ظرف‌ها را می‌شویم . من باید آنها را آبکشی کنم. یعنی

them in just water. When I wash, I put them with soap to clean them. To "rinse" is to

آنها را فقط در آب قرار دهید. موقع شستن با صابون میذارم تمیزشون کنم. "شستشو" به معنای

get rid of the soap and the dirt. Then, I have to dry them. I take that paper we talked

از بین بردن صابون و کثیفی است. سپس، من باید آنها را خشک کنم. آن کاغذی که در موردش صحبت کردیم

about or a cloth, and I dry them. Gosh, this is a lot of work. And then, I put them away.

یا پارچه ای را برمی دارم و خشکشان می کنم. خداییش این خیلی کاره و سپس، آنها را کنار گذاشتم.

If you have a dishwasher, you're very lucky because your parents are nice, and they're

اگر ماشین ظرفشویی دارید، خیلی خوش شانس هستید، زیرا والدینتان خوب هستند

making life easy. We had the army in our house. The washer, the dryer, the putter-away. And

و زندگی را آسان می کنند. ما در خانه مان ارتش داشتیم. ماشین لباسشویی، خشک کن، ماشین لباسشویی. و

I was the tallest, so I had to dry and put them away. It wasn't fun. Lucky guys. Okay.

من بلندترین بودم، بنابراین مجبور شدم آنها را خشک کنم و کنار بگذارم. جالب نبود بچه های خوش شانس باشه.

And if you don't have it, no dishwasher, you know what it's like. All right?

و اگر آن را نداشته باشید، بدون ماشین ظرفشویی، می دانید که چگونه است. خیلی خوب؟

Now, final one is "take out the trash". Remember I came back with the trash? I was about the

حال، آخرین مورد "سطل زباله را بردارید". یادت هست با سطل زباله برگشتم؟ من در مورد

take it out. What does that mean? Well, I'm going to take the bag out, first off, right?

برداشتن آن بودم. معنی آن چیست؟ خوب ، اول کیف را بیرون می آورم، درست است؟

This is a big job. It's not easy, you know. I've got to take the bag out. Then, I've got

این کار بزرگی است. این آسان نیست، می دانید. من باید کیف را بیرون بیاورم. سپس، باید آن

to tie it. Okay? I've got to tie it. Then, I've got to -- here's the part they don't

را ببندم. باشه؟ باید ببندمش سپس، من باید -- این بخشی است که آنها

tell you. When you take out the trash, it's not just tying one bag. You go around your

به شما نمی گویند. وقتی زباله ها را بیرون می آورید، فقط بستن یک کیسه نیست. دور

house, and you look for all the of the garbage, and you put it all in the bag. That's why

خانه ات می گردی و دنبال همه زباله ها می گردی و همه را در کیسه می گذاری. برای همین است

when someone says, "Take out the trash" and they go "five seconds", I'm like, "I'll call

که وقتی یکی می‌گوید «سطل آشغال را بردارید» و او «پنج ثانیه» می‌رود، من می‌گویم:

you in twenty minutes." I have to go upstairs, downstairs, grab it, put it away, tie it up.

«بیست دقیقه دیگر به شما زنگ می‌زنم». باید برم طبقه بالا، پایین، بگیرمش، بذارمش کنار، ببندمش.

Then, I take it outside. You know where that is. Ten miles away. Walk, walk, walk, smelly

سپس، آن را بیرون می برم. میدونی کجاست ده مایل دورتر. راه بروید، راه بروید، راه بروید،

trash or garbage. Canada says "garbage", and America usually "trash". Either one's okay.

زباله های بدبو یا زباله. کانادا می گوید "زباله" و آمریکا معمولا "سطل زباله". هر کدوم خوبه

Then, you take it outside. Then, you come back to your house, and you replace the bag.

سپس، آن را بیرون می آورید. سپس به خانه خود باز می گردید و کیف را تعویض می کنید.

That's right. You pick this back up; you put a new bag in; and you put a new bag everywhere.

درست است. شما این را پشتیبان بگیرید. یک کیسه جدید گذاشتی؛ و شما یک کیف جدید همه جا می گذارید.

Only then have you "taken out the trash". You thought it was easy, didn't you? No.

فقط در این صورت است که "سطل زباله را بیرون آورده اید". فکر کردی آسان است، نه؟ نه.

So when you hear us saying these things, it's the shorthand for saying "my job" or "my chores".

بنابراین وقتی می شنوید که ما این چیزها را می گوییم، مختصر گفتن «شغل من» یا «کارهایم» است.

"Chores" are home jobs -- "chores". Okay? So you'll see people say, "I've got chores

"کارها" مشاغل خانگی هستند -- "کارها". باشه؟ بنابراین می بینید که مردم می گویند، "من کارهایی دارم که

to do", and they mean "it's jobs in my house that I don't get paid for. I have chores to

باید انجام دهم"، و منظورشان این است که "این مشاغل در خانه من است که برای آنها پولی دریافت نمی کنم

do. I've got to do the laundry, do the dishes, then take out the trash. I'll be two or three

. من کارهایی برای انجام دادن دارم. باید لباسشویی را انجام دهم. ظرف ها را بشور، بعد سطل زباله را بیرون بیاور، دو سه

hours." And you go, "Phew! That's a lot of work. I get it." Okay?

ساعتی هستم.» و شما می‌گویید: "فو! این خیلی کار است. متوجه شدم." باشه؟

The only thing I forgot -- before I go -- because there are always some of you people who are

تنها چیزی که فراموش کردم -- قبل از رفتن -- زیرا همیشه برخی از شما افرادی هستید که

really clean, clean freaks; you like your house clean -- you're going to say "dust".

واقعاً تمیز و عجایب هستند. شما دوست دارید خانه خود را تمیز کنید -- می خواهید بگویید "گرد و غبار".

What does "dust" mean? Well, "dust" means when you go to your furniture -- you know,

"غبار" به چه معناست؟ خوب، "گرد و غبار" به این معنی است که وقتی به سراغ مبلمان خود می روید - می دانید،

your chairs, your tables -- and you take one of these; you take this and go [spraying sound].

صندلی هایتان، میزهایتان - و یکی از اینها را بردارید . شما این را بگیرید و بروید [صدای پاشیدن].

And you clean that dust, that gray stuff, that stuff that flies in the air, and you

و آن گرد و غبار، آن چیزهای خاکستری، آن چیزهایی را که در هوا پرواز می کنند، پاک می کنید، و

clean it off your furniture. It's a lot of fun. I never do it. I've got dust bunnies.

آن را از روی مبلمانتان پاک می کنید. خیلی سرگرم کننده است. من هرگز آن را انجام نمی دهم. من خرگوش گرد و غبار دارم.

I've got dust Godzillas. Okay?

من گودزیلاهای گرد و غباری دارم. باشه؟

Go out and look on the Internet "dust bunny". It means "little ball of dust that grows because

بیرون بروید و در اینترنت نگاه کنید "اسم حیوان دست اموز گرد و غبار". این به معنای "گلوله کوچکی از غبار است که به دلیل عدم گردگیری

you don't dust." All right? So look. I think I've cleaned up. See how I like that? I've

شما رشد می کند." خیلی خوب؟ پس نگاه کن فکر کنم پاک کردم ببین چطوری دوست دارم؟ من

cleaned up all the trash. I've helped you understand. Should he be mopping or sweeping?

همه زباله ها را تمیز کردم. کمکت کردم بفهمی آیا او باید تمیز کند یا جارو کند؟

E? "Oh, no, dude. You should be mopping up that mess." And since I've cleaned up your

E؟ "اوه، نه، رفیق. تو باید این آشفتگی را از بین ببری." و از آنجایی که من دایره

vocabulary for cleaning, I'm going to take off out of here. All right? Because I've got

لغات شما را برای تمیز کردن پاک کردم، از اینجا بیرون می روم . خیلی خوب؟ چون من

some dishes, and you know, I've got the trash to do and the vacuuming because E is a lazy

ظروف دارم، و می‌دانی، من سطل زباله و جاروبرقی را دارم، زیرا E یک

bastard. All right. See you guys later. Have a good one. I'm working on the railroad.

حرامزاده تنبل است. خیلی خوب. بچه ها بعدا میبینمتون یک خوب. من در راه آهن کار می کنم.