Idioms in English - FOOT

"It was laying right yonder," he says.

او می‌گوید: «این درست همان‌جا بود.

Hello.

سلام.

I'm James from www.engvid.com.

من جیمز از www.engvid.com هستم.

Welcome.

خوش آمدی.

Yeah, this is a masterpiece theater, but Mr. E wants to teach a lesson, and today he's

بله، این یک تئاتر شاهکار است، اما آقای E می‌خواهد درس بدهد، و امروز

in his university cap because he thinks he's going to teach something like Faulkner, you

در کلاه دانشگاهش است، چون فکر می‌کند قرار است چیزی شبیه به فاکنر

know, frou-frou, which means snobby stuff.

، فرو-فرو، که به معنای چیزهای اسنوبی است، تدریس کند.

And, by the way, he's now bought the whole series.

و به هر حال، او اکنون کل سریال را خریده است.

I mean, it's not James ESL anymore.

منظورم این است که دیگر جیمز ESL نیست.

It is actually James Ezekiel's School of Language.

این در واقع مدرسه زبان جیمز حزقیال است.

He is now the professor.

او اکنون پروفسور است.

I am now a lowly employee.

من الان یک کارمند حقیر هستم.

So, welcome to my lesson, and I'm going to have to put my foot down on this, but before

بنابراین، به درس من خوش آمدید، و من باید پایم را روی این موضوع بگذارم، اما قبل

I do so, that's an idiom we're going to work on.

از انجام این کار، این اصطلاحی است که ما روی آن کار خواهیم کرد.

We're working on idioms of foot, which Mr. E has none.

ما روی اصطلاحات پا کار می کنیم که آقای E هیچ کدام را ندارد.

You can notice he is not smiling.

می توانید متوجه شوید که او لبخند نمی زند.

He has zero feet, okay?

او پاهایش صفر است، باشه؟

But the first one we want to talk about is cold, cold feet.

اما اولین موردی که می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم، پاهای سرد و سرد است.

Alright, cold feet.

باشه پاهاش سرده

When you get cold feet, now imagine when you're cold, you're shaking, yeah?

وقتی پاهایت سرد می شود، حالا تصور کن وقتی سرما می خوری، می لرزی، آره؟

You're shaking, but you're not really moving.

شما می لرزید، اما واقعا حرکت نمی کنید.

So, when we talk about having cold feet, what we want to talk about is you've had a decision

بنابراین، وقتی در مورد داشتن پاهای سرد صحبت می کنیم، چیزی که می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم این است که شما تصمیمی گرفته

to make, and you say you want to do it.

اید و می گویید که می خواهید آن را انجام دهید.

I'm a gentleman talking to you right now.

من یک آقایی هستم که در حال حاضر با شما صحبت می کنم.

Getting cold feet.

سرد شدن پاها

The ring should go on, but it doesn't want to.

حلقه باید ادامه پیدا کند، اما نمی خواهد.

When someone's getting cold feet, they have made a decision to do something, but they

وقتی پای کسی سرد می‌شود، تصمیمی برای انجام کاری گرفته است، اما

at the last minute hesitate and want to go back or walk away.

در آخرین لحظه تردید می‌کند و می‌خواهد برگردد یا برود.

Getting cold feet is like being frozen.

سرماخوردگی مانند یخ زدن است.

Your feet are frozen, stuck, okay?

پاهایت یخ زده، گیر کرده، باشه؟

They're stuck.

آنها گیر کرده اند.

Let me show you.

بگذار نشانت دهم.

Stuck, see?

گیر کرده، می بینید؟

Stuck.

گیر.

Don't move.

حرکت نکن

They won't move.

حرکت نخواهند کرد

They won't go forward.

جلو نخواهند رفت

They stay here.

آنها اینجا می مانند.

Stuck.

گیر.

I don't know if I can get a little higher here.

نمی دانم می توانم اینجا کمی بالاتر بروم یا نه.

I don't want to break the table or anything.

من نمی خواهم میز را بشکنم یا چیز دیگری.

So, your feet are stuck.

بنابراین، پاهای شما گیر کرده است.

See?

دیدن؟

Stuck.

گیر.

Ah, cannot move foot.

آه، نمی تواند پا را حرکت دهد.

Alright?

بسيار خوب؟

Cold feet.

پاهای سرد

So, you're stuck in a position.

بنابراین، شما در موقعیتی گیر کرده اید.

You don't want to go ahead.

نمیخوای جلو بری

So, you make a decision to get married, and you get cold feet.

بنابراین، تصمیم به ازدواج می گیرید و سرما می خورید.

So, you show up at the wedding day and you're like, "I don't know if I want to get married."

بنابراین، شما در روز عروسی ظاهر می شوید و می گویید "نمی دانم می خواهم ازدواج کنم یا نه."

Your wife will say, "Did you get cold feet?"

همسرت می گوید: "سردت شد؟"

It doesn't mean put your foot in the oven and warm them up or the microwave.

این بدان معنا نیست که پای خود را در فر بگذارید و آنها را گرم کنید یا مایکروویو.

What it means is make a decision, stick to it.

معنی آن تصمیم گیری است، به آن پایبند باشید.

Alright?

بسيار خوب؟

Business as well.

تجارت هم همینطور.

You get cold feet, I don't know if I want to do the deal.

سردت می‌شود، نمی‌دانم می‌خواهم معامله کنم یا نه.

Do the deal.

معامله را انجام دهید

Alright.

بسيار خوب.

Here's a good one.

اینجا یکی خوبه

Second one.

دوم.

Get your foot in the door.

پایت را در درب کن

For some people, if you get your foot in the door, it's not smart.

برای برخی افراد، اگر پای خود را وارد در کنید، هوشمندانه نیست.

The door is closing.

در بسته می شود.

Bang.

انفجار.

You get your foot.

شما پای خود را می گیرید.

Ow.

اوه

I broke my foot.

پایم شکست.

That is not it.

این نیست.

In this case, get your foot in the door means an opportunity.

در این صورت، پای خود را در درب قرار دهید یعنی یک فرصت.

When doors open, you can enter.

وقتی درها باز می شوند، می توانید وارد شوید.

Right?

درست؟

So, a door opens, you can enter.

بنابراین، دری باز می شود، می توانید وارد شوید.

Sometimes, the door you want to go through is a difficult one to enter.

گاهی اوقات، دری که می خواهید از آن عبور کنید، ورود به آن دشوار است.

High-paying job, meeting a pretty girl or, you ladies, meeting me.

شغل پردرآمد، ملاقات با یک دختر زیبا یا، شما خانم ها، ملاقات با من.

I mean, meeting a good-looking guy who's smart.

منظورم این است که با یک مرد خوش قیافه که باهوش است آشنا شوید.

So, you want to get your foot in the door.

بنابراین، شما می خواهید پای خود را وارد در کنید.

That means before the door closes and you lose the opportunity,

یعنی قبل از بسته شدن در و از

if you can get your foot in, and you know what happens,

دست دادن فرصت، اگر بتوانید پایتان را وارد کنید و بدانید چه اتفاقی می‌افتد،

you get your foot in, the door doesn't close,

پایتان را وارد کنید ، در بسته نشود،

you have an opportunity to maybe get inside.

فرصتی دارید که شاید وارد شوید.

Right?

درست؟

So, if you want to get a new job, you go,

بنابراین، اگر می‌خواهید شغل جدیدی پیدا کنید، بگویید:

"I would love to work for Microsoft and work for actually Bill Gates.

"من دوست دارم برای مایکروسافت کار کنم و در واقع برای بیل گیتس کار کنم.

Hi, I'm James.

سلام، من جیمز هستم.

This is an interview.

این یک مصاحبه است.

I'd love to work for you.

من دوست دارم برای شما کار کنم.

Pay me a million dollars.

یک میلیون دلار به

I just need to get my foot in the door and I can show you what I can do."

من بپرداز، فقط باید پایم را به در ببرم و می توانم به شما نشان دهم که چه کاری می توانم انجام دهم."

All your TV commercials.

همه تبلیغات تلویزیونی شما

You're joking.

شوخی میکنی.

What I'm saying is you get your foot in the door, maybe he watches.

چیزی که من می گویم این است که شما پای خود را به در ببرید، شاید او تماشا می کند.

He goes, "I like that guy.

او می گوید: "من آن پسر را دوست دارم.

Hire him."

او را استخدام کنید."

And then, boom, I work for the company.

و بعد، بوم، من برای شرکت کار می کنم.

You say, "How did you get the job?"

شما می گویید "چگونه شغل را پیدا کردید؟"

"I got my foot in the door by doing blah, blah, blah."

"من با انجام دادن "بله، بل، بلا" پایم را وارد در کردم .

If you want to get your foot in your door for a company,

اگر می خواهید پای خود را برای شرکتی در خانه تان بگذارید،

you talk to somebody who works there or make friends with them.

با فردی که در آنجا کار می کند صحبت می کنید یا با او دوست می شوید.

You want to get your foot in the door with a girl or a boy,

شما می خواهید پای خود را با یک دختر یا یک پسر وارد خانه کنید

you talk to one of their friends and ask them to say nice things about you,

، با یکی از دوستان آنها صحبت می کنید و از آنها می خواهید که در مورد شما چیزهای

and then you get that opportunity for yourself.

خوبی بگویند و سپس این فرصت را برای خود به دست می آورید.

Right?

درست؟

Foot in the door.

پا در در.

Cool?

سرد؟

Ha-ha.

ها-ها.

You don't have feet.

تو پا نداری

He may own me, but he's got no feet.

او ممکن است مالک من باشد، اما او پا ندارد.

All right.

خیلی خوب.

Mouth.

دهان

Mouth.

دهان

Mouth.

دهان

And if you really like this one,

و اگر واقعاً این یکی را دوست دارید،

you should go back and look at our video on the mouth and motor mouth,

باید برگردید و به ویدیوی ما در مورد دهان و دهان موتور

which is me, so I'm going to slow down.

که من هستم نگاه کنید، بنابراین من سرعتم را کم می کنم.

I haven't had coffee yet.

من هنوز قهوه نخوردم

But mouth.

اما دهان

We have many idioms with mouth,

ما اصطلاحات زیادی با دهان داریم،

but here's one where we combine the mouth with the foot.

اما اینجا یکی از آنهاست که دهان را با پا ترکیب می کنیم.

I haven't done yoga in a long time, okay?

من مدت زیادی است که یوگا انجام نداده ام، باشه؟

Foot and mouth.

پا و دهان.

Notice mouth here?

به دهان اینجا توجه کنید؟

So what happens?

پس چه اتفاقی می افتد؟

You put your foot in your mouth.

پاتو میذاری تو دهنت

It's not a good thing.

چیز خوبی نیست.

Imagine walking all day.

تصور کنید تمام روز پیاده روی می کنید.

You know, you get up in the morning with your bare feet,

می‌دانی، صبح‌ها با پاهای برهنه،

feet with no shoes on, bare feet.

با پاهای بدون کفش، پاهای برهنه از خواب بیدار می‌شوی.

You walk on the dirt, right?

تو روی خاک راه میری، درسته؟

You go to work, you put your shoes on, you walk.

می روی سر کار، کفش هایت را می پوشی، راه می روی.

There's some dog doo-doo or dog mess or dog poo on the floor.

مقداری سگ دوو یا قاطی سگ یا پوس سگ روی زمین وجود دارد.

Ew.

ایو

It's on your feet.

روی پای توست

You walk in that.

شما در آن قدم بزنید.

Somebody spits.

یکی تف می کند

You walk in that.

شما در آن قدم بزنید.

And then you take your shoe off at the end of the day.

و سپس در پایان روز کفش خود را در می آورید.

Ah.

آه

And then you put that shoe, ah, in your mouth.

و سپس آن کفش را، آه، در دهان خود می گذارید.

Disgusting, right?

نفرت انگیز، درست است؟

Yeah.

آره

When you put your foot in your mouth,

وقتی پای خود را در دهان خود می گذارید، به

it means to say something and it's going to hurt you because it was really stupid.

این معنی است که چیزی می گویید و به شما صدمه می زند زیرا واقعا احمقانه بود.

I'll give you an example.

من برای شما یک مثال می زنم.

Sorry.

متاسف.

I feel like Mr. Rogers.

احساس می کنم مثل آقای راجرز هستم.

I have to put my shoe back on.

باید دوباره کفشم را بپوشم.

I'm not going to put it in my mouth.

قرار نیست آن را در دهانم بگذارم.

Hold on.

صبر کن.

Miss me?

دلم تنگ شده؟

I'm back.

من برگشتم

Okay.

باشه.

When you put your foot in your mouth,

وقتی پایتان را در دهانتان می گذارید،

imagine you see a lady who's big.

تصور کنید خانمی را می بینید که بزرگ است.

Boo-boo-boo-boo-boo-boo-boo-boo-boo-boo-boo-boo.

بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو.

You walk up to her and you go, "Excuse me, ma'am.

به سمتش می روی و می گویی: "خانم ببخشید، کی

When are you going to have your child?"

می خواهید بچه تان را بیاورید؟"

Suddenly she goes, "I'm not pregnant.

ناگهان می گوید: من باردار

I'm fat."

نیستم، من چاق هستم.

Wah-wah-wah.

واه واه.

Foot in your mouth.

پا در دهان شما

That dirty shoe in your mouth because now you're like, "I'm sorry.

اون کفش کثیف تو دهنت چون الان مثل "متاسفم.

I didn't know."

نمیدونستم."

Or here's another one.

یا اینم یکی دیگه

Perhaps you see a young lady walking down the street with long hair.

شاید خانم جوانی را ببینید که با موهای بلند در خیابان راه می رود.

Kind of looks nice.

یه جورایی قشنگ به نظر میرسه

So you go, "Hey, baby.

پس تو برو، "هی عزیزم.

You look cute."

تو ناز به نظر میرسی."

And then he says, "I'm not a lady.

و بعد می گوید: "من خانم نیستم.

I'm a dude.

I'm a guy."

من یک پسر هستم. من یک پسر هستم."

Wah-wah-wah.

واه واه.

Foot in your mouth.

پا در دهان شما

Now you have to say, "I'm sorry."

حالا باید بگویید «متاسفم».

So foot in your mouth is to say something that's going to be a mistake

بنابراین پا در دهان شما این است که چیزی بگویید که اشتباه خواهد بود

and you have to apologize for it.

و باید بابت آن عذرخواهی کنید.

And if you had two or three seconds to think about it,

و اگر دو یا سه ثانیه فرصت داشتی به آن فکر کنی،

you wouldn't have said anything and you'd be okay.

چیزی نمی گفتی و خوب می شدی.

Okay?

باشه؟

Never tell a woman she looks 20 or 30 when she's actually 20.

هرگز به یک زن نگویید که وقتی واقعاً 20 ساله است 20 یا 30 ساله به نظر می رسد.

All right?

باشه؟

Put your foot in your mouth.

پای خود را در دهان خود بگذارید.

Okay.

باشه.

Now shoe, notice here, shoe and other.

حالا کفش، توجه کنید اینجا، کفش و دیگر.

Two words.

دو کلمه.

If you've been looking carefully, because it's Mr. E's university

اگر با دقت نگاه کرده باشید، چون دانشگاه آقای E است

and now I have to be prepared, he's made me put all these things down.

و حالا باید آماده باشم، او مجبورم کرده همه این چیزها را کنار بگذارم.

So you see cold feet, indecisive, not going through with your decision.

بنابراین می بینید که پاهای سرد، بلاتکلیف، و تصمیم خود را انجام نمی دهید.

Foot in the door.

پا در در.

You see the word door.

کلمه در را می بینید.

Then you see mouth, foot in your mouth.

سپس دهان را می بینی، پا در دهانت.

Now you see shoe and you see other.

حالا شما کفش را می بینید و دیگر را می بینید.

Hmm.

هوم

I wonder what this could mean.

من تعجب می کنم که این چه معنی می تواند داشته باشد.

We know these are all idioms of the foot.

ما می دانیم که اینها همه اصطلاحات پا هستند.

So let's take a look.

پس بیایید نگاهی بیندازیم.

You have the shoe and now it's on the other foot.

شما کفش را دارید و حالا روی پای دیگر است.

Idiom of foot.

اصطلاح پا.

And it is the shoe's on the other foot.

و این کفش در پای دیگر است.

See happy.

شاد ببین

See sad.

غمگین ببین

And one big eye.

و یک چشم درشت

I think, yeah, one really big eye.

من فکر می کنم، بله، یک چشم واقعا بزرگ.

See?

دیدن؟

This is not good.

این خوب نیست.

Something bad has happened.

اتفاق بدی افتاده است.

Now, shoe is on the other foot.

حالا، کفش روی پای دیگر است.

Let's say you have your right shoe.

فرض کنید شما کفش مناسب خود را دارید.

If your shoe fits you perfectly, it's a good foot fit on the right side.

اگر کفش شما کاملا به شما می آید، کفش مناسبی برای پای راست است.

Right?

درست؟

The right side.

سمت راست.

Now let's just say you take that right shoe off of that foot

حالا فرض کنید آن کفش راست را از روی آن پا برداشته

and you put it on the left foot.

و روی پای چپ می گذارید.

Now it doesn't fit properly and it's going to cause you pain.

حالا به درستی جا نمی شود و برای شما درد ایجاد می کند.

Right?

درست؟

All day long you're walking and you're, "Ow, ow, ow."

تمام روز در حال راه رفتن هستید و می گویید "اووووووو."

Why?

چرا؟

You have a friend.

تو یک دوست داری.

Your friend tells you they are having a problem in a situation.

دوست شما به شما می گوید که در موقعیتی با مشکل مواجه شده است.

You say because your situation is different,

شما چون شرایط شما فرق می کند می گویید

"Well, if I were in your situation, I would do this, this, and this.

خوب اگر من در شرایط شما بودم این کار را می کردم، این و این کار را می

I would know what to do."

کردم، می دانستم چه کار کنم.

Perfect example.

مثال کامل

You have a girlfriend.

تو یک دوستدختر داری.

You are working.

تو داری کار می کنی.

Your girlfriend starts to talk to you while you're working.

دوست دختر شما در حالی که مشغول کار هستید شروع به صحبت با شما می کند.

You cannot concentrate and you say,

شما نمی توانید تمرکز کنید و می گویید

"I cannot concentrate.

"من نمی توانم تمرکز کنم.

You have to let me concentrate."

شما باید به من اجازه دهید تمرکز کنم."

And she said,

و او گفت:

"Well, if it were me, I would know what to do."

"خب، اگر من بودم، می دانستم چه کار کنم."

And blah, blah, blah.

و بلا، بل، بلا.

Okay.

باشه.

You go, "Fine, fine.

شما می‌گویید: "خوب، خوب

You work.

. شما کار می‌کنید.

You try and concentrate.

تلاش می‌کنید و تمرکز می‌کنید.

It's not working for you."

این برای شما کار نمی‌کند."

One week later, your girlfriend is now working.

یک هفته بعد، دوست دختر شما اکنون کار می کند.

Very difficult work.

کار خیلی سختیه

She's trying to concentrate.

او سعی می کند تمرکز کند.

And you start to talk and she's like,

و شما شروع به صحبت می کنید و او می گوید:

"Leave me alone.

"مرا تنها بگذار.

I cannot concentrate."

من نمی توانم تمرکز کنم."

See?

دیدن؟

This is the music for,

این موسیقی برای

"Now you're feeling what I'm feeling.

"اکنون شما همان چیزی را که من احساس می کنم.

Now you're feeling."

اکنون شما احساس می کنید."

Because what we're doing there is we're saying that,

چون کاری که ما آنجا انجام می دهیم این است که می گوییم

basically put,

، اساساً

when the shoe is on the other foot,

وقتی کفش روی پای دیگر است،

now she feels your pain.

حالا او درد شما را احساس می کند.

See?

دیدن؟

Now the music's getting happier.

اکنون موسیقی شادتر می شود.

Because now she feels your pain and you're happy.

چون الان او درد تو را احساس می کند و تو خوشحالی.

Because you're saying,

چون شما می گویید:

"The shoe is on the other foot.

"کفش روی پای دیگر است.

Now you feel what I'm feeling.

حالا آنچه را که من دارم احساس می کنید.

It doesn't feel so very good when it happens to you."

وقتی برای شما اتفاق می افتد، خیلی حس خوبی به شما دست نمی دهد."

See?

دیدن؟

So, when the shoe is on the other foot,

پس وقتی کفش روی پای دیگر باشد،

the other person becomes sad.

طرف مقابل غمگین می شود.

Right?

درست؟

See there?

آنجا را ببین؟

Now they're feeling what you're feeling.

حالا آنها همان چیزی را که شما احساس می کنید احساس می کنند.

And you're like,

And you're like, "Ha, ha, ha, ha, ha, ha, ha, ha, ha, ha, ha."

"Ha, ha, ha, ha, ha, ha, ha, ha, ha, ha, ha."

Right?

درست؟

So anyway,

بنابراین به هر حال،

now the shoe is on the other foot.

اکنون کفش روی پای دیگر است.

That's also the music telling me I gotta go.

این موسیقی نیز به من می گوید که باید بروم.

But before I go,

اما قبل از رفتن

I gotta put my foot down with Mr. E

، باید پایم را با آقای E بگذارم

and say, "Mr. E."

و بگویم: "آقای E."

'Cause put your foot down means like,

چون پاي خود را پايين بگذار يعني

"Bam!"

"بم!"

Step down hard and squash it.

محکم پایین بیایید و آن را له کنید.

Mr. E,

آقای E،

I don't work for Ezekiel School.

من برای مدرسه حزقیال کار نمی کنم.

No.

نه.

Music gone.

موسیقی از بین رفت.

But Mr. E,

اما آقای E

it's still James at ESL.

، هنوز جیمز در ESL است.

Why am I saying this?

چرا این را می گویم؟

Because, unfortunately,

چون متأسفانه

my time is gone.

زمان من تمام شده است.

Lesson's over.

درس تمام شد

But there will be a quiz for you to do

اما آزمونی برای شما وجود خواهد داشت تا بتوانید به

so you can keep working on these idioms

کار روی این اصطلاحات

and other ones we have,

و سایر اصطلاحاتی که ما داریم،

like the mouth idiom,

مانند اصطلاح دهان،

the hand idiom.

اصطلاح دست، ادامه دهید.

Right?

درست؟

Come on.

بیا دیگه.

Come on back here to learn them.

برای یادگیری آنها به اینجا برگردید.

So, where are you gonna learn it?

بنابراین، از کجا می خواهید آن را یاد بگیرید؟

Well, it's not,

خوب، اینطور نیست،

see, he's upset now

ببینید، او اکنون ناراحت

'cause it's not Ezekiel School.

است، زیرا مدرسه حزقیال نیست.

Okay.

باشه.

It'll still be Ezekiel School.

هنوز مدرسه حزقیال خواهد بود.

Alright?

بسيار خوب؟

There you go.

شما بروید.

But where you can go is,

اما دوستان، جایی که می توانید بروید

and this is important, folks.

، مهم است.

Okay?

باشه؟

I'm gonna put my foot down now

حالا پایم را زمین می گذارم

and say,

و می گویم:

"Now you must listen to me and be serious."

"حالا باید به من گوش کنی و جدی باشی."

Okay?

باشه؟

'Cause here's an opportunity

زیرا در اینجا فرصتی

to get your foot in the door

است تا پای خود را در خانه

to learn English well.

بگذارید تا انگلیسی را به خوبی یاد بگیرید.

Alright?

بسيار خوب؟

Now don't get cold feet

حالا سردتان نشوید

and start looking around

و شروع به نگاه کردن

at other places.

به جاهای دیگر کنید.

This is the only place you can go.

این تنها جایی است که می توانید بروید.

Right?

درست؟

If you don't come to our school,

اگر به مدرسه ما نیایید،

you're gonna end up

در نهایت

putting your foot in your mouth

پایتان را در دهانتان می گذارید

and later on you say,

و بعداً می گویید:

"I missed a great opportunity."

"یک فرصت عالی را از دست دادم."

Alright?

بسيار خوب؟

And your friends,

و دوستانت،

oh,

اوه،

you would tell,

تو می گفتی،

you don't have the shoe,

تو کفش

you wouldn't want the shoe

نداری، نمی خواهی

to be on the other foot.

کفش روی پای دیگرت باشد.

And, yeah,

و بله

it's a very bad situation.

، وضعیت بسیار بدی است.

I almost said an adult word

من تقریباً یک کلمه بزرگسالان را گفتم

and this is not an adult class.

و این کلاس بزرگسالان نیست.

So, long story short,

بنابراین، به طور خلاصه

go to

، به

www

www www

www

www

www www

www

www

www www مراجعه

where

dot

ing

as in English

vid

as in video

dot com

where you can find quizzes

and other lessons

to help you improve your English,

your everyday functional English.

کنید.

Or we also call it

یا آن را

Ezekiel School of Language.

مدرسه زبان حزقیال نیز می نامیم.

Alright?

بسيار خوب؟

Come on down.

بیا پایین.

Looking forward to seeing you there.

مشتاق دیدن تو در آنجا هستم.

Okay?

باشه؟

See you.

به امید دیدار.