Learn common English expressions... that come from shoes?!

Batman slowly turned over, and he saw his arch-villain or arch-nemesis, the Joker.

بتمن به آرامی برگشت و شرور یا دشمن اصلی خود، جوکر را دید.

Hey.

سلام.

Sorry.

متاسف.

James from engVid.

جیمز از engVid.

Just reading about the Batman.

فقط در مورد بتمن می خوانم.

And Batman is famous for having his utility belt and tools to solve crimes.

و بتمن به داشتن کمربند کاربردی و ابزارهای خود برای حل جنایات مشهور است.

I'm going to use this shoe to teach you some vocabulary and some idioms.

من قصد دارم از این کفش برای آموزش برخی واژگان و برخی اصطلاحات به شما استفاده کنم.

You guys ready?

بچه ها آماده اید؟

Or and some phrases.

یا و برخی عبارات.

You ready?

آماده ای؟

Let's go.

بیا بریم.

Use this shoe.

از این کفش استفاده کنید.

"Wa-cha."

"وا-چا."

All right, so Mr. E says: "I'm a shoo-in for this job."

بسیار خوب، پس آقای E می گوید: "من برای این کار شوخی هستم."

What the heck does he mean?

منظورش چیه؟

He's actually wearing a nice pair of shoes, so it must be something serious.

او در واقع یک جفت کفش خوب پوشیده است، بنابراین باید چیز جدی باشد.

Let's go to the board and find out.

بیایید به تابلو برویم و بفهمیم.

Hmm.

هوم

Here is a shoe, and you may notice in brown I have put one, two, three, four things about

اینجا یک کفش است، و ممکن است متوجه شوید که با رنگ قهوه ای من یک، دو، سه، چهار چیز در مورد

a shoe you may not know.

یک کفش قرار داده ام که ممکن است ندانید.

I know you know what a shoe is-right?-basically, but did you know that these things here, we

می‌دانم که می‌دانید کفش چیست؟ اساساً، اما آیا می‌دانستید که به این چیزها در اینجا

call them "laces"?

«بند» می‌گوییم؟

Yeah, that's what you tie up.

آره، این چیزی است که شما گره می زنید.

Someone will say: "Do up your laces."

یکی خواهد گفت: "بندهای خود را ببندید."

But there's also an idiom that comes from this.

اما یک اصطلاح نیز وجود دارد که از این نشات می گیرد.

Now, what do you call the back of the shoe?

حالا به پشت کفش چه می گویید ؟

We call that "the heel".

ما به آن "پاشنه" می گوییم.

Right?

درست؟

The heel of the shoe.

پاشنه کفش.

Now, this part you can't really see, but it's the part that bends like this, we call that

اکنون، این قسمت را واقعا نمی توانید ببینید، اما بخشی است که به این شکل خم می شود، ما به آن

"the arch".

"طاق" می گوییم.

That's where your foot kind of goes like this.

اینجاست که پای شما به این شکل می رود.

And then finally, this is "the sole".

و در نهایت، این "تنها" است.

Now, I'm not talking about the soul that goes to Heaven.

حالا من در مورد روحی که به بهشت ​​می رود صحبت نمی کنم.

Right?

درست؟

I'm not talking about the soul that goes to Heaven, I'm talking about the sole of your foot.

من از روحی که به بهشت ​​می رود صحبت نمی کنم ، من از کف پای شما صحبت می کنم.

So, it's heel, arch which is the middle part, and then the sole, and we've got our laces,

بنابراین، این پاشنه، قوس است که قسمت میانی است، و سپس کف پا، و ما توری های خود را داریم،

and now we're ready to do our lesson.

و اکنون آماده هستیم تا درس خود را انجام دهیم.

Let's go.

بیا بریم.

So, let's start with the shoe itself, the whole shoe and nothing but the shoe.

بنابراین، بیایید با خود کفش شروع کنیم، کل کفش و چیزی جز کفش.

The first one I want to talk to you about is about a "goody two-shoes".

اولین موردی که می خواهم با شما صحبت کنم در مورد یک "دو کفش خوب" است.

Now, if you're a goody two-shoes, it means you're a good, good person.

حالا اگر دوکفش خوبی هستید، یعنی آدم خوبی هستید.

You know, the person who does all their homework, comes on time, is very nice to everybody.

می دانید، کسی که تمام تکالیف خود را انجام می دهد، به موقع می آید، با همه بسیار مهربان است.

You might be religious even, I don't know, but you're a really, really, really good person.

شما حتی ممکن است مذهبی باشید، نمی دانم، اما شما واقعاً، واقعاً، واقعاً انسان خوبی هستید.

You don't smoke, you don't drink.

نه سیگار میکشی نه مشروب میخوری.

I know, if you're an engVid watcher, that's not you.

می دانم، اگر شما یک ناظر engVid هستید ، این شما نیستید.

Okay?

باشه؟

Because you're on the internet, so I don't know what you're up to.

از آنجایی که شما در اینترنت هستید، بنابراین من نمی دانم شما در حال انجام چه کاری هستید.

But a goody two-shoes only does good things, never does bad things; no bad words, no alcohol,

اما یک کفش دو کفش خوب فقط کارهای خوب انجام می دهد، هرگز کارهای بد انجام نمی دهد. نه حرف بد، نه الکل،

no anything that's bad.

نه چیز بد.

Goody two-shoes are usually children.

گودی دو کفش معمولا کودکان است.

Okay?

باشه؟

The next one I want to talk to you about with the shoe is "a shoo-in".

مورد بعدی که می خواهم در مورد آن با کفش با شما صحبت کنم، "یک شو-این" است.

And notice I said: "shoo-in".

و توجه داشته باشید که گفتم: "شور-این".

It looks like the word "shoe" here, but it's spelt differently, which might be a bit confusing.

به نظر می رسد در اینجا کلمه "کفش" است، اما املای آن متفاوت است، که ممکن است کمی گیج کننده باشد.

Well, that's because when we as English people say it, we don't really think of this particular

خوب، به این دلیل است که وقتی ما به عنوان انگلیسی‌ها آن را می‌گوییم، واقعاً به این فعل خاص فکر

verb, but we use the word, and when we use it we mean...

نمی‌کنیم، اما از کلمه استفاده می‌کنیم، و وقتی از آن استفاده می‌کنیم به این معناست...

If someone's a shoo-in, and usually for a job or a situation...

شغل یا موقعیت...

He's a shoo-in for...

او

To be her girl...

برای... دخترش بودن...

Boyfriend.

دوست پسر است.

She is a shoo-in for the job.

او یک طرفدار برای این کار است.

When we say it what we mean is they are the person candidate or the perfect person to

وقتی ما آن را می گوییم منظور ما این است که آنها فرد کاندید یا فرد مناسبی برای

get it.

دریافت آن هستند.

Okay?

باشه؟

So, if you're going for a job, and let's say you're a lady and you're going for a job,

بنابراین، اگر برای کار می‌روید، و فرض می‌کنیم که شما یک خانم هستید و برای کار

and go: "She's a shoo-in for the job.

می‌روید، و بروید: "او برای این کار سوژه‌ای است.

She's got the right education, she has the right connections, she has the right experience."

او تحصیلات مناسبی دارد، او شرایط لازم را دارد. ارتباطات درست، او تجربه درستی دارد."

We mean you're the perfect one for the job.

منظور ما این است که شما فرد مناسبی برای این کار هستید.

Now, remember I said it looks like this, but it's not like that?

حالا یادت میاد گفتم اینجوریه ولی اینطوری نیست؟

I've got to give you the real meaning behind it.

من باید معنای واقعی پشت آن را به شما بگویم.

See, this "shoo-in" comes from horseracing.

ببینید، این "شو-این " از اسب دوانی می آید.

You know horses?

شما اسب ها را می شناسید؟

Well, way back what would happen is horses would be racing and then one horse was...

خوب، اتفاقی که می افتاد این است که اسب ها مسابقه می دادند و سپس یک اسب بود...

That was winning would kind of go back and fall back, and the second horse would win,

که برنده بود به نوعی برمی گشت و عقب می افتاد و اسب دوم برنده

and it would become the winner, and it was called the shoo-in.

می شد و برنده می شد و به آن می گفتند. ورود.

"Well, why?" you're thinking: "That's like perfect candidate, right?"

"خب چرا؟" شما فکر می کنید: "این مثل کاندیدای عالی است، درست است؟"

Not exactly.

نه دقیقا.

This is in what we call the fixed race.

این در چیزی است که ما آن را نژاد ثابت می نامیم.

It means that the first person in the race...

به این معنی است که نفر اول مسابقه...

So let me get you some markers so you can see the difference.

پس اجازه دهید چند نشانگر برای شما بیاورم تا تفاوت را ببینید.

This horse was winning, but it was cheating.

این اسب برنده بود، اما تقلب می کرد.

Then it would stop and slow down to let the other horse win, that way people would make

سپس می ایستد و سرعتش را کاهش می دهد تا اسب دیگر برنده شود، به این ترتیب مردم با

money on this horse.

این اسب پول در می آورند.

Boo.

بو

Bah.

باه

Yes, but this would still get the job and win.

بله، اما این همچنان شغل را پیدا می کند و برنده می شود.

So, over time we took the idea from horseracing: "shoo-in", the person who would win and then

بنابراین، به مرور زمان این ایده را از اسب‌سواری گرفتیم: «شو-این»، شخصی که برنده می‌شود و سپس

we'd say: "Whoever gets the job, or the girl, or whatever is a shoo-in" because they were

می‌گوییم: «هر کسی که شغل را به دست بیاورد، یا دختر، یا هر چیز دیگری که یک شوم است»، زیرا آنها بودند.

guaranteed to win, just like this one would let it win, that's where "shoo-in" comes from.

مطمئناً برنده می‌شود، درست مثل این که به آن اجازه می‌دهد برنده شود، «soo-in» از اینجا می‌آید.

Yeah.

آره

Sometimes it's better not to know the history of things.

گاهی اوقات بهتر است تاریخ چیزها را ندانیم.

But now you can impress your friends because when they say: "You're a shoo-in", you can

اما اکنون می توانید دوستان خود را تحت تأثیر قرار دهید زیرا وقتی آنها می گویند: "شما یک شو-این هستید"، می توانید

say: "Do you know what 'shoo-in', where it comes from and what it really means?

بگویید: "آیا می دانید "شو این" چیست، از کجا می آید و واقعاً به چه معناست؟

Are you trying to say I'm cheating for this job?"

بگویم برای این کار تقلب می کنم؟"

All right, see?

باشه، ببین؟

There.

آنجا.

It's nice to know.

خوب است بدانیم.

Okay, so that's "shoo-in", but it will be pronounced like this.

بسیار خوب، پس این "soo-in" است، اما اینگونه تلفظ می شود.

And in modern times if someone says: "You're a shoo-in for this job", what they're trying

و در دوران مدرن، اگر کسی بگوید: "شما برای این شغل هستید"، آنچه می خواهد

to tell you is: "Hey, it's yours.

به شما بگوید این است: "هی، این مال شماست.

You've got everything that is necessary to get it."

شما همه چیز لازم را برای بدست آوردن آن دارید."

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

Next, let's move to the laces.

بعد، بیایید به توری ها برویم.

Remember the laces?

توری ها را به خاطر دارید؟

These funny things, laces?

این چیزهای خنده دار، توری؟

Sometimes they look like string.

گاهی اوقات آنها مانند رشته به نظر می رسند.

All right?

خیلی خوب؟

So sometimes we say: "string".

پس گاهی می گوییم: «رشته».

Different laces look different.

توری های مختلف متفاوت به نظر می رسند.

These ones are laces.

اینها توری هستند

If they're really, really tiny and look like string, you might call them "shoe string".

اگر آنها واقعاً بسیار ریز هستند و شبیه نخ هستند، ممکن است آنها را "بند کفش" بنامید.

Similar, but now you know.

مشابه، اما اکنون می دانید.

So let's go and look at these.

پس بیایید برویم و به اینها نگاه کنیم.

Now, I've got a couple.

حالا من یک زوج دارم.

When it looks like a string, we say: "shoestring budget".

وقتی مانند یک رشته به نظر می رسد، می گوییم: "کفش کردن بودجه".

What's a shoestring budget?

بودجه کم چقدر است؟

Well, a string is really, really, really small and fine.

خوب، یک رشته واقعاً، واقعاً، واقعاً کوچک و خوب است.

Ah, you know what?

آه، میدونی چیه؟

This is like a string.

این مثل یک رشته است.

See how small this is?

ببینید این چقدر کوچک است؟

This could be like a shoe string.

این می تواند مانند یک بند کفش باشد.

Hopefully you can see that.

امیدوارم بتوانید آن را ببینید.

If you can see that, it's so small it means there's nothing to it, there's not very much.

اگر می توانید آن را ببینید، آنقدر کوچک است که به این معنی است که چیزی برای آن وجود ندارد، خیلی زیاد نیست.

There's nothing much to it.

چیز زیادی برای آن وجود ندارد.

So when we say: "You're on a shoestring budget" it means you don't have a lot of money.

بنابراین وقتی می گوییم: "شما با بودجه اندکی" به این معنی است که شما پول زیادی ندارید.

All right?

خیلی خوب؟

You want to go shopping, but you only have, if you're in America, 10...

میخوای بری خرید ولی فقط اگه تو آمریکا باشی 10 تا...

America or Canada, you have $5.

آمریکا یا کانادا 5 دلار داری.

You can't buy very much with it, so you go: "I'm on a shoestring budget."

شما نمی توانید با آن چیز زیادی بخرید، بنابراین می گویید: "من در بودجه بسیار اندکی هستم."

Or if you wanted to go to a movie or you wanted to go on vacation, you say: "I have $300."

یا اگر می خواستید به سینما بروید یا می خواهید به تعطیلات بروید، می گویید: "من 300 دلار دارم."

Well, that's a shoestring budget, not very much, so I have to be careful with my money.

خوب، این یک بودجه کم است، نه خیلی زیاد، بنابراین من باید مراقب پولم باشم.

How about laces?

توری چطور؟

Well, when I showed you the lace, which is different, if somebody "laces into you", it

خوب، وقتی توری را به شما نشان دادم، که متفاوت است، اگر کسی "به شما بند بزند"

means: "Boom", like attacked you.

یعنی: "بوم"، مانند حمله به شما.

What?

چی؟

Yeah, man, I was walking on the street and I saw this one guy lace into another guy.

آره مرد، داشتم تو خیابون راه میرفتم و دیدم که این یکی با یه پسر دیگه توری میزنه.

"Boom, boomday, boomday."

"بوم، بومدی، بومدی."

It means hit him.

یعنی بهش بزن

Hit him, hit him hard.

بزن، محکم بزنش.

"Lace into" means to attack.

توری به معنای حمله کردن است.

So, if somebody laced into me, for instance: "The boss laced into me about my project",

بنابراین، اگر کسی به من ضربه بزند، به عنوان مثال: "رئیس در مورد پروژه من به من ضربه زد"،

it means attacked in a negative way.

به معنای حمله منفی است.

He might have said: "That wasn't good.

شاید می‌گفت: «خوب

This wasn't good.

نبود، خوب

I don't know why you did this.

نبود، نمی‌دانم چرا این کار را کردی.

Bah-bah-bah-bah- -bah-bah-bah-bah".

"Lace into somebody", okay?

"توری به کسی"، باشه؟

So: "The boss laced into him".

بنابراین: "رئیس به او بست".

"Lace up", that's a funny one.

"بند بند"، این خنده دار است.

See my shoes?

کفش هایم را می بینی؟

"Lace them up" means put the laces in the shoes.

بند آنها را به معنی بند انداختن در کفش است.

And if you lace them up, then...

و اگر آنها را با بند بستید، پس...

Lace them up and tie them.

آنها را بند بزنید و ببندید.

Usually you hear this one more in boxing, when they say: "Lace up the gloves", it means

معمولاً این یکی را بیشتر در بوکس می شنوید، وقتی می گویند: «دستکش ها را ببندید»

put these things in the gloves and then tie it so you can fight.

یعنی این چیزها را در دستکش بگذارید و بعد آن را ببندید تا بتوانید مبارزه کنید.

Sometimes your trainer has to lace up your gloves.

گاهی اوقات مربی شما مجبور است دستکش های شما را ببندد.

Okay?

باشه؟

So now we've done "shoe" and "lace".

بنابراین اکنون "کفش" و "دانتل" را انجام داده ایم.

Let's go to the bottom of the foot, the sole of the foot.

بریم ته پا، کف پا.

That's the bottom, the sole of the foot.

آن پایین، کف پا است.

In this case, "sole" is one big thing.

در این مورد، "تنها " یک چیز بزرگ است.

In the church they talk about the soul, and the soul is the part...

در کلیسا درباره روح صحبت می کنند ، و روح بخشی است...

You, it's essentially you, one thing.

شما، اساساً شما هستید، یک چیز.

And when we talk about the sole of a shoe, we mean it's one thing.

و وقتی در مورد زیره کفش صحبت می کنیم، منظورمان یک چیز است.

So, "sole" in this case means one thing.

پس «تنها» در این مورد به معنای یک چیز است.

"Sole purpose" means it only has one...

"هدف انحصاری" یعنی فقط

One job it can do.

یک کار دارد... یک کار که می تواند انجام دهد.

"Your sole purpose here is to make me happy", that means your only job here is to make me

"تنها هدف شما در اینجا شاد کردن من است"، این بدان معناست که تنها کار شما در اینجا خوشحال کردن من است

happy.

.

"Mr. E is the sole authority on cameras."

آقای E تنها مرجع دوربین هاست.

It means Mr. E is the only one who knows about cameras.

یعنی آقای E تنها کسی است که از دوربین خبر دارد.

Not only one, knows the most and can tell everybody about it.

نه تنها یکی، بیشتر می داند و می تواند در مورد آن به همه بگوید.

So, if you're the sole authority, you're numero uno, you're the one person that everybody

بنابراین، اگر شما تنها مرجع هستید، شما numero uno هستید، شما فردی هستید که همه

goes to because everybody knows you know, you're the authority.

به سراغ آن می روند زیرا همه می دانند که شما می دانید، شما مرجع هستید.

"Sole survivor", oo, this is not a good one.

"Sole Survivor"، اوه، این یکی خوب نیست.

But if an airplane crashes somewhere, what that means if you're the sole survivor - everybody

اما اگر یک هواپیما در جایی سقوط کند، این به چه معناست اگر شما تنها بازمانده باشید - همه

died but you.

مردند به جز شما.

You're the only one alive.

تو تنها کسی هستی که زنده ای

If you work in a company, and they fire...

اگر در یک شرکت کار می کنید، و آنها اخراج می کنند ...

They get rid of...

آنها از شر ...

"You're fired!"

"اخراج شدی!"

Okay.

باشه.

"You're fired, you're fired!"

اخراج شدی، اخراج شدی!

Does that remind you of anybody?

آیا این شما را به یاد کسی می اندازد؟

"You're fired, and she's fired!"

"تو اخراج شدی و اون هم اخراج شد!"

Right?

درست؟

Like on The Apprentice, and you're the sole survivor, you're the only one left after everyone's

مانند The Apprentice، و شما تنها بازمانده هستید، پس از اخراج همه تنها شما باقی

fired.

می‌مانید.

Okay?

باشه؟

Now, do you remember the arch?

حالا قوس را یادت هست؟

We talked about the arch.

ما در مورد قوس صحبت کردیم.

Now, I want to talk to you about the arch because the "arch" or "ark" some people will

حالا می‌خواهم در مورد طاق با شما صحبت کنم، زیرا «طاق» یا «طاق» برخی

say, the arch is in a structure.

می‌گویند طاق در یک سازه است.

They found this in Rome, that if you put a little kind of half circle, it can support

آنها این را در رم پیدا کردند، که اگر یک نیم دایره کوچک قرار دهید، می تواند

a lot of weight.

وزن زیادی را تحمل کند.

So they have an arch support in your shoe so you can stand and be strong.

بنابراین آنها یک تکیه گاه قوس در کفش شما دارند تا بتوانید بایستید و قوی باشید.

Okay?

باشه؟

It's usually inside the shoe.

معمولاً داخل کفش است.

You'll notice this word: "arch" is in "architecture", which is in buildings because they take the

متوجه این کلمه خواهید شد: "طاق" در "معماری" است، که در ساختمان ها وجود دارد، زیرا آنها

idea of arch support, which is design, and they put in architecture.

ایده تکیه گاه قوس را که طراحی است، می گیرند و در معماری قرار می دهند.

All right?

خیلی خوب؟

Cool, right?

باحال، درسته؟

So it's design.

پس طراحی است.

Design.

طرح.

Now, I put "arch-villain" here, and when I did that I put two of these things to explain

حالا من "arch-villain" را اینجا گذاشتم و وقتی این کار را کردم دو مورد از این موارد را گذاشتم تا

to you.

برای شما توضیح دهم.

"Arch" also means mischievous or cunning, which could be very bad.

"طاق" همچنین به معنای شیطنت یا حیله گری است که می تواند بسیار بد باشد.

A cunning person is a clever or smart person, but in not a nice way.

یک فرد حیله گر، فردی باهوش یا باهوش است، اما به روش خوبی نیست.

And "mischievous" means someone who acts in a little bit of a bad way.

و شیطنت یعنی کسی که کمی بد عمل کند.

Right?

درست؟

So, if you put "mischievous" and "bad" with "arch", it has another meaning which means

پس اگر "شیطان" و "بد" را با "ارک" قرار دهید، معنی دیگری دارد که به معنای

chief or first, when you get something like the word "arch-villain"... Batman's arch-villain

رئیس یا اول است، وقتی چیزی شبیه کلمه "ارش-شرور" به دست می آورید... arch-villain

is the Joker.

بتمن جوکر است.

He's his first villain, number one villain, and he is smart and he is bad.

او اولین شرور اوست، شرور شماره یک ، و باهوش است و بد است.

Arch-villain.

آرش-شرور.

You'll see "arch" before a lot of things for that very reason, because they're either trying

به همین دلیل، قبل از خیلی چیزها "قوس" را خواهید دید ، زیرا آنها یا می خواهند

to tell you it's first or it's bad.

به شما بگویند که اول است یا بد است.

Now, you can also talk about "arch" as being old.

در حال حاضر، شما همچنین می توانید در مورد "طاق" به عنوان قدیمی صحبت کنید.

Right?

درست؟

But that's another thing we'll go into another time.

اما این چیز دیگری است که در زمان دیگری به آن خواهیم پرداخت.

But here I want to show you this one: "arch" is first and chief, and that's why we have

اما در اینجا می خواهم این یکی را به شما نشان دهم: "ارک " اول و رئیس است و به همین دلیل است که

"monarch".

"پادشاه" داریم.

A monarch is a king or a queen.

پادشاه یک پادشاه یا یک ملکه است.

"Mono" meaning one and "arch" meaning first.

«مونو» به معنای یکی و «طاق» به معنای اول.

So, one leader, "monarch".

بنابراین، یک رهبر، "پادشاه".

Cool, huh?

باحال، ها؟

Now you're learning about history as well as vocabulary.

اکنون شما در مورد تاریخ و همچنین واژگان یاد می گیرید.

And finally I want to touch on the back part of the shoe, the heel.

و در نهایت می خواهم قسمت پشتی کفش یعنی پاشنه را لمس کنم.

That's the back part of your foot as well.

این قسمت پشت پای شما نیز هست.

Right?

درست؟

So, the arch is part of your foot as well as a shoe, and the heel is the back part of

بنابراین، قوس قسمتی از پای شما و همچنین یک کفش است و پاشنه نیز قسمت پشتی

your foot.

پای شما است.

"Achilles' heel", that's right around here.

"پاشنه آشیل"، همین اطراف است.

An Achilles' heel is a weakness.

پاشنه آشیل نقطه ضعف است.

If you have an Achilles' wheel...

اگر چرخ آشیل دارید...

Heel, it's something that makes you weak.

پاشنه، چیزی است که شما را ضعیف می کند.

Example: My Achilles' heel is chocolate.

مثال: پاشنه آشیل من شکلاتی است.

Anybody who knows me knows I love chocolate.

هر کس من را بشناسد می داند که من عاشق شکلات هستم.

I told you, anybody who knows me.

بهت گفتم هر کی منو میشناسه

See?

دیدن؟

That came from nowhere, like magic.

که از ناکجاآباد آمد، مثل جادو.

I love chocolate, I'm sorry.

من عاشق شکلات هستم، متاسفم.

That's my Achilles' heel.

این پاشنه آشیل من است.

"Bring someone to heel".

"کسی را به پاشنه بیاور".

If you've ever had a dog, when you say to the dog: "Here, boy, here.

اگر تا به حال سگ داشته اید، وقتی به سگ می گویید: "اینجا، پسر، اینجا،

Come here.

بیا اینجا،

Stay.

بمان،

Sit."

بنشین."

That dog does what you say it does.

آن سگ همان کاری را که شما می گویید انجام می دهد.

If someone says: "We need to bring Mr. heel...

اگر کسی بگوید: "ما باید آقای پاشنه را بیاوریم ...

Mr. E to heel, it means Mr. E is doing whatever he wants to do, and we're going to say: 'Stop

آقای E به پاشنه پا بیاوریم، یعنی آقای E هر کاری می خواهد انجام دهد، و ما می گوییم: "بس

it.

کن.

You must listen to me.

باید گوش کنی. من.

You must obey me.'"

تو باید از من اطاعت کنی.»

So, if a wife says: "I need to bring my husband to heel", it means: "Husband, here.

پس اگر زن بگوید: «باید شوهرم را به پاشنه بیاورم» یعنی: «شوهر، اینجا.

Now.

حالا.

Sit.

بنشین.

Roll over.

بغلت.

Play dead."

مرده بازی کن».

[Laughs] Or it could be the reverse, I don't know.

[می خندد] یا ممکن است برعکس باشد، نمی دانم.

But "to bring someone to heel" means that they are out of control and you need to control

اما "به پاشنه کشیدن کسی" به این معنی است که او از کنترل خارج شده است و شما باید او را کنترل

them.

کنید.

So, let's talk about the last one: "heels".

بنابراین، بیایید در مورد آخرین مورد صحبت کنیم: "پاشنه".

Heels are shoes that make people appear taller.

پاشنه کفشی است که افراد را قد بلندتر نشان می دهد.

Usually they're worn by women.

معمولا آنها توسط خانم ها پوشیده می شوند.

Guys, don't say you wear heels.

بچه ها نگویید کفش پاشنه دار می پوشید.

You're not a woman.

تو زن نیستی

Just for women.

فقط برای خانم ها

In fact, you know what I'm talking about because heels look like this.

در واقع، شما می دانید که من در مورد چه چیزی صحبت می کنم زیرا کفش های پاشنه دار شبیه این هستند.

All right?

خیلی خوب؟

And, guys, you know you don't wear shoes like that.

و بچه ها، شما می دانید که چنین کفشی نمی پوشید.

Right?

درست؟

Those are women...

اینها زن هستند...

Oh.

اوه.

Another Achilles' heel besides the fact I love chocolate is I made a spelling mistake.

یکی دیگر از پاشنه آشیل ها علاوه بر اینکه من عاشق شکلات هستم این است که اشتباه املایی کردم.

Sometimes I make many spelling mistakes, but this time I caught it.

گاهی اوقات اشتباهات املایی زیادی می کنم ، اما این بار متوجه شدم.

I'm going to change the "a" here because Achilles' heel comes from a Greek myth about a person

من در اینجا "الف" را تغییر می دهم زیرا پاشنه آشیل از یک افسانه یونانی در مورد فردی است

who couldn't be killed, and their heel was a point they could be killed on, that's why

که نمی توان او را کشت و پاشنه آنها نقطه ای بود که می توانستند روی آن بکشند، به همین دلیل به

it's called Achilles' heel.

آن پاشنه آشیل می گویند.

So this is actually his name.

بنابراین این در واقع نام او است.

It's the Achilles' tendon, but we use his name to describe this area.

این تاندون آشیل است، اما ما از نام او برای توصیف این ناحیه استفاده می کنیم.

And also, this is possessive, so it's "Achilles' heel" because we don't really like...

و همچنین، این مالکیت است، بنابراین "پاشنه آشیل " است، زیرا ما واقعاً دوست نداریم

Not all the time in English do people go: "Achilleses heel", and they drop that and

... همیشه در انگلیسی مردم نمی‌گویند: "پاشنه آشیل" و آن را رها می‌کنند و

just put it there, so it goes: "Achilles' heel".

فقط آن را آنجا می‌گذارند، بنابراین می گوید: "پاشنه آشیل".

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

Sorry about that, guys, I made a break there.

با عرض پوزش، بچه ها، من آنجا استراحت کردم.

But, hey, you got Achilles' heel twice, James has two weaknesses.

اما، هی، شما دو بار پاشنه آشیل را گرفتید ، جیمز دو نقطه ضعف دارد.

You can send me chocolate and all your spelling mistakes.

می توانید شکلات و تمام غلط های املایی خود را برای من بفرستید.

All right, so we've got that, we've done "architect", and as you know, this is never the end of

بسیار خوب، پس ما به آن رسیدیم، "معمار" را انجام دادیم، و همانطور که می دانید، این هرگز

the lesson.

پایان درس نیست.

We've got a quiz, a bonus, and something else coming up.

ما یک مسابقه، یک جایزه، و چیز دیگری در راه است.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's go.

بیا بریم.

[Snaps]

[عکس‌ها]

Okay, so we worked on our shoe, so let's see if we remember our idioms and our vocab.

بسیار خوب، پس ما روی کفشمان کار کردیم، پس بیایید ببینیم اصطلاحات و لغات خود را به خاطر می‌آوریم یا خیر.

But before we do that, I've got a bonus for you.

اما قبل از انجام این کار، من برای شما یک جایزه دارم.

In the bonus section, that'll be one, two, three other things that have to do with shoes.

در بخش پاداش، این یک، دو، سه مورد دیگر است که به کفش مربوط می شود.

Now, these aren't exactly shoes, but they are things we do with shoes.

حالا، اینها دقیقاً کفش نیستند، بلکه کارهایی هستند که ما با کفش انجام می دهیم.

Number one: "laced with".

شماره یک: "با بند".

When something is laced with something else, we add to it and it's usually actually drugs

وقتی چیزی با چیز دیگری آغشته می‌شود، به آن اضافه می‌کنیم و معمولاً مواد مخدر

or alcohol.

یا الکل است.

So if you're drinking a coffee, and you're like: "Oof, this is laced with something",

بنابراین، اگر در حال نوشیدن یک قهوه هستید و می‌گویید: "اووف، این با چیزی پوشیده شده است"

it's probably going to be alcohol, like a Blueberry Tea or a Long Island Iced Tea where

، احتمالاً الکل است، مانند یک چای بلوبری یا یک چای یخی لانگ آیلند

we say it's laced, someone has added alcohol.

که می‌گوییم توری است، کسی دارد. الکل اضافه شده

In a more negative way of thinking, if something's laced with drugs, maybe you're out with a

در یک تفکر منفی تر، اگر چیزی با مواد مخدر همراه است، شاید شما با دوستی بیرون رفته اید

friend and they're talking about business, and they don't like that you don't agree with

و آنها در مورد تجارت صحبت می کنند، و آنها دوست ندارند که شما با

them and you want to do something.

آنها موافق نباشید و بخواهید کاری انجام دهید. .

You come back...

برمیگردی...

You go to the washroom, you come back.

میروی دستشویی ، برمیگردی.

You start eating some more food, and you start going: "Oh, my head.

شروع می کنی به خوردن کمی غذا و شروع می کنی به رفتن: "اوه، سر من

The room is spinning."

، اتاق می چرخد."

And you go: "You laced this food with drugs."

و می‌روی: « این غذا را با مواد مخدر آغشته کردی».

They laced it with drugs, they put drugs in the food to make you tired or sick.

آنها آن را با مواد مخدر می‌پوشانند، داروها را در غذا می‌ریزند تا شما را خسته یا مریض کند.

Okay, so: "laced with" is usually either going to be drugs or alcohol, and usually have a

بسیار خوب، پس: "معمولا" معمولاً یا مواد مخدر یا الکل است و معمولاً

negative meaning; not a good meaning.

معنای منفی دارد. معنی خوبی نیست

"Stepping out in style".

"با سبک قدم گذاشتن".

Well, what do you do?

خب چیکار میکنی

Well, when you take...

خوب، وقتی می گیری...

When you're wearing your shoes you step, right?

وقتی کفشت را می پوشی، پا می گذاری، درست است؟

You take steps.

شما قدم بردارید

So I know it's not exactly a shoe, but rarely do we go outside of our house with no...

بنابراین می دانم که دقیقاً یک کفش نیست، اما به ندرت بدون پوشیدن کفش به بیرون از خانه می رویم

Without wearing shoes.

.

Right?

درست؟

Without footwear.

بدون کفش.

So we have to say: "Stepping out in style", we're talking about a shoe, and it means you

بنابراین باید بگوییم: "با سبک قدم گذاشتن"، ما در مورد یک کفش صحبت می کنیم، و به این معنی است که شما

look good.

خوب به نظر می رسید.

If you're stepping out in style, probably you have some new shoes, some new...

اگر با استایل بیرون می روید، احتمالاً چند کفش نو دارید، چند تا نو...

Another word is "kicks", some new kicks, or you're wearing a suit and we say: "Hey, you're

کلمه دیگر «لگد» است، چند لگد جدید، یا کت و شلوار پوشیده اید و می گوییم: «هی،

stepping out in style."

پا می گذاری. به سبک بیرون."

You're leaving your house looking good.

داری از خونه ات بیرون میری

Cool?

سرد؟

It means to leave.

یعنی ترک کردن.

You can think of leaving and looking good.

شما می توانید به ترک و ظاهر خوب فکر کنید.

And finally: "step-by-step guide".

و در آخر: "راهنمای گام به گام".

I know I wrote: "a guide", but I didn't have much room so I wanted to explain.

میدونم نوشتم: "راهنما" ولی جای زیادی نداشتم میخواستم توضیح بدم.

A step-by-step guide means it will be a book or a manual or an individual, a person, will

یک راهنمای گام به گام به این معنی است که یک کتاب یا یک کتابچه راهنما یا یک فرد، یک شخص،

explain everything you have to do in order.

هر کاری را که باید انجام دهید را به ترتیب توضیح می دهد.

So: "First you do this, then you do this, then you do this, then you do this, then you

پس: «اول این کار را انجام می دهی، بعد این کار را می کنی، بعد این کار را می کنی، بعد این کار را می کنی، بعد

do this."

این کار را می کنی».

You get what I'm saying.

میفهمی چی میگم

It tells you every single thing you have to do in the order you have to do it to make

به شما می گوید هر کاری را که باید انجام دهید به ترتیبی که باید انجام دهید تا

sure you don't forget or miss anything.

مطمئن شوید چیزی را فراموش نمی کنید یا از دست نمی دهید.

Cool?

سرد؟

So that's what a step-by-step guide does.

بنابراین این کاری است که یک راهنمای گام به گام انجام می دهد.

So, when I put a guide, it's a guide, and I can put with...

بنابراین، وقتی من یک راهنما قرار می دهم، یک راهنما است، و می توانم با...

That's got everything.

این همه چیز را دارد.

Everything in it.

همه چیز در آن.

Okay?

باشه؟

Even something like as simple as: "Put the cap on the pen."

حتی چیزی شبیه به ساده: "درپوش را روی قلم قرار دهید."

You're like: "Of course."

شما مانند: "البته."

I go: "It'll be in the step-by-step guide.

من می گویم: "در راهنمای گام به گام خواهد بود.

Everything."

همه چیز."

Cool?

سرد؟

Now we've done that I'm going to step on this side, and I want to see if you can remember

حالا ما این کار را انجام دادیم که می خواهم از این طرف پا بگذارم، و می خواهم ببینم آیا می توانید

this.

این را به خاطر بسپارید.

Ready?

آماده؟

So, let's do the quiz.

بنابراین، بیایید مسابقه را انجام دهیم.

"I thought Mr. E was such a little _______."

"من فکر می کردم آقای E خیلی _______ کوچک است."

What?

چی؟

"...such a little", what?

"...چنین کمی"، چی؟

That's right: "goody two-shoes".

درست است: "دو کفش خوب".

Now, sometimes we add a little thing, we put: "Goody little two-shoes", but I already put

حالا، گاهی اوقات یک چیز کوچک اضافه می کنیم، می گذاریم: "Goody little two-shoes" اما من قبلاً

this here.

این را اینجا قرار داده ام.

Right?

درست؟

Goody little two-shoes, I already put it there, but sometimes people say: "You goody little

دوکفش کوچولوی خوب، من قبلاً آن را آنجا گذاشته بودم، اما گاهی اوقات مردم می گویند: "

two-shoes".

دو کفش کوچک خوب".

Right?

درست؟

So if you don't say it at the beginning, you can add it here.

بنابراین اگر در ابتدا آن را بیان نکردید، می توانید آن را در اینجا اضافه کنید.

So: "He was a little goody two-shoes".

پس: «او کمی خوب دو نعل بود».

Next: "However, he really _______ me at the meeting

بعدی: "با این حال، او واقعاً من را در جلسه دیروز _______ کرد

yesterday."

."

That's right.

درست است.

"...laced into", remember?

"... laced into"، یادت هست؟

When we said attack.

وقتی گفتیم حمله کن.

Someone laces into you, they attack you.

یک نفر به شما ضربه می زند ، به شما حمله می کند.

Okay?

باشه؟

So: "He really laced into me at the meeting yesterday."

بنابراین: "او واقعاً در جلسه دیروز به من علاقه مند شد."

What about this one?

در مورد این یکی چی؟

"He told everyone that I wasn't the _______"...

"او به همه گفت که من آن _______ نیستم"...

Hmm.

هوم.

Yeah, that was it.

آره همین بود

"...sole authority".

«... تنها مرجع».

Yeah, he said: "You're not the only one who knows.

آره گفت: تو تنها کسی نیستی که

Someone else knows, too."

میدونی یکی دیگه هم میدونه.

Okay?

باشه؟

"...on chocolate.

"...روی شکلات.

He said Ronnie", of all people...

او گفت رونی"، از همه مردم...

If you don't know who Ronnie is, go check out engVid, she's there.

اگر نمی‌دانی رونی کیست، برو engVid را بررسی کن، او آنجاست.

She's really good.

او واقعا خوب است.

"Ronnie knew more about chocolate and was a _______"...

"رونی بیشتر در مورد شکلات می دانست و یک _______ بود"...

Come on, you can do it.

بیا، تو می توانی این کار را انجام دهی.

Did you say: "shoo-in"?

آیا شما گفتید: "sho-in"؟

Smart, but careful.

باهوش، اما مراقب

Yeah, I know, I know, I know, know.

بله، می دانم، می دانم، می دانم، می دانم.

You know, you were just waiting for that, weren't you?

میدونی، تو فقط منتظر اون بودی، نه؟

You thought: "Oh no."

فکر کردی: "اوه نه."

Okay, good on you, you listened to the story, you remember "shoo-in" from the horse race.

باشه، آفرین به داستان گوش دادی، از مسابقه اسب دوانی یاد "شو این" افتادی.

Smart.

هوشمندانه.

Now, how about this one?

حالا این یکی چطوره؟

"Damn that Ronnie!

"لعنت به رونی!

Now she is my new _______."

حالا او _______ جدید من است."

What?

چی؟

What would Ronnie be?

رونی چه خواهد بود؟

Now, there's a few words we can say.

اکنون، چند کلمه وجود دارد که می توانیم بگوییم.

Nemesis, villain, but I'm going to say this: "arch-enemy".

نمسیس، شرور، اما من می خواهم این را بگویم: "دشمن بزرگ".

Right?

درست؟

Like villain, it means my enemy, but arch-enemy, meaning first.

مانند villain به معنای دشمن من است، اما دشمن اصلی یعنی اول.

Good on you.

خوش به حال شما

That's one, two, three, four, five.

این یک، دو، سه، چهار، پنج است.

And I know you're going to go back to the website and check out the quiz you can do.

و می‌دانم که به وب‌سایت برمی‌گردید و امتحانی را که می‌توانید انجام دهید بررسی کنید.

But before you do that, I'd like you to do one thing.

اما قبل از انجام این کار، من از شما می خواهم یک کار را انجام دهید.

It's always good to get practice.

تمرین کردن همیشه خوب است.

A test is good.

یه تست خوبه

I give you a quiz here, that's twice or two things.

من اینجا به شما یک مسابقه می دهم، این دو یا دو چیز است.

Now I want you to do one more thing to help you learn a little bit faster.

اکنون از شما می خواهم یک کار دیگر انجام دهید تا به شما کمک کند کمی سریعتر یاد بگیرید.

All right?

خیلی خوب؟

Because the best way to learn is to use, and to use in a way that helps you learn.

زیرا بهترین راه برای یادگیری استفاده از آن است و استفاده از روشی که به یادگیری شما کمک کند.

I want you to do some homework, and the homework I have for you here is I want you to get a

من از شما می خواهم تکالیف خود را انجام دهید، و تکلیفی که در اینجا برای شما دارم این است که می خواهم یک

shoe, okay?

کفش تهیه کنید، باشه؟

Point out the parts that I talked about, see if you can remember what they're called, and

به قسمت هایی که در مورد آن صحبت کردم اشاره کنید، ببینید آیا می توانید نام آنها را

try to remember at least one thing I told you about that shoe.

به خاطر بیاورید، و سعی کنید حداقل یک چیز را که در مورد آن کفش به شما گفتم به خاطر بسپارید.

Are you the sole provider?

آیا شما تنها ارائه دهنده هستید؟

Oh, no?

وای نه؟

Sole authority.

تنها مرجع.

Arch-nemesis?

آرش-نمسیس؟

Are you a monarch?

آیا شما یک پادشاه هستید؟

What about heel?

پاشنه پا چطور؟

Are you going to be wearing heels tonight?

قراره امشب کفش پاشنه دار بپوشی؟

And was that punch laced or wasn't it?

و آیا آن پانچ توری بود یا نه؟

See?

دیدن؟

I can do it, you can.

من می توانم آن را انجام دهم، شما می توانید.

But it's not as much fun doing it by yourself.

اما انجام آن به تنهایی چندان جالب نیست.

When you're done, go to the website, go to engVid, check out what other people have done.

وقتی کارتان تمام شد، به وب سایت بروید، به engVid بروید، بررسی کنید که افراد دیگر چه کاری انجام داده اند.

All right?

خیلی خوب؟

Maybe they can teach you something or you can help them as well, because once again,

شاید آنها بتوانند چیزی به شما یاد بدهند یا شما هم بتوانید به آنها کمک کنید، زیرا یک بار دیگر،

we are a community and sharing...

ما یک انجمن هستیم و اشتراک گذاری ...

Helping is sharing and sharing is helping.

کمک کردن به اشتراک گذاری است و اشتراک گذاری کمک است.

Right?

درست؟

Anyway, thanks a lot.

به هر حال خیلی ممنون

I need you to subscribe, so look around here, somewhere around here.

من به شما نیاز دارم که مشترک شوید، بنابراین به اطراف اینجا نگاه کنید، جایی در اینجا.

If you could press that subscribe button, that way you could get all the information

اگر می‌توانستید آن دکمه اشتراک را فشار دهید، به این ترتیب می‌توانید تمام اطلاعات

and latest videos from myself and my other colleagues, who are wonderful, right in your

و آخرین ویدیوها را از من و سایر همکارانم که فوق‌العاده هستند، درست در صندوق پست خود دریافت کنید

mailbox, so you can sit down, open it up, get what you need to learn.

، بنابراین می‌توانید بنشینید، آن را باز کنید، و آنچه را که نیاز دارید دریافت کنید. فرا گرفتن.

Anyway, have a good one.

به هر حال خوب داشته باش

It's been fun. Ciao.

خوش گذشت. سیائو