Talking about SLEEP in English

When am I going to have time for sleep?

کی قراره برای خوابیدن وقت داشته باشم؟

Hi. James from engVid.

سلام. جیمز از engVid.

New Orleans, it's a city of the United States.

نیواورلئان، شهری از ایالات متحده است.

It's known for Mardi Gras in February.

در ماه فوریه برای Mardi Gras شناخته شده است .

The town never sleeps.

شهر هرگز نمی خوابد.

People are doing stuff all the time.

مردم مدام مشغول انجام کارها هستند.

And today's lesson is on, believe it or not, not New Orleans, but sleep.

و درس امروز است، باور کنید یا نه، نیواورلئان نیست، بلکه بخوابید.

A lot of you guys, it's something...

خیلی از شما بچه ها، این چیزی است...

It's something we do, if you think about it.

کاری است که ما انجام می دهیم، اگر به آن فکر کنید.

You're awake and one-third of your life is spent sleeping.

شما بیدار هستید و یک سوم زندگی شما به خواب می گذرد.

And in your own language you have many words for "sleep", and we do, too.

و در زبان خودتان کلمات زیادی برای "خواب" دارید، و ما هم همینطور.

And some of these words I don't think you've ever been taught.

و برخی از این کلمات فکر نمی کنم تا به حال به شما آموزش داده شده باشد.

If so, I'm going to try and help you remember them, and go through a couple phrasal verbs

اگر چنین است، سعی می کنم به شما کمک کنم آنها را به خاطر بسپارید، و چند فعل عبارتی

and good and bad words.

و کلمات خوب و بد را مرور کنید.

So let's go to the board, shall we?

پس بیایید به هیئت مدیره برویم، می توانیم؟

Sweet dreams are made of these.

رویاهای شیرین از اینها ساخته شده است.

"Sweet dreams", what does that mean?

"رویاهای شیرین" یعنی چه؟

It means... Depending.

یعنی... بسته به.

If I say to you: "Sweet dreams", I want you to dream, have a good night's sleep and dream

اگر به تو بگویم: «رویاهای شیرین»، می‌خواهم خواب ببینی، یک شب خوب بخوابی و خواب

or "sweet dreams", I'm having a good one.

یا «رویاهای شیرین» ببینی، خواب خوبی می‌بینم.

In this case, look at Mr. E. How are you...?

در این مورد به آقای E نگاه کنید حال شما چطور است...؟

Oh.

He's fast asleep, so he can't hear me.

اوه

او در خواب عمیق است، بنابراین او نمی تواند صدای من را بشنود.

But you'll notice he's sleeping, he's got some zzz' up here, and he's sweet dreams.

اما متوجه خواهید شد که او خوابیده است، او در اینجا کمی زز دارد، و او رویاهای شیرینی دارد.

Cake, ice cream, and engVid. Okay?

کیک، بستنی و engVid. باشه؟

If you think about our site, you'll have good dreams.

اگر به سایت ما فکر کنید، رویاهای خوبی خواهید دید.

So let's start on the good side, shall we?

پس بیایید از جنبه خوب شروع کنیم، درست است؟

Because that's where we should have a good night's sleep. Right?

چون اینجاست که باید شب راحت بخوابیم. درست؟

That's easy enough.

به اندازه کافی آسان است.

"Good night's sleep", you sleep all the way through the night and you feel fantastic.

"شب بخیر"، شما تمام طول شب را می خوابید و احساس فوق العاده ای دارید.

If you have a little sleep, let's just say you've had a really busy day and you're a

اگر کمی بخوابید، بیایید بگوییم که یک روز واقعاً شلوغ داشته‌اید و

little bit tired.

کمی خسته هستید.

When I was a little boy we used to call it a "nap".

وقتی پسر بچه بودم به آن چرت زدن می گفتیم.

So for 20 minutes or maybe 30, 40 minutes you'd go upstairs quietly, go into a little

بنابراین برای 20 دقیقه یا شاید 30، 40 دقیقه بی سر و صدا به طبقه بالا می روید، به یک

ball and go to sleep for 20 minutes and you'd take a nap.

توپ کوچک می روید و 20 دقیقه می خوابید و می خواهید چرت بزنید.

Well, now it's the 21st century and everything's more aggressive, so you don't have a nap,

خب، الان قرن بیست و یکم است و همه چیز تهاجمی تر است، پس چرت نداری،

you have a "power nap".

"چرت قدرتی" داری.

20 minutes, total relaxation, total focus.

20 دقیقه، آرامش کامل، تمرکز کامل.

So today it's gone from "nap" to a "power nap".

بنابراین امروز از «چرت» به «چرت قدرتی» رفته است.

And when you tell people you're having a power nap, you're going to sleep like a kitten and

و وقتی به مردم می گویید چرت می خورید، مثل یک بچه گربه می خوابید و

coming out like Batman. Okay?

مثل بتمن بیرون می آیید. باشه؟

That's what they say now, so I'm power napping.

این چیزی است که آنها می گویند، پس من در حال چرت زدن هستم.

It's a way of making it sound more important than: "I'm tired. I need to sleep." Okay?

این راهی است که آن را مهم‌تر از این می‌کند: "من خسته هستم. باید بخوابم." باشه؟

Number two: "dream".

شماره دو: "رویا".

A dream is basically pleasant thoughts while you're sleeping.

رویا اساساً افکار خوشایند در هنگام خواب است.

That's what it is.

همین است.

You're travelling, having fun with your friends, kissing your favourite person.

شما در حال سفر هستید، با دوستان خود سرگرم می شوید ، شخص مورد علاقه خود را می بوسید.

[Kisses] That's me.

[بوسه] این منم.

And that's a dream.

You're having pleasant thoughts as you're sleeping. Okay?

و این یک رویا است.

شما در حال خواب افکار خوشایندی دارید. باشه؟

What about "bedroom eyes"?

در مورد "چشم های اتاق خواب" چطور؟

If you like those movie stars and that, do you look in their eyes?

اگر آن ستارگان سینما را دوست دارید، آیا به چشمان آنها نگاه می کنید؟

Yes, and you go: "Oh my gosh, he's so sexy. He's so lovely. I love his eyes."

بله، و تو برو: "اوه خدای من، او خیلی سکسی است. او خیلی دوست داشتنی است. من عاشق چشمانش هستم."

Bedroom eyes are sexy eyes.

چشم های اتاق خواب چشم های سکسی هستند.

People have bedroom eyes.

مردم چشم های اتاق خواب دارند.

Now, there's another one for you: "Catch some zzz'" See up here?

حالا، یکی دیگر برای شما وجود دارد: "Catch some zzz" اینجا را ببینید؟

Mr. E is going: "[Snores]. Zzzzzz. [Snores] Zzzzzz."

آقای E در حال رفتن است: "[خروپف]. Zzzzzzz. [Snores] Zzzzzzz."

Catching zzz' is get some sleep.

گرفتن zzz' خوابیدن است.

You'll often hear people say: "Man, I got to catch some zzz' before my airplane. I need to get some sleep."

اغلب می شنوید که مردم می گویند: "مرد، من باید قبل از هواپیمای خود مقداری zzz را بگیرم. باید کمی بخوابم."

Why we pick "z", I don't know.

چرا "z" را انتخاب می کنیم، نمی دانم.

Maybe it's the last letter of the alphabet and by the time you get there you're tired.

شاید حرف آخر الفبا باشد و تا به آنجا برسید خسته شده اید.

And finally let's talk about "pillow talk". What is "pillow talk"?

و در نهایت اجازه دهید در مورد "حرف بالش" صحبت کنیم. "صحبت بالشی" چیست؟

Pillow talk.

صحبت بالش.

No, you don't go: "Yo, pillow, you are so sexy.

نه، تو نمیروی: "ای بالش، تو خیلی سکسی هستی

Look at your bedroom eyes. You're beautiful." No.

. به چشمان اتاق خوابت نگاه کن. تو زیبا هستی." نه.

When we talk about "pillow talk" it's actually when you're in bed with your partner or lover,

وقتی در مورد "حرف زدن بالش" صحبت می کنیم، در واقع زمانی است که با شریک یا معشوق خود در رختخواب هستید

and you talk about things, intimate things like how you like their hair and their eyes,

و در مورد چیزهایی صحبت می کنید، چیزهای صمیمی مانند اینکه چگونه موها و چشمان آنها را دوست دارید،

or what a good day you've had, and it's really kind of romantic, and it's quiet and it's

یا اینکه چه روز خوبی داشته اید. داشت و واقعا یه جورایی رمانتیکه و ساکته و

nice, and then it ends in cuddling, which is another word for hugging in the bed and mmm.

قشنگه و بعد به نوازش ختم میشه که یه کلمه دیگه برای بغل کردن تو تخت و ممم.

It's not necessarily sex.

لزوماً رابطه جنسی نیست.

It's the nice thing after.

بعد از آن چیز خوبی است.

Right? Sexual talk and cuddling, ladies, holding and touching after the big event.

درست؟ صحبت های جنسی و نوازش، خانم ها، در دست گرفتن و لمس کردن بعد از رویداد بزرگ.

Yeah? Yeah.

آره؟ آره

Tell your husband or your significant other person:

به شوهرتان یا شخص دیگرتان بگویید:

"I like a little pillow talk when we're done, and we'll have it more often."

"من دوست دارم وقتی کارمان تمام شد، کمی صحبت با بالش انجام دهیم و بیشتر اوقات آن را خواهیم داشت."

Guys, listen carefully when you hear that one. Okay?

بچه ها، با شنیدن این یکی با دقت گوش کنید. باشه؟

Because your bedroom eyes won't always get you there.

زیرا چشم های اتاق خواب شما همیشه شما را به آنجا نمی رساند.

That's the good, and I'm sure you're all smiling, going:

این خوب است، و مطمئنم همه شما لبخند می زنید، می گویید:

"I like these. I get to nap, a little sleep.

"من این ها را دوست دارم. چرت می زنم، کمی می خوابم.

I get to have pleasant thoughts.

افکار دلپذیری دارم.

I have...

دارم...

Use my eyes to make myself look much more attractive.

از چشمانم استفاده کن تا خودم را جلوه دهم. خیلی جذاب تر است.

I get to relax by getting some good sleep in there.

من با یک خواب خوب در آنجا آرام می شوم.

And finally, if I talk and cuddle everything's good." Right?

و در نهایت، اگر صحبت کنم و در آغوش بگیرم همه چیز خوب است." درست؟

Yeah, well, all good things come to an end.

آره خب همه چیزای خوب تموم میشه

Every coin has another side.

هر سکه ای روی دیگری دارد.

This is the bad thing about sleep. Okay? This sucks.

این بدی خواب است. باشه؟ این بد است.

"Sleepless", it doesn't mean you sleep less like four or five hours, it means no sleep,

«بی خوابی» به این معنا نیست که چهار یا پنج ساعت کمتر بخوابی، به معنای بی خوابی است

and usually we say: "sleepless night", which meant all night long you were awake.

و معمولاً می گوییم: «بی خوابی» یعنی تمام شب بیدار بودی.

You tried to sleep, but you couldn't or you were unable to sleep.

سعی کردی بخوابی، اما نتونستی یا نتونستی بخوابی.

What's worse than sleepless?

چه چیزی بدتر از بی خوابی؟

Has got to be "wide awake".

باید "بیدار" باشد.

That's this one.

این یکی است.

Doo, doo, doo, doo, doo.

دوو، دوو، دوو، دوو، دوو.

Now, I'm going to try to close my eyes, but it's just not happening.

حالا، سعی می کنم چشمانم را ببندم، اما این اتفاق نمی افتد.

I'm wide awake.

من کاملا بیدارم.

It means no matter what you do, you can't get to sleep.

این بدان معناست که هر کاری انجام می دهید، نمی توانید بخوابید.

Right?

درست؟

"Sleepless", you lose some sleep; "wide awake", you can't sleep. That's it.

"بی خواب"، کمی خواب را از دست می دهید. " بیداری کامل"، نمی توانید بخوابید. خودشه.

You're just up looking at the ceiling, maybe read a book, maybe walk, but you just can't go to sleep.

فقط بلند شده ای و به سقف نگاه می کنی، شاید کتاب بخوانی، شاید راه بروی، اما نمی توانی بخوابی.

If you do too much of these two, you're going to get what we call "insomnia".

اگر این دو را بیش از حد انجام دهید، به چیزی که ما به آن «بی خوابی» می گوییم دچار خواهید شد.

A lot of people say: "Oh, I've got insomnia."

بسیاری از مردم می گویند: "اوه، من بی خوابی دارم."

They don't know what they're talking about, really, because it's actually a medical condition

آنها واقعاً نمی دانند در مورد چه چیزی صحبت می کنند، زیرا در واقع یک وضعیت پزشکی است

that says you have difficulty sleeping.

که می گوید شما در خوابیدن مشکل دارید.

That means you may have...

این بدان معناست که ممکن است ...

Be wide awake or have sleepless nights but on a very regular basis.

بیدار باشید یا شب های بی خوابی داشته باشید اما به طور منظم.

This isn't good for anybody.

این برای هیچکس خوب نیست

It's not good for your mind or your body, or your weight actually.

این برای ذهن یا بدن شما یا وزن شما در واقع خوب نیست.

Read up on that.

در مورد آن بخوانید.

So insomnia is something you probably have to go to a doctor to get treated, so if someone

بنابراین بی خوابی چیزی است که احتمالاً باید برای درمان به پزشک مراجعه کنید، بنابراین اگر کسی

tells you they have insomnia, tell them to go see a doctor.

به شما گفت که دچار بی خوابی است، به او بگویید که به پزشک مراجعه کند.

I know somebody who loves this one: "to toss and turn".

من کسی را می شناسم که این یکی را دوست دارد : "پرتاب کردن و چرخاندن".

When you toss something it's like throwing, and turning is like this.

وقتی چیزی را پرتاب می کنید، مانند پرتاب کردن است، و چرخش به این صورت است.

So imagine in bed they're like: "[Makes noises]."

بنابراین تصور کنید که در رختخواب اینگونه هستند : "[صدا می‌سازد]."

You're like: "Chill out, baby, I got to sleep", and they're tossing and turning.

شما می گویید: "آرامش کن عزیزم، من باید بخوابم" و آنها در حال چرخش هستند.

Usually they're worried.

معمولاً آنها نگران هستند.

Something has happened and it's on their mind, and it's like they're doing it, they're acting

اتفاقی افتاده و در ذهنشان است و انگار دارند آن کار را می‌کنند،

in their sleep or, and that's why they toss and turn.

در خواب دارند عمل می‌کنند یا، و به همین دلیل است که می‌چرخند.

They're also the people who steal the covers.

آنها همچنین افرادی هستند که جلدها را می دزدند.

You know? "[Makes noises]."

میدونی؟ "[صدا می کند]."

And you're like: "I'm naked here. I'm cold.

و شما می گویید: "من اینجا برهنه ام. سردم است.

[Laughs] Stop being so worried, I'm freezing."

[می خندد] اینقدر نگران نباش، دارم یخ می زنم."

All right?

خیلی خوب؟

So to toss and turn is having a bad night's sleep.

بنابراین پرت کردن و چرخاندن، داشتن یک خواب بد شبانه است.

Notice when you toss and turn you might actually be asleep, so you can't say "sleepless" or

توجه داشته باشید که وقتی پرت می‌کنید و می‌چرخانید ممکن است واقعاً خواب باشید، بنابراین نمی‌توانید بگویید «بی خواب» یا

"wide awake".

«بیدار».

You might say: "I had a sleepless night and I tossed and turned", which meant there was

ممکن است بگویید: "من یک شب بی خوابی داشتم و چرخیدم"، به این معنی

a little bit of sleep, but you kept moving too much to stay asleep.

که کمی خواب بود، اما شما بیش از حد حرکت کردید تا بخوابید.

But you wouldn't be wide awake and tossing and turning. Okay?

اما شما کاملاً بیدار نمی‌شوید و نمی‌چرخید. باشه؟

"Nightmare".

"کابوس".

Do you remember a dream was pleasant thoughts or nice things you thought about?

آیا به یاد دارید که یک رویا افکار خوشایند یا چیزهای خوبی بود که به آنها فکر می کردید؟

A "nightmare" is everything you don't want to remember.

"کابوس" هر چیزی است که نمی خواهید به خاطر بسپارید.

Yeah, the girl who said no to you at that dance, yeah, your boss giving you extra work.

آره، دختری که در آن رقص به تو نه گفت ، آره، رئیست به تو کار اضافی می دهد.

Mm-hmm.

مممم

Being married to me.

با من ازدواج کرده بودن

[Laughs] Or getting killed or chased by an elephant.

[می خندد] یا کشته شدن یا تعقیب شدن توسط یک فیل.

All those bad things, those are nightmares.

همه آن چیزهای بد، اینها کابوس هستند.

Mm-hmm. That's right.

مممم درست است.

You don't need nightmares, but they happen when you have a bad night's sleep.

شما نیازی به کابوس ندارید، اما این کابوس ها زمانی اتفاق می افتد که شما یک شب بد می خوابید.

All right? Sometimes you'll have a nightmare and toss and turn.

خیلی خوب؟ گاهی اوقات شما یک کابوس می بینید و پرتاب می شوید.

If you're paying attention, I'm showing you how you can use these words together because

اگر دقت کرده اید، من به شما نشان می دهم که چگونه می توانید این کلمات را با هم استفاده کنید زیرا

some of them don't go together. All right?

برخی از آنها با هم نیستند. خیلی خوب؟

And finally, my favourite one: "snore". [Snores] Ah.

و در نهایت، مورد مورد علاقه من: "خروپف". [خروپف] آه.

This is to make noise so other people can't sleep, and some people snore so badly they can't sleep.

این کار برای ایجاد سر و صدا است تا دیگران نتوانند بخوابند و برخی افراد آنقدر خروپف می کنند که نمی توانند بخوابند.

[Laughs] If this has ever happened to you: "[Snores and gasps]", you need to see a doctor

[می خندد] اگر تا به حال این اتفاق برای شما افتاده است: «[خروپف و نفس کشیدن]»، باید به پزشک مراجعه کنید

because you've got some really bad snoring problems.

زیرا مشکلات خروپف واقعاً بدی دارید.

It's that awful noise people make when they're sleeping that wake you up, and you go:

این صدای وحشتناکی است که مردم هنگام خواب ایجاد می کنند که شما را از خواب بیدار می کند و شما می گویید:

"Please go to... Wake up, wake up, I can't sleep."

"لطفا برو به... بیدار شو، بیدار شو، من نمی توانم بخوابم."

All right?

خیلی خوب؟

So we've looked at the good and the bad, and I'm going to say the ugly.

بنابراین ما به خوبی و بدی نگاه کرده ایم و من زشت را می گویم.

I've got a question mark for these ones.

من برای اینها علامت سوال دارم

You might say: "Why are these in green?"

ممکن است بگویید: "چرا اینها سبز هستند؟"

Well, because they have with sleep, because like the good, you actually go to sleep.

خوب، چون آنها با خواب دارند، زیرا مانند خوب، شما در واقع به خواب می روید.

You are unconscious.

تو از خود بی خود شدی.

I'm not going to say "asleep", because "unconscious" and "asleep" aren't exactly the same thing.

من قصد ندارم بگویم "خواب"، زیرا "ناخودآگاه" و "خواب" دقیقاً یک چیز نیستند.

If I punch you really hard, you'll be unconscious.

اگر من به شما مشت محکمی بزنم، بیهوش می شوید.

I don't think you'd say: "I went to sleep."

فکر نمی کنم شما بگویید: "رفتم بخوابم."

[Laughs] Okay?

[می خندد] باشه؟

That being said, it's a bad type of sleep.

همانطور که گفته شد، این یک نوع خواب بد است.

And how do we get there?

و چگونه به آنجا برسیم؟

Well, let's take a look.

خوب، بیایید نگاهی بیندازیم.

Okay? I'm going to start with "doze off".

باشه؟ من می خواهم با "چرت زدن" شروع کنم.

I know it's in the middle, but there's a reason.

میدونم وسطه ولی یه دلیلی داره

"Dozing off" is when you have one of those friends who likes to talk, and you're like:

"چرت زدن" زمانی است که شما یکی از آن دوستانی را دارید که دوست دارد صحبت کند، و شما می گویید:

"Yeah, yeah.

"آره، بله.

Yeah, yeah, yeah, yeah, yeah, I remember, that was a good time. Yeah."

You probably did it in school, or during a bad movie or boring movie.

احتمالاً این کار را در مدرسه یا در طول یک فیلم بد یا فیلم خسته کننده انجام داده اید.

It's you get tired and you kind of slowly lose consciousness, but you're not aware of it, and you...

این است که خسته می شوی و کم کم هوشیاری خود را از دست می دهی، اما حواسش به آن نیست و ...

And you wake up: "Whoa, I just fell asleep."

و از خواب بیدار می شوی: "وای، من تازه خوابم برد."

So you fall asleep, you didn't mean to fall asleep.

بنابراین شما به خواب می روید، شما نمی خواستید بخوابید.

Like you were listening to the person or watching the movie, but then you went-boom-unconscious,

مثل اینکه داشتی به حرف اون شخص گوش می دادی یا داشتی فیلم رو تماشا می کردی، اما بعد از آن بیهوش شدی،

so you dozed off.

پس چرت زدی.

I love saying that, like: "Oh yeah, when you were talking I dozed off for the last 10 minutes.

من عاشق این هستم که بگویم: "اوه، آره، وقتی داشتی صحبت می کردی، من 10 دقیقه آخر چرت زدم.

What'd you say?"

چه گفتی؟"

That usually ends the conversation right there.

این معمولاً مکالمه را همانجا خاتمه می دهد.

[Laughs] Okay?

[می خندد] باشه؟

The next one is this: "to pass out".

مورد بعدی این است: "از حال رفتن".

"Pass out". Yeah, for you people who love to drink, yeah, you know, you drink a lot and you're talking,

"از حال رفتن". بله، برای شما افرادی که عاشق نوشیدن هستید، بله، می دانید، شما زیاد می نوشید و دارید حرف می زنید،

and then-boom-you wake up the next day in your underwear outside on the front of somebody's lawn.

و سپس بوم - روز بعد با لباس زیرتان بیرون، جلوی چمن شخصی بیدار می شوید.

Yeah?

آره؟

Or you're on the train and you go: "I don't know how I got here."

یا در قطار هستید و می روید: "نمی دانم چگونه به اینجا رسیدم."

You passed out.

از حال رفتی

It means you got an injury, either hit or drank too much, and you fell asleep and you

یعنی آسیب دیدی یا زدی یا زیاد نوشیدی و خوابت برد و نفهمیدی

didn't know.

.

Notice with "dozing off" you fall asleep and you wake up, you fall asleep and you wake up.

با "چرت زدن" توجه کنید که به خواب می روید و بیدار می شوید، به خواب می روید و بیدار می شوید.

When you "pass out"-boom-that's it, you're out and you wake up later on.

وقتی "بیهوش می شوید" - بوم - همین است، بیرون هستید و بعداً از خواب بیدار می شوید.

Sometimes even when you doze off you do fall asleep, wake up, and then you go to sleep. Right?

گاهی اوقات حتی وقتی چرت می‌زنید به خواب می‌روید، بیدار می‌شوید و سپس می‌خوابید. درست؟

But you can wake up from this.

اما شما می توانید از این وضعیت بیدار شوید.

This one is from an accident or an injury, or drinking too much and you pass out.

این یکی از تصادف یا جراحت یا نوشیدن زیاد الکل و بیهوش شدن است.

A lot of people pass out after too much alcohol.

بسیاری از افراد پس از مصرف بیش از حد الکل از حال می روند.

"Blackout", this one.

"Blackout"، این یکی.

Blackout, blackout, blackout.

خاموشی، خاموشی، خاموشی.

This one might be fun, this one might be boring, this one's a little dangerous.

این یکی ممکن است سرگرم کننده باشد، این یکی ممکن است خسته کننده باشد، این یکی کمی خطرناک است.

When you blackout what happens is you fall asleep...

وقتی خاموش می کنی اتفاقی که می افتد این است که خوابت می برد...

You don't fall asleep.

خوابت نمی برد.

You're unconscious.

تو بیهوشی

You're just-boom-gone.

تو فقط بوم رفتی

Blacking out occurs from injury and what's worse is you don't have memory of something.

سیاه شدن به دلیل آسیب دیدگی رخ می دهد و بدتر از آن این است که شما چیزی را به خاطر ندارید.

If you take drugs or someone gives you drugs, or you're hurt or injured, you will wake up

اگر مواد مصرف کنید یا کسی به شما مواد بدهد، یا زخمی یا مجروح شوید، از خواب بیدار می شوید

and you'll say: "I don't remember what happened."

و می گویید: «یادم نیست چه اتفاقی افتاده است».

Blacking out is serious.

سیاه شدن یک موضوع جدی است.

Okay? So if someone tells you something like:

باشه؟ بنابراین اگر کسی به شما چیزی مانند:

"I have problems, like I got insomnia and I occasionally black out during the day",

"مشکلاتی دارم، مانند بی خوابی دارم و گاهی اوقات در طول روز سیاه می شوم"، به

seriously tell them to go see a doctor. Okay?

طور جدی به او بگویید که به پزشک مراجعه کند. باشه؟

I like to joke and that, but then some of these things, like, you don't joke about.

من دوست دارم شوخی کنم و اینها، اما بعد از آن برخی از این چیزها، مثلاً شما با آنها شوخی نمی کنید.

Even if they blacked out, you want to know why because they will have memory loss.

حتی اگر آنها سیاه شدند، می خواهید بدانید چرا زیرا آنها حافظه خود را از دست خواهند داد.

If they pass out, they'll go: "Oh yeah, dude, I remember drinking the beer then walking,

اگر بیهوش شوند، می‌روند: "اوه، آره، رفیق، یادم می‌آید آبجو را خوردم و سپس راه رفتم،

and yeah, I fell asleep and I just passed out."

و بله، خوابم برد و تازه از حال رفتم."

They're okay.

اونا خوبن

When they're like: "I was drinking and I don't know what happened for the last five hours",

وقتی آنها می گویند: "من مشروب می خوردم و نمی دانم در پنج ساعت گذشته چه اتفاقی افتاده است"،

not so good. Cool?

نه چندان خوب. سرد؟

All right, so, we have done our sleep.

خیلی خب، پس خوابمان را تمام کردیم.

This is where we say: "Sweet dreams".

اینجاست که می گوییم: «رویاهای شیرین».

Time for us to go take a look at, you know, maybe a little bit of a quiz and two words

وقت آن است که برویم نگاهی بیندازیم، شاید کمی امتحان و دو کلمه

that are very confused by most people.

که توسط اکثر مردم بسیار گیج شده است.

Okay? Ready?

باشه؟ آماده؟

[Snaps]

Go.

[عکس می گیرد]

برو.

All right. But before we go, I wanted to just go over one thing.

خیلی خوب. اما قبل از رفتن، می خواستم فقط به یک چیز بپردازم.

Notice we had the word "blackout" twice.

توجه کنید که ما دو بار کلمه "Blackout" را داشتیم.

If you got really good eyes, you'll understand why it's there.

اگر چشمان واقعاً خوبی داشته باشید، خواهید فهمید که چرا آن جا وجود دارد.

If you don't, let me explain.

اگر ندارید، اجازه دهید من توضیح دهم.

"Blackout" as one word is a noun.

"Blackout" به عنوان یک کلمه یک اسم است.

He had a blackout, that's why he's on the floor.

خاموشی داشت، برای همین روی زمین است.

Noun. It's a thing.

اسم. این یک چیز است.

It's a phrasal verb, sort of an action, if you know what phrasal verbs are when it's

این یک فعل عبارتی است، یک نوع عمل، اگر می‌دانید که افعال عبارتی چه هستند زمانی که

"black out", two separate words.

«سیاه کردن» است، دو کلمه مجزا.

If you drink too much, you will black out.

اگر بیش از حد بنوشید ، سیاه می شوید.

Separated words.

کلمات جدا شده

Okay?

باشه؟

That's the difference between the two, so if you ever see them, one is the noun and

این تفاوت بین این دو است، بنابراین اگر آنها را دیدید، یکی اسم و

one is the action that's occurring. Okay?

یکی عملی است که در حال وقوع است. باشه؟

Good?

خوبه؟

Let's go to the board because now I have some quick notes for you.

بیایید به تابلو برویم زیرا اکنون چند یادداشت سریع برای شما دارم.

In this case the quick note is about the difference between "sleep" and "asleep".

در این مورد، یادداشت سریع در مورد تفاوت بین "خواب" و "خواب" است.

They seem almost identical because the word is almost the same, but they are different

آنها تقریباً یکسان به نظر می رسند زیرا کلمه تقریباً یکسان است، اما آنها متفاوت هستند

and you have to use them differently, especially in a grammatical sense.

و شما باید آنها را متفاوت استفاده کنید، به خصوص در معنای دستوری.

So let's go to the board and take a look.

پس بیایید به تابلو برویم و نگاهی بیندازیم.

"Sleep", it can be used as a noun: I need some sleep, like I need some money.

«خواب» را می توان به عنوان اسم به کار برد: من نیاز به خواب دارم، مانند نیاز به مقداری پول.

It can be used as a verb: He's sleeping right now.

می توان از آن به عنوان فعل استفاده کرد: او همین الان خواب است.

Or it can be used as an adjective: Sleeping beauty.

یا می توان از آن به عنوان صفت استفاده کرد: زیبای خفته.

All right?

خیلی خوب؟

Or beauty sleep.

یا خواب زیبایی

So we're using it to describe something.

بنابراین ما از آن برای توصیف چیزی استفاده می کنیم.

Okay, shouldn't say the other way, like beauty sleep, but sleeping beauty, an adjective.

خوب، نباید جور دیگر گفت، مانند خواب زیبایی، اما زیبایی خفته، یک صفت.

Or we say it when we're going to bed.

یا وقتی به رختخواب می رویم آن را می گوییم .

Right?

درست؟

I'm going to be sleeping at 9 o'clock, so we use it for going to bed or as a noun, verb, or adjective.

من قرار است ساعت 9 بخوابم، بنابراین از آن برای رفتن به رختخواب یا به عنوان اسم، فعل یا صفت استفاده می کنیم.

"Asleep" is a little different.

"خواب" کمی متفاوت است.

We can use it as an adverb, "fall asleep", an action. Right?

ما می توانیم آن را به عنوان یک قید، "به خواب رفتن"، یک عمل استفاده کنیم. درست؟

I'm going to fall asleep.

من دارم میرم بخوابم

Or as an adjective: You are asleep, to describe your state.

یا به عنوان صفت: شما خواب هستید، برای توصیف حالت خود.

You are asleep now, he is asleep.

تو الان خوابی، اون خوابه.

It's different than this because here you can be going to bed, here you're unconscious,

با این تفاوت دارد زیرا اینجا می توانید به رختخواب بروید، اینجا بیهوش هستید،

that means you're not awake.

یعنی بیدار نیستید.

Not exactly the same.

دقیقاً یکسان نیست.

That's a little different. Okay?

این کمی متفاوت است. باشه؟

So when you're asleep, we're saying literally you're not conscious, you're not awake.

بنابراین وقتی شما خواب هستید، به معنای واقعی کلمه می گوییم شما هوشیار نیستید، شما بیدار نیستید.

When you're going to bed, you are in the act, you're actually...

وقتی به رختخواب می روید ، شما در حال عمل هستید، در واقع...

Maybe I'm going to be sleeping at 4 o'clock, an action that's going on. All right?

شاید من قرار است ساعت 4 بخوابم ، عملی که در حال انجام است. خیلی خوب؟

"Fast asleep".

"خواب عمیق".

This is interesting because we say: "Someone is fast asleep or sound asleep".

این جالب است زیرا ما می گوییم: "یک نفر در خواب عمیق است یا کاملاً خوابیده است".

The mistake a lot of people make is "fast asleep" means you go to bed quickly.

اشتباهی که بسیاری از مردم مرتکب می‌شوند این است که « خواب سریع» یعنی شما سریع به رختخواب می‌روید.

That's wrong, actually.

این اشتباه است، در واقع.

If you ask anyone, when they say he's fast asleep, you might see them shaking somebody, going:

اگر از کسی بپرسید، وقتی می گویند که او خواب عمیقی است ، ممکن است ببینید که کسی را تکان می دهد و می گوید:

"Hey, hey, hey. He's fast asleep."

"هی، هی، هی. او عمیق خواب است."

It comes from the German word which is "fasten", and it means to stick.

این کلمه از کلمه آلمانی "بستن" گرفته شده است و به معنای چسبیدن است.

We, in English, say fasten something, which means add something to something to make it

ما در انگلیسی می گوییم fasten something یعنی چیزی به چیزی اضافه کنید تا

stay strongly.

محکم بماند.

And in German it means to sleep...

و در آلمانی به معنای خوابیدن است...

To be sound asleep, fast asleep, to be completely asleep, hence...

به خواب کامل، خواب عمیق، کاملاً خوابیده، از این رو...

Or not hence, but that's why when you're pushing someone, say:

یا نه از این رو، اما به همین دلیل است که وقتی کسی را هل می دهید، بگویید:

"Hey. Get up, get up", and they say:

"هی، برخیز، برخیز. بالا»، و می گویند:

"He's fast asleep", it means completely asleep or completely unconscious.

«اَمْ أَحْسَلُ» یعنی کاملاً خوابیده یا کاملاً بیهوش.

Yes, he's sleeping but we say completely unconscious.

بله، او خواب است اما ما می گوییم کاملا بیهوش.

Nothing's going on.

هیچ اتفاقی نمی افتد.

Cool? All right.

سرد؟ خیلی خوب.

Quick notes for a reason because we're going to do our test.

یادداشت های سریع به دلایلی چون ما آزمایش خود را انجام می دهیم.

And in doing the test, if you don't know that last one, so something in here, you won't

و در انجام تست، اگر آن مورد آخر را نمی دانید ، بنابراین چیزی در اینجا،

be able to answer this.

نمی توانید به این پاسخ دهید.

So think carefully.

پس خوب فکر کن

All right?

So let's do the first one for sleep.

خیلی خوب؟

پس بیایید اولین مورد را برای خواب انجام دهیم.

"Mr. E __________ __________ in front of the boring teacher."

"آقای E __________ __________ در مقابل معلم خسته کننده."

I'm going to put a period here.

من می خواهم یک دوره را در اینجا قرار دهم.

Mr. E what?

آقای E چی؟

What did he do in front of the boring teacher?

جلوی معلم خسته کننده چه کرد؟

Now, think of all the words you used.

حالا به تمام کلماتی که استفاده کردید فکر کنید.

There's two words here.

اینجا دو کلمه هست

Do you think he passed out?

به نظر شما او از حال رفت؟

No, because they ask questions.

نه، چون سؤال می کنند.

I think he might have...

من فکر می کنم او ممکن است ...

Remember boring?

خسته کننده را به یاد داشته باشید؟

Dozed off.

چرت زد.

Ah, ah.

اه اه.

He dozed off in front of the boring teacher.

جلوی معلم خسته کننده چرت زد.

All right?

خیلی خوب؟

What about the next one?

در مورد بعدی چطور؟

"I was so worried about the test so I __________ _____ __________ all night long."

"من خیلی نگران آزمایش بودم، بنابراین تمام شب __________ _____ __________ کردم."

I was worried about the test, so I something, something all night long.

من در مورد آزمایش نگران بودم، بنابراین من یک چیزی، چیزی تمام شب.

You shook me all night long, yeah you.

تمام شب مرا تکان دادی، آره تو.

I wonder why I would shake you.

تعجب می کنم که چرا تو را تکان می دهم.

Because you were probably like: "[Makes noises]", and that would be

زیرا شما احتمالاً مانند: "[صدا می‌سازد]" بودید، و این

"tossed and turned".

"پرت و چرخش" می‌شد. تمام شب

Tossing and turning all night long.

پرتاب و چرخش .

You're not going to get a good night's sleep, are you?

قرار نیست شب راحت بخوابی، نه؟

All right, that's good.

بسیار خوب، این خوب است.

How about this one?

این یکی چی؟

"The baby was __________ __________ and we couldn't wake him up."

"بچه __________ __________ بود و ما نتوانستیم او را بیدار کنیم."

The baby was what?

بچه چی بود؟

Hmm.

هوم

The baby, and you couldn't wake the baby up.

بچه، و شما نتوانستید بچه را بیدار کنید.

Get up.

بلند شو

Up. No? Hmm.

بالا نه؟ هوم

The baby would have to be completely asleep I think.

فکر می کنم بچه باید کاملاً بخوابد.

Hmm, what would that be?

هوم، آن چه خواهد بود؟

Hmm.

هوم

It's very difficult.

خیلی سخت است.

I don't know what the answer could possibly be, do you?

من نمی دانم چه پاسخی می تواند باشد، شما؟

Did you say "fast asleep"?

گفتی "خواب عمیق"؟

I know, because you're a very smart student.

می دانم، چون شما دانش آموز بسیار باهوشی هستید.

Some of you were sneaky and said "sound asleep", which would be true, too.

بعضی از شما یواشکی بودید و می گفتید "خوب خوابیده" که این هم درست است.

Yeah.

آره

Remember we said completely unconscious?

یادت هست گفتیم کاملاً ناخودآگاه؟

So the baby was sound asleep.

بنابراین کودک کاملاً در خواب بود.

A good thing if you're a parent. Right?

اگر پدر و مادر باشی چیز خوبی است. درست؟

Okay, so we got two more to go, so let's go see what we have now.

خوب، پس دو تا دیگه داریم، پس بیایید بریم ببینیم الان چی داریم.

"I need a quick rest"-or a short rest-"and I'll be good.

"من به یک استراحت سریع نیاز دارم" - یا یک استراحت کوتاه - "و من خوب خواهم شد.

I'm taking a 20-minute (_____) _____."

من 20 دقیقه (_____) _____ می گذارم."

If you're from the 90s, there's a 20-minute workout.

اگر اهل دهه 90 هستید ، یک تمرین 20 دقیقه ای وجود دارد.

Remember?

یاد آوردن؟

Headbands.

سربند.

I might even have a headband.

من حتی ممکن است یک هدبند داشته باشم.

Yeah?

آره؟

Okay, 20-minute workout, the 1990s.

خوب، تمرین 20 دقیقه ای ، دهه 1990.

[Sings].

[آواز می خواند].

You know the answer yet?

شما هنوز جواب را می دانید؟

No? Okay. [Sings].

نه؟ باشه. [آواز می خواند].

Okay, it's not a workout.

خوب، این یک تمرین نیست.

It is what?

این چیست؟

A "power nap", that's right, it's a power nap or a nap.

یک «چرت قدرتی»، درست است، چرت قدرتی یا چرت زدن است.

I prefer a nap, but 21st century it's a power nap.

من چرت زدن را ترجیح می دهم، اما قرن 21 این یک چرت قدرتمند است.

And finally...

و در نهایت...

Sorry.

ببخشید.

"Your __________ keeps me up at night."

"__________ شما مرا شب ها بیدار نگه می دارد."

What would keep me up at night?

چه چیزی مرا در شب بیدار نگه می دارد؟

Most likely not your johnson.

به احتمال زیاد جانسون شما نیست.

Hmm, something keeps me up at night.

هوم، چیزی مرا شب ها بیدار نگه می دارد.

Ah.

آه

Did you say "snoring"?

گفتی "خروپف"؟

You did a good job, and I'm going to...

شما کار خوبی کردید و من می روم...

Let's see. Let's put this out there.

بیایید ببینیم. بیایید این را بیرون بگذاریم.

We had: "Your snoring", right?

داشتیم: «خروپف تو»، درست است؟

We had, what was the other one?

داشتیم، اون یکی چی بود؟

The 20-minute, I'm not fond of this one, but power nap.

20 دقیقه، من این یکی را دوست ندارم، اما چرت قدرتی.

All right? A power nap.

خیلی خوب؟ یک چرت قدرتی

The baby was what?

بچه چی بود؟

Fast asleep.

سریع خوابیده.

Okay. So I was...

باشه. پس من بودم...

I tossed and turned, past tense because we...

پرت و چرخیدم، زمان گذشته چون ما...

We were worried.

نگران بودیم.

Right? This was last night.

درست؟ این دیشب بود

And Mr. E, what did he do?

و آقای E چه کرد؟

He dozed off in front of the teacher.

جلوی معلم چرت زد .

You didn't need me to write those because you're smart and I'm sure you figured out yourself,

نیازی به نوشتن آنها نداشتی چون باهوشی و مطمئنم که خودت متوجه شدی،

but look, you can get the rest of the quiz to see how good you would...

اما ببین، می‌توانی بقیه آزمون را دریافت کنی تا ببینی چقدر خوب...

How good.

چقدر خوب.

How well you would have done.

چقدر خوب کار می کردی

My god, I almost said "good".

خدای من تقریباً گفتم "خوب".

How well you would have done.

چقدر خوب کار می کردی

You're going to go to the website.

شما می خواهید به وب سایت بروید.

And where is that?

و آن کجاست؟

www.

www.

Right?

eng as English, vid as in video.com (www.engvid.com),

درست؟

eng به عنوان انگلیسی، vid مانند در video.com (www.engvid.com)،

complete the quiz, and see how well you do.

آزمون را کامل کنید، و ببینید که چقدر خوب انجام می‌دهید.

Anyway, I need to catch some zzz'.

به هر حال، من باید کمی zzz را بگیرم.

It was a long night last night.

دیشب یک شب طولانی بود.

I'll tell you about it sometime.

یه وقتایی بهت میگم

Ah, see?

آه، ببینید؟

I'm tired. This way.

خسته ام. بدین ترتیب.