3 ways to use adverbs

"He moved rather slowly for a young man. Too quickly, his life was snuffed out. A bright,

"او به آرامی برای یک مرد جوان حرکت کرد. خیلی سریع، زندگی او از بین رفت. روشن،

colorful" -- hello. You like my story? I'm James. This is Yngwie. There were many, many

رنگارنگ" -- سلام. داستان من را دوست دارید؟ من جیمز هستم این یونگوی است. قیدهای بسیار زیادی

adverbs used. For some of you, you would say, "No, we were adjectives because you said 'bright,

استفاده می شد. برای بعضی از شما می گفتید: "نه، ما صفت بودیم چون گفتید "روشن

colorful,' this and that." But in English, what a lot of people don't know -- well, beginner

، رنگارنگ" این و آن. اما در زبان انگلیسی، چیزی که بسیاری از مردم نمی‌دانند - خوب،

students usually know -- they know adverbs modify verbs, and nouns are modified by adjectives.

دانش‌آموزان مبتدی معمولاً می‌دانند - آنها می‌دانند که قیدها افعال را تغییر می‌دهند و اسم‌ها با صفت‌ها اصلاح می‌شوند.

And this is completely true. But the adverb is a canny beast -- strange, in other words

و این کاملا درست است. اما قید یک جانور حیله گر است -- به عبارت دیگر عجیب

-- because it has more than one function. Today, what I want to teach you are the three

-- زیرا بیش از یک کارکرد دارد. امروز چیزی که میخواهم به شما یاد بدهم سه

functions of the adverb. You might be surprised, and some of you might know it, but you never

کارکرد قید است. ممکن است تعجب کنید، و برخی از شما ممکن است آن را بدانید، اما هرگز نمی

know. Stick around for the ride. It'll happen rather quickly, yet painlessly. Let's go to

دانید. برای سوار شدن به اطراف بچسبید. این نسبتاً سریع و در عین حال بدون درد اتفاق می افتد. بیایید به

the board, okay? I just used one on you. I hope you catch it. Come back to the beginning

هیئت مدیره برویم، باشه؟ من فقط از یکی برای شما استفاده کردم. امیدوارم بگیریش به ابتدا برگردید

and check.

و بررسی کنید.

Okay, so we look at adverb. The very word says "add," so you put something to a verb,

خوب، پس ما به قید نگاه می کنیم. خود کلمه می گوید "افزودن"، بنابراین شما چیزی را به یک فعل می گذارید،

right? And this is action. "Run, worm, run!" See, the worm's running for his life. He's

درست است؟ و این عمل است. "دور، کرم، فرار!" ببینید، کرم برای جانش می دود. او به

running quickly, yeah? So "running quickly" -- this is where we're going to start. We

سرعت می دود، آره؟ بنابراین "سریع دویدن" -- این جایی است که ما شروع می کنیم.

have action plus the verb, adverb. Adverbs usually follow verbs. "Run quickly," okay?

عمل به اضافه فعل، قید داریم. قیدها معمولاً از افعال پیروی می کنند. "سریع بدو" باشه؟

Now what do they modify? Well, they modify verbs. They can also modify adjectives, which

حالا چه چیزی را اصلاح می کنند؟ خوب، آنها افعال را اصلاح می کنند . آن‌ها همچنین می‌توانند صفت‌هایی را که

work with nouns, and they can modify other adverbs to give you -- well, give you what?

با اسم‌ها کار می‌کنند، تغییر دهند، و می‌توانند قیدهای دیگر را تغییر دهند تا به شما بدهند - خوب، به شما چه می‌دهد؟

Well, when they modify verbs, they help us tell us where, how, and when, okay? Get that

خوب، وقتی آنها افعال را اصلاح می کنند، به ما کمک می کنند که به ما بگوییم کجا، چگونه و چه زمانی، خوب؟ دوباره آن را دریافت

again. When an adverb modifies a verb, it tells us where, how, and when. How is that

کنید. وقتی یک قید یک فعل را تغییر می دهد، به ما می گوید کجا، چگونه و چه زمانی. آن

verb acting? When is it acting, right? When an adverb modifies an adjective, it intensifies

فعل چگونه عمل می کند؟ چه زمانی بازیگری است، درست است؟ وقتی یک قید صفتی را تغییر می دهد، آن را تشدید می

it. It brings intensity, right? "The brightly colored jacket." "The brightly colored jacket."

کند. شدت می آورد، درست است؟ " ژاکت رنگ روشن." "ژاکت رنگ روشن."

Because the jacket is bright, we know, but it's "brightly colored." So more intense,

از آنجایی که ژاکت روشن است، می دانیم، اما "رنگ روشن" است. خیلی شدیدتر،

more powerful. And then with adverbs, it also brings emphasis. "Too quickly, he spoke to

قوی تر. و سپس با قیدها، تأکید را نیز می آورد. خیلی سریع با من صحبت کرد

me." "Rather sorridly." I can't even say it, okay? "He looked at me rather stupidly when

. "به جای متأسفانه." من حتی نمی توانم آن را بگویم، باشه؟ "وقتی سوال را پرسیدم او به من نگاه احمقانه

I asked the question." "Only I speak like this, Shakespeare and Mr. E." It's kind of

ای کرد." فقط من اینطور صحبت می کنم، شکسپیر و آقای ای. یه جورایی

embarrassing. There's only three of us, but you're here to learn English. I'm going to

خجالت آوره ما فقط سه نفر هستیم، اما شما اینجا هستید تا انگلیسی یاد بگیرید. من به

teach it. So I've showed you an adverb will either

آن آموزش خواهم داد. بنابراین من به شما یک قید را نشان دادم که

tell us where, how, or when. It will be used for emphasis with an adverb, and it can be

به ما می گوید کجا، چگونه یا چه زمانی. برای تاکید با یک قید استفاده می شود و می توان

used to intensify an adjective, give the noun more color, more feeling, more flavor. But

از آن برای تشدید یک صفت، دادن رنگ بیشتر، احساس بیشتر، طعم بیشتر به اسم استفاده کرد. اما

let's get a little bit more deeply, okay? So we're going to move from here, and we're

اجازه دهید کمی عمیق تر باشیم، خوب؟ بنابراین ما از اینجا حرکت می کنیم، و

going to go over here and look at verbs. Adverbs usually follow verbs, okay? So when we talk

به اینجا می رویم و به افعال نگاه می کنیم. قیدها معمولاً از افعال پیروی می کنند، خوب؟ بنابراین وقتی در مورد کجا صحبت می کنیم

about where, "look inside." "Inside" comes after the verb. "Look around" or "look everywhere."

، «به درون نگاه کن». "درون" بعد از فعل می آید. «به اطراف نگاه کن» یا «به همه جا نگاه کن».

City TV in Canada is everywhere. So these follow the verb. When we talk about how, "He

تلویزیون شهری در کانادا همه جا است. پس اینها از فعل پیروی می کنند. وقتی در مورد چگونگی صحبت می کنیم، "او

quickly closed the door." I'm sorry. "He closed the door quickly." "He spoke calmly." This

به سرعت در را بست." متاسفم. سریع در را بست. "آرام صحبت کرد." اینطوری

is how they do it. And when. I know you hear all the time, "yesterday" and "today" and

این کار را می کنند. و وقتی که. من می دانم که شما همیشه "دیروز" و "امروز" و

"tomorrow," and probably someone hasn't thrown out or told you their adverbs because it tells

"فردا" را می شنوید و احتمالاً کسی قید خود را به شما نگفته است زیرا به شما می گوید

you when. "When did he do the work?" "He did the work yesterday." That's "when" -- work.

چه زمانی. "او چه زمانی کار را انجام داد؟" "او کار را دیروز انجام داد." آن "وقتی" است -- کار.

We're talking about work. They're related, yeah? Or "tomorrow." "I'll go tomorrow." Notice

ما در مورد کار صحبت می کنیم. آنها با هم مرتبط هستند، بله؟ یا فردا." "من فردا میرم." توجه کنید

how it follows the rule. It comes after. Now, sometimes, when we deal with verbs, it comes

که چگونه از قانون پیروی می کند. بعد از آن می آید. حالا گاهی اوقات وقتی با افعال سروکار داریم جلوتر می آید

before. And this is when we talk about frequency, like how often you do something because that

. و این زمانی است که ما در مورد فرکانس صحبت می کنیم، مثلاً اینکه چند وقت یکبار کاری را انجام می دهید، زیرا این وضعیت

is kind of like a "when" situation. It's a "when" situation. So for instance, if you

به نوعی شبیه به موقعیت «چه زمانی» است. این یک وضعیت "وقتی" است. بنابراین، برای مثال، اگر

go to the gym -- sorry. Now, I'm embarrassed. Let me just put my coat on, okay? A little

به باشگاه می روید - متاسفم. حالا، من خجالت می کشم. بگذار فقط کتم را بپوشم، باشه؟ جیمز کمی

muscular James. No. Okay. Skinny James, Dames Dean, okay? So when you say, "When you go

عضلانی. نه. باشه. جیمز لاغر، دیمز دین، باشه؟ بنابراین وقتی می گویید "وقتی

to the gym," you might say, "Do you always go?" "Usually go" or "often." Well, in this

به باشگاه می روید"، ممکن است بگویید "آیا همیشه می روید؟" «معمولاً بروید» یا «اغلب». خب در این

case, we have to change the rule a little bit. We're going to change it. It doesn't

صورت باید کمی قانون را تغییر دهیم . ما قصد داریم آن را تغییر دهیم.

follow the verb. It comes before the verb. So adverbs of frequency come before the verb.

از فعل پیروی نمی کند. قبل از فعل می آید. پس قیدهای فراوانی قبل از فعل می آیند.

I like to talk about the seven sisters. In culture in America, we got, like, "Yo, brother,"

من دوست دارم در مورد هفت خواهر صحبت کنم. در فرهنگ در آمریکا، ما مانند "ای برادر"،

"my brother," "my mother," you know? And we talk about the sisters. And the sisters are

"برادر من"، "مادر من" را دریافت کردیم، می دانید؟ و ما در مورد خواهران صحبت می کنیم. و خواهران به

the following. If I teach you, please remember -- and you'll never forget this -- the seven

شرح زیر هستند. اگر من به شما آموزش می دهم، لطفاً به خاطر بسپارید -- و هرگز این را فراموش نخواهید کرد -- هفت

sisters tell us frequency, how often. They go from zero to 100, like my girlfriend's

خواهر به ما می گویند که چند وقت یکبار. مثل خلق و خوی دوست دخترم از صفر به 100

temper. She'll be soft and crazy. Zero to 100, okay? In six seconds. Seven seconds.

میرسند. او نرم و دیوانه خواهد شد. صفر تا 100 باشه؟ در شش ثانیه هفت ثانیه

The seven sisters are the -- these words are usually used. Now, there's a star here I'll

هفت خواهر معمولاً از این کلمات استفاده می شود. حالا یک ستاره اینجا هست که

explain after. But generally put, if you remember this, you'll remember the seven sisters of

بعدا توضیح میدم. اما به طور کلی، اگر این را به خاطر داشته باشید، هفت خواهر فراوانی قید را به یاد خواهید آورد

adverb frequency. "Always" and "never" are opposites. You always do it or you never do

. «همیشه» و «هرگز» متضاد یکدیگرند. شما همیشه آن را انجام می دهید یا هرگز

it. 100 to zero. "Sometimes" is 50 percent. But "sometimes" and "seldom" go together because

آن را انجام نمی دهید. 100 به صفر "گاهی" 50 درصد است. اما "گاهی" و "به ندرت" با هم می آیند زیرا

they both start with S. Seven sisters sometimes seldom. Got it? Always never, sometimes seldom.

هر دو با S. Seven خواهران گاهی اوقات به ندرت شروع می شوند. فهمیدم؟ همیشه هرگز، گاهی به ندرت.

Now, you know four, okay? Crazy, but it works. Okay?

حالا، شما چهار تا را می شناسید، باشه؟ دیوانه است، اما کار می کند. باشه؟

And the other ones are usually, often, or rarely. "Rarely" means almost never. Here's

و بقیه معمولاً، اغلب یا به ندرت هستند. «به ندرت» یعنی تقریباً هرگز. در اینجا

a special note. People seldom say "seldom". They only usually say "rarely". But if you

یک یادداشت ویژه است. مردم به ندرت می گویند "به ندرت". آنها معمولاً فقط می گویند "به ندرت". اما

look at many grammar texts, they'll have "seldom" in there, so I need to teach it to you because

اگر به بسیاری از متون گرامری نگاه کنید، "به ندرت" در آنها وجود دارد، بنابراین باید آن را به شما آموزش دهم زیرا

you'll get confused. But "seldom" is more than "rarely" because "rarely" means like

گیج خواهید شد. اما "به ندرت" بیشتر از "به ندرت" است زیرا "به ندرت" به معنای

maybe once in a lifetime. "Seldom" means more like five, six times. And then we go up from

شاید یک بار در زندگی است. "به ندرت" به معنای بیشتر از پنج، شش بار است. و سپس از آنجا به بالا می رویم

there, okay? So this is how an adverb is a text of verb. It tells us where, how, or when.

، باشه؟ بنابراین اینگونه است که یک قید متنی از فعل است. به ما می گوید کجا، چگونه یا چه زمانی.

And when we use it for frequency, remember to switch it. Put the adverb of frequency

و هنگامی که از آن برای فرکانس استفاده می کنیم، به یاد داشته باشید که آن را تغییر دهید. قید فرکانس را

before the verb, okay? Usually go, not go usually.

قبل از فعل قرار دهید، خوب؟ معمولاً بروید، معمولاً نروید.

Moving on. Just so you know, "ly" is the most common adverb form. "Quickly", "normally",

در حال حرکت فقط برای اینکه بدانید، "ly" رایج ترین شکل قید است. "به سرعت"، "به طور معمول"،

"regularly", "habitually". They add "ly" because we are so lazy. Careful, though. Some adjectives

"به طور منظم"، "عادی". آنها "ly" را اضافه می کنند زیرا ما بسیار تنبل هستیم. هر چند مراقب باشید. برخی از صفت

have "ly", right? But generally, "ly" is for adverbs, most common ending.

ها "ly" دارند، درست است؟ اما به طور کلی، "ly" برای قیدها، رایج ترین پایان ها است.

Let's move over to adjectives because you're probably thinking adverbs are with verbs,

بیایید به صفت ها بپردازیم زیرا احتمالاً فکر می کنید قیدها با فعل هستند

and here I'm talking about this adjective. This is crazy. Not really. This is why we

و در اینجا من در مورد این صفت صحبت می کنم. این دیوانه است. نه واقعا. به همین دلیل است که ما

talk about intensities, to bring intensity to an adjective, okay? If you have a colored

در مورد شدت ها صحبت می کنیم تا شدت را به یک صفت برسانیم، خوب است؟ اگر

coat, I might say, "How was it?" You say, "A brightly colored coat." I get an explosion

کت رنگی دارید می‌توانم بگویم چطور بود؟ شما می گویید: «یک کت رنگارنگ». من یک

of light in my -- the way I see it, like bright yellow, bright blue, right? So we say something

انفجار نور در من دریافت می کنم -- به صورتی که آن را می بینم، مانند زرد روشن، آبی روشن، درست است؟ بنابراین ما چیزی می گوییم

-- or "very". And "very" is very common. Sorry, "very" is very common.

-- یا "خیلی". و "بسیار" بسیار رایج است. با عرض پوزش، "بسیار" بسیار رایج است.

When someone says, "The food is very hot," right? Or, "It's very cold." "Cold" is an

وقتی کسی می گوید: "غذا خیلی گرم است"، درست است؟ یا "خیلی سرد است." "سرد" یک

adjective. How cold is it? What is the intensity of cold or hot? We say "very". So here's one

صفت است. چقدر سرد است؟ شدت سرما یا گرما چقدر است؟ ما می گوییم "خیلی". بنابراین در اینجا یک

or actually two ways in which we use adverbs to modify adjectives to give us more of an

یا در واقع دو روش وجود دارد که در آنها از قیدها برای تغییر صفت ها استفاده می کنیم تا تجربه بیشتری مانند زندگی به ما بدهد

experience, like life, right? "The soup was very hot, but it was very cold outside when

، درست است؟ سوپ خیلی گرم بود، اما وقتی از ساختمان خارج شدم بیرون خیلی سرد بود

I left the building." Okay? And then we also use adverbs when we talk about action, again,

.» باشه؟ و سپس وقتی در مورد عمل صحبت می کنیم، دوباره

to give emphasis to other adverbs. "James speaks too quickly." Yeah, I know. And you

برای تأکید بر سایر قیدها از قیدها استفاده می کنیم. "جیمز خیلی سریع صحبت می کند." آره میدونم و شما

just used it properly. You can go, "That's right. I will right now on the EngVid. You

فقط از آن به درستی استفاده کردید. شما می توانید بروید، " درست است. من همین الان روی EngVid خواهم رفت. تو

speak too quickly. You taught me this. Now I use it, okay? So please, slow down. Do not

خیلی سریع صحبت می کنی. این را به من یاد دادی. حالا من از آن استفاده می کنم، باشه؟ لطفاً سرعت را کم کنید.

speak too slowly either. I will not be happy with this." Right? So we can say emphasis

خیلی آهسته هم صحبت نکنید. من نخواهم بود از این خوشحالم." درست؟ بنابراین می توانیم بگوییم تاکید

-- too quickly or too slowly. "At the beginning, I told you about 'rather stupidly'." Yes.

-- خیلی سریع یا خیلی آهسته. "در ابتدا، من به شما درباره "بسیار احمقانه" گفتم." آره.

I find many times I go to McDonald's, they look at me rather stupidly when I place my

من متوجه می شوم که بارها به مک دونالدز می روم، وقتی سفارشم را می دهم، آنها نسبتاً احمقانه به من نگاه

order. Big Mac, fries, go, "Sir, was that a Big Mac?" Blink, blink, blink. You're looking

می کنند. بیگ مک، سیب زمینی سرخ شده، برو، "آقا، این بیگ مک بود؟" پلک زدن، پلک زدن، پلک زدن. داری

at me rather stupidly. Just want a Big Mac. Okay? So we can use "rather". Okay? There's

احمقانه به من نگاه میکنی فقط یک بیگ مک می خواهید. باشه؟ بنابراین می توانیم از "به جای" استفاده کنیم. باشه؟ کلمات دیگری نیز وجود دارد

other words we can use as well. But just to keep it simple, when you do your research

که می توانیم استفاده کنیم. اما برای ساده نگه داشتن آن، وقتی تحقیق خود را انجام می دهید

or when you come back to EngVid to look at other lessons, we'll go over them.

یا وقتی به EngVid برگشتید و درس های دیگر را بررسی می کنید، آنها را بررسی می کنیم.

So very quickly, I'm going to ask you some questions because I'm warning you now. On

بنابراین خیلی سریع، من می خواهم از شما چند سوال بپرسم زیرا اکنون به شما هشدار می دهم.

the quiz, these very same questions will be there. So you might want to look at the video

در مسابقه، همین سؤالات وجود خواهد داشت. بنابراین ممکن است بخواهید دوباره به ویدیو نگاه

again to make sure you can answer it. What do adverbs -- okay, what are the three things

کنید تا مطمئن شوید که می توانید به آن پاسخ دهید. قیدها چه کار می کنند -- خوب، سه موردی که

adverbs work with? It's on the board. How do they modify things? Like, when do they

قیدها با آنها کار می کنند چیست؟ روی تابلو هست چگونه چیزها را اصلاح می کنند؟ مثلاً چه زمانی کارها را

do things? What do they help tell you? What do they help to tell you? Okay? And give some

انجام می دهند؟ آنها به شما چه کمکی می کنند؟ آنها به شما چه کمکی می کنند؟ باشه؟ و

examples perhaps of a "where", a "when", or a "how". Yeah? Know the answer to this? Think

مثال هایی از «کجا»، «چه موقع» یا «چگونه» بیاورید. آره؟ جواب این را می دانید؟ اینطور فکر می کنی

so, cool guy? Go to the quiz. Let's see. See how quickly you look stupidly at this point.

، پسر باحال؟ برو به مسابقه اجازه بدید ببینم. ببینید چقدر سریع در این مرحله احمقانه نگاه می کنید.

Yeah, that's right. Oh, but before I go, I'll quickly write down -- see, I'm using adverbs

آره درست است. اوه، اما قبل از رفتن، سریع می نویسم - ببینید، من از قیدهایی مانند دیوانه استفاده می کنم

like crazy. Something very interesting for you, I am sure. Again, I'm doing it, son. Follow

. یه چیز خیلی جالب براتون مطمئنم. باز هم دارم انجامش می دهم پسرم. بیا

me. Go to www -- okay? You want to know where? Well, don't look around, okay? It's not going

دنبالم. برو به www -- باشه؟ میخوای بدونی کجا؟ خوب، به اطراف نگاه نکن، باشه؟ قرار

to be everywhere, but look inside this, right? eng as in English, vid as in video.com, where

نیست همه جا باشد، اما به درون این نگاه کنید، درست است؟ eng as in English، vid as in video.com، که در

you'll get other lessons like this to help you improve your English. Rather quickly,

آن درس های دیگری مانند این را برای کمک به بهبود زبان انگلیسی خود خواهید دید.

I would say. That's right. Still teaching. Bye.

من می گویم خیلی سریع. درست است. هنوز در حال تدریس خدا حافظ.