Reading skills that work - for tests and in class

"I scream, I..." Hi. James from EngVid. That was for Eddie Murphy, and that line comes

"من جیغ می زنم، من..." سلام. جیمز از EngVid. این برای ادی مورفی بود و آن خط

from the movie "Delirious", which is hilarious. In fact, the reason why he used "delirious"

از فیلم "Deliious" که خنده‌دار است می‌آید. در واقع، دلیل استفاده از "هذیان"

is because if you laugh so much, it's almost like you go crazy. Delirious.

این است که اگر شما اینقدر بخندید ، تقریباً دیوانه شده اید. هذیان آور

Anyway, so are you ready? I'm going to teach you a lesson today. Actually, it's in response.

به هر حال، پس آماده ای؟ من امروز به شما درس می دهم. در واقع، در پاسخ است.

"Response" means I'm doing this back to something that was said about reading skills. I did

"پاسخ" به این معنی است که من این را به چیزی که در مورد مهارت های خواندن گفته شد، انجام می دهم. من

an earlier video -- go check it. It's on reading comprehension. That video was basically to

یک ویدیوی قبلی انجام دادم - برو آن را بررسی کنید. این در درک مطلب است. آن ویدئو اساسا برای

help you to understand. It wasn't about doing it for tests or anything special. It was for

کمک به درک شما بود. این در مورد انجام آن برای آزمایش یا چیز خاصی نبود. این برای

you at home, by yourself, trying to understand. And it's valid, which means true, and it's

شما در خانه بود، خودتان سعی می‌کردید بفهمید. و معتبره یعنی درسته و

a good video. This is to help you. It's an -- not excess. It's an addition to, okay?

ویدیو خوبیه. این برای کمک به شما است. این یک -- نه افراط است. این یک افزودنی است، خوب؟

Which will help you in a different way. So for those of you people who are wondering,

که به روشی متفاوت به شما کمک خواهد کرد. بنابراین برای کسانی از شما که می‌پرسید،

"How can I do this on a test without a dictionary? This is a crazy method." You missed the point.

"چگونه می‌توانم این کار را در آزمون بدون دیکشنری انجام دهم؟ این یک روش دیوانه‌کننده است." شما نکته را از دست دادید.

That was to help you just get better at reading. This one, I'm going to try and help you do

این برای کمک به شما بود که در خواندن بهتر شوید. این یکی، من سعی می کنم به شما کمک کنم تا دو کار انجام دهید

two things. Number one, go faster. Number two, improving your reading skills. And number

. شماره یک، سریعتر برو شماره دو، بهبود مهارت های خواندن شما. و شماره

three, magically -- because it's magically delicious -- I want to actually have you enjoy

سه، به طور جادویی -- چون به طرز جادویی خوشمزه ای است -- من می خواهم واقعاً از

the experience of reading. That's right, boys and girls. I'm going to do what they couldn't

تجربه خواندن لذت ببرید. درست است، دختران و پسران. من کاری را انجام خواهم داد که آنها

do in school. Yeah, right. Anyway, let's go to the board. First, reading skills that work.

در مدرسه نتوانستند انجام دهند. بله درسته. به هر حال بریم سراغ هیئت. اول، مهارت های خواندن که کار می کند.

These skills will work. The only thing that -- the only reason they won't work is if you

این مهارت ها کارساز خواهد بود. تنها چیزی که -- تنها دلیلی که آنها کار نمی کنند این است

don't use them. So I'm going to tell you to use them now. Now, part of this is for if

که از آنها استفاده نکنید. بنابراین من به شما می گویم که از آنها استفاده کنید. در حال حاضر، بخشی از این برای اگر

you're in school. If you're at home studying by yourself in our farm country where you

شما در مدرسه هستید. اگر در خانه هستید و خودتان در کشور مزرعه ما درس می خوانید و

can't get to school, don't worry. You can still apply this. I just used the word "test"

نمی توانید به مدرسه بروید، نگران نباشید. هنوز هم می توانید این را اعمال کنید. من فقط از کلمه "تست"

and for "school" for people who are going to be taking IELTS or TOEIC or TOEFL. That

و برای "مدرسه" برای افرادی که قرار است در آیلتس یا تائیک یا تافل شرکت کنند استفاده کردم.

may be you in the future as well. So don't throw out the baby with the bathwater, which

ممکن است در آینده نیز این شما باشید. پس بچه را با آب حمام بیرون نیندازید،

is an English expression for saying, "Don't get rid of everything because you're not happy

که یک تعبیر انگلیسی برای گفتن « از شر همه چیز خلاص نشوید چون از چیزی راضی نیستید

about something." Okay? So just keep in mind that if you can't use it now directly, you

» است. باشه؟ بنابراین فقط به خاطر داشته باشید که اگر اکنون نمی توانید مستقیماً از آن استفاده کنید، بعداً می توانید از آن استفاده کنید

will be able to later. Okay?

. باشه؟

First, for tests and class, what I want to teach you is active reading skills. I was

ابتدا برای تست و کلاس چیزی که میخواهم به شما آموزش دهم مهارت خواندن فعال است. من در

actually by the Cornell -- they have a website, and I was checking out how they were teaching

واقع از کورنل بودم -- آنها یک وب سایت دارند، و من داشتم بررسی می کردم که آنها چگونه به دانشجویان دانشگاه آموزش می دهند

university students, and I found this to be a very effective way, and I believe will work

، و متوجه شدم که این یک راه بسیار موثر است، و فکر می کنم

for you. A lot of times, people take information in passively. That means they sit there, and

برای شما مفید خواهد بود. در بسیاری از مواقع، افراد اطلاعات را منفعلانه دریافت می کنند. یعنی آنجا می نشینند و

they hope that something magic happens. If I keep looking at the page, the page will

امیدوارند که اتفاقی جادویی بیفتد. اگر به نگاه کردن به صفحه ادامه دهم، صفحه

start to actually speak, and I'll understand. That's not going to happen. In order for you

در واقع شروع به صحبت می کند و من می فهمم. اون اتفاق نمی افته. برای اینکه شما

to get better at reading, we need to be active or activate our brains and minds.

در خواندن بهتر شوید، باید فعال باشیم یا مغز و ذهن خود را فعال کنیم.

First thing we're going to do with that is when you start reading something, it doesn't

اولین کاری که با آن انجام می دهیم این است که وقتی شروع به خواندن چیزی می کنید،

matter if it's a page or if it's a book, a magazine, comic book, Playboy -- yes, I said

فرقی نمی کند که یک صفحه باشد یا کتاب، مجله، کتاب کمیک، پلی بوی -- بله،

it -- what you want to do is ask questions. Asking questions informs your brain what to

گفتم -- شما چه می خواهید انجام دهید سوال پرسیدن است. پرسیدن سوال به مغز شما اطلاع می دهد که به

look for, what's important. Right? If the title is on something about history of man,

دنبال چه چیزی باشد، چه چیزی مهم است. درست؟ اگر عنوان در مورد چیزی در مورد تاریخ انسان است،

then it's about history. It also could be about science. It might be about psychology,

پس آن در مورد تاریخ است. همچنین می تواند در مورد علم باشد. ممکن است در مورد روانشناسی باشد،

but it's probably not about cars. Right? So ask yourself W5 questions, and in this case,

اما احتمالاً در مورد اتومبیل نیست. درست؟ بنابراین از خود سوالات W5 بپرسید، و در این مورد،

it might be, "Why is this important? How has this affected the world? Why did my teacher

ممکن است اینگونه باشد: "چرا این مهم است؟ این موضوع چگونه بر جهان تأثیر گذاشته است؟ چرا معلم

give this to me?" Or, "What do I have to learn from this? What am I expected to learn from

من این را به من داده است؟" یا "چه چیزی باید از این بیاموزم؟ انتظار دارم از این چه بیاموزم

this?" These questions, as I said, will give you the ability to inform your brain. You

؟" این سوالات همانطور که گفتم به شما توانایی اطلاع رسانی به مغزتان را می دهد. شما

must look for this information, and it will actively look for it. Okay? It will also save

باید به دنبال این اطلاعات بگردید، و آن به طور فعال به دنبال آن خواهد بود. باشه؟ همچنین در

you time because it will say, you know, "This information doesn't help me with what I want,

وقت شما صرفه جویی می کند زیرا می گوید، می دانید، "این اطلاعات به من در آنچه می خواهم کمک نمی کند،

so I can put it away." Or, "I'm not going to read any of this information at all. I'll

بنابراین می توانم آن را کنار بگذارم." یا «اصلاً هیچ یک از این اطلاعات را

get another book."

نمی‌خوانم. کتاب دیگری می‌گیرم».

Next, break down the introduction. The introduction -- I actually have a video on that, so if

بعد، مقدمه را تجزیه کنید. مقدمه - من در واقع یک ویدیو در مورد آن دارم، بنابراین اگر

you're not too sure, please watch the introduction video. The introduction usually has three

خیلی مطمئن نیستید، لطفاً ویدیوی معرفی را تماشا کنید. مقدمه معمولاً دارای سه

parts to it. It has a topic or subject, what the actual book or essay is about. It has

بخش است. موضوع یا موضوعی دارد که کتاب یا مقاله واقعی در مورد چیست.

main ideas, what the author or the writer will actually talk about. And it also usually

ایده های اصلی دارد، آنچه نویسنده یا نویسنده واقعاً در مورد آن صحبت خواهد کرد. و

has a thesis. I'm going to say this basically. A thesis is an opinion or an action statement

معمولاً یک پایان نامه نیز دارد. من این را اساساً می گویم. پایان نامه یک نظر یا یک بیانیه عمل است

-- what you should do or what the writer thinks is true. You know, what they agree with or

-- آنچه باید انجام دهید یا آنچه نویسنده فکر می کند درست است. میدونی با چی موافقن

don't disagree with. Okay? So you want to look at this. Break these down and just write

یا مخالفن باشه؟ بنابراین شما می خواهید به این نگاه کنید. اینها را بشکنید و

a sentence for each. The subject is this. The main ideas are this, this, and this. And

برای هر کدام یک جمله بنویسید. موضوع این است. ایده های اصلی این، این و این هستند.

the author's opinion or action statement is this. Okay? Once again, this helps you skim

و نظر یا بیان عمل نویسنده این است. باشه؟ یک بار دیگر، این به شما کمک می کند تا

what you need, because once you have the topic -- you know, what you're talking about -- you

آنچه را که نیاز دارید بررسی کنید، زیرا هنگامی که موضوع را دارید -- می دانید، در مورد چه چیزی صحبت می کنید --

have the main ideas, and you know their opinion, you don't have to read what we call "fluff"

ایده های اصلی را دارید، و نظر آنها را می دانید، لازم نیست آنچه را بخوانید. ما "کرک"

or "filler". A lot of times, when somebody wants to sell a book -- for instance, The

یا "پرکننده" می نامیم. خیلی وقت‌ها، وقتی کسی می‌خواهد کتابی را بفروشد - به عنوان مثال،

Eye in the Sky -- God only knows who would read this. Twenty pages are excellent. Then

چشم در آسمان - فقط خدا می‌داند چه کسی این کتاب را می‌خواند. بیست صفحه عالیه

the author says, "I need to make 252." So they just add pages of nothing. "The moon

سپس نویسنده می گوید: "من باید 252 بسازم." بنابراین آنها فقط صفحات هیچ چیز را اضافه می کنند. ماه

was red and glowing in the glorious sky above." It doesn't add to the story, but it does add

سرخ بود و در آسمان با شکوه بالا می درخشید. به داستان اضافه نمی کند، اما

to the cost of the book. Okay? So what we want to do is we want to know -- because I

به هزینه کتاب می افزاید. باشه؟ بنابراین کاری که می خواهیم انجام دهیم این است که می خواهیم بدانیم -- چون

don't have time. I'm doing a test or I'm in a class. I don't have time to read the filler.

وقت ندارم. من دارم امتحان میدم یا سر کلاس هستم. من وقت ندارم فیلر را بخوانم.

I want to get to it. Boom. Okay? So this will help you. Once again, help your brain. This

من می خواهم به آن برسم. رونق. باشه؟ بنابراین این به شما کمک خواهد کرد. یک بار دیگر به مغز خود کمک کنید. این

tells you what to look for by the questions for what I'm supposed to learn, and this tells

به شما می‌گوید برای آنچه که قرار است یاد بگیرم از طریق سؤالات به دنبال چه چیزی بگردید ، و این به

me what I can skim. There's a myth in reading that you have to read everything in every

من می‌گوید که چه چیزی را می‌توانم مرور کنم. یک افسانه در خواندن وجود دارد که باید همه چیز را در هر

word. You don't. You have to get what's important. Another word is "pertinent". "Pertinent" means

کلمه بخوانید. شما این کار را نمی کنید. شما باید آنچه مهم است را دریافت کنید. کلمه دیگر «مرتبط» است. «مرتبط» به معنای

"important". Okay? This will help you with getting what's important and ignoring what's

«مهم» است. باشه؟ این به شما کمک می کند تا آنچه را که

not important for you.

برای شما مهم است به دست آورید و آنچه را که برای شما مهم نیست نادیده بگیرید.

Next, finally, summarize each chapter in two parts. I'm missing something here because

در مرحله بعد، در نهایت، هر فصل را در دو بخش خلاصه کنید . من اینجا چیزی را از دست می دهم

it's so important. Instead of putting it in a box, I want to actually talk to you, and

زیرا بسیار مهم است. به جای گذاشتن آن در یک جعبه، می‌خواهم در واقع با شما صحبت کنم، و

I want you to listen, and I want you to get it. This is the pièce de résistance. This

می‌خواهم گوش کنید، و می‌خواهم آن را دریافت کنید. این قطعه مقاومت است. این

is what makes everything work, the gas in the car, you know, the sing in my voice, and

چیزی است که باعث می شود همه چیز کار کند، گاز ماشین، می دانید، آواز خواندن در صدای من، و

that sparkle in my eye. When we summarize, it's not enough to write out the words. You've

آن برق در چشم من. وقتی خلاصه می کنیم، نوشتن کلمات کافی نیست. شما قبلاً

done that kind of already. I need you to do it in two parts. Have you ever talked to a

چنین کاری را انجام داده اید. من باید این کار را در دو بخش انجام دهید. آیا تا به حال با یک

girlfriend or boyfriend, and they say certain words, and you realize there's what they're

دوست دختر یا دوست پسر صحبت کرده اید، و آنها کلمات خاصی را بیان می کنند، و شما متوجه می شوید که آنها چه می

saying and there's what they mean? When we're writing, there's what it says, and that's

گویند و منظور آنها وجود دارد؟ وقتی در حال نوشتن هستیم، چیزی که می گوید وجود دارد، و

the information you need because you need to give it to someone else. And there's what

این اطلاعاتی است که شما به آن نیاز دارید زیرا باید آن را به شخص دیگری بدهید. و این چیزی است

it does. What is the function of that chapter? What is the function of that paragraph? Is

که انجام می دهد. کارکرد آن فصل چیست؟ کارکرد آن پاراگراف چیست؟ آیا

it giving you evidence for something, saying this is why it's true, or is it giving you

برای چیزی به شما مدرک می دهد، می گوید به این دلیل است که درست است، یا به شما

information? Or is it introducing a new idea? That's one of the parts. What does this paragraph,

اطلاعات می دهد؟ یا اینکه ایده جدیدی را معرفی می کند؟ این یکی از قسمت هاست این پاراگراف

what does this chapter do? Is it presenting an idea, or is it giving me evidence? I need

چیست، این فصل چه می کند؟ آیا این ایده ای را ارائه می دهد یا به من مدرک می دهد؟ من باید این

to know that. Okay? So I need to summarize not only what it says, but what it does. That's

را بدانم. باشه؟ بنابراین من باید نه تنها آنچه می گوید، بلکه آنچه را که انجام می دهد، خلاصه کنم. این

so important because when you know what it does, you can know it fits in the whole structure

بسیار مهم است زیرا وقتی می دانید چه کاری انجام می دهد، می توانید بدانید که در کل ساختار مناسب است

and know what you need to know faster. Okay?

و سریعتر بدانید که چه چیزی را باید بدانید. باشه؟

Now, this is finally summarized. I lied to you. I had to learn this, I studied it, and

حالا این در نهایت خلاصه می شود. بهت دروغ گفتم من باید این را یاد می گرفتم، آن را مطالعه کردم و

now I'm teaching you. I know it's right because in teaching you, in my brain, I'm going, "I

اکنون به شما آموزش می دهم. من می دانم که درست است زیرا در آموزش به شما، در مغزم، می گویم "من

know this, and I don't know that." This is the big key. If you really want to do well

این را می دانم و آن را نمی دانم." این کلید بزرگ است. اگر واقعاً می‌خواهید خوب کار کنید

-- now, of course, this isn't for a test because in a test, you can't turn to the person beside

- البته، اکنون، این برای امتحان نیست، زیرا در یک آزمون، نمی‌توانید به کسی که در کنارتان است برگردید

you and say, "Dude, do you know what the teacher's asking? Do you know what this means?" They'll

و بگویید: «رفیق، می‌دانی معلم چه می‌پرسد؟ آیا می دانید این به چه معناست؟"

kick you out. But in the classroom, a good way of testing how much you've learned, engage

بیرونت میکنن اما در کلاس درس، یک راه خوب برای آزمایش میزان آموخته‌هایتان، مشارکت دادن

someone else, teach. If you're teaching them something, and you're all of a sudden going,

شخص دیگری، آموزش دادن. اگر چیزی به آنها یاد می دهید، و ناگهان می روید،

"Oh. Oh, man. It was -- oh." And I don't remember, it's because you have to read it again. Remember

"اوه، اوه، مرد. این بود -- اوه." و من یادم نیست، به این دلیل است که باید دوباره آن را بخوانید. یادتان

I told you about the other video about comprehension? Check it out, please. Okay? But if you can

هست درباره ویدیوی دیگر درباره درک مطلب به شما گفتم؟ آن را بررسی کنید، لطفا. باشه؟ اما اگر بتوانید

explain everything and get the person to understand, it means you've understood what you've read.

همه چیز را توضیح دهید و شخص را به درک وادار کنید، به این معنی است که آنچه خوانده اید را درک کرده اید.

This is a great skill to do in a classroom. For a test, all the other ones -- the first

این یک مهارت عالی برای انجام در کلاس درس است. برای یک تست، همه موارد دیگر -- اولین

ones I've written on the board -- are extremely important. Okay? So follow them. You'll get

مواردی که روی تابلو نوشته ام -- بسیار مهم هستند. باشه؟ پس آنها را دنبال کنید.

a great benefit from it.

از آن سود بزرگی خواهید برد.

Now, all this is great, you're saying, "But, James, I need to improve. This is cool. I'll

حالا، همه اینها عالی است، شما می گویید، "اما، جیمز، من باید پیشرفت کنم. این عالی است.

do it on a test, but I need to go fast now. What can I do?" I'm going to tell you right

من آن را در یک آزمایش انجام خواهم داد، اما باید سریع بروم. چه کاری می توانم انجام دهم؟" همین الان بهت میگم

now. To generally improve your reading, here are the points I'm going to give you. Do these

برای اینکه به طور کلی مطالعه خود را بهبود ببخشید، در اینجا نکاتی را به شما می دهم. این

points every day. 15 minutes is all that is required. You're going to do fantastically.

نکات را هر روز انجام دهید. 15 دقیقه تمام چیزی است که لازم است. شما قرار است فوق العاده انجام دهید.

And then this will be even better. You ready? Let's go.

و سپس این حتی بهتر خواهد شد . آماده ای؟ بیا بریم.

You almost caught me. Do-do-do-do-do-do-do-do-do-do. Mr. E. Okay? Dude loves being in the picture,

تقریبا منو گرفتی انجام دهید، انجام دهید، انجام دهید. آقای E. باشه؟ شخص دوست دارد در این تصویر حضور داشته باشد،

and he wants you to improve, so he showed up just for you. Okay, first of all, get a

و او می خواهد که شما پیشرفت کنید، بنابراین او فقط برای شما ظاهر شد. خوب، اول از همه،

book that's easy to read. Okay? See what I'm saying? Get this book. Mr. E is not happy

کتابی تهیه کنید که خواندن آن آسان باشد. باشه؟ ببین چی میگم؟ این کتاب را دریافت کنید آقای ای خوشحال نیست

that I'm making fun of this book, but I'm just saying get something easy. Don't get

که من این کتاب را مسخره می کنم، اما فقط می گویم یک چیزی را راحت بگیرید.

something complicated or something you don't want to read. You cannot improve by doing

چیزی پیچیده یا چیزی که نمی خواهید بخوانید را دریافت نکنید. با این کار نمی توانید پیشرفت

this. Get something you like. Okay?

کنید. چیزی را که دوست دارید دریافت کنید. باشه؟

Next, get a timer. A timer is a clock that will go ding-ding-ding-ding-ding when a certain

بعد، یک تایمر بگیرید. تایمر ساعتی است که وقتی مدت زمان مشخصی به پایان می رسد، دینگ-دینگ-دینگ-دینگ-دینگ می رود

amount of time is finished. And specifically, we need one for 15 minutes. An egg timer or

. و به طور خاص، ما به یکی برای 15 دقیقه نیاز داریم. یک تایمر تخم مرغ

a clock watch -- I don't have mine on -- they usually have timers on them for running, so

یا ساعت -- من تایمر خود را روشن ندارم -- آنها معمولاً تایمرهایی روی آنها برای دویدن دارند، بنابراین

you can time it. What I want you to do is then, when you're doing this, read. So when

شما می توانید آن را زمان بندی کنید. کاری که من از شما می خواهم انجام دهید این است که وقتی این کار را انجام می دهید، بخوانید. بنابراین

you're reading, you're going to use what I call the "finger method". You're going to

وقتی در حال مطالعه هستید، از چیزی که من "روش انگشت" می نامم استفاده خواهید کرد. قرار است

take your two fingers, put them on the outside of a sentence, like so, and read down. Try

دو انگشت خود را بردارید، آنها را در قسمت بیرونی یک جمله قرار دهید، و آن را بخوانید. سعی

not to go same speeds. Try and see the whole sentence. If that's too difficult, try this

کنید با همان سرعت حرکت نکنید. امتحان کنید و کل جمله را ببینید. اگر خیلی سخت است، این

one. It's easy. Just go like this. Get a timer. Follow your finger. Do not follow your eyes.

یکی را امتحان کنید. آسان است. فقط همینجوری برو یک تایمر بگیرید انگشت خود را دنبال کنید. دنبال چشم هایت نرو.

Follow your finger. Make the finger move and follow it as fast as you can. Okay?

انگشت خود را دنبال کنید. انگشت را به حرکت درآورید و تا جایی که می توانید آن را دنبال کنید. باشه؟

Now, next, close the book. That wasn't so hard, right? 15 minutes, move your finger,

حالا، بعد، کتاب را ببندید. این خیلی سخت نبود، درست است؟ 15 دقیقه، انگشت خود را حرکت دهید،

close the book. To really improve, reading fast without understanding is not very smart.

کتاب را ببندید. برای بهبود واقعی، خواندن سریع بدون درک، خیلی هوشمندانه نیست.

So what I want you to do is I want you to understand -- and here's what we do -- paraphrase.

بنابراین آنچه من از شما می خواهم انجام دهید این است که می خواهم شما بفهمید -- و این چیزی است که ما انجام می دهیم -- به عبارت دیگر.

Paraphrase means to take something and make it simpler. Find another way of saying it

Paraphrase به معنای گرفتن چیزی و ساده تر کردن آن است. راه دیگری برای گفتن آن

so it's easier to understand. It's similar to when I said to you over here, "Teach someone

پیدا کنید تا درک آن آسان تر باشد. شبیه زمانی است که اینجا به شما گفتم "به

else." But you're going to actually teach yourself. What you cannot paraphrase or say

دیگری بیاموز." اما شما در واقع به خودتان یاد خواهید داد . چیزی که نمی‌توانید

out loud is information you don't have. So what we want to do is make sure we understand

با صدای بلند بیان یا بیان کنید، اطلاعاتی است که ندارید. بنابراین کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که مطمئن شویم

it and I can say it, because if I say it and I go, "Yeah, that's right. I got it right!"

آن را درک کرده‌ایم و می‌توانم بگویم، زیرا اگر آن را بگویم و بگویم، "آره، درست است. درست متوجه شدم!"

then I understand it. So not only did I read quickly, but I understood the information.

سپس آن را درک می کنم بنابراین نه تنها سریع خواندم، بلکه اطلاعات را فهمیدم.

Now, this is sort of like taking a shower or a bath or deodorant. Repeat every day.

حالا، این چیزی شبیه دوش گرفتن یا حمام کردن یا دئودورانت است. هر روز تکرار کنید.

This is not something you do once a week. Every day, 15 minutes. You'll start noticing

این کاری نیست که یک بار در هفته انجام دهید. هر روز 15 دقیقه متوجه بهبودی خواهید شد

improvement. Try and go for one-sentence improvement to a paragraph each day. After a while, you'll

. سعی کنید هر روز به دنبال بهبود یک جمله در یک پاراگراف باشید. بعد از مدتی

find that you're not doing just one page, but two pages. You're doing five. When I said

متوجه می شوید که فقط یک صفحه را انجام نمی دهید، بلکه دو صفحه را انجام می دهید. داری پنج کار میکنی وقتی گفتم

use the finger method, I forgot to mention count your pages. So when you cut that book

از روش انگشت استفاده کن یادم رفت به شمارش صفحاتت اشاره کنم . بنابراین وقتی آن کتاب را قطع

or you finish the book, you've got five pages today, get five pages in one sentence tomorrow.

کردید یا کتاب را تمام کردید، امروز پنج صفحه دارید، فردا پنج صفحه در یک جمله بگیرید.

The most important part is follow these steps and do it every day. Okay?

مهمترین بخش این است که این مراحل را دنبال کنید و هر روز آن را انجام دهید. باشه؟

Now, look. I've got to go. You do this and leave a message in the YouTube. We've got

حالا، نگاه کن من باید بروم. شما این کار را انجام می دهید و یک پیام در یوتیوب می گذارید. ما

a YouTube subscription or on Facebook, and sign up for us. Sorry. YouTube, we have Facebook

یک اشتراک YouTube یا در فیس بوک داریم و برای ما ثبت نام کنید. متاسف. یوتیوب، فیسبوک

and engVid. Where's engVid? Oh, got to find some room. We've got www.eng as in English,

و engVid داریم. engVid کجاست؟ اوه، باید کمی اتاق پیدا کنم. ما www.eng را به زبان انگلیسی،

vid as in video.com, where we have this lesson and others that will certainly tickle your

vid مانند در video.com داریم، که در آن این درس و موارد دیگر را داریم که مطمئناً شکم شما را قلقلک می دهد

tummy, see Mr. E again, and improve your skills like reading. Thank you very much. See you soon.

، دوباره آقای E را ببینید و مهارت های شما مانند خواندن را بهبود می بخشد . بسیار از شما متشکرم. به زودی میبینمت.