Learn English Vocabulary: 12 ways to use body parts as verbs

Hi. James from engVid.

سلام. جیمز از engVid.

I was going to try to...

قرار بود سعی کنم...

A shoe and a book joke, but I didn't think it would go well.

شوخی کفش و کتابی، اما فکر نمی کردم خوب پیش برود.

But Mr. E is saying to me: "I gotta hand it to you." Right?

اما آقای E به من می گوید: " باید آن را به تو تحویل دهم." درست؟

"You tried."

"تو سعی کردی."

Yeah, I did try.

آره، من سعی کردم

Unfortunately I failed.

متاسفانه شکست خوردم

Today I want to teach you about body parts as verbs, and how certain parts of our body,

امروز می خواهم در مورد اعضای بدن به عنوان فعل به شما یاد بدهم که چگونه قسمت های خاصی از بدن

from our hands to our mouths, to our heads can be used as verbs and have a meaning.

ما از دست گرفته تا دهان تا سر می تواند به عنوان فعل استفاده شود و معنی داشته باشد.

Now, before I go any further, I want to say two things.

حالا قبل از اینکه جلوتر بروم دو نکته را بگویم.

Thank you to Baz and Tomo.

با تشکر از باز و تومو.

Thanks, guys, you made this lesson possible with some of your suggestions.

با تشکر از بچه ها، شما با پیشنهادات خود این درس را ممکن کردید.

And if you guys have suggestions for me at all for lessons, please, don't hesitate.

و اگر اصلاً برای درس پیشنهادی به من دارید لطفاً دریغ نکنید.

Go to engVid, www.engvid.com, and just say, you know: "Can you teach this, this, and this?"

به engVid، www.engvid.com بروید و فقط بگویید، می دانید: "آیا می توانید این، این و این را آموزش دهید؟"

or "Could you help us with...?" and you might get your name on the board.

یا "آیا می توانید به ما کمک کنید...؟" و ممکن است نام خود را روی تابلو بیاورید.

Now, I'm going to move on to our lesson, but just to point out because you grammar heads

حالا، می‌خواهم به درس خود ادامه دهم، اما فقط برای اشاره به این نکته که شما سران دستور زبان

out there will say: "He wrote 'gotta', and that's not a word in English."

آنجا خواهید گفت: "او نوشت "gotta"، و این یک کلمه در انگلیسی نیست."

You're right, this is slang.

حق با شماست، این عامیانه است.

But I'm saying: "You gotta hand it to me", because I'm using one of these body parts

اما من می گویم: "شما باید آن را به من بدهید"، زیرا من یکی از این اعضای بدن را

as a verb right there: "hand it", it means have got to.

به عنوان فعل در همان جا به کار می برم: "hand it" یعنی باید.

"I have got to hand it to you."

"من باید آن را به شما تحویل دهم."

But in English, we say: "gotta" because it's faster and simpler. Right?

اما در انگلیسی می گوییم: "gotta" چون سریعتر و ساده تر است. درست؟

So: "I have got to hand it to you" is very formal, "I gotta hand it to you" is very natural.

بنابراین: "من باید آن را به تو بدهم" بسیار رسمی است، "من باید آن را به تو تحویل دهم" بسیار طبیعی است.

Keep that in mind.

این را در نظر داشته باشید.

If you're writing, write: "I have got to", but if you're speaking, you could say to a

اگر در حال نوشتن هستید، بنویسید: "باید"، اما اگر در حال صحبت هستید، می توانید به یک

Canadian: "I gotta get going now", and they'll understand you have to go.

کانادایی بگویید: "من باید همین الان بروم" و آنها متوجه خواهند شد که شما باید بروید.

Cool? All right. Moving on.

سرد؟ خیلی خوب. در حال حرکت

First things we want to talk about, and I tried to do this in order with your body so

اولین چیزهایی که می خواهیم در مورد آنها صحبت کنیم، و من سعی کردم این کار را به ترتیب با بدن

you will remember the order.

شما انجام دهم تا ترتیب را به خاطر بسپارید.

"Head", I have a head.

"سر"، من یک سر دارم.

I cannot walk like this, it doesn't make sense.

من نمیتونم اینطوری راه برم منطقی نیست

I turn my head in the direction I'm going.

سرم را به سمتی که می روم برمی گردم.

So, when somebody says: "Where are you heading?" they're saying: "I see your head is going

بنابراین، وقتی کسی می گوید: "به کجا می روی؟" آنها می گویند: "می بینم سر شما

in this direction.

به این سمت می رود.

To where are you going?"

به کجا می روی؟"

So: "heading" means direction.

پس: سر به معنای جهت است.

"He was heading to his house", that means the direction he was going of his house.

«او به سوی خانه اش می رفت» یعنی جهتی که از خانه اش می رفت.

"She was heading to the store", she was going in the direction of the store.

"او به سمت فروشگاه می رفت"، او به سمت فروشگاه می رفت.

Number one: "heading".

شماره یک: "سرفصل".

Number two: "eyeball".

شماره دو: "کاسه چشم".

"To eyeball somebody" is to look at them.

"به چشم کسی " نگاه کردن به آنها است.

Usually used in a negative sense.

معمولاً به معنای منفی استفاده می شود.

If someone says to you: "Are you eyeballing me?"

اگر کسی به شما بگوید: "آیا به من چشم دوخته ای؟"

It means: "Are you staring at me or looking at me?

یعنی: "به من خیره شده ای یا به من نگاه می کنی؟

Because I don't like how you look at me, okay?

چون من از نگاهت به من خوشم نمی آید، باشه؟

Stop doing it." Okay?

این کار را متوقف کن." باشه؟

So: "to eyeball someone".

بنابراین: "به چشم کسی".

Maybe you, you know...

شاید شما، می دانید...

Sometimes you've seen women look at other women, and they look them up and down, like:

گاهی اوقات دیده اید که زنان به زنان دیگر نگاه می کنند و آنها را بالا و پایین نگاه می کنند، مانند:

"Look at her."

"به او نگاه کن."

They're eyeballing, because you can see their eyes moving and checking them out.

آنها به چشم می زنند، زیرا می توانید چشمان آنها را در حال حرکت و بررسی آنها ببینید.

Or guys eyeball each other, like: "Yeah, he thinks he's tough", and they eyeball you.

یا بچه ها همدیگر را به هم می زنند، مانند: "آره، او فکر می کند سخت است" و آنها به شما چشم می زنند.

Okay?

باشه؟

Number two: "to eyeball".

شماره دو: "به کره چشم".

Number three: "neck".

شماره سه: "گردن".

I'm not a vampire, I don't...

من خون آشام نیستم، نمی خواهم...

I don't want to bite you and get your blood, but "necking" isn't when two people put their

نمی خواهم تو را گاز بگیرم و خونت را بگیرم، اما "گردن زدن" این نیست که دو نفر گردن خود را به

necks together, but "necking" is kissing, but long-time kissing, so it's like you're

هم بگذارند، بلکه "گردن زدن" یعنی بوسیدن، اما بوسیدن طولانی مدت، پس انگار

with your partner: "[Kisses]".

با شریک زندگی خود هستید: "[بوسه]".

"Necking", okay?

"گردن زدن"، باشه؟

So that's why I have two lips, because they're kissing and that's why the two people are

پس به همین دلیل است که من دو لب دارم، زیرا آنها در حال بوسیدن هستند و به همین دلیل است که این دو نفر

happy because messing...

خوشحال هستند زیرا به هم ریختن ...

Messing.

[Laughs] Kissing means...

[می خندد] بوسیدن یعنی

"Necking" means long-term kissing or long-time kissing and passionate kissing.

... گردن زدن یعنی بوسیدن طولانی مدت یا بوسیدن طولانی مدت و بوسیدن پرشور.

Okay?

باشه؟

Number four: "mouth off".

شماره چهار: "دهان از کار افتاده".

You can see the mouth is jumping off of a box.

می توانید ببینید که دهان از یک جعبه می پرد.

Let me finish that box, it doesn't look like a full box, there.

اجازه دهید آن جعبه را تمام کنم، به نظر می رسد یک جعبه کامل نیست.

So it's jumping off a box.

بنابراین از جعبه می پرد.

"Mouth off" is to say things, like: "Get out of here.

"دهان خاموش" برای گفتن چیزهایی است، مانند: "از اینجا برو،

I don't care."

من اهمیتی نمی دهم."

It's being rude.

بی ادبی است

Being rude, maybe sometimes using slang towards someone.

گستاخ بودن، شاید گاهی اوقات از عامیانه نسبت به کسی استفاده کند.

So, for example, if your dad were to say: "Hey, could you pick up the box?"

بنابراین، برای مثال، اگر پدرتان بخواهد بگوید: "هی، می‌توانی جعبه را برداری؟"

And you go: "Yo, old man, why don't you pick up the box?

و میروی: "ای پیرمرد، چرا جعبه را برنمیداری؟

You're bigger than me, you should pick up..."

تو از من بزرگتر هستی، باید بردار..."

You're mouthing off.

داری دهان میکشی.

I would say: "Stop mouthing off.

من می‌گفتم: "دهن نزنید. دست

Stop being rude."

از بی ادبی بردارید."

Okay?

باشه؟

Or: "...talking back to me like that".

یا: "... با من آنطور صحبت می کند".

"Mouthing off".

"دهان خاموش".

"Shoulder", "shoulder a burden", that's just one example, but when you shoulder something,

«شانه»، «شانه بار»، این فقط یک مثال است، اما وقتی چیزی را بر دوش می‌کشید،

like a responsibility, it means you carry it with you.

مثل یک مسئولیت، یعنی آن را با خود حمل می‌کنید.

You carry it with you.

شما آن را با خود حمل می کنید.

So if you're shouldering many responsibilities, maybe you are a student, maybe you're trying

بنابراین اگر مسئولیت های زیادی بر دوش دارید، شاید دانشجو هستید، شاید در حال تلاش

to learn English, maybe you have a job, maybe you have a fam-...

برای یادگیری زبان انگلیسی هستید، شاید شغل دارید، شاید هم خانواده دارید...

That's a lot of things to put on your shoulders.

اینها چیزهای زیادی است که باید روی دوش خود بگذارید.

Because shoulders are used to carry, so you're carrying a lot of these things on your shoulder.

از آنجا که شانه ها برای حمل استفاده می شوند، بنابراین شما تعداد زیادی از این چیزها را روی شانه خود حمل می کنید.

Okay?

باشه؟

Next one, number six: "armed".

بعدی، شماره شش: "مسلح".

Dunh-dunh-dunh-dunh.

دانه-دونه-دونه-دونه.

"Arm", this is your arm.

"بازو"، این بازوی توست.

We say: "armed" to mean have a weapon, like a gun.

می گوییم: «مسلح» به معنای داشتن سلاح، مانند تفنگ.

"Pewng."

"پیونگ."

That's a phaser, by the way, from Star Trek.

اتفاقاً این یک فازر از Star Trek است.

"Pewng, pewng, pewng, plewng."

"پیونگ، پیونگ، پیونگ، پلونگ."

Or a sword.

یا شمشیر.

"Ta-ching, ching."

«تاچینگ، چینگ».

Even a knife.

حتی یک چاقو.

You can use a pen as a weapon.

می توانید از خودکار به عنوان سلاح استفاده کنید.

In fact, to be honest, if you're armed, you could use words as weapons.

در واقع، صادقانه بگویم، اگر مسلح هستید، می توانید از کلمات به عنوان سلاح استفاده کنید.

It's anything that can hurt someone, we say they were armed.

این هر چیزی است که می تواند به کسی صدمه بزند ، ما می گوییم مسلح بوده است.

Right?

درست؟

So if you're not very smart, you might not be well-armed in an argument.

بنابراین اگر خیلی باهوش نیستید، ممکن است در بحث و جدل به خوبی مسلح نباشید.

Sorry, it's funny.

ببخشید خنده داره

Really, it is.

واقعاً همینطور است.

But think of "armed" being a weapon, like a gun, or a knife, or a sword.

اما به این فکر کنید که "مسلح" یک سلاح است، مانند یک تفنگ، یک چاقو یا یک شمشیر.

Okay?

باشه؟

So, are the...

پس آیا مردم...

Were the people armed?

مسلح بودند؟

Did they have weapons?

اسلحه داشتند؟

"Elbow", that's this part of your arm, the elbow.

"آرنج"، این قسمت از بازوی شماست، آرنج.

See that part?

اون قسمت رو میبینی؟

That's your elbow.

این آرنج توست

Okay?

باشه؟

Now, I don't know where you are in the world, but Canadians will know this one and Americans,

حالا، من نمی‌دانم کجای دنیا هستید، اما کانادایی‌ها این یکی و آمریکایی‌ها را می‌شناسند،

but if you elbow somebody in hockey it means to hit them with your elbow.

اما اگر در هاکی به کسی آرنج بزنید، به این معنی است که با آرنج به او ضربه بزنید.

So: "elbowing" usually means to either hit somebody with this part of your body, or to

بنابراین: «آرنج زدن» معمولاً به معنای ضربه زدن به کسی با این قسمت از بدن است، یا اینکه

push your way into a situation.

راه خود را به یک موقعیت فشار دهید.

And it means there's physical contact or a little bit of violence, because if I elbow

و به این معنی است که تماس فیزیکی یا کمی خشونت وجود دارد، زیرا اگر با آرنج

into the room, it means I'm going: "Excuse me.

وارد اتاق شوم، به این معنی است که می روم: "

Excuse me.

ببخشید. ببخشید

Excuse me", and I use these to get room.

.

Or if I elbow past you, you're standing there and I go: "Excuse me, got to go", and I will

یا اگر آرنج از کنارت رد شوم، تو ایستاده‌ای و من می‌روم: «ببخشید، باید بروم» و

hit you with my elbow to make you move.

من با آرنجم به شما ضربه می‌زنم تا حرکت کنید.

All right?

خیلی خوب؟

But if you watch hockey, elbows happen all the time.

اما اگر هاکی تماشا می کنید، آرنج همیشه اتفاق می افتد.

Okay?

باشه؟

So: "elbow someone".

پس: «کسی را آرنج بزن».

Now, because this is YouTube I'm going to give you the finger, but it's not this finger,

حالا، چون این یوتیوب است، می‌خواهم انگشت را به شما بدهم، اما این انگشت نیست،

it's another finger.

انگشت دیگری است.

This finger here, but I'm not allowed to show it on network TV, or kids...

این انگشت اینجا ولی من اجازه ندارم تو شبکه تلویزیون نشون بدم یا بچه ها...

The kids' channel.

کانال بچه ها.

So: "give someone the finger" is not this finger...

پس: «انگشت را به فلانی بده» این انگشت نیست...

Okay, don't use this finger, don't use this finger, don't use this finger, don't use this

باشه، از این انگشت استفاده نکن، از این انگشت استفاده نکن، از این انگشت استفاده نکن، از این انگشت استفاده نکن

finger, use this one.

، از این استفاده کن.

But I have to illustrate it like that.

اما من باید آن را اینگونه نشان دهم.

It means to tell someone to go away in a very strong way.

یعنی خیلی قوی به کسی بگی برو کنار.

In fact, you might say it's the F-word.

در واقع، ممکن است بگویید این کلمه F است.

You can go find it out for yourself.

میتونی بری خودت پیداش کنی

But if you go like this: "Hey, you", and I give you the finger, I probably will have

اما اگر به این شکل بروید: "هی، تو" و من انگشت را به تو بدهم، احتمالاً

to run away because you're going to probably want to hit me back.

باید فرار کنم زیرا احتمالاً می‌خواهی به من ضربه بزنی.

Okay?

باشه؟

So, go figure out what "the finger" is.

بنابراین، بروید بفهمید "انگشت" چیست.

Number nine: "butt in line".

شماره نه: «لبه در خط».

Okay, I don't know if you can see my butt - that's my bum-bum, but you can't see it.

خوب، نمی‌دانم می‌توانی باسنم را ببینی یا نه - این بداخلاق من است، اما تو نمی‌توانی آن را ببینی.

So, hang on a second.

بنابراین، یک ثانیه صبر کنید.

The things I do for engVid.

کارهایی که من برای engVid انجام می دهم.

Okay.

باشه.

Dunh-dunh-dunh.

دانه-دونه-دونه.

Okay, so, that is my butt.

باشه پس اون باسن منه

Get a good look.

خوب نگاه کن

Okay?

باشه؟

"To butt in line" means to take this thing and to push your way in line.

«در خط به لب زدن» به این معناست که این چیز را بگیری و در صف جلو بزنی.

What do I mean?

منظورم چیست؟

I mean there is a line...

منظورم این است که یک خط وجود دارد ...

Sorry, give me a second.

ببخشید، یک ثانیه به من بدهید.

Told you, all the stuff I do for engVid.

به شما گفتم، تمام کارهایی که برای engVid انجام می دهم.

There is a line and everyone's lined up nicely, and you're like...

یک خط است و همه به خوبی صف کشیده اند، و شما مانند ...

Remember "elbow"?

"آرنج" را به یاد دارید؟

You go: "Excuse me", and people go: -"You can't butt in line.

شما می‌روید: "ببخشید" و مردم می‌گویند: - "شما نمی‌توانید در صف بنشینید.

Your butt has to go back with everyone else at the end."

باسن شما باید با بقیه برگردد."

-"Damn it."

-"لعنتی."

Because if you butt in line, you try to get in line when you shouldn't.

زیرا اگر در صف بنشینید، سعی می کنید زمانی که نباید در صف قرار بگیرید.

Don't try that in England - the queue is everything.

آن را در انگلستان امتحان نکنید - صف همه چیز است.

You do that England, they'll all say: "Excuse me?

شما انگلیس را انجام می دهید، همه آنها می گویند: "ببخشید؟

Right, you can't butt in line."

درست است، شما نمی توانید در صف بنشینید."

No, sorry.

نه متاسفم

"You can't invade the queue like that.

"شما نمی توانید اینطور به صف حمله کنید . مثل بقیه

Go to the back of the line like everyone else."

به پشت خط بروید."

Right?

درست؟

They don't play in England.

آنها در انگلیس بازی نمی کنند.

And number 10: "skinned alive".

و شماره 10: "پوست زنده".

How do I explain "skinned alive" to you?

چگونه "پوست زنده" را برای شما توضیح دهم؟

You know what it is...

میدونی چیه... در

Actually, you don't.

واقع نمیدونی.

"To be skinned alive" means somebody...

زنده پوست کندن یعنی فلانی...

This is my skin.

این پوست من است.

See the skin?

پوست را می بینید؟

Skin is what covers your whole body on the outside.

پوست چیزی است که تمام بدن شما را از بیرون می پوشاند.

It means while you are alive, like I am alive, they take a knife and they cut off all of

یعنی تا زنده ای، مثل من، چاقو می گیرند و

your skin.

تمام پوستت را می برند.

You go: "Eww!"

تو برو: "اووو!"

Yeah, you never want to be skinned alive.

آره، تو هیچوقت نمیخوای زنده پوست کنی.

But if someone's being skinned alive, it's an expression we use to show that what is

اما اگر از کسی زنده پوست کنده می‌شود، این تعبیری است که برای نشان دادن اینکه اتفاقی که می‌افتد

happening is very painful to the person experiencing it.

برای شخصی که آن را تجربه می‌کند بسیار دردناک است استفاده می‌کنیم.

Right?

درست؟

It's almost like being killed.

تقریباً مثل کشته شدن است.

You know: "I felt like I was being skinned alive when they were asking me these questions.

می دانید: "وقتی این سوالات را از من می پرسیدند، احساس می کردم پوستم را زنده زنده می کنند

It was very painful."

. خیلی دردناک بود."

Because to have your skin cut off while you're alive, not something I've ever...

چون تا زنده ای پوستت را بریده اند، نه چیزی که من هرگز...

No, of course I've never gone through it, and nor do you want to go through it.

نه، البته من هرگز از آن گذر نکرده ام و تو هم نمی خواهی از آن بگذری.

Okay?

باشه؟

"Skinning someone alive" means to put them through extreme pain.

«زنده دادن پوست به کسی» به معنای قرار دادن او در رنج شدید است.

All right?

خیلی خوب؟

Cool.

سرد.

I think we've done 10 of these, so I think it's time, if you remember...

فکر می‌کنم ما 10 مورد از این کارها را انجام داده‌ایم، بنابراین فکر می‌کنم وقتش رسیده است، اگر یادتان باشد...

So, let's go quickly through it.

بنابراین، اجازه دهید سریع آن را مرور کنیم.

"Heading", direction; "eyeball", look in a bad way; "necking", kissing for a long time;

"هدینگ"، جهت؛ "کاسه چشم"، به طرز بدی نگاه کنید . "گردن زدن"، بوسیدن برای مدت طولانی؛

"mouth off", be rude.

"دهان از کار افتاده"، بی ادب باشید.

Remember?

یاد آوردن؟

So these are the verbs that they're going to...

پس اینها افعالی هستند که میخواهند...

"Mouthing off", you're being rude to someone.

"دهان بنداز"، تو با کسی بی ادبی میکنی.

You know?

میدونی؟

"Shoulder a burden", carry, carry something heavy, like responsibility; "armed", right?

"شانه یک بار"، حمل کردن، حمل چیزی سنگین، مانند مسئولیت. "مسلح"، درست است؟

Could be armed to the teeth, many weapons.

می تواند تا دندان مسلح باشد، سلاح های زیادی.

Phasers and swords.

فازرها و شمشیرها.

Words, for smart people.

کلمات، برای افراد باهوش.

"Elbow somebody", get that room in there, get that elbow happening; "give somebody the

"آرنج کسی"، آن اتاق را وارد کنید، آن آرنج اتفاق بیفتد. "انگشت را به کسی بده

finger", [laughs].

"، [می خندد].

What was that movie with that guy, the British guy?

آن فیلم با آن پسر، پسر بریتانیایی چه بود؟

So, you had the guy doing this.

بنابراین، شما آن مرد را مجبور به انجام این کار کردید.

Right?

درست؟

"Give them the finger", means give them...

«انگشت بده»، یعنی به آنها بده

Say something bad.

... بد بگو.

Right?

درست؟

"Butt in line", you saw my bum, take this thing and try to get in front of other people.

"لبه در صف"، دیدی ادم من، این چیزا رو بگیر و سعی کن جلوی دیگران بشی.

Don't try that in England.

آن را در انگلیس امتحان نکنید.

Don't try it in Canada.

آن را در کانادا امتحان نکنید.

Actually, don't try it because if they're armed, they will skin you alive.

در واقع، آن را امتحان نکنید، زیرا اگر آنها مسلح باشند، پوست شما را زنده خواهند کرد.

And "skinned alive", remember?

و "زنده پوست"، یادت هست؟

Cause extreme pain to someone.

ایجاد درد شدید برای کسی.

Cool?

سرد؟

Well, now you got it, let's test you on it.

خوب، حالا متوجه شدید، بیایید شما را روی آن آزمایش کنیم.

[Snaps]

[عکس می گیرد] بسیار

All right, the magic of the ciao.

خوب، جادوی ciao.

Ready?

آماده؟

First I'm going to give you a bonus before we go to do our quiz, you know, a little bit

ابتدا قبل از اینکه مسابقه خود را انجام دهیم، به شما یک جایزه می دهم، می دانید، کمی

extra so you can add to your vocabulary.

بیشتر تا بتوانید به دایره لغات خود اضافه کنید.

"Foot", we...

«پا» ما...

You know what a foot is.

می دانید پا چیست.

Okay, a foot fits in your shoe.

خوب، یک پا در کفش شما جا می شود.

Right?

درست؟

"Foot the bill" means to pay for it.

«پای قبض» یعنی پرداخت آن.

If you say: "Who's footing the bill?" you're actually asking someone: "Who's going to pay

اگر بگویید: "چه کسی قبض را پرداخت می کند؟" شما در واقع از کسی می‌پرسید: "چه کسی برای این هزینه خواهد پرداخت

for this?" or "Who's paying for this?"

؟" یا "چه کسی برای این پول پرداخت می کند؟"

"Foot the bill".

"پای قبض".

"Face", look at this beautiful face, only a mother could love it.

"چهره" به این چهره زیبا نگاه کن ، فقط یک مادر می تواند آن را دوست داشته باشد.

Only my mom loved it.

فقط مامانم دوستش داشت

"Face the facts" or "face facts", it means there are things that are happening and you're

«با حقایق روبرو شو» یا «با حقایق روبرو شو»، یعنی چیزهایی هستند که در حال رخ دادن هستند و شما

not...

نیستید...

You don't think they're real or you're not paying attention to them, or you're not taking

فکر نمی کنید واقعی هستند یا به آنها توجه نمی کنید، یا مراقبت نکردن

care of it.

از آن

So when someone says: "It's time to face facts", they're saying: "This, and this, and this

بنابراین وقتی کسی می گوید: "زمان مواجهه با واقعیت ها فرا رسیده است"، آنها می گویند: "این، و این، و این

are happening.

اتفاق می افتد.

You're not doing anything about it or you're pretending it doesn't exist, and we have to

شما کاری در مورد آن انجام نمی دهید یا وانمود می کنید که وجود ندارد، و ما اکنون

do something about it now.

باید کاری در مورد آن انجام داد.

It's time to face facts."

وقت آن است که با واقعیت ها روبرو شویم."

"Knee someone in the groin".

"کسی را در کشاله ران زانو بزن".

Once again, the things I do for engVid.

یک بار دیگر، کارهایی که من برای engVid انجام می دهم.

I need to get danger pay.

باید حقوق خطر بگیرم

Okay.

باشه.

This my knee.

این زانوی من است

To knee someone is err, err, hit them with the knee.

زانو زدن کسی خطا است، خطا، با زانو زدن به او.

Hit them with the knee.

با زانو به آنها ضربه بزنید.

Your groin is here.

کشاله ران شما اینجاست

I'm sure that was blacked out, but it's the thing between your legs that can hurt you.

مطمئنم که سیاه شده بود، اما این چیزی است که بین پاهای شماست که می تواند به شما آسیب برساند.

So, if someone knees you in the groin it means they will kind of kick you, but with their

بنابراین، اگر کسی شما را در کشاله ران زانو بزند به این معنی است که به نوعی شما را لگد می زند، اما با

knee into your special area.

زانوی خود به ناحیه خاص شما.

Let's just call it that.

بیایید آن را همینطور بنامیم.

Okay?

باشه؟

So it's a "poo-yah" to the special area.

بنابراین یک "پویای" به منطقه ویژه است.

But you can also knee someone in the head, you can knee them in the stomach, you can

اما شما همچنین می توانید یک نفر را در سر زانو بزنید، می توانید او را در شکم زانو بزنید، می توانید

knee them in the back.

او را در پشت زانو بزنید.

You can use that part of the body and hit anyone, like a kick.

شما می توانید از آن قسمت بدن استفاده کنید و به هر کسی ضربه بزنید، مانند یک لگد.

Okay?

باشه؟

It means to hurt someone.

به معنای صدمه زدن به کسی است.

I got kneed in the groin while playing soccer.

هنگام بازی فوتبال در کشاله ران زانو زدم .

Somebody hit their knee in my you know what.

یکی به زانویش زد تو میدونی چی

Now, normally I do a quiz, I usually have blank spaces and I ask you to look at the

حالا، معمولاً من یک مسابقه انجام می‌دهم، معمولاً فضاهای خالی دارم و از شما می‌خواهم که به فضا نگاه کنید

space and tell me the word.

و کلمه را به من بگویید.

Today's different.

امروز متفاوته

For you visual people, you know, you people who learn best by seeing pictures and visuals,

برای شما افراد بصری، می‌دانید، شما افرادی که با دیدن عکس‌ها و تصاویر به بهترین شکل یاد

I'm going to give you a shot today.

می‌گیرید، امروز به شما عکس می‌دهم.

So I have the picture and I want you to tell me what the word would be, the corresponding

بنابراین من تصویر را دارم و می خواهم به من بگویید کلمه مربوطه چیست

word.

.

Each one has a picture of the body we were talking about, but now you have to use it

هر کدام تصویری از بدنی دارند که در مورد آن صحبت کردیم، اما اکنون باید از آن

properly in the sentence to show that you understand.

به درستی در جمله استفاده کنید تا نشان دهید که متوجه می شوید.

And in doing that, you have to use the proper verb tense, so: "head" might be: "heading"

و در انجام این کار، باید از زمان فعل مناسب استفاده کنید ، بنابراین: "سر" ممکن است: "heading"

or "headed".

یا "headed" باشد.

Right?

درست؟

Or: "heads".

یا: «سرها».

Be careful.

مراقب باش.

Okay, so are we ready?

باشه پس آماده ایم؟

Let's start off.

بیایید شروع کنیم

"One day", our hero, "Mr. E", you know that, so this is Mr. E was...

"یک روز"، قهرمان ما، "آقای E"، شما می دانید که، پس این آقای E بود

That's right: "heading to the movies".

... درست است: "سر به سینما".

There's a head there.

یه سر اونجا هست

"...when he saw a couple in the movie line".

«...وقتی زوجی را در خط فیلم دید».

For those of you who don't know: "a couple" is a...

برای کسانی از شما که نمی دانید: "یک زوج" یک

It could be a boy and girl, or what have you, a married couple that are together.

... می تواند یک دختر و پسر باشد، یا شما، یک زوج متاهل که با هم هستند.

You know, in a relationship, a couple.

می دانید، در یک رابطه، یک زن و شوهر.

Right?

درست؟

In that case, a couple.

در آن صورت یک زوج.

"They were holding hands and they started", what?

«دست در دست هم گرفته بودند و شروع کردند»، چه؟

"...necking". Remember kissing?

"... گردن زدن". بوسیدن را یادت هست؟

So they're holding hands and then they're waiting for a movie, they're in love.

بنابراین آنها دست به دست هم می دهند و سپس منتظر یک فیلم هستند، آنها عاشق شده اند.

So nice, young love.

خیلی خوب، عشق جوان.

"Mr. E thought he could", yeah, remember?

"آقای E فکر کرد که می تواند"، آره، یادت هست؟

I have a nice one of these ones.

من یکی از اینها خوب دارم

Look at that.

به آن نگاه کنید.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

"...butt in line". Remember?

"... لب به خط". یاد آوردن؟

That means to sneak in the line and go ahead of someone.

یعنی مخفیانه وارد صف شوی و جلوتر از کسی بروی.

So, when the couple are kissing, Mr. E thought: "I can just go in front and they will never

بنابراین، هنگامی که این زوج در حال بوسیدن هستند، آقای E فکر کرد: "من فقط می توانم جلوتر بروم و آنها هرگز نخواهند

see because they were kissing each other and holding hands."

دید زیرا یکدیگر را می بوسیدند و دست در دست هم گرفته بودند."

Okay? "...and they wouldn't notice.

باشه؟ "...و آنها متوجه نشدند.

So Mr. E", remember that part of your arm?

پس آقای E" آن قسمت از بازوی خود را به خاطر دارید؟

"...elbowed past them".

"... آرنج از کنار آنها گذشت".

So they're kissing, he went: "Excuse me.

پس دارن می بوسند، گفت: ببخشید

[Laughs] I made it."

[می خندد] درستش کردم.

He's such a worm.

او چنین کرمی است.

"Mr. E elbowed past them, but other people saw him

آقای E با آرنج از کنار آنها گذشت، اما افراد دیگر او را دیدند

and eyeballed Mr. E." So they're going: "Oh, what are you doing?

و به آقای E چشم دوختند. بنابراین آنها می روند: "اوه، چه کار می کنی؟

Why are you going in line?

چرا در صف می روی؟

That's not your place.

این جای تو نیست

Get back.

. برگرد.

Oh, move back."

اوه، برگرد."

Okay?

باشه؟

They eyeballed him.

به او چشم دوختند.

"So Mr. E..."

"پس آقای E..."

Remember, this is the funny part because he has no hands, but...

به یاد داشته باشید، این قسمت خنده دار است زیرا او دست ندارد، اما ...

"So Mr. E gave them the", yeah, he's got no arms so he was like this, but he was going:

"پس آقای E به آنها دست داد"، بله، او هیچ بازو ندارد، بنابراین او اینگونه بود، اما او داشت می گفت:

"Ah, all of you people, ah".

«آه، همه شما مردم، آه».

"He gave them the finger and ran away because they were armed", they had knives and guns.

«انگشت را به آنها داد و چون مسلح بودند فرار کرد»، چاقو و اسلحه داشتند.

"Ah, we'll skin him alive!

"آخ، زنده زنده پوستش می کنیم!

Let's cut him alive! Ah!" The end. Did you like my story?

زنده برش می زنیم! آخ!" پایان. داستان من را دوست داشتید؟

Probably not, but you learned English, that's the important part.

احتمالا نه، اما شما انگلیسی یاد گرفتید ، این بخش مهم است.

There are many ways of learning, I mean we can use the words, but if pictures work for

راه های زیادی برای یادگیری وجود دارد، منظورم این است که ما می توانیم از کلمات استفاده کنیم، اما اگر تصاویر برای

you, use what works.

شما مفید است، از آنچه کار می کند استفاده کنید.

Okay?

باشه؟

Different methods will get there for some people faster than other methods.

روش‌های مختلف برای برخی افراد سریع‌تر از روش‌های دیگر به نتیجه می‌رسند.

I hope you enjoyed this because it probably made you giggle, will help you remember.

امیدوارم از این لذت برده باشید زیرا احتمالاً باعث خنده شما شده است و به شما کمک می کند تا به خاطر بسپارید.

Giggle means to, like, laugh, like: "Hehehehe", right?

خندیدن به معنای دوست داشتن، خندیدن، مانند: "هههه"، درست است؟

It's kind of funny, the finger and the bum-bum.

این یک جور خنده دار است، انگشت و بی قرار.

All right?

خیلی خوب؟

Anyway, before I go, we have homework because this is a quiz, but you learn and you grow

به هر حال، قبل از رفتن من، ما تکلیف داریم، زیرا این یک مسابقه است، اما شما یاد می گیرید و

from doing homework. Right?

از انجام تکالیف رشد می کنید. درست؟

The homework I'd like you to do is take five of the body parts...

تکالیفی که می خواهم انجام دهید این است که پنج تا از اعضای بدن را بردارید...

I believe I gave you 10. Right?

فکر می کنم 10 تا به شما داده ام. درست است؟

You have 10, so 10 to choose from, and use them in your own short story.

شما 10، پس 10 تا برای انتخاب دارید و از آنها در داستان کوتاه خود استفاده کنید.

It could be with myself, it could be with you, Mr. E, whoever. Right?

میتونه با خودم باشه، میتونه با شما باشه، آقای E، هر کی باشه. درست؟

Use some of these. Right?

از برخی از این موارد استفاده کنید. درست؟

"Was James eyeballing Mr. E while he was doing his lesson?"

"آیا جیمز داشت آقای E را در حالی که درسش را انجام می‌داد چشم دوخته بود؟"

I don't know, it's your story.

من نمی دانم، این داستان شماست.

Have fun with it.

از آن لذت ببرید.

And then when you're done, go to engVid and share.

و بعد از اتمام کار، به engVid بروید و به اشتراک بگذارید.

Once again, there's a community there.

یک بار دیگر، یک جامعه وجود دارد.

You can tell people your story, and they might say: "Hey, this is a good one, but I did this",

شما می توانید داستان خود را به مردم بگویید، و آنها ممکن است بگویند: "هی، این یک داستان خوب است، اما من این کار را کردم"

and you can learn from each other.

و شما می توانید از یکدیگر یاد بگیرید.

You might even exchange a few new ones that I didn't give you.

حتی ممکن است چند مورد جدید را که من به شما نداده ام عوض کنید.

Anyway, I've got to go, and as always, I want you to go to www... www.eng as in English,

به هر حال، من باید بروم، و مثل همیشه، از شما می خواهم به www.eng. www.eng as in English،

vid as in video.com (www.engvid.com), engVid where you can do the quizzes there.

vid as in video.com (www.engvid.com)، engVid که در آن می توانید این کار را انجام دهید. در آنجا امتحان می کند

And I look forward to seeing you, and you can see other people that I work with. Right?

و من مشتاقانه منتظر دیدار شما هستم و شما می توانید افراد دیگری را ببینید که من با آنها کار می کنم. درست؟

Anyway, it's been a good day. Don't forget to subscribe somewhere around here, and I will see you soon.

به هر حال روز خوبی بود. فراموش نکنید که در اینجا مشترک شوید و به زودی شما را می بینم.