Confusing Words: MISS or LOSE?

Trilling and singing. This is for a TThan Lann from Vietnam who said, "Please don't

تریل کردن و آواز خواندن. این برای یک TThan Lann از ویتنام است که گفت: "لطفا

sing anymore." I just did. Sing, sing, sing. Hi, Tthan. Anyways. Sorry. I don't want to

دیگر آواز نخوان." من فقط انجام دادم. بخوان، بخوان، بخوان. سلام، تثان به هر حال. متاسف. من نمی خواهم

lose this opportunity with you guys. I was lucky; I didn't miss this movie by Chris Evans.

این فرصت را با شما بچه ها از دست بدهم. خوش شانس بودم؛ این فیلم کریس ایوانز را از دست ندادم.

Captain America. Great film. Great film. Yeah. I want to do a lesson with you today about

کاپیتان آمریکا. فیلم عالی فیلم عالی آره می خواهم امروز در مورد

"miss" and "loss".

«دخت» و «بازی» با شما درس بخوانم.

You noticed I used two examples when I said, "I don't want to lose time with you", and

متوجه شدید که من از دو مثال استفاده کردم که گفتم: «نمی‌خواهم وقتم را با تو از دست بدهم» و

"I don't want to miss -- or I didn't miss movie." Why? Because many students make a

«نمی‌خواهم از دست بدهم -- یا فیلم را از دست ندادم ». چرا؟ زیرا بسیاری از دانش آموزان

common mistake of using "miss" and "loss". They might say something like, "I lose my

اشتباه رایجی را در استفاده از «از دست دادن» و «از دست دادن» مرتکب می شوند. آنها ممکن است چیزی مانند "

bus today. That is why I'm late." I can't understand why they would say that because

امروز اتوبوسم را گم کنم. به همین دلیل دیر کردم." من نمی توانم درک کنم که چرا آنها این را می گویند زیرا

in English, "miss" and "loss" mean something similar. It means -- Hey, Mr. E. How are you

در انگلیسی، "miss" و "loss" به معنای چیزی مشابه هستند. این به این معنی است که -- هی، آقای E. حال شما چطور است

-- you don't have something. Right? You don't have something. But they come at it from different

-- شما چیزی ندارید. درست؟ تو چیزی نداری اما آنها از زوایای مختلف به آن می

angles. When I lose something, it means I have less. See? I have less of it, or there's

پردازند. وقتی چیزی را از دست می دهم به این معنی است که کمتر دارم. دیدن؟ من کمتر از آن دارم،

a reduce. Okay? But when I miss something, I don't hit, or I don't connect. The target

یا کاهش یافته است. باشه؟ اما وقتی چیزی را از دست می دهم ، نمی زنم یا وصل نمی شوم. هدف

is here -- "target" is where you're aiming or what you want to hit -- but we move, or

اینجاست -- "هدف" جایی است که شما هدف می گیرید یا به چیزی که می خواهید ضربه بزنید -- اما ما حرکت می کنیم یا از

we miss, so we do not hit the target. We should go here, but we go here. "You miss." Okay?

دست می دهیم، بنابراین به هدف نمی خوریم. ما باید به اینجا برویم، اما ما به اینجا می رویم. "دلت تنگ شده." باشه؟

So there's not a hitting or a connection. So that's the basic lesson we're going to

بنابراین ضربه یا اتصالی وجود ندارد. بنابراین این درس اساسی است که امروز می خواهیم

do today. Loss -- oh, sorry. "Lose" and "miss", what are the differences? How are they the

انجام دهیم. باخت -- اوه، متاسفم. "باختن" و "از دست دادن" چه تفاوت هایی با هم دارند؟ چگونه آنها

same? So you can speak like a native speaker. Are you ready? Let's go to the board.

یکسان هستند؟ بنابراین شما می توانید مانند یک زبان مادری صحبت کنید. اماده ای؟ بریم سراغ هیئت.

All right. Now, I've talked about basically what they mean. "Miss" means to not hit something,

خیلی خوب. اکنون، من اساساً در مورد معنای آنها صحبت کردم. "خانم" یعنی به چیزی نخورد،

right? Or not make a connection to something. Well, when you lose something, it means you

درست است؟ یا با چیزی ارتباط برقرار نکنیم. خوب، وقتی چیزی را از دست می دهید، به این معنی است که

can't find it, it's missing, or there's a reduction. But there's another difference

نمی توانید آن را پیدا کنید، گم شده است، یا کاهش یافته است. اما یک تفاوت دیگر

as well. Let's talk about the grammar. We use them differently grammatically. And we're

نیز وجود دارد. بیایید در مورد گرامر صحبت کنیم. از نظر گرامری متفاوت از آنها استفاده می کنیم. و ما

going to work on this now. "Lose." "Lose" is an irregular verb. What that means is it

اکنون روی این موضوع کار خواهیم کرد. "باخت." "از دست دادن " یک فعل بی قاعده است. معنی آن

doesn't follow the standard order or the usual way we do things. Add an S -- right? "Lose,

این است که از نظم استاندارد یا روش معمول ما پیروی نمی کند. S اضافه کنید -- درست است؟ "Lose,

loses" -- to the present tense -- ING or ED. It's an irregular verb. So when we talk about

losts" -- به زمان حال -- ING یا ED. این یک فعل بی قاعده است. پس وقتی در مورد گذشته صحبت می کنیم

the past -- okay? So "lose", the base form, lose is -- oops. Sorry. Before I lose my mind.

-- باشه؟ بنابراین "از دست دادن"، شکل پایه، از دست دادن است -- اوه. متاسف. قبل از اینکه عقلمو از دست بدم

I think I lost my mind here. "Lose" is as in, "He loses everything." "Lose" -- base

فکر کنم اینجا عقلمو از دست دادم "از دست دادن" مانند "او همه چیز را از دست می دهد" است. "از دست دادن" -

form. "Losing" -- when you're in the middle of; present continuous. But the past form

فرم پایه. "از دست دادن" -- زمانی که شما در وسط هستید . حال استمراری. اما شکل گذشته

is "lost". We change it. It makes it irregular. Okay?

«گمشده» است. ما آن را تغییر می دهیم. آن را نامنظم می کند. باشه؟

Now, that's the verb form when we use it -- the action. But when we talk about noun, we change

اکنون، وقتی از آن استفاده می کنیم، این شکل فعل است - عمل. اما وقتی در مورد اسم صحبت می کنیم،

this word "lose" to "loss". Okay? Notice the E becomes an S. They're similar in that something

این کلمه "از دست دادن" را به "از دست دادن" تغییر می دهیم. باشه؟ توجه کنید که E تبدیل به S می شود. آنها از این نظر شبیه هستند که

you cannot find or do not have anymore. Here's an example of using "loss". "His death was

شما نمی توانید پیدا کنید یا دیگر ندارید. در اینجا مثالی از استفاده از "از دست دادن" آورده شده است. "مرگ

a loss to the company." Notice we use an article to tell you this is a noun. Okay? And he is

او ضرری برای شرکت بود." توجه داشته باشید که ما از یک مقاله استفاده می کنیم تا به شما بگوییم که این یک اسم است. باشه؟ و او

no longer here. Remember, I said there's a reduction or less of something? So that's

دیگر اینجا نیست. یادت هست، گفتم چیزی کاهش یا کمتر وجود دارد؟ بنابراین

what we have with "loss" when we use it as a noun. Now, we're going to go over to "miss",

وقتی از آن به عنوان اسم استفاده می کنیم، این همان چیزی است که با "از دست دادن" داریم . اکنون، ما به سراغ "مس"

and we're going to look at the grammar for that.

می رویم، و برای آن به دستور زبان نگاه می کنیم.

Mr. E is a little confused, but should be finished by now. Okay?

آقای E کمی گیج شده است، اما باید تا الان تمام شود. باشه؟

Ready? "Miss" -- it's a regular verb. So "miss", "misses" -- right? So you've got "misses",

آماده؟ "خانم" - این یک فعل منظم است. بنابراین "دختش"، "دخت" -- درست است؟ بنابراین شما "مسس" دارید،

m-i-s-s-e-s, like "Mississippi", double S here, right? "Missing" and "missed". No problem

m-i-s-s-e-s، مانند "می سی سی پی"، دو S در اینجا، درست است؟ «مفقود» و «از دست رفته».

there. As a noun, unlike "lose", it keeps the same form. So it can be a bit confusing

اونجا مشکلی نیست به عنوان یک اسم، بر خلاف "از دست دادن"، همان شکل را حفظ می کند. بنابراین ممکن است برای مردم کمی گیج کننده باشد،

for people because they say "miss" and "miss", and they think, "Oh, noun or verb?" Well,

زیرا آنها می گویند "از دست دادن" و "از دست دادن"، و آنها فکر می کنند، "اوه، اسم یا فعل؟" خوب،

actually, it's easy. We go here. "The new TV program will be a hit or miss." Once again,

در واقع، آسان است. ما به اینجا می رویم. " برنامه جدید تلویزیونی یک موفقیت یا از دست رفته خواهد بود." یک بار دیگر،

we've got an article to tell us, so you don't have to worry, really. You just look for the

ما مقاله ای داریم که باید به ما بگوییم، بنابراین واقعاً لازم نیست نگران باشید. شما فقط به دنبال

article with this. It's a noun. Or verb; miss watching or miss going, or miss the -- the

مقاله با این بگردید. این یک اسم است. یا فعل؛ دلتنگ تماشا کردن یا از دست دادن رفتن، یا از دست دادن -- پایان های

usual verb endings, and you know it's a verb. Cool? All right.

معمول فعل، و می دانید که این یک فعل است. سرد؟ خیلی خوب.

So we're going to take a second. And magically, I'm going to come back. What's going to happen

بنابراین ما یک ثانیه وقت می گذاریم. و به طرز جادویی، من برمی گردم. اتفاقی که قرار است بیفتد

is we're going to look at the combined differences between "miss" and "loss", and I'm going to

این است که ما به تفاوت‌های ترکیبی بین «دخت» و «بازنده» نگاه می‌کنیم، و

clear up that confusion. Ready?

من این سردرگمی را برطرف می‌کنم. آماده؟

Hey. Did you miss me? I'm back. All right. So the board is changed, and we have to continue

سلام. دلت برام تنگ شده بود؟ من برگشتم خیلی خوب. بنابراین هیئت مدیره تغییر می کند و ما باید

our lesson. So we talked about not making a connection when we talked about missing.

درس خود را ادامه دهیم. بنابراین وقتی در مورد گم شدن صحبت می کردیم، در مورد عدم ایجاد ارتباط صحبت کردیم.

And then, with "loss", we talked about reduction. Right? So let's go to the board over here.

و سپس، با "از دست دادن"، ما در مورد کاهش صحبت کردیم. درست؟ پس بیایید به تابلوی اینجا برویم.

We've got our "lost" over here -- okay? Oh, sorry. "Lose." And we've got over here -- what

ما "گمشده" خود را اینجا گرفتیم -- باشه؟ اوه ببخشید. "باخت." و ما به اینجا رسیدیم --

do we have? We have "miss". Okay?

چه داریم؟ ما «دخت» داریم. باشه؟

So let's talk about differences and similarities. I said before, why they're similar, and why

پس بیایید در مورد تفاوت ها و شباهت ها صحبت کنیم. قبلاً گفتم چرا شبیه هم هستند و چرا

students make the mistake is something is not there, or you don't have something. But

دانش آموزان اشتباه می کنند چیزی وجود ندارد یا شما چیزی ندارید. اما

I love the word "similar" because it tells me something different, and I need to know

من کلمه "مشابه" را دوست دارم زیرا چیز دیگری به من می گوید و من باید آن را

that. We noticed in grammar, there's a difference in how they are formed. One's an irregular

بدانم. ما در گرامر متوجه شدیم که در نحوه شکل گیری آنها تفاوت وجود دارد. یک

verb; one's a regular verb. Which one is the regular verb? "Miss." And we also notice that

فعل بی قاعده است. یکی یک فعل منظم است کدام یک فعل منظم است؟ "از دست دادن." و همچنین متوجه می شویم که

with "miss", you keep the same form for the noun as well as the verb. But when we do "lose",

با "miss"، برای اسم و همچنین فعل، یک شکل را حفظ می کنید . اما وقتی "بازنده" می

we have to change it to -- what do we change it to? "Loss." Right? Cool.

کنیم، باید آن را به چه چیزی تغییر دهیم؟ "ضرر - زیان." درست؟ سرد.

Now, let's look at how we use it a little differently. So we're going to start off with

حال، بیایید به نحوه استفاده از آن کمی متفاوت نگاه کنیم . بنابراین، ما با

"lose" because I don't want to lose you right now, right? That means reduce your attention

"باختن" شروع می کنیم، زیرا من نمی خواهم شما را در حال حاضر از دست بدهم، درست است؟ یعنی توجهت رو

on me. Right. So "lose". "Lost" is the past tense, right? In Canada or America and England

به من کم کن درست. پس "باخت". "گمشده" زمان گذشته است ، درست است؟ در کانادا یا آمریکا و

for that matter, when you don't have your keys -- you don't know where they are. You

انگلیس، وقتی کلیدهای خود را ندارید - نمی دانید کجا هستند.

had them somewhere, but they're gone -- you're going to say, "I lost my keys." You can go

شما آنها را در جایی داشتید، اما آنها رفتند -- شما خواهید گفت: "کلیدهایم را گم کردم." می توانید

to the "lost and found". And if they -- you know, you ask nicely, maybe they have them.

به «گمشده و پیدا شده» بروید. و اگر آنها -- می دانید، خوب می پرسید، شاید آنها را داشته باشند.

We use, in this case, "lose" or "lost" for keys, your phone -- look at the iTalk. I don't

ما در این مورد از "از دست دادن" یا "از دست دادن" برای کلیدهای تلفن شما استفاده می کنیم -- به iTalk نگاه کنید. من

want to get sued by Apple. It's an iPhone. It's cheap. I'm poor. Anyway. So it's iTalk.

نمی خواهم از اپل شکایت کنم. این یک آیفون است. ارزان است. من فقیر هستم. به هر حال. پس آی تاک است.

You listen. Okay? iPhone. You lose these things. These are things you can lose. You can lose

گوش کن. باشه؟ آیفون. شما این چیزها را از دست می دهید. اینها چیزهایی هستند که می توانید از دست بدهید. شما می توانید

a book. You can lose your mind and go crazy. Okay?

یک کتاب را گم کنید. ممکن است عقل خود را از دست بدهید و دیوانه شوید. باشه؟

Now, the other thing you can lose, which is different, is a game. So when we talk about

حالا چیز دیگری که می توانید ببازید، که متفاوت است، یک بازی است. بنابراین وقتی در مورد بازی صحبت می کنیم

games, if you like football or soccer or hockey or baseball, you can lose the game, which

، اگر فوتبال یا فوتبال یا هاکی یا بیس بال را دوست دارید، می توانید بازی را ببازید که

means not win. A lot of in times, people know "win" -- "We win! We win!" -- they don't understand

به معنای برنده نشدن است. در بسیاری از مواقع، مردم می دانند "برنده" -- "ما برنده می شویم! - آنها

"lose". Now, we had somebody who did a really great lesson on "lose and loser". Ronnie.

"باخت" را نمی فهمند. حالا، ما کسی را داشتیم که یک درس واقعا عالی در مورد "بازنده و بازنده" انجام داد. رونی

You should go check her out. She's got "lose, loser," and all that. It's a really good video.

باید بری چکش کنی او " بازنده، بازنده" و همه اینها را دارد. واقعا ویدیو خوبیه

Anyway. You can also -- hey, you can lose your job. It's not that your job is disappearing

به هر حال. شما همچنین می توانید -- هی، می توانید شغل خود را از دست بدهید . اینطور نیست که شغل شما در حال از بین رفتن است

and you don't know where it is. "I lose my job. I don't know where I leave it. I go find

و شما نمی دانید کجاست. "من شغلم را از دست می دهم . نمی دانم کجا آن را ترک کنم. می روم کار پیدا می

job." No. What it means is you're fired. The company asks you to leave. And like a game,

کنم." نه. معنیش اینه که اخراج شدی. شرکت از شما می خواهد که ترک کنید. و مانند یک بازی،

it's gone from you now. You don't have it anymore. Good?

اکنون از دست شما رفته است. تو دیگه نداریش خوبه؟

Let's look at "miss". "Miss." We said you don't have something, but the ways that you

بیایید به "خانم" نگاه کنیم. "از دست دادن." گفتیم چیزی ندارید، اما راه هایی که

don't have something are a little bit different. In this case, "miss". We can miss something

چیزی ندارید کمی متفاوت است. در این مورد، "دخت". ممکن است چیزی

like information. Maybe you say something, and I'm working. "Sorry. I missed that. What

مانند اطلاعات را از دست بدهیم. شاید شما چیزی بگویید، و من در حال کار هستم. "ببخشید. یادم رفت.

did you say?" It means I did not see or hear what you said. I did not lose it because to

چی گفتی؟" یعنی ندیدم و نشنیدم چی گفتی. من آن را از دست ندادم زیرا

lose it means, "I had it, and I don't know where it is anymore." "I missed it", as in

از دست دادن آن به این معنی است که "من آن را داشتم و دیگر نمی دانم کجاست." "من آن را از دست دادم"، مانند

"I did not -- it did not hit my ear or my eye." When you say, "Hey. Did you see that

"من نکردم - به گوشم یا چشمم اصابت نکرد ." وقتی می گویی: "هی. آیا آن

guy over there?" And I go, "No. I missed him. Who was he?" You know, it's Mr. E and James

پسر را آنجا دیدی؟" و من می گویم "نه. دلم براش تنگ شده بود. کی بود؟" می دانید، آقای ای و جیمز

coming live. Right? No. Or "did you hear what I was saying?" "No. Sorry. I missed that.

به صورت زنده می آیند. درست؟ نه. یا "شنیدی چی میگم؟" "نه. ببخشید. یادم رفت.

I was watching the television." Meaning I did not get the information. So "miss", in

داشتم تلویزیون نگاه میکردم." یعنی من اطلاعاتی به دست نیاوردم. پس «از دست دادن» در

this case, means to not receive or get information. It doesn't hit you. There's no aim.

این مورد به معنای عدم دریافت یا کسب اطلاعات است. بهت نمیرسه هیچ هدفی وجود ندارد

Now, what about "miss" for transportation? This is one I hear students make many mistakes

حال، "خانم" برای حمل و نقل چطور؟ این یکی از مواردی است که می‌شنوم دانش‌آموزان در مورد آن اشتباهات زیادی مرتکب می‌شوند،

on because they always -- not "always". Bad word. They generally will say, "I lose the

زیرا آنها همیشه -- نه "همیشه". کلمه بد. آنها معمولاً می گویند: "

bus; I lose the plane." My response or what I usually say to them is, "How do you lose

اتوبوس را گم می کنم، هواپیما را گم می کنم." پاسخ من یا چیزی که معمولا به آنها می گویم این است: "چگونه

a 13 billion-dollar aircraft? It's this big. How can you lose it? Do you need glasses?"

یک هواپیمای 13 میلیارد دلاری را از دست می دهید؟ این به این بزرگی است. چگونه می توانید آن را گم کنید؟ آیا به عینک نیاز دارید؟"

Because what they mean is, "I did not connect." Remember? "Miss" means "connect". Did not

زیرا منظور آنها این است که "من وصل نشدم." یاد آوردن؟ "خانم" به معنای "اتصال" است.

connect. "I did not connect with the train -- which means "to join" -- or the airplane."

وصل نشد. من نه با قطار - که به معنای "پیوستن" است - و نه با هواپیما ارتباط برقرار نکردم."

So we generally use it for transportation. So when you miss something, you have to listen

بنابراین ما به طور کلی از آن برای حمل و نقل استفاده می کنیم. بنابراین وقتی چیزی را از دست می دهید، باید

for context or how, what, why, and when they're saying it. "Did I miss what you said? I'm

به زمینه یا چگونگی، چیستی، چرایی و زمانی که آن را می گویند گوش دهید. "آیا چیزی را که گفتی از دست دادم؟

sorry, I missed that. Can you repeat it?" That one was for information. Or I could say,

ببخشید، آن را از دست دادم. می توانید آن را تکرار کنید؟" اون یکی برای اطلاع بود یا می توانم بگویم:

"Hey. Sorry I'm late. I missed the bus." I did not miss information, I missed transportation.

"هی. ببخشید دیر آمدم. اتوبوس را از دست دادم." من اطلاعات را از دست ندادم، حمل و نقل را از دست دادم.

Okay?

باشه؟

So a quick summary is, "lose" and "miss". When you don't have something because it's

بنابراین یک خلاصه سریع عبارت است از "باختن" و "از دست دادن". وقتی چیزی ندارید چون

been reduced or you do not make contact or you did not hit what you're looking for, that's

کم شده یا تماس نمی گیرید یا به چیزی که دنبالش هستید نرسیده اید، آن

when they have the same kind of meaning. Right? Don't have something. How they differ, or

وقت است که آن ها همان معنا را دارند. درست؟ چیزی نداشته باش تفاوت آنها،

how they're different, is "losing" is when we basically lose things -- keys and phones,

یا تفاوت آنها، زمانی است که ما اساساً چیزهایی را گم می کنیم - کلیدها و تلفن ها،

and we don't have them anymore. But "losing" could also mean your job or a game. Or you

و دیگر آنها را نداریم. اما "از دست دادن" می تواند به معنای شغل یا یک بازی شما نیز باشد. یا

can lose your life. Yikes. Right? It's gone. You don't have it anymore. You're dead. "Missing

ممکن است زندگی خود را از دست بدهید. بله درست؟ آن رفته. تو دیگه نداریش شما مرده هستید. "از دست دادن

something" is to miss information. You don't hit what you're looking for. So the information

چیزی" به معنای از دست دادن اطلاعات است. شما به چیزی که دنبالش هستید نمی رسید. بنابراین

was there; you didn't quite catch it.

اطلاعات وجود داشت. شما کاملا آن را نگرفتید