How NOT to Learn English - Studying English at Home

"How not to learn English." Hey, James from EngVid. We said it, we did it. I actually

"چگونه انگلیسی یاد نگیریم." هی، جیمز از EngVid. گفتیم، انجام دادیم. من در واقع

feel like a corporation. I remember the first day we did "How Not to Learn English," number

احساس یک شرکت دارم. یادم می آید اولین روزی که «چگونه انگلیسی یاد نگیریم» شماره

one. It wasn't called number one. It was just "How Not to Learn English." Made a joke, there

یک را اجرا کردیم. اسمش شماره یک نبود فقط «چگونه انگلیسی یاد نگیریم» بود. شوخی کرد،

will be more lessons. I kept teaching, and as I kept teaching, I kept thinking. You know,

درس های بیشتری وجود خواهد داشت. به تدریس ادامه دادم و همچنان که به تدریس ادامه می دادم، مدام فکر می کردم.

that dream sequence? And then the list got longer and longer, and I was like, "Wow."

میدونی اون سکانس خواب؟ و سپس لیست طولانی تر و طولانی تر شد و من مثل "وای" گفتم.

So we have the first one is just generally "How Not to Learn English." The second one

بنابراین ما اولین مورد را داریم که به طور کلی "چگونه انگلیسی یاد نگیریم" است.

was the school edition, right? "How Not to Learn While in Your Classroom." Now, this

دومی نسخه مدرسه بود، درسته؟ "چگونه در کلاس درس یاد نگیریم." در حال حاضر، این

one's specific. This one's for you at home. We know a lot of the EngVid viewers actually

یکی خاص است. این یکی برای شما در خانه است. ما می دانیم که بسیاری از بینندگان EngVid

study at home in a little hut somewhere in Africa with a zebra as an antelope. I'm just

واقعاً در خانه در یک کلبه کوچک در آفریقا با یک گورخر به عنوان بز کوهی مطالعه می کنند. من فقط شوخی می کنم

joking. Can you imagine that? There's some people in a hut huddled around a computer.

. آیا می توانید آن را تصور کنید؟ چند نفر در یک کلبه هستند که دور یک کامپیوتر جمع شده اند.

Huddled means like surrounding, looking at the screen. But we figured out that when we

Huddled به معنای اطراف، نگاه کردن به صفحه است. اما ما متوجه شدیم که وقتی

started this, this was for people who weren't fortunate enough to travel, to go to other

این کار را شروع کردیم، این برای افرادی بود که به اندازه کافی خوش شانس نبودند که سفر کنند، به کشورهای دیگر بروند

countries and learn English, but might be really struggling and learning on their own.

و زبان انگلیسی را یاد بگیرند، اما ممکن است واقعاً در تلاش باشند و خودشان یاد بگیرند.

And why not have a video for them? So in this one, this is "How Not to Learn English," part

و چرا یک ویدیو برای آنها ندارید؟ بنابراین در این یکی، این قسمت سوم «چگونه انگلیسی یاد نگیریم» است

three, but the home edition. And by that, we mean those of you who are studying at home,

، اما نسخه خانگی است. و از آن، منظور ما کسانی از شماست که در خانه درس می خوانند،

which is really tough, and I admire that, and I'm thankful for the privilege of getting

که واقعاً سخت است، و من آن را تحسین می کنم، و از این امتیاز سپاسگزارم که

to teach you, right? Because you're choosing us.

به شما آموزش دادم، درست است؟ چون شما ما را انتخاب می کنید

So there are the five things you can do, but this is when you're on your home. When you're

بنابراین پنج کار وجود دارد که می توانید انجام دهید، اما این زمانی است که در خانه خود هستید. وقتی

on your home. You're on your home. You're on your own. Okay. "Do not study in an area

در خانه خود هستید شما در خانه خود هستید. تو خودت هستی باشه. "در منطقه ای

free of distractions." This is basic. A lot of this is basic studying principles when

عاری از حواس پرتی مطالعه نکنید." این اساسی است. بسیاری از اینها اصول اولیه مطالعه زمانی است که

any person is studying at home. Okay? A lot of students will come in. I've seen them in

هر فردی در خانه مطالعه می کند. باشه؟ دانش آموزان زیادی وارد خواهند شد. من آنها را

my classroom. I'm not talking about classroom now. I'm giving you the example, not the classroom.

در کلاس خود دیده ام. الان در مورد کلاس درس صحبت نمی کنم. من برای شما مثال می زنم، نه کلاس درس.

But they come in, and they've got a cell phone going, or they're just iPad-ing. They're distracted.

اما آنها می آیند، و یک تلفن همراه دارند ، یا فقط در حال آیپد هستند. حواسشون پرت شده

Now that's bad in a classroom, but at home, it's much easier. You're at home. So you know,

اکنون در کلاس درس بد است، اما در خانه ، بسیار آسان تر است. شما در خانه هستید. پس می دانید،

you've got a beer on one thing, some nachos or some chips on the other hand, radio playing

یک چیز آبجو دارید، از طرف دیگر مقداری ناچو یا چیپس، رادیو

in the background, maybe the television. Sun's coming down, so the kids are playing in the

در پس زمینه پخش می شود، شاید تلویزیون. خورشید در حال غروب است ، بنابراین بچه ها در پارک بازی می

park, and you're looking outside. You're not really focused. The whole thing about distractions

کنند، و شما به بیرون نگاه می کنید. شما واقعاً متمرکز نیستید. همه چیز در مورد حواس پرتی

is you cannot bring to bear, or you cannot take your mind and put 100% concentration

این است که شما نمی توانید آن را تحمل کنید، یا نمی توانید ذهن خود را بگیرید و 100٪

on the subject that you're doing. Concentration leads to memory, remembering the work. If

روی موضوعی که انجام می دهید تمرکز کنید. تمرکز منجر به حافظه، یادآوری کار می شود.

you're not concentrating, you're going to forget. So of course, later on, when people

اگر تمرکز نداشته باشید، فراموش خواهید کرد. البته بعداً وقتی مردم

are saying, "Did you learn blah, blah, blah from EngVid?" You're going to say, "No, I

می گویند: "آیا تو از EngVid بله، بل، بلا یاد گرفتی؟" شما می خواهید بگویید: "نه،

don't remember." And then you're going to blame the material, when it's actually lack

یادم نمی آید." و سپس شما مواد را سرزنش خواهید کرد، در حالی که در واقع

of focus. So at home, try and find an area that is free of distractions. Maybe one little

عدم تمرکز است. بنابراین در خانه سعی کنید مکانی را پیدا کنید که عاری از حواس پرتی باشد. شاید یک

corner. If you have a laptop or a computer, put it there, where there's not a lot of television

گوشه کوچک اگر لپ‌تاپ یا رایانه دارید ، آن را در جایی قرار دهید که تلویزیون

or other noise that can bother you, or not direct sunlight. Something comfortable you

یا صدای دیگری وجود نداشته باشد که شما را آزار دهد یا نور مستقیم خورشید وجود نداشته باشد. یه چیزی راحت

can sit down. If you feel comfortable, and you're relaxed, and there's no distractions,

میتونی بشینی اگر احساس راحتی می کنید، آرام هستید، و هیچ مزاحمتی وجود ندارد،

you'll focus. If you focus, you'll learn more. You'll learn faster. Boom, it's easier.

تمرکز خواهید کرد. اگر تمرکز کنید، بیشتر یاد خواهید گرفت . شما سریعتر یاد خواهید گرفت بوم، راحت تر است.

So one of the ways not to learn -- oh, look. Mr. E doesn't look happy, because his cousin

بنابراین یکی از راه های یادگیری نکردن -- اوه، نگاه کنید. آقای E خوشحال به نظر نمی رسد، زیرا پسر عمویش

Silda Snake is here. Notice everything in red is Silda Snake. He's like, "Yeah, yeah,

سیلدا مار اینجاست. توجه کنید همه چیز قرمز سیلدا مار است. او می گوید: "آره، آره،

man. Do this, because then you can pay more money, or spend more time. Ha, ha, ha, ha."

مرد. این کار را بکن، زیرا در این صورت می توانی پول بیشتری بپردازی، یا زمان بیشتری صرف کنی. ها، ها، ها، ها."

He's evil. Give him some horns. The rest of the snake. And some fangs. He's an evil snake.

او شیطان است. به او شاخ بدهید. بقیه مار. و تعدادی نیش او یک مار شیطانی است.

Mr. E is not happy, because he's like, "This is not why we started EngVid. It's to help

آقای E خوشحال نیست، زیرا او می گوید: "به این دلیل نیست که ما EngVid را راه اندازی کردیم. این برای کمک به

people learn." See that noise? He's angry. He's not going to take that. Watch out for

مردم برای یادگیری است." آن صدا را می بینید؟ او عصبانی است. او این را نمی پذیرد. مراقب

Silda Snake, right? Sinister snake. Okay? So do not find an area. Find lots of distractions.

سیلدا مار باشید، درست است؟ مار شوم باشه؟ پس منطقه ای پیدا نکنید. موارد حواس پرتی زیادی پیدا کنید.

Watch soccer as you study English. Good luck.

در حالی که انگلیسی می خوانید، فوتبال تماشا کنید . موفق باشید.

The next one is, when listening, always watch with subtitles. I teach a listening class,

مورد بعدی این است که هنگام گوش دادن، همیشه با زیرنویس تماشا کنید. من یک کلاس شنیداری تدریس می‌کنم،

and in my class -- it's kind of famous, because there are no subtitles -- we watch some really

و در کلاسم - به نوعی معروف است، چون زیرنویس وجود ندارد - ما فیلم‌های واقعا

crazy movies. Sometimes they speak really fast English, like this, you know, I'm just

دیوانه‌کننده‌ای را تماشا می‌کنیم. گاهی اوقات آنها خیلی سریع انگلیسی صحبت می کنند ، اینطوری، می دانید، من فقط می

going to run aside, right? Or they'll be talking about very deep matters that pull upon the

خواهم فرار کنم، درست است؟ یا در مورد موضوعات بسیار عمیقی صحبت می‌کنند که ریسمان‌های قلب را به خود جذب

heartstrings and deliver such utterances that have never been heard in an eon, in an epoch

می‌کنند و چنین سخنانی را بیان می‌کنند که در یک دوره، در عصری مانند این، هرگز شنیده نشده است

such as this. And you're like, "Whoa!" So the students are blown away. They're like,

. و شما مانند "اوه!" بنابراین دانش‌آموزان متحیر شده‌اند. آنها مانند

"Where are the subtitles?" Those are the words underneath that are translated so you can

"زیرنویس کجاست؟" اینها کلمات زیر هستند که ترجمه شده اند تا بتوانید

read it. And I would say to them, "If you're trying to listen, then listen. Learn to focus.

آن را بخوانید. و من به آن‌ها می‌گفتم: "اگر می‌خواهید گوش کنید، پس گوش کنید. تمرکز کردن را یاد بگیرید.

And then find out where the breaks are to learn what the words are, and we can always

و سپس دریابید که وقفه‌ها کجاست تا یاد بگیرید کلمات چیست، و ما همیشه می‌توانیم

pull back." Well, once again, you're on your own. So how does somebody do this? Because

عقب نشینی کنیم." خوب، یک بار دیگر، شما در حال خود هستید . پس چگونه کسی این کار را انجام می دهد؟

you're going to say, "I don't have a teacher. I got you. And you're not helping me when

چون میخوای بگی: "من معلم ندارم. من تو رو گرفتم. و وقتی

I'm watching a movie." I'm like, "Well, maybe we will develop a product that will help you.

دارم فیلم میبینم کمکم نمیکنی." من می گویم، "خب، شاید ما محصولی را توسعه دهیم که به شما کمک کند.

Yes, maybe we can. Give you a little bit of movie snippets. We'll see. A snippet is small

بله، شاید بتوانیم. کمی تکه فیلم به شما بدهیم . خواهیم دید. یک قطعه قسمت کوچکی است

part." No. Mr. E's saying, "No, no, no movies. No, no copyright infringement. No jail time."

." نه، آقای E گفت: "نه، نه، هیچ فیلمی.

Okay. But maybe. We'll see what we can do. But besides that, until then, here's what

باشه. اما شاید. خواهیم دید چه کاری می توانیم انجام دهیم. اما علاوه بر آن، تا آن زمان، در اینجا کارهایی که

you can do at home. And that's why this lesson is on. Watch the movie. Watch two minutes

می توانید در خانه انجام دهید، آورده شده است. و به همین دلیل این درس فعال است. فیلم را تماشا کنید. دو

or three minutes without subtitles. Just watch it. And then I'm going to suggest you write

یا سه دقیقه بدون زیرنویس تماشا کنید. فقط تماشاش کن و سپس به شما پیشنهاد می کنم

down what you hear. And then go back and play it again. And then listen with the subtitles.

آنچه را که می شنوید بنویسید. و سپس برگردید و دوباره آن را پخش کنید. و سپس با زیرنویس گوش کنید.

Check to see what you caught. If you caught four words out of ten words, then you know

چک کن ببین چی گرفتی اگر چهار کلمه از ده کلمه را گرفتید، پس می دانید

forty percent is what's going in. If you caught six out of ten, you got sixty percent and

چهل درصد چیزی است که در آن اتفاق می افتد

so on and so forth. It's a great way to check. And also, because it's on the paper, you can't

. این یک راه عالی برای بررسی است. و همچنین، چون روی کاغذ است، نمی توانید

lie. So you focus more. Because you know the number of correct words is what you actually

دروغ بگویید. بنابراین بیشتر تمرکز می کنید. زیرا می دانید تعداد کلمات صحیح همان چیزی است که واقعاً

heard. So you're going to try harder. Boom. Instant increasing in learning, right? Yeah?

شنیده اید. بنابراین شما بیشتر تلاش خواهید کرد. رونق. افزایش آنی در یادگیری، درست است؟ آره؟

Okay? So. And it's not a mistake. It's good for you. You can do this at home.

باشه؟ بنابراین. و این یک اشتباه نیست. برای شما خوب است. شما می توانید این کار را در خانه انجام دهید.

Number three. Look. You're studying at home. I know for a fact you've watched our videos

شماره سه. نگاه کن تو خونه درس میخونی من می دانم که شما ویدیوهای ما را

on S, T, and D pronunciation. I think John's got one. Yeah. See? Mentioned a teacher there.

در تلفظ S، T و D تماشا کرده اید. فکر کنم جان یکی داره آره دیدن؟ از معلمی در آنجا نام برد.

So there are techniques you've been taught. Why don't you practice them? Right? You don't

بنابراین تکنیک هایی وجود دارد که به شما آموزش داده شده است. چرا آنها را تمرین نمی کنید؟ درست؟ تو

have a teacher. You're not in a classroom. If you're taking the time to learn it, why

معلم نداری تو کلاس درس نیستی اگر برای یادگیری آن وقت می گذارید، چرا

don't you practice things to help you, right? A lot of students do this. They go, "I know

چیزهایی را تمرین نمی کنید که به شما کمک کند، درست است؟ بسیاری از دانش آموزان این کار را انجام می دهند. آنها می گویند: "من

this rule." I go, "Do you practice it?" "No." "Oh. So, okay. So when you learn to walk,

این قانون را می دانم." می گویم تمرین می کنی؟ "نه." "اوه. خب، خوب. پس وقتی راه رفتن را یاد گرفتی،

you just dropped out of your mother on the ground and then started walking. Just like

از مادرت روی زمین افتادی و بعد شروع به راه رفتن کردی.

that?" "No. You tried. You fell down. You tried. You fell down. And one day, you walk.

همینطور؟" "نه. تلاش کردی. افتادی. تلاش کردی. افتادی. و یک روز راه می روی.

Then you run." Same goes with the technique. If you learn a technique, practice it. I often

سپس می دوی." در مورد تکنیک هم همینطور. اگر تکنیکی را یاد گرفتید، آن را تمرین کنید. من اغلب

tell students who are learning vocabulary, "Use the word three times the same day and

به دانش‌آموزانی که در حال یادگیری واژگان هستند می‌گویم: «از کلمه سه بار در همان روز استفاده کنید و

then write a sentence." Look. I just gave you a technique. Why don't you do it? I've

سپس یک جمله بنویسید». نگاه کن من فقط یک تکنیک به شما دادم. چرا این کار را نمی کنی؟ من قبلاً

just done vocabulary words before. Maybe we did one on arrogance and that. Write it down

فقط کلمات واژگانی را انجام داده ام. شاید ما یکی را در مورد تکبر و آن انجام دادیم. سه بار آن را یادداشت کنید

three times. Write out the meaning. Write out a sentence. Then end the day. When you

. معنی را بنویس یک جمله بنویس سپس روز را به پایان برسانید. وقتی

see somebody who's arrogant, you go, "He's a rather arrogant man." Or, "That was a rather

کسی را می بینید که مغرور است، می گویید: "او مرد نسبتاً متکبر است." یا، "این یک

arrogant statement. I can't believe you think that." Then pretty soon before you know it,

بیانیه نسبتاً متکبرانه بود. من نمی توانم باور کنم که شما چنین فکر می کنید." پس خیلی زود قبل از اینکه متوجه شوید،

boom. Stuck in your head. Yours for life.

رونق بگیرید. تو سرت گیر کرده مادام العمر مال تو

Number four. Actually, you know what? I'm going to change it. Number four will become

شماره چهار. در واقع، می دانید چیست؟ من می خواهم آن را تغییر دهم. عدد چهار به عدد پنج تبدیل می شود

number five and vice versa. Vice versa means and switching. There's a reason why you'll

و بالعکس. بالعکس یعنی و سوئیچینگ. دلیلی وجود دارد که چرا منطق را خواهید

see the logic. See? I do things on the fly here, man. On the fly. You've got to stay

دید. دیدن؟ من در پرواز اینجا کارها را انجام می دهم ، مرد. در پرواز. تو باید

with me. Stay with me. All right. Number four. Now is number five. Don't make a specific

با من بمونی با من بمان خیلی خوب. شماره چهار. حالا شماره پنج است. زمان خاصی

time for studying. Humans are creatures of habits. What I mean by that is we get into

را برای مطالعه در نظر نگیرید. انسان ها مخلوق عادات هستند. منظور من از آن این است که ما وارد

routine and we stay in it. That routine is good and bad. In this case, for English, it

روال عادی می شویم و در آن می مانیم. آن روال خوب و بد است. در این صورت، برای انگلیسی،

will be good because if you always at three o'clock do studying in English and you tell

خوب خواهد بود، زیرا اگر شما همیشه در ساعت سه به زبان انگلیسی مطالعه کنید و به مردم بگویید، با گفتن

people that, they will help support you by going, "Hey, Mr. E. At three o'clock, don't

، "هی، آقای E. ساعت سه بعد از ظهر به شما کمک می کنند. آیا

you have to study English?" They'll remind you. People will support you.

شما مجبور نیستید انگلیسی بخوانید؟" آنها به شما یادآوری می کنند. مردم از شما حمایت خواهند کرد.

Also, mentally, if at three o'clock you're supposed to be studying, your brain will remind

همچنین، از نظر ذهنی، اگر قرار باشد ساعت سه در حال مطالعه باشید، مغزتان به شما یادآوری

you, "You've got to go do something. You've got to go do something," and it becomes easier

می‌کند که "باید بروی کاری انجام بدهی. باید بروی کاری انجام بدهی" و

to study English. Well, when something's part of your life, and it's really part of your

مطالعه کردن آسان‌تر می‌شود. انگلیسی. خوب، وقتی چیزی بخشی از زندگی شماست، و واقعاً بخشی از

life, it grows inside you and you actually look kind of forward to it. I know when you

زندگی شماست، در درون شما رشد می کند و در واقع به نوعی به آن نگاه می کنید. می دانم وقتی

get home from work, some of you appreciate a good glass of wine. Some of you sitting

از سر کار به خانه می آیید، برخی از شما قدردان یک لیوان شراب خوب هستید. برخی از شما نشسته

down taking off your shoes and relaxing. It's something you taught yourself and now it gives

اید که کفش های خود را در می آورید و استراحت می کنید. این چیزی است که خودتان یاد داده اید و اکنون به

you pleasure. Imagine if learning English could be pleasurable. You're like, "Okay,

شما لذت می دهد. تصور کنید که یادگیری زبان انگلیسی می تواند لذت بخش باشد. شما می گویید، "باشه،

I finished work and I cleaned the dishes. Now, I get to spend -- not I have to, but

کارم را تمام کردم و ظرف ها را تمیز کردم. حالا باید خرج کنم -- نه مجبورم، اما

I get to spend 20 minutes watching an English video where I'm going to learn something new.

می توانم 20 دقیقه را صرف تماشای یک ویدیوی انگلیسی کنم که در آن چیز جدیدی یاد بگیرم.

Wow, that's so cool. So, I'm going to give myself a specific time. When it's my time,

وای، این خیلی باحاله. پس من یه زمان مشخص به خودم میدم. وقتی وقت من باشه

I tell other people, "Don't bother me. I give time to myself to improve myself. It's at

به بقیه میگم: "مرا اذیت نکن. به خودم زمان می دهم تا خودم را بهتر کنم.

three o'clock. After 3.30, call me, but until then, I'm busy." Imagine how powerful that

ساعت سه است. بعد از ساعت 3.30، به من زنگ بزنید، اما تا آن زمان، من سرم شلوغ است." تصور کنید چقدر قدرتمند است

feels, right? It feels good now. You're like, "Yeah, I'm studying English and I do it every

، درست است؟ الان احساس خوبی دارد. شما می گویید، "آره، من انگلیسی می خوانم و هر روز ساعت سه این کار را انجام می دهم.

day at three o'clock, like clockwork, and everybody respects that time and helps support

ساعت، مانند ساعت، و همه به آن زمان احترام می گذارند و به من کمک می کنند تا

me do that." You're going to learn faster. It gives you more confidence.

این کار را انجام دهم." شما سریع تر یاد خواهید گرفت . این به شما اعتماد به نفس بیشتری می دهد.

Now, number five. All of this is great, but you're at home. At school, the teachers will

اکنون شماره پنج. همه اینها عالی هستند، اما شما در این کار هستید. در خانه. در مدرسه، معلمان

try to find a way that helps you study best, but for you, my friends, you have to be responsible

سعی می کنند راهی پیدا کنند که به شما کمک کند بهترین مطالعه را انجام دهید، اما برای شما، دوستان من، شما باید مسئول

for what you do at home and you're going to have to find the best way to study for you.

کارهایی که در خانه انجام می دهید باشید و باید بهترین راه را پیدا کنید. برای شما مطالعه کنید.

Now, when we took this TESOL course I had to take, we learned there are like seven ways,

حالا، وقتی این دوره TESOL را که باید می‌گذراندیم، یاد گرفتیم که هفت راه وجود دارد،

but I would say there's basically three. Some people are kinesthetic, some people are visual,

اما من می‌توانم بگویم اساساً سه راه وجود دارد. برخی افراد حرکتی هستند، برخی افراد بینایی،

some people are auditory, and what that means is some people learn best by seeing things,

برخی افراد شنوایی این بدان معناست که برخی از مردم با دیدن چیزها،

visual, see. Some people learn best by hearing things, auditory. They have to listen to it

بصری، دیدن، بهترین چیزها را یاد

to get it. Some people, kinesthetic means they have to do it physically some way to

می گیرند. c به این معنی است که آنها باید این کار را به روشی فیزیکی انجام دهند تا

do it or they don't understand, because understanding, my friends, is what this is about. Learning

این کار را انجام دهند یا متوجه نمی شوند، زیرا دوستان من درک درستی از این موضوع دارند. با

a language, there's no such thing really as language. It's sounds, and these sounds have

یادگیری زبان، چیزی به نام زبان وجود ندارد. این صداها هستند، و این صداها

meaning, but really what you need to do is understand what these sounds mean to people.

معنی دارند، اما واقعاً آنچه شما باید انجام دهید این است که بفهمید این صداها برای مردم چه معنایی دارند.

When I do this, you know what it means. It's not because of the movement. There's an understanding

وقتی من این کار را انجام می‌دهم، معنی آن را می‌دانید. این به خاطر حرکت نیست. این درک وجود دارد

that this is "goodbye" or this is "hello," depending on the context. Same with learning

که این "خداحافظ" یا "سلام" است، بسته به زمینه. در مورد یادگیری

a language, and for you to understand, you need to find the best way for you to understand.

یک زبان نیز همینطور است و برای اینکه بفهمید، باید بهترین راه را برای درک خود پیدا کنید.

The words don't matter. It's the understanding that does, right? So you need to find a way

کلمات مهم نیستند این درک است که انجام می دهد، درست است؟ پس باید

to find out what's the best thing, early in the morning, late at night, with a friend,

راهی پیدا کنید تا بفهمید بهترین چیز چیست، صبح زود، اواخر شب، با یک دوست

by yourself. With a specific area, maybe no, moving around, being free. So even though

، خودتان. با یک منطقه خاص، شاید نه، حرکت در اطراف، آزاد بودن. بنابراین، اگرچه

all of these rules I'm telling you are the great ways to help you, I mean they're classic

همه این قوانینی که به شما می‌گویم، راه‌های بسیار خوبی برای کمک به شما هستند، منظورم این است که آنها

for studying at home, number one at the end is take the time to find out what is the best

برای مطالعه در خانه کلاسیک هستند، شماره یک در پایان این است که وقت بگذارید تا بفهمید بهترین

way for you to study. Once you learn that and you incorporate, which means put these

راه برای شما چیست. برای مطالعه هنگامی که آن را یاد گرفتید و آن را وارد کردید، به این معنی که این

other ones inside of your study plan, your studying is going to skyrocket or go up like

موارد دیگر را در برنامه مطالعه خود قرار دهید، مطالعه شما

a rocket really quick and really well.

بسیار سریع و بسیار خوب مانند یک موشک بالا می‌رود.

Anyway, I hope you enjoyed our "How Not to Learn English," the home edition, coming soon.

به هر حال، امیدوارم از «چگونه انگلیسی یاد نگیریم»، نسخه خانگی که به زودی منتشر می شود، لذت برده باشید.

The aquatic edition. The space edition. I've gone crazy and they're taking me off the air

نسخه آبزیان. نسخه فضایی من دیوونه شدم و دارن من رو از ایرادشن بیرون

edition. Anyway, so I hope this will help you in your studies at home, and you know

میارن. به هر حال، امیدوارم این به شما در تحصیل در خانه کمک کند، و می دانید

what? Since you're at home, I'm sure you're already there, but you know what? Here's the

چیست؟ از آنجایی که شما در خانه هستید، مطمئنم که از قبل آنجا هستید، اما می دانید چیست؟

cool thing. We're all over the place. I've seen us in places I didn't know we'd see each

نکته جالب اینجاست. ما همه جا هستیم من ما را در جاهایی دیده ام که نمی دانستم همدیگر را خواهیم دید

other, like in soap bars. There's Mr. E and me. Hello, buy this soap and learn English

، مانند صابون. من و آقای E هستیم . سلام، این صابون را بخرید و انگلیسی را از کجا یاد بگیرید

at where? Well, www.eng as in English. We should do this, eng as in English, right?

؟ خوب، www.eng همانطور که در انگلیسی است. ما باید این کار را انجام دهیم، مانند انگلیسی، درست است؟

And then vid, V-I-D, as in video,.com, where you'll find myself, a host of other teachers,

و سپس vid، V-I-D، مانند ویدیوی.com، جایی که شما خودم را خواهید دید، تعدادی معلم دیگر،

Sylvester the snake, Mr. E the worm, and this guy, monkey shrimp, right? Ready to teach

سیلوستر مار، آقای E کرم، و این مرد، میگوی میمون، درست است؟ آماده برای آموزش

you and happily doing so. Keep up with the home practice, because to me that's always

شما و با خوشحالی انجام این کار. با تمرینات خانگی همراه باشید، زیرا برای من این

the most important part, right? Anyway, have a great day. See you soon.

همیشه مهمترین بخش است، درست است؟ به هر حال روز خوبی داشته باشید. به زودی میبینمت.